نظامی (اقبال نامه)/پس آنگه که خاک زمین داد بوس
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | نظامی (اقبال نامه) (پس آنگه که خاک زمین داد بوس) از نظامی |
' |
پس آنگه که خاک زمین داد بوس | چنین پاسخ آورد فرفوریوس | |
که تا دور باشد خرامش پذیر | تو بادی جهان داور دور گیر | |
سر از داد تو بر متاباد دهر | که داد تو بیداد را کرد قهر | |
ز پرسیدن شاه ایزد شناس | چنان در دل آمد مرا از قیاس | |
کزان پیشتر کاینجهان شد پدید | جهان آفرین جوهری آفرید | |
ز پروردن فیض پروردگار | به آبی شد آن جوهر آبدار | |
دو نیمه شد آن آب جوهر گشای | یکی زیر و دیگر زبر یافت جای | |
به طبع آن دو نیمه چو کافور و مشک | یکی نیمهتر گشت و یک نیمه خشک | |
ز تری یکی نیمه جنبش پذیر | ز خشکی دگر نیمه آرام گیر | |
شد آن آب جنبشپذیر آسمان | شد این آرمیده زمین در زمان | |
خرد تا بدینجاست کوشش نمای | برون زین خط اندیشه را نیست جای |