مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ بهمن ۱۲۸۹ نشست ۲۱۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوم

درگاه انقلاب مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم


مجلس شورای ملی ۲۸ بهمن ۱۲۸۹ نشست ۲۱۲

مجلس شورای ملی ۲۸ بهمن ۱۲۸۹ نشست ۲۱۲

صورت مذاکرات مشروح روز شنبه ۱۸ شهر صفر المظفر ۱۳۲۹

مجلس دو ساعت و ربع قبل از غروب آفتاب در تحت ریاست آقای ممتاز الدوله تشکیل شد.

صورت مجلس روز پنج شنبه را آقای معاضد الملک قرائت نمودند.

غائبین جلسه قبل، آقا میرزا علی اکبر خان دهخدا بی اجازه- شاهزاده سلیمان میرزا با اجازه- سپه دار اعظم- سردار اسعد- آقا شیخ حسین یزدی در موقع حاضر نشدند.

رئیس- آقای صدر العلماء در باب صورت مجلس فرمایشی دارید؟

صدر العلماء- لوایحی که از طرف مجلس قرار بود برای عتبات فرستاده شود چند جلسه جزء دستور بود می‌خواستم عرض کنم.

رئیس- این راجع به صورت مجلس نیست- این را باید کتباً بخواهید یا در موقعی که دستور گفته می‌شود اظهار بفرمائید- به علاوه جزء دستور هم گذاشته شده است.

(رئیس صورت مجلس را امضاء نمود)

رئیس- بقیه شور دیوان محاسبات.

ماده (۱۴۰) مجدداً قرائت شد.

حاجی سید ابراهیم- در این ماده آن روز خیلی مذاکرات شد ولی چند نکته آن جا ماند و بنده هم اجازه خواسته بودم که عقیده خود را عرض بکنم حالا عرض می‌کنم و آن این بود که بعضی می‌گویند که رئیس دیوان محاسبات را باید مثل وزیر یکی از وزارت خانه‌ها حساب کرد و از این جهت این مبلغ را برای او باید تصویب کرد و هم چنین سایر رؤسای دیگر و بنده این را مخالف بودم و جهت عمده‌اش این بود که با ترتیب انتخابی یا استخدامی‌است اگر ترتیب استخدامی‌است باید ملاحظه کرد که فلان شخص مساوی با فلان رئیس محکمه است حقوقش هم باید مساوی باشد و این هم در صورتی است که ترفیع رتبه داشته باشد اضافه مواجب داشته باشد و چون رئیس دیوان محاسبات و هم چنین اعضای آن این طور نیست قیاس کرن با اعضای گمک و سایر اعضاء قیاس مع الفارق است و با این که ترتیب انتخابی است اگر انتخابی است مثل سایر نمایندگان که انتخاب می‌شوند این‌ها را دیگر نباید ملاحظه کرد که مساوی با رئیس فلان اداره یا محکمه است باید ملاحظه کرد این شخص که انتخاب می‌شود بدون ملاحظه این که چند سال خدمت کرده باشد آن وقت انتخاب بکنند لازم نیست که چند مدتی خدمت کرده باشد آن وقت او را انتخاب بکنند تا آن که وقتی که انتخاب کردند ترفیع رتبه به او بدهند در ترتیب انتخابی نیامد ملاحظه کار و ملاحظه گذران و ملاحظه آن شغل را کرد در هر صورت گمان می‌کنم رئیسی که دیوان محاسبات خواهد بود از این نمایندگانی که در این جا هستند به هیچ وجه نه کارش زیادتر خواهد بود و نه مقامش بالاتر است برای این که بعضی از نمایندگان هستند که از صبح تا شب کار می‌کنند و برای آن‌ها صد تومان تصویب کردیم و باز بعضی‌ها مخالف بودند که زیاد است رئیس دیوان محاسبات هم همین طور انتخابی خواهد بود و حقوقش هم نباید زیادتر از حقوق نمایندگان باشد مقام او را البته باید ملاحظه کرد به حسب مقام و خدمتش ولی چون انتخابی است باید حالش را به قیاس حال نمایندگان ملاحظه کرد نباید ملاحظه کرد که رئیس دیوان محاسبات دارای ده نفر بیست نفر نوکر خواهد بود و با این مقدار چه طور می‌تواند این کار را بکند چنان چه در حال نمایندگانی که انتخابی هستند باید ملاحظه کرد در این صورت بنده عرض می‌کنم که این حقوقی که برای آن‌ها معین شده خیلی زیاد است به علاوه این پیشنهادی که کمیسیون می‌کند باید کمیسیون قوانین مالیه هم که یک اطلاعی از ترتیبات مالیه دارد او هم یک پیشنهادی کرده باشد ک یک میزانی به دست ما آمده باشد یا این که اقلاً در کمیسیون بودجه رفته باشد و در آن نظری کرده باشیم و ملاحظه وضع مالیه را باید کرد تا یک بودجه مرتبی دست ما باشد که از روی آن بودجه مرتب بتوانیم سالی چهل پنجاه هزار تومان مخارج اجرای دیوان محاسبات را تصویب کنیم هیچ یک یک از این‌ها نیست و پیشنهاد وزیر هم در این جا نیست که ما ببینیم چه قدر برای این‌ها تصویب کرده است و به علاوه در بودجه هم که از وزارت مالیه آمده است نصف آن را برای آن‌ها معین کرده است و اشخاصی هم که حالیه در آن جا هستند گمان نمی‌کنم بعد از این بهتر از این‌ها انتخاب بشوند تا به حال این‌ها به همین حقوق راضی بودند مثلاً رئیس دیوان محاسبات صد و چهل تومان داشته است که حالا معاون وزارت مالیه است چند مدت هم صحیحاً مشغول خدمت شده است و از عهده بر آمده است برای این کار هم امثال او را انتخاب خواهیم کرد لهذا بنده عرض می‌کنم یا باید پیشنهاد از وزیر بیاید که اسباب بصیرت ما باشد یا این که به کمیسیون بودجه بیاید که بدانیم از برای یک اداره دیوان محاسبات روی هم رفته سالی پنجاه هزار تومان تصویب می‌توانیم بکنیم یا نمی‌توانیم بنده این ماهی دویست تومان را برای رئیس دیوان محاسبات و هم چنین برای سایر اعضاء زیاد می‌دانم و حالا تا یک میزانی به دست باید باید همان باشد که در بودجه نوشته شده است که تقریباً نصف این چیزی است که این جا نوشته شده است.

فهیم الملک- بنده می‌بینم تمام آن چیزهائی که در روز قبل یک ساعت که مذاکره کردند دارد تجدید می‌شود و بنده عرض می‌کنم که عرض شد که این از طرف وزیر پیشنهاد نشده و به کمیسیون بودجه نرفته است این مطلب مذاکره شد و راپورت سابق اگر ملاحظه بفرمائید خواهید دید که این حقوق با حضور معاون وزارت مالیه فهرست نوشته شد و به کمیسیون این را پیش خود ننوشته است و اما این که می‌فرمائید که همان اشخاص سابق برای این کار خوبند و بهتر از آن‌ها گمان نمی‌کنم که بتوان انتخاب کرد ولو این که با این وظایف معینی که می‌خواهند تشکیل بدهند بنده گمان می‌کنم که خیلی تفاوت دارد با این که تا به حال بوده است بنده صلاح نمی‌دانم جهت آن را حالا عرض می‌کنم بعضی ملاحظات در آن هست خوب است خودتان قدری تأمل بفرمائید که بدانید چه قدر فرق دارد و به علاوه این جا زیادتی خرج نخواسته‌اند یعنی نمی‌گویند که یک پولی بدهید بدون ملاحظه مصرف خرجش مذاکراتی که جلسه قبل شد حالا اگر باید تکرار شود بنده زیادی می‌دانم خوب است دیگر آن مذاکرات تکرار نشود و رأی بگیریم که تکلیف معلوم شود.

حاج شیخ اسدالله- اگر چه بنده عرض دیگری نداشتم لکن باز متعلق به همان عرایض است خوب است این ماده به کمیسیون بودجه برود و می‌فرمایند مذاکرات در این باب خیلی شده است خوب است پیشنهادهائی که در این باب شده است خوانده شود و بنده همین طوری که آقای حاجی ابراهیم عقیده دارند این مبلغ را زیاد می‌دانم پیشنهادهائی که در جلسه گذشته در این خصوص شده متعدد بود حالا اگر خوانده شود تکلیف معلوم می‌شود که یا تصویب می‌شود یا رد می‌شود.

حاج شیخ الرئیس- بنده در جلسه گذشته عقیده خودم را عرض کردم ولی حالا چون اعاده شد مذاکرات ناچارم باز اشاره بکنم به آن چه عرض کرده بودم بنده نظرم به یک نقطه است که اگر نمایندگان دیگر هم با من هم نظر باشند باید تصدیق کنند اگر این دیوان محاسبات و این اداره ای را که توقع تشکیل آن را داریم آن دیوان محاسباتی باشد که همه ملل و دول در سایه تأسیس یک هم چو دیوان محاسباتی منافع و فوائد مملکتی شان می‌توانم بگویم باه‌اندازه است که اگر مواجب‌ها و مقرری‌ها که برای آن‌ها مقرر شده است بنده عرض نمی‌کنم که زیاد است و با کمال جدیت عرض می‌کنم که مواجب را خیلی کم منظور کرده‌اند زیرا آن منافعی که ما از آن دیوان محاسبات در نظر داریم و آن زحماتی که ما از این دیوان محاسبات توقع داریم بنده تصویب می‌کنم و تصدیق می‌کنم همین ماده را که با حضور وزارت مالیه نوشته‌اند و کمیسیون هم آن را با کمال دقت کرده است و مقایسه کردن به نمایندگان و سایر ادارات را قیاس مع الفارق می‌دانم استدعا می‌کنم که رأی بگیرید.

رئیس- به طوری که بعضی از نمایندگان اظهار می‌کنند مذاکره به قدر کفایت شد و پاره‌ای پیشنهادها هم از طرف نمایندگان محترم در جلسه سابق شده بود و عده کافی نبود که رأی بگیریم ببینیم آیا قابل توجه می‌شود یا نه این است که حالا خوانده می‌شود و به یکی یکی آن‌ها رأی گرفته می‌شود که ببینیم آیا قابل توجه مجلس می‌شود یا نه.

(از طرف آقایان لواء‌الدوله و نیرالسلطان و آقا میرزا ابراهیم قمی‌پیشنهاد متحد المالی قرائت شد که برای رئیس دیوان محاسبات در ماهی یک صد و بیست تومان تصویب نمایند).

لواء‌الدوله- تصور نشود که برای ادارات و وزارت خانه‌ها آن مقداری را که پیشنهاد کرده‌اند ابقاء خواهیم داشت این میزانی را که بنده معین کرده‌ام میزان تعدیل است صد و بیست تومان را بنده کم نمی‌دانم و آن‌ها هم که در وزارت خانه‌ها حقوق گزاف می‌برند بعد که به مجلس آمد کم خواهد شد مالیه ما اقتضاء نمی‌کند که این قدر حقوق به آن‌ها بدهیم.

فهیم الملک- بنده در قسمت نمایندگی خود عرض می‌کنم که رئیس دیوان محاسباتی که با صد و بیست تومان بیاید این وظایف و این تکالیف را در عهده بگیرد بنده باز اظهار اعتماد نمی‌توانم بکنم.

وکیل التجار- پیشنهادهائی که می‌شود در پیشنهادها که نمی‌شود تجزیه کرد خود پیشنهاد را رأی بگیرید بعد اگر باید تجزیه شود تجزیه می‌شود این پیشنهادها را باید خواند و در قابل توجه بودن یا نبودنش رأی بگیرید فوراً تکالیف معلوم می‌شود.

فهیم الملک- این طوری که فرمودند نیست زیرا که ما ماده را تجزیه کرده‌ایم و جزء به جزء رأی می‌گیریم حالا در خصوص رئیس است کمیسیون پیشنهادی کرده است و از نمایندگان محترم هم پیشنهادهائی می‌شود در آن خصوص مطلب را ختم می‌کنیم آن وقت می‌رویم بر سر سایرین والا یک مرتبه رأی بگیریم نمی‌شود یکی حقوق رئیس را زیاد می‌داند و حقوق دیگری را کم این طور نمی‌توانیم رأی بگیریم از روی راپورت کمیسیون جزء جزء رأی می‌گیریم.

رئیس- آن روز این جا مذاکره شد که این یک ماده مخصوص است حال در خصوص رئیس کمیسیون دویست تومان پیشنهاد کرده است و آقای لواء‌الدوله صد و بیست تومان حالا به پیشنهاد آقای لواء‌الدوله رأی می‌گیریم ببینیم قابل توجه است یا خیر (مجدداً پیشنهاد آقای لواء‌الدوله قرائت شد).

رئیس- کسانی که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام نمایند (قابل توجه نشد).

(از طرف آقایان نیر السلطان- آقا میرزا ابراهیم قمی- دکتر اسماعیل خان- کاشف- دکتر حاجی رضا خان- پیشنهاد شد که به رئیس یک صد و پنجاه تومان داده شود).

رئیس- این چند نفر که پیشنهاد کرده‌اند صد و پنجاه تومان برای رئیس به یکی که رأی داده شده معلوم است تمامش تصویب شده است به جهت این که همه اش یکی است پس به پیشنهاد آقای نیر السلطان رأی می‌گیریم.

کاشف- به طوری که گفته شد این تصویب خرج نیست این ماده قانونی است و لازم نیست که تجزیه شود.

فهیم الملک- دلیلی که اول آقای کاشف در پیشنهادشان بیان کردند برای این است که با ورقه لازم نیست رأی گرفته شود به قیام و قعود هم می‌شود رأی گرفت ولی تجزیه اش به این جهت خارج نمی‌کند.

رئیس- رأی می‌گیریم بر این پیشنهاد آقای نیر السلطان که برای رئیس صد و پنجاه تومان پیشنهاد کرده‌اند کسانی که قابل توجه می‌دانند قیام نمایند (قابل توجه نشد)

رئیس- حالا رأی می‌گیریم به آن پیشنهادی که از طرف کمیسیون شده است با قیام و قعود کسانی که با پیشنهاد کمیسیون که دویست تومان تصویب کرده موافقند قیام نمایند (تصویب نشد).

آقای فهیم الملک تقاضا کرده‌اند که این ماده برگردد به کمیسیون.

رئیس- این بر می‌گردد به کمیسیون که تجدید نظری در این باب بشود.

آقا میرزا ابراهیم خان- آفای لواء‌الدوله برای رؤسای محاکم صد تومان پیشنهاد کرده‌اند.

بهجت- این یا خرج است یا نیست اگر خرج نیست چرا جزء جزء رأی می‌گیرید اگر خرج است چرا با ورقه رأی نمی‌گیرید من جهت تجزیه کردن یک ماده را و با قیام و قعود رأی گرفتن را نمی‌دانم و این را یک چیز تو درهمی‌می‌بینم ملاحظه کنید ببینید درست عرض می‌کنم یا نه و اگر این خرج است پس باید با ورقه رأی بگیرید ما تجزیه کرده ایم یک ماده را و یک تکه اش را این جا داخل کردن و یک تکه اش را آن جا جهتش را نمی‌دانم.

معزز الملک- در این که این خرج نیست جای شک نیست این لایحه کمیسیون بودجه نیست این فقط یک مقیاس است که از برای حقوق آن‌ها معین می‌شود تا وقتی که جزء بودجه بیاید ممکن نیست پول شود و بعد آن حقوق در لایحه بودجه همه ساله باید بیاید به مجلس ولی در باب این که تجزیه شده است به جهت این است که دارای چند جزء است ممکن نیست که یک مرتبه به تمام رأی گرفته شود این است که جزء به جزء رأی گرفته می‌شود.

آقا میرزا ابراهیم خان- آقایان لواء‌الدوله و نیر السلطان و آقا میرزا ابراهیم قمی‌پیشنهاد کرده‌اند برای رؤسای محاکم صد تومان معین شود.

رئیس- رأی می‌گیریم بر پیشنهاد آقای نیر السلطان که برای رؤسای محاکم صد تومان پیشنهاد کرده‌اند کسانی که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام نمایند (قابل توجه نشد).

رئیس- رأی می‌گیریم پیشنهاد آقای حاج دکتر رضا خان که برای رؤسای محاکم صد و بیست تومان پیشنهاد کرده‌اند کسانی که موافقند قیام نمایند (قابل توجه نشد).

رئیس- حالا رأی می‌گیریم به اصل ماده که از طرف کمیسیون پیشنهاد شده است که صد و پنجاه تومان برای رؤسای محاکم تصویب کرده‌اند.

ارباب کیخسرو- بنده عرض می‌کنم که تمام این‌ها باید به تناسب یکدیگر باشد بعد از این که رئیس کل معلوم نشد که برایش چه قدر قرار می‌دهند میزان حقوق این‌ها معلوم نخواهد شد پس خوب است تمام این‌ها باشد تا حقوق او معلوم شود.

رئیس- به اصل ماده کمیسیون رأی می‌گیریم که صد و پنجاه تومان تصویب کرده‌اند کسانی که با پیشنهاد کمیسیون موافقند قیام نمایند (تصویب شد)

رئیس- پس اگر مخالفی نیست همه این‌ها رجوع به کمیسیون می‌شود که تجدید نظری بشود و بعد بیاید به مجلس.

(آقای فهیم الملک نیز تقاضا کردند که تمام این مواد رجوع شود به کمیسیون).

رئیس- این موادی که از قانون محاسبات رجوع شده است به کمیسیون رفته اصلاح شده و برگشته است حالا خوانده می‌شود.

صورت مواد قانون دیوان محاسبات که در ضمن شور دویم برای اصلاح به کمیسیون ارجاع شد.

ماده ۲۲- شرایط انتخاب شدن برای عضویت دیوان محاسبات به قرار ذیل است.

(۱) تبعیت ایران (۲) سن چهل برای ریاست کل و سن سی اقلاً برای سایر اعضاء (اصلاح کمیسیون) در آخر ماده ۲۲ اضافه شود (۳) شرایط عمومی‌که برای کلیه مستخدمین دولت معین می‌شود.

فهیم الملک- این جا لازمست توضیح داده شود چون بعضی پیشنهادها شده بود از طرف مجلس در این ماده راجع به این که مرتکبین قتل و سرقت و جنایت این‌ها نباید انتخاب شوند و به دلایلی ذکر شد که این گونه شرایط در یک هیئتی که انتخاب آن‌ها از طرف مجلس شورای ملی باید عمل شود در واقع می‌توان گفت یک وهنی است برای مجلس باید ملتفت شد که (۱۲۰) انتخاب شدگان یک ملتی این دقت را باید بفرمایند که این گونه اشخاص را انتخاب نکنند و یک پیشنهادهائی در این باب شده بود و یک ماده اول نوشته بود که همین ماده ۲۲ بود که شرایط انتخاب شوندگان از این قرار است. اول تبعیت ایران ثانیاً سن که سن سی برای کلیه اعضاء این رأی داده شد آن پیشنهادها هم چون قابل توجه بود در کمیسیون لازم شد در آن باب یک اصلاحی بشود این کمیسیون در آن باب این طور رأی می‌دهد که (۳) شرایط عمومی‌است که برای کلیه مستخدمین ادارات دولتی معین می‌شود-‌اما این شرایطی را که قید کرده‌اند برای اشخاصی که در ادارات دولتی مستخدم شوند در کمیسیون قوانین مالیه مطرح است عنقریب راپورت داده خواهد شد به مجلس در آن جا چند شرط کرده‌اند همین که عرض شد که کلیه اشخاصی که باید داخل خدمت بشوند شرایطی از حیث تحصیل و بعضی شرایط اخلاقی از همین قبیل که مذاکره شد عدم مسبوقیت به جنحه و جنایت و قتل و سرقت به علاوه آن شرایطی که مخصوصاً برای هر اداره لازم است دارا باشند آن‌ها هم ذکر خواهد شد که این‌ها شرایط عمومی ‌است در این جا هم ذکر شده که اجزاء دیوان محاسبات هم باید آن شرایط عمومی‌را که سایرین دارا هستند دارا باشند که همان


شرایطی است که به طور خلاصه عرض شد و این شرایط سیم را که ما این جا اضافه کردیم که نقطه نظر آقایان این بود که این جا حکماً قید شود عدم محکومیت به قتل و سرقت و جنایت غرض این بود که آن‌ها به عمل‌ آمده است و باید ملحق شود به آن ماده (۲۲) که در سابق به آن رأی داده شده بود.

حاج شیخ الرئیس- بنده مناقشه معنوی نداشتم لکن خواستم خدمتی به عالم الفاظ کرده باشم که اقلاً را لااقل بنویسند.

دکتر علی خان- گویا مخالفی در این نباشد و بنده هم تائید می‌کنم و در قانون استخدام البته این ملاحظات خواهد شد و عرض می‌کنم که همین ماده آخری که گذشت آن هم راجع به قانون استخدام می‌شود باشد.

(اظهار شد که به دو جزء اولش رأی گرفته نشده است).

فهیم الملک- فقط به این جزء سیم باید رأی گرفته شود به اول ماده رأی گرفته شده است (گفته شد خیر رأی گرفته نشده است).

فهیم الملک- این متعلق به ماده (۲۳) بود چون در آن جا بی محل بود و مناسبتی با آن نداشت منضم به این ماده شد.

رئیس- این جا در صورت مجلس می‌گوید که به کمیسیون اعاده شد به علاوه یک مسئله هم هست که وقتی که یک ماده که جزئیات داشته باشد و رأی به آن‌ها گرفته می‌شود بعد به کلیاتش هم رأی گرفته می‌شود یک ماده هم در نظام نامه داخلی هست حالا چه طور می‌شود به اصلا ین ماده رأی گرفته شده است و حالا به این یک جزء رأی بگیریم این را توضیح بفرمائید.

فهیم الملک- به ماده (۲۲) با آن دو شرط که ذکر شد رأی داده شد و این پیشنهاد که شد مجدداً از طرف آقایان در ضمن ماده (۲۳) بود و بنده همان روز مخصوصاً این مطلب را به آقایان عرض کردم که در ماده (۲۳) شرایط انتخاب شدن است به شرط و آن این است که این اش خاص انتخاب نشوند مگر آن که از شغل اول استعفاء بدهند ولی بعد اختیار دارد که از شغل اول استعفاء بدهند یا از عضویت دیوان محاسبات و این را که این جا ضمیمه کرده‌اند در اول گفتم که راجع است به عدم مسبوقیت به قتل و سرقت و جنایت این ماده ابداً مربوط به آن نیست عرض کردم این ماده را ممکن است رأی بدهیم و بعد به طور ماده الحاقیه ملحق بشود ولی حالا ملاحظه بفرمائید این هیچ مربوط به آن ماده نیست که آن جا نوشته است حالا باید این را رأی بگیریم که یک جزء سیمی‌بشود از ماده (۲۲) حالا اگر تصویب شد می‌شود یک رأی در کلیه ماده (۲۲) گرفت که یک رأی راجع باشد به این یک جزء و رأی دیگر اخیراً راجع به کلیه ماده.

حاجی آقا- ماده (۲۲) راجع به سن رؤسای دیوان محاسبات بوده بنده هم همان طور که فرمودند تصور می‌کنم که نگذشت یعنی قابل توجه شد و ارجاع به کمیسیون شد و البته آن پیشنهاد یک ماده نبوده که ارجاع بشود به کمیسیون یک پیشنهادی شد که سن رؤسای ادارات اعم از رئیس کل و سایرین سی سال باشد و آن قابل توجه شد و رفت به کمیسیون و سایر پیشنهادهای راجع به اصلاح هم برگشت به کمیسیون حالا فرض می‌کنیم در کمیسیون تقطیع کردند آن را از ماده (۲۲) و آن را علیحده قرار داده‌اند که رئیس کل سن چهل سایر رؤسای حاکم سی سال این را باید رأی بگیرید که این را این شکلی که از کمیسیون پیشنهاد شده است تصویب کنیم یا این که به آن طوری که پیشنهاد قابل توجه شد.

