مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ تیر ۱۳۴۳ نشست ۹۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و یکم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و یکم

قوانین انقلاب شاه و مردم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ تیر ۱۳۴۳ نشست ۹۴

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس عصر سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۴۳ نشست ۹۴

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ‏۲۱

جلسه: ۹۴

فهرست مطالب:

۱- مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه اصلاحی ۱۳۴۳ کل کشور

۲- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه

مجلس ساعت شش و پنج دقیقه بعدازظهر به ریاست آقای مهندس عبدالله ریاضی تشکیل گردید.

- مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه اصلاحی ۱۳۴۳ کل کشور

۱- مذاکره در گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه اصلاحی ۱۳۴۳ کل کشور

رئیس ـ آقای رامبد به عنوان مخالف صحبت می‌کند بفرمائید.

رامبد ـ تصور می‌کنم و در این تردید نیست که تمام دولتها در کلیه ممالکی سعی دارند لوایح تنظیمی و تقدیمی به القوه مقننه خود را آنچنان تدوین و تنظیم و تقدیم بدارند که مورد تأیید و استقبال مجالس قرار گیرد خاصه آنکه لایحه مهمی مثل لایحه بودجه که تمام امور مملکتی در آن باید منعکس شود بهمین دلیل یقین دارم دولت جناب آقای منصور هم آنچه در امکان داشته‌اند با استفاده از تمام کارشناسان و متخصصین و بفرمایش خودشان اکسپرها در تنظیم و تهیه این بودجه کمال دقت را فراهم کرده‌اند و بفرمایش دوست عزیز من آقای ریگی حزب محترم ایران نوین هم سهم خود را ایفا کرده ولی از طرف دیگر در این امر هم همه متفق القول هستیم که سیستم حکومتی و رژیم مملکتی ما یک حسن و نحوه بسیار نیکوئی است که اگر اختلافات عقیده مغایرات نظرات بین احزاب و دستجات سیاسی و حتی فرقه‌های مذهبی بین طبقات مختلف ملت و هر نوع دسته‌ای وجود داشته باشد تمام این دستجات بلا استثنا نسبت به یک مبدا واحد و نسبت بیک اشتراک عقیده خاصی اتخاذ نظر دارند و آنهم پیروی از رهبری مقام شامخ شاهنشاه است (صحیح است) با استفاده از این مقدمه مطمئناً اختلاف نظر در هر دسته و صنف و فرقه و عقیده‌ای که باشد یا در محیط دوستانه حل و فصل می‌شود یا اگر شدت و حدتی پیدا کرد بطور قطع بعلت همان فصل مشترک و اتفاق در وحدت نظر نسبت به رهبری شاهنشاه از حدود مصلحت مملکت نمی‌تواند خارج شود (صحیح است) البته همین امر موهبت بسیار بزرگی است و شاید یکی از عوامل مؤثر استقلال و امنیت و ثبات و آرامش و انشاءالله بهبود وضع اقتصادی مملکت ما در سایه همین امر است که دستجات مختلف اختلاف نظرشان در یک حدی که عبارت از حد مصلحت مملکت است خواه و ناخواه متوقف می‌گردد (صحیح است) ولی لازمه کار خوب کردن لازمه برنامه خوب داشتن دانستن عیوب آن برنامه است تا هر امری به بحث و انتقاد و عیب جوئی گذارده نشود آن کار سالم و کامل نمی‌تواند باشد بهمین جهت مزایائی که برای حکومت مشروطه قائل هستید این است که دسته‌ای برنامه‌ای تهیه می‌کنند از یک جهت نظر باین برنامه اعتقاد دارند دسته دیگر هم از دریچه نظر دیگر عیب جوئی این برنامه را می‌کنند و این عیب نه از نقطه نظر نقادی است بلکه بیشتر جنبه توجه مجریان را برفع نواقص دارد و بنببراین در یک چنین مجلسی که بحمدالله اکثریت قاطعی از دوستان و همکاران ارجمند من پشتیبان و مؤید دولت هستند اگر جمعی به تناسب عقیدت مطیع الدوله نباشند بطور قطع گروهی مؤید الدوله هستند از طرف دیگر استقلال مملکت ما که برهبری شاهنشاه دوام خواهد یافت برای ابدیت آزادیخواهی را نیز حفظ خواهد کرد و بما اجازه می‌دهد اگر عیبی به نظرمان رسید با کمال آزادی عرضه کنیم و اگر در این عیب جوئی اشتباه می‌کنیم استدعا داریم بموقع مارا روشن و راهنمائی بفرمائید در مورد انتقاد من شرحی قرائت می‌کنم که از فرمایشات شاهنشاه ما است بدیهی است ما در محیط داخلی نسبت بخودمان همه گونه انتقاد می‌کنیم ولی فقط بخودمان اجازه می‌دهیم ایت نذکرات داده شود اما بمحض اینکه این انتقادات جنبه غیر ایرانی بخود بگیرد همانطور که در گذشته نشان داده‌ایم سرسختانه مقاومت و مبارزه خواهیم کرد و این اصلاحاتی که پیش بینی شده است مسلماً بدست ایرانی انجام خواهد شد و باید هم چنین باشد با این مقدمه من یقین دارم هیأت محترم دولت که اینجا تشریف دارند صرفاً بمنظور جوابگوئی بمطالبی که بنده و امثال بنده بیان می‌کنیم تشریف نیاورده‌اند شاید برای این منظور هم باشد که اگر مطالبی عنوان شد که خود آنها هم بصحتش اعتقاد پیدا کردند و واقعاً تشخیص دادند که صلاح است مورد توجه قرار گیرد بگفته دوست عزیز من آقای دکتر آموزگار باشد که مفید فایده افتد و از این راه برای مملکت خدمتی انجام گیرد ولی لایحه بودجه گر چه آقای دکتر آموزگار طبیب نیست ولی وزیر بهداری است اطباء یک اصطلاحی دارند می‌گویند برای بهبودی بیمار ابتدا تشخیص مرض و بعد نسخه و معالجه و بهمین جهت من اجازه می‌خواهم قبل از وارد شدن در امر بودجه یک مطالعه‌ای نسبت به اوضاع موجود کشور خودمان بکنم دستگاههای مختلفه را تا آن حدودی که در حوصله شنوندگان بزرگوار هست از آنچه کرده‌اند از آنچه خوب بوده از آنچه بدبوده از آنچه می‌توانند بکنند از آنچه که کوتاهی کرده‌اند همه را بررسی بکنیم و باین نتیجه برسیم کهمرض چیست نوع کسالت کدام است و بعد برویم و ببینیم این نسخه‌ای که بنام بودجه از طرف دولت برای این مریض تجویز شده شفابخش حال این بیمار خواهد بود یا خیر در این امر مطالعه شده؟ بدوا اجازه می‌خواهم از کارهای کرده شده چند ساله اخیر یادی بشود علتش هم این است همچنانکه نماینده مجلس وظیفه دارد عیب و درد و گرفتاریهای ملت را باطلاع دولت برساند تا جلب توجه دولت بشود همانطور هم بسهم خود وظیفه دارد کهملت را نسبت به آنچه برای او شده متوجه کند و هر چه ممکن است نسبت به دستگاه دولت خود بطور کلی معتقد سازد و جلب اعتماد ملت را بکنند برای اینکه اگر خدای نکرده بآن مرحله برسیم که ملت‌ها بکلی نسبت به دولت بی اعتماد بشوند جنبه مقاومت منفی پیش می‌آید که بهترین دولتها هم قادر بانجام کار نخواهند بود این از یک طرف و از یک جهت دیگر از کارهای انجام شده یاد می‌کنیم که همکاران جوان و جویای نام دولت و آقای نخست وزیر که انشاء الله توفیق حاصل نمود بدانند اگر روزی کار مثبتی در این مملکت بیادگار گذاشتند باز هم از آنها یاد خواهد شد (صحیح است) و بالاخره ملت ایران متوجه باشد بر اثر توجهات شاهنشاه چرا می گوئیم توجهات شاهنشاه برای اینکه در ذکر مطالب و نکات و اشارات استنادی خواهد بود که ملاحظه خواهید فرمود آنچه در این مملکت به نفع ملت شده است فقط و فقط و فقط روی نیت و خواست شخص آن بزرگوار بوده (صحیح است) و هر کس ادعائی کرده و کاری را بنام خود جلوه داد با تاریخی که از اشارات و دستورات شاهنشاه یاد خواهد شد ملاحظه خواهید فرمود که آن موقعی که آن افکار و دستورات داده شده آن اشخاص در مقامی که فکر زندگی خودشان هم باشند نبودند چه رسد در فکر مملکت (احسنت) و اما مطالب خسته کننده اینجا است که من ناگزیر اگر از مطالبی که سایر دوستان من در اینجا ذکر کرده‌اند تکرار خواهم کرد و ناچار خواهد شد. این موضوع از دو بابت است تیمسار سپهبد صنیعی در این امرواقفند ارتشیان معتفدند اولین شرط توفیق اطلاع از دشمن است ولی یک سیاستمداری که من دوستش ندارم و دنیا هم از او متنفر بوده ولی بطور قطع برای یک مدت طولانی یک مملکت وسیعی را موفق شد با حکومت دژخیمی اداره کند مثالی دارد به این نحواست که برای توفیق و تسلط بر دشمن باید ابتدا از او متنفر بود من این معایب و نکاتی را که دوستانم تذکر دادند و شاید خوشایند هیأت محترم دولت و جناب آقای نخست وزیر نشد تکرار می‌کنم تا شاید باز بقول آقای دکتر آموزگار باشد که ایشان نسبت به این نکات اینقدر تنفرحاصل بکند که سعی بکنند این عیوب را رفع بکنند و بر این معایب فایق آیند بمناسبت امربسیار مهم اصلاحات ارضی اجازه می‌خواهم که مطلب مملکتی را از وزارت کشاورزی شروع کنم در این مملکت همین مملکتی که معروف به مملکت فئودالها و هزار خانواده بوده ۵۱۷ دهکده سلطنتی تقسیم شده ۴۱۹ دهکده موروثی شاهنشاه تقسیم شده که جمعاً نزدیک به هزار دهکده می‌شود بر اثر این تقسیم پنجاه هزار کشاورز مالک شدند و استقلال اقتصادی خانواده خود را پیدا کردند املاکی که بسیار به صورت زشت و زننده و منبع سوء استفاده مأمورین نادرست دولت بود باسم املاک خالصه بحمدالله تقسیم شد و در شرف پایان است مملکت خشک ایران که قطعاً هموطنان عزیز ما در نقاط مختلف هنوز هم دچار بی آبی هستند ولی باید بدانند در این چند سال حفر چاههای قنوات انجام گرفته (یکی از نمایندگان ـ سدها) سدها را بعد می‌رسیم ولی روستازادگان برای تحصیل امر کشاورزی حتی بخارج فرستاده شده‌اند قسمتی از اراضی مملکتی که تا چند سال قبل جزء وسایل کشاورزی ایام حضرت نوح یعنی شخم بوسیله گاو را بیشتر نمی‌شناختند اگر همه جا مکانیزه نشده باشد ولی همه زارعین به این امر آشنا شده‌اند که این اصول باید تعقیب شود مروجین کشاورزی به صورت یم راهنما نهتنها در امر کشاورزی بلکه در اصول زندگی در تمام مدت دهات ایران در حدود امکان فرستاده شده در عرض این مطالب اعتقاد ندارم که ایران بهشت شده ولی عرض کردم کار کرده شده و کار مثبت باید یاد شود در دفع آفات اقدام شده برای بذر مرغوب چه در برنج و چه در پنبه و گندم و سایر احتیاجات کشاورزی اقدام شده ۴۰ میلیون هکتار دفع آفات اشجار شده جناب آقای منصور آیا این امری است که بعداً هم خواهد شد؟ آنها را دولتهای گذشته که خود شما هم در بعضی از آنها شرکت داشتید اننجام دادند ۱۵۰ هزار ماده گاو و تلقیح مصنوعی شده، در امر اصلاحات ارضی تا به امروز ۱۲ هزار قریه تقسیم شده و ۲۲۵ خانوار یعنی یک میلیون نفر ایرانی در ظرف مدت کوتاهی از دو سال تجاوز نکرد صاحب ملک و محل کاشت گردیده در امر اصلاحات ارضی بد نیست که این نکته را برای همکاران بزرگوارم بخوانم مطالب مربوط به ۲۸ آبان ۱۳۲۸ یعنی ۱۵ سال قبل «برنامه هائی در نظر دارم که بموقع اجرا گذارده خواهد شد و طبق آن مالکین بزرگ و کسانی کخ علاقه زیادی به املاک خود ندارند آبادیها و اراضی خود را به دولت بفروشند و دولت نیز این اراضی را به قیمت تمام شده به اقساط کوچک به برزگران بفروشد تا این فلاحان و کشاورزان ایران بتوانند در املاک شخصی مشغول کشاورزی شوند طبق این برنامه‌ها هر کدام از پس از خرید زمین می‌توانند قرض خود را تا مدت ۲۰ تا ۲۵۶ سال مستهلک نمایند» در همین چند سطر ملاحظه می فرمائید تمام ملحقات و آئین نامه اصلاحات ارضی از ۱۵ سال پیش در نظر شاهنشاه تنظیم و تجسم یافته بود و اما چند امر دیگر در امر دامداری همان دامی که امسال ما با سیاه بهار مواجه بودیم در امر جوجه کشی که در سال ۱۳۳۲ منحصر به ۵ هزار بود در سال ۱۳۴۱ به ۱۲ میلیون رسید نسبت بسیار بزرگی است مایه کوبی در سال ۳۲ ـ ۱۴ میلیون و در سال ۴۱ سه برابر آن یعنی نزدیک به ۴۰ میلیون رسید سرم سازی رازی که به تحقیق یکی از مؤسسات موجب افتخار مملکت است (صحیح است) زمان اعلیحضرت فقید این مؤسسه دایر شده و چون دستخوش تغییرات و اعمال نظرها و غرض‌ها نگردیده بحمدالله روزبروز بکار خود توسعه داده در سال ۱۳۳۷ موفق شد ضد دیفتری ضد گزاز ضد سیاه زخم ضد مار گزیدگی سرم‌ها و واکسنهائی درست بکنند این بهتر است که دولت ما بدانند که دستگاهها اگر اعتقادی از شان می‌شود ولی برای مردم کاری انجام می‌دهند و اخیراً هم در اهواز ـ مشهد هم شعبه‌ای پیدا کرده و بترتیبی که وزارت کشاورزی مدعی است جمع دارایی ملی ما را از طیور و دام به ۸ میلیارد ریال یعنی ۸ هزار میلیون تومان رسیده و جای بسی خوشوقتی است بامر کود شیمیایی توجه شده با کارخانجات اخیری که برای این کار در شیراز تأسیس شده جای بسیار امید و نوید است از امر کشاورزی که بگذریم موضوع جنگلها پیش می‌آید آقای مهندس صائبی خیلی خوشحال شدند جنگلهای ما که ثروت ملی و معدن نگاهداری و کمک و مساعدت بکند چه توسعه‌ای پیدا کرده چه شرایطی برای دادن وام پیش بینی کرده چه فکری برای اجرای ثبتی مطالباتی که از زارعین دارند و مأمور نابینایش متوجه هست که زارع ساقط شده و امسال محصول ندارند تقاضای زندانی کردن آنها را می‌کند چه فکری شده باید سیستم کار عوض بشود سیستمی که بانک کشاورزی میلیونها تومان باهالی تهران قرض می‌داد خاتمه داده شود باید به زارعین وامی داده شود که زارعین بتوانند زندگی کنند و پس بدهند (صحیح است) به آن زارعی که مأمور بانک کشاورزی میداند مفلس است و زارع نیست و این پول را برای تفنن می‌خواهد و سال دیگر قمار کرده و به زندان خواهد رفت نباید پول را بدهد در صورتی که اکنون اینکار را می‌کند (یکنفر از نمایندگان ـ حالا دیگر نمی‌کنند) نمونه‌ای دارم که عرض می‌کنم دوستان بزرگوار من اکثراً به بندر پهلوی تشریف برده‌اند بندر بسیار زیبا و مورد علاقه تمام ما و ملت ایران است ولی آنچه مسلم است در این بندر امر کشاورزی در طبقه آخر قرار گرفته ماهیگیری نگاهداری خوک و هر چه فکر بکنید هست در امر کشاورزی بین شهرستانهای گیلان آخری بندر پهلوی است اما چون برای آب دریا رفتن احتیاج بداشتن نماینده و خانه مرتب هست چندین سال است که در بندر پهلوی شعبه بانک کشاورزی وجود دارد از طرف دیگر گویا ۲۴ را ضربدر هشت بکنم چیزی در حدود دویست می‌شود دویست فرسخ مربع اراضی فلاحتی طوالش است آنچه صدا کردم و گفتم آنچه نرسد بجائی فریاد است چون در آنجا جای گردش نبود و شاید شکارچی بین رؤسای بانک کشاورزی نیست بالاخره این محل بانک کشاورزی پیدا نکرد و یک نماینده‌ای اینجا دارد که هر وقت به آن بیچاره مراجعه بکنند می‌گوید هفته دیگر تقاضایت را به بندر پهلوی می‌فرستم رؤسای بانک کشاورزی باید بدانند که زارعین ما هنوز به آب تنی کنار دریای پهلوی احتیاج ندارند انشاءالله می‌رسد ولی احتیاج به شعبه بانک کشاورزی دارند و این تنها طالش نیست که بانک کشاورزی ندارد صدی نود نقاطی که بانک کشاورزی دائر شده باید جائی باشد که مستقیم بازارع و دهقان تماس داشته باشند (صحیح است) وام دادن به کاخ نشینان تهران یا قالیهای فرنگی و کولر‌ها در کاخ‌های سنگین مرمری ادارات تهران باید خاتمه پیدا بکند در این مملکت (صحیح است) (دکتر رهنوردی ـ البته شامل حال همه باید بشود همه یکسان بشود) در مورد امر جنگل تصور می‌کنم اداره جنگل‌ها چهار وظیفه دارد که جناب مهندس صائبی بهتر از من میدانند ولی متأسفانه در آن دستگاه وسیع حتی ایشان هم باتمام لیاقت و کاردانی قادر به چرخاندن آن دستگاه در آن مسیری که باید بگردد نشدند ابتدا وظیفه نگاهداری و احیاء جنگل‌ها است نگاهداری و احیای جنگل‌ها یعنی چه؟ یعنی اینکه چوبی بودن اجازه بریده نشود و جلوگیری کنند جناب آقای نخست وزیر اینکار آنچنانکه باید انجام نمی‌گیرد هیچ عرضم متوجه حضرتعالی نیست بنده مطلبم مربوط باین سه ماه نیست اگر حالا هم خدمت شما عرض نشود ممکن است ادامه پیدا بکند وظیفه دیگر توسعه جنگل‌ها است خاطرم هست هر وقت بسراغ کارهای بنگاه جنگل‌ها می‌رفتم میدیدم در وسط جنگل آن چیزی که ما در شهرها نداریم فراهم شده بود یعنی فرودگاه بله با همکاری مأمورین جنگل آنچنان درختان را قطع نسل کرده‌اند تا از ذغال قاچاق آن استفاده کنند ک فرودگاه تهیه شده رئیس بنگاه جنگل بمن می‌گفتند که یک جنگل مصنوعی در سرخه حصار درست کردیم بعدازظهر می‌خواهم بروم ببینم آبیاری شده یا خیر این توسعه جنگل نیست توسعه جنگل عبارت از این است نقاطی که مستعد جنگل شدن هستند و یا در سابق جنگل بوده و مخروبه شده این را نگهدارند نه برای گفتن در رادیو که ۱۴ هزار درخت جدید کاشتیم. نه و اما برنامه بهره برداری بنده اطلاع دارم آئین نامه اش تنظیم شده ولی طرز بهره برداری اقدام نشده در حکومت جنابعالی با انرژی وزرای فعال و جوان زیاد انتظار داریم جناب آقای منصور بهمین جهت در ظرف این مدت که از ملی شدن جنگل می‌گذرد انتظار می‌رفت که برای نمونه یک طرح انجام می‌شد تا به این مالکین جنگل که هر چند وطن پرست باشند بالاخره فکر می‌کنند که ثروتی را از دست داده‌اند روشن و ثابت می‌شد که در قبال اینکه جنگل از دست آنها رفته در راه اعتلاء مملکت قدمی برداشته می‌شود و می دیدند که طرح بنگاه جنگل‌ها که اجرا می‌شود بهتر از آن طرحی است که آن مقاطه کار دروازه شمیرانی می‌رفت و درخت را یکی پنج تومان از صاحب جنگل می‌خرید می‌گویند در ممالک متمدن برای استفاده از جنگل این ترتیب عمل می‌شود که قطعات جنگل را به چهل قسمت تقسیم می‌کنند به این ترتیب که هر سال از یک قسمت بهره برداری و استحصال بعمل آید و تا چهل سال بعد که به قطعه آخر می‌رسند قطعه اول آماده بهره برداری شود من باز آرزو می‌کردم تیمسار سپهبد ریاحی تشریف می‌داشتند (نمایندگان ـ معاونشان هستند) ایشان در امر جنگل بانی خیال می‌کنم مثل بنده هستند بهر حالیک جنگل برای نمونه به من نشان می‌دادند که طبق این اصل که من از خود آقایان برنامه ریزان جنگل یاد گرفتم عمل شده باشد دوصد گفته چون نیم کردار نیست ما باید به مردم عمل نشان بدهیم (احسنت) آنچه می‌گویند یعنی کسانی که برای اضافه کردن بودجه جنگل بانی گزارش تهیه می‌کنند از جنگل‌های ایران می‌توان در سال یک میلیون متر مکعب چوب تهیه کرد (مهندس صائبی ـ در صورتیکه راه داشته باشیم) جناب آقای وزیر راه و جناب آقای وزیر عمران توجه کنید در صورتیکه راه را شخص مطلعی اظهار نظر کرد یک میلیون متر مکعب کویا ثلثش برای احتیاجات مملکت عزیز ما کافی است ت تخته‌های نرا دو قاچاق خیابان فردوسی که از روسیه می‌آید دیگر وارد نشود و ما بتوانیم هفتصد هزار متر مکعب هم صادر بکنیم اما نباید خیلی هم مأیوس بود ما مملکتی هستیم غنی در روی زمین معدن بی انتهای جنگل‌ها را داریم با قانون ملی شدن هم دست تملک تجاوزکارانه مالکین را کوتاه کردیم و جزو ثروت ملی شد این ثروت ملی ما براثراصول مدیریت و برنامه ریزی صحیح دولت نه تنها دیناری برای این مردم چیزی نمی‌دهد فقط ما ۱۳ میلیون هم می‌دهیم که تأمین حقوق کارمندان شده باشد بحمدالله اینهم تأمین شد یعنی ۲۴ میلیون ۰۰۰ (نخست وزیر ـ بودجه مستمر است در بودجه عمرانی جزء ردیف کشاورزی است) عرض کردم می‌پرسیم ۲۴ میلیون بعناوین مختلف عوارضی می‌گیرند اما جای دوری نمی‌رود و بکارمندان تقسیم می‌شود ۱۳ میلیون هم قرض می‌کنیم بکارمندان می‌دهیم این نتیجه ثروت ما است در اثر مدیریت صحیح دولت اگر همکاران من علاقمند باشند صفحه ۴۳ گزارش کمیسیون بودجه را باز بفرمایند و ملاحظه می‌کنند که بودجه جنگلبانی عبارت از دو رقم است یکی ۲۴ میلیون که خودش بحکم قانون می‌گیرد و خرج می‌کند یکی هم سیزده میلیون که دولت از مردم می‌گیرد و می‌دهد و این ثروت بی انتها برای ما دیناری بهره نمی‌آورد که هیچ چهل میلیون تومان هم خرجش می‌کنیم شاید معاون محترم وزارت کشاورزی بفرمایند که ما این پول را برای حفاظت این ثروت ملی صرف می‌کنیم و بکادر جنگلبانی می‌دهیم ولی چون خود من جنگلی هستم و بچه جنگل هستم (دکتر زعفرانلو ـ به قیافه تان نمی‌آید) شاید مثل شما تغییر شکل داده‌ام سابقه دارم میزانی که قبلا قبل از گارد جنگل می‌بردند و حیف و میل می‌کردند و مأموری نبود که در آنجا با او بسارند تا با خیال راحت دست بکار بشوند اینقدر تفریط نمی‌شد که حالا می‌شود پس این چهل میلیون اضافه بر تفریط قبلی است جناب آقای معاون استدعا می‌کنم به آقای وزیر بفرمائید که دنیای علم است و دانش و برنامه داشتن و برنامه ریزی وزرای حاضر بهترین نمونه هستند کار جنگل کاری است فنی و کسانی که در این امر تحصیل کرده‌اند باید تصدی امور را برعهده بگیرند (صحیح است) بنابراین هر روز بدلخواه رئیس که منتصب می‌شود مأموری می‌رود و مأمور می‌آید آنچنان خواهد شد که بود و عرض کردم (صحیح است) مطلبی که عرض می‌کنم جناب آقای وزیر راه بحضرتعالی ازتباطی ندارد ولی امروز مسئولش جنابعالی هستید کارخانه‌ای عظیم از طرف دولت آمریکا بملت ایران هدیه شد درباره کارخانه مقالاتی در روزنامه چاپ داخلی و خارجی درج شد ولی ایکاش نمی‌شد برای اینکه از خرمشهر ت به ساحل بحر خزر تمام قطعات مختلفه این کارخانه را در راه و نیمه راه براثر کاردانی و مدیریت بنگاه جنگل‌ها و سازمان برنامه و بخصوص چون در آن موقع بنگاه جنگل‌ها خیلی مقصر نبود مستشاران مدبر سازمان برنامه توانستند یک همچو طرحی را اجرا کنند که این کارخانه را از خرمشهر تا بحر خزر قطعه قطعه یرراه و نیمه راه گذاشتند هر کس بهر توانائی داشت پیچ و مهره اش را باز کرد و برد (صحیح است) الحمدالله نصب شد بکار افتاده کار خوب را هم باید گفت این افتخار و ابتکار نصیب وزیر کشاورزی جنابعالی است بسیار خوب هم کار می‌کند اما گفتند غذا بهت می‌دهم ولی بادیه غذا می‌گذارم آن بالا که دستت بآن نرسد کارخانه رانصب می‌کنم راه کیلومیری یک میلیون تومان هم خرجش می‌کنم میبریم تا آنجائیکه فقط برای شنا و آب تنی کافیباشد اما تا جلو آن کارخانه ایکه بتواند چوب را بیاورد و برساند به بندریکه صادر بکنیم راه را نیاوردند و از آنجا با قاطر می‌آورند روزی به نماینده سازمان برنامه در اینجا تذکر دادم که ما وام می‌گیریم و فذع می‌دهیم و جاده می‌سازیم برای آنکه برای ملت ایران استفاده شود فرمودند وام دهندگان جزء شرایط گذاشته‌اند که این راه تا این نقطه پیش تر نرود (بالاخانلو ـ بیجا کردند) آقای نخست وزیر این را حضورتان عرض کنم به حضرت عالی مربوط نیست ولی جناب عالی هم آنوقت رئیس شورای اقتصاد بودند (مهندس صائبی ـ آقای رامبد ۴۰ کیلومتر راه ساختند در جنگل گیله ورد) به آن هم می‌رسیم راهی که بنده عرض می‌کنم راه اسفالتی است که تا بندر پهلوی آمده و لااقل این باید تا جلوی کارخانه می‌رفت جناب آقای مهندس صائبی راجع به صادراتش صحبت می‌کنم راجع آن امری که شاید بعضیها خوششان نیاید عرض نمی‌کنم روزی جناب آقای دکتر آموزگار وزیر کشاورزی بودند خدمتشان رسیدم و عرض کردم شکایتی رسید در فلان منطقه جنگل آمده‌اند و جنگلها را بریدند و قاچاق به مؤسسه دولتی شیلات فروخته‌اند شما دستور بدهید بروند دفاتر شیلات را به بینند این میزان چوبی که اینها خریده‌اند از کی و طبق کدام پروانه و کدام عوارضی که به صندوق دولت داده شده بوده است ایشان که در حسن نیت و کاردانی و لیاقتشان بنده شخصاً اعتقاد زیادی دارم (صحیح است) دستور دادند همان ساعت به رئیس مربوطه که برودبطوالش از آقای وزیر دادگستری خواهشمندم پرونده این امر را بخواهند و ببینند تصور نفرمائید که مأمورین دولن در مقابل این حقوقی که می‌گیرند استعدادی ندارند استتعدادی دارند که از دست هیچ کس بر نمی‌آید رفتند قاچاق را تصدیق کردند و صورت برداری کردند و صورت مجلس کردند اما بنام خود شاکی تا شاکی بروند و غرامتش را در دادگاه بدهند و زندانی بشوند تا دیگر کار به وزیر نرسد بهتر از این که نمی‌شود یکی از دوستان به بنده مرقوم فرمودند نطق شما بکلی جنگل نامه شد قدری هم از مطالب دیگر بفرمائید استدعا می‌کنم قدری هم تأمل داشته باشید. فعلاً چون درخت بلند است از بالا شروع کردیم یواش، یواش به پائن هم می‌رسیم برای اینکه شما هم خسته نشوید فقط یک سوال آخر از دولت. قانون تهیه زغال گذشت و انتظار نمی‌رود اگر امسال با سرما روبرو شدیم بگویند ملت باید در مقابل سرما ایستادگی کند و از خود گذشتگی داشته باشند تا دولت توفیق حاصل نماید، از حالا من استدعا می‌کنم وزیر کشاورزی و دستگاه جنگلبانی متوجه باشند که این امر در موقع تصویب بودجه در صورت مجلس نوشته شد تا سرما هم ۶ ماه وقت داریم قانون هم گذشت اگر ذغال پیدا نشود مسؤلین را باید چه بکنید من نمی دانم برای تغییر مطلب و اما در مورد فرهنگ ما مطالبی است مربوط به ۲۳ سال قبل حال سال ۴۳ هستیم و این امر مربوط به فرمایشات شاهنشاه در سال ۱۳۲۰ است «من ترقی فرهنگ کشور را بمعنای اعم که موجب هر گونه پیشرفت و سعادت ملت است هدف نیات خود قرار داده‌ام و عموم طبقات ملت را دعوت می‌کنم (من سپاه دانش ملت را از پشت همین ملت می‌خوانم) عموم طبقات ملت را دعوت می‌کنم که در این نیت ترقی پرورانه با من مساعدت نمایند.» در تاریخ پیدا نمی‌کنید نه در غرب و نه در شرق که یک پادشاهی که در سالی که بحرانی ترین ایام این مملکت می‌گذشت و هر کس بود در حفظ تاج و تخت خودش بود در فکر ترقی فرهنگ این مملکت باشد (صحیح است ـ احسنت) بنده باز به روی اصلی که اشاره کردم هم برای آشنائی ملت عزیز نسبت به اقدامات مثبتی که دولتها انجام داده‌اند هم برای یاد آوری به دولت عزیز فعلی تا بدانند ک اختیاجات مردم و انتظارات مردم نسبت به شما خیلی بیش از گذشتگان هست پیشرفت فرهنگ کشور را در دهساله گذشته یاد آوری می‌کنم اما مبارزه با بی سوادی که در سال ۳۲ اصولاً سابقه نداشت در سال ۴۲ به ۴۰۰ هزار نفر یعنی نزدیک به نیم میلیون نفر شاید یک بیست و پنجم جمعیت ما رسید پنج هزار شاگردی که در کودکستان‌ها تحصیل می‌کردند به ۱۲ هزار ترقی کرد یعنی ۷۴ کودکستان که در مملکت داشتیم به ۲۴۵ کودکستان ترقی کرد این نشان می‌دهد که نه تنها تعداد کودکان در کودکستان زیاد شده بلکه هر کودکستان هم با تعداد کمتری کودک و با مواظبت بیشتری از لحاظ تکلیف و توجه دائر گردیدند ما در سال ۳۲ پنج هزار دبستان داشتیم با ۷۰۰ هزار شاگرد دبستانی این رقم به ۱۲ هزار دبستان و یک میلیون و هفتصد هزار شاگرد دبستانی ترقی کرد در ظرف ده سال از دو برابر هم تجاوز کرد مگر انتظار داشتند همه از بنده ندای بدبختی بشنوند این جای خوشوقتی است من آرزو دارم با این انتقادات لازمی که می‌شود روزی بیایند و توفیقات دولت حاضر را در این جا بشنوند در آرزوی این هستیم ما در سال ۳۲ ـ ۵۰۰ دبیرستان و صدهزار شاگرد داشتیم در سال ۴۲ به ۱۲۰۰ دبیرستان و ۳۲۶ هزار شاگرد یعنی سه برابر ترقی کرد رقمش را خواندم (یکنفر از نمایندگان ـ مدارس حرفه‌ای را هم بفرمائید) بموقعش می‌رسیم من با این زیاد شدن شاگردان بیسواد دبیرستانی و بلا تکلیف موافق نیستم ولی بالاخره پیشرفتی در امر فرهنگ بوده دبیرستان کشاورزی در سال ۳۲ هیچ در سال ۱۳۴۲ سیزده دبیرستان کشاورزی قریب ۸۰۰ نفر جناب آقای معاون وزارت کشاورزی مطلبی پیش می‌آید که در امر مدارس حرفه‌ای و کشاورزی شاید بنظر بنده یزرگترین مطلب و هدق وزارت فرهنگ باید باشد (صحیح است) ما مهندس دیپلمه طراح برنامه ریز داریم عمله کارگر فقیر پائین دست داریم ولی این وسط خلائی موجود است که هیچگاه صنعت ایران را نمی‌شود پیش برد تا موقعی که وزارت فرهنگ نظر کافی و وافی متوجه امر دبستان و دبیرستان حرفه‌ای و کارگاهها نداشته باشد کار این مملکت درست نمی‌شود (صحیح است) (یکنفر از نمایندگان ـ دیگر آنوقت عمله نداریم) خودمان را گول نزنیم متأسفانه هنوز داریم باید برسیم آموزشگاه حرفه‌ای درسال ۳۲ هیچ نداشتیم و در سال ۴۲، ۳۲ آموزشگاه حرفه‌ای و قریب سه هزار شاگرد داریم نور امیدی است دانشسرا و هنرستان صنعتی در سال ۳۲ ـ سی و شش باب سال ۴۲ ـ ۶۷ با ۷۸۰۰ شاگرد قریب سه برابر شده این بود نمونه ئی از فرهنگ ما در پیشرفتهای عددی در امر دانشگاه به تحقیق پیشرفتهای قابل ملاحظه‌ای چه از لحاظ مطالعات علمی تحقیقات علمی و تجهیزات لازم برای تدریس حاصل شده دانشکده‌های ادبیات، پزشکی داروسازی، حقوق، فنی، علوم، پزشکی، دامپزشکی، کشاورزی، معقول و منقول هنرهای زیبا، آموزشگاههای مامائی پرستاری همه را پیدا کردیم و ملت عزیز ما واقف ایت باز هم باید تکرار بشود که خیلی کار در این مملکت شده و بمصداق اینکه شهر بزرگ تاریخی رم هم در ظرف یکسال ساخته نشد خود من واقف هستم که همه کارها یک روزه درست نمی‌شود و البته فراموش نفرمائید در این فاصله تعداد معلم علاوه بر احتیاج قریب دو برابر شده و دولتهائی هم آمدند که برای جاروجنجال وهو از مالیاتی که از مردم گرفته می‌شود بیخود اضافه حقوق زائدی که موقعیت نداشت به معلمین دادند منهم مثل سروران بزرگوارم معتقدم سپاه دانش در امر باسواد کردن ملت ایران بزرگترین قدم بود که آنهم مثل همه اموری که بحث شد افتخار و ابتکارش متعلق به شخص شاهنشاه است (صحیح است) و آنچه که شنیده می‌شود سپاه دانش در حدود امکانات و مقدورات مملکت خوب پیشرفت می‌کند (صحیح است) ما درفرهنگمان یک دوره تحصیلات اجباری داریم که این تا سن ده سالگی است تصور می‌کنم آقای وزیر فرهنگ (گفته شد ـ تشریف ندارند) لابد در فکر تهیه نقشه ساختمان مجلس هستند معاون ایشان تشریف دارند این چهار سال که تحصیلات اجباری است کار بسیار متر قیانه‌ای است بنظر منهم تا اوضاع مملکت ما اینطور است تحصیلاتیکه برای افراد کشاورز و کارگر لازم است درهمین حدود کافی است و دوست عزیز من جناب آقای ریگی که در اینجا اشاره فرمودند مطالبی برای عوامفریبی گفته می‌شود و تصادفاً موقعی که جناب آقای صادق احمدی با ایشان بحثی پیش داشتند نمیدانم کدام یک از دوستانم بودند که بطرفداری از آقای صادق احمدی فرمودند یا سخن دانسته گوای مرد بخرد یا خموش در مجلس عوامفریبی نمی‌شود و این امری که من می‌گویم دشمن تراشی است نه عوامفریبی ملت ایران در امور مملکت خودش باید شرکت بکند بیش از این در بودجه مملکت ما مقدور نیست که هزار میلیون تومان به فرهنگ بدهیم باید ما توجه بیشتری به مسائل زندگی مردم مالیات بده این مملکت داشته باشیم فعلا یک میلیون نفر بیشتر نیستند که از این بودجه فرهنگ استفاده می‌کنند ولی ما در مقابل هزار میلیون تومان که به این یک میلیون نفر می‌دهیم برای بهداشت ۲۰ میلیون جمعیت ایران بیش از ۳۵۰ میلیون تومان اعتبار نداریم (صحیح است) اگر میل داشته باشند صفحه اش را باز می‌کنم خدمتتان نشان می‌دهم و بآن موقع هم می‌رسیم اینست که عرض کردم شاید بفرموده خود جناب آقای دکتر آموزگار باشد که عرایض من مفید فایده افتد و از این راه خدمتی برای مملکت عاید بشود جناب آقای دکتر همکار سابق من مورد اعتقاد و اعتماد همه فرهنگیان هستند از شما استدعا می‌کنم جواب بفرمائید در امر برنامه ریزی ما در حدود ۸۰ هزار معلم داریم از آنجمله کارمندان فرهنگی ما هم که ابتدا بصورت مستخدم بعد معلم و بعد دبیر و بالاخره مدیر کل رسیده‌اند از آنها صحبتی نمی‌کنم جمع کل کارمندان فرهنگ که قطعاً ۹۵ در صدش را معلمین تشکیل می‌دهند ۸۰ هزار نفر است وزارت فرهنگ ما حساب کرده که در هر کلاسی ۳۰ نفر شاگرد بخوبی می‌توانند تحصیل کنند حساب بفرمایئد تعداد محصیلین مملکت ما یک میلیون، بالا را می‌گیریم از یک میلیون و نیم بیش تر تجاوز نمی‌کند و روی همین حساب وزارت فرهنگ ۵۰ هزار نفر معلم بخوبی تکافوی این تعداد شاگرد را می‌کند آنهم اگر کلاسهائی نداشته باشیم که صدو صدو بیست نفر شاگرد درونش بنشینند ولی می دانیم که داریم غیر از نقاطیکه ۵ نفر شاگرد در کلاسش هست این بعلت نداشتن برنامه صحیح در تهیه مدارس است یعنی برای ۳۰ هزا نفر فعلاً ما از اهالی شمال و جنوب مالیات دریافت می‌داریم و آنها بیخود می‌خورند و کار زائدی در این مملکت انجام می‌دهند من روح مساعدت و همراهی وزارت فرهنگ را تقدیس می‌کنم ولی برای اینکه دانشجویان و دانش آموزان و شاگردان کوچک این مملکت و اولیای آنها بدانند که ملت ایران از بودجه مملکتی اش چقدر صرف اولاد آنها می‌کند باید گوش را باز کند و بشنوند با حسابیکه شده برای هر شاگرد دبیرستانی در حدود ۸۰۰ الی هزار تومان حق التدریسش می‌شود حساب کنید، جناب آقای موسوی اگز اینجا تشریف داشتید حد متوسط حقوق یک معلم را می‌فرمودید بطور کلی شاگردان ۹ ماه یعنی ۳۶ هفته و هر هفته ۶ روز تحصیل می‌کنند و فکر بکنید یکسال معلم حقوق می‌گیرد که این ۹ ماه درس بدهد نتیجتاً هر دو کلاسی ۳ معلم خواهد داشت حقوق متوسط معلم را هزار الی هزار و پانصد تومان حساب کنید این می‌شود ۴۵۰۰ تومان برای دو کلاس و برای یک کلاس ۲۲۵۰ تومان، در کلاسی که ۳۹ نفر هستند ۲۲۵۰ تومان ماهیانه را حساب کنید سالیانه می‌شود ۸۰۰ تومان (کلانتر هرمزی ـ این حساب درست نیست حد متوسط ششصت تومان است) شما حساب ماهیانه را بحساب سالیانه اشتباه نکنید حضزت عالی معلم هستید بنده هم به حضرتعالی احترام می‌گذارم حقوق معلم در این مملکت بین هزار تا هزار و پانصو تومان است، صحیح است یا خیر؟ (چند نفر از نمایندگان ـ درست نیست) چقدر است؟ (یک نفر از نمایندگان ـ حد متوسط ۴۰۰ تا ۶۰۰ تومان است) بنده صحبت از دبیرستان می‌کنم نه دبستان شما تشریف بیاورید قبول کنید که به دبیران حد متوسط بدو برابر ۶۰۰ تومان بدهند من دست و پای شما را می‌بوسم این پول ملت ایران است برای خوش آیند دیگران نمی‌توانیم صحبت کنیم بیشک به معلم بین ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ تومان با مزایا و حقوق با سایر چیزها داده می‌شود و ۴۵۰۰ تومان در ماه بین دو کلاس تقسیم می‌شود ضرب در ۱۲ بکنید می‌شود نزدیک ۲۸ الی ۳۰ هزار تومان و این سی هزار تومان برای ۳۰ تا شاگرد است اگر در کلاسها تعداد بیشتری می‌نشستند این نقص تقسیماتی وزارت فرهنگ است برای اینکه عرض کردم اگر ما ۵۰ هزار معلم می‌داشتیم این حساب می‌شد حالا ۸۰۰۰۰ نفر داریم و اما وزارت و فرهنگ ما از شاگردان چه می‌گیرد از دوره اول بعوض ۱۰۰۰ تومان ۱۵۶ تومان، پس من به تمام دانش آموزان و دانشجویان و معلمین و اولیای آنها در تمام کشور عرض می‌کنم که متوجه باشند که ملت ایران تا چه اندازه زیر بار سنگین خرج ایشان است باید در تعلیم و تربیت این دانش آموزان آنچنان دقت بشود و آنچنان در اخلاق اینها توجه بشود که عربده جوئی وصف آرائی و این کارها از محیط دبیرستان و دبستان و دانشگاه برای ابداز تاریخ ایران آنچنان که در حال حاضر هم هست خط کشیده شود در سال گذشته بخشنامه‌ای دیدم که علاوه بر ۱۰۶ و ۱۵۶ که عرض کردم نسبت به شاگردان متوسط دبیرستانی فعلی یک ارفاق بیشتری هم قائل شوند یعنی گفتند شاگردانی که خوب تحصیل می‌کنند عشر اولشان صدی هفتاد و پنج از پرداخت همان صد تومان هم معاف باشند عشر دوم از ۵۰ در صد استفاده کنند و عشر سوم از ۲۵ درصد، من خوشوقتم که دولت حاضر این امر را تأیید کرده ولی گویا روزنامه‌ها اشتباه کرده‌اند که این را با خطوط درشت به حساب دولت فعلی و کار جدیدی گذاشته‌اند اگر از امر فرهنگ خسته نشدید چند کلمه‌ای باقی است در امر فرهنگ سه عامل کتاب، مدرسه، لوازم باقی مانده (یکی از نمایندگان ـ معلم را هم بفرمایئد) خیال می‌کنم از لحاظ معلم از بنده رنجیده‌اید در آن اصرار به ادامه نداشته باشید. کتاب، مدرسه ؤ لوازم باقی مانده، امر کتاب یکی از سوژه‌های قابل توجه سال گذشته بود من در این امر تحقیق کردم برای روشن شدن ذهن همه نمایندگان محترم و همه عموم ملت، آن کسانی که اطلاع ندارند عرض می‌کنم هر معلم برای پیدا کردن یک درآمد جدیدی کتابهای مدارس را فقط با تغییر فصولش یا جملاتش به اسم خود چاپ می‌کرد و بد بختانه نه همه بلکه بعضی از معلمین هم برای خاطر دوستی با آن معلم در مدرسه برنامه را از کتاب خاصی تعیین می‌کردند نتیجه چه می‌شود؟ نتیجه این می‌شود اگر شاگردی لز کرج به ساری می‌رفت مثل اینکه از هندوستان به سانفرانسیسکو رفته فقط زبان همان بود والا مطالب کتاب مورد قبول معلم نبود و برای اینکه فصلش عوض شده بود آقای اشرف احمدی کتابی تنظیم کردند به اسم ۵ سال در خدمت شاهنشاه در آنجا خواندم که از چندین سال قبل شاهنشاه ما باین نکته واقف و دستور داده بودند که این عمل بشود و کتابها متحدالشکل بشود سال قبل وزارت فرهنگ تصمیم گرفت اینکار را بکند، اقدام کرد، نظرات سودجویانه کسانیکه میلیونها کتاب در انبارها داشتند مبارزه مخفی در امر انتشار و توزیع کتاب متحدالشکل بوجود آورد در آن موقع فرمانداری نظامی درتهران بود و اقدام کردند در آن حدود کتابی که چاپ شده بود توزیع شد و از آن اخلالیکه کتاب فروشها می‌خواستند بوجود آورند جلوگیری شد جناب آقای ریگی این عوامفریبی نیست این رنجاندن کتاب فروشها است از خودم برای اینکه ملت ایران بداند کتابفروشها ترجیح دادند که صدهزار تومان ودیعه آن‌ها برود و کتابهای انبار کرده خود را بفروشند و این کار را هم تا حدی کردند این تجربه تلخ بود ولیکن نتیجه شیرینی داد بسلامتی چند شب قبل از حلول دولت جدید قراردادی با شرکتی، با مؤسسه‌ای تنظیم شد که هیچ برو برگرد هم نداشت یعنی ۵۰۰ هزار تومان تضمین و قریب ۵ میلیون تومان قیمت کاغذی که باید اینها سفارش می‌دادند و برمیگشت بوزارت فرهنگ امانت تحویل می‌شد تا برای صحت اجرای قرارداد با کتابفروشها باشد این قرارداد بسته شد من ندانستم که دو ماهه اول کار این دولت تعلل در امر دادن نمونه کتاب برای چاپ چه بود و چه شد و آیا باید برمیگشتیم بهمان کتابهای مختلف در هر کوی وبرزن یا آیا باید فکر جمعیت کتابفروشها را می‌کردیم، در هر حال من خوشوقت و خوشبخت هستم و کمال تشکر و سپاسگذاری را دارم که بعد از دو ماه معطلی بالاخره وزارت فرهنگ گفت با همان رویه سابق ادامه می‌دهد البته آن اشتباهی را هم که دستور جدیدی از وزارت فرهنگ منتشرشد من تعبیر باشتباه خبرنگاری می‌کنم جناب آقای نخست وزیر من خودم خیلی متأسفم جنابعالی و هیأت محترم دولت کارهائی بس بزرگ و حیاتی دارید و هر ساعت منتظر هستید که بودجه کارش تمام بشود و بکارهایتان بپردازید ولی درامر مسئولیت مشترک وزراء اگر یک آدم پرچانه‌ای مصری مثل من این مطالب را در اینجا عنوان نکند می‌ترسم دیگر مجال آن نشود که بدرد مردم کسی توجهی بکند نمیدانم جناب آقای الموتی تشریف دارند یا خیر ولی من علاقمند هستم که ایشان فرمایشات خودشان را در مجلس بیستم که راجع به شرکت معاملات خارجی فرمودند بخوانند خوشحال نشوید که کار فرهنگ تمام شد دوباره برمیگردم این مطلبی است مشترک بین فرهنگ و معاملات خارجی شرکتی داریم باسم معاملات خارجی که من اینجا عرض نمی‌کنم که همین پولهائی که صددینار سه شاهی صحبتش را می‌کنیم و با دوست بسیار عزیزم چانه برای حقوق معلمینش می‌زنیم یکجا گرد می‌آوریم و آن را به بازاریها دادند که تنزیل بدهند آقای دکتر الموتی، باید بیایند پشت این میز و توضیح بدهند تا ما بدانیم ولی باتمام این تفاصیل این شرکت معاملات خارجی باندازه چاپ کتاب بچه‌های این مملکت هم قادر نیست که کاغذ سفارش بدهد شرم آور است، متأسفم (بعضی از نمایندگان ـ آقای دکتر الموتی تشریف آوردند)(دکترالموتی ـ صحیح فرمودید آقای رامبد؟) فرمودند بنده صحیح عرض کردم بنده در آن موقع راجع بمدارس حرفه‌ای عرض کردم شاهد و قرائن غیر قابل برگشت می‌آورم بفرهنگ باید توجه کرد ما بتربیت افراد دانشمند و عالم محتاجیم اما بافراد هنردان و کاردان و صاحب حرفه محتاج تریم این امری است که ۷ سال قبل شاهنشاه فرمودند و دلم می‌خواست آقای وزیر فرهنگ تشریف می‌داشتند و جواب من را می‌دادند که با این فرمان که آنها فقط ۸۰۰ نفر کارآموز فراهم کرده‌اند تطبیق نمی‌کند (صحیح است) جناب آقای دکتر سام از شما انتظار بیشتری داریم خاصه آنکه بعرضتان رساندم بودجه‌ای که برای وزارت فرهنگ شما دارید برای مملکت ما خیلی سنگین است (مهندس معین زند ـبفرمائید شدید نگیرند درست می‌شود) چندروز قبل لایحه‌ای از طرف کارپردازی مجلس تقدیم شد و من مفتخرم با کمال سربلندی عرض کنم که بآن لایحه با هم مسلکان عزیزم رأی کبود دادیم و آن راجع بانتقال ساختمان تازه مجلس بوزارت فرهنگ بود نه این است که من بآن ساختمان برای مجلس علاقمندم چون در روز شروع ساختمان هم با آن ساختمان مخالف بودم و همندس بهبودی هم که در آن کمیسیون ساختمان بود از سرسخت ترین مخالفین این ساختمان بود (صحیح است) ولی بقول معروف اصطلاحی هست هر جای ضرر را بگیرید نفع است، امروز میلیونها و میلیاردها ثروت مملکت ما از جمله جنگلها عملاً بلا استفاده مانده و معادن که خواهد آمد این هم یک میلیاردم آن است اما جناب نیری در اردستان شما شاگردان در توی کلاسهائی زندگی می‌کنند که هر دقیقه احتمال دارد تیرش روی سر آنها خراب شود کما اینکه در آذربایجان شد و در روزنامه هم نوشتند آیا اینها تمام شده؟ جناب آقای محدث زاده شمائی که آرزوی خدمت دارید و نامه قالی بافان کرمان را در اینجا خواندید که اکنون در مجلس خدمتگذارانی هستند که بفکر مردم هستند آیا دبستان‌های کرمان احتیاج به ساختمان ندارد که فرهنگ ما احتیاج داشت از آن ساختمان قدیمی بساختمانهای جدید کولر دار شاید هم فرش فرنگی دار منتقل شود وبی جهت وزیر فرهنگ وقت برخلاف سنن پارلمانی معطل طرح و تصویب قانون نشده آمد از مجلس تشکر کرد اگر این لایحه رد می‌شد آن تشکر دیگر چه معنی می‌داشت و قبل از اینکه نمایندگان مجلس از آن موضوع اطلاع داشته باشند در روزنامه‌ها موضوع منتشر شد (خانم فرخ روپارسای ـ از فکر تشکر کردند) شاید تا آنجا که من میدانم بابت کرایه ادارات فرهنگ که قابل انتقال به آن ساختمان مجلس هستند فقط در حدود ۱۰ هزار تومان اجاره داده می‌شود شاید اگر آمار کرایه پرداخت شده‌های وزارت فرهنگ را ببیند خیلی بیشتر از اینها باشد اما آیابعد از این که این ساختمان تمام شد اداره فرهنگ کرج و حضرت عبدالعظیم و شمیران هم که جزء همین اجاره‌ها هستند همه جمع می‌شوند اینجا؟ نه اداراتی که در نواحی مختلف فرهنگ هستند تصور می‌کنم جناب آقای دکتر سام هم معتقدند که باید در سرجای خودشان باقی بماند فقط ادارات مرگزی وزارت فرهنگ که مجتمع اند و قابل انتقال بساختمان جدید هستند ده هزار تومان اجاره می‌دهند عیبی ندارد ما سنگ تراور تن بساختمان وزارت فرهنگمان می‌زنیم و در آن می‌نشینیم و شاگردانی تربیت می‌کنیم که بعد از کلاس ششم ابتدائی حدود ایران را نمیدانند بنده نمیدانم جناب آقای دکتر سام این مطالب را برئیس دانشگاه از طرف نمایندگان مملکت اطلاع می‌دهند یا خیر ولی بهر حال خواهند شنید، دانشگاه ما علاوه بر علم و معرفت باید در قسمت اخلاق توجه بکند و جلو برود و در امر وطن پرستی در این معبد و محل مقدس که تمام ملت ایران نسبت بآنجا احترام قائل است نهایت توجه بشود که شاگردان تنها با داشتن علم بیرون نیایند با اخلاق و روح وطن پرستی بیرون بیایند این مأمورینی که ما از بزه کاری و نادرستی شان یاد می‌کنیم و متأسفانه هنوز در مبارزه با فساد توفیقی حاصل نشده بدبختانه بعضی‌ها دیپلم لیسانس هم در دست دارند، بنده با کمال شرمساری تکرار می‌کنم در مدارس ما از کلاس اول تا آخر درجه دکترا باید نسبت به مبانی اخلاقی وطن پرستی شاهدوستی و بصورت واقع یک فرد کامل توجه بشود برای تهذیب اخلاق دانشجویان آن ملتی که جناب آقای نخست وزیر شما می‌خواهید که در بعد از جنگ در پشت ستونهای سهمیه بمانند باید در مدارس تربیتشان کرد و دانستن جبر و مکانیک تنها کافی نیست «لازم میدانم تذکر بدهم که دانشگاه همچنانکه محل علم و دانش است باید درعین حال جای مملکت دوستی و وطن پرستی هم باشد» این هم فرمان شاهنشاه بود که قرائت کردم من از تعداد معاونین و مدیران کل وزارت فرهنگ اطلاعی ندارم ولی گویا از اولین و شاید منحصر برنامه اجرا شده دولت اخیر تعداد بی انتها مدیر کلان و معاونین و قائم مقام‌ها است که برخلاف قانونی که در سال ۱۳۳۸ بدولت ابلاغ شد که تشکیلات را باین نحو برای دوره آزمایش عمل کند می‌باشد (صحیح است) مطلب دیگر یادی از فرنگستان است ما در حدود چهاده هزار نفر شاید هم متجاوز در خارج از مملکت دانشجو داریم (یکنفر از نمایندگان ـ ۲۰ هزار نفر) فرمودند ۲۰ هزار نفر هم مژده‌ای بود هم خبر بد، عرض کنم حساب بفرمائید برای هر دانشجو در سال چقدر پول می‌فرستند هستند دانشجویانی که با ۵۰۰ ـ ۶۰۰ ـ ۷۰۰ تومان هم در آلمان تحصیل می‌کنند و هم نورچشمانی که در آمریکا با ۳۰۰ ـ ۴۰۰ ـ ۵۰۰ ـ ۶۰۰ دلار هم تحصیل می‌کنند حد متوسط را بگیرید هزار تومان ما در آخر هر ماه بحساب بنده ۱۵ میلیون و بفرمایش دوست عزیزم ۲۰ میلیون ثروت این مملکت را برای نخود ولوبیا و کفش و لباس و تحصیل این شاگردان بخارج می‌فرستیم در سال می‌شود بین دویست الی سیصد میلیون تومان و یک دوره تحصیلی که حداقل ۵ سال بگیرید متجاوز از هزار میلیون تومان می‌شود آیا جا داشت که دولت مترقی و منتسب بحزب ایران نوین که همگی تحصیلکرده خارجه و آشنا به محاسن و معایب تحصیل در خارج هستند فکر می‌کردند برنامه‌ای می‌داشتند که این هزار میلیون تومان که از ایران می‌رود و ما وام می‌گیریم و دو مرتبه برای خودشان پس می‌فرستیم و آنجا پول اطو کشی و غذا و لباس و تحصیل شاگردان ما می‌شود ما هزار میلیون تومان وسائل تحصیل دانشجویان را در ایران فراهم می‌کردیم و لااقل برنامه‌ای برای این کار بود که بعد از کنکورها ما خود کشی دانشجویان را در روزنامه‌ها نخوانیم (صحیح است) (دکتر سعید ـ کادر می‌خواهد) (دکتر عدل طباطبائی ـ تربیت کردن معلم با امروزو فردا نمی‌شود) بنده خیلی تشکر می‌کنم چون فکر می‌کردم که معلم هم مثل تیغ ژیلت است که بگیرند و باز کنند و وارد کنند دوست بزرگوارم تذکر دادند که این نمی‌شود و این قسمتش تطبیق با فرمایش شما می‌کند که عرض کردم برنامه‌ای و حتی آثار یک تومانی در این بودجه برای این کار ندیدم که ما امیدوار باشیم (دکترعدل طباطبائی ـ در برنامه خواهید دید) آنهم ساختمان وزارت فرهنگ و عملی که شده دوست عزیز می‌رسیم (مصطفوی ـ کی می‌رسیم قربان شب به آخر رسید) (رضوی ـ ما فرودگاه هم می‌سازیم) (مهندس عطائی ـ جناب آقای رامبد آمار خودکشی در ایران بسیار پائین است) وقتیکه پائین آمدم بفرمائید جواب عرض می‌کنم چه بهتر که نباشد در مورد بهداشت چند بار در اینجا صحبت شد موضوع بهداشت یعنی هر فردی علاو بر حقوق طبیعی و قانونیش ک مقدس است در محیط زندگانی او سه اصل اولیه که عبارتست از نان و بهداشت و فرهنگ توجه بفرمائید نان و بهداشت و فرهنگ، بهداشت مقدم بر فرهنگ است باید دهقان و کارگر زنده بماند تا پسر او به مدرسه برود اگر بر اثر نداشتن وسیله مداوا بمیرد و پسر او یتیم بشود پسر دیگه بمدرسه شما نخواهد آمد (صحیح است) نان و بهداشت و فرهنگ باید فراهم باشد و دولت این سه امر حیاتی را در دسترس اوبگذارد که بلا استثنا همه از آن برخوردار بشوند من می‌فهمم که این برنامه به شما حکم می‌کند که از هم اکنون فکر ملی شدن طبابت باشیم خاصه آنکه مسلک من حزب مردم می‌گوید منافع ملت مقدم بر منافع افراد است (دکتر رهنوردی ـ همه می‌فهمند ولی می‌فهمم باعمل زیاد جور در نمی‌آید) پس شما هم با من هم عقیده‌اید که باید این برنامه اجرا بشود در چند ساله گذشته که خود وزیر فعلی سهم بسزائی در انجام آن داشتند امور قابل توجهی در امر بهداشت در مملکت ما انجام گردیده (صحیح است) گسترش مراکز بهداشتی مبارزه با بیماریهای واگیری بیماریهای آمیزشی مبارزه با مالاریا تلقیح برضد بیماری وبا و سل درسال ۳۴ ما ۲۵۰۰ مورد آبله در مملکت داشتیم خوشبختانه در سال ۴۲ ـ ۵ مورد بیشتر بوزارت بهداری گزارش نشد صحت گزارشات را اطلاع ندارم قریب یک میلیون و نیم برضد وبا تلقیح شدند این یک میلیون ونیم درسرحداتی بودند که خطر وبا احساس می‌شد در آنجا تلقیح شدند مبارزه با جذام چون امریست که بسیار از خود گذشتگی می‌خواهد و برخلاف میل خودم که نمی‌خواهم اسم اشخاص را ببرم از آقای دکتر راجی در این جا یاد کرده و از همت او سپاسگزاری بکنم (صحیح است) مبارزه با جذام در مملکت پیشرفت قابل توجهی دارد (دکتر رهنوردی ـ همان آقای دکتر راجی چند سال وزیر بهداری بودند که شما از آن دولتها انتقاد می‌کنید) خواهش می‌کنم بعد از اینکه عرایض بنده تمام شد بصورت موافق بفرمائید صحبت کنید (دکتر رهنوردی ـ بنده از اینجا هم می‌توانم صحبت کنم) البته زورتان هم به بنده می‌رسد اما این مطلب را آنروزی که معون وزارت دارائی عنوان کرد که آقای دکتر رهنوردی مطالب شما را برای کسانی که صحبت می‌کنید در روزنامه‌ها نمی‌نویسند تا آنها بفهمند و دیگر احتیاجی به این صحبتها نیست گویا نمی‌دانستید (دکتر رهنوردی ـ شما ضدونقیض صحبت می‌کنید شما میگوئید آقای دکتر راجی خوب کار کرده ولی بدولتهای گذشته حمله میکنیدآقای دکتر راجی که چند سال وزیر بهداری بودند) (زنگ رئیس) در مبارزه با سل شش میلیون نفر در این مملکت تلقیح شدند در مبارزه با تریاک که باز از اقدامات بسیار بزرگ شاهنشاه ما است (صحیح است) و آنروزیکه همه از وزیر و وکیل و ملت می‌گفتند امر انجام پذیری نیست و شاید ایشان تنها و تنها شخصی بودند که این مطلب را عنوان کردند استعمال و مصرف تریاک در مملکت تقریباً دارد بمراحل نهائی می‌رسد در مملکتی که پانصد تن تریاک مصرف می‌شد و سالیانه ۵۰ هزار کودک بعلت همین بلای خانمانسوز بی پدر و مادر می‌شدند بسبب خاتمه یافتن اعتیاد تریاک در این کشور البته نود درصد تمام شده ده درصد باقی است باید متوجه بود دور از انصاف میدانم نسبت بخدماتی که سازمان شاهنشاهی در احداث درمانگاهها و بیمارستانها در این مملکت کرده ذکر نکنم (صحیح است) خاصه اینکه اولین دکتریکه پا بخاک طالش حوزه انتخابیه بنده گذاشت از سازمان شاهنشاهی بود ۱۱۰ درمانگاه تابحال تأسیس کرده‌اند و جمعاً در این مدت طبق دفاتر سازمان شاهنشاهی در حدود ۲۲ میلیون نفر به آنها مراجعه کرده پس از لحاظ عدد هر ایرانی بسهم خود از این سازمان یکبار استفاده کرده (دکتر زعفرانلو ـ در جنوب خبری نیست) (دکتر رهنوردی ـ شاید یکنفر چند بار مراجعه کرده) خیلی من متأسفم برای اینکه آماریکه بنده اشاره کردم آماری است که از طرف دولت منتشر شده و اگر این مطلب را بفرمائید اشتباه است خدای نکرده بنده ناچار می‌شوم نسبت به این لایحه بودجه هم شک کنم و بهر حال من مسئولیتی ندارم بمتصدیان مربوطه اعتراض بکنید همچنین مطلبی که چند بار در این مجلس تذکر داده شد همچنان که معایب گفته می‌شود محاسن هم باید گفته شود تا خادم و غیر خادم شناخته بشوند مؤسسه شیر و خورشید سرخ خدمات بسیار گرانبهائی در این مملکت کرده امدادی، تربیت جوانان، تربیت پرستار و تهیه خون (صحیح است) صحیح است جناب آقای دکتر رهنوردی تشکر می‌کنم و اخیراً هم در مبارزه با سرطان اقدامات شیر و خورشید موجب تقدیر تمام محافل مطلع داخلی و خارجی است (صحیح است) من امیدوارم روزی بتوانم برای همه مؤسسات مملکت این طور صحبت کنم بهر حال آنچه آمار نشان می‌دهد ما امروز چهار هزار پزشک و دندان پزشک در این مملکت داریم ۶ هزار ماما و کمک پرستار داریم و بیست هزار تخت خواب تقسیم رقم بیست هزار کار آسانی است یعنی برای هر هزار نفر آنهم در مملکتی مثل ما که اکثراً احتیاج به مداوا دارند برای هر هزار نفر فقط یک تخت خواب داریم و آنوقت در برنامه سالیانه و پنج ساله دولت ملاحظه بکنید مقایسه بکنید با این احتیاج شدید توجه لازم نسبت به بهداشت مردم نشده و به این برقی که ما می‌خواهیم باقیمت بیش از میزانی که برای بهداشت خودمان بیاوریم چه دستگاهی و چه افرادی از آن بهره مند می‌شوند انشاءالله ملت ایران باشد البته من از چهار هزار طبیبی که خارج از کادر دولت خدمت می‌کنند یاد نکردم برای اینکه آنانکه پولی دارند مستقیماً پیش دکتر می‌روند بحمدالله در مرحله دومی قرار دارند که باید بآنها توجه بشود و قسمتهای دولتی باید بکسانی که امکان مراجعه بطبیب خصوصی ندارند تخصیص داده شود (صحیح است) این مسائل خوب بود امید بخش بود من هم بسهم خودم بنام یک فرد ایرانی از آنچه در این مدت شده در وزارت بهداری کمال سپاسگزاری را دارم اما در حدود سال ۳۸/ ۲۵۰۰ تختخواب و ۵ آسایشگاه برای بیماران سل این مرض خانمانسوزی که بدبختانه در اکثر شهرستانهای ما ریشه دوانده شروع به آماده شدن شدند و از سال ۳۸ یعنی ۶ سال می‌گذرد و اکثراً هنوز افتتاح نشده مربوط به ۱۴ سال قبل است می‌خواهم «موضوع مهم و اساسی مبارزه با بیماری سل که در کنفرانس عمومی هیئتهای مدیره مؤسسات خیریه که تحت نظر خود من تشکیل خواهد شد باید درباره آن تصمیم فوری گرفت» باید درباره آن تصمیم فوری گرفت این گوش من ناشنوا است که شش سال را تعبیر به فوری می‌کند و باید فکری کرد که هم از نظر جلوگیری و هم از جهت زمان اقدامات مؤثر بشود آری دوست عزیز حق با شماست اگر بفرمائید که ما در این چهار سال نبودیم ولی استدعای من انتظار من و تمام ملت ایران از شما این بود که به این مطلب توجه می‌کردید و در بودجه خودتان نشان می‌دادید که به این امر توجهی شده نه حالا بعد از سه ماه ولی تا آخر سال و در سه سال آینده انجام بشود ولی متأسفانه این آثار را در بودجه نمی‌بینیم از پول پذیره نفت فلات قاره که در آن باب من عرایضی دارم اگر جناب دکتر رهنوردی نظر لطف داشته باشند و اجازه بفرمایند می‌رسیم (دکتر رهنوردی ـ خواهش می‌کنم) ۵ مریضخانه در کردستان ساخته شده این ۵ مریضخانه هنوز افتتاح نشده است (نخست وزیر ـ در شرف افتتاح است) برنامه ریشه کنی مالاریا که من مالاریائی میدانم معنایش چیست بله بله در این فصل شما بین بندر پهلوی و آستارا که تشریف می‌بردید خانه بود درش باز بود آدم نبود گاو هم نبود مرغ هم نبود یعنی چه؟ یعنی به محض اینکه فصل کار کشت برنج که تنها کار این مردم است شروع می‌شد بعلت این پشه مالاریا آدم روی اجبار و گاوروی تمایل سمت کوهستان را پیش می‌گرفتند و همه بصورت چادر نشینی در می‌آمدند (دکتر رهنوردی کی را می فرمائید؟) و این مالاریا در مملکت ما بحمدالله ریشه کن شد (دکتر رهنوردی ـ یکی از بهترین برنامه هابود) تشکر می‌کنم اما ایرادی دارم (خنده نمایندگان) دو سال است که این امر تعقیب نشد و بطور قطع در این گونه مبارزات من غیر طبیب فکر می‌کنم اگر مدت آنچنان باشد که دو مرتبه احتیاج به شروع کردن باشد آن ۱۸۰ میلیون تومان پولی که در این راه خرج کردیم باز باید د. د. ت بخریم و مبارزه را از نوشروع بکنیم شرمنده‌ام اسم جنابعالی زیاد برده می‌شود جناب آقای دکتر در ظرف این مدت حقوق کارمندان عزیز و تعداد مدیر کل‌ها همه بالا رفته ولی متأسفانه میزان دارو وخرج مداوا با بودجه ثابت خواه ناخواه در حدودی که من جمع و تفریق میدانم باید پائین بیاید اگر بعرایض من توجه می‌شد میخواستم استدعا کنم نحوه پذیرش بیمار در دستگاههای مختلف بیک صورت دربیاید و اکنون مثل دسته موزیک ولی متأسفانه هر ساز زنی نت دیگری می‌زند صدای ناموزونی در می‌آید در هر کدام از مؤسساتی که وابسته بیک دستگاه هستند مثل اینکه هر مؤسسه وابسته به مملکت دیگری است و وضع خاصی برای پذیرش بیمار دارند که یاد گرفتن تشریفات هم برای یک فرد کار مشکلی است چه رسد به اینکه تمام این ۱۰ ـ ۱۲ مؤسسات مختلف را که مقرراتشان مختلف است برای بیماران آشنائی پیدا بشود ارادتی که بحضرتعالی دارم (اشاره به وزیر بهداری) نمی‌گذارد که از این فصل خارج بشوم راجع بمواد غذائی تصور نمی‌کنم هیچ قشون دشمنی که قدری بشریت و انسانیت احساس می‌کرد حاضر بشود ملتی را اینطور مسموم بکند که تهیه کنندگان مواد غذائی در مملکت ما می‌کنند (صحیح است) من آرزو داشتم مرد دانا و توانا و با تجربه‌ای در امر وزارت بهداری چون دکتر آموزگار (صحیح است) می‌آمد برنامه‌ای می‌آورد لایحه‌ای می‌آورد در اینجا در امر مواد غذائی ما قدری تسکین خاطر پیدا می‌کردیم که از این به بعد این غذائی که به دست بزرگ و کوچک و پیر و جوان باشک و تردید می‌رسد طوری بود که می‌دانستیم غذائی که خوردیم فرداصبح ناخوش نمی‌شدیم (دکتر رهنوردی ـ معذرت می‌خواهم آقای رامبد این موضوع مربوط به شهرداری است) به شهرداری دو سه پله مانده به آنهم می‌رسیم و اما خیال می‌کنم که نظارت برمواد داروئی جزو وظایف وزارت بهداری باشد (دکتر رهنوردی ـ صحیح است) تشکر می‌کنم آزمایشگاهی در دنیا هست که مواد داروئی را که تجار برای پرکردن جیب خودشان و خاتمه دادن بزندگی بیماران تهیه می‌کنند آزمایش می‌کنند و اگر مفید فایده تشخیص داده شد اجازه مصرف داده شود و چنانچه برای پرکردن جیب دارو فروش بود تحریم می‌شود (صحیح است) (دکتر امین ـ مشغول هستند) بله شنیدم مشغول هستند ولی متأسفانه فکر می‌کنم که به نسل ما نرسد (دکتر رهنوردی تصویب شده) بله در سال ۳۸ تا آنجائیکه اطلاع دارم در حدود دو سه هزار دواهای اختصاصی اسپسیالیته موجود بود و امروز گویا از ۱۰ الی ۱۵ هزار نوع تجاوز کرده ما هم ترقی می‌کنیم منتهی ترقی در مصرف موادی که در ممالک دیگر مصرف آنها مجاز نیست (صحیح است) حداقل اگر این کار را نتوانیم بکنیم آیا بهتر نبود از مملکت دوست و بسیار همراه ما مملکت آمریکا که خود آنها باین دستگاه مجهز هستند و داروها راتجزیه می‌کنند از لحاظ مصرف داخلی و از لحاظ صادرات اجازه مصرف می‌دهند دو مطلب است یک داروئی را آمریکائی می‌تواند بخورد و یکی غیر آمریکائی ما هم آنچه از دارئهائی که در این منطقه که شباهت با همان منطقه که مصرف می‌شود باشد بیاوریم من طبیب نیستم ولی احتمال دارد امراض بومی ما احتیاج به دواهای دیگری داشته باشد که در آنجا این امراض نیست و بعضی دواها هست در آنجا اجازه مصرف داده نمی‌شود ولی ما می‌خوریم و پولش را قرض می‌کنیم و پس می‌فرستیم ـ دکتر رهنوردی ـ فقط از آمریکا وارد نمی‌شود از سایر کشورهای دیگر هم وارد می‌شود) صحیح است از تمام ممالک چون انتظار ما از پرچمدار آزادی بیش از همه ممالک است مردم انگلستان مثل همه افراد بشر جانشان را خیلی دوست دارند معهذا از آنوقتی که طبابت در آنجا ملی شد مجموع داروهای قابل استفاده و مورد احتیاج در یک جزوه کوچکی که شاید از یک دهم صورت دواهای مصرفی مملکت ما کوچکتر است و تجاوز نمی‌کند شاید آن جزوه در وزارت بهداری هست پس این دو مطلب کنترل مواد غذائی و نظارت برداروهای وارده آنچیزی است که امیدوارم مورد توجه قرار بگیرد عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو. مؤسسه پاستور هنر دارد و خوب هم هنر دارد مؤسسه پاستور یکی دیگر از مؤسساتی است که مورد احترام ملت ایران باید باشد (صحیح است) شاید یکی از دلایلش این است که یک مستشار خارجی در تمام مدت بیشتر نداشت (یکی از نمایندگان ـ رئیس همیشه خارجی بوده مطالعاتی که از لحاظ طاعون برای اندونزی در انیستیتو پاستور شد مورد تجلیل و تأیید و تشویق تمام محافل بهداشتی بین المللی قرار گرفت (صحیح است) پس ملاحظه می فرمائید غرض نیست خوب گفته می‌شود که تشویق شود بدهم گفته می‌شود که بد کار تشویق شود (احسنت) نه برای مؤسسه انیستیتو پاستور نه برای مؤسسه حصارک که هر دو از مؤسساتی هستند که در حداکثز توانائی خود کمال خدمت خود را به این مملکت کرده‌اند (صحیح است) اضافه کمکی در این بودجه نمی‌بینم برای اینکه به بحث بهداشت خاتمه داده شود و خاصه جناب آقای دکتر عاملی هم خیلی خسته به نظر می‌رسد پیشنهادی دارم که حضرتعالی مطرح بفرمائید برای نمونه شروع یک خدمت واقعی. اطبای دولتی که هم حقوق می‌گیرند هم پاداش می‌گیرند هم خانه دارند و به شهرستانها می‌روند هم مریض را در مطب خصوصی خودشان هدایت می‌کنند و همچنین اطبای محترم دانشگاه که از فولتایم استفاده می‌کنند بیایند و اولین قدم ملی شدن طبابت را بردارند و دیگر مریض را در مقابل ویزیت قبول نکنند و روی حقوقیکه می‌گیرند قبول بکنند (احسنت) (صادق احمدی ـ اطباء ویزیت را پنجاه تومان کرده‌اند) اگر خواسته باشی بدانید وضعیت ویزیت چیست تقریباً تمام کسانیکه در تحصیلات خارج طبیب می‌شوند به مملکت بر می‌گردند ولی کسانیکه جنبه حقوق بگیری دارند مثلاً مهندس هستند باید بیاید در یک مقاطعه کاری وارد کار بشود و حقوق بگیرد برای کارش اکثراً نمی‌آیند پس معلوم می‌شود در اینجا بازار ویزیت بسیار رونق دارد (یکی ار نمایندگان ـ مقاطعه کاران کارشان بد نشده است) مقاطعه کاران بله نه مهندسین البته آن هم مقاطعه کاران سازمان برنامه بیشتر از دیگران وضعشان خوب است. در تشکیل این دولت جناب آقای دکتر کشفیان را بنده نمی‌شناختم ولی بعد آشنائی پیدا کردم و مرد شایسته‌ای دیدم (صحیح است) کارهائی در وزارت راه انجام شده (صحیح است) باز برای یادی از انجام دهندگان و توجه ملت ایران به کارهائی که انجام شده و همچنین ایرادهائی که به کار وزارت راه دادم عرض می‌کنم باشد که قبول آقای وزیر راه هم بیفتد ما در امر وزارت راه سه قسمت داریم (قراچورلو ـ تازه تشریف آوردیدتوی راه) هوا و زمین و دریا هم هست اگر من عرض کنم بعلت وسعت خاک ایران و گران تمام شدن جاده‌های طویل باید یک روزی ما برنامه هائی تهیه کنیم که اکثر حمل و نقل‌های ممکنه را به وسیله هوا انجام دهیم موضوع را تعبیر بع این نکنید که خود من در امر هوائی علاقه‌ای دارم با کسانیکه معتقدند راه آهن وسیله کهنه‌ای شده به اصطلاح فرهنگیها دمیده شده بنده موافق نیستم آنهائی که به کشور آمریکا آشنائی دارند و در تمام اروپا نگاه کنید نود در صد حمل نقل خشکی دنیا به وسیله راه آهن انجام می‌شود و من خوشوقتم که در چند سال گذشته قریب هزار کیلومتر راه آهن در این مملکت ساخته شده برای اینکه نفرمائید اشتباه است یک کمی کمتر نهصد و خرده‌ای است اگر راه آهن گران تمام می‌شود اگر پرونده راه آهنهای ساخته شده را با جادهای سازمان برنامه مقاییسه کنید می‌بینید از جاده‌های شوسه سازمان برنامه راه آهن گران تر تمام نمی‌شود زاه آهن به منظور ستون فقرات یک کشور است ما در سال ۳۴ از راه آهن خودمان د حدود ۱۰۰ میلیون یا یک قدری کمتر ۹۸ میلیون درآمد داشتیم و این مبلغ در سال ۳۹ نزدیک چهارصدو پنجاه الی پانصد میلیون رسید جای بسیار خوشوقتی است متقابلاً جای بسیار بد بختی است که در دو سال گذشته هیچ کاری نشد و در برنامه جدید دولت هم آنچنانیکه باید و شاید توجهی به این امر نمی‌بینم. جناب آقای دکتر کشفیان من هم شنیده‌ام که ممالک سازنده اتومبیل برای اینکه هزاران هزار کارمندان کارخانجات اتومبیل سازی آنها از کار باز نمایند چه در کشور خودشان و چه در کشورهای خارجی امثال ما جاده‌های شوسه را تشویق می‌کنند، گرچه آنان مشاور هستند و ما هم مستمع هستیم ولی باید توجه به نفع خودمان داشته باشیم. راجع به نگهداری راه هم البته می‌رسیم آقایان نمایندگان هم می دانند که در راه آهن ما ۳۲ هزار حقوق بگیر داریم که ده هزار نفرش به طور تحقیق زائد است (صحیح است) دولت مماشات چی سر کار می‌آید دولت مقتدر با برنامه قطعی امیدهای زیاد ما را قطع کرد که می‌آید و مملکت را اصلاح می‌کند من می خواهخ بدانم برای ده هزار کارمند زیادی راه آهن که حقوق آنها تحمیل به ملتی است که مازد برتمام درآمدشان همه سال دولت به عنوان مختلف از آنها مالیات می‌گیرد چه فکری کرده‌اید (قراچورلو ـ جنابعالی اصلاح را اخراج کارمندان می دانید یک عده بد بخت می‌شوند) من سپاس گذارم که حضرتعالی به سهم خود از کارگر ایرانی دفاع فرمودند ولی اگر صبر کنید بنده عرض می‌کنم که من نمی‌گویم که کارگر را بیرون بریزید عرض می‌کنم که کارگر زل بهش کار رجوع کنند و کار بهش بدهند و حقوق هم بدهند شما موافقید (احسنت) (رضوی ـ مزد در مقابل کار است) مزد در مقابل کار است چه جمله شیرینی و ای کاش در داخل حزب و دولت هم طوزی تعریف بفرمائید که من بیایم و بگویم که ده هزار کارگر اضافی راه آهن سر کار گماشته‌اند ما برای مملکت آنچه پیش بینی شده قریب ۱۳۰۰ کیلومتر دیگر احتیاج داریم تا راه آهن ایران از وضع بسته فعلی خارج شود و از یک طرف به راه آهن ترکیه و از طرف دیگر به راه آهن پاکستان وصل شود و به کرمان و بندر عباس هم برود نامه‌های زیادی برای کرمان و بندر عباس لازم به نظر می‌رسد برای این چه فکری در این بودجه و برنامه ۵ ساله شده (صحیح است) آنچنان که باید و شاید در مورد خرید دیزل فکری شده است ولیکن در مورد ساختن تراوزس در ایران و همچنین ساختن ریل در ایران تا هر وقت اعلانی در می‌آید باز یک عده کیف به دست راه نیافتند و واسته‌ها در وزارت خانه‌ها بالا و پائین نروند فکری نشده و چه بهتر بود که یکی از برنامه‌های دولت بود تا با کمال میل تأیید می‌کردم و رأی می‌دادم در بودجه می‌دیدم که برای اشتغال ده هزار کارگر بیکار حقوق بگیر زائد راه آهن ما ساختن راه آهن‌ها را حالا شروع می‌کنیم اما در این بودجه فکری نشده اگر هم شده باشد بمن ایرادی نیست برای اینکه بودجه تفصیلی بما ندادند نظر شاهنشاه را می‌خوانم «از مهمترین وسائل آبادانی ایجاد وسائل حمل و نقل و ایجاد وسائل مبادلات در کشور است و از این جهت در بسط و توسعه شبکه راه آهن جنب و جوش و فعالیتی بوجود آمده است چنانکه قبلاً اشاره شد «پیش از دوران سلطنت پدرم راه آهن در کشور ایران تقریباً وجود نداشت و او با همت بلند خود با کمک مهندسین ورزیده بر دشواریها فائق آمد و راه آهن سزتاسزی بوجود آمد سال‌های ۳۶ و ۳۷ را باید دوران پیشرفت راه آهن بشمار آورد زیرا در ظرف این دو سال ساختمان دو راه آهن جدید خاتمه پذیرفت که یکی راه آهن تهران به تبریز بطول ۶۴۳ کیلومتر و دیگری راه آهن تهران به مشهد بطول ۹۰۰ کیلومتر من در مورد راه آهن نیز مانند پدرم بسیار باحداث راه آهن علاقمندم و باید بگویم که اثر اقتصادی و فرهنگی راه آهن هائی که تازه کشیده شده زیاد بوده و نقاط کشور را بطور تازه ئی بهم جوش داده» اگر آمار غلط نباشد قطعاً بحضرتعالی هم گزارش داده‌اند که حمل و نقل راه آهن از ۱۶ هزار تن در روز به سه هزار تن چهار هزار تن در روز تقلیل یافته و متأسفانه باید عرض کنم این میزان هم اکثرا مواد نفتی است نمیدانم بعد از تأسیس پالایشگاه تهران تا چه میزان از این مواد هم دیگر با راه آهن حمل نخواهد شد خیلی بجا میدانم دراین جا از مرد بسیار شایسته و وطن پرست خدمتگذار و شاه دوستی بنام سرلشگر انصاری که تمام این راه آهن اخیر مدیون زحمات اوست که در اجرای فرمایشات شاهانه توفیق پیدا کرد یادی بکنم نمیدانم کجاست هر کجا هست خدا سلامتش بدارد و اما راه‌های شوسه آقای نخست وزیر اگر جنابعالی نماینده مستقیم سازمان برنامه را در این جا اجازه می‌دادید شرکت می‌کرد من خجالت نمی‌کشیدم که به چشمان شما نگاه کنم (نخست وزیر ـ من رئیس سازمان برنامه هستم) مقامت بالاتر از اوست تمام مقامات مملکت تحت سرپرستی حضرتعالی اداره می‌شود در سازمان برنامه راهها بدست مشاورین طراحی می‌شود و به نسبت گرانی پروژه پور سانتاژ می‌گیرند اگر آنچنان که در فصل دادگستری خواهد آمد جناب آقای دکتر عاملی اگر اداره کل بازرسی کشور راکه تاکنون از مأموریت و وظایف قانونی خود بازمانده تقویت می‌کردید این پرونده‌ها در سازمان برنامه ملاحظه می‌شد و دیده می‌شد فقط برای زیاد گرفتن پورسانتاژ مهندسین مشاور تا چه اندازه راهها را علاوه برحد اضافی طولانی کرده‌اند و گران کرده‌اند البته مقاطعه کار هم متشکر می‌شود و او هم سهیم است باید نفعش به او هم برسد در ضمن لایحه بودجه من متوجه باجازه ادامه خدمت و یا شاید استخدام مهندسین خارجی شدم من از جمله کسانی نیستم که روی بعضی احساسات غلط بگویم همه کار راخودمان می‌کنیم نه علم در همه دنیا ارز ش دارد و عالم را باید از وجودش استفاده کرد ولی به اندازه احتیاج البته آمریکا هم باید با تمام پیشرفتهای فوق العاده از وجود متخصص اتم خارجی استفاده می‌کند ولی آیا احتیاج ما از لحاظ استخدام مهندسین و کارشناسان خارجی واقعاً به این اندازه است که انجام می‌دهیم؟ من شخصاً تصور نمی‌کنم مادر گذشته چند مستشار یا مشاور یا متخصص خارجی داشتیم هر یک از آنها منشأ خدمات بسیار بزرگی بودند من نمی دانم آقایان مطلع هستند این عده از کارمندان گمرکی که تحت نظر متخصص بلژیکی تربیت شده بودند چه فرقی با تمام کارمندان دیگر داشتند من به آقای بالتازر اشاره کردم که انیستیتو پاستور را اداره می‌کند ببینید چه اثری از خودش در این مملکت باقی گذاشته اگر قرار می‌بود تمام استخدام خارجیان با همین دقت و اضطرار و احتیاج انجام می‌شد امروز ما باید ار مترقی ترین کشور دنیا در تمام امور می‌بودیم پس معلوم شد توجه نشده یقین دارم در استخدام خدمتگذاران صدیق و مستشاران بسیار صدیق و شریف و خدمتگذار در بین مستشارانی که به مملکت ما آمده‌اند و خدمت می‌کنند و وجود دارد ولی برای اینکه نمونه ئی از طرز استخدام خدمتتان عرض کنم یاد آوری می‌کنم جناب آقای دکتر آموزگار ممکن است سابقه آن را در بنگاه داروئی ببینید در یکی از مؤسسات خصوصی آمریکا که ما اصطلاحاً داروخانه می گوئیم آنها گویا می‌گویند دراک استور اگر اشتباه نکنم سه قسمت دارد یکی وسایل توالت می‌فروشد اکثراص هم یک بار هم سردی دارد متخصص بنگاه داروئی ایران کسی بود که به صورت یک بستنی ساز در آنجا کار می‌کرد بعداً هم معلوم شد که همان ماه دیپلم داروسازی را گرفته ما احتیاج به این گونه مستشاران نداریم (صحیح است) این آقا روزیکه از ایران می‌رفت تقریباً نصفی از یک انبار کشتی قالی هائی بود که او می‌برد این را می‌گویم برای اینکه توجه بیشتری بشود و همه از جمله خبان باشند (فولادوند ـ بستی فروش هم پیش کل احمد بستی فروش یاد کرفت و رفت) (خنده نمایندگان) جلب توجه جناب آقای معاون وزارت فرهنگ را می‌کنیم (یکی از نمایندگان آقای وزیر تشریف دارند) جاءالحق و زهق الباطل این مستشارانی که م استخدام می‌کنیم اکثر هم سن تحصیل کرده‌های خود ما هستند همین تحصیل کرده‌های ما هم در خارج با استعداد خاص ایرانی تحصیلات خیلی خوبی کرده‌اند پس بطور قطع یک نقصی در نحوه نظارت وزارت فرهنگ در تحصیل این دانشجویان بوده که در رشته مورد نیاز تحصیل ننموده‌اند و ما احتیاج داریم که از خارج مستشار بیاوریم البته تکرار می‌کنم نمی گویم همه چیز در مملکت داریم ولی بیذ سعی کرد که همه چیز را احتیاج به خارج نداشته باشیم جناب آقای دکتر کشفیان من اگر بجای شما در این کابینه بودم روزی که این بودجه به مملکت داده می‌شد استعفا می‌دادم برای اینکه یک حسابی دارد شما با نود میلیون تومان چطور می‌خواهید جاده هائی که ساخته‌اید نگهدارید (صادق احمدی ـ کاملا صحیح است بودجه وزارت راه خیلی کم است) ولی ما کارخانه برق وارد می‌کنیم روشن می‌کنیم تا شما دست اندازها را ببینید در یک مجله‌ای خواندم که در هندوستان برای هر صد میل مربع برنامه‌ای تنظیم کردند که ۳۵ میل طول جاده داشته باشد چقدر خوشوقت می‌شدم که از لابلای این بودجه نه در این حدود ولی در حدود امکان چهاده میلیارد تومان چنین چیزی می‌دیدم کسانی که علاقمند بودند نسبت بجاده‌های فرعی باید قرض کنیم این جاده‌های شوسه در حکم رگهای شریان مملکت است تا موقعیکه جاده‌های فرعی مثل رگهای کوچک ووریدها باین جاده‌ها وصل نشوند نه تنها خدمتی برای مملکت نیست خیانت صرف است (صحیح است) شما این محصولات دشت گرگان را که مزارع کشاورزی آن مکانیزه شده و هر سال هزاران هزار تن محصولاتش بالا می‌رود نمی‌توانید بیاورید تا شاهراه در این بودجه چیزی در این مورد ندیدم اسم نویسنده را مکتوم می‌دارم برای اینکه نمیدانم مایل باشد یا نه در این یادداشت می‌نویسند برای ده کیلومتر راه فرعی که از حوزه انتخابیه ایشان می‌خواهند بسازند باید چند سازمان مشاوره اظهار نظر بکند خیال می‌کنم هزینه مشاوره بیش از هزینه راهسازی باشد (صحیح است) (دکتر الموتی ـ بنده نوشته‌ام همینطور است ده کیلومتر راه می‌خواهند بسازند ۶ مؤسسه مشاوره می‌کند) در این مورد خواهش می‌کنم جناب آقای دکتر الموتی به سر در دبیرستان طوالش مراجعه کنید (الموتی ـ راه دور است) درسال ۳۸ جناب دکتر اقبال با هیأت دولت مثل همه شهرستانها به طوالش رفتند این صد هزار نفر شاید ده هزار پاکت به هیأت دولت وقت دادند و آنچه که باعث تعجب رئیس الوزرای وقت شد این بود که گفت در تمام شهرستانها اگر نوع درخواستها را من می‌خواستم فهرست بکنم از یک کتاب لغت بیشتر می‌شد و در این شهرستان شما فقط و فقط یک چیز از من خواستند و آن ۱۸ کیلومتر راه فرعی است که این شهرستان را با هم متصل می‌کند یعنی پنج بلوک است از این پنج بلوک دو بولوک باید۱۱۸ کیلومتر راه بروند تابرسند به آن سه بلوک دیگر باید از ۵ شهرستان دیگر عبور بکنند صومعه سرا، فومن، رشت و پهلوی تا برسد به طالش به ایشان یاد آورشدم که اهالی هم مثل تمام شهرستان‌ها همه آن درد‌ها را دارند ولی فکر کردند مهمان یکی باشد برایش گاو می‌کشند همین یک تقاضا را می‌کنند که انجام بشود ولی نشد بحمدالله دو سال قبل و شاید یک سال قبل خداحفظش کند دکتر علی آبادی استاندار وقت کلنگ این جاده را زد و چه مژده بزرگی که این جاده ساخته می‌شد و اگر وقتتان را بیش از آنچه که هست نمی‌گرفتم کاغذهای خوشحالی که تمام مردم داشتند و سپاسگزاری از دولت که واقعاً چه مردم حق شناسی هستند برایتان می‌آوردم خجالت می‌کشم جناب آقای منصور عرض کنم که با تشکیل سازمانهای جدید شما متوقف شد که در این باره خیال می‌کنم عرض ندارم از لحاظ سیاسی تأثر خاطری ندارم برای اینکه در هر حال هر چقدر در حضورتان قلباً ارادت دارم ولی چون جزء کسانی نیستم که بگویم پشتیبان دولتم بنابراین هر وقت از من می‌پرسند میگویم من بهمین جهت با دولت مخالفم (نخست وزیر کارها در دولت ما متوقف نمی‌شود) در مورد راههای شوسه آنچه اکثر ممالک می‌کنند بر این است که این راهها احتیاجی بیک برنامه چند ساله دارند باید یک درآمد قطعی را برای این کار در نظر گرفت و وزارت راه بداندکه از این محل در این سال و سالهای آینده و سالهای بعد این عواید را دارد تا بتواند این برنامه‌ها را اجرا کند و اکنون که ما آمدیم ابرویش را درست کنیم چشمش را کور کردیم آمدیم تمام عواید مملکت را یک کاسه بکنیم آن عواید اختصاصی وزارت راه هم که تنها چراغ بادی سو سوزنی بود برای ملت ایران آنهم قطع شد و بخزانه داری کل رفت تصور می‌کنم از طرف حزب مردم چندی قبل راجع بفشار محور کامیونها بر روی جاده هائی که با این خون دل و با این قرض و گدائی و با این زحمت می‌سازیم صحبت شد ولی توجه نشد یک بار خدمت جناب آقای وزیر راه رفتم عرض کردم سفری به گیلان کردم یکبار از خوشحالی و یکبار از تأثر هر دو بار گریه کردم موقعی جاده مثل آئینه را دیدم که مقاطعه کار برای تحویل تهیه کرده بود و موقعی که برمیگشتم که دو ماه بیشتر طول نکشید ناهمواریهائی که از ناسازگاری زیر جاده و تقلب در کار بود هویدا شد و مراعات نکردن محور سنگینی کامیونها در روی جاده تا کی باید ما برای یک کارهای بسیار کوچک ضررهای بسیار بزرگ بدهیم این با حزب ایران نوین است که بخواهد از دولت که باین افتضاح خاتمه بدهد (یکی از نمایندگان ـ در زمان چه دولتی نشده ؟) خیلی انتظار داشتم در زمره لوایحی که از طرف دولت تقدیم مجلس می‌شود و در نطق جناب آقای نخست وزیر هم به آنها اشاره شد و عوض معافیتهای گمرکی مثل معافیت گمرکی آن فولکس واگن مستشار یک لایحه بمجلس می‌آید که تقدیم مجلس می‌گردد مسئولیت و تکلیف جاده ساختن، جاده تحویل گرفتن جاده سالم ماندن معلوم می‌شد تاجاده که در این مملکت با خون جگر ساخته می‌شود فوراً خراب نشود کدام مقاطعه کار تا به امروز تنبیه شده برای اینکه جاده بدی ساخته جناب آقای ریگی این عوام فریبی نیست؟ مقاطعه کاران اکثراً دوست من هستند و انتظار گفتن چنین حقایق مسلمی را از بنده ندارند (ریگی ـ بنده عرض نکردم که سرکار عوام فریبی می‌کنید گفتم بعضیها) (دکتر سعید ـ گاهی هم لازم است) از خشکی گذشتیم بدریا رسیدیم و اما بنادر و کشتیرانی آیا آقایان حساب کرده‌اند که ما در سال چند هزار تن و از میلیونها هم شاید متجاوز است باین مملکت از راه دریا جنس می‌آوریم و صادر می‌کنیم و یک دیناری از حمل و نقل بجیب ملت ایران که دسترسی بدریای آزاد دارد نمی‌رود همه بجیب کمپانیهای خارجی می‌رود (صحیح است) من اگر در این بودجه می‌دیدم امیدی از این راه هست که ده تومان در این راه خرج می‌کنیم و نمی‌گویم ۱۱ تومان درمی آوریم نه فقط همان ده تومان را کمتر بخارجی می‌دهیم باز خوشحال می‌شدم موضوع کشتیرانی خلیج فارس موضوع بسیار پراهمیتی است من از حمل و نقل بین المللی گذشته‌ام برای اینکه می‌توانم فکر بکنم که با چه سیاستها و مخاطراتی مواجه خواهیم بود ولی بالاخره دوران استقلال ما بآن درجه کامل و حقیقت بوده و هست و خواهد بود که ما هم مثل تمام ممالکی که بدریا دست دارند باید کشتیرانی داشته باشیم و حداقل منفعتها که کشتیهای دیگر می‌برند ما هم ببریم (صحیح است ـ احسنت) همه کس از خرابی بنادر جنوب می‌نالد همه کس از آبادیهای گذشته آنجا و از خرابیهای بعدی که پیش آمده متأثر است (یکی از نمایندگان ـ واقعیت دارد) نمی‌گویم که هزارها میلیون تومان که تکرارش از امکان ما خارج است در آنجا مصرف می‌کردیم ما که از اروپائیها در این موارد هنوز جلو نیفتاده‌ایم خوب بود تحقیق می‌کردید که آب جزیره سیسیل و مالت را چه جوری باین نقاط میرساند از همین بندر خرمشهر، بندر شاهپور و این بنادر از لحاظ وسائل از لحاظ آب از لحاظ آبادی تمام احتیاجات آنها با کشتی رفع می‌شد ولی در این بودجه در این مورد هم چیزی ندیدم جناب آقای وزیر کشاورزی مرد با تدبیر و بخصوص علاقمند بحفظ الصحه ملت ایران است این که به ملت ایران عزیز فرمودند که گوشت خوردنش هم زیاد خوب نیست یکقدری صرفه جوئی کنید من هم با ایشان موافقم ولی اگر بود خوردنش هم مانعی نداشت بنابراین اگر که ما همین برنامه کوچک را در مورد استفاده از ثروت لایتناهی ماهی جنوب (باز نمی‌گویم برای خارج کردن صادر کردن که بیایند پشت تریبون ارقام سرسام آور کمپانی ژاپنی و آمریکائی را بمجلس تحویل بدهند) برای مصرف داخلی خودمان با وسائل کشتیهائی که می‌توانند بوسیله سردخانه‌ها تا بندر خرمشهر و از آنجا هم با اطاقهای سرد قطار بیاورند فکری شده بود این احتیاج بکلی رفع شده بود (صحیح است) آنان که در این امور تخصص دارند پیش بینی کردند که فقط ده میلیون لیره، ده میلیون لیره یعنی دویست میلیون تومان یعنی فقط چند میلیون تومان از بودجه شهرداری تهران بیشتر برای تمام این موضوع کافی بود جناب آقای ریگی در امر صنایع مؤید عرایض من بودند و فرمودند کشور ما باید توجهی هم بصنعت بکند بنده هم عرایضی چند در مورد صنعت دارم ما بطور کلی صنعت خودمان را در سه مرحله می‌توانیم تقسیم بکنیم قبل از اعلیحضرت فقید که تقریباً هیچ نبود کارخانه کهریزک بود و یک ریسندگی منحصر تهران و بعد هم در ۱۳۲۰ که تعداد زیاد کارخانجات زیاد می‌شود ولی از لحاظ کار بسیار مورد تحسین و تقدیر تمام ملت ایران بود (صحیح است) ما چند کارخانه قند و منسوجات نخی، حریر بافی، سیمان، کنسرو سازی، داشتیم همه آقایان در آن موقع ۱۳۲۰ خیلی جوان بودند قطعاً به لباس پوشیدن خود بیشتر علاقمند بودند کراواتهائی که در چالوس ساخته می‌شد از بهترین کراواتها بود (صحیح است) این یک مثال بسیار کوچکی است خشخاشی است در مقابل دریا در فاصله بین ۳۵ تا ۳۹ در چهار سال ما از ۲۵۰۰ کاخانه و ۸۰ هزار کارگر به ۹۵۰۰ یعنی از سه برابر هم بیشتر نزدیک به چهار برابر و ۱۳۶ هزار کارگر رسیدیم البته از نقطه نظر تهیه کار برای کارگر بسیار خوشوقتم ولی در این امر نواقصی وجود داشت که متوجه دولت فعلی هم نیست بنده این را عرض می‌کنم برای اینکه خدای نکرده بعد از چند سال دیگر باز نیاید و این عیب را از شما هم بگیرد در این رقمی که عرض کردم بطور قطع کارگاههای کوچک که شاید از نیم میلیون تعدادش هم تجاوز بکند و کارهای دستی در حساب نیست من از کارخانه صحبت می‌کنم کارخانه‌های لاستیک سازی، پلاستیک سازی، پتروشیمی، مونتاژ، مونتاژ اتومبیل، رادیو، یخچال و امثال اینها در ایران هست از یک طرف کمال خوشوقتی و از طرف دیگر کمال بدبختی است یکی از دوستان من امروز صبح می‌فرمودند که این کارخانه‌های مونتاژ را فقط برای فرار از پرداخت گمرک و عوارض در ایران می‌آورند (صحیح است) و اینجا سوار می‌کنند (صحیح است) ولی بیک امر دیگر توجه نداشتند که بعلاوه چندین برابر آن گمرک و عوارض با انحصار طبیعی که با همکاری دولت بوجود می‌آورند ملت ایران را مجبور می‌کنند که کالای منحصر آنها را که گرانتر از قیمت همان جنس خارجی که وارد شده و گمرک پرداخت شده بخرند بله این رویه باید ترک شود امیدوارم نتیجه آن را بیایند بگویند نه برای جواب دادن به من برای جواب دادن بمشتری که در مغازه می‌رود و می‌خرد و می‌بیند که اگر وزیر بازرگانی خلافش را گفته باشد فایده‌ای ندارد (صحیح است) در برنامه دولت راجع به کارخانجات قند عرایضی کردم اگر ارقام اشتباه نباشد در حدود چهارصد هزار تن مصرف قند و شکر در این مملکت داریم که شاید کمتر از نصف آن در داخل تهیه می‌شود و نصف دیگر از خارج وارد می‌شود اگر من ایرادی می‌گیرم که در این برنامه‌ها چیزی برای این کار نمی‌بینم تقصیری بر من نیست برای اینکه آنچه برای سازمان برنامه بیست هزار میلیون با یک بنشین و پاشو و آنچه که بودجه بود بدون تفصیلی داده شد و بنده هم علم غیب ندارم بنابراین خیلی خوشحال می‌شدم نه برای راضی کردن من برای اینکه در صورت مجلس قید شود و اگر انجام نشد مسئولین لااقل وجداناً شناخته شوند توضیح داده شود که چه برنامه‌ای پیش بینی شده که تا چند سال دیگر ما از ورود قندوشکر خلاص بشویم کشاورز و چغندر کار و کارگر ایرانی مصرف قند ایران را تهیه بکند (صحیح است) ایرانی استعداد دارد دولتها وظیفه مندند آنچه باید بکنند انجام بدهند و اگر نتوانستند با کمال شهامت بگویند علتش چیست نساجی نخی در ظرف چهار سال بچهار برابر رسید اگر آمدند گفتند خلاف است آمار دهندگان رسمی دولت مسئول هستند یعنی از ۶۰ میلیون متر به ۲۴۰ میلیون متر رسید نساجی پشمی از دو میلیون متر به شش میلیون متر رسید یعنی سه برابر شد همکاران بزرگوار من خبر بسیار بسیار بدی برای شما دارم هیچ میدانید در ظرف یکسال فقط ششصد میلیون تومان فرآورده‌های پتروشیمی در این مملکت وارد شده البته روی سخن بایندولت نیست تبصره‌های مربوط بکارخانجات پتروشیمی را دیدم در ایم مطلب هم می‌رسیم اما این عرایض لازم است برای اینکه مردم بدانند که چه ترقیاتی کرده‌اند دولت اگر میداند تکرار بشود اگر نمیداند متوجه بشود که چه احتیاجاتی موجود است جناب آقای وزیر مربوطه بهتر از من اطلاع دارند که این کارخانجات خوش درخشید ولی دولتش مستعجل بود (یکی از نمایندگان