مذاکرات مجلس شورای ملی ۹ اسفند ۲۵۳۶ شاهنشاهی نشست ۱۵۰
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و چهارم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور |
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی ۹ اسفند ۲۵۳۶ شاهنشاهی نشست ۱۵۰
فهرست مطالب:
۱ - قرائت اسامی غایبین جلسه قبل
۲ - دنباله بحث در کلیات لایحه بودجه سال ۲۵۳۷ کل کشور
۳ - اعلام دستور جلسه آینده و ختم جلسه
صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی روز سه شنبه (۹) اسفند ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی
جلسه ساعت هشت بعد از ظهر بریاست آقای دکتر جواد سعید (نایب رئیس) تشکیل شد
- قرائت اسامی غایبین جلسه قبل
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.
نایب رئیس – اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
(بشرح زیر خوانده شود)
آقایان:بنی احمد – بهبهانی – بیات – تژده- جاف – جباری – محمد جزایری – دهقان – ساگینیان – سعادت قدس نیا – سعیدی – شهبازی – صفری پور- طرفی – ابولحسن عاملی – دکتر عدل – قریشی – ماحوزی – نصیری – نواب صفا – محمدی دشتگی – یا سینی.
بانوان: اما آقایان – اباصلتی – ابتهاج سمیعی – سلیلی – ضرایی – زاهدی.
- دنباله بحث در کلیات لایحه بودجه سال ۲۵۳۷ کل کشور
۲- دنباله بحث در کلیات لایحه بودجه سال ۲۵۳۷ کل کشور.
نایب رئیس – آقای پارسا مطلق بفرمائید.
جلال پارسا مطلق – جنابآقای رئیس، همکاران محترم، وزرای گرامی بنده خوشحال میشدم اگر جناب نخست وزیر ودر این جلسه مجلس که بنظر من یکی از مهمترین جلسات است تشریف میداشتند من قصد سخن رائی نداشتم اما مسائلی بود، درد دل هائی بود، مشکلاتی بود که میل داشتم با حضور جناب نخست وزیر و هیئت محترم دولت آنها را بازگو کنم به همین سبب سه شب و سه روز در مجلس خوابیدم (یکنفر از نمایندگان – آقای رامبد که الان تشریف دارند) جناب رامبد و معاونین محترم پارلمانی همیشه تشریف دارند و هم میتوانیم هر وقت که لازم باشد فقط یک شب برای گرفتن نوبت نطق قبل از دستور در مجلس بخوابیم و مطالب خودمان را فردای آن در جلسه علنی مجلس بازگو کنیم اما سه شب خوابیدن من و سایر دوستان در این جا به خاطر این بود که فکر میکردیم جناب نخست وزیر تشریف میآورند (احسنت – آفرین) و به همین جهت نمیخواهم زیاد صحبت کنم و مطالب خودم را بطور خیلی مختصر عرض میکنم، شاید اگر میدانستم این چنین است این فرصت را بدوستانی میدادم که بهتر از من میتوانند حق مطلب را ادا کنند. (شریعت – هنوز هم دیر نشده است!) البته گلهای هم دارم از ارباب مطبوعات و رکن چهارم مشروطیت. صبح امروز مطالب بسیار ارزنده و بسیار سازنده در این جا بیان شد (پزشکپور – ولی من نه از مخبرین گله دارم و نه از ارباب مطبوعات فقط از دولت گله دارم.) اما آن چه که راجع به جلسه امروز نوشته شده بود فقط دو خط بود. چند ماه قبل در یکی از روزنامههای عصر یک صفحه روزنامه را اختصاص به مطلب پل چهار راه حافظ داده بودند نمیدانم چه قضاوتی بین این دو فکر باید کرد (مظهری – آن رپرتاژ آگهی بوده است). در هر حال همان طور که عرض کردم مطالب هودم را خیلی بطور اختصاص عرض میکنم.
هم اکنون که بودجه چهار هزار و یکصد و هفتاد و شش میلیارد و هفتصد و نه میلیون و نهصد دو هزار ریالی سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی در مجلس شورای ملی در دست بررسی است. بطور قطع و مسلم کلیه فصول و مواد آن در کمیسیونهای مربوطه مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است. و در اینجا وارد جزئیات و فصول آن نمیشوم، آنچه که د راقلم بودجه مورد نظر اینجانب است بیشتر مربوط به کشاورزی و آموزش و پرورش است و یکی دو ماده دیگر که باز هم تا حدی بیشترین رقمها را بخود اختصاص دادهاند. و در اینخصوص نکاتی را لازم به تذکر میدانم که بدون تردید گذشتن و نادیده گرفتن آنها نوعی خطا و اهمال کاری است. یقین دارم تذکرات نمایندگان مردم می تواد سهم بزرگی را در موفقیت دولت جناب آقای دکتر آموزگار که دولت صداقت و صراحت نامیده شده است ایفا نماید.
و من نیز بعنوان یکنفر نماینده اطمینان میدهم آنچه را که میگویم صراحت همراه با صداقت است.
کشور عزیز ما که در چند سال اخیر در اصر رهبریهای داهیانه شاهنشاه آریا مهر در مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی به پیشرفتهای شگرفی نایل گردیده است و برای سریعتر رسیدن بدروازههای طلائی تمدن بزرگ هر نوع مسامحه کاری و سهل انگاری و وقت گذرانی را در مسائل مملکتی محکوم میکند. و بنده نیز اولیتر میدانم که بیشترین سخن خود را با مسائل کشاورزی مملکت ارتباط دهم. ما که در یکی از مناطق نسبتا خشک دنیا قرار گرفتهایم از قرنها پیش در سایه پشتکار و فعالیت در امر کشاورزی بدون تکیه بدیگران با کار و کوشش زندگی خود را از طریق زراعت و دامپروری و صنایع دستی که منشذء آن نیز در کشاورزی مستتر است ادامه دادهایم. و همین ملت در سایه تلاش و فعالیت خود شالوده شاهنشاهی عظیم یاران را در ۲۵۰۰ سال قبل ریخت که در عصر خود از لحاظ سیاسی و نظامی و اقتصادی در میان همه ملل آنزمان منحصر بفرد بود. با در نظر گرفتن اینکه در اعصار مختلف تهاجم اقوام بیگانه لطمات جبران ناپذیری به پیکر استقلال و حاکمیت ما وارد ساخت اما این ملت هوشیار و سخت کوش توانست علیرغم همه تلاش بیگانگان استقلال و حاکمیت و شاهنشاهی خود را حفظ نموده تا اینکه امروز آنرا بما تحویل دهد.
ما نیز بیاری خدای بزرگ آنرا بهتر و برتر بآیندگان تحویل خواهیم داد. تحولات دهه اخیر که با اراده شاهنشاه بزرگ در مملکت پدیدار گشت ریشه همه بی عدالتیها و نابسامانیها را از بیخ و بن خشک کرد و رفورم جدیدی را در بسط عدالت اجتماعی و مشارکت عموم طبقات در مسائل مملکتی جانشین آن ساخت دهقانی که از یوغ اسارت رهائی یافت و صاحب زمین شد و شخصیت جدیدی پیدا کرد احتیاج به راهنمائی و مساعدت فراوان داشت. تا خود بتواند از موهبتی که نصیبش شده است در بالا بردن سطح تولید با دیگر هم وطنان خود همگام باشد. و در سازندگی ایران سهم بیشتری را بعهده داشته باشد. تردیدی نیست که در اثر ازدیاد جمعیت و بالا رفتن درآمد عمومی و مآلا بالا رفتن سطح مصرف کم بودهائی در مایحتاج عمومی بخصوص در مواد غذائی بوجود آمده که انتظار آن میرفت با صرف هزینههای کلان و تلاشی که برای ازدیاد محصولات کشاورزی و دامی بعمل میآید مملکت ما تا حدی بخود کفائی رسیده و بی نیاز از خرید محصولات غذائی شود در حالیکه فعلا همه ساله مقدار معتنابهی گندم – مواد لبنی و حبوبات و میوه جات و گوشت بایستی از خارج وارد کنیم و با در نظر گرفتن مبالغی که دولت بابت خرید این محصولات میپردازد و بناچار با قیمتی بسیار کمتر از بهاء تمام شده در اختیار مصرف کنننده میگذارد. لاجرم این وضع ممکن است برای ما عادت شده و بطور کلی دست از فعالیت کشاورزی برداشته و بامید خرید این محصولات روز بروز تولیدات محصولات داخلی مملکت را نقصان بدهیم تا جائیکه برای کشاورزی ما فاجعهای در برداشته باشد. جناب آقای نخست وزیر مگر میتوان قبول کرد که همیشه کشورهای خارجی تولید کننده بما مواد غذائی خواهند فروخت و اگر آنها روزی با ما ارتباط حسنهای نداشتند و از فروش محصولات کشاورزی را بقیمت گران بخریم و بقیمت ارزان در اختیار مصرف کننده قرار دهیم (رفعتی – نارنگی کیلوئی ۷۰ تومان است) عدم موفقیت در امر کشاورزی را بایستی در یک سلسله عوامل اجتماعی و سنتی جستجو کرد که خیلی بیشتر و سریعتر میبایست بآنها توجه میشد وسائلی فراهم میکردند که امروز بسیاری از اراضی مملکت لم یزرع و غیر قابل استفاده نمیگردید دهقان ایرانی که با کار طاقت فرسا در گرمای تابستان و سرمای زمستان با حفر قنوات و استفاده از آب رودخانه و چشمه سارها سالها خوراک خود و مردم شهرنشین را با وسایل ابتدائی زراعت تأمین میکرد و با مختصر درآمدی که عایدش میشد خود را قانع میساخت و در نتیجه کشاورزی بصورت سنتی همیشه برقرار و پا بر جای ماند. تحولات اخیر مملکت و بالا رفت سطح درآمد سرانه میلیاردها ریالی که به تدبیر و سیاست رهبر بزرگ و دور اندیش ملت ایران نصیب مردم گردید – عاملی بود که دهقان ایرانی را متوجه آن سازد که با وسائلی قدیمی و کهنه نمیتوان بکار کشاورزی اشتغال داشت. و از طرفی شروع کارهای عمرانی در سطوح مختلف و در نتیجه بالا رفتن سطح دستمزدها کشاورز را بر آن داشت که دست از کارهای کم منفعت کشاورزی برداشته و برای کسب در آمد بیشتر بشهرها روی آورد – (صحیح است) و در این میان دستگاه مسؤل و دلسوزی هم نبودکه با حل مشکلات کشاورزان از خارج شدن آنها از دهات جلوگیری کند کشاورزی که نرخ تثبیت شده و عادلانه برای محصولات خود نداشت و از نظر فنی و مکانیزه کردن کشاورزیش کوچکترین مساعدتی از سوی دستگاههای مسئول باو نمیشد ترجیح داد که بشهرها بیاید و کار عملگی و یا دستفروشی و بلیط فروشی را انتخاب نماید. چون درآمدی که باین طریق در مدت سه ماه میتوانست بدست آورد بیش از درآمد بکساله اش در بخش کشاورزی بود در صورتیکه اگر نرخ محصولات او با بالا رفتن سایر نرخها بالا میرفت و کمکهای مؤثر مادی و معنوی با و میشد بطور قطع کشاورز هم ماندن در ده و اشتغال بکار زراعت را به عملگی در شهر ترجیح میداد. آیا چطور میتوان گندمی که برای تولید کنندگان حداقل کیلوئی ۱۰ تا ۱۱ ریال خرید؟ وآیا اگر در اثر آفات نباتی و باران و ترگ و سرمای شدید محصول کشاورز از بین رفت چه ملجائی بداد او میرسید؟ (یکنفر از نمایندگان – خدایا)
و جبران خسارتش را میکرد که متواند روی پای خود بایستد و بکارش ادامه دهد. برای العین دیدیم که بواسطه سرمای شدید دیگر امراض گیاهی کشاورز ضمن اینکه محصولش از بین رفت باغستان و یا قلمستان و نتیجا حاصل چندین سال رنج و مرارت خود را هم باز دست داد و کوچکتری حمایتی هم از طرف دولت باو نشد. آموزش کشاورزی بروستائی اندک و واگذاری ماشین آلات و سم پاشی مزارعی بسیار ناچیز و چوابگوی کار کشاورزی نبوده است (صحیح است) و اگر با قیمت زیاد ماشین آلات کشاورزی هم به کشاورزی داده شده پس از مدتی این ماشینها، خراب یا فرسوده شدهاند. نه مسائل یدکی آنها بوده است ونه تعمیر کاری که مجددا آنها را تعمیر نماید کمکهای بانک تعاون کشاورزی از طریق وام که بیشتر شامل روستائیان شده است که بهیچوجه نیاز کشاورزان را از نظر تامین بذر و کود و ماشین آلات کشاورزی بر آورده ننموده است. و وامهای بزرگ بانک توسعه کشاورزی که تخصصی هم در کار کشاورزی نداشتهاند قرار گرفته (صحیح است) و چه خوب بود که بررسی مختصری به عمل میامد که آیا بانک توسه کشاورزی تاکنون به چه اشخاصی وامها در بالا بردن سطح تولیدات کشارزی تا چه حد مؤثر و مفید بوده است (مظهری- آمار این وامها را به از ما بهتران دادهاند) ضمنا آن مقدار محصولی هم که در مملکت چه از نظر غله و چه از نظر میوه جات و سبزیجات تولید میشود در اثر نبودن سردخانه و یا سیلو بیشتر فاسد و غیر قابل استفاده میگردد. مدتی سفر بجیرفت حوزه انتخابیه خود داشتم و در این سفر از مناطق مختلف شهرستان دیدم کردم. مطلبی که بیش از هر چیز برای من و هر ایرانی وطنپرست افتخار آمیز و غرور انگیز بود احساسات پاک و بی ریای مردم روستاهای ما نسبت برهبر عزیز مملکت شاهنشاه آریامهر بود.
اما مسئله ایکه برای من غم انگیز و ناراحت کننده بود منظره دشت وسیع جیرفت یعنی هند کوچک ایران بود. هر گاه دشت وسیع جیرفت را در گذشته در بهمن ماه از مناطق مرتفع تماشا میکردید تمام منطقه چون نگین زمردینی سبز و پوشیده از گندم مزارهای وسیع بود. اما در این بازدید جز خاک سیاه بر جای آنهمه مزارع گندم چیز دیگری بچشم نمیخورد و فقط در هر چند کیلومتر مسافت مفداری خیار که در زیر نایلون کاشته شده بود بنظر میرسید. بایستی توجه داشت که کلید دهات و اراضی مرغوب جلگه جیرفت را در سالهای اخیر شرکتهای سهامی زارعی و کشت و صنعت از کشاورزان گرفتهاند. با عنایت با اینکه فلسفه تشکیل این شرکتها بسیار مترقیانه و مال اندیشانه بوده است متاسفانه با توجه باینکه مبالغ هنگفتی پول و سرمایه مملکت در اختیار این شرکتها بوده است در اثر کم کاری و یا شاید ضعف مدیریت نتوانستهاند از این مواهب طبیعت بنفع اجتماع بهره گیری کنند. کرارا دهقانان عضو این شرکتها تلگرافاتی بمقامات مسئول نمودهاند که رونوشت آنها را برای اینجانب فرستادهاند. در این شکایات آمده است که مسئولین شرکتها نه خود زمینها را زراعت مینمایند و نه اینکه میگذارند ما آنها را زراعت نمائیم و همین مسائل باعث گردیده که عده زیادی از روستائیان بشهرها هجوم آورده و آنهائیکه میبایستی خوراک خود و مردم شهر نشین را تأمین کنند خود جزء مصرف کنندگان و عوامل بی کاره و زائد شهری درآمدهاند چون در هر حال آنان تخصصی که در شهرها کار سازندهای را انجام دهند ندارند. و ساکنان فعلی روستاها اغلب پیر مردان و زنان و یا اطفال دبستانی هستند که عملا از عهده کار کشاورزی بر نمیایند. و تأثیر انگیز است که در بسیاری از روستاهای دور افتاده ما روستائیان از آرد امریکائی و یا گوشت استرالیائی و یا پنیر بلغاری و مرغ هلندی استفاده میکنند واقعا اگر شرکتهای سهامی زراعی نتوانسته و یا نتوانند وظیفه حساس خود را انجام دهند چرا مانع از زراعت اراضی وسیله خود کشاورزان شدهاند. بطور مثال یکی از این شرکتها که چهار هزار هکتار زمین دارد آنطور که مسؤلین شرکت میگفتند فقط یکصد هکتار گندمکاری در سال جاری در محدوده شرکت زراعت شده است. (مظهری – براحوال این خلق باید گریست) من بصداقت و علاقمندی آقای وزیر کشاورزی و عمران روستائی هیچگونه مملکت را از صورت احتضار فعلی خارج سازند. اما بایستی روشن بشود که شرکتهای سهامی زراعی و کشت و صنعتها بخصوص در منطقه جیرفت چرا بایستی با صرف هزینههای زیاد در سالهای اخیر ناموفق بوده باشند. و آیا علل این رکود را در چه عواملی باید جستجو کرد؟ از جناب وزیر کشاورزی انتظار دارم که دقیقا دستور فرمایند بوضع این شرکتها رسیدگی شود. و عواملی که این شرکتها را ناموفق کرده است جستجو نماید. چرا بایستی پول و وقت مملکت بیهوده تلف شده باد. و آیا مسئولیت این مخارج سنگین و بلانتیجه بعهده چه شخص و یا اشخاصی است. یقین دارم پرده پوشی کردن این مسائل عدم انجام وظیفه ایست که هر ایرانی وطنپرست در مقابل مملکت و رهبر بزرگ و توانای آن دارد.
