مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ بهمن ۱۳۵۴ نشست ۲۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و چهارم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ بهمن ۱۳۵۴ نشست ۲۹

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ بهمن ۱۳۵۴ نشست ۲۹

فهرست مطالب:

۱ -قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۲ - ادامه مذاکره درگزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور

۳ - تعیین دستور و موقع جلسه آینده – ختم جلسه


مجلس ساعت ۸ بعدازظهر به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید.

-قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

نایب رئیس – اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود .

(بشرح زیر خوانده شد )

آقایان : جباری – رامبد - رئیسی اردکانی – رحیمی لاریجانی – غلامرضا غضنفری – صحرائی – قوامی - دکترنصیری – قوامی – اربابی - بانوضرابی – بانوبرومند – بانوسلیلی .

- ادامه مذاکره درگزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور

۲- ادامه مذاکره درگزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور

رئیس – وارد دستور می‌شویم کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور مطرح است آقای رفعتی بفرمائید.

رستم رفعتی – بنا بود هرکدام از همکاران درلایحه بودجه مبحثی داشته باشیم که مربوط به اطلاع و تخصص و مطالب تکراری نباشد بنده هم برمبنای اطلاعی که در کشاروزی دارم مطالبی یادداشت با اینکه تکراری شده بعرض خواهم رسانید چون همکاران با بیان شیوا و عارفانه و عالمانه خود از سرنگ و گوشی دکتر تا پیاز کشاورز و از کارخانجات ماشین سازی تا پنچرگیری فرمودند من هم برحسب وظیفه نمایندگی آنچه را که نوشته خواهم خواند اما قبل از آغاز سخن اجازه می‌خواهم برگردم به دورانی که شاهنشاه بزرگ ما در سخت ترین دوران تاریخ زمام امور مملکت بدست گرفتند آن روزیکه قشون بیگانه از هر سو به ما حمله کردند و ما را مورد تهاجم غیردوستانه قرار دادند و ما را پل پیروزی خود نامیدند آذوقه و مایحتاج ما را بردند گندمها را خریداری و آتش می‌زدند که ما را گرسته نگهدارند سرمایه مادی ما را می‌بردند آنچه که نتوانستند از ما بگیرند آن قدرت شاه ایران و ملت ایران بود و آنچه را که نتوانستند به یغما ببرند شرف ایرانی بود ستون پنجم دول بیگانه می‌گفتند این سرمایه ایران است که می‌رود و خارجیان کاخهای سربه آسمان کشیده می‌سازند دولت هم می‌گفت جلو آن را ما باید بگیریم و خودمان از پول نفت ارتزاق کنیم این هم ندای ریاکارانه‌ای بود نه از روی دلسوزی اما شاهنشاه بیدار دل و هوشیار ما گرانی مصنوعی و قحطی را یان بین بردند آذربایجان عزیر را که مایه امیدو افتخار ما است پس گرفت ستون پنجمها را از بین برد انقلاب شاه و ملت را بنانهاد ۱۷ اصل انقلاب را می‌بینیم صنعت نفت و اداره آنرا بدست ایرانی داد (صحیح است- احسنت) آقایان یک مطلب را می‌گویم این همه مسائل رفاهی و زیر بنای اقتصادی را که می‌شنوید و می‌بینید آن داده شاه ایران است و هیچکس دیگر تاثیری درآن ندارد و خدمتگذاران واقعی کسانی هستند که مورد تایید شخص شاهنشاه بوده و باشند و ما درمقابل آنانیکه منویات شاهنشاه ما را درک نموده و مجری هستند سرتعظیم فرود میاوریم(احسنت) این کاخها که می‌بینید از آن اعتباری ساخته می‌شود که قبلا از اعتبار مالکان در کشور خود بنا می‌نهادند – درود به شاهنشاه .

موضوع دیگر هم یادم آمد که بی مناسبت نیست بعرض نمایندگان و حضار محترم برسانم اعتبارات شهرداریها روی فصول تقیسم می‌شود. درسال ۱۳۳۴ من تازه عضو انجمن شهر شده بودم که بودجه شهرداری را بررسی می‌کردم کل بودجه بیست و هشت هزار تومان بود یعنی دویست و هشتاد هزار ریال که ۳٪ آن سهم تربیت بدنی و ۸۴۰ تومان یعین هشتهزار و چهارصد ریال اعتبار تربیت بدنی ما شد این را داشته باشید در سال ۵۳ من رئیس حزب مردم دراستان ایالم بودم که بحمدالله به همت شاهنشاه حالا وکیل شده‌ام ما در انجمن شهر و شهرستان که عضو حزب مردم بودیم رای نیاوردیم حزبی ضعیف بودیم نتوانستیم رای بیاوریم جناب استاندار وقت که الان هم هستند خوب ایشان اظهار لطف کردند بنده را به اسم مشاور استاندار در کارها دخالت می‌داد خیلی هم متشکرم، بودجه عمرانی ناحیه‌ای آمده بود ۷۵ میلیون تومان در دو مرحله مدیران کل ، استاندار و روسا تشریف آوردند روی این صندلی‌ها قرار گرفتند این صندلی هائی که با خون دل بدست آمده است این صندلی‌ها که شما روی آنها م نشینید شاه خون دل خورده تا محکم گردیده و با خون دل شاه آبیاری گردیده قدر چوب‌های آن را بدانید شما حقش را ادا کنید حق ارتش را بدانید بودجه ارتش کم است من اعتراض به دولت دارم ما امنیت را بیشتر از جان دوست داریم اگر امنیت نباشد جان کجاست؟ رفاهیت کجاست؟ حمام بالای تپه کجاست؟ حمام زیر تپه کجاست؟ این ارتش شاهنشهای که به امر شاهنشاه نگهداری می‌شود شرف شما، حیثیت شما و ناموس و مملکت شماست (احسنت – احسنت) سهم تربیت بدنی درآن بودجه ده میلیون تومان شدرئیس کل تربیت بدنی قهر کرد و ناراحت شد گفتم که چی شد ؟ گفت آقا شما با ما دوست هستی باید بیایی با من همکاری کنی باید بیایی و به استاندار بگویی که این کم است، چون شما در جبهه مخالف دولت هستی ، بخدا به ان مکه‌ای که رفته‌ای آقای عباس میرزائی گریه‌ام گرفت و این بغض من از دو جهت بود که گلویم را گرفت بلند شدم رفتم بیرون به سجده افتادم . به خاک افتادم ۱۰ میلیون تومان از این سهم ناحیه‌ای بوده ۱۰ میلیون تومان بود رئیس تربیت بدنی آنجا قهر کرد که این مبلغ کم است برگشتم از بیرون آقای استاندار فرمودند ناراحت از چی شده‌ای او خیال کرد یکی از روسا متلکی گفته است و من ناراحت شده‌ام چون بعضی‌ها متلک هم می‌گفتند گفتم نه کسی حرف نزده گفت پس چرا ناراحتی و اشک توی چشم توست گفتم این اشک شوق است از کسی هم ناراحت نیستم من می‌خواهم واقعا این آقایان مدیرکل‌ها حرف ما را بشنوند و بعد بفهمند محمدرضا شاه پهلوی را که شناخته‌اند بهتر بشناسند و پیشرفت‌های دوران او را درک کنند، ۲۰ میلیون تومان به این آقا داده‌اند تازه قهر کرده است آقای مدیرکل آموزش و پرورش شما هم توجه داشته باشید مدیرکل‌ها مورد خطاب اند، یکی یکی اسمشان را بردم همین مضاربودجه شهرداری و بودجه تربیت بدنی را به آنها گفتم ولی من نمیدانم آقای وزیر آموزش و پرورش وقتش بیشتر است یا دیگری استادیوم ساختند و خراب هم شد و کسی هم استفاده نکرد بعد به عرضتان می رسانم درعصر انقلاب قبله عالم ما باید باشد، باید نماز بخوانیم من مرد تملق گوئی نیستم من حق شاه را می‌گویم، من فردی هستم کشاورز این حقی است برگردن ما (احسنت – احسنت) من می‌خواستم مطالب دیگری عرض کنم و بعد دردنباله سخنرانیم وارد بشویم وزارت بازرگانی و بررسی قیمت‌ها، نماینده مصرف کننده است نه تولید کننده بایستی اگر هم لازم باشد باهم توافق کنند دریک جلسه قیمت گذاری شود حسنعلی نانوا نماینده صنف خباز و رئیس اطاق اصناف شده گفته قیمت انگور را بگذارید کیلوئی سه ریال منطق شما چیست؟ آخر انگرو در آذربایجان مفت است وریخته اما لازم است کسی آن را جمع بکند، مرد حسابی اگر این انگور باید جمع آوری بشود کارگر اگر آن را جمع کند بیشتر از سه ریال درهر کیلو مزد می‌خواهد آقای اطاق بازرگانی آقای وزیر بازرگانی آقای رئیس و مسئول قیمت‌ها شما چرا به کارخانجات نمی‌رسید، تلویزیون و یخچال نمایندگی دارند و قبلا هم داشته‌اند قبلا ۲۱ درصد بهشان می‌دادند ۶ ماه مدت داشت که با نرخ بازار تومانی یک قران کرایه حمل تا مصرف به عهده کارخانه است آخر سال یک ۳٪ انعام به فروشنده هم می‌دادند حساب بفرمائید ۳۴٪ به نفع مصرف کننده یا فروشنده کارخانجات کسر می‌کردند آمدند حمایت از مصرف کننده کردند چکار کردند ۷٪ دادند به فروشنده کرایه حمل تا محل را هم حساب کردند درعوض ۱۰٪ از کل قیمت کسر کردند من نمی‌شناسم این وزیر بازرگانی را من نمیدانم باندازه‌ای از این شخص تعریف می‌کنند نمیدانم تشریف دارند یا نه من تریکی برایشان نوشتم درجلسه کمیسیون بودجه خواستم خداموفقش کند من تبریک را به ایشان ندادم تبریک راموقعی می‌گویم که موفق باشند من دعا کردم برایشان که ایشان دراجرای منویات شاهنشاه آریامهر که رفاه مردم درآن مستتراست موفق باشند بعد وقتی شاه از ایشان راض شد اگر این کار را کردی دستت را ماچ می‌کنم اگر نکردی من دانم و تو درپشت این تریبون (خنده نمایندگان ) .

آقای وزیر، کارخانجات قماش بافی شما به بازار تهران جنس را عرضه می‌کنند بنکدار عدل فروش، طاقه فروش، مترفروش ، آنهائی که زدوبند داشته این زدوبند کنندگان درقیمت که الحمدالله ریشه کن شدند، انشاء الله شما هم آنها را ریشه کن می‌کنید و انشاء الله شما آنها رابرمیاندازید آنها جنسی که در بازار باید فروختهبود عرض می‌کردند اشخاصی که مثل من دهاتی بودند می‌رفتند میگفتند ما آمدیم جنس بخریم اول می‌گفتند که شش ماه باید نوبت بگیرید بعد هم جنسی را که شما می‌خواهید اگر یم عدل می‌خواهید چهارعدل باید اضافه کنید یعنی چه؟ من اینقدر دلم می‌خواهد ، می‌گفتند نمی‌شود و درنتیجه خریدار شهرستانی از خرید صرفنظر می‌کند. می‌رود دنبال دلال بازار که دستم به دامنت جنس بمن بده. او می‌گوید من به تو جنس می‌دهم بشرطی که صورت حساب نخواهی، آنهم بچه نرخی؟ به نرخ متر فروشی باو می‌دهد. شما را بخدا باین موضوع برسید نگوئید فساد و مفاسد کارمند شهرداری را گرفته او محتاج است کما اینکه یکی از دوستان بمن توصیه کرد راجع به کارمندان شهرداری صحبت بکنم. گفتم در حرفه‌ام نیست. درست است که یک روزی رئیس انجمن شهر بودم ولی الان یادم رفته چه چیز باید بگویم و چه چیز را نباید بگویم. کارمند شهرداری را گرفتند بعلت اینکه چند استکان در آبدارخانه شهرداری دزدی کرده و پدرش را در آوردند آقای وزیر دادگستری تشریف دارند پدر آن کارمند را درمی آورند (وزیر دادگستری – بدکاری کرده) کاملا صحیح است کاربدی کرده برایش هم پرونده درست کردند ولی ما ام الفساد را باید بچسبیم کارخانجات را باید بچسبیم کارمند دولت بخدا گناه ندارد بخدا بدبخت ترین طبقه اجتماع کارمند دولت است. کارمند دولت چه دارد؟ کرایه خانه ندارد بدهد. میاید بشما آقای وزیرمیگوید قربان ۱۵ برج است پول می‌خواهم کرایه خانه ندارم بدهم اسبابم را ریخته‌اند بیرون میگویند نداریم مقررات اجازه نمی‌دهد. آقای وزیر بازرگانی به کارخانجات بچسبید برای اینکه آن وقت خدا هم از شما راضی باشد، شاهنشاه ایران راضی باشد ، ملت ایران راضی باشد . وقت را تلف نکنید حالا فلسفه این چیست زنان باشرف آذربایجان البته همه زنهای ایران باشرف هستند ولی اینها که عرض می‌کنم زنان قالی باف هستند. زن باشرف آذربایجانی که شوهرش دیم کاراست این زن درطول دوماه یک کناره چهارمتری را می‌برد سردار از دارکه پائین آورد می‌دهد شوهرش و می‌گوید این سه هزار و صدوبیست تومان قیمتش است دنگ و فنگ و پشم وچای دار ۷۵۰ تومان می‌شود ۵۰۰ تومان هم بدهکارم برایش چقدرمانده ؟ ۱۹۰۰ تومان در دوماه شوهرش چه کار کرده ۶۰۰ کیلو گندم کاشته خیل یخوب هم درو کرده خرمن کرده کوبیده و شبها نخوابیده که با بیاید تا این گندم را بادبدهد و ۵ خروار گندم برداشت کرده البته خیلی هم بالا گرفتم. اینهائی که دست اندرکار کشاورزی هستند خوب میدانند، ۵ خروار را آورده منزل بزنش هم گفته من خیلی خسته هستم او هرچه گفته خدا قوت بدهد چه کرده‌ای قیمتش چقدراست؟ می‌گوید آقای وزیر کشاورزی گفته‌اند آبان ماه می‌خرند. بایداینها را انبار کنیم آنوقت با آفت و افتی که دارد و آنهم بنفع شماست در آبان ماه از او می‌خرند یکهزار و پانصر تومان خئا شاهداست که غرورش شکسته که زنش درچهاردیواری اتاقش دردو ماه ۱۹۰۰ تومان کار کرده و خودش هیچ، درظرف یک سال ۱۵۰۰ تومان ، من اگر بجای این کشاورز باشرف ایرانی باشم گریه می‌کنم(خانم داودی – زن و مرد فرقی ندارند) این مسئله مربوط به زن و مرد نبود زن یک تکالیف شرعی دارد مرد هم یک تکالیف شرعی (خنده نمایندگان) البته چیزی نمی‌گوید و زنش هم اگر نجیب باشد به او چیزی نمی‌گوید. اما مرد بمیرد گناه این برگردن دستگاه کشاورزی است. کسی نیست جز شاه شاه زحمت کشید گفت بروید بخورید ولی بگذارید کشاورز ایرانی با خون دل این پول را نخورد بگذارید باصرف با عزت نفس داده شاه را بخورند نه با ناراحتی، باخون دل نخورد. شاه زحمت کشیده درآمد تولید کرده از شرکت نفت خلع ید کردن مگر کار آسانی بود؟ اینکار کار شاهنشاه ایران بود صنعتش را بدست ایرانی دادن کار هرکسی نیست (آفرین) بگذارید کشاورز ایرانی بنشیند و با زن و بچه اش بخورد و بخندد و سریزیر نباشد اما دامداری – مدینه گفتی و گردی کبابم این آقای پردلی که دلش از این موضوع پربوده کجاست؟ موضوع دامداری است ارتش ایران ضمن اینکه برای استقلال مملکت جانبازی می‌کند بکارهای دیگری هم گاهی اوقات دست می‌زند و کارهایش همیشه در نوع خود بهترین است مثلا این ارتش که بکمک وزارت راه هم می‌رود و گاهی جاده سازی می‌کند و درمنطقه ما ارتش یک موسسه دامداری احداث کرد و بهترین نمونه دامداری سنتی در آن منطقه است بهرحال خیلی معذریت می‌خواهم من حالا به اصل مطلب می‌پردازم.