رئیس- رأی می‌گیریم به این شکل چون آن ماده که رأی گرفته شده مرکب بود از دو جزء حالا یک جزء اضافه شده است به این جزء هم رأی می‌گیریم به تمام ماده علیحده رأی می‌گیریم مطابق نظام نامه داخلی پس حالا رأی می‌گیریم به این جزء (مجدداً جزء سیم خوانده شد)

رئیس- رأی می‌گیریم به این جزء کسانی که موافقت دارند قیام نمایند (با کثریت تصویب شد)

رئیس- این دفعه رأی گرفته می‌شود به تمام ماده (۲۲) (مجدداً تمام ماده ۲۲ با اصلاح اقلاً به لااقل قرائت شد).

حاجی آقا- بنده عرض کردم باز مکرر عرض می‌کنم که این ماده ماده ای نیست که از کمیسیون به مجلس‌امده این بود که سن رئیس کل چهل و سن سایرین سی سال باشد ولی در مجلس یک ماده پیشنهاد کرده‌اند که سن تمام رؤساء چه رئیس کل و چه سایر رؤساء و اجزاء همه سی سال باشد و آن قابل توجه شد و برگشت به کمیسیون ولی کمیسیون عقیده اش درباره رئیس کل تغییر نکرده است حالا خوب است اول به پیشنهاد کمیسیون رأی بگیریم و بعد در آن پیشنهاد.

فهیم الملک- بنده تصور می‌کنم که این مواد را چنان چه الان هم در صورت مجلس گفتند رأی داده شده است و صورت مجلس را گرفتم و نشان دادم که رأی داده شده است در این صورت استدعا می‌کنم که تکرار نفرمائید.

رئیس- رأی می‌گیریم به تمام ماده (۲۲) کسانی که موافقند قیام نمایند.

(با کثریت تصویب شد)

ماده ۲۳- که ارجاع به کمیسیون شده بود این طور راپورت داده است که عین راپورت اولی کمیسیون ابقاء شده.

عین راپورت اولی- اشخاص ذیل از عضویت دیوان محاسبات محرومند مگر در صورتی که پس از قبول عضویت دیوان مزبور از شغل خود استعفاء دهند (۱) کسانی که دارای شغل دولتی بوده و یا متصدی یکی از معاملات دولتی باشند ۲- نمایندگان مجلس شورای ملی و اعضای انجمن‌های ایالتی و ولایتی و بلدی.

آقا میرزا احمد- نسبت به اعضای سنا و مجلس شورای ملی مخصوصاً مجلس شورای ملی بی محل است و نوشتنش در این جا زیادی است.

حاج آقا- در قانون اساسی نوشته شده است که موظفاً نمی‌توانند داخل شوند و ما دیدیم که خیلی از اعضای مجلس شورای ملی این ماده را دست آویز کردند و در خیلی از ادارات دولتی مشغول کار شدند و باید جلوگیری بشود که از اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنا در ادارات هیچ نباید باشند از این جهت مخصوصاً باید این جا قید شودکه به هیچ وجه نمی‌توانند داخل در ادارات دولتی بشوند و صاحب شغلی باشند.

رئیس- رأی می‌گیریم بر این ماده (۲۳) کسانی که این ماده را به طوری که راپورت داده شده است تصویب می‌کنند قیام نمایند (با کثریت تصویب شد)

ایضاً کمیسیون راپورت داده است که (بعد از ماده ۳۰ این ماده اضافه شود) به این عبارت-درجات مؤاخذه را مجلس عمومی‌دیوان محاسبات در نظام نامه داخلی دیوان معین خواهد کرد این درجات از دفعه ثانی به بعد مستلزم کسر مقداری از مقرری خواهد بود که حداقل آن یک سدس و حداکثر آن نصف مقرری مزبور باشد.

رئیس- این را به ترتیب ماده علیحده پیشنهاد می‌کنند یا آن که جزء ماده پیش است.

فهیم الملک- راجع به ترتیب مؤاخذه و انفصال و غیره که در ماده (۳۰) ذکر شده و ماده (۳۱) که مؤاخذاتی داده‌اند به رئیس کل مذاکره شد و بعضی پیشنهادها از طرف آقایان شد راجع به این قسمتی که نوشته‌اند راجع به این که این ترتیب مؤاخذات را معین کنند و بنویسند و بعد تقاضا شد که آن پیشنهادها رجوع شود به کمیسیون و به آن ماده (۳۱) هم رأی داده نشد که آن پیشنهادها را کمیسیون نظر کند و از روی ماده (۳۱) این یک ماده لازم بود در وسط اضافه شود این بود که این ماده اضافه شده است که یک ماده علیحده باشد بین این دو ماده نه این که جزء ماده (۳۰) باشد.

حاج وکیل الرعایا- آقای مخبر را مسبوق بفرمائید که این نصف و ثلث و ربع که کسر می‌شود از حقوق سالیانه است یا ماهیانه است.

فهیم الملک- از حقوق ماهیانه است.

افتخار الواعظین- این ماده الحاقیه نوشته درجات از دفعه ثانی به بعد مستلزم کسر مقداری از مقرری خواهد بود- بنده نمی‌دانم این جا چرا باید جزء قانون نوشته شود این جزء نظام نامه داخلی است و قانون عمومی‌مستخدمین هر شکلی که مصلحت می‌داند خواهد نوشت و جزء قانون دیوان محاسبات بودنش را بنده صحیح نمی‌دانم.

فهیم الملک- فرمایشی که آقای افتخار الواعظین فرمودند تصور می‌کنم که خودشان هم بودند در جزء آقایانی که در وقت خواندن ماده (۳۱) و (۳۰) بعضی مذاکرات شد که چرا این جا قید نکرده‌اند که ترتیب مؤاخذه را مطابق ترتیبی که در نظام نامه معین خواهند کرد خواهد بود و برای همین هم برگشت به کمیسیون حالا به عکس او می‌فرمایند که چرا نوشته شده است پس می‌پرسیم که دو مرتبه به خلاف آن به کمیسیون رجوع شود.

بهجت- این ماده به نظر بنده باید دو جزء بشود یکی درجات مؤاخذه ست و یکی هم از آن جائی که شروع می‌شود به مجازاتی که برای آن‌ها معین می‌شود عقیده بنده این است که این دو ماده است و دو جزء متصل است.

ارباب کیخسرو- اظهاراتی که آقای افتخار الواعظین فرمودند اگر رجوع به ماده (۳۰) و (۳۱) می‌فرمودند رفع اشکال شان می‌شد که در آن‌ها مؤاخذه را معین کرده است نهایت در آن روز ایراد شد که برای مؤاخذه باید یک درجه قرار بدهند که تعیین


بشود این بود که به کمیسیون رجوع شود و به کمیسیون درجاتش را معین کرده است.

حاجی سید ابراهیم- این جا یا باید نوشت که درجات مؤاخذه راجع به نظام نامه داخله است یا این که باید معین کرد این هم ارجاع کرده است و هم خودش معین کرده است یا باید معین کرد که مستلزم کسر حقوق است یا باید نوشت که مطابق آن چه در نظامنامه داخله معین خواهند کرد.

حاجی وکیل‌الرعایا- بنده تصور می‌کنم که خیلی کار خوبی کرده‌اند که اقل و اکثر را معین کرده‌اند برای آن که نمی‌شود این قدر اعتبار داد به آن‌ها که حداقل و اکثرش را بشناسند.

سلیمان میرزا- گمان می‌کنم که این ماده ماده جدیدی است که‌امده به طوری که نوشته‌اند و مطابق قانون باید که شور در آن بشود پس این شور اولش را نباید رأی بگیریم مثل سایر مواد و باید بگوئیم مذاکره کافی است و ثانیاً بیاید مجلس آن وقت رأی بگیریم تعاونی ندارد یا ماده الحاقیه با ماده علیحده این باید دو شور در آن بشود.

فهیم الملک- عرض می‌شود این یک چیزی نیست که مستقیماً الحاق شده باشد این از قبیل اصلاحاتی است که پیشنهاد می‌شود به کمیسیون و مجدداً می‌آورند و رأی می‌گیرند این هم از همان قبیل اصلاحاتی است که رجوع شده است به کمیسیون و حالا برگشته است آیا هیچ گفته شده است که در اصلاحاتی که می‌شود باید دو شور شود.

سلیمان میرزا- بنده از مخبر کمیسیون استدعا می‌کنم که تصور نفرمایند هر کس که مخبر کمیسیون شد باید حکم بکند که هر چه از کمیسیون‌امد همان را ملزم باشند که بقبولاند و می‌خواستم سئوال بکنم که این واقع می‌شود ما بین (۳۰) و (۲۱) و بعد از آن که چاپ می‌شود لابد یک نمره روی آن می‌گذارند اگر در ذیل باشد صحیح است و اگر نمره (۳۱) و (۳۲) و (۳۳) بشود صحیح نیست و آن قانون باید مجری بشود و باید دو شور بشود شور اول مذاکره در آن کافی بشود و شور دوم رأی گرفته شود و این نظام نامه داخلی است و گویا هیچ جای اشکال نیست بنده یک اخطاری کردم ولو این که در اقلیت واقع باشم.

رئیس- اگر ماده جدیدی باشد همین طور است دو شور لازم دارد.

فهیم الملک- جواب قسمت اول شاهزاده را بنده عرض نمی‌کنم ولی در قسمت ثانی عرض می‌کنم که این شور دوم است برای این که در ضمن شور اول راجع به این مطلب پیشنهادها شد و این که می‌فرمایند این شور اول او است عرض می‌کنم اگر اصلاحاتی که شده است می‌فرمائید در او دو شور شود این مطلبی است ولی اصلاحات همیشه بر می‌گردد به کمیسیون چه در ضمن شور اول و چه در ضمن شور دوم بعد از آن مجلس رأی می‌گیرد.

آقا میرزا اسدالله خان- بنده برای این که این ماده بگذرد و قانون دیوان محاسبات برای این ماده تعطیل نشود تقاضای فوریت این ماده را می‌کنم.

رئیس- رأی می‌گیریم به این ماده الحاقیه کسانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (با کثریت تصویب شد).

راپورت ثانی کمیسیون- ماده ۳۱ راپورت کمیسیون عیناً تصویب شده.

ماده ۳۱- ممیزینی که در انجام‌امور کوتاهی می‌نمایند رئیس کل حق مؤاخذه را از آن‌ها خواهد داشت و در صورت تکرار با حضور اولیای محاکم بازخواست خواهد شد.

کاشف- در این ماده سابقاً هم گفته شد یعنی بنده این جا اظهار کردم که لفظ بازخواست هیچ معنی ندارد بازخواست می‌کند یعنی چه این را خوب است توضیح بکنند که چه خواهد بود.

بهجت- فرق ما بین بازخواست و مؤاخذه را معلوم بفرمائید در صورتی که تکرار کند بازخواست خواهد شد یعنی چه مؤاخذه همان بازخواست است.

فهیم الملک- هر دو یکی است اولی را رئیس خودش تنها مؤاخذه می‌کند دومی‌را با حضور رؤساء.

رئیس- رأی می‌گیریم بر این ماده (۳۱) کسانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (با کثریت تصویب شد).

راپورت کمیسیون- این ماده بعد از ماده (۳۷) اضافه شود، مطابق ماده (۲۹) از پیشنهاد وزیر پس از وضع قانونی برای تصویب صاحبان جمع دیوان محاسبات مراقب خواهد بود که صاحبان جمع مطابق شرایط مقرره معین شوند.

فهیم الملک- این راه هم عرض می‌کنم که نفرمائید این پیشنهاد جدیدی است در این شور بعضی پیشنهادها شده بود راجع به ضمانت صاحب جمع‌ها که ضامن بدهند وجهی وجه الضمان بگذارند کمیسیون به ملاحظه این که دید عجالتاً این کار ممکن نیست به موقع اجرا گذارده شود و قانون مفصل تری لازم دارد و هم چو صلاح دانسته بود که این ماده حذف شود در شور اول گذشت و در شور دویم به حذفش رأی ندادند و بعضی پیشنهادها شد که یک ماده ای نوشته شود که بعداز وضع قانون به عملیات موافق آن در حق اعضاء رفتار شود این بود که آن پیشنهاد شد و قابل توجه شد و این راپورت را کمیسیون داده است.

کاشف- لطفاً تضمین شوند غلط است باید تضمینات بدهند نوشته شود.

فهیم الملک- تضمین شوند یعنی ضامن بدهند.

رئیس- رأی می‌گیریم بر این ماده موابق راپورت کمیسیون که بعد از ماده (۳۷) اضافه شود کسانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (با کثریت تصویب شد).

راپورت کمیسیون- ماده (۶۲) هر گاه مدتی که از طرف دیوان محاسبات معین شده و منقضی شود و صاحب جمع مزبور صورت حساب را تسلیم ننماید دیوان محاسبات می‌تواند به جرم این تأخیر او را محکوم به یک جزای نقدی نماید که از نصف مواجب و مدد معاش سالیانه او متجاوز نباشد و نیز می‌تواند نسبت به اهمیت موقع انفصال موقتی یا عزل دائمی‌او را از وزارت متبوعه اش بخواهد و هر گاه صاحب جمع مذکور مواجب و مدد معاش دولتی نداشته باشد در اول خدمت ملتزم می‌شود که در صورت تخلف از مقررات مواد (۶۰) و (۶۱) مبلغی که متجاوز از پانصد تومان نباشد بپردازد و تعیین این مبلغ را به نظر دیوان محاسبات واگذار می‌نماید این تنبیهات با شرایط نظارت و ریاستی که ادارات دولتی به مأمورین خود دارند منافات نخواهد داشت اگر چنان چه صاحب جمع باز هم از ارائه حساب‌امتناع نماید به حکم دیوان محاسبات حساب صاحب جمع به اهتمام مدعی العموم مرتب در دیوان محاسبات تسلیم می‌شود که پس از رسیدگی درباره آن حکم صادر کند هر نوع مخارجی که از این بابت حاصل شود به عهده صاحب جمع است.

حاجی شیخ علی- یک جمله در این جا بود که بنده در شور اول عرض کردم و باز هم به حال خود باقی است و بنده نفهمیدم که این جمله موضوعش چیست که نوشته شده هر گاه صاحب جمع مذکور مواجب و مدد معاش دولتی نداشته باشد بنده هر چه فکر کردم که یک صاحب جمعی پیدا شود که جمع دولت به او بشود که مواجب و مدد معاش نداشته باشد هم چو کسی کجا خواهد بود نفهمیدم ممکن است که در اداره ای باشد و از بابت این جمعی که به او می‌دهند از آن بابت مدد معاش نداشته باشد مثل این که تمبری بدهند به یک کارگذاری و از این حیث که تمبر با او است آن کارگذاری در اداره وزارت خانه مثلاً مدد معاش و گذران نداشته باشد ولی هیچ دیده نشده است که کسی جمع دولتی با او باشد و صاحب جمع شده باشد به هیچ وجه عدد معاش نداشته باشد باز خوب است که این جا مدد معاش دولتی می‌نویسند در صورتی که مدد معاش دولتی نداشته باشد از هر راهی که به او می‌رسد از همان راه کسر می‌شود و نباید در قانون نوشت که یک صاحب جمعی بیاید مستخدم بشود و به هیچ وجه مواجب نداشته باشد پس چنین آدمی‌که مستخدم باشد و مدد معاش نداشته باشد مواجب هم نداشته باشد چه طور مشغول خدمات دولتی خواهد بود.

فهیم الملک- بنده در خاطر دارم که حضرتعالی در این ماده ایرادی کرده باشید عود به کمیسیون راجع به آن ترتیب التزام شرعی بود قبل از رجوع به کمیسیون ذکر شده بود که اگر مواجب و مدد معاش نداشته باشد نظر به این بود که اگر در یک جائی مأمور دولتی باشد و یک مأموریتی هم از طرف وزارت مالیه به آن‌ها رجوع شود به مناسبت این که خودشان در خدمت دولت هستند و این کارشان هم ضمیمه کار اول است به این جهت حقوقی به آن‌ها داده نمی‌شود که جریمه بگیرند ولی به آن طوری که آقای حاج‌امام جمعه فرمودند آن مطلب تا یک ‌اندازه شرعی نبود و می‌بایستی قبل از وقت به آن مبلغی که در صورت تخلف محکوم می‌شود ملتزم شده باشند این بود که


که کمیسیون در موقع تجدید نظر او را تعمیم داد که وقتی که حساب را ندادند و موقع معین مطابق ماده ۶۰ و ۶۱ مقتضی شد باید حقوق دولتی او کسر شود یا این که در صورت نداشتن حقوق دولتی بر حسب التزام مبلغی که متجاوز از پانصد تومان نباشد بپردازد اعم از این که از حیث این خدمت باشد یا خدمت دیگر حالا می‌فرمائید که چه طور می‌شود که یک شخصی بیاید صاحب جمع یا مستخدم دولت بشود و حقوق دولتی نداشته باشد در یک محلی فرض بفرمائید در شیراز و سبزوار یک صاحب جمعی یک پولی می‌خواهد بدهد به دولت و یک صاحب جمعی هم ندارند آن وقت به یک تاجری یک حواله می‌خواهند بدهند هیچ لازم نیست که یک نفر مأمور مالیه آن جا بگذارند اداره مالیه قرار می‌گذارد با یک نفر تاجر که آن پول را آن جا بگیرد و این جا به حواله دولت بپردازد چون حوالجات شان در آن محل یک طوری است که داد و سند زیاد ندارند و در یک محلی که اهمیت فوق العاده نداشته باشد یک شخص تاجری در آن جا یا یک نفر از اهل محل متعهد می‌شود که حقوق دولتی را به او بپردازد و وجوهی که از این بابت بار عاید دارد دولت در مرکز دریافت دارد و مسلم است این طور اشخاص می‌خواهند حتی الامکان داخل معاملات دولت باشند و مدد معاش ندارند بلکه حساب جاری با دولت پیدا می‌کنند و ممکن است یک وقت خزانه از آن‌ها طلب کار باشد و ممکن است نه آن‌ها از خزانه طلب کار باشند در این صورت باید یک التزامی‌قبل از وقت بدهند که اگر حساب شان را ندادند یک وجهی به موجب این التزام به دولت بدهند این فقط نسبت به این قسمت از اشخاص نوشته شده است و می‌دانید که عمده این قبیل اشخاص کم خواهد بود دست وزارت مالیه و دیوان محاسبات باز است که اشخاصی که در خدمت هستند اعم از این که مأمور مالیه باشند یا نباشند وقتی که تخلف کرد بالطبع از حقوق آن‌ها کسر خواهد شد و اگر در تمام ایران صد نفر یا ۵۰ نفر پیدا شد که حقوق دولتی نداشته باشد به آن شکل ملتزم خواهد شد و به آن شکلی که التزام می‌دهند قبل از وقت از عهده بر می‌آیند.

آقا محمد بروجردی- فقط در این عبارت که دیوان محاسبات به جرم این تأخیر او را به یک جزای نقدی محکوم نماید مقصود رئیس است آن هم به اتفاق یا با کثریت.

فهیم الملک- ترتیب آن مسئله اولیه در مواد راجع به حساب‌هایشان که طلب کار باشند یا بدهکار باشند در جای خودش ذکر شد.

آقا سید حسن مدرس- یک مصداق از یک کلی در این جا ذکر فرمودند به واسطه استعلام مطلب عرض می‌کنم که جزای نقدی درست نیست دروغ است کمیسیون‌ها و غیر کمیسیون‌ها ملتفت باشند که جزای نقدی دروغ است ولو عامل مفت ملتزم هم بشود چیزی به گردنش نیست آن کسی که عامل مفت رامی‌گیرد خوش باید تضمین بکند آن کسی که به عوض خدمت می‌کند ممکن است ملتزمش کرد یا عزلش کرد لکن آن کسی که می‌آید که مجاناً کاری را برای شما صورت بدهد و بعد صورت نداد حالا که نداد هزار تومان باید بدهد این دروغ است و بی جا است یعنی موافق قوانین مذهبی به هیچ قسم نمی‌شود محکوم کرد او را لهذا اگر قرار بگذارند که اگر خیانت کرد یک خدمت گزاری ابداً مواجب به او ندهند یا ابداً معزولش کنند یعنی آن مواجبی که قرار داده‌اند لکن آن که مجاناً‌امده قبول یک خدمتی را کرده و ملتزم شده اگر خیانت کرد جریمه بدهد این درست نیست ولو ملتزم بشود به صیغه التزام و کلیت این مطلب باید در اذهان باشد که جزای نقدی به هیچ وجه من الوجوه قابل صحت نیست مگر این که از آن مواجب که قرار می‌دهند کسر بکنند که اگر ده سال خدمت کرد و آن آخر ده سال یک خیانت کرد آن آخر ده سال حقوق ده ساله اش را قرار بدهند این می‌شود.

حاج سید ابراهیم- اولاً یک جوابی از آقای حاجی شیخ علی می‌خواهم بدهم و یک مثلی می‌زنم به یک مطلبی که ما الان مبتلای به آن هستیم کمپانی خالصه الان صاحب جمع است و این یکی از صاحب جمع‌های دولتی است که هیچ مدد معاش و مواجب ندارد و به همین جهت عرض می‌کنم که این قید را که مبلغی متجاوز از پانصد تومان نباشد بپردازد باید برداشت به جهت این که کمپانی خالصجات صورت جمع نمی‌دهد و ده هزار تومان مال دولت را هم خورده است این اهمیتی ندارد پس این قید را که از پانصد تومان متجاوز نباشد باید‌انداخت و باید که بسته به نظر دیوان محاسبات باشد و‌اما این که آقا فرمودند عقیده بنده چون در این بود که این‌ها ترتیبات اداری و‌امور عرفی است و نباید ملاحظه کرد که شرع در این جا چه معین کرده است و گفت که حد شرعیش در این جا چه چیز است از این جهت اظهار عقیده در این جا نمی‌کنم و اگر بنا شود که شرعی باشد البته نظر ایشان صحیح است و باید این ملاحظه را کرد ولی این قید پانصد تومان زیاد است و باید این را راجع کرد به ترتیب اداری و عرفی به جهت این که این مثل سایر ترتیبات دیگرشان است و راجع به نظام نامه داخلی مثل این که یک ساعت به غروب مانده زنگ بزنند تا مرخص شوند این هم‌امورات عرفی و اداری است که خود رئیس آن‌ها قرار می‌دهد یا خود دیوان محاسبات این حدود را برای عمل اداری قرار می‌دهد چون صاحبان جمع هم البته از مستخدمین مالیه هستند سایر مستخدمین وزارت مالیه البته برای تخلف این‌ها از آن دستور العمل معامله یا نظام نامه یک حدودی لازم است که وزارت مالیه به دست شان می‌دهد که اسمش مجاز است معامله است این یک قسمت از نظام نامه داخلی است که یک حدودی برای آن‌ها قرار بدهد که از آن حدود تخلف نکند و جلوگیری از تفریط مال دولت بشود و این دخلی به حدود شرعی ندارد.

حاجی شیخ اسدالله- در این مطلب کاملاً بنده تصدیق فرمایش آقا را دارم و بیانات آقای حاجی سید ابراهیم را رد می‌کنم در این موضوع داخل مذاکره نمی‌شوم به جهت این که کاملاً بیان فرمودند که دیگر محتاج به به بیان ثانوی نیست لکن اشکال دیگری به نظر می‌آید و آن این است که در این جا می‌نویسد که اگر چنان چه صاحب جمع حساب خود را در مرتبه اول و ثانی ندهد مدعی العموم حساب او را مرتب کرده به دیوان محاسبات بدهد در صورتی که صاحب جمع به هیچ وجه صورت حساب نداد بنده می‌خواستم بدانم از روی چه میزانی و از روی چه ترتیب مدعی العموم حساب او را مرتب می‌کند و به حساب رسیدگی می‌کند.

