مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ آذر ۱۳۳۰ نشست ۲۰۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم

تصمیم قانونی دایر به‌ابراز رای‌اعتماد به دولت جناب آقای دکتر محمد مصدق نخست‌وزیر آذر ۱۳۳۰

مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ آذر ۱۳۳۰ نشست ۲۰۶

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

سال هفتم – شماره ۱۹۷۸

۱شنبه ۱۰ آذر ماه ۱۳۳۰

دوره شانزدهم مجلس شورای ملی

شماره مسلسل ۲۰۶

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏۱۶

جلسه: ۲۰۶

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه سوم آذر ماه ۱۳۳۰

فهرست مطالب:

۱ - تصویب صورت مجلس‏

۲ - بیانات قبل از دستور آقای موقر

۳ - گزارش آقای نخست‌وزیر راجع به جریان مسافرت و در مورد شروع انتخابات و تقاضای رأی اعتماد و ابراز اعتماد به دولت ایشان.

۴ - تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه‏

مجلس ساعت ده و ده دقیقه صبح به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

۱ - تصویب صورت مجلس.

رئیس - اسامی غایبین جلسه قبل قرائت می‌شود

(به شرح زیر قرائت شد)

غایبین با اجازه - آقایان: دولت‌آبادی. اردلان. ارباب رستم گیو. طباطبایی.

غایبین بی‌اجازه - آقایان: محمود محمودی. دکتر مصباح‌زاده. موقر. محمدعلی مسعودی. مجتهدی. امیرقاسم فولادوند. سالار بهزادی. کوراغلی. محمد ذوالفقاری. اللهیار صالح. دکتر شایگان. دکتر بقایی. جواد مسعودی. معین‌زاده. قراگزلو. قبادیان.

دیرآمدگان با اجازه - آقای گنابادی یک ساعت - آقای برومند یک ساعت - آقای صدر میرحسینی آخر وقت یک ساعت و ۳۰ دقیقه.

دیرامدگان بی‌اجازه - آقای حسن اکبر ۲ ساعت - آقایان: هراتی. سنندجی. سودآور. هریک یک ساعت - آقای شهاب خسروانی دو ساعت - آقای دکتر برال یک ساعت.

رئیس - نسبت به صورت مجلس جلسه قبل نظری هست؟ آقای شوشتری‏

شوشتری - بسم الله الرحمن الرحیم. در این صورت مجلس که همه آقایان ملاحظه می‌فرمایند در نطق بنده البته چند کلمه است که الآن تصحیح می‌کنم و می‌دهم به تند نویسی ولی با عباراتی که اینجا نوشته شده است آن روز هم به جناب رئیس مجلس عرض کردم وعده فرمودند این کار را عملی کنند دو ساعت و نیم بعد از ظهر پریروز در بررسی جراید این صورت مجلس را بخوانید ببینید ما کدام حرف زشت را زدیم که در بررسی جراید اداره رادیو آنچه توانست گفت و نسبت سوء داد و رادیو را آن روز در موقع استقبال وصل کردند واشخاص غیر مسئول که نوشتند و گفتند این وکلا اغلب‌شان وکیل نیستند ...

رئیس - این ربطی به صورت مجلس ندارد.

شوشتری - چرا؟ اجازه بفرمایید مربوط به صورت مجلس است در خارج از این مجلس منعکس می‌کنند این را بخوانید ببینید کی فحش داده‏.

رئیس - به کارپردازی تأکید شده است و همان طور که یک دفعه هم گفته‌ام برای این که تمام بیانات نمایندگان بدون کم و زیاد از رادیو منعکس شود و مردم هم همه بتوانند بشنوند روزهای جلسه را متصل کنند به رادیو که همه مردم بتوانند استفاده کنند این دستور را به اداره کارپردازی داده‌ام الآن هم تأکید می‌کنم که اقدام فوری بکنند اگر اداره رادیو مسامحه کرد آن وقت راجع به خود اداره رادیو تصمیم گرفته می‌شود آقای دکتر جلالی. ‏

آزاد - بودجه اداره تبلیغات را تصویب نمی‌کنیم‏.

دکتر جلالی - چند اغلاطی که تصور می‌کنم اشتباه مطبعه‌ای است در بیانات اینجانب هست که اصلاح می‌کنم و می‌دهم به اداره تند نویسی‏

رئیس - بسیار خوب آقای دکتر شایگان.

دکتر شایگان - بنده را در صورت مجلس جزو غایبین بی‌اجازه نوشته‌اند در صورتی که بنده با تصویب مجلس رفته بودم.

رئیس - بلی اینها به کمیسیون مربوطه مراجعه می‌شود اصلاح می‌شود آقای قاسم فولادوند.

قاسم فولادوند - بنده در جلسه قبل مریض بودم و به مقام ریاست هم اطلاع داده‌ام.

رئیس - اصلاح می‌شود آقای حائری‌زاده‏

حائری‌زاده - یک اصلاحاتی در بیانات بنده هست که تصور می‌کنم در مطبعه‌اشتباه شده که آنها را اصلاح می‌کنم و می‌دهم به اداره تند نویسی موضوعی که فراموش شده است اتهاماتی است که انگلیس‌ها جرایدشان به ملت ایران می‌دهند.

رئیس - این که مربوط به صورت مجلس نیست. این که جایش اینجا نیست. ‏

حائری‌زاده - فراموش شده بود عرض کنم می‌خواهم تذکر بدهم.

رئیس - چیزی را که فراموش کردید و نفرمودید حالا می‌خواهید بفرمایید؟ یک روز دیگر قبل از دستور بفرمایید آقای غلامرضا فولادوند.

قاسم فولادوند - در صورت مجلس بعضی از عبارات عرایض بنده رااشتباه نوشته‌اند که از سیاق عبارت معلوم است تصحیح می‌کنم و می‌دهم به اداره تند نویسی و اما موضوعی که مورد گله دوستان شد بنده در مورد فرمایشات جناب آقای جمال امامی اسائه ادبی نکردم (صحیح است) و همیشه به ایشان احترام می‌کنم اگر در جراید چیزی برخلاف اظهارات بنده نوشته‌اند مربوط به بیانات من نیست بنده در مورد دادگستری عرض کردم رفتار قضات و تشکیلات دادگستری و محاکمات و تندی و کندی محاکمات مربوط به مجلس شورای ملی است مجلس شورای ملی اگر بخواهد دادگستری بهتری از این که امروز داریم داشته باشیم بایستی قانونی وضع کند و استقلال قضات را تأمین بکند حقوق قضات را تأمین بکند تا دادگستری ما به صورت دنیا پسندی در بیاید و دادگستری خودش نمی‌تواند قوانینی را که مجلس وضع کرده

و بعضی از قوانین باعث کندی جریان محاکمات شده است تغییر بدهد و در محاکمات تسریع بکند عرض بنده این بود و به هیچ وجه نسبت به آقای جمال امامی هیچ گونه بی‌احترامی نکرده‌ام و خواهش می‌کنم در دل ایشان هم تکدری از بنده باقی نماند (احسنت)

رئیس - آقای صدرزاده‏

صدرزاده - در بیانات بنده در جلسه پنجشنبه یک‌اشتباهات و اغلاطی هست که تصحیح کرده‌ام و می‌دهم به اداره تندنویسی و راجع به انتخابات هم که آنجا عرض کردم و چون وقت نرسید در جلسه دیگر عرض می‌کنم‏

رئیس - بسیار خوب آقای صفایی‏

صفایی - راجع به عرایض بنده در جلسه قبل چون‌اشتباه اصولی شده از این جهت توضیح می‌دهم و تکرار می‌کنم آن جلسه عرض کردم که از قانون پشتوانه مقرر شده بود که ۱۰ میلیون تومان به بانک کشاورزی داده شود که به رعایا و کشاورزان کمک بشود در صورت مجلس نوشته شده است صد هزار تومان و این‌اشتباه است و تذکرم به آقای وزیر دارایی این بود در این موقع که مازندران از هر لحاظ گرفتار خشک و قحطی شده این پولی که قانوناً تصویب شده و از محل آن ارز پشتوانه باید داده شود در اجرای این قانون تسریع بفرمایید و این پول را در اختیار بانک کشاورزی بگذارید که در این موقع حساس در سر زمستان به مردم مازندران که به کلی فاقد آذوقه شده‌اند کمک شود چون عبارت به کلی غلط نوشته شده بود این بود که توضیحاً عرض کردم.

رئیس - آقای جمال امامی‏

جمال امامی - یک‌اشتباهی در جملات بود تصحیح کردم و می‌دهم به تند نویسی‏.

رئیس - بسیار خوب آقای اسلامی.

اسلامی - نکته‌ای در آن جلسه پریروز توجه بنده را جلب کرد موقعی که بنده با آقای نورالدین امامی‌که مجلس را اداره می‌کردند مذاکره شده بود بنده گفتم که اگر آقای جمال امامی می‌خواهند صحبت بکنند باید رآی گرفته شود. همین طور در طرح یک دوازدهم حتی تذکر دادم اگر رأی بگیرند من هم حاضرم رأی بدهم. بعد آقای نایب رئیس فرمودند من به شما تذکر می‌دهم من گفتم نمی‌توانید گفتند اخطار می‌کنم اینجا نوشته‌اند اگر ساکت نشوید اخطار خواهم کرد و مقررات آیین‌نامه را درباره شما اجرا می‌کنم و از مجلس شما را بیرون می‌کنم آقای امامی آیا این جور فرمودید؟ بنده که نشنیدم تکذیب می‌کنید؟ خواهش می‌کنم اصلاح بفرمایید.

رئیس - آقای دکتر کاسمی‏

دکتر کاسمی - در عرایض بنده یک اغلاط مطبعه‌ای هست که تصحیح می‌کنم و می‌دهم به اداره تندنویسی.

رئیس - آقای کشاورزصدر

کشاورزصدر - در بیانات بنده چند اصلاح چاپی است که اصلاح می‌کنم و می‌دهم به تند نویسی.

رئیس - آقای نورالدین امامی‏

نورالدین امامی - بنده با تصدیق این که آقای اسلامی همیشه در مجلس پارازیت می‌فرستند و شلوغ می‌کنند چنین عبارتی نگفتم چون آقای اسلامی ازاشخاصی هستند که خیلی شلوغ می‌کنند و نمی‌گذارند که اصلاً صدا آنجا برسد (صحیح است) و اسباب تشنج می‌شوند.

رئیس - دیگر نظری به صورت مجلس نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس جلسه پیش تصویب شد.

۲ - بیانات قبل از دستور آقای موقر

رئیس - چند نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کرده‌اند. آقای مجید موقر بفرمایید.

عده‌ای از نمایندگان-امروز نطق قبل از دستور نباشد.

موقر - هر چند خبرگزاری‌های داخلی و خارجی همه روزه جریان مشروح و مفصل گزارش عملیات و اقدامات هیئت اعزامی ایران به شورای امنیت را منتشر ساخته معهذا یقین دارم نمایندگان محترم با توجه به اهمیت این موضوع کمال علاقه را دارند که توضیحاتی چند از اعضا هیئت مستقیماً نشوند ولی چون آقای دکتر مصدق شخصاً گزارش این مأموریت مهم را به استحضار مجلس شورای ملی می‌رسانند بنده اجازه می‌خواهم موضوع را از جنبه دیگری مورد مطالعه و بحث قرار دهم.

بنده معتقدم مبارزه مقدس ملت نجیب ایران به رهبری آقای دکتر مصدق برای رهایی از چنگال استثمار بی‌شباهت به قیام و اقدام ملت هند به رهبری گاندی برای گسستن زنجیر استبداد و استعمار نیست.

همچنین معتقدم اگر علاقه امپراطوری انگلیس به حفظ سلطه و اقتدار از خود بر صحنه پهناور هندوستان بزرگ با ۴۰۰ میلیون جمعیت و ۵ میلیون کیلومتر مربع بیشتر از منابع نفت ایران نبوده به طور تحقیق کم‌تر هم نبوده است.

در اینجا طبعاً این پرسش پیش می‌آید که با اهمیت غیر قابل وصف مادی و معنوی که هند برای مزید اعتبار و اقتدار امپراطوری انگلیس در برداشته همان هندی که درخشنده‌ترین گوهر تابناک تاج امپراطوری انگلستان نامی‌ده می‌شد چگونه موفق شد به این سهولت و آسانی خود را از زنجیر استعمار برهاند و سر این کامیابی درخشان در چه بود؟

بدیهی است تحقیق و تتبع در این مسئله حیاتی برای ملت ایران خالی از فایده نیست.

زیرا ملت ایران نیز برای حصول آزادی مالی وسیاسی خود مشغول مبارزه است.

مقدمتاً لازم می‌دانم به طور اختصار مقایسه بین اوضاع اجتماعی دو ملت ایران و هند بنمایم.

به عقیده بنده بزرگ‌ترین عامل بقای سلطه ۲۰۰ ساله انگلیس برهند اختلافات طبقاتی شدیدی بود که بین مردم هند حکم‌فرما بود تا جایی که اگر سایه یکی از افراد نجس بر برهمنی می‌افتاد برهمن را غسل تطهیر واجب می‌آمد تا شاید به این وسیله نجاست این تماس موهوم را از ساحت مقدس برهمایی خود بزداید هندوستان گرفتار ادیان مختلف و السنه مختلف اقوام مختلف است و همین اختلافات شدید طبقاتی موجب ضعف و ناتوانی آن کشور پهناور شده بود.

وحشتناک‌ترین مظهر این اختلاف طبقاتی قتل عام فجیعی بود که متعاقب تخلیه قوای انگلیس بین دو فرقه مسلمان و هند به وقوع پیوست و عالم بشریت را متأثر ساخت.

خوشبختانه هیچ گاه در ایران یک همچو اختلافات خانمان سوز طبقاتی وجود نداشته بلکه طبق تعلیمات دین رسمی ایران که دین مبین اسلام است پایه برتری بر فضیلت و تقوا است و در عرف اجتماعی ما هیچ گونه فرقی و مزیتی بین سید قریشی و عبد حبشی در میان نیست.

با این مقایسه مختصر می‌بینم که از یک طرف منافع مادی انگلیس در هند به مراتب بیشتر از ایران بوده و از طرف دیگر هند گرفتار چنان اختلافات داخلی بوده که هیچ گاه در ایران سابقه نداشته است.

معهذا هندوستان با آن همه اوضاع و احوال نامساعد موفق شد بالاخره زنجیر استعمار را از هم بگسلد و استقلال و آزادی خود را یک بار دیگر به دست آورد.

این پیروزی بزرگ مرهون یک عامل بود و بس جان کلام هم در همین جا است مقصود بنده از طرح این مقایسه در همین است و آن عامل موثر «وحدت کلمه» بود که در نتیجه نصایح پیشوایان جلیل‌القدری مانند گاندی بوجود آمد ریشه استعمار را از ساحت مقدس هندوستان از بیخ و بن برافکند.

(شوشتری - مرا تهدید نکن فاطمی دیگر مرا تهدید نکن بس است) (مکی - همه‌اش با هوچی بازی کار مجلس را باید کرد؟) (هوچی بازی نیست مرا تهدید می‌کند) (مکی - تو تهدید کردنی نیستی) (شوشتری - تبلیغات برای شما بس است) (زنگ رئیس) (رئیس - آقای شوشتری ساکت باشید.)

انگلستان به خوبی‌می‌دانست که خطرناکترین دشمن اقتدار او در هندوستان ایجاد همین اتحاد کلمه بود انگلستان آگاه بود که تا روزی می‌توان سلطه خود را بر هندوستان برقرار نگاه دارد که نفاق و شقاق داخلی بین آنها حکم‌فرما باشد ترس انگلیس از روزی بود که این نفاق مبدل به اتفاق گردد و این اقوام مختلف به هم سازند و بنیاد استعماراش را براندازند

پس طبعاً مشی سیاسی هر دولت استعمار طلبی در یک جمله مختصر و کوتاهی خلاصه می‌شد و آن جمله این بود «نفاق بیانداز و حکومت کن» ولی این سیاست که از یادگارهای مظالم امپراطوری روم قدیم بود به حکم ناموس طبیعت به نوبت خود بر باد رفت و اینک اکنون اثری از آن دوران به جز نفرت و انزجار در تاریخ تمدن بشری باقی نمانده است.

تا روزی که خود مردم هند آلت اجرای این سیاست شوم بودند هندوستان در دامان استعمار غنوده بود اسمی از استقلال و آزادی در میان نبود.

ولی عاقبت سر این نیرنگ فاش شد. پیشوایان بیدار و هوشیار هند مانند گاندی و جناح به این حقیقت پی بردند که از چنگال موحش استعمار رهایی نخواهند یافت مگر وقتی که آتش نفاق را با آب رحمت رفق و مدارا فرو نشانند و دست برادری و برابری به هم داده اختلافات داخلی را از میان بردارند.

بلی. سر پیروزی نهایی هند در احراز استقلال و آزادی و در برافکندن کاخ استعمار در همین کلمه «وحدت و اتفاق» و اجتناب از نفاق بود و بس. هند برای نیل به آزادی از اختلافات داخلی دست کشید و به وحدت گرایید و عاقبت به آرزوی دیرینه خویش رسید.

آیا ما هم برای حصور پیروزی نهایی در این مبارزه ملی راهی جز اجتناب از نفاق و شقاق و توسل به حبل‌المتین اتحاد و اتفاق داریم.

گاندی رهبر بزرگ اتحاد هند و سازنده کاخ سعادت و استقلال هند بود.

به خاطر دارم اوقاتی که مبارزه استقلال طلبی هند مانند مبارزه ملی امروز ما سایر مسائل بین‌المللی را تحت‌الشعاع قرار داده بود و رهبر ضعیف‌الجثه هند مانند پیشوای علیل‌المزاج ما سرگرم مبارزه با امپراطوری

عظیم بریتانیا بود روزی خبری راجع به جهاد مقدس گاندی خواندم که سخت مرا تکان داد و بی‌اختیار بر او آفرین گفتم و درود فرستادم آیا می‌توانید به خاطر بیاورید که این خبر چه بود؟ خبر این بود «صلح بین گاندی و امپراطوری انگلیس» مفهوم این خبر این است که در ترازوی سیاست بین‌المللی گاندی ضعیف‌الجثه در یک کپه قرار دارد و در یک کپه دیگر یک چنان امپراطوری عظمیی که هیچ گاه آفتاب تابان برفراز خاکش فرو نمی‌نشست بلی «چنین کنند بزرگان چه کرد باید کار»

به خود گفتم چه می‌شد اگر خدای بزرگ وطن عزیز ما را هم به نعمت یک همچو فرزند برومندی بهره‌مند می‌ساخت تا او هم در راه سربلندی ایران عزیز قد مردانگی علم کند و در احیای نام و نشان ایران به مبارزه پردازد.

این مسافرت اخیر به بنده فرصتی داد که بیش از پیش به اعتلای نام ایران در دنیای خارج پی برم اجازه می‌خواهم چند سطر از آن چه موقع ورود به نیویورک در صدای امریکا سخن پراکنی کردم به عنوان مثال به عرض نمایندگان محترم برسانم‏

شنوندگان عزیز به خوبی‌می‌توانند قضاوت کنند وقتی که سابق بر این از ما می‌پرسیدند که آیا در کشور شما راه آهن و کشتی و کارخانه وجود دارد و آیا مردم ایران تلفن و اتومبیل و رادیو را دیده‌اند بر ما چه می‌گذشت؟ حتی ایران را به قدری از قافله تمدن دور می‌پنداشتند که از ما جویا می‌شوند که آیا در ایران مدرسه هم هست.