جناب رئیس همکاران ارجمند خانمها و آقایان بحث ‹‹ کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۵۵ ›› که دولت به مجلس شورای ملی تقدیم داشته مطرح می‌باشد آنچه مسلم است برای تنظیم این بودجه که از لحاظ مبلغ در تاریخ بودجه کشور ما بی سابقه و غرور آفرین است و مردان و زنانی تحصیل کرده بصیر – مطلع در سطح روستاهای اقصی نقاط مملکت تا پایتخت باتلاش شبانه روزی برای پی بردن به احتیاجات ضروری الاهم فی الاهم درچارچوب برنامه پنجم برای سال ۱۳۵۵ برنامه ریزی و برمبنای آن سازمان بودجه و برنامه برحسب احتیاج – طرحی را برای سازمانهای مسئول تامین اعتبار نموده که بنده نه اهل برنامه ریزی و نه اهل تنظیم بودجه می‌باشم حرفه من کشاورزی است من به این زنان و مردان زحمت کش درود می‌فرستم و اگر به نظر من می‌رسد که درفصول آن کم و زیاد هست و یا الویت زیاد رعایت نشده یا مقدورشان نبوده یا مثلا ترجیح آنها به دادن اعتبار برقطب صنعتی بیشتر از احتیاج کشاورزی و دامداری صحیح تر باشد و من از دید خود اعتبار کشاورزی را کمتر میدانم بهر تقدیر دولت به مجلس توضیح خواهد داد اعتقاد نمایندگان محترم برصحت تنظیم بودجه برای من حجت خواهد بود – همکاران عزیز ما قبل از سلطنت پرافتخار دودمان پهلوی برنامه و بودجه نداشتیم و ملت ایران آگاهی از مسئله خرج و دخل مملکت نداشت طلوع خورشید پهلوی مملکت ما را بصورتی درآورد که با تنظیم بودجه و نظارت مجلس شورای ملی به خرج و دخل مملکت دنباله آن را داشت که سازمانی بنام بودجه و برنامه بوجود آید بصورتی افتخار آفرین طرحهای عظیم عمرانی و صنعتی رد کشور برنامه ریزی و تامین اعتبار کند و برای تصویب درتمان ادوار گذشته و حال دولت تقدیم ساحت مقدس مجلس شورای ملی نماید. همکاران این صحیح است که نمایندگن در دوره رستاخیز باهمان شرایط شکل دیگری به خود گرفت زیرا از تمام گروههای مملکت نماینده انتخاب شده و آنها هستیم جز به شاه ایران و خاک اران و استقلال ایران و ملت ایران به هیچ چیز دیگر فکر نمی‌کنم آنچه به نظر برسد که خیروصلاح و رفاه اجتماعی ما باشد به دولت خدمتگذار شاهنشاه توجه خواهیم داد در اردیبهشت ماه سال جاری بود درکنگره بزرگ حزب رستاخیز ملت ایران فرمان شاهنشاه به ملتش فرمودند درانتخابات آینده نمایندگانی انتخاب کنید که بتوانند خواسته‌های شما را بازگو باشند و شما درقلب آنان جا داشته باشید و آنها را درست بشناسید و دوست داشته باشید (یکنفر ازنمایندگان – چه فرمان یزدان چه فرمان شاه) برمبنای فرمان نمایندگان انتخاب گروه کشاورزان زحمت کش کشور که ۶۰٪ جمعیت کشور را تشکیل می‌دهد نماینده‌های خود را انتخاب و به مجلس گسیل داشتند بنده افتخار می‌کنم که یکی از آنان می‌باشم (احسنت) جناب آقای هویدا اعتباری که دولت درامر کشاورزی و امور روستائی تامین نموده و دراقلام بودجه مشاهده می‌شود قابل تحسین و بی سابقه است اما این اقلام رفع احتیاج ننموده و جوابگوی نهضت کشاورزی زمان رستاخیز و تشویق کشاورزان وتامین فرآورده‌های کشاورزی و دامی نیست و ضرورت زمان حکم می‌کند بیشتر به امر کشاورزی توجه شود و این هم خواست رهبر اندیشمند و توانای ما می‌باشد.

همکارانم که تخصص درکار بودجه و برنامه دارند توضیحاتی دادند و خواهند داد. آنچه که بنده می‌خواهم به دولت توجه بدهم درمورد سیاست کشاورزی و دامداری است که جناب آقای وزیر محترم کشاورزی درموارد عدیده به آن اشاره نموده و اعلام داشتند.

فرمودند:

۱- سیاست ما کشیدن روستانشینان به سوی شهرها و جذب آنها درکارهای صنعتی است
۲- دامدار را از صورت چرا درمراتع و هوای آزاد به زیر سقف و استقرار دائمی آن درمیاوریم.

من باید قبلا عرض کنم جناب آقای مهندش روحانی وزیر محترم کشاورزی از سربازان فداکار شاهنشاه آریامهر و دلسوز به مصالح ممکلت میدانم و تلاش شبانه روزی ایشان قابل انکار نیست اما اشتباهات گذشته وزارت کشاورزی و سیاست اعلام شده درمواردی که عرض کردم نه تنها کشاورزی و دامداری را به صورت مطلبو در نخواهد آورد بلکه بصورت فعلی هم نخواهد ماند و وضع اسف انگیزی دربرخواهد داشت سعی ما باید این باشد با خرج کم و وقت کم استفاده بیشتر ببریم همانطور که عرض کردم من به وزیر کشاورزی ایمان دارم او مرد با جرات و پرحرارتی است ولی هرآدم کاملی هم ممکن است اشتباه کند.اشتباه مرجوع الطرفین است. هرکس اشتباه کرد باید بگوید اشتباه کردم دراین مملکت تنها یک نفر دستور می‌دهد و جز او هیچکس نمی‌تواند دستور بدهدو او هم شخص شاهنشاه است (صحیح است) درجلسه مشترک نمایندگان سنا و شورا که با حضور جناب آقای نخست وزیر تشکیل شده بود اقای متولی نماینده سمنان درمورد چرا و مرتع توضیحات صحیحی دادند آقای وزیر کشاورزی بطور آمرانه فرمودند باز من دستور را تاکید می‌کنم وزیر حق ندارد باتشتت و غیض باوکیل صحتب کند آقای وزیر کشاورزی درامر کشاورزی تخصصی ندارند، کشاورزی چیزی است که تخصص می‌خواهد (دکترکیان – وزیر باید مدیریت داشته باشد) برای اینکه وقتی من به رئیس تعاون می‌گویم درحمام خشت خام کار گذاشتیدمیگوید: تو تخصص نداری إ می‌گویم: خشت خام درحمام هیچ تناسبی ندارد، می‌گوید: تو تخصص نداری (خنده نمایندگان) إإ خوب منهم لال می‌شوم چون حتماً تخصص ندارم . من حرفم را برجسب وظیفه نمایندگی گفتم و با آنها هم گفتم که شما بجای خشت خام آجر بگذارید اگر بهتر نبود من حرفم را پس می‌گیرم . اینکه عیبی ندارد شما که همکار من هستید بگوئید اگر آجر می‌گذاشتند بهترنبود؟ (خنده نمایندگان) به اقای استاندارنوشتم و ایشان دستوردادند و مدیرکل تعاون و امورورستاها بمن گفت: فلانی چرا به خودم نگفتی؟ به او گفتم به آن زیردست تو که مجری برنامه هایتان است عرض کردم. من که از این سازمانها و اصطلاحات و برنامه ریزی و نوسازی وزیرسازی و غیره چیزی نمی‌فهمم. این سازمانها کلاف سردرگمی شده که همه را گیج می‌کند. ده بیست تا خط کشیده‌اند و میگویند اگر از وسط اینها بگذری وکیل خوبی هستی . من با روی سفید به اینجا آمدم امیدوارم با روی سیاه برنگردم شما را به خدا شاه را آگاه کنید(آفرین – احسنت) (یکی از نمایندگان – شاهنشاه آگاه هستند) بلی شاهنشاه آگاه هستند ولی چه میدانند پشت کوه چه خبراست؟ (قاسم زاده همه حمام‌ها را با خشت خام ساخته‌اند) من حمام خودم را می‌گویم ، حمام شما را خبرندارم حتما حمام شما پیش ساخته است: بهرحال گفتنی زیاد دارم ولی وقت شما را نمی‌گیرم.

امیدوارم کشاورزی ما یک روزی درردیف بزرگتریم کشاورزی جهان درآید (احسنت) می‌خواستم در مورد راه روستائی هم صحبت کنم ولی می‌گذریم، البته اگر من زیاد حر می‌زنم حق دارم گذشته از اینکه آئیننامه داخلی مچلس اجازه می‌دهد که دربودجه بحث آزاد است من نماینده سه شهرستان هم هستم: نماینده شهرستانهای دهلران دره شهر و مهران ، همه درباره راه روستائی صحبت کردند که شریان حیاتی کشور است من هم همین عقیده را دارم ولی دیگر این عبارت را تکرار نمی‌کنم چون با تکرار شیرینی آن از بین می‌رود. طبق تقسیمات کشوری ما ده داریم بخش داریم دهستان داریم، شهر و شهرستان داریم و استان داریم و خود شما بهتر میدانید اگر مرکز بخش راه نداشته باشد ارتباط با دهات دیگر ممکن نیست در یکی از مراکز بخش حوزه انتخابیه‌ام وزارت راه سه سال قبل راهی تحویل گرفته و یک بنده خدائی آمده مقداری خط کشیده ورفته ولی بعد از مدتی راه خراب شده است. در آن موقع این موضوع را با فرماندار کل گفتم ، گفت این وظیفه اداره راه است. او باید درست کند.رفتم استانداری و به آقای استاندار گفتم یان راه برف گیر است ، کوهستانی است ، این یک راه روستائی است درست کنید، بهرحال پرونده این راه را تحویل گرفتم و به اداره راه رفتم و موضوع را درمیان گذاشتم. گفتند درست می‌کنیم ولی درست نشد آقای شهرستانی شما مرد خیلی خوبی هستید ولی برای منطقه ما وزیر راه کم لطفی بودید نمیدانم ما از زن صیغه‌ای هستیم که ارث نداریم ولی خدا میداند صیغه‌ای نیستیم آقای وزیر راه شما یک معاون دارید که اصلا حرف نمی‌زند نمیدانم حرف زدن بلد نیست یا با من قهراست آقای شهرستانی شر او را از سرما و بقیه آقایان کنید و یک کس دیگری را بیاورید که لااقل حرف بزند خوب معاون شما یک معاون است و این آقای رهبری هم یک معاون ایشان هروقت سلامشان میکنمدنبال من میاید احوال پرسی می‌کنند و چندین بار می‌پرسند رفعتی کار داشتی؟ اگر کاری داری بگو انجام بدهم واقعاً من شرمنده ایشان هستم البته این را هم بگویم که تابحال کاری برای من انجام نداده‌اند و همه اش تعارف بوده ولی خوب لااقل تعارف را می‌کنند (خنده نمایندگان) ببخشید آقای رهبری اگر می‌گفتم کاری برای من انجام داده‌اید سایر همکاریان با شما بدمیشدند بهرحال اینها را که می‌گویم به این معنی نیست که در منطقه ما اصلا کاری نشده نه به امر شاهنشاه جاده‌های بسیاری درمملکت ساخته شده و تعداد زیادی از این جاده‌ها هم درمنطقه ایلام است ولی خوب اجازه بفرمائید آقای وزیر راه بگویم که این بیست کیلومتر جاده ایلام – مهران ساخته نشد همینطور من اشخاص شریفی را می‌بینم دراین کوره راهها که واقعاً باید بگویم افراد باشرف و با وجدانی هستند و آنوقت میگویند فساد در داخل کارمندان است من مهندس جوانی را می‌شناسم چندین سال درخارج بوده و حالا درمنطقه ما مامور ساختن راه است روزی با او صحبت می‌کردم و گفتم تو دردت چیست؟ چون من وکیل این منطقه هستم به امر شاهنشاه بدرد دل مردم می‌رسم گفت تو درددل مرا دوا نمی‌کنی گفتم می‌خواهی آن آهنگ معروف را برای تو بخوانم گفت من قیر ندارم تکنیسین آزمایشگاه هم ندارم گفتم خوب دیگر چه نداری؟ گفت همین‌ها رااگر بمن برسانی بقیه پیشکشت فورا آمدم به تهران و یک راست آمدم سراع آقای مهندس شریف رازی با خودم گفتم خوب معاون پارلمانی برای همین است جریان را به او گفتم بدون اینکه حرفی بزند مچم را گرفت و برد، فقط دوکلمه معاون فنی از او شنیدم مرا برد پیش آقای دیبا معاون فنی ایشان گفتند سهمیه ندارید حالا دیدید آقای دکترشادمان شما مرد بزرگواری هستند ( صحیح است) واقعا مردبزرگواری هستند (نمایندگان – صحیح است) ببینید برایتان تایید هم گرفتم با یان بزرگواری که مورد تایید همه نمایندگان هستید راجع به قیر آن مهندس جوان نامه نوشتم یک ماه گذشت خبری نشد (خنده نمایندگان) دو ماه گذشت خبری نشد بعد نوشتند که دستور دادیم تکنیسین بفرستند حالا من که وکیل این منطقه هستم منکه به آن مهندس جوان قول دادم می‌روم پیش وزیر راه و پیش آقای مهندس شریف رازی و کارتان را درست می‌کنم به این مردم چه جوابی بدهم؟ واقعاً شرم آور است شما را به رسول الله اینقدر به حرف زیردستانتان گوش ندهید همانطور که گفتم البته ما آدم شریف بین کارمندان دولت زیاد داریم ولی همه اش به حرف زیر دست خودتان گوش نکنید بعضی از اینهاواقعاً بند بازند بین آنها متقلب هم هستن روایتی هست که از ائمه اطهار است و زمانی که متقلبین زیاد است به هیچ کس اعتماد نکنید و در زمانیکه درستکاران زیادند بهمه اعتماد کنید ما وظیفه داشتیم بگویئم و گفتیم و دین خودمان را به شاه و مردم ادا کردیم دین خود را نسبت به حوزه انتخابیه مان ادا کردیم چون گفته‌اند لیس للانسان الاماسعی، ما سعی مان را می‌کنیم حالا خودت دانی و خدای خودت و مللکت خودت و شاهنشاه خودت (نمایندگان – احسنت – احسنت) درمنطقه ما مشکلات زیادی هست مثلا یک قاضی ماشین ندارد ولی مقاطه کار چهار تا ماشین دارد کادیلاک دارد هودسن دارد ولی قاضی که سرنوشت انسانها در دست اوست قاضی که شریف است محتاج است، درحالی که قاضی باید در رفاه کامل باشد چون عقل سالم در بدن سالم است برای قاضی باید عقل سالم ایحاد کرد در حالیکه قضات ماپول ندارند ماشین بخرند (خنده نمایندگان) توجه بفرمائید وقتی قاضی پول نداشت که ماشین بخرد و چون بچه دارد که باید او را به مدرسه برساند و چون غرور دارد و عزت نفس دارد سوار ماشین دیگران هم نمی‌شود او باید بهمه کارهایش برسد و سرموقع هم در محل کارش باشد پس می‌دود برای انجام همه اینکارها می‌دود و تنگی نفس می‌گیرد و مریض می‌شود و درمناطق ما هم دکتر و دارو بصورتی نیست که در تهران است گوشی بیاورند باز و بند بیاورند و فشار خون بگیرند این خبرها نیست قاضی بیچاره مریض شده، عرض کردم آخر چه ضرر داشت شما را به خدا اگر قاضی ماشین داشت چه می‌شد این است که عرض کردم عقل سالم در بدن سالم است ماشین برای ایشان تهیه کنید تا به این صورت مریض نشوند جناب وزیر دادگستری اگر یک قاضی ماشین داشت چه خوب بود شما به اقساط پولش را از او بگیرید البته عذر می‌خواهم قاضی شانشان بالاتر از این است که من از او تعریف کنم قاضی شرفش بالاتر از این است که من ای او تعریف کنم قاضی شرفش بالاتر از یک شخص عادی است من عذر می‌خواهم من هنوز به آن حد نرسیده‌ام، انشاء الله دراثر ارشاد شما و دوستان به آن حد می‌رسم و بعد تعریف می‌کنم. بلی خون عشیره‌ای من بمن غلبه کرده که این جسارت را کنم شما فکر کنید به حال این قضات که همه شان مردمی باشرف هستند. من با آقای وزیر مشاور عرضی دارم درسال ۱۳۵۲ دستور رسید که کارمندان مرزی سیستان و بلوچستان و ایلام و پشتکوه ۲۰٪ حق مرزی باید داشته باشند.