فهیم الملک- آقای حاج سید ابراهیم تشبیه کردند صاحب جمع را به مستأجر خالصجات یا آن که مستأجر به کلی مباینت دارد با مباشر مالیه آن‌ها یک قراردادی دارند و یک اجاره دارند که آن هیچ مربوط به عمل صاحب جمع نیست چون در عمل مباشرین مالیه معمول است که یک مباشری را می‌فرستند به یک نقطه لکن یک مواجبی برای او قرار نمی‌گذارند این یک مواجب معینی ندارد ممکن است صد تومان وصول کند پنجاه تومان بگیرد ممکن است هزار تومان وصول کند باز هم پنجاه تومان بگیرد یک میزان معینی نیست که از روی آن بتوانند قرار بدهند که از چه میزانی حواله گرفت یک قراری نمی‌گذارند ولی معین نیست ممکن است صدی پنج بگیرد برای خودش ممکن است چیزی نگیرد و‌اما راجع به فرمایش آقای حاج شیخ اسدالله چون فرمودند مدعی العموم حساب صاحب را جمع می‌کند و به دیوان محاسبات می‌دهد یا آن که صاحب جمع صورت به دیوان محاسبات نداده در محاسبات مالیه صورت حساب را کلیتاً دارد زیرا که هیچ خرجی بدون تصویب دیوان محاسبات نخواهد شد صورت در محاسبات وزارت مالیه هست از روی دفتر مالیه یعنی از روی دفتر کلی که کلیه مخارج مصوبه در آن جا خواهد بود اگر صاحب جمع صورت نداده چون از نظر دیوان محاسبات باید حواله‌های او بگذرد تا برسد به وزارت مالیه پس صورت حساب‌های آن‌ها در وزارت مالیه خواهد بود هر وقت در دادن حساب تعویق افتاد مدعی العموم می‌رود به وزارت مالیه صورت حساب آن را می‌خواهد و اگر این ترتیب ضرری دارد برای مباشر تقصیر خود او است که کوتاهی کرده است در دادن حساب خویش.

وکیل التجار- بنده گمان می‌کنم که نباید ما این قدر مذاکره کنیم در یک عبارتی که از روی سهو و نسیان نوشته است اصل صاحب جمع عبارت از یک شخصی است که یک مقداری مالیات دولت را وصول و جمع می‌کند و در مقابل یک حقوقی هم می‌گیرد این هم مسلم است که بدون مواجب نیست اگر می‌گویند جمع دیگری می‌شود آن صراف است دخلی به مباشر دولتی ندارد اگر یک صرافی هست که مالیات دولت جمع او بشود و مباشرت در معاملات دولتی نکند او آن صاحب جمعی که مقصود دیوان محاسبات است نیست یا مستأجر باز آن چیزی که مقصود ما از لفظ صاحب جمع آن کسی است که یک مقداری مالیات نزد او جمع می‌شود حالا آن یک عبارتی است آن جا نوشته شده است لازم نیست این قدر دقت کنند.

(وزراء‌امدند)

افتخار الواعظین- بنده عرض می‌کنم برای رفع اشتباه آقای وکیل التجار که آن صراف‌هائی هم که پول دولت پیش آن‌ها جمع می‌شود که به شکار


مالیه مثلاً در مرکز ایالات به ولایات می‌سپارد که مباشرین ولایات پول بفرستند به مرکز ایالت پیش فلان صرافی که در مرکز ایالت است و حوالجاتی که داده می‌شود او هم یکی از صاحب جمع‌هاست به جهت این که مثلاً با پیشکار مالیه خراسان در مشهد قرار می‌گذارد یا یکی از صراف‌های بزرگ که مأمورین مالیه اطراف خراسان پول‌ها را پیش او بفرستند و حواله هم به و داده می‌شود پس او صاحب جمع است و لکن مواجب و حقوقی هم از این کار به او داده می‌شود بلکه فایده که از این کار برای او هست همان فایده صرافی است و بنده می‌خواستم این جا عرض کنم که فرمایش آقا را تصدیق دارد که کسی بخواهد مجاناً خدمتی را برای دولت انجام دهد نمی‌توان به او گفت که پیش از تخلف شما باید محکوم به یک یک جزای نقدی هم بشوید حتی فرمودند در صورت التزام و تعهد هم نباید چیزی بدهند بنده عرض می‌کنم‌اما صاحب جمع‌هائی که از طرف دولت مواجب و حقوق دارند اگر در موقع ارائه حساب از دادن حساب خودشان یک تخلفی می‌کنند فرمودند از حقوقی که به آن‌ها دادهشود به آن‌ها نخواهد داد یا آن که حقوقی که به آن‌ها داده شده است پس خواهند گرفت ولی برای کسانی که فقط به همان قناعت می‌کند که صاحب جمع دولت می‌شوند و یک مواجب مخصوص به ازاء این عمل از دولت نمی‌گیرند عرض می‌کنم صحیح است و تصدیق می‌کنم که نمی‌شود از آن‌ها جزای نقدی گرفت ولی به هر شکلی از اشکال که هست برای آن‌ها باید جزائی قرار بدهیم والا آن‌ها اگر بدانند که صاحب جمع دولت واقع می‌شوند و قریب چهار صد هزار تومان پول دولت پیش او می‌آید و به او بدهند در صورتی که حساب از او می‌خواهند ممکن است که اهمال و این ماه و آن ماه بکند و به دفع الوقت بگذراند و صورت حساب ندهند و چون مواجب نداشته محکوم به چیزی هم نخواهد شد و اگر بدانند بعضی از صاحبان جمع این مسئله را بنده عرض می‌کنم که خیلی احتمال می‌دهم که ممکن است که مالیات دولت که جمع این‌ها شده است نفعش از میان می‌رود و عرض می‌کنم به هر شکلی از اشکال که مطابق با شرع مطهر هم باشد باید برای آن‌ها یک مجازاتی قرار داد برای مصون بودن مالیه دولت و برای آن که بیت‌المال و مال دولت از میان نرود.

حاج‌امام جمعه- آقای افتخار الواعظین هم چو مطلب را تخمین کرد که آدم هم چو تصور می‌کند که اگر این مطلب نوشته شده بود مالیات دولت به کلی زمین خواهد خورد و ابداً این طور نیست اشخاصی که متصدی‌امور دولتی می‌شوند دو جور است هیچ کس در آن جا کار مفت نمی‌کند یا باید مواجب گیرد و در مقابل آن مواجب کار بکند یا باید مثل آقایان سابق یک اسمی‌از دولت رویش بگذارند و برود مردم را بچاپد قسم سیمی‌هم ممکن است آن روز هم آقای مخبر گفت خیلی کم یک نفر پیدا می‌شود که بیاید محض شرافت خدمت دولت را به عهده بگیرد و یک کاری را مستقیماً و متصدی شود این را باید ملتفت شد که این آقا ما بین صاحب جمع و سراف فرق نگذاشت صراف یا صاحب جمع خیلی تفاوت دارد صاحب جمع کسی است که مالیه دولت و‌اموال دیوان به او سپرده شده است ولی صراف مال دولت به او سپرده نشده است و ابداً هم طرف با دولت نیست طرف دولت آن کسی است که مثل دولت به او سپرده شده است حالا‌امدیم به سر آن کسی که به او سپرده شده است و تخلف کرده است اگر وظیفه ار چنان چه‌امیدوارم که انشاءالله بعد از این عمل‌ها وظیفه داشته باشد بدون وظیفه نباشد اگر وظیفه دارد وظیفه او را کم می‌کنند نصف یا ثلث این موافق با شرع است در کمیسیون هم تصویب کرده‌اند‌امدیم بر سر آن فرضی که هیچ حقوق ندارد و فرض می‌کنیم که انشاءالله بعد از این عهد سابق و جاهلیت را فراموش کرده ایم که به یک کسی کاری بدهیم به جهت این که می‌رود همه مردم را بچاپد چنان چه دیدید به جهت اشراف حاصل شده است آن وقت جزای او نیست ک قرار بگذارند که کسی که این تقلب را کرده است و پنج سال ده سال مستقلاً‌امر دولت بود از کار خلع شود این یک مجازاتی است صحیح و درست حالا در تمام مملکت اگر کنجکاوی بیاید یک نفر پیدا نخواهد شد که بدون وظیفه بیاید یک کای از‌امور دولت مستقلاً بشود بعد از آن تخلف کند که بنویسیم بیایند پانصد تومان یا چه قدر جزای نقدی بگیریم بنده گمانم این است که از برای این طرف معدوم ابداً لازم نیست این جا بنویسیم آقایانی که التزام دادند مثلاً باید بگوئیم وقتی که پول گرفتیم به قدری به گردنش بزنند که بگویند حلال شما باشد این هم دویمی‌بشود پس این را همان طور که آن روز هم عرض کردم باز هم عرض می‌کنم که او را تبدیل کنند به خلع این آدم پنج سال ده سال به قدری که تقصیر کرده است نتواند دیگر متصدی‌امور دولتی بشود.

حاجی آقا- بنده اگر چه همان وقت اذن خواستم و نمی‌دانم چه شد ولی در این نمره مواد خواهش می‌کنم از آقای مخبر که چون بنده هم عضو کمیسیون هستم به بنده واگذار کنند که تا به آن ترتیبی که در کمیسیون گذشته بود و نظر اعضاء مطابق ترتیبات شرعی است بیانش را بکنم تا این که اسباب اشتباه نشود بنده تصدیق می‌کنم نظریات آقای حاج‌امام جمعه و آقای آقا سید حسن مدرس صحیح می‌فرمایند در مقابل عمل بلا اجرت چیزی نمی‌شود گرفت اگر عمل صرف به جائی و صرف احسان باشد البته کسی نمی‌تواند از او یک جریمه بگیرد که چرا این کر را نکرد فرض او می‌خواهد لطفاً یک کاری را برای من انجام بدهد بعد که نداد یک جریمه بگیریم که چرا برای من این کار را انجام نداده ولی تمام‌امور و موارد این طور نیست که من باب احسان باشد تا از آن ملاک شرعی تا بیایم چه بسا اعمالی که در مقابل اقدام به آن یک چیزی به او می‌دهند به واسطه این که در نظر عقلا و نظر عرف ممکن است در مقابل اقدام به آن عمل و متکفل بودن آن عمل خودش یک مازائی داشته باشد که در نظر عقلا خیلی همیت دارد که تعبیر فرمودند آقای حاجی‌امام جمعه به این که یک شرافتی فرض کنند اگر عمل هم چو عملی باشد که نه صرف احسان باشد من باب آن نظری که در عرف عقلا می‌شود یک ترتیبی باید برایش داد که علاوه بر این که یک جزائی برای او قرار داد می‌توان در مقابلش یک چیزی هم چون فلان شخص که مستقلاً این کار است می‌توان چیزی از او گرفت و این کار را به او داد مثلاً نمایندگی ملت یک کار بست که با این که زحمت دارد ممکن است که در مقابل تقلا این‌امر خطیر یک چیزی هم محض افتخار بدهد و چیزی هم نگیرد پس اعمال همه اش صرف همان محض احسان نیست و ممکن است یک چنین عملی باشد که یک ما به ازائی در نظر عقلا داشته باشد آن وقت همان طور که اجرت دارد ما می‌توانیم تقیص کنیم از اجرتش و در مقامی‌که اجرت نداشته باشد ما می‌توانیم در خصوص در این ایام و در این ملاک خیلی اتفاق می‌افتد که شاید مستخدم دولت می‌شوند لکن نه از این جهت از جهت دیگر مستخدم دولت هستند و از این جهت مواجب ندارند آن وقت دولت اگر یک جزائی برای آن‌ها قرار داد من حالا حکماً نمی‌گویم باید چرا و این طور قرار داد ولی مدافعه می‌کنم از این جهت که راجع به خودم هست چون بنده خودم در کمیسیون بودم ملتفت جهت شرعیه آن هم بودم ممکن است این کسی که متقبل می‌شود این خدمت را ملتزم شود شرعاً و یک التزامی‌از او بگیرند به این طریق که من این عمل را اقدام می‌کنم و اگر این عمل را به فلان طریق انجام ندادم فلان قدر دادنی باشم و هیچ منافات هم با هیچ کدام از ملاک‌های شرعی ما ندارد به واسطه این که این‌املاک هم در مقابلش یک ملاک بزرگی است به واسطه این که عمل یک عمل بزرگی است و در نظر عرف عقلاً اهمیت دارد و قابل این است که یک چیزی در مقابلش بشمارند و این ب هر کس باشد فرق نمی‌کند مخصوص عمل دولتی هم لازم نیست باشد یک تاجری عمل خودش را به دیگری واگذار می‌کند و می‌گوید اگر به فلان شرط و فلان شرط عمل نکردی من فلان قدر از تو می‌گیرم و اگر فلان شرط را عمل کردی باعث یک افتخار و شرفی باشد که در مقابل آن در نظر عرف عقلاً یک ما به ازائی قرار می‌دهند و یک اهمیتی می‌دهند به جهت این که خودش قابل یک همان افتخاری که حاصل می‌شود در ضمن آن به او می‌گویند اکر به فلان ماده و فلان ماده عمل نکردی فلان مبلغ را دادنی باشی و از جهت مبلغش هم هیچ مطلبی نیست از جهت این که واگذار می‌شود به نظر یک شخص معین و به جهات شرعیه اش هیچ نمی‌رساند و لازم نیست مجازات پولی باشد مجازات خدمتی باشد آن بسته به نظر مجلس باشد ولی همین قدر خواستم جلب کنم نظر آقایان را که از این جهت مخالفتی با جهات شرعیه از این راه ندارد.

آقا میرزا ابراهیم خان- بنده این جا تائید می‌کنم فرمایش این دو عضو محترم را که فرمودند جزای نقدی در شرع مقدس ما عنوان ندارد و البته بر ما هم فرض است که یک هم چ موضوعی را موضوع مذاکره قرار ندهیم و یک هم چو مطلبی را به انواع و اقسام مختلف نخواسته باشیم ولی از جهت دیگر ملاحظه می‌شود که کار مالیه دولت یعنی ثروت مملکت یک کار کوچکی نیست و هم چو بی اهمیت هم نیست که به هر کسی بتوانیم رجوع بکنیم ولا به شرط به هر کسی تسلیم بکنیم بلکه باید ببینیم در سایر اقطار عالم از برای حفظ این مناسبت چه کرده‌اند این قانون دیوان محاسبات که قریب به اختتام است و از این مجلس مقدس خواهد گذشت و انشاءالله به اهتمام اولیاء عظام صورت خارجی هم پیدا خواهد کرد این مواد و فصولی


است که در ضمن به کار بردن آن مواد ما می‌خواهیم مالیه مملکت خودمان را که تا به حال دچار هزار گونه اشکالات بوده است نجات بدهیم و تمام این اهتماماتی را که می‌بینیم و این سختی‌هائی را که پیشنهاد می‌کنیم که فلان قدر جریمه بدهد و فلان قدر جزای نقدی بدهد هیچ کسی قصدی ندارد به جز حفظ ثروت عمومی‌خاطرم می‌آید وقتی که در شور اول آن مواد این مطلب به میان‌امد و بعضی تخصیصات بدهد به صاحبان جمع در ذکر این بعضی از نمایندگان محترم گفتند که دادن این اختصاصات ممکن است بعضی اشخاصی که دارای علم و اصلاح هستند محروم بمانند از یک چنین خدمتی ولی ملاحظه نمی‌کنند که خدمت منحصر به صاحب جمعی مالیه نیست و اشخاصی هم که حساب نقد و جنس به اختیار آن‌ها واگذار می‌شود آن‌ها از علماء و فضلای قوم نیستند و نباید هم باشند یعنی هم چو اختصاصی هم ندارد فقط هر کس یک حسابی بداند ممکن است مالیه را به او سپرد ما باید ببینیم در سایر جاهای دیگر چه کرده‌اند و به چه ترتیب رفتار کرده‌اند آن چه دیده شده در تمام عالم هیچ شرطی به جز گرفتن ضامن معتبر و تسلیم کردن یک وجه معین به اسم وجهالضمان هیچ تحمیلی به صاحب جمع نمی‌کنند و هیچ وقت خودشان را از برای آینده دچار محظورات نکرده‌اند که اگر این صاحب جمع پنج تومان را نداد با او چه معامله باید بکنیم بیش از وقت سد تمام ابواب فساد را کرده‌اند و یک قراری گذارده‌اند که هر کس می‌خواهد داخل کار شود تکلیف خودش را بداند هم اشخاصی که می‌خواهند صاحب جمع دولت بشوند بدانند که به چه ترتیب می‌توانند صاحب جمع بشوند و هم این که مالیه مملکت چه طور صاحبجمعی باید اختیار بکند صاحب جمع نسبت به اهمیت ابواب جمعی خودش یا باید شخصاً اعتبار داشته باشد یا باید یک وجه معتبه به صندوق مالیه به عنوان وجه الضمانه تسلیم نماید اینست که موافق این مذاکرات بنده یک پیشنهادی می‌کنم اگر پسندیده شد که یکی از این مواد خواهد بود.

آقا سید حسن مدرس- مطلب اگر چه آن قدرها قابلیت نداشت لکن کم کم قابلیت پیدا کرد شرف در بازار قیمت ندارد شرف کتک دارد یعنی اگر کسی شرف کسی را برد باید کتک زد یعنی قیمت ندارد که اگر کسی شرف کسی را برد یک تومان دو تومان ده هزار تومان بدهد دروغ است همین منشاء شده است که آقا هم فرمودند که پول می‌دهند که افتخاراً بیایند یک خدمتی را بکنند به جهت شرافت این قیمت شرف نیست که می‌دهد فرمودند تحصیل شرف می‌کنند جزایش اینست که شرفش را بگیرند بعد از این مستخدمش بکنند‌امری به او رجوع نکنند تا فلانی این شرفی که تحصیل کرده است بیرون بیاید و‌اما مسئله را که آقای حاج سید ابراهیم گفتند که مسئله ادارات دولتی و‌امورات عرفی است صحیح است ولی فرق است میانه موافقت با شرع و عدم مخالفت آن نکته قانون اساسی گفت مخالفت با شرع نداشته باشد نفرمودند موافق با شرع باشد یعنی در کتاب و سنت نیست که یک اداره برپا می‌شود باید مشتمل بر صندلی یا پرده یا میز باشد و اول زنگ بزنند این‌ها دخلی به موازین شرعیه ندارد الا آن که هر اداره که برپا می‌شود ولو کمیسیون اهل قمار اگر کمیسیونی برپا بشود که در آن بحث بکنند که قمار بازها چه باید بکند و چه طور باید مجازات در میان آن‌ها باشد باید آن چه قرار داده می‌شود مخالف با شرع نباشد لهذا این قانون دیوان محاسبات که خوانده می‌شود اگر یک چیزش مخالف با شرع بود ما این جا حرف می‌زدیم می‌گفتیم این یک فقره اش را هم چنین باید کرد هر جا ببینیم مخالفتی را هر چه باشد خواهیم گفت اداره دولتی باشد ملتی باشد هر چه باشد موافقت نمی‌خواهد باید همین قدر مخالفت نداشته باشد آقای وزیر همه را نشستند ترتیبی در کارهای شان در ادارت شان دادند البته کارهای شان خوب است به جهت آن که مخالفت با شرع ندارد اگر مستخدمی‌متلزم هم شد که مخالفت نکند قسم قرآن هم خورد که مخالفت نکند و در آخر سال خیانت کرد حقوق ده ساله اش را به او ندهند صحیح است خدمت به او رجوع نکنند صحیح است‌اما اگر یکی قرار داد افتخاراً شرفاً مشغول خدمت شد بعد حال من مال خودم را از او می‌گیرم و به علاوه مال خودم دیگر حقی بر او ندارم.

حاج سید ابراهیم- در این مسئله که بنده عرض کردم و مثال زدم خود آقا فرمودند که این مجازات نقدی صحیح نیست برای آن که حق العمل برای او معین نکردند در سال چه قدر است صد یک است یا صد دو است و معلوم نشد که مخالف با شرع باشد ولی حدش مجهول است آن‌ها مخالف نیست موافق نباشد معلوم نیست مخالف باشد.

حاجی وکیل الرعایا- بنده در وقتی که اجازه خواستم به آن طوری که لازم می‌دانم قسمت‌های عمده اش را درست بیان کردند لکن این جزای نقدی را که این جا نوشته‌اند اگر یک موضوعی برایش پیدا کنند که یک چنین چیزی وجود خارجی دارد از کجا و کجا خواهند گرفت و بعد هم یک وجود خارجی پیدا بکند این چنین چیزی هیچ موجود نیست هیچ کسی نیست که بی حقوق کار بکند و هر کس هم گفت من بلا عوض کار می‌کنم اول دروغ گو است.

رئیس- مذاکره در این باب به قدر کفایت شد از طرف آقای آقا میرزا ابراهیم خان یک پیشنهادی شده است خوانده می‌شود.

پیشنهاد مزبور قرائت شد مشعر بر این که این ماده رجوع شود به کمیسیون.

رئیس- مخالفی نیست (گفته شد خیر).

رئیس- پس رجوع می‌کنم به کمیسیون که نظریات آقایان هم معلوم بشود و به مجلس برگردد.

(ماده ۶۲ رجوع شد به کمیسیون)

راپورت کمیسیون ماده ۶۹ به حذف لفظ فقط تصویب شد.

رئیس- رأی می‌گیریم کسانی که با این ماده به طوری که راپورت داده شده است به حذف لفظ فقط قیام نمایند (با کثریت تصویب شد)

ماده ۷۰- تقاضا نقض حکم فقط در مواردی است که ادعا شود بر این که دیوان محاسبات از حدود اختیارات خود تجاوز کرده و یا مرجعیت آن کار را نداشته و یا آن که قانون را از روی صحت تفسیر نکرده است و یا از اصول محاکمات تخلف نموده و این تخلف به درجه اهمیت داشته باشد که نتوان حکم صادر را حکم قانونی دیوان محاسبات محسوب داشت لایحه این تقاضا به مجلس شورای دولتی پیشنهاد می‌شود و حکم مجلس شورای مزبور به توسط وزارت مالیه به دیوان محاسبات تبلیغ می‌شود تا زمانی که مجلس شورای دولتی تشکیل نشده است لایحه تقاضای نقص به مجلس وزراء پیشنهاد می‌شود تا اگر آن را قابل توجه بدانند مراتب را به دیوان تمیز پیشنهاد کنند و حکم دیوان مزبور متوسط وزارت مالیه به دیوان محاسبات تبلیغ می‌شود.

فهیم الملک- این جمله باید حذف شود تا زمانی که مجلس شورای دولتی تشکیل شده است لایحه تقاضای نقص به دیوان تمیز پیشنهاد می‌شود و عبارت لایحه تقاضای نقص به مجلس وزراء تقدیم بشود تا اگر آن را قابل توجه بدانند مراتب را به دیوان تمیز تقدیم کنند.

حاج سید ابراهیم- در این ماده مذاکره شد آن روز و برگشت به کمیسیون به جهت این که آن حکم به دیوان تمیز ارجاع نداشت که در باب صاحب جمع‌ها ولو نقص نباشد به دیوان تمیز ارجاع کند حالا ما می‌بینم که این جا نوشته است که مراتب را به دیوان تمیز ارجاع بکنند این را خوب است توضیح بکنید که مراد چیست.

فهیم الملک- اگر در خاطر حضرتعالی باشد خیلی مذاکرات در مجلس شد در باب آن که دیوان محاسبات را باید مجلس شورای ملی نقض کند یا خیر اگر چه نقض احکام صادره از محاکم اداری راجع به مجلس شورای دولتی است و شورای دولتی یکی از محاکم عالی اداری محسوب می‌شود نه محاکم قضائی لهذا اداره شورای دولتی یک محکمه عالی که حق نقص و ابرام سایر محاکم اداری را دارد مثل این که دیوان محاسبات نسبت به محاکمی‌که در مقدمات برای رسیدگی محاسبه معین می‌شود حکم محکمه استیناف دارد و حالا چون شورای دولتی ترتیب پیدا نکرده است در راپورت اول مذاکرات شد که در مجلس نمی‌توان اصلاح بشود و اکثریت مجلس موافق نبود این بود که کمیسیون هم عجالتاً این طور تصویب کرد که تا وقتی که شورای دولتی تشکیل نشده است نقض حکم را رجوع کنند به دیوان تمیز ولی وقتی که شورای دولتی تأسیس شد به آن جا رجوع می‌شود همین قدر لایحه تقاضای نقض به دیوان تمیز پیشنهاد خواهد شد.