بنده و نظایر بنده در طی مسافرت‌های خود در کشورهای بیگانه همیشه گرفتار این نوع بدبختی‌های و مصیبت‌ها بودم و از این قضاوت ظالمانه بیگانگان نسبت به وطن عزیز خود مرارت‌ها و رنج‌ها می‌بردیم و مدافعات و مشاجرات ما هم هیچ تأثیری در طرز فکر و عقیده آنها نسبت به ایران نداشت زیرا اگر آنها احیاناً اطلاعی از اوضاع جاری ایران به دست آورده بودند از آثار قلمی نویسندگان مغرضی مانند مولییر و تألیفات مضری مانند کتاب ساختگی حاجی بابا بود.

این وضع ناگوار هر ایرانی حساسی را در خارج از ایران متأثر و افسرده می‌سازد.

حال بر این منوال بود تا این که اخیراً برای بنده مسافرتی به اسلامبول برای شرکت در کنگره خاور شناسان اتفاق افتاد در این کنگره صدها مستشرقین نامی از تمام کشوهای متمدن جهان شرک داشتند برای نخستین بار در این کنگره بود که احساس کردم نظر رجال مهم جهان نسبت به ایران کنونی به کلی عوض شده و بر خلاف سابق اکنون همه آنها صحبت از موقعیت حساس ایران و نهضت مقدس ایران و مبارزه و قیام عمومی ایرانیان برای رهایی از استثمار بیگانگان می‌کردند همه پایداری و ایستادگی ملت ایران را تمجید و تحسین می‌کردند همه اسم نخست‌وزیر ایران را می‌دانستند همه نام دکتر مصدق را با توقیر و احترام می‌بردند.

از اسلامبول به لاهه آمدم با نهایت سرافرازی دیدم که در کشور کوچک و دوری مانند هلند نیز اسم ایران و ایرانی نقل مجلس و محافل است ایران را کانون بیداری خاورمیانه می‌شناسند و عزت و احترام و اعتبار خاصی برای نخستین بار برای ایران قائل شده‌اند

از لاهه به هامبورگ پرواز کردم با نهایت افتخار به عرض شنوندگان محترم می‌رسانم که تمام جراید آلمان اقدام و قیام ایران را به دیده تحسین و تکریم می‌نگریستند و احساسات ملی ایران را می‌ستودند و برای ایران و ایرانی پیروزی درخشان و روزگار درخشان‌تری را آروز می‌کردند حقیقتاً جای مباهات و سرافرازی است که ایران فراموش شده یک بار دیگر آن هم با این سرعت غیر مترقبه مورد توجه عالمیان قرار گیرد و تمام خبرگزاری‌ها و رادیوها و مجلات و جراید جهان متمدن همه روزه مسائل جاری ایران را مورد بحث و تفسیر قرار دهند و در هر محفل و مجلسی صحبت از ایران و ایرانی به میان آورند تا جایی که سایر وقایع بسیار مهم جاری از قبیل جنگ کره و انفجار بمب اتمی در روسیه و مبارزه انتخاباتی انگلستان را تحت‌الشعاع قرار دهند.

این بود خلاصه مشاهدات بنده از اعاده عزت از دست رفته ایران در ترکیه و هلند و آلمان.

اما آنچه در طی مأموریت و مسافرت هیئت اعزامی ایران در تحت ریاست آقای دکتر مصدق در امریکا و مصر گذشت گزارش روز به روز آن توسط خبرگزاری‌های داخی و خارجی مشروحاً به استحضار آقایان محترم رسیده و بنده را بی‌نیاز از تکرار مطلب می‌نماید.

فقط یک مطلب را لازم می‌دانم یادآور شوم و آن مقام شامخ و موقعیت ممتازی است که ایران از لحاظ ملی ساختن صنعت نفت خود در سیاست و اقتصادیات بین‌المللی احراز نموده است وقتی نماینده ایران دوش به دوش نماینده امپراطوری انگلیس در شورای امنیت قرار گرفت به دفاع از حق ایران پرداخت و زبان به اعتراض بر علیه عملیات ظالمانه شرکت سابق نفت گشود و مداخلات نابکارانه شرکت را در شئون داخلی ایران تقبیح کرد و این مدعای خود را با ارائه مدارک و اسناد ثابت ساخت نه تنها میلیون‌ها مردم امریکا به وسیله تلویزیون شاهد و ناظر بودند که با چه حرارت و عصبانیت و با چه سوز و گدازی نخست‌وزیر علیل ایران با حال ضعف و ناتوانی از حقوق حقه ایران دفاع می‌کند بلکه صدای مظلومیت ایران که از حلقوم دکتر مصدق بر می‌خاست بر گوش و دل صدها میلیون مردم جهان می‌نشست میلیون‌ها شنیدند و دیدند که در این نبرد سیاسی نماینده ایران کوچک حریف پر زر و زور پر جلال و جبروت خود را با اسلحه‌ایمان و عقیده به زانو در آورد و جریان این نبرد سیاسی طوری به نفع ایران تمام شد و طوری بهترین وسیله تبلیغ بر له ایران و بر علیه حریفش فراهم آورد که تمام سیاست مداران کهنه‌کار بین‌المللی اعتراف کردند انگلستان با مراجعه این قضیه به شورای امنیت نقض غرض کرد و به زیان سیاسی انگلستان تمام شد تا روزی که هیئت اعزامی ایران در امریکا بود روزی نمی‌گذشت که کلی جراید و مجلات و رادیوها و سایر وسایل استخبارات بین‌المللی اخبار ایران را منعکس نسازند ایرانی که ماه‌ها بلکه سال‌ها می‌گذشت اسم و رسمی در دنیای خارج از او شنیده نمی‌شد چنان گشت که هر ساعت و هر دقیقه ورد زبان خرد و کلان و نقل هر محفل و مجلسی شده بود همه جا با عزت و احترام از ایران اسم می‌بردند همه جا همت و حمیت ایران را می‌ستودند همه جا ایران قهرمان آزادی و بیداری خاور زمین می‌شناختند.

شاهکار انعکاس مبارزه دکتر مصدق در مصر دلسوخته به عالی‌ترین وجهی نمایان شد استقبالی که از دکتر مصدق در قاهره به عمل آمد ما فوقی بر آن متصور نیست در تاریخ پیروزی‌ها شاید کمتر قهرمانی با شکوه و جلال بالاتر از این مورد تجلیل و احترام همگانی قرار گرفته باشد آرزو داشتم تمام آقایان محترم به چشم خود می‌دیدند که نخست‌وزیر ایران چه محبوبیتی و احترامی را در دل فرد فرد مصری احراز نموده و مقام و موقعیت معظم له به چه پایه والایی رسیده است. ‏

رئیس - آقای موقر وقت جنابعالی تمام شد.

موقر - چند سطر بیشتر باقی نمانده یک دقیقه وقت بیشتر لازم ندارد

مکی - خواهش می‌کنم بقیه‌اش را بگذارید باشد چون آقای نخست‌وزیر می‌خواهند گزارش‌شان را بدهند و خواهش می‌کنم که آقایان دیگر هم نوبت‌شان برای جلسه بعد محفوظ بماند.

رئیس - آقای حاذقی‏

حاذقی - بنده حاضرم چون آقای نخست‌وزیر گزارش دارند نطق بنده باشد جلسه بعد استفاده می‌کنم. (احسنت)

رئیس - آقای فرهودی‏

فرهودی - بنده هم همین طور حاضر هستم که بماند برای جلسه بعد (احسنت)

۳ - گزارش آقای نخست‌وزیر راجع به جریان مسافرت و در مورد شروع انتخابات و تقاضای رأی اعتماد و ابراز اعتماد به دولت ایشان.

(در این موقع آقای دکتر مصدق نخست‌وزیر با هیئت دولت وارد جلسه شدند و تماشاچیان ابراز احساسات نموده کف زدند) (زنگ ممتد رئیس)

رئیس - این تظاهرات مخالف آیین‌نامه است باید هیچ کس تظاهر نکند مجلس یک آیین‌نامه‌ای دارد و باید آقایان مراعات بکنند شما که به این مجلس احترام می‌کنید آیین‌نامه‌اش را هم رعایت بکنید به هیچ قسم تظاهر از طرف تماشاچیان نباید بشود و ممنوع است این مرتبه را هم بنده به احترام آقای نخست‌وزیر صرف‌نظر می‌کنم اگر بعد کسی تظاهر بکند آیین‌نامه را درباره‌اش اجرا خواهم کرد. آقای نخست‌وزیر فرمایشی دارید بفرمایید.

نخست‌وزیر - در تاریخ ۱۳ مهر ماه که در مجلس شورای ملی حضور یافتم موضوع شکایت بی‌مورد دولت انگلیس به شورای امنیت و تصمیم دولت در جواب گویی به آن شکایت را به اطلاع نمایندگان محترم رسانیده معروض داشتم که خود اینجانب عنقریب با هیئتی به نیویورک که مقر شورای امنیت است حرکت می‌کنیم که انشاءالله از حقوق ملت ایران دفاع نماییم. ‏

این تصمیم با مشورت و تصویب هیئت محترم دولت و هیئت مختلط اتخاذ شده بود متعاقب این تصمیم روز یکشنبه چهارده مهر ماه ساعت شش صبح به سمت نیویرک رهسپار شدیم.

در طی مسافرت تا نیویورک واقعه‌ای که قابل ذکر باشد ابراز احساسات وطن پرستانه ایرانیان مقیم اسلامبول و رم بود که قلب همه ما تأثیر فوق‌العاده‌ای گذاشت. ضمناً باید از تظاهرات بی‌شائبه و شگفت انگیز آلمانی‌های که در شهر مونیخ در وسط باران ساعت‌ها در انتظار هواپیمای ایران ایستاده و پس از ورود هیئت نمایندگی به میدان هواپیمایی برای توفیق و کامیابی ملت ایران در مبارزه دلیرانه خود ابراز احساسات نمودند در اینجا تشکر می‌کنم همچنین در ورود به نیویورک نیز احساسات هموطنان عزیز خاطره‌ای در دل همه ما باقی گذاشته که هیچ وقت فراموش نخواهد شد.

روز یکشنبه ۲۱ مهر اولین جلسه شورای امنیت برای رسیدگی به شکایت بی‌اساس دولت انگلیس تشکیل شد بهانه انگلستان در عرض حال خود این بود که دولت ایران تصمیم دیوان بین‌المللی دادگستری در باب اقدامات تأمینه راجع به دعوای شرکت سابق نفت انگلیس و ایران را به موقع اجرا نگذاشته و امتناع دولت

ایران از اجرا تصمیم مزبور ممکن است صلح دنیا را به خطر اندازد و بنابراین شورای امینت باید به این کار رسیدگی کند و دولت ایران را به اجرا تصمیم دیوان بین‌المللی وادار نماید.

آقایان نمایندگان وجه فرموده‌اند که:

اولاً - دولت ایران به صلاحیت دیوان بین‌المللی داگستری معترض بود و این اعتراض به آنجا کشید که دولت ایران قبول قضاوت اجباری دویوان را مسترد داشت‏.

ثانیاً - دولت ایرن صلح دنیا را مطلقاً به خطر نینداخته بود و اگر دولت انگلیس به بهانه‌های بی‌اساس می‌خواست دخالت مسلحانه کند و صلح دنیا را به خطر اندازد به دولت ایران ایرادی وارد نبود.

کار هیئت نمایندگی در شورای امنیت این بود که عدم صلاحیت شورای امنیت را در رسیدگی به اختلاف بین دولت ایران و شرکت سابق نفت که دولت انگلیس خود را بدون حق وارد آن نموده بود به اثبات برساند.

در این زمینه دلائل دولت ایران را در رد صلاحیت شورای امنیت به تفصیل در همان جلسه اول بیان نمودم ضمناً از موقع استفاده کرده سوابق کار نفت ایران و مظالم شرکت سابق و تجاوزات عمال آن شرکت در مداخله به امور داخلی ما و غارت عواید نفت و محروم ساختن ملت ایران از حداقل زندگی و سرپیچی شرکت از تعهداتی که به موجب اعتبارنامه دادرسی و قرارداد مخدوش ۱۹۳۳ به عهده داشته و همچنین آمال و آروزی مشروع ملت ایران را که می‌خواهد از این به بعد از استقلال کامل سیاسی و اقتصادی خود برخوردار باشد و با عزم راسخ وسایل رفاه و آسایش و ترقی و سعادت خود را فراهم کند و مخصوصاً به هیچ دولتی اجازه مداخله در امور داخلی خود را ندهد به سمع شورا رسانیدم یعنی از یک طرف شرکت سابق را چنان که باید به شورای امنیت و از آنجا به عموم مردم دنیا و مخصوصاً به ملت امریکا معرفی کردم و از طرف دیگر تحولی را که ملت رشید ایران به آن دست زده به دنیای متمدن اعلام داشتم.

دیگر از مطالبی که در آنجا اظهار شد چگونگی ملی شدن صنعت نفت در ایران و علل و اسباب آن و پیشنهادهای مکرر دولت ایران به شرکت سابق در باب رسیدگی عادلاانه به دعاوی طرفین و فروش نفت با شرایط مساعد به نحوی که در قانون پیش‌بینی شده به انگلستان و همچنین استخدام و نگاهداری کارشناسان انگلیسی بود.

پیشنهاد اخیر یعنی استخدام کارشناسان تا روز حرکت آنها از ایران پیوسته مورد تأیید دولت ایران بود ولی البته فعلاً دیگر مورد ندارد.

جلسات شورای امنیت در باب کار نفت در ۲۲ و ۲۳ و ۲۴ و ۲۶ مهر ماه تشکیل شد و در جلسه آخر چنان که به اطلاع آقایان رسیده است برخلاف تقاضای انگلیس شورا از لحاظ آیین‌نامه داخلی مقرر داشت که تا دیوان بین‌المللی دادگستری راجع به صلاحیت خود اظهارنظر ننموده موضوع مسکوت بماند.

بنابراین رجوع به شورای امنیت به ضرر دولت انگلیس تمام شد و مأموریت هیئت نمایندگی ایران خاتمه یافت.

معذلک چون آقای ترومن رئیس جمهور ممالک متحده از اینجانب قبل از حرکت از ایران دعوت نموده بود که او را ملاقات کنم به واشنگتن رفتم که از آنجا هر چه زودتر به ایران مراجعت نمایم.

در ملاقات آقای ترومن پس از یک سلسله مذاکرات مقدماتی در موضوع نفت قرار بر این شد که اولاً یا وزیر امور خارجه امریکا در این خصوص با اینجانب تماس بگیرند

متعاقب آن آقای آچسن وزیر امور خارجه در بیمارستان اینجانب را ملاقات نمود و چون فردای آن روز برای شرکت در مجمع عمومی سازمان مللم متفق عازم پاریس بود آقای مک‌کی معاون وزارت امور خارجه را معرفی کرد که در این باب با اینجانب و انگلیس‌ها در تماس باشد ولی تماسی که ایشان با طرفین گرفتند و مساعی که در تهیه پیشنهاد مرضی‌الطرفین به عمل آوردند به نتیجه مطلوبه نرسید زیرا انگلیس‌ها کاری جز طفره و غرضی جز مماطله نداشتند ضمناً انتخابات انگلستان و تغییر دولت نیز وسلیه خوبی برای گذراندن وقت به دست آنها داد.

در اینجا باید صریحاً عرض کنم که سیاست انگلستان از اول هم همین بوده که با طول زمان دولت و ملت ایران را از پای درآورد.

انگلیس‌ها چنان که مکرر نوشته و گفته‌اند منتظرند دولت فعلی سقوط کند و دولت دیگری روی کار بیاید و مقاصد آنها را تأمین نماید.

و اما مقصود و منظور غایی آنها در باب نفت این است که:

اولاً - نفت کماکان به دست خود آنها تصفیه و حمل و توزیع شود و به هیچ وجه حاضر نیستند صنعت نفت به دست ایرانی‌ها باشد ولی این که از متخصصین خارجی هم کمک لازم بگیریم‏.

ثانیاً - می‌خواهند تمام نفت ایران منحصراً به اثمن بخس بر طبق قرارداد به آنها واگذار شود.

خلاصه می‌خواهند ظاهراً اوضاع تغییر کرده باشد ولی همان فوایدی را که از امتیازات ظالمانه و مخدوش سابق می‌برده‌اند به طریق تازه‌ای ببرند.

آقایان محترم: انگلستان دو فایده عظیم از این مملکت می‌برده که حاضر نیست به سهولت دست از آنها بردارد یکی فایده سرشار مادی و دیگری تسلط و نفوذ بر تمام ارکان این مملکت که ضمناً استیلای آن را بر خاورمیانه نیز کالا تأمین نماید.

فایده مادی که انگلستان تاکنون برده است بالغ بر پنج میلیارد دلار است و حال آن که در تمام این مدت مجموعاً به دولت ایران قریب ۱۱۰ میلیون لیره پرداخته‌اند.

تسلط آنها بر ارکان مملکت محتاج به توضیح نیست آقایان بهتر از من به جزئیات سیاست انگلستان در ایران و دخالت‌های نامشروع آن دولت توسط عمال شرکت نفت واقف هستند.

بدیهی است که اینجانب نمی‌توانستم نظریات آنها را که مغایر با قوانین مصوبه و مخالف آمال و آروزهای ملت مبارز ایران بود بپذیرم.

در تاریخ ۱۳ نوامبر (۲۱) آبان نظر به این که قصد مراجعت داشتم نامه‌ای به آقای ترومن که در خارج شهر واشنگتن بود نوشتم. در آن نامه طبعاً از سوابق کار نفت شمه‌ای ذکر شد. در باب اوضاع فعلی ایران نیز شرحی نوشته اجمالاً اظهار داشتم که این وضع از زمان جنگ بین‌المللی دوم شروع شده چه در آن جنگ ملت ایران به امید وعده‌های آزادی و استقلال ملل در منشور اتلانتیک قربانی‌ها و فداکاری‌های عظیم متحمل گردیداز آن جمله تمام وسائل نقلیه ارتباطیه و قوای مولده خود را برای پیشرفت کار متفقین تحت اختیار آنها گذاشت و این فداکاری‌ها به قدری پر ارزش بود که ایران (پل پیروزی) نامی‌ده شد ولی ضمناً در نتیجه این همکاری مالیه و اقتصاد ایران درهم ریخت و ما از نظر اقتصادی فوق‌العاده ضعیف و بی‌بنیه شدیم هزینه زندگی به علل ناشیه از توقف قوای متفقین در ایران تا ده برابر قبل از جنگ‌ترقی کرد.

سران متفین وقتی که برای تشکیل کنفرانس تهران در سال ۱۹۴۳ به ایران آمدند این فداکاری‌ها را تصدیق و تحسین کردند و وعده کمک‌های اقتصادی بعد از جنگ را در ضمن اعلامیه رسمی به ما دادند. ما از فداکاری‌هایی که کردیم پشیمان نیستیم تأسف ما از این است که بعد از جنگ هیچ کمکی به ما نشد سهل است عمال استعمار نگذاشتند ما از منابع طبیعی خود که اهم آن نفت است خرابی‌های مملکت را مرمت کنیم به جای کمک برای این که امتیاز مخدوش ۱۹۳۳ تنفیذ و تأیید شود و به سیاست استعماری ادامه دهند قرارداد الحاقی را خواستند به ما تحمیل کنند و برای این که ما ناچار به قبول آن شویم عملاً کمپانی از یک طرف بر طبق نقشه ماهرانه‌ای در طی این پنج شش سال بعد از جنگ با دسائس سیاسی ما را از کمک‌هایی که دولت امریکا حتی به دشمنان سابق خود کرده و می‌کند و همچنین از کمک‌های بین‌المللی محروم ساختند و از طرف دیگر مالیه مملکت را دچار کسر فاحش بودجه کردند.

