منوچهری (قصاید و قطعات)/ای باده! فدای تو همه جان و تن من
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | منوچهری (قصاید و قطعات) (ای باده! فدای تو همه جان و تن من) از منوچهری |
' |
ای باده! فدای تو همه جان و تن من | کز بیخ بکندی ز دل من حزن من | |
خوبست مرا کار به هر جا که تو باشی | بیداری من با تو خوشست و وسن من | |
با تست همه انس دل و کام حیاتم | با تست همه عیش تن و زیستن من | |
هر جایگهی کنجا آمد شدن تست | آنجا همه گه باشد آمد شدن من | |
وانجا که تو بودستی ایام گذشته | آنجاست همه ربع و طلول و دمن من | |
ای باده خدایت به من ارزانی دارد | کز تست همه راحت روح و بدن من | |
یا در خم من بادی یا در قدح من | یا در کف من بادی، یا در دهن من | |
بوی خوش تو باد همه ساله بخورم | رنگ رخ تو بادا بر پیرهن من | |
آزاده رفیقان منا من چو بمیرم | از سرخترین باده بشویید تن من | |
از دانهی انگور بسازید حنوطم | وز برگ رز سبز ردا و کفن من | |
در سایهی رز اندر، گوری بکنیدم | تا نیکترین جایی باشد وطن من | |
گر روز قیامت برد ایزد به بهشتم | جوی می پر خواهم از ذوالمنن من |