(ماده مزبور مع الاصلاح مجدداً قرائت شد)

ماده ۷۰- تقاضای نقض حکم فقط در مواردی است که ادعا شود بر این که دیوان محاسبات از حدود اختیارات خود تجاوز کرده و یا مرجعیت آن کار را نداشته و یا این که قانون را از روی صحت تفسیر نکرده است و یا از اصول محاکمات تخلف نموده و این تخلف به درجه اهمیت داشته باشد که نتوان حکم صادر را حکم قانونی دیوان محاسبات محسوب داشت لایحه


این تقاضا به مجلس شورای دولتی تقدیم و حکم مجلس شورای مزبور به توسط وزارت مالیه به دیوان محاسبات تبلیغ می‌شود تا زمانی که مجلس شورای ملی تشکیل نشده است لایحه تقاضای نقض به دیوان تمیز پیشنهاد می‌شود و حکم دیوان مزبور به توسط وزارت مالیه به دیوان محاسبات تبلیغ می‌شود.

فهیم الملک- محکمه تمیز را دیوان تمیز بنویسند.

رئیس- رأی می‌گیریم به این ماده کسانی که موافقند قیام نمایند.

(راپورت کمیسیون ماده ۱۰۰ عیناً تصویب شده)

حاجی سید ابراهیم- در آن وقت این لفظ رئیس گویا رئیس کل بود زیرا که نوشته است رئیس و مستشاران صورت را نوشته به‌امضای رئیس می‌رسانند خودش که به‌امضای خودش نمی‌رساند این جا نوشته است نتیجه را جلسه به هر یک از فقرات حساب را در حاشیه راپورت قید کرده پس از آن حکم کلی در ذیل راپورت صادر و به‌امضای رئیس و مستشاران می‌رساند.

فهیم الملک- این جا می‌رساند را می‌رسد بکنید که اسباب اشتباه نشود.

رئیس- رأی می‌گیریم بر ماده صدم کسانی که تصویب می‌کنند به این ترتیب قیام نمایند (با کثریت تصویب شد).

رئیس- آقای ادیب التجار روز سه شنبه یک سئوالی کردند از وزراء محترم در‌امر نان و قرار شد که روز پنج شنبه تشریف بیاورند و جواب بدهند روز پنج شنبه هم ماند برای‌امروز و حالا گویا تشریف آورده‌اند که جواب بدهند پس خوب است آقای ادیب التجار سئوال خودشان را دو مرتبه بفرمایند تا این که جواب بدهند.

ادیب التجار- سئوال بنده همان است که در آن روز یک تفصیلی خدمت آقایان وزراء عرض کردم که‌امر نان‌امروزه کمال اهمیت را دارد و فرد فرد وزراء را مردم مسئول تعینات شخصی وزیر دیگری می‌دانند یعنی که همه شان اگر چه مشغول هستند در کارهای شخصی راجع به خودشان لیکن همه شان ضمانت کارهای یکدیگر را دارند یعنی بنده هم چو فهمیده‌ام لهذا سئوال می‌کنم از آقایان وزراء که اقدامات خودشان را در باب‌امر نان به طوری که اسباب آسودگی مردم و اطمینان مجلس شورای ملی بشود در این جا بیان بفرمایند تا این که مجلس شورای ملی مسبوق و مطمئن بشود.

وزیر‌امور خارجه- در مسئله نان در این سه چهار روزه به علاوه اقداماتی که در سابق شده بود حضور بعضی از نمایندگان محترم بعضی نواقصی که بود در آن‌ها اقدام شد و باید عرض بکنم که مجاهدات و مراقبات نمایندگان محترم که در این کار داخل شده‌اند خیلی مفید افتاد و روز پنج شنبه و چهار شنبه و یک مقداری هم روز سه شنبه و‌امروز هم از صبح تا ظهر مشغول این کار بودند و بالاخره چون جزئیات را نمایندگان محترم مسبوق هستند عرض نمی‌کنم ولی به طور کلی می‌تواند عرض بکنیم که از بابت نان اگر چه آن قدرها که اسباب نگرانی از برای مردم تصور می‌کردند شاید آن قدرها اسباب نگرانی نبود لکن لازم بود که بیشتر اهتمام در این خصوص بشود که این نگرانی‌ها که تصور می‌کردند به کلی رفع شده یک تأمین و اطمینان کلی برای مردم حاصل بشود این است که عرض می‌کنم در این باب اقدامات در این چند روزه که عرض کردم شده و یک ماه چهل روز از عید گذشته آذوقه شهر حاضر و تهیه شده است و اقدامات و احکامی‌که لازم بود صادر بشود به عمل‌امد در ظرف این مدت هم تصور نشود که حالا که فراغتی حاصل شده است برای تا سر خرمن و بعد از خرمن آن جنسی که باید تهیه بشود گذاشته شود این طور نیست در همین چند روزه و این مدت هم آن جنسی که باید تهیه شود تا سر خرمن که محلش موجود است اگر چه بیشتر هم قلم داده شده است لکن آن مقداری که محل احتیاج است در خواستن و تهیه کردن آن‌ها اقدامات لازم در مدت همین هفت هشت ده روز خواهد شد ولی عجالتاً تا یک ماه و چهل روز از عید گذشته آن چه لازم است برای آذوقه با کمال اطمینان می‌توانم عرض بکنم که تدارک شده است است و اگر چه پریروز هم در این جا مذاکراه شد ولی لازم شد که مکرر این جا عرض کنم که اگر چه مسئله نان خیلی مسئله مهمی‌است و این چند روزه اوقات این چند وزیری که باقی مانده است و اوقات بعضی از نمایندگان محترم مصروف این کار شده است تا این که یک نتیجه از آن گرفته شده است ولی این یک مسئله مهمی‌نبود و در مسائل مهمه یلتیک ژنرال مملکت اگر بخواهید نگاه بکنید یکی از آن‌ها مسئله کابینه وزرای شما است که از وزرای شما ۴ نفر بیشتر باقی نیستند و‌امر نان یک مسئله است که مستقیماً راجع است به وزارت داخله و وزارت مالیه که در این مدت این چند وزیر در آن باب اقدامات کرده‌اند و عجالتاً با این همه مسائل مشکله که در مملکت و در حواشی مملکت هست و هر روزه خبرش می‌رسد و همه مطلع هستید تأخیر و‌امرار وقت در این کار خطرات بسیار دارد و آقای ادیب السلطنه هم در اول ورود که با هیئت وکلای محترم مذاکره کردند و بعد از مقداری مذاکره وعده فرمودید که تا روز ۵ شنبه این مسئله را ختم و انجام بکنند و مسلم است که در یک مملکت مشروطه یک نایب السلطنه وقتی که کاری را می‌خواهد بکند بسته به میل اکثریت مجلس است و اکثریت مجلس هم تا وقتی که ثابت نباشد یک نایب السلطنه مثل آقای ناصر الملک که صاحب بصیرت و صاحب آن همه اطلاعات کامله در باب مشروطیت و ترتیبات لازم و قواعد و قوانین آن هستند نمی‌آیند یک هیئتی را معین بکنند که از فردای آن روز مشغول کشاکش آن هیئت و آن کابینه بشوند و هیچ کاری نشده باشد پس ناچار بایستی یک هیئتی معین بشوند که تا یک مدتی یک اکثریت ثابتی آن‌ها را نگاه داری بکند و این خلق هم از وجود آن‌ها یک فایده ببرد و این مسئله هم متعلق است به یک اکثریت ثابته در مجلس و اکثریت این مجلس هم که‌امروز قوه حاکمه و حاکم این مملکت است و در تمام ممالک قانونی مشروطه هم باید به همین طور باشد یک چیزی است که عجالتاً محل انتظار نایب السلطنه شما است که یا آن اکثریت ثابت بتواند کابینه خود را تشکیل بنماید و با آن کابینه به کار بکند این که نایب السلطنه در یک مملکتی که باید کار بکند و مردم از او توقع کار دارند او هم توقعات مردم را از راه خلاف قانون نمی‌تواند اجرا بکند باید از راه قانون و ترتیبات مشروطیت اجرا بکند یعنی این توقعی را که از شما دارد باید با او مساعدت بکنید تا به اتفاق شما نتیجه از آن مقصود خودش ببرد و بتواند به این مردم بگوید که من‌امده‌ام با نمایندگان شما متفقاً کار کرده باشم و یک نمایش به مردم داده باشند این بود که چیزی به مجلس نوشته وزراء هم حاضر شدند و مطالب خودشان را هم عرض کردند و وعده هم که شما فرمودید که تا روز ۵ شنبه انجام پیدا بکند‌امروز شنبه است ما جواب تان را تا این جائی که توانستیم عرض بکنیم به عرض مجلس رسانیدم ولی نمی‌دانم هیئت عموم نمایندگان ملت جواب آن کار مهم را می‌توانند‌امروز بفرمایند یا نمی‌توانند مقصود اینست که وزراء با این حالت پریروزی که داشتند باز‌امدند این جا و این جواب را عرض کردند با این که از هیئت وزراء چهار نفر بیشتر باقی نمانده است ولی با این همه مسئولیت اگر چیزی واقع بشود و خدای نکرده یک ضرری متوجه این مملکت بشود دیگر نمی‌توان گفت که مسئول شما هستید و اگر ما چهار نفر هم کنار بکشیم و برویم شاید اسباب یک تأسفی خواهد شد اینست که حالا حاضر هستم عرض بکنم که این کار را زودتر یک نهایتی بدهید و آن اکثریت ثابتی را که می‌خواهید معین بکنید اشخاص آن را معلوم بفرمائید و به توسط آن کسی که طرف اطمینان شما است به آقای نایب السلطنه گوش زد کنید تا این که بتوانید تکلیف اولیه خودشان را بدانند و وظیفه که در عهده دارند انجام بدهند و تا یک هیئتی داخل کار بشوند دیگر حالا هر قدری که بتوانید به اعتقاد بنده باید زودتر این کار را معلوم بکنید و جواب آقای نایب السلطنه را بدهید.

رئیس- این جا یک سئوالی آقای ادیب التجار فرمودند در باب اگر نان و آقای وزیر‌امور خارجه در آن خصوص جوابی را که بایستی بدهند بیان فرمودند که تا مدتی آذوقه شهر فراهم شده است و برای مدتی هم برای آن تهیه شده است که در این باب نگرانی نداشته باشیم و اقدامات لازمه در آن خصوص‌امده و می‌آید و چون در ضمن جواب آقای ادیب التجار داخل یک موضوع دیگری شدند این است که بنده آن موضوع را اساساً تمام نشده نمی‌دانم ولی در این موضوع از طرف آقای نایب السلطنه‌امروز هم دست خطی رسیده است آن دست خط را برای اطلاع نمایندگان می‌خوانند و بعد داخل مذاکره خواهیم شد تا این که نظریات نمایندگان محترم در آن خصوص معلوم شده تکلیف جواب معین شود دست خط مزبور به عبارت ذیل قرائت شد.

یادداشت به مجلس شورای ملی- مورخه ۱۸صفر ۱۳۲۹


در جواب مراسله نمره ۲۳۸۱ متذکرم که سه فقره یادداشت مورخه ۱۴ ماه اینجانب فقط برای استحضار نمایندگان و خالی از انتظار جواب بوده به همین جهت نیز به طور یادداشت فرستاده شده و حالا چون جواب رسمی‌داده نشده لازم به توضیح می‌دانم که در باب احوال کنونی مملکت غرض از تأکید در تسریع اقدامات تحصیل نتیجه مذاکرات روز ۱۲ صفر و بعضی مسائل اساسی بود که با حضور تمام نمایندگان محترم شفاهاً به عمل‌ آمد و بالفرض هم که راجع به وظایف وزراء چیزی در آن مسائل یا غیر آن متضمن بوده خود وزراء حضور داشتند و مکرر با ایشان مذاکرات شده و البته هر پیشنهادی لازم باشد تکلیف ایشان است که به مجلس تقدیم کنند- ‌اما در باب قتور هیئت وزراء مقصود فقط استحضار خاطر محترم بود از این که مادامی ‌که نتیجه مذاکرات روز ۱۲ و تکالیف کلیه معین نشده هیئت حاضره وزراء در مسئولیت مراقبت وظایف خود حتماً باید باقی باشند و تفصیل در‌امور دولت خاصه در حالت حالیه به هیچ وجه جایز نیست و تأکیداً اظهار می‌دارم که منتظر نتیجه مذاکرات روز ۱۲ صفر هستم.

(ابوالقاسم)

وزیر‌امور خارجه- این جا یک نکته را که در مرقومه والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه مرقوم شده است می‌خواهم یک قدری متذکر آقایان نمایندگان محترم بشوم می‌فرمایند تا وقتی که نتیجه از مذاکرات روز دوازدهم ماه صفر حاصل نشود این وزراء خواهند بود این جمله یعنی چه یعنی خودشان واقعاً دست به کاری نخواهند زد و کاری نخواهند کرد تا نتیجه از آن مذاکرات حاصل بشود که اکثریت ثابته مجلس به ایشان معرفی بشوند و آن طوری که محل اطمینان ایشان باشد این اکثریت حضور ایشان اظهارات خودشان را بنمایند و آن وقت اول شروع به ار است که آقای نایب‌السلطنه دست به کار خواهند زد و هیئتی را معین خواهند کرد زیرا اگر چه خودمان مسئولیتی نداند و مقام ایشان یک مقام مقدسی است که عاری از مسئولیت است ولی با یک هیئت مسئولی باید کار بکنند و آن هیئت مقام مسئولیت را دارا هستند و می‌دانند که از آن هیئت مسئول الان چیزی باقی نمانده است آقای رئیس الوزراء که استعفاء داده‌اند و یکی از وزراء که آن طوری که مسبوق هستید بدبختانه از میان رفت و یکی دو تای دیگر هم که استعفاء کردند و چهار نفر باقی هستند که این هم بایستی به کارهای پر زحمت خودشان برسند و هم به کارهای سایرین برای این که نگویند مملکت وزیر ندارد و با حالت متزلزل و عدم اطمینان باید کار یک مملکتی با این چهار نفر مرتب بشود و موقتاً از پیش برود تا این که یک ترتیبی بشود که اسباب اطمینان بشود و ایشان هم تا آن کارشان انجام نشود اقدامی‌نخواهد کرد و مقصود از این است که این وزراء تا آن وقت باقی خواهند بود یعنی من اقدام نخواهم کرد حالا شما زودتر در این خصوص اقدام بکنید که در اول مورد یک هم چو نایب السلطنه یک نمایش داده باشید و یک خدمت بزرگی به ملت خودتان بکنید حالا دیگر بسته به نظر خودتانست.

آقا میرزا ابراهیم خان- این جا اگر چه بنده خیلی متأسف هستم ولی ناچارم عرض بکنم که بی لطفی آقای مستوفی الممالک این طور برای ما تولید اشکالات کرده برای این که بدون مناسبت در صورتی که هنوز رئیس الوزرائی معین نشده است و هنوز مقام ایشان از طرف نیابت سلطنت عظمی‌به دیگری داده نشده و نامزدی برای آن مقام معین نشده است بر خلاف قوانین تمام عالم کناره جوئی و بی لطفی می‌فرمایند و از کاری که کار خودشان و کار مملکت خودشان و کار عموم ملت است کناره می‌فرمایند بله این هم یکی از بدبختی‌های ماست که باید دچار آن باشیم و حال این که همان طوری که خود آقایان وزرای محترم حس فرموده‌اند و جدا کار می‌کنند و حضرت اقدس و الا آقای نایب السلطنه هم کتباً و شفاهاً فرموده‌اند تا زمانی که یک وزیر دیگری برای یک وزارت خانه معین نشده است هیچ وزیری قانوناً حق ندارد آن مقام را خالی بگذارد بلکه باید وزیر سابق در اداره خودش مشغول کار باشد تا این که وزیر تازه به کابینه وارد بشود و وزیر سابق آن کارها را تسلیم او بکند و اقدامات ما سبق خودش را به آن وزیر تازه نامزده شده بنمایاند و از کار کناره بکند در این موقع از آقایان وزرائی که به وظیفه خودشان قیام نموده و تا به حال به مملکت خودشان خدمت می‌کنند و مشغول کار هستند و از طرف عموم ملت و نمایندگان محترم تشکر نمود عرض می‌کنم البته وظیفه شما همین است که تا زمانی که اظهار توجه از طرف مجلس در حق وزراء می‌شود مشغول کار بشوید و به مملکت خودتان خدمت بکنید تا یک کابینه دیگری تشکیل بشود و‌اما آن چه راجع به اکثریت مجلس صحبت می‌شود گمانم این است که همان اظهاراتی که در روز دوازدهم صفر در حضور اقدس آقای نایب السلطنه از طرف این هیئت به عرض رسیده است کافی باشد برای این که در آن وقت یک نفر از نمایندگان محترم بر خواست و در موقع خودش اقلیت حزب خودش را عرض کرد یکی دیگر هم برخواست و اکثریت حزب خودش را معلوم کرد و این مطلب معلوم شد که یک حزبی در اقلیت هستند و یکی در اکثریت دیگر بنده نمی‌دانم انتظار آن مقام منیع در اقدامات خودشان و تعیین کابینه چه می‌باشد اگر تصور می‌فرمایند حزب اکثریت پروگرام هیئت وزرای آتیه را بنویسند و تقدیم بکنند و بگویند ما می‌خواهیم کابینه که تشکیل می‌شود این طور رفتار بکند گمان نمی‌کنم که این کار از وظیفه نمایندگان باشد و تصور می‌کنم وظیفه آن هیئت محترمی‌است که نامزد شده و به مجلس شورای ملی معرفی می‌شوند و پروگرام خودشان را به مجلس تقدیم می‌کنند و گمان نمی‌کنم وقتی که آن کابینه پروگرام خودشان را به مجلس نیاورد آن پروگرام در نظر حزب اکثر محل تأمل و مذاکره بشود و لازم به این باشد که ببینند حزبی که‌امروز می‌خواهد این اکثریت را محفوظ بدارند آن پروگرام را می‌پذیرد یا نمی‌پذیرد و اگر می‌فرمایند که این هیئت بنشینند یک موادی و یک پروگرامی‌از برای خودشان بنویسند ممکن است که این کار را بکنند ولی گمان نمی‌کنم که این کار قانونی باشد این حزب اکثریت می‌خواهد‌امروز که این تجدد جدید واقع شده است آن طوری که آن دو نماینده محترم بیان فرمودند این کابینه که معین می‌شود اصلاحات خودش را به آن قدری که‌امروز وسائل و مقتضیات موجود دارد یا ترتیبی که مخالف با مقتضیات شرع نباشد از پیش ببرد و انتظار دارند که حضرت اقدس آقای نایب السلطنه هر چه زودتر رئیس الوزراء را معین نمایند و آن رئیس الوزراء کابینه خودشان را با یک پروگرامی‌که تناسب مقتضیات وقت و اسباب موجوده باشد از برای اصلاحات‌امروزی به مجلس پیشنهاد نمایند و‌امیدوارم که هر چه آن مقصود حاصل بشود.

رئیس- در باب پروگرام این که مذاکره شد که وزراء پروگرام خودشان را معین بکنید البته هر هیئتی که معین می‌شوند مأمور این کار خواهند بود و پروگرام خودشان را به مجلس خواهند آورد ولی گویا نظر آقای وزیر‌امور خارجه این بود که پروگرام حزب اکثری که می‌گوین اکثریت با ما است معلوم شود و ببینند که پروگرام آن‌ها چه چیز است.

آقا میرزا ابراهیم خان- عرض می‌کنم که حزب اکثری که‌امروز تشکیل شده یک فرقه سیاسی نیست بلکه یک اشخاصی هستند که حس کرده‌اند که این مجلس‌امروز یک اکثریتی را لازم دارد برای اصلاحات اسامی‌و آن چه اصلاحات اساسی که‌امروز به مجلس پیشنهاد بشود همراهی خواهند کرد.

وزیر‌امور خارجه- اولاً این که آقای آقا میرزا ابراهیم خان اظهار یأس کردند از استعفای آقای مستوفی الممالک چهل روز یا بیشتر قبل از این مبتلا به یک مرض مزمنی شده بودند تا چند روز بیشتر که حالت ایشان قدری بهتر بود آثار ضعف و بی حالی از حال ایشان پیدا بود و با این گرفتاری‌ها و کار که عجالتاً برای همه کس هست یک مزاج قوی و یک حالت سالمی‌شخص لازم دارد تا این که بتواند این کار زیاد را به عهده بگیرد و این بار گران را به منزل برساند و آقای مستوفی الممالک خودشان هم مکرر اظهار کردند و شاید به آقایان نمایندگان هم گفته باشند که برای خدمت همه وقت حاضرم تا دقیقه آخری که می‌توانم کار بکنم چنان چه در همین کابینه خودشان این اتفاقاتی که می‌افتاد و ماها بعضی از اوقات دل تنگی می‌کردیم و بعضی‌ها از ما اظهار استعفاء می‌کردند آقای مستوفی الممالک حرف شان این بود که من تا وقتی که آقای ادیب السلطنه به تهران وارد بشود ولو یک تنه هم باشم ناچارم کار بکنم و تحمل بار مسئولیت را بکنم تا این که آقای نایب السلطنه وارد این مملکت بشود و از مردم رفع نگرانی را بنمایند آن وقت موافق قاعده و قانون تکلیف خودم را معین خواهم کرد و الان هم که استعفاء کرده‌اند علت عمده آن برای همان اصلاح مزاج بود و باز هم اظهار کردند که اگر مزاجم بهبودی پیدا کرد حاضرم برای همه قسم خدمات به ملت و مملکت چه وزارت و چه غیر آن و یک مقداری هم استعفای ایشان قهری بود‌اما آن چه خودم تصور می‌کنم این است که استعفای آقای مستوفی الممالک در این موقع یک نزاکتی بود که استعمال کردند ما نباید هر چه که می‌دانیم پرده پوشی بکنیم و آن چیزهائی را که استحضار داریم و از بواطن‌امور خبر داریم تمام را فراموش بکینم ما یک حالت غریبی پیدا کرده ایم که خدا انشاء‌الله همه را به سلامت بدارد و آن است است که همه مایل تجدید و همین قدر که یک ماه دو ماه سه ماه یک وزیری دوام پیدا کرد ولو این که بوذر حمهر یا بیسمارک باشد خسته می‌شوند و یک کس دیگری را می‌خواهید که از برای شما کار بکند و در این اواخر هم


بعضی اظهارات داخلی و خارجی که اگر کسی سئوال از بنده بکند نمی‌دانم چه جواب بگویم شده بود که آقای مستوفی الممالک اظهار استعفاء کردند ولی باز هم عرض می‌کنم که آن چه بنده خودم تصور می‌کنم این است که آقای مستوفی الممالک از این استعفاء خیلی ملاحظه نزاکت را کردند و به عقیده بنده شاید یعنی یقیناً یکی از مقاصدشان این بود که برای آقای نایب السلطنه در این موقع که وارد شده‌اند و در صدد اصلاحات و ترتیب کارها هستند یک دست بازی و یک خیال آزادی بگذارند تا این که با آن خیال آزاد خودشان و با کثریت ثابت مجلس یک اقدام اساسی کرده باشند و مردم که منتظرند از وجود نایب السلطنه خودشان فایده کلی ببرند به واسطه مقاومت مستوفی الممالک باز یک مانعی برای ایشان حاصل نشود به عقیده بنده از این اظهار استعفای آقای مستوفی الممالک باید اظهار ‌امتنان کرد نه اظهار تأسف به جهت این نزاکتی که به عمل آورده‌اند ‌اما در مسئله اکثریتی که آقای آقا میرزا ابراهیم خان می‌فرمایند اگر به عقیده بنده باشد بنده خودم شخصاً و عقیده که دارم نمی‌دانم احزاب مختلفه یعنی چه باید همه متحد و برادر باشند و همه به یک سلیقه و پشتیبان باشند و برای آن هیئت وزراء و قوه مجریه که می‌خواهند برای شان کار بکنند‌اما حالا بالطبیه آن ترتیبی که در همه جا پیدا شده در این جا هم پیدا شده است و یک احزابی در مجلس هست این را نمی‌شود انکار کرد ولی یکی می‌گوید که ما در اقلیتیم یکی می‌گوید ما در در اکثریتیم در صورتی که هست واقعاً بایستی فهمید که این اقلیت چه می‌خواهد و آن اکثریت چه می‌گوید و کی‌ها هستند برای ای که نایب السلطنه مملکت وقتی که رئیس الوزراء را معین کرد آن رئیس الوزراء ناچار باید با شور و میل اکثریت مجلس به عده را به وزارت انتخاب بکند و کابینه خودش را تشکیل بدهد و باید بداند که آن‌ها از چه حزب باید باشند والا اگر بنا باشد که همین طور مجهول المعرفته بخواهند داخل کار بشوند و یک عده را معین می‌کنند باز همان ایرادات و همان حملات است که می‌شد پس برای رفع این ایرادات و برای این که آقای نایب السلطنه می‌تواند یک رئیس الوزرائی را معین می‌کند و آن رئیس الوزراء هم یک عده را انتخاب و به مجلس معرفی نمایند بایستی اکثریت ثابت مجسل که در ممالک مشروطه حاکم مملکت است با آن رئیس الوزراء و آن کابینه همراه باشد والا اگر بگویند خود نایب السلطنه هر کسی را می‌خواهند رئیس الوزراء معین می‌کنند و آن رئیس الوزراء هر کس را دلش می‌خواهد معین می‌کند این همان است که واقع شد و هیچ نتیجه نخواهد داشت و از فردای همان روز اعضاء همان اکثریت و اقلیت به آن‌ها می‌تازند پس باید به همان طوری که آقای نایب السلطنه فرمودند و با جواب داده نشود دست به کار نخواهند زد یک اکثریتی در مجلس معین بشود با یک عقیده ثابتی که یا آن عقیده بتواند هیئت دولت را تشکیل بدهد و اگر چنین اکثریت ثابتی هست که باید خودش را به آقای نایب السلطنه معرفی بکند حالا به این طوری که آقای آقا میرزا ابرهیم خان می‌فرمایند که این فرقه اکثری که تشکیل شده است فرقه سیاسی نیست بسیار خوب به این طور معرفی می‌کنید و آقای نایب السلطنه را‌امتناع می‌کنید یا این که به ایشان مذاکره بکنید و ببینند به طور قانونی و مشروطیت چه طور ایشان متوقع هستند که آن اقدام را به انجام برسانند برای این که عرض کردم که تعیین کابینه و تشکیل آن با وزراء نیست با ایشان است و ایشان هم یک معلومات و یک انتظاراتی را انجام داد آن هم برای صرفه وص صلاح مملکت است همان طور که آن روز فرمودند برای خودشان نمی‌خواهند و مثل این که آن روز خودشان صریحاً فرمودند که اگر اختیارات تازه بخواهید به من بدهید من قبول نمی‌کنم ایشان برای خودشان چیزی نمی‌خواهند و اگر چیزی بخواهند برای این مملکت و برای این مشروطیت و برای این اساس می‌خواهند حالا این را هم باید با ایشان مذاکره کرد ایشان به این اکثریت و این ترتیب قناعت نمی‌کند که فیها المقصود و اگر طور دیگری را می‌خواهند آن را هم می‌فرمایند که زودتر اقدام بشود و پیش از این اسباب تعویق نشود.

