نظامی (اقبال نامه)/چو قفل آزمائی به هرمس رسید
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | نظامی (اقبال نامه) (چو قفل آزمائی به هرمس رسید) از نظامی |
' |
چو قفل آزمائی به هرمس رسید | ز زنجیر خائی درآمد کلید | |
از آن پیشتر کان گره باز کرد | سخن بر دعای شه آغاز کرد | |
که بر هر چه شاید گشادن زبند | دل و رای شه باد فیروزمند | |
فلک باد گردنده بر کام او | مگر داد از این خسروی نام او | |
چو شه را چنین آمد است اختیار | که نقلی دهد شاخ هر میوه بار | |
مرا هم ز فرمان نباید گذشت | کنون سوی پرسش کنم بازگشت | |
از آنگه که بردم به اندیشه راه | در این طاق پیروزه کردم نگاه | |
برآنم که این طاق دریا شکوه | معلق چو دودیست بر اوج کوه | |
به بالای دودی چنین هولناک | فروزنده نوریست صافی و پاک | |
نقابیست این دود در پیش نور | دریچه دریچه ز هم گشته دور | |
زهر رخته کز دود ره یافتست | به اندازه نوری برون تافتست | |
همان انجم از ماه تا آفتاب | فروغیست کاید برون از نقاب | |
وجود آفرینش بدانم درست | ندانم که چون آفرید از نخست |