مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ آذر ۱۳۵۰ نشست ۲۳
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و سوم | تصمیمهای مجلس | قوانین انقلاب شاه و مردم |
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۳۰ آذر ۱۳۵۰ نشست ۲۳
فهرست مطالب:
مجلس ساعت نه صبح بریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید.
- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.
رئیس ـ اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
(بشرح زیر خوانده شد)
غائبین با اجازه
- آقایان اخلاقی- مهندس احتشام شهیدی- عبد الحسین آموزگار- خانم آصف زاده- ایلخانی پور- مهنس بدیعی- غلامرضا بهادری- پیرزاد- توسلی- دکتر جزایری- حقشناس- دکتر خطیبی- دیهیم- ذوالفقاری- دکتر رشتی- رشیدی- دکتر رهنوردی- خانم زاهدی- زرین پور- ساگینیان- خانم دکتر سر خوش- شاخوئی- دکترشمس- شیخ بهائی- دکترفضل الله صدر- صدقیانی زاده- طباطبائی دیبا- مهندس عطائی- دکتر عظیمی- فروتن- دکتر فروزین- فیصلی- مهندس قادر پناه- خانلر قراچورلو- دکتر کفائی- کلانتر هرمزی- کمالاتی- دکتر کیان- دکتر لقمان ادهم- مهدس قاسم معینی- دکتر موثقی- موقر- ناروئی- دکترگالیک- دکتریزدان پناه- خانم دکتر صنیع- دکتر حبیب بهبهانی- مهاجرانی.
غائبین مریض
- آقایان اخوی- اسلامی نیا- خانم اقبال- بختیاری پور- دکتر پرتو اعظم- پرویزی- پسیان- خانم دکتردولتشاهی- سیدکاظم مسعودی- دکتر مشایخی- مهندس نصر- دکتر یگانگی.
- ادامه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور
۲- ادامه بحث در کلیات گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور
رئیس ـ وارد دستور میشویم کلیات لایحه متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور مطرح است آقای دکتر بهزادی تشریف بیاورید.
دکتر بهزادی ـ با اجازه مقام ریاست محترم مجلس شورای ملی و همکاران محترم، دنباله عرایضم را ادامه میدهم عرایضم را باز بر حسب عادت و بر حسب توجهی که ملت ایران بادبیات خودش دارد و همیشه استشهاد میکند بگفته گویندگان بزرگ ایران عرض میکنم:
- فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
- دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
در جلسه گذشته، برای اینکه این گسیختگی که پیدا شده و آن مسئله حضور که در جلسه گذشته بود بجائی برسد و صورت واقعی پیداکند، عرض کردم مسائل مملکتی و لوایح و تمام پدیدهها و مشکلات را بایستی بکمک ضوابط و معیارهای انقلاب ایران بررسی کرد و باز عرض کرده بودم که هدف انقلاب ایران توزیع عادلانه امکانات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در سراسر مملکت است واینجا جمله دیگری اضافه میکنم اگر این توزیع امکانات که هدف انقلاب ایران برای ملت ایران است در تمام دنیا البته آرزومندیم عملی بشود و امکانات اجتماعی و اقتصادی در اختیار مردم جهان قرار بگیرد مسلماًجنگهای خانمانسوز و مشکلات عظیمی که در دنیا وجود دارد از بین خواهد رفت، در جلسه گذشته مطلبی را عرض کرده بودم تکرار میکنم و دباره گوئی میکنم و برای آن تقسیری قائل هستم در جلسه گذشته عرض کردم اگر دولت ایران، دولت خدمتگزار هویدا یک مسئله از هزارن مسائل مملکتی را معطل بگذارد دیگر هرگز مورد عنایت و وثوق شاهنشاه قرارنخواهد گرفت اضافه میکنم و برای اینکه در صورت جلسه مجلس شورای ملی ایران نوشته بشود تمام آن کارهائی که در مملکت ما انجام شده استآن قسمتی بوده است که فرامین شاهنشاه بدرستی انجام شده است (آفرین) و آن نارسائی و کمبودها و عدم هم آهنگیها که در پیشرفت اصول انقلابی ایران مشاهده میشود صرفاًمسئولین متوجه دولت است (آفرین، احسنت) یادداشت بسیار کوتاه و پرمعنی در همان روز برای من فرستاده شده است از طرف آقای سعید وزیری که بقدری زیباست و بقدری ظریف است مکه بنده در همین رهگذر این یادداشت را بعرض میرسانم نوشتهاند «تو بگو که در هر حال شاهنشاه قصور در وظایف را مورد مؤاخذه قرار میدهند و همواره برای رفاه مردم اوامر صادر میفرمایند» (صحیح است) باز هم برای توجه فراکسیون محترم حزب مردم عرض میکنم نخواستم از این رهگذر و بیان انتقادی که اقلیت در مجلس میفرمایند برای آن سد عبارتی قائل بشوم انتقاد اقلیت میگویند باید سازنده باشد سازندگی وقتی صورت عمل پیدا میکند که یک نظام فکری و نظام حزبی در کار باشد امیدوارم آن نظام فکری و حزبی باشد و بهتر بشود تا انعکاس آن یعنی انتقادها را ما میتوانیم بررسی کنیم اینجا مسئله انقلاب اداری مطرح شد و در خارج هم این موضوع را بصورت خام و انتزاعی و یک جانبه مورد بررسی قرار میدهند بنده افتخار داشتم که در کنگره دوم حزب ایران نوین در مسئله انقلاب اداری به نحوی که هنوز از طرف اقلیت نشنیدهام بحث کرده باشم بطور خلاصه عرض میکنم انقلاب اداری باین معنی است که دستگاه اجرائی آمادگی برای پیشبرد مقاصد و هدفهای انقلابی داشته باشد مسئلهای که مربوط به دولت است مسئله توجه به مدیریت است آقای جوانشیر تشریف ندارند در مورد مدیریت مسئله جانبی باید بعرض برسد غیر از مهارتهای مدیریت مدیر باید با خلق و خو وآداب و عواطف مردم ارتباط داشته باشد طبق یک اصل کلی آنها که به فلسفه انقلابی خیلی نزدیک نیستند شاید بازده کار آنها رضایت بخش نباشد بعنوان مثال بعرض می رسانم اگر رئیس کارخانه قند صرفاً تخصص در اداره کارخانه از نظر فنی داشته باشد کافی نیست رئیس کاخانه قند بایستی یک ارتباط معنوی و عاطفی و اجتماعی با کارگران و کارمندان خودش داشته باشد و مسلماًبازده آن کارخانه آن وقت بیشتر خواهد شد دستور العمل هائی هست برای جلوگیری از بورکراسی و قرطاس بازی مربوط به انقلاب اداری که دولت خدمتگزار در این راه اقدامات مؤثری فرمودهاند اما انتخاب ارجح آقای شیخ رضائی، یعنی مدیریت مملکت از خیلی بالا تا خیلی پائین مردمان مؤمن متقی پرهیز کار و مؤمن به انقلاب، نه اشخاص تک رو برای اداره مملکت انتخاب بکنند برای این کار در صحبتهای مختلف و پراکندهای که دوستان اقلیت فرمودهاند بلافاصله به مسئله روابط و ضوابط (حکمت یزدی- این لفظ پراکنده گوئی را استعمال نکنید مفهوم بسیار بدی دارد) پراکنده از این نظر است که به عقیده من ناطقین بسیار مبرز و فهمیده حزب مردم مسائل بسیار متفرق و متناقضی اینجا فرمودند (حکمت یزدی- متناقض نبود) باری ما وقتی اینجا نشستهایم از لحاظ تعداد خوشبختانه زیاد هستیم و از لحاظ افراد و مهارت و تخصص هم کمتر از دوستان اقلیت نیستیم مطالب شما را گوش میکنیم و دموکراسی را هم رعایت میکنیم بنده از شما خواهش میکنم شما هم این مسئله را رعایت بفرمائید بخصوص که شنیدم یک قاضی مبرز و عادلی بودهاید (یک نفر از نمایندگان- حالاهم هستند) حالاکه نماینده هستند، در مسئله انقلاب اداری دوکلمه معمول شده است روابط و ضوابط بلا فاصله گفته میشود روابط حاکم است و ضوابط حاکم نیست بنده اینک نظر خودم را عرض میکنم و بعرض می رسانم که آیا شما منکر روابط میتوانید باشید روابط یک مسئله عاطفی است یک مسئله مسئله انسانی است شما مسلماًبرادرتان را بر من ترجیح میدهید شما مسلماًدر مقابل دوستانتان همین طور که دفاع فرمودید بیشتر اغماض دارید بطور مطلق منکر روابط نباشید اما ضوابط یعنی پیدا کردن معیار و مقیاسهائیکه ما بتوانیم انتخاب کنیم و حزب ما بتواند باین مسئله برسد و بعداً در دستگاه اجرائی عمل بشود بنده در کلیت موضوع بعرض می رسانم که این رعایت ضوابط هم در حزب ما معمول است و هم در دولت حزبی ما معمول است (صحیح است- آفرین) اما انقلاب اداری دو طرف دارد یکی دولت یکی مردم و مراجعه کننده، انقلاب اداری از بسیاری جهات باخلاق اجتماعی ارتباط دارد ملتی که سالها وارث یک جریان نا مطلوب بوده است و متأسفانه تا مقداری در خلق و خوی او اثر گذاشته است زمان میخواهد تا این اخلاق به جهت انقلابی توجیه بشود (صحیح است) مسئله انقلاب اداری ساختن یک کارخانه و سد نیست که اگر ما متخصص و پول داشته باشیم آنرا فوراً بسازیم آقای شیخ رضائی بنده را نگاه نکنید بنده جواب شما را در کلیات عرض میکنم (شیخ رضائی- پس میفرمائید شما را نگاه نکنم تذکر میدهید نگاه هم بکنم تذکر میدهید) اما سهم مردم جناب آقای فضائلی تشریف ندارند عرض کردم در عرایض روز گذشتهام که عناصر ضد انقلابی خوشبختانه از روستاها طرد شدند ولی متأسفانه در شهرها سنگر گرفتهاند اینها همان متنفذها و متولیهای گذشته هستند که در دستگاه اجرائی اعمال نفوذ میکنند و تأسف بیشتر است که گاهی در پناه ایمنی احزاب سیاسی قرار میگیرند شما و ما اگر بر حسب تعصب احترام نگذاریم اشخاص زیاده طلب و خود خواه و متفذ و متولی را که هنوز منافع آنها مسائل و کیفیت اجتماعی قبل از انقلاب گره خورده است و اگر آنها را در تشکیلات خودمان و خودتان دخالت ندهیم مسلماً کمک به انقلاب اداری کردهایم مأمور دولت البته حالا کمتر ناگزیر است نرمشهائی نسبت باین متولیان دست پرورده بعضی افراد سیاسی بدهد توجه بفرمائید وقتی میگوئید انقلاب اداری در مملکت انجام نشده است مسئله ایست که مایه و پایه درستی ندارد ولی اگر بگوئید آهنگ انقلاب اداری مثل آهنگ سایر اصول انقلاب پیشرفت ندارد قبول میکنیم و دلایلش را هم عرض کردم و کمک شما و همه مردم ایران بخصوص کمک احزاب سیاسی در این مورد مؤثر است، در مورد وزارت آموزش وپرورش مطلبی عوان شده است و هم مسلک محترم ما آقای صدری کیوان با آمار و ارقام جوابهائی دادند بنده بآن قسمت از بیانات همکار محترم و شریف آقای شیخ رضائی توجه دارم که فرمودند آموزش وپرورش تنها وزرات آموزش نیست بلکه آموزش وپرورش است و بلافاصله پرورش را بمعنی ورزش گرفتند بروش تنها سالم سازی تن نیست پرورش سالم سازی اندیشه است تربیت انسانهای انقلابی است (احسنت) برای اینکه آینده مملکت را تأمین بکنند و این جوانهای مملکت هستند که باید آینده مملکت را تأمین کنند (آفرین) تنها این وظیفه وزارت آموزش وپرورش نیست. وظیفه دیگری احزاب سیاسی دارند نا آن حدی که در اختیار و قدرت داریم این اندیشه سازی و این راهنمائی جوانان را بسوی مبانی انقلابی و درک مبانی انقلابی انجام بدهیم و زحمت بکشم. بنده حق سؤال ندارم اما از شما میپرسم آیا شما هم این کار را میکنید؟ و اگر میکنید بیشتر بفرمائید چون به پرورش جوانان مملکت کمک کردهاید دوست عزیزم تشریف ندارند درباره معاملات زمین و فرار سرمایه از ایران صحبت کردند فرمودند و یا اینکه این پولها ممکن است بطرف نزول خواری توجه پیدا بکند یک مسئله ساده و یک واقعه بزرگ و عظیم که در جنوب مملکت در استان زرخیز خوزستان در حضور شاهنشاه بزرگ انجام گرفته است آنرا مثال میزنم ۲۵۰ میلیون تومان بلکه بیشتر برای آن مؤسسه خصوصی صرف شده است کجای سرمایه ایران در شرایط انقلابی امروز ایران بیرون میرود هر چند ایشان تشریف ندارند برای اینکه به هر صورت در صورتجلسه مجلس ثبت شود عرض میکنم وزارت اقتصاد در هفت ماهه اول سال ۱۳۵۰ یکصد و بیست وشش پروانه برای تأسیس ۱۲۰ واحد صنعتی صادر کردهاند.(فرهادپور- چرا ۱۲۶ پروانه برای ۱۲۰ واحد؟).
یعنی این سرمایه هاست که برای این مملکت از طرف بخش خصوصی گذاشته میشود در این واحدها بیش از ۲۵ میلیون تومان از طرف بخش خصوصی سرمایه گذاری شده و حدود سه هزار نفر مشغول کار خواهند شد اینها دلایل و آماری است که بر خلق و خوی نزول خواران و خلق و خوی زمین بازان و بورس بازان حاکمیت پیدا کرده و در ابتدا به اینجا رسیده ممکن است اعتراض بفرمائید و پیش خودتان بگوئید که این مبلغی نبوده باید گفت این مقدمه کار است یکی از ناطقین محترم اقلیت به روابط عمومی وزارتخانهها حمله کرده و این موضوع را ارتباط به مطبوعات دادند باید به اطلاع برسانم که مطبوعات در مملکت ما محترم و پرارج است و تعداد زیادی از مطبوعات در جهت فعالیتهای انقلابی یا حزب ایران نوین همکاری میکنند و بهیچ وجه مسئلهای نیست که دولت متوجه به تحصیل موفقیت و یافتن موضع مخصوص خودش در مشروطیت توجه نداشته باشد (نامور- رقابت میکند دولت با مطبوعات، این مسئله مطرح است اینجا مطبوعات هستند نمایندگان جراید هستند و عرایض بنده را گوش میدهند و بعد در روزنامههای خودشان اظهار نظر میکنند اما وزارت بهداری دو نظام هست نظام درمانی و نظام پیشگیری، بررسی این نظامها را بایستی یک نظام درست فکری انجام داد وزارت بهداری در جهت بهداشت مملکت، نمی دانم آن نماینده محترم که نسبت به وزارت بهداری بیاناتی فرمودند تشریف دارند یا نه، آیا مبارزه با آبله در سراسر ایران که متأسفانه در ممالک همجوار ما نظایرش وجود دارد و سالهاست تلفاتش بالاست عمل کوچکی بود؟ آیا قسمتی، بخشی، شهرستانی معطل مانده در اینجا پرسیدند مبارزه با بیماریهای واگیر، مبارزه با آلتور مبارزهای که متخصین بهداشت جهانی در ایران آمدند و بر آن صحه گذاشتند و از بعضی تاکتیکها استفاده کردند عمل کوچکی بود؟ (دکتر رئیسی- نه صحیح بود، نه کافی بود) اما بنده خوشحالم که فرمودید لازم بود نه کافی و خوشحالم که شما با تمام تعصب یک مقداری از این فعالیتها را قبول دارید اما مسئله درمانی مقرر شده اس بیمارستانهای مملکت همه دانشگاه و به جمعیت شیر و خورشید سرخ داده بشود چه اشکالی در این کار هست و چه عیبی میبینید شما تمام مسائل مملکتی را از لحاظ بهداری برای یک شهر و یک شهرستن خلاصه میکنید و با عینک بد بینی نگاه میکنید کهالان جواب همین صحبت شما را بحضور شما و در ساحت مقدس مجلس شورای ملی عرض میکنم مسئله جراح کازرون، آقای دکتر حقیق کیش رئیس بهداری که ضمناً جراحی را انجام می داده است برای اینکه معلومات خودش را تکمیل کند (یکنفر از نمایندگان- در چه رشتهای) برای اینکه اطلاعات بیشتری به آن اضافه بشود از آنجا به تهران آمد و انتظار نداشته باشید طبیب اگر یکجائی رفته است باید برای همیشه در آنجا باقی بماند و از امکانات مملکتی یعنی دیدن تخصص استفاده نکند (شیخ رضائی- کسی اعتراضی به طبیب نداشت) برای اینکه این کمبود جبران بشود از مرکز بهداری فارس دو نفر جراح به نوبت یکی آقای دکتر عطاران و دیگری آقای دکتر نعمت اللهی مأموریت پیدا کردند که کارهای ساده جراحی آنجا را انجام دهند و بنده چون طبیب هستم و طبیب عالیقدری آنجا روبروی من هست با یک جراح آنهم اگر ورزیده باشد که نمیشود تمام اعمال جراحی انجام بشود در شرایط فعلی مملکت در مورد کمبود متخصص ناگزیر اینها را برای فرا گرفتن اعمال دیگر باید به مراکز تخصصی منتقل بکنند بنده برای اینکه در این مورد آماری ارائه داده باشم عرض میکنم که تعداد کل تختخواب البته تداعی شده است همین الان که خدمت آقای موسوی عرض میکنم تعداد تختخواب در سال (۴۵) ۲۶۴۹۲ تا بوده در سال (۵۰) ۳۷۵۱۷ تختخواب برای پذیرائی بیماران در مملکت ما احداث شده است (یکنفر از نمایندگان- بنظر شما کافی است آقای دکتر) مسلماً این تعداد تختخواب روی ضوابط دنیائی کافی نیست و برای اینکه به آن مراحل برسیم بایستی امکانات اولویتها و عایدات و درآمد مملکت را توجه کنیم یک روزی ما در مریضخانه مان چون طبیب هستم بعرض میرسانم بین طبیب متخصص و بیمار فقط باجیها دخالت داشتند مسأله پرستاری در مملکت ما نبوده است ما وسیله تربیت نرس نداشتیم درحال حاضر از لحاظ کارائی و فنی سطح بیمارستانهای مملکت ما بالا رفته شما آن قسمتهائی که عمل شده است تأیید بفرمائید بعد راجع به کمبودها بیائید صحبت کنید مسلماً اینطور در پیشبرد کارها مؤثرتر است (موسوی امین- آنجائیکه نشده آنرا تعقیب میکنند) تعقیب بفرمائید نماینده آزاد است هر حرفی هم که دلش میخواهد بزند مرکز بهداشت در سال (۱۳۴۵) ۶۳۲۴ تا بوده در سال (۱۳۵۰) ۷۸۷۴ تا اگر شما انتظار دارید اینجا ارقام نجومی عرضه شود و مرکز بهداشت که در درجه اول، احتیاج به نیروی انسانی دارد بلافاصله به اعداد بالاتری رسد در هیچ جای دنیا ممکن نیست اما واحد سپاه بهداشت در سال (۱۳۴۵) ۳۲۱ گروه بوده و در سال ۱۳۵۰ به ۳۹۷ گروه ترقی پیدا کرده پزشکانی که در استخدام دولت هستند پزشک عمومی در حدود ۹۰۰۰ نفر که ۸۰ درصد از آنها در استخدام دولت هستند دندان پزشک ۱۶۰۰ نفر،۱۵۰۰ نفر پرستار به ۳۰۰۰ نفر رسیده است و بسیاری آمار دیگر که بیشتر درباره آن صحبت نمیکنم اینجا صحبت شده است که مردم ایران چه در داخل و چه در خارج مملکت بجز معدودی گمراه، وطنپرست هستند مملکت دوستند و خدمتگزار شاه و مردم هستند تصور ی کنم در این مسأله همه متفق العقیده باشیم اما یکی از وکلای محترم اقلیت فرمودند که در راه تفهیم انقلاب ایران فعالیت کافی نشده است (نامور- بله فعالیت نشده است) باید بعرض برسانم که یکی از وظایف احزاب سیاسی یکی از بزرگترین وظایف احزاب سیاسی غیر از کارهای دولتی غیر از روابط جمعی غیر از رادیو و تلویزیون همین تفهیم اصول انقلاب است شما که مدعی داشتن حزب هستید و حتماًهم دارید فکر نکردید که این تفهیم اصول انقلاب ایران جزو وظایف شماها هم هست (صحیح است) همین کاری است که دیگران انجام میدهند آقای فضائلی موضوع تفهیم اصول انقلابی شما را لااقل در شهرستان خود دیدم و ناظر بودم به شما خیلی احترام میگذارم و شما از فرزندان بسیار محبوب بابل هستید (فضائلی- متشکرم) اجازه میدهید زیادتر جلو بروم بنده وظایف احزاب را عرض کردم در تفهیم وظایف انقلابی چون وقتی خود آدم یا خود آن جبهه در مسألهای وظیفه دار باشند وظیفه اش را درست انجام بدهند شاید ایراد کمتری بتواند داشته باشد اما شما این انتشارات، تمام این گفتگوها و این نوشته هائی که بزبانهای مختلف تهیه شده و در دنیا در دورة جشنهای بیست و پنج سده بنیانگذاری شاهنشاهی پخش شده انکار میکنید؟ برای تمام رادیوهای دنیا مطلب تهیه شده است بزبان آن ملت و مملکت تا بیان بشود (یکنفر از نمایندگان- بدولت چه مربوط است؟ آنچه را که شده است البته بفرمان شاهنشاه آریا مهر انجام شده است ما خدمات مردم و دستگاهها را بصورت انتزاعی فکر نمیکنیم دستگاههای مختلفی در مملکت هستند که برای پیش برد انقلاب دارند کار میکنند برای ما عزیز و گرامی هستند این چه مسئله بیهوده ایست که گفته میشود یک روزی در اینجا گفتید بلی آن کارهایی که در شهرستانها شده است در اعماق روستاها شده است سپاه بهداشت کرده، آقا سپاه بهداشت برای این درست شده است چون کمبودی در نظام درمانی و بهداشتی ایران بوده است آن طراح بزرگ انقلاب مسأله بهداشت را و سپاه بهداشت را ابداع فرمودند و اجرا شده است اینقدر انتزاعی و جزمی اندیشه نفرمائید موضوع دیگر موضوع ایسم هائی که بخصوص در اروپا وجود دارد و همکار محترم بنده آقای دکتر دادفر همیشه در این مورد تکیه دارند که رهبر خردمند ما و دولت خدمتگزار شاه و مردم توجهی باین مکاتیب ایسم دار ندارند. بدیهی است ما از پیشرفتهای تکنیکی و فلسفی و اندیشههایی که برای ما ومملکت ما مفید و مؤثری باشد میگیریم و خلقیات و روحیات و آداب کشور خودمان تطبیق میدهیم و از آن نتیجه میگیریم و تعصبی در اینمورد نداریم اگر دوسال تا سه سال گذشت چند سال گذشت در آن تجدید نظر میکنیم چنانچه شاهنشاه فرمودند بعضی از اصول انقلاب احتمال دارد در آن تغییراتی داده بشود مگر آنهائی که اساس و روح و انگیزه انقلاب اجتماعی ایران هستند اما غرض من از طرح این مسئله در ساحت مقدس مجلس شورای ملی این بوده است که این ایسمها در دنیا بورشکستگی رسیده است اینها بر مکتبهای خودشان موفقیتهایی نداشتهاند دو ایسم متشابه در دنیا روبروی هم سنگر بندی کردهاند و بسیاری از این مسائل ما بنابراین علاوه بر اینکه ما بفکر ایرانی و روح ایرانی اعتقاد داریم و علاوه بر این که از پیشرفتهای فلسفی و تکنیکی دنیا استفاده میکنیم زیاد نتیجه خوب و درستی از این مکاتب اجتماعی ندیدهایم بنده وقت مجلس را بیشتر از این نمیگیرم یادداشتهائی که اینجا دارم اگر طرح شده است از طرف دوستان اقلیت دوستان بعدی جواب خواهند داد اگر یادداشتهای بنده ارزش داشته باشد تقدیم میشود مسئله ایکه جناب آقای لیدر محترم فراکسیون مربوط به اولویتها است بنده عرض کوچکی دارم چون موکلین بنده انتظار دارند ک وقتی در پشت تریبون مجلس قرارگرفتم آرزوها و تقاضاهایشان را بعرض مجلس شورای ملی برسانم و امیدوارم که دولت حزبی ما باین مسئله توجه خواهند داشت موضوع مورد علاقه بنده و موکلین بنده و مسلماًدوستانی که از حوزه انتخابیه بابل انتخاب شدهاند میدانند که مقداری سرمایه گذاری شده است از طرف شخصی در حدود پنج میلیون تومان و یک زمین در حدود ۱۰- ۱۵ میلیون ریال مردم شهر اهداء کردهاند. ساختمانی در آنجا تهیه شده برای اینکه دوره عالی تکنولوژی در آنجا برقرار بشود بنده از نماینده محترم دولت که تشریف دارند استدعا میکنم یادداشت بفرمایند بنظر جناب آقای نخست وزیر برسانند از فرمایشاتشان اتخاذ سند میکنم در شورای مرکزی استان مازندران که حزب ایران نوین تشکیل داد دانشکدهها تأیید فرمودند و باز برهبران حزبی عرض میکنم جناب آقای دکتر دادفر تشریف داشتند در قطع نامه شورای مرکزی استان یک ماده بخصوص برای دوره عالی تکنولوژی بوده است این دوره عالی تکنولوژی تنها برای مردم بابل نیست چون جمعیت بابل و نیروی انسانی بابل تمام این انستیتورا نمپوشاند برای تمام مملکت است استدعا میکنم از لیدر محترم فراکسیون و نمایندگان محترم دولت که به این موضوع توجه کنند باز هم من منصف هستم با رعایت اولویتها با رعایت سایر مقتضیاتی که من معتقدم دولت به آن توجه دقیق بفرمایندو این آرزوی مردم مازندرن را جامه عمل بپوشانند و افتخاری هم برای بنده کسب و ایجاد کنند و سپاسگزارم و متشکر. عرایض خودم را درمقام دعا به پیشگاه مبارک شاهنشاه آریامهر (فضائلی- چون دکتر هستید راجع به آب هم توجه داشته باشید) عرض کنم بنده بقدری به آقای فضائلی احترام میگذارم که در مسئله آب با احترام ایشان عرض میکنم (فضائلی- استدعای بنده را قبول کنید) آب بابل به همت اشخاصی که بی ریا بدون تظاهر بدون وارد شدن در سخنرانیهای تبلیغاتی، آب بابل را بوسیله دولت حزبی بوسیله دولت هویدا برنامه اش را درست کردند و انشا الله آب بابل تأمین میشود و اما بخاطر شما از تمام مردم، مؤسسات ملی و سرورانی که در این راه قدم گذاشتند و زحمت کشیدند تشکر میکنم (احسنت) مسلماًجناب دکتر متین در این باره بیشتر صحبت خواهند کرد در مورد جمله آخر قول داده بودم در مقام دعا و ثنا و آرزوی موفقیت و تهذیب دولت خدمتگزار ما و موفقیت در جلوگیری از کمودها و نارسائیها یک شعری بعرض برسانم و مرخص شوم.
ای عنصر تو مخلوق از کیمیای عزت
- وی دولت توایمن از صدمه تباهی
عذر میخواهم و متشکرم (احسنت- احسنت).
رئیس- آقای زهتاب فرد بفرمائید.
زهتاب فرد- با کسب اجازه از مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی عرض کنم حضور مبارکتان قبل ازهربیانی لازم می دانم به نکتهای اشاره کنم که وقتی دوستان مخالف هم روبروی هم قرار میگیرند اخلاق عمومی متأثر میشود با سابقه دوستی و تا حدودی اعتقاد، باید اینجا به حاشیه بروم که من از هم اکنون میدانم که خیلی از عرایض من چه بسا مورد تأییدحزب مردم قرار نگیرد و چه بسا مطالبی که اینجاعرض میکنم بآن معنی جنبه حزبی نداشته باشد چون هنوز بیشتر از ۳-۴سال نیست که عضو حزب مردم هستم و افتخار میکنم و امیدوارم هم مسلکان من ببخشند که بدان معنی منضبط نیستم هفت سال است که در روزنامه اراده آذربایجان، که ۲۲ سال افتخار انتشار آنرا دارم در مورد حکومت آقای هویدا بمناسبتهای مختلف به قلم من تجلیل و تأ یید شده است (احسنت) و آن مقدار مطالبی که در مدت ۷سال واندی از آقای هویدا و از حکومت ایشان و از خصوصیات اخلاقی ایشان در این روزنامه منعکس شده است ناشی از اعتقاد قلبی من بوده است و آن مقدار از مطالبی که آنجا منتشر شده است البته در آن روزهایی که قلم من در تأیید حکومت حاکم بکار میرفت چه بسا ملاحظاتی بنظر میرسد که انتشار آنرا نیزبه صلاح مملکت میدانستم اما به صلاح روزنامه ارادة آذربایجان نمیدانستم خوشبختانه در اینجا آن مقدار از مطالبی را که من در روزنامه ارادة آذربایجان مینوشتم دوستان اکثریت ما در اینجا بازگو میکنند و فرصت مناسبی هست آن مقدار از حرفهایی را که شما در دل دارید ما بر زبان بیاوریم (احسنت) یقیناً ملاحظاتی را که دوستان حزب اکثریت ما از پشت تریبون مجلس شورای ملی بیان میفرمایند ولو اینکه مقداری با مبالغه و احساسات توأم است حرفهای دل ماست حرفهای اعتقادی ملت ماست دربارة اصلاحات و پیشرفتهای مملکت (صحیح است) ما مسلم مخالف و منکر بدیهیات نیستیم (صحیح است) گذشت آن زمانی که اگر یک نفر مخالف پشت تریبون مجلس شورای ملی قرار میگرفت مخالفین آن مکتب بهرقیمت سعی داشتند حرفهای او را تخطئه کنند امروز مملکت در یک روال صحیح و اصول انقلابی و دمکراسی قرار گرفته است که اینجا آنچه میتوانید از کارهای مثبت و تولیدی با صحت و لو تکرار میکنم، مقداری مبالغه آمیز عنوان بفرمائید قبول بفرمائید که شأن حزب اقلیت نیز در ایناست ه آنچه بنظرش رسید ولو اینکه اشتباه باشد ولی اطمینان داشته باشد که صحیح است با حسن نیت در اینجا بازگو کند این یعنی شأن دموکراسی و برداشت صحیح روال یک مجلس ملی و بر همین پایه است که عرض کردم وقتی دوستان روبروی همقرار میگیرند اخلاق عمومی متأثر میشود کسانی که میبینند دیروز زهتاب فرد در روزنامه از هویدا و از کارهای بعضی از وزراء تأیید میکرد چه بگوشش خورد و چطور شد حالا که بمجلس راه یافته است خدای نکرده جنبه عوام فریبی بخود گرفته ست؟ خیر چنین نیست و نمیتواند هم باشد زمان انقلاب نسل ما هر مردی را هر فردی را هر مکتبی را هر حزبی را که راه عوام فریبی راه گمراه کردن افار عامه را بپیماید محکوم میکند ما اگر اینجا ملاحظاتی را یادآوری هائی را لازم می دانیم یادآوریهائی است بنفع مملکت و به صلاح مملکت چه بسا در این یادآوریها من، شخص خودم، نا پختگی هائی داشته باشم اما به تحقیق سوء نیت نخواهم داشت نه شما نه ما:
به دوران دو کس را اگر دیدمی
- بگرد سر هر دو گر دیدمی
یکی آنکه گوید بمن عیب من
- دگر آنکه گوید بد خویشتن
من در اکثر موارد در آقای هویدا سعه صدر را سراغ دارم و در بیاناتشان، در نطق هایشان، در اجتماعات مختلف دانشجوئی، صنفی، دوستانه می نشبنند و صمیمانه از نارسائی هائی که در کادر اداری در کادر مملکتی دیده میشود انتقاد میکنند اگر فرصتی بود و اگر مرا این سابقه ذهنی بود چه بسا بی میل نبودم که بسیاری از مطالب و بیانات ایشان را راجع به لغزشها، نمیگویم دانسته حداقل ندانسته را اینجا برای شما یادآور میشدم مصر نباشید که اگر فردی انگشت روی یک وزارتخانه یا یک اداره و حتی روی یک برداشت شخصی گذاشت بگوییم آقا اینطور نیست یا اینطور هست به تحقیق هست و تا بوده و خواهد بود و همیشه مقداری آشفتگی و نا بسامانی در دنیا و سازمانها خواهد بود بیایید منکر بدیهیات نشویم عرض کنم حضور مبارکتان من در ۴ سال پیش که افتخار نمایندگی مجلس شورای ملی را داشتم رویه و سلیقهام این بود که اگر احیاناً لغزشی، ندانم کاری، اشتباهی دانسته و ندانسته در یکی از سازمانهای اداری ملاحظه میکردم و در فرصتهای مناسب در سطح کلی میآمدم از پشت تریبون عنوان میکردم یک مقداری وارد مثال میشوم که شامل وضع یکایک مردم و موکلین شما اکثریت و شما اقلیت هم هست بطور مثال آن دوره که نماینده تبریز بودم حالا چه خطائی کرده بودم که این دوره و هم دوره گذشته من که ۲۸۰۰۰ رأی از تبریز داشتم زمینه چنان خشک شد و چه غفلتی کردم که حتی در دوره ۲۲ و این دوره ۲۳ و حتی یکدانه از آن تبریزی که برای من در دوره (۲۱) ۲۸ هزار رأی داده بود و خوشبختانه در نتیجه تلاش شما اکثریت اگر رشد اقتصادی ما به ۱۲ % و گاهی ۱۳ % و گاهی بنا به ادعای شما ۲۰ % رسیده است در نتیجه تلاش و گسترش حزبی شما و فعالیت شما رشد سیاسی ما صد به سیصد رسیده است (احسنت) یعنی از تهرانیکه در دوره بیست و یکم ۱۲۰- ۱۳۰- ۱۷۰ هزار رأی بیرون میآمد یکباره ۵۸۰ هزار نفر از مردم تهرانی یعنی یک ششم مردم تهران و حزب حاکم رأی دادند با چنین رشدی من نفهمیدم چه غفلتی کرده بودم حتماًغفلت از من و از برداشت پارلمانی من بود که حتی یکدانه رأی در تبریز نداشتم (عباس مسرزائی- به حزب رأی دادند) بلی به حزب رأی دادند (رضوی- مردم اصلاً به شخص رأی نمیدادند به حزب رأی میدادند) بلی و باین ترتیب معلوم شد که مردم عملاً انتخابات را تحریم کردند برای اینکه منحصراً حزبیها شرکت کرده بود که... (عباس میرزائی- مردم رأی دادند به وکلای حزب خودت بر علیه خودت صحبت بر علیه خودت میکنی مردم رأی دادند به وکلای خودشان اگر بمردم و به رأی مردم حترام نمیگذارید صحبت نکنید) همین استناد بیانم خواهد بود بعرضتان می رسانم ه تعمدی نیست همین تلخ گوئی سبب شد که من یکدانه رأی از تبریز نیاوردم (دکتر عدل- شما از تبریز کاندیدا بودید آیا در مشهد بمن رأی دادند؟) (دکتر الموتی- بحزب رأی دادند) قبول دارم تجلیل میکنم حزب شرکت کرد حزب رأی داد حزب در انتخابات شرکت کرد من قبول دارم اعضای حزب در انتخابا شرکت کردند حزب کاندیدا داد اعضای حزب شرکت کردند و اعضای حزب رأی دادند مردم گفتند حالا که حکومت حکومت حاکم حزبی است پس انتخابات را هم حزب انجام بدهد به همین دلیل (یکنفر از نمایندگان- مردم به احزاب و روش احزاب احترام میگذارند و شما را هم در چهار چوب احزاب تعیین کردند) بهمان دلیل بعرض می رسانم (یکنفر از نمایندگان- مدم به روش احزاب احترام میگذارند).
رئیس- اجازه بدهید صحبت بکنند.