و بنده هیچوقت بخود اجازه نمیدهم از این مسائل حساس بی تفاوت بگذرم و برابر وظیفه ایکه در اجرای منویات شاهنشاه و مردم مملکت دارم مسائل را با صراحت عنوان میکنم باشد که در پیشگاه خداوند و وجدان خود شرمندگی نداشته باشم. در جلگه وسیع جیرفت چند سال است که از طرف وزارت آب و برق سابق و نیروی فعلی حفر چاه ممنوع گردیده – حتی در مناطق غیر ممنوعه جواب درخواستهای کرر و چندین ساله مردم را ندادهاند. به علاوه چاههای آزمایشی وزارت نیرو در منطقه ممنوعه اکثرا آرتزین شده و آب با شدت از آنها فوران دارد و بواسطه بالا آمدن سطح آبهای زیر زمینی بیشتر مزارع و باغات و حتی منازل مسکونی مردم از بین رفته و یا در معرض نابودی است. حال چرا این منطقه ممنوعه از نظر حفر چاه تعیین شده است مطلبی است که مقامات وزارت نیرو بایستی جواب آنرا بدهند. و یا شاید میخواهند با ادامه این کار بقیه اراضی هم در جیرفت به باتلاق تبدیل شود. البته این مطلب را با جناب وزیر نیرو عنوان کردهام امید است که توجه مخصوص در اینمورد مبذول فرمایند (مظهری – حالا برق را هم میخواهند از خارج وارد کنند) تا کشاورزان زحمتکشو این خدمتگزاران صدیق شاهنشاه بتواند با حفر چاه و زراعت بزندگی خود سرو سامان داده و در پیشبرد سیاست کشاورزی دولت سهم بیشتری را داشته باشند. آنچه مسلم است در بخش کشاورزی میلیاردها ریال پول و وقت مملکت سالها است بمصرف رسیده و نتیجه رضایتبخشی که مورد نظر شاهنشاه بزرگ ما است بدست نیامده است. بیائیم لااقل از هم اکنون کهشاید خیلی دیر نشده است با برنامه ریزی دقیق و مدیریتهای مطمئن و علاقمندی و مآل اندیشی و تأمین وسائل رفاهی در دهات بخصوص از نظر آب و برق و جاده مدرسه جبران مافات را نموده تا شاید انشا الله بزودی زود سطح تولید را بحدی برسانیم که مملکت از محصولات غذائی خارج بی نیاز گردد. آنروز است که در پیشگاه رهبر توانای خود و ملت ایران سربلند هستیم و دولت جناب آقای آموزگار نیز با این موفقیت اختیار ابدی برای خود کسب نموده و همیشه در تاریخ ایران باحترام از او یاد خواهد شد. (دکتر ملک منصور اسفندیاری – انشاء الله گوش شنوائی باشد) مطلب مهم دیگر مسئله آموزش و پرورش مملکت است که در حال حاضر رقمی در حدود نیم میلیون نفر در سطح مدارس ابتدائی و متوسطه عالی مشغول به تحصیل هستند. و از این تعداد محصل بایستی سعی شود که بیشترین تعداد در رشتههای حرفهای و فنی که مورد احیاج مبرم آینده مملکت است تربیت شود و سعی نکنیم که با ایجاد مدارس غیر حرفهای بر تعداد دیپلم و لیسانشهای مملکت که همگی آنها نیز میخواهند پشت میز نشین شده در دستگاههای دولتی خدمت نمایند اضافه کنیم. البته مدت چندین سال است که مدارس حرفهای در مملکت پایه گذاری شده است. اما با عدم توجهی که شده است فارغ التحصیلان همین مدارس هم در انجام کارهای فنی که مورد احتیاج مبرم مملکت است تعلق خاطری نشان نداده و عملا پس از پایان تحصیلات خود وارد دستگاههای اداری مملکت شدهاند و خوب بود که وزارت آموزش و پرورش اعلام مینمود که از اینهمه مدارس فنی و حرفهای که دارد چه تعداد کارگر متخصص وارد بازار کار نموده و چند نفر از آنها در بخش خصوصی بکار غیر اداری مشغول هستند؟
و چه نیکوتر آن بود که وزارت آموزش و پرورش با تجدید نظر در کار این آموزشگاهها افرادی را تربیت مینمود که بدون اخذ دیپلم گواهی تخصص در کارهای حرفهای و فنی بآنها داده میشد که با اشتغال در کارهای فنی هم خود آنها از زندگی بهتری بهره مند میشدند و هم اینکه در کارهای صنعتی و تولیدی میتوانستند نقش سازندهای را در زیر بنای صنعتی مملکت داشته باشند. و فقط آندسته از دانش آموزان بتوانند بدانشگاهها راه یابند که استعداد کامل را در فراگیری معلومات دانشگاهی داشته باشند. ملاحظه میشود که بیشتر دانش آموختگان دانشگاهی ما پس از پایان تحصیلات خود بدون در نظر گرفتن اینکه چه مخارجی را مملکت برای تحصیلات آنها متحمل شده است. بخصوص طبقه پزشک راهی مخارج میشوند (مظهری – آنها وطن پرست نیستند) در حالیکه در مملکت خیلی بیشتر بوجود آنها نیازمند است و ناچارا بایستی از پزشکان خارجی برای درمان مردم استفاده شود البته اگر ترتیبی اتخاذ میشد که برای شهرهای دور افتاده که کمتر پزشک به آنجا میرود از متخصصین خود شهرها که معدل خوبی دارند بدون کنکور دانشجو انتخاب میشد که آنها با هزینه دولت بدرس خود ادامه میدادند و با تضمینی که از آنها گرفته میشد پس از پایان تحصیلات خود لااقل ۵ سال در محل خود کار میکردند بطور قطع ما دیگر کم بود پزشک در روستاها نداشتیم فرهنگیان که از زحمتکش ترین افراد مملکت محسوب میشوند و وظیفهای بس خطیر و حساس بعهده دارند و این طبقه شریف و زحمتکش برای بالا بردن سطح بینش و دانش نوباوگان این آب و خاک شب و روز تلاش میکنند و هر چه باین طبقه از افراد مملکت توجه بیشتر شود بطور قطع آنها نیز افرادی شایسته تر و ارزنده تر برای سازندگی ایران فردا بجامعه تحویل خواهند داد. خوشبختانه طبقه معلم همیشه مورد توجه و عنایت مخصوص شاهنشاه آریا مهر بوده و هست فرمودهاند در حال حاضر مسکن یکی از بزرگترین مشکلات معلمان است که دولت بایستی بآن توجه مخصوص نماید نحوه ارتقاء گروه معلمین باعث گلایه عده زیادی از فرهنگیان شده است. چون برای ارتقاء بگروههای بالا تشویقها و تقدیرهای رؤسای مدارس و رؤسای آموزش و پرورش مدیران کل و مقامات وزارتخانه نقش اساسی را میتواند داشته باشد. البته نمیتوان نقش تشویق و تنبیه را در مورد خدمات کارمند نادیده گرفت اما بنظر من که خود فرهنگی و معلم هستم برای ارتقاء گروه معلمین تنها ظوابط بایستی کار طاقت فرسای تدریس باشد. چون یکساعت درس دادن در کلاسهای پنجاه نفری بیش از سه ساعت کادر در سایر رشتههای خدماتی است. و از کجا معلوم نیست که در تشویق و تقدیر مسئولان مدارس نظریات شخصی و یا روابط با افراد بر ضوابط قانونی ترجیح داده نشود؟ چندی قبل در گفتگوئی که با یکی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش داشتم اظهار شد که در سال جاری ۲۴۰۰ دبیر مورد احتیاج وزارت آموزش و پرورش بوده است که پس از آگهیهای مکرر استخدام فقط ۲۴ نفر برای شغل دبیری داوطلبی خود را اعلام نمودهاند که این خود مشکل بزرگی برای آموزش و پرورش مملکت است. برای اینکه هر چه بیشتر جوانهای تحصیل کرده را تشویق بخدمت در آموزش و پرورش نمائیم بایستی ضمن تأمین مسکن و سایر وسائل رفاهی ضوابط ارتقاء گروه آنها را فقط در کیفیت و کمیت تدریس آنها اختصاص دهیم. بدیهی است وقتی که معلم در رفاه کامل و خیال راحت زندگی کند نتیجه کار او بهتر و سازنده تر عاید مملکت خواهد شد. عده زیادی از فوق دیپلمهای شاغل در وزارت آموزش و پرورش از اینکه تفاوت حقوقی آنها با دیپلمهها بسیار ناچیز است گله دارند البته این صحیح است که مدرک تحصیلی نباید زیاد در بالا رفتن حقوق افراد اثر داشته باشد. اما این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که آنها تحصیل بیشتری کردهاند و تجارب بیشتری آموختهاند که در هر صورت بایستی بآنها توجه بیشتری مبذول گردد. مزایای قانونی فرهنگیان شهرستانها که ابلاغ آنها مدتها است بر مبنای صد در صد صادر شده است فقط ۶۰ درصد پرداخت میشود که در نظر جناب وزیر آموزش و پرورش را باین مورد نیز جلب مینماید
در زمینه مسکن:
جای هیچگونه بحثی نیست که مسکن یکی از عوامل مه زندگی افراد است و هر ایرانی از زمان قدیم میل داشته است در چهار دیواری باصطلاح اختیاری زندگی کند و دانش مسکن شخصی جزء لاینفک خصوصیات زندگی هر ایرانی است. در سالهای اخیر بواسطه رشد سریع اقتصادی مملکت یکعده سودجو که جز منفعت خویش بهیچ چیز دیگر فکر نمیکنند با بورس بازی روی اراضی شهرها مشکل مسکن را به نحوی بوجود آوردند که هیچکس را یارای تهیه محل مسکونی برای خود نبود و مزید بر این علت سودجوئی بساز و بفروشها و کم بود تصنعی سیمان و آجر و دیگر مصالح ساختمانی بود که سبب شد قیمت مسکن سیر صعودی طی کند و از اینطریق عدهای بدون کوچکترین زحمت و مرارتی در اندک زمان صاحب میلیونها پول بادآورده شوند و حتی شنیده شد که عدهای از پزشکان مملکت دست از کار طبابت کشیده و شغل بساز و بفروش را انتخاب نمودهاند. این عوامل باعث شد که اگر سیمان را بنرخ رسمی میخواستند یک کیسه آن پیدا نمیشد. اما اگر با نرخ کیسهای پنجاه تومان و یا یکصد تومان مشتری پیدا میشد بعوض یک کیسه چندین تریلی میشد در یکساعت تهیه کرد. و این مطلب نیز در مورد شیشه و مصالح دیگر ساختمانی کاملا صادق بود. بانکهائی هم که برای کمک به خانه دار شدن مردم شتافته بودند اگر پس از مدتها که پولی را به حساب سپرده آنها میگذاشتند متقاضی وام میگذاشتند که این مبلغ برای مدت ۱۵ یا ۲۰ سال قسط بندی میشد که فی المثل اگر وام چهار میلیون ریالی که با آنهم نمیشد خانهای تهیه کرد در اختیار شخص در ۱۵ سال قرار میگرفت یا اقساط بندی ماهیانه پنجاه هزار ریال (مظهری – اقساط این وامها را باید از درآمدهای نامرئی بپردازند) دقیقا مبلغی برابر با نه میلیون ریال در اینمدت میبایستی پرداخت نمود. که این خود مشکل بزرگی برای متقاضی وام بود در یکی از شمارههای روزنامه کیهان ضمن تجزیه و تحلیلی که از وضع مسکن در مملکت و مقایسهای که با سایر کشورها شده بود وام مسکن در ممالکی نظیر هندوستان و یا اسپانیا و یا انگلستان و یا ایالات متحده آمریکا با رج حداکثر ۱/۵ تا ۳ درصد به متقاضی آنهم با قساط حداقل سی سال تا ۶۰ سال پرداخت میشود عنوان شده بود و بنابراین برای متقاضی وام یا خریدار مسکن هیچگونه تحمیلی از نظر بازپرداخت وام در آن کشورها بوجود نمیآید با توجه باین آمار بخوبی میتوانیم مقایسه پرداخت وام مسکن را در دنیا مقایسه کنیم با پرداخت وامیکه بانکهای مملکت ما هب متقاضیان خرید خانه میدهند. بطور کلی هزینه مسکن حداکثر نبایستی از سی تا چهل درصد درآمد یکنفر را بیشتر بخود اختصاص دهد. اما اجازه آپارتمان دو اطاقی با ماهی سه تا چهار هزار تومان و با پرداخت وام بانکی در هر ماه پنجاه هزار ریال بیش از کل درآمد حقوق یک کارمند و یا یک کارگر در هر ماه میشود. در هر صورت این مسائل باعث تأثر خاطر شاهنشاه ما را فراهم ساخت بطوریکه با صدور فرمان، یکی از اصول انقلاب به مسئله زمین و مسکن اختصاص داده شد و خوشبختانه با تقدیم لایحه زمین بمجلس از سوی دولت و تصویب آن و سایر اقداماتی که دولت حاضر بعمل آورده است از شدت وحدت زمین بازی کاسته شده و بطور قطع قیمت زمین و خانه تا ۷۰ درصد کاهش پیدا کرده است که این موفقیت بزرگی برای دولت است اما نباید غافل باشیم که فرصت طلبان باز هم در کمینند که شاید روزی برسد که مجددا بورس بازی و زمین و بالا بردن قیمت خانه را شروع کنند. اما برای اینکه برای همیشه بمسئله مسکن در مملکت خاتمه داده شود بایستی با واگذاری اراضی ملی شده دولت به شرکتهای تأمین مسکن و حتی واگذاری زمین با افراد فاقد مسکن و تهیه سیمان و آجر و سایر مصالح پرداخت وام با سود و کم و مدت زیاد به افراد فاقد مسکن موجبی پیش نیاید که فرصتی بدست سود جویان و بورس بازان خاتمه و زمین بیفتد.
در قسم صنایع – با عنایت باینکه از سوی بخش خصوصی و با سرمایه گذاری افراد گامهای مؤثری در صنعتی کردن کشور برداشته شده و این صنایع همیشه مورد حمایت مادی و معنوی دولت بوده است. معهذا بعضی از آنها صرفا بصنایع مونتاژ تبدیل شدهاند که با وارد کردن قطعات یدکی از خارج و پرداختن گمرک محصولات خود را به بازار عرضه میکنند اما این تولیدات روز بروز گرانتر بدست مصرف کننده میرسد. از آنجمله صنایع اتومبیل سازی ما که صرفا بر پایه مونتاژ اتومبیلهای خارجی استوار است و تاکنون موفق نشدهاند که خود سازنده قطعات اتومبیل باشند تا جائیکه بتواند کلیه قطعات اتومبیل را تولید نموده و بی نیاز از خرید اتومبیل از خارج شویم. ما آنچه که از این کارخانجات سازنده اتومبیل دیده میشود بالا بردن قیمتها بطرز سر سام آوری است که روز بروز بالاتر میرود و معلوم هم نیست که این افزایش قیمتها روی چه ضوابط و روی چه اصولی است و بطور کلی این صنایع مونتاژ تا چه حد در پیشرفت صنایع کشور تاکنون مؤثرند (صحیح است).
البته این امیدواری را داریم که صاحبان صنایع با مساعدتهای بیدریغی که از طرف دولت بآنها میشود در پیشبرد صنایع کشور کوشش بیشتری بنمایند و با بالا بردن سطح تولید و توجه مخصوص بکیفیت کالاهای ساخته شده روزی برسد که وطن عزیز ما از خرید محصولات صنعتی خارجی بی نیاز گردد و یا انشاء الله خودمان نیز روزی صادر کننده محصولات صنعتی به سایر کشورها باسیم موضوع دیگر موضوع قیمت گذاری محصولات کشاورزی است من چند روز پیش برای آقای رئیس مجلس صحبت میکردم راجع به یک باغدار مرکبات که از باغ خودش حدود یک میلیون تومان مرکبات بدست آورده است در حالیکه قیمت محصولات کشاورزی روز بروز بالاتر میرود و آمارهائی هم که دولت میدهد غالبا اشتباه است من دوستی دارم که مهندس است و در یک مؤسسهای کار میکند گویا آقای وزیر کشاورزی مدیر عامل نبوده دوست من خودش را بجای مدیر عامل معرفی میکند و آمار و ارقامی بدون محاسبه و بیشتر از واقع میدهد و ا زاو قبول میکنند و آنوقت بموجب این آمار است که اعلام میکنند محصولات کشاورزی ما نسبت بسال قبل مصلا هشتاد درصد ترقی داشته است مطلب بسیار حساس دیگر مسئله انقلاب اداری است که یکی از اصول مقدسی است که رهبر انقلاب اعلام فرمودهاند برای اینکه قلب رئوف و مهربان شاه ما متأثر را از نابسامانیها و کارشکنیها در دستگاههای اداری مملکت بود و بخدا بسیاری از مسائل و مشکلاتی که در مملکت بوجود میآید ناشی از کارشکنی مأمورین دولتی است … من نمیخواهم همه کارمندان دولت را تخطئه کنم افراد خوبی هم در بین آنها هست افراد صدیق و خدمتگزار هم هست اما شما در یک اداره که میروید تلفن چی نیم خواهد به شما جواب بدهد، اندیکاتور نویس نمیخواهد نامه شما را وارد دفتر کند و همه اش به شما جواب رد میدهد و چرا باید در اتاق آقایان وزراء به روی مردم بسته باشد؟ (یک نفر از نمایندگان – سکرترها نمیگذارند) بله اگر کسی تلفن کند و با آقایان وزراء یا معاونین کار داشته باشد میگویند آقا تشریف ندارند و یا میگویند آقا تشریف ندارند و یا میگویند کمیسیون دارند این تازه رفتاری است که با ما نمایندگان مردم میکنند تکلیف سایر مردم روشن است (یکنفر از نمایندگان – المأمور معذور) واقعا برای اینمطلب باید فکری کرد، نارضائیهائی که الان در مردم وجود دارد از رفتار مأمورین دولت است و الا بحمدالله مردم مشکلی ندارند مشکلات را فقط دستگاههای اجرائی بوجود آوردهاند من اخیرا مسافرتی داشتم به حوزه انتخابیهام به خدا قسم مردم میگفتند کاری کنید مأمورین دولت مأمورین دولتی مرتب مزاحم ما میشوند مأمور جنگلبانی جلوی ما را میگیرد که اینجا منطقه ممنوعه است و خلاصه چپ میرویم یا راست میرویم یک اشکالی جلوی پای ما میگذارند (مظهری – مستقیم بروید) اینجا نامی از وزارت کشاورزی و منابع طبیعی برده شد جناب آقای وزیر کشاورزی میدانم از عرایض من متأثر میشوید ولی ناچارم عرض کنم که این ماده ۵۶ قانون منابع طبیعی ماده خیلی ظالمانه ایست چون اگر کسی جرمی را مرتکب شد جندین مرحله به پرونده او رسیدگی میشود رسیدگی اولیه در کلانتری و بعد در دادگاه بدوی و بعد دادگاه پژوهش و دیوان عالی کشور و خلاصه اگر محکوم شد به هر حال تجدید نظری در کار است تا محکومیتش قطعی بشود اما شما ماده ۵۶ ظالمانهای دارید و به مردم تحمیل میکنید طبق این ماده ۵۶ مأمور منابع طبیعی است حالا شما این را آگهی میکنید در روزنامه ولی همه مردم که روزنامه خوان نیستند همه مردم که سواد ندارند کسی که در روستا و کوهستان زندگی میکند چه میداند که روزنامه خوان نیستند همه مردم که سواد ندارند کسی که در روستا و کوهستان زندگی میکند چه میداتند که روزنامه چیست و تازه در روزنامههای گم نام منتشر میکنند که آن روزنامهها را کسی مطالعه نمیکند (یک نفر از نمایندگان – و تازه در روز ۲۹ اسفند ماه آگهی را میدهند) به هر حال طوری منتشر میکنند که کسی که نخواند مگر دولت سر دشمنی با مردم دارد (یک نفر از نمایندگان – گاهی بله) آگهی را نمیخواند و وقتی ا زموقع اعتراضش گذشت آنوقت است که ملک و باغ و خانه مردم ملی است و متعلق به دولت و تازه اگر متوجه شدند و اعتراض دادند ومیرود نه کمیسیون ماده ۵۶ جناب فرماندار مأمور منایع طبیعی و یک نفر از دادگستری نظریه میدهند که بله منابع طبیعی است نه فرجامی در کار است و نه تجدید نظری و حق مردم به این ترتیب ضایع میشود جناب آقای رامبد من استدعا میکنم این خواست مردم است فکر میکنم، آقایان نمایندگان هم گفتههای مرا تصدیق م یکنند (نمایندگان – صحیح است) یک فکری بکنید که افرادی که بدون اطلاع املاکشان ملی اعلام شده بتوانند اعتراضی بدهند و خلاصه از شدت این ماده ۵۶ به نحوی کاسته شود تا لااقل یک راه جوابگوئی به مردم وجود داشته باشد و راهی باشدکه مردم بتواند از حق خودشان دفاع کنند در خاتمه عرایضم مطلبی دارم که میخوانم. همکاران محترم مملکت ما که طی دویست سال در اثر دسیسههای بیگانه و ضعف هیأت حاکمه وقت در انزوار و ضعف شدید مادی و معنوی قرار گرفته بود. در نیم قرن اخیر بهمت رادمرد والائی که از میان مردم عادی این مملکت برخاسته بود سرازیر خاک ذلت و محنت برداشت (صحیح است) و در اندک مدتی توانست جائی در میان ملل دنیا برای خود باز کند و اگر قیام مردانه رضا شاه کبیر در آن دوران بحرانی و هرج و مرج رخ نداده بود امروز اثری از استقلال و حاکمیت و وحدت ملی ما وجود نداشت و ما در این ماه اسفند که ۲۴ آن زاد روز این رادمرد بزرگ است در برابرش درود میفرستم. و مفتخریم که تلاشهای این مرد تاریخ ایران جهت اعتلای نام وطن بدست فرزند برومندش شاهنشاه آریا مهر دنبال شد. (صحیح است).
و بحمدالله در مدت محدودی به نتیجه رسید. و در پرتو توجهات خاص و تدبیر و مأل اندیشی رهبر بزرگمان و با اجرای اصول ۱۹ گانه انقلاب توانستهایم در میان ملل شرق و غرب از موقعیت ممتاز و ویژهای برخوردار باشیم که مورد حقد و حسد عده زیادی شده است. چون راهی را که کشورهای پیشرفته دنیا طی دویست تا سیصد سال طی کردند ما میخواهیم در بیست یا سی سال آنرا به پیمائیم که این خود کاری بس دشوار و عظیم است. برای نیل به این مقصود مقدس و رسیدن بدروازههای طلائی تمدن بزرگ فداکاری و از خود گذشتگی و صداقت و صراحت فرد فرد ملت ایرا نامری ضروری و لازم است. و امید است که با اجرای کامل انقلاب اداری و هم چنین جانشین کردن ضوابط در تعیین مشاغل و به کار گماردن افراد صدیق و مؤمن و مدبر در رأس کارها دولت حاضر بتواند در اجرای منویات شاهنشاه افتخاری بیشتری را نصیب خود گرداند. توفیق همه خدمتگزاران شاه و ملت را از خدای بزرگ خواستارم. (احسنت)
نایب رئیس- آقای ظفری تشریف بیاورید.
پرویز ظفری – جنا ب آقای رئیس نمایندگان ارجمند دولت و ملت اینکه که بودجه سال ۲۵۳۷ در پیشگاه ایران که از دولت ایران دارند سخن بگویم. این توقعات نه کم است و نه زیاد، توقعی است برابر امکانات و اختیاراتی که ملت ما برای دولت ما فراهم میکند. توقع بسیاری است ولی زیاده از امکان و اختیار دولت نیست در حدود چهار هزار و دویست میلیارد ریال بودجه ایست که در اختیار دولت است و با توجه به آخرین آماری که قبلا شنیدهام و با احتساب دو هزار دلار درآمد سرانه کشور رقمی است در حدود ۸۰ درصد ملی ایران یعنی از هر صد تومانی که بشود در این مملکت خرج کرد هشتاد تومان آن در اختیار دولت است، متمرکز در یک جا و اختیار برنامه ریزان کشور است هماهنگ، هزینه کردن ۴/۵ درآمد ملی ایران کار آسانی نیست به شرط اینکه بخواهیم آن را دقیقا اجرا کنیم من فکر میکنم برا یهزینه کردن درست این رقم درشت به بسیار چیزها نیازمندیم به تجهیزات و ساختمانها، ماشین آلات و نیروهای متخصص و غیر متخصص در این راه نیاز داریم و چنین هست ولی بالاتر از اینها در طول این سالها به نکتهای رسیدم و آن داشتن ایمان است (صحیح است – احسنت) یعنی مایه اصلی اجرای هر برنامهای، حرت به سمت هر هدفی که بالا و والا باشد جز با وجود ایمان مقدور و میسور نیست (صحیح است) پس ما توقع داریم که دولت برای انجام رسالت خرج صحیح چهار میلیارد و دویست میلیون ریال ترتیبی اتخاذ کند که این ایمان را در وجود و پیکره همه دستگاههای خودش رسوخ بدهد این امکان ندارد مگر این که دولت خود سرمشق خوبی باشد (صحیح است) در این جا با موعظه نمیتوان کارکرد و اگر بشود کار هم کرد، دستگاه اجرائی جایگاه موعظه کردن نیست، جایگاه کار و عمل مؤمنان است و حق این است ما توقع دارمی ایمان راستین از سطوح بالای دستگاه اجرائی مانند خورشید فروزانی که دل تاریکیها را میشکافد در تمام وجود این دستگاه اجرائی که میخواهد این هزینه گران را بکند، رسوخ کند و آنها را به صورت سپاهیان ایزدی تجهیز کند که ما با اطمینان و اعتماد بوجود آنها که مانند یک سپاه مطمئن و نیرومند میبایستی در پهنه ایران زمین پخش باشند کار کنند، نظارت کنند، برنامه بریزند تا به آینده ملت خودمان امیدوار و مطمئن باشیم. این وظیفه اساسی و مهمی است که میبایست دولت ما بیش از هر چیز در برابر دیدگان خودش داشته باشد و تمام دستگاه خودش و تمام کار و کوشش و سخنان خودش را در این مسیر قرار بدهد (احسنت – احسنت) ما برای اینکار به موعظه نیاز نداریم ما میبایستی به گذشته مراجعه بکنیم، همه مادر گذشته زندگی میکنیم و به سمت آینده در حرکتیم موجودیت ما، آن چه در اختیار ماست در این گذشته بوجود آمده، ما خودمان را وابسته به این گذشته میدانیم ملت ایران را میشناسیم و این گذشته را تا دور دستها تداعی میکنیم از آن هزارههای دور دست راه میافتیم فراز و نشیبها را طی میکنیم. تا امروز به این جا میرسیم و فکر ما و اندیشه ما و فرهنگ ما در طول این دورهها که پشت سرما قرار دارد بوجود میآید و قدرت استحکام میپذیرد. (صحیح است) پس تمام ایده آلهای آینده مبنی بر گذشتهای است که در آن زندگی کردهایم و در آن ساخته شدهایم یا در آن ویران شدهایم پس این درست نیست که گذشته را فراموش کنیم کسی که گذشته را فراموش میکند صاحب هویت نیست و به حرف او اعتمادی نیست و نمیتوانیم او را به عنوان یک متکای نیرومند بشناسیم پس باید گذشته را دقیقا بشناسیم و ارزیابی کنیم و آن وقت آنچه که با شناخت انی گذشته میگیریم، راهمان را بسوی آینده مشخص خواهد کرد که دولت به عهده دارد و در شرایطی که این گذشته را شناسایی کند خوبیها و بدیهای آن را رده بندی کند مردانی که به راه این ملت کوشیدهاند ستایش کند و آنها را که برای از میان بردن منابع این ملت و بدنبال ان ایجاد نگرانیها در میان مردم قدم برداشتند تنبیه کند. در چنین شرایطی است که ما میتوانیم امیدوار باشیم گامهای خود را درست. بر میداریم که درآمدهای خود را درست هزینه میکنیم. در گذشته بارها شنیدهایم و امروز هم شاید بسیاری از دولتیان بگویند و اذعان کنند که دولت تاجر خوبی نیست اگر سخن از این که دولت نمیتواند دستگاه انتفاعی را اداره کند و منظور از «دولت تاجر خوبی نیست» انی باشد باید عرض کنم که اداره یک سازمان انتفاعی چه میخواهد و در اینجا دولت چه چیز کسر دارد که تاجر خوبی نیست؟ اگ رعوامل تولیدی را در نظر بگیریم، ماشین آلات و تجهیزات و ساختمان، سرمایه، انرژی و نیروی انسانی و مدیریت، میبایستی ببینیم کدام یک از اینها را دولت کمتر از دستگاههای خصوصی دارد. سرمایه اش کمتر است یا ماشین آلات در اختیارش نیست و مواد اولیه کمتری دارد یا انرژی باندازه کافی بدستش نمیرسد.