خلاصه پس از ذکر اوضاع ایران و مخصوصاً برای این که جای ابهام برای هیچ کس باقی نماند صرحیاً تقاضا کردم قرضه‌ای به دولت ایران بدهند تا در صورت حاضر شدن زمینه مراتب برای تصویب قوه مقننه به عرض مجلسین برسد توانیم در ظرف یک سال اوضاع مالی خود را سر و صورتی داده و چرخ‌های اقتصادی کشور را به راه اندازیم. آقای ترومن در جوابی‌که داد نوشته بود در باب قرضه دولت امریکا موضوع را به دقت مورد توجه قرار خواهد داد این نکته را نا گفته نمی‌گذارم که علاقه و منافعی که پاره‌ای از دول بزرگ در نفت خاورمیانه دارند بی‌تأثیر در مشکلات کار نبود و برای این که نمونه‌ای از این طرز فکر به دست‌اید بی‌مناسبت نمی‌دانم ترجمه مقاله یکی از روزنامه‌های مهم امریکا (نیویورک تایمز) را به استحضار برسانم.

نیویورک تایمز می‌نویسد:

«انگلیس‌ها باید فعلاً بیش از یک میلیون دلار روزانه به علت از دست دادن نفت ایران پرداخت نمایند آنها مایل‌اند یک شرکت بین‌المللی بر طبق قراردادی که با دولت ایران منعقد می‌شود اداره نفت ایران را به عده بگیرد.

به نظر لندن تا دکتر مصدق سر کار است فیصله امر میسر نیست می‌گویند جانشین او معتدل خواهد بود به عقیده آنها اظهار راجع به خطر کمونیزم اغراق‌آمیز است. انگلیس‌ها برای جلب کمک امریکایی‌ها می‌گویند اگر تسلیم دکتر مصدق بشوند در خاورمیانه و مخصوصاً در عراق عربستان سعودی که شرکت‌های امریکایی در آنجا مشغول کار هستند مشکلات ایجاد خواهد شد. در مذاکرات واشنگتن دولت امریکا بین طرفین گرفتار شده بود زیرا از طرفی خطر کمونیزم در ایران را بی‌اهمیت تلقی نمی‌کرد و از طرفی دیگر نه می‌خواست با انگلیس‌ها مخالفت کند و نه میل داشت برای خرید نفت به آنها دلار بپردازد زیرا به المال این پول از جیب خود امریکایی‌ها در می‌آمد. با این اشکالات مختلف و متنازع دولت امریکا قادر نبود راه حلی را از پیش ببرد»

در ضمن مذاکرات نفت و اقامت در واشنگتن لازم دیدم درباره معاملات ارزی و قرضه‌هایی که دولت ایران سابقاً از بانک‌های امریکا تقاضا کرده بود نیز اقدام کنم و همچنین با اشخاصی که حاضر برای خرید نفت یا کمک فنی یا مالی بودند یا به وجهی از وجوه به ایران اظهار علاقه می‌نموند و دلیلی بر علاقه آنها مشهور بود ملاقات و مذاکره نمایم.

شرح این مطالب مفصل است به علاوه غالب آنها هنوز خاتمه نیافته در اینجا برای اطلاع نمایندگان محترم به چند اقدامی که به نتیجه رسیده یا در شرف انجام است اشاره می‌کنم:

۱ - معامله ارزی با صندوق بین‌المللی پول - چون دولت ایران عضو صندوق بین‌المللی است حق دارد برای رفع اشکالات ارزی خود به آن مؤسسه رجوع کند فعلاً صندوق هشت میلیون و هفتصد و پنجاه هزار (۸۷۵۰۰۰۰) دلار در سه قسط که قسط اول آن نقد و دو قسط دیگر در ظرف دو ماه هر قسط به فاصله بیست روز به بانک ملی ایران بپردازد و بانک معادل قیمت ریالی این مبلغ را به حساب بستانکاری صندوق می‌گذارد. این معامله به همین صورت پس از دو ماه مجدداً میسر است. باید توضیحاً عرض کنم که این عمل را صندوق نسبت به اعضای خود به صورت عادی و طبق اساسنامه خود انجام می‌دهد و عنوان وام ندارد و یک معامله بانکی ساده و معمولی است‏.

۲ - قرضه از بانک صادرات واردات - با این قرضه که مبلغ آن ۲۵ میلیون دلار و مخصوص اصلاحات کشاورزی و راه سازی عمرانی است اصولاً موافقت شده و شرایط آن بر طبق قانونی که از مجلس شورای ملی گذشته تهیه گردیده و اینک در شرف انجام است‏

۳ - کمک‌های راجع به اصل چهار ترومن - کمک اصل چهار برای عمران به طور کلی از قبیل برق و لوله‌کشی و آبیاری و غیره است.

آقای وارن معاون سابق وزارت کشور امریکا مأمور این کار شده.

سال گذشته از پانصد هزار دلاری که می‌توانستیم از این ممر استفاده کنیم فقط دویست هزار دلار گرفته شده. امسال قرار است ۲۳ میلیون دلار کمک کنند امیدوارم امسال برخلاف سال گذشته تمام این اعتبار به مصرف برسد و از آن کاملاً استفاده شود.

پیش از این که به نتیجه اظهارات خود برسم باید از احساسات بی‌شائبه مردم امریکا و ملت دوست و هم کیش مصر نیز تشکر کنم. مردم امریکا در همه جا با نهایت احترام و دوستی و محبت با ما رفتار کردند و بخصوص در نیویورک و فیلادلفی و واشنگتن که بیشتر با اهالی آن سه شهر تماس داشتیم ابراز احساسات مردم باعث نهایت افتخار و مسرت همگی ما گردید.

اما احساسات عالیه مصری‌ها پذیرایی گرمی که این ملت کهن سال از هیئت نمایندگی ایران به عمل آورد نه چنان است که به وصف درآید. می‌توانم عرض کنم که در ظرف سه روز اقامت ما در آن کشور تاریخی آنی نگذشت که ملت و دولت مصر نسبت به ما تجلیل و تکریم و اظهار محب مخصوصی نکنند. مثل این بود که همه مردم خود را از مدت‌ها پیش برای پذیرایی ما حاضر کرده باشند. اعلیحضرت ملک فاروق و والاحضرت ولیعهد و جناب نحاس پاشا نخست‌وزیر محبوب مصر و سایر اعضای محترم دولت، علما اعلام و پیشوایان دینی و زعما احزاب و رؤسا جمعیت‌ها، ارباب قلم و مدیران جراید، استادان و دانشجویان دانشگاه، تجار و اصناف و کسبه و کارگران خلاصه دولت و قاطبه ملت مصر و مهمان نوازی و ابراز علاقه صمیمانه نسبت به ملت ایران از هیچ چیز فروگذار نکردند.

امیدوارم خداوند به ملت ایران توفیق دهد تا بتواند احساسات عالیه متقابله خود را نسبت به ملت رشید و مبارز مصر به منصه ظهور رساند و ملتین ایران و مصر را در مبارزات مردانه خود تأیید فرماید تا به زودی این دو ملت کهن سال بتوانند شکوه و عظمت باستانی خود را از سر بگیرند.

چون شرح پذیرایی ما وقایع مصر در جراید به تفصیل منتشر شده عرایض خود را با عرض‌ترجمه اعلامیه مشترکی که به شرح ذیل در قاهره صادر گردیده در این مورد خاتمه می‌دهم:

«جناب آقای دکتر مصدق نخست‌وزیر ایران و جناب آقای مصطفی نحاس پاشا نخست‌وزیر مصر با استفاده از فرصت معتنم و مسرت بخشی که به منظور استحکام و تشیید مبانی مودت صمیمانه این دو ملت برادر ایران و مصر در قاهره نصیب گردیده است درباره مسائل مورد علاقه هر دو کشور و همچنین سیاست بین‌المللی با شرکت جناب (ابراهیم فرج پاشا) وزیر کابینه و کفیل وزارت خارجه مصر به تبادل نظر کلی پرداختند نخست‌وزیران ایران و مصر با اطمینان به این که تعقیب سیاست حسن تفاهم در کلیه موارد با رعایت کامل اصول حقوق بین‌المللی و منشور ملل متحد در روابط متقابله بین دو کشور و سایر ممالک در حفظ صلح عمومی تأثیر بسزایی خواهد داشت تصمیم گرفته‌اند:

اولاً - در نزدیک‌ترین فرصت برای توسعه مقررات عهد نامه مودت و اقامت ابتاع هر یک از طرفین در خاک طرف دیگر که بین ایران و مصر در تاریخ ۲۸ نوامبر ۱۹۲۸ منعقد شده و اکنون هم به قوت خود باقی است مذاکرات را آغاز نمایند.

ثانیاً - عهدنامه‌های اقتصادی و فرهنگی و تجاری و دریانوردی و همچنین عهدنامه‌های راجع به سازش و حکمیت و رسیدگی قضایی با یکدیگر منعقد سازند.

نزد طرفین محرز است که این نوع عهدنامه‌ها بایستی اساس عهدنامه‌های چند جانبه عمومی‌تری قرار گیرد که ممالک عرب و شرق نزدیک و شرق میانه را هم شامل گردد.

طرفین این موقع مناسب را مغتنم شمرده کمال خرسندی خود را از نتیجه مذاکراتی که بین آنها به عمل آمده و دلیل بر وحدت نظر کامل آنها مخصوصاً راجع به تحقق آرزوها دو ملت ایران و مصر و سعادت آن دو کشور است اظهار می‌دارند.

نخست‌وزیر ایران - دکتر محمد مصدق.

نخست‌وزیر مصر - مصطفی نحاش پاشا.

کفیل وزارت خارجه - ابراهیم فرج - به تاریخ ۲۲ نوامبر ۱۹۵۱»

پس از این که اجمالاً وقایع چند هفته مسافرت را توضیح دادم اینک باید عرض کنم:

ملت ایران در این مبارزه حیاتی تمام مساعی ممکنه را به عمل آورده که با انگلیس‌ها به ترتیبی که با شرافت و شئون ملی او سازگار باشد کنار بیاید و قرار کار را به طریقی که هم خود او و هم مللی که تاکنون از نفت ایران استفاده می‌کرده‌اند بتوانند و منصفانه و عادلانه از نفت ایران بهره‌مند شود بدهد ولی متأسفانه از مساعی او در جلب موافقت دیگران تاکنون نتیجه‌ای چنانکه باید حاصل نشده.

اکنون وظیفه ملی مردم این مملکت است که دامن همت به کمر زنند و مستقلاً و به یاری خدا به اصلاح امور خود بپردازند. برنامه کلی آینده که جزئیات هر قسمت از آن به زودی به استحضار مجلسن خواهد رسید این خواهد بود که با تعدیل و توازن بودجه و شروع به اصلاحات اساسی تمام مساعی خود را برای استخراج و تصفیه و فروش نفت به کار ببریم و آنی از پای ننشینیم تا به هدف ملی خود که سعادت و رفاه و سربلندی است برسیم و کفران نعمت عظیمی را که خداوند متعال به ما ارزانی داشته ننموده باشیم. عرض کردم کفران نعمت زیرا کمتر ملتی است که در زمان مختصری توانسته باشد به این سهولت شالوده تحول عظیم سیاسی و اقتصادی خود را پی ریزی کند و این توفیق قطعاً جز نتیجه عنایت الهی نیست.

آقایان: ملت ایران به یاری خداوند و به نیروی ملی توانسته است حقوق مغصوبه خود را مجدداً به دست آورد یعنی از طرفی بهترین و بزرگ‌ترین منابع ثروت خود را از جنگ بیگانگان نجات دهد و از طرف دیگر دست اجانب را از دخالت در امور داخلی که منافع استقلال و شئون ملی او است کوتاه نماید اکنون برای استفاده از این ودایع الهی جز غیرت و همت و سعی و عمل چیزی لازم نیست.

آقایان محترم: در این مبارزه عظیم حیاتی به هیچ وجه نباید در اراده ما رخوت و فتوی حاصل شود زیرا مشکلات طرفین تقریباً مساوی است اگر ما احتیاج به عواید نفت خود داریم دیگران هم به همان اندازه به نفت ما نیازمند هستند اگر بودجه ما از تعادل خارج شده و اصلاح آن مستلزم فداکاری است دیگران هم از همین جهات با مشکلات عظیم دست به گریبان‌اند. اگر ما باید در زندگی خود صرفه‌جویی کنیم و چندی با عسرت و سختی رو برو شویم آنها هم به همین مشقات و زحمات دچار هستند. بنابراین دلیل ندارد که در مبارزه خود غالب نشویم این نکته شایان عنایت مخصوص است که در این مبارزه بین حق و باطل چون حق با ما است به یاری خدای بزرگ فتح هم با ما خواهد بود. (نمایندگان - انشاءالله)

مطلب مهم دیگری را که می‌خواهم به عرض مجلس برسانم این است که چنان که آقایان نمایندگان محترم می‌دانند موعد قانونی شروع انتخابات از ۲۹ آبان آغاز گردیده است. دوره ۱۶ تقنینیه مهم‌ترین افتخاری را که برای خود ذخیره کرد گذرانیدن قانون ملی شدن صنعت نفت و هماهنگی کامل با افکار و احساسات پاک ملت ایران بود مسلماً اگر این وحدت نظر و همکاری و هماهنگی مجلسین وجود نداشت هرگز این آرزو و امال ملت ما صورت تحقق به خود نمی‌گرفت من یقین دارم که مردم حق شناس و قدردان ایران این خدمت بزرگ و فراموش ناشدنی شما آقایان نمایندگان محترم را از یاد نخواهند برد هر چه بتوانند حق این خدمت بزرگ را ادا خواهند نمود دولت اینجانب به طوری که مکرر اظهار داشت میل نداشت در حالی که یک مبارزه عظیم ملی مراحل نهایی خود را طی می‌کند با امر انتخابات روبرو شود ولی خیالات خام و لجاجت حریف و انتظار او در به زانو درآوردن ملت ایران به منظور عقیم گذاردن مجاهدات و مبارزات تاریخی ما تا به امروز نگذاشت که این کار مراحل نهایی خود را طی کند و دوران فلاکت و محرومیت و فقر میلیون‌ها نفر خاتمه پذیرد تا من نیز که به کلی فرسوده و ناتوان و علیل‌تر و رنجورتر از همیشه شده‌ام پس از این که کار نفت مطابق رضای مردم سر و سامان گرفت سرنوشت کشور و انتخابات دوره بعد را به مسئولین آینده بسپارم ولی این کار اکنون در مرحله‌ای است که‌شانه از زیر بار مسئولیت نمی‌توان خالی کرد ولی از طرف دیگر از آنجایی که با تعطیل

قوه مقننه هر گز موافق نبوده و نیستم میل ندارم مملکت با فترت روبرو شود زیرا خطر فترت را برای کشور زیان بخش و غیر قابل جبران و برخلاف قانون اساسی می‌دانم و تاریخ نیم قرن مشروطیت به ما نشان داد که هیچ وقت فترت برای ایران خوش یمن نبوده و در غیاب مجلس غالب مشکلات تازه‌ای برای مملکت پیش آمده و اکثر اوقات سوء جریاناتی اتفاق افتاده که مضر و خلاف قانون بوده است بنابراین دولت حاضر تصمیم دارد بلافاصله انتخابات را شروع کند و آن وظیفه‌ای را که قانون به او محول داشته است در کمال مراقبت و دقت انجام دهد واضح‌تر عرض کنم اینجانب تصمیم دارم که از کوچک‌ترین اعمال نفوذ و تجاوز قوای دولتی در استفاده از حقوقی که مردم برای انتخاب وکلای خود دارند جلوگیری نمایم (نمایندگان - احسنت) مخصوصاً قوای تأمینیه اعم از ارتش و ژاندارمری و شهربانی در این مورد از هر گونه مداخله غیر قانونی جداً ممنوع می‌شوند همچنین استانداران و فرماندارن و بخشداران جز به وظایفی که قانون انتخابات برای آنها مقرر داشته مداخله نخواهند داشت. اگر قرار بشود مأمورین دولت که حافظ حقوق جامعه هستند در مشروع‌ترین و مسلم‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوق عمومی‌که انتخابات است دخالت نمایند دولت در برابر افکار عمومی و مجلس مقصر و گناهکار شناخته خواهد شد اینجانب که در طول مبارزات سیاسی خود همیشه برای تأمین این حق مقدس مجاهده کرده‌ام به هیچ صورت اجازه نخواهم داد که احدی در هر مرتبه و مقام که باشد به این حق حیاتی و اساسی جامعه تجاوز کند و احساسات و افکار عامه را زیر پا بگذارد یقین دارم که نمایندگان محترم نیز در حسن اجرای قانون دولت را تأیید خواهند فرمود و از هر گونه همراهی و همکاری در این باره مضایقه نخواهند داشت. چنان که اشاره کردم اکثریت نمایندگان محترم با عقیده ثابت و راسخ به احساسات مردم محروم و هموطن خود که شایق آزادی و طالب ایجاد یک دمکراسی واقعی و ملی هستند جواب مثبت داده و باایده‌آل‌ها و آرزوهای آنها موافقت و هم قدمی‌کرده‌اند برخی از نگرانی‌هایی که در غیاب اینجانب بعضی از نمایندگان محترم عنوان فرموده‌اند و در پناه همکاری صمیمانه مجلس و دولت به کلی مرتفع خواهد شد و ملت بالغ و رشید ایران که در موارد حساس کمال رشد سیاسی و بلوغ اجتماعی خود را ثابت کرده ممکن نیست آلت تحریکات و تبلیغات مضر و زیان بخش قرار گیرد.

با تقدیم گزارش مسافرت و اعلام نظریات دولت درباره اصلاحات آتی و مسئله انتخابات عرایض خود را خاتمه می‌دهم و از ساحت مقدس مجلس شورای ملی درخواست رأی اعتماد می‌کنم (جمعی ازنمایندگان - احسنت)

(در این موقع تماشاچیان ابراز احساسات نموده کف زدند)

رئیس - (خطاب به تماشاچیان) اینجا که مکتبخانه نیست تظاهر می‌کنید یک دفعه دیگر اگر تظاهر کنید بلا استثنا می‌دهم همه را بیرون کنند.

جمال امامی - عرضی دارم.

رئیس - عرض کنم صلاح و فساد هر مملکتی از مجلس شورای ملی است (صحیح است) من در دوره چهارم اینجا گفتم یک وظیفه‌ای دولت‌ها دارند و آن نظارت کامل در امر انتخابات است اگر یک دولتی با حسن نیت جریان انتخابات را حفظ کند و مأمورین خودش و خودش سوء نیت نداشته باشند مردم وظیفه خودشان را می‌دانند ولی در عین حال چون آقای نخست‌وزیر اینجا فرمایشی کردند لازم است گفته شود چون در مورد تأخیر انتخابات مجلس شورای ملی رأی داده است رأی مجلس محترم است هیچ دولتی نمی‌تواند مخالف رأی مجلس اقدامی بکند چون مجلس رأی داده روز ۲۶ آذر دولت باید انتخابات را شروع کند (مکی - سنا تأیید نکرده) مجلس شورای ملی رأی خودش را بدهد غیر از این من تصور نمی‌کنم رئیس دولت نظری داشته باشد آقای نخست‌وزیر می‌خواهید توضیحی بدهید.

