منوچهری (قصاید و قطعات)/می ده پسرا! برگل، گل چون مل و مل چون گل
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | منوچهری (قصاید و قطعات) (می ده پسرا! برگل، گل چون مل و مل چون گل) از منوچهری |
' |
می ده پسرا! برگل، گل چون مل و مل چون گل | خوشبوی ملی چون گل، خودروی گلی چون مل | |
مل رفت به سوی گل، گل رفت به سوی مل | گل بوی ربود از مل، مل رنگ ربود از گل | |
در زیر گل خیری آن به که قدح گیری | بر بادک شبگیری، بانگ و شغب صلصل | |
هر گه که زند قمری، راه ماورالنهری | گوید به گل حمری باده بستان، بلبل | |
آن بلبل کاتوره برجسته ز مطموره | چون دستهی طنبوره گیرد شجر از چنگل | |
چون فاخته دلبر برتر پرد از عرعر | گویی که به زیر پر، بربسته یکی جلجل | |
آن قمری فرخنده با قهقهه و خنده | اندر گلو افکنده، هر فاختهای یک غل | |
بوید به سحرگاهان، از شوق بناگاهان | چون نکهت دلخواهان، بوی سمن و سنبل | |
آن زاغ در آسابر همچون حبشی کاذر | بربسته به شاخ اندر هم سنبل و هم عنصل | |
آن کرکی با کرکی گوید سخن ترکی | طوطی سخن هندی گوید به که مازل |