نظامی (خسرو و شیرین)/دگر باره شه بیدار بختش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | نظامی (خسرو و شیرین) (دگر باره شه بیدار بختش) از نظامی |
' |
دگر باره شه بیدار بختش | سوالی زیرکانه کرد سختش | |
که گر جان را جهان چون کالبد خورد | چرا با ما کند در خواب ناورد | |
و گر جان ماند و از قالب جدا شد | بگو تا جان چندین کس کجا شد | |
جوابش داد کاین محکم سوالست | ولی جان بی جسد دیدن محالست | |
نه از جان بی جسد پرسید شاید | نه بیپرگار جنبش دید شاید | |
چو از پرگار تن بیکار گردد | فلک را جنبش پرگار گردد |