زهتاب فرد- بنده متأسفانه مدتی است مدرسه را ترک کردهام شاید از نظر دستور زبان بیان من ایجاد سوء تفاهم نمیخواهم بگویم حداقل برای شما میدان حسن تفاهم ایجاد کرد که مرا تعلیم بدهید که من چون کاندیدای حزب نبودم چون حزب شرکت کرده بود و چون در تهران حزب کاندیدا داده بود و چون ۵۷۰۰۰۰ نفر حزبیبه رأی و به بیانیه و به اطلاعیه و به تز حزب رأی میدهند (صحیح است) من هم از غرور شخصی برخوردارم من هم از احسنت دست جمعی شما لذت میبرم و بدم نمیآید این مقدمه را باین جهت آوردم که از احسنت شما برخوردار باشم من باین پیشرفت شما و باین گسترش حزبی شما تعظیم میکنم که شما توانستید در شیراز مرکز استان ادب پرور حافظ و سعدی بیخ گوش دانشگاه پهلوی ۷ وکیل بمجلس بفرستید، درود میفرستم که هر ۷ نفر وکیل شیرازتان که من باین رجال تازه بدوران رسیده تعظیم میکنم هر ۷ نفر ۷۰۱۴۸ رأی آوردند (احسنت) درود میفرستم باین اتحاد این حزب به این تشکل، این یکپارچگی در تاریخ دموکراسی بی سابقه است من بهمه شما درود میفرستم (همهمه نمایندگان) آقا من تعظیم میکنم کجای حرف من اشتباه است؟ من که هماهنگ با شما هستم فرصت مناسبی پیش آمده از تلاش و صمیمیت و فعالیت و یگانگی یکایک شما ر یک سطح استان تمجدید بکنم این بهترین فرصت است که تشویق بشود ثابت شود شما حزب مردمیان شما هم مجازید اسم مرا قلم بزنید ولی شما نمایندگان حزب ایران نوین اجازه بدهید که ماهم یواشکی در یک گوشه از حزب شما یک جا، جا بگیریم آقا این تحول است که دریک مرکز استان درست در یک مرکز استان ۷۰۱۴۸ رأ ی و هفت نفر وکیل رأی بیاورند یادم میآید یک روز در تلویزیون آزمایش هوش بود آقای محمودی یا شخص دیگری پرسید از چند نفر دانشجو که آقایان این کلمات گوش کنید کتاب، تلویزیون، صندلی، کاغذ، دفترچه، مداد بعد گفت خوب آقا شما از کلماتی که به من گفتیم چند تا را بشمارید بعضی دو سه تا شمردند بعضی سه چهار تا بعضی ۵ تا اگر اشتباه نکنم فقط یک نفر توانست از ۷ تا ۶ تا را یادآور شود ومن وقتی درشعبه ۳ متوجه شدم که ملت، اجتماع، مردم و بالاخره بعبارت صحیح تر حزب توانسته است ما بین ۷۰۱۴۸ نفر آنچنان انضباط حزبی بوجود بیاورد که حتی یکنفر از این عده یک اسم را از قلم نینداخته باشد آفرین گفتم من درود میفرستم (رضوی این دلیل انضباطی است)(دکتر زهرائی ـ این وحدت حزبی است) بلی نه تنها یاد میگیریم بلکه بنده تقا ضا کردم در مقام رسمی تقا ضا که به ما هم راه بدهید که تعلیم پیدا کنیم تعجب میکنم (دکتر الموتی ـ انتخابات را تخطئه نکنید این کار درست نیست) عبارت و جملات من اگر خدای نکرده این توهم را پیش بیاورد که من قصد تخطئه داشتم من خواهش میکنم اگر این صحبتها بد است بصلاح نیست حذف کنید بنده شاگرد مکتب هستم من از حوزهای انتخاب شدهام که ۶۰۷۵ رأی داشتم آقا جان من شاگرد مکتب سیاسی شما هستم آخر یک آدمی که با ۶۰۷۵ رأی انتخاب شده و رقیبش با ۵۳۲۲ رأی باصطلاح شکست خورده در مقابل آدمهائیکه ۵۷۰ هزار و خوردهای رأی دارند من شاگرد هستم میدان بدهید (رضوی- حزب مردم نتوانست کاندیدا بدهد) عزیز من من قبول دارم که آدمی هستم که ۶ هزار خردهای رأی دارم و از محیطی انتخاب شدهام که متأسفانه آنها هم مثل من یک خرده اگر بهشان بر نخورد و بگوششان نرسد مثل عقب افتاده هستند یعنی در آنجا تشتت هست مثل شیراز اتفاق نظرندارند (دکتر الموتی – حوزه انتخابیه بناب با تهران فرق دارد) برگردیم گاهی انسان بیخودی و بی جا و بیحساب بحاشیه میرود که هم برای خودش ایجاد دردسر میشود و هم دوستانی دارد که بعد از این که از اینجا رفتم بیرون بجای اینکه بنظر عنایت بنگرند خدای نکرده ممکن است با بیمهری به بنده نگاه کنند عرض کنم خدمتتان من امروز اینکه بحاشیه رفتم اینکه به بیراهه افتادم (یکی ازنمایندگان – خیلی) واقعأ خیلی و واقعأ بعد هم که ارزیابی میکنم خیلی به بیراهه رفتم این حرفها نباید زده میشد زدن این حرفها خطرناک بود به مصلحت مجلس نبود این نظر مجتهدین سیاسی شماست بگوشم شنیدم که میگویند تخطئه نکنید پس این حرفها نباید زده میشد (عباس میرزائی مردم باید رأی بدهند به آزادشدگان شما فراموش میکنید انقلاب ایران را شما از قدیم آزاد بودید ما آزاد شدیم و مردم آزاد رأی دادند قبلاً مردم تهران ۱۰ هزار رأی به وکیل مجلس رأی میداد حالا ۵۷۰ هزار تا رأی میدهد) این حرفها نباید زده میشد زدن این حرفها خطرناک است هنوز هم اگر یک آثاری از جهش هست در طبقه کارگر و طبقه شریف و زحمتکش کارگر است (فرهادپور- شما و آقای مهندس ریاضی یک اندازه رأی دارید) (عباس میرزائی – مردم ته ران به عبدالله ریاضی افتخار میکنند که رئیس مجلس انقلابی است و به او ۵۰۰ هزار رأی میدهند نه به حرفهائی که شما بزنید) هنوز همانصاف و مروت و جوانمردی خوشبختانه در طبقه سوم در طبقه زحمتکش در طبقه کارگر بیشتر از سایر طبقات است من از همان جاکه نشستهام ناظرم که دوست عزیز نماینده محترم، جناب آقای عباس میرزائی را نمیدانم عیب یا حسن کار ما این است که با ۳۰ سال تاریخ ایران راه افتادیم سیماها را خوب میشناسیم مجاهدات، فداکاری و مبارزات یک رنگی دوست عزیزمان عباس میرزائی عزیز را میدانیم و میشناسیم نمی دانم از توفیق چه خبر شد؟! که خدا توفیقش بدهد همیشه از سیمای ایشان تعریف میکرد و مطالبی داشت کسانی که با توفیق آشنائی داشتند می دیدند که همیشه این کارگر زحمتکش مواظب ناطق است همینطوری نشسته و نگاه میکند اگر موافق شد که سر تکان میدهد این صمیمیت است یعنی که من علاقه دارم به حزبم من یک فرد حزبی ام و علاقه دارم به تز حزبی، من یک فردی هستم که باید حواسم جمع باشد همین امر سبب شده که اجازه بده خدای نکرده این تو هم پیش نیاید که احساسات پاک و بی شائبه ایشان سبب بشود که من یک خورده عرض بیجائی بکنم که آقا تو چرا؟ خواهش میکنم یکی از آقایان اسم آقای عباس میرزائی را یادداشت و به حزب ایران نوین گزارش دهند تا حزب موجبات تشویق ایشان را فراهم کنند تا دوره دیگر نیز که یک فرد کارگر آغاز دازدهمین سال فعالیت پارلمانی است و ۱۲ سال حقوق پارلمانی را احراز و دریافت میکنند این آرزوی ما است تا آنوقت بگوئیم که این بود که ۱۲ سال است حقوق پارلمانی را دریافت میکند و دستش پینه دار دو این شخص که دوازده سال حقوق پارلمانی دریافت داشته امید ما است که درد کارگر و طبقه خود را میشناسد این انقلاب را بسود کارگر پیاده کردهاید من درود میفرستم و آرزو دارم که این تشکیلات و تحزب روزی بآن مرحله برسد که اینجا را برای همیشه مسکن و مأوای کارگران و ملجأ کارگران، زارعین و روشنفکران ببینیم و طبقات را ملاحظه کنیم.
یک نفر از نمایندگان – هستند شما چشمتان را باز نمیکنید.
دکتر الموتی – این افتخار انقلاب ایران است که ۷ سال ۸ سال نماینده کارگر در مجلس باشد.
مردم باز هم رأی میدهند.
صائبی – مجلس مجلس انقلاب است.
زهتاب فرد – بله صد در صد مگر من غیر از این گفتم ضبط صوت هست.
قدردان – این مورد توجه اعلیحضرت همایونی است آنها که آرزو دارند کارگر نباشند باید این آرزو را بگور ببرند کارگر مورد توجه اعلیحضرت همایونی است و بآنها لقب شریف عطا فرموده است (صحیح است).
یکنفر از نمایندگان – شاید حزب مردم مخالف کارگر باشد.
قدردان – شما با کارگر مخالفید؟
عباس میرزائی – حزب مردم بگذار با کارگر مخالف باشد چراعصبانی میشوی؟
قدردان – کارگر چرخ اقتصاد مملکت را میچرخاند شما مخالفید؟
زهتاب فرد – من از دوستان هم مسلک حزب مردم که اعتقاد دارم بعد از اینکه جلسه را ترک کردم خواهند گفت که مطالب شما نه حزبی بود نه اصولی بود نه بصلاح برداشت کلی بود از آنها خواهش میکنم مطالبی عنوان نکنند و مطالبی که اینجا عنوان میشود نه تأیید کنند و نه تکذیب، من از این یادآوریها درس میگیرم، متنبه میشوم من تجارب تلخ دارم از این حرفها دیگر سعی خواهم کرد حاشیه نروم من روزی که افتخار نمایندگی مجلس شورایملی را در ان دورهها داشتم برداشتم این بود که اگر در کلیات جناب آقای عباس میرزائی و جناب آقای قدردان اگر اشتباه نکنم آنروزها اگر نکتهای بنظرم میرسیدبعنوان مثال حتماً موکلین شما هم مراجعه میکنند و از دردها و گره خوردگیهای زندگیشان تعریف میکنند اگر از تبریز بمن مینوشتند که کلمه تبریز موجب غرور شخصی من شد و باعث شد که یک مقداری باز بحاشیه رفتم بله اگر از یک قضیه تبریز مثلاً برای من مینوشتند که سیل آمده یا خشکسالی شده و ما امسال بذر نداریم من میآمدم در پشت تریبون و نمیگفتم آقا امسال خشکسالی شده و زارعین فلان منطقه بذر ندارند و مثلاً به هشترود کمک کنید این کار را دکانداری میدانستم این را عوام فریبی میدانستم این را خودخواهی میدانستم میگفتم بجای اینکه بیایم عنوان کنم که در حوزه انتخابیه من کربلائی حسین کدخدانامهای نوشته میگفتم اگرخشکسالی شد اگر یکسال حوادثی پیش آمد سیلی، زلزلهای آمد و عدهای از زارعین بذر نداشتند بانک کشاورزی، وزارت اصلاحات ارضی چه فکری کرده است چون میگفتم این درد مملکتی است برای مثال از فلان قصبه مینوشتند که چون خشکسالی بود ما نتوانستیم امسال بدهیهای خودمان را ببانک بدهیم میگفتم وقتی خشکسالی میشود در یک منطقهای جناب جوانشیر محترم، چرا دست روی دست بگذاریم و صبر کنیم تا زارعین بدبخت سرازیر تهران بشوند و این در وآن بزنند خودشان را خفیف و ذلیل کنند، ما که دوران انقلاب و دوران آزادی بردگان امروز زندگی میکنیم خوب وزارت اصلاحات ارضی به بانک کشاورزی توصیه کند آقا مأمورینتان هر وقت هر لحظه شندیدند اطلاع حاصل کردند در یک منطقه در یک دهکده حادثهای اتفاق افتاده خشکسالی شده سیل و زلزلهای آمده و زارعین نمیتوانند غرض هایشان را بپردازند بلافاصله به مرکز گزارش بدهد بدون آنکه آنها عریض نگار بشوند شما فوری اطلاع بدهید ایبن منطقه قروضش یکسال تمدید بشود با چنین برداشتی زمینه شکایت در سطح مملکت در یک درد مشترک خشک میشد این برداشت من بود حالاکه مثالی زدم این مطلب را هم یاد آور شوم و چون حرف اقلیت خوانا نیست شما اکثریت بوزیر مربوطه و مدیر عامل بانک کشاورزی، جناب دکتر متین خطیبه شهیر حزب اکثریت و وکیل محترم، شما بدولت توجه بدهید فردا اگر مثلاً در میان دو آب حوزه انتخابیه جناب احتشامی یا در حوزه انتخابیه بنده یک قصبه مورد بی مهری طبیعت قرار گرفت بلافاصله بانک کشاورزی رأساً اقدام کنند که آنها بدبخت نشوند به خدا، به پیر، به پیغمبر، ما هم با شما هم آهنگیم و همدردیم، شما آن طرف آنطرف صفحه را میخوانید شأن دمکراسی ایجاب میکند که ما هم اینطرف صفحه را بخوانیم ما تلخی را با تمام عوارض مترتب بر تلخ گوئی استقبال میکنیم این حداقل فرصتی است که یک مقدار از درددلهای مردم و موکلین خود و شما را ما اینجا عنوان کنیم این پرتقال فروشها، این بلیط فروشها و دوره گردهای تهران اکثرأ زارعین هستند و متأسفانه از بس آمدند تهران و رفتند و کسی بدردشان رسیدگی نکرد اینجا ماندگار شدند شما حساب بفرمائید دیروز یا پریروز بود یک تلگرافی داشتم از سیستان مردم سیستان تلگراف کردند که سال گذشته که آب نداشتیم دقت بفرمائید که گفتن این حرفها یک نفر را به چه سرنوشتی انداخت ما میخواهیم که نماینده این دوره سیستان به سرنوشت نماینده دوره گذشته مبتلی نشود از سیستان تلگراف کردهاند که سال گذشته آب نداشتیم نتیجه این شده که شنهای روان آمد و رودخانهها را پر کرد جناب ریگی عزیز توجه بفرمائید خوشبختانه امسال آب هست اما رود خانهها پر است از شن (مظهری- بفرمائید پارسال و امسال دولت چقدر کمک کرده) یقین است کمک کرده و وظیفه دولت است اما شما تعقیب بفرمائید شاید به نتیجه برسد زارع سیستان که پول ندارد بیاید چندین ده هزارتومان خرج کنند و رودخانهها را لاروبی کنند و تمیز کنند تا بشود از آب استفاده کرد شن روان رودخانه را پر کرده تلگرافش را هم زده منتظر هم شده اما خدای نکرده اگر غفلت شد امروز و فردا بشود زارع ناچار راهی تهران و مراکز نزدیک استان میشود یادداشتی یکی از دوستان اکثریت فرستادند که اسمشان را نمی گوئیم که برایش پرونده بشود که خدای نکرده با بنده ارتباط دارد نوشته است در منطقه خودشان خشکسالی هست زلزله هم شده خواهش دارند توجه بشود متأسفانه در بعضی از دستگاههای اداری و مملکتی آن دلسوزی و حال و شور انقلابی که در شما هم مسلکان حزب ایران نوین هست در آنها متأسفانه وجود ندارد باور بفرمائید عضو حزب مردم هستند چون ما عدهمان خیلی کم است حتمأ ستون پنجم هست اینها گوش نمیدهند این تلگرافها میآید اینجا میماند بنده آن دوره عقیدهام این بود که میآمدم اینگونه مسائل را عنوان میکردم یا عرایض و ایرادات من اصولی و صحیح نبود و ناپخته بود یا خدای نکرده دولت و دولتهای وقت چون من مخالف بودم عناد و لجاج میکردند و بحرف گوش نمیکردند و من اعتراف میکنم که در آن چهار سال نتوانستم بمعنی عالی وکالت نسبت بموکلین خود ایفای وظیفه کنم این دفعه که از طرف مردم بناب بوکالت مجلس شورایملی انتخاب شدم دوستی آمد پیش من و گفت فلانی، گفتم بله، گفت چهار سال جیغ و داد کردی چه اثری داشت اگر برداشتنت باز همان است ول معطلی شما رفتید دم از اصول زدی دم از کلیات زدی و حرفهای گنده گنده گفتی کسی به حرفت گوش نداد این بار وکیل یک منطقه بودی حرفهای آنها را بزن من یک پیشنهاد میکنم میدانم قبول نخواهی کرد شما موکلین ارزنده دارید خدا را شاهد میگیرم خدا را که بیربط بزبان نمیآورم بشرفم با اعتقاد میگویم اقای سعید وزیری و جوانشیر عزیز توجه بفرمائید نگذارید خدای نکرده عقیده عمومی بشود میدانید این مرد به بنده چه گفت؟ گفت اینهاراول کن پیشنهاد من اینست میدانم قبول نخواهی کرد که سه چهار نفر از متفذین محل را بچسب برای سه و چهار نفر کار و در تعقیب پیشنهاد انها دوندگی کن اینها درمحل یک سروصدائی راه میاندازندوتو درمحل یک کارهائی میکنی ودرانتخابات آینده هم پیش میبری گفت این کار را که میدانم قبول نخواهی کرد پس یک کار بکن بیا حرفهای حوزه انتخابیه خودت را بزن در چهارچوب یک منطقه کوچک بناب حرف بزن و چهارکلمه هم در روزنامه بنویس هم وجدانت آسوده است و هم وظیفه ات را انجام دادهای و هم بناب قسمتی ازایران است اگر اولی را یعنی پیشنهاد اول را نپسندیدی و نخواستی که این شاه پرستان حرفهای برای تو سر و صدا راه بیندازند بیا لا اقل پی حوزه انتخابیه خودت برو البته اولی را که طبعأ نه بآن تجربه رسیدهام و نه خدای نکرده بآن پایه از خفت و ذلت فکری رسیدهام که پیشنهاد اول را بپذیرم آنرا که نپذیرفتم اما اعتقادم این شد که با دومی توافق کنم و اعتقادم این شد که تا جائیکه میتوانم عنوان کنم دردهای محلی و منطقهای خودم را بگویم. اشارتی کردم و سرو صدا راه افتاد خیلی علاقه دارم که یک خرده جمع و جور شده و حساب شده حرف بزنم حساب شده دوستان مجلس و اکثریت که باز سروصدا راه نیفتد قبول کنید اگر باز گریزی میزنم به مطالبی که شاید موجب تکدر خاطر بشود معذرت میخواهم و تا حدودی بی تقصیرم رفتم دنبال اینکه این پیشنهاد دومی را عمل کنم گفتم که بناب را بشناسم درد بناب رابشناسم وزیر کشور در یکی از سمینارها گفت تا ما درد را تشخیص ندهیم بدرمان نخواهیم رسید من رفتم ببینم درد منطقه چیست بیآیم باصاحبان نظر و طبیبان اجتماعی در میان بگذارم دیدم درد بزرگ حوزه انتخابیه من عقب ماندگیش هست دلایلش را هم اشاره کردم یک دلیلش اینست که یک جا عرض کردم اتحاد، اتفاق و هماهنگی و یک جا تشتت چون عرض کردم من۶ هزار خردهای دأی داشتم و طرف من۵ هزارو خردهای این یکی از عوارض درد است اختلاف نظر هست که یک پارچگی نیست دوم اینکه وقتی دیدم اکثریت باصطلاح متوجه من شد تازه متوجه عقب افتادگی دیگر اینها شدم و آن اینست که اینقدر پرت از مسائل هستند که نرفتند دنبال کاندیدای اکثریت که بتواند درد آنها را درمان کند دیدم جامعهای مردمی که اینقدر عقب افتادهاند که این تشتت را دارند بعد از اینکه مقدماتی چیده شد که شرحش از حوصله مجلس خارج است فعالیت کردیم نصف مردم بمن رأی دادند نصف هم به کس دیگر تازه کج سلیقگی مردم منطقه من برزو کرد که مرا انتخاب کردند مگر بنده چکار میتوانم بکنم حرف معمولی نمیتوانم بزنم حرف معمولی هم که میزنم مواجه با اعتراض شما میشوم و حیأت محاکمه هم که مطلقأ از این حرفهای بنده خوشش نمیآید چون هر روز ما در راهرو با هم برخورد داریم اخلاق و ادب ایجاب میکند که بهر حال عنایتی شما بفرمائید و تعظیم بنده را جواب بدهید ولی هیأت حاکمه که دیگر نیازی ندارد پس این هم از عقب افتادگی حوزه انتخابیه بنده است اتفاقاً دیروز یک نامه از شهر داربناب داشتم ما انجا چند تا ده و قصبه داریم که دو هزار نفر بیشتر جمعیت دارد ولی فاقد آب مشروب است فاقد اب سالم است انقلاب شده به سود هفتاد و پنج در صد کارگران ورنجبران ولی در یک منطقه دهاتی هست که بیش از دو هزار نفر نفوس دارد ولی فاقد مدرسه است.
مهندس فروهر- مال که همه جا میرود.