نیروی انسانی را از بازاری غیر از بازاری تهیه میکند که دستگاههای خصوصی تهیه میکنند یا مدیران نالایقی دارد؟ اینها همه میبایستی ارزیابی کنیم. اگر ایمان و اعتقاد برای اداره یک سازمان وجود داشته باشد این سازمان خواه اداری، خواه انتفاعی باید وظیفه خودش را باراندمان خوب جلو ببرد. فقط آنجا که پول و ترازنامه مطرح است آنوقت متوجه میشویم که دولت تاجر وبی نیست ولی ترازنامههای سازمانهای اداری را هرگز جلوی چشمان خودمان نگرفتهایم و هنوز آنرا نتوانستهایم با ارقام نشان دهیم و گرنه در آن سازمان انتفاعی و مالی فقط بی ایمانی افرادش بوده است که دولت اذعان میکند تاج رخوبی نیست ولی سازمانهای اداری ترازنامه ندارند تا من بشما نشان بدهم که دولت مدیر خوبی هم نبوده است (صحیح است – آفرین) شما در دشتگاههای اداری تورم نیروی انسانی را میبینید، در دستگاههای اقتصادی دولت هم چنین تورمی را میبینید خود من هم در چنین سازمانهای دولتی کار کردهام. غالب شما این سازمانها را میشناسید، انبوه مردمی را که در آنجا بیکارند و غالب اوقات بیکاری صبح را به شب میرسانند و با وجود تبعیضات اداری و نابسامانیهای اداری مرتبا صحبتهای آنها در این زمینهها دور میزند. این چنین سازمانهائی چطور میتوانند انتفاعی باشند؟ سود ده باشند و دارای راندمان خوب باشند. در شرایطی که ما کمبود نیروی انسانی را در مملکت احساس میکنیم و بخاطر رفع این کمبود از سرزمینهای دور و نزدیک مردمی را بداخل مملکت میآوریم. چگونه است که ارزیابی مجدیی را لازم نمیدانیم که سازمانهای اداری خودمان را مورد ارزیابی قرار دهیم و آنرا متناسب با نیاز با تعدادی از افراد و نیروی انسانی تجهیز کنیم که قادر بانجام وظایف خود باشند و اشتغال بیک کار سازندهکمتر فرصت این را پیدا کند که بمسائل دیگری غیر از کار اداری خودشان بپردازند. دولت میبایستی منابع ملی ایران را حفظ بکند من تعجب میکنم که گاه با مسؤلین اداری روبرو میشویم مسائلی را که با آنها میگوئیم اظهار بی اطلاعی میکنند و قول میدهند که درست بکنند. من اصولا این بی اطلاعی را یک بی اعتقادی میدانم چطور سازمانی که تمام امکانات در اختیارش هست از نواقص کارش بی اطلاعی است. این خود نقطه ضعف بزرگی است برای دستگاههای اداری اما نابسامانیها بقدری زیاد است که واقعا احتیاج بجستجو نیتس. من مثال روشنی میآورم که مقابل همه است. ما برای تجهیز سازمانهای اداری خودمان وسایل نقلیه و خود روهائی داریم، رانندگانی برای آن خودروها استخدام کردهایم و روی انی خودروها نوشتهایم که استفاده اختصاصی ممنوع است ولی کدامیک از شما این سرمایههای ملی ما را ندیده است که مورد استفاده اختصاصی قرار نگیرد و جز بخشنامههای محرمانه، برای جلوگیری از این خلاف و از این بهدار دادن منابع ملی چه کردهاید؟ این را همه مردم ایران در کوچه و خیابان و بیابان میبینند و آنوقت چگونه بخودشان جرأت بدهند که راجع به سایر ناروائی هائی که با آنها آشنا میشوند و در مقابل دید همگان نیست سخن بگویند از رشوه خواری کارمندان دولت سند میخواهند و از هتاکی یک مأمور دولت سند میخواهند، با چه جرأتی میشود از این مسائل سخن گفت. ولی اگر میخواهید که اینها با ایمان به سوی شما بیایند آن ظواهری را که عرض کردم حداقل اصلاح کنید تا او بخودش جرأت بدهد یک قدم جلو بگذارد، یکی دیگر از موارد بهدر دادن سرمایههای ملی که همه با آن آشنا هستد میخواهم نام ببرم، ما معمولا پروژههای زیادی در مملکت اجرا میکنیم، بسیاری از اینها را و تمام آنهائی را که با درآمد دولت ساخته میشود باید از طریق مناقصه بسازیم، این مناقصهها چگونه اجرا میشود. غالبا مقاطعه کار دست اول صاحب یک دفتر و یک میز است ولی از مسائل ساختمانی چیزی در اختیار ندارد! او فقط برنده مناقصه است بعد در ردههای دوم و سوم، چهارم و پنجم این کار انجام میشود و هر یک از این ردهها درصدی از درآمد ملی را بدون کمترین انجام وظیفهای به جیب خودشان میریزند و این را ما میدانیم، (صحیح است) چطور دستگاه دولتی نمیداند، غالبا یک طرح در مرحله آخر بدست همان عمله و بنای ده انجام میشود و ناقص انجام میشود ولی پولش را مقاطعه کاران دست اول تا پنجم به جیب خودشان میریزند اگر میخواهید از بهدر رفتن درآمدهای ملی جلوگیری کنیم اینها نمونه ی روشنش هست و اما سرمایه گذاریهای نادرستی که در کشور اجرا شده و من بآنها اشاره میکنم و امیدوارم که در آینده شاهد آنها نباشیم و امیدوارم که با مقدماتی که عرض کردم در چنین شرایطی قرار بگیریم ما معمولا برای خرید دستگاههای بسیار گرانقیمت که خارج از مرز ساخته میشود خیلی بسرعت عمل میکنیم، در بحث بودجه بخشی بود بنام انفورماتیک دستگاههای بسیار مدرن و کامپیوترهای مدرن میبایستی در کشور ما مستقر باشد (یکی از نمایندگان – اجاری است)، هدف از اجاره کردن این دستگاهها چیست؟ داشتن یک چورتکه به چه درد میخورد؟ تا شما قبل از آن اعداد و آماری را میخواهیم ارزیابی کنیم هدف از تهیه این آمار چیست و با این دستگاه چه چیزی را میخواهیم ارزشیابی کنیم و یکجا برویم؟ اگر واقعا این مسأله روشن باشد و ما نتوانیم با وسائل موجود چنان آماری را ارزشیابی بکنیم بدیهی است که این وسیله را میبایستی تهیه کنیم ولی متأسفانه نه آن آمار و نه آن هدفها هرگز برای ما تشریح نشد که نیازی باین دستگاهها را احساس کنیم، در مورد سرمایه گذاریهای نادرست سخن گفتن شاید طرح مسأله تهران که دیگر دوستان به آن اشاره نکردند اینجا بتواند نمونه باشد، ما امروز در تهران با مشکلات عدیدهای روبرو هستیم در واقع تهران شهری برای زندگی نیست، در تهران امکان تنفس کردن سالم وجود ندارد و در تهران از گوشهای ب گوشه دیگر با زمان معقولی نمیشود رفت و حرکت کرد، در تهران اگر هر حادثه کوچکی رخ دهد و نتوانیم مواد غذائی برای ۲۴ ساعت باین شهر برسانیم شهر بی دفاعی است، چرا چنین شده است آیا این گناه شهردار تهران است، آیا شهرداران تهران به تنهای تهران را به این روز درآوردهاند و یا تمام برنامه ریزی در مسیر این چنین دشواریهایی قرار گرفته است؟ بیائیم قدری مسأله ار بشکافیم، معمولا مردم در پی رفاه هستند و م یخواهند زندگی کنند، غذائی داشته باشند و این را نمیتوان داشت مگر از طریق داشتن شغل و شغلی وجود ندارد مگر سرمایه گذاری در جائی صورت بگیرد. پس هر جا سرمایه گذاری بشود مردمی بدنبال بهره گیری از آن بدنبال داشتن درآمد به آنجا سرازیر میشوند و شما در طی سالیان دراز شاهد بودید که چنین بنامه هائی فقط در حوزه تهران و تهران صورت گرفت مردم نه به خاطر استنشاق این هوای آلوده و نه بخاطر این ترافیک کشنده تهران بلکه بخاطر داشتن درآمد به تهران آمدند در اینجا سرمایه گذاریهائی در زمینه رفاه صورت گرفت بیمارستانهائی ساختند و مدارس عالی و دانشگاهها یکی پس از دیگری بوجود آمد و توسعه پیدا کرد و همه اینها جاذب جمعیت شد در حالیکه نیازی نداشت تهران برای جمعیت آنروزش میبایستی این وسائل رفاهی را فراهم میکرد ولی فراتر از نیاز خودش اینکار را بجای اینکه در پهنه کشور متمرکز کند در اینجا متمرکز کرد و تمرکز امکانات مردم را به این جا کشاند چه بسیار مردمی که برای مراجعه به پزشک بتهران آمدند و ساکن تهران شدند چه بسیار بیمارانی که از دهها هزار متجاوزند با همراهان خودشان هر روز در تهران پرسه میزنند و بدنبال پزشک از این طرف بآن طرف میروند. چه بسیار خانواده هائی که برای ادامه تحصیلات فرزندانشان بتهران آمدند و در تهران مقیم شدند اینها برای این سرمایه گذاریهای ناصحیح تهران در یک چنین وضع دشوار و بسیار کشندهای قرار گرفت.
برای تأمین آب تهران اگر محاسبه بشود که چه میلیاردهائی ما خرج کردهایم آنوقت متوجه میشویم که بزرگ کردن تهران چه لطمهای بدیگر نقاط کشور و اقتصاد مملکت وارد آمده است. ما آبها را از آنسوی کوهستان البرز به تهران هدایت کردهایم و این بسادگی صورت پذیر نیست وهنوز در فکر این ستیم که رودخانههای دیگری را از آن سوی کوهها بتهران بیاوریم و صدها چاه عمیق در نظر گرفته شده که در جنوب تهران حفر بشوند و این برنامههایی است که در مسیر اصلاح وضع تهران نیست. شاید بیش از ۱۰۰۰ پل هوایی ما احتیاج داریم که بتوانیم مسئله ترافیک فعلی تهران را حل کنیم و پس از ساخته شدن آن پلهای هوائی باز هم سرگردانی امروز را آنروز خواهیم داشت. پس یک راه بیشتر در پیش نداریم و آن اینست که شرایطی را که تهران را به این روز درآورده از میان برداریم قایقی که شما مشت، مشت، آب را از آن بیرون میریزید و موج موج آب تویش میریزد امکان نجات ندارد (آفرین) میبایستی کاری کنیم که مردم ایران آنچه در تهران میجویند در خانه خودشان پیدا کنند (آفرین) و آنوقت به حل مسایل تهران توفیق خواهیم یافت. پس در این راه شهردار تهران و شهرداران تهران توفیق نخواهند داشت مگر آنکه تمام برنامه ریزیهای مملکت در این مسیر حرکت کند. اشتباهات دیگری که در مسیربرنامه ریزیها قابل شناخت است سرمایه گذاریهای بسیار بزرگ در یک نقطه است این یک الگوی آمریکای شمالی است که احتمالا بوسیله مشاوران آنها به کارگزاران ما دیکته شده است مثلا یک کارخانه شیر پاستوریزه باید جوابگوی یک استان پهناور باشد ماده خام خود را از چهار صد ۵۰۰ کیلومتر دورتر بیاورد و فرآورده اش را مجددا ۵۰۰ کیلومتر دورتر بآن نقطه دور دست حرکت بدهد زیرا کارشناسان اجازه نمیدهند که این کارخانه بزرگ به ۵ کارخانه متناسب با هر منطقه تقسیم بشود. کار بزرگ!! باید کرد و شکستهای بزرگ باید انتظار داشت. ما درآمد کافی داشتهایم که تبوانیم مملکتمان را به نسبت مقدوری رشد و توسعه بدهیم نمایندگان محترم شما ببینید با بودجه بسیار ناچیزی که در اختیارتان بود چه مقدار نگرانیهای روستاها را رفع کردید مگر چه میخواهید روستایی که بیش از ۵۰ درصد جمعیت ایران را در بردارد؟ او یک راه خاکی میخواهد مدرسه برای بچه اش و آب آشامیدنی و یک درمانگاه از فاصلهای معقول ولی همین نیازهای اولیه و ساده را طی سالهای دراز بآها ندادهایم. نمیتوانیم جلوی آنها را سد بکنیم و بگوییم شما محکومید همانجا بمانید از بی دارویی بمیرید و در «دهاتی بنده زیاتی» این اصطلاحی که در منطقه میگفتند و در پی این اصطلاححی طبیعی است که برنامه ریز ما توجهی بآنجا نمیکرد ولی اگر برنامه ریزی ما از آرمان خواهی برخوردار باشد یک روز در کمیسیون برنامه گفتم که برنامه ریز ما باید احساس کند که باختهای از یک تن است تنی که ملت ایران نام دارد هر برنامه ریز باید خودش را در تام نقاط ایران احساس کند و برای اینکار لازم است که اطلاعات جامعی از تمامی نقاط ایران در اختیارش باشد نگاهی به دوربیی قورباغه برای یک برنامه ریز همین حوادثی را خواهید آفرید که در این مملکت آفریدند همه چیز را در کنار دروازه خانه هایشان متمرکز کردند. ایران فقط شهر آنها بود ولی ایران سرزمین وسیعی است که همه ایرانیان در آن زندگی میکنند و در برابر قانون حق مساوی دارند و حق مساوی یعنی استفاده متساوی از آنچه که بزندگی انسانها وابسته است (آفرین) در پی یک چنین سرمایه گذاریهای نادرست بدیهی است حالتی پیش میآید که نام تنگنا بر آن گذاشتهاید در آنجا که شما انبوه مردمی را بجایی فرا م یخوانید با مشکلات بسیاری برای تغذیه و سکنی دادن آنها و تأمین رفاه آنها برخورد میکنید.
آن تنگناها نتیجه چنین برنامه ریزیهای نادرست است. برنامه ریزیهای ما میبایست کلا با هم هم آهنگ شوند من متأسفم که در گذشته برنامه ریزیهائی کردیم که به تنهایی با خودش و اجزاء خودش هم هماهنگ نبود. ما شاهد ساختن سدهایی بودیم که پس از سالها بعد از آنکه نیمی از آن با گل و لای پر شد هنوز شبکههای آبیاری و سیستم برق رسانی آنرا تمام نکرده بودند ولی این تنها کافی نیست که ما یک چنین طرحی را اجرا کنیم این طرح و آن ۱۴ هزار طرحی که میگویند روی کمپیوتر کمیسیون شاهنشاهی هست همه میبایست با هم هماهنگ بشوند. اگر با هم هم آهنگ نشوند آن باصطلاح تنگنا را بوجود خواهند آورد. اگر قرار باشد که بندرهای ما توسعه پیدا کند راههایش را نباید فراموش کرد اگر طی سالهای آینده تکمیل شود میبایستی نیروی انسانی لازم برای این سازمانها بوجود بیاید. ما دستگاه آموزش برای رفع آن احتیاج داریم آیا این دستگاه آموزش کشور اطلاعی از چند و چون این برنامها دارد؟ آیا می داند که چه طرحهایی در دست تهیه و اجرا است آیا می داند که چه نیروی انسانی، چه تخصصهای ویژهای برای اداره این سازمانها در آینده نزدیک و دورتر لازم است اگر این برنامه ریزیها نشود ما بی شک با آن تنگناهایی که امروز و در گذشته با آن روبرو بودیم همچنان در آینده دست بگریبان خواهیم بود پس اصل مهم هم آهنگی برنامههای کشور است. در مورد درآمدهای نفتی مطالبی باید بعرض برانم ما از این نظر در شرایط ویژهای در طول تاریخ حیات ملتمان هستیم سایر کشورهای جهان با استفاده از کار وکوشش مردمشان زندگیشان را ادامه دادند و ساختند و سرمایه گذاریهای جدید از همین منبع درآمدهای مردم تأمین شد و میشود بدیهی است امکان سرمایه گزاری در یک چنین اقتصاد وابسته بخود در حدودی صورت میگیرد که آن جامعه پس انداز کرده باشد و این درس اقتصادات و دانش اقتصاد است همانقدر که پس انداز میکنید میتوانید سرماهی گذاری کنید ولی مادر ورای این پس انداز که هر چه هست درآمد بسیار بزرگتری داریم، ذخیره بزرگ و عظیمی از گذشته داریم که امروز میتوانیم از آن برداشت کنیم و این پس انداز، پس اندازی است که بصورت ارزهای نفتی در اختیار ما قرار دارد پس کارشناسان اقتصادی ما نباید به خودشان بنازند که ما در حدود یک کشور پیشرفته جهان یا کمی بالاتر از آن رشد داریم او با درآمدهای داخل کشور خودش پس انداز میکند و از این پس انداز سرمایه گذاری میکند و ضریب افزایش درآمد ملی ضریبی است از یک مقدار سرمایه گذاری، من بر قرضیاتی که هرگز در هیچیک از کشورهای جهان با آن برخورد نکردم یعنی در بدترین شرایط در یک اقتصاد غیر قابل تصور از طریق محاسبه علمی اقتصادی به رشدی کمتر از صد نرسیدیم ما با سرمایه گذاریهائی که انجام میدهیم مقدار سرمایه گذاری ما یعنی برداشت از ذخیرههای نفتی به نسبت درآمد ملی میبایستی هر سال درآمد ملی را دو برابر کنیم چرا چنین نمیشود همان است که در آغاز سخنم گفتم ما میبایستی با مدیریت صحیح با شناخت ریشههای فساد و خشکاندن آنها بتوانیم امکان رشد ملی را فراهم کنیم سخن از تورم در ایران سخنی غیر قابل گذشت است هر کس با علم اقتصاد آشنائی داشته باشد و اصول علم اقتصاد را بشناسد امکان ندارد که یکهزارم تورم را بتواند بپذیرد مگر با کم کاری تورم چطور پیش میآید؟
همه ما میدانیم درس اول است همه میگویند عرضه و تقاضا اگر تطبیق کند تورمی نیست ولی اگر تقاضا بر عرضه پیشی بگیرد آنوقت ما با تورم روبرو میشویم ما اقتصاد بستهای که نداریم ما با امکان برخورداری از درآمدهای نفت که ارتباطی باین اقتصاد کار در جامعه ندارد میتوانیم تمام این تقاضاها را برآورد کنیم استفاده از این درآمدهای نفتی به ما فرصت میدهد که تا این درآمد نفتی عرضه لازم را به بازار اقتصاد ایران ارائه دهیم من هر چه فکر میکنم نمیتوانم دلیلی برای این تورم پیدا کنم مگر سودجوئیهای بی حساب و فسادهای بی حساب که شما آنرا در زمین در مواد غذائی و سایر کالاها میبینید اینها هیچیک بدلیل افزایش تقاضا بر عرضه نیست فسادی است ریشهای در اثر بی ایمانی که جای گرفته است در وجود کسانی که در واقع عرضه کننده کالا هستند و ما نمیتوانیم با آنها در حد درآمدهای سرشار ارزی نفت مبارزه کنیم این را من بعنوان یک هشدار میگویم ما واقعا با شرایط موجود نباید از ۹ درصد رشد و ۱۷ درصد تورم خودمان راضی باشیم ما باید بدانیم که بدون یک درصد تورم میتوانیم رشدی فراتر از آنچه بدست آوردهایم و آن شزطی است که از آن نمیتوان گذشت باید کار کنیم و با ایمان کار کنیم باید از منابع ملی مان پاسداری کنیم و براستی پاسداری کنیم نکته دیگری هم هست که باید مطرح کنم و آن مسئله دلارهای نفتی است از آنجا که درآمد ما از نفت درآمد قابل توجهی است رسیدگی به این مسئله م یتواند برای جامعه ایران برای اقتصاد ایران برای سرنوشت ایران بسیار اساسی باشد ما میدانیم که دلار آمریکای شمالی بعنوان ارز بین المللی در سراسر جهان پخش و پراکنده است این دلار از کشوری به کشور دیگری میرود و باز میگردد و همچنان در پهنه اقتصاد جهان سرگردان است و کم اتفاق میافتد دلاری که از مرزهای آمریکای شمالی خارج میشود یک بار دیگر به آنجا برگردد اما این تصور که روزی این دلار سرگردان به آمریکا باز خواهد گشت خود یک خطری برای ما است در شرایط کنونی افتصاد جهان ما با کاهش مداوم ارزش دلار در بازارهای بین المللی روبرو هستیم این مسئله امروز هست دلار در طی سالهای گذشته مرتبا رو به کاهش بوده است. دلاری که در ۲۰ سال پیش به هنگام معاوضه با مارک آلمان غربی یک در مقابل ۴/۳۰ بود امروز یک در مقابل دو است و این قابل تأمل است که تمام پولهای اروپای غربی در چنین موضعی نسبت به دلار قرار دارند بزرگترین طرف قراردادهای اقتصادی ما در بازار خرید کالای اروپای غربی و پس از آن ژاپن و بعد آمریکای شمالی است در چنین شرایطی خرید ما از بازار بزرک اروپای غربی ژاپن بدلیل کاهش دلار که ریال ما به آن وابسته است یعنی در طول این مدتی که دلار کاهش پیدا کرده برای ما همان ۷۰ ریال بوده است ما مرتبا در مقابل چنین خریدهائی مغبون میشویم تورمی که بر دوش کالاهای وارداتی و اقتصادی ایران وارد میشود علت آن وابستگی ریال با دلار است پس اگر قرار باشد که ما جلوی این تورم را بگیریم و نگذاریم این تورم بداخل ایران از این طریق وارد شود و ما ناچار نشویم بخشی از درآمد نفتی خودمان را برای این تورم از دست بدهیم ناچاریم به ارز نیرومند دیگری که اقتصاد ما برای آن ارزش بیشتری قائل است تکیه کنیم در این مورد امکانی هست. از چند سال پیش یک واحد پول بین المللی وجود دارد این واحد پول بین المللی معدل پول ده کشور نیرومند اقتصادی جهان است اگر ما بجای دلار به یک چنین واحد پول تکیه کنیم هرگز دیگر سخن از تورم به این مضنون نخواهیم داشت و اگر سالهای آنیده را در نظر بگیریم و آنچنانکه عرض کردم امکان برگشت دلارهای سرگردان بآمریکا بوجود بیاید اقتصاد کند تا از طریق بازگشتن، این دلارها زیان کمتری ببیند پس ما امید روزهای بهتر و پیش بینی بهتری را برای دلار نمیتوانیم داشته باشیم و اگر قرار باشد که درآمدهای نفتی را طی سالهای آینده در نظر بگیریم، آنوقت میتوانیم به اختلاف بهائی که میبایستی برای کاهش دلار بپردازیم پی ببریم. توصیه من به وزارت اقتصاد و دارائ یاین است که در اینمورد دقت کافی بکار ببرند تا درآمدها به علت وابستگی به دلار مدام در معرض کاهش قرار نداشته باشد، این بود مطالبی که باختصار به عرض رساندم و یک مطلب دیگر هست که به برنامه سخن امروز من اضاه شد و آن برخورد دولت با مجلس در نخستین روز بررسی بودجه سال ۲۵۳۷ است در برنام دولت سخنی است، میگوید: دولت به آزادی بیان و قلم و تحکیم و تقویت نیروهای سازنده آن در جامعه ایران ارج و حرمت م یگذارد جناب رئیس من متأسفم که دو روزنامه عصر تهران کیهان و اطلاعات کوچکترین خبری از بحث مجلس ندارد آن سخن دولت بود و این فرموده شاهنشاه است «سیاست حداکثر آزادی را ادامه میدهیم» ما از دولت برای اجرای فرمان شاه متوقع بودیم که سخنان امروز مجلس عنوان بشود. امروز سخنانی از سوی مرشد بزرگ من جناب آقای محسن پزشکپور عنوان شد، مسائلی بود که بسادگی نمیتوان از آن گذشت، مسائل سیاست ملی ایران بود مسائلی که زندگی ملت ایران در آن مطرح بود، نگرانیهائی که از آنیده این سرزمین داریم، بگفتند و من شنیدم که در روزنامههای اطلاعات و کیهان چاپ اول در این مورد مطلبی بوده است و در این چاپ دوم که در دست من است به جای آن خبر پیروزی خانم گاندی چاپ شده است این خطر بزرگی است که خیلی بر آن اشاره رفت خطر بزرگی است که به قانون اساسی ایان به مجلس قانون گذاری ایران بی توجهی میکنیم مجلس را از جایگاه خودش فرو بکشیم، ارتباط مجلس را با ملت ایران قطع کنیم در حالیکه نتوانستهایم ارتباط دزدها و رشوه گیرها را با آنها قطع کنیم و نکردهایم. ما در چنین مسائلی وارد شدیم بگذارید سخنان نمایندگان این ملت به گوش جامعه ایران برسد، بگذارید ببینند که یک مرد میهن پرست که ۳۷ سال از زندگی خودش را بخاطر سرافرازی این ملت در پیکارهای بسیار مایه گذاشته است چگونه نگران آینده این کشور است اگر پاسخی دارید، بگوئید و گرنه بگذارید تا جامعه ما با اندیشه نمایندگان خودش و با اندیشه جانبازان راه سرافرازی و بزرگی ایران زمین آشنا شود من در این جا بنام کسی سخن میگویم که باها در پهنه پیکارها دست به گریبان مخاطرهها بوده استخوانهایش شکسته شده و چشمش را از حدقه درآوردهاند ولی همیشه با ایمان راسخ به پیکاری بزرگ تر رفته است و امروز هم از این سنگر برای دفاع از موجودیت ملت ایران استفاده میکند (احسنت) اینجا جائی نیست که برای این آمده باشیم که نمانیده مجلس باشیم، بلکه آمدهایم که وظیفه نمایندگان خود را در برابر تاری و شاهنشاهی ایران ایفا کنیم (صحیح است) اینجا است آن سنگری که ما انتخاب کردهایم، متأسفانه در بسیاری از مراحل میبینیم که ما خود زندگی را فراموش میکنیم و به ابزار زندگی میچسبیم، مجلس سنگر است، مجلس بلند گو است، استفاده از این سنگر در چار چوب قانون اساسی بخاطر حفظ و پاسداری ملت و شاهنشاهی ایران چیزی است که ما را به اینجا کشانده است و ما هرگز دلبسته آن نیستیم که در این جا بنشینیم و وظایف خود را فراموش کنیم (صحیح است) ما هرگز در مقابل کوچکترین وظیفه خود در این سرزمین عقب نمینشینیم که احیانا جایگاه و مسندهای خودمان را در اینجا حفظ کنیم، خاک بر سر کسی باشد که بخواهد منافع ملتش را در برابر منافع خودش قربانی کند، متشکرم. (احسنت – احسنت – آفرین)
نایب رئیس- آقای دکتر طبیب بفرمائید.