افتخار الواعظین- مذاکرات و فرمایشات آقای وزیر‌امور خارجه یک شکلی است که چون خیلی مبهم و مجمل فهمیده می‌شود بنده لازم دیدم که بعضی تفاسیری را که مطلعم عرض بکنم اولاً این که آقای آقا میرزا ابراهیم خان فرمودد که این اکثریتی که‌امروز تشکیل یافته یک حزب سیاسی نیست مرادشان این نیست که هیچ حزب سیاسی داخل این اکثریت نیست بلکه مرادشان این است که یک حزب سیاسی که دارای اکثریت باشد این اکثریت را تشکیل نمی‌دهد و شاید دو حزب باشد حزب مختلف که اساساً پروگرام مسلکی شان مختلف است و لکن پروگرام عملی شان متحد است چون حس کرده بودند که‌امور مملکت ایران بدون یک پروگرامی‌و یک اکثریتی از پیش نخواهد رفت و همان کش مکش‌هائی که بوده است باز خواهد بود و آن اکثریت هم به قسمی‌باید ثابت باشد که هر وقت از طرف حزب اقلاً یک تنقیدی می‌شود و در وزراء و محتاج می‌شوند برای گرفتن آن اکثریت ثابت می‌تواند به توسط اوراق سفید خودش کابینه وزراء را نگاه داری بکند چون این اشخاص این مطلب را حس کرده بودند ائتلاف کرده‌اند و این اکثریت را تشکیل داده‌اند و پروگرام عمل برای خودشان نوشته‌اند یعنی چیزهائی را که ما تا آخر این دوره تقنینیه از هیئت وزرائی که طرف اعتماد ما باشند می‌توانیم بخواهیم و آن‌ها هم می‌توانند اجرا کنند پس این اکثریت ثابتی که تشکیل شده است دارای مسلک سیاسی هست لکن مرکب است از دو حزب و سه حزب مختلف- و‌اما در مقام جواب آقای وزیر‌امور خارجه عرض می‌کنم که همین شکلی که فرمودند فرمایشات روز دوازدهم آقای نایب السلطنه تکلیف نمایندگان اکثریت را معلوم کرد و آن‌ها هم بعد از آن مجلس اعضاء اکثریت خودشان را حاضر کردند و صحبت کردند بعد از مذاکرات آن اکثریت فهمید که کدام رئیس الوزراء طرف اعتماد ایشان است و به توسط دو نفر از نمایندگان اعضاء خودش به مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی هم تبلیغ شد و با این ترتیب بنده هم چو گمان می‌کردم که‌امروز اگر نشد روز سه شنبه که بنده و سایرین به مجلس که می‌آئیم ببینیم یک رئیس الوزراء و هیئت کابینه برای معرفی به مجلس‌امده است بلکه خیلی احتمال می‌دادم که همین‌امروز می‌شود و این که نشده است بنده هم چو گمان می‌کنم که والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه به آن معرفی ساده که از طرف اکثریت به توسط ریاست محترم مجلس به حضور مبارک شان تبلیغ شده است شاید قانع نشده باشند و سایر نظر مبارک شان بر این بوده است که اکثریت برای آن اشخاصی که می‌فرستند یک اعتبار نامه بنویسند و‌امضاء بکنند تا معین بشود که حزب اکثری که می‌گویند در مجلس تشکیل شده است این‌ها هستند و‌امضاشان هم این است والا این طور نیست که این اکثریت مذاکره و مباحثه را که لازم است نکرده باشند و رئیس الوزرائی را که محل تمایل شان بوده است به توسط بعضی از اعضاء خودشان به مقام ریاست مجلس شورای ملی عرض نکرده باشند و بنده هیچ گمان نمی‌کنم که ریاست مجلس هم به مقام نیابت سلطنت عظمی‌تبلیغ نکرده باشند و همان طور که عرض کردم بنده چنین تصور می‌کنم که والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه شاید نظر مبارک شان بر این بوده است که این اکثریت یک اعتبار نامه خواهند نوشت برای آن اشخاصی که می‌فرستند و آن را‌امضاء خواهند کرد و اسم آن رئیس الوزرائی که محل اعتماد و تمایل شان است خواهند نوشت و به تمام تکالیف قانونی خودش عمل خواهد کرد.

وزیر پست و تلگراف- بنده گمان می‌کنم که این مذاکرات بیشتر به الفاظ می‌گذارد و اگر یک اهتمامی‌بفرمایند که به عملیات بپردازیم بهتر است این که آقای افتخار الواعظین می‌فرمایند که شاید آقای نایب السلطنه از این اکثریتی که تشکیل شده است اعتبار نامه و‌امضاء می‌خواهند من گمان نمی‌کنم که مقصود والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه این باشد که ایشان می‌فرمایند به حمدالله ما یک نایب السلطنه‌امروز داریم که به تمام دقایق قانونی خود مطلع است و یک چیزی را که از شما می‌خواهند تمام می‌خواهند و اگر هم چو چیزی بوده است که اکثریت تشکیل شده است و واقعاً معرفی گردیده‌اند اشخاصی را که اکثریت به آن‌ها تمایل دارد بنده گمان می‌کنم که تأمل ایشان برای این است که بدانند پروگرام و آرزو و‌امال آن‌ها چه چیز است و چه مقصودی دارند زیرا که شما یک اشخاصی هستید که از بالای میز نطق می‌فرمائید که ما یک اشخاصی هستیم و یک اکثریتی را تشکیل داده ایم و یک چیزهائی را می‌نویسیم و از شما وزرای این مملکت اجاری آن‌ها را می‌خواهیم و تصور می‌فرمائید که در مملکت فقط هفت هشت چیز است که شما بنویسید که ما در اداره مالیه از وزارت مالیه فلان چیز را می‌خواهیم و حال این که این طور نیست برای این که


ممکن است در ضمن وزارت آن هیئتی که شما به آن‌ها تمایل دارید و معین می‌کنید بعضی چیزها پیش بیاید و آن چیزهائی در ان مطالبی که شما نوشته‌اید نباشد آن وقت ما بین خودشان اختلاف پیدا خواهد شد مثلاً در یک مسئله راجع به بیولتیک وزارت‌امور خارجه شاید یک مطالبی پیش می‌آید که شما با کمک‌های خودتان یا هم مسلک‌های خودتان همراه نشوید آن وقت است که اکثریت متزلزل خواهد شد این است که آقای نایب السلطنه اگر انتظار دارند انتظار صحیحی دارند و می‌خواهند ترتیب کارها بر روی یک اساس صحیحی گذاشته بشود یعنی آن حزبی که می‌گوید من در اقلیتم و دارای ۲۱ رأی هستم پروگرام خودش را و آن چه مقصد و آرزو و‌امال خودش است باید نوشته باشد و تقدیم والا حضرت نماید و آن حزبی که می‌گوید من اکثریت را دارا هستم و ۵۰۰ رأی دارم آن هم عقاید سیاسی خودش باید بنویسند و تقدیم حضور ایشان بکند بنده که نمی‌دانم می‌گوئید احزاب مختلف به اسمی‌مختلف در مجلس هست بنده به واسطه این که بعید العهد شده‌ام درست اطلاع ندارم ولی آن قدری را که از سابق اطلاع دارم می‌دانم که دو حزب در مجلس وجود دارد حالا احزاب دیگر هم شاید باشد که بنده نمی‌دانم هر چه هست این‌ها تمام باید پروگرام خودشان را ببرند و تقدیم بکنند تا این که آقای نایب السلطنه بدانند پروگرام هر یک از این احزاب چیست و اگر فرضاً در این مدت هشت ماه فلان حزب که ادعای فلان مسلک را می‌کند اگر از مسلک خودشان خارج بشوند و یک چیزی را خارج از پروگرام و مسلک خودشان تقاضا بکنند او را آقای نایب السلطنه می‌فرمایند که این تقاضا بر خلاف مسلک و پروگرام مسلکی شما است پس ایشان از این تأملی که می‌فرمایند مقصودشان این است که اساس کار رابر روی یک بنیان صحیحی بگذارند تنها به این اکتفا نمی‌کند که یک حدودی را معین بکند و بگوئید ما اکثریت ثابت هستیم و این‌ها هم کارهای ماست و آن چه بنده‌امروزه از فرمایشات ایشان استنباط کرده‌ام همین بود که عرض کردم حالا اگر می‌توانید عجله بکنید و هر کدام پروگرام خودتان را بنویسید و به حضور آقای نایب السلطنه تقدیم بکنید یا این که زودتر رئیس الوزراء معین شده کابینه وزراء را تشکیل و به مجلس معرفی نمایند و الا این مسامحه و طول کشیدن به عقیده بنده با حالت حالیه مملکت سازش ندارد و مقتضی نیست و همان طوری که آقای وزیر‌امور خارجه به همین ترتیب که می‌فرمائید اکثریتی تشکیل شده است و ثابت است ممکن است به توسط نمایندگان خودشان حضور مبارک ایشان عرض بکنید و پروگرام خودشان را بنمایانید و هر طور که بدانید عجله کنید در این که کابینه وزرای شما زودتر تشکیل بشود.

کاشف- در این جا موضوع دو چیز است یک مذاکره راجع با کثریت مجلس است یک مذاکره هم در باب اظهار مسلک است و بنده کراراً این مطلب را گفته‌ام که اگر ما بخواهیم این دو موضوع را داخل هم بکنیم و مذاکره کنیم به این زودی‌ها نتیجه مطلوب به دست نخواهد‌امد خصوصاً در یک حالی که مملکت خیلی محتاج است که یک قوه مجریه در کار باشد و اگر ما خواسته باشیم بگوئیم که تا مسلک‌ها معین نشود و پروگرام سیاسی شان نوشته نشود رئیس الوزراء و هیئت وزراء معین نشود بنده گمان می‌کنم که به این زودی‌ها نشود که در این خصوص نتیجه بگیریم در صورتی که چنان چه آقایان وزراء حس کرده‌اند وضع‌امروزه مملکت طوری است که یک ساعت هم نمی‌شود تعیین رئیس الوزراء و کابینه را به عقب‌انداخت و بنده گمان می‌کنم که این مطلب منافی با مقصود نباشد در سابق گفته شد که جمعی در این مجلس از احزاب مختلفه که یک‌اندازه عقیده و سلیقه شان نزدیک به هم بود نه این که در تحت یک مسلک و یک پروگرام باشند به جهت صرفه و صلاح مملکت چنین صلاح دانستند که به جهت اجرا و انجام وظیفه خودشان و به جهت رفع مسئولیتی که دارند یک پروگرام عملی که دارای چند ماده باشد نوشته شود و همه آن‌ها آن را‌امضاء بکنند که بر حسب ضرورتی که‌امروز دیده می‌شود مطابق آن پروگرام کابینه که معین می‌شود رفتار بکنند و این هیئت مختلف که حالا متحد می‌شوند و تشکیل اکثریتی را می‌دهند آن کابینه را نگاه بدارند و همین کار را هم کردند ولی ابداً این پروگرام به یکی از این مسلک‌هائی که اسم برده شد نبود بلکه همان طور که عرض کردم یک هیئتی مختلفی با هم متحد شده‌اند و بنده عقیده‌ام این است که گر در این خصوص مداومت حاصل بشود در مجلس بلکه اتفاق هم ممکنست حاصل بشود برای این که کلیتاً مسلک یک چیزی است که‌امال و آرزوی یک دسته در آن مندرج است و می‌توانند مادام العمر آن آرزو و‌امال را داشته باشند لکن به این جهت این هشت ماهه خواستیم یک نتیجه از این اقدامات و زحمات خودمان برده باشیم به جهت این که چنان چه تجربه به ما نشان می‌دهد ما در این مدت نتوانستیم موفق شویم به آن چیزهائی که مقصود آرزو و‌امال مان بود و تا یک‌اندازه هم برای مردم آن طوری که منتظر بودند اسباب آسایش و راحت فراهم بشود از این جهت خیلی لازم بود که این کار بشود و حالا خیلی از اشخاص هستند که انتخاب به یک مسلکی دارند و نمی‌شود آن‌ها را مجبور کرد که شما منتسب به یک مسلک دیگری شوید و عرض کردم که سابقاً در این خصوص خیلی مذاکرات و بالاخره نتیجه نگرفته ایم و یک طرف متقاعد نشده است حالا اگر مقصود از مذاکرات روز که از دهم صفر این بوده است که یک اکثریتی که ثابت باشد تشکیل بشود این اکثریت تشکیل شد‌امضاء هم کرده‌اند و اظهار عقیده خودشان را هم نموده‌اند و این که بعضی‌ها فرمودند که یک نفر رئیس الوزراء را آقایان اسم ببرند بنده گمان می‌کنم که این از وظیفه نمایندگان نباشد و گمان می‌کنم که همان تمایلات آن‌ها کافی است حالا باز هم اگر چنان چه والا حضرت قدس می‌فرمایند که تا پروگرام‌های احزاب در آن جا ارائه نشود و معلوم نشود که پروگرام مسلکی این‌ها چیست رئیس الوزراء را معین کرد شاید آن نتیجه به این زودی‌ها به دست نیاید در صورتی که فعلاً قوه مجریه نداریم و این چند نفری که از آقایان وزراء باقی مانده‌اند با کمال مشغله و کار زیادی که در ادارات خودشان دارند مجبور هستند که رسیدگی به‌امور سایر وزارت خانه‌ها داشته باشند خیلی لازم است که یک رئیس الوزرائی معین بشود و کابینه را دائر نماید آن وقت ممکن است که بعد در این کار اقدام کرده و یک اکثریت مسلکی ثابتی هم اگر لازم باشد در کار آورد ولی این هیچ مانعی نیست از این که‌امروز ما یک قوه مجریه نداشته باشیم و حال مملکت این طور باشد که فعلاً هست که هر ساعتی از نداشتن کابینه ممکن است ضررهای کلی متوجه بشود.

وزیر‌امور خارجه- آقایان نمایندگان محترم شاید همه آقای نایب السلطنه را خوب بشناسند که ایشان با آن همه اطلاعات عمیقه که دارند و در کارها یک ثبات عزم غریبی دارند شاید بلکه یقیناً عزم شان جزم است که واقعاً برای این مملکت حالا که‌امده‌اند بتوانند کاری بکنند و آن چه در خدمت ایشان در این چند روزه مذاکرات می‌شد گمان نمی‌کنم که ایشان با یک معلومات ناقصه و یا یک اسباب و خیالاتی که به اصطلاح دل خوش کنک باشد داخل کار بشوند این طور تصور بکنند و مسلماً بدانید که شخص ایشان تا یک اطمینانی کامل تحصیل نکنند که بتوان با آن اطمینان کامل اقدام صحیحی کرد تصور نکنید که ایشان داخل کار بشوند و تا وقتی که این اطمینان برای ایشان حاصل نشده است این عده که از وزراء باقی هستند در سر کار هستند تا این که ببینند از اقدامات ایشان چه نتیجه گرفته می‌شود و باز هم صریحاً عرض می‌کنم که ناچار وقتی که زیاد فشار به ما وارد بیاید جز این که استعفاء می‌کنیم و بار این مسئولیت را به گردن خودمان وارد بیاوریم هیچ چاره دیگری نخواهیم داشت حالا همان طوری که مکرر عرض کرده‌ام باز هم عرض می‌کنم که زودتر هر کاری را که لازم می‌دانید اقدام بکنید و تدارک کار خودتان را ببینید و همین طوری که مذاکره شد از این اکثریتی که می‌فرمائید معین شده است یک دو سه نفری را به طور کمیسیون معین می‌کنیم که بروند با آقای نایب السلطنه مذاکره می‌کنند که ایشان از این اکثریت ثابتی که می‌فرمائید چه می‌خواهد و آن ترتیبی را که انتظار دارند چیست احزاب را می‌خواهند بشناسند پروگرام آن‌ها را می‌خواهند ببینند مقاصد آن‌ها را می‌خواهند بدانند کلیت ببینند که ایشان چه در نظر دارند چه می‌خواهند و مطابق آن چه در نظر ایشان است اکثریتی را که می‌خواهند معین می‌کنند که فردا که یک هیئتی را این جا معرفی کردند راست است که آن‌ها مسئولیت دارند ولی باید یک عده اکثری را در مجلس پشتیبان داشته باشند که اگر یک وقتی از طرف حزب اقل جمله به آن‌ها کردند آن اکثریت از آن‌ها دفاع می‌کند به جهت این که دفاع کننده از قوه مجریه قوه حاکمه و اکثریت مجلس است که در موقع حمله حزب اقل از آن‌ها مدافعه بکنند پس اساساً و مسلماً بدانید که تا مسجل بشود به ایشان که بتوانند با یک عزم راسخی داخل کار شوند داخل نخواهند شد و خودشان هم خودشان را فریب نخواهند داد که ‌امروز این کار را می‌کنیم ببینیم چه طور می‌شود و فردا هم همین طور ایشان این کار را نخواهند کرد حالا


شما اگر چنان چه کارتان را ساخته‌اید و اکثریتی را که ایشان خواسته‌اند تشکیل کرده اید به طوری که تا روز پنج شنبه وعده فرموده بودید که فیها المقصود ببرند معرفی بکنید یا این که اگر معرفی کامل نکرده اید تکمیل بکنید تا این که ایشان حاضر کار بشوند و اگر چنان چه آن اکثریتی را که ایشان خواسته‌اند حاصل نیست و معذالک می‌توانید ایشان را متقاعد بکنید که از هم با همین هیئت حاضر بروید و با ایشان مذاکره بکنید بلکه واقعاً یک نتیجه گرفته شود و یک تکلیفی برای کارهای این مملکت معین بشود.

منتصر السلطان- بنده تصور می‌کنم که مقصود از اکثریت شاید این را گمان می‌کند که کلیه احزاب و فرقی که در مجلس شورای ملی است باید آن‌ها مرام نامه خودشان به تمام وکلاء و مردم و هم چنین خدمت والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه تقدیم بکنند چنان چه حزب دموکرات که من یکی از آن افراد هستم و جزء اقلیت مرام نامه خودش را که به تمام جعبه‌های نمایندگان‌انداخته است تقدیم والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه هم کرده‌اند ولی مقصود ایشان از این کلمه تحصیل اکثریت ثابت صحیح بود در مجلس و آن هم هر یکی از دو قسم خواهد شد یکی اینست که یکی از احزاب و فرق سیاسی که عده اش در مجلس اکثریت دارد یعنی نصف به علاوه یک است و حاکم و مسئول مملکت اوست پروگرام خودش را می‌نویسد ناطق خودش را معین می‌کند و نظریاتی را که در باب رئیس الوزراء دارد که ببینند کی می‌تواند خیالات و آرزو و مقاصد مسلک او را تهیه تعقیب بکند به توسط ریاست مجلس شورای ملی می‌رساند به شخص اول مملکت و می‌گویند فلان کس که دارای مسلک من است و قبول مسلک مرا کرده است فرقه من به او تمایل دارد آن وقت پادشاه یا نایب السلطنه مملکت آن شخص را معرفی می‌کند به مجلس شورای ملی و از روی نظریاتی که آن اکثریت دارد مشغول عملیات می‌شوند و‌امور مملکت را مطابق آن نظریات مرتب می‌کند یک قسم دیگر هم هست که وقتی که اکثریتی در مجلس می‌آیند فرق دست چپ که چند فرقه هستن عده خودشان را هر کدام معین می‌کنند و فرق دست راست هم هر کدام عده شان را معین می‌کنند و فرق دست راست هم هر کدام عده شان را معین می‌کنند آن وقت چند فرقه آن‌ها با همدیگر ائتلاف می‌کنند پروگرام مسلک شان هم که معین است آن وقت می‌نشینند ناطق خودشان را معین می‌کنند و باز پیشنهاد می‌کنند نظریات خودشان را به توسط رئیس مجلس به مقام نیابت سلطنت عموم مردم عده این‌ها را او ناطق ایشان را می‌شناسند یعنی در مجلس رسماً می‌گویند که آن حزب اکثریتی که می‌گویند این عده که فلان شخص و فلان شخص و فلان شخص باشند هستیم و اشخاص خودشان را علناً معین می‌کنند و عقاید خودشان را هم به همان می‌نمایند و به محل مسلکی خودشان هر کدام جلوس می‌کنند و مرام نامه خودشان را هم نوشته و به رئیس یا شخص اول مملکت تقدیم می‌نمایند و مشغول می‌شوند به کار و عملیات خودشان نتیجه این اکثریت چه چیز است نتیجه اش این است که آن هیئت وزرائی که به مجلس معرفی می‌شوند مشغول می‌شوند به اجرای خیالات و‌امال آن فرقه که این اکثریت را تشکیل داده و مرام نامه خودش را تقدیم نموده است و آن مرام نامه به توسط آن رئیس الوزراء مجری می‌شود برای این که معین است که هیچ نماینده مقاصد خود را به شخصه نمی‌تواند اجرا بکند بلکه باید به توسط حزب خودش و با مساعدت آن‌هائی که با او هم مسلک هستند و دارای اکثریتند آن مقاصد مسلکی خودش را مجری نماید و آن وزراء هم همیشه به واسطه نظریات و ترتیباتی که مسبوق هستند به همان ترتیب پیشنهاد می‌کنند و آن مواد هم می‌گذرد و مسلم آن اکثریت وظیفه خودش را نسبت به اقلیت هم می‌داند که اگر ایراداتی یا تنقیدی یا بعضی سئوالاتی دارد باید در کرسی خطابه آن ایرادات و اظهاراتی را که دارد بیان بکند و به واسطه درج در جرائد فیما بین افراد ملت منتشر نماید و مسلماً شخص والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه به طوری که در بعضی جراید دیده‌ام که نوشته‌اند ایشان را طبیب مملکت مریض ما دانسته‌اند همان طوری که قانوناً از طرف مجلس شورای ملی انتخاب شده‌اند و در واقع پادشاه مملکت هستند می‌گویند باید تمام وظایف قانونی را که در کتب قانونی است اجرا بکنیم چون که مملکت ما مشروطه است و در مملکت مشروطه باید مطابق مشروطیت قوانین کار کرد نمی‌شود گفت مملکت ما مشروطه است لکن در مجلس احزاب مختلفه سیاسی نظرات خودشان را بیندازند کنار بله تمام ماها در حفظ استقلال مملکت شریکیم‌اما باید ببینم که طریق و ترتیب آن چیست و چه طور باید اقدام بکنیم مثلاً وزارت مالیه و‌امر مالیات را که می‌خواهیم اصلاح بکنیم باید چه قسم اصلاح بکنیم البته نظریات احزاب سیاسی در این گونه مسائل فرق دارد و این که مذاکرات زیاد می‌شود در مجلس و وقت تلف می‌شود تمام به واسطه همین نظرات سیاسی است و والا حضرت نایب السلطنه چون این مسئله را التفات فرموده‌اند می‌فرمایند مطابق همان حق قانونی که به واسطه انتخاب مجلس پیدا کرده‌ام هیچ نمی‌توانم مخالف قانون قدمی‌بردارم باید موافق قانون اقدام بکنم و کارها را اصلاح نمایم من می‌خواهم که در مجلس شورای ملی تمام فرق علنی باشند تمام به جای خودشان بنشینند و مرام نامه‌های خودشان را بفرستند من بخوانم تا این که اکثریت مجلس بر من معلوم شود من رئیس الوزراء را بفرستم به مجلس و او کابینه خودش را تشکیل و معرفی بکند و این بهترین کاری است که باید بشود و آن روزی که این کار واقع بشود به عقیده بنده روزی است که من در منزل خودم بخوانم و می‌گویم که به واسطه این افکار عالیه والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه مملکت آباد باشد مملکت ما از خیلی چیزها رسته و آزاد شد.