زهتاب فرد- جنابعالی مترقی هستید پیشرو هستید و روشنفکر هستید و ما هم به ثروت با چشم تنگی نگاه نمیکنیم خیلی از آزادی خواهان و مشروطه خواهان را سراغ داریم که از اشراف و اعیان بودند و پیش قراول آزادی خواهان بودند جنابعالی هم از آن طبقه هستید درست است که الاغ هم از کوه بالا میرود ولی اگر بار داشته باشد نمیتواند برود و اینها اصطلاح محلی است اصطلاح حوزه انتخابیه شش هزار نفریاست که شما اعیان و اشراف با این اصطلاحها اشنا نیستید دیروز یکی از ناطقین شهیر حزب ایران نوین اینجا اظهار انزجار فرمودند که حزب مردم در مسائل پیش پا افتاده دارو، اتوبوس، تخم مرغ، کره صحبت میکند خوب هر کس در سطح خودش و باصطلاح میتواند از گرفتاریهایش صحبت کند گرفتاری حوزه انتخابیه بنده از همین قبیل است و متأسفانه اصطلاحات قابل فهم انها هم همین است که شاید از نظر فارسی امروز ثقیل باشد نمی دانم آقای معاون وزارت ابادانی و مسکن تشریف دارند یا نه از خود وزراء که انتظار نداریم تشریف نداشته باشند.
عباس میرزائی- آقای قوام صدری تشریف دارند و وزیر هستند.
زهتاب فرد ـ من آن تعلیمات مدنیه ابتدائی که مسائل ابتدائی سیاسی راتعلیم میداد گرچه آنوقتها هم شاگرد تنبلی بودم ولی باور بفرمائید خواندهام و منظورم وزراء اجرائی بود البته آقای قوام صدری مورد احترام همه ما هستند و مردی است که بامور سیاسی و اجتماعی کاملاً وارد است و اطمینان دارم هر اینجا عنوان میشود به آقای نخست وزیر خواهند گفت که زهتاب قرد جلد عوض نکرده و هنوز دست شما است و علامند است اگر بشود در این مملکت خدمت کند و لغزش هائی را بازگو میکند بلحاظ این وظیفه دوستی اش را انجام میدهد سال گذشته سیلی آمد جناب آقای معاون وزارت آبادانی و مسکن من صحنه سازی نمیکنم این واقعیتی است بخدا نمیخواهم با گفتن این حرفها و دردها وقتی بحوزه انتخابیه خودم میروم یک عدهای از من استقبال کنند استقبال منحصراً در شأن اعلیحضرتشاهنشاه است و ما در کلاس خودمان حزب مردم این نوع کارها را محکوم میکنیم (صحیح است) یک عده از دلسوختگان استقبال نیامده بودند در فرودگاه تبریز دیدید ما هم دیدیم عرض کنم سیل آمد و زندگی محقر یک عده زارعین را تهدید کرد یک روحانی عالی مقام دوشش را در آورد یک روحانی عالی مقام مجتهد تحصیل کرده دکاندار نیست عبایش را درآورد با خاک و گل مخلوط کرد و جلوی سیلی که خانه کوچکی که مال پیر زنی بود گرفت با این ژست و حرکات روحانیت سبب شد مردم هم قیام کردند بیل هایشان را برداشتند واز نیروی انسانی استفاده شد و جلوی سیل را تا حدی که بشود خانهها و آشیانههای افرادی را که سرپزست نداشتند بگیرد حالا این مردم سالها ست که مینویسند و منعکس است که برای ما مبلغ کمیخرج کنید یک سیل بند کوچکی بسازید نه از آن سدها که ۸۰۰ میلیون براورد میشود و بعد دست آخر ۱۰۰۰ میایون و شاید بیشتر تمام میشود و بعد هم معلوم میشود در مسائل لاروبی و فنی و مسائل دیگر اشکالاتی پیش آمده که شاهنشاه آریامهر مکرر باین ملاحضات اشاره کردند، نه، در حدود صد، صد و پنجاه هزار تومان خرجش است بیایید این سیل بند را بسازید که هر سال زندگی ما تهدید نشود. تهدید زندگی می دانید یعنی چه؟ یعنی کوچ کردن زارعین به شهرها این را آقا در دولت برسی بفرمائید شما هزار عنوان میآورید که چرا کارها را در تهران متمرکز شده ولی بدانید که این یک راه حل پیش پا افتاده است اما فراموش کردهاند که چکار کنند که زارعین دستشان به بیل و آب وزمین بند بشود دستور بفرمائید این سیل بند درست بشود از فرهنگش نامه نوشتند اکثر ساختمانهائی که ما داریم هر لحظه زندگی و حیات دانش آموزان را تهدید میکند اینها در مخروبههای نا امنی زندگی میکنند با اسم مدرسه شما این مدارس بزرگی را که در تهران میسازید یک مدرسه را هم ببرید به سطح دهات این انقلاب وقتی سالم پیاده خواهد شد که نزدیک بشوید و درک کنید منویات اعلیحضرت همایون شاهنشاه را که این انقلاب را به خاطر هفتاد و پنج در صد این مردم میخواهند نه به خاطر من و شما اجرا کنید اعمال کنید سیل بند میخواهند مدرسه میخواهند شهر دو هزاروپانصد نفری بناب فاقد یک اداره شهربانی است شهربانی که امروز توانسته چنین اعتماد همگانی را به خود جلب کند و حافظ جان و مال و امنیت مردم تلقی شود و مورد اعتماد همه ماست اما شهر بناب فاقد شهربانی است نیمه شبی هم در چند سال پیش آمدند یکی از ادارانجا یعنی ثبت اسناد را برچیدند و بردند به بینید اینهاچه عقده هائی ایجاد میکند آقای وزیر بیائید یواش نزدیک بشویم به انقلاب اداری آخر این انقلاب اداری را چه طور میخواهید پیاده کنید آقای صادق احمدی را روز اول وزارتشان تبریک هم یواشکی و دور از چشم مردم برایشان فرستادم.
اسعد رزم آرا- اینقدر آزادی هست در حزب مردم؟
زهتاب فرد– بله متأسفانه انظباط و این حرفها را فقط وقتی شما می گوئید به گوش ما میخورد تلگراف تبریک زدم در روزنامه هم تجلیل کردم و روز اول که شرفیاب شدم گفتم آقای صادق احمدی حوزه انتخابیه من یک اداره بنام ثبت اسناد داشته و آنرا نیمه شب آمدهاند بر چیدهاند و بردهاند و این عقدهای برای مردم ایجاد کرده آخر شهری است که صد و پنجاه هزار و خردهای جمعیت دارد این را دستور بفرمائید مجدداً تأسیس کنند بلافاصله اقدام کتبی و تلفنی کردند مقام وزارت تا این لحظه که من در خدمتتان هستم و سه ماه از حقوق مجلس بهره مند شدهام خبری نیست باز هم از آنجا عریضه نگار شدهام بخدا آقایان این مسئله پیش پا افتاده نیست درد خود شما هم هست این حرفها که ما میزنیم اگر مورد سلیقه شماها هست یک احسنت بفرمائید که ما هم نفسی بکشیم چند بار هم یادداشت فرستادم و چند بار هم دست بدامان این دوست عزیزمان آقی شیخ الاسلامی شدم که هم از نظر همشهری بودن و هم از نظر قضائی در ایشان نفوذ دارد این توقع را از آقای صادق احمدی دارم که حداقل در این مورد که یک تقاضای کوچک کردیم عملی بفرمائید تا بحال که عمل نشده و این یک نمونه از انقلاب اداری است ممکن وقتی من تریبون را ترک کنم یکی از ناطقین متبحر بیاید و پاسخی کوبنده بمن بدهد و از احسنتهای شما هم بهره مند شود ولی آیا این جواب اهالی بناب خواهد بود همین که راضی بشوید که جواب زهتاب فرد را کی و چگونه داد؟ تازه زهتاب فرد یک هزارم دردهای مردم را بازگو میکند این یک واقعیت تلخ است بخداوندی خدا قسم بشرف خودم قسم بمقدسات عالم قسم ما یکصدم گرفتارهای مردم را منعکس نمیکنیم چرا توجهی نمی فرمائید یک مثال دیگر بزنم (یکنفر از نمایندگان- امکانات را هم در نظر بگیرید) دوست عزیز من، نیمه شب دو سال پیش آمدند یک اداره ثبت اسناد را از یک شهر ۲۵۰۰۰ نفری برچیدید چه امکاناتی را در نظر بگیرم؟ چرا جملهای میگوئی که خودت هم اعتقاد نداری عزیز من ما هم همدرد شما هستیم و هم صف شما هستیم در موردی بمن اعتراض کنید که وقتی جلسه تعطیل شد وجداناً ناراحت نشوید خدای من شاهد است که مکرر وقتی شما صحبت میکنید از صمیم قلب بدون اینکه متوجه باشم بیخ گوش من آقای رامبد نشسته احسنت میگویم آخر شما هم انصاف داشته باشید این ملک کندی بمعنی ده، دو سال و خردهای است که مردم تقاضا کردهاند که این کندی یعنی ده و به جائی که هفتاد و پنج هزار نفر جمعیت دارد در شأنش نیست اسمش را عوض کنیم بگوئیم ملک شهر حتی آستان قدس رضوی پرچمی فرستادند بنام ملک شهر این درد آور است دو سال است که گوش نکردهاند همه اش که مطالب بزرگ نیست شما بیائید بمردم شخصیت بدهید برای مردم ارزش قائل شوید شما مستخدم مردم هستید نوکران مردم هستید دو سال خردهای ایست که جواب ندادهاید بنده با جناب نخست وزیر صحبت کردم حالا ممکن است بفرمائید زهتاب فرد مرتب گریز میزند و راجع به آقای نخست وزیر صحبت میکند من شخصاً به حسن نیت آقای هویدا اعتقاد دارم (دکتر پرتو اعظم- همه اعتقاد دارند) و از گفتن آن هیچ ابائی ندارم چون اینها از هم جداست مثلاًمن با این آقای الموتی هم حساب جداگانهای دارم و ایشان را بنام یکی از آزاد مردان میشناسم (احسنت) ما در صف دشمنان شما نیستیم ما در صف دوستان هستیم و ناصحین مشفق شما هستیم بیائید با هم کنار بیائیم آخر اقلیت چه حرفی میزند دلتان میخواهد در بیرون بگویند اقلیت نوعی اکثریت است ما که آرتیست نیستیم ما اقلیتیم وقتی من میآیم اینجا حرف میزنم چه کلماتی آقای دکتر متین بکار ببرم که شما مورد تأییدتان باشد آقا لطیف تر از این کلمهای پیدا میشود که میگوئیم دولت خطا آقاین دسته جمعی می گوئید خطا نیست خطا نیست یک دیکشنری بدهید که اقلیت از آن کلمات استفاده تا مطلبی عنوان کرده بشود انتقاد سازنده (پرتو اعظم- دیکشنری نه انگلیسی است نه فرانسه) بیسوادی بنده ریشه عمیق دارد آخر انتقاد نماینده حوزه انتخابیه ۶ هزار نفری در مقابل اساتیدی که حوزه انتخابیه پانصد هزار نفری دارند دل شیر میخواهد عرض کنم بیائید واقعاً باهم کنار بیائیم تا بدانیم در اینجا از چه کلماتی باید استفاده کنیم که اسباب ناراحتی شما نشود. آقا دوسال و خرده ایست این کلمه ملک کندی که تقاضا شده است ملک شهر بشود یکی از تقاضاهای مورد نظر است (پروین صوفی جواب دارد) میفرمائید جواب دارد الان خودم جوابش را عرض میکنم خانم صوفی میآیند میفرمایند کلمه ملک نباید گفته شود تصویب شده که از این کلمات نباید استفاده شود ولی آیا این هم تصویب شده که دو سال و خردهای ننویسند که یک پیشنهاد دیگر بدهید یک ملتی یک مردمی یک اجتماعی که معتقدین، انقلاب هستند خواهش میکنند اسم محلشان را عوض کنید شما نامه بنویسید باین دلیل درست نیست این اسم صحیح نیست یک اسم دیگری پیشنهاد کنید بخداوندی خدا این مردم یک نامه دریافت نکردهاند این میشود دولت؟ این میشود نوکر؟ این میشود خادم و مخدوم؟ شما میفرمائید برای یک تقاضای کوچک اینها باید بهر کس که صاحب یک عنوان است پناهنده شوند تا یک تقاضا پیش پا افتاده شان مورد قبول قرار بگیرد این صحیح است سرکار خانم صوفی شاید خواهید فرمود آقای زهتاب ضمن بیاناتشان توجه نکردند این کلمه عربی است یا این کلمات مقدساست و نباید گذاشته شود ما هم میدانیم ولی چرا جواب داده نمیشود شما به این موضوع بصورت یک موضوع کوچک نگاه میکنید؟ شما مرتب مطالبی راجع به روز ۲۸ مرداد چهارم آبان ششم بهمن و غیره در اینجا سخنرانی میفرمائید و همه صحبتها منحصر میشود به این مطالب و وقتی که پای مسائل دیگر میرسد میگوئید مطالب کوچکی است اما برای گفتن این مطالب و اسم نویسی برای نطق شب را در مجلس میخوابید و آنوقت در حاشیه حرفها یک گریزی هم بخوره انتخابیه تان میزنید که بله فلان گرفتاری را دارد خوب شما بحزب مترقی یعنی ایران نوین دین اخلاقی دارید ینیان گذارانشان خوب مترقی بودند یکی از دوستان بمن میگفت شما یک کاری کنید او میگفت برو صورت مذاکرات دوره بیست و دوم را بردار و مطالبی را که نمایندگان اقلیت درباره حوزه انتخابیه شان عنوان کردهاند در بیاور و بخوان ببین چه التماسها و دخواستها این هم مسلکان کردهاند و هیچ جوابی و نتیجهای دریافت نکردهاند غیر از آقای مجید محسنی که آمدند اینجا و نطق کردند که هفتصد میلیون ریال در حوزه انتخابیه شان خرج شده و همه را به درد سر انداختند.
دکتر متین- راجع بچه موضوعی؟ یعنی اقلام خرجی که دولت در حوزه انتخابیه من کرده است؟ معذرت میخواهم از این نظر که اسمی از من بردید عرض کردم.
زهتاب فرد- من اسم شما را بردم؟! (نمایندگان خیر) ایشان مثل اینکه عجله در جواب دادن دارند ظاهراً بعد از بنده نوبت شما است که بیائید جواب بفرمائید.
دکتر متین- معذرت میخواهم اشتباه شنیدم چون محسنی و متین قریب المخرج است (خنده نمایندگان).
زهتاب فرد- انشاء الله در بقیه مطالب سوء تفاهم نشود عرض کنم دوست ارجمند و عزیزمان آقای مجید محسنی در دوره ۲۱ در روزنامه نوشتم عمقلی من تلاش شما را تحسین میکنم و احساس غرور میکنم چون ایشان در محافل هنری باین اسم معروف هستند و صادقانه آنچه در امکان دارد برای پیشبرد خواستههای اصولی حوزه انتخابیه اش تلاش میکند و من خیلی خوشحالم که اینجا آمدند یک بیلان درخشان دادند که برای بقیه هم مسلکان ایجاد دردسر کردند چون در سایر حوزههای انتخابیه این ارقام باین سطح عملی نشده است. راجع فساد اداری نباید چیزی گفت در اینجا گریزی بانقلاب اداری بزنیم و یک خرده پیش روی کنیم آقایان بهتر میدانید یک قدری تأمل بفرمائید باین نکته که عرض میکنم و از شما خواهش میکنم وجداناً در این مورد استثنائی بعرایض نمایندهای با ۶ هزار و خردهای رأی دقیقاً توجه بفرمائید آقا بمن بفرمائید ببینم در کدام مسائل و مشکلات و گرفتاریهای پیش پا افتاده در سطح خیلی خیلی عادی شما خود را نیازمند به ملاقات جناب وزیر یا لااقل معاون ایشان نمیبینید؟ اگر انقلاب اداری صحیح اجرا شده باشد شما نیاز دارید وقتی یک معاون وازرتخانه جلسه مجلس را ترک میکند از آن گوشه بدنبال میدوید و توی راهرو دستش را میگیرید و با التماس و خواهش میگوئید آقادستور بفرمائید که دیوار مثلاً فلان دیوار مدرسه را تعمیر کنند که روی بچههای مردم نیفتد البته اینکه گفتم همه منظورم همه مسلکان بخش خصوصی است (یک نفر از نمایندگان- بخش مخالف) من خفیف ترش کردم از این بخش مخالف همه دسترسی بجناب وزیر ندارند (یک نفر از نمایندگان اقلیت- خودشان هم ندارند) آقا کار را به یکی باید رجوع کرد اینها مسائلی پیش پا افتاده است خدا شاهد است همه اش مسئل کوچک حوزه انتخابیه ما است متأسفانه هر وزیری را که میبینیم دو سه دقیقه تعظیم و تکریم و احترام بعد یک مقداری توضیح میدهم و بعد یک نتیجه موقتی میگیرم که بعد از دوندگیهای زیاد ببینم توفیق حاصل میشود یا نه جز سرکار خانم وزیر آموزیش و پرورش که اخلاقاً موظفم سپاس بگویم چون دو تقاضا از حضورتان داشتم هردو را امر فرمودند و اجرا شد و این آقای صادق احمدی که بهشان زیاد ارادت دارم و خیلی خیلی تفاوت معامله هست ایشان هم راجع به ثبت اسناد بناب کتباًو شفاهاً و تلفنی دستور فرمودند و اجرا نشد من هیچ دلم نمیخواست از سرکار خانم اینجا تجلیل کنم ولی اخلاق اینطور ایجاب میکند. موضوع مهم دیگر ما تقاضا کردیم در ملک کندی یک کمی بما بکنند آقا این یک درد بزرگی است که هیچ مطلب پیش پا افتادهای را در حوزه انتخابیه خودمان نمیتوانیم حل کنیم مگر اینکه با وزرای مربوطه روابط و خصوصیت و دوستی شخصی داشته باشیم و یاین وسیله مگر بجائی برسیم آقا درد آور است در این باره قدری بیندیشید در کمیسیونهای حزبتان روی این مسئله بررسی کنید عرض کنم مشکلات و گرفتاریهای حوزه انتخابیه اکثر آقایان است اگر بنا است در اینمورد صحبتی بشود این به آن معنا نخواهد بود که ما منکر اقدامات وسیع عمرانی و اقتصادی و اجتماعی و آموزشی در سطح مملکت نباشیم علی التحقیق در چند سال اخیر از ثمرات انقلاب سفید انقلاب شاه و مردم، کارهائی که در چند سال اخیر تحقق پذیرفته جزو آرزوهای قرون بوده این هرگز مبالغه نیست بیاد دارید که چند سال پیش کارهائی که در مملکت انجام میگرفت مثل راه زیر زمینی خیابان سپه من چون روزنامه نگار هستم خبرش را منعکس کردهام یادم هست که وقتی این راهرو زیرزمینی در میدان سپه افتتاح میشد از نخست وزیر وقت مملکت مرحوم علاء دعوت شد که بیایند این راهرو زیر زمینی را افتتاح کنند حالا از تهران تا مرز ترکیه راه اسفالته داریم که نه در افتتاحش تشریفاتی قائلند نه آنرا به رخ عمرو وزید میکشند روز و روزگاری در همین تهران اکثر اوقات را ما در خاموشی برق میگذارندیم حالا خاموشی دو شب اخیر برق نباید خیلی بنظر ما بزرگ بیاید ده پانزده تا شرکتهای خصوصی بودند که چیزی بنام برق تحویل ما میدادند که این شوخی آن روزها معمول بود که با شمع یا کبریت دنبال روشنائی برق گشت حالا برق سراسری ممکلت را داریم کسی منکر این خدمات نیست یک وقتی در این مملکت نه یک کارخانه سوزن و مداد و مانند اینها ولی امروز شما سطح برداشت اقتصادیتان از کارخانجات بمرحلهای رسیده که دارید مازاد بر مصرف داخلی را به بازارهای خاورمیانه آمریکا و شوروی و لبنان صادر میکنید و در سایر ممالک جا باز میکنید اینها یک واقعیتهای درخشانی است اینها را کسی منکر و مخالف امور نیست از بعضیها هنوز سنی نگذشته است لابد بیاید دارید وقتی میخواستیم یک لیوان آب بخوریم بشیر آب باصطلاح یک پارچه سفید میبستیم تا ان کرمهای ریز و کوچک جمع بشود و وارد لیوان نشود تا بتوان یک لیوان آب خورد ولی الان در اکثر دهات آب لوله کشی هست (آفرین) اینها را کسی نمیتواند منکر شود یک وقت در استان آذربایجان که آن وقتها بشرقی و غربی تقسیم نشده بود و فقط به کلمه آذربایجان نامش را مینامیدند جناب دکتر شفیح امین بنده را میبخشند اگر اشتباه کرده باشم آن روز در آذربایجان فقط دو تا دکتر داشتند امروز در اکثر نقاط و قصبات سپاه بهداشت دارید آقا انقلاب را نمیشود منکر شد کیست که جرأت داشته باشد درباره ثمرات انقلاب حرف بزند گاهی شما میگوییداین حرفهائیکهما میزنیم در لباس انتقاد، ببعضی از رادیوها بهانه میدهید آن رادیوها در مقابل این اسناد مهم و محکم چه میتوانند جواب دهند، آقا این شأن دمکراسی است ما با این بهانه جوئیها دمکراسی و آزادی خودمان را محدود نمیکنیم (احسنت) من اینجا هر حرفی میزنم ممکن است در حرفهای بعدی من حرفهائی باشد که گفته شود این حرفها صلاح نیست ولی به عقیدةمن صلاح است برای اینکه ما به مرحلهای از ثبات سیاسی رسیدهایم و حمایت و پشتیبانی عمومی از تز انقلاب شاه و ملت به قدری است که هیچ حرفی نمیتواند مسیر ما را منحرف بکند شما سابقاً کدام دهقان و دهقانزادهای را سراغ داشتید که سرش زخم نداشته باشد؟ کدام شهری را میشناختید که چشمهایش تراخمی نباشد امروزه همةاین مسائل جزو ملاحظاتی شده که در قاموس ما به فراموشی سپرده میشود (احسنت) این واقعیاتی است که نمیشود کتمان کرد امروز پیشرفت و تلقی ما بمرحلهای رسیده است که خوشبختانه الگوئی برای ممالکی شده که میخواهند مملکتشان را تغییر احوال بدهند. امروز ما در چند مملکت متخصص داریم خوب اینها همه افتخاراتی است که همه شما و اگر انصاف داشته باشید و همه ما در آ سهیم و شریک هستیم آهنگ هائی که در چند سال اخیر از ایران شنیده میشود دنیا تکاندهنده تلقی شده و آهنگهای غرور انگیزی است شما تصور میفرمائید اگر اقلیت خودش را در این مسائل وارد نمیکند منکر بدیهیات است؟ نه جانم، در مقدمه عرایضم گفتم ما حرفهائی را می گوئیم که شما در دلتان می گوئید جانا سخن از زبان ما می گوئیم (یک نفر از نمایدگان- اکثریت و همچنین هرچه را ما میگوئیم) ما یک مقدار مطالب با مختصر دست کاری و تعدیل و حساب شده کارها را تأیید میکنیم ولی این پیشرفتها مانع از افشاء حقایق تلخ نخواهد بود (احسنت) ما بخش مخالف هستیم من هم جزو بخش مخالف هستم متأسفم که بگویم جناب نخست وزیر اخیراً کمی عصبانی شدهاند و من از دوستان خیلی نزدیکشان استدعا دارم بایشان یاد آور بشوند آقای نخست وزیر از برداشت و روش ۶،۷ سال اولتان چه ضرری دیدید که حالا کمی عصبانی شدهاید شأن نخست وزیری ایجاب نمیکند که عصبانی بشوید وقتی شاهنشاه رهبر مملکت در اجتماع اخیر شرف یابی حزب مردم عبارتهائی بکار میبرند که برای دموکراسی ایران یک سند افتخار است و میفرمایند اگر شما در انتخابات آینده در اقلیت ماندید و درس دیگری برای ما میدهند چرا بما می گوئید بخش مخالف و ما بنام بخش مخالف حرف میزنیم...