دکتر طبیب – جناب آقای رئیس، همکاران محترم در آغاز سخن هزاران آفری به دوست و سرباز سرافراز و ایران پرست مهندس پرویز ظفری (احسنت) اینک که بحث در کلیات بودجه سال ۲۵۳۷ در ساحت مقدس مجلس شورای ملی مطرح میباشد لازم است بگویم بهنگام طرح بودجه که یکی از مهم ترین نهادهای سیاسی – اجتماعی و اقتصادی مملکت است نمایندگان ملت سیاستها و نقطه نظرهای خودشان را بیان مینمایند.
بهمین مناسبت این فرصت برای اینجانب بسیار با اهمیت میباشد نه از نظر ارقام مالی آن که بالغ بر ۴۱۷۹ میلیارد ریال میباشد زیرا همه اینها اجزائی هستند که بخاطر یک منظور عالی تر باید بکار گرفته شود و اگر این اجزاء و برنامهها نتوانند در برآورده ساختن منظور اصلی و آینده سازی مملکت و مسائلی که باید از پیش پای ملت ایران برداشته شود مؤثر واقع بشوند هیچکدام بخودی خود واجد ارزش جداگانهای نخواهد بود. بنابراین آنچه مهم و قابل توجه و عنایت است سیاستها و نقطه نظرهائی است که باید محتوای نهائی امور – فصول – برنامه و ارقام باشد یعنی ارقام بودجه مثل رودخانه بزرگ و پر آبی است که هر قطره از آب آن یک مأموریت خاص بر عهده دارد که در کانالها تقسیم بشود و پای ه نهالی و بوتهای برسد و مجموعه این نهالها و بوتهها بتواند فضای مطلوب و دلپذیری را فراهم بسازد.
تفریغ بودجه یکی از مسائل با اهمیتی است که هنگام طرح بودجه توجه به آن کمال ضرورت را دارد تفریغ بودجه یعنی فارغ شدن و رها شدن و در وافع به معنای تصفیه حساب نهائی و راحت شدن خیال از بودجهای است که قبلا نمایندگان ملت آنرا تصویب کردهاند. در اولین سال که دوباره بودجه صحبت کردم به این نکته اشاره شد که هزینهها و عملیات انجام گرفته بر حسب ارقام و اقلام بودجه بایستی با سه شاخص جداگانه مورد سنجش و ارزشیابی قرار بگیرد. زیرا بودجه بر حسب ارقام ریالی معیاری است که پیشرفت برنامهها و عملیات با آن مورد سنجش قرار میگیرد و بر این اساس خط مشی عملیات آینده را روشن میسازیم این سه شاخص به ترتیب عبارتند از: شاخص مصرف ریالی بودجه – شاخص زمان بندی و شاخص پیشرفت عملیات اجرائی که هر سه شاخص باید با هم مورد بر بررسی و سنجش قرار بگیرد که یکی از ارکان و مبانی امر نظارت ملی است.
جای خوشوقتی است که در یکی دو سال اخیر بوجب فرمان شاهنشاه برای نظارت در پیشرفت برنامههای مملکتی کمیسیون شاهنشاهی تشکیل شده که البته میتواند در امر نظارت ملی نمایندگان ملت بر دخل و خرج و پیشرفت کلیه برنامههای مملکتی اعم از جاری و یا سرمایه گزارهای ثابت که وظیفه مهم مجلس شورای ملی است سهم مؤثر و بسزائی داشته باشد. که البته از نظر تقسیم مسئولیتها بهتر است برنامهها نه تنها بر حسب موضوع بلکه بر حسب مناطق و حوزههای جغرافیائی مملکت هم فهرست بندی بشود که کار کنترل و رسیدگی و شمارکت نمیاندگان ملت بر امر نظارت برنامههای جاری و سرمایه گذاریهای ثابت اعم از مل یو یا منطقهای و یا طرحهای خاص ناحیهای روشن تر و مشخص تر باشد (صحیح است).
با این ترتیب مسئله تفریغ بودجه تأیید و صحه گذاشتن بر عملیات و کار کردی است که دستگاه مسئول و اجرائی مملکت در قالب بودجههای مصوبه بانجام رسانده و مانند تأیید ترازنامه و مفاصا حسابی است که از سوی هیئت عامله یک شرکت به مجمع عمومی داده میشود که در این جا بمقیاس وسیع تر در سطح مملکت این مفاصا حساب و تفریغ بودجه در پیشگاه نمایندگان ملت صورت میگیرد. با این ترتیب بخوبی میتوان دریافت بهمان ترتیب که بودجه به عنوان برنامه ریزی سال آینده مملکت بحث بسیار مهم و اساسی است مسئله تفریغ بودجه هم بهیچوجه از اهمیت کمتری برخوردار نیست بودجه هر سال باید بر مبنای عملکرد سال قبل تهیه و تنظیم گردد اگر قرار باشد در تفریغ بودجه رسیدگی دقیق به عملیات انجام شده دولت در سال قبل نداشته باشیم مثلا در مورد افزایش هزینه زندگی و یا میزان پیشرفت یا عدم پیشرفت برخی از امور و برنامهها و طرحها اگر رسیدگی کافی بعمل نیامده باشد چگونه و بر چه مبنائی خواهیم توانست ارقام سال بعدی را بطور منطقی و درست پیش بینی بنمائیم.
بهمین مناسبت برای سالهای آینده عقیده دارم بهنگام تقدیم لایحه بودجه پیوست دیگری هم بر پایه پیشرفت امور جاری و عمرانی و سرمایه گذاریهای ثابت در ۹ ما اول سال اضافه شود و به مجلس شورای ملی ارائه گردد تا ضمن مقایسه عملیات و هزینهها مبنا و منطق هر رقم و تغییرات هر عدد که در جداول بودجه انعکاس یافته است بتوانیم تجزیه و تحلیل بنمائیم.
جای بسی خوشوقتی است که نمایندگان مجلس شورای ملی بوظائف خطیر نظارت ملی خویش آشنا هستند در مباحث ۳ هفتهای که در جلسات کمیسیون بودجه صورت گرفت با وجود آنکه اینجانب عضویت کمیسیون بودج را نداشتم مع الوصف بخوبی شاهد و ناظر دقت و موشکافی و احاطه همکاران ارجمند اعضای کمیسیون بودجه بودم که براستی بیانگر و الهام بخش فضای نظارت و مسئولیت ملی که جامعه ما به آن نیاز کامل دارد بود. براستی من آرزو میکردم که مذاکرات کمیسیون بودجه بصورت مستقیم بوسیله رسانهها پخش میشد تا نه تنها یکایک مسئولان و مجریان مملکتی بلکه دور افتاده ترین هم میهن ما که در کنار مرزهای مملکت زندگی میکند بخوبی فضای نظارت و مسئولیت ملی و الزاما فزاینده را که بسوی آن پیش میرویم بیش از پیش احساس نماید.
این فضای نیرومند نظارت و مسئولیت ملت سبب خواهد شد تا همگان بویژه مجریان درک نمایند که باید ضابطهها جاری رابطه ا را بگیرد و راه ترقی و پیشرفت جز در کار و عمل صادقانه و صمیمانه چیز دیگری نیست و توسل و تشبث اشخاص نا صالح و مسئولان نا آشنا به وظائف خطیر و مسئولیتهای مملکتی روز بروز بیشتر رونق خود را از دست خواهد داد و این جریانات که حتما باید در پیوند با عمل برای جامعه مشهود باشد درهای امید و اعتمادی را (که دشمنان ملت ایران برای از هم گسستن آن بسیار رنج بیهوده میکشند) بر روی جامعه خواهد گشود و تیر دشمنان ملت ایران بسنگ خواهد خورد.
ملت ایران چه میخواهد؟
ملت ایران در جهانی زندگی میکند که هیچ ملتی غمخوار و دایه دلسوزتر از مادر برای هیچ ملتی نیست هر ملتی که نخواهد انی حقیقت را بشناسد پاک باخته تاریخ نام خواهد گرفت.
ملت ایران به شاهین بلند پروازی مانند است که جز ستیغ بلندیهای شکوهمند و بدور از هرگونه پلیدی و آلودگی چیز دیگری به او آرامش خاطر نمیبخشد.
ملت ایران به گلی شبیه است که میخواهد به حق خودش یعنی شکوفائی کامل و زیبائی خیره کننده و عطر دل انگیز برسد.
ملت ایران میخواهد به کمال آنچه در فطرت و سرشت و طبیعت خودش دارد دست بیابد.
ملت ایران میخواهد همه نیروهای ماد یو معنوی خودش را بسیج نمیاد تا بتواند از همه استعدادها و امکانات بالقوهای که در اختیار دارد به بهترین وجه و حالت ممکن بهره بگیرد.
آنچه ملت ایران نمیخواهد حرکتی است بسوی آنچه که باید – و میتواند که باشد. آنچه که هست گذرگاهی است بسوی آیندهای که میخواهیم بسازیم.
برنامه ریزان اولین مرحله حرکت برای ساختن آیندهای است که ناگزیر از وضع موجود باید بسوی مطلوب جریان پیدا نماید. ما نمیخواهیم خود را با آمار و ارقام بدون محتوا سرگرم نمائیم فرصتهای زیادی نداریم همیشه بدون محتوا سرگرم نمائیم فرصتهای زیادی نداریم همیشه اوضاع مساعد نیست این فرصتها مفت و آسان بدست نیامده که مفت و آسان از دست داده شود. (صحیح است – احسنت) گناه هیچ عامل ترمز کننده بخشودنی نیست، نظارت ملی نمیتواند ناظر بر این امر باشد که دستگاههائی با هزینههای کلان در پیشگاه این ملت وجود نداشته باشد و آنگاه بجای هموار و هم آهنگ ساختن و برطرف نمودن مشکلات و موانع، خودش مشکل و مانع و ناهم آهنگی خلق کند تا آنجائیکه به دستگاه ترمز کننده شهرت پیدا نماید.
گزارشهای انتشار یافته از کمیسیون شاهنشاهی را مرور نمائیم همه جا بی ترتیبی و ناهم آهنگی وجود دارد بدون بررسیهای اولی و پیش بینی محدودیتها و نداشتن سازمان کافی جهت نظارت و سیستم گزارش گیری، عمده ترین علت عدم توفیق و ناکامی طرح و برنامه هائی بوده که بودجه آن در همین مجلس قبلا به تصویب رسیده و بدست مسئولان و مجریان مملکتی سپرده شده.
عدم واگذاری بموقع اعتبارات – ناهم آهنگی و عدم تفاهم بین دستگاه اجرائی و سازمان برنامه و بودجه – تأخیر در مبادله مواقت نامه با دستگاه اجرائی – گزارش پیشرفت کار و درصدها که صرفا ناظر به مبلغ اعتباری است که بمصرف رسیده و یا حداکثر پیشرفت فیزیکی کار – نه آنچه از هدفهای اصلی و مورد نظر انجام گرفته باشد – عدم مطالعه کافی در انتخاب مهندس مشاور (که این روزها چقدر برای دفاع از کارهای خودشان اعلامیه پراکی مینمایند) کاغذ بازی و تأخیر در دادن یک پاسخ ساده ارقام نجومی و بی امان طرحها که مرتب بالا میرود مانند ۵ پروژه مربوط به صنایع پتروشیمی ایران ژاپن که سرانجام حتی شرکاء ژاپنی حاضر به افزایش اعتبار آن نشدند و با توجه به مواد اولهی رایگان پتروشیمی که در اختیار ملت ایران هست معلوم نیست میزان سواد آوری اینهمه سرمایه گذاریها چه خواهد بود؟ اینها مسائل و موارد دردناک و آزار دهنده ایست که براستی در این مرحله از حیات و حرکت جامعه ایرانی غیر قابل تحمل و پذیرش است.
از راههای روستائی که قرار بود ساخته شود تا بحال چقدر راه ساخته شده و آنچه که ساخته شده تا چه اندازه قابل بهره برداری و استفاده میباشد و اگر با همین شتاب و روند راههای روستائی پیشرفت داشته باشد ما به چند سال و چند برنامه عمرانی دیگر نیاز داریم تازه بفرض آنکه راههای ساخته شده هیچ گونه استهلاک و خرابی نداشته باشد؟ این راههای روستائی بجای خود راههای بازرگان یو اصلی که مرتب گزارش پیشرفت عملیات آنها مورد بررسی قرار میگیرد مثل راه بوشهر و شیراز که قرار بوده است در برنامه سوم بپایان برسد و هنوز هم که اواخر برنامه پنجم هستیم بپایان نرسیده و یا راه ارتباطی استان بوشهر و هرمزگان که سال هاست هم چنان نیمه تمام باقی مانده و یا راه بوشهر و بندر دیلم که همه از راههای اساسی و مورد نیاز مملکت میباشد چه نوع برنامه ریزی بوده که تا بحال هم چنان نیمه تمام مانده و اسباب مزاحمت و شکایت فراوان مردم را فراهم نموده است.
در تنگ بوالحیات نرسیده به شیراز با خرج زیاد و هزینههای فراوان پل نرگسی را درست کردند بعد خراب شد بطوریکه قابل عبور برای کامیونهای حامل کالاهای بازرگانی که از بندر بوشهر خارج میشود نیست بعد در ته دره یک معبر درست کردند و گفتند کامیونها از این معبر عبور نماید صرفنظر از آنکه این راه در موقع سیل و بارندگی غیر قابل استفاده میباشد. سؤالی مطرح میشود اگر این راه که فعلا در قعر دره درست شده قابل استفاده بود و میتوانست احتیاجات ترافیک کالای بازرگانی را برآورده بسازد پس چرا پل درست کردند با آنهمه هزینه و صرف وقت و نیروی انسانی و اگر پل لازم بود پس چرا آن طوری درست کردند و محاسبات بچه ترتیب بود؟ مهندس مشاور و پیمانکار چه کسانی بودند؟ و سوابق کارهای قبلی آنها چه بود؟ که پل به این زودی غیر قابل استفاده بشود!
جاده بوشهر براز جان بعلت ترافیک سنگین بازرگانی و ارتباط مدام مسافرین که برای ضرورتهای روزمره بین دو شهر آمد و رفت مینمایند حوادث مرگبار فراوان دارد قرار است که تعریض بشود کی انجام خواهد گرفت؟ و چه برنامه و پیشرفتی وجود دارد؟
بهمین ترتیب ملاحظه میشود که اکثر کارهای عمرانی و مورد نیاز مملکت یا نیمه تمام و ناقص رها شده و یا مورد توجه برنامه ریزان قرار گرفته این بیانگر صمیمیت و صداقت نیست. (صحیح است)
در عوض سودجویان و مهندسین مشاور بدون رعایت امانت بخاطر درصدها که خودشان داشتند طرحها را هر چه دلشان خواست بزرگتر کردند بعد هم زمان آنرا نیز کش دادند. کجای دلشان بحال مملکت و آینده و سرنوشت آن سوخته بود جز اینکه بگویئم تنها به درآمد و جیب خودشان توجه داشتند اند. من در منطقه خودم بلوکهای سیمانی را که در ساختمانهای پیمانکاران بکار برده میشود از نزدیک
معاینه کردم به اندزهای ست و بدون مقاومت میباشد که زیر انگشت دست پودر میشود این بلوکهای سست و بدون مقاومت را به مسئولان ارائه دادم، چرا چنین پیمانکار مورد مؤاخذه قرار نمیگیرند؟ و مسئول ایمنی این ساختمانها که با چنان بلوکهای سست و بدون رمق ساخته میشود چه دستگاهی است؟ در بخش اهرم رفتم بمن گفتند پیمانکاران در اهرم برای لوله کشی آب رعایت مشخصات را نکردند و بجای آنکه برابر مشخصات فنی لولهها را روی نرمه ریزی کار بگذارند بهمان ترتیب روی قلوه سنگهای درشت و خشن کار گذاشتند که قابل تحویل نبود کوچههای همین شهر را با پول و اعتبارات مملکتی قرار بود بتون ریزی کنند اما بجای اینکار مخلوطی از خاک و کمی سیمان که روی آن پوشیده شد پروژه را تمام شده تلقی کردند و کوچههای اهرم در کوتاه ترین مدت دوباره بحال اول درآمد این چه گستاخی و بی پروائی است که این قبیل پیمانکاران دارند و چرا نظارت ومؤاخذه وجود نداشته باشد که بتوانند هم چنان در برنامههای دیگر عملیات خودشانرا تکرار بنمایند. (احسنت)
یک دانشسرای غول پیکر سال هاست در بوشهر در حال ساختمان آن هستند با همه نیازهائی که به وجود آن هست معلوم نیست کی باید تمام بشود تابستان بمن گفتند ۱۶ میلیون تومان تا بحال خرج آن شده اما حتی مسئولان آموزش و پرورش استان بوشهر هم بنام اینکه از طرحهای ملی است در جریان پیشرفت کارهای آن نیستند که از نیروی فکری آنها استان بوشهر هم بنام اینکه از طرحهای ملی است در جریان پیشرفت کارهای آن نیستند که از نیروی فکری آنها استفاده بشود به من گفتند فقط جنبههای منفی آنرا به رخ ما میکشند به این عنوان که چون ساختمانی در دست احداث هست اجازه تعمیرات ساختمان فرسوده و موجود دانشسرای فعلی را هم نمیدهند.
در بندر دیر بمن گفتند چند سال قبل برای ساختن بولوار ساحلی و زیبا کردن شهر خانههای مردم را خراب کردند که بعدا بولوار درست نمایند حلا چند سال که مردم هم چنان بلا تکلیف مانده و بعد از خراب کردن خانهها بولوار هم درست نشده و هم چنان شهر ناقص و زشت و نازیبا باقی مانده که این بابت ناراضی و در شگفت هستند اگر قرار بوده که بولوار ساحلی ساخته نشود چرا هم آهنگی در برنامه ریزی نبود و خانهها را بدون مطالعه خراب کردند اینکار را میگذاشتند برای موقعی که میخواستند بقیه کار ادامه بدهند.
در همین بندر دیر بمن گفتند اسکله را درست کردند اما در دهانه اسکله چراغ راهنمائی دریائی نصب نکردند تا سرانجام کشتی شیلات در اثر نبودن چراغ راهنما به گل نشست إ بهر حال اگر برنامهها درست و صادقانه تنظیم شده بودند تنگنا معنی و مفهوم نداشت وقتی تنگنا بوجود میآید حتما عیبی وجود دارد این عیب را پیدا کنیم کجاست؟ باید بر کار مهندسین مشاور نظارت کرد آیا درست است که مرتب گفته شود بین مهندسین مشاور و پیمانکاران رابطهای وجود دارد؟ و مردم دم خروسها را به بیند؟ برنامهای غلط که بر اساس تقدم ضرورتها و نیازهای مملکت تنظیم نشده باشد. عدم حواله به موقع اعتبارات – و کوتاهی مجریان و نبودن نظام دقیق نظارت ملی که همه مهمتر است از عوامل شکست و نا کامی برنامه هاست. چه خوابهای برای درآمدهای ایران که با چه زحمتها و مقابله با چه مخاطرات عظیم و ضد استعماری بدست آمده میبینند که از دور میبرد دل و نزدیک زهره را.
شنیدم که یک سیستم مکنده حمل ونقل کالا با فشار قوی آب از طریق احداث کانالهای زیرزمینی از خرمشهر تاقم مورد بحث است که ساخته شود با چه قیمتهای نجومی و باور نکردنی تازه ایکاش ما کشور صادراتی بودیم که خود را دلخواش میساختیم که چنین تاسیسات عظیم و کم سابقه بخاطر صادراتی که از کشور ما بخارج فرستاده میشود بوجود آمده. یا برنامه خرید ۳ میلیون نهال میوه از فرانسه که معلوم نیست تا چه اندازه با آب وهوای ایران سازگاری داشته باشد. و یا سه میلیارد اجاره برای ماشین رایا نه کمپیوتر برای جلوگیری از اشتباه نسخه نویسی پزشکان إ که خودم دیدم خروارها. دفتر چه نسخههای سازمان تامین خدمات درمانی جلودرب ورودی یکی از چاپخانهها در جودار خیابان پرتردد مدتها هم چنان انباشته شده بود. (صحیح است). در شهر ما یک پروژه توسعه تاسیسات بندری وجود دارد با شرائط مملکتی و سرمایه گذاریهای بزرگ در دیگر رشتههای صنعتی بوشهر تبدیل به یکی از قطبهای صنعتی مهم خواهد شد و الزامی است که باید بصورت بندری بزرگ و مجهز برای پهلو گرفتن کشتیهای اقیانوس پیما درآید با توجه به اینکه درآینده حمل کالاهای وارداتی از صورت فعلی خارج شده و صورت خواهد گرفت احتیاج به منطقه وسیعی برای عملیات بندری وجود دارد پروژهای که فعلا مهندسین مشاور روی آن کار مینمایند پروژهای است که حد اکثر ظرفیت
۵ تا۱۰ هزارتن تخلیه کالا را خواهد داشت مضافا بر اینکه باعث خرابی بسیاری از خانههای شهری خواهد شد و ترافیک شهری را هم بعلت آمد و رفت کامیونهای سنگین و ترایلرها بسیار آشفته خواهد ساخت و از لحاظ الزامات ایمنی هم کار درستی نیست و چون عملیات توسعه در جهت و امتداد محلهای مسکونی خانههای شهری است صرفنظر از هزینهای که بابت خراب کردن خانهها صورت خواهد گرفت بحران مسکن بیشتری را هم باعث خواهد گردید.
اما در عوض عدهای از صاحبنظران علاقمند و حتی دفتر برنامه و بودجه استان بوشهر اعتقاد دارند که توسعه تأسیسات بندری را در امتداد و جهت دیگری غیر از آنچه مهندس مشاور بیان نموده صورت بگیرد که مزایائی بدین شرح دارد نیازی به خریداری زمین وجود ندارد چون مساحتی در حدود ۴ کیلومتر مربع تمام اراضی دولت است – که رایگان تمام میشود باعث بی خانمانی و خراب کردن خانه کسی هم نخواهد شد و زیانی را متوجه کسی نمیسازد. از نظر ترافیک و ایمنی هم این طرح چون در امتداد جاده خارج از شهر میباشد هیچگونه مشکلی نخواهد داشت و از نظر آب هم کرانه شنی و در حدود ۶ متر عمق دارد که با توجه به آبگیر کانال فعلی که در حدو ۸/۵ متر است هزینه کمتری برای لایروبی خواهد داشت
مطالبی که بیان گردید بخشی از گزارشی است که دفتر برنامه و بودجه بوشهر قبلا در این زمینه تدارک دیده است اما من نمیدانم با همه اینها اصرار مهندسین مشاور (که برای نمونه عرض میکنم) بر چه پایه و اساسی استوار است که این کار را تا بی اندازه کش میدهند؟
این نوع برنامه ریزیهای بی حاصل و ولخرجیهای زیان بخش و دوباره کاریها بلکه چند باره کاریها از خزانه عمومی و بیت المال است که تورم را بوجود میآورد که آنوقت بفکر مبارزه با تورم میافتیم در حالیکه بهترین راه برای مبارزه با تورم آنستکه از عوامل تورم زا پرهیز داشته باشیم.