سلیمان میرزا- بنده قبل از این که آقایان وزراء این مطلب را مطرح بفرمایند از آقای رئیس اجازه خواسته بودم که در پایان مجلس چند کلمه در موضوع اکثریت عرض بکنم از حسن اتفاق خود آقایان وزراء آن را مطرح فرمودند ما ناچاریم از این که اکثریت ثابتی در مجلس و در مملکت خودمان داشته باشیم برای این که مملکت که مشروطه شد و سلطان آن معین شد باید تمام‌امورات آن مطابق قوانین اداره بشود و ممکن نیست که یکی از آن‌ها تغییر بکند به جهت این که اگر ما یکی از چرخ‌های ساعت را برداریم و بگوئیم که‌امروز ما میل نداریم که این ساعت فلان چرخ را داشته باشد محققاً باید بدانیم که دیگر آن ساعت برای ما کار نخواهد کرد و اگر این قسم بخواهیم پیش برویم ممتنع است که یکی از خیالات و مقاصد خودمان را پیش ببریم برای این که عقلاء دنیا به ما می‌گویند این چیزی را که اختراع کرده تا تمام چرخ‌های او را پهلوی هم نگذارید این ساعت برای شما محققاً کار نخواهد کرد در حکومت استبدادی سلطنت مستقله یک اداره می‌نماید و وزراء و عمال و حکام تماماً همین قدر که حضور اعلیحضرت همایونی مشرف شدند و یک خلعتی گرفتند و به واسطه یک عبارت طرف التفات شدند مطمئن هستند که وزیر و حاکمند و مشغول کار می‌شوند بعد از آن که سلطنت استبدادی برداشته شد و سلطنت انتخابی در عوض آن تأسیس شد از وظایف اولیه آن این است یک چیزی به جای آن اتکال و آن اراده سینه بگذارد و آن چیزی که در تمام عالم به جای آن گذاشته‌اند چه چیز است آن اکثریت ثابت مجلس است که هیئت وزراء در ازاء این که بروند حضور اعلیحضرت همایونی یک تعظیمی‌بکنند مطلع می‌شوند به این که تمایلات اکثریت تابعه مجلس چیست و چه پروگرام و مرام نامه را در نظر دارند تا این که به آن ترتیب رفتار نمایند و می‌دانند لایحه که پیشنهاد می‌خواهند بکنند چه قسم باید پیشنهاد کرد مثلاً اگر برای ترتیبات عدلیه لایحه پیشنهاد می‌کنند می‌دانند باید عدالت را مجانی فرض بکنند یا این که یک پولی هم برایش معین بکنند به جهت این که نظرات فرقه اگر معلوم است که عدالت را مجانی می‌خواهند یا پولی می‌داند وقتی که می‌خواهد قانون قشون گیری را پیشنهاد نماید اجباری پیشنهاد بکند یا به طریق اختیاری تمام این‌ها را از تمایلات اکثریت می‌فهمد و از مذاکرات اکثریت می‌داند وقتی که ما سعی بکنیم که اکثریت مجلس ما یک اکثریت ناقص باشد (مثل این که از اول این دوره تا به حال بوده است) این اکثریت متزلزل است و این چنین اکثریتی نمی‌تواند یک کابینه را نگاه داری بنماید و اگر کسی تمام آرائی را که از اول این مجلس تا به حال گرفته شده است در تحت نظر دقت بیاورد نمی‌تواند بگوید که از نقطه نظر یک فرقه سیاسی و یک حزب اکثریت آن آراء گذشته است یک طوری بوده است که گاهی به تمایلات فرقه دست چپ و گاهی به تمایلات فرقه دست راست آن اظهار شده است و همین مطلب باعث این شد که کابینه‌های وزرای ما نتوانسته‌اند در این مدت پاهای خودشان را با قدرت بگذارند و از پله‌های عمارت بهارستان بالا بیایند و همین که بالا‌امدند متحیر بودند که چه بکنند آیا آن اقدامی‌را که در خارج کرده‌اند به میل یکی از وکلاء شده است یا این که از او سئوال و استیضاح خواهند کرد و اگر استیضاحی بکنند مدافعی خواهند داشت یا نخواهند داشت نتیجه این کار چه می‌شود همین می‌شود که دیدید این کابینه‌هائی که تا به حال تشکیل شد و به زمین افتاد از برای آن اکثریت‌های فرضی بود مثل این که‌امروز هم ازیکی از آقایان سئوال کردم در این خصوص در جواب گفتند اکثریت هست رأی بگیرید مگر آن کابینه‌ها را اکثریت رأی نگرفت از اکثریت خیلی هم بالاتر بود بلکه قریب به اتفاق بود چه شد آن ورقه‌های سفید که فردای آن روز وقتی که رأی خواستند اکثریت نشد کجا رفت آن اعتماد این همان مستوفی الممالک بود که وقتی در باره او رأی خواسته شد بالاتفاق رأی دادید ولی فردای آن روز از او استیضاح خواستند این برای چه بوده است که یک اکثریت ثابتی در مملکت حکم فرما


نیست اکثریت باید مطابق فرق سیاسی و از احزاب سیاسی باشد و علنی باشد برای این که اکثریت مسئول نیک و بد مملکت مسئول ترقی و تنزل مملکت مسئول سعادت و شقاوت مملکت می‌باشد. یعنی از دور که تماشاچی‌ها از بالا و پائین تماشا می‌کنند باید بدانند که این اکثریت ثابتی را که می‌گویند. کی‌ها هستند و بدانند این جماعت ۶۰ نفره ۷۰ نفر این عده هستند که قدرت مملکت و حکومت مملکت را در دست گرفته‌اند و‌امورات آن را اداره می‌کنند بله اقلیت و اکثریت (چنان چه آقای وزیر فرمودند) در مجلس هست و آن نماینده را که آقای آقا میرزا ابراهیم خان فرمودند که در حضور والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه که اول شخص عالم مملکت هستند برخاست و اقرار به اقلیت حزب خودش کرد بنده بودم که در حضور والا حضرت گویا بعضی از این عرایض را عرض کردم و از طرف شعبه پارلمانی حزب دموکرات که در کابینه حاضر پلتیکش بی طرف بود و‌امتحان خودش را داد و در تمام سئوالات و استیضاحات که شد یک کلمه حرف نزد از چنین حزب یعنی که ۲۱ رأی داد می‌گویم در اقلیت واقعیم و مسئولیت نداریم و از طرف دیگر آقای حاج آقا اظهار فرمودند که ما ۴۸ رأی داریم و ما مسئول مملکت هستیم یعنی از حالا به بعد می‌توانیم مسئول بشویم بنده عرض می‌کنم که آیا این مطلب که از آن جا گذشت به این که یک روزی اسم همه را ببینند بنویسند و همه آن‌ها پای آن ورقه را مهر و‌امضاء بکنند و به توسط ریاست مجلس به حضور والا حضرت بفرستند این اکثریت می‌شود؟

اکثریت آن است که تمام ملت افراد و عده اش را بشناسند نه آن که آن اکثریت در پرده باشد و در صورتی که شب و روز ما با آن‌ها هستیم ندانیم که این آقایان کی‌ها هستند در خارج چه می‌دانند و چه طور می‌فهمند که این اکثریت کیست و در چه کار است و آن اقلیت چه کار می‌کنند.

افتخار الوعظین- در موقع رأی معلوم خواهد شد.

سلیمان میرزا- می‌فرمایند در موقع رأی خواهند فهمید و حال این که یک سال است رأی داده ایم بیاورید آن آراء را ملاحظه بکنید و این معنای تاریخی را حل بکنید که اکثریت را کدام یکی از احزاب داشته است و این خرابی‌هائی که شده است به گردن کیست می‌فرماین این اکثریتی که تشکیل شده است سیاسی نیست یا این که پروگرام آن‌ها پروگرام مملکتی نیست بلکه پروگرام عملی است یعنی همه نظریات خودشان را جمع کرده‌اند و یک پروگرام عملی نوشته‌اند بنده حقیقتاً این چیزها را که می‌شنوم مات و متحیر می‌شوم همان اشخاصی که حالا یک جزء عمده این اکثریت را تشکیل می‌دهند روی همین کرسی خطابه اعتدالیت خودشان را اظهار کردند آن‌ها هستند که با کمال جرأت و جلادت به وظیفه خودشان عمل کردند و بنده آن‌ها را تقدیسی می‌کنم و تبریک می‌گویم ولی این اکثریت چه طور پروگرام ندادند یعنی بنده باید بروم منزل و شش پروگرام از شش فرقه مختلف بیاورم و ثابت بکنم که فرق مختلفه در مجلس هست چه طور می‌توانند بگویند که در مجلس حزب اعتدال نیست و حال آن که از اول می‌گفتید که در مجلس یک طایقه لقب اعتدال را برای خودشان قبول کرده‌اند و یک طایفه لقب انقلاب را برای خودشان گذاشته‌اند و آن‌ها انکار کردند که ما انقلابیون نیستیم و پروگرام خودشان را طبع و منتشر کردند و آن‌ها حزب دموکرات بودند و ۲۱ رأی داشتند و دادند و حالا هم بنده از طرف حزب خودم (یعنی حزب دموکرات)‌امروز افتتاح این کار را می‌کنم و می‌گویم ۲۱ رأی در مجلس هست که این مرام نامه و پروگرام اوست و تقدیم میز ریاست می‌کند و می‌گوید من این نظرات سیاسی و آرزوی این که کارها را دارم و در اقلیت هم هست و مسئول مملکت هم نیست و می‌خواهم این اکثریت ثابتی که می‌فرمایند تشکیل شده است به ندازه یک اقلیت قدرت پیدا بکند و بیاید روی همین کرسی خطابه و مطابق قانون پروگرام خودش را روی میز ریاست بگذارد و همین طور که بنده‌امروز از جانب اقلیت فریاد می‌زنم که مسئول مملکت نیستند کابینه را نمی‌توانم نگاه دارم و تقاضائی را در این دوره تقنینیه نمی‌توانم به محل اجرا بیاورم آن‌ها هم در کمال قدرت در کمال عظمت در کمال همه چیز بیایند‌امروز را اول تاریخ و اول روز تاریخی ایران حساب می‌کنند و‌امروز را ثابت بکنید که اول روز دوره مشروطیت ایران است و حزب‌های مختلف که این اکثریت ثابت را معین کرده‌اند و این ما را تشکیل داده‌اند که عبارت از ۴۸ رأی است بیایند این جا و در کمال آزادی معین بفرمایند و هر کس هم چنان چه بنده می‌دانم می‌شناسم (منتهی وکلاء را نمی‌شناسم) معین بفرمایند و در کمال آزادی بییند این جا و بگویند ما سی نفر دارای این پروگرام و از حزب اجتماعیون اعتدالیون می‌باشیم ما شش نفر از حزب ترقی خواهان هستیم و این مرام نامه ماست ما چهار نفر دارای این پروگرام و از حزب اتفاق و ترقی می‌باشیم چون بنده این احزاب را کاملاً نمی‌شناسم مثل این که یک پروگرام دیگری در خارج بود دیدم که نوشته بود مرام نامه اصلاحیون عامیون و اگر هستند آن‌ها هم بیایند بگویند می‌گویند یک جماعتی هم هستند که بی طرفند ولی بنده معنی بی طرفی را هیچ نمی‌فهمم می‌خواهم کسی که مسئول مملکت است و باید برای مملکت خودش کار بکند و لغت بی طرفی را استعمال می‌کند یعنی من نه با این طرفم نه با آن طرف نه این را قبول دارم ه آن را پس لابد خودش یک چیزی را قبول دارد مثلاً این که می‌گویند انتخابات باید مستقیم باشد و یک نظر سیاسی دارد یا غیر مستقیم او لابد یکی از این دو تا را قبول دارد با این که یک شق ثالثی را خواهند گفت که من آن طریق را قبول دارم پس این حزب هم یک حزب تازه خواهد بود که باید او هم خودش را معرفی بکند و مرام نامه خودش را منتشر نماید و الان گمان نمی‌کنم کسانی که مسئول‌امور مملکت هستند و می‌خواهند هیئت دولت را تشکیل بدهند کسانی که می‌خواهند سعادت و شقاوت مملکت را به دست بگیرند چه طور می‌شود که بی طرف باشند و چه طور حفظ حقوق موکلینش را خواهد داد انتخابات را مستقیم خواهد دانست یا غیر مستقیم پس بی طرف یعنی حزب ثالث یعنی حزب رابع یعنی حزب خامس پس بنده عرض می‌کنم اول کسی که در مملکت ما و در تمام ممالک معروف است به علم و اطلاع و‌امروزه از آن عالم تر و فاضل تر ایرانی نداریم و تمام مرم به او متوجهند وجود مقدس آقای ناصر الملک نایب السلطنه این مملکت است و یک هم چو شخص عالمی‌یک هم چو شخص خیر خواهی او‌امروز دوای درد مملکت ما را دوای پریشانی‌های ما را که از برای ما صلاح می‌دانند این را دانسته‌اند که اکثریت ثابت در مجلس تشکیل بشود و بعد هم یادداشت مرقوم فرموده‌اند و وقتی که ایشان این مطلب را می‌فرمایند یا این که محققاً از تمام چیزها و تمام ترقیات مشروطیت اطلاع دارند اگر ما بخواهیم آن چه را که می‌خواهند انجام ندهیم آن وقت باعث این خواهد شد که هم رنجش خاطر ایشان فراهم بیاید و هم اسباب این بشود که کار مملکت‌امروز که این قدر مشکل شده است مشکل تر بشود و آن وقت علاج پذیر نخواهد بود پس خوب است هر کاری می‌خواهیم بکنیم زودتر اقدام بکنیم و نظریات سیاسی خودمان را معین بنمائیم و برای اطمینان خاطر ایشان عرض بنهیم تا این که ایشان بدانند که این هیئت وزرائی را که معین می‌کنند اگر از حزب اجتماعیون اعتدالیون تعیین تعیین می‌کنند فلان عده اوراق سفید و رأی‌های ثابت آن‌ها را نگاه داری می‌کنند و هیئت وزراء وقتی که وارد این فضا می‌شوند بدانند این اشخاص رأی اعتماد به آن‌ها دادند برای این که چنان چه عرض کردم حکومت را در هر جائی از ممالک مشروطیت با کثیت داده‌اند و اکثریت در هر جائی حکومت مملکت را در دست می‌گیرند و علنی است و در این جا هم اگر اکثریت ثابتی تشکیل باشد علتی باشد از برای این که کسی مسئول مملکت باشد واز او سوء استفاده بکنید در مقابل آن اقلیت حاضر باشد و این ترتیب هم در تمام جاها هست که مجلس آن‌ها دارای احزاب مختلف است و باید همین طور هم باشد برای این که به عقیده بنده اگر مجلس از یک حزب باشد و دارای فرق مختلف نباشد آن مجلس هیچ فایده ندارد به جهت این که مثل یک نفر سلطان مستبد می‌شود هر چه دل شان خواست یعنی میل سر دسته‌هاشان شد عمل می‌کنند پس مجلس باید دارای احزاب مختلف باشد و هر یکی از احزاب که اکثریت پیدا کرد او شروع می‌کند به اداره کردن کارهای مملکت و هر جائی که کج رفت اقلیتش در مقابل او هست می‌آید بالای کرسی خطابه و می‌گوید آقایان اکثریت ثابت آقایانی که حکومت مملکت را در دست گرفته‌اید این جا کج رفته‌اید درست مطابق قانون رفتار بکنید و همین موقع است که اقلیت به وظایف خود باید رفتار بکند که من از آقای رئیس اجازه بخواهم و مقاصد اقلیت و خلاف‌های اکثریت را در این جا عرض می‌کنم و می‌گویم این کاری که کرده اید بر خلاف این چیزی است که گفته اید ولی این اکثریت ثابت چنان چه عرض کردم باز هم تکرار می‌کنم که باید علنی باشد و چون از طرف


اقلیت عرض می‌کنم که اقلیت کاندیدای رئیس الوزراء و کاندیدای هیچ وزیری را ندارد و هیچ تقاضائی هم ندارد اقلیت این کرسی خطابت را دارد که بیاید در این جا و اعمال اکثریت را تنقید نماید و خیالات خودش را به عموم مردم بفهماند اگر شنیدید چه بهتر اگر نشنیدند که خود را مسئول نداند و در انتخابات جدید از تنقیدات خودش فایده ببرد و بگوید این اکثریت بود که این کارها و این خطاها را کرد این اکثریت بود که این کارها و این خطاها را کرد این اکثریت بود که حقوق شما را نگاه داشت این‌ها را ببینید این دفعه از این حزب انتخاب نکنید و ما همین طوری که اعمال آن‌ها را تنقید کردیم همین طور کارها را اداره می‌کنیم و ترتیب‌امورات را می‌دهیم این عقیده سیاسی بنده بود بعضی آن چیزی که بنده مختصراً از ترتیب مشروطیت می‌دانم این‌ها است که عرض کردم و این که ما تا‌امروز هر چه خواستیم از مشروطیت استفاده بکنیم نتوانستیم به واسطه این بوده است که این چرخش را درست کار نگذاشته ایم و بنده که می‌گویم احزاب سیاسی در مجلس باید علنی باشد برای یک نظر عمده است که دارم و آن نظر این است که‌امروز که احزاب در مجلس علنی نیست اگر اکثریت یک کاری بکند به مجلس بر می‌خورد می‌گویند مجلس و مشروطیت این خلاف را کرد‌اما وقتی که احزاب سیاسی معین بشود نمی‌گویند مشروطیت خلاف کرد و از مشروطیت کسی بد نمی‌گوید و هیچ تنفری از مشروطیت برای مردم حاصل نمی‌شود همه می‌گویند این حزبی که در مجلس اکثریت داشت خلاف کرد و از آن حزب متنفر می‌شوند و لفظ مشروطیت را همان طور که مقدس است مقدس می‌گذارند این است فایده علنی شدن فرق ولی چون این مسئله نشده است این است که این کارهائی که در این مدت شده شمشیر دست از شده است و می‌گویند این مشروطیت است که نتوانست کار بکند نمی‌گویند این اکثریت نتوانست کار بکند و این دفعه اگر از اقلیت انتخاب بکنید بهتر کار خواهند کرد بالاخره بنده بعد از تمام این زیاد گوئی‌ها چند تقاضا دارم اگر آقایان میل دارند جواب بدهند اگر چه نباید این اظهار را بکنم‌اما چون طرف اقلیت هستم و در اقلیت واقعم باید بگویم و در خارج مدار بکنم اولاً می‌خواهم از این اکثریت در کمال ادب و احترام سئوال بکنم که این (مائی) که می‌فرمایند تشکیل اکثریت داده است می‌فرمائید (ما) ۴۸ نفر هستیم به بنده معرفی بفرمائید دویم این که این (ما) که دارای اکثریت است از چند عنصر تشکیل یافته است و مرکب از چند فرقه است و احزاب مختلفه را معین بکنید و پس از آن اگر ممکن است و محرمانه نیست آن پروگرام آن (بلوک) آن نوشته ائتلاف را که نوشته‌اند ارائه بدهید که ما هم بدانیم که می‌خواهید به مضمون کدام ائتلاف نامه و پروگرام رفتار بفرمائید برای این که‌امورات مملکتی لابد به یک ترتیبی که در نظر گرفته اید و روی کاغذ آورده اید می‌خواهید اداره بکنید نه این که بفرمائید (ما) اکثریت داریم هیچ به شما نشان نمی‌دهیم می‌گذاریم توی جیب خودمان و هیچ نمی‌گوئیم شما هم در اقلیت هستید هر وقت‌امدید حرف بزنید تقاضای رأی می‌کنیم چهل و هشت رأی می‌گیریم بر این که شما مهمل می‌گوئید ولی این ترتیب گویا ترتیب مشروطیت نباشد و بنده ولو این که در اقلیت واقعم و اکثریت مرا تکذیب می‌کند لازم می‌دانم که این استفاده را بکنم که معین بفرمائید که این احزاب سیاسی چیست و پس از آن که معین کردند آراء هر کدام از این حزب‌ها را م معین بفرمائید که هر حزبی چند رأی دادند و بنده چون بی پرده عرض می‌کنم لازم می‌دانم عرض کنم که یک روزی از آقای مشیر حضور اگر چه ایشان را بنده می‌شناسم که از حزب اتفاق و ترقی هستن ولی چون بنده از هر یک می‌پرسم سئوال کردم ایشان فرمودند از حزب اتفاق و ترقی هستم و غیر از من هم باز هست و بنده نمی‌توانم فرمایش ایشان را رد بکنم زیرا که بعد از این جواب ایشان از هر کسی سئوال می‌کنم که شما از حزب اتفاق و ترقی هستید ولی چون بنده از هر یک می‌پرسم سئوال کردم ایشان فرمودند از حزب اتفاق و ترقی هستیم و غیر از من هم باز هست و بنده نمی‌توانم فرمایش ایشان را رد بکنم زیرا که بعد از این جواب ایشان از هر کسی سئوال می‌کنم که شما از حزب اتفاق و ترقی هستید جواب نمی‌دهند می‌گویند آن روزی که پرده‌ها برداشته شد معلوم می‌شود ولی‌امیدوارم که آن روز صحرای قیامت نباشد در این دوره مشروطیت و در این دوره تقنینیه و در این مملکت باشد زیرا که ما می‌خواهیم از این مشروطیت استفاده بکنیم و برای این مملکت کار بکنیم و الا بعد از این که این وکلاء مدت انتخاب شان تمام شد و رفتند که فائده نخواهد داشت پس خوب است معین بکنید که این احزاب سیاسی کی‌ها هستند بنده حقیقت عرض می‌کنم که فرضاً یک ۴۸ نفر اسمی‌این جا نوشته شده است آیا باید دانست که این ۴۸ نفر اسمی‌که نوشته شده است کی‌ها هستند و دارای چه مسلکی می‌باشند یا خیر مثل این که بعضی از آقایان هستند مثل آقایان حاج سید نصرالله آقای مشیر الدوله آقای مؤتمن الملک دکتر علی خان که در روز انتخاب رئیس هم عرض کردم و نمی‌دانم که ایشان هم جزو این حزب اکثریت هستند یا نیستند می‌خواهم بدانم نه تنها خودم بلکه تمام افراد این مملکت می‌خواهند بدانند تا این که بدانند مسئول این مملکت کیست و چه اشخاصی جزء این اکثریت هستند و هرگز قانع نیستم یعنی متقاعد نمی‌شوم یا این که بگویند هر روز که آقای نایب السلطنه هیئت وزراء را معین و می‌فرستند به مجلس آن روز ورقه سفید آبی معین و پیدا خواهد شد برای این که در این مدت هر چه اکثریتی که در این مجلس حاصل می‌شد فردای آن روز می‌بینیم که تغییر پیدا کرد پس نه تنها ما بلکه تمام ملت باید بدانند که یک اکثریتی در مجلس هست و آن اکثریت کیست و آن اوراق سفید و آبی ثابت است یا این که فردای آن روز نا پیدا خواهد بود.