صد در صد هم مزایا می‌خواهند بنابراین ۱۲۰٪ به این کارمندان باید اضافه داده شود سیل تلگراف و نامه بود که راه افتاد از همه جا کارمند و دبیر داوطلب خدمت دراین مناطق شد ولی درست روز عید هنگامی که به کارمندان دولت عیدی می‌دهید دستوررسید که آنها که ۹۶٪ باید بگیرند ۵۴٪ به آنهابدهند و به آنهائی که ۱۲۰٪ تعلق می‌گیرد ۷۶٪ بدهند بدبختها زندگی شان را برمبنای این حقوق قرار داده بودند لباس بچه لباس خانم لباس خودش قسط فرش حالا این کارمندان بیچاره زیر قسط اینها می‌ماند و جان می‌کند. یخچال خریده بلویزیون خریده آورده منزل و یواشکی تلویزیون را بیاد ببرند حتی به فروشنده گفتند هرچی خریدیم ۶٪ کسر کن. چطور شد که این کارمندان ترقی کرده بودند چیزی از جائی بهشان رسیده بود به خدا آقا هیچ چیزی نرسیده بود و کارمندان از سیستان و بلوچستان و از ایلام و پشتکوه برگشتند این را استدعا می‌کنم توضیح بفرمائید به رفاه کارمندان که از اوامر شاهنشاه است توجه بفرمائید یک مطلبی هم راجع به بیمه دارم برای اینکه وقت زیاد نگیرم یک مثالی میاورم که همه بدانند در خیایان ثریا یک ساختمان سه طبقه است نوشته شده بیمه‌های اجتماعی این چیست ماشین هائی که تصادف می‌کنند باید بروند آنجا درست کنند که از لحاظ خسارت ارزیابی شود (چند نفر از نمایندگان – آن که میفرمائید بیمه اجتماعی نیست) ببخشید اسمش بیمه ایران است، من ماشینم که لندرور است تصادف کرده بود یک ماشین مدل ۷۶ را زده بود داغانش کرده بود به این مرد باشرف گفتم بگذار افسر بیاید این را ببیند و خسارت را برآورد بکند گفت نمی‌خواهم گفتم برویم بیمه لااقل حداکثر بیمه شخص ثالث را بگیرید شاید او کاری بکند رفتیم بیمه چون پرونده نداشت گفتند تا ۵۰۰ تومان می‌دهیم گفتم خیلی خوب گفت باید ماشین را بیاورید گفتم مجا پارک کنیم یک پارکینگ دارند که ۱۷ ماشین بیشتر جای نمی‌گیرد و تمام را ریخته بودند آنجا برای رفع تصادف بطوریکه خودشان رد آنجا تصادف می‌کردند خوب این پولی که از مردم می‌گیرید پارکینگ بزرگتری درست کنید این ترافیک که در خیابان ثریا راه انداخته‌اید برای چیست؟ یک زمین وسیع اگر داشته باشید به ترافیک تهران هم کمک می‌کند من دهاتی این مسئله را تشخیص دادم اما آن رئیس تشخیص نداد او هم باید تشخیص داشته باشد من آخرین کلامم را، البته اعتراضی نیست یک وصیتی است بدولت (مهندس صائبی – توصیه است) من چون زن و بچه‌ام اینجا نیستند بیکارم درموقع تشکیل کمیسیون بودجه همیشه پیش آقای دادفر بودم یک بحثی داشتیم درمورد مربی و اولیاء من خیال می‌کردم که اینها می‌خواهند اولیاء الله تربیت کنند گفتم این وظیفه شخص خودش است گفتند تو دهاتی هستی و این یک سازمانی است که می‌رود به دهات و شهرها و از دخترها و پسرها می‌پرسد که می‌خواهید چه کاره شوید؟ یکی می‌خواهد مهندس شود یکی دکتر شود، خوب این دخترخانمها هم می‌خواهند چه کاره بشوند؟ معلم می‌شوند، آن دیگری کشاورز، آن یکی قصد دارد دکتربشود. آمار را جمع می‌کنند می آورند مرکز مملکت بعد اینها را بر پایه‌های ذخیره‌های ملی و انسانی دولت برنامه ریز می‌کنند. مردم، متخصص باید داشته باشند. ما هم معلم و متخصص لازم داریم شما هم خانم طالقانی قبول ندارید که دبیر ریاضی ندارند خودشان رفته و رسیدگی کرده‌اند و این را تایید کردند. گفتم مبلغ چقدر است آقای دادفر گفتند سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است مبلغ زیاد نیست باید دید که کیفیت چطور است؟ فلسفه اش چطور است وزیر آموزش وپرورش مژده داد به شما نمایندگان رستاخیز که دبستانها را بجای دو وقته، سه وقته کرده‌ایم چرا؟ برای اینکه جا نداریم . چرا جا نداریم؟ ما محل نشستن بچه‌ها را نداریم آن که می‌خواهد مهندس بشود دکتر بشود قاضی بشود وکیل بشود که رقیب من و شما بشود خوب جناب وزیر چه عیبی داشت این را به معلم شهروروستا واگذار می‌کردید از بچه‌ها و جوانها می‌پرسید خوب پسرجان چه کاره می‌خواهی بشود می‌گفت می‌خواهم بجای دکتر شادمان وزیر مشاور بشوم خوب تو می‌خواهی چه کاره بشوی جواب می‌داد وزیر دادگستری می‌شوم یکی دیگر هم می‌گوید من هم می‌خواهم وکیل بشوم و رقیبی برای من پیدا می‌شود ان دیگری می‌خواهد صاحب کارخانه بشود ان دیگری کارگر بشود همه اینها را ضبط می‌کنند می فرستند به وزارت خانه سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان رقم کمی نیست ساختمان کرایه کنند در همین تهران می‌شود ساختمان‌های خیلی خوب ساخت با سه میلیون و پانصدهزار تومان خیلی کارها می‌شود کرد. به هرحال درمورد کشاورزی فقط صحبت می‌کنم. کشاورزی تا وقتی بازدهی نداشته باشد کاهش تولیدش حتمی است برای افزایش تولید باید ارزش تولید بنحوی تامین شود که در زندگی تولید کننده موثر واقع شود دراین صورت می‌توانیم به افزایش تولید امیدوار باشیم. محصولات ما روی نظر خاصی تهیه شود تا تولید کننده را ورشکست نکند. تعیین نرخ عادلانه، اقساط طویل المدت اقساطی که بنگاه توسعه ماشین‌های کشاورزی می‌دهد درزیادی برداشت محصول اثر دارد.

حالا قدری هم بپردازم به یادداست هائیکه تهیه کرده‌ام هدف شاهنشاه ما و اعلام زمان آن و خواسته ملت ایران در انجام فرمان شاهانه به رسیدن دروازه‌های تمدن بزرگ تعیین مشد کوشش همه جانبه ملت و دولت ایران بایستی نحوه بهتر و سریع برای رسیدن به آن روزبروز فزونی یابد – جای تردید نیست کشور پهناور ما با داشتن استانها و مناطق زیاد داردی شرائط اقلیمی خاص در نقطه می‌باشد و جناب نخست وزیر و هیئت محترم دولت به این شرایط زمانی و مکانی آگاهی دارند و توجه فرمودند هر منطقه استعدادی درامر کشاورزی و دامداری دارا می‌باشد و احتیاج به اجرای برنامه‌های متفاوت است کشاورز زمان انقلاب دریک زندگی مرفه که قابل قیاس با هیچ دوره از زندگی کشاورزان تاریخ مملکت ما نیست بسر می‌برد و استعداد ذاتی او دراثر گسترش آموزش و پرورش و تسهیلات برای مسافرتها و دیدن شهرها به منصفه ظهور درآمده زندگی زمان رستاخیز ملت ایران را می‌خواهد او می‌خواهد خدمات شهری در ده داشته باشد. احتیاج به تراکتور و ماشین پیدا کرده و زندگی بهتر او مخارج تحصیل فرزندانش بالاتر از سطح ده درآمد بیشتری خواستار شده است این هدیه شاهنشاه به ملت ایران و خاصه کشاورزان است برنامه ریزی برای کشاوزی دراستان گیلان و استان مازندران با سیسان و بلوچستان و همدان و کردستان متفاوت است و برنامه خراسان با خوزستان و ایلام پشتکوه و کرمانشاه باید تفاوت داشته باشد دامداری در سنگسر و مغان با مهران دهلران و خوزستان متغایر است چه می‌شود کرد جلب منافع و دفع ضرر از حقایق کاشت در تمان مناطق مملکت به مقتضای شرایط اقلیمی و استعداد زمین داشته باشد و تعیین کاشت کند که چقدر گندم – برنج – جو – ذرت – پیاز – سیب زمینی – حبوبات – گیاه علوفه – سبزیجات – به چه مقدار و درچه محل کشاورزان بکارند متاسفانه اکتفاء به تشکیل ادارات ترویج نموده درحالیکه مروج برنامه ندارد هدفی برایش که در بالا عرض کردم معین نشده که کشاورز را هدایت کند درجای معین یا کشت خاصی دستور دهد درنتیجه این نابسامانیها و اختلافها در وضع کشاورزی پدیدار گشته گاهی می‌بینیم پیاز و سیب زمینی روز گندم و برنج مبحث مردم و روزنامه هاست سالی یک کیلو پیاز ۲ ریال سال بعد ۸۰ ریال سیب زمینی ۴ ریال سال بعد ۳۵ ریال گندم و برنج کم داریم باز سالهای بعد خوب است پیاز هر کیلو ۶ ریال ۷ ریال می‌پرسید آقا چرا نیست چرا گران شده عذر ازدیاد جمعیت را عنوان می‌کنند میگوئیم درسال ۵۲ پیاز و سیب گران شد سال ۱۳۵۳ ارزان تر سال قبل و سال ۵۴ گرانترین عذر مصرف زیاد شده جمعیت زاید شده درست نبوده و نیست همین سال جاری کشاورزان دیم کار یک قسمت از زراعت گندم خود را درو نکردند و شاید هر تخم ۵ تا ۶ تخم می‌داد صرف نکرد گاهی محتاج به خرید گندم و برنج می‌شویم باچند برابر قیمت فروش برای دولت تمام می‌شود هندانه کاری به کرایه حمل آن نمی‌ارزد و کاشتن آن ترک می‌شود باغدار از غرص درخت پشیمان این عدم هم آهنگی دستگاه کشاروزی و سیاست با زمان ما و کشاورزی ما عواقب خوبی دربرنخواهد داشت آن سیاست که می‌خواهد روستانشین و کشاورز زحمت کش را بسوی قطب صنعت جذب کند روستا را از سکنه خالی و تولیدکننده را مصرف کننده نموده و به ناچار دنبال بازار خرید باید برود و خدایان مواد غذائی هم معلوم است چگونه معامله می‌کنند این عمل با روح ایرانی شرف ایرانی و مصلحت ایرانی موافق نیست.

مسئولیت دستگاهها درامر خرید و قیمت گذاری فرآورده‌های کشاورزی و دامی مبهم و نامشخص است وزارت کشاورزی مسئول حمایت از کشاورز است یا وزارت تعاون و امور روستاها؟ یک قیمت از فرآورده‌های کشاورزی مانند سیب زمینی – پیاز و غیره برای ماندن زیاد هم وزن آن کم میشودچون خشک شدندی است و فاسد شدنی برداشت این محصولات در اواخر بهار و اوائل تابستان است بازار شهری قیمت ده ریال در کیلو تعیین می‌کند و درزمستان ۱۱ تا ۱۲ ریال نرخ رسمی است بنده سئوال می‌کنم شما تفاوت کرایه در زمستان و تابستان را میدانید؟ ۷۰٪ فزونی دارد کرایه انبار ۸ ماه فاسد شدن – خشک شدن – حمالی انبار کردن و خارج نمودن چقدر تمام می‌شود اینها را کی پرداخت می‌کند در نتیجه پیاز هم کم می‌شود اگر وزارت کشاورزی و یا تعاون و امور روستاها مسئولیت را حس کند ممکن هم است مسئول نباشند درقیمت گذاریها اگر کشاورز متضرر نشده بود از کاشت محصولات فراری نبود اگر محصول کشاورز را درمحل کاشت از او تحویل بگیرند یا مطمئین باشد می‌خرند بخدا کاشت می‌کند استفاده هم می‌برد و صادقانه عرض می‌کنم محتاج به واردکردن پیاز و غیره نمی‌شوم اگر باغدار آذربایجانی و گیلانی و یا زنجانی و خراسانی حمایت بشوند ما چه احتیاجی به واردات مرکبات و میوه داریم و برای تکمیل آن موز را به بازار عرض کنیم و ضرر آنرا بدهیم تمام پیرمدرها اعلام می‌دارند موز باب دندان بدرد نمی‌خورد سرگیجه هم دارد و اصلا بهای تعیین فرآورده‌های دامی و کشاورزی بایستی با وزارت کشاورزی باشد نه مرکز بررسی قیمتها که حمایت از مصرف کننده باید داشته باشد چرا باغدار زنجانی انگور را به بازار تهران میرساند عایدی که نبرده پول صندوق جای انگور را هم متضرر شده زردآلو روی درخت چرا ماند؟ شاید فکر کنید مزد کارگر زیاداست ابدا مزد کارگر زیاد نیست بلکه کم است به نظر من عدم حمایتاز محصول این پیش آمدها را برای باغدار به بار آورده و شاید این خود برای فرار باغدار از روستا به شهرها کمک خوبی است و جذب به قطب صنعت و رفتن دنبال سرنوشت غیرمعلوم در شهرها. شما قبل از وقوع این جادثه ترک روستا باید چلو آن رابگیرید و با دادن برنامه کاشت وحمایت از آن نثبیت قیمت، تعهد خرید، بیمه محصولات – ارشاد و تامین بذر وکود سالم – سم پاشی به موقع یان نیروی خلاق و مثمر ثمر را در ده نگهدارید. کشاورز دیم کار را از سطح مزرعه به کنار زنان قالی باف نکشانید الحمدالله درآمد در مملکت ما زیاد و سرانه آن برای هرنفر به مرز یکصد و بیست هزرا ریال رسیده دامداران مملکت در سراسر نوار مرزها درکنار مزرعه خود ساکن هستند این زنان و مردان شاه دوست و وطن پرست تنها کارآنها کشاورزی و دامداری نیست بلکه مرزدارانی غیور و با ایمان و پرورش دهنده سربازان فداکار شاه و میهن می‌باشند درکنار طبقه مقدس ملی و میهنی گله دارانی با صداقت و با اصالت که کارشان تامین گوشت و فرآورده‌های دامی برای هم میهنان عزیز خود می‌باشد زندگی دائمی آنان در صحراهای سوزان فصل تابستان و سرمای زمستان کوه سارها است و بطور سنتی به کارشان ادامه می‌دهند ، برای بهبود وضع آنان برنامه‌های تایمن علوفه خشک و مراتع طبیعی – تامین آب از طریق حفر چاه‌های نیم عمیق و عمیق درجاهای مناسب و جلوگیری از کوچ به مسافته‌ای طولانی و خرید فرآورده‌های دامی در محل و محدوده تعیین شده مراتع برای هر دسته از دامداران که اختلافات محلی ایجاد نشود، تامین علوفه گیاهی درمناطق گرمسیر و معتدل به صورت دامداری در هوای باز و ازاد تجربه صدها سال دامداران مملکت است که گوسفند در هوای باز داشتن علوفه – و ۱۵ روزیک بار تغییر مکان درشعاعی که بیش از ۱۰ کیلومتر نباشد عایدی زیاد خواهد داشت و هیچوقت آمادگی برای امراض ندارد و در آنجائیکه ایجاب کند گوسفند در زیر سقف باشد بایستی وسیله علوفه آن را آماده ساخت که در فصل زمستان احتیاج به واردکردن از جاهای دیگر نداشته باشد هر نوع سیاست و برنامه برای ازدیاد درآمد بایستی باشد. تجربه نشان می‌دهد شرایط اقلیمی مراکز دامداری در هوای باز مناسب تر است از زیر سقف (به اصطلاح قدیم بستن در طویله) بنده برای نمونه به اطلاع جناب نخست وزیر و هیئت دولت میرسانم ارتش شاهنشاهی ما که همیشه پیش قدم در سربازی و جان بازی است درموارد دیگر نیز خدماتی انجام می‌دهد از جمله دامداریهائی ارتش درمناطق مختلف و قسمتی هم در دهلران حوزه انتخابیه بنده دارند در ابتدای تاسیس این دامداری مدتی آنها را در زیر سقف نگهداشتند و سایه بان‌های متعدد نیز ساختند اما تلفات آنان بیشتر می‌شد و اکنون در هوای آزاد پرورش می‌دهند که بهترین استفاده را می‌دهد منتها همانطور که عرض کردم آنها هم از مراتع و هم از علوفه خشک استفاده می‌نمایند. جناب وزیر کشاورزی با تحقیق از دامداری ارتش و یک دامداری دیگری که در زیر سقف پرورش می‌دهند ملاحظه خواهند نمود که تفاوت ره از کجا تا به کجا است.

البته درمورد دامداران روند که صدها فرسخ مسافت ییلاق و قشلاق درحرکت هستند وجز تخریب علوفه و مراتع دیگران خودشان هم استفاده نخواهند برد و درفصل زمستان مزاحم دامداران بومی شده و باعث گرانی علوفه خشک و سرایت امراض دامی می‌شوند بایستی یک سیاست اتخاذ شود درمناطق معین بمانند و با تحصیل یک کارت چرا تمام مراتع مرزنشینان را این بین نبرند من از جناب وزیر کشاورزی می‌خواهم که توجهی داشته باشند به تجربه کشاورزان و دامداران و صاحب نظران درامر کشاورزی استفاده فرموده و بانظر کارشناسان آن وزرات خانه سیاستی اتخاذ فرمایند که کشاورزی و دامداری ما در ردیف بزرگترین کشورهای کشاورزی جهان درآید می‌خواستم مفصل درباره راه روستائی و ماشین آلات کشاورزی صحبت کنم اما به جملاتی کوتاه اکتفا می‌نمایم.