مصطفوی نائینی- بخش مخالف که عبارت بعدی جناب زهتاب.
عباس میرزائی- بخش کلمه فارسی است شما در قرآن سوره الاحزاب را خواندهاید؟ اشکالی ندارد اگر ایشان کلمه حزب را بفرمایند بخش، در هر صورت عصبانی نیستند و همیشه لبخند مبارکشان را دارند (خنده نمایندگان).
زهتاب فرد-... گاهی حرفهائی از بخش مخالف شنیده میشود، غرور سبب شکست است، شما اکثریتید صاحب قدرتید، حاکمیت، امروز با عدد حکومت میکنید نگذارید عدد دموکراسی را تهدید کند خیلیها را بیاد داریم در همین میدان بهارستان میگفتند هر جا شما هستید آنجا مجلس است.
(همهمه نمایندگان)
دکتر علوی- آنها آشوب طلب و حرج و مرج طلب و خائن به مملکت بودند آنها را مثال نزنید.
زهتاب فرد- من از بخش مخالف حرف میزنم، کاری نکنید آزادی را بیش از این تهدید کنید شما اکثریت هستید شما حاکمید این بدعت را نگذارید که مابگوئیم هر کس عدد بیشتری داشت حق با اوست.
دکتر الموتی- اصول دموکراسی را که نمیتوانیم عوض کنیم.
دکتر علوی- اکثریت آراء یعنی چه؟ یعنی حاکم بر رأی اقلیت.
ایمان زهرائی- مفهوم دموکراسی همین است.
زهتاب فرد- اکثریت آرا محترم است شما وقتی رأی میدهید مورد تأیید ما است چون اکثریت آرا را دارد اما سخن اینجا است که توجه بف رمائید که ما باید برای بخش مخالف حق نفس کشیدن قائل باشیم اگر خدای نکرده یکروز شما در برداشتتان دچار اشتباه شدید کی اشتباهات شما را برخ شما خواهد کشید؟
دکتر الموتی- در ایران حق مخالفت برای همه مردم وهمه مطبوعات محفوظ است.
زهتاب فرد- در انگلستان که به قولی ما در دموکراسی است.
ایمان زهرائی- یک وقتی بود، حالا ما در استعمار است.
زهتاب فرد- من باینها کاری ندارم عرض کردم به قولی.
دکتر علوی- ما ستایشگر هیچ رژیم بیگانهای نیستیم چه انگلستان باشد چه جای دیگر ما سرباز انقلاب شاه و مردم و رژیم سلطنتی ایران هستیم.
زهتاب فرد- درس آموزندهای که استاد محترم دانشگاه بمن دادند جای تشکر دارد ولی حق بود اجازه میدادند من جملهام را تمام کنم بعد معترض بشوند پرونده هوچیگری، تهمت و افترابرای همیشه بسته شده است (صحیح است) امروز همه می دانیم در این مملکت پرونده اجنبی و اجنبی پرست بسته شده است ستون ارتجاع فرو ریخت، اربابان مردند (احسنت) آقای استاد دانشگاه اینها را منهم با تو همعقیده هستم من و تو زائیده همین انقلاب هستیم مجلس انقلاب است، بیائید آزادی را بررسی کنیم.
ایمان زهرائی ـ اکثریت زائیده انقلاب است.
زهتاب فردـ اکثریتی که در روز ۶ بهمن که شما وجود نداشته بآن رأی داد و شما و حزب شما الآن زائیده آن هستید.
دکتر علوی ـ پس اکثریت محترم است.
زهتاب فرد ـ شکی نیست منکر اکثریت بودن منکر حقایق بودن است. بله، در انگلستان که بقولی مادر دمکراسی است رئیس مجلس حتی از اقلیت است و اقلیت، اقلیت اعلیحضرت خوانده میشود برای چه؟ برای اینکه اقلیت پشتوانه داشته باشد و خوشبختانه در مملکت ما این ملاحظه بیش از هر مدعی آزاد یخواهی و مدعی طرفداری از دمکراسی مرعی است و مراعات شده تاریخ را بخوانید از کوروش کبیر یاد آوریم چند روز پیش بود که منشور آزادیش را بنام یک سند افتخار و آزادی بدنیا ارائه دادیم و این ما ملت ایران بودیم شما قبول دارید که همه کس را همه جا نمیشود دعوت کرد، این ایران بود و این سند منحصر در دست ایران بود که دنیا را وادار به تعظیم و تکریم کرد در شرفیابی اخیر حزب مردم شاهنشاه جملهای فرمودند، این فرمایش شاهانه است»منهم از شماها هستم منهم جزء مقدمین از انتقاد پارهای از سازمانهای مملکتی هستم» این افتخار برای بخش مخالف است این افتخار مال آن اقلیتی است که از بعضی دیدگاهها اکثریت است.
ایمان زهرائی- اکثریت قبل از انقلاب.
زهتاب فرد- اکثریتی که نه عضو حزب ما است، نه عضو حزب شما، بگذارید یک قدری بررسی شود شما اکثریت هستید این عده معدود هم اقلیت هستند اما اکثریتی دیگر را هم سراغ داریم حالا بشما معرفی میکنم شاهنشاه همیشه اتکاء آن به شما قانون گذار و آن اکثریت که ملت ایران است و هنوز توفیق درک مرامنامه حزب ایران نوینیها و یا حزب مردمیها را پیدا نکردند شما برای رسیدگی بدرد دل آن اقلیت یا آن اکثریت واقعی سازمان بررسی شاهنشاهی وجود آوردید از بخش مخالف حرف میزنیم از شکایاتی که در هر استان ده پانزده هزار به بازرسی شاهنشاه میروند بازرسانی که چشم و گوش شاهنشاه هستند صحبت میکنم شاه عادل شاه مردم پرور شاه دموکرات به بخش مخالف میدان میدهند بخش مخالف را اسیر عدد نمیکند شما قانون گذاران محترم هستید ولی یک بخش مخالف هم نظرش محترم است (عباس میرزائی- ولی میدانید شاهنشاه رهبر ایران است وسایه شان بر سر تمام ملت ایران مستدام است) بخش مخالف آن عدهای از مردم هستند که از هر استان ده پانزده هزار شکایت تقدیم بازرسی شاهنشاهی سازمانی که چشم و گوش شاهنشاه است میکند (دکتر بیگلری سه هزار تا) بسیار خوب اگر سه مطلب مستند در آن سه هزار تا باشد شرم آور است اگر دولت رسیدگی دقیق نکند بخش مخالف کمیسیون عرایض مجلس است خدا سلامتش بدارد و طول عمرش بدهد آن مرد آزاده را نمی دانم چطور شد سرتیب پور رئیس قبلیکمیسیون عرایض مردی موجه، متین، دانشمند آزاده از پشت همین تریبون بنام کمیسیون عرایض کمیسیونی که اشتباه نکرده باشم ۳۰ هزار از بخش مخالف نامه دارد البته همه این ۳۰ هزار تا را بنام شکایت ورد اعلام نمیکنم ولی بخشی است که حسابش ازحساب شما جدا است یعنی درد دلش را بنام من نمیگوید انشاءالله در نتیجه تبلیغات ایران گیرشما و تبلیغات وسیع روزانه راه مردم بلکه با راه خوب آشنا شوند ولی الحساب ۳۰ هزار از بخش مخالف حرف میزند بخشی که آقای نخست وزیر اگر اشتباه نکرده باشم در همین جا یاد آور شدند که روزانه به بازرسی نخست وزیری ۸ هزار نامه میرسد بخش مخالف است (دکتر بیت منصور- زیاد نیست) نگفتم زیاد است ولی شأن دموکراسی اقتضا میکند کلمه زنجیر عدالت وخیلی چیزها را به یاد داریم که اگر برای آن باشد شأن دموکراسی ایجاب میکند که توجه داشته باشید (دولو- همة این هفت هزار که شکایت نیست یک مقدار پیشنهاد است و یک مقدار درخواست و تقاضا) جناب دولو استاد ارجمند از مفاخر مملکتی ما هستند من کلمه استاد را بی جا بکار نمیبرم شما هنرمندید شاید بعضیها اطلاع نداشته باشند که در شخص شما تخصصی هست که در تمام دنیا در بین تمام کاریکاتوریستهای دنیا نفر دوم شناخته شدهاید من به شما احترام دارم و من بی جهت حرف خودم را قطع نکردم (دولو- این نظر لطف شماست) گفتم توجه بفرمائید این ۳۰ هزار نامه که میآید و منهم عضو کمیسیون عرایض هستم همه را وارد تشخیص نمیدهیم – ولی بعضیهای آنها وارد است (دکتر ناوی- در همه جای دنیا اینطور است) ولی رد همه دنیا حق را رسیدگی میکنند حالا از واردهایش صحبت میکنم یقین این هم هست ولی تخطئه نیست شکایت میکنند رسیدگی میشود نتیجه میگیرند من صلاحیت عرض گزارش ندارم اینکار در صلاحیت دولت ارزشمند و ورزیده جناب کاسمی اسن اشارتی فرمودند که من عضو کمیسیون عرایض هستم من از بخش مخالف در کمیسیون عرایض هستم مطالبی که میگویم تحقیق فرمائید این در صلاحیت من نیست در صلاحیت دوست دانشمند دوست ارجمند جناب کاسمی است که در این مورد بعرض خواهند رساند اما میخواهم بعرضتان برسانم که از چند سال پیش که حالا وارد نهمین سال میشویم در کمیسیون عرایض شکایاتی هست که آنچه کمیسیون عرایض تعقیب کرده و نامه نوشته است متأسفانه باید بگویم مطلقاً جواب نشنیده و متأسفم بگویم مطلقاً جواب مثبت و قانع کننده دریافت نشده نمیشود فقط حرف زد و شعار داد زمان شعار دادن گذشته است ما از آن دوره و کسانیکه به مرض شعار دادن مبتلی هستند خاطرات تلخی داریم عرض کنم من نه زمین دارم نه قوم و خویشم زمین دار است به عدهای در ۱۲ سال پیش از قیطریه دولت مقداری زمین داده همه اینها از کارمندان جزء و پیشخدمت و معاون و وزیر اسبقی هم در بینشان نیست در همین حدود ۲۵۰، ۳۰۰ متر ۱۲ سال پیش داده شده بعد از مدتی دولت گفته این زمینها مال من نبود بی خود بخشیدهام بیائید شما از محله ندید یوسف آباد زمین بدهم اینها گفتهاند منظورمان زمین است برای ساختن نمیخواهیم بفروشیم میخواهیم آشیانهای بسازیم مانعی ندارد بدهید، کارشناس از آبادانی و مسکن به هر کدام یک قطعه زمین را تحویل دادند سند نوشته به محضر ارئه دادند، چون فرمودید تعقیب شود نتیجه تعقیب را چون جزو یکی از ۷ نفر اعضای کمیسیون عرایض هستم فضولتاً میگویم بعد از مدتی گفتند آن زمین نمیشود گفتند بیائید پولتان را با ۶ % تحویل بگیرید بعد از ۱۲ سال، اگر اینها ۱۲ سال پیش از زمینهای همشهری عزیز من آقای دریانی متری چهار تومان زمین خریده بودند حالا شده بود متری چهار صد تومان این چه عدالتی است چرا پول اینها را توقیف کردید چرا به اینها زمین در حدود ۲۵۰ متر نمیدهید این صحیح است؟ این عقده ایجاب نمیکند؟ این درست است در پیاده کردن تز انقلابی ملی کردن جنگلها است اینها زمینهای متری ۲۵ تومان را بنام اجرای یکی از اصول انقلاب قطعات چند ۱۰ هزار متری را بکسانی میدهند که خودتان می دانید که میخواهند ویلا بسازند آن طرحها همه اش مسخره است ۸ هزار ۱۲ هزار ریال رحیم زهتاب فرد از پشت تریبون میگوید آنجا نه زمین پس میگیرند نه معامله بهم میخورد نه اشتباه کاری میشود ولی اینجا وقتی ۲۵۰ متری میدهند معلوم میشود زمین مال دیگری است شما که معتقد هستید میلیونها زمین دارید پس از جای دیگر باینها بدهید این صداها را خاموش کنید. یک پرونده دیگر میشود عنوان کرد فرصتی است متمم بودجه است میشود از این شاخ به آن شاخ پرید ما باید حرف بزنیم لا اقل این حرف که درد دل بخش مخالف است خوب تقصیر ما چیست به ما بخش مخالف میگویند (دکتر علومی- اشکالی ندارد) عرض شود حضور مبارکتان یک پرونده دیگر یک عده جناب فرهاد پور عنوان کردند که مطالبی که این عنوان میشود مطالبی که در روزنامهها نوشته میشود خود برای این است که نوشته شده یا واقعاً توی دستگاه و سازمانهای مملکتی هست که باید رسیدگی کنند من از آقای نخست وزیر خواهش میکنم از دوستانشان از آقای قوام صدری که در هاشیه کارهایشان سازمانی بوجود آورند (قوام صدری- وجود دارد) می فرمائید وجود دارد که شکایاتی که در روزنامهها در مجلس در کمیسیون عرایض عنوان میشود و واقعاً وارد تشخیص میدهند روی کاغذ بیاورند و هر هفته روزهای پنجشنبه که جناب آقای نخست وزیر یک رویه پسندیده دارند و اطعام مساکین میفرمایند و سر سفره شان دعوت میفرمایند در یک گوشهای بعرضشان برسانید که در مجلس از بخش موافق این مطالب عنوان شده از بخش مخالف دیگر این مطالب عنوان شده در روزنامه کیهان در روزنامه آژنک، صبح امروز، کاریکاتو این مطالب گفته شده عنوان کنید دو تای آن را بگذارید برای هفته بعد آنوقت خواهید دید که ۱۲ سال طول خواهد کشید هر پنجشنبه بجناب آقای نخست وزیر گزارش بدهید که این مقدار مطالب است که نتیجه گرفته نشده یک عده از کارمندان بیمه با مقاوله نامه حواله شدهاند بوزارت بهداری تحت یک شرایطی، وزیر بهداری زیر بار آن شرایط نمیرود حالا بفرمائید با تبعیض میخواهیم مبارزه کنیم عزیز من یک دکتر در بیمه کارمندان ۲۵۰۰ تومان میگرفت حالا رفته آنجا ۹۰۰ تومان میدهند این آشفتگی در زندگی ایجاد میکند من این کلمه صحنه را یکبار تکرار کردم و حالا هم تکرار میکنم خدا شاهد است چند روز پیش یکی از اینها آمد پهلوی من چه جواب بدهم این آدم آذربایجانی است میگفت من ۲۱۰۰ تومان حقوق میگرفتم حالا بمن ۸۰۰ تومان خردهای میدهند و عائله مند هم هستم پنجشنبهها دخترها و نوههایم معمولاً میآیند منزل من، توجه بفرمائید من صحنه سازی نمیکنم حوصله داشته باشید مطلب دارم آن مرد میگفت به زنم یواشکی گفتهام برنامههای پنجشنبه نهار را یک کمی کمترش کن محدود ترش کن زیرا من نمیتوانم هزینه اش را تأمین کنم، وقتی دولت زیر امضای خود میزند برای مردم و از مردم چه انتظاری دارید این یک پرونده ماجرای ده ساله و یازده ساله است من می دانم، حالا یک خبر تأسف آور بهتان بدهم حالا که از کمیسیون عرایض مأیوس شدهاند به دیوان عالی کشور رفتهاند حالا میگویند دادگستری مرجع آنهاست چرا بکارشان رسیدگی نمیکند و فیصله نمیدهید که اینها از این در به آن در نزنند ما اثار این آشفتگی تو را نمیتوانیم ارزیابی کنیم من برای اینکه یک مقدار صحنه آن مرد محترم که جلوی من بود مرا خیلی متأثر کرد خوب است یکمقداری از روی نوشته بخوانم چون من معمولاً تیتر مطالبم را مینویسم و با این نوشتههایم تبادل نظر میکنم یکی از دوستان فرمودند بخش مخالف هم مورد تأیید اعلیحضرت همایونی هستند؟ وقتی که از عوامل اعلیحضرت که به بخش مخالف میفرمایند چون ما مورد تأئید اعلیحضرت همایونی هستیم پس هستیم همه، همه بخشها مورد تأئید هستند (صحیح است) همانطور که خود شما که با ریز بینی خاصی که دارید توجه دارید مسئله مهمی را باید در اینجا مطرح کنم و امیدوارم اینجا بحث و بررسی شود تا دیگر مقامات حزبی با مقمات مسئول دولتی چنین عنوانی را نماتید این است که گاه به گاه دیده میشود که چگونه در باره نحوه انجام وظایف این مقامات بحث میشود و یا در این مورد تذکراتی داده میشود که مسئولیتها را برابر قانون عمل کرده باشد و یا این وظایف را دقیقاً آنگونه که شایستهاند انجام دادهاند یا خیر متذکر میشوم که اگر جز این بود برگردید به بعضی از سخنرانیها و نطقهای پشت تریبون و حزب سایر مصاحبه نگوئید اگر جز این بود صدرصد وظایف خود را دقیق عمل نمیکردیم در موقعیت و یا در مقام مسئولیت خود باقی نمیماندیم و همین حضور در این موقعیتها و مسئولیتها را ما یکی از تأیید کامل رهبری مملکت و یا ملت معرفی میکنیم و باید بدلیل انتقادات نماینده حزب اقلیت یا بخش مخالف و یا گروهای دیگر را نسبت بخود غیر وارد توجیه میکند در حالیکه در این مملکت هیچ کس و هیچ حزب و هیچ بخش و صاحب مقامی مجاز نیست تأیید رهبری مملکت را فقط نسبت بخود و موفقیت خود تصور کنند زیرا رهبری مملکت در جایگاه رفیع تاریخی و معنوی پیشوا و راهنما و پدر ملت ایران توجه ملت ایران را که در گروها و قشرهای گوناگون تشکیل شده است میباشد در این نظم قانونی و سیاسی روزنامه هائی متعددی را سراغ داریم که بعضی از آنها وابسته بحزب اکثریت و بعضی وابسته به اقلیت و بعضی مستقل الفکر هستند همه اینها را که اسم بردم همه نمودار نظم سیاسی و اجتماعی میهن ما است که همه یک جا در زیر لوای شاهنشاهی ایران و اجرای حکومت مشروطه سلطنتی محسوب میشد و بیان این نکته توضیح این است که تمام این اجزاء که گفته شد مورد تأیید رهبر مملکت میباشد جای بسی تأسف خواه بود که هر گاه حزبی و یا صاحبان مقام و مسئولیت در هر صف که باشند با این حد که بخواهند تأیید رهبری مملکت را فقط ناظر بخود بشناسد و در نتیجه بر خلاف روال و وش تاریخ این مملکت بشناسند و در این مورد است که باید اعلام کنم همه ملت ایران و هرحزبی که در این مملکت وجود دارد خود را برخوردار از همان تأیید رهبری مملکت می داند و همه تابع این اصل میباشند چه از نظر تأیید رهبری مملکت و چه از نظر اصول اقدامات قانونی همان طور که حزب اکثریت برخوردار است حزب اقلیت هم برخوردار است و نظارت دقیق را برعهده دارد الانکتهای باید اشاره شود که حزب حاکم یا دولت حزب حاکم و یا هر یک از مقامات مسئول در هر مرحلهای که باشند نباید خود را مجاز بدانند که این تأیید معنوی را خدای نکرده برای جلوگیری از انجام وظیفه ملی وقانونی و ابراز عقاید مختلفه انتقاد آمیز اعلام کنند این یک واقعیت است چون هر موقع که در اینجا مسئلهای عنوان شد گفتند آقا ما مورد تأیید اعلیحضرت همایونی هستیم این را برخ ما نکشید همه ملت ایران مورد تأیید ایشان هستند و اصول اًمن خواهش دارم سعی بفرمائید فقط در مواردی که لزوم عنوان اسم مبارک و مقدس شاهنشاه ایجاب میکند از شاهنشاه اسم ببریم این صحیح نیست که با یک ساخت و پاخت صنف لبنیات فروش که گردانندگان آن نمی دانم وابسته به بخش موافق یا مخالف هستند با یک صحنه سازی در روزنامه اطلاعات بصور مختلفه بنویسند که به پیروی از نیات ملوکانه تخم مرغ را آوردیم بکیلوئی فلان قدر استعمال این عنوان مقدس را سرلوحه چنین بند بست قرار دادن صحیح نیست و ما باید سعی کنیم این عنوان را در مواردی که لزوم تجلیل و یاد آوری است عنوان کنیم من خواهش میکنم از جناب آقای نخست وزیر و همکاران مطبوعاتیمان مخصوصاً اطلاعات و کیهان که سعی کنند جز در مواردی که از طرف مقامات رسمی اسم اعلیحضرت ذکر شده بدست هرکس و بسلیقه هرکس اسم مبارک شاهانه عنوان نشود جناب دکتر شفیع امین می دانند در تبریز تابلوئی سازما کوکاکولا زده است که شرم آور است زیرش بنویسند زنده و جاوید باد شاهنشاه یعنی چه در یک تابلوئی که مالیک مؤسسه تجاری است اسم شاهانه معنی و مفهومی ندارد این ملاحظات بظاهر کوچک است ولی باید توجه و دقت بشود سال گذشته بر خلاف لیستی که اینجا عنوان شد شما تخم مرغ را ۴۸ ریال میفروختید امروز به پیروی از نیات اعلیحضرت ۶۲ ریال میفروختید امروز به پیروی از نیات اعلیحضرت یعنی چه متأسفانه این سلیقه را هیأت حاکمه بمردم تلقین کرده مقدسات ملی کلمه مقدس ملی و مفهوم زندهای دارد این صحیح نیست ما بخاطر اینکه یک بخشی را به حزب جذب کنیم این اندازه به آنها میدان بدهیم که با ارزاق عمومی بازی کنند و میلیونها تومان به جیب بزنند و بعد اجر و مزد آنها را این داده باشیم که هر نرخی را که آنهادادهاند ما بنام نرخ شهرداری قبول کنیم و اعلام کنیم این صحیح نیست موضوع دوم موضوعی است که باز از پشت تریبون مجلس از طرف بخش موافق عنوان میشود تا ما حرف میزنیم تا انگشت روی نقطه ضعف میگذاریم میگویند شما منکر بدیهیات میشوید آقا در این مملکت کارهای زیادی شده شما می آئید اینجا وقت مجلس را میگیرید راجع به کره و تخم مرغ و پنیر حرف میزنید در مقدمه عرایضم یاد آور شدم کارهائی را که در این مملکت شده است کارهائی است در سطح بین المللی کارهائی است که صدای خیلیها را در آورده و زوزه خیلیها را بر آورده ما میدانیم این صداها و عربدهها و اتهامات و این هذیان گوئیهای سیاسی ریشه اش از کجاست و ما می دانیم صدای دوست از کجا میآید ولی قبول بفرمائید صلاح مملکت ایجاب میکند که خوشبختانه مردم همیشه متوجه ملاحظه دقیق هستندو خوشحالم بگویم که همیشه و در همه جا مردم حساب شاهنشاه را از حساب دولت جدا می دانند (صحیح است) بهرحال من یک مقدار دین اخلاقی راجع به تبریز دارم چند سال پیش من وکیل تبریز بودم در تبریز مردم دو سال تمام گوشت را کیلوئی ۲۵ ریال گرانتر خوردند و خریدند خیلی حرف است این مسئله گوشت این افتخار را داشتم که همراه هیأت بازرسی شاهنشاهی به آذربایجان بروم یک عده کثیری از بخش مخالف صنف قصاب آمدند پیش ما گفتند ما گوشت را کیلوئی ۸ تومان حاضریم بفروشیم ولی اصراری هست که کیلوئی ۱۰ تومان باشد و ۱۰ تومان بفروشیم اشکالات زیادی داشت بررسی که میشد موضوع جلب تر شد فردا نه پس فردا یکی از شاکیان در حالیکه گوشش را بسته بود آمد پیش من وگفت آقا این اجر تلاش ما است گوش مرا بریدهاند جناب عباس میرزائی من در شما وجدان بیدار سراغ دارم گوش قصاب را نه اینکه گوشمالی کرده باشند گوشش را بریدند گذاشتند کف دستش و این قصاب لای یک مقدار پنبه گوش خود را آورد پیش بنده و یواش یواش دارد شعر میشود این قصاب لای یک مقدار پنبه گوش خود را آورد پیش بنده (خنده نمایندگان) خنده برای یک دست کاری ادبی لازم است ولی برای من اصل مسئله گریه هم کم است یک مورد دیگر من نمی دانم این موارد باید گفته شود یا نه شاهنشاه رهبر مملکت برای رسیدگی به آلام دل دل سیل زدگان حومه تبریز به آذربایجان تشریف فرما شدند همرا اعلیحضرت رئوف اعلیحضرت که ملکه رحمت است بصورت آیت رحمت در آذربایجان نزول اجلال فرمودند البته من به سبک روزنامه نگاری و به تبع از آن رویه ۲۲ ساله حرفهای خودم را یک مقداری سانسور میکنم ولی این مقدار دردناک است که رحیم زهتاب فرد وکیل مجلس به اطلاع شما میرساند که فردای آروز که اعلیحضرت همایونی مراجعت فرمودند نان تبریز را کیلوئی یک قران گران کردند و آنهائی که شب فقط آذوقه شان پنج، شش کیلو نان بود از مزد ۶، ۷ تومان ۶، ۷ ریال گران تر خریدند این حرفها باید گفته شود گفتن این حرفها بصلاح آینده مملکت است تبریز استانی است که در آن کارهائی شده کارهائی که تکرار میکنم در سطح آروزهای قرون است کارهائی که منحصر منبعث از ثمرات و ابتکارات شخص اول مملکت اعلیحضرت همایونی است کارخانه ماشین سازی هست در کنار ذوب آهن تبریز ماشین سازی است ولی ما با هیأت حاکمه حرف میزنیم درباره تخلفات و ندانم کاریهای هیأت حاکمه صحبت میکنم شهر تبریز یک قصبه بسیار بزرگ است تو ذوق میزند شهر تبریز یک خرابه بزرگی است شرم آور است جایگاه آزاد مردان و آزادگان بصورت خرابه در آمده است دولت بما جواب بدهد ریز مساعدت و کمکهای بلاعوض را به این شهر در سال گذشته یک دینار مساعدت نشده به شهرداری و به خیلی از استانها خیلی کمک شده شهرداری تبریز ۶۲ میلیون بدهی دارد خرابی تبریز در گرو این بدهی است برای این بدهی چه اندیشیدهاید همین بفکر سلیم هیأت حاکمه رسیده که در حال مسافرت به تهران میگویند ۵ تومان عوارض بده از طرفی در تمام جاهای دیگر شهرداریها ۱۰، ۱۵ تومان برای خرج میکنند که آنها را شنگول و راضی نگهدارند اینجا جلویش را میگیرند و میگویند بابت عوارض مسافرت با هواپیما ۵ تومان پول بده ولی جلب این است که اگر کسی گفت من نمیدهم قانوناً نمیتوانند جلویش را بگیرید و یک کار دل چرکین کنکی شده (دکتر الموتی- آقای زهتاب فرد بر اساس قانون لغو عوارض دروازهای به تمام شهرداریها کمک میشود) (دکتر عدل- این طور نیست) جناب آقای نماینده محترم تبریز من دیروز از آنجا آمدم جناب آقای صادقی جناب آقای فضائلی جناب آقای احتشامی عزیز من من جان دلم درست است سطح ما خیلی خیلی پائین است از بخش مخالف هستیم حرف میزنیم اما یک اما یک جعل خبری باین مفتضحی که نمیکنیم من دیروز از آنجا آمدهام همرا دبیر کل بخش مخالف تابلوی بزرگ را زده بودند آنجا از رحیم زهتاب فرد ۵ تومان گرفتند می فرمائید حذف شد اما حذف نشده قصدم این نیست که حذف شده است یا نشده است مردم باین کارها تسلیم شدهاند اعتراض ندارند اشکالاتی در همه جا هست ما هم هیچ ادعائی داریم که اگر فردا حکومت بدست حزب مردم ایران افتاد بهشت برین میشود هیچ چنین چیزی نیست اگر بنا بود با یک بخشنامه اصلاح بشود خداود متعال میتوانستبا فرستادن یک پیغمبر سرو ته قضیه را هم بیآورد اما ۱۲۴ هزار پیغمبر آورده ما فقط نقد میکنیم میگوئیم اشتباهاتی خطاهائی را که میبینیم و دوستی میکنیم با دولت بر خلاف کسانی که میگویند آقا فلانی بی ربط گفت میگویند زهتاب آمد اینجا صحبت کرد مقدار زیادی بی ریط گفت اما شما را بخدا تمام حرفهایش بی ربط بود حتی یک کلمه حرف حسابی نزد که شما در حزبتان در صف اکثریت بچسبید و از دولت بخواهید که آقا ما بین حرفهای زهتاب یک چنین حرفهائی بود بجای اینکه آقای متین دوست بزرگوارمان بیایند اینجا بمن جواب بدهند. یک مطالبی عرض میکنم در مورد زمین در مورد مقاوله نامه بهداری و بیمه و فلان و فلان اگر دولت قبول دارد که غفلت شده بیائید این جا اعتراف کنید و بگوئید رئیس دولت توجه نداشته از طرف وزیر مربوط توجه نشه هم اکنون دستور رسیدگی خواهد داد و در جلسه آینده باین موارد رسیدگی خواهد شد همین آقای دکتر موسوی آمد یک حرفی زد شماهم همه آنرا شنیدید راسی از این همه صمیمیت راستی این همه اعتقاد حزبی تان تجلیل میکنم آیا میپرسید که آقای دکتر موسوی گفت که بیخ گوش یک ساختمان شخصی در بولوار یک ساختمان چند میلیون تومانی دولت هست که ۷، ۸ سال است رفته به آسمان نا تمام مانده و هیچ اقدامی درباره اش نمیشود آیااگر این ثروت و سرمایه مال جناب متین بود حاضر بود سرمایه اش همین طور بلا استفاده در وسط زمین و آسمان بماند اینها را گفتیم و اگر هم در بیان ما یک اشتباهی شد بیائید این جا آن قدر ما را بکوبید خدای کرده پرونده سازی بکنید که باصطلاح ما را بروز سیاه بیندازید ولی جواب مردم را چه میدهید دکتر متین بگوید من با تو موافق نیستم.
اما جواب مردم را چه خواهند داد مردم اول جواب میخواهند بگوئید دکتر موسوی این جا حرفهائی زد با همه این موافق نیستم ولی با این حرف که موافقم این حرفها را برای کی میزنم آقای دبیر کل حزب مردم یک روز مصاحبه کرد آن موقع من نبودم، چون من سابقه کارمندی دولت ندارم بررسی میکردم ولی در من اثر گذاشت در شنونده، خواننده بنده هم اثر میگذارد گفت هر سال یک عده کثیری را ردیف میکنند بعنوان آزمایشکه از بین اینها میخواهند چند هزار کارمند انتخاب کنند ۱۵۰۰۰۰ نفر شرکت کرده از ۱۵۰۰۰۰ نفر ۷۰۰۰ نفر را انتخاب کردند و گفتند هزار نفر روز رو، و به بقیه گفتند انشاءالله نوبت بشما میرسد امسال باز روز از نو روزی از نو دوباره این بساط را پهن کردند (دکتر الموتی- هر سال امتحان میکنند چون یک دسته تازه ز دانشگاه بیرون میآید) این چه حرفی است که می فرمائید مگر دسته قبلی را راضی کردید که این دسته جدید را راضی کنند؟ می گوئید حق تقدم مگر در اکثریت حق تقدم و تأخر معنی ندارد نمی دانم شاید مثالی که من زدم خیلی پخته نبود ولی می گوئید صد و پنجاه هزار نفر شرکت میکنند یک عده قبول میشوند و یک عده رزرو آن عده که قبول شدهاند بخواهید و آن عدهای را هم که رزرو هستندبعداًفکر دیگری بر ایشان بکنید (مهندس سهم الدینی- هر سال امتحان میکنند و در طول آن سال اگر احتیاج داشته باشند از آنها میآورند و بقیه در سال بعد باز امتحان میدهند) والله بالله من از این دو به دو حرف زدن خوشم نمیآید ولی این را میخواهم بفهمم که ۱۵۰۰۰۰ نفر شرکت کردند شما هزار نفر را برداشتید ۱۴۹ هزار نفر باقی میماند باز میگویید امسال یک عده و یک مقدار اضافه میشود آیا این درست است و بیایید بگویید منهای آنها بقیه بیایند امتحان بدهند این مطالب در مطبوعات منعکس میشود در روزنامههای اطلاعات، کیهان، خواندیها همین مرد مبارز روزنامه راه مردم مال بخش مخالف اینها ستونهای انتقادی دارند و روزنامههایی که نه وابسته به شما و نه وابسته به مادر آنها مطالبی عنوان میشود اینها را بیایید جواب بدهید اینها را نمینویسند فقط کاغذ سیاه کنند اینها در دل مردم است اینها را نادیده نگیرید این به صلاح ما نیست شما وقتی میرسید که کاری نشده ما منکر شدهها نیستیم کارهای شده در سطحی است که عرض کردم توجه دنیا را جلب کرده باور کنید من گاهی خجالت میکشم که در روزنامه راجع به شخص اول مملکت حرف بزنم گفت: رسید به مرتبهای خواجه پایه توحید که عین کفر بود لاالهالاالله مسئله انقلاب سفید در مرحلهای از تکامل و درخشندگی است که بحث کردن در باب آن تقریباً تکرار مکرر است این دنیا تکاندهنده است این سیما عوض کردن است این پوست و جلد انداختن یک ملت است یک مثالی را عرض میکنم که بدانید انقلاب سفید یعنی چه؟ انقلاب در این خلاصه نمیشود که عایدات زارع تومانی دو ریال برود بالا یا زارع صاحب زمینی بشود که در آن زراعت میکرد (اکبر مسعودی - همین مهمترین مطلب است)
اما انقلاب سفید یعنی چه؟ در آذربایجان البته اسم نمیآورم شما هم در سایر استانها نظیر این خانوادهها را دارید قبل از انقلاب را میگویم توجه بفرمایید انقلاب دارد پیاده میشود ثمراتش را ملاحظه بفرمایید قبل از این انقلاب از این خانوادهای که از خانواده خیلی محترمی نیز هست چون میدانید در آذربایجان به اصطلاح فئودالها هم خیلی متجاوز نبودند برویم سر اصل موضوع از همان خانواده محترم از همان خانواده منتسب به مالکین و فئودالیزم دو نماینده مجلس داشتیم از همان خانواده وابسته به فئودالیزم یک نفر روزنامهنگار داشتیم از همان خانواده که مورد احترام ماست عضو انجمن شهر داشتیم از همان خانواده استاد دانشگاه و قاضی و روحانی داشتیم یعنی اگر احیاناً از این خانواده میخواست شکایت به دادگستری ببرد روبهرو میشد با یکی از عوامل شناخته شده و سیمای اول یکی از این خانوادهها ناچار به دادگستری مراجعه نمیکرد و اگر میخواست در مجلس شورای ملی پیشنهادی به نفع طبقه خودش بدهد به وسیله آن مهره طبیعی بود که تحقق این آرزو را باید به خواب ببیند اگر یک کاری میخواست در شهر انجام بدهد در انجمن شهر با این خانواده روبهرو میشد حتی اگر میخواست خمس و زکات بدهد تقریباً راه بسته بود باید روحانی را میدید حالا در موقع آزادی این برداشتهای کهنه فرو ریخته امروز زارع ایرانی سربلند است اما هیئت حاکمه باید جانشینی خوب و مصلح آن مالک دیروزی باشد این نکته حساسی است مالک دیروز مظالمی داشت عوارضی داشت فشارهایی داشت خودکامگیهایی داشت اما وقتی منافع خودش به خطر میافتاد مقدم میشد در کمک به زارع برای حفظ مصالح و منافع خودش اگر خشکسالی میشد بلافاصله به زارع بذر میداد اگر سیلی میآمد توجه بفرمایید اینها مشکلات حوزه انتخابیه شما هم هست.