متین السلطنه- در این که در مجلس یک اکثریتی لازم است در این هیچ حرفی نیست و این را شاهزاده سلیمان میرزا خوب بیان فرمودند که تا به حال یک اکثریتی ثابته در مجلس نبوده است بلکه اکثریت همیشه متزلزل بوده است و به همین جهت است و اگر رجوع به سابقه کارهائی که از مجلس گذشته است بکنیم خواهیم دید که عقاید سیاسی آن دسته که خودشان را دارای اکثریت می‌دانسته‌اند ابداً دخیل در جریان کارهای سیاسی و کارهای مملکتی نبوده است و جهتش هم واضح است جهتش این است که آن فرقه و حزب اقلیت یک طریقه مشی معینی داشتند که از روی آن راه می‌رفتند ولی آن فرقه با کثریت معرفی می‌شدند یک طریقه مشی معینی اتخاذ نکرده بودند این بود که خواهی نخواهی عقاید اقلیت مدخلیت داشت و فرقه اقلیت حاکم بود پس اگر بخواهیم مسئولیت گذشته و تا به‌امروز را معین کنیم باید به عهده اقلیت بگذاریم ولی حالا‌امیدوار هستیم به اظهاراتی که والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه شده است اکثریت در مقام برآیند و بدانند که چه می‌خواهند ولی برای این که اقلیت هم می‌دانند که اکثریت چه می‌خواهند لازم شد که حزب اکثریت مقاصد خودش را اظهار بدارد و حزب اقلیت از قراری که خودشان گفتند از حیث عده همیشه اقلیت داشته‌اند لکن چنان چه عرض شد نه به واسطه آن روش متحدانه اقلیت حاکم بوده ولی این را نیز باید دانست اگر چه در آتیه عقاید این اکثریت کاربر نشود باز سلب مسئولیت از اقلیت نخواهد کرد زیرا اگر غیر از این باشد در واقع آن وقت اکثریت اجازه داده است به یک هیئتی که در مقابل اکثریت اقداماتی بکند که شاید پسندیده نیست در هر حال آن اشخاصی که در عقاید خودشان به هم نزدیک بوده‌اند یک اکثریت ثابتی تشکیل داده‌اند و در یک مواد عملی اتحاد کرده‌اند که ربطی به‌امال و آرزوهای مسلکی ندارد و خود بنده عقیده‌ام این است که اگر سئوال بکنید کدام حزب من حیث المسلک که تا به حال اکثریت داشته است نمی‌توانم بگویم اجتماعیون اعتدالیون از حیث عده اکثریت داشته‌اند یا حزب دیگر پس برای تشکیل یک اکثریت ثابت پارلمانی از یک فرقه سیاسی این جا گمان نمی‌کنم اکثریت تام حاصل شود و لازم است به این طوری که گفته شد ائتلاف احزاب و فرق شود یعنی در یک پروگرام عملی اتحاد کنند چنان چه یک عده این اتحاد را نموده‌اند و این است در این هفت ماهه این پروگرام عملی را به موقع اجرا بگذارند تفاوت این پروگرامعملی با آن پروگرام مالی این است که شاید بالاخره هیچ مخالفی نداشته باشد و فوائدی که این دارد این است که معایبی که در کابینه آقای مستوفی الممالک وارد‌امده در آینده وارد نخواهد‌امد تمام آقایان به خوبی در نظر دارند که وقتی که کابینه مستوفی الممالک معین شد یک پروگرام مالی ارائه دادند که هیچ وجه ممکن نبود که به آن پروگرام نائل شد یک جزء پروگرام تعلیم معارف بود چنان چه در تمام پروگرام‌های مختلف مسلک‌های مختلف این مطلب هست و این را نمی‌توانیم بگوئیم پروگرام عملی است یعنی بدانیم که این تعمیم معارف از کجا شروع شده و یا به چه شکل اقدام می‌شود حالا این اکثریت یک پروگرام عملی در نظر دارد که صریح و واضح است و در این چند ماهه قابل اجرا خواهد بود این که گفتند رأی بالاتفاق درباره آقای مستوفی الممالک داده شد و فردای آن روز مخالف پیدا شد صحیح است و برای این که آن موقعی که رأی بالاتفاق می‌دادند نمی‌دانستند برای چه رأی می‌دهند بعد که یک اتفاقی می‌افتاد که شاید


برخلاف مصلحت عامه می‌دیدند به وظیفه وکالت خودشان عمل می‌کردند و استیضاحات بود که خواسته می‌شد پس برای این که این اتفاق نیفتد یعنی از کابینه که به مجلس معرفی می‌شود بی جهت استیضاح سئوال‌های بی موقع نشود یا این که معلوم شود از کابینه چه می‌خواهند نتیجه این شد که آن اکثریت که ثابت خواهد شد مواد عمی‌خودشان را روی کاغذ بیاورند و از کابینه بخواهند آن مواد آرزو و‌امال نخواهد بود چیزی است که در آن دوره می‌توانند اجرا نمایند حالا می‌گویند آن اشخاصی که این پروگرام را دادند معرفی شوند و این مواد را بنمایانند هر دوی این‌ها خوب است لکن از عقیده بنده این است که تجربه به این عنوان که گفته نشود یا این که همه می‌دانند که تا به حال اختلافات شخصی کمتر بود بلکه بیشتر اختلافات پلتیکی بود معذالک چه قدر در خارج از این نظریات مختلفه سوء استفاده کرده‌اند و این در صورتی بود که در خارج این تجزیه معلوم نشده بود و اگر در خارج هم معلوم شود خواهید دید که چه قدر سوء اثر می‌بخشد مع هذا هیچ اصراری نداریم در این که آن اکثریت ثابت در مجلس معلوم نشود و خودش را به سایرین معرفی نکند و بلکه موادی را که نوشته‌اند به سایرین ارائه دهند شاید بالاتفاق پذیرفته شود این است نظریات بنده راجع به کثریت و پروگرام عملی یک چیز دیگر هم لازم است در این جا گفته شود و آن این است که والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه در دست خط آخری خودشان و هم در دست خط اولی اشاره فرمودند بلکه تأکید و اصرار فرموده بودند به این مطلب که استعفای آقایان وزراء و دست کشیدن آن‌ها از کار صحیح نیست و قانونی نیست و این لازم است این جا گفته شود که نمایندگان محترم همه متوقع خواهند بود که این رعایت را آقایان وزراء بکنند و مادامی ‌که وزرای جدید معرفی نشده‌اند دست از کار نکشد ملاحظه بفرمایند یک مستخدم کوچکی را هیچ کس و هیچ قانونی اجازه نمی‌دهد که قبل از آن که دیگری به جای او نیامده است دست از کار بکشد چگونه می‌توانیم و چه طور تصور می‌شود که رئس الوزرای یک مملکتی این طور دست از کار بکشد و بروند خانه خودشان بنشینند‌امیدوار هستیم که ایشان کناره نکنند و مشغول کار بشوند تا کابینه به مجلس معرفی شود و البته آن‌ها هم پروگرام عملی را می‌بینند و پروگرام خودشان را مطابق آن می‌نویسند و نمایندگان هم مطابق همان پروگرام از آن‌ها عمل خواهند خواست ولی مادامی‌که این کار نشده است دست کشیدن از کار برخلاف هر قانون و مضر به حالت‌امروزی است (بعضی اجازه خواستند و اظهار کردند که در این خصوص مذاکره شود که خیلی مهم است).

رئیس- صحیح است ولی آقایان تشریف می‌برند اگر باید مذاکره بشود تشریف نبرند تا مذاکرات بشود حالا عده کافی نیست.

حاج آقا- این یک مطلب مهم فوق العاده است که مذاکره شده باید مذاکره شود و نتیجه از آن گرفته شود.

وزیر‌امور خارجه- هر کسی قانوناً حق استعفاء دارد و هیچ کس نمی‌تواند بگوید کسی حق ندارد استعفاء بکند مشکلات مملکت را هم وزراء زودتر از همه حس می‌کنند آن روز مرحوم صنیع الدوله کشته شد جهتش چه بود شاهزاده عین الدوله هم که وزیر داخله بود مدتی است نیست همه می‌دانید که وزیر عدلیه هم نبوده است یک هیئتی که چهار نفر هستند این‌ها مانده‌اند آقای مستوفی الممالک هم که تشریف نداشته‌اند لکن این چهار نفر در کمال سختی و جدیت مشغول کارند و نگفتند استعفاء می‌کنیم و خدمت هم می‌کنند ولی از آن جائی که مشکلات مملکت را به این حد دیدند ناچارند که اظهار بکنند که بایستی زودتر نهایت به این کار داده مسلم است که بنده آقایان کلنیک‌های بنده کاری به حزب و فرقه و این حرف‌ها نداریم لکن می‌خواهم عرض کنم کاین مذاکرات چه قدر طول می‌کشد نمی‌دانم آن یک مطلب علیحده است ولی کار مملکت را نمی‌توان تأخیر‌انداخت و منتظر این حرف‌ها شد‌امروز نمی‌شود این مطلب را به فردا‌انداخت اگر اکثریت مجلس همین طوری که می‌فرمائید و معتقدید به این که صحیحاً کاملاً حاضر است عده اش یک کمیسیونی منتخب کنند بفرستند که با آقای نایب السلطنه مذاکره کنند و داخل کار شوند و مملکت را بیش از این معطل نگذارند.

(در این موقع بعضی اجازه خواسته بودند)

حاج آقا- اجازه می‌فرمائید.

رئیس- نوبت به شما نرسیده است (حاجی آقا این مسئولیت که گفته شد این ماده تعمیم داشت و شامل همه بود باید توضیح شود اجازه بفرمائید عرض کنم).

رئیس- سی نفر اجازه خواسته‌اند و ده نفر مانده است تا به حضرت عالی برسد و کافی نیست پس آقایان تشریف نبرند که مذاکره شود.

هشترودی- به بنده اجازه بدهید دو کلمه این جا لازم است عرض کنم و بنده پروتست کردم به هر دو طرف به جهت این که از هر دو طرف خارج از موضوع صحبت می‌شود.

وزیر جنگ- بنده مکرر دیده‌ام که در جراید فرانسه نوشته‌اند که اتفاق افتاده است که پارلمان ۲۴ ساعت ۴۸ ساعت سه روز متوالیاً کار کرده‌اند یعنی کار مهمی‌اتفاق افتاده است که در سه شبانه روز چهار پنج ساعت خوابیده‌اند و الباقی را کار کرده‌اند برای یک کار عمده که پیش‌امده است و این مسئله را که آقای نایب السلطنه نوشته‌اند و این جا هم مکرر مذاکره شده است و‌امروز هم اهمیت دارد باید خیلی مداقه و مذاکره بشود و خیلی وقت لازم دارد لکن بنده یک چیزی را لازم است عرض کنم که چون بنده هیچ وقت از پلتیک ژنرال حرف نمی‌زنم از کار سربازی خودم حرف نمی‌زنم همیشه عرض می‌کنم کار وزارت جنگ به قدری مهم است که هر ساعت بنده منتظر یک اقدام ناگواری هستم از تبریز و شیراز و جاهای دیگر بهتر این است که هر چه زودتر تعیین تکلیف شود و زود وزرای مسئول معلوم شوند راست است که ماها حاضر باشیم و کار بکنیم بنده پریروز تب کردم حالا هم تب دارم‌اما وجود من فایده ندارد من طرفم وزیر مالیه است باید او حاضر باشد با او مذاکره کنم که فلان پول را به قشون فارس برساند. به نایب السلطنه می‌گویم می‌گوید من طرف نیستم به وزیر‌امور خارجه می‌گویم می‌گوید من وزیر‌امور خارجه هستم یکی بگویم یک طرفی من باید در دست داشته باشم مکرر این مسئله را بنده چندین مرتبه علیحده به وکلاء گفته‌ام که موقع خیلی باریک است و خیلی مهم است باید فکر کارهای مملکتی باشید حالا لازم است در این ساعت در این دقیقه فوراً در مجلس علنی بگوئید که اکثریت با فلان حزب است با فلان فرقه است بروید به نایب السلطنه برسانید ثابت کنید که این اکثریت ماها هستیم تا او هم کابینه را که مطابق اکثریت است به مجلس معرفی کند به ما مربوط نیست که با احزاب طرف باشم می‌خواهیم این ساعت حال مملکت را بفهمیم می‌خواهیم اول بفهمیم بدانیم که وزیر هستیم یا نیستیم اگر وزیر هستیم برویم طرح‌های خود را پیدا کنیم اگر وزیر نیستیم برویم خانه‌های خودمان پی کار خودمان باشیم.

ادیب التجار- موقع مملکت باریک تر از این است که به محض مذاکره یا گفتگو یا خدای نکرده به بعضی چیزهای دیگر که تصور نمی‌کنم در این جا باشد و آن شخصیت و نفسانیت است که انشاء الله در این مجلس نیست اظهاراتی که در این جا شد چند مسئله بود یکی از آن‌ها راجع به دست خط آقای نایب السلطنه در خصوص اکثریت و یکی در خصوص وزراء این جا صحبت شد‌اما در خصوص اکثریت اکثریت بوده است و من سلب نمی‌کنم ملک را از آقایان البته مسلک داشته‌اند لکن آن اکثریت مسلکی که مقایسه کنید با ممالک خارجه آن نموده است به جهت این که اشخاصی که آن‌ها را وکیل کرده‌اند خودشان مسلک نداشته‌اند یعنی مسلک‌های فرق سیاسی اروپا را نداشته‌اند یعنی بنده را اشخاصی که انتخاب کرده‌اند فرق سیاسی نبوده‌اند لیبرال‌ها نبوده‌اند دموکرات‌ها نبوده‌اند فرقه اجتماعیون اعتدالیون نبوده‌اند کنسرواتور هم نبوده‌اند بنده را موکلین من وکالت داده‌اند که حفظ حقوق آن‌ها را بکنم به‌اندازه که بتوانم و همین طور هم در مسلک مستقیم خودم با آن‌اندازه که توانسته‌ام رفتار کرده‌ام و وظیفه خود را در حفظ حقوق موکلین خودم به جا آورده‌ام و‌اما این که والا حضرت آقای نایب السلطنه اشاره فرمودند به احزاب که احزاب هستند لفظ احزاب را من سابقاً از تلگراف مبارک شان شنیدم که حالا وجود خارجی پیدا کرده است عقیده شان این است که این احزاب از روی یک قاعده صحیح باشد یعنی عقیده شان این است که پارلمان بشود به این جهت این یک چیزی که هستند و مختلطند برای حصول مقصود آقای نایب السلطنه که فرموده‌اند یک اکثریت ثابتی باید در مجلس باشد و در تاریکی کار نکنیم و علنی کار بکنیم فرمودند که یک اکثریت ثابتی حاصل شود در مجلس که چهار روز دیگر که وزراء معرفی شدند در مجلس برخلاف آن‌ها رفتار نشود و اگر رفتار شد آن اکثریت حافظ آن‌ها باشد و از آن جائی که آقای نایب السلطنه را منتخب عموم ملت


می‌دانسته‌اند به این جهت هیئت اکثریتی تشکیل شده است و بنده هم از آن حزب اکثریت هستم و خرابی‌های گذشته را این حزب می‌خواهد مرمت بکند و به حضرت رئیس هم گفته شد که اکثریت هست و مقصودشان و نظر ایشان این است چون مرام نامه یک چیز اساسی است که برای بیست سال سی سال دیگر باید کاملاً نوشته شود ما در این چند ماه که‌ آمدیم در این مجلس نشستیم نتوانستیم کارهای جزئی که برای این موکلیت ما لازم است از هیئت دولت بگیریم چه طور می‌توانستیم به این زودی یک مرام نامه بنویسیم و این را تجربه کردیم که آقای رئیس الوزراء‌ آمده‌اند این جا و پروگرام اساسی و مرام نامه خودشان را دادند به مجلس و آن‌ها را هم دیدیم که چه طور اجرا شد لهذا ماها بی غرضی خودمان را ثابت می‌کنیم و با این که احزاب مختلف هستیم با هم ائتلاف می‌کنیم نه پروگرام خودمان را معین می‌کنیم لذا به جهت بقیه این ایام وکالت مان به طور فوریت موادی نوشته و تقدیم رئیس مجلس گردیم و تقدیم حضور آقای نایب السلطنه هم می‌شود و عنقریب قلب مبارک شان را مطمئن خواهیم کرد و‌اما در خصوص استعفای آقای رئیس الوزراء و اظهارات والا حضرت نایب السلطنه خودشان فرمودند که این استعفاء بی محل بوده است این استعفاء بی قانون بوده است این را از دو لب مبارک شان شنیده‌ام و‌اما آقایان وزراء شش ماه است سرکار بوده‌اند ‌امروز که حضرت نایب السلطنه تشریف آورده‌اند همین دو روزه متزلزل شده‌اند و به این تأکید هم که وکلاء می‌کنند و این ترتیبی که وکلاء یک اکثریتی پیدا کرده‌اند که مملکت اداره شود و یک ترتیبی در‌امورات حاصل کرده شما تزتزل پیدا کرده‌اید تا آن ساعتی که در مسند وزارت هستید اداره مملکت مسئولیتش با شما است در کار باید باشد و‌اما این که این جا بعضی از آقایان اظهار داشتید که اکثریت خودشان را معرفی بکنند و معین بکنند بنده گمان می‌کنم در حارجه هم چنین چیزی نباشد که یکان یکان بیایند خودشان را معرفی بکنند که ما جزء این اکثریت هستیم بنده به جهت اشد لزوم این مملکت و به جهت این که آقای نایب السلطنه فرمودند که اکثریت ثابت باید در مجلس معین باشد جزء این اکثریت شده و جزء آن اکثریت هستم سبب این اکثریت اصول کارهای این مملکت را مرتب بکند یعنی کابینه به استحضار این اکثریت کارها را مرتب بکنند و‌امیدوارم این اکثریت کمال همراهی با آن کابینه که والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه معین می‌فرمایند تا آخرین نفس همراهی کنند.

معاضد الملک- این جا خیلی مذاکرات مختلف شد و بنده چیزی که حس کردم سه مقصود این جا به نظر بنده رسید که آن‌ها را یادداشت کردم که به نظر بنده باید در آن مقاصد فرد فرد قدری مذاکره شود یکی مشروطیت است دویم اکثریت است سیم مسئولیت بعد از آن که این سه فقره معلوم شد و ثابت شد داخل پروگرام و مسلک می‌شویم خیلی تمجید می‌کنم نطق شاهزاده سلیمان میرزا را که فرمودند مشروطیت به منزله یک ماشینی است مثل ساعت و دارای چرخ‌های معین که اگر یکی از آن‌ها مفقود شد ساعت ممکن نیست کار بکند و تمام چرخ‌های دیگر از کار می‌ماند پس ما باید ببنیم علت آن که ۱۵ ماه بلکه ۱۶ ماه است که مجلس شورای ملی افتتاح شده چه شد که چرخ اداری ما درست نمی‌گردد بنده تصور می‌کنم که یکی از آن چرخ‌های خیلی بزرگ مشروطیت که اساس مشروطیت و اکثریت مجلس و مسئولیت را مبنی بر آن می‌دانیم مفقود کرده ایم عقب فروعات می‌کردیم گاهی می‌گوئیم اکثریت مجلس متزلزل است گاهی می‌گوئیم اقلیت و اقلیت را هم متزلزل می‌دانیم بدیهی است وقتی که مسئولیت نبود همیشه ممکن است سر دسته‌های فرق از پروگرام خودشان تجاوز کنند و به ترتیب مختلف اکثریت را متزلزل کنند خیلی تعجب می‌کنم اگر گفته شود که اکثریت اثبات نیست یا گفته شود که اکثریت ثابت نبوده است بنده مخالفم به این اظهارات و عرض می‌کنم مادامی‌که این چرخ‌های مشروطیت را هم پیوند نکرده ایم ممکن نیست یک اکثریت ثابتی در مجلس پیدا شود و در این جا گفته شد که اکثریت مجلس باید خودش را معرفی کند که کی‌ها هستند بنده عرض می‌کنم اکثریت مجلس یکی بنده فرضاً دو سال در این جا بودم و خدمت نکردم بعد مرا بکشید چه فایده دارد برای مملکت و ملت چه فایده دارد شاهزاده سلیمان میرزا می‌فرمایند موکلین بدانند بعد از این این قبیل اشخاص را انتخاب نکنند آن موکلی که‌امروز در آتش می‌سوزد بری او چه فایده دارد شما وعده می‌دهید که به او که بعد از دو سال فلان فرقه را انتخاب نکن‌امروز چه حاصلی برای او دارد پس این حرف‌ها فایده ندارد و اصلاح حال مملکت را نمی‌کند. مشروطیت یک اساسی را دارد و یک آلات و ادواتی که تا آن‌ها را به هم متصل نکنیم کار نخواهد کرد هر گاه آن آلات را به هم متصل گردید آن وقت ممکن است عراده مشروطیت می‌گردد در هر مملکتی که مشروطیت دایر شد اول یک هیئت مؤسسه دارد که آن هیئت مؤسسه در واقع از ملت منتخب هستند و فوراً قوای مملکت را به قسمت تقسیم می‌کنند اول قوه مجریه دوم قوه مقننه سوم قوه عالیه آن هیئت مؤسسه موقتی است بعد از این که قانون اساسی را نوشت تسلیم می‌کند قوه عالیه و او نظارت دارد به قوه مقننه که عبارت است از مجلس شورای ملی است نظارت دارد به قوه مجریه که عبارت از هیئت وزراء و هر وقت که مجلس شورای ملی توانست مقصود خودش را حاصل کند و به واسطه آن فشاری که به قوه مجریه وارد کرد و قوه مجریه نتوانست کار بکند فوری آن قوه عالیه به واسطه حکمیتی که دارد تصدیق می‌کند از طرف ملت که این وکلاء نمی‌توانند به وظیفه خودشان رفتار کنند و از عهده مسئولیت خود برآیند و این قوه به موجب قانون اساسی ما برده شده به مجلس سنا و در هیچ جای دنیا ممکن نیست که بگویند حکومت ملی است لکن دارای یک مجلس است آیا آن مجلس مسئول کیست شما می‌گوئید مسئول ملت است این صحیح است لکن به چه طریق و به چه راه ماها می‌گوئیم که مسئول ملتیم ملت چه می‌کند چه طور می‌تواند مؤاخذه در مسئولیت شما می‌کند اگر ما از حدود خودمان تخطی بکنیم و به وزراء بتازیم اگر ما مثلاً همین طوری که شانزده ماه است که از دوره انتخاب ما می‌گذرد فرضاً ما عمل به وظیفه خودمان نکرده باشیم و از حدود خودمان تخطی کرده باشیم ملت به ما چه خواهد کرد و آن مجازات معنوی ما چیست و کجا است آن مجازات همان قوه ناظریه و منصفه است که به ما می‌گوید چون نمی‌توانید یک اکثریت ثابت داشته باشید کنار بروید یک عده دیگری انتخاب کنیم که آن‌ها بتوانند اکثریت ثابت داشته باشند و کار بکنند و بنده‌امروز را مغتنم می‌شمارم و خیلی تشکر می‌کنم از وجود مقدس والا حضرت اقدس آقای نایب السلطنه را که یک چنین مطلبی را مطرح فرمودند و موقع به دست‌امد که بنده درد دل خودم را که ۱۰-۱۲ ماه است می‌خواستم عرض بکنم و مجال و موقع به دست نمی‌آید و نمی‌توانستم عرض بکنم حالا عرض می‌کنم که مجلس سنا لازم است و ما نداریم و تا سنا نداریم به این حال دچاریم می‌گویند مجلس سنا مجلس اشراف است کدام اشراف می‌گویند حکومت ملی شده است بنده عرض می‌کنم که‌امروز حکومت ملی نداریم برای این که ملت نظارت در اعمال ما ندارد برای این که ما مسئول ملت نیستیم و در هیچ جای دنیا نیست که مشروطه باشد و انفصال مجلس شورا نباشد مثلاً این حق را یا به شاه می‌دهند یا به رئیس جمهور یا به یک مجلس دیگری که هر وقت مجلس شورای از حدود خود تجاوز کرد آن قوه جلوگیری کند و بگوید شما تا این درجه حق ندارید پس وقتی این جا مشروطه گفته می‌شود مشروطه وقتی است که اساس مشروطیت تماماً برقرار باشد تا وقتی که ما آن اساس را کاملاً نداشته باشیم و یکی از چرخ‌های بزرگ را فاقد هستیم ممکن نیست مشروطیت کامل داشته باشیم همیشه وزراء مرعوب خواهند بود و همیشه که چرخ ادارات دولتی به حال فلج خواهد افتاد پس عقیده بنده این است که اولاً باید فکری کرد برای رفع این عیب بزرگ یعنی آن چرخ بزرگی را که از دست داده‌ایم به دست بیاوریم و آن چرخ محکم باشد تا این که ما بتوانیم مشروطیت داشته باشیم و بگوئیم حکومت ملی داریم و می‌توانیم کار بکنیم و به وظیفه خودمان عمل نمائیم‌امروز مجبوریم مجلس سنا تشکیل کنیم و باید قانون انتخابات مجلس سنا از طرف وزراء پیشنهاد بشود و از مجلس بگذرد بیچاره وزراء در این مدت جرأت نکردند یک هم چو پیشنهادی بکنند در صورتی که مطابق نص صریح قانون اساسی اساس مشروطیت جزاً وکلاء تعطیل بردار نیست ولی یکی از اساس مشروطیت همین مجلس است و همان طوری که عرض کردم با وجود این که ما دارای حکومت ملی می‌باشیم و فاقد این جزء اساسی هستیم نمی‌توان گفت دارای حکومت ملی و مشروطیت کامل هستیم و ‌اما حال حالیه که چه باید کرد اگر‌امروز بخواهیم مجلس سنا تشکیل کنیم چون تا به حال وزراء به جهت مرعوبیت جرأت نکردند قانون انتخابات مجس سنا را بنویسند و پیشنهاد مجلس کنند قدری معطلی دارد باید فکری فوری بکنیم برای حال حالیه