ولخرجی هرگز ایجاد تشخص نمینماید بلکه بیانگر حقارت و نو کیسگی است من فکر نمیکنم این فرمول درست باشد که مبارزه با تورم بصورت قاطع همیشه با رکود همراه باشد در اقتصاد ایران که قسمت اعظم درآمد ملی از عایدات منابع نفتی تأمین میشود میتوان بدون ترس و هراس با برنامه ریزی زمان بندی شده ضربت قطعی به عامل تورم وارد ساخت سودجویانی که مثل سرطان در اقتصاد ملی ما رخنه کردهاند و لوس و بدعادت شدهاند باید تکلیف خودشانرا بدانند رونقی که از تجاوز به حقوق جامعه سرچشمه بگیرد و شکاف در یکپارچگی ملی را باعث شود عدمش به زوجود (صحیح است).
ما نمیخواهیم مثل کبک سرخود را میان برف فرو ببریم و با ارقام و دفاتر قطور خود را دلخوش بسازیم.
منطق صراحت و صداقت حکم میکند که ما همه نقاط قوت و ضعف جامعه خود مانرا کاملا آگاه باشیم شاهنشاه میفرمایند.
«ممکن است این واقعیتها همیشه مطلوب نباشد ولی ناگفته ماندن آنها مسلما نامطلوب تر است» آسان گرفتن کاری که آسان نیست محکوم ساختن آن به شکست است»
رابطهای وجود دارد بین آنچه که میخواهیم و آنچه را که بدست میآوریم این رابطه کاملا در ارتباط مستقیم هست با توانائیهای ملی یعنی هر چه ظرفیت توانائیهای ملی ما افزون تر باشد آنچه را که بدست میآوریم ارزنده تر و بهتر و بیشتر خواهد بود و بالعکس هر اندازه که سطح توانائیهای عملی ما کاهش داشته باشد بهمان اندازه هم دست آوردهای ملی ما هم در سطح نازل تری قرار خواهد گرفت آیا براستی میتوانیم آرزوها و آرمانها و خواستهای سرافرازی بخش ملت و جامعه خود چشم بپوشیم؟ هیچ ایرانی بخود اجازه نخواهد داد که نسبت به ساختن آینده بی تفاوت بماند و اگر این نسل نتواند این افتخار را بدست بیاورد من اطمینان دارم که نسل دیگر این افتخار را بدست بیاورد من اطمینان دارم که نسل دیگر این افتخار را بدست خواهد آورد.
پس چون نمیتوانیم هرگز چشم از آرمانها و آرزوها و هدفهای ملی بپوشیم جز افزایش ظرفیت توانائیهای ملی خود راهی نداریم.
تنها با اتکاء درون ذاتی و ارتقاء بخشیدن به ظرفیت توانائیهای ملی خواهیم توانست به هدفهای ملی خود برسیم توانائیهای ملی یژبیش از آنکه جنبه مادی و یا فیزیکی داشته باشد دارای یک عامل غیر قابل سنجش با ابزار مادی است که در روی جلوههای مادی و فیزیکی اثر میگذارد که اگر جلوههای مرئی و مادی و فیزیکی فاقد و خالی از این روح نامرئی توانائیها باشد به پیشبرد نخواهد ارزید. خصلت میهن پرستی پایه و اساس روح این توانائیهاست – نه تنها برای انسان – بلکه در تمام عالم هستی این خصلت میهن پرستی – یعنی نیروی حیاتی در نبرد زندگی برای پاسداری از موجودیت و شکوفائی به نوعی و شکلی جلوه گر است. حتی اگر یک بذر کوچک را در دل خاک زیر خروارها یخ و برف زمستان تصور کنیم که چگونه می پاید و زمستان را پشت سر میگذارد و بهاران را پیشواز مینماید.
همین عشق به وجود و هستی و پویائی خستگی ناپذیر که سرانجام رسالت و شکوفائی خودش را به ظهور میرساند و از درون یک بذر سیمای راستین یک بوته گل یا هر گیاه بظهور میرسد جلوهای است از همین نیروی حیاتی که در انسان به این جلوه توانائیهای ملی میهن پرستی میگوئیم در همه جای زندگی این موضوع وجود دارد زیرا هر موجودی نیاز به نیروی توانائی برای پاسداری از خودش دارد و اگر چنین خصلت نداشته باشد موجودیتی نخواهد بود که درباره آن چیزی گفته شود درباره انسان هم، هر انسانی بی گفتگو پیوند به یک جامعه ملی دارد، آنچه را که یک جامعه ملی نیرومند و توانا میسازد همین مجموعه خصلتهای میهن پرستی است که میتواند در برابر حوادث بیشمار به ایستد و عکس العمل مناسب نشان بدهد و نشیبها را بفراز آورد.
هویت ملی و ارزشهای ملی و فرهنگ ملی از پایههای اساسی این خصلت میهن پرستی است هر جامعه برای آنکه بتواند موجودیت خودش را حفظ کند باید بتواند این ارزشهای ملی و فرهنگی خودش را پاس بدارد.
اگر جامعهای از انجام این کار بر نیاید مجذوب جامعه ملی دیگری خواهد شد و از نیروی کار و کوشش و خلاقیت و سازندگی او جامعه دیگری بهره خواهد گرفت که به چنین پدیدهای استعمار میگویند که امروز به اشکال و شیوههای گوناگون ورنگارنگ از چپ و راست، شمال و جنوب، شرق و غرب سرخ و سیاه وجود دارد و یک جامعه را به اسارت و بردگی جامعه دیگر می کشاند که همیشه استعمار طبیعت ضد آزادی دارد.
پس اگر یک جامعه خواهان آزادی و آزادگی است باید اول هویت ملی و ارزشهای ملی و فرهنگی خودش را پاسداری کند.
زبان فارسی از عناصر سازنده و مهم هویت ملی و ارزشهای فرهنگ ملی ماست این زبان در طول تاریخ در استحکام مبانی وحدت و حفظ موجودیت و قومیت ملت ما نقش مؤثر و بسزائی داشته حاصل فلسفه، اندیشه، طرز فکر و ذخائر پیکران فرهنگی ملت است، زبان فارسی جان ملت ایران است زبان فارسی دارای چنان قدرتی است که ریشههای آنرا در اکثر زبانهای جهان میتوانیم ردیابی کنیم این زبان دارای چنان قدرت و ترکیبی است که با آن بدون اشکال میتوانیم به مفاهیم و اصطلاحات جدید دست یابی داشته باشیم.
دشمنان ملت ایران این زبان را همیشه سنگ راه مقاصد خود میدانند و از این رو کینه توزانه برای پیکار جوئی با آن به ستیز میپردازند ما باید این چیزها را بدانیم و زبان پارسی را نه تنها در درون مرزهای سیاسی بلکه در محدوده مرزهای بزرگتر فرهنگی نیرومند تر بسازیم باشد که همین زبان نه تنها در دورن مرزها بلکه در محدوده برون مرزی هم عامل پیوستگی و یکپارچگی دلها و اندیشهها ذوقها و سلیقهها باشد اینستکه وابستههای فرهنگی ما در قلمرو مرزهای گسترده زبان پارسی باید نقشهای بسی فعال تر و سازنده تر بر عهده داشته باشند.
ارزشهای دیگر ملی و فرهنگی و معنوی وجود دارد که روح توانائیهای ملی را میسازد این ارزشها تنها شعارهای زیبا نیستند بلکه روی ساخت و نسج جامعه اثر میگذارند.
مثلا وقتی در اعمال و کردار و رفتار اشخاص انگیزهها را مورد بررسی قرار میدهیم به دو برداشت متفاوت که از دو ارزش جداگانه سرچشمه میگیرد برخورد مینمائیم گروهی انگیزههای رفتاری و کرداری آنها داد و ستدی و یا باصطلاح متداول (اقتصادی بودن) میباشد و گروهی انگیزههای رفتاری و کرداری آنها ماهیتی است از گروه اول حتی ممکن است کسی کار خوب انجام بدهد اما با چه انگیزهای؟ او فکر میکند که اگر عمل خلاف انجام بدهد چریمه و مجازات میشود بنابراین اگر احساس کرد شرایطی وجود دارد که کسی عمل او را نمیتواند نترل نمایدو یا اوضاع آشفته و گل آلود هست کار بد خودش را انجام میدهد و باصطلاح از آب گل آلود ماهی میگیرد چون مسئله برای او از دیدگاه ماهیت مطرح نمیشود – احساس ناراحتی وجدان برای چنین تفکری وجود ندارد چون برای چنین تفکری وجدان یعنی پول و منفعت و سود قابل لمس و محاسبه! و خودمان احساس کنیم که چنین برداشت و بنیاد فکری در جامعه چه فساد و بی ترتیبی و اختلالی را سبب خواهد شد اما گروه دیگر که انگیزههای کرداری و رفتاری آنان برداشت ماهیتی دارد اینها عمل خوب را که انجام میدهند و یا از عمل بد که پرهیز مینمایند بخاطر آن نیست که او را میبینند یا نمیبینند به او پاداش میدهند یا نمیدهند بلکه به آن دلیل کار خوب را انجام میدهند که در ذات و ماهیت آنرا پذیرفته و به آن اعتقاد و ایمان دارند.
سرچشمه ایمان – اعتقاد – دین داری – تقوی و فضیلت این برداشت فکری ماهیتی در برابر برداشت فکری داد و ستدی است.
بی اعتقادی – بی ایمانی – خداشناسی – لجام گسیختگی تجاوز کاری – ویرانگری – استعمار و استثمار و هرر ذاتی که فکرش را بکنیم از یک بنیاد فکری سرچشمه میگیرد که در آن انگیزهها داد و ستدی است.
اگر امروز در زمینههای ملموس و محسوس در زندگی اجتماعی – اقتصادی خود شکایت و نارضائی داریم ریشههایش در همین بنیادهای فکری است که حتی اگر با سوء نیت هم همراه نباشد اثرات آن زیانبار و منفی است چه رسد به آنکه اگر از سوء نیت هم مایه گرفته باشد. ملاحظه بفرمائید در برابر این مسائل چگونه برداشت میشود. برق به روستا برسانیم؟ مدرسه درست کنیم؟ اقتصادی است یا غیر اقتصادی؟ گندم بکاریم یا وارد بسازیم؟ گوشت را در داخل مملکت تولید کنیم و یا وارد بسازیم؟ کدام یک با صرفه تر هستند؟ نوجوانان و کارگر ایران را آموزش بدهیم و به مهارت عالی برسانیم یا کارگر خارجی را استخدام کنیم کدام با صرفه تر است؟ تشکیل خانواده و قبول مسئولیت آن با صرفه تر است یا شانه خالی کردن از زیر بار پذیرش مسئولیت خانوادگی؟
با دور برداشت متفاوت که قبلا اشاره کردم پاسخها را پهلوی هم بگذارید و بعد فکر کنیم جهانی که ما امروز در آن زندگی میکنیم با چه برداشت هائی توانست امروز بما برسد و در آینده هم کدام برداشتها خواهد توانست این هستی را بدست آیندگان تحویل دهد.
روح توانائیها – میهن پرستی – یعنی مجموعه آن برداشت هائی که توانست ضامن بقاء و موجودیت جامعهای باشد که امروز بصورت یک جزء از آن وجود داریم اگر ما این موجودیت را استوار تر بسازیم در راه میهن پرستی گام گذاشتهایم و اگر موجودیت را متزلزل بسازیم در عکس آن جهت کوشیدهایم (احسنت).
اگر بخواهیم روی ویژگیهای ارزشهای ملی و فرهنگی ملت ایران سخن بگوئیم مطلب خلی وسیع و پر دامنه خواهد شد تنها به ذکر این نکته اکتفا میکنم که ارزشهای فرهنگی و ملی مانند یک ایسم در ارتباط با یکدیگر میباشد و در برابر هر ایسمی میتوان به ایستد و جواب گو باشد.
بخوبی روشن است جامعهای با چنین ارزشهای ملی و معنوی که از دیرگاه گفتار – کردار و پندار نیک راهنما و سرمش آن بوده است احساس یکپارچگی کامل و آزادی به معنی و مفهوم واقعی خواهد داشت زیرا مفهوم آزادی این است که یک عضو بتواند نقش وجودی و یا فونکسیون – کار ویژه یا رسالت خودش را به انجام برساند مثلا ریه و یا قلب و یا هر کدام از اعضاء و اندامهای بدن ما هنگامی آزاد هستند که بتوانند کار و نقش و رسالت و وظیفه خودشانرا انجام بدهند و اگر بهر دلیل عضوی نتوانست کار و نقش وجودی و وظیفه خودش را به انجام برساند باید به دنبال یک عامل یا عواملی که مانع آزادی عمل او شدهاند در جستجو باشیم جامعه هم چنین است و جامعه ملی موقعی که به رسالت تاریخی و وظیفه و نیاز ملی خودش آگاه باشد و به آن عمل نماید معنی و مفهومش این است که افراد آن ملت همه آزاد هستند و در غیر اینصورت یعنی اگر ملتی به رسالت تاریخی خودشآگاهی نداشته باشد عکس آن صادق است.
دفاع ملی از همین خصلت میهن پرستی از همین ارزشهای ملی و ویژگیهای فرهنگی الهام میگیرد و منطق آن هرگز منطق مادی و داد و ستدی نیست.
وقتی یک میکرب، یک عامل بیماری زا وارد بدن میشود خواه وارد بدن ثروتمند و خواه وارد بدن مستمند بشود سلولهای بدن کار خودشانرا مینمایند و دشمن موذی را از وجود و پیکری که به آن وابسته هستند میرانند دیگر سیر و گرسنه خوب و بد، زشت و زیبا ندارد.
رابطه در این جا مادر و فرزندی است که اهمیت به عظمت آن در انی است که در آن حریم این حرفها راه ندارد منطق میهن پرستی خودش دلیل خودش است.
با شیر اندرون شد و با جان بدر رود (احسنت).
اتحاد ملی چنین مشارکت بزرگ همگانی در ساخت آینده است یعنی مشارکت ملی در هر سطح چه در سطح ساخت سیاستها و شناخت ضایعهها – چه در سطح قبول مسئولیتهای و انجام نظارتهای ملی و چه یافتن و سازمان دادن به سازندههای بهتر برای آنکخ ساخته شدههای بهتری برای آینده بوجود بیاید. چنین جامعهای روی شکست و ناکامی را بخود نخواهد دید و همیشه دشمنانش ناکام و نامراد خواهند بود اما دشمنان هم برای خودشان یک فلسفه وجودی دارند فلسفه وجودی دشمنان ملتها استعمار و استثمار و بهره کشی از ثمره کار و کوشش دیگران است. در این فلسفه و انگیزه وجودی هیچکدام از استعمارگران و غارتگران بین المللی و دشمنان ملتها با هم تفاوت و اختلاف ندارند.
اگر اختلافی داشته باشند بر سر تقسیم غنیمتها و غارتگری هاست و هرگاه رخنه و شکافی در نسج اتحاد ملی برای دست درازی و غارتگران و استعمارگران وجود نداشته باشد موجبی هم برای نفوذ استعمار از هر رنگ که فکرش را بکنیم وجود نخواهد داشت.
عدالت اجتماعی – توزیع عادلانه درآمدها و ثروت ملی این نسج را مستحکم تر و رخنه ناپذیرتر میسازند. اما استعمارگران هرگز بیکار نخواهند نشست و کوشش خواهند نمود که شکاف و رخنهای بوجود بیاید پس هر جا نشانی از بی عدالتی اجتماعی و عدم توزیع عادلانه درآمد ملی و استثمار و بهره کشی انسانها را از انسانها پیدا نمائیم باید ردیابی استعمار را هم جستجو نمائیم و برای مبارزه با استعمار نه دشنام لازم است و نه قیل و قال زیرا تنها پر کردن شکافها و رخهها بوسیله عدالت اجتماعی و توزیع درآمد ملی است که جامعه را برای مقابله با استعمار یکپارچه و نیرومند میسازد. و این تنها راه مبارزه اساسی با هر نوع و رنگ و شکل استعمار است. در حاشیه این موضوع اشاره میکنم این مأموریت عظیم و رسالت بزرگ بر عهده همه افراد و دستگاههای مملکتی است اما رسانههای صرفنظر از مسئله محتوا که جنبه اساسی و اصلی است از نظر فیزیکی هم سهم ویژه در ابلاغ پیامهای ملت ایران در همه جا چه در داخل کشور برای بسی همه نیروهای مادی و معنوی ملت ایران و چه در جهان ملتها برای شناساندن حقانیت خواستها و آرزوهای ملت ایران بر عهده دارند اما از نظر فیزیکی صدای ایران و تصویر ایران در بنادر جنوب ایران دیده نمیشود من هر وقت برای بازدید به روستاهای ساحلی میروم با وجود آنکه رادیو کوچک ترانزیستوری را با خودم همراه دارم با نهایت علاقهای که دام صدای ایران را نمشنوم و از دریافت اخبار و آگاهیهای مملکتی بی بهره میمانم در کنگان مردم میگویند آرزو داریم روی تلویزیون تصویر اعلیحضرت را به بینیم اما فقط هرگاه تلویزیونهای فرستنده عربی آنسوی خلیج فارس تصویر اعلیحضرت را نشان بدهند ما میتوانیم به آرزوی خودمان برسیم در برابر پروژههای سنگین و پر هزینه که از طریق مبادلات ماهوارهای بین قارهای صورت میگیرد و تکمیل شبکه مخابرات راه دور که بسادگی هر کس میتواند با هر جا یدنیا در تماس باشد به این چیزها هم توجه کنیم. سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران از بودجه عمومی تغذیه مینماید باید بدنبال برنامه هائی برود که ناظر بر احساس مسئولیت آموزش مل یو پرورش خصوصا نسل جوان و آینده سازان فردای میهن باشد.
هر برنامه و نمایش سازمان رادیو تلویزیون ملی باید در ارتباط با آموزش ملی و پرورش خصلتها و سجایای اصیل ایرانی، تحکیم مبانی وحدت و قومیت ملی، و آگاه ساختن هر گه بیشتر گروه گروه مردم این مملکت به درک رسالتها و مسئولیتهای خطیر تاریخی و اجتماعی ملت ما باشد نه برنامههای بدون حاصل و احیانا گمراه کننده. سینما و روزنامهها هم بدون مسئولیت نیستند همه باید در پیشرفت آموزش مفاهیم و مسائل شایسته اجتماعی دست بدست هم بدهند و طبیعتها و خصوصیات سازنده را استحکام و نیرومندی بخشند. زمان و فرصت ما پایان ناپذی و نامحدود نیست ما از هر عاملی باید بتوانیم حداکثر استفاده را برای رسیدن به هدفهای بزرگ خود بنمائیم در این جا به نکتهای اشاره میکنم که سیستمهای گیرنده مرغوب و ارزان قیمت و سرویس خدماتی آسان و ارزان برای بهره برداری روستاها و استفاده از صدا و تصویر ایران امر لازمی است که امید است برای استفاده از گسترش و پوشش هر چه بیشتر تصویر و صدای ایران مورد توجه قرار بگیرد.
سازمانهای مسئول هنری و فرهنگی دیگر مملکت هم در این باره باید احساس مسئولیت داشته باشند.
هر برنامه جشن هنر که از پول و بودجه و اعتبارات مملکت تشکیل میشود حامل یک پیامی برای جامعه است باید در سیاستهای خودمان تجدید نظر کنیم ملت ایران در طلب یک چیزی است و بسوی آیندهای حرکت مینماید بازتاب این خواست و این حرکت باید در برنامههای جشن هنر این مملکت انعکاس پیدا کند و با این ترتیب هر کسی بخوبی احساس خواهد کرد که مملکت در چه مسیری حرکت مینماید.
هم چنین وزارت اطلاعات و جهانگردی هم برای ایرانیان چه در داخل و چه در خارج کشور نقش هدایت کننده دارد بی مناسب نیست بگویم جهانگردی در ایران هنوز مورد توجه قرار نگرفته باید فلسفه جهانگردی ملی از فلسفه پول سازی جدا بشود اگر جاذبه و تسهیلات کافی جهانگردی در ایران بوجود بیاید همگان خواهند توانست با شرائط مناسب و ارزان از آن بهره بگیرند و اختصاص به گروههای معدود ولخرج که معلوم نیست درآمدهای کلان خودشانرا از کدام طریق فراهم میآورند پیدا نخواهم کرد اول جلوی خرج ارزهای فراوان را بگیریم بعد در فکر جلب ارز از طریق توریست باشیم. هتل سازی به اتکاء بخش خصوصی به جای خود اما با اشتهای سود سالم و معقولنه سودهای کلان که تأمین آن برای همگان میسر نباشد مخصوصا جوانان این مملکت و خانوادههای شرافتمند ایرانی باید بتوانند با درآمدهای عادی خودشان از این هتلها و تأسیسات بهره بگیرند ولی هنگامی میسر نباشد مخصوصا جوانان این مملکت و خانوادههای شرافتمند ایرانی باید بتوانند با درآمدهای عادی خودشان از این هتلها و تأسیسات بهره بگیرند ولی هنگامی که اکثریت جامعه توان مالی پرداخت این قبیل هزینهها را نداشته باشند برای تحکیم مبانی وحدت مل یو یکپارچگی چه انظتاری میتواند داشت؟ که ارزان بودن تأسیسات جهانگردی هم به روح تفاهم و یکپارچگی مل یکمک خواهد کرد و هم بمقیاس وسیع تر هر ایرانی با قسمتهای مختلف مملکت آشنا خواهد شد و صحنههای تاریخی را از نزدیک بررسی خواهد کرد و هم مانع جهانگردی و خروج بی رویه ارز در خارج از کشور خواهد شد. خوشبختانه جاذبه جهانگردی در ایران در تمام فصول وجود دارد و جهانگردان خارجی هم بشرط وجود تأسیسات مناسب و وجود برنامه منظم نه تنها خواهند توانست به ایران بیایند بلکه با آشنائی بیشتر با فرهنگ ایران زمین هر کدام در موقع مراجعت به سرزمین خود سفیر حسن نیت این مملکت بشمار خواهند رفت و بخودی خود بسیاری از نیرنگها و توطئههای دشمنان ملت ایران بی اثر و نقش بر آ‘ خواهد گردید در این جا به نکگته دیگری اشاره م یکنم که نشریات مملکت استفاده بنمایند تا پیوند متداوم و مستمر آنان با آنچه که درا بران میگذرد و به این سرزمین تعلق دارد همیشه استوار و پا بر جا باشد و در برابر رخنه و نفوذ دشمنان ملت ایران همیشه آسیب ناپذیر باشد و استعمار تیرش به سنگ بخورد.
- اما تنها موضع دفاعی هدف مبارزه با استعمار نیست ما باید پیش برویم و بتوانیم ا زهمه مواهب و استعدادها و ثروتهای خدادا مملکت خود استفاده نمائیم و بزرگترین نیروئی که ملت ما در اختیار دارد نیروی انسانی است که خلاق و سانزده و بوجود آوردنده همه نیروهای دیگر است در حال حاضر بیشترین اتکاء درآمد ملی ما وابسته به منابع پایان پذیر نفتی است این منابع بطوریکه محاسبه نشان میدهد تا چند سال دیگر به پایان خواهد رسید علاوه بر این جمعیت مملکت ما هم حتما رو به افزایش خواهد گذاشت و سطح زندگی مردم هم سال بسال بایستی بهتر بشود بنابراین تا چند سال دیگر که به پایان رسیدن منابع نفتی ما باقی مانده ما باید بتوانیم با اتکاء به نیروی کار و کوشش خلاق و سازنده ملی یک چنین منبع درآمدی که بتواند جایگزین درآمدهای نفتی ما بشود بوجود بیاوریم که با نرخهای فعلی چندین مرتبه بیشتر از منابع ارزی که فعلا از بابت نفت بدست ما میرسد باشد یعنیسال به سال از اتکاء اقتصاد ملی خود به منابع پایان پذیر نفت بکاهیم و در عوض به اتکاء بودجه مملکتی به عوایدی که ناشی از نیروی کار و تولید خلاقه ملت ایران است بیافزائیم و در این راه به آمار و ارقام واقعی هم اکنون بسیاری از درآمدهای غیر نفتی صرفنظر از آنکه رقم آن در کل بودجه در سطح مورد انتظار نیست از منابعی است که بطور غیر مستقیم از منابع درآمد نفتی تغذیه میشود البته روند افزایشی اتکاء به منابع درآمد غیر نفتی مایه خوشوقتی است اما اینکار نباید با شیوه هائی صورت بگیرد که مغایر با اصل عدالت مالیاتی باشد.