اگر سیلی میآمد مقدم میشد در لاروبی و باز کردن قنات سرمایهگذاری میکرد و حتی به زارع وجه دستی میداد حالا کاری نداریم که سیصد تومان میداد و پانصد تومان رسید میگرفت ولی به هر حال برای این که زارع روانه شهر شود و زراعت را ول نکند به حفظ آن زارع که در حداقل زندگی به سر میبرد علاقهمند بود امروز دولت به خصوص باید به اصلاحات کشاورزی توجه کند چون آن وظایف سنگین اکنون به عهده دولت است اگر خدای نکرده در این موقع لغزشی بشود به انقلاب ایران خیانت میشود (یک نفر از نمایندگان - لغزشی نمیشود) عرض کردم خدای نکرده امسال در گرمی و مغان خشکسالی بود و محصول به دست نیامد گفته شد مقدار بذری که به زارعین داده شده تکافوی کشت و غذای آنها را نمیکند بگذارید به همین میزان و مقدار لااقل در اینجا منعکس بشود شما طرحی ریختید برنامهای ارائه فرمودید تزی را در مقابل افکار عامه گذاشتید که منحصراً طراحش و ابتکارش خودشان هستند انقلاب سفیدذوب آهن استیفای حقوق ایران از منابع نفتی اینها همه از ابتکارات شخص اول مملکت بود و هیچ کس بهیچ وجه حق ندارد این حسابهای اصلی را به نفع خودش بگذارد شما برنامه سوم در اختیارمان بود برنامه چهارم در اختیارتان بود به ذوب آهن و اعتبارات آن اشارهای نشده بود عواید قسمت اعظم برنامه چهارم اختصاص یافت به ذوب آهن این طرح و این ابتکار منحصر به شخص اول مملکت است اگر بخواهید اینها را به رخ ما بکشید باید بگویم که ملت فقط یک نظر را میشناسد طراح شاهنشاه و حامی این طراحها ملت ایران است شما امروز یک موفقیت استثنائی دارید دقت بفرمائید موقعیت استثنائی بودجه استثنائی تقویت استثنائی باین ترتیب باید بدون استثنائی نیز به افکار عامه ارائه کنید اگر ما در بخش عامعه معترضیم بخاطر این است که اعتبارات شما در سطحی است که این کارها جواب ده به افکار عمومی نیست اعتبارات ما اعتبارات استثنائی ما فرصت استثنائی حمایت استثنائی و پشتیبانی استثنائی دارید و هیچ بهانهای نخواهید داشت وقتی دراینجا عنوان میشود قسمتی از ندانم کاریهای هیأت حاکمه آنها را قبول بفرمائید این به نفع شماست این بزرگترین دوستی با شماست شما در وزارت آموزش و پرورش ارقامی را ارائه فرمودید و مدعی شدید مثلاً در قسمت فنی و حرفهای صددرصد تعداد را بالا بردهاید بگذارید موضوع را بازگو کنم سال گذشته کلاس اول دانشکده حرفهای پنجاه نفر شاگرد داشته امسال به کلاس دوم آمدند و کلاس اول پنجاه شاگرد پذیرفته و این میشود صد در صد این به آن معنی نیست که شما به آنها توجه استثنائی کردهاید چرا دیگر آموزش و پرورش امثال دکتر مجتهدیها، دکتر هشترودیها دکتر فاطمیها را نمی پروراند کمی تأمل بفرمائید ببینید معلمین علوم پایه و اساس امروز زمینه شان خالی است اکثر این مدرسه عالی که باز میکنند فقط دوتا دبیرستان حرفهای ملی باز کردند برای اینکه هزینه میخواهد سالیانه چهارهزار تومان هم پول میگیرد باید یک مقدار برای وسایل فنی سرمایه گذاری کند و برای این کار البته پیشقدم کم است اما برای ادبیات و ترجمه و زبان و مدیریت زیاد است اینها را باز میکنند ولی آنجا کوتاه میآیند همین جا بیخ گوش مجلس شورای ملی اوایل خیابان ژاله یک خانمی یک مدرسهای در ده سال پیش که من هم بنام روزنامه نویس در آن مراسم شرکت کردم و علیاحضرت شهبانو افتخار دارند افتتاح فرمودند که هدیه داده بود به آموزش حرفهای امسال همین پری روز از آنجا رد میشدم دیدم تابلو را برداشتند اسم آن را انستیتو تکنولوژی گذاشته و تارخ تأسیس آن ۱۳۴۹ کاشی هست آنجا بروید و ببینید ما تا کی صحنه سازی کنیم در باغ حسام السلطنه یک مدرسه حرفهای داشتیم پانزده سال پیش در التزام اعلیحضرت همایون شاهنشاه افتتاح شد تابلو را برداشتند کردند انستیتو تکولژی اگر دلخوش هستید که عدد و رقم ردیف کنید باید بگویم که این گناه است گناه به نسل است گناه به انقلاب است گناه به شخص اول مملکت است گناه به رسالت و مأموریت این مجلس انقلابی است این ملاحظات باید خیلی خلاصه عنوان بشود ما از اساتید محترم دانشگاه در اینجا زیاد داریم طبیبتان با استادتان دانشیارتان حقوقی که در دانشگاه تهران از ۸۰۰ الی ۱۲۰۰ تومان است البته نه فولتایم با فولتایم تا ۵ هزار تومان حقوق میگیرد ولی در سایر دانشگاهها چند برابر این را میگیرد و این صحیح نیست این موجبات چند برابر این میدهند این موجبات دلسردی ایجاد میکند این تبعیض نیست؟ تبعیض در ادارت در ارجاع مقامات موجبات دلسردی فراهم میکند اگر میبیند کارمند بکارش دل گرمی ندارد به این دلیل است که تحرک برای او ایجاد نمیکنید، نامهای دارم که راجع به مسئله خیلی خیلی پیش پا افتادهای است یک شخصی نوشته وزیر دستور کتبی دارند که به مأموری فلان مأموریت داده شود و برود به آنجا مدیر کل مربوطه جواب دادهاند، خوب وزیر چکار کند سازمان متأسفانه درست نیست نوشته چون ما کارمند کم داریم متأسفانه بفرستیم یک ماه و نیم بعد همان جناب مدیر کل یک نور چشمی دیگر را به همان پست فرستاده این یک مثال پیش پا افتاده است که اگر ما خواسته باشیم در این موارد صحبت بکنیم واقعاً باید هفت روز صحبت کنیم نه هفت ساعت این کارها موجبات دلسردی ایجاد نمیکند؟ بنده یک وقت مسافرت میکردم به آستان قدس در هواپیما یک آقایی سلام و علیک کرد و خودش را معرفی کرد و گفت که مدیر کل بهداری هستم بنده ایشان را نمیشناختم گفتم چه عجب تهران تشریف داشتید گفتند آمدم از آقای دکتر خواهش کنم بیایند مشهد یک سمتی داشته باشند بعد خودشان گفتند من با سی و چند سال سابقه حقوقم ماهی دو هزار و خوردهای است ولی ایشان را با استفاده از طرح که من نمیدانم چیست با ماهی ۴۵۰۰ تومان استخدام کردم رئیس با سی سال سابقه دو هزار و خوردهای میگیرد آن وقت که زیردست او کار میکند چهار هزار و خوردهای بالاخره یک روز این کارها باید سر و سامان پیدا کند این جور در نمیآید این فرصت نمیدهد به یک دانشگاهی تا به تحقیق بپردازد یک دانشگاهی دیگر نامه نوشته به مقام ریاست دانشگاه که از وجود من استفاده کنید ما اینجا هفت هشت نفریم در حالی که این پست و این کار را میشود با دو نفر انجام داد، انیجا تحرک نیست دلسوزی نیست علاقه نیست بر عکس موجبات دلسردی و تو سری زدن و خفت هست یک سؤال دیگر دارم کدام یک از شما بدون این که شناسایی قبلی باشد به نام یک مراجعهکننده میتوانید یک نامهای را در جیبتان بگذارید و تشریف ببرید یک اداره و با جناب مدیر کل و یا رئیس مربوطه به نام یک نفر مراجعهکننده درد دل کنید. دیروز یکی از ناطقین بخش مخالفت میگفت که انسان در آن اتاقها مجذوب و مرعوب میشود آدم وقتی وارد میشود مبلمان و فرش و تابلو و میز و جمع برداشت طوری است که آدم به یاد زارعین دیروز میافتد که وقتی میخواستند وارد خانه ارباب شوند نمیدانستند کفش را در کوچه بگذارند یا دم در اتاق بگذارند یا در سالن بگذارند به هر حال خودش را گم میکرد حالا هم وقتی آدم وارد اتاق این مدیر کلها میشود خدا شاهد است خود من چند لحظه خودم را گم میکنم که آقا این خیلی عالیجناب است آیا این صحیح است که برای مدیر کل حقوقی در حدود دو هزار و خوردهای تأمین بکنند ولی یک اتاق مبلمان چند ده هزار تومانی تحویل ایشان بدهد آیا فکر نمیکنید او وقتی این اتاق را ترک میکند و به منزلش میرود احساس حقارت نمیکند و ناچار است زندگی شخص خودش را تطبیق بدهد با زندگی داخلی خود و در دل خود میگوید اینجور در نمیآید که بنده در اتاق کار روی فرش متری چند هزار تومانی قرار بگیرم ولی در منزل روی فرش متری سیصد تومانی این فراهم کردن موجبات انحراف بعضی از کارمندان است این صحیح نیست که ما برای این اتاق شیک یک مبلمان عالی و یک تشکیلاتی بدهیم که وقتی امثال جناب ... اسم نمیآورم به آنها مراجعه میکند با صحنههایی مواجه بشود که در کمیسیون عرایض عنوان شده چندی پیش رفته بودم به کلیبر این جناب آقای اهری که نمیدانم تشریف دارند یا خیر؟ و واقعاً فداکاری میکند نسبت به حوزه انتخابیهشان توجه بفرمایید این را از بخش خصوصی عرض میکنم و از آقای کریم اهری حرف میزنم که واقعاً فداکاری میکند و تلاش میکند و آنچه سابقه کار در سازمانهای دولتی داشت مصالحه کرد و حالا از هر جا چنگ میزند برای کلیبر و واقعاً فوقالعاده فعالیت کرده به هر حال رفتیم به دادگاه آنچا و دیدیم که فاقد میز و صندلی است اما در همان جا شعبه بانک کشاورزی میزهای مجللی داشت خواهید فرمود این تشکیلات تازه است و میزها هم تازه است اما میشود از همان سازمانها هم دو تا میز به اینها بدهند و حیثیت دادگاه را هم حفظ کنند این که یک سازمانی دارای میز مفصل باشد و ادارهای برای استخدام یک مستخدم نیازمند باشد آیا صحیح است؟ البته در بحث متمم بودجه صحبتهای زیادی که اکنون تدریجاً داریم وارد میشویم موضوعی که بیشتر از همه مورد توجه است تقویت دادگستری است هنوز که هنوز است اتکای مردم به دادگستری است خوشبختانه قضات شریف هستند و اکثریت قضات ما وارد و پاکدامن و پاکطینت هستند و باید موجبات تشویق آنها را فراهم کرد یکی از امکاناتی که باید فراهم کنیم این است که خودشان درباره امور مربوط به خودشان تصمیم بگیرند یعنی قوه اجراییه ناظر به کار آنها آن قدر که در سایر سازمانها هست نباشند جناب وزیر دادگستری را ما به نیک نفسی و سابقه طولانی میشناسیم اما ایشان جزو قوه اجرائیه هستند اینجا اشاره شد که جناب آقای طباطبائی یکی از دوستان ما قاضی بودند و حالاهم قاضی هستند حالا چرا یک مقدار بنده عرض میکنم که شاید مردمیها هم خوششان نخواهد آمد متأسفانه ایشان حالا هم کارمند دولت هستند و این یکی از نقاط ضعف مجلس شورای ملی است که من از حزب اکثریت استمداد میکنم که چون عدد در دست شماست کاری نکنید که بگویند مجلس سیمائی از سازمانهای دولتی است چرا این ادعا را میکند (دکتر علومی- مجلس سیمائی از طبقات مختلف است سیمائی از کارمندان دولت نیست) استاد محترم دانشگاه وقتی حرفی گفته میشود مؤخرهای هم همراه مقدمه هست یک چیزی بنظرم رسید که از شما اکثریت و صاحبان عدد استمداد میکنم یک کارمندی که دیروز قاضی بود امروز میآید بمجلس (دکتر علوی- چه عیبی دارد؟) آ اجازه بدهید بنده حرفم را بزنم و شما اگر خدای ناکرده اعصابتان ضعیف است به سلامتی خودتان بیشتر توجه کنید بهرحال میآید چهر سال به مجلس گاهی بعضی از دوستان آن دوره که بودند ما را دعوت میکردند به شام میگفتیم برای چیست؟ میگفتند سور است، سور چه چیز؟ سور اینکه فلان کس رتبه ۱۱ خودش را امروز گرفته من تعجب میکردم وکیل مجلس چطور رتبه ۱۱ گرفت میگفتند این وکیل که امروز در مجلس است قبلاً کارمند بوده و دوره مجلس جزو سنین خدمتش محسوب میشود از نظر رتبه لذا این چند سال جزو سنین خدمت او محسوب شده و این رتبه آن است این را من معتقدم که یک طرح انقلابی برایش بیاورید البته شاید یک پیشنهاد نا پختهای است نما یندهای که علاقمند به شرکت در انتخابات است اگر کارمند دولت است سه ماه یا ۶ ماه مانده انتخابات است پستش استعفا بدهد و اگر وکیل شد و آمد به مجلس و مجلس تمام شد و خواست برگردد اگر دولت احتیاج داشت با همان رتبه و اگر احتیاج نداشت با یک رتبه کمتر بگردد این موضوع همین حالا از ذهنم گذشت و این نظری بود چون گفتم دولت ما قبلاً قاضی بوده و حالا نیست این را برای مثال بیان کردم البته این نظری بود و هر نظر در مرحله اول یک شکلی دارد شاید شما آن را پخته فرمائید و این کمکی به تأمین دموکراسی است راجع نارضایتی عمومی است راجع ببخش خصوصی است در بخش شما نیست در بخش خصوصی گاهی میشود چند مورد را بعرض تان می رسانم چون مثل اینکه ۱۲۵ نفر بیشتر نیستیم و حتماً ۱۵۰ نفر در طرح بودجه تشریف ندارند میشود ریسک کرد و گفت بعد از نیم ساعت که جلسه تمام میشود بنده پیشنهاد میکنم تشریف بیاورید اکثراً که ماشین دارید بنده را هم سوار میکنید میرویم به خیابان تخت جمشید در خیابان تخت جمشید چها راه فشیر آباد نبش غربی چهار راه یک ساختمان هفت طبقه را میبینید که یک متر و نیم آمده و بر پیاده رو را گرفته در پیش چشم همه در آن نزدیکیها رستورانی هست من همه ۱۲۵ نفر را دعوت میکنم بیک شرط برای نهار در آنجا که وقتی دیدید شما از اکثریت از آقای شهر دار بپرسید بچه جرأتی پیش چشم چهار و پنج میلیون تهرانی اجازه دادید بیک مالک که بحقوق شهر داری و ملت و زمین ملت تجاوز کند (اسلامی نیا- بالکن آمده جلو یا خود ساختمان؟) بالکن خیر من واقعاً از این تعصب در حیرتم آقامن گفتم بیا و نهارت را بخور و ببین (دکتر برزگر- اینطور نیست آقا وقتی پروانه ساختمان گرفت من معاون شهرداری بودم) پس دم خروس معلوم شد (اسلامی نیا- آقای زهتاب به این ترتیب نهار را میدهید یا نمیدهید؟ خیلی مستند ایشان فرمودند خدمت جنابعالی عرض میکنم نمی دانم بعنوان معاون شهرداری خطاب کنم یا نماینده محترم مجلس و همکار عزیز و ارجمند بهرحال بنام یک صاحب نظر به خاطرتان هست البته همه ما بخاطرمان هست البته من که نه خانه شخصی دارم نه زمین دارم یک خانه کوچکی هم داشتم که به اشارت مجلس از دستم رفت خدا سلامتشان دارد و سه سال و خوردهای است که چوبش را دارم میخورم اما شما صاحبان زمین و خانه در تهران خاطرتان هست و در روزنامهها خواندهاید که شهردار راجع به تعریضی کوچهها اطلاعیهای داد که عرض کوچهها باید ۱۰ متر ۲۰ متر نمی دانم چقدر باشد بعضی افراد / ۳۰۰ متر بعضی / ۲۵۰ متر و بعضی / ۴۰۰ متر زمین داشتند میخواستند خانه بسازند برای اجاره یا برای نشیمن شخصی ناچار به امر به شهردار محترم تهران عقب نشستند چارهای نداشتند آدمی که ۲۵۰ متر زمین دارد باید ناچار ساختمان را در / ۱۶۰ متر بالا ببرد از این ماجرا چند ماه گذشت جناب شهردار خیلی ساده با دو سطر اطلاعیه در سطری ۱۵- ۱۶ تومان در روزنامه شریفه کثیره اعلام فرمودند که از این مطلب صرف نظر کردیم حالا این به چه قیمت برای مردم و موکلین / ۵۷۰ هزار نفری شما تمام شد و چه حرفها بیخ گوشی گفته شد و چه عقده هائی بوجود آورد و چه خانه هائی را خراب کرد من نمی دانم گفته دوباره میتوانید بیائید جلو یعنی بعد از آنکه / ۲۵۰ متر ساختمان شده / ۱۶۰ متر باید دیوارش را خراب کند و دوباره اطاقش را تعویض کند آقا مگر مملکت ارث پدر شخص بخصوص است که همین طور هر چه دلش و از افکار علیلش گذشت میتواند پیاده کند و ودستور بدهد؟ کی اینها را توبیخ میکند؟ و چه مقامی مسئول است؟ کی میپرسد که چرا این دستور را دادی؟ این حرف حرف حوزه انتخابیه همین آقای سعادت فرد ۵۷۰۰۰۰ نفری است که دارند تشریف میبرند وجدانشان بیدار شد این صفوف فشرده اصناف پشتیبان ایشانند بعضیها هم به ایشان مراجعه میکنند این حرفها که ما میزنیم یک مقدار ممکن است اثر بگذارد یک مقدار عکس العمل نشان بدهند ولی بعد در این راهروها یک عده خواهند گفت تند رفتهای بعضیها خواهند گفت صلاحیت نبود بعضیها هم بطوری که هم مسلکش متوجه نشود بیخ گوش آدم خواهد گفت احسنت واقعاًخیلی خوب صحبت کردهای لازم بود، اما تکلیف مردم چیست؟ واقعاًمجلس برای این است که حداقل در مسائل به این سطح که من از بخش مخالف در سطح ۶۰۰۰ رأی حرف میزنم بله ما بخش هستیم این بخش یک معنایش تحقیر کلمه است دادگاه بخش داریم درست است که ما کوچولو هستیم ما نمیتوانیم خود را بی ربط بزرگ کنیم اگر جناب عالی هم بفرمائید ملت پشتیبانمان است من قبول نخواهم کرد اما پشتیبان شما که هست اینها گوشهای از درد است اگر فرصتی بود و حوصله داشتید و عمری باقی ماند بهر حال یک فرد منضبط حزبی هستم در بودجه یک مقدار پردهها را بیشتر بالا میزنیم اگر ببنده این وظیفه را بدهند من این را از حالا اعلام میکنم ما اینجا در حاشیه دردها حرف میزنیم به کجا خواهد رسید این کارها؟ کی باید باین مسائل برسد؟ کی مسئول است؟ اینهمه معاونین وزارتخانهها اینجا تشریف دارند کدامشان اول صبح بحضور جناب وزیر شرفیاب میشود و عرض میکنم که جناب وزیر درباره وزارتخانه ما از بازرسی شاهنشاهی این مطلب در روزنامههای روز این مطلب در کمیسیون عرایض این مطلب و در بخش خصوصی مجلس شورای ملی این مطلب رسیده و ما تحقیق کردهایم و اوقات شریف جناب وزیر قبل از اینکه قهوه ترکشان را میل بفرمایند تلخ بفرمایند و بگویند آقای وزیر ما بنام معاون وزارتخانه اخلاقاً صمیمیت و همکاری داریم ولی وظیفه داریم بگوئیم این مورد اعتراض و حرف مردم وارد است در جاهای دیگر میدانید چطور کار میشود؟ جناب دکتر مرشد سابقه دارند یک مؤسسهای از آمریکا ابتدا بساکن یک کاغذ به وزارت بهداری ایران نوشته که دستگاه عدالت آمریکا ابتدا بساکن متوجه شده چند مؤسسه داروئی در قیمت گذای و در حجم دارو و مواد ترکیبی مرتکب تخلف شدهاند دستگاه قضائی دقت بفرمائید ابتدا بساکن بدون اینکه شخص شکایت کند دادستان رأساً اقدام کرده و آن دو مؤسسه بهداشتی و داروئی را به چند میلیون دلار محکوم کرده است و چون ما بررسی کردیم دیدیم یکی از خریداران ایران است زرنگی وکیل دادگستری را ببیند کاریابی یعنی این میگوید ما دفاترشان را ملاحظه کردیم دیدیم ۵ میلیون دلر ایران در خرید این دارو متضرر شده است لذا ما از شما میخواهیم قراردادی با ما تنظیم کنید که ما در اینجا از حقوق شما دفاع کنیم. آنها ابتدا بساکن اقدام میکنند و بعد افکار عامه را روشن میسازند توجه بفرمائید که آقا که دستش را بو نکرده آن دادستان از بخش مخالف یک خبری بگوشش خورده و یکروز یک آقائی که مورد احترام و قبول آن آقای دادستان بوده زیر گوش دادستان گفته یک چنین تخلف هست این دواهائیکه پر میکنند توی شیشه باید مثلاً سه میلی گرم باشد چند میلی گرم کمتر است و ایننتیجه میشود که چند میلیون تومان ابتدا بساکن کارخانه را جریمه میکنند و برای اینکه بافکار عامه و بخش مخالف جواب قانع کنندهای بدهند پرونده ر سریعاً تعقیب میکنند و او را محکوم میکنند و افکار عامه را روشن میسازند و یک وکیل هم خواستم از این نمد کلاهی نصیبش بشود یک کاغذ بینجا نوشته اقدام شده یا نشده نمی دانم اما در اینجا گاهی بخش مخالف یک حرفهائی میزنددر مطبوعات و از پشت تریبون راست است که یک خرده ملاحظه میکنند و میگویند بنام مفتری تعقیب میکنند و کار هم که بدادگستری کشید بهتر این خواهد بود که از اصل قضیه صرف نظر کنیم اما درآنجا رأساً اقدام میشده در اینجا هم بعضی وقتها بعضی حرفها به گوش آدم میخورد بنده نه پرونده اش را خواندهام و نه ذینفع هستم و نه علاقه دارم اما راجع بزمینهای جلالیه اشاراتی بود تفاوت معامله اش به آدم که ۱۰ هزار متر دادند ۱۰ هزار تا ۲۰۰ تومان میشود ۲ میلیون تومان (حی- حساب درست است؟)
اصل مسئله درست است یا حساب؟ اصل مسئله غلط است؟ جناب آقای حی فرمودند نه یک چنین حرفی سر زبانها است و امسال در مازندران صحبتهائی بود که می دانم این مقدار سواد ابتدائی و معلومات عمومی دارم اما خدا شاهد است مکرر از مردم شنیدم که متأسفانه افکار عامه شده بود که میگفتند علت اینکه امسال باران نمیآید بخاطر این است که همه درختها را زدهاند و بصورت دیله در آوردهاند و زمینهای ۸ ریال را بر بورس ۵۰ تومان و ۴۰ تومان چون بخش مخالف دیوارش کوتاه است با احتیاط میگویم لااقل متری ۲۰ تومان فروختهاند چنین حرفهائی هست چه ضرردارد ژست انقلابی از طرف دولت انقلابی مطبوع است چه اشکال دارد؟ آقاشاه مملکت وقتی ملاحظه فرمودند در ۱۳۲۹ اموال شخصی و املاک شخصی خود را خواستند به مردم و زارعین ببخشند در همین مجلس بر علیه شاهنشاه در همان دوره از طرف شاه پرستان حرفهای و عدهای از فئودالها صف آرائی شد و آن لایحه اصلاحات ارضی در همین مجلس بصورتی در آمد که شاهنشاه مملکت را به تأمل وا داشت و نتیجه آن همین شد که ارائه فرمودند انقلاب ایران و صول انقلابی را حزب دولتی در چنین وضع استثنائی و در چنین حمایت استثنائی و در برخورداری از چنین بودجه استثنائی است چه ضرر دارد شخصاً یک ژست انقلابی نشان بدهد و بگوید که خلاف بود کاری که وزیر من کرده بود من را فریب داده بود من مفتون برنامههای نویدی مشعشع روی کاغذ شده بودم و حالا میبینم همه دادو ستد شده این مسئله زمین دولتی یک بحثی است شما زمین را میدهید تعهد بگیرید که این زمین را به شما رحیم زهتاب فرد میدهیم البته بنده نمیخواهم چون من تا آخر عمر اجاره نشین هستم اما اگر روزگاری دادید بخانواده من بدهید من حق فروش نداشته باشم اقلاً تا ده سال شما زمین را میدهید در قیطریه ۴ تومان و من میفروشم به ۷۰۰ تومان و میروم زمین متری۲۰۰ تومان میخرم شما جنگل دادید ابطال کنید اگر فروش شده اگر این طرحها پیاده نشده اگر رفتید دیدید گوجه فرنگی کاشتهاند حرفی ندارم چون گفته شهرداری مالیات میگیرد برای اینکه زمینها را در کریم خان زند بگوئیم بایر نیست حتی گوجه فرنگی که نمی دانم چند ماه بعد محصول میدهد نکاشتند که بگویند گوجه فرنگی داریم زمینی که متری ۶۰ تومان قیمت دارد دارند گوجه فرنگی میکارند میگویند ضرر را از هر کجا بگیرید نفع است این خدمت شما است این صداقت به اعلیحضرت همایون است این از مظاهر برجسته انقلاب است که شاید بگوید اشتباه کردم اگر بده را توجه دادید به یک اشتباه چه ضرری دارد که من بیایم کسب حیثیت بکنم بگویم خانم صفی نیا من در ۱۵، ۱۶ سال پیش در اراده آذربایجان به مؤسسه آبرو مند فرهنگی شما تحت تأثیر یک فردی یک مطلب بی ربط نوشته بودیم که هنوز هم که هنوز است بنده زهتاب فرد که نویسنده آن خبر نا پخته هستم بخدا هنوز شرمندهام از آن خبر که مربوط به ۱۰- ۱۵ سال پیش است من ایشان را هیچ وقت ندیدم و نمیشناسم ولی من در عذاب وجدانی این کار هستم این گناه نیست که ما برویم در شرف یابیها همه رفته و سفته تحویل بدهیم این خلاف نیست که ما برویم خلاف گزارش بدهیم و تقاضای مدال و نشانهائی بکنیم که متأسفانه افکار عامه به بعضی از آن افراد با دید تردید نگاه میکند من در روزهائی که مجاهدت و مبارزه قیمت داشت سرباز شاهنشاه هم آن روز من مبارزه میکردم اما چون هیئت حاکمه وقت هیئت حاکمه فئودالیزم و وابسته به فئودالیزم بود آن روز نه از ۲۱ آذر نشان گرفتم نه از ۲۸ مرداد مدال گرفتم امروز هم که شما حاکم هستید من گاهی در صفی که افتخار شرفیابی پیدا میکنم خودم را آن پشت قایم میکنم که مبادا گفته بشود که این شخص یاغی است که نه نشان و نه مدال هیچ ندارد و این نشان و مدالها در اختیار شما است البته برای بعضیها به آنها که شان و مدال میدهند حساب شده است ولی گاهی سراغ داریم مگر آن دفعه در موقع انتخابات حزب هم مسلک تان مگر برنخورده بود در توی شما از شرکت واحد، شرکت واحد را که جزو گروه وارد نکرده بودید (دکتر علوی- شرکت واحد قانون را دباره اش اجرا کردید چه اشکالی دارد؟) آن روزی که او را به صفتان وارد گردید آ روزی که شما ایشان را جزو گروه حزبی در تهران کاندید ای حزبی کردید با مطالعه قبلی بود با یک بیان ۴ ساعته زهتاب فرد که نمیشود اعتقاد پیدا کرد (حیدر صائبی- بچه آدم هم نا خلف میشود) صد رد صد عرض میکنم که هنوز پرونده نا خلفها بسته نشده بخش خصوصی به شما گاهی مستقیم و غیر مستقیم این نا خلفها را نشان میدهد که کلاه سر تان نرود چطور شد ناخلف را متوجه شدید؟ خوشبختانه یک مقدارش از طرف بخش خصوصی بود که از خواب بیدارتان کرد و گفت از خواب تا بیداری فاصله زیاد است شما که قطعاً بحساب افراد و بحساب نفرات شرکت واحد مصلحت اندیشی نکرده بودید که فلانی را میآورید تصور میکردید ایشان مقام منیعی را در افکار عامه دارد ایشان را بسلامت میشناختید داخل صفتان کردید خدا یارتان بود که خوشبختانه از بخش خصوصی بگوشتان خورد نا باب است وصله ناجور است بعضیها وصله ناجورند و به نظر نمیآیند شما هستید آقای مهندس صائبی که به تقوا و طهارت و بسلامت نفس میخواهید اینجا خدمت کنید بعضیها که اینجا میآیند برمی خورند می دانید برای چه هنوز هم اعتقاد دارند که:
چو آیی در صف آلودگان پرهیز کمترکن
- در اینجا موهبت هر کس بمقدار گنه دارد
در اینجا آمدند دیگر غارت کرده بود هم مسلک شده بود همه را فریب داده بود، دم از ایران و انقلاب شاهنشاه میزد زد ودزدید و خوشبختانه دولت جناب هویدا با بیداری مچ دستش را نمیخواهم بگویم بموقع ولی به هر حال گرفت ما یک «ما که نمیشود گفت» نمی دانم چقدر میشود گفت من یک پیش گوئی میکنم در دل خودم یک پیش گوئی میکنم نه خیلی دور از این شرکتهائی که میسازید و بعضی میسازند که نتیجه اش این میشود که ۴ میلیارد و خردهای میلیون بودجه یک سوم یا دو سوم از این بررسی و رسیدگی دقیق شما که منحصراً تقریباً این قسمت دیگر از وظایف اساسی مجلس است و برای همین انتخاب شدهاید با لطایف الحیل و بنامهای سازمانهای انتفاعی و شرکتهای سهامی و از این چیزها در میآورند و حساب و کتابی در هیچ جا یست و دیده میشود بزودی از بخش مخالف یعنی حزب مردم شنیدهام و بشما هم گوشزد میکنم که پرونده هائی خواهیم داشت و خواهید داشت که امروز متأسفانه آنها هم برخوردهاند فقط بخاطر اینکه رقمهای درشت حقوق به آنها تعلق بگیرد در همین مجلس یادتان هست من هم خواندم از طرف یک بخش مخالف پان ایرانیستها که من گناه آنها را گناه افراط در وطن پرستی می دانم بخصوص به آقای دکتر عاملی که خیلی به ایشان احترام فوق العادهای قائلم عنوان شد آمدند از عدد کمک خواستند به عدد پناهنده شدند گفتند بیائید موافقت بفرمائید که هیچ مدیر مؤسسهای لااقل از نخست وزیر حقوق نگیرد متأسفانه در همین مجلس با این پیشنهاد موافقت نشد چون در خیلی از بخشهای خصوصی و شرکتهای دولتی اصطلاحش را حفظ نکردهام مدیر عامل یا چیز دیگر بیش از نخست وزیر مملکت حقوق میگیرد بعد از خاتمه این جلسه شما در حزب این کلمه انتقاد از خود را بنده از شما یاد گرفتهام از شما گروه مترقی روی گفتههای بخش مخالف چکی معامله نکنید همه را نگوئید بی ربط گفته شاید دو سه مورد مستدل باشد که بررسی بفرمائید آن روز اقلیت گفت نپذیرفتید امروز اقلیت گفت بپذیریم و این را قبول کنیم که لااقل در بخشهای انتفاعی که بوجود میآورید از نخست وزیر مملکت بیشتر حقوق نگیرند و از آقای دکتر عاملی سخنی پیش آمد بد نیست چون آن حرفها در من اثر گذاشت در افکار عامه حرفهای شما اثر میگذارد من تحت تأثیرم تحت تأثیر پیشنهاد ایشان یک روز نمی دانم به جه مناسبتی بود که ایشان پیشنهاد دادهاند که آقا شما این طرح نو سازی را نبرید در عباس آباد پیاده کنید ببرید در منطق محکومه تهران مثل عودلاجان پیاده کنید که هم از در سر یک خرابه بزرگ و یک تعفن گاه و یک ساختمانهای مخروبه نجات پیدا کنید و هم از این گل و گشاد بودن وسیع و بی حساب و کتاب بودن تهران جلوگیری بشود بصورت دیگر چون ایشان گفت ولش کنید ولی بصورت منطقی تر دیگری را انتخاب بفرمائید که حداقل ۵۰% وجه آن قانع بشود یک وقت در همین مجلس موافق و مخالف سیمای دیگری داشتند امروز آقایان مخالف و موافق سیمای دیروز را ندارد این صحیح نیست که مخالف هر مطلبی را عنوان کرد ایجا او را تخطئه کنیم در دورة ۱۴ مرحوم فیروزآبادی تقاضای یک ماه مرخصی کرده بود در آئین نامه آن روز باید اکثریت تأیید میکرد مرخصی پیشنهادی آقای فیروز آبادی خدا رحمتش کند به مجلس آمد عنوان شد منحرفین بیگانه پرستان اهلی با این گونه امر که اولاً یک متولی متنفذ مجلس برای چند روز مجلس را خالی میکند بظاهر نزاکت و همکاری ایجاب میکند امر امر مرخصی است موافقت میکند بلند میشوند و مرحوم فیروزآبادی وقتی که دید آن اجنبیهای اهلی با این نظر موافقت دارند خودش با پیشنهاد خودش مخالفت کرد وقتی علت را پرسیدند گفت دلیل دارم هر جا اینها مخالف باشند من موافقم و هر جا که موافق باشند من مخالفم یک روز اکثریت و اقلیت در مملکت ما چنین برخوردی داشتند ولی امروز شما و ما هر دو زائیدة انقلاب هستیم (صحیح است) امروز اشاره کردم وقتی که سعید وزیری حرف میزند من از آنجا حواسم جمع میشود که از مطالب او بیشتر استفاده کنم و ببینم چه پیشنهاد تازه دارد در را بیشتر پیاده کردن و بهتر پیاده کردن انقلاب (احسنت) امروز دیگر صحیح نیست چنان چه آقای دکتر متین بعد از من البته فردا را میگویم چون امروز گمان نمیکنم که نوبت به ایشان برسد فردا که آمدند صحبت فرمودند من با تمام صحبتهای ایشان مخالفت کنم در آنجائی که صحیح باشد بنده موافقم و معنائی ندارد که مخالفت کنم و اگر حرفی زدند و من به آن معتقد بودم یقیناً تعریف خواهم کرد چون دکانداری و عوامفریبی و صف آرائی و صحنه سازی برای همیشه محکوم است (یک نفر از نمایندگان- قربان ساعت یک است مثل اینکه وقت تمام است) امر امر ریاست است تا هر موقع که بفرماید در خدمتشان هستم و هر موقع بفرمایند رفع مزاحمت خواهم کرد چند نفر هم یادداشت فرستادهاند که نهاری که دعوت کردهاید با اعمال شاقه باشد قبول میکنم.
رئیس- آقای زهتاب فرد از صحبت شما زیاد ماده است؟
زهتاب فرد- فکر میکنم دوسه ساعت دیگر مانده باشد.
رئیس- پس اجازه بفرمائید به جلسه بعد موکول گردد.
- تصویب صورت جلسه صبح یکشنبه ۲۸ آذر ماه
۳- تصویب صورت جلسه صبح یکشنبه ۲۸ آذر ماه.
رئیس – صورت جلسه صبح یک شنبه خدمت خانمها و آقایان توزیع شده نسبت به آن نظری نیست؟(اظهاری نشد) صورت جلسه صبح یک شنبه ۲۸ آذر ماه تصویب میشود.
- تقدیم یک فقره لایحه بوسیله آقای تاج بخش معاون وزارت امور خارجه
۴- تقدیم یک فقره لایحه بوسیله آقای تاج بخش معاون وزارت امور خارجه.
رئیس- آقای تاجبخش بفرمائید.
تاجبخش (معاون وزارت امور خارجه)- با کسب اجازه از مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی لایحهای است در باره سهمیه ایران در مؤسسه آسیائی آمار که برای بررسی و تصویب تقدیم میشود.
رئیس- لایحه به کمیسیونهای مربوط ارجاع میشود.
- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
۵- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه.
رئیس- با جازه خانمها و آقایان جلسه صبح امروز را ختم میکنیم جلسة آینده به ساحت ۴ بعد از ظهر امروز موکول میشود دستور گزارش یک شوری متمم بودجه سال ۱۳۵۰ کل کشور میباشد.
(یک ساعت بعداز ظهر جلسه ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی- عبدالله ریاضی