نخست‌وزیر - قانون وقتی مورد توجه است و باید اجرا شود که مجلسین شورای ملی و سنا رأی بدهند و به توشیح اعلیحضرت همایونی موشح شود اگر یک رأی مجلس شورای ملی داده قانونیت ندارد و این قانونی که نسخ نشده و قانون انتخاباتی است که سابق تصویب شده و در دست دولت است و دولت غیر از این که این قانون را اجرا کند کار دیگری نمی‌تواند بکند اگر شما نمی‌خواهید این کار بشود باید قانون سابق را نقض کنید که دولت این کار را نکند (پناهی - یعنی دخالت‌هایش را بیشتر بکند) (سرتیپ‌زاده - «خطاب به پناهی» بنشین سر جایت) و الا دولت مجبور است در حسن مصالح ممکلت که تأخیر نشود و صلاح مملکت است قانون گذشته را به موقع اجرا بگذارد و دولت ابداً غیر از این نمی‌تواند کاری بکند آقایان اگر به این دولت اعتماد ندارید رأی اعتماد ندهید شما حاکم مملکت هستید مجلس شورای ملی حاکم ممکلت است (صحیح است) هیچ کس با رأی مجلس شورای ملی نمی‌تواند مخالفت کند این عقیده دولت است من اینجا به سمت ریاست دولت عرض می‌کنم که قانون انتخابات را از فردا که گزارش خودم را در سنا دادم به موقع اجرا خواهم گذاشت شما نمایندگان ملت هستید یا به این دولت رأی ندهید این دولت اصلاً ساقط می‌شود و می‌رود با این که قانون گذشته را نقض بکنید و الا چون دولت تشخیص می‌دهد که صلاح مملکت در این است که یک روز هم در انتخبات مسامحه نشود و باید انتخابات اجرا شود و دولت کار خودش را خواهد کرد حالا آقایان مختارید ما هم که با هم اختلافی نداریم دعوایی نداریم من خیلی خوشوقت هستم که با رأی عدم اعتماد شما بروم و استراحت بکنم (حاذقی - به هیچ وجه) و تا امروز اگر در کار خود باقی بودم در اثر وظیفه وجدانی بوده است وظیفه وجدانی من مرا مجبور کرد که تا امروز سر کار بمانم و باز مجبور هستم که بمانم تا کار نفت تمام خاتمه پیدا کند و این موقع این کار هم مصادف با انتخابات شده اگر مجلس رأی اعتماد به من بدهد انتخابات را فردا اعلام می‌کنم. ‏

جمال امامی - این نظر برخلاف نظر اولی‌تان است‏

رئیس - همان طور که گفتم باید سنا نظر خودش را بدهد یک رأی مجلس شورای ملی داده است که قابل احترام است اما این که فرمودید می‌خواهید که قانون را اجرا کنید در این ۸ ماهی که آقا بودید من مکرر به وزارت کشور نوشته‌ام الآن هم می‌گویم بخوانند ۱۲ نقطه هست که انتخابات‌اش مانده است چرا انتخابات‌اش را نکرده‌اند مثل کرمان مرکز استان است مکرر نوشتم که چرا مردمش محروم باشند چرا وقتی نوشتم این کار را نکردند باید قانون همیشه محترم باشد و در موقعش اقدام کرد، آقای دکتر معظمی بفرمایید.

جمال امامی - آقا من اجازه خواسته‌ام یک ساعت قبل اجازه خواستم‏

رئیس - اینجا اسامی را به ترتیب نوشته‌اند اسم ایشان جلو است.

جمال امامی - من یک ساعت قبل نفر اول اجازه خواستم حق اقلیت را ضایع نکنید آقای دکتر معظمی موافق هستند بگذارید مخالف صحبت کند.

رئیس - اینجا نوشته‌اند این تشخیص با شما نیست. آقای دکتر معظمی‌بفرمایید

جمال امامی - آقا موافق هستند باید مخالف صحبت کند.

آشتیانی‌زاده - آرا لواسان چطور می‌شود.

دکتر معظمی - چون معمولاً اجازه نمی‌فرمودید دولت وقتی گزارش می‌دهد و رأی اعتماد می‌خواهد کسی صحبت بکند (مکی - آیین‌نامه اجازه نمی‌دهد) بنده احتیاطاً اجازه خواستم که اگر مخالفی صحبت کرد بعدش به عنوان موافق جواب عرض کنم‏

رئیس - به نظر و رأی مجلس می‌گذاریم.

دکتر معظمی - همین طور که عرض کردم نظر آقای رئیس در این مورد همیشه این بوده است که کسی صحبت نکند این بود که بنده احتیاطاً اجازه خواستم که اگر کسی صحبت کرد دفاع بکنم (یکی از نمایندگان - سنت مجلس این طور است)

رئیس - آقای ملک‌مدنی‏

ملک‌مدنی - بنده می‌خواستم همین تذکر را بدهم به طوری که همیشه خود آقا فرموده‌اید وقتی دولت رأی اعتماد خواست بدون حرف و صحبت رأی می‌دهند (صحیح است)

رئیس - آقای جمال امامی در چه قسمت می‌خواهید صحبت بکنید؟

جمال امامی - نسبت به بیانات آقای نخست‌وزیر آقای دکتر معظمی آمد که چه بگویم؟

رئیس - برای این که سابقه این بوده است که در موقع تقاضای رأی اعتماد مذاکره بشود اگر آقایان بخواهند صحبت کنند من باید رأی بگیرم. ‏

شوشتری - ماده ۸۹ فراز «ج» را بخوانید باید مذاکره شود و مدتش هم محدود نیست این مقاوله‌نامه است‏

رئیس - این نظر شما وارد نیست دولت وقتی گزارشی نسبت به کارهای گذشته می‌دهند همین طور سابقه بوده است که رأی گرفته می‌شد ولی چون آقای نخست‌وزیر فرمودند که فردا یک عملی می‌خواهند بکنند که مجلس هم وارد بوده و دخالتی دارد به این جهت برای این که بیانات آقای نخست‌وزیر مورد بحث واقع بشود یا خیر من از مجلس رأی می‌گیرم.

مکی - تقاضا می‌کنم با ورقه رأی گرفته شود.

شوشتری - طبق ماده ۸۹ اخطار نظامنامه‌ای دارم فراز «ج» آن را بخوانید شق آخرش مقاوله نامه‌ها است.

مکی و کشاورزصدر - آقای رئیس تقاضای رأی با ورقه کردیم‏

رئیس - یک پیشنهادی هست که قرائت می‌شود.

جمال امامی - اگر حق اقلیت را ضایع کنید از جلسه خارج می‌شویم.

شوشتری - آقا ماده ۸۹ را بخوانید این مقاوله نامه با مصر بوده است.

رئیس - این ماده ۸۹ را که می‌گویید اینجا وارد نیست این ماده می‌گوید درباره بودجه سالیانه کشور و عهدنامه‌ها و امتیاز نامه‌ها و مقاوله نامه‌ها باید مذاکره بشود مربوط به این نیست راجع به مصر اعلامیه است یک پیشنهادی رسیده که با ورقه رأی بگیریم که گزارش مورد بحث واقع بشود یا نه هر چه مجلس اجازه داد آن کار را

می‌کنم‏

آشتیانی‌زاده - بنده با پیشنهاد نطق آقای جمال امامی مخالفم. ‏

رئیس - اصلاً مخالفتی ندارد

آشتیانی‌زاده - الآن پیشنهادی شده راجع به ادامه نطق از طرف آقای جمال امامی بنده با این پیشنهاد مخالفم. ‏

دکتر معظمی - اجازه می‌فرمایید؟

رئیس - توضیحی دارید بفرمایید.

جمال امامی - آقای دکتر معظمی همیشه حق دارند حرف بزنند.

دکتر معظمی - بنده می‌خواستم تمنا کنم چون امروز یک روز تاریخی است و باید با کمال آبرومندی برگزار شود خواستم تمنا بکنم آقایان اجازه بدهند آقایان اقلیت صحبت‌شان را بکنند ما هم جواب بدهیم تقاضا می‌کنم موافقت بفرمایید آقایان صحبت کنند.

مکی و کشاورز صدر - پیشنهاد اخذ رأی با ورقه را پس گرفتیم‏

رئیس - باید سابقه این کار در مجلس معلوم باشد یا با ورقه یا با قیام و قعود باید رأی گرفته شود اگر پیشنهاد را پس گرفتند با قیام و قعود رأی می‌گیریم آقای مکی پیشنهادتان را استرداد کردید؟

مکی - بلی‏

رئیس - چون پیشنهاد اخذ رأی با ورقه را مسترد داشتند لذا با قیام و قعود رأی گرفته می‌شود آقایانی که موافقند این گزارش مورد بحث واقع شود قیام بفرمایند (مکی برخلاف سنت است) (اکثر برخاستند) تصویب شد ۵۷ نفر ایستاده بودند آقای دکتر معظمی آقای ملک‌مدنی هم به عنوان موافق اسم نوشته‌اند اگر کسی صحبت کرد جواب بدهند آقای جمال امامی‌بفرمایید

جمال امامی - اولاً بنده به این تظاهرات که از طرف تماشاچیان در اینجا شد به عنوان نماینده مجلس شدیداً اعتراض می‌کنم‏

رئیس - این مربوط به وظیفه من است.

جمال امامی - من نگفتم وظیفه شما نیست اگر به بقیه‌اش توجه می‌فرمودید این فرمایش را نمی‌کردید این تظاهرات که از طرف تماشاچیان می‌شود آزادی وکیل را سلب می‌کند اگر آقا جلوگیری می‌کردید تظاهر نمی‌شد آقایان محترم یک حکایتی هست بنده مقدمه آن را عرض می‌کنم مضحک هم هست آقایان می‌دانند معروف است کسی ادعا کرد من قالیچه‌ای می‌بافم که جز حلال‌زاده کسی او را نمی‌بیند قالیچه موهومی بافت یعنی نبافت ولی هیچ کس جرأت نکرد بگوید که من نمی‌بینم برای این که خدشه در حلال‌زاده‌گی‌اش ایجاد نشود حال قضیه نفت و ما و عملیات دولت ما موفقیتش همین طور است چیزی نمی‌بینیم ولی حق نداریم بگوییم چون خدشه در حلال زاده‌گی است‏.

مکی - چشم باز و گوش باز این عمی حیرتم از چشم بندی خدا

جمال امامی - آقای مکی خیلی چیزها در این مجلس یاد خواهید گرفت اگر کمی سواد داشته باشید و هوش داشته باشید

دکتر بقایی - بیرون رفتن انگلیس‌ها را هم کسی ندید بی‌پدر شدن خیلی‌ها را هم کسی ندید.

جمال امامی - رحمت‌الله علیه آقای دکتر بقایی از جنابعالی قبیح است به من بگویید آخر شما به من نگویید

دکتر بقایی - انگلیس‌ها بیرون نرفتند؟

جمال امامی - ولی شما دارید کاری می‌کنید که ملت آرزویش را بکشند.

دکتر بقایی - همین‌ها که دست می‌زنند نوکرهای انگلیس را به گور می‌فرستند مثل رزم‌آرا و هژیر

شوشتری - و همین طور نوکرهای امریکا را به گور می‌فرستند توماس تو دیگر چیزی نگو

جمال امامی - (خطاب به نخست‌وزیر) جنابعالی در صف اقلیت سال‌ها تشریف داشتید و ما همیشه احترام شما را حفظ کردیم تا در اقلیت هم بودید خیلی شدیدتر از اقلیت امروز عمل می‌کردید چه نسبت به دولت‌ها و چه نسبت به مجلس از این شدیدتر عمل می‌کردید ولی از نظر اینکه اقلیت بودید احترام‌تان را حفظ می‌کردیم بنابراین خوب است آنچه به خودتان نمی‌پسندید و از جنابعالی آقای دکتر که چهل سال ادعای آزادی و آزادی خواهی کرده‌اید توقع داریم که سلب آزادی سخن از ما نفرمایید (نخست‌وزیر - من هم به همین دلیل موافقت کردم) پس دستور بفرمایید به رفقای‌تان چه در داخل و چه در خارج مزاحم نشوند (نخست‌وزیر - بنده حق ندارم به نماینده مجلس دستور بدهم) شما گزارش مسافرت به امریکا و مصر را فرمودید ما کم و بیش می‌دانستیم حالا یک قسمتی از تجلیلاتی که شده است بیان فرمودید ما هم به نوبه خودمان هم از ملت امریکا هم از ملت مصر ممنونیم (در این موقع آقای دکتر معظمی با آقای نخست‌وزیر صحبت می‌کردند) آقای دکتر معظمی اجازه بفرمایید بنده کمی با ایشان صحبت کنم به جنابعالی اگر به عنوان نماینده ایران تجلیلی شده به ملت ایران تجلیل شده اگر نسبت به شما خدای نکرده توهینی می‌شد نسبت به ملت ایران که من هم جزوش هستم توهین می‌شد این اقلیت و اکثریت ندارد از ملت مصر تشکر می‌کنیم ولی از دولت مصر بنده پریروز هم عرض کردم تشکر نمی‌کنم چون انتظار داشتیم که اقلاً نخست‌وزیر مصر به استقبال شما بیاید (نخست‌وزیر ناخوش بود) من کاری ندارم این را می‌بایستی اعلام می‌کرد که من ناخوش بودم و بعد از ظهرش آمد عرض کنم نسبت این اعمال ملت امریکا و ملت مصر تمام نمایندگان و تمام ملت ایران متشکراند ولی نسبت به اعمال جنابعالی و موفقیت‌های جنابعالی بنده روشن نشدم که چه موفقیتی حاصل شده جناب آقای دکتر مصدق اگر خاطر مبارکتان باشد (در این موقع آقای دکتر معظمی با آقای نخست‌وزیر صحبت کردند) آقای دکتر معظمی‌که نمی‌گذارند من با آقای دکتر مصدق صحبت بکنم‏

رئیس - شما صحبت خودتان را بکنید

جمال امامی - آخر باید جواب ما را بدهند اگر خاطر مبارک‌تان باشد روزهای اولی که در مجلس متحصن شدید به عنوان این که من تأمین جانی ندارم حالا وقتی نخست‌وزیر تأمین جانی نداشت افراد دیگر چطور تأمین جانی خواهند داشت این را من نمی‌دانم و وارد این نمی‌شوم این آقای دکتر فاطمی‌یک روز به بنده فرمودند بنده آمدم خدمت‌تان آنجا خوابیده بودید به من فرمودید فلان من یک هفته دیگر چه مثبت چه منفی این قضیه حل شده باشد یا نشده باشد من می‌روم گفتم آقا اگر حل شد دیگر چرا می‌روید گفتند برای این که من نمی‌خواهم قوام‌السطنه بعد از واقعه آذربایجان بشوم خلاصه‌اش را عرض می‌کنم بعد هم فرمودید من نخست‌وزیر انتخابات نیستم من نیامده‌ام انتخابات بکنم من آمده‌ام قضیه نفت را حل بکنم و خلع ید از انگلیس‌ها بکنم و اگر این خلع ید تا اوان انتخابات طول بکشد من خواهم آمد از مجلس و تأخیر انتخابات را خواهم خواست آقای دکتر صحیح است؟ (نخست‌وزیر - تمدید می‌کنم؟ بنده همچو عرضی نکردم) بلی فرمودید تأخیر انتخابات را از مجلس خواهم خواست این صورت جلسه است (نخست‌وزیر - مورد ندارد) شما فرمودید که اگر تا اوان انتخابات قضیه نفت حل نشده تأخیر انتخابات را می‌خواهم اگر در صورت جلسه نبود من مقصر اگر بود شما مقصر (نخست‌وزیر - حالا نمی‌خواهم) حالا عدول می‌فرمایید مثل تمام فرمایشات‌تان عرض کنم آقای دکتر شما جزیی انصافی دارید حالا که اطرافی‌های شما شما را منحرف می‌کنند زیاد از حد بی‌انصافی می‌کنید این را می‌دانم که تقصیر از خودتان هم نیست شما تصدیق می‌کنید و انصاف هم دارید که در قضیه نفت من هم جزیی کمکی کردم (نخست‌وزیر - بنده هم روی پیشنهاد جنابعالی نخست‌وزیر شدم) پاداشش را هم کشیدم نه تنها به پیشنهاد من نخست‌وزیر شدید بلکه اگر من بودم شما وکیل هم نبودید این را تا به حال به شما نگفته‌ام برای چه؟ آقای آقامیر سیدعلی بهبهانی تشریف دارند می‌دانند من انتخابات اول تهران را به هم زدم، اگر من به هم نزده بودم شما هیچ کدام توی مجلس نبودید (مکی - گلوله مرحوم امامی‌به هم زد) (دکتر بقایی - رحمت‌الله علیه) یک وقتی شما آقای دکتر بقایی با مرحوم هژیر روابط حسنه داشتید حال هم که کشته شد به قاتلش رحمت‌الله می‌گویید، حالا آن روز به میل آقا بوده است ... (پناهی - آدم کشتن کار خوبی نیست) .. حالا آن روز به میل‌شان بوده یا نبوده است بعداً به میل‌شان شده است چون ایشان با هژیر روابط حسنه داشتند و خیلی هم حسنه داشتند زیادتر از حالا با دیگران، حال که او رفته مرده به قاتل‌اش می‌گویند رحمت‌الله علیه (دکتر بقایی - حضرتعالی هم در دوره ۱۵ به عنوان وزیر مشاور تشریف آوردید.)

بلی ۲۵ ماده را من تنظیم کردم، من در جلسه کمیسیون گزارش را به آقایان دادم. (حسین مکی - خوب مردم کتاب سیاه را بخوانند ببینید که در کمیسیون ایشان چکار کردند عین بیانات ایشان آنجا هست) بله آنجا هست این کتاب چاپ شده است ببینید مسلمان این چاپ شده ببینید عقاید من چه بوده. عقاید آقای دکتر مصدق چه بوده قرارداد الحاقی را بنده امضا نکردم، پرونده‌اش هست ببینید، حال کردم نکردم به جای خودش هر مطلبی نظری است ولی این هم از وضعیت اوضاع و اتمسفر است، حقایق آقا کتمان نمی‌شود، امروز هم کتمان بشود فردا نمی‌شود. فردا که شما نیستید روش دیگری خواهد آمد آقای دکتر مصدق شما نباید کسی باشید که به این اهمیت ندهید که بعد از شما چه خواهند گفت شما باید اهمیت بدهید. حال آقای حسین مکی و آقای مظفر بقایی اهمیتی نمی‌دهند ندهند شما باید اهمیت بدهید. شما آقای مصدق‌السلطنه نمی‌توانید به این قضیه اهمیت ندهید که بعد از مرگ من چه خواهند گفت حالا اوضاع و احوالی ایجاد شده که شما توانسته‌اید مصدق‌السلطنه بشوید، پیشوای ملی شده‌اید، این را مخدوش نکنید (آقای دکتر بقایی در ردیف جلو نشسته بودند) (پیراسته این بر خلاف نظامنامه است که آقای بقایی آنجا نشسته‌اند) بله آقای دکتر بقایی هم می‌آیند آنجا بنشینند مزاحم ما بشوند، شما هفت ماه پیش بود که به من گفتید من در یک هفته این قضیه را حل کرده یا نکرده می‌روم الآن هفت ماه گذشته، هر روز وعده‌ای به این مردم داده‌اید، آمدیم نفت را ملی کردیم خلاصه و لب و لباب قضیه این بود که عاید بیشتری عاید مملکت شود. روز اول وقتی که مواد ۹ گانه‏

را به آن طرز می‌گذراندید عرض کردم خدمت‌تان که آقا یک دو روزی صبر کنید. جواب دادی هر روز که من صبر کنم

۳۰۰ هزار لیره ضرر این مملکت است، هفت ماه و خرده‌ای می‌گذرد ببینید چندین میلیون ضرر این ممکلت بوده است …

نخست‌وزیر - نفت که بیرون نرفته است‏

عباس اسلامی - هندوستان سی سال مقاومت کرد

رئیس - آقای اسلامی‌ساکت باشد

جمال امامی - آقای اسلامی عزیز وکیل ملی امروز (اسلامی - حضرتعالی وکیل ملی هستید) خیر بنده آدمی هستم نوکر استعمار (دکتر بقایی - صحیح است) نوکر استثمار (دکتر بقایی - صحیح است) بله آقای دکتر بقایی وقتی جنابعالی ادعای وجاهت می‌کنید بنده در قبال شما استغفرالله باید بگویم شما به رزم‌آرا هم همین را می‌گفتید به هژیر هم می‌گفتید به ساعد هم همین حرف‌ها را می‌زدید به قوام‌السلطنه هم همین را می‌گفتید به مصدق‌السلطنه هم همین را بگویید همه‌شان را مبتذل بکنید و مملکت را مبتذل بکنید و به آن روز بکشید آقای دکتر اینها به شما دروغ می‌گویند (عباس اسلامی - وقتی که هیچ کس خیال نمی‌کرد ایشان نخست‌وزیر بشوند، دنبال‌شان بودیم) آقا آنهایی را که شما عوامل اجنبی می‌دانید همه مرا ذلیل کردند قوام‌السلطنه مرا حبس کرد، رزم‌آرا هم که گفت تو را می‌کشم. چند دفعه این آقایان خودشان به من گفتند، حزب توده هم که آن طور جبهه ملی هم که این طور، من نمی‌دانم این ملت ایران کجاست، روس انگلیس امریکا که مرا می‌کشد پس ملت ایران کجا است بلی بلی شما وجیه‌المله هم هستید، به طوری که گفتم انتخابات اول تهران را من به هم زدم و شاید اگر به هم نمی‌زدم شما نمی‌آمدید در این مجلس، من با شما موافقت کردم و با رزم‌آرا مبارزه کردم، اگر من مبارزه نمی‌کردم او بر شما غالب بود اگر می‌گویید نه، انصاف ندارید در قضیه نفت من به شما کمک کردم چه در کمیسیون چه در خارج کمیسیون، خود شما در جلسه خصوصی فرمودید که فلانی اگر تو نبودی ما نمی‌توانستیم.

