مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ بهمن ۱۳۵۴ نشست ۲۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و چهارم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ بهمن ۱۳۵۴ نشست ۲۶

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ بهمن ۱۳۵۴ نشست ۲۶

فهرست مطالب:

۱ - قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۲ - ادامه مذاکره درگزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور

۳ - تعیین دستور و موقع جلسه آینده – ختم جلسه

جلسه فوق العاده مجلس ساعت ۸ بعدازظهر به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل شد

- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱-قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

رئیس – اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(بشرح زیر خوانده شد) آقایان: جوکار – جباری – حجتی – دهقان – تولائی زاده – رئیسی اردکانی – رحیمی لاریجانی – غلامرضا غضنفری – وزیری – قوامی – بانوضرابی – بانوبرومند – بانوسلیلی.

- ادامه مذاکره درگزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور

۲- ادامه مذاکره درگزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور

رئیس – وارد دستور می‌شویم کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور مطرح است آقای دانشی بقیه فرمایشات خودشان را ادامه می‌دهند بفرمائید.

دانشی – خوب خانمها و آقایان تجدید قوائی کردند و امیدوارم حوصله شنیدن بقیه عرایض مرا داشته باشند صحبت درباره آنچه بود و آنچه که انقلاب شاه و ملت به ما داده و به ایارن داده برای آنکه ایران و ایرانی موقعیت خودش و موقعیت باستانی و باشکوه خود را بازدید و بمجد و به عظمت دیرین خود برسد و به تمدن وسیع و واقعی و حقیقی برسد که ما در راه این تلاش و این هدف و این مقصد چند سال را پشت سرگذاشتیم با موفقیت و با رسید به موفقیت هائی که در سایه انقلاب شاه و ملت بدست آوردیم و همانطور که رهبر ما در روز ششم بهمن در استادیوم آریامهر اعلام فرمودند دوازده سال دیگر ما با همین کوشش‌ها و تلاش‌ها بدروازه‌های تمدن بزرگ خواهیم رسید و یکی از کشورهای بزرگ جهان خواهیم بود انشاء الله بامید موفقیت اما در این تلاش و کوشش ما باید بقول آقای نخست وزیر تنگناها را از بین ببریم و نارسائی‌ها را باید علاج کنیم و مشکلات را حل کنیم ما این موفقیت را در دوران انقلاب بدست آوردیم ولی نه یک روزه و یکساله درعرض چند سال باینجا و باین مقام رسیدیم که مورد توجه دنیا قرار گرفتیم و درمنطقه قدرت واقعی و حقیقی هستیم درمنطقه خودمان بزرگترین قدرت هستیم و درجهان مورد توجه و از نظر اقتصادی هم اینهمه پیشرفت کردیم که همانطور که نمایندگان محترم استحضار دارند نخست وزیر مملکت درجلسه مشترک مجلسین اعلام کرد باندازه ئی نخست وزیران جهان می‌خواهند به تهران بیایند برای بازدید و بستن قراردادهای اقتصادی که من وقت پذیرائی از آنها را ندارم دراثر کار و تلاش و فعالیتی که دراین دوره سازندگی به او واگذار شده است (صحیح است) این مرد فعال و زحمت کش و خدمت گذار شب و روز خودش را صرف کوشش و تلاش و خدمت گذار شب و روز خودش را صرف کوشش و تلاش می‌کند و من خوشوقت هستم که الان تشریف ندارند و باخیال راحت تر و قدرت بیشتری از نظر اتکاء روحی حرف می‌زنم که حمل برتملق نشود (آفرین) زیرا هیچ فردایرانی متملق نیست عرض کردم تنگناها و نارسائی‌ها را باید علاج کنیم دریک تحول و دریک انقلاب نارسائی وجود دارد افرادی هم هستند که دارای نظریه و اندیشه هستند مردم ایران مردم خوشفکری هستند مردم روشنی هستند، مردم صاحب اندیشه هستند و ارائه طریق می‌کنند در کمیسیون بودجه ملاحظه فرمودید هر کدام از ما میامدیم حرفهایمانرا می‌زدیم و پیشنهاد‌های خود ار می‌دادیم و درنتیجه بعضی از توصیه‌ها بنفع مردم شهرها و روستاها اصلاح شد و توصیه هائی به بودجه اضافه شده یکی از نمایندگان امروز فرمود که من نمیدانم چرا باید مردم تهران درخدمات عمومی سهیم و شریک شوند چرا این اصلاحی (یک نفر از نمایندگان – بفرمائید توصیه) چرا این توصیه‌ها به بودجه اضافه شده، خیلی روشن است، چرا تهران نباید یک قطب جذب کننده بشود چرا برای خدمات عمومی تهران اسفالت بیشتری و خیابانهای متعددتری پیدا کند و پارکهای زیادتری داشته باشد و موکلین ما بما نگویند چرا شما گذاشتید از بودجه ما اینقدر بردارند و برای مترو و خدمات عمومی پایتخت اختصاص بدهند البته وضعیت و کیفیت تهران بقدری است که احتیاج دارد به مترو و باید هم ساخته بشود برای اینکه این ترافیک آزار دهنده که مغز و اعصاب مردم را از بین می‌برد سامانی می‌یابد و مردم بکارشان بتوانند برسند و خلاصه گرفتاریهائی بوجود آمده اما به بقیه مملکت چه می‌رسد یک عده در پایتخت همه گونه وسائل داشته باشند هرسال هم در بودجه مملکت مبلغ زیادی به پایتخت اختصاص داده شود و سایر شهرها بی نصیب باشند پس آنکه می‌خواهد در پایتخت زندگی کند و مزایائی برای خودش درنظر گرفته و پایتخت زندگی کند و مزایائی برای خودش درنظر گرفته و پایتخت را برای سکونت انتخاب کرده است باید در خدمات عمومی و بوجود آمدن آنهم سهیم باشد و این بصورت توصیه از طرف کمیسیون بودجه ضمیمه لایحه بودجه شده است. در تهران هرچه رفاه و آسایش بیشتر فراهم شود هجوم مردم شهرستانها باینجا بیشتر می‌شود عده‌ای زاغه نشین و کوخ نشین بودند، دولت برایشان آپارتمان ساخت آنرا فروختند و دو مرتبه درجای دیگر همان بساط را برپا کردند تا دوبارده از دولت خانه بگیرند و این برای آنها حرفه‌ای شد پس این توصیه ضمیمه لایجه بودجه شد برای اینکه سیاست عدم تمرکزی که دولت مورد نظرش است بهتر اجرا بشود نگاه کنید عینا همین حرفهائی است که همه ما می‌زنیم میگوئیم بیائید به بخش‌ها برسید به وضع روستاها برسید بقول وزیر تعاون و امور روستاها باید مدیر کل‌ها و کارمندان را ببرید دربخش روستا نتیجتاً ثروت، پول و کار و فعالیت و حرف به آنجا کشیده می‌شود وقتی که مرکزیت پیدا کرد و کار دربخض پیدا شد و فعالیت اقتصادی بوجود آمد عطار هم بوجود میاید بقال هم بوجود میاید این سیاست عدم تمرکز است من با ساختمانهای لوکس موافق نیستم هیچ کس هم موافق نیست اما این همه ساختمان مجلل نشان دهنده این است که بطور نسبی همه از یک رفاهی تازه برخوردارند البته باید مواظب بود درکنار رفاه زیاد فساد هم بوجود نیاید تجاوز هم بوجود نیاید باید از اینها جلوگیری کرد و منکر زیبائی نمی‌شود شد باید ساختمان بوجود بیاید چون آبروی مملکت و باعث زیبائی شهرهای ماست ولی باید برای فقرا هم آپارتمان ساخت (بانوویدا داودی – برای وکلا هم باید خانه ساخت) بله، برای وکلا هم باید خانه ساخت چون مجدداً مردم بما رای می‌دهند و انتخاب می‌شویم و دوره‌های متمادی در خدمتتان هستیم یک اقتصادشکوفان لازمه اش فعالیتهای مختلف است فعالیتهای گسترده است در همه زمینه‌ها، درآموزش و پرورش و درآموزش عالی در تربیت بدنی و درپرورش نیروی جسمانی دانش آموزان مااز ورزش بی بهره هستند تلاش و کوشش برای تربیت بدنی نمی‌شود، نمیشود منکر این فعالیتهای ورزشی شد نمی‌شود منکر بوجود آمدن این همه استادیوم‌ها و زمینهای ورزشی درگوشه و کنار مملکت شد، پیش از انقلاب بچه‌های ورزشکار ما در زمینهای خاکی فوتبال بازی می‌کردند الان زمینهای چمن دارند استادیومهای متعدد هم دارند این استادیوم صد هزار نفری آریامهر کی بوجود آمد؟ درعصر انقلاب بوجود آمده درعصر دولت خدمتگزار هویدا بوجود آمد (صحیح است) شمااگر بخاطر داشته باشید یکسال پیش از آن که بازی‌های آسیائی خواسته باشد برگزار شود در تهران، حالا می گوئید که چرا از ورزش صحبت می‌کنید باید یک نماینده اطلاعات عمومی اش هم زیاد باشدنخست وزیر مملکت شبها ساعت ۱۰-۹ سرکشی می‌کرد در همین مجموعه ورزشی آریامهر زیر نظر مستقیم خود نخست وزیر بود ودیدیم که بازیهای آسیائی با چه شکوه و با چه عظمت با چه افتخاری و با چه امنیتی انجام شد و باعث افتخار برای مملکت و برای کشور شد در مرکز استان خوزستان چند استادیوم ورزشی است البته نواقص و نارسائی هائی هم هست باید کوشش و همفکری کنیم تا به کمال برسیم و رهبر ما وعده فرمودند ۱۲ سال دیگر با کوشش و با تلاش و با فعالیت ما به کمال خواهیم رسید و به تمدن می‌رسیم به دروازه‌های تمدن و یکی از قدرت‌های بزرگ جهان خواهیم بود همچنان که از زمان انقلاب تا حالا بزرگترین قدرت منطقه شده‌ایم (صحیح است) بطوریکه برای ایرانی و فکر ایرانی حساب میکننددیدید وقتی آن نام مجعول به زبانها افتاد چطور نفسها درسینه‌ها حبس شد این قدرت مولود درایت و سیاست و کیاست و همکاری و اتحاد است اما از صبح که اینجا بحث شد دوستان عزیز من سخن گفتند مسئله فساد را مطرح کردند این خصایت ملت ماست که بازشتیها همیشه مبارزه کرده با بدیها همیشه مبارزه کرده و با بدیها همیشه به مبارزه برخاسته و درطول تاریخ یکی از رموز موفقیت این ملت بود که به موقع به مبارزه با آنچه که باخوی و خصلتش سازش و سازگاری نداشته مبارزه کرده فساد در جامعه ما باید ریشه کن شود زیرا ما داریم می‌رویم به طرف یک تمدن بزرگ این تمدن هم تکنیک باید به همراه داشته باشد و هم فضایل اخلاقی و انسانی به همراه داشته باشد این جمله و این مطلب فرمایش رهبرماست که جامعه اگر از صنعت برخوردار باشد اما از فضایل اخلاق و عقیده سالم بی بهره باشد این جامعه جامعه کاملی نیست جامعه‌ای، جامعه ی سالم است که درعین برخورداری از تکنیک و صنعت از فضائل اخلاقی نیز برخوردار باشد تمدن که من می‌گویم یک کلمه ایست که شمول دارد و هم شامل فضایل اخلاقی است و هم علم و حرفه و فن و صنعت زیرا یک صنعتکار، یک دانشمند، یک عالم، یک طبیب وقتی مطمئن و باصفا و صمیمی و دلسوزند که عقیده و ایمان و اخلاق و فضائل انسانی هم داشته باشند رهبر ما چنین جامعه‌ای را می‌خواهد، جامعه‌ای که پندارش نیک باشد جامعه‌ای که رفتارش نیک باشد جامعه‌ای که از عالی ترین و بهترین تکنیک‌ها برخوردار باشد این جامعه یک جامعه موفق است، چرا امروز بشریت به مرز نابودی رسیده است برای اینکه فضائل اخلاقی درآن جوامع از بین رفته و بی اعتنائی به فضائل اخلاقی شده ما باید بفکر رشد و تربیت جامعه خودمان باشیم و آنها را متجلی کنیم بفضایل اخلاقی و انسانی و به همین جهت ما آمدیم نام وزارت معارفمان را تبدیل کردیم به وزارت فرهنگ و بعد آمدیم اسم آموزش و پرورش بریا یک دستگاه سازنده نسل آینده اجتماعمان انتخاب کردیم، این وزارتخانه وظیفه دارد که افراد آینده این مملکت را، افراد باایمان و با عقیده بسازد، توجه به عقیده و مبانی دینی و اسلامی جامعه بند سعی کنید بهترین معلم‌ها بهترین آموزگارها بهترین پرورش دهندگان را از میان کسانی انتخاب کنید که از نظر ایمان و عقیده هم مردانی صحیح و سالم باشند جناب وزیر آموزش و پرورش یک پیشنهادی وقتی که ناطق قبلی سخن می‌گفتند قرائت کردند که از ورحانیون در روستاها و بخشها برای تدریس مسائل دینی و تعالیم دینی استفاده شود بنده پیشنهاد دیگری دارم پیشنهاد من این است که چند سال پیش که گواهینامه علوم مدرسی در معقول و منقول بود روحانیون ما که در حوزه‌های علمیه درس خوانده بودند و به مسائل دینی و اصول فقه و منطق و کلام و آنچه که دراین حوزه‌های علمی تدریس می‌شود مثل فلسفه و ادبیات فارس ادبیات عربی اینها می‌آمدند امتحانی می‌دادند زیر نظر وزارت فرهنگ آن موقع و وزارت آموزش و پرورش حالا و گواهینامه‌ای به اینها می‌دادند بنام گواهینامه مدرسی علوم معقول و منقول اولا باین وسیله افراد زحمتکش و مطلع و معتقد از حوزه‌های علمیه جذب جامعه می‌شدند برای خدمت، این گواهینامه معادل دیپلم ادبی بود و بعد از وجود این روحانیون در آموزش و پرورش استفاده می‌شد و یک دوره‌ای می دیدند و معلم می‌شدند و اینها بهترین معلم و آموزگار و دبیر وزارت آموزش و پرورش بودند الان دروزارت آموزش و پرورش از اینگونه افراد زیاد هستند که از همان گواهینامه مدرسی علوم معقول و منقول استفاده می‌کنند بعضی از آنها در سطح استادی دانشگاه دارند تدریس می‌کنند و بعضی از آنها مدارج اداری را درحد عالی پیموده‌اند و بعضی از آنها دبیر هستند و بعضی از آنها افرادی هستند که متخصص در فن خودشان بودند متخصص در تعلیمات دینی و ادبیات فارس و منطق حتی در کلاسهای ششم ادبی آن موقع فلسفه و عربی و صرف و نحو و منطق و ادبیات فارسی را اینها تدریس می‌کردند من پیشنهاد می‌کنم جنابعالی که صحبت می‌کنید و میگوئید کمبود دبیر و معلم داریم تربیت معلم مشکل هست احتیاج به توسعه دانشسراها هست برای تدریس رشته‌های دینی و همچنین ادبیات فارسی از وجود این روحانیون استفاده کنید اینها مردمی هستند خدمتگزار و علاقمند بوطن و در راه مملکت، روحانیت ایران کوششها و تلاشها کردند من بعنوان روحانی مجلس شورای ملی دوران رستاخیز اعلام می‌کنم روحانیت ایران با همه وجود، باهمه قدرت، با همه توان خودش در راه تلاش و کوشش و فعالیت مملکت و پیشرفت مملکت پیشقدم هست، همگامی و همراهی دارد، آن وقتی که نغمه‌های گوناگون دراین مملکت از حلقوم افراد معلوم الحال بیرون می‌آمد و افکار مسموم در اذهان جامعه پخش می‌شد و می‌خواستند افکار پاک و منزه ایرانی را تحت تبلیغات شوم خودشان قرار بدهند، روحانیت بود که در برابر آن نغمه‌ها، دربرابر آن تلاشهای مذبوحانه در برابر آن کوشش‌های مذبوحانه ایتساد و از مملکت دفاع کرد و دست بسوی شاه مملکت دراز کرد و بندای شاه و مملکت پاسخ گفت روحانیت ایران همیه پیشرو بوده، روحانیت ایران در تنویر افکار عمومی همیشه پیشقدم بوده و فاصله‌ای بین روحانیت و دولت و ملت نیست این تبلیغات شوم بعضی است که در اذهان این حرفها را بوجود میاورد که مابین دولت و روحانیت اختلاف هست (دکتر آزمون – خائنین مملکت این حرف را می‌زنند) بلی آنها که می‌خواهند مارکسیست اسلامی درست کنند این حرفها را می‌زنند، آنها که نمی‌توانند و نمی‌خواهند پیشرفت مملکت را ببینند این حرفها را می‌زنند و گرنه من اینجا اعلام می‌کنم روحانیت ا همه قوا و تلاش و با همه نیروی خودش در سوق مملکت بسوی ترقی و تعالی با آحاد مملکت همگام و همفکراست، روحانیت مملکت سعی بسزائی دارد در تنویر افکار عمومی و مبارزه با فساد زیرا روحانی وقتی که سخن می‌گوید مستدل می‌گوید، روحانی وقتی حرف می‌زند متسدل حرف می‌زند، درمورد همین فساد که موردگفتگوی ماست و امروز داریم درباره اش واقعا تجزیه و تحلیل می‌کنیم قرآن مجید ایاتی دارد ما را راهنمائی می‌کند یاایهاالذین آمنو اجتنبو کثیراً من الظن ان بعض الظن اثم ولاتجسسو، ای کسانیکه ایمان آورده‌اید گمان بدنسبت بهم نبرید شما افراد متحدی هستیدنباید با بدگمانیها و ظن‌های گوناگون آن اتحاد خودتان را از بین ببرید و اتحادتان تبدیل به تفرقه و تشتت بشود، اجتنبوولاتحسسو، تجسس راه نیندازید، تفتیش عقاید راه نیندازید، تفتیش‌های دیگر راه نیندازید، جامعه را بهم نزنید، آرام باشید، مستقر و استوار باشید ولاتجسسو، آقایان این چنین نکنیم، قانون از کجا آورده‌ای؟ دردی را دوا نمی‌کند که کسی را بازجوئی کنیم که مال و ثروتت را از کجا آورده‌ای و پول از چه طریقی بدست آورده‌ای؟ اقتصاد شکوفائی است زحمت کشیده و شب و روز کار کرده و بیک نتیجه‌ای ریده اما از آن طرف اسلام می‌گوید باید حقوق مردم را هم حفظ کنید و باید تجاوز به حقوق هم نکنید، دزدی نکنید، رشوه نخورید و رشا و ارتشاء حرام است دراسلام وقتیکه ما این عقیده را در مردم بوجود آوردیم و جامعه متدینی درست کردیم این همه فساد‌ها هم از بین می‌رود آنوقت یک جامعه صحیح و درست خواهیم داشت، جامعه‌ای که با عقیده وایمان است، جامعه متزلزلی نمی‌شود، جناب وزیر آموزش و پرورش بمساله دین و عقیده و مذهب در وزارت آموزش و پرورش بیشتر برسید، زیرا آنچه جلوگیری از فساد می‌کند ایمان است یک انسان مومن و باعقیده دورفساد نمی‌گردد، (صادقی – معلمین همه با ایمان هستند) معلمین باایمان هستند و من خودم افتخار می‌کنم که از طبقه معلم هستم باید این کوشش را بیشتر کنیم برای اینکه ما یک جامعه متمدنی خواهیم شد که باید از فضائل اخلاقی و کمالات انسانی هم بهره مند شویم، من از شما تشکر می‌کنم و از طرف جامعه روحانیت هم از شما وزیرآموزش و پرورش که خودتان از خانواده روحانی هستید تشکر می‌کنم و بخاطر بخشنامه‌ای که درمورد تدریس قرآن صادر کردید باین خاطر از شما تشکر می‌کنم زیرا قرآن کتاب آسمانی ماست وهر مسلمانی باید به کتاب آسمانی اش آشنا و واقف باشد و بتواند بخواند و ترجمه اش را بفهمد، این کما اینکه خودم این تلاش و کوشش و فعالیت را در دستگاههای ارتباط جمعی یا بقول یکی از رفقا که دومین ناطق بود گفت رسانه‌های گروهی این تلاش و کوشش را کرده‌ام تا آنجا که توانسته‌ام برنامه مذهبی را دررادیو و تلویزیون تقویت کرده‌ام، روزی که برنامه بودجه سازمان رادیو تلویزیون ایران مطرح بود درکمیسیون بودجه من نخواستم آنجا راجع به برنامه‌های مذهبی و دینی رادیو تلویزیون عرضی کنم زیرا بعضی از دوستانم آنجا تذکر دادند و خواستار برنامه‌های بیشتری شدند این تلاشی است که سازمان رادیو تلویزیون ایران در همه جنبه‌های مختلف کرده، چه در تاسیس شبکه‌های رادیوئی و تلویزیونی یکی از دوستان می‌گفت ما در بنادر صدای رادیو را نمی‌شنویم و مردم بنادر مجبورند از صدای کشورهای هم جوار استفاده کنند این بی انصافی است دربندرعباس فرستنده رادیوئی و تلویزیونی هست و دربندرلنگه بزرگترین فرستنده تاسیس شده درآبادان سه فرستنده رادیوئی و یک فرستنده تلویزیونی هست تمام این خلیج و پهنه دشت ایران صدای ایران را گرفته و مردمی که عاشق ایران هستند و ایرانی هستند و احتیاج به صدای کشورهای دیگر ندارند صدای رادیو ایران را می‌شنوند، ایرانی صدای ایران را می‌شنود، ایرانی صبح و بامداد با صدای تلاوت قرآن صدای ایران بیدار می‌شود و نمازش را هم با صدای اذان رادیو ایران می‌خواند و بصدای ایران گوش می‌دهد چون به ایران عشق می‌ورزد و بی انصافی است که این همه کوشش و تلاش را آدم نادیده بگیرد، ایران هست، من مثل اینکه بنابقول یکی از رفقا تریبون مجلس را با منبر اشتباه گرفتم بنابراین شروع کردم کمی درباره این مسائل صحبت کردم و لازم بود کسی که نماینده روحانی است باید این حرفها را بزند امیدوارم دراین لباس که هستم آنچنان که باید و شاید باشم (نمایندگان – انشاء الله) متشکرم، یادداشتهایی رسیده که من با خواندن آنها از مطلب دورمیشوم. یکی از مسائلی که امروز مردم با آن مواجه هستند مسئله مسکن است که دولت عزیز ما گفتند که مسکن وکلا هم بفکرتان باشد. یک پینهادی درمورد مسکن دارم میدانید که سازمان مسکن درکشور وجود دارد این سازمان مسکن از بودجه دولت استفاده نمی‌کند. از اعتبار دولت استفاده نمی‌کند. پیشنهاد من اینجا دارم که این پیشنهاد را می‌خوانم.