ـ مستعجل؟) خیلی تشکر می‌کنم شما تشویق بفرمائید رفع خستگی بشود در سال ۱۳۴۰ اگر این کارخانجات اکثرشان را نگوئیم قسمت قابل توجهی بوضع بسیار بدی بحال رکود و ورشکستگی در آمدند آن جائی که وام می‌دادند باید تحقیق می‌کردند وام گیرنده کیست برای چه کاری است جنسی که تهیه می‌کند از لحاظ مصرف بازار دارد قیمتی که تعیین می‌شود قابل رقابت هست نوعی که تهیه می‌شود قابل قبول هست مدیریت هست و این پولها خرج مونت کارلو و سایر قمارخانه‌ها نشود (صحیح است) اما نکردند هم متقاضیان وام را ورشکست کردند هم پول ملت خورده شد هم کارگر بیکاره مانده هم صنعت از لحاظ روحی در مملکت ما یک ضربت شدیدی دید اما تقصیری که متوجه دولت فعلی میدانم این نیست که در آن موقع این کارها را کردند گر چه خود جناب آقای منصور یکی از بانیان این امور بودند در هر حال آنچه در اقتصاد مملکت گذشته از چند سال قبل باینطرف تا امروز مستقیم و غیر مستقیم آنچه خوب است حضرتعالی را سهیم و آنچه بد است فقط از آن جهت می‌گویم که انشاءالله در دولت توجه بشود من انتظار داشتم که بالاخره وزیر مربوطه لایحه‌ای بیاورد و درباره بلاتکلیفی کارخانجات ورشکسته تصمیم قطعی گرفته شود وقت مملکت وقت کارگر وقت صاحب کارخانه وقت محاکم عدلیه وقت مأمورین اجرا وقت بانکهای نزول خور همه در این امر می‌گذرد و هیچ توجه قاطعی در این امر نشده شما بدرآمدهای ملی صنایع ایران بچشم کوچکی می‌نگرید آنچه در سال ۳۶ نشان داده شده درآمدهای ملی از نفت را اگر بتوان ده درصد بگیریم صنایع دیگر ۱۶ درصد بوده و اگر این دو را با هم جمع کنیم ۲۶ درصد درآمد ملی را تشکیل می‌دهد یعنی برابر درآمد تمام هفتادو پنج درصد جمعیت کشاورزان که در اینجا یاد می‌کنیم پس هرچقدر دراین امر توجه بشود شایستگی دارد من از اظهار این اطلاع برای جناب وزیر مربوطه ناگزیرم برای اینکه دیدن تبصره‌های زائد و مصوبات اکثراً بیجا بوده و تصویبنامه‌های بسیار نامربوط که بصورت ۶۰۰ تبصره بدولت داده شده خود حاکی از این است که ددر هیأت دولتها باموری که لازم است رسیدگی نمی‌شود برای استخدام برای معافیت گمرکی فلان جیپ صحبت می‌شود که باین تبصره‌ها مجزا بشود باید عرض کنم دستگاه آمارگیری اطلاع داده‌اند که جمعیت ایران هرسال ۲/۵ درصد ترقی می‌کند (دکتر رهنوردی ۲ درصد) جنابعالی از اداره آمار تحقیق بفرمائید خیلی متشکرم ۵/۲ درصد است یا دو درصد هر کدام بود قبول دارم بعلاوه آنچه امید می‌رود امکان خرید مردم بالابرود بنابراین برای آنکه واردات ما بهمین تناسب بالا برود و محصولات داخلی ما احتیاجات زائدی که پیش می‌آید تأمین بکند چه برنامه‌ای است اگر وجود دارد در این بودجه و در برنامه سازمان برنامه که از نظر نمایندگان مکتوم است (یکی از نمایندگان بسازمان برنامه ارتباط ندارد) خبربد دیگر دارم امیدوارم خبرهای بد از من باشد و خبرهای خوب را دولت بیاید بدهد نه با حرف بلکه با عمل بما نشان بدهد (انشاءالله) درسال ۳۹ ، ۵ هزار میلیون تومان، ۵۰۰ میلیارد ریال واردات مملکت ما بود من معتقد هستم که نه حالا نه دهسال دیگر شاید تا ۲۰ سال دیگر قادر باشیم که از این بی نیاز باشیم اینقدر فهم داریم که اکثر ممالک دنیا وارداتی به سهم خود دارند اما نه باین اندازه شاید نصف این واردات قابل تهیه در ایران باشد برای کسر واردات در این برنامه چیزی نمی‌بینم مطلبی راجع بیک کارخانه موادغذایی بخاطرم آمد که در هر حال چون از کلیات خارج است بد نیست که برای تغییر ذائقه عرض کنم احتیاجات ما بمواد غذایی در تهران خاصه بحثی است که در خصوص شهرداری بموقع عرض خواهم کرد آنچه مسلم است فعلاً در ایران یک امر موجب شده است که مردم فصلی غذا بخورند یعنی در فصل میوه از یک طرف آنقدر زائد است و زود خراب می‌شود که تمام باغداران ناچارند فوری بفروشند شاید مردم هم همان چند صباحی که میوه به بازار می‌آید می‌توانند استفاده کنند و جناب آقای دکتر رهنوردی بهتر از بنده اطلاع دارند که از لحاظ ویتامین میوه چقدرلازم است اما فصل زمستان که شد سیب کیلوئی ۵و ۶و ۱۲ تومان را فقط خانواده‌های کارمندان مرفه دولت از خیابان استامبول می‌خرند میخورند و همه مردم نمی‌توانند بخورند بنابراین کارخانه‌ای در تهران تأسیس شد برای اینکه در فصل مناسب تمام میوه هائی که ممکن است در بازار بیاید و مصرف بشود بقیمت خوب پیش خرید بکنند از باغها باین ترتیب امر باغداری که لازمه کار کشاورزی ماست پیشرفت می‌کرد کارخانجاتی از خارج وارد شد و پول این مملکت بدست آن کارخانجات بدست سازندگان کارخانه رفت امید براین می‌رفت که با تهیه مواد غذائی خاصه آب میوه حتی ما بتوانیم به نواحی جنوبی و شیخ نشین‌ها و سایر و هم سرحدهای خودمان صادر بکنیم برای نمونه عرض می‌کنم میدانید چه شد پرونده موجود است بانکی که بموقع صحبتش خواهد آمد عنوان کرد که من در حدود یکی دو میلیون تومان نمی‌توانم قرض بدهم من برای توسعه صنعت باید ۱۱ میلیون تومان قرض بدهم یک میلیون تومان داده تحقیق هم نکردند صاحبان کارخانه امیدوار هم آنرا خرج کرده و موقع پرداخت سایر سفارشات رسید یکی دو میلیون تومان هم از دیگران قرض کردند بافرع صد ۲۴ و صد ۱۸ بعداز سه چهار سال مطالبات بانک توسعه صنعتی بدو سه میلیون رسید از روی فرع مطالبات دیگر بانکهای خصوصی هم به ۲و۳ میلیون رسید از محل فرع کارخانجات سوار نشده و نامرتب را هم در آنجا ریختند مدیران بلاتکلیف ولی غیرتمند و بااراده که تحت کنترل و ارشاد نبودند کار را بجائی رساندند که متعمداً کارخانه بسته شد و از جمله هزاران پرونده‌ای است که در دادگستری شب و روز بدنبال این پرونده‌ها می‌روند و البته آن روزی که این پرونده‌ها بجائی برسد شاید من و شما هیچکدام نیستیم (یکی از نمایندگان ـ پپسی کولا بنوشید) پپسی کولا بد نیست شاید بهمین منظور بوده خبر خوشی خواستند خبر خوشی برایتان دارم به تحقیق تنها وزارتخانه‌ای که در این چند ماه و قبل از آن در چند سال در حدود امکانات و مقدورات بتصدیق خاص و عام کار خودش را بخوبی انجام داد وزارت اطلاعات و رادیو است (صحیح است) البته من با جناب معینیان نه رابطه دوستی دارم نه رابطه کدورت شاید هم کدورت باشد چرا؟ برای اینکه اولین بار که من انتخاب شدم ۱۰ هزاروخرده‌ای رأی مرا ۹۰۰ و خرده‌ای خواندند ولی نتایج نطق‌های شخص ایشان را در وزارت راه هم انتظار دارم روزی برسد اگر انجام نشد امیدوارم بتوانم از پشت این تریبون یادآوری کنم اما یک نگاهی به بودجه تبلیغات سایر ممالک بیندازیم بنده به ممالک دور کاری ندارم در همین حدود خاورمیانه اگر از لحاظ تعداد جمعیت کشورهای پاکستان و هندوستان را استثنا کنیم ایران از لحاظ جمعیت و استعداد ایرانی اولین کشور حساب می‌شود شما صدای رادیو مصر راقطعاً بخوبی می‌شنوید (بعضی از نمایندگان ـ علاقه‌ای نداریم که گوش کنیم) برای آنکه بردشمن فائق آئید باید از او متنفر باشید اگر شما صدائی را ناهنجار و دشمن خود تشخیص می‌دهید باید گوش بدهید تا تنفر و انزجار شما بیشتر شود و در راه توفیق و کوبیدن او بیشتر مجاهدت ورزید بودجه انتشارات در کشور مصر ۱۲۵ میلیون لیره در پاکستان ۷۵ میلیون روپیه در عراق ۳۲ میلیون تومان و در کویت ۶۰ میلیون تومان خجالت می‌کشم عرض کنم در کشور ایران بین ۲۰ الی ۲۴ میلیون تومان گوشت که نیست بخورند آب هم که فقط در تهران می‌خورند صدای ساز را اقلا بشنوند که الکی خوش باشند بنابراین بودجه تبلیغات ما کم است (صحیح است) چون تبلیغات نه تنها در قسمتهائیکه عرض کردم وظیفه‌ای دارد در امور فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و امنیتی ما با همین دستگاه اطلاعات است که قطعاً بمسئولیت خود واقف هستند (صحیح است) من نمیدانم این امر هم جزو وظایف اداره اطلاعات هست یا نیست ولی با هر دستگاهی باشد من اعتقاد دارم باید مدیران جراید را به نوشتن انتقاد تشویق بکنند آنچیزی که هر دستگاهی را منزه می‌کند انتقاد و عیب جوئی است البته امیدوارم مثل ایام گذشته ده دوازده سال پیش که بعضی از روزنامه‌های ما بحق روزی نامه نامیده می‌شد نباشد ولی آنچه شما صحیح تشخیص می‌دهید منتشر کننده اش را صالح میدانید مطالبش را برای مملکت مفید میدانید تشویق کنید که عیب شما را بگوید فقط اخبار و تفصیلات جشنها را منعکس نکنید (احسنت) خواهش می‌کنم احسنت بزرگتری برای گوینده این فرمایشات بفرمائید (احسنت) «جراید یکی از ارکان حکومت ملی و مشروطه‌اند و در حال حاضر می‌توانند خدمات بسیار مهمی بکشور انجام دهند» خیلی مطلب مهمی را می‌خواهم بخوانم میدانم اگر این ارشاد و تشویق از ادارات مربوط برای جراید شده بود وظایف سنگینی نمایندگان در تذکرات لازم بامور قانون و توجه به قانون کم می‌شد شاه می‌فرمایند«بعقیده من یکی از وظایف اساسی جراید این است مراقبت تام در اجرای قانون نمایند و اجرای قانون و عدالت را در همه حال از دولت بخواهند (بقول آن عامی ببین چه گل گفته است) اگر قانون صددرصد اجراء شود بسیاری از اختلافات و آشفتگی‌ها برطرف خواهد شد (احسنت) من متأسفانه در این لایحه بودجه که در پیرامون آن باید بررسی کنم خلاف این را می‌بینم من خوشوقتم که تشویقم می فرمائید که خسته نیستید و باز هم بمراتب تصدیقم ادامه می‌دهم جناب آقای دکتر عاملی دوست سابق بنده و وزیر دادگستری فعلی «سرلوحه اصلاحات که کراراً گوشزد شده داشتن دستگاه دادگستری سریع و قوی است تا حکم قانون را با رعایت بیطرفی نسبت به قوی وضعیت و وضیع و شریف یکسان اجرا سازد و جامعه مطمئن باشد که در این دستگاه هیچگونه نفوذی راه ندارد و حقوق عموم در پیشگاه قانون و عدالت کاملاً محفوظ است» مربوط به ۱۵ سال قبل است که شاهنشاه آنرا فرمودند ولی با میلیاردها، میلیاردهائی که حیف و میل شده می‌خواهم بدانم برای دادگستری چه خرج کرده‌اند و وزرای دادگستری چطور ساکت نشسته‌اند همکاران بزرگوار میدانید که ما برای احقاق حق ۲۰ یا ۲۲ میلیون ایرانی فقط ۱۳۰۰ الی ۱۵۰۰ قاضی داریم ولی البته می‌رسیم به شهرداری که هفت هزار حقوق بگیر دارد رسیدیم به راه آهن که ده هزار حقوق بگیر اضافی دارد (یکی از نمایندگان ـ اضافه بگیر نیستند تخصصی هستند) (دکتر رهنوردی ـ از راه آهن هم گذشتیم چرا از شرکتهای هوائی نفرمودید؟) در مورد دادگستری بطور قطع همه همکاران بنده موافقند که نه تشکیلات فعلی دادگستری نه بعضی از قوانین موجود و نه نحوه فعلی جوابگوی احتیاجات ملت ایران است (صحیح است) قانونی که ۱۵ دفعه می‌روند و می‌آیند و احقاق حق نمی‌کند خود من پرونده‌ای داشتم بحمدالله موضوع منتفی شد برای اینکه اصلاحات ارضی آمد و در دست مدعیان بود و تقسیم کردند ولیکن از سال ۱۳۱۷ تا بامروز یعنی ۲۶ سال است جلسه اول دادگاه هنوز تشکیل نشده (یکی از نمایندگان ـ این غیر ممکن است) در مورد بازرسی کل کشور عرض کردم باز هم عرض می‌کنم تکرار هم بشود باز جا دارد اگر اینها قانون را نباید اجرا کنند بیاورند و قانون را تغییر بدهند اگر وظیفه‌ای بعهده اینها محول است استدعا می‌کنم از دولت بخواهید که اعمال مسئولیت و حق قانونی این دستگاه بتمام دستگاههای دولتی جاری بشود تا مأمور قندوشکر و آمار و ثبت احوال و دیگران بدانند که حتماً لازم نیست از دست آنها طومار و شکایتی پر بکنند و بفرستند و بازرسی برود در آن قسمت شریک بشود و برگردد و مأمور را تأیید کند جناب آقای دکتر عاملی من اگر جای حضرتعالی بودم از آقای وزیر دارائی و جناب آقای نخست وزیر خواهش می‌کردم و بمنزل چند قاضی و چند مأمور سازمان برنامه می‌بردم و آنوقت می‌گفتم با این بودجه با این ترتیب و با این اتلاف پول در سازمان و با این بی عدالتی نسبت به دستگاه دادگستری کار احقاق حق ما مردم این مملکت افسانه‌ای است که هیچوقت به خاتمه نمی‌رسد (احسنت) من از همکاران عزیزم استدعائی دارم برای اینکه قدری از تصدیع امشب من قابل بخشش باشد اگر در روزها بسالن پائین دادگستری سری نزده‌اید یکدفعه تشریف ببرید من کاری ندارم ساختمان کوچک است قاضی وظیفه اش را انجام نداده است این جزء وظایف دستگاه اجرائی است آنچه به نماینده مردم مربوط است شاید دلخراشترین صحنه هائی که در زندگی ممکن است دید در این سالن است آقای وزیر دادگستری شما استاد فن هستید از من به تحقیق بهتر میدانید چه باید کرد باید بکنید و به این وضع خاتمه دهید من هر چه بگوش مردم ایران برسانم سد سفید رود ساخته شده و این آب فعلاً لاهیجان و بعداً هم فومن را آبیاری خواهد کرد جبران کار کسی که ده دفعه رفته بدادگاه و بعلت نبودن قاضی مجبور شده برگردد نمی‌کند (احسنت) برای گاوی که دزدید ندهم نمی‌کند و جزو ناراضی‌ها باقی می‌ماند (صحیح است) البته نه از لحاظ نحوه از لحاظ نتیجه وزارت دادگستری یک اقدام خیلی مثبت و صحیحی از لحاظ نتیجه کرده که مراجعات کم بشود آن اضافه کردن هزینه دادرسی است که دیگر کسی شکایت نکند خلاص (خنده نمایندگان) آقایان هیأت وزراء از من بیشتر واردند که احقاق حق ملت‌ها جزو امور دهگانه‌ای است که از وظایف بلا عوض دولتها است و این گرفتن پول و تمبر بازی خلاف قانون است (یکی از نمایندگان ـ در دولت سابق) اینکار شد اگر یک بار در عمرم اینجا دولتی گفت که فلان وزیر را بعلت خلاف قانون می‌خواهیم تنبیه کنیم این عرض را باین شدت نمی‌کردم برای اینکه اگر حرف من اثر ندارد فرمایشات شاهنشاه رادارم می‌خواهم بدانید که از بالا و از پائین، شاه بالا و ملت پائین هر دو یک عقیده دارند و این دستگاههای اجرائی و متصدیان خودسرند که قانون را اجرا نمی‌کنند (خطاب به دکتر رهنوردی) فرمودید چه قسمت با شهرداری است؟ (دکتر رهنوردی ـ مواد غذائی) شاید اجازه آئین نامه مجلس در مورد اجازه صحبت موقعی که لایحه بودجه مطرح است که در هر عنوان می‌شود صحبت کرد برای همین بوده که عنداللزوم شهرداری را هم یک دفعه یک بررسی کوچکی بکنیم گر چه در این بودجه نیست شهرداری عزیز ما همین ساختمانی که برای چند سال در مقابل داخلی و خارجی ساختمان سالن آن زیباترین منظره را در میدان سپه تشکیل می‌داد و ستون‌های گچ ریخته آن برای چندین سال با ۱۴۵ میلیون تومان بودجه بلا تکلیف مانده بود فقط ۷ هزار کارمند حقوق بگیر دارد البته همه که مدیر کل نیستند ۳۵۰۰ نفر رفتگرند هزار نفر کارمند اداری است چند نفر میر آبند و هکذا اما تصدیق بفرمائید که بودجه ۱۴۵ میلیون تومان برای یک شهر ۲ میلیون نفری تهران کم یا زیادش را بنده کار ندارم من حساب جیب خودم و موکل خودم را می‌کنم با این بودجه در مقابل ۲ میلیون نفر جمعیت تهران هر نفر باید هفتاد تومان ۷۲ تومان بدهد البته هفتادو هفتادودو تومان برای سروران عزیزم که اینجا نشسته‌اند شاید صحبتش زائد باشد ولی اگر بگویم سرانه یعنی در خانه صغری سلطان رختشوی که سه تا بچه دارد چهار نفری باید ۲۸۰ تومان یا سیصد تومان بدهند و برای فلان کارگر که سه تا بچه دارد همین چهارصد تومان را یعنی یک ماه و نیم از حقوقش را بدهد چون روزی ۷ تومان وماهی ۲۰۰ تومان می‌گیرد (خانم تربیت ـ سرانه که نیست) همانطور است که می فرمائید منهم سابق خیال می‌کردم سرانه می‌گیرند ولی بعد فهمیدم بطرق مختلف مستقیم و غیر مستقیم می‌گیرند آقا آیا جا دارد که با این پولی که ۴۰ درصد برای عمران است و ما هم جز آن کبوتر گچی که در بعضی از این حوضچه‌ها انداخته‌اند چیز دیگری ندیدیم لااقل انتظار داشته‌ایم که این موضوع گداها و علیل‌ها و بلیط فروشها را که یک ننگی برای شهر شده‌اند خاتمه بدهند؟ کسی با من بود و بطعنه گفت بد نیست در تهران بزودی اختلاف طبقاتی مختلف مرتفع می‌شود و فقط دو طبقه می‌ماند از برکت تولید کار یک عده بلیط فروش و یک عده بلیط بخر شاید برنامه تولید کار دولت همین باشد بهر حال راجع به شهرداری که فقط بیست سال است که انجمن تشکیل نشده ۲۰ سال برای فکر عمر و انسان زیاد نیست؟ بیست سال از ۱۳۲۳ تا ۱۳۴۳، بیست سال است تهران انجمن شهر ندارد ولی تعجب نکنید آنقدر هم دولتها بی فکر نبوده‌اند آنها توجه کرده‌اند چون بعد از نبودن انجمن یک عده‌ای باسم نظار از وزارتخانه‌های مختلف از جمله وزارت دادگستری که مأمورین زیاد ندارند شرکت می‌کردند بعد برای اینکه باین اتلاف وقت‌ها و منفی بافیها خاتمه داده شود او کار سریع و صحیح انجام گیرد آنهم از بین رفت یک مأمور وزارت کشور که البته از تیپ خود شهرداری نیست قائم مقام انجمن می‌شود و کارها بهمان خوبی که ملاحظه می فرمائید در چه وضی است می‌گذرد.