حالا فراموش شده بعد آمدیم در طرز اجرایش اختلاف پیدا کردیم آن شبی هم که آمدم خدمت‌شان در طرز اجرایش هم با شما اختلاف نداشتم فردایش پس فردایش یک چیزهایی به شما تحمیل کردند در طرز اجرایش که اختلاف به هم زدیم، الآن هفت ماه می‌گذرد، همه این بدبختی‌ها و فلاکت‌ها که این ملت بدبخت تحمل کرده است برای این بود که یک چیز بیشتری عایدش شود نظر این نبود که مایه دکانداری یک عده‌ای بشود که اینها بروند خودشان را زیر بال دکتر مصدق پنهان بکنند و مملکت این طور بشود و آنها از وجهه ملی جنابعالی استفاده بنمایند و این دکان هم الی الابد بماند و بگویید ۷ ماه نشده ۷ سال بشود. وزیر دارایی شما اینجا است، به قول خودش هم متخصص اقتصاد است، ما باید یک نقشه‌ای داشته باشیم باید ببینیم که این مملکت تحمل چه مدت این فشار را دارد؟ یک ماه دارد ۲ ماه دارد ۳ ماه دارد این را حساب کنیم تحمل حریف را نگاه بکنیم و حساب بکنیم شما آمده‌اید اینجا برای مجلس توضیح می‌دهید که اگر ما ضرر می‌کنیم انگلستان هم ضرر می‌کند.

آخر این حرف بچگانه است آخر تحمل انگلستان به قدر تحمل من و شما است؟ (دکتر شایگان - کمتر است) انشاءالله این طور باشد از طرف دیگر جناب آقای دکتر مصدق یک چیزهایی است که بالاخره باید در این مملکت و در این مجلس روشن شوند خودتان می‌فرمایید که امریکاییها نمی‌توانند آن کمکی را که باید بکنند به ما بکنند و انگلیس‌ها نمی‌گذارند که آنها با ما راه بیایند آخر پس چه بکنیم، اگر می‌خواهید انگلیس و امریکا و بلوک غربی را ول کنیم یک راست برویم طرف بلوک شرقی رک و راست به ما بگویید امروز آقا این بازی‌ها را کردن خطرناک است این کارها با آتش بازی کردن است. این کار را نباید کرد وقتی ما آمدیم این کار را کردیم به امید این بود که امریکا به ما کمک خواهد کرد اگر بگویید نه خلاف فرموده‌اید به امید این بودیم که امریکایی‌ها به ما کمک کنند امروز خود شما می‌آیید اینجا می‌گویید که منافع نفتی آنها این طور منافع سیاسی‌شان آن طور منافع اقتصادی‌شان هم آن طور پس بنابراین نمی‌شود آن طور کرد آقا ما را نکشانید به اینجا، مصلحت مملکت را هم آقا ما سپردیم به دست شما والله بالله اطرافیان شما دروغ می‌گویند، هر چه شما می‌کردید هیچ کس به شما ایرادی نمی‌گرفت، اینها می‌آیند به شما می‌گویند که ملت این را می‌خواهد. آن روز که شما خواسته ملت را انجام می‌دادید ملت به شما اعتماد و اطمینان داشت (کشاورزصدر - حالا هم دارد) خوب انشاءالله (کشاورزصدر - انشاءالله ندارد از عده‌ای که استقبال آمدند معلوم شد) اگر آن روزی که نخست‌وزیر نباشند بیایند خوب است، آقای کشاورزصدر آن روز من به استقبال آقای مصدق‌السلطنه خواهم رفت ولی شما نخواهید رفت. آن روز که یک نفر نیاید من به استقبال شما خواهم آمد ولی اینها مطمئن باشید همین‌ها اطراف قوام را گرفتند (عباس اسلامی - ملی‏ شدن نفت را آن وقتی امضا کردیم که شما امضا نکرده بودید و هنوز رزم‌آرا نمرده بود) اینها اطراف قوام را گرفته بودند ولی من آن روزی که افتاد رفتم سراغش گریه کرد من تنها بودم بعد از کشته شدن رزم‌آرا هم گفتند جسدش را از خاک بیرون بیاورید همان‌هایی که سلام و صلوات برایش می‌فرستادند (شوشتری - اس. اس او بودند) حالا اس. اس بودند یا نبودند من نمی‌دانم. ولی شما نباید گولشان را بخورید، شما تجربه دارید نسبت به افعال اینها مصلحت مملکت مافوق اینها است، اگر من هم مثل جنابعالی سعادت می‌داشتم یا اقلاً مثل آشتیانی‌زاده آن سید نورانی را در خواب می‌دیدم بهش عرض می‌کردم آقا جان تو که یک همچو دستوری می‌دهی اقلاً یا قدرتش را بده یا عقلش را، هیچ کدام را که ندهی عملی نمی‌شود. آقای دکتر به شما نمی‌آیند حقیقت را بگویند. این مملکت دچار چه خرابی شده دچار چه فلاکتی شده، عمال اجنبی‌دارند در این مملکت مسلح می‌شوند و تمام عوامل مؤثره ما دارد از بین می‌رود، اقتصادیات ما از بین رفته. بدبختی و فقر و فلاکت سراسر مملکت را فرا گرفته (عباس اسلامی - تازگی شده؟) حال بیشتر شده، وضعیت تأمینتان هم این است که می‌بینید که نه امنیت اجتماعی داریم نه امینت قضایی داریم، ما وقتی به این مجلس می‌آییم در زمان حکومت جناب آقای دکتر مصدق پیشوای آزادی و خواهان تآمین جانی نداریم، در حکومت جنابعالی.

نخست‌وزیر - چرا؟

جمال امامی - به جهت این که رادیوی شما علناً به ما فحش می‌دهد، مسلمان خدا رادیوی ملت را که دولت قبضه کرده است حالا روزنامه‌ها را که دولت پول می‌دهد که به ما فحش بدهند آقا این قدر اقلاً حجب و حیا داشته باشید که رادیو علناً به ما فحش ندهد، چه کرده‌ایم ما اقلیت مگر؟.. شما خودتان اقلیت بودید شما اقلیتی بودید که بد می‌گفتید به دولت‌ها ناسزا می‌گفتید صندلی می‌شکستید، میز می‌شکستید نوکر اجنبی‌می‌گفتید، حمال می‌گفتید، بی‌شرف می‌گفتید، به رؤسای دولت‌ها، ما که این جسارت‌ها را به شما نکرده‌ایم ما که همیشه مؤدبانه با شما صحبت کرده‌ایم این تقصیر ما است که در یک مواردی با شما هم عقیده نباشیم؟ مگر چه کرده‌ایم که این رادیو به ما فحش بدهد و تهدید به قتل بکنند و روزنامه‌هایی که طرفدار شما هستند بنویسند مهدورالدم هستند ..

نخست‌وزیر - طرفداران من هستند؟

جمال امامی - بله طرفداران شما هستند. پس دشمن‌تان هستند؟ اینها که می‌نویسند زنده باد مصدق‌السلطنه ولی جمال امامی و رفقایش را باید کشت اینها طرفدار شما نیستند؟ اگر نیستند شما اعلام بکنید که طرفدارتان نیستند یک کسی از رفقای من رفته بود پیش روزنامه‌نویس‌ها که چرا به فلانی فحش می‌دهید؟ او گفته بود کار من پول گرفتن است اینها پول می‌دهند فحش می‌دهم آنها هم بدهند می‌دهم، این کار من است این جواب او بود در هر صورت هفت ماه می‌گذرد که مملکت به آستانه سقوط رسیده ما دیگر هیچ چیز نداریم، حالا آقای امامی‌اهری خوشش بیاید از حرف ما یا نیاید نمی‌دانم (امامی‌اهری - بنده که عرضی نکردم آقا) در هر صورت بدانید روزی که آتش روشن شد و زبانه کشید بین اقلیت و اکثریت بدانید روزی که آتش روشن شد و زبانه کشید بین اقلیت و اکثریت تفاوتی نخواهد بود همه یکسان خواهد سوخت حتی بین آقای دکتر مصدق و بنده تفاوتی نخواهد بود.

قبلاً او راخواهد سوزاند و بعد مرا یک روزنامه‌ی توده‌ای، مردم مرا تهدید کرده بود، این ده سال است که مرا تهدید می‌کنند نوشته بود وقتی که ما مسلط شویم اولین کسی را که بکشیم تو هستی می‌گویم احمق نه من تنها را بلکه همان نویسنده مردم را اول خواهند کشت دیدید به خودشان ابقا نکردند کجا هستند سران کمونیسم؟ ببینید یکی‌شان باقی مانده عجب احمق‌هایی هستند! اینها خیال می‌کنند که تنها من و امثال من از بین خواهم رفت خود آنها هم از میان خواهند رفت آقا فرمودند من از امریکا تقاضای مساعدت کردم چهل و چند روز ماندید الآن چهار سال است پنج سال است این قضیه وام و مساعدت امریکا مورد بحث ما است ایشان هم چهل و چند روز آنجا مانده‌اند حالا فرمودند که ملت امریکا، دولت امریکا از ایشان تجلیل کرده خیلی خوب حالا پا شده‌اند آمده‌اند اینجا که این کمک‌ها بعد به ایشان بشود باز یک مثلی است عرض می‌کنم پدری پسرش را فرستاد که برو به بقال سر کوچه بگو دو من روغن بفرست برای من نشان هم به آن نشانی که خودم یک چارک ماست خواستم ندادی، این هم علامتش بود حالا جنابعالی هم بعد از ۴۵ روز تشریف آورده‌اید می‌فرمایید که دولت امریکا بعداً مساعدت خواهند کرد این طور به ما مساعدت نمی‌کند تا کشمکش ما این است که تا وضعیت داخلی ما این است تا هرج و مرج در مملکت ما رواج است تا آنها می‌بینند که حزب توده مسلط بر اوضاع است مطمئن باشید که کمک نخواهند کرد چون آنها یک هدف دارند و آن هدف‌شان این است که به ممالکی که خودشان را از کمونیسم حفظ می‌کنند مبارزه می‌کند کمک کنند حالا خوب است یا بد است نمی‌دانم این طور است اگر شما به مساعدت امریکا چشم دوخته‌اید باید اوضاع داخلی را مرتب کنید، اوضاع و احوالی ایجاد کنید که مساعدت کنند و گرنه اینها خود را گول زدن است و یک شاهی آنها کمک نخواهند کرد به هر صورت جناب آقای دکتر مصدق ما از جنابعالی انتظار نداشتیم تشریف بیاورید در مجلسی که خودتان چندین دوره وکیلش بوده‌اید و ده‌ها مرتبه اینجا از مجلس تجلیل و تکریم فرمودید و خودتان علمدار قانونگذاری بوده‌اید بگویید من به اراده مجلس اهمیت نمی‌دهم مجلس اراده کرده رأی داده که

انتخابات تأخیر بیفتد حالا فرض بفرمایید که این رأی مراحل قانونی خودش را تمام نکرده ولی اراده مجلس که هست و جایی نرفته است شما که با همه اینها رفیق بوده‌اید احترام رفاقت را حفظ کنید نباید اینجا بگویید توی روی این پیرمردها که شما غلط کرده‌اید رأی داده‌اید و من برخلاف آن خواهم کرد این را نگویید قانون یعنی چه؟ یعنی اراده مجلس وقتی مجلس اراده خودش را ظاهر کرد اگر حالا مراحلی دارد و باید آن مراحل طی شود آن موضوع دیگری است ولی این اراده برای دولت قانون می‌شود آن برای مردم است که باید تمام مراحلش را طی کند نخست‌وزیر که می‌آید اینجا می‌نشینید برای این است که بگوید آقایان من آمده‌ام در مقابل شما سر تعظیم به فرود بیاورم و هر چه بگویید اطاعت می‌کنم همین طور که می‌گویید اگر به من رأی عدم اعتماد بدهید می‌روم و باید هم بروید و اگر هم گفتید برای اجرای فلان قانون باید این طور عمل شود باید اطاعت بکنید گذشته از این شما یک نخست‌وزیری نیستید که ما شما را از کوچه گرفته باشیم آورده باشیم یک نخست‌وزیری هستید که من لال شده از مجلس گرفتم آوردم فرمودی که انتخابات را آزاد خواهم کرد ممکن است صدی ۵ صدی ۱۰ درست باشد و من بفرمایش آقا اعتماد دارم ولی نمی‌گذارند نمونه انتخابات شما آقای ذکایی است که اینجا نشسته ۳ ماه به آخر دوره مانده شما بدون این که بودجه تصویب شده باشد برای مخارج انتخابات

دستور دارید همکار پیشه‌وری را آوردید نشاندید آنجا گفتید چشم‌تان کور شود این نمونه انتخابات آزاد شما است وقتی که جنابعالی امریکا تشریف داشتید این اواخر چند روز به مراجعت شما مانده بود من پشت این تریبون جسارتاً اظهار کردم که خوب آقای دکتر نخست‌وزیر ایران بعد از شورای امنیت بیاید ایران برای حل و فصل قضایا شما آنجا ماندید این رفقای بنده آقای مکی چون بیرون سلام و علیک داریم و رفاقت غیر از سیاست است این را بنده رعایت می‌کنم. آقای مکی به بنده فرمودند که مصدق‌السلطنه برای کاری نرفته بود رفته بود شورای امنیت و برگردد ولی یک ماهه برای معالجه مانده‌اند ایشان که اهل تفریح نیستند حالا خودتان تشریف آوردید گفتید که برای چه مانده بودید شما گفتید که شورای امنیت بر علیه انگلستان رأی داد این معتقد بنده نیست عقیده من این است که بر علیه ما رأی داده برای این که دیوان شورای لاهه (عباس اسلامی - دیوان دادگستری آقا چون دیوان داوری منحل شده است) بله آقا دادگستری ما که همیشه به فضل آقا معترفیم ما به صلاحیت دیوان دادگستری لاهه اعتراض کردیم اصلاً قبل از این که وارد دعوی بشود ما به صلاحیت او اعتراض کردیم شورای امنیت چه کرد؟ شورای امنیت که یک مرجعی است بالاتر گفت بروید همان جایی که به صلاحیت‌اش اعتراض کردید صلاحیت خودش را تصویب بکند...

رئیس - آقای جمال امامی وقت جنابعالی نیم ساعت تمام شد.

جمال امامی - مگر وقت محدود است.

رئیس - بله مطابق آیین‌نامه منقضی شده است خواهش می‌کنم.

جمال امامی - برای نخست‌وزیر وقت هست برای وکیل نیست؟

رئیس - آیین‌نامه این طور می‌گوید آیین‌نامه را تغییر بدهید (شوشتری - فراز (ج) را بخوانید)

جمال امامی - بسیار خوب بنده هم رأی نمی‌خواهم که مزاحم بشوم.

رئیس - آقای دکتر معظمی‏

دکتر معظمی - بنده عضو هیأت مختلط نفت بودم در آن مواقعی که جریان نفت مطرح بود همیشه سکوت اختیار کردم برای این که می‌دانستم صورت جلسات مذاکرات بعداً چاپ می‌شود ولی امروز که جناب آقای مصدق گزارشی از عملیات خودشان را دادند من ناچارم در اینجا یک شهادتی را در مقابل ملت ایران به عرض برسانم و آن عبارت از این است که چه جناب آقای دکتر مصدق و چه اعضا هیأت مختلط با کمال وطن پرستی راجع به این موضوع نفت اقدام کردند و حتی سعی تمام اینها این بود که این قضیه ملی ما که همان ملی شدن صنعت نفت باشد کاملاً به صورت مسالمت آمیز انجام شود و تمام سعی و کوششی که آقایان در مدت انجام دادند از گزارش‌هایی که قید شده معلوم می‌شود متأسفانه باید اینجا عرض کنم که تمام این راه‌ها که ما رفتیم حریف متأسفانه آمال و آرزوهای ملت ما را درک نکرد و گرنه می‌آمد با ما به طور مسالمت آمیز کار را تمام می‌کرد ولی شهادت دیگری که می‌خواهم بدهم این است که برای رسیدن به این آمال و آرزوی ملی‌مانه از طرف دولت نه از طرف هیأت مختلط نفت و نه از طرف مجلس شورای ملی قصوری نشده و واقعاً مجلس شورای ملی و دولت و ملت با کمال متانت این موضوع را تصویب کردند و بعد هم دولت برای اجرایش تعقیب کرد تا این که بعد موضوع منتهی شد به شکایت دولت انگلستان به شورای امنیت متأسفانه جناب آقای جمال امامی به خارج تشریف بردند و من خیلی متأسفم که به من فرمودند اگر شما دخالت بکنید که اقلیت صحبت کنند بیرون نخواهیم رفت خودشان برای شنیدن جواب تشریف ندارند (صفایی - بر می‌گردند آقا، لابد کار لازمی داشتند بر می‌گردند) ولی می‌خواستم باشند و بشنوند. جناب آقای جمال امامی فرمودند که آقای دکتر مصدق توفیق حاصل نکردند بنده می‌خواهم عرض کنم که در آن قضیه ملت ایران توفیق کامل حاصل کرده برای این که یک شرکتی که قریب ۵۰ سال در تمام شئون ما دخالت می‌کرد بر هیچ کس پوشیده نیست که بساط او با کمال متانت برچیده شد (صحیح است) و بنده این قسمت را هم عرض می‌کنم که جناب آقای دکتر مصدق با کمال لیاقت و شایستگی این مأموریت را انجام دادند و اگر غیر از آقای دکتر مصدق دیگری بود دیگری مأمور اجرای ۹ ماده شده بود من یقین قطعی دارم که این ۹ ماده اجرا نمی‌شد پس بنابراین کوشش ملت ایران را و اشخاصی که در این کار کوشش کردند نباید به دیده حقارت نگریست و گفت که کاری نکرده‌اند، مسافرت آقای دکتر مصدق برای چه بود؟