شریان حیاتی روستا راه روستائی است که دولت بایستی سعی کند در تمام روستاهای کشور ساخته شود و دیگر درمورد ماشین آلات کشاورزی است که بنگاه توسعه ماشینهای کشاورزی مدت اقصاط آن را طولانی و تعمیرگاههای مجهز درتمام استانها داشته باشد مثلا در بعضی استانها ندارد کارمندان دولت که از زحمت کش ترین گروهای اجتماعی ما هستند و با صداقت کارشان را انجام می‌دهند در تامین زندگی و آسایش آنان مخصوصاً قضات شریف دادگستری توجه شود این اختلاف حقوقها نباید باشد و مزایای کرامندان استانهای مرزی همانطور که تا سال ۱۳۵۳ معمول بوده اقدام شود که بتوان کارمند و دبیر و معلم را به آن نقاط صعب المعیشه جلب نمود. آخرین مطلب درمورد منابع طبیعی است جناب آقای وزیر کشاورزی و منابع طبیعی بنام منابع ملی بیشتر زمینهای زراعتی هزارن ساله کشاورزان را اعلام نموده‌اند که دست کشاورز از آنها کوتاه بشود طبق قانونی که درسال ۱۳۱۱ از مجلس شورای ملی گذشت درزمان اعلیحضرت رضا شاه کبیر زمینهای خالصه به کشاورزان اعطاء شد هر کدام ۱۰ هکتار حداکثر و در انقلاب اصلاحات ارضی ورقه نسق به آنها داده شده آنوقت به وسائلی که آنها اطلاع ندارند بوسیله اعلان در روزنامه‌ها حقشان را ضایع می‌کنند من یک نمونه از آن را می‌خوانم و قضاوت آن با رئیس دولت و نمایندگان مجلس باشد زمین آبی هزاران ساله منابع ملی شده عجیب است‌إ چون شب است و دعای شب قریب به استجابت است اینک من دعا می‌کنم خداوندا شاهنشاه بزرگ ما وخاندان جلیل سلطنت را سلامت و جاویدان بدار، مملکت ما را از شر دسیسه‌های اجانب حفظ بفرما. زنده باد شاهنشاه پاینده ایران (احسنت – احسنت).

رئیس – تیمسار بیات بفرمائید.

تیمسار بیات – جناب آقای رئیس ، هیئت محترم دولت، نمایندگاه محترم، با اینکه امکان داشت روی نکته هائی که می‌خواهم باستحضار برسانم چند ساعت بحث کرده و نتیجه موردنظر را بدست آورم ولی مطالبم را به اختصار کامل بیان می‌کنم و مطمئنم با اطلاعات وسیعی که شما عزیزان دارید از این مختصر تمام مطالب و منظور غائی این خدمتگزار را احساس خواهید فرمود قبل از آغاز سخن درباره بودجه سال ۱۳۵۵ لازم میدانم مراتب سپاس و شکرگزاری بی پایان خود و سایر نمایندگان محترم دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی را به پیشگاه پروردگار توانا معروض دارم که به ما توفیق عنایت فرمود تا در زمره نخستین نمایندگان دوران افتخار آفرین رستاخیز ملت ایران بوده و در شرایطی مباهی به خدمتگزاری ایران بزرگ هستیم که رهبریهای اندیشمندانه اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران، کهن ایران مقدس را بسرمنزلی از نیکبختی و سرافرازی واصل نمده است که نه تنها به مراحل درخشان دوران ایران باستان دست یافته‌ایم بلکه برگهای زرین و غرورانگیر پیروزیهای متعدد و گوناگون دوران شکوفان سلسله جلیل پهلوی بطور اعم، ثمرات و اثرات افتخار آمیز و شگفت انگیز و تدابیر عالمگیر رهبر عالیقدر ملت ایران محمد رضاشاه پهلوی شاهنشاه آریامهر بالاخص فصلی نوین و بی سابقه در تاریخ ۲۵۰۰ ساله این کشور گشوده است (صحیح است- احسنت).

برهمگان روشن است که قسمتی از بودجه سال ۱۳۵۵ محصول ثروت خدا دادی این کشور می‌باشد که به اراده و ابتکار شاهنشاه بزرگ ایران از حلقوم بیگانگان بیرون کشیده شده و قسمتی از آن حاصل دسترنج ملت شریف ایران است که با اشتیاق وافر و طیب خاطر جهت اداره صحیح و منظم کشور پرداخت و جمعا دراختیار دولت خدمتگزار ایران قرار خواهد گرفت.

امیدوارم این بودجه افتخار آمیز کشور بطرز صحیح وصول و درمصرف آن طوری نظارت شود که تمامی مردم این مرز وبوم معتقدانه اصالت مصرف و بهره برداری مثبت آنرا تایید نمایند.

من باتوجه به عمق بررسی و اظهار نظرات کمیسیون بودجه خود را فارغ از بحث و صحبت درباره جزئیات آن میدانم مضافاً اینکه دوستان دیگر تا این ساعت مطالب بسیار ارزنده و کافی دراین مورد بیان داشته‌اند. من یقین دارم که اگر بودجه پیشنهادی دولت بطور صحیح به مصرف برسد در پایان سال آینده تحول چشمگیر و قابل محاسبه‌ای درسطح کشور پدید خواهد آمد و مطمئنم که مسئولین امر آنچنان درصرف این بودجه دقت و نظارت خواهند نمود که دیناری از این بیت المال بهدر نخواهد رفت.

عدم کوچکترین تغییر دربودجه پیشنهادی دولت نشانه بارزی و تحقق یافته این اصل است که طراحان آن از اطلاعات و بصیرت و پشتکار کافی و قابل تحسین برخوردار بوده‌اند و بطور قطع از جناب آقای هویدا که دوازده سال سابقه خدمتگزاری موجه و تایید شده دارند جز این انتظار نمی‌رفت.

با ذکر این مقدمه به منظور حسن مصرف بودجه سال ۱۳۵۵ پیشنهاداتی را به استحضار میرسانم که توجه به آن مورد تقاضاست:


پیشنهاد ۱ - بادرنظر گرفتن این اصل که هرقدر اختیارات و امتیازات مقامات زیادتر باشد قطعاً مسئولیت غیرقابل انکار آنان نیز بیشتر می‌شود و باتوجه به اینکه افتخار هر موفقیت و مسئولیت هرعدم موفقیت و بطور کلی خوب و بد هر سازمان متوجه گرداننده آن سازمان می‌باشد بایستی مقامات مملکتی را به این امر متوجه نمود که بهمان نحویکه در پیشبرد و تکامل یک تشکیلات فقط مسئول اول آن سازمان شریک و سهیم بوده و از مزایای حاصله بهره مند می‌شود اگر خدای ناکرده سوء جریانی هم بوجود آید باید جوابگو بوده و درانتظار بازخواست و نتایج وخیم آن باشند.

پیشنهاد ۲ – کسانیکه به مقامی می‌رسند که درآن مقام مسئلو مصرف مبالغ قابل توجهی از بودجه مملکت میشند به محض اشتغال به آن شغل صورت دارائی خود و خانواده درجه یک خود را به دولت تقدیم و موظف باشند که هرگونه تغییرات دارائی خود را اعم از منقول ، غیرمنقول و حسابهای بانکی داخلی و خارجی با ذکر علت و موجبات تغییر بدولت گزارش نمایند.

پیشنهاد ۳ – دراین موقع که باتوجه دولت قسمتی از اعتبارات استانی شده و دراستان به مصرف خواهد رسید پیشنهاد می‌شود که درانتخاب اعضای انجمنهای محلی به نحوی اقدام شود که منتخبین برگزیدگان واقعی مردم باشند و کلیه اعتبارات استانی با اطلاع و نظرات آنان به مصرف برسد (صحیح است).

حال فارغ از کنترل بودجه ، توصیه می‌شود که وزارتخانه‌ها و سازمانهای تابعه دولت ساختمان موردنیاز خودرا سریعاً درمرکز و استانها با استفاده از اعتبارات مربوط ایجاد نمایند تاهم از پرداخت اجاره بهاری گزاف رهائی یابند و هم اماکن استیجاری کنونی سازمانها جهت سکونت مورد استفاده مردم قرار گیرد.

اکنون قسمت کوتاهی از فرمایشات شاهنشاه را به استحضار میرسانم و سپس مختصری درباره طلاب علوم دینی صحبت می‌کنم. شاهنشاه فرموده‌اند: من شخصاً یقین دارم که اگر هرفردی بتکالیف اسلامی عمل نماید و قواعد و احکام آنرا محترم شمارد هم خود از فوائد آن بهره مند می‌گردد و هم دیگران را متمتع می‌سازد.

مطلبی که درباره آن کمتر صحبت می‌شود وضع زندگی طلاب علوم دینی است. چنانچه توجهی به وضع آشنایان و طلاب علوم دینی درسایر ممالک آزاد بشود ملاحظه خواهید فرمود که پیشرفته ترین ممالک آزاد جهان خود را از توسل به مذهب و دین بی نیاز نمیدانند حتی در آنجا که کمیت تمام علوم برای اصلاح افراد خطرناک لنگ می‌ماند دست بدامن دین می‌زنند و از وجود راهنمایان دین و اخلاق استفاده می‌کنند(صحیح است) رفاه زندگی قاطبه این رهروان دین مانند سایر مامورین وسیله دولتها تامین می‌شود. و دراکثر کشورهای مترقی تبلیغ کنندگان امور دینی و این مربیان اخلاق و ایمان از موقعیتی والا و از زندگی نسبتاً مرفهی برخوردار می‌باشند.

درحال حاضر درکلیه شهرهای بزرگ و کوچک کشور بسیاری از اشخاص مسلمان و علاقمند نزد روحانیون جلیل القدر ساکن همان شهرها به تحصیل علوم دینی می‌پردازند متاسفانه اکثرا زندگی بسیار نامرفهی داشته وحتی از حداقل رفاه زندگی بهره مند نمی‌باشند، این پیروان راه حقیقت علاوه برتحصیلات دینی در زبان فارسی و عربی نیز تبحر پیدا می‌کنند ولی هیچگونه مدرک تحصیلی در دست ندارند که بتوانند برای امرا معاش از مزایای آن بهره مند شوند، من توجه دولت جناب آقای هویدا را بوضع نامناسب زندگی این مربیان اجتماع و اخلاق جلب کرده پیشنهاد می‌کنم ترتیبی اتخاذ شود که چه هنگام تحصیل و چه پس از پایان تحصیل درمورد رفاه و تامین زندگی این پیشروان دینی راه حلی پیدا کرده و برای آنان آسایش خاطر بیشتری فراهم سازند تا بتوانند از راه صوابی که انتخاب کرده‌اند خدمتگزاران واقعی جامعه مسلمان ایران باشند (صحیح است).

تصور می‌کنم چنانچه به نحو مقتضی این امکان به آنان داده شود که در امتحانات متوسطه علوم دینی و امتحان دوره لیسانس دانشکده الهیات شرکت کنند، درصورت قبول شدن حتی با مزایای کمتری از سایر آموزگاران و دبیران می‌توانند در روستاها و شهرها علاوه بر ارشاد امور دینی به تعلیم جوانان به پردازند، بنظر من از وجود طلاب حتی بدون طی دوره دبیرستانی و یا دانشکده الهیات ، می‌توان در تدریس فارس و عربی دانش آموزان استفاده نمود و از این راه تاحدودی کمبود معلم را جبران کرد(صحیح است).

درپایان با درنظر گرفتن گرفتاری گسترده و مشکل مردم از لحاظ اماکن مسکونی درسراسر کشور عرض می‌کنم که من نمیدانم درتمام دنیا مشکل مسکن باین صورت که درایران دیده می‌شود وجود دارد؟ آیا رفع این مشکل تمام حکومتها اینقدر غیرموفق و ناکامیاب بوده‌اند؟

خوشبختانه کشور ما از آرامش و نظم کم نظیری برخوردار است و هرگونه اقدام برای پائین آوردن بهای زمین امکان پذیر می‌باشد.

آیا بهتر نیست که حداقل با دادن اجازه ساختمان در خارج از محدوده مردم را از این معضل خانه رهائی بخشید. مگرمیشود بیش از نصف درآمد ماهیانه را صرف اجاره منزل کرد. کدام مستخدم دولت و کسانیکه ارثیه خدا داد ندارند می‌توانند با زمین متری هزار تا هفت هزار تومان در داخل محدوده صاحب خانه شوند؟

میگویند مشکل آب موجب می‌شود که اجازه ساختمان درخارج از محدوده داده نشود. سوال می‌کنم مگر ساکنین داخل محدوده آب مصرف نیمکنند؟ چه فرق می‌کند که همان مصرف کننده در داخل و یا خارج از محدوده زندگی کند(صحیح است).

اگر من متوجه نیستم و مسئله آب موجب این درد بی درمان شده است حداقل اجازه داده شود در زمینهائی که به آب شهر نیازی ندارد مردم برای خود آشیانه‌ای بنا کنند . مصراً تقاضا دارم پس از بررسی‌های لازم و سریع اجازه معقولی جهت ایجاد ساختمان در اراضی خارج از محدوده صادر و ترتیبی داده شود که بانکها با فرع ۳ تا ۴ درصد تا هشتاد درصد بهای خانه را وام بدهند در این صورت بطور قطع ارزش سرسام آور زمین‌های داخل محدوده که موجب افزایش قیمت منازل مسکونی و همچنین بالا رفتن اجاره بهای خانه‌های استیجاری شده است کاهش پیدا خواهد کرد و مردم تاحدی از مشکل مسکن رهائی خواهند یافت.

ضمن تشکر به مطلب خود پایان بخشیده و فرصت را دراختیار دیگر همکاران عزیز قرار می‌دهم. جاوید شاه پاینده ایران (احسنت).

رئیس – آقای دکتر ستاری بفرمائید.

دکترستاری – بنام پروردگار ، سپاس برشاهنشاه و اندیشه‌هایش ، جناب آقای رئیس، نمایندگاه محترم مجلس شورای ملی، دوستان مطبوعاتی:

قبل از آغاز سخن توجه همکاران عزیز را به یک بررسی که یونسکو بعمل آورده در زمینه تاثیرپذیری مطالب سخنران در شنونده به استحضار میرسانم طی بررسیهائی که انجام شده معلوم گردیده است اگر مدت سخنرانی یک ربع بطول انجامد حدود ۹۰ درصد حواس شنونده کاملا دراختیار سخنران است اگر یک ربع به نیمساعت بیانجامد این مقدار ۷۰٪ تقلیل پیدا می‌کند واگر به سه ربع برسد ۵۰ درصد و اگر از یکساعت بالا برود بیشتر از ۳۰٪ شنوندگان به آنچه که سخنران می‌گوید توجه ندارند بنابریان من سعی می‌کنم از زمره کسانی باشم که توجه ۹۰٪ را جلب کنم(احسنت).

به یمن و برکت رهبریهای خردمندانه و حیات بخش رهبر کبیر و خلاق انقلاب شاه وملت، شاهنشاه آریامهر، ایران که اینکه از نظر قدرت اقتصادی – سیاسی و نظایم می‌رود تایکی از ۵ الی ۶ کشور نیرومند جهان گردد، دیگر نمی‌تواند و نباید دنباله رو حوادث و رویدادها باشد بارها عنوان شده و شاهنشاه دوراندیش نیز هشدار داده‌اند ما باید همیشه چند قدم جلوتر از حوادث باشیم و ضمن پیش بینی‌های منطقی و اصولی سعی نمائیم که افق دید خود را تا آنجا که میسراست گسترش و توسعه بخشیم.

باین ترتیب و درمقیاسی وسیعتر درحال حاضر هراندازه بحث‌های بنیادی و اساسی درباره ارقام بودجه و خواستگاههای آن که برنامه پیشرفتهای سال آینده و همچنین برمبنای آن ترقیات سالهای بعد بنیاد خواهد گرفت، از سوی نمایندگان و همه گروههای مردم و صاحب نظران دیگر بیشتر بعمل آید و نکته سنجی درکار وبررسی‌های پی گیر و ارشادی به انجام برسد، راه برای نوآوری و اندیشه و بینشی امید آفرین هموارتر می‌گردد و حرکت و جنبش افزونی بسوی پیشرفت حاصل می‌آید. بهمان نحو که حزب سرافراز و یگانه رستاخیز ملت ایران به مشارکت می‌اندیشد و ما هم یهمین ترتیب می‌اندیشیم دیگر نمی‌توان مشارکت مردم را دراندیشیدن ، بحث و گفتگو، ارائه طریقو شرکت در بهبودی و بهزیستی جامعه تنها یک آرمان بشمار آورد بلکه اجرای این فرایض درشرایط استثنائی و طلائی موجود بعنوان ضرورتی تاریخی و حیاتی واجب بحساب می‌آید و شرط اساسی و لازم برای پیشرفتهای مادی و معنوی کشور خودهد بود و مسلماً دقت عمل بیشتر دراین تلاشها از جمله رسیدگی به ارقام و سیاستهای بودجه امری است ملی و مملکتی که کوششهای مستمر دراین زمینه موجبات هموار شدن راههای توسعه و سازندگی کشور را فراهم می‌سازد.

منتها آنچه که دراین تجزیه و تحلیل باید اساس کار بشمار رود ضرورت توجه کامل به هدفها با برداشتی علمی تجربی و عملی و ارشادی توام با بی نظری و واقع بینی است زیرا گفته‌اند.