۱- برای انکه کلیه کارمندان دولت صاحب خانه شوند مانند تمام کشورهای جهان دولت اعتبار کارمندان خود را در برابر بانکها تضمین نماید تا بدین طریق سازمان مسکن بتواند به کارمندان دولت خانه بفروشد. این اصل مسلمی است برای کسی که کارمند دولت شد یعنی در دستگاهی کار کرد که این دستگاه دستگاهی است که اداره کننده مملکت است باید آن دستگاه برای اعتبار خودش هم که شده است اعتبار مالی کارمندانش را هم درنظر بگیرد. یک کارمند دولت وقتی کارمند دولت شد. ودردستگاه دولت کار کرد باید بداند که دولت تضمین کننده رفاه و آسایش اوست و تضمین کننده اعتبار اوست.

۲- بانکهایی که از کارمندان سپرده دریافت کرده و پس از مدتی به آنها قرض می‌دهند این قرض را دراختیار سازمان مسکن قرار داده تا این سازمان با امکانات خود بتواند مسکن مطمئن تر و ارزان تری برای کارمندان بسازد. همین مسئله‌ای که یک وقتی سروصدا راه انداخت و باصطلاح بسازوبفرشها را سر زبانها انداخت که یک عده از خدا بی خبر و سودجو می‌آیند یک ساختمانهائی درست می‌کنند سطحی، بدون درنظر گرفتن قواعد و ضوابط مهندسی و یک کارمندی هم با قرض و قوله با پس انداز و با زحمت یک مبلغی می‌رود در بانکی سپرده می‌گذارد و بعد آن بانک همان خانه را رهنی می‌کند یک قرضی باو می‌دهد و این خانه را می‌خرد و بعد از یکسال می‌بیند این خانه فرو می‌ریزد و فجایعی بوجود میاورد و موجب از بین رفتن افراد خانواده‌ای هم می‌شود برای اینکه این فعالیتها اولا کنترل شود ثانیاً این بساز و بفروشها باین جنایتها ادامه ندهند و واقعا خانه مطمئن و صحیح ودرستی بدست کارمند برسد و مبارزه با فساد هم بشود این فعالیت درسازمان مسکن تمرکز بشود.

۳- درصدی از سپرده‌های مردم نزد بانکها، چند تا بانک هست که بیشتر سپرده‌های مردم آنجاست. رغبت بیشتری پیدا می‌کنند و مردم پولهایشان را، سپرده‌هاشان را بیشتر آنجا می‌گذارند. آنجا درصدی از سپرده‌های مردم نزد بانکها بعنوان سرمایه اعتباری سازمان مسکن دراختیار این سازمان درهر سال گذاشته شود تا این سازمان از این سرمایه و بافعالیتهای خودش بتواند درتامین مسکن کوشش و تلاش کند.

رئیس – اینها را بعنوان تبصره بودجه نمی‌توان گذاشت ممکن است یک طرح تهیه فرمائید و ۱۵ نفر امضاء کنند تا مثل یک لایحه رسیدگی شود.

دانشی – بنده خیالتان را راحت کنم چون رفقا پیش از آنکه جلسه تشکیل بشود سوال می‌کردند چقدر دیگر صحبت می‌کنی؟ اگر خواسته باشیم از همه وزارتخانه هائی که هست صحبت کنیم این مسلم است که حرف هم هست، اشکال هم هست، پیشرفت هم هست همه چیز هست، سخن هم بطول می‌انجامد. این حرفها را قبلا گفتند و قطعاً تذکراتی دادند که این تذکرات را هم حتماً دولت صبور و بردبار قبول خواهد کرد. فراموش کردم بگویم روز جمعه که کمیسیون بودجه تشکیل بود نخست وزیر از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۲ بعد ازظهر نسبت به پیشنهادات گوش داد بحرفها گوش داد توجه کرد پذیرفت. این پیشنهاد و این مطالب را مخصوصاً یکی از دوستانمان جناب آقای متولی نماینده سبزوار مطرح می‌کردند باین مسائل توجه بیشتری می‌کردند. کشاورزی ما که موضوع بحث بسیار داغ گویندگان است همه هم در اطرافش بحث می‌کنند و نارسائی‌هایی که در کشاورزی داریم درباره اش حرف می‌زنند و گفتگو می‌کنند قطعاً این نارسائی درامر کشاورزی هست و همه ما قائل هستیم که پیاز و سیب زمینی و موادغذائی نیست. این‌ها عللی دارد. عللش این است که مردم ما دراثر وضع بهتری که از نظر مالی واقتصادی پیدا کرده‌اند وضع تغدیه شان خوب شده بنابراین عرضه کالا کفاف نمی‌کند عرض و تقاضا نسبتش بهم خورده و این تنگناها بوجود آمده اما درمورد کشاورزی خوزستان بنده یک مطلبی دارم که اگر اجازه بفرمائید این مطلب را از روی نوشته بخوانم:

درمورد کشاورزی خوزستان بهترین اراضی کشاورزی خوزستان درشمال خوزستان واقع است که از شبکه آبیاری سد محمدرضا شاه آبیاری می‌شود. این اراضی که درحدود ۱۴۰ هزار هکتار قسمتی را شرکت‌های مختلط ایرانی و خارجی بعنوان کشت و صنعت تاسیس شده و با آنهمه تبلیغات نسبت به انواع محصول و اضافه برداشت نسبت به سطح زیرکشت گزارش جامعی تاکنون داده نشده درحدود نیمی از این اراضی وسیله شرکت‌های سهامی زراعی و بخش خصوصی کشت واداره می‌شوند که قسمت عمده سبزیجات که به تهران و سایر شهرها از خوزستان حمل می‌شود از این واحدها است درسال جاری سازمان آب و برق خوزستان برای هر هکتار حق آبه معین نموده که از ۸۰۰ تا ۱۶۰۰ تومان در انواع محصولات پیش بینی شده است.

باتوجه به بیانات جناب نخست وزیر درجلسه مشترک مجلسین در روز ۲۶ بهمن ماه که فرمودند راه حلی پیدا کنید که بدون آنکه ارزش محصولات را بالا ببریم به کشاورزان کمک بشود.

عقیده دارم برای پیشرفت کشاورزی و کمک به کشاورزان دولت همان حق تاسیسات را که قبلا از کشاورزان بابت هر هکتار وصول نموده اکتفا بشود(۷۵ تومان برای هرهکتار).

درچند سال اخیر دراین اراضی درحدود هزار هکتار باغ مرکبات از طرف بخش خصوصی غرس شده که اگر این حق آبه جدید وصول شود باغداری برای کشاورزی سودآور نخواهد بود.

درمورد سایر محصولات کشاورزی از قبیل گندم با توجه به اینکه حدمتوسط برداشت درهرهکتار بین ۲ تا ۲/۵ تن محاسبه می‌شود اگر قیمت بذر شخم کود و کشت و برداشت را حساب کنیم و رقم ۸۰۰ تومان حق آبه را هم بان اضافه کنیم هزینه درهرهکتار از ارزش محصول گندم یک هکتار برابر نرخ دولت که ۲/۵ تن می‌شود ۲۵۰۰ تومان بیشتر است بدون درنظر گرفتن سرمایه واستهلاک ماشین آلات.

برای دلگرمی کشاورزان و باغداران از دولت تقاضا می‌شود که مثل گذشته عمل نماید و بگرفتن همان حق تاسیسات اکتفا نماید.

بنده به عرایضم خاتمه می‌دهم (احسنت – احسنت) البته مطالب زیادی هم هست، صحبت‌های زیادی هم هست دوستان زیادی نام نوشته‌اند جناب رئیس هم جلسات را متعدد کرده‌اند تا ساعت ۱۲ قطعا کسی که از ساعت ۱۰ به بعد صحبت کند مستمعین خوبی نخواهد داشت. من بهرحال همکارانی که نام نویسی کرده‌اند وباعشق و علاقه حاضر شده‌اند تادراین بودجه رستاخیزی سخن بگویند فرصت داشته باشند که مطالبشان را بگویند. من به عرایضم خاتمه می‌دهم امیدوارم دولت بتواند تحت رهبریهای داهیانه شاهنشاه آریامهر بوظائف سنگین خودش عمل کند و موفق باشد کما اینکه تاکنون هم موفق بوده بامید موفقیت‌های بیشتر و زیادتر برای ملت عزیز ایران و برای ایران عزیز که دوران رستاخیز خود را آغاز کرده و بامید آن روزی که ما به تمدن بزرگ برسیم و مجد و عظمت گذشته خود را بازیابیم (احسنت – احسنت).

رئیس – آقای دکترمشیر بفرمائید.