برای این بود که مطالب و آرزوهای ملت ایران را در یک جایی که بنای شورای امنیت بود به عرض جهانیان برسانند (صحیح است) خود ایشان و اعضایی که همراه ایشان بودند این قسمت را با کمال خوبی انجام دادند به طوری که باعث اعجاب و تحسین تمام افراد و رجال دنیا قرار گرفت آقای امامی فرمودند که شورای امنیت بر علیه ایران رأی داد و این اشتباه بزرگی است (دکتر فاطمی - رأی نداد تصمیم داخلی بود) شورای امنیت تصمیم داخلی گرفت که آیا وارد این موضوع بشود یا نه گفتند چون یک مرحله دیگری دارد بنابراین موضوع را به عهده آنها می‌گذاریم پس رأی نداده و این عمل به منزله همان رأی سکوتی است که در مجلس می‌دهیم در واقع عدم صلاحیت خویش را به طور غیر مستقیم تصدیق کرده است اما راجع به قسمت امور مالی بنده می‌خواهم عرض بکنم وقتی یک ملتی یک جریان مهمی را تعقیب می‌کند این موضوع را به هیچ وجه با جنبه مالی نباید تطبق کرد آقای جمال امامی می‌خواهد کار ملی شدن نفت را با دلار و ریال بسنجد بنده می‌خواهم عرض کنم تاریخ ملل را ملاحظه بفرمایید که چه فداکاری‌هایی برای استقلال خودشان کرده‌اند فداکاری مالی فداکاری جانی کرده‌اند چه صدماتی کشیدند الآن همین انگلستان را که ملاحظه می‌فرمایید با وجودی که جنگ تمام شده هنوز محرومیت می‌کشد برای این که سیادت خودش را حفظ کند ملت ایران هم برای این که رشد ملی خود را ثابت کند باید حتماً در قسمت‌های مالی تحمل بکند صدماتی را بکند اما راجع به امور مالی به عقیده بنده فوق‌العاده زیاد اغراق می‌شود که وضع مالی ایران بد است وضع مالی ایران به این اندازه که هیاهو می‌شود بد نیست چرا؟ برای این که وقتی که حساب‏

می‌کنیم سالی ۳۰ میلیون لیره به ما می‌رسد سالی ۱۴ میلیون لیره از شرکت نفت عاید ما می‌شد که اکنون مجلس شورای ملی رأی داده است این مبلغ را از پشتوانه اسکناس برداریم بنابراین این مبلغ عاید ما شده و سالی ۱۶ میلیون لیره هم تبدیل می‌کردند حالا بعد جبران آن را خواهیم کرد اما راجع به چندین میلیون تومانی که خرج مؤسسات شرکت می‌شود یک عواملی هست که فراموش شده اولاً تازه دو ماه است که این پول را ما می‌پردازیم ایشان از اول سال ماهی ۲۰ میلیون تومان حساب کردند و گفتند از اول سال تا حالا می‌شود ۱۲۰ میلیون این حساب درست نیست الآن دو ماه است ک دولت پول شرکت نفت را می‌دهد و بعد هم این نفتی که در داخل مملکت فروش می‌رود قیمت آن عاید خود ما می‌شود به طوری که ماهی دو میلیون تومان عاید خزانه می‌شود به علاوه پول‌هایی که سابقاً در بانک شاهی می‌رفت که همیشه و هر وقت می‌خواستند فشار اقتصادی وارد بیاورند در کیشه‌های خودشان حفظ می‌گردند ولی امروز در اختیار بانک ملی است و به علاوه مقداری زیادی شرکت سابق نفت خواربار هر سال از خارج وارد می‌کرد و الآن این شرکت ملی نفت این پولی را که از دولت گرفته در داخله خرج می‌کند بعد هم شبهه را قوی می‌گیریم که شاید تا الآن هفتاد، هشتاد میلیون تومان در واقع کسر داشته باشیم ولی یک ملتی که برای استقلال خودش صد میلیون و یا دویست میلیون تومان حاضر نباشد فداکاری بکند این که مبارزه نمی‌شود خطاب من به آقای وزیر دارایی به آقای نریمان است که در وضع مالی ما اگر تمرکزی داده شود یعنی اگر اجناسی که در انبار هست و پول‌هایی که در جاهای مختلف هست اینها را در یک جا متمرکز بکنید مدت‌ها می‌شود اداره کرد و مقاومت کرد و الآن درباره دستگاه مالی دولت بیش از آنچه که هست اغراق می‌شود و می‌گویند ارز نیست بنده عرض می‌کنم خیر به عقیده بنده ما خیلی ارز داریم حتی لیره‌هایی که از پشتوانه اسکناس برداشته شده مقدارش الآن موجود است مقداری از خود پشتوانه موجود است مقداری هم به بانک ملی فروخته شده که در خود بانک موجود است و به علاوه شرکت بیمه ما الآن یک میلیون و پانصد هزار دلار لیره دارد که هر چه می‌خواهد بفروشد خریدار و مشتری ندارد بنابراین ما نباید خودمان هو و جنجال بکنیم که وضع

مالی ما به هم خورده و خراب است. الآن وظیفه دولت این است که یک سیاست مالی صحیح اتخاذ بکند و ملت ایران هم بایستی به قدری تحمل مصائب را بکند و این مبارزه مقدس را که دنبال کرده است دست بر ندارد اما راجع به آزادی انتخابات که آقای جمال امامی فرمودند البته توقع ما از شخص دکتر مصدق که مورد علاقه و احترام تمام ملت ایران است این است که انتخابات را آزادانه انجام بدهند اعم از این که دکتر معظمی در نتیجه آزادی انتخابات ساقط بشود یا به مجلس برود تنها توقعی که ملت ایران و مجلس از جنابعالی دارند این است که این قسمت را خوب اجرا بکنید و یقین هم داریم که خوب از عهده آن بر خواهید آمد انتخابت را شروع بفرمایید یا نفرمایید بنده روزی که پیشنهاد تأخیر انتخابات شد در اینجا شدیداً مخالفت کردم و گفتم که انتخابات بایستی در موقع خودش شروع بشود و حال هم که مقدمات‌اش فراهم نشده و همان بیست و پنجم می‌شود شروع کرد ولی می‌خواستم از جناب آقای نخست‌وزیر تقاضا کنم که چون مجلس فعلاً اظهار نظری کرده است گرچه بیاناتی که جنابعالی فرمودید کاملاً صحیح است و اظهارنظر مجلس که به صورت قانون در نیامده است برای دولت الزام‌آور نیست ولی چون مجلس شورای ملی اظهارنظری کرده است جنابعالی در مجلس سنا تأکید بفرمایید که این قانون را به جریان بیندازند اگر به جریان افتاد و مراحل قانونی طی شد دیگر چندان فاصله‌ای در بین نیست ولی اگر در آنجا هم به کندی پیشرفت کرد البته جنابعالی وظیفه خود را انجام خواهید داد اما این رأیی که جنابعالی امروز خواسته‌اید به عقیده من وظیفه فرد فرد آقایان نمایندگان مجلس است چه از نقطه نظر این که دنیا متوجه این جریان است که جنابعالی چه زحماتی را کشیده‌اید و باید قدردانی بشود و چه از نظر مصالح مملکت که ما بایستی در مقابل اراده خارجی‌ها اراده خودمان را نشان دهیم و در آتیه هم‏

خودمان را مهیا کنیم که مقاومت کنیم و یقین دارم که آقایان هم با وجدان پاکی که در ایشان سراغ دارم از دادن رأی مضایقه نخواهند کرد و این مساعی هم که جنابعالی به کار برده‌اید که به طور مسالمت آمیزی وضع نفت حل شود این هم قابل تقدیر است و البته ملت ایران هم با این رویه و طریقه مسالمت آمیزی که جنابعالی اتخاذ فرمودید به دنیا ثابت کرد که با ملت انگلستان دشمنی ندارد بلکه با یک شرکت غاصبی طرف است و تمام این مراحلی را که طی کردید به دنیا ثابت شد که ملت ایران مایل است با دولت انگلستان کنار بیاید و دولت انگلستان هم به تبعیت از افکار ملت ایران و یا این که در واقع اگر به افکار عمومی‌خود انگلستان هم واگذار کنند به نفع ما رأی خواهد داد سعی کند به وضعی این کار خاتمه پیدا کند و اطمینان دارم آقایان نمایندگان محترم مجلس هم از دادن رأی به جنابعالی که در این سن و ضعف مزاج این مسافرت سنگین را تحمل فرمودید و این زحمات را قبول فرمودید کوتاهی نخواهند کرد (صحیح است)

رئیس - آقای نخست‌وزیر بفرمایید

نخست‌وزیر - جناب آقای جمال امامی‌در زمانی که رزم‌آرا نخست‌وزیر بود با ایشان مخالف بودند این را کامل تصدیق می‌کنم و برای این مخالفت درست نمی‌دانم چند جلسه منزل بنده تشریف آوردند و مذاکره فرمودند که من نخست‌وزیر بشوم به ایشان عرض کردم که این مقام را من نمی‌توانم قبول کنم به جهت این که آن چیزی را که انگلیس‌ها می‌خواهند نمی‌توانم اجرا بکنم و گذشته از این کسالت شدید من مانع از این است که من قبول کار کنم بنده قبول نکردم و به کار خود در کمیسیون نفت ادامه دادم بعد از فوت رزم‌آرا اصل ملی شدن نفت در مجلس تصویب شد البته انگلیس‌ها با یک حرفی که یک اصلی داشته باشد ولی فروع هم داشته باشد الآن هم مخالف نیستند می‌گویند اصل ملی شدن صنعت نفت را ما قبول می‌کنیم اما شما باید با ما کاری بکنید که ما همان منافعی را که از امتیاز می‌بردیم همان طور بهره‌مند بشویم.

دولت انگلستان اصل ملی شدن صنعت نفت را در فرمول هریمن که در مرضی‌الطرفین دولتین ایران و انگلیس بود شناخت آن فرمول چه می‌گوید؟ می‌گوید اکتشاف استخراج و بهره‌برداری در دست دولت ایران باشد. پس از این که فرمول شناخته شد دولت ایران دعوت کرد که میسیون انگلستان به ایران بیاید و مذاکره شود وقتی که استوکس آمد. استوکس چه گفت؟ استوکس گفت که آن شرکت نفت دیگر در ایران وجود ندارد، بسیار خوب او گفت این شرکت نفت در جای دیگر است، گفتیم برای ما ضرر ندارد. گفت این شرکت نفت می‌خواهد مقدار مهمی‌نفت از شما بخرد. گفتیم فروشنده هستیم. گفت برای مدت ۲۵ سال هم می‌خواهد بخرد گفتیم خیلی خوب است اصولاً موافقم ولی در مدتش باید صحبت کنیم. گفت ولی این شرکت نفت این مقدار مهم نفت را می‌خواهد بخرد مطمئن نیست که بتوانید شما این مقدار نفت را به او برسانید می‌خواهد در اینجا یک آژانسی را مأمور بکند که نفت را اداره بکند و بعد حساب نفت را به دولت ایران بدهد و پنجاه در صد خودش بردارد و پنجاه در صدر هم به دولت ایران بدهد گفتم خوب این همان امتیاز است پس آن چیزی که انگلیس‌ها شناختند چه بود و اصل ملی شدن صنعت نفت به این ترتیب برای ایران مفید نبوده است برای این که ما که نمی‌خواهیم خودمان را گول بزنیم بگوییم صنعت نفت را ملی کردیم ولی همان معامله‌ای که امتیاز سابق با دولت ایران می‌کرد حالا هم باشد به این علت بود که روز اول بنده از قبول پیشنهاد جمال امامی خودداری کردم چون می‌دانستم که انگلیس‌ها نظرشان چیست پس از مرگ رزم‌آرا ما قانون ملی شدن صنعت نفت را در کمیسیون به تصویب رساندیم بعد از طرف مجلس مأمور شدیم که مواد اجراییه در کمیسیون در شرف اختتام است اقدام کردند که دولت آقای اعلا با این که خیال استعفا نداشتند استعفا کردن البته بنده خودم قبل از این که ایشان استعفا بدهند در نظرم هست که روز پنجشنبه پنجم یا چهارم اردیبهشت بود عرض کردم که من خطری برای خودمان می‌بینم و همان روز سعی کردم که این ۹ ماده را بگذرانم پس از این که این ۹ ماده در کمیسیون گذشت برای این که به مجلس نیاید دولت را انداختند و نظر این بود که دولت دیگری بیاورند و آن دولت کاری بکند که این ۹ ماده به مجلس نیاید و آن دولت کار کمیسیون و نظر مجلس را به طور کلی عقیم بگذارد.

جناب آقای جمال امامی درجلسه خصوصی از روی کمال محبتی که به من داشتند فرمودند که چه ضرر دارد اگه امروز برای رأی تمایل حاضر شده‌ایم آقایان نمایندگان به دکتر مصدق رأی بدهند بنده حالا نمی‌دانم که ایشان نمی‌دانستد که من قبول می‌کنم یا نمی‌دانستند (خنده نمایندگان) ولی بلافاصله پس از این که ایشان پیشنهاد کردند بنده فوراً قبول کردم (جمال امامی - اینجا هم اصرار کردم که به شما رأی بدهند) و قبولی من هم یک محظوری را از نمایندگان برداشت به جهت این که بلافاصله همه نمایندگان کف زدند و خواستند به قیام و قعود رأی بدهند خودم حاضر نشدم و آمدیم در این جلسه علنی و نشستیم و با ورقه رأی گرفتند ایشان آمدند در همین جا فرمودند که برنامه خودتان را بیاورید و دولت خودتان را هم تشکیل بدهید عرض کردم نمی‌توانم به جهت این که اگر دولتی تشکیل می‌دادم و برنامه‌ای‏ می‌آوردم آن قدر احساس می‌کردم که اساساً این ۹ ماده را در این مجلس نمی‌گذاشتند تصویب بشود به این جهت بنده قبولی خودم را به این شرط قرار دادم که ۹ ماده قبل از تشکیل دولت و قبل از تقدیم برنامه دولت به مجلس تصویب شود و این کار هم شد تصویب ۹ ماده از مهم‌ترین کارهایی بود که به ما در همه جا در اروپا در امریکا در سایر جاها که ما را می‌دیدند می‌گفتند که شما مملکت خودتان را آزاد کردید این یکی از آن کارهایی نیست که کسی بتواند انکار بکند و بگوید که کوچک بوده در وضع حیاتی مملکت اهمیت بسیاری نداشته.

اگر یک ملتی برای آزادی خودش برای استخلاص خودش از استعمار بخواهد کاری بکند باید از این بترسد که نانش کم شد قندش کم شد ملت باید فداکاری بکند جانفشانی بکند تا این مقصود خودش را کاملاً انجام بدهد اما راجع به این که ایشان فرمودند که روزنامه‌ها به اقلیت بد می‌نویسند و این روزنامه‌ها منسوب به دولت است بنده این را قویاً تکذیب می‌کنم به جهت این که در این مملکت روزنامه‌هایی هستند که به ایشان بد می‌نویسند و روزنامه‌هایی هستند که به من بد می‌نویسند (صحیح است) مردم آزاد هستند که به هر کس می‌خواهند خوب می‌نویسند و به هر کس می‌خواهند بد می‌نویسند. من برای این که هیچ وقت گله‌ای از کسی نکنم در اولین روزهایی که نخست‌وزیر شدم گفتم روزنامه‌ها هرچه برای من بنویسند مختاراند بگذارید بنویسند من از هیچ کس گله نمی‌کنم چون می‌دانم که در این مملکت به همه فحش می‌دهند اگر بنده می‌خواستم با روزنامه‌ای که بد می‌نوشت طرف بشوم که نمی‌توانستم کارهایم را انجام بدهم هر چه می‌نویسند بنویسند مگر به من در مجلس کسی ناسزا نگفته ولی من با کمال خونسردی تمام اینها را در مصالح مملکت قبول کردم تحمل کردم من در اینجا گفتم اگر شما به رئیس دولت برای پیشرفت کار مملکت، برای مصالح مملکت بد بگویید اهمیت ندارد ما برای کشته شدن هم حاضریم اگر دولتی وزیرش کتک بخورد نخست‌وزیرش فحش بشنود اینها در راه مملکت چیزی نیست که از اینها بترسم و از مبارزه خودداری کنیم (آزاد - آن وزیر بر خلاف ادب حرف زد حق نداشت به مجلس بد بگوید)

راجع به علت تأخیر انتخابات بنده خودم به جناب آقای جمال امامی عرض کردم من چون کار نفت را شروع کرده‌ام تا این کار نفت تمام نشود نمی‌توانم کناره جویی کنم برای این که خواهند گفت که من نتوانستم کاری بکنم من هستم تا کار نفت تمام بشود ولی اگر کار نفت تمام نشد و چند روزی معطل شدیم برای خاتمه کار نفت حاضرم در مجلس بیایم و عرض کنم که چند روز انتخابات تأخیر شود نه این که مجلس تمدید بشود بنده مطلقاً تمدی عرض نکردم (جمال امامی - بنده هم همین تأخیر را می‌گفتم) اما چرا حالا نمی‌خواهم که تأخیر بشود به جهت این که بنده می‌دانم که دولت انگلیس می‌خواهد امتیاز را درست کند قبلاً

می‌خواهد که این دولت برود و بعد کار امتیاز را تمام بکند و با این که لااقل در انتخابات عملیاتی بکند که مجلس بعد با یک چنین کاری موافقت بکند اصل نظر آنها این است نظر آنها این است که یا این دولت بیفتد و دولت دیگری بیاید که منظور و مرام آنها را عملی بکند یا این که در انتخابات عملیاتی بکند که مجلس بعد به تمام معنی مقاصد آنها را انجام بدهد بنابراین بنده به هیچ وجه حاضر نیستم که دقیقه‌ای در انتخابات تأخیر بشود به جهت این که هر تأخیری که در انتخابات بشود بر خلاف مصالح مملکت است یعنی من دولتی نیستم که بخواهم تأخیر را قبول بکنم شما که در مجلس رأی به تأخیر دادید فقط علت را این ذکر کردید که نخست‌وزیر نیست ولی دلیل دیگری برای تأخیر نداشتید اگر شما دلیلی داشتید برای تأخیر می‌گفتید به این دلیل باید انتخابات تأخیر شود مورد قبول ملت ایران بود و شما تنها دلیل‌تان این بود که نخست‌وزیر نیست ولی حالا که نخست وزیرتان آمده دیگر دلیلی ندارد اما این که فرمودید وقتی که امریکایی‌ها با ما همراهی بکنند باید از مرام ملی و از استقلال خودمان صرف‌نظر بکنیم یعنی آنچه را که به ما می‌گویند قبول کنیم بنده هیچ وقت زیر بار این مطلب نمی‌روم (صحیح است) من آدمی هستم که با این حال کسالت و با تمام ناتوانی خودم تا نفس دارم برای آزادی و استقلال این‏ مملکت مبارزه می‌کنم (احسنت) و من از این کار صرف‌نظر نمی‌کنم.

آن ملتی را که نوکر و بنده یک کمپانی بشود آن را یک ملت جلو رفته نمی‌گویند ملت عقب رفته می‌گویند بنده ننگ دارم که بگویند به ملل عقب افتاده می‌خواهند کمک و همراهی بکنند این برای ایران ننگ است که به یک دولت مثل من پول بدهند و بگویند که این ملت عقب افتاده است (صحیح است) یعنی ملتی که نمی‌تواند اساساً خودش را اداره بکند آقایان ما چه نداریم که دیگران دارند؟ من خدا را به شهادت می‌طلبم از توی طیاره وقتی چشم به دره نیل افتاد و دره نیل را با آنچه را که نسبت به خوزستان شنیده‌ام مقایسه کردم دیدم اگر همین خوزستان را که ما امروز از دست کمپانی گرفته‌ایم زراعت بکنیم ما می‌توانیم به قدر مصر از خوزستان عایدی ببریم (صحیح است) حالا ما نفت نداشته باشیم خوزستان را که امروز داریم این خوزستان را کمپانی پنجاه سال یک صحرای لم یزرع کرده یک صحرایی کرده که نگذاشت یک نفر در آنجا بتواند زراعت بکند برای این که یک استفاده نامشروعی از نفت ما ببرد و اگر آنها با نفت ما موافقت نکنند و نفت ما را نخرند و نفت ما در تعطیل بیفتد همین خوزستانی که شما از دست شرکت نفت خلاص کرده‌اید همان کافی است که وضع شما را برای آتیه از هر حیث تأمین کند.