- شنیدم در سال ۲۵۳۵ برای گروهی از اصناف برگ تشخیص ۵ ساله صادر گردیده که میزان آن با توجه به برگ تشخیص سال ۲۵۳۰ به وضع بسیار نا متناسب بالا رفته حتی در بعضی موارد تا ۴۰۰ برابر افزایش یافته که نمونه هائی را در این جا ذکر میکنم ۶۴۱۰ ریال مالیات سال ۲۵۳۰ سال بعد ۰۰۰/ ۱۴۹۰ ریال ۸۰۰ تومان سال ۲۵۳۰ سال بعد ۴۷ هزار تومان ۵۴۰ تومان سال بعد ۴۹ هزار تومان ۱۵۰۰ تومان سال بعد ۶۷ هزار تومان ۳۴۰ تومان سال بعد ۳۵ هزار تومان شنیدم که طبق دستور جناب نخست وزیر در این باره دستوراتی صادر شده ولی هنوز نتیجهای بدست نیامده چه ضابطهای صارد شده ولی هنوز نتیجهای بدست نیامده چه ضابطهای در کار بود که در عرض یکسال فاصله سال ۲۵۳۰ تا ۲۵۳۱ با این وضع ناگهانی مالیت متعلقه به گروهی این اندازه افزایش پید ا نموده و آیا یک چنین افزایش ناگهانی مانع کار و کسب و پیشه اشخاص نخواهد شد یک نفر مؤدی بیان میداشت برابر قانون باید دفتر مالیاتی داشته باشم و سعی م یکنم تا همیشه دفتر مالیاتی من بدون عیب و نقص باشد ولی همیشه در کار من ایراد میگیرند و دفتر را قبول نمینمایند و من سعی میکنم آن ایراد کوچک را هم از بین بردارم که موردی برای مردود
ساختن دفتر درآمد و هزینه مالیاتی وجود نداشته باشد امسال هم دوباره دفتر مرا قبول نکردند وقتی علت را سؤال کردم بمن جواب دادند چون هزینه پرداختی آب و برق را که به بانک داده بودی در روز تعطیل وارد دفتر کرده بودی بهمین دلیل دفتر شما را قبول نکردیم به این میگویند بهانه تراشی. همین چیزهاست که مردم بی اعتقاد میشوند و قضاوت آنها بر این اساس میشود که تنها برای مالیات دادن بوچود آمدهاند و این طرز فکر هم عکس العملی بوجود میآورد که بهر ترتیب راهی برای عدم پرداخت و توسل و تشبث پیدا بکند.
فلسفه مالیات در مملکت تنها اخذ درآمد برای دولت نیست این یکی از انگیزههای آنست که آنهم باید اساس عدالت اجتماعی ومالیاتی صورت بگیرد هدفهای دیگری هم وجود دارد یکی ازهدفهای نظام مالیاتی هدفهای باز دارنده است نسبت به رشتهها و مواردی که فعالیت اقتصادی نباید از حد معینی در آن رشتهها بیشتر تجاوز بنماید یکی دیگر از هدفهای نظام مالیاتی نظام تشویق کننده است بر عکس نظام بازدارنده بر این اساس که ناظر بر تشویق فعالیت در رشتهای است که جامعه به فعالیت در آن زمینه نیاز بیشتری را احساس میکند.
هدف دیگری که از مکانیزم مالیاتی بدست م یآید تأمین عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه درآمد ملی است به این معنی که از محل قواعئد مالیاتی دولت سرویسهای مورد نیاز ضروری ارزان و مناسب با کیفیتهای خوب و قابل توجه در اختیار جامعه میگذارد تا اشخاصیکه درآمدهای کافی ندارند بتوانند از سرویسهای ضروری رایگان و با ارزان و مناسب و با کیفیتهای خوب بهره بگیرند و ازین قبیل چیزها.
اما وقتی مردم احساس غیر از این بنمایند هم اعتقاد خودشانرا از دست میدهند و هم سرانجام بشکلی تلاش مینمایند که شانه از پرداخت یک وظیفه مل یخالی بنمایند.
شرکتهای دولتی هم از حیث تأمین درآمد به خزانه مملکت و هم از بابت رعایت سیاستها و توازنها و ایجاد الگوی رقابتهای سالم اقتصادی و قابل تقلید نقش و وظیفه بر عهده دارند متأسفانه اکثرا با سوء مدیریت نه تنها الگوی قابل تقلید رقابت سالم برای بخش خصوصی نیستند بلکه با همین انگیزه سوء مدیریت و زیان شرکتهای دولتی – بخش خصوصی هم تجاوز و زیان درازی بیشتری میکند و سرمش نامطلوبی برای کم کاری و بدکاری بشمار میروند. چه هزنههای سرسام آور و تجملی و تشریفاتی که از کیسه خلیفه نمیبخشند. و یا در برابر آنهمه سرمایه گذاری که برای آنها صورت گرفته سود آوری آنها چیزی با زیان فاصله ندارد.
یک وظیفه بزرگ قوه مقننه نظارت بر دخل و خرج و هزینه و درآمد مملکت است بنام شرکتها که هر کدام هیئتهای مدیره و مجامع عمویم جداگانه دارند و با این ترتیب از کل بودجه مملکتی چه مبلغ قابل توجهی عملا از نظارت نمایندگان ملت خارج است.
در قسمت دوم خلاصه بودجه میبینیم.
درآمد شرکتهای دولتی ۹/ ۳۴۸۰ میلیارد ریال هزینه شرکتهای دولتی ۳/ ۳۶۴۹ میلیارد ریال با این ترتیب بخوبی میبینیم در مجموع شرکتها یدولتی ۴/ ۱۶۸ میلیارد ریال زیان نشان میدهند.
یکی از این شرکتها هواپیمائیملی است که مرتب تمایل آنرا دارد تا کرایه بلیط هواپیما را بالا ببرد این یک نا هم آهنگی در تثبیت مداوم قیمتها واصل ۱۴ اعلام شده از سوی شاهنشاه است وقتی یک دستگاه وابسته به دولت نرخها را هر وقت و هر اندازه که دلش خواست بالا برد از دیگران و بخش خصوصی که مترصد فرصت و بهانه هستند چه انتظاری میتوان داشت؟
مردم شهر ما میگویند هر وقت برای مسافرت و پرواز مراجعه مینمائیم بما بلیط نمیدهند میگوید صندلیها پر است و ظرفیت تکمیل شده اما من از هواپیمائی ملی سؤال میکنم که چرا به برنامه پروازهای خود نمیافزاید پاسخ میدهند ۳۰ درصد از صندلیهای آمار نشان میدهد که خالی است و حرف مردم اساس ندارد!
اما خودم شاهد عینی هستم که مردم حرفشان درست و به قاعده است.
شرکت هواپیمائی قبلا نمیداند که مثلا در فرودگاه بوشهر چند نفر باید پیاده بشوند که جای آنها را به مشتریان جدید بدهد به مسافران میگوید چمدان بدست در فرودگاه حاضر بشوید شاید جائی برای شما پیدا بشود! طبعا رغبتی برای مسافرت اینطوری بوجود نمیآید و مسافران از مسافرت منصرف میشوند گفتند پرواز میکند.
تاوان این عدم استفاده از ظرفیت صندلیها و ایجاد ضایعات بهدر رفته را مردم باید با گران تر شدن بلیط بپردازند (صحیح است). همین شرکت وسیله رفاهی در سالن فرودگاه برای مسافرین فراهم نساخته بعضی اوقات مسافرین به من مراجعه میکنند و من خجالت میکشم در گرمای طاقتفرسای تابستان در یک سالن کوچک صدها مسافر در فضای تنگ باور کنید چسبیده به هم ناچار هستند مدتها در انتظار بمانند عرق بریزند و هیچ وسیله تهویهای هم در آن هوای گرم وجود ندارد.
به شرکت دیگری توجه کنیم که برحسب قاعده از شرکتهای پردرآمد مملکت میباشد شرکت سهامی دخانیات ایران اول ببینیم این شرکت چه وظایفی دارد. اجرای قانون انحصار دخانیات - نظارت در اجرای قانون انحصار کبریت - مباشرت به کلیه عملیات کشت صنعت و بازرگانی مواد دخانیه.
درباره کبریتها که روزبهروز نامرغوبتر میشود چه بگویم که چگونه نظارتی را عمل مینمایند؟ اما درباره سیگار بگوییم رفتهرفته سیگار خارجی جایگزین سیگار ایرانی میشود.
در برنامه ساخت، صفحه ۸۳ پیوست شماره ۳ لایحه بودجه کل کشور واردات سیگار خارجی به ۱۰ میلیارد عدد افزایش مییابد در عوض برنامه ساخت سیگاریهای ایرانی بیش از سه و نیم میلیارد کمتر از سال جاری کاهش مییابد به همین انگیزه در برنامههای کشاورزی این شرکت ۱۵۰۰ هکتار از سطح زیر کشت توتون کاسته شده که در برابر آن ۲۵۷۰ تن خرید توتون خارجی افزایش داده شده که البته به این عمل شرکت دخانیات میگویند مونتاژ سیگار! اگر من اینها را میگویم، برحسب تصادف است و خوشبختانه مصرفکننده دخانیات نیستم.
خرید توتون برای سیگار وینستون در سال ۲۵۳۵ جمعاً ۹۶۰ تن بوده در سال ۳۶ به ۳۶۰۰ تن افزایش داده شده و برای سال آینده ۲۵۳۷ به ۶۱۷۰ تن خواهد رسید! این است مفهوم رشد برای شرکتهای دولتی که اشاره شد ۴/۱۶۸ میلیارد ریال زیان آنها در بودجه کل کشور انعکاس دارد که درباره واردات سیگار خارجی بگویم حرام، اندرحرام، اندرحرام است. نه تنها این شرکت بلکه بسیاری از مؤسسات وسازمانهای مملکتی که کار اصلی آنها در مزارع و روستاهاست اتومبیلهایشان مرتب سطح خیابانهای تهران را اشغال میکند خدا میداند اگر یک آماربرداری بشود به چه نتیجهای خواهیم رسید و درخواهیم یافت که چند درصد قابل توجهی از ترافیک آشفته پایتخت مربوط به همین دستگاهها و سازمانهایی است که به جای آنکه در روستاها و شهرهای مملکت انجام وظیفه بنمایند به عناوین گوناگون به تهران میآیند و با رها کردن وظایف اصلی به جای تولید در مزارع و بالاتر بودن کیفیت محصولات به فکر خرید از خارجه میافتند.
قبلاً عرض کردم تنها تأمین درآمد هدف شرکتهای دولتی نیست بلکه این شرکتها وظایف دیگری مهمتر از تأمین درآمد دارند یکی از این شرکتها شرکت سهامی شیلات جنوب ایران است که از وظایفش کمک به ایجاد اشتغال برای ساکنین مناطق ساحلی جنوب ایران - توسعه صنایع در سواحل جنوبی و بالابردن سطح زندگی ساحل نشینان و ایجاد مراکز آموزش حرفهای صیادی است.
البته من از تأسیسات شیلات در جنوب و کارهای خوبی که انجام داده بازدید کردهام و منکر آنها نیستم اما مرتب کارشناس خارجی استخدام میکند در حالی که با ایجاد مراکز آموزش حرفهای صیادی میتواند نه تنها بینیاز از استخدام کارشناسان خارجی باشد بلکه با برنامه مشخص کارشناسان ایرانی در امر صید ماهی به نقاط دیگر اعزام شوند.
در اکثر نقاط سواحل خلیجفارس که رفتم، دیدم شکایت صیادان محلی از دست آنها بلند است به عناوین گوناگون و اشکال تراشیهای متعدد مانع صید صیادان محلی میشوند آخر اینها چکار باید بکنند؟ کار و شغل و زندگی آنها از همین راه صیادی میگذرد.
در جزیره شبف رفتم صیادان به من گفتند میگو را با قیمتهای خیلی نازل میخرند و آن را با قیمت رسمی چند مرتبه بیشتر به فروش میرسانند چرا مانع از این میشوند که ما با قیمت خیلی کمتر از آنچه خودشان میفروشند در اختیار مردم بگذاریم؟
ماهیهای شیلات چه در تهران و چه در بنادر، در فروشگاه شیلات خیلی با زحمت و به ندرت بدست میآید ولی هر چه بخواهید در بازار سیاه با قیمتهای بالاتر، در دسترس است وقتی از شبکه توزیع سخن رانده میشود و میگوییم باید شبکه توزیع درست بشود این شبکه توزیع که در اختیار دستگاه دولت است چرا درست کار نمیکند و بازار سیاه به وجود میآید؟ آن هم علنی و آشکار، وقتی چنین هست دیگر چه انتظاری از شبکه توزیع که در اختیار بخش خصوصی است داشته باشیم؟ تور ماهیگیری که چیز ساده و پیش پا افتادهای است از خارج وارد میشود. کشتیهای ماهیگیری اکثراً برای تعمیر به بنادر غیر ایرانی مراجعه میکنند.
توسعه صنایع در سواحل جنوبی و بالا بردن سطح زندگی ساحل نشینان و صیادان محلی مفهومش همین چیزهاست که ما به همینها آموزش بدهیم و با ایجاد صنایع وابسته به امر شیلات سطح اشتغال را در ساکنان مناطق جنوبی بالا ببریم. اگر این چیزها از وظایف شیلات خارج باشد باید دستگاه دیگری اینکارها را انچام بدهد مطالبی که من بیان میکنم یک موضوع اساسی است اکثر بنادر ما بنادر ماهیگیری هستند با نهایت تاسف بگویم که در اثر همین عدم توجهها با کمال نیازمندی که به نیروی انسانی خودمان داریم و در حالیکه با قبول چه مشکلات و مسائلی حتی کارگران ساده خارجی را با استخدام درمی آوریم من شاهد هستم که چگونه روستاهای ساحلی و بنادر خالی از سکنه میشوند و به آنسوی خلیج فارس روی آور میشوند.
این شرکت میتواند در پرورش نیروی انسانی و بالا بردن سطح اشتغال و افزایش درآمد مرز نشینها و افزایش و ارتقاء دادن به سطح زندگی آنان به پیشرفتهای زیادی نائل آید و انتظار و حرف ما هم همین است که عامل مهم و مؤثری برای آباد ساختن و ایجاد محیط کار و فعالیت ارزنده باشد.
صنایع یکی دیگر از منابع تامین نیازهای جامعه ملی ما و جلوگیری از خروج بیهوده ارز و حتی تحصیل درآمدهای ارزی قابل توجه است در این مدت همه گونه حمایت بید ریغ از بخش خصوصی و صنایع ایران شده ولی براستی صنایع ما تا چه اندازه پیشرفت حاصل نموده و تا چه حد روی پای خود میتواند به ایستد و تا چه اندازه میتوانند در بازارهای جهانی با کالاهای مشابه از حیث قیمت و مرغوبیت قابل رقابت باشند حمایتهای بیدریغ روحیه مدیریتهای صنعتی ما را تنبل و از خود راضی نموده یک روی قضیه فشار بی حدی است که به مصرف کننده وارد میشود هر روز مصرف کننده ایرانی پول بی حساب و زیادتری را به جیب مدیران به اصطلاح صنایع ایران سرازیر میسازند و هر روز اجناس بنجل تر و آشغال تر را اجبارا به مصرف کننده تحمیل مینمایند.
این یک فسادی است که در دستگاه مدیریت صنعتی مملکت ما رخنه کرده که حتی ساده ترین و پیش پا افتاده ترین محصولات صنعتی ما در حالیکه م یتواند حتما با بهترین وضع بدست مردم برسد با این شکل به مردم تحمیل میشود و چگونه این مدیریتهای صنعتی با حساب سازیهای ماهرانه به روی کالاهای خودشان نرخ میگذارند و چه ثروتهای بی حساب و کلان و بادآورد که از جیب مصرف کننده بدست نمیآورند و چه ولخرجیها و به اصطلاح مصرف کننده بدست نمیآورند و چه ولخرجیها و به اصطلاح نوکیسگیهای چندش آور که در خارج کشور و داخل کشور با این پولها انجام نمیدهند و ایرانی شریف را با چهره غیر واقعی و کاذب به دیگران معرفی نمیکنند اما روی دیگر قضیه دست کمی از آن روی قبلی که به عرض رسید ندارد. (صحیح است – احسنت)
ما به این گونه صنایع هرگز نمیتوانیم دلخوش باشیم این گونه صنایع هرگز صنایعی نخواهند بود که بتوانند یک میلی متر خارج از مرزهای حمایت بیدریغ پای خودشانرا آنطرف تر بگذارند و به جهان خارج راه پیدا نمایند و ما وقت و سرمایه خود را با این ترتیب از دست میدهیم و باک از آن دارم موقعی بفکر بیافتیم که بسی دور شده باشد. شنیدم حتی در کشور ما که معادل سرب فراوان هست برای مصرف باطریهائی که در ایران ساخته میشود سرب بصورت ماده اولیه مصرف باطریها وارد میشود. اتومبیلهای ساخت ایران سال بسال نامرغوب تر – گران تر و مسئولان نسبت به انجام خدمات بعد از فروش آن بی اعتناتر میشوند.
از محل دلالی و ایجاد بازار سیاه تصنعی و خود ساخته (که متأسفانه از شرائط جنبی کلیه تولیدات شده) واسطههای فروش اتومبیلهای داخلی در چه مدتهای کوتاه چه ثروتهای افسانهای بهم زدهاند و چه نیروی فشاری در پشت سر وارد میسازند که نه تنها خیابانهای تهران بلکه هر شهر و روستا از انواع و اقسام اتومبیلهای ساخته شده داخل و خارج اشباع شده و حتی هوائی برای تنفس سالم هم باقی نمانده تا آنجا که یکی از همکاران به شهرداری پیشنهاد جالبی داد که همراه با عوارض نوسازی یک ماسک به پرداخت کنندگان عوارض جائزه خوش حسابی داده شود تا سال بعد هم زنده باشند و بتوانند عوارض خودشانرا به شهرداری بپردازند.
اساس فلسفه کار ملت ما حفظ منابع و صیانت از حقوق جامعه من اعتقاد دارم که این ترتیب که برخی از صنایع و بخش خصوصی در پیش گرفته است به صلاح مملکت نیست. دولت باید یک برنامه زمان بندی شده تعیین بنماید و هر سال مقداری از حمایتها را کاهش بدهد صنایعی که در طول یک مدت نتوانند خودشانرا منطبق بسازند بهتر است جای خودشانرا به عوامل دلسوزتر و مؤمن تری بسپارند این مدیریتهای صنعتی که اینگونه عمل مینمایند همان آرزوی همیشگی استعمار گران است- استعمارگران میخواهند ایران با همه استعداد و امکاناتی که دارد نتواند وارد بازار جهانی بشود – پول نفت هم پس از مدتی بپایان خواهد رسید و ما همان مصرف کننده دائمی برای کشورهای استعماری باشیم اما ملت ایران هرگز چنین چیزی را نمیخواهد و با هر قیمت شده باید راه خودش را بسوی آینده باز نماید.
ما میخواهیم که نام ساخت ایران سند اعتبار و ارزش جهانی و مرغوبیت کالای ایرانی و محصول صنایع ملت ایران باشد رشد منظم اقتصادی با اتکاء به گسترش واقعی صنایع بدون نوسانات شدید باید ادامه پیدا کند بیش از ۵۰ درصد جمعیت ما در زیر سنین ۱۶ سالگی هستند این جمعیت قریبا وارد بازار کار خواهد شد اگر برنامه گسترش صنایع ایران به معنای واقعی و حقیقی به مورد اجرا گذاشته نشود ممکن است با خطر بیکاری مواجه بشویم تا آنجا که میتوانیم باید در این راه کوشش نمائیم مسئله پیشرفت صنایع یک امر نمایشی و سطحی نیست از هر جا باید صرفه جوئی کنیم که البته بسیار جای صرفه جوئیهای خیلی زیادتری وجود دارد (شنیدم سالانه یک میلیارد تومان صرف واردات گل میشود! چه ولخرجیها) باید در کارهای اساسی و زیر بنائی و طرحهای عمرانی که بازده واقعی دارد اعتبارات را بکار بیاندازیم (صحیح است)
مسئله صنایع ایران وابسته به مسئله خواست ملی و کارگران میهن پرستی است که سهم مشارکت آنان در میهن پرستی بلند آوازه ساختن نام ایران بوسیله ورود صنایع رقابت ناپذیر ایران در بازارهای جهانی است.
این آرزوئی است که هیچ دلیل ندارد در برآورده شدن آن تردید پیدا کنیم.
شاهنشاه میفرمایند:
- «آنچه ما میخواهیم این است که سرزمین ما واقعا و نه بصرف ادعا سرزمین مردمی خوشبخت و مرفه باشد».
منطق صراحت و صداقت حکم میکند که ما بجای صرف ادعا به واقعیتها بپردازیم. همان اندازه که انجام واقعی کار با منطق میهن پرستی انطباق دارد ادعای پوچ و خالی هم از منطق بی اعتنائی به مصالح حیاتی ملت که اگر خیانت نام نداشته باشد نمیدانم چه نامی باید بر او گذشت سرچشمه میگیرد.
ما در آینده با کاهش درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت روبرو خواهیم بود.
ما راهی جز آن نداریم که صنایع خودمانرا آنهم با عالی ترین کیفیتها جایگزین آن بسازیم از معادن ما باید بهره برداری صورت بگیرد چرخهای صنعتی ایران با عالی ترین امکانات بالقوه میتواند بگردش درآید.
اکنون نظارت مطلوبی بر کار بهره برداری از معادن وجود ندارد باید ترتیب کار طوری داده شود که بعدا استخراج از معادل غیر اقتصادی نباشد چون کسانی که اکنون اجازه بهره برداری میگیرند بصرفشان هست از مناطق متراکم تر بهره برداری بنمایند در صورتیکه بعدا استخراج سایر مناطق اقتصادی نخواهد بود در واقع از این بابت ضایعاتی متوجه بهره برداری از معادن ما خواهد شد.
ما باید از صادرات مواد خام نفتی بکاهیم و ارزش افزوده محصولات پتروشیمی و سایر فرآوردههای نفتی را جایگزین کاهش حجم صادرات مواد نفتی بنمائیم.
من نمیدانم در امر پتروشیمی تا چه اندازه پیشرفت داشتهایم.
با توجه به ذخائر اولیه مواد نفتی که داریم باید صنایع پتروشیمی صنایع ملی ما باشد.
در ارقام بودجه ملاحظه شد که از اعتبارات جاری کاسته شده و به سرمایه گذاری ثابت افزوده شده این کار خوب و قابل تقدیری است زیرا عمده ترین بخش در آمد ملی از بابت ذخائر پایان پذیر نفتی تامین میشود.
و این درآمد که در واقع – مصرف سرمایه ملی است – نباید به مصرف هزینههای جاری برسد بلکه باید در تولید ملی آینده ملت ایران اثر بگذارد بنابراین نکتهای که باید در این جا مورد توجه قرار بگیرد بازده سرمایه گذاری ثابت و میزان سودآوری آن در اقتصاد آینده است که باید بصورت واقعی مورد ارزش یابی قرار بگیرد ما از حیث انرژی بسیار غنی هستیم، نفت، گاز – ذغال فراوان برای تحرک صنایع ما وجود دارد از نظر نیروی انسانی و کار بیش از نصف جمعیت امروز ما در آینده نزدیک به بازار کار خواهند پیوست، قوانین کار و کارگری ما و اصولی که در مملکت ما باید به آن احترام گذاشته شود مانند سهیم بودن کارگران در سود ویژه و اصل گسترش مالکیت صنعتی از مسائلی است که بهترین اهرم تحرک صنعتی جامعه ایرانی بشمار میرود.
صنایع ما با محدودیتهای آب که در سرزمین ایران وجود دارد باید به سواحل خلیج فارس کشانده بشود و این خود یک مزیت رقابت ناپذیر دیگری است که هم وارداتش آسان است و هم صادرات آن کم خرج و بسادگی میتواند به تمام نقاظ جهان فرستاده بشود.