دکتر سید مرتضی مشیر – بنده به این مسئله توجه دارم که نمایندگان محترم و همکاران گرامی و نمایندگان دولت از صبح تا حال حوصله بخرج دادند و بیانات نمایندگان را گوش داده‌اند و بنده هم مطالبی را که در مورد بودجه تهیه کرده‌ام باعرض معذریت باستحضار میرسانم.

همکاران محترم از اینکه دولت جناب آقای هویدا موفق شده‌اند درسایه ثبات و امنیت اقتصادی و سیاسی کشور که به برکت وجود شاهنشاه آریامهر نصیب ملت ایران گردیده است بودجه غرورآمیز سال ۱۳۵۵ را به مجلس شورای ملی تقدیم دارند بدولت تبریک می‌گویم و امیدوارم با تدبیر خردمندانه مسئولین امور موضوع کسر بودجه نیز از طریق اعمال صرفه جوئی درمخارج و افزایش منابع درآمد مملکتی برطرف گردد و ملت ما درراه نیل بآمال و آرزوهای شیرین و شورانگیز تمدن بزرگ بمقصد نزدیکتر شود.

عرایض اینجانب درباره کلیات بودجه شامل چند قسمت می‌باشد که باستحضار همکاران ارجمند و هیات محترم دولت میرساند.

۱- مسئله آموزش و پرورش – راجع به آموزش و پرورش اینجانب معتقدم مهمترین سازمانیکه باید افراد خدمتگزار و شاه دوست و میهن پرست را تربیت و به جامعه تحویل دهد سازمان وزارت آموزش و پرورش است و درچنین حالتی که تمایل به تحصیل دانش و اکتساب کمالات سرلوحه برنامه هر خانواده است (صحیح است) وظیفه مسئولین امور بسیار حساس و دقیق خواهد بود و کوچکترین غفلت و یا خدای نخواسته ماسمحه و سهل انگاری موجب عقیم ماندن تمام برنامه‌های اصلاحی کشور خواهد شد بنابراین بطور خلاصه عرض می‌نمایم که برای رسیدن باین هدف داشتن بودجه و اعتبار سنگین جهت توفیق و غلبه وزارت آموزش و پرورش برمشکلات امری لازم می‌باشد ولی کافی نخواهد بود زیرا عامل مهمتر داشتن معلم لایق و دلسوز است که باید نقش سازندگی داشته باشد تا بتواند به بهترین وجه انسان‌های باعلاقه و ایمانرا تربیت نمایداز اینرو وظیفه دولت است که در راه اعتلاء مقام معلم و استاد چه از لحاظ مادی و چه از نظر معنوی کوشش بعمل آورد تا این طبقه با برخورداری از رفاه و آسایش کامل از جهات احترامات اجتماعی نیز مورد توجه مخصوص قرار گیرد (صحیح است) شاید بیان من در راه تجلیل مقام معلم و استاد کاملا رسا نباشد ولی برای احترام این طبقه شریف همین بس که مولای متقیان درشان و مقام معلم فرموده است:

((من علمنی حرفاً فقد صیرنی عبدا)) لذا جا دارد مسئولین وزارت آموزش و پرورش جدیت لازم بکار برند که با جلوگیری از تبعیض و خاصه خرجیها و انحصار مقامات مهمه بافراد معین و مشخص طریقی درپیش گیرند که درموقع انتخاب مصادر امور همواره از صلحاء و افراد پاکدامن و متقی که به شاهنشاه و مملکت علاقمند و دلبندند و خوشبختانه تعداد آنان هم زیاد است استفاده شود (صحیح است).

به نظر اینجانب اگر وزارت آموزش و پرورش بخوبی بوظیفه خود قیام و اقدام نماید فساد درنطفه خفه خواهد شد و محصول این مکتب معلم با ایمان – افسر شجاع – قاضی شریف – وکیل دادگستری مدافع حق و عدالت – کارمندان وظیفه شناس و متصدیان عالیمقام و دلسوز در تمام سطوح و بالاخره اجتماع صد در صد صحیح و سالم خواهد بود.

از جناب آقای شریفی انتظار می‌رود که با تحرک بیشتر کارخانه بزرگ تعلیم و تربیت مملکت را بشاهراه سعادت و خوشبختی هدایت نمایند و یقین دارم که چنین امری چندان دشوار هم نیست و من پیش وجدان خود و در برابر شاهنشاه بزرگ و ملت ایران سربلندم که کراراً درمجلس شورای ملی برای بهبود وضع فرهنگ مملکت تذکر داده و دین خویش را دراین مرحله اگر واجب کفائی باشد ادا ساختم (احسنت). برای جلوگیری از تکرار مکررات توجه هیات محترم دولت را به سوال و جواب خود از وزارت آموزش و پرورش جلب و انتظار دارد همانطور که معاون محترم پارلمانی درکمیسیون طرح سئوالات وعده دادند نسبت به جبران کمبود معلم و وسائل کار و اقدام لازم جهت کسب امتیازات گذشته فرهنگیان و استفاده از وجود صلحاء و افراد خوشنام و تصفیه دستگاه از کسانیکه حسن شهرت ندارند و یا درمظان اتهام هستند به پیشرفت و ترقی و تعالی مملکت بگونه ایکه موجب رضایت خاطر خطیر اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر است نائل گردند.

۲- موضوع دانشگاه و تحصیلات عالیه – تحصیلات عالیه جدید ایران که در زمان اعلیحضرت رضاشاه کبیر سرسلسله دودمان پهلوی با تاسیس دانشگاه تهران پایه گذاری شده وبحمد الله درعصر اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر آنچنان گسترش یافته که در بیشتر نقاط کشور مدارس عالی و دانشکده و دانشگاهها ایجادگردیده از جانب همشهریان خود اینجانب بعنوان حق شناسی از دولتو جناب آقای دکرتفرهنگ مهر رئیس دانشگاه پهلوی که برای تاسیس دانشکده پزشکی فسا درحوزه انتخابیه‌ام اقدام نموده‌اند، تشکر می‌نمایم و چون کمک ۳۰ میلیون ریالی بودجه سال ۵۵ نمی‌تواند جوابگوی نیازمندیهای دانشکده مذکور باشد از جناب آقای وزیر علوم و آموزش عالی خواهش دارم ترتیبی اتخاذ فرمایند که برای تکمیل احتیاجات دانشکده مزبور اقدام موثر معمول گردد.

ضمناً بعلت اینکه درمدرسه عالی پرستاری نیز درفسا دائر شده از جناب آقای نخست وزیر و وزراء علوم و آموزش وپرورش تقاضا دارم دستور فرمایند برای تامین کمبود معلم درسطح کشور نسبت به احتیاج دانشسرایعالی و دانشسرای راهنمائی مطالعه لازم بعمل آید تا بتوان برای سال تحصیلی ۵۵-۵۶ درشهرستان فسا که آمادگی تاسیس دانشگاه کاملی دارد این قبیل موسسات عالی افتتاح گردد و نظر به اینکه موکلین اینجانب گله دارند که درطول دوره نخست وزیری جناب آقای هویدا حوزه فسا مورد بازدید رئیس محترم دولت قرارنگرفته انشاء الله بشرحیکه نوید فرموده‌اند موجباتی فراهم خواهد شد که درآینده نزدیک از این شهر تاریخی بازدید فرمایند (انشاء الله) تقاضای دیگر این است که اگر در تقسیمات جدید کشور باید استانهائی اضافه بشود استعداد جغرافیائی و اقتصادی این منطقه را برای ایجاد مرکز استان فراموش نفرمایند. دراینجا وظیفه خود میداند چند کلمه‌ای نیز راجع به دانشگاه فرح پهلوی بعرض همکاران محترم برسانم.

دراوائل سال ۱۳۴۳ روزی درمنزل جناب آقای دکترکریم فاطمی رئیس فعلی دانشگاه فرح پهلوی که مرحوم نظام وفا هم حضور داشت ایشان نیت خود را برای تاسیس یک مدرسه عالی دختران اعلام داشتند و از ما کمک خواستند که دست همکاری بایشان بدهیم و ما علیرغم مشکلات بسیاریکه وجودداشت وهنوز هیچ موسسه آموزش عالی خصوصی درکشور ایجاد نشده بود بفکر دکترفاطمی که با سرمایه شخصی حاضر بافتتاح چنین موسسه‌ای شده بود احترام گذاشتیم و آمادگی خود را برای همکاری اعلام داشتیم افسوس که عمر مرحوم نظام وفا کفاف نداد تا ثمره دانشگاه عظیم فعلی را از نزدیک به بیند و آن راد مرد بزرگ در اواخر سال ۱۳۴۳ درگذشت.

باری درسال تحصیلی ۴۳-۴۴ مدرسه عالی دختران ایران با تعداد اندکی همکاران آموزشی و اداری آنروزی درمحلس استیجاری (خیابان ایرانشهر) باکسب اجازه از پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر وتشویق علیاحضرت شهبانوی نیکوکار با ۹۰ نفر دانشجو شروع بکارکرد و درمدت کوتاهی تعداد دانشجویان که منحصراً از طبقه نسوان تکشیل می‌شد به تدریج بصدها نفر و سپس به ۲۵۰۰ نفر افزایش یافت البته از سال ۱۳۴۶ که از محل عطایای علیاحضرت شهبانوی فرهنگ دوست ساختمانهای معظم این موسسه عالی در اراضی اوقافی مرحوم مستوفی الممالک در ونک خاتمه یافت و مدرسه عالی به آنجا منتقل گردید سعی شد از کمیت کاسته و بکیفیت پرداخته شود در نتیجه دیگر عده دانشجویان سیرصعودی نیافت و تعداد آن درمرز ۲ هزار تا دوهزاروپانصد نفر متوقف گردید.

علیاحضرت شهبانو کراراً از مدرسه عالی دختران ایران بازدید فرموده و موسس و کارکنان و دانشجویان را مورد تشویق و مرحمت قرار دادند، جناب آقای نخست وزیر نیز درچند بار بازدید ضمن ترغیب متصدیان امر از کمک و مساعدت مادی و معنوی مضایقه نکردند.

دراوائل سال ۱۳۵۴ امربه مبارک ملوکانه شرف صدور یافت تا مدرسه عالی دختران که درسال اول تاسیس بصورت موسسه غیرانتفاعی اداره می‌شد و تمام دارائی آن که متجاوز از پانصد میلیون ریال بود و به ملت ایران تعلق داشت تحت ریاست عالیه علیاحضرت شهبانوی ایران مبدل به دانشگاه فرح پهلوی گردید و بدین ترتیب دانشگاه جدید از اول سال تحصیلی ۵۴-۵۵ با سازمان بهتر و کاملتری شروع بکار نمود (احسنت).

از هیات محترم دولت بخصوص جناب آقای وزیر مشاور و ریاست سازمان برنامه و وزیر مشاور و ریاست سازمان برنامه و وزیر علوم و آموزش عالی که برای سال آینده این دانشگاه مبلغ ۳۸۶/۲۸۱/۰۰ ریال دوبودجه منظور فرموده‌اند تشکر می‌نمایم و ضمن جلب توجه جناب آقای نخست وزیر بارقام بودجه سنگین سایر دانشگاهها تقاضا دارد موجبات رفاهی استادان و کارکنان و خدمتگزاران این دانشگاه را از لحاظ مسکن و سرویس ایاب و ذهاب و تامین حقوق و مزایا درحد دانشگاههای پهلوی و ملی فراهم فرمایند.

دراینجا لازم میداند از زحمات جنابان آقایان: دکتراقبال – مهندس ریاضی – دکرتعلی اکبر سیاسی – دکتر مصطفی الموتی – سناتورصفاری- علی دهقان – دکتر محسن نصر – دکترجلال کسائی – دکترمشایخی – دکترحسن افشار – صدری کیوان – هاشم جاوید- رحیم زهتاب فرد وعده‌ای دیگر که درهیات امناء مدرسه سابق عالی دختران ایران افتخاراً خدمت نموده‌اند و همچنین جناب آقای دکترکریم فاطمی و کلیه اساتید عالیقدر و روسا و کارکنان اداری این موسسه عالی که صادقانه مجری منویات ملوکانه در راه خدمت به مملکت بوده‌اند بعنوان تنها عضوی که از این دستگاه درعصر رستاخیز به نمایندگی مجلس انتخاب شده‌ام مراتب حق شناسی خود را از نامبردگان درساحت مقدس مجلس شورای ملی معروض دارم (احسنت).

۳- موضوع قضات دادگستری – دراین مورد چون بظن قوی دیگر همکاران، تذکراتی خواهند داد مطلب را بطور اختصار عنوان و توجه هیات محترم دولت را برای تامین رفاه و آسایش این طبقه شریف که مجری عدالتند جلب می‌نماید.

یقیناً قوه قضائیه کشور قادر خواهد بود که در تعمیم عدالت اجتماعی و تمیز حق از باطل نقش موثر و مفیدی را ایفا نماید (صحیح است).

درباره مبارزه با فساد نمایندگان مجلس و جرائید در همه جا داد سخن را دادند و دولت هم در اجرای اوامر ملوکانه کمال جدیت برای رسیدن باین هدف بکار خواهد برد و منهم به سهم خود علاقمندم که دامه این مبارزه در سطح وسیع و گسترده‌ای به منظور قلع و قمع مفاسد شدیداً و قویاُ تعقیب گردد اما بنابراصل کلی عقیده دارم که دستگاه قضائی کشور مکلف است بادقت و امعان نظر هرچه بیشتر بطریقی عمل نماید که حقی از احدی ضایع نشود و بی جهت فرد بیگناهی قبل از ثبوت اتهام و صدور حکم قطعی لکه دار نگردد.

۴- مسئله وکالت و وکلاه دادگستری – یکی از مظاهر عدالت جامعه وکلاء دادگستری است که وظیفه خطیر و دشواری بعهده دارند و اینان هستند که برای دفاع از حق از زوایای تاریک و پیچیده مسائل اجتماعی را روشن می‌سازند تا قضات عدلیه با بینش بیشتر رای عادلانه صادر نمایند (صحیح است).

جناب آقای نخست وزیر، وکلاء دادگستری بنابر سوگندی که درموقع اخذ پروانه وکالت یاد نموده‌اند بحق از مومنین بنظام شاهنشاهی و قانون اساسی ایران و انقلاب شاه و ملت هستند و این گروه در مواقع حساس نشان داده‌اند که جز احقاق حق و دفاع از مظلومین و تعقیب ظالمین شعار و دثاری درپیش نداشته‌اند.

جناب آقای هویدا برای حل مشکلات جامعه وکلاء دادگستری درزمان ریاست دولت جنابعالی قدمهائی برداشته شده که انشاء الله باید آنرا تکمیل فرمائید ابتدا کوشش بعمل آوردید که مسئله وکالت تسخیری بگونه‌ای حل گردد و برای اینکار اعتباری اختصاص داده شد و امسال هم در بودجه دولت مبلغی درحدود ۲ میلیون تومان پیش بینی گردیده ولی متاسفانه تقسیم چنین وجهی برای دفاع از پرونده‌های عدیده محاکم جنائی در سراسر کشور کافی نیست و دولت قادر خواهد بود براساس آئین نامه وکالت حق الوکاله و کلاء تسخیری را زا محل صرفه جوئیهای عمومی تماماً تامین و پرداخت نماید. (صحیح است).

ازاینکه برای اولین بار بنام کمک بصندوق بازنشستگی وکلاء مبلغ سی میلیون ریال دربودجه منظور فرموده‌اید بنام یکنفر وکیل دادگستری از طرف خود و جامعه وکلاء از جنابعالی تشکر می‌نمایم و نیز از مساعی همکار محترم جناب آقای دکتر دادفر رئیس کمیسیون بودجه که قطعناً دراینکار خیر بی اثر نبوده‌اند اجازه فرمائید به نیکی یاد می‌کنم.