Page 17 missing

در یک مطلبی که صلاح و صرفه مملکت در این است که آن فرقه می‌گویند یا مرام نامه یکی از آن‌ها مطابق است به آن رأی می‌دهیم و وقتی که دیدم آن عقیده ثابته که بنده دارم مساوی و مطابق رأی دیگران باشد آن وقت مطابق رأی آن‌ها رأی می‌دهم غرض اینست که گفته شد بی طرف نه این که معنیش بی مسلک باشد ممکن است یک نفر بی طرف باشد لکن این قسم بی طرف باشد ممکن است شخصی یک عقیده ثابته داشته باشد که در پنج ماده عقایدش مطابق عقاید فرقه دموکرات باشد و چهار تایش مطابق عقاید اعتدالیون یا دو تایش مطابق عقاید یک فرقه دیگر بله اگر تمام جزئیات و تمام چیزها و تمام تصورات را که فرمودند در یکی از مسالک بود آن وقت شاید بنده هم می‌توانستم در تحت یک فرقه و یک حزبی باشم ولی ممکن است مرام نامه یک حزبی را کلاً بنده موافق نباشم در آن صورت نمی‌توانم مسلک یک حزبی را قبول کنم بله اگر یک مرام نامه در جمیع‌اموری که مبتلا به تمام حوائج دوره تقنینیه است مطابق با عقاید باشد می‌توان آن را قبول کند‌اما در صورتی که آن طور نباشد آن وقت ممکن است خودش چیزهائی را اختیار کند که چنان چه عرض کردم در ضمن مسالک مختلفه باشد و‌اما موادی که این اکثریتی که عبارت است از ائتلاف بعضی مسالک مختلفه نوشته‌اند به بنده ارائه نداده‌اند یا تقصی از خود بنده بوده یا از راه این بوده است که بنده قابلیت نداشته‌ام که به بنده ارائه بدهند یا این که آقای ادیب التجار فرمودند من از آن چهل و هشت نفر نیستم چون عرض کردم آن مواد را ندیده‌ام شاید اگر می‌دیدم قبول می‌کردم شاید هم رد می‌کردم ولی بنده هیچ ندیده‌ام و جزء آن‌ها هم نیستم بنده بی طرف هستم لکن به آن معنی که عرض کردم.

حاج آقا- اگر چه خیلی مجلس طول کشید ولی به اصرار بنده و رفقایم چون طول مجلس لازم بود آقای رئیس قبول فرمودند لازم می‌دانم اول آن چیزی را که راجع به دست خط حضرت اقدس آقای نایب السلطنه است عرض کنم که آقایان وزراء از این جهت آسوده خاطر باشند بعد چیزهائی که حضرت والا سلیمان میرزا فرمودند مقداری در آن یواش یواش صحبت کنیم آن چه راجع به دست خط والا حضرت نایب السلطنه است به طوری که گفته شد آن ۴۸ نفر همان طوری که حضوراً در دو بار به آقای نایب السلطنه عرض شد به توسط آقای رئیس مقاصد خودشان را نوشته فرستادند و به کسی که متمایل بودند آن ۴۸ نفر او را خدمت شان معرفی کردند و این که می‌فرمایند آقای نایب السلطنه می‌خواهند عقاید و مسلک احزاب مجلس را بدانند بدیهی است آن‌ها که احزاب مجلس هستند همه پروگرام خوشان را نوشته و چاپ کرده‌اند و منتشر کرده‌اند و تصور نمی‌کنم که آقای نایب السلطنه آن‌ها را ندیده باشند و همین طوری که آقای سلیمان میرزا مرام نامه خودشان را نشان داده‌اند و دیگران هم دیده‌اند‌ اما آن چیزهائی که مورد اجتماع و ائتلاف بود در چند ماده که ائتلاف کرده‌اند اگر نظر والا حضرت این بوده است البته آن هم یک ترتیب مخصوصی دارد همان طوری که فرمودند چند نفر را انتخاب می‌کنند و به حضور والا حضرت آقای نایب السلطنه می‌فرستند و آن مقصد را به ایشان عرضه می‌دارند و آن مقاصد ترتیب داده می‌شود و تصور می‌کنم مطلب دیگری در این باب نباشد به جهت این که پروگرام‌های مسلکی یا راجع به اجتماعیون اعتدالیون است که همه دیده‌اند یا راجع به فرقه دموکرات است که همه دیده‌اند یا راجع به اتحاد ترقی است که همه دیده‌اند و این موادی هم که عرض شد فرستاده می‌شود و این هم یک مطلبی نیست در این جا که عرض شد آقای نایب السلطنه بشنوند البته باید یک چند نفری انتخاب شوند و این مواد را نوشته خدمت شان ببرند آن قدر حرف‌ها هم لازم نداشت و‌اما آن چه راجع به فرمایشات آقای سلیمان میرزا است و به ترتیب مجلس ملی در حضور حضرت اقدس آقای نایب السلطنه ایشان همان طور اظهاراتی که فرمودند و بنده هم عرض کردم و چون حضرت والا اظهارات خودشان را فرمودند بنده هم مجبورم آن عرایض خودم را تکرار کنم تا این که معلوم بشود و تمام مردم بفهمند بنده عرض کردم که در این مجلس یک مسلکی که مرکب از مسالک مختلفه که هم افق به یکدیگر و نزدیک به یکدیگر است بوده و هست که در هر کاری از کارهای اساسی خودنمائی کرده‌اند یعنی به واسطه توافق مسالک سیاسی این‌ها همیشه موافق بوده‌اند و کارهای اساسی را هم همیشه آن اکثریت پیش برده‌اند و فهمیده‌اند که رو به رو مذق این اکثریت چه بوده است و چه کرده‌اند و همه هم فهمیده‌اند که آن اکثریت روش چه است و روش اقلیت چیست و‌امروز اگر از تمام مردم سئوال کنند که روش این دو مسلک چه بوده است همه کس به خوبی می‌داند و بیان می‌کنند آن جاها هم عرض کردم این جا هم عرض می‌کنم که شاهزاده سلیمان میرزا و سایر آقایان تصور می‌فرمایند که مسلک اسم مسلک است مسلک یک حقیقت و معنویتی دارد یک مصداق و یک حقیقتی دارد که عبارت است از اجتهادات در روش ‌امورات مملکت و هر کس که توانست داخل در پلتیک مملکت بشود آن اجتهادات و آن روش که هر کس برای خودش اتخاذ می‌کند یک شخص عالم سیاسی آن عقیده و ترتیبی که در مغز او است که به آن ترتیب عمل بکند آن عقیده‌اش مسلک او است نه آن که اگر اسم روی آن نگذارند آن را نمی‌توان مسلک گفت در مطالبه و در مقام تغییر یک اسمی‌برایش می‌گذارند نه این که اگر اسم برایش می‌گذارند نه این که اگر اسم برایش نگذارند آن مسلک نیست یا این که اسم محض معنی است این طور نیست بنده می‌آیم این جا در مطلب اساسی مثلاً این که باید حکماً از طریق شرعیه اجراء یا علماء در عدلیه باشد یا یک وزیر مذهبی در آن جا باشد اگر یک چنین عقیده را اظهار کرد تمام اهل این مملکت می‌دانند که من دموکرات نیستم ولو این که بگویم من از دموکرات هستم برای این که یکی از مواد مرام نامه دموکرات تفکیک قوه سیاسی است از قوه روحانی دموکرات‌ها یک مرتبه تکذیب کردند که این طور نیست.

آقا شیخ رضا- این طور نیست تهمت نزنید.

حاج آقا- مثلاً من اگر در این مقام باشم و بگویم ترتیب تسلط مالکین بر ‌املاک شان و به ترتیب بیع مالیکن به رعایا ترتیب بانک زراعتی و غیره باید بشود و بگویم من از اجتماعیون اعتدالیون هستم آن وقت همه می‌دانند که دموکرات هستم به جهت این که یی از مواد مرام نامه دموکرات این است که حتی الامکان رعیت مقدم است در بیع به هر وسیله که ممکن شود پس عقیده و مسلک را باید از آرائی که پشت این تریبون گفته می‌شود و رأی داده می‌شود ترتیب مسلک را باید از آن فهمید یا بنویسیم که آقایان بدانید آقایان اشراف که مسلک من بر ضد شما است و این جا بر نفع آن‌ها حرف بزنیم و رأی بدهیم یا این که بگوئیم آقایان فقرا مسلک من مرتفع شما است و تمام بر ضد آن‌ها حرف بزنیم این ترتیبی است که شبهه ندارد و مسلک را ظاهر می‌کند در خارج باید ما به عناوین تقلیدیه هی دنبال اسم برویم باید عقیده و مسلک را از روی آراء قرار داد از رأی دادنش بدانند در نطق باید بفهمند و این که قرار داده‌اند تمام نطق‌ها باید نوشته شود برای همین است که اگر من یک عقیده داشته باشم ظاهر شود که همه بدانند که مسلک من چه چیز است پس این راه تحقیقی مسلک است و اگر من نفهمیده‌ام و به این ترتیب هم باشد تشریف بیاورند بفرمایند و بنده را رد کند و‌اما در باب مسئولیت که فرموند که بنده در حضور حضرت آقای نایب السلطنه عرض کرده‌ام در این جا هم عرض می‌کنم چون باید بی پرده گفت چون دیگر طاقت این مردم تمام شده و باید درد را علاج کرد دیگر نباید مطالب را در پرده گذاشت دیگر نمی‌شود که همین طوری ملاحظه کنیم و هی می‌گوئیم مجلس رسمی‌است و تمام مطالب را نمی‌شود گفت که مردم در خارج بگویند دو تا هستیم سه تا هستیم مردم فهمیده‌اند و گفته شد حالا هم باید خودمان بگوئیم دیگر نمی‌توانیم خودمان را تغییر بدهیم و تمام بدبختی این مملکت از دوره تجدد تا کنون از این بوده است که قانون مشروطیت عمل نشده است آن قانون مشروطیتی که همه افراد ملت آزادند و آن‌هائی که یک مقداری بصیرت دارند تماماً همه ناله می‌کنند و فریاد می‌کنند همه خطابه می‌نویسند و مقاله می‌نویسند همه ناله می‌کنند و می‌گویند باید در یک مملکتی که مشروطه شد اگثریت حکومت داشته باشد و حکومت اکثریت ملت بسته به اکثریت پارلمان است در هر جائی که اکثریت پارلمان به جریان افتاد به مشروطیت عمل شده است و الا هر چه بگوئیم از لفظ مشروطیت است و عمل نبوده است و تمام بدبختی‌ها از این بوده است که حقیقت مشروطیت در مملکت نبوده است همین طوری که شاهزاده سلیمان میرزا فریاد زدند که بفهمند بنده هم فریاد می‌زنم که تا‌امروز آن طوری که باید مشروطیت در این مملکت باشد نبوده و حقیقت مشروطیت تا‌امروز هنوز جای نشده است یعنی حکومت با کثریت مملکت جزء پارلمان نبوده با کثریت دولت نبوده به واسطه این که دو کابینه در این دوره تشکیل شد یکی کابینه آقای مستوفی الممالک بود یکی کابینه آقای سپه دار اعظم بود کابینه سپه دار در وقتی تشکیل شد که مملکت در حالت (رولسیون) بود وقتی که نه مجلس بود نه وکلای ملی بود هم چو دیگر یکی هیئتی از سردارهائی که تازه وارد شده بودند و قوای ظالمه را مضمحل کرده بودند و رشته حکومت ملی را به دست گرفته بودند آن وقت طبیعی بود که کار را باید آن‌ها از پیش ببرند به طوری که میل شان بود


بدیهی است که آن وقت ملاحظه این بود که کسانی که با ایشان هم قدم بودند و هم خیال بودند آن‌ها را به کار منصوب می‌کردند آن وقت دیگر صحبت مسلک صحبت اکثریت در کار نبود همین قدر که فلان شخص برای فلان کار خوب است کافی بود برای سپردن یک کاری به او و به همین ترتیب کابینه تشکیل شد و مشغول کار شد و مجلس عالمی‌تبدیل به هیئت مدیره شد بعد مجلس تشکیل شد در موقعی این وزراء فول کار شدند که هنوز پارلمانی نبود اکثریتی در کار نبود که داخل در این کار شده بودند و نمی‌دانستند که کدام فرقه اکثریت دارد با عملیات وزراء موافق با مقصود آن‌ها است یا نیست و این مطلب را هم می‌خواهم عرض کنم و نگفته نگذارم که این آقایانی که انتخاب شده‌اند از بلاد دور کاری به ترتیب انتخاب آن‌ها نداریم به طوری که گفتند این‌ها از روی یک مسالک مستقیمه انتخاب شده‌اند که مثلاً چهل نفر وکیل از روی فلان مسالک انتخاب شده باشد و این جا وارد شود برود روی صندولی خود بنشیند سه چهار ماه کار می‌کند یک عده وکیل هم از یک مسلک دیگر انتخاب شده باشند آن‌ها هم مدتی روی صندلی خودشان بنشینند و کار بکنند بعد از مدتی افق خیالات سیاسی آن‌ها قریب به هم که شد آن وقت تشکیل یک دسته بدهند والا اول وحله من نمی‌دانم دموکراتم نمی‌دانم اعتدال هستم چه هستم و وقتی هم که وارد تهران شدم آن وقت عنوان انقلاب و اعتدال بود و هر کس به من می‌گفت تو چه مسلکی داری من جواب نمی‌دادم و منتظر بودم که هر چه وجدانم می‌کنم کند آن مسلک من است و از طرف دیگر چیزهای دیگر می‌گفتند و جوابی نمی‌دادم و بدیهی است که خیلی از این که وکلاء این جا وارد شوند یک جائی نداشتند که در آن جا مجتمع شوند و مذاکرات بکنند و هر کدام مسلک خودش را بدانند و بروند و بر روی صندلی شان بنشینند معلوم است که از روی این طریقه نبود پس محل اجتماع این‌ها مجلس بود که در این جا جمع شدند آن وقت مذاق‌شان کم کم معلوم شد و دسته‌های مختلف تشکیل شد آن وقت یواش یواش بنای پاره اقدامات شد و کابینه سپه دار بنای بحران گذاشت و مخالفت آن‌ها با وزراء کم کم سبب شد از برای این که کابینه سپه دار بنای بحران‌های پیاپی را گذاشت و گمان نمی‌کنم یک نفر از اهل این مملکت باشد که بتواند بگوید آن کابینه سپه دار اکثریت داشت‌اما این که شاهزاده سلیمان میرزا گفتند کابینه سپه دار را کی عقب کرد و کی حمله به او کرد بنده عرض می‌کنم که ظاهراً روزنامه آن روزها تماماً تاریخ یومیه ماست و اگر آن‌ها را جلوی خودمان بگذاریم معلوم می‌شود که حمله از کدام طرف بود و این شبهه نداشت که در کابینه آقای مستوفی الممالک این مملکت حال آنارشیستی پیدا کرده بود در خیابان‌ها علناً در روز روشن آدم می‌کشتند چنان چه مرحوم میرزا علی خان را کشتند مرحوم میرزا عبدالرزاق خان را کشتند مرحوم آقا سید عبدالله را به آن وضع شهید کردند و همین ترتیبات را فراهم آوردند و آن کابینه که تشکیل شد هر یک وزارت خانه او به یک ملاحظه بود که انتخاب شدند یکی به ملاحظه انتساب به اقلیت بود یکی به ملاحظه انتساب به فلان تنقید یکی به ملاحظه انتساب به اکثریت یکی برای این که بنده خوشم بیاید یکی برای این که شاهزاده سلیمان میرزا خوشش بیاید وقتی که یک چنین کابینه شکیل شد بدیهی است و طبیعی است که در یک هم چو مملکتی که حکومت ملی است که هر وزیرش به یک ملاحظه بوده یک چنین کابینه برای مملکت چه می‌کند همان چیزی را می‌کند که شده است پس آن کابینه دوم هم کابینه اکثریت نبود پس از آن روز تا حالا هم اقداماتی که شد به واسطه این بود که کابینه اکثریت نبود که ترتیب مشروطیت در مملکت می‌بایست تشکیل شود و این که من بگویم من هستم و ۴۸ رأی و این کلمه را هم در منزل آقای نایب السلطنه گفتم من تصور نمی‌کنم که آن قدر بی‌مدرک باشم که بگویم ۴۸ رأی هستیم ما و مسئول ملت هستیم هم چنین کلمه را بنده نمی‌گویم مسئول مملکت وزراء هستند و هیئت مجلس وقتی که من گفتم من هستم و ۴۸ رأی و شاهزاده سلیمان میرزا گفتند من هستم و ۲۱ رأی نه این که مسئولیت به عهده من است به عهده ایشان نیست همان طوری که من باید خدمت بکنم شاهزاده سلیمان میرزا هم باید خدمت بکنند همان طوری که گفتند باید یا تنقید بکنند یا (کرتیک) بکنند (به خیالم ارباب این جا است) و همان طوری که اکثریت باید کابینه را حفظ بکند اقلیت هم نباید در پی این باشد که هر روزه حمله بکند به کابینه و جلوگیری از اقدامات کابینه بکند به واسطه این که اگر بنا شد هی سنگ جلو راه کابینه‌ انداخت لابد کابینه از کار خواهد افتاد به واسطه این که کابینه روئین تن نیست که هر قدر سخت باشد از کار خواهد افتاد باید اقلیت تبعیت اکثریت را بکند و اگر اکثریت لغرش دارد اکثریت را متنبه بکند اگر واقعاً چیزی از طریقه اقلیت و اکثریت گذاشت و از مجلس خارج شد آن وقت اقلیت بنای حکومت را گذاشت در خارج جلوی قانون را نگیرد اگر یک چنین ترتیبی شد آن وقت گمان می‌کنم این یک مسئولیت بزرگی است و اقلیت هم مسئول است باید اقلیت هم وظیفه خودشان را بدانند وقتی که یک قانونی گذشت ولو بر ضد عقیده اقلیت بود نباید جلوگیری از پیشرفت و اجرای آن بکند فقط جلو لغزش اکثریت را باید بگیرد این‌ها همه وظیفه اقلیت است و اقلیت و اکثریت هر دو مسئول می‌باشند و باید خودشان را مسئول این ملت بدانند و نفع و ضرر مملکت راجع به هر دو است و ‌اما راجع به روز و ظهور که فرمودند من خیلی دلم می‌خواهد که خودشان را معرفی کنند مثلاً حاج آقا یا دیگری بیاید بگوید من هستم و فلان هست و فلان هست من تصور نمی‌کنم در هیچ پارلمانی در هیچ مملکتی یک فرقه هم چو تسلطی نسبت به فرقه دیگر داشته باشد که بگوید شما بیائید عده خودتان را بشمارید من می‌خواهم ‌امشب بشمارم و بدانم کی‌ها هستید خصوصاً یک چنین هیئتی که خودشان می‌فرمایند ما اقلیتیم یک چنین حکومتی به اکثریت می‌کند که من می‌خواهم شما را بشناسم که شما کی‌ها هستید خیر بنده عده خودم را به شما نمی‌شناسانم و هرگز هم نمی‌خواهم بدانم که شما چند نفر هستید برای این که من همیشه عقیده را از روی رأی و از روی حرف زدن می‌دانم دیگر لازم نیست که بگویم شما جزء کدام فرقه هستید خصوص کسی که همیشه در پارلمان است لازم است که خودش را معرفی بکند که من اجتماعیون اعتدالیون هستم یا این که از فرقه دموکرات هستم به واسطه این که اگر من گفتم از فرقه اعتدالم و بعد رأی مطابق دموکرات‌ها بدهم باید دموکرات مرا از خودش بداند و همین طور کسی که خودش را از فرقه دموکرات بداند وقتی که رأی بدهد مطابق آراء اجتماعیون اعتدالیون من باید او را از اعتدالیون بدانم ولو صد مرتبه بگوید من از فرقه دموکرات هستم و هم چنین یک حکومت دیگر هم کردند که احزاب هم بیایند خودشان را معرفی بکنند بگویند ما چند حزب هستیم و چند نفر هستیم در هر یک از احزاب این هم خیلی غریب است که خودشان را بیایند از روی عده و عقیده به شما بشناسانند به جهت این که چنان چه عرض کردم مسلک از روی عقیده معلوم می‌شود و در هیچ جای عالم ظاهراً این معنی نباشد که یک فرقه به یک فرقه دیگر بگویند که می‌خواهم شما را بشناسم که شماها کی هستید حکماً شما خودتان را بشمارید که من هستم فلان است فلان است این معنی حکومت اقلیت بر اکثریت است.

رئیس شرحی مفصل از لزوم تشخیص احزاب (خاصه حزب اکثر و تعیین رؤساء و ناطقین شان و کاندیدائی که حزب اکثر برای وزارت در نظر دارد بیان فرموده و لزوم تکیه کردن وزارت با کثریت مجلس و دفاع اکثر از وزراء و این که بدون ترتیب کار پیش نمی‌رود و تا کنون هم علت پیش نرفتن کارهای ایران همین مسئله بود فرمودند و بالاخره گفتند فردا و پس فردا افکار خود را صاف کرده و تکلیف بنده را در ۳ شنبه معین کنید که بتوانم حضور آقای نایب السلطنه عرضه بدارم و مادامی ‌که وزرای جدید معرفی نشده‌اند همان طور که والا حضرت در دست خط خود اشاره فرموده‌اند این وزراء باید مشغول کار باشند دستور جلسه آتیه شور در قانون محاسبات عمومی ‌راپورت کمیسیون نظام راجع به اخذ سوار از ایلات قانون قبول و نکول بروات قانون ثبت اسناد ۲ ساعت و نیم از شب گذشته رئیس حرکت کرد و مجلس ختم شد.