در آن مناطق زمین فراوان و ارزان – هوا سالم و چون استعداد کشاورزی چندان ندارد پیشرفت صنایع عامل باز دارنده کشاورزی نخواهد بود و هم سبب خواهد شد نیروی انسانی ایرانیانی که به اطراف پراکنده شدهاند دوباره جذب صنایع اساسی مملکت در کرانههای خلیج فارس بشود. محصول سیمان از کوههائی که در سواحل خلیج فارس وجود دارد میتواند بسادگی بازار فروش رقابت ناپذیر از طریق حمل و نقل ارزان دریائی در کشورهای هم جوار پیدا بنماید.
صنعت کشتی سازی در خلیج فارس زمینه بسیار مناسب و ممتازی است که میباید به آن توجه بشود وطن پرستی در عمل یعنی استفاده از همین امکانات فراوان که وجود دارد در جوار یک چنین صنایع عظیم آموزشگاه عالی صنایع دریائی چه نیروی قابل توجه که متناسب با بازارهای کار مملکت خواهد بود از همین جوانان با استعداد بوجود خواهد آورد.
بندرهای فعال در سراسر کرانههای خلیج فارس شبکه بهم پیوسته راه آهن که از خط کرانه ساحلی عبور میکند و بندرهای غیر فعال امروزی که بصورت فعال و پر تحرک مراکز تولیدی و صنعتی مملکت را بهم پیوند میدهد زمینههای مثبت و سازندهای است که وجود دارد.
ما اول باید بازارهای داخلی را بصورت واقعی بی نیاز بسازیم بعدا بازارهای خلیج فارس و سپس بازارهای جهانی را با محصولات ایرانی آشنا بسازیم.
اما استعمار نمیخواهد ایران کشور صنعتی باشد منطق میهن پرستی حکم میکند با تمام قوا در برابر توطئههای استعماری که با اشکال گوناگون صورت میگیرد ایستادگی و مقاومت بنمائیم.
پیشرفت صنایع ایران بیشتر از همه هدف و آرزوی کارگران ایران است.
کاگران ایران از ناشناخته ترین روزگاران تاریخ نیروی کارشان پشتوانه حفظ استقلال و شرافت و هویت ملی ما بوده است کاوه آهنگر و یعقوب لیث از این نمونهها هستند.
کارگران نباید تاوان سودجوئیهای بی حد مرز کار فرمایان بخش خصوصی را بپردازند.
این سودجوئیها مانع پیشرفت واقعی صنایع ایران است.
کارگران ایران از دل و جان پیشرفت صنایع ایران را میخواهند.
آینده ایران باید در عین آنکه نه تنها از نظر کشاورزی خودکفا بلکه صادر کننده هم خواهد بود باید با سربلندیوارد باشگاه کشورهای صنعتی جهان بشود و این راهی است که باید پیموده بشود. اگر مدیریتهای صنعتی فراتر از سودجوئیهای کوته بینانه قادر بدرک هدفهای دراز مدت و آینده نگر نیستند مسئولیت حکومت ملی این است که موجبات عملی و پیشرفت برنامه ایران صنعتی را فراهم آورد.
استخدام کارگران خارجی برای ایران یک مسئله دائمی نیست و نمیتواند دائمی باشد باید به آموزش جدی کارگران ایرانی که استعداد زیاد و فوق العاده تحسین آمیز دارند بپردازیم.
جابجائی کارگران در صنایع مغایر هدفهای افزایش مهارت فنی کارگران است باید هر کارگر شناسنامه مهارت فنی داشته باشد نیرومند ساختن آموزشگاههای حرفهای و آموزش ضمن خدمت از برنامه هائی است که باید برای ارتقاء سطح مهارتهای فنی کارگران صورت بگیرد.
مسائل رفاهی کارگران – خانههای سازمانی برای کارگران – ایجاد مهد کودکهای الزامی و سازمانی برای بانوان که در هر کارگاه مشغول کار میباشند – در دسترس گذاشتن کالاهای اساسی و مورد نیاز کارگران با قیمتهای ارزان بمنظور حفظ قدرت خردی کارگران و مقابله در برابر تورم – تقویت واقعی و ثمر بخش شرکتهای تعاونی مصرف کارگران. جلوگیری از هزینههای ساختگی و نا متناسب و سند سازی برخی از مدیران صنعتی برای فراز از پرداخت مالیات و سود ویژه که باید به کارگران داده شود و این قبیل جریانات نباید از دید نظارت ملی پوشیده بماند. هر کس حمایت نظامات مملکتی را طلب میکند اول باید به این نظامات صادقانه احترام بگذارد.
از صنایع داخلی در برابر دمپینگ باید به نحوی حمایت بشود که اسباب تنبلی و نامرغوبی محصولات به صنایع مونتاژ باید حمایت بیدریغ و دل خوش بودن به صنایع مونتاژ باید حمایت ما بیشتر توجه به ساخت داخلی و ارزشهای افزوده بوسیله نیروی کار و کوشش و تکنولوژی ایرانی باشد. برخی از کارخانهها که با تکنولوژی قدیمی و فرسوده کار میکنند چرا از محل ذخیره استهلاک قانونی که بهمین منظور پیش بینی شده نوسازی نمیشوند. در این باره سازمان پر عرض و طول گسترش و نوسازی صنایع ایارن چه میکند؟ بعضی از کارخانههای تولیدی ما از تمام ظرفیت استفاده نمیکنند شنیدم صنعت نساجی تا چهار سال قبل با کیفیت بهتر سالیانه ۵۰۰ میلیون متر پارچه در داخل کشور تولید مینمود د رحالیکه اکنون ۳۷۰ میلیون متر پارچه با کیفیت نامرغوب تر تولید میکند؟ اداره استاندارد صنایع و تولیدات مملکت چه نقشی دارد؟
شنیدم که اغلب کالاهای تولیدی بعلت کیفیتهای پائین تر از استاندارد در کشورهای تولید اولیه مورد قبول اداره استانداردهای آن کشور قرار نگرفته است.
در بازارهای مصرفی مملکت از این نوع کالاهای غیر استاندارد بحدی زیاد شده که کمتر کالائی مطابق استاندارد پیدا میشود. این موضوع جدا از مسئله عدم کنترل قیمت هاست که مرتب بصورت روند شتاب آمیز تورمی جامعه را آزار میدهد درست نیست که گرانی غیر منطقی را حمایت از تولید کننده و واردات بی حساب را حمایت از مصرف کننده توجیه بنمائیم عاملی که در این میان وجود دارد نه تولید کننده و نه مصرف کننده است چپاول و غارتگریاست که واسطهها و دلالها و ایجاد کنندگان بازارهای سیاه از آن بهره میگیرند هر روز به یک نام و نشانی یک روز سیمان یک روز شیشه یک روز تخم مرغ یک روز پیاز و سیب زمینی یک روز وسائل یدکی اتومبیل و …. کی باید دست اینها را کوتاه بسازد؟ وقتی اداره استاندارد ضابطهای برای کنترل نداشته باشد چه فایده دارد؟ زیرا اسم استاندارد چه کالاهای نامرغوبی به مردم تحمیل میکنند؟
یک چیزهائی که فارغ از مسائل پیچیده فنی و تکنولوژی پیش رفته است حتی در حد یک دستمال کاغذی که چقدر با بی اعتنائی و بی دقتی تهیه میشود و نامرغوب به مردم تحمیل میشود اینها صرفا ناشی اط سودجوئی و روحیه تجاوز به حقوق جامعه است. روحیه بخش خصوصی باید عوض بشود بر صنایع ایران نظارت قاطع و دقیق صورت بگیرد، تکنولوژی و مدیریت درست ایرانی گسترش داده شود. از زان یک مسئول شنیدم ۸۰ درصد شرکت هائی که دارای مدیریتهای خارجی بودهاند ناموفق بودهاند بطوریکه ناچار به عوض کردن مدیران شدهاند این مدیریتهای خارجی فکر میکنند این پولها باد آورده است که باید مفت هم از دست داده شود. با اعمال قدرت و نظارت قاطع باید تفکر غلط هر کس را براه درست هدایت نمود. سرمایه هائی که در امر زمین بیهوده راکد شده و به عقیده من مادام که سوداگری سودهای بادآورده و زحمت نکشیده معاملات زمین بهر نحوی از انحاء وجود داشته باشد هیچ بخضی از اقتصاد و امور اجتماعی و عمومی ما نخواهد توانست خود را از نفوذ و جاذبه زیان بخش آن کنار بکشد. بنابراین باید و ضروری است که اقدامات انجام گرفته در نیمه دوم امسال قاطعانه دنبال بشود و همه بدانند تنها درآمدی مشروع و مورد احترام خواهد بود که از طریق شرافتمندانه و نیروی کار و کوشش و مورد نیاز جامعه بدست آمده باشد و لا غیر … (صحیح است)
مسئله کشاورزی از اهم مسائل امور اقتصادی مملکت میباشد اگر برنامه ریزی همراه با صداقت وجود داشته باشد مسائل کشاورزی ایران مسائل بدون راه حلی نخواهد بود و ایران در سطح تولیدات اساسی نه تنها به خود کفائی کشاورزی خواهد رسید بلکه خواهد توانست صادر کننده محصولات کشاورزی هم باشد ما نه تنها هنوز از کلیه امکانات و استعدادهای خود استفاده نکردهایم بلکه در بسیاری از ظرفیتهای تولید کشاورزی ما ضایعات قابل توجه وجود دارد آمارگران مدعی بودند کمبود محصول گندم بعلت افزایش مصرف آنست و به علت افزایش درآمد عمومی مصرف گندم زیاد شده اما نگفتند در اثر بی مبالاتی و بی دقتی محصول گندم تنزل پیدا کرده زیرا بالا رفتن درآمد عمومی سبب خواهد شد که مردم غیر از گندم چیزهای دیگری مصرف بنمایند. بهمین ترتیب در اثر بی دقتی و آفت کرم خاردار محصول برنج تقلیل پیدا کرد آفتهای دیگری مثل مگس مدیترانهای به محصولات کشاورزی ما آفت وارد ساخت در منطقه جم و خائیز جنوب ایران بهترین مرکبات داشتیم حالا برای آنها آفت پیدا شده و هنوز راه چاره و مقابله با آن را پیدا نکردهاند.
پیمانکاران از هرجا دلشان میخواهد شن و ماسه بر میدارند و آب شور دریا بطرف مزارع کشاورزان در اثر این عملیات سرازیر میشود با وجودیکه ما قانون داریم که باید بهمین منظور شن ماسه با اجازه منابع طبیعی برداشته شود تا جریان و مسیر آبها تغییر پیدا نکند اما کسی وظیفه خودش را اجرا نمیکند این کشاورزان که در آن مناطق کشاورزی م ینمایند آدمهای سخت کوش و زحمت کشی هستند باید آنها را بوسید این کشاورزان حاضرند و راضی هستند در زمینی با عشق و علاقه کار نمایند که با منطق خیلیها اقتصادی نیست. کدام دستگاه بفکر صیانت از اراضی و دفاع از حقوق اینهاست؟
با وجود آنکه یکی از عوامل باز دارنده پیشرفت کشاورزی ما آب است و با توجه به سیاست استفاده از هر قطره آب بسیاری از آبهای سطحی استفاده نمیشود و مرتب با فرسایش خاک اراضی خوب شسته میشود و آبهای کمیاب مملکت و رودخانهها یا به دریا و یا در کویرها ضایع و تباه میشود اینها نمونه هائی از آنستکه ما در کشاورزی خودمان از ظرفیتهای عادی و طبیعی و ممکن واقعی استفاده نمیکنیم.
در بودجه سال ۳۷ معادل ۳۹ درصد اعتبارات کشاورزی افزایش پیدا نموده در تبصره ۲ بودجه ۸۰ میلیارد ریال تنخواه گردان برای خرید محصولات کشاورزی و دامی در نظر گرفته شده در بند ب همین تبصره مبلغی از همین اعتبار اختصاص به نتخواه گرداتنهای واریز نشده سالهای قبل داده شده.
چرا تا بحال تنخواه گردانهای سالهای قبل واریز نشده؟ مفهوم تنخواه گردان بهمین اعتبار که اجازه تنخواه گردان هر سال تجدید میشود این است که باید حساب تنخواه گردان در پایان هر سال واریز بشود.
معلوم نیست از این ۸۰ میلیارد ریال چه میزان اسناد واریز شده سالهای قبل است و چه مقدار مورد عمل سالهای آینده خواهد بود به عقیده من قسمت ب تبصره ۲ از قسمت همین تبصره باید مجزا و روشن باشد که چه مقدار از ۸۰ میلیارد اعتبار رقم قابل توجهی برای خرید محصولات کشاورزی و دامی کشاورزان میباشد و خواهد توانست دست سلف خرها و واسطههای زائد را کوتاه بسازد و سیستم توزیع درستی را جایگزین نماید (صحیح است) یکی از مسائل تلف آور در کشاورزی مملکت، که در سایر شئون هم راه پیدا کرده همین سیستم توزیع نادرست و دست واسطهها و ایجاد بازار سیاه است مگر این واسطهها چه مقدار سرمایه دارند که اعتبارات مملکتی و اینهمه شرکتهای تعاونی قادر به مقابله با آن نباشد؟ سیستم توزیع ما بسیار بدو ناقص و فرصتی است برای سوء استفاده عوامل سودجو هم اکنون پرتقال هائی که کمتر از ۱۰ ریال از کشاورزان خریداری نمودهاند در انبارها احتکار کردهاند که در بازار سیاه شب عید با هر مبلغی که دلشان خواست بفروشند نارنگی هر کیلو ۷۰ تومان؟! از این مبلغ چه مقدار آن بدست کشاورز تولید کننده میرسد یا رسیده است؟
تمام این هزینههای تورمی مالیات اجباری است که این واسطهها و ایجاد کنندگان بازار سیاه به مصرف کنندگان تحمیل مینمایند. خرما در مناطق جنوب تولید میشود و واسطهها به قیمتهای نازل خریداری میکنند و با قیمتهای گران بدست مصرف کننده میدهند.
چگونه است که سیستم توزیع مملکتی با آنهمه تأسیسات و سرمایههای عظیم و امکانات نم یتواند با سلف خرما رقابت کند؟ در فروشگاههای شهر و (شهر و روستا) بجای محصولات کشاورزی داخلی محصولات کشاورزی خارجی و وارداتی بفروش میرسد بهمه چیزها سوبسید داده میشود اما وقتی پای گندم به میان میآید با قیمتی از کشاورزان میخرند که حتی برداشت محصول هم برای آنها صرف نمیکند!
هم اکنون معادل ۵۲ درصد جمعیت ایران یعنی ۱۸ میلیون نفر در روستاها هستند باید برای این جمعیت روستائی در همان روستاها که زندگی مینمایند کار و تأسیسات رفاهی و خدماتی بوجود آید اگر اینها از روستا خارج بشوند از صف تولید کننده به صف مصرف کننده خاهند پیووست. راه، اولین نیاز روستاهای ماست در اکثر روستاها که با کشاورزان تماس گرفتم همه به این موضوع اهمیت راه تأکید داشتند نه راه دارند و نه وسائل رفاهی در اختیار آنان میباشد.
برای نمونه بگویم که از این قبیل بسیار هست در یک روستا از بخش مرکزی بوشهر رفتم باسم لیلک مدرسه ندارند از لیلک تا پهلوان کشتی که در ۳ کیلومتری است بچهها میدوند تا خودشانرا بمدرسه برسانند تازه تا کلاس پنجم بیشتر در پهلوان کشی نیست و برای مدرسه راهنمائی هم باز بچهها باید بدوند تا خودشان را به بنی گز در ۱۵ کیلومتری پهلوان کشی برسانند وقتی از معلومات این دانش آموزان سؤال میکردم چیزی بلد نبودن شاید در حد صفر از آنها سؤال میکنم چرا چنین هستید؟ جواب میدهند وقتی ما صبح از خانه خارج میشویم ظهر به کلاس درس میرسیم آنوقت دیگر کلاس تعطیل شده و ما چیزی یاد نمی یگیریم.
کجای دنیا یک چنین شوق به تحصیل وجود دارد که بچههای ۱۲ ساله در بیابان بدون راه و بدون وسیله در فصل زمستان و یا تابستان ۱۵ کیلومتر بدون تا خودشانرا بمدرسه برسانند.
اینها وسائل رفاهی در ده خودشان میخواهند و همین است علت انتقال و جابجائی جمعیت روستائی و هجوم به شهرها برای اینهمه روستاهای پراکنده و تأمین برق آنها چه برنامهای در نظر داریم؟ برق یکی از وسائل رفاهی است که باید به روستا بیاید و در تولید بود خط انتقال نیرو الزاما نمیتواند همه مؤثر خواهد بود خط انتقال نیرو الزاما نمیتواند همه روستاهای مملکت را بپوشاند و علاوه بر این گران و بسیار پر هزینه تمام خواهد شد بسیاری از روستاهائی که من مراجعه کردم حاضر بودند با مبلغ قابل توجهی خودیاری خودشان به آنها کمک بشود و کارخانه برق کوچک تهیه و نصب کنند بنظر من آنستکه به این موضوع توجه بشود و کارخانه بادوام که با آب و هوای اقلیمی ایران و مناطق روستائی سازگار باشد و آموزش آنهم ساده و آسان و کم خرج باشد و مسائل یدکی و تعمیراتی آن هم قبلا مطالعه شده باشد به انجمنهای روستائی تحویل داده شود خودشان بتوانند آنرا اداره بنمایند. این روستائیان آزاده و ایران پرست ناچارند برای یک موضوع پیش پا افتاده به شهر بیایند گاهی تزریق یک آمپول برای آنها بیش از ۱۰۰ تومان تمام میشود بهمین دلیل بمن میگویند اکثرا وام کشاورزی آنها باین ترتیب صرف خرید دار و یا ایاب و ذهاب به شهر میشود.
در تبصره ۸ بودجه سال آینده ۹ میلیارد برای ساختمان و توسعه راههای روستائی در نظر گرفته شده که با آن میتوان به احداث بالغ بر ۱۰ هزار کیلومتر راه روستائی اقدام نمود اگر چنین کار مرتبی صورت بگیرد بسیار موفقیت آمیز خواهد بود بویژه که در سالهای آینده نیز میتوان به این اعتبار با افزایش امکانات افزود و موجبات رفاه بیشتر روستانشینان را فراهم ساخت.
در روستاهای ساحل ینواحی ما مسئله دیگری وجود دارد که اهمیت آن برای روستاها کمتر از راه نیست و آن ایجاد پناهگاه دریائی با اسکله و موج شکن ولای روبی خورها یا کانالهای دریائی است که عمق زیاد و قابل توجهی ندارند اما با حیات اقتصادی و کار و کسب و زندگی آنها سر و کار دارد، هر سال خسارتهای جانی و مالی فراوانی در اثر نبودن موج شکن بوجود میآید و من اکثر روستاهای ساحلی را دیدم که موج شکن ندارند و اگر برای بعضی هم موج شکن درست شده پیمانکار کار را ناقص و غیر قابل استفاده ارائه داده که فقط پولی گرفته و آنچه که ساخته شده نیاز روستاهای ساحلی را برآورده نمیسازد اکثر بنادر کوچک ما که فعلا غیر فعال هستند احتیاج به لای روبی دارند اینها هم راههای حیاتی است وقتی لایروبی نشود حتی کشتی ای کوچک در موقع جذر آب دریا نخواهند توانست وارد بندر بشوند و توفان و امواج دریا آنها را در هم خواهند شکست.
یک رودخانه شور در بخش گناوه وجود دارد که از بندر یک عبور میکند. آب رودخانه که شور و نمکی است در اثر رسوب گل و لای مسیرش تغییر پیدا نموده و روی مزارع مستعد روستاهای منطقه سرازیر شده و کلیه مزارع با برکت را غیر قابل استفاده نموده بهمین دلیل جادهای هم که باید احداث بشود همیشه کارش نیمه تمام است از همه بدتر در اثر گل و لای که وارد خور بندی یعنی کانال دریائی شده کشتیهای کوچک صیادات محلی هم به گلی مینشینند و نمیتوانند وارد بشوند د رچند جلسه پیش ضمن سئوال خودم که از وزارت کشاورزی نمودم اشاره کردم که رودخانه حله در عرض یازده سال اخیر به چه سرنوشتی دچار شده.
اصلاح کشاورزی ایران بیش از آنکه به پروژههای سنگین و پر هزینه نیاز داشته باشد به مدیریتهای دلسوز و آگاه احتیاج دارد.
بلی مدیریت دلسوز نه مدیریتهای مزاحم متأسفنه در اکثر موارد مدیریتها بجای دلسوزی و صمیمت جز مزاحمت و کار شکنی بهره گیری برای کشاورزان ندارند.
به اسم تثبیت شن روان بر خلاف قانون نخلستان را که از مستثنیات بود از دست صاحب آن خارج کردند.
در گناوه شکایتهای فراوانی از این بابت بمن دادند.
سیست شهرک سازی روی زمینهای سر سبز کشاورزان در مناطقی که اصولا زمینهای کشاورزی نایاب بود من نمیدانم چه سیاستی بود که آنوقت ما همیشه بدنبال علت نابسامانی وضع کشاورزی و روستاها به خودمان فشار میآوریم.
در منطقه کاکی منحصر بفردترین مناطق سر سبز کشاورزی را به شهرک اختصاص دادند و زمینها را از تصرف کشاورزان خارج ساختند تازه بمن مرتب شکایت مینمایند که پولش را ندادهاند مسئول مربوط هم جواب میدهد پولش در صندوق است برود بگیرد.
اما او منبع درآمد و چشمه فیاض هست یخودش را از دست داده است راستی چرا چنین کاری کردند؟
کار وزارت کشاورزی تنظیم و هدایت سیاستهای سازنده است نه دخالتهای نادرست و زیان آور بحال پشرفت کشاورزی مملکت.
نتیجه اینهمه کارهای مزاحمت آمیز که برای دامداران فراهم ساختند چه بود؟ (احسنت) اگر کارهای درست و سودمندی بود اکنون پس از این مدت بایستی وضع چرای دام ما در مراتع حفاظت شده خیلی بهتر از گذشته باشد اما چنین نیست!
اجازه چرای دام در مراتع نمیدهند آنوقت علوفه به خارجی از کشور صادر میشود مثل تفاله چغندر قند که بجای مصرف دامداران به خارج صادر میشود! اسم این اعمال را چه باید گذاشت؟ (احسنت)
گوشت زیر سقف که پرورش داد میشود صرفنظر از آنکه از لحاظ مواد پروتئینی و طعم به مرغوبیت و سلامت گوشت چرای طبیعی نیست خیلی گران تر و پر هزینه تر تمام میشود.
از سیاستهای مزاحمت آمیز و زیان بخش بحال پیشرفت مملکت پرهیز داشته باشیم به دامهای محلی در مراتع پروانه چرا داده شود بر اساس یک مکانیزم طبیعی همین عمل باعث تقویت مراتع مملکت خواهد شد اگر قرار بود چرای طبیعی مراتع را از بین برده شد حالا روی تمام کره زمین نمیبایست باندازه یک سانتیمتر مرتع وجود داشته باشد!
ما نیاز به فضای نظارت و مسئولیت داریم هیچ مأمور و مجری نباید بتواند از امکانات و اقتدارات و اختیاراتی که قانون در اختیار او گذاشته است بر خلاف جهت مصالح و سیاستهای مملکت اقدامی کند.
یکی از همکاران بیان میداشتند این همه ماشین آلات کشاورزی که خریداری شد بیشتر از آنکه در مزارع کار و فعالیت داشته باشند در تعمیرگاهها مدتها خوابیده و راکد و بدون مصرف ماندهاند. اینها اگر ضایعات نباشد پس چه چیزی است چرا با سرمایههای مملکت این طور بیرحمانه بازی میشود؟
چرا وارد کنندگان ماشین آلات کشاورزی که دولت هم عمده ترین وارد کنندگان آن هست نباید وسائل یدکی کافی و ارزان و تعمیرگاههای مجهز در اختیار کشاورزان بگذارند که سود جریان و ایجاد کنندگان بازار سیاه قادر نباشند تا این اندازه عدالت اجتماعی را آشفته و درآمدهای ملی را تنها به جیب خودشان سرازیر بسازند.