بهتراز خوش بینی، نیکوتر از بدبینی واقع بینی است (احسنت) که من سعی می‌کنم نظریاتم با واقع بینی همراه باشد باردیگر سپاس میگوئیم قادر متعال را که مملکت ما را از وجود رهبری اندیشمند برخوردار ساخت که به یمن وجود و تدبیر و اندیشه اش امینت و آرامشی چشمگیر و اطمینان بخش به کشور ما ارزانی شده است تاحدی که دراین دنیای پرآشوب و جنگ زده و قحطی دیده آن چنان از نعمت ثبات، صلح و پیشرفت و رفاه برخورداریم که اینک درکمال آسایش خیال شاهد آن هستیم که دولت بودجه‌ای کلان به مجلس تقدیم نماید و خواستار بررسی و ارزیابی آن گردد و این همه نعمات از برکت و سعادت خاندان شکوه مند پهلوی است که ملت ایران افتخار دارد پنجاهمین سال سلطنت غرورآفرین پهلوی را باجان و دل و همه وجودش جشن بگیرد و سپاس خود را تقدیم نماید(صحیح است) وجود امنیت و آسایشی که بدست توانای پرچمدار کبیر و موفق انقلاب شاه و ملت درکشورمان امکان پذیرگردیده است از والاترین نعمتهائیست که همه ما با آن شکر گزاریم و سپاسگزار، زیرا درغیر این صورت نه موفقیتی برای کسی امکان پذیر بود و نه شرایط نشر افکار خلاق و سازنده حاصل می‌آمد. تخصیص ۲۷٪ از بودجه سال ۵۵ به امور دفاعی از روشن ترین و مثبت ترین نکاتی است که می‌توان بدان اتکاء کرد. زیرا این بدان معناست که دولت به حساس ترین و عظمت ایران در پناه نظام شاهنشاهی و تقویت آرمانهای ملی و مهینی کشورماست درجهتی کامل مبذول داشته است.

ما به ارتش پیروز و موفق و دلیر ایران که تحت فرماندهی رهبر تاجدار وظایف تاریخی ، دفاع از نیاکان، انسان سازی حفظ حیثیت و شرافت ایران و ایرانی کوشا هست با تمام قلب و وجود اعلام می‌داریم که اگر برادران سرباز و شجاع ما درصف اول قرار گرفته‌اند این اطمینان را داشته باشند که همه ملت یاران دوشادوش و هم پای آنان و گوش بفرمان شاهنشاه پشتیبان و حافظ پشت جبهه و یار و یاور سربازان فداکار و ازجان گذشته خواهند بود (صحیح است).

پیش بینی رشد ۱۷٪ اقتصادی درسال جاری و همچنین درسال آینده و رسیدن سرعت آن بحدود متعارف نکته ایست که اصول آن از هر جهت قابل پذیرش و اعتقاد است زیرا بالاخره می‌بایستی روزی تب تند توسعه به حرارت مطبوع پیشرفتهای معقول بدل می‌گردید و سرعت رشد با تلاش و کوششهایمان هم آهنگ می‌شد.

اما قبل از اینکه درباره پاره‌ای از سیاستهای کلی بودجه سال ۵۵ بحثی به میان آورم ذکر این نکته ضروری است که تنها تخصیص اعتبار و نمایش افزایش رشد بودجه نسبت به سالهای گذشته کافی نیست زیرا اگر این موضوع امری لازم بشمار می‌آید. کفایت آن هنگامی به ثبوت خواهد رسید که در هزینه‌ها وصرف اعتبارات، ضمن رعایت صرفه جوئی، نظارتی دقیق و پی گیر معمول گردد و هردیناری از ارقام بودجه درجای خود و بخیر و صلاح مملکت به مصرف برسد و این حقیقتی است که دربرنامه پنجم شدیداً به آن تکیه شده و می‌باید نه درسال جاری و آینده بلکه حتی در سالهای قبل نیز به مرحله اجرا درمی آمد.

دقت درمصرف و حسابرسی دقیق درخرج اعتبارات و بدوراز هر گونه خاصه خرجی و تجمل گرائی و ایجاد روحیه انقلابی امساک و صرفه جوئی بعنوان یک رفتار ملی حاکم بر نحوه وجوه دولتی وشیوه مصرف و زندگی مردم امری حیاتی است بعلاوه درنظر داشتن انگیزه صداقت، امانت وجدان کار و دوری از سهل انگاری و فساد و برخورداری از همت و تلاش و کوششی افزونتر از جمله مواردی است که هم پایه تخصیص بودجه ارج دارد و هرگونه پیشرفت اجرائی نیز درگرو کاربرد حساب شده هریک از این مسائل و به ویژه سخت گیری درامر ارزش یابی و سیستم پی گیری می‌باشد.

اینکه روی نحوه خرج و گزینش اولویتها و همچنین وجود ارقام مصرف بودجه در راهی کارساز همراه با ارزشیابی تکیه می‌شود بیشتر بخاطر آن است که درسالهای قبل هم که بودجه‌های عمرانی و جاری تنظیم می‌گردید و مبالغی برای انجام هرکاری تخصیص داده می‌شد، تمام اعتبارات بخاطر کمبود نروی انسانس و تنگناهای دیگر که از سوی مجریان امور عنوان می‌شد مصرف نشده و قسمت مهمی از آن برگشت داده می‌شد و یا اینکه بعلت حجم فوق العاده کار و همچنین وجود پول و سرمایه در انجام فعالیتها آن دقت و مرغوبیت و کیفیت کار نادیده گرفته می‌شد و آنچه که ساخته و یا پرداخته می‌گردید فاقد صلاحیت و ارزش مورد نظر بوده است.

چنانچه درهفته‌های استانها که سالهای قبل در تهران برگزار می‌گردید، از جمله در هفته استان گیلان اولیاء امور اکثراً براین اعتقاد بودند که زمانی حتی متجاوز از ۸۰٪ اعتبارات ، مصوبه هم همچنان بلا استفاده مانده و بعلت کمبود نیروی انسانی و امکانات دیگر مجدداً به مرکز برگشت داده می‌شود.

خوشبختانه با استانی شدن بودجه می‌توان امیدوار بود که قسمت مهمی از مشکلات مرتفع خواهد شد و اگر این تخصیص اعتبارات نیز همراه با اختیارات کافی باری مسئولین امور استان و همچنین انجمن‌های دموکراتیک باشد می‌توان به آینده این نوآوری بسیار خوش بین و امیدوار بود و این از نکات برجسته بودجه و اجرای فعالیتها درسال جاری است که می‌باید از هیات دولت سپاسگزاری و قدردانی کرد(احسنت).

مضافاً با اینکه این امکان نیز وجود دارد که دراثر توافق و رعایت جوانب مبالغی که برای انجام کارهای عمرانی و هزینه‌های دیگر هراستان تخصیص داده شده است چنانچه درآن سال به مصرف نرسیده باشد همچنان دراختیار استان باقی بماند تا از فرصتهای مناسب تر و با ارائه کاری موجه و با کیفیت عالی به مصرف خدمات مربوط برسد. درباره بودجه سال ۵۵ تاکنون آنچه عنوان شده و حقیقت دارد عظمت ارقام بحدی است که می‌توان آنرا همانطوریکه اعلام نیز گردیده است با بودجه بسیاری از ممالکت پیشرفته دیگر مورد مقایسه قرارداد. ولی از نظر روشن شدن موضوع ذکر این نکته نیز ضروری است که در این مقایسه چنانچه نسبت بودجه به تولید ناخالص ملی ویا درآمد ملی مورد توجه قرار می‌گرفت دید تازه‌ای نمایان می‌شد و ویژگیهای بودجه کل کشور مسئولیتها ومراقبتهای بیشتر را فراراه قرارمیداد.

دراین باره ضمن بررسیهای انجام شده و مطالعاتی که شخصا انجام داده‌ام از نظر اینکه مقایسه انجام شده بودجه مملکت ما با کشورهای دیگر جهان بطور تکمیل تر ودرنظرگرفتن همه جوانب امر صورت گرفته باشد جدولی تهیه کرده‌ام که موقعیت بودجه تقدیمی دولت را به مجلس نسبت به تولید ناخالص ملی نشان می‌دهد و جایگاه آنرا نسبت بکشورهای مورد بحث نشان می‌دهد باید به استحضار برسانم که ارقام با تقریب لازم همراه است:

نام کشور جمعیت میلیون نفر بودجه سالیانه میلیارد دلار تولید ناخالص ملی میلیارد دلار نسبت بودجه به تولید ناخالص
انگلیس ۵۶/۰۸ ۶۸/۹۹ ۱۹۰/۴۳۳ ۳۶/۲٪
ژاپن ۱۰۹/۶۷ ۴۶/۱۹ ۴۵۱/۴۱۴ ۱۱٪
آلمان غربی ۶۲/۰۴ ۵۷/۳۵ ۳۸۵/۵۲۵ ۱۴/۹٪
فرانسه ۵۲/۵۶ ۶۲/۰۵ ۲۸۱/۹۹۰ ۲۲٪
ایران ۳۴ ۴۴/۴ ۵۳/۵ ۸۳٪

دراین جدول همانطوریکه مشاهده می‌شود بودجه مملکت ما نسبت به تولید ناخالص ملی متجاوز از ۸۰ درصد می‌باشد و حال آنکه این نسبت درکشورهای مورد بحث بین ۱۱ الی ۳۶ درصداست. به این ترتیب ضمن اینکه بودجه مملکتی خود دارای عظمت و نمودار پیشرفت و توسعه و رفاه عمومی است و بطور کلی بودجه‌ای رفاهی بشمار می‌آید تا حدیکه وپژگیهاری ملی خود را حفظ کرده است ولی با مقایسه با بودجه‌های دیگر این حقیقت را نشان می‌دهید که میزان بالای بودجه به تولید ناخالص ملی معرف سهم عظیم سرمایه گذاری دولتی نسبت به سرمایه گذاریهای خصوصی در سال جاری و آینده است که هم چنان روز به روز نظیر سالهای گذشته آهنگ خود را حفظ کرده است.

به این ترتیب بایدتوجه داشت دراین سالها که به ابتکار شاهنشاه آریامهر دراثر گشایشهای مادی که دراثر استیفای حقوق حقه ایران از درآمدهای نفت حاصل آمده است این امکان برای دولت وجود داشت که با توجه به آسایش مردم و به منظور تنظیم بودجه رفاهی با سرمایه گذاریهای دولتی مبادرت ورزیده و موفق شود بودجه ۳۱۰۵ میلیارد ریالی را تنظیم کند و باعلم به اینکه میزان سرمایه گذاریهای بخش خصوصی درقبال این بودجه و اعتبارات رقمی محدود است لذا سرمایه‌های بخشهای خصوصی همیشه و درهرزمان تحت الشعاع این چنین سرمایه گذاریهای دولتی خواهد بود بطوریکه مسئله اقماری بودن سرمایه‌های خصوصی نسبت به بخش دولتی پیش خواهد آمد.

باچنین ترتیبی واضح است که کوچکترین لغزش و یا ایجاد اشتباه و شبهه درنحوه سرمایه گذاری دولتی اعم از صنعتی و کشاورزی و نحوه خرج آن برروی بخش خصوصی اثر گذاشته و موجب بروز اشتباهات فاحشی نزد آنها می‌گردد که زمانی ممکن است خسارات غیرقابل جبران بشود و یا مشکلات تورمی را سبب گردد.

بدیهی است این چنین مشکلات و نکته‌های حساس و حیاتی درممالک دیگر که اختلاف بین سرمایه گذاریهای بخش خصوصی و دولتی تا این اندازه فاحش نیست کمتر وجود دارد تا حدیکه مسئله اقماری بودن بخش خصوصی نسبت به بخش دولتی قابل طرح نمی‌باشد.

باتوجه به این نکات قابل تذکر و مطالعه است که یکبار دیگر توجه دولت را در اجرای صحیح و حساب شده طرحها و مسائل دیگر اقتصادی که در بودجه کل کشور مطرح گردیده است جلب کنم و مسلماً پیکار و جهاد ملی علیه فساد و تجمل پرستی، اسراف و تبذیر که بفرمان شاهنشاه عظیم الشان همیشه و همه وقت اعلام و دنبال گردیده است یکی از مسائلی است که ما را برسیدن به مقصود یاری می‌دهد(صحیح است).

درسخنرانی یکی از همکاران عزیز اشاره شده بود که بودجه ما یک نهم بودجه کشور ایالات متحده امریکا است حالا اگر واقعا ضرورتی دارد از نظر مقایسه بودجه و ارتباط این بودجه با ممالک دیگر تا اینجا که من اطلاع دارم بودجه ایالات متحده امریکا باین ترتیب است که یک بودجه فدرال دارد و یک بودجه برای استیت‌ها بودجه فدرال شامل بودجه دفاعی و سیاست خارجی و فقط پست است نه تلفن و چیزهای دیگر و همین بودجه ایکه ما خیال می‌کنیم بودجه ما یک نهم است فقط همین است ولی هر استیتی برای بسیاری از ادارات و وزارتخانه‌ها یکی بودجه خاص ایالتی دارد که اگر همه آنها را بخواهیم جمع کنیم و با بودجه فدرال جمع کنیم رقم بسیار بزرگی می‌شود که تصور می‌کنم بودجه ما یک نهم آن نباشد.

رئیس – درهرصورت من میدانم این مقایسه ناقص بود.

دادفر – آن مبالغی که دراین مورد گفته شده اشتباه بود.

دکتر ستاری – این توضیحات را اگر چه صحیح بود خواستم عرض کنم تا قدری روشن شود. توجه به امر صادرات و تشویق سرمایه گذاریهای بخش خصوصی در زمینه بالا بردن میزان تولید همراه با کیفیت لازم و صدور فرآورده‌های تهیه شده نیز از مسائلی که باید در سیاست اجرائی و مالی دولت درسال آینده بیش از پیش مورد توجه و عنایت قرار گیرد. واردات درسال جاری نسبت به صادرات کالای غیر نفتی ۲۵ برابر بوده است و این اشتیاق هم جچنان رو بفزونی است و از سوی دیگر جمع صادرات از یاران نیز شامل محصولاتی نظیر پنبه – فرش دستباف – کلوخه‌های فلزی – انواع پوست وروده و وسائط نقلیه – کشمش و سبزه بوده است بطوریکه هنوز هم قسمت مهمی از صادرات ما را کالاهای سنتی در زمینه کالاهای کشاورزی و دامپروری تشکیل می‌دهد که اصول سرمایه گذاری و فعالیت دراین بخشها هم خالی از خطر و مشکلات فراوان نیست و هم اکنون نیز مشکلاتی دراین زمینه وجود دارد این منطق صحیح است کشوری که شتابان بسوی صنعتی شدن گام برمیدارد برای ساختن زیربنای این فعالیت احتیاج به واردات فراوانی دارد ولی باید توجه داشت که بتدریج ضرورت دارد اشتیاق و شتاب در توسعه خواهی وضعیت گرائی به آهنگ ملایم و متن پیشرفتهای پیش بینی شده مبدل گردد و درپناه این دوراندیشی و چاره سازی به امر صادرات نیز که موجب تقویت و اصلاح نظام اقتصادی هر جامعه‌ای می‌گردد توجهی لازم و درخور معمول گردد.

شاید درشرایط فعلی باتوجه به صدور مواد نفتی و تحصیل ارز یکی از راههای انتخابی به منظور حفظ توازن اقتصادی، همین توجه به امر واردات ماشین آلات و مواد می‌باشد که وجود آنهادرساختمان وزیر سازی صنعت و پیشرفتهای دیگر مملکت ضرورت دارد و یا وارد ساختن انواع و اقسام مواد غذائی که خرید آنها برای تامین رفاه جامعه موثر است ولی در هر حال چون تکیه به این درآمدها ابدی نیست و عادت کردن به امر صادرات درهر زمان و مرحله‌ای شایسته و امری موجه می‌باشد باید به آن نیز اندیشیده شود و گامی اساسی در آن پاره برداشته شود به ویژه که اصولا میزان صادرات هرمملکتی معرف تلاش ، کوشش و خدمات آن جامعه می‌باشد بعلاوه باید توجه داشت که چه بسا اصولا امر واردات اعم از مواد صنعتی ویا غذائی و مصرفی و تکیه فراوان براین مسئله با سهولتی که امروزه برای همه است امکان پذیر نباشد زیرا با کوچکترین اختلال درامر ارتباطات و حمل و نقبل و یا استفاده از راههای ترانزیتی و یا نامتعادل شدن اوضاع کشورهای دور و یا همسایه و بالاخره پائین رفتن منابع درآمد و موارد دیگر که امکان بروز هریک از آنها بنحوی از انحاء وجود دارد امر واردات مختل و بهر تقدیر حسابها به روال دلخواه پیش نخواهد رفت به این ترتیب بیش از هر چیز باید به امر تولید داخلی نظر داشت و با بالا بردن میزان تولید در واحد سطح و سیاستهای دیگر و تهیه کلیه وسایل صنعتی، قطعات یدکی و ابزار در داخل کشور نیاز به واردات را تا حد امکان برطرف ساخت و یا امر واردات را نیز درهر زمینه‌ای تحت کنترل درآورد و کشور را از حالت جایگاهی بعنوان کلکسیون انواع ماشین آلات مواد غذائی، اجناس لوکس و مصرفی دیگر خارج ساخت مسلماً اگر چنین رویه‌ای بدقت مطالعه و پیاده گردد روزی فرا خواهد رسید که بین تولید و مصرف توازنی حاصل خواهد آمد و درسایه چنین تلاشی که می‌باید تا حدی با از خود گذشتگی و صرفه جوئی همراه باشد بار گرانی که دولت هم اکنون بعنوان باز پرداخت تفاوت قیمتهای مواد خوراکی و توازن قیمت در بازار داخلی بعنوان سوبسید می‌پردازد بتدریج کاسته شود و مسائل مربوط به حال عادی خود بازگردد. زیرا پرداخت میلیاردها ریال برای این منظور برای همیشه نه میسراست و نه امکان پذیر و چه بسا که بعدها می‌توان مبلغ مذکور را در راههای اساسی تری خرج کرد و اصولا چه بسا که زمانی ضرورتی هم نداشته باشند. درهر حال مسئله مزبور و روند صعودی آن و مسئولیتهائیکه دولت بتدریج در قبلا آن پذیرفته سات و تنها جهت تامین رفاه و آسایش مردم صورت می‌گیرد باید از جهات مختلف مورد توجه دولت و برنامه ریزان مملکتی قرار گیردو اگر بود قسمتی از آن نه درحدی که مشکلی درامر اقتصاد مملکت پیش بیاورد بعنوان سوبسید به تولید کننده داخلی پرداخت شود.