بنده نمی‌خواهم عرض کنم که بودن شرکت در این مملکت چه کارهایی کرده بنده در شورای امنیت به چه دلیل پیش بردم؟ بنده تلگرافاتی که در ۱۹۳۳ میلادی نوشته شده بود که این را وکیل بکنید این را چکار بکنید اینها را وقتی بنده خواندم آن وقت بود که آنها خجالت کشیدند بگویند در یک محیطی که یک چنین قراردادی بسته شده این قرارداد را می‌شود رسمی شناخت آنها به تمام معنی آنچه را که انگلیس می‌خواست رد کردند وقتی آن چیزی را که انگلیس‌ها می‌خواستند رد کردند به المال به صرفه ما تمام شده است بنده با همان حال ناتوانی در آن محکمه دادگستری بین‌المللی هم از حقوق ملت ایران دفاع می‌کنم تا آن محکمه هم بداند آن رأیی که سابق داده به تمام معنی توجه نبوده و برخلاف حق بوده یک ملتی نباید از عدم همراهی یک ملت دیگر از مبارزه دست بردارد و دست از آزادی خودش بکشد (احسنت) خودش را تابع شرکت نفت معلوم‌الحال و عمال او بکند ملت ایران باید مبارزه بکند تا آزادی و استقلال و سیادت و اقتصاد و همه چیز خودش را در دنیا حفظ کند و همان شئونی که در تاریخ خود داشته مجدداً آن را برقرار کند (صحیح است)

اما این که فرمودید عدم رعایت قانون من هیچ وقت بر خلاف قانون کاری نکردم شما یک رأیی در مجلس دادید و یک قانونی هم گذراندید اگر دولت بخواهد اقدام کند آیا باید قانونی که تمام مراحل را طی کرده اجرا کند با این که یک رأی را که داده شده (فرامرزی - به نظر مجلس باید احترام گذاشت) دولت باید قانون را اجرا بکند دولت وقتی که فهمید اجرای قانون به صلاح مملکت است و یک روز تأخیر جایز نیست البته قانون را به یک رأی مجلس که هنوز قانونی نیست باید ترجیح بدهد و من چیزی بر خلاف این که واقعاً جناب آقای جمال امامی گله بکنند در این مجلس عرض نکردم من عرض کردم اگر من باید کار بکنم من باید قانون انتخابات را اجرا کنم یعنی انتخابات را شروع کنم و من عرض کردم اگر شما با شروع شدن انتخابات موافقید به دولت رأی اعتماد بدهید و اگر مخالفید به دولت رأی ندهید دولت برود هر دولتی که صلاح مملکت است بیاورید شروع به کار کند بنده بر خلاف گفتار خودم عملی نکرده‌ام یک روز بنده عرض کردم که اگر کار نفت حل نشود من خودم می‌آیم در این مجلس و می‌خواهم که یک مدتی انتخابات عقب بیفتد ولی امروز تمام مطالعات خودم را کردم و از اطلاعاتی که در خارج کسب کردم به این نتیجه رسیدم هر یک روزی که انتخابات عقب بیفتد ولی امروز تمام مطالعات خودم را کردم و از اطلاعاتی که در خارج کسب کردم به این نتیجه رسیدم هر یک روزی که انتخابات عقب بیفتد به ضرر ما تمام خواهد شد و من نمی‌توانم این مسئولیت را قبول بکنم آقایان شما نمایندگان ملت هستید و اختیار مملکت دست شما است اگر شما صلاح می‌دانید که انتخابات عقب بیفتد به این رأی اعتمادی که دولت خواسته است‏ رأی موافق ندهید و اگر با نظریات دولت موافقید و می‌خواهید مبارزه بکنید تا این که بیایند با ما آن طور که ما می‌خواهیم عمل بکنند باید انتخابات را شروع بکنیم و هیچ مقامی در انتخابات دخالت نکند نمایندگان حقیقی ملت و هر کسی را که مردم می‌خواهند در این مجلس بیاید و آتیه این مملکت را آن مجلس هر طوری که می‌خواهد بکند این عرض بنده بوده که کردم و تقاضای رأی از مجلس دارم یا اعتماد یا عدم اعتماد بیشتر از این جسارت نمی‌کنم و اردات خودم را خدمت فرد فرد آقایان عرض می‌کنم (احسنت)

رئیس - پیشنهاد تنفس رسیده‏.

مکی - ما این پیشنهاد را در کابینه رزم‌آرا دادیم گفتید نمی‌شود.

رئیس - هرگز چنین پیشنهادی داده نشده بود این طور نیست که شما می‌گویید آقای فولادوند بفرمایید.

غلامرضا فولادوند - من موافق میل شما صحبت می‌کنم بنده که پیشنهاد تنفس دادم نه از این جهت که مجلس به هم بخورد و رأی به آقای مصدق‌السلطنه داده نشود و اگر شما خواستید و مجلس خواست من پس می‌گیرم (احسنت) من عرایضی می‌خواهم بکنم و به اطلاع جناب آقای نخست‌وزیر برسانم که خاطر محترم‌شان آگاه باشد و بعد هم از میل ایشان خارج نمی‌شوم عرض بنده این است که معرف اشخاص به نظر بنده سابقه آنها است و الا در مقام ادعا و اظهار هر شقی ادعای درستی می‌کند و هر وطن فروشی ادعای وطن خواهی می‌کند اینها در دوره پانزدهم که قانون نفت مطرح بود در اواخر دوره که هر کدام ما اگر رأی نمی‌دادیم ممکن بود برای ما خطری باشد بنده عرایضی را که می‌کنم با شهادت شهود حاضر در مجلس است آقای مکی شروع کرد به نطق کردن آقای حائری‌زاده هم اسم‌نویسی کرده بودند این موضوع طولانی شد یک عده‌ای می‌گفتند چون این قرارداد است و این موضوع که مطرح است قرارداد است نطق نماینده باید نامحدود باشد و هر چند ساعت که مایل هست صحبت کند عده‌ای می‌گفتند که قرارداد نیست و وکلا در این مورد نیم ساعت بیشتر نمی‌توان صحبت کنند ماده‌ای در آیین‌نامه مجلس داریم که قرائت می‌کنم:

این ماده می‌گوید (در مواردی که در مفاد این آیین‌نامه اختلافی حاصل شود حل اختلاف با هیئت رئیس است) به این جهت هیئت رئیسه را دعوت کردند که ما برویم آنجا بنشینیم به این ماده رأی بدهیم که این آقای مکی و سپس آقای حائری‌زاده می‌توانند هر چقدر دلخواه آنها است صحبت کنند یا نیم ساعت حرف بزنند شاهد هستند آقای مکی و آقای حائری‌زاده (صحیح است) بنده آنجا که می‌خواستم بروم نمی‌دانستم هیئت رئیس چه رأیی خواهد داد آمدم اینجا آقای حاذقی را کشیدم کنار آقای حاذقی الآن حاضر است و از طرفداران شما است گفتم آقای حاذقی اینجا موضوع شرافت و وجدان و موضوع مملکت است ما اگر رأی بدهیم که مکی را نگذارند حرف بزند این کار آبروی ما را می‌برد اینجا حیثیت ما از بین می‌رود ما ادعا کردیم باید به مملکت خدمت کرد شما چه تصمیمی‌دارید؟ البته آن روز خیلی آهسته و دور از دیگران (حاذقی - من هم عین این عمل را می‌کردم با باقی‌ها) ایشان گفتند که من با شما موافقم دو نفر شدیم (مکی - یکی هم آقای دادور بود) می‌خواهم حاضرین را بگویم که نگویند که از مرده‌ها و غایبین که رفته‌اند و نیستند صحبت می‌کند دو نفر دیگر که با بنده موافق شدند در دوره ۱۶ انتخاب نشدند یکی آقای دادور بود وکیل فومن یکی هم آقای موسوی وکیل خوزستان. دادور را کشدیم کنار مطلبی را به آقای حاذقی گفته بودم به ایشان هم گفتم گفتند که من هم موافقم و گریه هم کردم بعد رفتم به سراغ آقای موسوی گفتم آقای موسوی ما باید رأی بدهیم که مکی حرف بزند ایشان گفتند من هم با شما موافقم ما چهار نفر شدیم و رفتیم هیئت رئیسه در آنجا صحبت شد البته مخالف و موافق حرف زدند بنده آنجا به والله که صیغه قسم است گریه کردم گفتم آقا ما پدرانمان به این آب و خاک خدمت کرده‌اند ما نباید آلت بشویم و بگذاریم حق این مملکت و حق این مردم را بگیرند نباید جلوی حرف آقای مکی را بگیریم و صدای ایشان را خفه کنیم که ایشان نتوانند حرف بزنند شما رأی بدهید اگر چه نگذارند ما وکیل بشویم آقای دکتر مصدق بنده از آن نمایندگانی که امروز طرفدار شدید شما هستند و در آن روز به بنده حمله می‌کردند شنیدم که اگر این رأی را ندهید سلطنت اعلیحضرت از بین می‌رود

رئیس - آقای فولادوند این مربوط به پیشنهاد شما نیست.

فولادوند - همین آقای کشاورزصدر بود که به من حمله کردند که سلطنت اعلیحضرت در خطر است‏.

رئیس - از موضوع بحث خارج نشوید

کشاورز صدر - ماده ۹۰

فولادوند - گفتم آقای کشاورزصدر سلطنت اعلیحضرت ارتباطی با کار مجلس ندارد چرا پای شاه مملکت را داخل می‌کنید؟ ما قبول کردیم و وکیل مردم شدیم ما را بکشند بیرون ببرند این کار را نمی‌کنیم رأی گرفتند و بحمدالله رأی ندادیم و نگذاشتیم که جلوی صحبت آقای مکی را بگیرند.

رئیس - رأی داده شد ولی من اجرا نکردم ۵ نفر در مقابل چهار نفر رأی داده بود داخل این کارها می‌کنند رأی گرفتیم و بحمدالله ندادیم که آقای مکی را نگذاریم صحبت کند.

رئیس - رأی داده شد و من اجازه ندادم ۵ نفر مقابل ۴ نفر رأی دادند.

فولادوند - بنده و آقای حاذقی و آقای موسوی و آقای دادور رأی دادیم آقای مکی حرف بزند ولی آن طرفداران شما رأی دادند که مکی حرف نزند ولی آقای رئیس گفتند که چون ۴ نفر مخالف این جریان بودند من اجرا نمی‌کنم این حقیقت قضیه است اما با آن که این خدمت را کردیم استدعا کردیم این را در خارج نگویید.

مکی - یک روز من در مجلس این را گفتم و از شما تشکر کردم. ‏

رئیس - آقای فولادوند کم کم حوصله من دارد تمام می‌شود راجع به تنفس صحبت کنید.

فولادوند - بنده تقاضای یک ربع صحبت می‌کنم.

رئیس - نمی‌شود آقا در پیشنهاد تنفس که نمی‌شود تقاضای وقت کرد.

فولادوند - از این مووضع فعلاً می‌گذرم تا بقیه‌اش بنده که پیشنهاد تنفس دادم آقای دکتر مصدق خیال خواهند کرد که من می‌خواهم مجلس را به هم بزنم بنده می‌خواهم بگویم که این طور نیست در دوره ۱۵ که شما خانه‌تان نشسته بودید به شما رأی دادم که رئیس‌الوزرا بشوید در کار نفت آنچه رأی لازم و معقول بوده است رأی دادم ولی با عجله مخالف بودم کما این که آن شب یکی از مواد ۹ گانه این بود که دولت بلافاصله اعضا شرکت انگلیس را بیرون کند من گفتم بلافاصله برای دولت نگذارید مدتی برای دولت وقت بگذارید ولی با این جریانات آقای دکتر مصدق اینها می‌خواهند جای ماها را بگیرند اینهایی که با شما رفیقند ما را خائن جلوه می‌دهند ما را وطن فروش جلوه می‌دهند ما را بی‌شرف جلوه می‌دهند (بعضی از نمایندگان - این حرف‌ها چیست؟) نه این طور نیست ما خدمتگزار این مملکت هستیم ما جانمان برای مملکت است شما خدمتی کرده‌اید زحماتی کشیده‌اید ما نمی‌خواهیم که شما را دلتنگ کنیم متأثر کنیم مأیوس کنیم ولی چیزی که می‌خواهم عرض کنم این است که در غیاب شما که در ۴۵ روز در ایران نبودید تجهیزات کافی چه قبل و چه بعد آن دسته‌ها که عرض کردم کرده‌اند و برای اطلاع‌تان کاری که در حوزه انتخابی بنده کرده‌اند عرض می‌کنم بنده روزی در مجلس بودم اطلاع دادند که آقای مدیر روزنامه اصناف و آقای شمس قنات‌آبادی رفته‌اند به شاهرود.

رئیس - اینها مربوط به پیشنهاد تنفس که دادید نیست‏.

فولادوند - بنده می‌خواهم عرض کنم آقای دکتر مصدق شما که حالا تشریف آورده‌اید این را بدانید که در ۴۵ روز غیبت شما تجهیزات کردند به همه این طور فهماندند که حرف ما حرف دکتر مصدق است و این اشخاص از خائنین مملکت هستند از دزدها هستند اینها خائنین هستند آقای دکتر مصدق ما می‌خواهیم بیاییم با شما صحبت کنیم شما که یک عمر از آزادی صحبت کردید شما که یک عمر از صحت عمل صحبت کردید شما که در شورای امنیت انتخابات کسانی را که با زور بوده است از جمله تلگرافات راجع به انتخابات قزوین را که این آقای صالح قرائت کرد و همین موضوع آقای شاهرودی و وزارت کشور و فلان را بیان کردند می‌خواهم به شما عرض کنم که بنده در منزل آقایانی که نخست‌وزیر یا وزیر هستند به مناسبت مقامشان نمی‌روم مگر با آن نخست‌وزیر یا وزیر که رفیق باشم و با اشخاص که خانه‌نشین هستند بیشتر رفیق هستم و اشخاصی که منکر هستند کسی را مأمور کنند نمره اتومبیل مرا یادداشت کنند (زنگ رئیس)

استدعای بنده این است که عرایض بنده در دل شما اثری بکند و چون علاوه بر رأی مجلس که به نخست‌وزیر شما داده‌اند نماینده تهران هستید شما به رأی مجلس احترام بگذارید درست است رأیی که مجلس داده است صورت قانونی زا لحاظ حقوقی تا الساعه پیدا نکرده ولی یک رأی اکثریت مجلس شورای ملی ایران است شما احترام بگذارید به این رأی مجلس در خارج صحبت بکنید اگر موافق شدید و این عجله به ضرر خود شما نبود انتخابات را شروع کنید حالا خودتان می‌دانید هر چه مصلحت مملکت‌تان اقتضا می‌کند چون شما از رجال نیک نام این مملکت هستید به آن عمل بفرمایید.

رئیس - پیشنهادتان را پس می‌گیرید؟

فولادوند - اگر آقای دکتر مصدق موافق نباشند بنده پس می‌گیرم.

نخست‌وزیر - من موافق نیستم.

فولادوند - پس گرفتم‏

رئیس - پیشنهادکفایت مذاکرات رسیده که قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم بعد از بیانات آقای جمال امامی مذاکره خاتمه یافته به دولت اعلام رأی شود

اسلامی‏

رئیس - آقای اسلامی‌بفرمایید در همین زمینه هم از آقای مکی پیشنهاد رسیده است.

اسلامی - علاوه بر این که در این دو دوره‌ای که بنده افتخار نمایندگی داشتم هیچ وقت دیده نشده که وقتی دولتی تقاضای رأی کرد مذاکراتی در اطراف این موضوع بشود و امروز برخلاف سنت گذشته عمل شد (بعضی از نمایندگان - رأی گرفته شد) همان موقع هم پیشنهاد می‌کردند رأی بگیرید و رأی نمی‌گرفتند این سوابق هست منتهی فرصت نبود که پیدا کنم و نشان بدهم مضافاً به این که جناب آقای جمال امامی که لیدر اقلیت فعلی هستند بیاناتی اینجا فرمودند هم دولت استماع کرد که مجلس شورای ملی و هم بعد از ظهر مردم این کشور استماع خواهند کرد معلوم شد که اظهارات ایشان همان چیزهایی بود که در گذشته می‌گفتند و چیز تازه‌ای نداشتند بنده ناگزیرم از ذکر یک جریان تاریخی و آن این است که در اواخر جنگ بین‌المللی اول رئیس‌الوزرای انگلستان در مجلس گفت این که با ما می‌جنگد سیب زمینی آلمان است نه ملت آلمان یعنی ملت آلمان آن قدر مقاومت و پایداری کرد که هیچ چیزی ندارد بخورد سیب زمینی می‌خورد که خودش مبدل به سیب زمینی شده پاکستان سی سال مبارزه کرد به آسانی که نمی‌شود دو هزار میلیون تومان از چنگ انگلیس‌ها بیرون آورد.

باید مقاومت کرد موقعی که پاکستان مستقل می‌شد از این سفیر پاکستان بپرسید آنجا نه خواربار بود نه دولت بود نه پول بود هیچ چیز وجود نداشت با این حال مقاومت کردند پاکستان و هندوستان دست به دست هم دادند تنها محصول کشاورزی‌شان که پنبه و کنف بود از آنها نخریدند شش ماه تمام کارگاه‌های دستی و پارچه بافی راه افتاد تا آنها مقاومت کردند ولی دنیا ناچار بود که بهترین کنف دنیا که کنف پاکستان بود بخرد الآن ببینید پاکستان چه شد ما وقتی می‌خواهیم یک همچو کاری بکنیم باید مدتی تحمل محرومیت کنیم چطور آقای دکتر مصدق کاری نکرده من آقای جمال امامی نمی‌خواهم در حضور ایشان یک صحبتی بکنم طرح ملی شدن نفت همان روزی که تهیه شد اول کسی که امضا کرد من بودم برای مملکت خودم این کار را کردم توجه فرمودید کی تصور می‌کرد که این کار به این زودی تمام شود من این کار را برای ایشان نکردم برای مملکت کردم در مجلس هم که نباشم یک قلم و کاغذ بر می‌دارم مشغول کاغذ نویسی می‌شوم خیلی هم خوب می‌توانم بنویسم وقتی که ما می‌خواهیم یک همچو کار بزرگی بکنیم باید مقاومت بکنیم اوضاع ملی‌مان را که آن طور می‌گویید آن عناصر چپ را که آن طور بزرگ جلوه می‌دهید اینها تمام نقشه‌های انگلستان است که همیشه ما را از دست چپ می‌ترساند ما با این حرف‌ها از میدان بیرون نمی‌رویم‏

صفایی - اینها راجع به کفایت مذاکرات است.

اسلامی - بلی دلیل کفایت مذاکرات است تا به حال همچو سابقه‌ای نیست که وقتی دولتی تقاضای رأی اعتماد کرد اینجا صحبت کنند.

رئیس - شما در پیشنهاد خودتان صحبت کنید برای مجلس تکلیف معین نکنید.