باید فضای نظارت ملی در هر زمینه وجود داشته باشد اعتبارات هنگفت بنام کشاورزی از بانکها دریافت داشتند اما صرف خرید و فروش و بورس بازی در زمین و این قبیل چیزها نمودند این وامهای کلان کشاورزی به چه کسانی داده شد؟ یک وقت در همین مجلس از وزیر وقت کشاورزی خواستند که صورت بدهد چه کسانی این وامها را دریافت نمودهاند.
زیر بار نرفتند و اسامی را در اختیار نگذاشتند چند فقره وام کمتر از ۱۰ هزار تومان و چند فقره وام بیش از یک میلیون و یا ۱۰ میلیون تومان داده شده و بعد به وامهای بزرگ رسیدگی شود که چه مقدار از این وامها بمصرف واقعی کشاورزی رسیده تنها بالا بردن اعتبارات کافی نیست سیاست برنامه ریزی نظارت، فکر و علاقه صادقانه لازم دارد.
پیشرفت صنایع نه تنها مغایر با پیشرفتهای کشاورزی نیست بلکه مکمل آنهم خواهد بود اما وقتی حساب و کتاب باشد و قیمت محصولات صنعتی با حساب سازی تعیین نشود که جاذبه سودهای نادرست و کلان آن جاذبه و میدان رقابت برای کشاورزی باقی نگذارد. کشاورزی یعنی تولید و تجدید منابع روال ناپذیر ثروت ملی. در جهان فردا استراتژی مواد غذائی و محصولات کشاورزی استراتژی تعیین کننده سرنوشت خواهد بود. تولیدات کشاورزی را در ایران بالا ببریم و از این راه به دنیای نیازمند کمک کنیم صنایع ما هم همین طور میتوانند هدفهای ملی ما را در کمک به جهان و کشورهای نیازمند برآورده بسازند.
سال گذشته هم به همین نکته اشاره کردم که فلسفه کمکهای خارجی ما انگیزه و اهرم تحرک و پیشرفت تولید مملکت اعم از صنعتی و یا کشاوزی باشد و با این ترتیب با منابعی که از نیروی کار و کوشش و خلاقیت لایزال ملت ایران سرچشمه میگیرد به جهان نیازمند سهم انسانی و ملی خودمانرا ادا خواهیم کرد نه از محل سرمایه منابع غیر قابل تجدید فروش نفت که امانت و میراث گذشتگان برای آیندگان است و یک نسل حق ندارد که آنرا تباه بسازد که امید است مورد توجه قرار بگیرد.
آموزش و پرورش در مجموعه حیات ملی از با اهمیت ترین نهادهای مملکتی است اهمیت آن همین بس که در ساختن سرنوشت و آینده سازی اثر میگذارد در مملکت هم مثل بدن انسان اندامها و اعضای مختلفی وجود دارد بعضی اوقات به یک عضو صدمهای وارد میشود که بعد از مدتی ترمیم پیدا میکند و آن عضو میتواند مثل اول عمل و وظیفه خودش را انجام بدهد فقط یک چند روز و یا مدت کارش لنگ میشود یک وقت به یک عضو آسیب وارد میشود و آن آسیب بشکلی است که آن عضو مادام العمر نمیتواند کار خودش را از دست بدهد و یا دست و پائی که قطع بشود اما در آینده اثر نمیگذارد یعنی نسل آینده با چشم و دست و پای سالم دیده به جهان میگشاید و آن ضایعه تأثیری در سرنوشت نسلهای آینده ندارد اما گاهی آسیب و ضایعه شکلی است که در آیده و نسلهای بعدی اثر میگذارد. در پیشگاه مملکت هم دستگاه
آموزش و پرورش نهادی است بسیار با اهمیت – و اهمیت آن همین است که خوب و یا بد آن روی آینده و سرنوشت نسلهای بعد اثر میگذارد مسئله آموزش و پرورش در ارتباط با ارزنده ترین و گرانبها ترین و رقابت ناپذیرترین سرمایه و ثروت لایزالی که در اختیار ملت ایران ایت میباشد، آموزش و پرورش در پیوند با سازندگی نیروی انسانی ملت ایران است. جای بسی خوشوقتی است که توجه روز افزون نسبت به پیشرفت واقعی آموزش پرورش صورت میگیرد.
۹ میلیون دانش آموز چه نیروی مقدس و بزرگی است این جوانان سرمایهها و امیدهای ایران آینده هستند، ویژگی ممتاز این نسل همان حساسیت نسل جوان است که میتواند پیش آهنگ و الهام دهنده پیشرفتهای مملکت بسوی هدفهای بزرگ و آرمانهای حماسه آفرین ملت ما باشد.
به نسل جوان چه غذای فکری و عملی داده شده که از آنها چیزی بخواهیم؟ اینها چیز مادی نمیخواهند جوانان غذای روح را بر امتیازانت مادی ترجیح میدهند نیرنگ استعمار را تنها با اتکاء به فرهنگ و معنویت ایرانی مواجه به شکست خواهیم ساخت آموزش و پرورش مملکت باید معطوف به برآورده ساختن نیازهای مملکت و بازار کار واقعی مملکت باشد. آموزشی پشت میز نشینی مرده و بی حاصل است ما در زمینههای بکر و دست نخورده مسائلی داریم که باید هدف هائی آموزشی ما باشد و از کارگاههای موجود در مملکت در جوار صنایع و مؤسسات بهره بگیریم آموزشهای شوق انگیز مانند تکنولوژی هستهای – کشتی سازی – صنایع دریائی، بازرگانی و دریانوردی و بطور کلی توجه به آموزشهای حرفهای با این ترتیب جوانان مشارکت عملی خودشانرا در ساختن آینده بخوبی احساس خواهند نمود و به مفهوم عمیق احساس تعلق و پیوستگی خودشان را درک خواهند نمود – و از آن بخوبی پاسداری خواهند کرد.
رویحه سودجوئی همیشه با معویت مغایرت و ناسازگاری دارد در هیچ جا روحیه سودجوئی قابل پذیرش نیست اما واقعا در برخی نهادها که جنبه معنویت دارد کمترین مقدار آنهم بهیچوجه قابل تحمل نمیباشد مانند نهادهای مؤسسات آموزشی – پزشکی – مذهبی – قضائی. اگر ما اعتقاد به پرورش صحیح نسل جوان داریم باید این روحیه سودجوئی و هدفهای پول سازی را بکلی از محیط آموزشگاهها دور بسازیم.
هدفهای پول سازی به هراسم و رسم نباید در محیط آموزشگاهها راه داشته باشد این چیزها روی اصلی ترین عامل مورد نظر ما یعنی عنصر پرورشی اثر سوء میگذارد همکاری خانه مدرسه هدف هائی والاتر از پول سازی دارد اکثرا خانوادهها این احساس دارند که هدف اصلی از تشکیل این احساس دارند که هدف اصلی از تشکیل انجمنهای خانه و مدرسه پول سازی و سوی مسئولان مدارس است.
مثلا روپوش مدارس دخترانه هر سال عوض میشود حتی شنیدم نام خیاط و فروشگاه را هم تعیین مینمایند.
این چیزها تأثیر پرورشی نامطلوب روی روحیه و عقاید و باورهای نسل جوان میگذارد محیط آموزشی مملکت خیلی مقدس تر و والاتر از آنستکه با پول آلوده و ملوث بشود و این کاری نیست که با عوض کردن یک نفر یا دو نفر و چند نغر درست بشود.
باید روحیه عمل عوض بشود آنهم بصورتی فراگیر و همه جانبه.
دیگر رفع تبعیض و ایجاد ضابطههای مشخص و قابل لمس بجای رابطهای غیر قابل انکار و دم خروس هائی که همه از مفهوم و معنای آن آنچه را که باید بفهمند میفهمند – مسائلی است که روحیه تحرک را در جامعه بوجود میآورد و نیروی مؤمن و معتقدی را سازمان خواهد داد که بصورت خود کار نسل جوان ما را بسوی عالی ترین هدف ما رهبری خواهد کرد.
این مفهوم ضابطه بجای رابطه در هر جا باید رعایت بشود اما بدانیم آنجا که با پرورش نسل جوان سر و کار دارد بعلت حساسیت و ار نقش پذیری بروی جوانان باید اهمیت فوق العاده تری به آن داده شود. مثلا ضابطه بازنشستگی و تغییر و تبدیلات و تشویق و تنبیه در آموزش و پرورش بر چه اساسی استوار است؟
من سراغ دارم معلمی که در یک نقطه دور افتاده مملکت خدکت کرده بازنشسته شده و از دادن چهار ماه مرخصی استحقاقی که به همه میدهند غفلت نمودهاند و حالا میگویند دیگر چارهای نیست چقدر مکاتبه کرده و بدون نتیجه مانده است این چیزها روی فضای پرورش معلم و دانش آموز اثر میگذارد معلم رشوه نمیخواهد حق خودش را که بر اساس ضوابط مملکتی اعلام شده میخواهد.
اکثرا دانش آموزان که با آنها ارتباط پیدا مینمایم دانش آموزان سخت کوش پر کار و با استعدادی هستند که شانه از زیر بار مسئولیت خالی نمینمایند ولی حرف آنها این است که برنامههای آموزشی خسته کننده و صرفا وقت صرف کن و بدون هدف برای آنان در نظر گرفته شده است (صحیح است) همانطور که شنیدم امسال مقداری از این برنامهها را حذف کردند چون زائد تشخیص داده شد.
اصل آمورش رایگان یک اصل مقدس و انقلابی است که با نهایت صداقت و قدرت باید از آن پاسداری بشود یک رویه آن این اصل است که در این مرحله از حالت جهش و پیشرفتهای مملکتی باید براستی از کلیه امکانات بالقوه مملکت یعنی استعدادهای جوانان در هر سطح و در هر گوشه و تا هر جا که استعداد داشته باشند استفاده بشود و هیچ جوان این مملکت در هیچ کجا و در هیچ مقطع آموزشی بعلت عدم دسترسی به امکانات مادی متوقف نشود و از سرمایه عمومی مملکت با عالی ترین کیفیت آموزشی تغذیه بشود شنیدم در برخی از مدارس از قبول تعهد خدمت برای آموزش رایگان خودداری کردند و از خانوادهها پول گرفتند و اگر چنین باشد دوباره همان بساط را تجدید خواهند نمود.
گر چه ممکن است این کار یعنی عدم قبول تعهد و گرفتن پول از خانوادهها خود سرانه بوده باشد. و چون اگر تحقیق و بازرسی و کنترل و نظارت بشود به مواردی برخوردر شود که هم خانوادهها پول داده باشند و هم سهمیه از آموزش و پرورش دریافت شده باشد.
این موضوع آموزش پولی تالی فاسد دارد یعنی اولا اگر خانوادهای فاقد امکانات مالی باشد فرزندش در سیستم آموزش پولی راهی پیدا نخواهد کرد و آموزش مملکت مورد بهره برداری گروههائی قرار خواهد گرفت که قدرت پرداخت پول بیشتری را داشته باشند. دیگر آنکه معنویت آموزشگاههای ما را تحت الشعاع پول سازی قرار خواهد داد و یک چنان نظام پرورشی از آن نتیجه خواهد شد که پول در آن عنصر اول باشد سوم آنکه در جامعه اشتهای سودجوئی بالا خواهد گرفت چون پول جنبه اصلی و مبادلاتی خود را به جنبه تأثیر گذاری روی سرنوشت سازی مبدل خواهد ساخت و در جامعهای که پول بتواند در موصع حلال مشکلات ایفای نقش بنماید قلمرو عدالت اجتماعی از حرف و موعظه فراتر نخواهد بود. هم چنین شوراهای آموزش و پرورش منطقهای نباید سپری برای آشفته ساختن مسئولتی از سوی مسئولان و مجریان باشد به مردمی که در کارهای خودشان دخالت میکنند باید از یکطرف اختیار داده شود و از سوی دیگر از آنان مسئولیت خواسته شود.
با این ترتیب ما خواهیم توانست در میدان عمل به گوهرهای ارزنده وجودی انسانها بیشمار و پایان ناپذیری پی ببریم که میتوانند سازگاران اصلی ایران فردا باشند اما هنگامیکه آنها سپری برای آشفته ساختن مسئولیتها باشند نه تنها خوب و بدی شناخته نخواهد شد بلکه مسئولیتها همیشه نامشخص و نامعلوم خواهد بود و هر خطا کاری خواهد توانست هم چنان کار خودش را ادامه بدهد. (صحیح است)
امر مشارکت و عدم تمرکز را باید جدی بگیریم مخصوصا در آموزش و پرورش که من اسم آنرا نهاد سازنده و تأثیر پذیر روی آینده میگذارم و کانال هائی بوجود بیاید که از نظریات سازنده کمال استفاده بشود و مردم به قبول مسئولیت در مشارکت شایق بشوند نه خود را عنصر عاطل و تشریفاتی بشمار آورند.
یک چیزهائی باید خیلی روی آن تأکید بشود که متأسفانه در حال حاضر جزو مسائل پیش پا افاده و تشریفاتی است و اگر هم عنایتی بآن شود باصطلاح سر زبانی است! زبان فارسی و ادبیات و فرهنگ و تاریخ تربیت جسمانی و پرورش روحی و فضائل و سجایای شایسته اخلاقی مانند پیش آهنگی و جوانان شیر و خورشید سرخ و تشکیل اردوهای تابستانی با هدفهای روشن و سازنده برای مشارکت و آینده سازی و مسئله کودکستان که مسئله جدی است و باید از همان کودکی درسهای واقعی به کودکان خود بیاموزیم که در نبرد زندگی باید چگونه باشند و چگونه خود را برازنده بسازند – یک روز در کلاسهای نوآموزان ما درس میدادند:
- به علی گفت مادرش روزی
- که بترس و کنار حوض مرو
- رفت و افتاد ناگهان در حوض
- بچه جان حرف مادرت بشنو!
اما امروز باید به کودکهای خودمان درسهای دیگری بدهیم که چگونه برای دست و پنجه نرم کردن با استعمار باید به معنای واقعی نیرومند باشیم تا بجای آنکه در برابر استعمار موضع دفاعی داشته باشیم در موضع قدرت و نیرومندی بایستیم ما به استعمار بدهکار هستیم و حق خودمان را باز پس خواهیم گرفت و بازوان ما باید آنقدر نیرومند باشد که نه تنها در حوض و استخر، بلکه در دریای پر تلاطم و توفانی قدرت خستگی ناپذیر شناوری را داشته باشد زیرا استعمار غولی نیست که با نفرین و دشنام میدان را رها بسازد. روی مسئله تاریخ باید تأکید شود تاریخ یعنی سازندگی سرنوشت - چه چیزهایی عوض میشود که سرنوشتها به فراز و یا نشیب گرایش پیدا میکند. کدامین نیرو وجود دارد و آن نیرو در کجا قرار گرفته که توانسته نشیبهای تاریخی را به فراز آورد؟
جوانان ما باید به این نیروی حیاتی و جاودانی ملتها و هویت ملی آگاهی داشته باشند این چیزها درک کردنی است تاریخ ایران نمونه کاملی از این درسهاست که چه مقاومتها و پایداریها در چه شرایط سخت و توانفرسا از چه گوشه و کنار و به وسیله افراد عادی و گمنام این مملکت صورت گرفت و حوادث تلخ تاریخ را با نیروی سرشار از تحرک و امید خود ترمیم و به راه سازندگی زندگی سالم و افتخارآمیز هدایت نمود. ارج به زبان فارسی و روحیه پهلوانی وجوانمردی و فرهنگ غنی و پرباری که در لابلای ادب ما موجود است و مردود شناختن غربزدگی که وصله ناجور در حیات و هویت ملی ماست تنها با الفاظ و تعویض اجباری و الزامی تابلوهای مغازهها درست نمیشود بلکه این جلوهای است بیانگر فضایی که به نام غربزدگی وجود دارد باید فضای دیگری به وجود بیاید که این جلوهها به طرق گوناگون نتیجه یک چنان فضای غربزده نباشد.
در همین جا بگویم مدارس خارجی در ایران باید تابع قوانین و برنامههای ایران باشند ما نمیتوانیم قبول کنیم که نظام آموزش مملکت ما برای کشورهای دیگر آدم تربیت کند. در بودجه دیدم ۱۵ میلیون تومان به عنوان کمک برای مدرسه ایران زمین که خارجیها (با توجه به آنکه آنها چنین عمل متقابلی را هرگز برای ما در کشور خودشان انجام نمیدهند) و ایرانیها در آن تحصیل مینمایند و شهریههای کلان هم میگیرند سال گذشته هم ۱۵ میلیون تومان به آن کمک شده، در برنامه آموزش متوسطه عمومی و جامع بنام احداث ساختمان و تأسیسات مدرسه ایران زمین ۱۵ میلیون تومان در نظر گرفته شده است مگر این مدرسه چقدر زیربنا دارد و چه کار انجام میدهد که این مقدار صرف احداث ساختمان و تأسیسات آن میشود؟ در برنامه آموزش متوسطه عمومی و جامع برنامه اجرایی دولت در سال ۳۷ آمده است «هدف از اجرای این برنامه آموزش دانشآموزان دوره متوسطه به منظور آماده ساختن آنها برای ادامه تحصیلات دانشگاهی و یا ورود به بازار کار میباشد» با توجه با سیاستهای آموزشی مملکت و نبودن امکانات اولیه آموزش در مراکز دور افتاده مملکت که همه جا به آن واقف هستیم و میدانیم که تا چه حد در امر جابجایی جمعیت از مراکز تولید و سازندگی مملکت و افزایش خطرناک و بیرویه جمعیت در شهرهای بزرگ و مشکلات جانبی مثل ترافیک مؤثر است اینها چه سیاستهایی است که دنبالش میشود؟ وقتی برای ادامه تحصیل یعنی جلوگیری از ضایعات نیروی انسانی در مراکز روستایی بعد از ۱۷۸۱; سال ابتدایی ما هنوز ترتیب درستی برای جذب جوانان بلاتکلیف نداریم به عقیده من روی یک چنین برنامههایی نمیتوان مهر تأیید گذاشت.
اگر عمل ما با آنچه که میگوییم پیوند منطقی داشته باشد جامعه به خودی خود پایههای اعتقاد و باورش مستحکم و نیرومند خواهد شد و در غیر این صورت چه انتظاری میتوان داشت من تصور نمیکنم هیچجا به اندازه ایران شوق به تحصیل برای جوانان و خانوادهها وجود داشته باشد من در مشاهدات عینی خودم دیدم که بچههای ۱۷۷۷; ۱۷۷۸; ساله چون امکان تحصیل در ده و روستای آنها وجود ندارد از مسافرتهای دور دست ناگزیر به شهر میآیند - تنها زندگی میکنند خودشان خرید میکنند - خودشان آشپزی میکنند - خودشان لباس خودشان را شستشو مینمایند و در عین حال درس هم میخوانند دور از خانواده و پدر و مادر خودشان.
وقتی در تابستان امسال صحبت بر سر دو روز تعطیل مدارس در هفته بود من از دانشآموزان هر جا که میرفتم در این باره سؤال میکردم اکثراً در روستاها به من جواب میدادند:
آقا با دو روز تعطیل مخالف هستیم همان یک روز بس است (یعنی کافی است) وقتی سؤال میکردم چرا با دو روز تعطیل مخالف هستید به من جواب میدادند میخواهیم بیشتر و بهتر درس بخوانیم، هزار آفرین - چه پاسخی از لذتبخشتر و غرورانگیزتر است؟ همین جوانان با استعداد امکاناتی برای درس خواندن در اختیار ندارد. وقتی از آنها میخواهم شکل لوزی یا ذوزنقه را روی تابلو بکشند بلد نیستند سؤال میکنم آهنربا چند قطب دارد نمیدانند در مدرسهای که اسم آن مدرسه عنصری است درس میخوانند میگویم عنصری که بود؟ میگویند عنصری است که با آن اتم درست میشود!
سؤال میکنم باران چگونه به وجود میآید به من نگاه میکنند!
اما وقتی به آنها توضیح میدهم تیزهوشی و ذکاوت فوقالعاده آنان را درمییابیم که چون امکان در اختیار نداشتهاند چیزی یاد نگرفتهاند.
اینها گوهرهای قیمتی و بیمانندی هستند که هنوز ما راه و رسم شناسایی و گوهرتراشی آنان را نخواستهایم و یا نتوانستهایم یاد بگیریم.
با این ترتیب و سطح نیازمندیهای وسیعی که به خاطر تجهیز همه جوانان این مملکت برعهده داریم حق نداریم از امکانات عمومی که اختصاص به همگان دارد برای گروه خاص و معدود استانداردهای بالا به وجود بیاوریم همین جوانان که از تحصیل باز میمانند در هر جا که رفتم با چه روحیه مقدس خودشان و خانوادههایشان به من میگفتند حاضریم همه نوع تعهد بدهیم و هر جا بگویند کار کنیم به شرط آنکه راه ادامه تحصیل داشته باشیم شکایت آنها و ناراحتی آنها این است وقتی میتوانند در ساختن آینده مملکت سهم مشارکت داشته باشند چرا امکان آن را به دست آنها و در اختیار آنها نگذارند میخواهند مدارس عالی و تربیت معلم و حرفهوفن در مراکز مناسب به صورت شبانهروزی برای جذب مقاطع تحصیلی گوناگون وجود داشته باشد - که با اخذ تعهد خدمت - آنها را بپذیرد. پیکار با بیسوادی هم یک مسئله نمایشی نیست مادام که وزارت آموزش پرورش نتواند فرزندان واجبالتعلیم جامعه را آموزش بدهد از پیکار با بیسوادی چه حاصلی خواهد بود؟
کار پیکار با بیسوادی با هزینههای سنگین انجام نمیگیرد که فقط ساختمان ساخته بشود و از آن نتیجهای بدست نیاید از همین پول که در اختیار نمایندگان مجلس بود با مبالغ چهل هزار تومان و سی هزار تومان چه مدارس تمیز و خوب و قابل استفاده و روشنی مردم درست کردند. و هم میشود از امکانات موجود استفاده کرد نه اینکه مرتب ساختمان بشود من آموزش عشایری را که بدون خرج و ساختمان در زیر چادرها صورت میگیرد از نزدیک دیدم راستی تحتتأثیر قرار گرفتم چه تحتتأثیر معلمین که داشتند و چه تحتتأثیر دانشآموزان و به راستی چه روحیه عالی و با ارزشی همراه با شوق و ذوق فراوان که وجود داشت بنابراین خیلی کارهای بزرگ را میتوان به خوبی انجام داد بیآنکه به همان نسبت پول خرج شده باشد.
کار آموزش و پرورش در مملکت بیشترین وبزرگترین بازده و سودآوری دارد زیرا ارزش افزوده آن انسان است و ارزش افزوده نیروی انسانی بالاترین و رقابتناپذیرترین ارزش افزودههای جهانی است.
ما باید در این راه پیش برویم و بیشتر از هر چیز و هر نیرو که فکرش را بکنیم این نیروی عظیم انسانی آموزش و پرورشیافته ایرانی است که خواهد توانست مسائل کشور در حال پیشرفت ما را بگشاید و حل نماید.
هر برنامه و هر طرح آدم میخواهد و اگر نیروی انسانی و آدم مناسب در آن کار نباشد هر قدر قانون یا طرح یا برنامه عالی باشد نخواهد توانست منشا اثر سودمند و مفیدی باشد و این نقش آموزش و پرورش انسانهاست که برعهده و به مسئولیت دستگاه آموزشی و پرورش مملکت سپرده شده است...
- اعلام دستور جلسه آینده و ختم جلسه
۳ - اعلام دستور جلسه آینده و ختم جلسه.
نایب رئیس - وقت این جلسه تمام شده آقای دکتر طبیب بقیه مطالبتان را در جلسه بعد بیان بفرمایید با اجازه خانمها و آقایان این جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده ساعت ۹ صبح فردا خواهد بود، دستور دنباله بحران کلیات لایحه بودجه سال ۲۵۳۷ کل کشور است.
(جلسه ساعت ۱۷۷۸; ۱۷۸۰; پایان یافت)
نایب رئیس مجلس شورای ملی -دکتر جواد سعید