درباره کشاورزی و تولیدات مواد غذائی اعم از نباتی و یا حیوانی در داخل مملکت با الهام ازنیات و رهنمودهای شاهنشاه آریامهر سالهاست که درچه کنفرانسهای داخلی و یا خارجی و یا درمطبوعات بویژه روزنامه رستاخیز و اطلاعات و سایر رسانه‌های همگانی مطالبی عنوان داشته‌ام. شاهنشاه رهبر راستین ایران زمین هروقت در ترسیم خط مشی نهائی سیاست ملی کشاورزی ارشادهای بنیادی و حیات بخش را فرموده و می‌فرمایند و از جمله درسال ۱۳۴۹ خطوط اصلی برنامه‌های توسعه کشاورزی را در برنامه پنجم ترسیم فرمودند به این ترتیب می‌توان و باید به آینده کشاورزی که درسالهای آینده خواهی نخواهی بصورت اسلحه سیاسی و برنده جهانی درخواهد آمد و چه بسا که از همین طریق ممالک تولید کننده راههای استعمار ممالک نیازمند را جستجو کنند اطمینان کامل داشت و پیشرفتهای این بخش اقتصادی را همپایه صنایع مملکت که از رشدی بیسابقه برخوردار است دانست. با اینکه دراین اواخر برای احیای کشاورزی قوانینی کار ساز از سوی دولت عنوان شده است ولی باز بنا به سخنی که گفته‌ام تنها نیت و تحصیل اعتبار و بودجه کافی نیست و باید در اجرای قوانین و یا اصلاح و ادغام آنها درکمال بی نظری دقت و موشکافی بعمل آید و بویژه سعی گردد اجرای چنین قوانینی موجبات چند باره کاری را از بین برده و مثال برای یکنوع فعالیت کشاورزی چندین پرونده و بایگانی و یا تصمیم گیری در وزارتخانه‌های مختلف و ادارات متعدد ایجاد نشود و از همه مهمتر با اعلام قاطع و صریح برنامه کشاورزی و اطلاع مردم از کم و کیف قضایا به آنچه که قول و وعده داده شده است عمل گردد و بدور از اتخاذ روشهای تسکین و موقت و پیوستن به منطق از یان در به آن در فرج است برنامه‌ها دنبال گردد. زیرا اگر بدقت ملاحظه شود عنوز ساستهای اجرائی کشاورزی در مملکت چندان روشن نیست درحدیکه تصمیم گرفته شده است جلساتی از صاحب نظران تشکیل شود و پس از تبادل نظر بر آن مبنای سیاستهای مربوط تعیین و اعلام گردد. اولین گام در مورد اجرای اصلاحات ارضی به موجب فرمان هماینونی که شاهنشاه در سال ۱۳۳۹ درمورد تقسیم املاک سلطنتی بین زارعینی که روی این املاک کار می‌کردند صادر شد و بعدها این انقلاب در زمینه اجرای اصلاحات ارضی در سرتاسر مملکت به اوج خود رسید و به درستی آن چهره اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور ما دگرگون شد و زمینه برای بسط عدالت اجتماعی و اجرای اصول ۱۷ گانه انقلاب پیروزمند شاه و مردم فراهم گردید.

طبق آمار کشور که جدیداً منتشر شده درحال حاضر ۶۵ هزار و ۱۸۰ روستا درکشور وجود دارد که بطور کلی در بقیه نقاط روستاها اقامت دارند با این محاسبات نتیجه گرفته شد که می‌توان ۲۰ هزار از روستاهائی را که جمعیت آنها حدود ۵۰ نفر است در روستاهای دیگر اسکان دارد و با این حساب جمع روستاهای کشور را از نصف هم کمتر ساخت بطوریکه جمعیت هریک از آنها بین ۳۰۰ تا ۵ هزار نفر باشد.

با این مطالعات پیش بینی شده است که طی سالهای آینده می‌توان ۲۰ میلیون روستائی را در این ۳۰ هزار روستا و ۳۲ میلیون نفر بقیه را در ۱۵۷ شهر و ۳۰ هزار شهرک متمرکز نمود. این اقدامات بیشتر درجهت دادن خدمات کافی به صنایع غذائی و بالا بردن سطح درآمد روستائیان که درحال حاضر متاسفانه یک پنجم درآمد شهر نشینان است و مبارزه با بیکاری پنهانی، ضمن تشکیل شرکتهای سهامی زراعی به شرکتهای تعاونی روستائی و نظایر دیگر به روستائیان کوشنده کشور صورت می‌گیرد.

دردنباله این نظارت و اقدامات هم چنین تصمیم گرفته شد در دوران برنامه پنجم ۱۴ هزار ده پراکنده در ۱۲۰ حوزه عمرانی روستائی متمرکز گردند و حتی اعلام گردید که در سال ۱۳۵۳ ، ۹۰ حوزه عمران روستائی که شرکت‌های آینده کشور خواهد شد احداث می‌گردد و این امر هم چنان می‌بایستی درسالهای بعد تکرار می‌شد بطوریکه تا این تاریخ شاید متجاوز از یکصد شهرک درایران بوجود می‌آمد.

اهمیت مسئله تا بدان حد بود که برنامه ریزان اعلام داشتند طبق پیش بینی انجام شده در پایان برنامه ششم توجه بفرمایئد یعنی تقریبا ۸ سال دیگر بجای ۶۶ هزار واحد مسکونی روستائی پراکنده حدود ۴ تا ۵ هزار شهرک خواهیم داشت.

من وارد این موضوع نمی‌شوم که اصولا ایجاد شهرک که اینک گویا اسم خود را محمع‌های روستائی تغییر داده و معلوم نیست این تغییر اسامی که اصول مایهیت مسئله را عوض نیمکند تاکی ادامه خواهد داشت و ادغام روستاها دریکدیگر چه کیفیتی را دربرمیگیرد؟ (دکتررئیسی- هیچ نتیجه‌ای نداشته است) ولی از اینکه نزدیک ۳ سال از برنامه پنجم می‌گذرد این مسئله مطرح است که دراین شهرک‌ها ویا این نوع مجتمع‌ها چه پیشرفتی حاصل آمده و آیا اصولا اجرای کار طبق پیش بینی انجام گردیده است و یا اینکه نقصان و نارسائی دراین زمینه وجود دارد (دکتر رئیسی – آنچه تاکنون ساخته شده مردم استقبال نکرده‌اند) زیرا اخیرا درمصاحبه جناب آقای وزیر تعاون آمده است که در پایان برنامه هفتم توجه بفرمائید ‹‹ برنامه هفتم›› تنها ۳ هزرا مجتمع روستائی بوجود خواهد آمد و حال آنکه وعده ۴ تا ۵ هزار شهرک بجای ۶۶ هزار واحد مسکونی پراکنده روستائی دربرنامه ششم داده شده بود. یعنی با اینکه اجرای کار ۵ سال به تاخیر افتاده ولی تعداد شهرک‌ها نه به همان میزان قبلی بلکه به نصف نیز تقلیل یافته است.

از سوی دیگر این حقیقت را باید در مد نظر داشت که آیا درنقاطی هم که اکنون شهرک هائی بوجود آمده محل، موقعیت و شرایط کارآنها متناسب انتخاب شده و یا بطوریکه درمواردی شاهد هستیم با اینکه درنقاطی میلیونها تومان خرج احداث این گونه شهرک‌ها شده ولی بعلت دقت نشدن در شرایط ایجاد آنها همچنان بلا استفاده و متروک باقی مانده است.

طبق اوامر موکد شاهنشاه آریامهر قرار بود که دولت ظرف ده سال اینده که حدود ۳ سال آنهم گذشته است موجباتی فراهم آید تا درآمد متوسط یک روستائی با درآمد متوسط یک شهر نشین مساوی و یا لااقل منتاسب گردد. رسیدن باین مرحله درچه وضعی قرار دارد و آیا بهره وری در فعالیتهای کشاورزی بویژه در سطح استانها بدانجا رسیده یا خواهد رسید که امکان نزدیک شدن با چنین هدفی را نوید دهد. همین چندی قبل در ملاقاتی بایکی از آقایان وزراء ایشان حقیقتی را عنوان کردند که برای من غیرقابل تصور بود ولی در هر حال باید پذیرای آن شد و در رفع آن مجددانه کوشید. ایشان عقیده داشتند که از ۱۲ سال پیش به این طرف فاصله درآمد شهری با روستائی ژرفای بیشتری پیدا کرده و اختلاف درآمدها افزونتر گردیده است که مسلماً اگر فکر عاجلی برای این منظور نشئد نه تنها به هدفهای برنامه پنجم و ششم نخواهیم رسید بلکه اختلاف درآمدها هم چنان افزایش خواهد یافت و اصولا در تقسیم عادلانه درآمدها مشکلاتی بوجود خواهد آمد البته این مسئله را باید قبلو کرد که هنوز بازده کار در سطح روستاها مطلوب نیست و میزان برداشت در واحد سطح به مراتب کمتر از حد پائین استاندارد می‌باشد و برای رسیدن به مقصود تلاش و کوشش فراوان باید از سوی تولید کنندگان و کشاورزان اعمال کردد ولی باید توجه داشت که کشاورزی سود ده روستائی هم احتیاح به تقویت و حمایت فراوان دارد و نباید تنها به واحدهای کشاورزی صنعتی تکیه شود. باید با تمام قوا سعی گردددر بهبودی و بهره وری این نوع کشاورزی نیز که خیلی سریع نمی‌توان آنرا دگرگون کرد، برنامه‌های کار ساز به مرحله اجرا درآید. مضافاً به اینکه هم اکنون با همه مشکلاتی که روستایی از نظر راه، کمبود امکانات ، سوددهی درفعالیتهای کشاورزی دارد متجاوز از ۸۰٪ فرآورده‌های کشاورزی و دامی مملکت از همین طریق تامین و تقدیم شهرنشینان می‌گردد.

دراجرای این منظور با اینکه در بوده سال ۵۵ از اعتبارات کشاورزی به میزان ۱۳/۹ میلیارد ریال کاسته شده معذالک باید اجرای سیاسیت ملی کشاورزی و بهره وری مناسب در سرمایه گذاریهای مربوط بویژه درامر تولید مواد غذائی که جنبه استراتژیک دارند نهایت کوشش بعمل آید و لااقل درباره سیاستهای دیگر که توقیت کننده کشاورز هستند قدمهای اساسی و جدی برداشت که اگر دراین زمینه از همه چیز بگذریم مسئله راههای روستائی مطرح است بطوری که اگر درسال گذشته مثلا ۱۴ هزار کیلومتر آن ساخته شده باید دید که درحال حاضر چند کیلومتر آن قابل استفاده می‌باشد.

این مسئله روشن و غیرقابل تردید است که کار تولیدی و همچنین سرمایه گذاری دراین زمینه باید با بهره‌ای مناسب همراه باشد والا سرمایه و کار از هر نوع ضرر و زیان گریزان است و بدون مجامله و تعارف هیچ سرمایه گذار و یا کشاورزی که اصولا کارو حرفه اش هم همیشه با ریسک و خطراتی همراه است حاضر نیست زندگانی و حیاتش را به خطر بیاندازد.

توفیق یابی در نضج و گسترش بخشیدن باینگونه فعالیتها و دلگرم ساختن روستائیان بکار و تلاشی افزونتر اطمینان با افزایش تولید فرآورده‌های دامی و گیاهی تنها هنگامی میسر است که قیمت تمام شده محصول درهرسال و در شرایط مختلف منطقه‌ای بدقت محاسبه و سودی متعادل که لااقل میزان آن از ۲۰٪ کمتر نباشد برای آن درنظر گرفته شود زیرا درغیراین صورت وقتیکه بانکها برای سپرده ثابت بدون تحمل هیچگونه زحمت و مشقتی سودی معادل ۱۰٪ آنهم معاف از مالیات می‌پردازند و دربازار آزاد نیز بهره پول از ۲۵٪ هم تجاوز می‌نماید چگونه می‌توان سرمایه گذاری و کوششی بیشتر را درفعالیتی که فداکاری و همت فراوان لازم دارد و سرانجام آن چه بسا باخطرات و آشفتگی هائی نیز فراهم می‌شود تشویق نمود به پیشرفت آن دلخوش داشت.

واگر هم براین اعتقاد باشیم که سرمایه گذاری بهر کجا که بهره‌ای بیشتر بدهد خواهد رفت و برنامه‌ای برای جذب سرمایه گذاری در کشاورزی نداشته باشیم ملسماً کار بجائی خواهد رسید که نه تنها سیب زمینی و پیاز و گوشت از خارج وارد خواهیم کرد بلکه برای وارد کردن لبو و تربچه و شلغم هم باید دست نیاز بخارجیان داشته باشیم.

طرح جدید دولت به منظور تهیه و تامین مواد غذائی در داخل کشور و تشویق سرمایه گذاری درامر کشاورزی شاید بتواند آغاز گر تحولی حیات بخش در فعالیتهای مربوط بشود.

مسائل اساسی که دراین طرح مورد توجه قرارگرفته ارزیابی و تعیین دقیق نیاز مواد غذائی و کالاهی مصرفی مناطق مختلف کشور و تامین این احتیاجات براساس نزدیکی به منابع تولید، خرید تولیدات ، فرآورده‌های کشاورزی از تولید کنندگان واقعی درسطح روستاها و بدون دخالت واسطه و دلال و میدان دار و از همه مهمتر تعیین تضمین شده ارزش محصول برمبنای هزینه عوامل تولید ، پرداخت سودی عادلانه درمراکز تولید برای خرید محصولات می‌باشد که اجرای دقیق و بی نظرانه این مسائل نظم تازه‌ای درامر کشاورزی و تولید داخلی بوجود می‌آورد اما مسئله ایکه در ابتدای کار واجرای این طرح باید درنظر گرفته شود اولا تعیین دقیق و نه کم وبیش نیاز مواد غذائی مناطق مختلف کشور است که آنهم با برخورداری از دستگاه آمار برداری دقیق میسر خواهد بود. زیرادرغیراین صورت همانطوریکه مشاهده می‌شود گاهی اوقات بعلت عدم اطالع دقیق وضعی پیش می اید که تولیدات یک منطقه به بهانه کمبود درمحل اجازه صدور به نقاط دیگر کشور پیدا نکرده و درنتیجه دراثر ازدیاد موجودی قسمت اعظم موادکشاورزی پوسیده وغیرقابل استفاده می‌گردد و خسارات فراوان تولید کنندگان می‌گردد. نظیر اینکه پرتقالهای شمال در روی درختهای شمال کشور هم چنان باقی مانده ولی برای تغذیه رایگان محصلی پرتقال ازخارج وارد می‌شود و یا براثر ازدیادتولید میوه در خراسان و عدم صدور آن به نقاط دیگر کشور خروار خروار میوه درمحل پوسیده و از بین می‌رود و یابرعکس براثر ارزیابیهای غلط خلاف این جریان درمنطقه‌ای بوقوع پیوسته و موجبات کمبود مواد غذائی و گرانی محصول ایجاد می‌شود(متولی – مردم را بگذارید آزاد باشند باز دستگاه دولتی دخالت نکند) مورد دوم دقت و امعان نظر در امر تعیین واقعی هزینه عوامل تولید و دراختیار گذاردن ابزار تولید و سپس تعیین ارزش فرآورده‌ها برمبنای آن می‌باشد. زیرا عدم توجه به این مسئله و تثبیت قیمت بر اساس آمار و ارقامی که با حقیقت وفق نمی‌دهد و یا تکیه کردن به نوسان قیمت فرآورده‌های کشاورزی در دنیا بدون درنظر گرفتن عوامل داخلی که ممکنست هم آهنگ و مطابق با شرایط مزبور نباشد و بسیاری از ویژگیهای دیگر ممکن است مشکلاتی را پیش آورد و دراجرای سریع و موفقیت آمیز طرح وقفه‌ای ایجاد نماید. باید در تعیین قیمت تمام شده محصول دستمزد کارگران، کرایه حمل و نقل، ارزش کود و بذر بهای ماشین آلات و قیمت علوفه و مواد دانه‌ای ، خسارت حاصله از بیماریهای گیاهی و دامی، عوامل جوی و زمینی و نظایر دیگر بدقت محاسبه و منظور شود حتی الامکان از نوسانات ارزشی و متغیر این عوامل کاست زیرا اجزاء مزبور هم چون زنجیری بیکدیگر پیوسته‌اند و تزلزل و یا افزایش درنرخ یکی بردیگری تاثیری بسزا خواهد داشت.