جناب آقای نخست وزیر اجازه فرمائید گله وکلاء دادگستری را هم مطرح سازم اگر بخاطربیاورید در اوائل سالهای ریاست دولت جنابعالی طرحی بابتکار سناتورهای محترم باسم الزامی شدن وکالت درمجلس سنا مطرح و پس ازشورو مذاکره کافی به تصویب آن مجلس رسید و سپس درمجلس شورای ملی هم مطرح و درمورد تایید قرار گرفت. خلاصه مفاد طرح این بود که کلیه دعاوی مطروحه درمرحله پژوهشی و فرجامی باید بوسیله وکلاه دادگستری اقامه گردد و افراد برای مرحله نخستین مختار هستند که شخصاً و یا بوسیله وکیل خودشان دادخواست تقدیم دارند هرچند چنین طرحی صددرصد مترقی نبوده و اوضاع و احوال کشور ما که در راه رسیدن بتمدن بزرگ است ایجاب نموده و می‌نماید که هیچ امری بدون دخالت و مشاوره وکیل دادگستری انجام نگردد معذلک همین طرح ناقص هم که تاحدی می‌توانست باجرای عدالت و احقاق حق کمک بنماید و از گرفتهاریهای دادگستری بکاهد پس از تصویب و توشیح ملوکانه هرگز قانون اجرا نشد و سرانجام دولت پیشقدم گردید که باتصویب تبصره‌ای کارمندانیکه داعیه اطلاعات حقوقی داشتند بعنوان مشاور حقوقی در دستگاههای دولتی بپذیرد و بعداً در لایحه دیگری اصل موضوع را منتفی ساختند.

جناب آقای نخست وزیر از جنابعالی تقاضا می‌کنم دستور فرمایند مطالعه و بررسی شود که نحوه عمل کشورهائی نظیر فرانسه – انگلستان – آمریکا – آلمان – ایتالیا – بلژیک – و سوئیس و غیره از لحاظ جامعه وکلاء بچه کیفیتی می‌باشد و آیا درآن کشورها مسئله‌ای بدون دخالت وکیل دادگستری و یا مشاور حقوقی مطرح و عنوان می‌شود یا خیر؟ اگر باین نتیجه رسیدید که موقعیت پیشرفته کشور ایجاب می‌نماید که مقررات جامعه وکالت ما باید کمتر از مامورین قانونی سایر ممالکت یاد شده نباشد موافقت بفرمائید دراسرع اوقات طرح جامعی از طرف وکلاء دادگستری که دراین دوره افتخار نمایندگی مجلس را دارند با همفکری اولیاء وزارت دادگستری تهیه و به مجلس تقدیم دارند تا دردولت جنابعالی این امر مهم و ارزنده به تصویب قوه قانون گذاری برسد. ضمناً برای اینکه تخطئه نشود که وکلاء دادگستری قصد نفع شخصی دارند یادآور می‌شوم که درمفاد طرح قید خواهد شد هرکس قادر به پرداخت حق الوکاله نباشد می‌تواند برطبق موازین قانونی از داشتن وکیل معاضدتی و مجانی درکانون‌ها وکلا برخوردار شود. (صحیح است) بدین ترتیب اشخاصیکه عامل فساد و کارچاق کنی و تطویل دادرسی بعلت عدم ابلاغ دستورات و احکام دادگاهها هستند و وضع دادگستری را بازدوبند و طرح بسیاری از دعاوی پوچ و بی اساس بصورت بازار مکاره‌ای درآورده‌اند دستشان از ارتکاب اینگونه اعمال برخلاف قطع و عدالت اجتماعی بطریقه دنیا پسندی رعایت خواهد شد.

جناب آقای نخست وزیر ما در جشنهای استقلال کانون وکلا مرکز همه ساله ناظر و شاهد بوده‌ایم که جنابعالی برای استقرار کامل عدالت اجتماعی وعده اصلاح این مشکل را می‌دادند و کمال حسن نیت را هم ابراز می‌داشتند ولی وقتی کار به کمیسیون بازی می‌کشید و آبها از آسیاب می‌افتاد قضیه تا تجدید مطلع آن درسال بعد مشمول مرور زمان میگدید. تصور می‌رود اینک زمان آن رسیده که هر راهی دنیای مترقی انتخاب کرده است به موازات برخی از اصلاحات عدلیه ماهم همانرا قبول نمائیم.

مطلب دیگر برطبق قانون منع مداخله مصوب سال ۱۳۳۷ پیش بینی شده که وکلاء دادگستری در دوره نمایندگی مجلسین بغیر از ادامه کارهای سابق حق وکالت درمحاکم ندارند، اگر در آن روزگاران وجود چنین منعی محملی داشته است امروز که همه ملت ایران در دخالت درسیاست داده شده خیال می‌کنم ممانعت وکلائ دادگستری از انجام حرفه و فن خود عادلانه نمی‌باشد (صحیح است) آیا اطباء و مهندسین و تجار و سایر صاحبان حرف که به نمایندگی مجلسین انتخاب شده‌اند از حق طبابت یا مهندسی و یا سایر امور محروم شده‌اند تا چنین استثنائی درحق وکلاء دادگستری هم اجرا گردد؟ امیدوارم جناب آقای وزیر دادگستری که در ملاقات چند ماه قبل حق را به جانب وکلاء می‌دادند این مشکل را حل سازند.

۵- مسکن و اجاره – درخصوص برنامه مسکن و اجاره با تذکرات و گفتگوهائیکه درمجلس دولت و مطبوعات پیش کشیده شده بایداذعان کرد که این مسئله منحصر به مملکت مانیست و درسراسر جهان کم و بیش چنین مشکلی وجود دارد النهایه باید در صدد رفع دشواریها بود.

جناب آقای نخست وزیر اینجانب دریکی از نطقهای بعد از دستور به بسیار از گرفتهاریها و مشکلات مسکن اشاره کردم و مخصوصاً بوضعی که فرانسویها درسالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۴۸ بدان گرفتار شده بودند تذکر دادم چه نوع گرفتاری آنها با وضع فعلی ما شباهت داشت و در همه جا یکطرفه قانون از مستاجرین حمایت می‌کرد تا بالاخره قانون اختصاصی سال ۱۹۴۸ که تاحدی جنبه رفع مشکلات نمود ولی بار هم جون قانون موصوف از لحاظ قلمرو سه گانه ایکه درامر اجاره داشت ناگزیر درسال ۱۹۶۲ و سپس درسال ۱۹۶۷ اصل آزادی بین مالک و مستاجر پذیرفته شد و امروز فرانسویها کمتر احساس کمبود مسکن می‌نمایند.

مادرعمل دیدیم که قوانین مختلفه دوساله اخیر که دولت از روی حسن نیت به مجلس شورای ملی تقدیم داشت و بتصویب رسید نتوانست کمکی به بهبود اوضاع بنماید تا آنجا که جناب وزیر مسکن وشهرسازی درمصاحبه با روزنامه رستاخیز اعتراف کردند که قوانین نثبیت مال الاجاره و خرید و فروش زمین مشکلات را حل نساخته و مزید برعلت گردیده است.

البته قریباً لایحه قانونی مالک و مستاجر که ازطرف حزب بنظر خواهی عموم گذاشته شده بدولت یا کمیسیون دادگستری تسلیم خواهد شد تا قانون جامعی که حافظ منافع مالک و مستاجر باشد تهیه و به تصویب برسد و بتدریج رافع مشکلات فعلی گردد ولی بعقیده اینجانب اگر این دو مسئله:

الف – آزادی مالک و مستاجر درتعیین میزان مال الاجاره.

ب – تخلیه محل استجاری درصورت تقاضای مالک پس از ۲ تا ۳ سال حل بشود و دولت هم با برنامه بسیار وسیعی دراراضی باصطلاح خارج از محدوده اقدام به ساختمانهای ارزان قیمت برای کارمندان و مستخدمین و سازمانهای وابسته خود بنماید و بدیگران هم اجازه بدهد بدون شک ما موفق خواهیم شد وضع ناراحت کننده موجود را مهارکنیم در این صورت با احداث ساختمانهای جدید موضوع تابع قانون عرض و تقاضا خواهد بود و خواه ناخواه پروبلم حاضر درمان پذیراست.

۷- کارمندان دولت و بازنشستگان – جای تردید نیست که چرخهای امور اداری کشور در دست کارمندان قرار دارد و دراین عصر درخشان یکی از برنامه‌های مترقی، انقلاب اداری است که باید بنحو احسن و اکمل صورت تحقق بخود بگیرد تا همانطور که جامعه انتظار دارد مرتکیب خطائی شد مجازات و تعقیب گردد مسلماً برای بهبود وضع زندگی و خانواده کارمندان دولت بفکر چاره است و درسال آینده باین طبقه حقوق بگیر که دارای درآمد ثابتی هستند مساعدتهای لازم خواهد نمود تابا دلگرمی و آرامش خیال وظائف محوله را بخوبی انجام دهند.

نسبت به کارمندان بازنشسته دولت نیز غالباً شکایاتی واصل می‌شود که از دولت توقع کمک و مساعدت دارند و چندی قبل عده‌ای از من خواسته بودند که تذکر بدهم دولت از فکر آنان که سالیان دراز به شاهنشاه و مملکت صادقانه خدمت نموده‌اند غافل نمانند. عدالت اقتضا می‌نماید کسانیکه قبل از تصویب قانون استخدام فعلی بازنشسته شده‌اند وضع آنها از لحاظ طبقه بندی براساس مشاغل و مقاماتیکه درگذشته داشته‌اند تطبیق داده شد و از این حیث تعداد بی شماری از خدمتگزاران صدیق که آفتاب عمرشان برلب بام نشسته است از خود راضی و خشنود سازیم (صحیح است).

جناب آقای سناتور دها رئیس کانون بازنشستگان باینجانب تذکری دادند که درمتن قانون قید شود کمک جنسی و غیرنقدی مندرج دربودجه دولت شامل حال کارمندان شاغل و بازنشسته می‌باشد تاحقوق ثابته ایکه درباره بازنشستگان برقرار بوده و تاکنون از آنان استفاده نموده‌اند از آنها سلب نشود (صحیح است).

مطلب دیگر راجع به کمک به خانم الاجرارد رئیس سابق دبیرستان مهرآئین شیراز است که سوابق آن در نخست وزیری موجود است و امریه آن از طرف شاهنشاه آریامهر صادر گردیده و اگر دولت موافقت بنماید که باین خدمتگزار کهنسال ۷۷ ساله بالاوارث بطور مستمری کمکی بشود یقیناً این عمل ممدوح و مستحسن درحق یکنفر خدمتگزار صدیق بسیار شایسته و بجا خواهد بود.

۸- وزارت راه و ترابری – درخصوص احتیاجات راههای استان فارس که درجلسه همگانی نمایندگان فارس در وزارت راه مذاکره شد و جناب آقای وزیر راه وعده مساعد دادند امیدوار است دربرنامه‌های فراموش نگردد و دراینجا توجهشان جلب می‌نماید که مردم فارس انتظار دارند شاهراههای شیراز به بندرعباس و شیراز به کرمان هرچه زودتر عملیات اسفالت آن خاتمه یابد تا مورد بهره برداری قرارگیرد.

۹- درخصوص برنامه کشاورزی چون سایر ناطقین مفصلاً صحبت کرده یا خواهند کرد بحثی نمی‌نمایم ولی همانطور که درجلسه مشترک نمایندگان مجلسین که باحضور جناب آقای نخست وزیر تشکیل شده بود و تذکر دادم امر بیمه کشاورزی بسیار ضروری و لازم می‌باشد امیدوارم وزارت کشاورزی درآینده نزدیک لایحه جامعی تهیه و به مجلس تقدیم دارد تا در برابر حوادث و اتفاقات ارضی و سماوی جبران ضررو زیان زارعین کشور بشود (صحیح است).

۱۰- درخصوص شهرداری تهران ناگزیر هستم تذکر بدهم که چرا مبلغ گزافی از عواید مملکت باید صرف عملیات شهرداری مرکز بشود درحالیکه چنین دستگاهی با همه امکانات وسیعی که داشته است نتوانسته موجبات رضایت ساکنین پایتخت را فراهم سازد و فی المثل امر ترافیک بصورت درد بیدرمانی بیرون امده که همه از آن می‌نالیم. راجع به اعمال ماده ۱۰۰ قانون شهرداری دائر به تخریب خانه‌ها و ساختمان‌ها باید عرض کنم که این امر اثر سوئی درمردم بخشیده و واقعاً اگر قرار باشد خانه‌ای خراب شود باید اقدام به تخریب خانه مسئولین امور شهرداری گردد که چرا دراجرای قانون مسامحه و اهمال روا داشته‌اند تا بنائی بدون جواز خاتمه یابد و سپس باکلنگ مامورین بلدیه بناها ویران شود از حوصله ایکه برای شنیدن عرایضم میذول فرمودید سپاسگزارم (احسنت).

رئیس – آقای بنی احمد بفرمائید.

بنی احمد – بودجه‌ای که دولت امسال تقدیم مجلس شورای ملی کرده است از لحاظ صراحت ارقام و اعداد و از نظر وضوح و روشنی مواد و فصول شاید یکی از جالب ترین و درعین حال روشن ترین بودجه هائی باشد که طی بیست سال اخیر تقدیم قوه مقننه شده است. با یک نظم منظقی و بایک برداشت علمی از بودجه نویسی اما چیزی که من دراین بودجه دنبال آن می‌گردم و پیدا نمی‌کنم نظم توزیع و بعبارت بهتر عدل توزیع است شاید یک عدالت درعین حال بسیار وسیع می‌شود پیدا کرد درکمبود عدالت توزیع مجموعه آن چیزیست که برای شهرستانهای کشور اختصاص داده شده است. در بررسی این بودجه ما وظایفی سنگین بعهده داریم بهمین جهت از ساعات و گذشت زمان و رسیدن لحظه‌های نیمه شب احساس ناراحتی نمی‌کنیم. توجیه شد که رئیس محترم دولت بعلت محدودیت وقتی که دارند و از طرفی علاقمند هستنددرجلسات بحث نمایندگان حضور داشته باشند، ما سه نوبت و هرنوبت چهارساعت پشت سرهم این جلسات را ادامه می‌دهیم تاهمه نمایندگان که علاقه دارند در اطراف بودجه صحبت کنند مطالبشان را بگویند اما من فقط چند تن از وزرا محترم را درصف مقدم پارلمان می‌بینم که عرایض مرا گوش می‌کنند.

عباس میرزائی – ولی همه معاونین وزارتخانه‌ها در مجلس حضور دارند.