رئیس ـ با اجازه خانمها و آقایان چند دقیقه تنفس اعلام می‌شود.

(درساعت ۹ و نیم بعدازظهر تنفس داده شد و مجدداً در ساعت ده جلسه تشکیل شد)

رئیس ـ آقای رامبد بفرمائید.

رامبد ـ عرایض بنده در مورد شهرداری بامر مهم پارک شهر رسید بخاطر دارم در این باره مکرر تذکر داده شد ولی همانطور که در ابتدا عرض کردم با کمال شرمساری مطالبی را که لازم میدانم دولت تعقیب بکند باید آنقدر تکرار بکنم تا از شنیدن آن ناراحت بشوند و شاید فکری بکنند ما اگر قرار شد اروپائی بشویم و در آپارتمان زندگی بکنیم و زندگی حیاط و حوض سابق خودمان را ترک بکنیم لااقل همان احتیاجاتی که در ممالک اروپائی تأمین شده و ما هم اطلاع داریم باید تأمین شود البته این مطلب شاید برای کسانیکه اتومبیل دارند و غروبها و روز‌های جمعه می‌توانند از نقاط خارج از تهران یا شمیران استفاده کنند مطلب تصدیع دهنده ایست اما فکر آن پیر زن علیلی را بکنید که تمام مدت در طبقه چهارم آپارتمان آفتاب خورده (صحیح است) فکر آن بچه گهواره‌ای را بکنید که می‌خواهند با آن چرخش بچرخانند و بالاخره فکر تمام مردم این شهر را بکنید که هر جا زمین پیدا شد بین کارمندان دولت تقسیم شد البته کارمندان دولت عزیز ما هستند نور چشم ما هستند ماهم آنها را از ملت جدا نمیدانیم و نیستند جدا از ملت همه حرفها برای خود آنها هست بچه آنها هم باید جزو سایر بچه‌ها به پارک شهر برود ما درپیر آنها هم باید مثل سایر پبرزن‌ها به پارک شهر بروند و خود آنها هم که ۹۰ درصد در یکی دو اتاق زندگی می‌کنند باید به پارک شهر بروند بنابراین امر پارک شهر از امور بسیار لازم است و تورا به خدا اصطلاح از این رویه راضی تراشیدن‌ها در مقابل صدها هزار ناراضی تراشیدن و این زمین تقسیم‌ها کردنها برای یک مدتی موقوف کنید ۴ کیلومتر آن طرف شهر یک اتوبوس بگذارید بروند بیاورندشان آنچه داخل شهر پیدا می‌شود و باقی مانده چیز زیادی هم نیست این باید پارک شهر بشود و شاید تنها قسمتی که باید گفت تهران عقب رفته همین مورد است اگر به کتابهای مستشرقین خارجی نگاه کنید می‌بینید در چند سال قبل حتی صد سال قبل تهران هم جزء شهرهای پردرخت می شده درختها را مغازه دارها برای نشان دادن تابلوهای خودشان خشک کردند و بالاخره پارک شهر امری بوده است که مثل همه امور مورد توجه خاص ذات اقدس ملوکانه قرار گرفته «ایجاد پارکهای وسیع برای تفریح و بازی و کودکان و تأسیس باشگاه‌های مناسب برای بزرگان باید جزء برنامه سال جاری دولت قرار گیرد» (صحیح است) چرا من این را خواندم برای اینکه مال سال ۱۳۳۷ است به همان دلیل که آنها هم خواندند و اجرا نکردند من نمی‌گویم، یاد آوری می‌کنم که لا اقل انشاء الله دولت فعلی اجرا بکند ولی عقیده خودم را عرض می‌کنم آنچه که این سه ماه گذشته در ناصیه این شهرداری نور امیدی نمی‌رود شاید این وسعت نظر ایرانی است که در همه چیز مبالغه می‌کند هیچ توجه فرموده‌اید که یم چراغ راهنمایی در این شهر وجود نداشت اما حالا در سر هر کوچه‌ای که هیچ جای دنیا حتی در آمریکا سر کوچه‌های به این باریکی چهار جور چراغ نمی‌گذرند چراغ و تابلو نصب کرده‌اند و چند روز پیش عکس واقعی از این مورد در روزنامه توفیق دیدم من تصور می‌کنم اگر تجربه رانندگان را در نظر نگیرید اگثر رانندگان راضی نیستند برای راننده که جان مردم جلو اتومبیلش در اختیار او است و باید مواظب باشد مگر چند طرف را می‌تواند نگاه بکند این امر باید طوری باشد که بالاخره به این صورت زائد هم در نیاید در حدود احتیاج باشد خود این تابلوها باعث گمراه کردن راننده و بروز اتفاق و حوادث نشود تصور می‌کنیم در بعضی از ممالک فرماندار نماینده دولت و شهردارها نماینده ملت است البته بگذریم از اینکه شهردار ما اگر ناینده ملت هم بود و باز بطور معمول هر دو مأمور و مجری و مطیع دولت اند و این صحیح نیست آقای وزیر کشور به اندازه کافی برای تمام مملکت در هیئت دولت گرفتاره دارند شهر را باید شهر دار اداره بکند اگر انجمن برایش تشکیل می‌دهید تکلیفش با انجمن است و اگر نیست که شما دوست دارید وزارتخانه تأسیس کنید یک وزارت شهرداری و یک اتومبیل سه رنگ دیگر چه مانعی دارد اضافه تر باشد زندگی دو میلیون نفر تهران آنچنان که باید و شاید از طرف شهرداری پایتخت اداره نمی‌شود (صحیح است) این مادری که وزارت خانه‌ها متععد زاییده است آب. و برق و اتوبوسرانی و گوشت همه جزء شهرداری بوده است، البته مفاسدی در این دستگاهها بود که احتیاج به انتزاع داشت ولی آنهائی که اطلاع دارند بین خودشان بماند آن مفاسد از بین رفت؟ من جواب نمی‌خواهم اگر بین دو میلیون جمعیت تهران یک مورد پیش آمده بود که یک مراجعه کننده‌ای به این شهرداری می‌گفت من رفتم از دست یک دستگاهی به اسم برق خصوصی که خود آن در اثر عدم اجرای وظیفه شهرداری اصلاً به وجود آمده شکایت کنم حالا که بوجود آمده آن قسمت اولش ره هم صرف نظر کردم حالا که بوجود آمده از این برق خصوصی به شهرداری که قاعتداً باید برق شهر را اداره می‌کرد مراجعه و شکایت می‌کردند و احقاق حق هم می‌شد من اصلاً راجع به شهرداری صحبتی نمی‌کردم حکومت در حکومت همین وضع شرکتها و دستگاههائی است که برای تأمین احتیاجات مردم در اثر کوتاهی دولت بوجود آمده و اینها هم از دولت یاد گرفته‌اند وقتی شما پشت قبض هر تلفن پشت هر ورقه برق و آب را ببینید درست عهد نامه بلخ را می‌خوانید خواستم بگویم و رسای دیدم باز بدتر است که می‌گوید مشترک، محکوم چنان بکن چنان می‌کنم چنان بکنی اعدامت می‌کنم و برقت را قطع می‌کنم چه خبر شده، اما (مهندس روحانی وزیر آب و برق ـ اینطور نیست) البته این هست جناتب آقای مهندس روحانی اگر که غیر از این بود می‌گفتم آب شما هم همین طور است ولی تداره آب شما در این قسمت که لوله کشی کردند نسبت به سایر دستگاهها من شکایتی ازش نشنیدم (دکتر الموتی ـ بسیار دستگاه خوبی است) پس ملاحظه فرمودید این قسمت که حقیقت است آن قسمت هم حقیقت است چون آقای مهندس روحانی فرمودند که اینطور نیست ناگزیر به عرض یک مطلب اشاره می‌کنم پرونده اش هم موجود است می‌فرستم خدمتتان از منزلی در یم ماه ۷۴۰ تومان مطالبه پول برق کردند و چون پرداخت نشده بود برق را قطع کردند که ماه قبل ما پول را پرداخت کرده‌ایم چطور شده گفتند مال هاههای پیش است می‌گویند در حدود دو سال است پول برق این خانه را پرداخته‌ایم گفته‌اند مربوط به قبل از آمدن شما است می گویو خوب حرف شما را قبول دارم ولی بالاخره شما این را از روی دفتری بیرون کشیده‌اید گفتند دفتر در دسترس نیست خواستید بپردازید نخواستید برق قطع می‌شود پرونده اش را می‌فرستم خدمتتان به شرط اینکه تشریف بیاورید اینجا بگویید هست و بالاخره هفتصد تومان را گرفتند و به کدام جیب زدند آقای مهندس روحانی بعد اطلاع می فرمائید البته شهرداری در بعضی از امور با مردم همکاری می‌کند و آن مسائلی است که مردم را به خنده می‌اندازند از جمله نرخ بندی و نرخ گذاری شهرداری است علاوه بر علامت اتومبیل‌ها و چراغ‌ها گاهی اوقات تابلوهائی هم مثل پارچه هائی که در ایام دایر شدن حزب می‌زدند زده شده که این بازار بعلت گران فروشی بسته شده خیلی خوب است من هم متوجه می‌شوم که آمدند تحقیق کردند و نمی‌گویم که جهات دیگری داشته چون گرانتر از نرخ شهرداری فروخته‌اند بسته شده‌اند دنیای امیر بهادر جنگ گذشته دنیای آقای دکتر عالیخانی است و دکتر اقتصاد عصر عرضه و تقاضا است اگر میوه وجود داشته باشد و خریدار نداشته باشد نصف آن قیمت هم می‌دهند این نرخ گذاری چه اثری دارد در بالای شهر، عرض نمی‌کنم کارمندان دولت که ناراحت بشوید می‌روند میوه بخرند می‌گویند نداریم بعد دست می‌کنند زیر آن چرخ میوه فروش یا در آن زیر زمین میوه فروش و میوه در می‌آورند دستی دستی در همه چیز ما بازار سیاه درست می‌کنیم بازار سیاه ارز شنیده بودیم بازار سیاه اجناس قاچاق شنیده بودیم بازار سیاه میوه هم از ابتکارات شهرداری تهران است این که خنده نداشت خنده اش بعد می‌آید شما بروید جنوب شهر تابلوئی نوشته و نصب کرده نرخ شهرداری ۱۴ ریال ولی بشما می‌فروشد ۹ ریال خود این عمل نشان می‌دهد من کار بمقصر ندارم که این عمل کار لغوی است کار مسخره‌ای است و آن کسی که با دستگاه دولت تماس زیادتری ندارد حق دارد که تمام دستگاههای دولت را به همین مبنا قیاس بکند تصور می‌کنم امر اغذیه و تره بار تهران مشکلی است که باید مورد توجه دولت قرار بگیرد این احتیاج بر این دارد مانند قسمت کارهای خوب بانک کشاورزی لااقل یک دستگاه تعاونی پیدا بشود دولت می‌سازد ملت می‌سازد جزء کار کسانی است که برنامه می‌سازند ترتیبی بدهند که تره بار و احتیاجات غذائی پایتخت از این صورت مسخره نرخ گذاری که باعث اشکال کار مردم می‌شود خارج بشود البته خوشبختانه شنیدم که حکومت میدانها روبزوال است ولی هنوز هم خاتمه پیدا نکرده (دکتر مهندس بهبودی ـ باور نکنید) ندائی بحق بگوشم رسید که باور نکنم چشم باور نمی‌کنم ولی ۱۳۵ میلیون تومان پول از هر کارگر دویست تومانی در ماه عملا عشر حقوقش را می‌گیرند حالا که با گاز گازوئیل مسمومش می‌کنید اقلاً آن سبزی آشش را برایش تأمین بکنید و از دست چاقوکش‌ها و اراذل میدانها نجاتش بدهید البته این امر مستلزم متخصص شاید این جمله برای دولت آشناتر باشد واقعاً فکر اکسپرها است برای اینکه کسانیکه در راه طرشت و سنگون و سایر دهاتی که تره بار تهران از آنجا می‌آید منزل داشته باشند صبح زود صدای دلنواز زنگ الاغها را می‌شنوند که بعلت نبودن جاده‌های فرعی لازم این میوه جات هنوز هم با همان الاغها به میدان آورده می‌شود چون تشکیلاتی پشتیبانشان نیست بهر قیمتی که حاکم میدان اعلام کرد فروش می‌رود و بهر قیمت ثانوی که حاکم میدان اعلام کرد بدست خریدار می‌رسد گر چه دوستان پیاده روی هم در مجلس داریم ولی یقین دارم که پیاده روها هم از این امر مصون نمانده‌اند فعالیت دستگاهها را در تخریب خیابانها خوب می‌بینند صبح خراب می‌کنند شب پرمیکنند ولی هنوز رویش را آسفالت نکرده البته آن آسفالتی که تا عهد ابد هم معلوم است چه جوری آسفالت کرده‌اند سه روز دیگر می‌کنند شهر تهران بزرگ اسم گذاشته‌اند کاش می‌گذاشتند تهران کوچک ولی لااقل این کندن و پرکردن‌ها را فکری برایش می‌کردند که یک بار همانطور که در تمام شهرهای دنیا دارد لااقل در پایتخت ما هم این اگوزیر زمین برای همه گونه فضولات و سیم کشی‌ها و سایر چیزها دایر بشود و باین افتضاحات کشیده نشود برای اینکه در همین امر کندن و پرکردن اگر من توضیحات بیشتری آنوقت بخواهم بدهم تعبیر می‌شود که مبالغه می‌کنم و چون خودتان در کوچه و خیابان دیده‌اید عرض نمی‌کنم (دکتر بقائی یزدی ـ اگر تهران خراب بشود شهرستانها آباد می‌شود) اگر قرار بشود تهران خراب بشود و شهرستانها آباد بشود من آرزو می‌کردم اما می‌ترسم تنها موردی باشد که آنوقت بخواهند تعمیم بدهند به تمام شهرستانها البته شهرداری خیلی هم بیکار نیست با آسفالت کردن وسط بیابانها خیلی‌ها را پولدار کرده خیلی جاها می‌بینید دو تا خانه بیشتر نیست ولی آسفالت تا آنجا پیش رفته معلوم نیست بچه علت یک به صد قیمت پیدا کرده گاهی شهرداری باعث صرفه جوئی مردم هم می‌شود باین معنا که اگر کسی خواست یک دیوار بکشد برای خانه اش آنچنان در دفترهای مختلف ازش پذیرائی می‌کنند که از اصل دیوار کشیدن منصرف می‌شود و این نمونه‌ای از جریان کار در داخل شهرداری ما است اما جناب آقای دکتر بقائی فرمودید اگر تهران خراب بشود شهرستانها آباد می‌شود از همان تبعیتی که ما از لندن کردیم از همان تبعیت هم برای شهرستانها از تهران خواهیم کرد یعنی چون لندن آلوده به دود بود از این یک مظهر تمدن می‌خواستیم خودمان را عقب نیندازیم در مملکت صاحب معادن نفت که حالا خیلی هم گران کرده‌اند باز قیمت بنزین در حدود شصت درصد قیمت بنزین در آمریکا است که هم نفتش بیشتر از ما هست هم پالایشگاهش بیشتر از ما است و هم مصرفش بیشتر از ما است ما اتومبیل گازوئیل را آورده‌ایم البته اگر بعضی‌ها از دودش خورده‌اند دیگران هم از پولش خورده‌اند ولی این مسمومیت تدریجی را که برای این دو میلیون فراهم کرده جناب آقای دکتر آموزگار کار بکجا خواهد کشید اگر ملتی دود را تحمل می‌کند طبابت هم در آنجا ملی است ولی شمائی که برای هر هزار نفر یک طبیب دارید و او را نمی‌پذیرید و کنار خیابان باید بمیرد و این ساختمان مجلس را می‌توانستید برای بیمارانی که از شهرستانها می‌آیند و وکلا هر جا معرفیشان می‌کنند قبول نمی‌کنند اختصاص می‌دادید نکردند حالا حق ندارید مردم را بمرور بکشید (صحیح است) شهرداری کارهای بزرگی می‌کند اما کار باید تکمیل باشد بادود خاتمه پیدا نمی‌کند اگر یک صبح زود بیدارشدید این سپورهای فعال را می‌بینید که جاروهای بلند را گرفته‌اند خاک و تمام آنچه روی زمین ریخته شده بدماغ و دهن این دو میلیون فرو می‌دهند آخر این را که هوا می‌کنند جای دیگری که نمی‌رود تا شب دومرتبه می‌نشیند البته برای این امور وام‌ها نباید خرج بشود این را باید توجه داشته باشید گردوخاک و گازوئیل برای ملت ایران لازم است بنابراین از محل وام برای این امر هیچ نباید اقدام بشود می‌گویند در ممالکی که آسفالت هست اکثراً خیابانها را شستشو می‌دهند (صحیح است) مصنوعات ممالک دیگر بالا می‌رود و ما هم از تظاهرش استفاده می‌کنیم و میلیاردها پول را بخارج می‌فرستیم و اتومبیل را بتهران می‌آوریم من البته معتقد هستم که وزیر باید اتومبیل داشته باشد گر چه معتقد نیستم که وقتی کمیسیون بودجه تشکیل می‌شود از دور که می‌آییم فکر کنیم نمایشگاه بین المللی اتومبیل‌های آخرین مدل اینجا تشکیل شده و بعد بفهمید اتومبیل وزراء است در این حدود نه ولی کمترش را معتقد