اسلامی - اما در دولت‌های گذشته همه آقایان داد می‌زندند که دولت چرا قانون انتخابات را اجرا نمی‌کند حتی یکی از نمایندگان به دولت اعلام جرم کرد که چرا به موقع قانون انتخابات را اجرا نکرده است حالا می‌گویند که چرا اجرا می‌کند (قاسم فولادوند - صحبت در این است که ما فرماندار داریم که ۴ سال است آنجا مانده است) پس معلوم شد که تمام این صحبت‌ها نه موضوع نفت بوده نه موضوع مملکت بوده هی داد و فریاد می‌کنند که اوضاع اقتصادی خراب شده است پول نیست صادرات و واردات نیست اینها در این ده سال نبوده است این مذکرات مجلس پر است از این انتقادات و این حرف‌ها اگر شما اعتماد ندارید تنفس برای چه؟ ورقه کبود بدهید بنده خواستم از آقایان استدعا کنم همه آقایان نمایندگان در موضوع نفت خدمت کرده‌اند مردم ایران تمام خدمت کرده‌اند کاری که این دوره ۱۶ کرده است هیچ کس نکرده است بنابراین مردم البته حس تشخیص دارند و نگرانی آقایان بی‌جهت است و انتخابات آزاد را هیچ کس جز دکتر مصدق نمی‌تواند عملی سازد (احسنت)

رئیس - اینجا آقای پیراسته در مجلس اجازه گرفته‌اند شما هم آقای شوشتری قبل از پیشنهاد کتاباً اجازه خواسته‌اید ولی معمولاً اجازه‌ای که پس از قرائت پیشنهاد در مجلس می‌گیرند صحیح است. ‏

پیراسته - من نوبتم را می‌دهم به آقای شوشتری‏

رئیس - بنابراین آقای شوشتری بفرمایید

شوشتری - باز هم بسم الله الرحمن الرحیم. موقعی که مجلس شورای ملی رأی داد که در گزارش جناب آقای دکتر مصدق مذاکره بشود این پیشنهاد دیگر مورد نداشت باید مذاکره بشود اگر انتقادی است اگر ایرادی است گفته بشود و اگر از نظر اصول حقوقی و قضایی باید این حرف‌ها در اینجا جرح و تعدیل بشود و حلاجی بشود تجزیه و تحلیل بشود خوب است آقایان موافقت بفرمایند لااقل ۳ و ۴ نفر صحبت کنند اینجا در ماده ۸۹ که عرض کردم در فراز (ج) مصرحاً نوشته است که در مقاولات و مذاکرات حد ندارد مقاوله از نظر لغت یعنی چه؟ قول نامه در بازار عملاً چیست؟

رئیس - حالا راجع به کفایت مذاکرات صحبت کنید این طور نیست که شما می‌گویید

شوشتری - مقاوله شده بین ایران و مصر مکاتبه شده از نظر قانون مقاوله شده است.

رئیس - آقای شوشتری هر اختلافی در نظامنامه پیش بیاید تشخیص با من است.

شوشتری - بنده تسلیم به فرمایشات جنابعالی هستم ولی نظر بنده یعنی با تصریح قسمت (ج) جای ابهامی‌باقی نمی‌گذارد در چند قسمت باید صحبت بشود یکی این که در فرمایشات‌شان آقای دکتر مصدق بیاناتی کردند که به کلی بر خلاف یک قسمت از گفته‌های‌شان است مثلاً فرمودند چند مرتبه فرمودند که مجلس شورای ملی از ۹ ماده‌ای که رأی داده بزرگ‌ترین خدمت را به این مملکت کرده و زنجیر اسارت را که من هیچ وقت لغت اسارت و استعمار و استثمار را در مورد ایران از طرف مقام نخست‌وزیر و وکالا جایز نمی‌دانم، هیچ وقت نه استعمار شده‌ایم نه استثمار شده‌ایم ما ملتی هستیم مستقل ...

رئیس - راجع به کفایت مذاکرات بفرمایید چون شما مخالف کفایت مذاکرات هستید اینها مربوط به کفایت مذاکرات نیست.

شوشتری - دلیل مخالفتم این است که فرمایشاتی که ایشان کردند ابهامی ایجاد کرده این ابهام باید رفع شود برای این که ایشان می‌فرمایند انتخابات را من قانوناً می‌خواهم انجام بدهم اگر ایشان پای‌بند قانون هستند قانون برای وزرا وقت معین کرده است که در ظرف یک ماه باید بیایند به سؤالات نمایندگان جواب بدهند من دو سال است سؤال کرده‌ام راجع به این که گفته شد به استوکس نمی‌دانم آن کی بوده است گفته‌اند...

رئیس - اینها خارج از موضوع است.

شوشتری - اگر باید قانون رعایت شود راجع به اجرای منع مشروبات الکلی آن را چرا رعایت نمی‌کنید چرا آن قانون را اطاعت نمی‌کنید در مجلس نمی‌آورید بنا علیهذا شخص آقای دکتر مصدق که حالا می‌خواهند رأی اعتماد بگیرند بنده به نخست‌وزیری ایشان رأی ندادم ولی به ۹ ماده رأی دادم آن دفعه هم که رأی اعتماد خواستند چون مرتبط به ۹ ماده بود رأی اعتماد دادم از این جهت جاسوس انگلیس شدم آقای دکتر مصدق من جاسوس اجنبی هستم؟ من جاسوس اجنبی هستم بعد از یک عمر؟ یا آن روزنامه‌ای که ماهی ۳ هزار تومان بهش می‌دهند من اگر وکیل نشدم نشوم تاریخ می‌نویسم نه آن جور تاریخ که برای رضا شاه می‌نویسند که: ای همیشه حاجت ما را پناه بار دیگر غلط کردیم راه. می‌افتاد جلو و پایش را می‌بوسید و ماهی ۲۵۰ تومان از شهربانی می‌گرفت امروز او بزرگ است خدمتگزار است من خائن و خدمتگزار اجنبی؟ حالا می‌بینی که چه تاریخی برایت می‌نویسم.

رئیس - رأی گرفته می‌شود به پیشنهاد کفایت مذاکرات آقایان موافقین قیام کنند (اکثر برخواستند) تصویب شد.

پیشنهادی رسیده است که به دو قسمت به طور تجزیه رأی گرفته شود قرائت می‌شود

(به شرح زیر قرائت شد)

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی‏

پیشنهاد می‌کنم به راپورت و خبر جناب آقای نخست‌وزیر به طور تجزیه رأی گرفته شود. رفیع‏

بعضی از نمایندگان - نسبت به رأی اعتماد که پیشنهاد تجزیه موضوعی ندارد.

رئیس - وقتی چیزهایی دارد برخلاف نظر مجلس به رأی مجلس باید احترم گذاشت البته تجزیه دارد اینجا مجلس شورای ملی است اراده مجلس مطیع است من برای خودم نمی‌گویم همه را آقایان می‌دانند که هیچ اثری نسبت به انتخابات من ندارد ولی مجلس رأیی داده است به آن رأی باید احترام گذاشت. آقای رفیع بفرمایید.

رفیع - آقای مصدق می‌دانند که ملت ایران با کارهای‌شان موافق بوده و هستند و خواهند بود (صحیح است) ولی هنوز مجلس به اعتبار انتخابات رأی نداده است دولت خودش برای مخارج انتخابات پول نداشت و اعتبار نبود و نخست‌وزیر هم گفتند در ایران نیست برای رفع نگرانی مجلس رأی داد یکی از نمایندگان محترم به عنوان این که کفیل نخست‌وزیری به من گفته است که وسایل هنوز فراهم نیست ما نمی‌توانیم در موقعش انجام کنیم چند روزی مهلت بدهید جماعتی صحبت کردند خود ایشان هم موافقت کردند و مجلس رأی داد که چند روزی انتخابات تأخیر شود وقتی مجلس رأی داد آن رأی محترم است و رفت به مجلس سنا و هیچ کس هم تأخیر انتخابات را نمی‌خواهد دولت مکلف است در فلان روز شروع کند تأخیر انتخابات یعنی از این ۳ ماه که به آخر دوره مانده تأخیر شود همچو چیزی که خواسته نشده در ظرف این ۳ ماه دولت باید تمام بکند منتهی برای شروعش چون خود دولت وسایل نداشت وسایل فراهم نکرده بود پول نداشت اوراقی لازم بود چاپ نکرده بود و نخست‌وزیر هم نبود در غیبت ایشان مجلس رأی داد جناب نخست‌وزیر هم باید به رأی مجلس احترام بگذارند.

ما به آن مسافرت‌شان و اقدامات‌شان تمام رأی می‌دهیم این مرد با کمال شهامت آنچه لازم بود کرد مصدق‌السلطنه چهل سال است با من دوست است به مملکت هم خدمت کرده است من تا آخر عمر به ایشان رأی می‌دهم ولی وقتی مجلس رأی داد رأی مجلس مقدم بر همه است وقتی مجلس به آن دلایل گوش داد بیست نفر از نمایندگان که اغلب‌شان از موافقین دولت بودند در اینجا تصمیم گرفتند گفتند به رفقای‌شان هم اظهار کردند این موضوع تمدید نیست موضوع تأخیر است که گفتند چند روزی به تأخیر بیفتد امروز سوم آذر است بیست و سه روز دیگر شروع کنید در این مدت پول بفرستید به ولایات آن اوراق را بفرستید انجمن‌ها را در نظر بگیرید و در آن روز شروع کنید همه جا را یک دفعه شروع کنید آقا هم موافقت بفرمایید ما هم رأی اعتماد با کمال میل نه امروز تا روزی که مصدق‌السلطنه مایل است به نخست‌وزیری به او می‌دهیم اما این ربط به موضوع ندارد. به این جهت من پیشنهاد کردم که تجزیه شود این رأی اعتمادی که راجع به اقدامات‌شان راجع به مسافرت‌شان آنچه را که ایشان اقدام می‌کنند خواسته‌اند طرف اعتماد و اطمینان ما هست امروز رأی می‌دهیم اما این که پریروز مجلس رأی داده است این را بگذارد سه روز دیگر تکلیفش معلوم بشود.

رئیس - آقای دکتر مصدق بفرمایید

نخست‌وزیر - این رأی که مجلس شورای ملی داده است مبتنی بر دو اصل بوده است به طوری که جناب آقای رفیع فرمودند یکی این که نخست‌وزیر از ایران غایب است یکی هم این که کارهای انتخاباتی و وسایل انتخاباتی فراهم نیست و باید تهیه بشود آن قسمت اول که علتش مرتفع شد و بنده الآن حضور حضرتعالی هستم قسمت دوم اگر ما نتوانیم اگر کار انتخاباتی تهیه نشده باشد ما که کاری نمی‌توانیم بکنیم من عرض کردم از فردا شروع به اجرای قانون انتخابات می‌کنم این شروع به اجرای قانون انتخابات از چاپ تعرفه است تا اخذ و استخراج آرا و فلان و هر وقت کارهای مقدماتی شد کارهای بعد و اخذ آرا به عمل می‌آید بنابراین هیچ مورد ندارد دلیلی نیست که امروز مجلس با نظر دولت مخالفت بکند برای این که اگر ما نتوانیم انتخابات را به طوری که قانون مقرر کرده است اجرا کنیم خودش اجرا نخواهد شد ولی اگر توانستیم خواهد شد اما این که فرمودند رأی اعتماد تجزیه بشود رأی اعتماد قابل تجزیه نیست دولت می‌گوید من که می‌خواهم این کار را بکنم چه در گذشته این کار را کردم و چه در آتیه که این کار را می‌خواهم بکنم مورد اعتماد مجلس هستم یا نیستم اگر مورد اعتماد هستم رأی بدهید و اگر نیستم رأی ندهید بنده عرض کردم که دولت می‌خواهد هر قدر که ممکن باشد انتخابات را زودتر شروع کند زودتر هم تمام کنیم برطبق قانون رفتار کنیم هیچ کس هم دخالت نکند متعهد می‌شوم تا اندازه‌ای که مردم هم تصدیق کنند از دخالت‌های عمال دولت جلوگیری کنم بنده آنچه که ممکن باشد در این مجلس به ملت ایران قول می‌دهم قول شرافت می‌دهم تا اندازه‌ای که ممکن باشد که بیش از آن دیگر ممکن نیست از دخالت در انتخابات که حق مشروع ملت ستم‌دیده ایران است جلوگیری کنم و دفاع کنم و این برنامه من است در آتیه با این برنامه تقاضای رأی اعتماد می‌کنم اگر اعتماد دارید رأی بدهید و اگر هم نمی‌دهید ندهید.

آزاد - بنده یک تذکر قانونی دارم‏

رئیس - آقای رفیع فرمایشی دارید.

رفیع - آقا دکتر مصدق می‌دانند که اگر در تهران بودند همچو پیشنهادی در اینجا نمی‌شد من این کار را کردم که دکتر مصدق بیاید بایستد در مجلس بگوید که من خودم ضامنم از روی کمال مراقبت این کار را خواهم کرد و از روی کمال صحت مراقبت خواهم کرد حالا که برای ما اطمینان حاصل شد بنده پیشنهادم را پس گرفتم و ما حاضریم که انتخابات از همین امروز شروع شود به شرطی که هیچ کس مداخله نکند.

آزاد - بنده یک تذکری دارم.

رئیس - لایحه‌ای نیست که شما تذکر بدهید

آزاد - لایحه‌ای بوده است راجع به اعتبار انتخابات و بودجه انتخابات شما تصدیق می‌فرمایید بودجه انتخابات را تا مجلس تصویب نکند آقای نخست‌وزیر نمی‌تواند شروع کند.

رئیس - اگر من تأخیری گفتم از نقطه نظر احترام به رأیی بوده است که مجلس داده است و الا مجلس سنا فردا تکلیف آن را معلوم خواهد کرد و البته تا رأی نهایی داده نشود و تا ابلاغ نشود کسی هم اقدام نخواهد کرد.

آشتیانی‌زاده - بنده راجع به رأی عرضی دادم راجع به نوع رأی اعتماد بنده عرضی دارم.

رئیس - بحث شد صحبت هم کردند کفایت مذاکرات هم تصویب شد دیگر چه تذکری دارید باید جریان مطابق نظامنامه باشد.

آشتیانی‌زاده - نمی‌گذارید بنده عرضم را بکنم.

رئیس - دیگر موردی ندارد

حالا رأی اعتماد می‌گیریم نسبت به دولت عده حاضر در مجلس فعلاً ۱۰۵ نفر است‏

(به وسیله آقای ناظرزاده منشی اسامی آقایان نمایندگان به شرح زیر اعلام و در محل نطق حاضر و رأی خود را دادند)

آقایان: آشتیانی‌زاده. فرهودی. رفیع. صدرزاده. سالار سنندجی. صدری. مجتهدی. دکتر مجتهدی. پناهی. آزاد. دکتر هدایتی. جمال امامی. دکتر معظمی. محمد ذوالفقاری. حائری‌زاده. فقیه‌زاده. دکتر کیان. دکتر بقایی. دکتر طبا. حکیمی. امامی‌اهری. صفوی. شوشتری. حسن اکبر. عباسی. گنجه. وهاب‌زاده. سرتیپ‌زاده. افشار. نصرتیان. فرامرزی. اللهیار صالح. دکتر شایگان. حسین مکی. حمیدیه. دکتر نبوی. حاذقی. کشاورزصدر. بوداغیان. افشار. صادقی. مهدی ارباب. گنابادی. نبوی. سلطان‌العلما. صاحب‌جمع. پیراسته. قاسم فولادوند. تیمورتاش. اسلامی. دکتر جلالی. کهبد. بهبهانی. ملک‌مدنی. اعظم‌زنگنه. غضنفری. پالیزی. عرب‌شیبانی. سودآورد. طاهری. عماد تربتی. مکرم. بهادری. امیرنصرت اسکندری. موسوی. آصف. سعید مهدوی. قرشی. بزرگ‌نیا. قبادیان. دکتر کاسمی. صفایی. ظفری. تولیت. خاکباز. گرگانی. رضوی. سلطانی. آبکار. منصف. شادلو. خزیمه علم. شکرایی. گودرزی. عامری. موقر. مخبرفرهمند. خسرو قشقایی. دکتر طاهری. برومند. دولت‌آبادی. سالار بهزادی. قهرمان. صدر میرحسینی. دکتر علوی. معین‌زاده. معدل. محمد هراتی. امیر افشار. علی‌محمد دهقان. دکتر برال. مرتضی حکمت. ناصر ذوالفقاری. غلامرضا فولادوند. ذکایی. ناظرزاده. دکتر سیدامامی.

(آرا مأخوذه به وسیله منشی‌ها شماره شد ۹۰ ورقه موافق و ۱۶ ورقه ممتنع بود)

رئیس - از ۱۰۷ نفر عده حاضر ۹۰ نفر رأی موافق داده شده یعنی مجلس با ۹۰ رأی موافق به دولت آقای دکتر مصدق ابراز اعتماد کرد.

اسامی موافقین - آقایان: گنجه. سالا بهزادی. دکتر معظمی. حسین مکی. حاذقی. حائری‌زاده. حکیمی. امامی‌اهری. مرتضی حکمت. صدر میرحسینی. مهدی ارباب. حسن اکبر. محمدعلی منصف. گرگانی. خاکباز. سودآور. دولت‌آبادی. دکتر کیان. قهرمان. دکتر طاهری. دکتر مجتهدی. تولیت. حسن مکرم. ظفری. قبادیان. دکتر هدایتی. نبوی. سلطان‌العلما. رفیع. کشاورزصدر. ابریشم‌کار. دکتر کاسمی. اللهیار صالح. فتحعلی افشار. عامری. محمد ذوالفقاری. وهاب‌زاده. فقیه‌زاده. مجید موقر. امیر افشاری. شادلو. مخبرفرهمند. دکتر شایگان. فرهودی. بوداغیان. دکتر نبوی. صدری. مجتهدی. کهبد. محمد هراتی. معدل. سلطانی. ملک‌مدنی. سرتیپ‌زاده. گنابادی. افشار صادقی. حمیدیه. دکتر جلالی. رضوی. عرب‌شیبانی. صفوی. دکتر علوی. علی‌محمد دهقان. آصف. اسلامی. بزرگ‌نیا. خزیمه علم. محسن طاهری. گودرزی. فولادوند. دکتر طبا. دکتر بقایی. برومند. محمد قرشی. دکتر برال. میرمجید موسوی. ذکایی. اسکندری. شهاب خسروانی. میرسیدعلی بهبهانی. سعید مهدوی. صدرزاده. ناظرزاده. صاحب‌جمع. معین‌زاده. ناصر ذوالفقاری. فرامرزی. خسرو قشقایی. بهادری. دکتر سیدامامی.

رئیس - آقای نخست وزیر

نخست‌وزیر - از این اظهار اعتمادی که نسبت به دولت بنده شد از نمایندگان محترم تشکر می‌کنم و ضمناً تعهد می‌کنم که انتخابات را با یک نظر بی‌طرفی با نهایت توجه بدون این که هیچ یک از قوایی که تاکنون دخالت می‌کرده‌اند دخالت کنند انجام دهم (احسنت)

(در این موقع از طرف تماشاچیان تظاهراتی نسبت به نخست‌وزیر به عمل آمد)

رئیس - آقایانی که بر خلاف آیین‌نامه مجلس رفتار می‌کنند و انتظامات را مختل می‌کنند دستور می‌دهم در جلسه دیگر اجازه ورود به آنها ندهند.

۴ - تعیین موقع و دستور جلسه‌ی بعد - ختم جلسه.

رئیس - فعلاً جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده روز سه‌شنبه خواهد بود دستور هم چند فقره شهریه‌ها مطرح خواهد شد

(یک ساعت و بیست و پنچ دقیقه بعد از ظهر جلسه ختم شد.)

رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت‏