بنی احمد – بله می‌بینم دربیخوابی ما شریک هستند. ده روز یا شاید هم بیشتر چون آقای دکتردادفر بهتر میدانند کمیسیون بودجه تشکیل شد، این بودجه را بررسی کردند مطالبشان را گفتند اما بودجه همانطور که به کمیسیون رفته بود همچنان به جلسه علنی بازگشت (مظهری – اینطور نیست آنچه رفته برنگشت) اجازه بفرمائید دولت موضوع را خودش عوض کرد شما چه اصراری دارید؟ من پیشنهادی به کمیسیون بودجه دادم ولی پیشنهاد مرا درکمیسیون نخواندید درحالیکه من یک نماینده بودم پیشنهادی داده بودم و همچنان که درکمیسیونهای دیگر می‌رویم و مطالب خودمان را میگوئیم بعد تصمیم می‌گیرند، حق بود که دراین مورد هم اینطور رفتار می‌شد باید بگویم ما وظایف خیلی سنگینی درمورد دخل و خرج مملکت بعهده داریم و این چیزیست که همه نمایندگان مجلس درآن وحدت نظر دارند آن روستائی که بما اری داده و به پارلمان فرستاده ده روز است که در رادیو و تلویزیون با افکار او بنام بودجه باری می‌شود (صحیح است) انتظار دارند ببینند مجلس شورای ملی چه برخوردی با این بودجه عظیم مملکتی خواهد داشت. تنها این بیادگار نماند که تا چه ساعت از شب نشستیم، بلکه این یادگار بماند که ما در ترتیب رسیدگی تغییراتی بوجود آوردیم تغییرات مثبت، احتیاج خیلی زیاد بود. احتیاج شهرستانها به توزیع عادلانه این بودجه با پشتوانه بودجه ما مثل سالهای گذشته بیش از ۷۲ درصد متکی به نفت ما است و این آرزوی مااست که بودجه بدون نفت هم داشته باشیم اما تا نفت راداریم چرا نباید این درآمد را صرف توسعه مملکت بکنیم؟ ما می‌خواهیم درعین حال که فروشنده هر چه بیشتر این ثروت ملی هستیم از سوی دیگر آنرا تبدیل به یک کالای با ارزش بکنیم همان چیزیکه بصورت ماده اولیه از کشور ما می‌رود بعد باسیصد، چهارصد برابر بما باز میگرددما دنبال این مسئله هستیم دنیای مصرف کننده دارد برای پیدایش ماده‌ای یا منابعی که جانشین نفت باشد تلاش می‌کند وبه نتیجه هم خواهند رسید. بقول لوموند: اعراب چشم آبی پیدا شده‌اند که در سال ۱۹۸۰ تنها کشور نروژ ۲ میلیون بشکه نفت در روز خواهد داشت به تنهائی، یعنی عراق بعلاوه لیبی حالا ۱۵ برابر قیمت تمام شده نفت خاورمیانه حرفی ندارم این را هم درست می‌کنند باین علت می‌خواهیم بیشتر بفروشیم. از سوی دیگر می‌خواهیم کوشش خود را معطوف باین کنیم که این نفت خام را به کالایی مبدل و باارزش هرچه بیشتر تبدیل کنیم تاروزی که عایدی مااز نفت جانشین دیگری برای ما ایجاد کند سرمایه گذاری‌های مادرجهات عمران ملی کارخانجات ما معادن مس سرچشمه، جانشین نفت ما باشد.

بما میگویند جامعه مرفه خطایی است که حتی کشورهای اروپائی بما می‌کنند جامعه مرفه، رفاه چیست؟ رفاه مادی و معنوی، خوب می‌خوریم، خوب می‌پوشیم، مسافرت می‌رویم، مراودات داریم، این مجموعه اش رفاه مادی است. رفاه مادی خواه ناخواه رفاه معنوی هم درآن است. فرهنگ و آموزش رفاه است سواد است آموزش هست وسائل ارتباط جمعی هست، مسافرت خودش نوعی یادگیری جدید است. دیدن تازه‌ها است، دنیای جدید است، جامعه مرفه با آدم‌های مرفه. ما درجامعه مرفه خودمان خواه ناخواه با عوامل جدیدی روبرو می‌شویم چه بخواهیم چه نخواهیم بامساله دموکراسی روبرو می‌شویم. رفاه دموکراسی هرجامعه شناسی هرایده ئولوژی و هر دولت باید تناسبی بین دموکراسی و رفاه آن جامعه تناسب معقول ایجاد کند یک جامعه مرفه نمی‌تواند یک جامعه غیرمترقی باشد. اگر می‌بینید الگوئی می‌سازند که هند درکمال فقر و فلاکت مادر دموکراسی دنیا است با شکست برنامه‌های اقتصادی و سیاسی خودش ناچار می‌گردد به پیدا کردن رفاه و هماهنگ کردن آن. این بازگشت به دیکتاتوری نیست. بازگشت به پیدا کردن رفاه است تا هم آهنگ سازد، دموکراسی خود را با رفاه یک جامعه با مردم آن با کسانی که در آن زندگی می‌کنند من حیث المجموع درخور مطالعه است. جامعه شناسی نوعی مردم شناسی است. آنچه که مردم برسر جامعه میاورند و آنچه که جامعه برسرمردم میاور هر دو شاید بگوئیم وقتی مردم جامعه را می‌سازند پس جامعه چگونه می‌تواند در حرکت مردم اثر بگذارد و درمجموع درزندگی انسان اجتماعی یک وجدان ملی و اجتماعی نهفته است که بدون اینکه فرد فرد افرادی که در آن جامعه زندگی می‌کنند بخواهند آن وجدان اجتماعی آن نیروی مقتدر در صدی از هدایت اجتماعی ملی است ما عناوینی در مقابل خودمان از نظر مسائل اجتماعی سالهاست که داریم نه تنها ما داریم بلکه دنیای پیشرفته تراز ما هم دارد. که درصدرآن مساله رهبری را مطرح می‌کنند. چه نوع رهبری ما، رهبری از بالا، رهبری از پائین، مردم کوچه و بازار تهیه کننده سرنوشت یک اجتماع هستند آنهایی که معتقد به رهبری هستند و میگویند باید از بالا بسازیم و معتقد به رهبری هستند و میگویند باید از بالا بسازیم و معتقد به رهبری بالا هستند دریک اطاق باید بنشینیم و متوجه باشیم که درهر اجتماع به تناسب خودش پایه یک فکر سیاسی را بریزیم. بعد دریک نشریه بگوئیم حزبی متولد شد و بعد مردم هدایت بشوند به مسیر وافکار این سازمان سیاسی در چنین حزبی از رهبری مردم تماشاچی هستند. مردم محلی از اعراب نیستند. تصمیمات گرفته می‌شود در مواردی حتی پس از مدتی از گذشت اجرای آن مردم می‌فهمند اگر چه رهبران چنین سازمان هائی که از بالا ساخته‌اند بخواهند مردم را هم بکشند باز آن کشش پیدا نخواهد شد. زیرا چیزی است که از اصالت و مردمی بودن تهی است. رهبری از پائین؟ آنچه در کوچه و بازار پدید میاید از دمونستراسیونها از اجتماعات آنها که اجتماع را بهر کجا که می‌خواهند می برند.

دنیا با چنین رهبری چه از پائین و چه از بالا با شکست روبرو شده است. ما آمدیم دراجرای قانون اصلاحات ارضی رهبری مملکت فکر امروز نیست فکر فردا نیست وسعت دیدی است برای هر روز و نامحدود و این شانس بزرگ ملت ایران است که با چنین وسعت فکر و رهبری خود برخوردار است. فکر در رهبری مردم دارند شاهنشاه فرمودند درصد جزیی از بهره مالکانه برای اصلاح دهات کشور و عمران دهقات کشور همان نوع سازمانهای از بالا ساخته و پرداخته مقاومت کردند زمان گذشت املاک شخصی را تقسیم فرمودند ایشان اموال خودشان را تقسیم می‌کنند چه مخالفت‌های مرتجعانه که ما با این تقسیم درکشور دیدیم چرا؟ برای اینکه تزلزلی بود در ارکان فئودالیسم کشاورزی – فئودالیسم جساب خود را می‌کرد که تقسیم املاک بین زارعین و کشاورزان و از جانب پیشوای مملکت و از املاک شخصی. چه تضمینی هست که فردا چنین اصول پسندیده‌ای که دنیا قبولش دارند در سطح مملکت پیاده نشود؟ تقسیم خالصجات کشور، باز هم همان مخالفت‌ها یک مرتبه قطع آن رهبری یعنی میدان دادن به آنچه که از بالا ساخته شده بود و در کانالهای مختلف ترمز می‌کردند. در پیشرفت ملت ایارن و روبروئی با ملت بطور مستقیم گرفتن یک نیرو از پائین، یک رهبری از بالا و یک نوع رهبری از پائین در نقطه رسیدن (دکترسعید – ما در مملکت نه رهبری دسته جمعی داریم نه رهبری دیگر ما یک رهبری داریم) من می خواستن نتیجه گیری از صحبتم بکنم نتیجه صحبت بنده را شما نگیرید من خودم می‌گیرم (دکتر سعید – برای تذکر بود) (پزشکپور – شتاب زدیگی در نتیجه گیری) ملاحظه بفرمائید وقتی که دو نیروی محرکه قوی شاهنشاه ما که به ملت خود به مرحله عشق تا جائی که حیات و هستی خود را در راه ملت می‌بازند، وقتی دو دست شاه و ملت بهم رسید این نیرو بود که قانون اصلاحات ارضی را پیاده کرد. بله به این میگویند رهبری متقابل یعنی شاه و ملت همانچه که در قالب انقلاب اجتماعی ایران جا گرفته است (یکی از نمایندگان – انقلاب شاه و ملت) (صحیح است) بهمین جهت ما درسیر تکاملی خود رسیدیم به شب ۱۱ اسفند ماه به مساله مشارکت مردم و تحقق پذیرفتن آنچه که آرزوی دیرین شاه و ملت بود اولین چیزی که مطرح فرمودند شاید کلام نخست بود انتخابات بود یعنی مشارکت مردم. عده‌ای از چگونگی شرکت مردم بطور کمی اظهار دلتنگی می‌کنند که چرا در شهری که فرض بفرمائید ۷۰۰ هزار نفر جمعیت دارد باید ۴۰ هزار رای دهنده باشد مطابق یک استاندارد میگویند باید ۲۰۰ هزار نفر باشد این ۲۰۰ هزار نفر که یک دفعه نمی‌تواند باشد باید یک ارتباطی بین زندگی اجتماعی منتخبین و آنهائی که به آنها رای داده‌اند آن چنان یوند داشته باشد که مردم تشویق به مشارکت در مسائل عمومی مملکت در انتخابات باشند مساله خیلی ساده است ما فرضاً دادستان انتخاب می‌کنیم یا رئیس کلانتری انتخاب می‌کنیم ببینید از شهری که ۷۰۰ هزار نفر جمعیت دارد آیا ۲۰۰ هزار نفر رای دهند آن بپای صندوق می‌روند یا نمی‌روند؟ مسلما خواهند رفت ما در جامعه خودمان وقتی مطالعه می‌کنیم باید همه جانبه مطالعه کنیم جامعه هم وقتی از انسان تشکیل شده است درست مثل یک ارگانیسم زنده می‌ماند که حیات دارد.

همه چیزش باید متعادل بادش ما در جامعه خودمان یکی از مسائلی که با آن روبرو هستیم و بحق هم با آن مواجه هستیم مساله جوانان است اگر دنیا به جوانان توجه می‌کند نه بخاطر این است که می‌خواهد به جوانان رشوه بدهد و سکوت بگیرد نه اینکه می‌خواهد بگوید درس نخوانید نمره بگیرید نه اینکه می‌خواهد تنها به آنها بورس بدهد یا غذای مفت و رایگان برای آنها تهیه کند علتش این است که جوان با مغز و اندیشه پرخون و متحرک خودش سازندهاست بدلیل این است که آنچه که جوان می‌کند به نیروی جوانی می‌کند و به استعداد جوانی می‌کند. من و دیگران نمی‌توانیم انجام بدهیم. بهمین دلیل سرمایه گذاریها است. برای نمونه دریکی از سازمانهای جوان خودمان که تلویزیون ملی ایران باشد با پیاده کردن کارها بدست جوان‌ها آنها که خوب میدانند و می‌توانند خوب بسازند. حالا ممکن است در بعضی موارد بد بسازند، ایرادی ندارد، بتدریج درست می‌شود بنده برای پیران جوان فکر خیلی احترام قائلم دریک جامعه رهبری را نمی‌شود از پیران گرفت دوگل در سن ۷۰ سالگی فرانسه را ساخت ولی مساله جوان‌ها یک مساله بسیار ظریف و حساسی است. خوب روزگاری بود که جوانان درممیزی خانواده بودند پدر دست پسرش را می‌گرفت اگر بازرگان بود بازرگان تربیت می‌کرد هرکسبی که داشت او را هم بهمان صورت تربیت می‌کرد درسن معینی برایش زن می‌گرفت و در سن معینی سرمایه به آن می‌داد و درسن معینی برایش خانه فراهم می‌کرد. اولاد در ممیزی خانواده بود بتدریج که ما پیشرفت کردیم و جامعه پیشرفت کرد نظام آموزشی به میان آمد جوانها رفتند به ممیزی نظام آموزشی این مرحله یکی از مراحل مهم تربیت نسل جوان است نسلی که آینده را می سپاریم بدست او حالا دنیای پیشرفته امروز جوانها را از ممیزه نظام آموزشی دنیای امروز هم جدا کرده درکشورهای خارج کرده است و کشورماهم چه بخواهیم چه نخواهیم جوانها از زیر این ممیزی بیرون خواهند رفت حتی ضرب المثل‌ها هم بهمین ترتیب بین مردم رایج بوده و هست قدیم می‌گفتند که فرزند و اولاد بزرگتر از پدر خود نمی‌شناسد از دورانی که ما فرزندان خودمان را در جامعه خودرمان تربیت می‌کنیم، می‌بینیم که حرفی ما می‌زنیم گوش نمی‌کنند حرفی که برادر بزرگتر به برادر کوچکتر و بچه محصل خود می‌زند توجهی ندارد. فقط می‌گوید معلم من چنان گفت خانم مدیر من چنان گفت این نشانه آنست که ما در زیر چنین نظام آموزشی هستیم امادنیایی که دنیای غرب اطلاق می‌کنیم جوانها از ممیزی نظام آموزشی بیرون رفته‌اند. مدتها مشکل این بود جوانی که زیر کنترل خانواده نیست زیر کنترل نظام آموزشی نیست که یک افکار، یک اندیشه، یک ارشاد از یک کانال حساب شده دقیق باو داده بشود پس چکار باید کرد؟ حتی سالها عنوان مطالعه بود و حساب کردند وقتی ما فقط ۲۰ درصد می‌توانیم افکار مشخص و معین را که صلاح جوان در آن است که بگیرد باو بدهیم و ۸۰ درصد از بیرون و از اجتماع می‌گیرد چکار باید کرد؟ اما آنها جواب را پیدا کرده‌اند چگونه پیدا کرده‌اند؟ وسیله چه کسانی پیدا کرده‌اند؟ وسیله کسانی به این مشکل اجتماعی جواب داده‌اند که زیر نظام آموزشی صحیح تربیت شده بودند. افرادی که توانائی ارشاد را داشته‌اند نظام آموزشی که بتواند افراد مومن و معتقد تربیت بکند که تنها در آن دسته‌ای که این قدرت را دارد بامشکل روبرو نیست بلکه در آینده در مرحله سوم وقتی که نسل جوان از زیر سطح آموزشی بیرون می‌رود با مشکلاتی روبرو است. چه کسی می‌تواند تغذیه نسل جوان خارج از محدوده شده را تامین کند؟

ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش

می‌خواهم ببینم دراین مرحله حساس آیا ما قضاوت آموزشی خود رادرک می‌کنیم که در آن مرحله سوم دچار خلاء افکاری که می‌تواند نسل جوان ما را رهبری کند نگردیم. من تلویزیون را مثال آوردم. به جوانها میدان بدهید، فرصت بدهید قبول دارم مدرسین ما کسانی که رهبری نظام آموزشی ما را قبول دارند اینها باید بفکر فردای ما باشند در دستگاههای اجرائی هستند افرادی هم صلاحیتشان مورد قبول است هم کار سیاسی شان هم ایمان و اعتقادشان خیلی خوب است اما وقتی این یک گل در گلدان است و درآن سرخس و بوته است کسی که وارد اطاق می‌شود تنها یک گل می‌بیند بگذارید گلهای دیگری هم دراین گلدان باشد یک گل هم چند سانتیمتری چند سروگردنی بالاتر. چندی پیش برنامه‌ای از تلویزیون ملی ایران دیدم که زندگی و شرح حال زندگی نقاش معروف شاگال بود. آن چنان عالی تهیه شده بود و پای منتقدین علمی و هنری در آن ظریف گنجانده شده بود که آدمی لذت می‌برد و این چیزی است که رسالت ارتباط جمعی است. بنام منقد دراین برنامه آندره مالرو صحبت می‌کرد این برنامه را تلویزیون ملی ایران دریک کشور خارجی تهیه کرده بود که شاید برنامه‌ای نمونه بود حتی درکشوری که تهیه شده بود. این گلها اگر پرورش پیدا کند جامعه ماعطروبو آنها را خواهد گرفت. اینجا اشاره به مطبوعات شد و نقش مطبوعات در رستاخیز مطبوعات رکن چهارم مشروطیت ایران بنطر من قدرت اینها در ۵۰ صفحه بودن و ۲۸ صفحه بودن بیشتر کمتر بودن نیست قدرت اینها در درک مسئولیت روزنامه نگاری آنهاست از یک طرف و فرصتهائی است که ما برای رشد این وظیفه و رسالت در اختیار آنها می‌گذاریم. درحال حاضر حساب کرده‌اند که مطبوعات کشور، مطبوعات شهرستانها، تنها ممر اعاشه و اداره آنها از طریق آگهی هاست. مخصوصاً روزنامه‌های شهرستانها از طریق آگهی‌ها اداره می‌شوند. وقتی آگهی یک استان بین چند روزناهمه درست می‌شود اگر یک روزنامه باشد آن تقسیم می‌شود و چند روزنامه خوب نخواهد بود اما اگر یک روزنامه باشد آن امکان ارشاد و آن توانائی هدایت را که ما انتظار داریم و ملت انتظار دارند انجام خواهند داد. اما من فکر می‌کنم روزنامه هم از آنها است که باید بین آنها و مردم آن ارتباط پیدا شده باشد که بدون آگهی‌های دولتی هم بچرخد این ۵۰ درصدش درسالت روزنامه نگار است و ۵۰ درصد آن در فرصت‌هایی است که ما دراختیارش می‌گذاریم. شما آن ۵۰ درصد صلاحیت روزنامه نگاری را براساس قوانین موجود ما پیاده کنید و این فرصت‌ها را دراختیار بگذارید حتی به آنها آگهی ندهید ببینید چند روزنامه پارس شیراز می‌توانیم داشته باشیم؟ درجاشبه بودجه جلوگیری از ولخرحی و صرفه جوئی بمیان آمد اما صرفه جوئی درچی و از کجا و چگونه؟ بنظر من سازمان‌های دولتی باید نمونه خوب صرفه جوئی باشند نمونه خوب جلوگیری از اسراف و تبذیر باشند ما امسال دریک سازمان کوچک دولتی دیدیم که بلحاظ عدم مدیریت از یک طرف ولخرجی از طرف دیگر می‌شود گفت یک برنامه معمولی، بردن حجاج را بنحو بسیار بد عمل کردند حجاج را در شرایط نامساعد بردند و در شرایط نامساعدتر برگشت دادند در زیر سرما و در زیر باران در گل و لای و در مساجدی که کفایت حجاج را نمی‌کرد باوضع ناگوار حجاج را بردند و از هر حاجی ۱۵ هزار تومان هم گرفته بودند و عده‌ای زیاد بعنوان ناظر حج همراه آنها رفتند که نه صلاحیت نظارت داشتند نه موردی برای نظارت وجود داشت تعدادشان هم خیلی زیاد بود من نامه‌ای نوشتم و از سرپرست اوقاف تعداد این افراد را با سمت هایشان پرسیدم تاریخ رفت وبرگشت را. منتها بعضی چیزها هست که قابل جواب است ولی قابل دفاع نیست تا امروز بمن جواب ندادند معلوم شد که قابل جواب هم نبوده چرا؟ برای اینکه چطور می‌توان گفت که فلان مدیر کل وزارت آموزش و پرورش را از سرخدمت برداشتند و بعنوان ناظر حج فرستادند یا فلان مدیر عامل راإ اینها یک نمونه کوچک ودرعین حال یک نمونه بزرگ از عدم مدیریت است. اما مسئله کشاورزی من متاسفم که آقای وزیر کشاورزی تشریف ندارند خوب معاونشان تشریف دارند همانطور که گفتم کشاورزی ما آفت گیر شده است یکی از علل اصلی عدم علاقه کشاورزان بزراعت گندم دیراندیشی است کشاورزی ما آفت گیر شده است این جمله درصورت مذاکرات مجلس هم ضبط است آقای نخست وزیر دستور دادند یک هیئتی رفت به آذربایجان مرکب از یک مرجع حزبی از یک مرجع کشاورزی و از یک مرجع صلاحیتدار اجرائی رفتند تحقیق کردند خوشبختانه تحقیق و بررسی ایتها در اتاقهای دربسته نبود آمار و ارقام هم نبود فقط پنج روز رفتند بدهات با مردم دهاتی طرف شدند و بعد آمدند گزارش تهیه کردند که من قسمتی از آنرا اینجا قرائت می‌کنم علل اصلی عدم علاقه کشاورزان به زراعت گندم را می‌توان بشرح زیر خلاصه کرد:

ترقی بیش از اندازه دستمزد کارگران کشاورزی در مقابل هزینه درنتیجه بالارفتن هزینه شخم کاشت، برداشت گندم و وسائل کار کشاورزی و ماشین‌های مربوط ملاحظه میفرمائید بجای اینکه وزارت کشاورزی خدمات کشاورزی را ارزان کند یک گزارش مستند می‌گوید بالارفتن وسائل کار کشاورزی‌إ ارزان شدن قیمت گندم نسبت بسال گذشته عدم پرداخت مساعده و سایر کمکهای دولت نظیر آنچه که درباره چغندر قند و دانه‌های روغنی و توتون و چای عمل می‌شود. هزینه بیش از درآمد است. برداشت یک هکتار گندم آبی در شرایط موجود و روشی که درقسمتی از کشور انجام میوشد با ارقامی بشرح زیر روبرو هستیم هزینه دیسک، سپردن بذر بخاک مجموع هزینه‌ها را می‌خوانم ۱۸۲۵۰ ریال برای هر هکتار و با این مبلغ باید هزینه جاری زمین که درمناطق مختلف حداقل دوهزار و پانصد ریال در سال است محاسبه شود بنابراین کل هزینه تولید محصول یک هکتار گندم آبی ۲۰۷۵۰ ریال است با مقایسه هزینه اولیه تولید و قیمت محصول زارع از هر هکتار زراعت گندم ۶۷۵۰ ریال بدست میاورد و چون نرخ خرید سال آینده معمولا مشخص نبوده کشاورز غله کار علاقه‌ای بکشت گندم در سال جاری نشان نمی‌دهد زیان کشاورزان در کشاورزی گندم دیم از آبی بیشتر است زیرا از هرهکتار زراعت گندم دیم در شرایط موجود بطور متوسط ۴۵۰ تا ۵۰۰ کیلو گندم برداشت می‌شود واین آماری است که هیئت صلاحیتدار داده است بطور مسلم از طریق تعهد پرداخت سهام وزه کشی احیاء عملیات زراعی با توجه بقانون بودجه سال ۵۳ می‌توان قسمتی از زیان زارعان را جبران کرد پیشنهاد می‌شود نرخ خرید گندم سال آتی همه ساله هنگام کشت گندم از طرف دولت تعیین واعلام شود تا کشاورزان با قوت قلب و اطمینان بیشتر مبادرت بکشت گندم بکنند تا کشاورزان بتوانند از حداقل زندگی بهره مند شوند و زراعت مکانیزه که وسعت اراضی آنان از پنجاه هکتار تجاوز می‌کند برای خرید ماشین آلات وام کشاورزی بدهند بدون بهره، دلم می‌خواهد بدانم که آیا این گزارش مرجع رسمی مورد قبول شخص جناب آقای نخست وزیر بوده یا نه؟ و تاکنون چه اقدامی، چه عکس العملی نشان داده شده است؟ ما یک بحص ظریف با مسئولین کشاورزی داریم بعنوان کشاورزی سنتی و کشاورزی مکانیزه من می‌گویم حدود ۷۰ درصد غله فعلی کشور از طریق کشاورزی سنتی بوجود میاید دولت چه مستقیم و چه غیرمستقیم در سرمایه گذاری واحدهای کشت و صنعت دست و دل بازانه شرکت کرده و اعتبار داده اما کشاورزی سنتی بحال خود رها شده آنچنانکه اگر باران نیاید از خدمات کشاورزی بی بهره و یا کم بهره هستند چشمشان به آسمان دوخته شده میگویند ما نمی‌توانیم کشاورزی مکانیزه و مدرنیزه را ول کنیم ما هم نمیگوئیم که ول کنید ولی به موازات آن دستی هم بسر و صورت کشاورزان سنتی بکشید ماهیت کار کشاورزان دراکثر نقاط کشاورزی دیمی به ترتیبی است که نمی‌شود مکانیزه و مدرنیزه کرد نماینده هشترود و چاراویماق دراینجا تشریف دارند دو هکتار زمین دربالاس یک تپه است، پنج هکتار بالای تپه دیگر، نمی‌شود وسائل مکانیزه کشاورزی و کمباین را به آنجا برد. کارشناس داخلی یا خارجی آنچه که شما اعزام می‌کنید خودتان اعلام می‌کنید ناکام بوده بنظر من آدم وقتی سیاستش دریک رشته با شکست مواجه می‌شود اقرار به آن شکست خودش شهامت لازم دارد آمدید استاندارد باغات را اخیراً اعلام کردید البته اطلاع ما از طریق روزنامه‌ها شد بنده اینجا روزنامه را دارم کیهان چهارشنبه ۲۸ آبان نوشته: معاملات باغ و فضای سبز آزادشد، شرط معامله باغ این است که درهرصد مترمربع آن حداقل ۱۵ درخت کاشته شده باشد تصمیم دولت این است که ایجاد فضای سبز تشویق بشود و یک مقام اگاه دولت گفت منظور دولت از اجرای این آئین نامه مبارزه با بورس بازی و خاکبازی است که اخیراً سرمایه‌ها را بلعیده اطلاعات دیگری هم که از این منابع انفورماتیک می‌رسد و شما روی آنها تصمیم می‌گیرید برهمین مبنا است درهرصد مترمربع ۱۵ درخت درحالیکه هربچه دهاتی و باغدار میداند که در هر ۱۰۰ مترمربع ۱۵ درخت نمی‌شود کاشت. یعنی هر درخت باید ۶ متر از هم فاصله داشته باشد ۶ در ۶ سی وشش و ۱۸ درخت در ۱۸ یک چنین مساحتی درحدود ۲۰۴ درخت می‌شود کاشت منابع اطلاعاتی که بر مبنای آن تصمیم گرفته می‌شود این چنین است تکذیب نکنید بنظر من باید خندید برآن دیده که اینجا نشود گریان. با این وضع کشاورزی با این وضع روستائی که ما پیدا کردیم. روزنامه رستاخیز شش روز پیش را مطالع کنید آمار دقیق و مستند انتشار داده که ۷۷ درصد روستائیان به مراکز استانها هجوم میاورند چندی پیش در تبریز بودم صاحب یک فروشگاه گفت خواهش می‌کنم نیم ساعت از پشت ویترین نگاه گن اگر یک تبریزی اینجا دیدی از خیل جمعیتی که عبور می‌کنند خوب میایند برای جذب بصنعت باید هم بیایند اما دهات را رها می‌کنند و آنچه که گفته شد تعادل بین درآمد شهری در حداقل درمتوسز بادرآمد روستائی. این است راه حلی که بتواند کشاورزی را در روی زمین و کشاورزی خودش نگاه داشت قانون منع قطع درخت را تصویب کردید حالا صرف نظر از آنچه که در آن لحظات تصویب برسر فضای سبز کشور چه آید الان هم در اول هر سال مسیحی صدها هزار اصله درخت قطع می‌شود و این در مسیر من و شما درکنار خیابان ریخته است آنچه که فضای سبز را ایجاد می‌کند آنچه که بهسازی محیط زیست را بدنبال دارد (یکی از نمایندگان – اینها را اصلاً برای این کار می‌کارند) اجازه بفرمائید مقامات مسئول جواب بدهند (دکترهمایونفر – به موقع جواب خواهیم داد) انشاء الله. حالامیائیم برسر کشاروزی سرآن نظم توزیع و نظم عادلانه‌ای که در بودجه دنبالش هستیم بیش از ۹ میلیارد اعتبارات وزارت کشاورزی و منابع طبیعی است و نزدیک به ۵ میلیارد آن در تهران و استان مرکز است و بقیه در روستاها و سراسر مملکت اگر آمار و ارقام را بخواهید اینجا هست فقط حوصله مجلسیان را درنظر می‌گیرم و ساعاتی که بر من و شما گذشته من می‌گویم اگر شما کار کشاورزی می‌کنید کاخ ۳۰۰ میلیون تومانی را برای چه می‌خواهید؟ با ۲ هزار اطاق با یک میلیارد و سیصد وچهل و هشت میلیون ریال بودجه برای بررسی و تحقیق ولی درعمل از برکت همین تحقیق هاست که نه سیب زمینی نه پیاز پیدا می‌شود. بیائید ببینید سر درختی امروز به چه روزی افتاده در مراغه شما آقای دکتر دادفراز برکت همن بررسی و تحقیق إ چندی پیش یکی از فرزندان شاهسون مملکت بیمار بود آمد منزل پیش من با حالی پریشان و آشفته باهیجان و اضطراب (صادقی – تب داشته) بله تب هم داشت. ایجاد تب درش کرده بودند با این کارهایی که با زارع و دامدار می‌کنند تب آور هم هست می‌گفت من شاهسون هستم و دامدار هستم و یکیاز بزرگترین دامداران دشت مغان هستم در نوار مرزی هم هستم و در مواردی هم تفنگ من است که از مرزهای کشورم دفاع می‌کند و آن چوب و چماقی که نان به آن می‌بندم همین تفنگ من است، از مرزهای کشور دفاع می‌کنم و دفاع هم کرده‌ام و هویت منهم در اسمم هست من شاهسونم. آمدند زمین مرا، مرتع مرا، ملی کردند خوب اجرای قانون کردند اما همان قانون که اجازه داده است شما ملک ثبتی آن دامدار مدافع مرزهای کشور را ملی کنید همان قانون شما را مکلف کرده است که به او در محل دیگری برای دام او علف چر بدهید، حشم دار را اگر در آن محل هم اقتضا نمی‌کند درمحل دیگری برای دام او محل چرا بدهید گفت ۶ ماه است جلوی چرای دامهای مرا گرفته‌اند زمین مرا ملی کرده‌اند و جای دیگر هم نداده‌اند دو ماه سه ماه با وانت با کامیون با اسب و قاطر رفتم و با قیمت چند برابر علوفه خریدم و سال را به بهار رساند هر سال ۷ هزرا بره می‌گرفتم امسال ۴۰۰ بره گرفتم، بعد رفته بود پیش مدیرکل منابع طبیعی بازهمان فضای اطاق، فرش و مبلمان و همان برخوردهای مدیر کل مابانه این هم از کوره در رفته بود از پشت میز کشیده بود این طرف همان مدیرکل را، که زندگی من از بین رفت و این همان کسی بود که چند ماه بعد به او دستبند زدند (صادقی – موقعی که مراتع او ار ملی کردند حشم داشت؟) بله داشت. این چگونه سیاست دامداری است؟ با این کمیابی گوشت، البته من قبول دارم که مصرف زیاد شده به نسبت جمعیت و به نسبت رفاهی که پیدا شده اما دامداری هم به چنین روزی افتاده و آن سرمایه گذاری شما در واحدهای بزرگ دامداری هیچ بازدهی نداشته است. و آن چه که شما به عنوان بازده از دشت مغان گرفتید بفرمائید چقدر است؟ ما سالها کمبود گوشت داشتیم و این کمبود گوشت را بطور طبیعی تامین می‌کردیم و مساله‌ای هم نبود از خارج بطور خیلی طبیعی وارد می‌کردیم از مرزهای نامحدودی که با همسایه خودمان ترکیه داریم، ترکیه کشوری است که دامداری و حشم آن حالت صادراتی دارد. گوشت بیشتر از مصرفش دارد. صاحب حشم ترک در حال چرا میاید به مرز حشم دار ایرانی یا خریدار ایرانی می‌رفت دم مرزو آنجا با حشم دار ترک معامله می‌کرد و میاورد داخل کشور و مصرف می‌کردیم حتی سازمانهای دیگر هم باین ترتیب خرید می‌کردند شما هی نفرمائید نه نه، بقول یکی از وزرای خوش فکر ما نمی‌خواهیم بگوئیم ما پاریس را ساختیم شما ورزقان را ساختید، ما همه دریک سطح هستیم. من هرچه می‌گویم شما میگوئید نه، ارقام و عدد می‌گویم میگوئید نه، هیات هم که می‌فرستید او هم آنچه که ما گفتیم می‌گوید باز میگوئید نه گزارش را که اینجا خواندم، آن موقع تشریف نداشتید (خطاب به معاون وزارت کشاورزی و منابع طبیعی) با اهمیت ترین سیاستها سیاستی است که با منافع روزمره طبقات متوسط و کم درآمد ارتباط دارد. روزگاری وبد که صفهای متعددی وجود داشت مصلح هم ایجاد می‌کرد.. اما امروز همه ما دریک جهت هستیم. البته بازی ظریف است. شما اسمش را انتقاد می‌گذارید اما انتقاد خیلی محجوبانه‌ای هست. بپذیرید ما سیاست مسکنمان یکی از اهم ترین سیاستهایی است که با زندگی روزمره طبقات متوسط و کن درآمد ارتباط دارد. البته بنده نمی‌خواهم بگویم سیاست مسکن همه سیاستهایی که در مورد مسکن اعمال می‌شود متعلق به وزارت مسکن است در سازمان‌های متفرق ما یک مسئولیت را تقسیم کرده‌ایم. شاید ۳۰ درصد مسکن با وزارت مسکن و شهرسازی است. و بقیه درجاهای دیگر است بقیه درشهرداری تهران و شهرداری‌های بزرگ شهرهاست. درمساله محدوده و غیرمحدوده است شما را بخدا این چیست؟ که درست کرده‌اید؟ محدوده و غیرمحدوده، هیچ کجای دنیا چنین چیزی وجود ندارد. استاندارد دادند که چگونه باید ساخت. اما این که اینجا نمی‌توانی بسازی یعنی چی؟ نمی‌توانید سرویس و خدمات شهری بدهید موقعی که پروانه ساختمان می‌دهید در آن اضافه کنید که هیچگونه تعهد خدمات شهری و رفاه شهری برای ساختمان نکردید ولی مردم را در مضیقه نگذارید. خانه من داخل محدوده همسایه من وزیر مشاور خارج از محدوده، این که درست نیست. (دکترشادمان – اگر عکس این بود بدبود) بنده هم که برعکس نگفتم آقای دکترشادمان، یک آئیننامه‌ای برای مالک و مستاجر تصویب شده آن صورت به اصطلاح پیوست آئیننامه درنوع خودش بسیار دقیق و خوب تنظیم شده بود یک نمونه کار خوب بود اما خود آئیننامه اصلا آئیننامه نبود آئیننامه‌ای که دولت آورده باشد از کمیسیون دادگستری گذشته باشد ما دیده بودیم که قانون خیلی بندرت درجهت منافع مردم عطف بما سبق می‌شود. اماندیده بودیم که قانون ارتباط خودش را از لحظه تصویب تا یک زمان ما قبل ببرد. یعنی می‌گوید این آئیننامه تا آخر تیرماه ۵۴ کی تصویب می‌شود؟ درمهرماه، در آذر ماه، یک قانون خوب یک مقررات خوب، یک آئیننامه خوب باید جامع و مانع باشد. چرا خانه‌ای که اول تیر ماه به اجاره رفته مشمول این آئیننامه باشد ولی خانه‌ای که دوم تیرماه به اجاره رفته مشمول نباشد این مسایل نابسامانی مسکن را ایجاد می‌کند. درمورد مالکت و مستاجر اگر قانونی می‌خواهید این تنها مربوط به مانیست در تمام دنیا اینطور است هر قانونی که بخواهد از طبقه مشخصی بیش از حد حمایت کند درست نیست اگر بخواهد از مستاجر بیش از حد دفاع کند بضرر آن طبقه تمام می‌شود. اگر بخواهید حمایت زیادی بکنید یا درعمل این تز را پیاده کنید به موازات قانون به او آن رسد که به مستاجر ایرانی رسیده است. یک وقتی قانونی می‌گوید که مالک می‌تواند ملک خودش را تخلیفه کند اگر برای خودش هم لازم باشد باید برود دادگستری سالها بدود. درچنین صورتی میاید و می‌گوید ودیعه، چک وسفته نمی‌تواند بگیرد می‌گوید پول می‌گیرم. رسید هم نمی‌دهم. خانه ۴ هزار تومانی را ۵۰ هزار تومان وثیقه می‌گیرد رسیدهم نمی‌دهد و می‌گوید اگر در موعدش تخلیفه نکردی این پول را پرداخت نخواهم کرد. وقتی اگر استیصال بحدی رسید که نتوانست مسکن برای خودش پیدا کند زیر چنین تحمیل هم خواهد رفت یک حمایت مشروط از مستاجر باید باشد خیلی ساده است که ما بیائیم این ارتباط را ایجاد کنیم رابطه مستاجر را با دادگستری قطع کنیم آنوقت هم دستگاهها راحت هستند هم مردم و مستاجر درسررسید اجاره نامه خانه را تخلیه بکند بایک فرصت دو ماهه و اگرتخلفه نکرد از نزدیکترین دفترخانه اجرائیه صادر کنند که تخلیه کنند این چیزی است که درهمه دنیا عمل می‌کنند چیزی نیست که دراینجا کشف شده باشد. دادگستری هرسال یکبار شاخص قیمت‌های رسمی را منتشر می‌کند، این پایه تعدیل اجاره بها می‌شود. اگر مالک می‌خواست افزایش بدهد با اظهارنامه و اگر نکرد اجرائیه صادر می‌کنند. اگر تعدیل تقلیل هزینه زندگی بود مستاجر تودیع می‌کند در صندوق، ولی مالک باید بداند اگر مستاجر جدیدی آمد در اجاره نامه و قرار داد جدید نمی‌تواند مال الاجاره را بالا ببرد و مستاجر هم باید بداند که اگر تخلیفه کرد خانه دیگری هست که برود اجاره کند و سکنونت نماید. من درمورد نظم توزیع بودجه معترض شدم و گفتم که آن عدالت بودجه‌ای را درست نمی‌بینم. اشاره خواهم کرد به چه نسبتی و برای کجا؟ و بادرنظر گرفتن چه اولویت هائی؟ اما آخرین کلامم را در مورد مسکن عرض می‌کنم اگرخاطرتان باشد حدود سه سال پیش شرکت پس انداز وام مسکن تشکیل شد. این شرکت درحدود ۳۵ میلیون تومان سرمایه اش بود چهل میلیون تومان هم از بانک رهنی با بهره ۶ درصد گرفت. خوب، این سرمایه اولیه این شرکت بود بعد مردم آمدند شرکت کردند. سهام خریدند سرمایه گذاری کردند. چند ماه پیش وضع این شرکت پس انداز وام مسکن از نظر پس اناز ۳۱۵ میلیون و هفتصد هزار تومان بود. از نظر سپرده‌های مدت دار ۳۲۵ میلیون تومان از نظر وام هائی که به مردم داده است ۸۱۹ میلیون و نهصد هزار تومان بایک رقم یک میلیارد و چهارصد و شصت میلیون و ششصد هزار تومان این پولها یک مقدار سرمایه و پس انداز مردم است، ولی در مجموع تمام این پولها با بهره ۱۲/۵ درصد به مردم دادند اگر پول مردم است دیگر بدتر. مردم با چه بهره‌ای پولشان را در بانک گذاشتند و با چه بهره‌ای وام می‌گیرند؟ ۴۰-۵۰ میلیون تومان پول از بانک رهنی با بهره ۶ درصد گرفتن و ۱۲/۵ درصد بهره به مردم دادن من در عدالت توزیع بودجه به یک منطقه خیلی کوچک اشاره می‌کنم بسیار پر برکت و حاصلخیز با دشت‌های هموار که مسلم می‌تواند پیش از نصف غله ایران را تامین کند مرکز دامداری کشور است بیش از نیمی از گوشت کشور را تامین می‌کند یکی از خوش آب و هواترین نقطه دنیا است از نظر توریستی یک مرکز بزرگ جهانی است بله شهر تهران است اعتباراتش را هم عرض می‌کنم اشتباه نکنید اعتبارآذربایجان نیست، هشترودنیست، باعات مراغه هم نیست، هفت تپه هم نیست، خوزستان هم که دو کشت سه کشت درسال دارد نیست، تهران است با چهارمیلیون جمعیت در مقابل سی میلیون جمعیت از این بودجه می‌خوانم کشاورزی و منابع طبیعی در منطقه آذربایجان شرقی ۶۹ استان مرکزی ۱۷۶ میلیارد ریال دامپروری آذربایجان شرقی ۲۵ استان مرکزی ۱۴۶ دامپزشکی ۵۸ استان مرکزی ۱۱۰ – البته عمران دشت ثزوین اعتباراتش جای دیگر است درمقابلش دشت مغان و مجتمع قزوین را و اعتبارات ورامین ار هم نمی‌گویم راه ۱۰۹ استان مرکزی ۲۷۵ دو قرن پیش، تهران جزء دهات ثلاثه بود و تهران بد آب و هواترین آن و تقریباً مرکز تبعید حساب می‌شد این دهات ثلاثه تهران و کن و سولقان بود که تهران حالا شده یک شهر عزیز دردانه که اعتبارات آنرا درهرفصلی شمااز این بودجه راکه بگردید چه مرئی و چه نامرئی می‌توانید پیدا کنید هرجا مثلا اگر نوشته باشند جنگلداری کشور اینقدر میلیارد ریال، یک درصدی برای تهران درنظر میکیرند این مربوط به پروژه و طرحهائی است که دروزارتخانه است و ما نمیدانیم ببینید برای این تهران آمدند گفتند که شهری است که برای شما صرف می‌کند آنرا ولش کنید بگذارید این دیرخراب آباد باشد بروید جای دیگر تهران بسازید و مترو هم در آنجا برایش بسازید همیه همینطور است که ما گز نکرده پاره می‌کنیم حالا کم کم این زمزمه آهسته بگوش می‌رسد که اعتبارات مترو نیست خودش هم بتدریج هیچ برای اینکه شهری که فاضلاب ندارد باید موکول کرد متروی آنرا ببعد از فاضلابش شهری که طبقات ساختمانیش نامتعادل است نمی‌شود درآن مترو ساخت اگر پاریس مترو دارد در آن محدوده معینی از شهر طبقات استاندارد و پنج طبقه است حساب فشاری که برسطح خاک میاید کرده‌اند درکنار ساختمان ۲۲ طبقه کاخ وزارت کشاورزی و منابع طبیعی ساختمان دو سه طبقه نساخته‌اند یک شهری با استاندارد معین ساخته شده و از نظر ساختمانی خاکش هم تحمل این عملیات زیرزمینی را دارد این کار را همینطور شروع نکرده‌اند (یکی از نمایندگان – می‌خواهند علاج ترافیک بکنند که اینهم علاج ترافیک نیست) بله نیست اگر علاج ترافیک را بخواهند بکنند با شرایط موجود هم امکان پذیر است ما شاید یک ایرادمان این باشد که با نمایندگان تهران دراین مورد همصدا نیستیم علیرغم تمام اعتباراتی که دراین چاه ویل می‌رود نتیجه‌ای از تهران نشینی نگرفته‌اند. این همه سرخاب سفیداب به این عروس بدترکیب می‌کشند. هرچه کردید بس است.

حالا این تهارن شده یک قصابی که ساطور دستش است هی از یان اعتبارات استان‌ها می‌برد و می‌برد. بره بفکر جانش است و قصاب دنبال دنبه می‌گردد. هرچه دنبال این اعتبارات گشتیم و پس و پیش کردیم دیدیم تهران، تهران، تهران، من یک روزی رفتم خدمت جناب وزیرمسکن و شهرسازی موکلین و هم شهری‌های من می‌نویسند که آقا دهها دهکده دردامن شهر شما درست شده این ۷۷ درصد روستائیان که از روستاها به شهر می‌آیند تنها روستای خودشان را خراب نمی‌کنند شهرها را هم خراب می‌کنند نمی خواهم بگویم روستایی ماهیتش بریا شهر خوب نیست روستایی وقتی روستایش را ترک کرد روستایش را خراب می‌کند به شهر هم که آمد شهر را خراب می‌کند و این خود مسئله‌ای است آمدند دهقات ار در شمال تبریز درست کردند اصال شما وقتی به آن جا می‌روید کاملا مشخص است ده اول همت آباد، ده دوم همینطور پشت سرهم. گفتم این لکه چرکین را شما بیائید از دامن شهر بزدائید آقای وزیر جواب دادند از اعتبارات صحبت نکنید اعتبار نیست یعنی نه دولت این اعتبار را دارد و نه وزارتخانه ولی راه حلی ارائه فرمودند که به سبب آن راه حل متشکرم ما آمدیم با موکلین مان نشستیم و گفتیم که اگر نتوانستیم اعتباری برایتان تحصیل کنیم درعوض را حل آوردیم گفتند چیست؟ گفتم این است که شما بیائید یک مقداری سرمایه گذاری کنید یک سازمانی بنام سازمان نوسازی تشکیل بدهید و بعد این اراضی که بدین شکل در دامن شهرنمای زشت پیدا کرده است اینها را با این سرمایه اولیه آپارتمان سازی کنید و بعد آن آلونک‌ها را بگوئید که اسنادش را تجمیع و باضوابط معین شهرسازی تفکیک و فضای سبز بدهید. پارک بدهید رفاه شهری بدهید و محلات را اینطوری تکه تکه آباد کنید. خوب اینها دیدند که یک چیزی هم بدهکار شده‌اند ……سیلابی می‌آمد یک بنده خدائی هم آنجا ایستاده بود مردم را کول می‌کرد و به آن طرف آب می‌برد و ده سنتی هم می‌گرفت. برناردشاو بذله گوی معروف انگلیس پولی نداشت به او گفت تو از همه آدم پول گرفتی من پول ندارم درعوض تورا نصیحتی می‌کنم که خیلی ارزشش بیشتر از آن ده سنت است. آن بنده خدا گفت این همه پول گرفتم یک بار هم به جای پول نصیحت می‌گیرم. برناردشاو را به آن طرف آب برد. برناردشاو به او گفت نصیحت من به تو این است که اینکار را با من کردی ولی اگر با همه بکنی از گرسنگی می‌میری، آقای وزیر مسکن هم در دلشان گفتند که اگر با همه منابع تحصیل اعتبار آن چه بامن کردی بکنی شهرت بهمان وضع خواهد ماند. اما وقتی این بودجه آمد و بررسی کریم دیدیم نخیر درهمین کار وزارت مسکن و شهرسازی تنها برای خانه سازی اراضی واقع درکنار مجتمع ورزشی آریامهر مبلغی درحدود ۷۶ میلیون تومان منظور شده است اما اگربرای عنوان یک شهر بخواهیدتحصیل اعتبار کنید اصلا درکار این وزارت مسکن و شهرسازی نیست، اعتباری در کار نیست، عرض کردم ۳۰ درصد مشکلات مسکن ما فقط با وزارت مسکن است. خوب در مقابل جوابی هم است می گویند درشهر شما خانه‌های کارگری را بانک رفاه کارگران ساخته است شاید بزرگترین سرمایه گذاری را درشهرما کرده اما بجای اینکه آن تز خودتان را درباره این خانه‌ها پیاده کنید و این خانه‌ها را در محلات این نوعی بسازید درخارج از شهر ساخته شدهاست که الان سرویس شهری و خدمات شهری به این‌ها از مشکلات بزرگ شهرداری هاست آب و برق و تلفن و سایر هزینه‌های رفت وروب و تمام اینها دریک زمین متری ۴ تومان خانه‌هایی ساخته شده که نه فضای سبز داردنه تاسیسات رفاهی و نه میدان روزش خانه‌های دلگیر و توی هم رفته در زمین متری ۴ تومان آنوقت ما زمین مردم را بگیریم، الونک‌ها را بگیریم با چه پول، با چه امکانات؟ اینها همه مسئله‌ای است آلونک‌های تهران خودش مسئله‌ای شده است گاهی خانه هائی می‌سازیم و آلونک نشین‌ها را می‌آوریم به این خانه‌ها در حالیکه این آلونک‌ها الان سرقفلی دارد ساکنین آن‌ها می گویند وقتی ما دراین جا بنشینیم و سکونت کنیم بعدا برای ما خانه خواهند ساخت و صاحب مسکن خواهیم شد. ببینید دریک فصل از این بودجه که بهبود عبور و مرور تهران واتوبوس رانی و تاسیسات شهری و بهسازی تهران است یک میلیارد و پنجاه میلیون ریال به اضافه یک میلیارد و پانصد وهفتاد به اضافه دو میلیارد و سیصد و چهل به اضافه سه میلیارد و نهصد وده یعنی مساوی با یک رقم ۹۰۰ میلیون تومان. فقط دریک فصل از عتوان عبورومرور و بهبود وضع شهری ولی برای تمام شهرهای ایران رقمی نزدیک ۲۷ میلیون تومان (یکی از نمایندگان – تهران ۴ میلیون جمعیت دارد) بلی میدانم ۴ میلیون جمعیت دارد ولی آیا تمام شهرهای دیگر ایران درمجموع ۴ میلیون نفر جمعیت ندارند؟ ایکاش همکاران عزیز من در کمیسون بودجه می‌آمدند این ۹۰۰ میلیون تومان را خودشان یک ضابطه‌ای تعیین می‌کردند به نسبت جمعیت حتی به اعتبار پایتخت بودن و با هر تناسبی که قابل توجیه باشد تقسیم می‌کردند می‌خواهم بدانم که آقای مظهری چرا نشد؟ آقای نخست وزیر دراین جا باسعه صدر گفتند من تعصب ندارم این بودجه و این شما.