این محاسبات و رقمهای بی نظرانه و رض و مرض و کوشش در تامین و متناسب نگهداشتن آنها موجب خواهد شد اولاً هزینه تولید مثلا یک کیلوگرم گندم تا حد ممکن کاهش یابد و ضمناً با صرف نکردن فعالیت و سرمایه گذاری مزارع گندم بدون برداشت بحال خود رها نشود و یا برنجکار و چایکار گیلانی با علاقمندی به فعالیتهای خلاق بپردازد و تولید مرکبات یا کشت توتون و تولید ابریشم و غیره برای زارع گیلانی صرف نماید و بالاخره تولید کننده جنوبی هم بتواند به موقع فرآورده‌های نوبر خود را برداشت سودی متعادل به بازار عرضه کند.(دکتر کیان – تولید هر منطقه باید درحد خودکفا باشد) منهم همین را عرض کردم (دکتر دادفر – هروقت خارجی دخالت درکار ما کرده است کار را خراب کرده است).

وبالاخره مورد سوم چگونگی تعیین میزان و پرداخت سود عادله ایست که در قیمت فرآورده منظور می‌شود. دراین زمینه بهترین معیاری که می‌تواند در دست باشد بهره وری از سرمایه گذاریها در فعالیتهای دیگر از جمله صنعت است که درپاره‌ای اوقات حد آن خارج از انتظار و به ارقام سرسام آوری می‌رسد.

گو اینکه دراین جا قصد مقایسه فعالیتهای صنعتی و کشاورزی دربین نیست و شاید نتوان این دوبخش را از نظر سرمایه گذاری، بهره وری حساب و کتاب بیک نسبت مورد سنجش قرار داد و مسلماً هر تلاشی درخور پاداشی مناسب در همان زمینه می‌باشد ولی در هر حال چون قرار است نظم تازه‌ای برکشت محصولات کشاورزی در سطح روستاها داده شود و باتوجه به اینکه درآمد یک کشاورز حدود یک پنجم درآمد یک شهری است و می‌باید هرچه زودتر این فاصله لااقل تا حد معقولی از میان برود و ضمن اعتراف به مسئله کم کاری در سطح روستاها باید کم کاری بکلی از میان رفته و میزان کارکرد و راندمان خدمات یکنفر کشاورز باید افزایش چشمگیری یابد این حقیقت لازمست درمد نظر قرار گیرد تا ضمن محاسبات اقتصادی و نگرشی حمایتی و تشویقی میزان سود آن چنان عادلانه گردد که تعادل درآمدها نیز بنحو عمومی نمایان شود.

زیرا همانطوریکه شاهنشاه آریامهر رهبر کبیر انقلاب شاه و ملت فرمودند ‹‹ تولید فرآورده‌های ارزانتر را نباید با فشار بر حلقوم تولید کننده تامین کرد بلکه بعکس حفظ حقوق و منافع کامل تولید کننده اعم از آنکه یک واحد عظیم صنعتی باشد یا یک کشاورز ساده می‌باید اساس کار قرارداد›› .

دراین زمینه پیشنهادی دارم و آن اینکه حال که قرار است برای عمران منطقه‌ای بودجه‌ای درنظر گرفته بشود تا برحسب نظر انجمنهای دموکراتیک اولویتها تعیین و به مصرف برسد. بودجه‌ای تحت عنوان احیای کشاورزی منطقه‌ای منظور گردد تا انجمنهای دموکراتیک هر منطقه ضمن تشخیص اولویتهای کشاورزی در مصرف کردن آن همت بگمارند زیرا مسلما دنبال کردن چنین طرحی بسیاری از مشکلات کشاورزی مناطق با آگاهیهائیکه انجمن‌های محلی از وضع آن نقاط دارند بنحو مطلوبی حل خواهد شد در مورد اعتباراتیکه جهت بیمه محصولات کشاورزی در مقابل آفات جوی و غیرجوی تعیین شده است می‌باید تجدید نظر گردد زیرا هر اندازه کشاورز و یا دامدار اطمینان حاصل نماید که مزرعه و دامداری او در برابر هجوم بیماریها سیل – زلزله – خشکسالی – کم آبی – سوختگی – آفت زدگی و غیره مصونیت داشته و به امروز هر یک از این بحرانها کار و حیات و مماتش به خطر نمی‌افتد برای رسیدن به آیندهای روشنتر تلاشی پی گیر خواهد کرد.

بعلاوه باید سعی شود بیمه محصولات کشاورزی شامل حال بسیاری از فرآورده‌ها شود والا محدود کردن آن در فعالیت هائی مشخص درد زیادی را درمان نخواهد ساخت و مهمتر اینکه پرداخت اینگونه خسارتها با سهولت و دور از وقت گذرانی و سرگردانی صورت بگیرد زیرا دیده شده است که برای پرداخت خسارات به کشاورزان و دامداران و هنگامی که هستی و همه محصول کشاورزان از بین رفته مدتها برای پرداخت خسارت کمیسیون و جلسه تشکیل می‌شود و پس از آمد و رفت‌های زیاد، بازرسی وبازدید ارزیاب ، بازرسی – کارشناسی و غیره بازهم آنچه پرداخت می‌شود کمتر از یکدهم ارزش است که بعنوان خسارت تعیین شده و می بایسیت پرداخت گردد.

دقت در اجرای هر طرح و درنظر داشتن آینده آن کاری بسیار ضروری در احیای کشاورزی و دامپروری مملکت است ملاحظه بفرمائید تاکنون چندین بار برای تشویق کشاورزان و دامپروران و صادر کنندگان فرآورده‌های سنتی جایزه نقدی و جنسی پاداش و غیره تعیین شده ولی هنوز مدتی از آن نگذشته بدون دلیل این مسئله لغو می‌شود.

از سالها قبل موضوع منطقه‌ای شدن کشاورزی و اینکه کدام نقاط برای کشت فلان گیاه مناسب است بحث شده و حتی مطالعات فراوانی هم دراین زمینه بویژه از سوی کارشناسان خارجی که نمیدانم چرا کارشناسان خارجی باید مناطق مستعد کشاورزی ما را حتی بهتر از خودمان تشخیص دهند، و قضیه حتی آنقدر زمانی بالا گرفت که قرار شد، از ماهواره‌های مطالعاتی برای این منظور استفاده کنیم و برای این کار سمینارهای متعددی هم برگزار شد که منهم دریکی از آنها دعوت داشتم و موضوع آنقدر با اطمینان و امیدواری بحث می‌شود که همه از اینکه با چنین وسیله و تکنیک پیشرفته‌ای توانسته‌ایم مشکلات کشاورزی را مرتفع سازیم اظهار خوشنودی فراوان می‌کردند ولی تازه می‌بینیم که باز هم طرح منطقه‌ای شدن کشاورزی و شناسائی مناطق مزبور برسر زبانها افتاده و مسئله بصورت روز از نو روزی از نو درآمده است.

از این مسائل فراوان است منتهی باید دانست که اگر زمانی در فعالیتهای تولیدی بویژه کشاورزی و دامپروری زمین، کار و سرمایه و حتی تکنیک مورد توجه بوده است امروزه براین فهرست مسئله حیاتی دیگر نیز افزوده شده و آن استعداد و ذهن و منطق فنی است که وجود آن سبب خواهد شد تا سرمایه و هوش یکجا سازمان داده شود وکارها به روال بنیادی پیشرفت نماید.

خوشبختی در این است که تاکنون درباره مسائل کشاورزی مملکت و دامپروری و تنگناهای آن بحث زیاد شده و راه حلهای بنیادی فراوان نیز ارائه گردیده است که نمونه هائی از آنها نظیر ضرورت ایجاد اتاق کشاورزی ایران به منظور کمک و همکاری با اولیاء وزارتخانه‌های ذیربط، تامین بیمه محصولات کشاورزی توجه به میزان هزینه عوامل تولید محصولات و پرداخت بهره‌ای عادلانه و همچنین قرار دادن عوامل تولید دراختیار تولید کنندگان ، مشکلات فروش بازار، نثبیت قیمت و نحوه قیمت گذاری و غیره را می‌توان به تفصیل درمیز گرد روزنامه رستاخیز ارگان رسمی حزب رستاخیز ملت ایران که انتشار داده‌ام مشاهده کرد که اکثر این راه حلها و خواسته‌ها نداهائی است که از قلب روستاها برخاسته و خوشبختانه تعدادی از آنها نیز مورد توجه قرار گرفته و حتی اخیراً باتوجه به پیشنهادی که دریکی از مطبوعات کرده بودم دایر به ادغام فعالیت‌های چند وزارتخانه که درامور کشاورزی ارتباط دارند در سطح استانها و مناطق تولید نحوه‌ای از انجام کار آن مورد توجه و اجرا قرار گرفته است تا زمانیکه دراجرای این مسائل وجوان و مدیریت و صمیمیت و همکاری لازم بکار نیاید نمی‌توان از بهبود بیشتر کار اطمینانی بدل راه داد.

من و هیچ آدم منصفی منکر افزایش تولید فرآورده‌های کشاورزی و دامی درمملکت نیستیم اما باید دید این پیشرفت با چه هزینه‌ای صورت گرفته و تولید هرکیلو از این محصولات که بویژه توسط سازمانهای دولتی و مجتمع‌ها که نام سازمانهای انتفاعی برخود نهاده ولی در حقیقت سازمانهای زیان ساز نام دارند به چه مبلغی برای دولت تمام شده است و بعلاوه صرف اینگونه اعتبارات تا چه حد در رونق کشاورزی روستائی موثر بوده و آیا موجبات دلگرمی کشاورزان و دامپروران حقیقی و دست اندرکار را فراهم ساخته و یا آنها را از آینده کارشان بیمناک تر کرده است.

من چند سال قبل وقتیکه متوجه شدم درطول برنامه پنجم از ۴ هزار میلیارد ریال بودجه عمرانی حدود یک دهم آن صرف احیای کشاورزی و نوسازی روستاها می‌شود و با این حساب می‌توان دریافت که سالیانه بیش از ۸۰ میلیارد ریال و روزی نزدیک به ۲۳۰ میلیون ریال و بالاخره ساعتی نزدیک به ۱۰ میلیون ریال برای این مسئله درکشور اعتبار درنظر گرفته شده یعنی همین دو ساعتی که من درحضور نمایندگان محترم سهن می‌گویم بدون درنظر گرفتن ارقام بودجه سالیانه جمعا ۲۰ میلیون ریال از اعتبارات عمرانی پنجم صرف احیای کشاورزی می‌گردد و مسلما با احتساب بودجه سالیانه این رقم نزدیک به دو برابر می‌شود، به آینده کشاورزی بسیار دل بستم و خرسند بودم که با ارائه برنامه‌های کارساز به نیروی هوش و اندیشه فعالیتی عظیم آغاز خواهد شد. گو اینکه نتایج همه این سرمایه گذاریها قرار است درآینده تقویم و تعیین گردد ولی این درخواست وجود دارد که مسئولین محترم امور برای راهنمائی علاقمندان ترتیبی آغاز فرمایند تا لااقل قیمت تمام شده هرواحد محصول در سازمانهای تلویدی دولتی با صرف هزینه‌های هنگفت بدرستی معلوم گردد تا لااقل آگاهیهای لازم از اقتصادی بودن کار و برنامه‌ها کشاورزی حاصل آید.

مسئله دیگر ، اگر برای تجدید نظر درمودر اعتبارات تشکیلاتی و سازمانی به منظور صرفه جوئی دربودجه مملکتی است و همچنین مقرر گردیده عدم تمرکز درکارهای اداری حاصل آید پس چرا هنوز بسیاری از دفاتر مجتمع‌های شیروگوشت شهرستانها و سازمانهای کشت و صنعت استانها که اساساً کارها و فعالیتهایشان ارتباطی به مرکز ندارد هریک در تهران دفاتر عریض و طویل و کارمند جور واجور در اختیار دارند تاحدیکه این قبیل اعمال و نظایر دیگر که در وزارتخانه‌های مختلف سابقه دارد بر بودجه وزارت خانه‌ها بویژه وزارت کشاورزی تحمیلی وارد گردد.

و یا چرا وقتی در منطقه‌ای که سازمانهای وسیع کشت و صنعت دولتی بوجود آمده و این سازمان قادر است و باید به مراکز کشاورزی و دامپروری دیگر سرویس بدهد باز هم سازمانهائی دیگر بوجود آمده و برای هر یک از آنها بودجه‌ای جداگانه درنظر گرفته شده است.

تذکر کسرکردن اینگونه اعتبارات و افزایش آن به موارد ضروری و کارساز دیگر نه بدان معناست که همانطوریکه اخیراً دیده شده است بعضی از ادارات روی ابتکاری نه چندان موفق اسماً دستگاههای اداری خود را به محل اجرائی برده‌اند ولی درحقیقت اینکار موجب گردیده نه تنها گرهی از کار مشکلات گشوده نشود بلکه نوعی دیوان سالاری محلی بر دیوان سالاری مرکزی افزوده و چه بسا صرف هزینه بالا و حتی زمانی بدو برابر رسیده است بلکه منظور از این پیشنهاد اجرای صحیح کار با درنظر گرفتن جوانب امر و بدون تبلیغات و سر و صدای اضافی است. لزوم هم آهنگ ساختن فعالیتهای تولیدی از مرحله تولید تا هنگام فروش نکته مهم دیگری است که در سیاستهای اجرائی کشاورزی مملکت باید رعایت شود بطوریکه حتی الامکان دستگاههای تصمی گیرنده درمورد فعالیتهای مشترک در یکدیگر ادغام شوند تا از دوباره کاری، سرگردانی ارباب رجوع و نا هم آهنگی در عملیات اجرائی جلوگیری شود زیرا بارها دیده شده است که وزارتخانه‌ای تنها بفکر بالا بردن سطح زیرکشت است تا بقول خود آمار را بیشتر از سال گذشته نشان دهد و باصطلاح خود مصرف سرانه را که امیدواریم بطور عادلانه صورت گیرد افزایش دهد دیگری مشکل خرید همین محصولات تولیدی را از روستائیان برخ میکشاند که هم چنان دراین کار و راه حل آن مانده است و بالاخره سازمانی دیگر که خود را بری از تولید و خرید محصولات داخی از کشاورز میداند تنها به امور مارکتینگ پرداخته و مرتباً سفارش خرید انواع و اقسام اقلام را بدون توجه لازم به میزان تولید و مصرف داخلی از خارج انجام می‌دهد شواهدی دراین زمینه بویژه درخصوص پرتقال – برنج – چای – گندم و اقلام دیگر بوضوح دیده می‌شود بطوریکه از طرفی مثلا برای بالابردن سطح کشت گندم جایزه به کشاورزان داده می‌شود از سوئی خرید گندم در داخل کشور با مشکلاتی همراه می‌شود بطوری که قسمت زیادی از گندمهای حاصله در انبارها از بین می‌رود و مزارع کاشته شده بعلت صرف نکردن و بالارفتن هزینه تولید همچنان بحال خود رها می‌گردد و از سوی دیگر سازمانی مرتباً برای خرید و ورود گندم از خارج بداخل کشور قرار داد امضاء می‌کند ویا با اعلام صریح وزارت کشاورزی دایر به اینگونه تولید داخلی سال آینده گندم به ۵/۵ الی ۶ میلیون تن رسیده و دیگر هیچگونه احتیاجی به ورود گندم از خارج بداخل مملکت نیست معذلک قرار داد خرید یک میلیون و سیصد هزار تن گندم از خارج کماکان امضاء و قرار دادها مبادله می‌گردد (دکتر رئیسی – جزو تعهدات پارسال است که برای تامین آذوقه دارند حالا میاورند) من می‌خواهم بفهمم تاکی ادامه دارد (همایونفر – معاون وزارت کشاورزی دولت جوابهای دقیق دارد که به موقع بعرض مجلس محترم خواهد رساند) متاسفانه باید اذعان کرد که گاهی چنین سازمانهائی باکار و هدفهای مشترک حتی دریک وزارتخانه هم وجود دارند که یکی را از کار دیگر اطلاعی نیست و هر یک کار و وظیفه خود را دنبال می‌کند. سالها است که بین دو وزارتخانه تعاون و کشاورزی قرار داد همکاری امضاء می‌شود. من تعجب می‌کنم دریک کار مملکتی که مسئولیت مشترک هم وجود دارد امضاء تفاهم نامه چه معنائی دارد همان موقع بارها و بارها تذکر دراین باره داده شده و درمطبوعات نیز مطالب فراوانی دراین باره نوشته شد که اگر به آنها توجه می‌شد مسائل زودتر حل و فصل می‌گردید زیرا هم اکنون اعلام گردیده است که تفرقه در طرحهای مختلف درسطح استانها نه تنها کار را بدتر می‌کند بلکه مارابا عدم موفقیت مواجه می‌سازد وانگهی اگر قرار است کارهای ۳ وزارتخانه که بعقیده من ۲ وزارتخانه واجب تراست درسطح استانها درتمام کشور درهم ادغام شود چرا درمرکز هم ادغام نشود؟ یکی از کلماتی که مصطلح هست ‹‹ فارغ التحصیل›› است من بااین کلمه مخالف هستم چون یک انسان تا دم مرگ فارغ التحصیل نیست و همیشه فراگیرنده است و من آقای دکتر همایونفر افتخار می‌کنم که همیشه فراگیرنده هستم (احسنت) از مسئله کشاورزی می‌گذریم و کمی درباره جوانان و نیازهای آنها سخن می‌گویم:

باتوجه به اینکه هرسرمایه گذاری برای پرورش و تعلم و آماده سازی جوانان که سازنده امروز و فردای مملکت هستند بشود نتیجه آن مستقیما عاید همان اجتماع و مملکت خواهد شد جا دارد در تخصیص بودجه و اعتبارات و سیاستهای اجرائی برای این منظور کوشش و همتی فراوان بعمل آید من خود که مسئولیت کمیته مسائل امور اجتماعی جوانان حزب رستاخیز ملت ایران را بعهده دارم از نزدیک با بسیاری از مشکلات و گرفتهاریها این گروه کوشنده خوشفکر و علاقمند به شاه و وطن آشنا هستم و هربار که به شهر انتخابیه خود رشت می‌روم و جوانان به گفت و گو می‌نشینم بدرستی آگاه می‌شوم که مشکل و خواست اساسی جوانان مملکت درهر گوشته‌ای از کشور عزیز ما ایران در یک محدوده دور می‌زند و آن این است که آن زمان گذشته است که می‌گفتند ‹‹ جوانان سازنده دنیای فردا هستند ›› زیرا به عیان می‌توان دید که جوان سازنده – آباد کننده و فکر دهنده همین امروز است که فردائی را هم به دنبال دارد. جوانان علاقمندند همین امروز نتایج فعالیتها و تلاشهای سازنده خود را در دگرگون کردن سیمای جهان ببیند و به حق هم منتظر فردا نشسته‌اند و اینهم زمانی نتیجه بخش است که جوانان بحساب آینده، کار و مسئولیتی فراخور حالشان به آنها داده شود و هرچند وقت یکبار نتایج اقداماتشان نیز به نظرشان برسد. اگر مثالی برای صدق این مدعا بخواهدی همین بحساب آمدن جوانان درامر مبارزه با گرانفروشی است که چون حاصل کار خود را ارزیابی می‌کنند و آنرا نتیجه بخش می‌بینند بکاری خلاق علاقمندتر شده ودر انجام وظایف کوشاتر می‌گردند و مطمئن هستم در امر مبارزه با فساد نیز وجود جوانان می‌تواند از هرجهت موثر واقع شود به حساب آوردن جوانها تنها با ساختن کلوب، برگزاری شو ، ستاره بازی و سرگرمیهای مخدر و خیالپردازی و غیره نیست و نباید جوانان اوقات بیکاری را بجای سازندگی به سیگار دود کردن سرخیابان ایستادن نشستن به پای تلویزیون مشغول شوند تازه دراین کمبود سرگرمیهای متنوع چه بسا ه دیدن تلویزیون برجسته ترین آنها باشد و بطوریکه تلویزیون ملی نیز اعلام داشته است تنها درتهران ۲ میلیون نفر بیننده دارد که نیمی از آنها را جوانان تشکیل می‌دهند.

باید به این فکر اساسی اندیشید که رابطه بنیادی جوانان با جامعه تصحیح شود که یکی از بدیهی ترین این وظایف احترام به اندیشه و افکاری جوانان و ایجاد فرصت برای آنان است تا در چنین صورتی افکار نو بارور و راه سازندگی و پویندگی بسیار پیموده شود جوان باید بحساب آید. اگر پیشنهاد و فکری نو در سر دارد نباید با بی اعتنائی مواجه گردد و یا تبعیض و فامیل بازی و آشنائی و نظایر آن درمحیط مدرسه – دانشگاه – کارخانه و اداره و غیره سد راه گردد.

متاسفانه با توجه به آمار موجود نزدگی به ۷۰ درصد جوانها ایام فراغت را بالاجبار خانه نشین می‌شوند و بطوریکه اظهار داشته‌اند اظهار بیهودگی را درک می‌کنند و بدرد چه کنم گرفتار آمده‌اند

تازه باز هم درتهران جوانان می‌توانند تاحدی از امکانات ورزشی ، خانه‌های جوانان ، کتابخانه تامین خدمات و دیگر نهادهای تفریحی بهره ببرند ولی در شهرستانها این کمبودها آنقدر فرواواناست که موجبات سرگردانی آنان چه در ایام تحصیلات ویا درتعطیلات تابستان و اوقات فراغت از کارگاه و اداره و غیره فراهم می‌گردد.

دراینجا از هیات محترم دولت تقاضا دارم حال که نمی‌توان اعتباری جداگانه برای امور رفاهی و ارشادی جوانان در سازمانی ویژه اختصاص داد و بودجه مزبور در سازمانهای مختلف و بصور گوناگون تقسیم شده است سعی شود هزینه‌های مربوط بجا و بدقت و درموارد مربوط بجوانان خرج شود و توجه به این امر حیاتی در زمره اولویتهای اساسی بودجه سال ۵۵ قرار گیرد(صحیح است).

درمورد ورزش و تامین وسایل و امکانات مورد نیاز برای پرورش جوانان هر اندازه در تخصیص بودجه بویژه استانی کردن اعتبارات و سازمانهای مربوط دیگر گشاده دستی بشود و بقول آقای وزیر آموزش وپرورش که این روزها سخت به امر پرورش روی آورده‌اند توجه بیشتری به این مسائل گردد کاری کاملا بصلاح و مصلحت مملکت و سازندگان خلاق کشور صورت گرفته است البته به شرطی که این مسئله بالاخره روزی از گفته و نوشته بقوه عمل درآید و نتایج آن قابل لمس شود (صدری کیوان – اعتبارات تربیت بدنی ۵۰٪ اضافه شده است) (منتظری – چیزی گیر شهرستانیها نمیاید) بهرحال کافی نیست.

۹ سال دیگر قرار است مسابقات المپیک در کشور ما برگزار شود و باتوجه به اینکه بهترین سن برای بازی فوتبال ۲۰ الی ۲۱ سالگی است ما باید از هم اکنون جوانان ۱۲ الی ۱۴ ساله را آماده کنیم. تادرآن وقت از بهترین فرم تیمی برای بازی فوتبال برخوردار گردیم و الا تکیه به همین قهرمانان موجود نه تنها افتخاری برای ما بوجود نخواهد آورد بلکه پشتوانه این ورزی نیز از بین خواهد رفت و جای نهایت خوشحالی است که ولیعهد محبوب و شایسته کشور نیز جان کلام را دراین زمینه بیان فرموده و هشداری آگاهانه دراین زمینه باطلاع همگان رسانیده‌اند. درمورد سایر ورزشها هم همین طور است و اگر از حالا نوجوانان هشت الی ده ساله را پرورش دهیم طی ۹ سال آینده از تیم جوان و شایسته شنا برخوردار خواهیم بود.

هم اکنون بنابه گزارشهائیکه داده شده برای هرفرد کشور ایران تنها یک میلیمتر مربع زمین ورزش دربعضی شهرها، از جمله رشت وجود دارد و با این احتساب و اینکه چه امکاناتی برای گسترش ورزیش درکشور وجود دارد و باتوجه به این اطلاعات که هردانش آموز ایرانی درطول سال فقط سی و چند ریال اعبار ورزشی دارد و جمع اعتبارات فدراسیونها در تهران و شهرستانها تنها ۲۷ میلیون تومان است و بسیاری از تنگناهای دیگر چگونه می‌توان روحیه خلاقی در ورزش بوجود آورد و پذیرش روح مسابقات المپیک را در مردم پدید آورد.

درشهر ۲۰۰ هزار نفری رشت حتی یک سالن سرپوشیده استاندارد وجود ندارد ودر این استان که بعلت آب و هوای بارانی جوانان و ورزشکاران تنها قادرند ۳ ماه از سال درمحیط باز و آزاد ورزش کنند دربقیه اوقات خانه نشین هستند و باین ترتیب شاید بتوان گفت از نظر فقر وسایل ، زمین و امکانات ورزشی استان گیلان سرآمد دیگر استانهای کشور باشد وحال آنکه می‌بینیم با همه این کمبودها قهرمانان جانباز ووطن پرست و دلاورانیکه برای اثبات روح قهرمانی خود حتی تا پای جان نیز مبارزه می‌کنند دراین استان فراوان هستند.

برای ایجاد روحیه ورزشی حتی دربعضی از مناطق از تشویق و ترغیب هم دریغ می‌شود یکی از قهرمانان دو و میدانی رشت که قهرمان سوم کشور نیز شده است می‌گفت ۷ سال است که ورزش می‌کنم، بارها قهرمان شده‌ام حتی یک صفحه کاغذ هم بعنوان تشویق بمن ندادند وتنها طی این مدت آنچه نصیبم شده یک لباس گرم کن است ، او می‌گفت چه اشکالی وجود دارد که اینهمه وسیله که برای مسابقات آسیائی خریداری شده و هم اکنون درانبارها زنگ می‌زند بین مشتاقان ورزش شهرستانها تقسیم شود تا از این بابت موجبات دلگرمی آنان فراهم شود.

درهرحال بایدتوجه داشت که قبول مسئولیت برگزاری مسابقات المپیک درکشور باید با پذیرش روح ورزشکاری نیز همراه باشد وحال که بخاطر امکانات ، قدرت و عظمت و شایستگی که درجهان امروزی دارا شده‌ایم وبحق لیاقت انجام بسیاری از کارهای عظیم و بنیادی را در سطح جهانی داریم برای انجام چنین وظیفه‌ای از هم اکنون به پرورش و آموزش مسائل مربوط کوشش کنیم و برنامه هائی برای رسیدن بهدف تنظیم و به موقع اجرا درآوریم.

چه عیبی دارد برای بزرگداشت روحیه ورزشکاری و توجه مردم باین خصلت پسندیده از هم اکنون سالی یکروز رابنام ورزش عنوان کنیم و بهمان گونه که روز مادر، روز درختکاری و غیره داریم که ایجاد هریک قابل تقدیر و سپاس فراوان است روزی رابنام ورزش بخوانیم وحتی سعی شود دراین روز مردم به پیاده روی دعوت شوند و از عبور وسایط نقلیه درشهرتاحد امکان جلوگیری بعمل آید.

اینکه قبلاً گفته شد مردم بایدروح شجاعت و سلامت ورزش را درک کنند بخاطر این است که اگر ما در برگزاری جشنهای نوروز و اعیاد ملی و از همه مهمتر جشن پرشکوه بزرگداشت ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران و همچنین جشنهای ششم بهمن و دیگر روزهای پرافتخار موفق بوده و هستیم تنها بخاطر آن است که مردم روح و عظمت این اعیاد را درک کرده‌اند باین ترتیب برای برگزاری بازیهای المپیک هم آشنائی به این روحیه لازم و ضروری است و اگر چه این مسئله عظمت اعیاد دیگر را دربرندارد ولی از نظر اینکه روحیه ورزشدوستی و جوانمردی از همه نظر از سوی مردم پذیرا گردد تلاش درایجاد این خصلت و روحیه ضروری است بویژه اینکه در اثر توفیق دراین امر سعادت و سلامت یار و یاور هم میهنان خواهد شد(صحیح است).

درچنین موقعیتی من از ورزش مدارس و دانشگاه چیزی نمی‌گویم چون اصولا فعالیت و اثری درمیان نیست که قابل انتقاد و یا بازگفتن باشد مگر غیر از این است که ورزش در مدارش و دانشگاهها جز تلف شدن وقت و یا اوقات بیکاری معنا و مفهومی دیگر دربرندارد؟ تازه این زمانیست که دربرنامه درسی اسمی هم از ورزش برده می‌شود درصورتیکه دربرنامه سال دوم نظری اصولا برنامه‌ای تحت عنوان ورزش وجود ندارد و اجرای این امرحیاتی درزمره برنامه‌های فوق برنامه گنجانیده شده است.

یکی از مهمترین راههای علاقمند ساختن جوانان بکار و اشتغالاتیکه دارند اعم از اینکه درحال آموختن باشند و یا مشغول انجام کار این است که بدانند اولیاء مدرسه یا دانشکده یا دانشگاه یا مدیران کارخانه و اداره و سازمانهای دیگر درکار خود تبحر داشته و یا لااقل الفبای مدیریت را میدانند، زیرا درغیر این صورت هم بودجه و اعتبارات که این همه درباره آن حرف و گفتگو به میان آمده است بهدر خواهد رفت و هم کاری به پیش برده نمی‌شود و این از وظایف دولت است که توجه داشته باشد برای اجرای هرفکر واندیشه‌ای نو می‌باید ابزار و مجریان نواندیشه‌ای نیز بکار بگمارد. بدیهی است درغیراین صورت استعداد‌ها و شایستگی‌ها و دستهائیکه می‌باید درخرج کردن اعتبارات در راه سازندگی و شکوفائی بکارآید بسردی گرائیده و از همین جا بتدریج جوانها از مسائل اجتماعی دلزده می‌شوند و بی تفاوت و غیرفعال بار می‌آیند و جای تردید نیست در چنین شرایطی که کاربکاردان سپرده نشده است نامجو قهرمان نامدار جهان بجای تعلیم وزنه برداری شیفتگان ورزی ناخودآگاه در زمره کاشفین دارو درمی آید و برای خود تشکیلاتی ایجاد می‌نماید و یا دبیر و دانش آموخته ریاضی به تدریس فقه و تعلیمات دینی می‌پردازد و یا اینکه مهندس راه و ساختمان سیاست تولید شیر و گوشت و مجتمعهای کشت و صنعت را بعهده می‌گیرد.

درمورد آموزش و پرورش جوانان صحبت شد متاسفانه باید اذعان کنم که تعدادی از جوانان مااز ایران کم میدانند همین چندی قبل بود که دریکی از مسابقات تلویزیونی که درآن جوانان و محصلین مدارس شرکت داشتند و می‌بایستی به سوالاتی از وضع موجود ایران صحبت می‌داشتند نحوه پاسخ به سوالات بحدی نارسا و حاکی از کم اطلاعی شرکت کنندگان بود که موجب حیرت همگان گردید و وقتیکه با دیدن برنامه جریان را دریافتم مطالبی دریکی از جراید منتشر ساختم که خوشبختانه موردتوجه اولیاء تلویزیون قرار گرفت و از ادامه این برنامه جلوگیری شد.

درمورد آموزش ملی و میهنی جوانان آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد توجه به مسائل و سیاستهای فرهنگی است زیرا اصولا وحدت و قدرت ملی برچهار عنصر سیاست‌های اقتصادی – نظامی – سیاسی و فرهنگی بنیاد گرفته است که آنچه موجب پایداری هر قوم و ملتی می‌گردد همان آگاهی و برخورداری از مبانی فرهنگی است و این همان مسئله ایست که لااقل در دبیرستانها می‌توان با آموزش تاریخ و جغرافیا و سایر مسائل ملی تا اندازه‌ای بهدف رسید ولی می‌بینم که متاسفانه در بین دروس مدارس آنچه که بیش از سایر دروس از اهمیت و اعتباری ناچیزتر همراه است همین دروس است بطوریکه سه درس تاریخ و جغرافیا و علوم اجتماعی تنها یک نمره دارد و حال آنکه دروس دیگر به تنهائی دارای نمره‌ای جداگانه و حتی دارای ضرایب خاصی هم هستند.

اصولا باید توجه داشت که ممکنست هرکشور و یا ملتی مورد هجوم قرار گرفته از نظر اقتصادی یا نظامی و سیاسی متحمل شکستهائی بشود ولی تا زمانیکه قدرت فرهنگی به تحلیل نرود هیچ گاه شکست نصیب آن کشور نخواهد شد و این مسئله ایست که باید مورد توجه اولیاء آموزش و پرورش قرار بگیرد و درآموزش و تحکیم این مبانی تصمیمی جدی، عاقلانه و کارساز اختیار نماید.

- تعیین دستور و موقع جلسه آینده – ختم جلسه

۳- تعیین دستور و موقع جلسه آینده – ختم جلسه

رئیس – آقای دکترستاری وقت جلسه تمام شده است بااجازه خانمها و آقایان این جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده درساعت ۹ صبح فردا ‹‹ روز پنجشنبه›› و دستور دنباله بحث درلایحه بودجه خواهد بود.

(جلسه درساعت بیست و چهار ختم گردید)

رئیس مجلس شورای ملی – عبدالله ریاضی