عباس میرزائی – میدانید تهران مرکز عبور و مرور سلاطین است تهران پایتخت مملکت و آبروز ماست.

بنی احمد – عجب آبروی مملکت را با نام این تهران حفظ کردید چکار کردید؟ درتهران توریستی که از اروپا حرکت می‌کند با آژانس خود می‌گوید تهران را از مسیر حذف کن تهران شهری است که رفت و آمد درآن امکان پذیر نیست (یکی از نمایندگان – با این بودجه می‌خواهند درست کنند) این مهمانان که شما میگوئید به تهران می‌آیند به همه چیز تهران نگاه می‌کنند هر چیزی که در تهران است به اعتبار اینکه فقط در تهران است یک سهم بیشتر و بازهم بیشتر از اعتبارات برای خودش اختصاص داده است پایتخت هیچ شهر مرکزی تمام دانشگاههای کشور نیست بزرگترین دانشگاههایش در پایتخت نیست بزرگترین اعتباراتش درمرکز نیست (مظهری – دولت متعهد شده است یک دانشگاه در تهران اضافه نکند) شما تمام اعتبارات را اختصای به دانشگاه تهران دادید می گوئید دانشگاهی است که قدمت دارد البته مشکلاتی هم دارد اعتباراتش باید زیاد باشد از طرفی هم می فرمائید نه اولین سرمایه گذاری دردانشگاههای قدیم و مادر شده این دانشگاههای جدید هستند که سرمایه بیشتری را باید جذب کنند دانشگاه تهران ۸۷۶، دانشگاه آذرآبادگان ۴۶ میلیون تومان بفرمائید این دانشگاه آذرآبادگان با این اعتبار قطعه قطعه شده اش چکار می‌تواند بکند آنجا که مصلحت مملکت است نمی‌توانیم بگوئیم یکی از دیگری وطن پرست تر است همه ما وطن پرست و شاه دوست هستیم همه ما مصالح مملکت را می‌خواهیم و ازدیدگاههای مختلف میگوئیم یکی برداشتش از یک دید است یکی از دید دیگری من می‌گویم دانشگاه آذرآبادگان یک پرو بلم مملکتی است چرا؟ چون در مقابلش دانشگاههای ترکیه است. آقای مظهری چند سال پیش را می‌گویم من در مطبوعات ده سال پیش نوشتم جوانهای آذربایجانی را براساس مالیخولیای پان ترکیسم به آن طرف می‌کشیدند به طرف خودشان می‌کشیدند مسکن می‌دادند پول می‌دادند مقرری می‌دادند میدانید چه تکلیف می‌کردند؟ می‌گفتند شما بایدسندی به ما ارائه بدهید که آقای ایکس از دانشجویان ترک آذربایجان است.

رئیس – آقای بنی احمد ما با کشور ترکیه روابط بسیار صمیمانه داریم هیچوقت کشور ترکیه چنین نمی‌کند.

بنی احمد – مربوط به کشور و دولت ترکیه نبود مربوط به عمل کرد عده‌ای بود در دانشگاههای ترکیه و بعد موقعی جریان روشن شد که جوانهای ما جمع شدند در داشنگاههای ترکیه و این بورسها را پس دادندگفتند نه ما این پولها را نمی‌خواهیم از همین جا معلوم شد که ما درخواب بودیم شاهنشاه تشریف بردند به ترکیه و سوال فرمودند که این همه دانشجوی ایرانی دراینجا چه می‌کنند؟ وقتی مراتب را به عرض رساندند فرمودند دانشگاه آذرآبادگان باید به حدی توسعه پیدا کند که داشنگاههای همجوار به آن رشک بورزند و دانشجویان همجوار را جذب کند (دکتر دادفر – آقای بنی احمد دانشگاه آذرآبادگان الان هم نسبت به دانشگاههای ایران در درجه دوم اهمیت قرار دارد و از جمله دانشگاههای بزرگ ایران است) از نظر بزرگی بله از نظر اعتبارات نه ما آمدیم درمقابل اعتبارات تهران گفتیم که یک راه کمربندی برای شهری که سرویس مملکت را می‌دهد البته نمی‌خواهم راجع به منطقه صحبت کنم بودجه مملکتی است و بحث باید مملکتی باشد اما این شهر هم از خیابان مرکزی و فقیرنشین خودش برای مملکت سرویس می‌دهد نزدیک به هزار خانه درحال خراب شدن است این یک اعتباری داشت وزیر محترم راه هم نوشتند که این اعتبارش تامین شده آمدند مبالغی پرداخت کردند به مهندسین مشاور. ما میدانیم پولهائیکه به مهندسین مشاور پرداخت می‌شود از محل اعتبارات طرح است تا اعتبارش تامین نشده باشد که پولی نمی‌دهند بعد این پول درجای دیگری خرج شد سازمان برنامه بضرورت اولویت ۳۵ میلیون تومان بودجه گذاشت و تصویب کرد بعد در بودجه دیدیم نیست. بنده کتباً به کمیسون بودجه نوشتم (مظهری – پینهاد جنابعالی در کمیسیون بودجه مطرح شد شما تشریف نداشتید حالا پیشنهادتان را در جلسه علنی بفرمائید مطرح خواهدشد) بله من نمی‌دانستم روز جمعه هم کمیسیون هست ما این مسائل را طوری بررسی می‌کنیم و یک حرفهائی در حاشبه می‌زنیم و بعضی مواقع هم می‌رویم به متن قضیه آنجائی که می‌رویم به متن و از حاشیه صحبت می‌کنیم هیچ گرهی از گره ما گشوده نمی‌شود. آقای نخست وزیر یک کلام کوتاهی گفتند در موقع تقدیم بودجه به مجلس فرمودند که ما برای بازار کار بانوان در بودجه جای تازه‌ای باز کردیم. بانوان ما خانمهائیکه با حقوق مساوی دوشادوش مردان ایرانی بحق خوشدان رسیده‌اند نیمی از اجتماع ما بودند که فلج بودند و وارد اجتماع ما شدند بابرکت انقلاب شاه و مردم دو نکته اساسی درمورد اینها در خور توجه است یک موقع میگوئیم که سال زن است و درایران به تظاهر است و درمواقعی هم لازم است می‌کنیم اما کارهائی که باید درحق اینها انجام بشود کارهای اساسی تامین مادی و معنوی بانوان است تامین حیثیت شغلی برای آنهاس نه بصورت دکور در ادارات، مطابق قوانین مدنی ما زن از ما ترک شوهر یک حق قانونی دارد که می‌برد یک چهارم، یک هشتم این ماترک را اسلام می‌گوید، قرآن می‌گوید که از جمیع ماترک تلقی می‌شود نظر فقهای امامیه هم متشتت است عده‌ای میگویند ماترک از جمیع مال است عده‌ای میگویند از عرصه زن سهم نمی‌برد ولی اسلام دینی است که با عقل سازگار است هرچه را عقل حکم کرده در اسلام هم مورد تایید است این یک تالی فا سد دارد. فرض بفرمائید مردی می‌رود بدفتر خانه برای انتقال یک قطعه زمین خودش که میلیونها تومان می‌ارزد آنجا نشسته است اگر پنج دقیقه قبل از امضاء سکته کرد و مرد، زن هیچ چیز نمی‌برد اما اگر پنج دقیقه بعد مرد که امضاء کرده اشد زن حق شرعی خودش را می‌برد. این مسائل مربوط است به رفاه مادی و معنوی زن درسالی که برای سال زن تعیین کرده‌ایم (عباس میرزائی – این موضوع‌ها را دقیق بفرمائید در صورتجلسه ثبت می‌شود) اجازه بفرمائید من تکلیف خودم را میدانم اینها قضاوتش با تاریخ و با ملت ایران است خسته هستید البته من از شما بیشتر خسته هستم ولی حوصل بفرمائید مادر ششم بهمن هر سال علاوه براینکه سالگرد درخشندگی انقلاب اجتماعی ایران را جشن می‌گیریم از پیشوای کشورمان هم به مناسبت این سالگرد یک رهنوردهائی یک ارشادهائی دریافت می‌کنیم که اینها ملاک زندگی اجتماعی و سیاسی ما برای ان سال و سالهای آتی به حساب میاید ما با نارسائی سازمانهای اداری سالهاست که روبرو هستیم این نارسائی چیز تازه‌ای نیست. من یادم است روزی از قول دکتر شاخت متخصصی که آنوقتها روی مسائلی که مصلحت نبود میاوردیم اینجا درحاشیه صلاحیت خودش سوالی از او کردند که سازمانهای اداری ایران را چگونه می‌بینید؟ جواب داد سازمانهای اداری ایران درحالتی هستند که نباید دست به ترکیب آن بزنید مگر آنکه بتوانید چیزی جای آن بگذارید یعنی کی پس و پیش کردن، یک جرح و تعدیل، یک حالتی که به آن حالت رفرم می‌شود گفت این درقالب سازمان‌های اداری شما نمی‌گنجد سازمانهای اداری که برمدار شخصی می‌چرخد افکار و عقاید شخصی از آن بالاگرفته تا پائین ترین سطح حکومت می‌کند. شما برحسب تصادف یک شخص بدی را می‌بینید درراس یک تشکیلاتی در نتیجه تمام تشکیلات وابسته او بداست. شخص با حسن نیتی را می‌بینید تمام تشکیلات وابسته او خوب است. بیائید درسطح خیلی پائین کارهائی را که با مسائل روزمره مردم سروکار دارد همین حالت را دارد کاملا شخصی است ثبات بایگان اداره ثبت دریک اطاق بزرگ درمیان چند هزار پرونده نشسته است (نمایندگان- الان کامپیوتری شده است) تهران شما بلی ولی شهرهای ما نخیر – بله به ثبات می گوئی که پرونده علی آباد را می‌خواهم فوری نردبان می‌گذارد و می‌رود پرونده را می‌آورد و می‌دهد به دست شما، یک سیستم خارق العاده شخصی بعد هم یکسال، دو سال مانده به بازنشستگی یکی میاید زیردستش تا او بازتشسته می‌شود. اگر چندروزی مریض بود باید صبر کرد تا بیاید و کارهایش را انجام بدهد (مظهری – به این میگویند بایگانی سنتی) وقتی یک همچون حالتی در سازمانی پیدا شد آنرا دیگر بارفرم نمی‌شود درست کرد با یک تغییر و تبدیل نمی‌شود درست کرد این انقلاب می‌خواهد انقلاب اداری درمتن اصول انقلابی، شاید آنچه که از همه بیشتر با تنگنا مواجه شد انقلاب اداری است در هر وزارت خانه ویا اداره‌ای کمتر انقلاب اداری بوجود آمد و اینها از تنها چیزی که به نظر احتیاط می‌کردند این کمیته‌های انقلاب اداری بود و نتیجه این شد که نارضائی مردم نارضائی دستگاهها و بالنتیجه فساداداری تا جائی رسید که در ششم بهمن آنچه که بصورت فرمان برای فروزان تر کردن انقلاب شاه و ملت دریافت کردیم مبارزه‌ای بود همه جانبه با فساد اداری. خوب یک وزیر خوب چگونه می‌تواند به تنهائی در وزارت خانه خودش بار این مبارزه با فساد را بدوش بکشد انبوه بازرسان هم اگر ۵۰ نفر باشند به اندهزه ۵۰ نفر و اگر ۱۰۰ نفر باشند به اندازه ۱۰۰ نفر واگر ۵۰۰ نفرباشند به اندازه ۵۰۰ نفر و درهمان حد می‌توانند مبارزه با فساد بکنند. مبارزه با فساد باید حالتی پیداکند که درهر مجلس و محفل که افراد ملت ایران را تشکیل می‌دهند ودر آن مجلس و محفل عضویت دارند کاشف فساد باشند چرا تجسس نکنند؟ آنهم تجسس همه جانبه از طرف تمام ملت ایران اشکال کار ما این استکه منتظریم فقط صدنفر بازرس شاهنشاهی که چشم وگوش شاهنشاه هستند پرده از روی فساد بردارند این وظیفه همه ماست آنچه که در ۶ بهمن صورت یک فرمان صادرشد و آقای نخست وزیر هم تعبیرشان جهاد ملی بود جهاد که با ۱۰ نفر و ۱۵ نفر نمی‌شود. ۳ ماه قبل سرسفره جناب آقای نخست وزیر که از بس تکرار شده مادیگر معتاد شده‌ایم ولی نمک گیر نشده‌ایم. من درآنجا یادداشیت خدمتاشن فرستادم که فلان مامور مالیاتی در فلان استان که اتفاقا آدم ناسالمی هم از نظر مالی نیست اما یک سیاست غلط مالیاتی را پیاده می‌کند. یک موقعی است که دولت ایجاب می‌کند سیاست افزایش مالیاتی را داشته باشد خوب حق هم هست، مردم باید مالیات بدهند. اما یک موقع درصدش بجایی می‌رسد که به ضرر مملکت تمام می‌شود از یک تاجر ۲۳۰ هزار تومان گرفتن درسال بعد ۴ میلیون تومان گرفتن خلاف مصلحت مملکت است. شایددرست باشد اما صحیح نیست.

- تعیین دستور و موقع جلسه آینده – ختم جلسه

۳- تعیین دستور و موقع جلسه آینده – ختم جلسه

رئیس- آقای بنی احمد وقت جلسه تمام شده است با اجازه خانمها و آقایان این جلسه را ختم می‌کنیم. جلسه آینده ساعت ۹ صبح فردا روز چهارشنبه و دستور جلسه ادامه مذاکره در لایحه بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور خواهد بود.

(جلسه در ساعت ۲۴ ختم گردید)

رئیس مجلس شورای ملی – عبدالله ریاضی