هستم اما ملت ایران و این دو میلیونی که در تهران زندگی می‌کنند تمام وقتشان برای عبورومرور نباید تلف شود چند نفر دکاندار که اتومبیل دارند و جلوی مغازه از ساعت ۶ صبح تا ساعت ده شب پارک می‌کنند مطلب خیلی ساده‌ای است یک جواز خود گذشتگی می‌خواهد محدوده معینی در شهر که عبور و مرور زیاد است اعلام کنند که غیر از اتومبیلهای عمومی هیچ اتومبیلی عبور نکند آن وقت برای من صرف می‌کند که یکتومان بدهم با تاکسی بروم (مهندس کمانگر ـ ۱۵ ریال) ۱۵ ریال تاکسی اش را تمیزتر می‌کند و راهی را که حالا تا۲۰ دقیقه می‌رود باده دقیقه خواهد رفت و احتیاجی ندارد یک خیابان را از اتومبیل کارمندان دولت طوری پرکرد که عبورومرور تمام دو میلیون نفرسد بشود این کار بسیار ساده‌ای است و در بعضی از نقاط دنیا هم کرده‌اند اگر بقدر تابلو باین مطلب توجه می‌شد ملاحظه می‌فرمودید خیلی راحتر می‌شد و این اتومبیلها که اکثر معلوم نیست از کجا آمده چون خاری بچشم گرسنگان فرو نمی‌رفت من شنیدم سد کرج برای آب مصرفی تهران است اگر این چنین است عرضی ندارم و اگر گفته شود برای مشروب کردن قسمت مختصری از کشاورزی کرج هم هست جناب آقای وزیر آب و برق خدمتتان عرض می‌کنم که بهای این آب بمراتب گرانتر از آن تمام می‌شود که چاه بزنند یا گازوئیل بسوزانند آب را درآورند نصف آن مقداری است که می‌دهند یعنی هر هکتار برای آبیاری در ماه ۷۰ تومان ۹ ماه باید آبیاری بشود یک هکتار در حدود اشتباه نکنم ۶۰۰ تومان می‌شود ۶۳۰ تومان کدام محصولی است که از یک هکتار کشت دهاقین برداشت می‌شود (فولادوند ـ تریاک) ۶۳۰ تومان عرض کردم جناب وزیر کشاورزی گویا اینطور استنباط کردید که صحیح نیست اگر مایل باشید نامه اش را بفرستم (سپهبد ریاحی ـ راجع به قیمت اعتراض نکردم راجع به سبک کشاورزی شما ایراد گرفتم) انشاءالله وزارت کشاورزی آنچنان ترقی خواهد کرد که واقعاً این پولها جا داشته باشد که پرداخت بشود ولی هنوز نشده موقعی که برای تنفس اجازه دادند و خارج شدیم بعضی از همکاران عزیز اظهار خستگی فرمودند باین مناسبت به شرح و وضع سایر دستگاههای دولتی بنده اشاره نمی‌کنم (احسنت) تشکر می‌کنم تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل بقیه داستان وزارتخانه‌ها هم که کم و بیش کارهائی شده احتیاجاتی هست ولی بنده همانطوری که بجناب دکتر رشتی گفتم در این بودجه جوابگوئی برای این احتیاجات ندیدم اگر هم بوده چون بودجه تفصیلی نداشته نتوانستم بفهمم پس از این شرح با وجود اینکه کارهای زیادی شده و من خود معترفم که واقعاً در ظرف این پنج شش سال خیلی کار شده در این مملکت جای تردید نیست و اگر کسی منکر بشود متعرض است اما برای این ما جمع نشده‌ایم که من سرشما را درد بیاورم برای این جمع شده‌ایم که بالاخره از این چند کلمه یک کلمه اثری داشته باشد باید اذعان کنیم که رضایت خاطری که از مردم باید فراهم می‌شد فراهم نشده بروید سراغ علل نارضایتی‌ها جناب دکتر آموزگار معتقدند که در مؤسسه گالوپ که آمارگیری می‌کنند همه جای دنیا ناراحتی هست ولی من خدمتتان عرض می‌کنم یک نسبتی دارد در تهران شاید دو نفر مقاطعه کار مستشار سازمان برنامه راضی باشند اما باید علل نارضائی و نسبت نارضائی‌ها را دید در درجه اول نبودن کار، نبودن کا بزرگترین مطلب است که بنده انتظار داشتم مورد توجه دولت قرار بگیرد البته برای لیسانسیه و دیپلمه فکری کرده‌اند که استخدام بشوند ولی برای کارگری که باید برای زن و بچه اش نان ببرد چنین فکری ندیدم بیکار بزرگترین عامل نارضایتی است که موجود است (دکتر معتمد وزیری ـ برنامه دولت واگذاری کار مردم بمردم است) (صحیح است) فرمودند برای سازمان برنامه است نه استخدام دولت قطعاً خود جناب آقای منصور که مرد اقتصاد دانی هستند بهتر از من میدانند که تولید کار باهر پول ریزی انجام نمی‌شود تولید کار موقعی بوجود می‌آید که یک کارهای تولیدی داشته باشیم و این مبلغ گزافی که در موقع بودجه بهش می‌رسیم و شاید اگر اشتباه نکنم چهل میلیارد ریال است در حدود ۸۰ درصدش خرج کارهای غیر تولیدی است و آنانکه میدانند خطر تورم را پیش بینی می‌کنند نه تولید کار این خرج دارد منهم معتقدم کارش مشکل است اما مرحله دومی که رضایت بچشم می‌خورد خرج ندارد توجه لازم دارد و آن عدالت است این عدالت در تمام شئون مورد احتیاج و برای بوجود آوردنش احتیاج به تجدید نظر هست دستگاه دادگستری ما بدون تعارف من بسهم خودم شریف ترین افراد کارمندی که دیدم بین قضاوت و در این دستگاه دیدم (احسنت، احسنت) (دکتر عدل طباطبائی ـ همه جا هست) همه جا هست ولی نسبت آن جا بعقیده من بیشتر است شما وقتی می‌خواهید با ۱۳۰۰ الی ۱۵۰۰ قاضی احقاق حق بیست میلیون مردم فقیر را بکنید چه انتظاری از این دستگاه دارید من عرض کردم بدادگاه مراجعه می‌کنید و دادیار نیست (یکنفر از نمایندگان ـ دادرس) گاهی اوقات نه دادیار هست نه دادرس هست منظور این نیست که اینها بخوش گذرانی رفته‌اند نه باینها اتومبیلی داده نمی‌شود که جاده‌ها را بازرسی بکنند اصلا دادگستری ما آن تعداد قاضی ندارد که آن تشکیلات را پر بکند و با آن حقوق هر قاضی باید تعداد زیادی پرونده به بیند و نتیجه همان عملی است که بنده عرض کردم درجه بدرجه عدم توجه و بی اعتنائی دولتها در موجبات عدم رضایتها بیشتر پیدا می‌شود خیال می‌کنم این مسائل بود که باعث عدم رضایت شد در اثر اینکه می‌گویند دولت نخواسته یا نتوانسته یا پولش را نداشته که انجام بدهد اما مرحله بیشتر از این که بچشم می‌خورد همان عدم رضایت در دستگاههای دولتی است این بی عدالتی در بین خود وزارتخانه به وزارتخانه هست شما وزارتخانه‌های مختلف را که با هم به بینید هر کدام از یک نوع مزایا و زندگی بهره مند هستند این بی اطلاعی و بیعدالتی در خود وزارتخانه‌های واحد هم هست در تهران و شهرستانها به بینید اینها دو نوع زندگی می‌کنند اما بیعدالتی بدتر انتصابات بیجا و نابحق است آن چیزی است که ارجاع کارروی استعداد و استحقاق نیست تمام آقایان اطلاع دارند تا موقعی که کارمند مطمئن نشود که در دستگاهش یک حقانیتی حکومت می‌کند بآن دستگاه اعتماد ندارد بکار نمی‌تواند معتقد باشد مراجعه کننده را هم نمی‌تواند راضی بفرستد در باطن دل هم از آن رئیس بیمی ندارد برای اینکه او را صاحب شخصیت نمیداند برای اینکه رئیس پسر عمو و پسرعمه نوه دائی و دخترعمو و قوم خویش و داماد سفارش شده را ترجیح می‌دهد نه آن یکی را که مستحق و مستعد است (صحیح است) اما هستند کارمندانی که با تمام این بیعدالتیها با تمام این بی توجهی باز روی شرافت و انسانیت خود آماده کار هستند در نقاط دور افتاده ایران اینها هم کاری نمی‌توانند انجام بدهند سیستم نامه بازی و نامه پراکنی و بوروکراسی و تمرکز تمام اختیارات در تهران آنچنان مثل تار عنکبوت تمام دستگاههای اداری مملکت ما را گرفته و فلج کرده که هر مرد عاقل بهتر است از اصل کار صرفنظر کند و باداره‌ای مراجعه نکند من آرزو داشتم بعوض لایحه معافیت چرخ فولکس واگن فلان اداره یک لایحه میامد و اصل اخلاقی که برای کارمندان دولت در نظر می‌گرفتند در اینجا مطرح می‌شد آن چیزی که همه میدانند مکرر در مکرر کارمندان نادرستی خود را در بعضی موارد نشان داده‌اند یا بعلت مراعات عائله آنها بعلت حسن نیت رئیس مربوط بالاخره شرکت در وصولهائی که شده پرونده بجائی نرسیده در مقابل حداکثر شکایات مردم هم تازه آن وزیری که خواست خوب کار بکند این ناصالح را با ناصالح دیگر محل پستها یشان را عوض می‌کند آن درست کاران هم همچنان بیکار می‌گردند از لحاظ دولت خوشبختانه و از لحاظ خود بنده متأسفانه، می‌فرستم خدمت جناب آقای نخست وزیر نامه‌ای است که از خود نخستوزیر است به وزارت صنایع نوشته شده در این نام صراحت دارد و برای اینکه صدق عرایضم ثابت شود در یک جلسه مناسبی خواهم خواند که پس از تحقیقات مکرر و متعددی که بعمل آمده این کارمند براساس صحت عمل از کار برکنار شده است شایسته است هرچه زودتر کار مناسبی بایشان ارجاع بشود (نخست وزیر ـ درچه تاریخی: تاریخش را بفرمائید) در هر حال حضرتعالی در دولت بودید نه این عرض و نه عرایض دیگر بنده مسئولیتش با جنابعالی و دولت شما نبوده و نمی‌تواندباشد بنده بمسائلی که عرض می‌کنم (نخست وزیر مربوط بدولت بنده نمی‌تواند باشد) نسبت بدولت حضرتعالی هم می‌رسیم که می‌تواند باشد برای اینکه آن روزی که میدیدیم که واقعاً در جابجاکردن مأمورین آنچنان که حسن اثر در انظار بیطرفمان می‌گذارد می‌شد امید و نویدی داشت که این معایب سابق اصلاح می‌شود و این عرایض از این جهت است که اگر شده تشویق بشود اگر نشده توجه بفرمائید ولی این وضع اداری ما هنوز هم هست سروران عزیز من مطالبی است که همه میدانیم آقایان وزراء چون خود مستقیماً تماس دارند بهتر از من وارد هستند ولی باید آنقدر گفته شود که گذشته از توجه مورد عمل دولتها قرار بگیرد موضوع تجمل پرستی دستگاههای تهران و بی خانمانی ادارات در شهرستانها یکی دیگر از عللی است که کارمندان نمی‌توانند به این دستگاهها اعتماد داشته باشند ما چنر روز قبل با عجله خاصی شوفاژ یا دستگاه تهویه یکی از وزارتخانه‌ها را اینجا تصویب کردیم که زودتر به کار بیفتد ولی بهتر از من می دانید که مأمورین دولتی که مردم با آنها سروکار دارند در چه جور ساختمانی زندگی می‌کنند و چه می‌کنند چون جناب آقای وزیر فرهنگ نبودند در موقعی که مطالبی راحع به فرهنگ می‌گفتم یک جمله‌ای عرض می‌کنم و می‌گذرم (قراچورلو ـ از نو بفرمائید) وضعی پیش آمد سبب اصلی چه بود بر من نا معلوم است در همه احوتال در فرهنگ رونق بدهند برای رؤسای فرهنگ هم در هر شهرستان که بودند چیپی مستعمل فرستادند و همین جیپ باعث شد که از رؤسای فرهنگ دیگر شنیده نشود که چون وسیله نداریم نمی‌توانیم به مدارس پراکنده خود سر کشی کنیم (صادق احمدی ـ همه جا نفرستادند) خوشبختانه در شهرستانی که ۳۴ فرسخ طول و ۸ فرسخ عرض دارد فرستاده بودند ولی اقداماتی اخیراً شد که خیلی قابل توجه است تلگراف رسید که جیپ‌ها عوض می‌شود و نو می‌شود اما نه به آنجا که جیپ نیاز دارند جیپ آن شهرستانی که که رئیس فرهنگ مربوطه اش پول را خرج مدرسه و معلم کرده می‌گیرند و چون وزارت دارائی نمره جدید نمی‌دهد می دهند به آن ریئس فرهنگی که در شهر رشت روی آسفالت و دو قدمی فرهنگ زندگی می‌کند چون او اعتبارش را از بودجه فرهنگ تأمین می‌کند. آیا توجه فرمودید چه شد؟ ترقی فرهنگ به این ترتیب شد که به درستی خودتان درک می‌کنید محلی که بودجه اش را صرف مدرسه کرده مورد احتیاج است ۲۴ فرسخ در ۸ فرسخ مساحت دارد و احتیاج دارد جیپ او را می‌گیرند می دهند و جبپ نو را می‌دهند به رئیس فرهنگ که در یک شهر زندگی می‌کند و صدها تاکسی در آنجا هست چرا؟ برای اینکه رئیس فرهنگ از محل اعتبار خودش تأمین کرده ارث پدر بوده و به بدجه فرهنگ مربوط نیست از محل اعتبار خودش این پول را تأمین کرده و چون نمره دیگری نداریم آن جیپ قدیم کهنه را باید بگیریم و آن نمره نو را بدهیم این تولید عدم رضایت و عدم اعتماد می‌کند جیپ کهنه چیزی نیست لوستر اطاق مدیر کل هم چیزی نیست بنده خودم هم علاقه مند هستم که در جای بهتر زندگی کنم ولی آنجائی که مسؤلیت بزرگتری می‌آید هوسهای کوچکتر را باید فدا کرد (احسنت) جناب آقای وزیر اطلاعات تشریف نداشتید صحبت شد و خوشبختانه چه بهتر که آن مطالب در غیاب شما صحبت شود آنچه که الان مورد نیاز است عرض کنم اینقدر جنبه تبلیغ دولتی و وابستگان به دولت و امور مربوطه به نفع دولت وسعت پیدا کرده که به مصداق اصرار کردی به شک افتاد قسم خوردی باور نمی‌کنم دیگر کارهای واقع و انجام شده را با شک و تردید گوش می‌دهند من یک پیشنهادی دارم برای یک مدت کوتاهی اگر عمل می‌کردیم آنوقت اثرش را می دیدید چه بهتر بود که از اسم وزراء و از اسم اشخاص و متصدیان امور از این نوار پاره کردن و کلنگ زدن‌ها که هیچ معلوم نیست که این کلنگ‌ها کی بالا می‌آیند صرف نظر بکنید و در روز فقط انجام کارهائی که به پایان رسیده به اطلاع مردم برسانید آن وقت مردم با علاقه پیچ رادیو را باز می‌کنند و می دانند که برای فریب دادن آنها نیست چون غریزع اجتماع اشتباه نمی‌کند (دکتر سعید ـ وزیر اطلاعات در کار خودش وارد است می داند چه بکند) بنده به اطلاع و استعداد ایشان در این امر قبلاً اشاره کرده بودم لیکن همه چیز باید گفته شود مجلس خصوصی نیست امر مملکتی است. جناب آقای نخست وزیر در ضمن بحث در بر نامه حضرتعالی اشاره کرده‌ام یکی از علل بدی وضع اقتصادی ما که قطعاً خود جنابعالی توجه فرموده‌اید عدم اعتماد و عدم امنیت مالی است که مردم احساس می‌کنند یکی از این نکات که لازم است رعایت شود و نسخه‌ای که برای این درد تجویز می‌شود این است که قانون‌ها ی خلق الساعه موقوف شود باید ابتدا دولت به قانون احترم بگذارد و دوام بیاورد تا مردم به دولت و عملش اعتماد پیدا کنند می‌گویند در انگلستان که یکی از ممالکی است که به طور قطع بر اثر احترام مردم و دولت به قانون توفیق هائی حاصل کردند اصولا به این اندازه قانون‌های مدرن ندارند بیشتر روی احترام به سنن خود تمام پیشرفت‌ها را نمودند پس برای خوش آمد یا فرضاً فکر موقت یک وزیر موقتی نمی‌توان قانون را هر روز عوض کرد این دولت است که باید به قانون احترام بگذارد تا مردم از دولت پیروی کنند با کمال خجلت معترفم در حدودی که توانستند دولتها خواسته‌اند بر خلاف قانون عمل کنند این بودجه نمودار بزرگ و بارز این کار است شمه‌ای از عدم رضایت‌ها و علل آن اشاره شد شاید باز هم باز بیاید. اینها هیچکدام متوجه دولت فعلی نیست (صحیح است ـ احسنت) در همه موارد سعی می‌کنم صحیح بگویم ولیکن برای دولتی که به اصطلاح بنده ۲۸ ماه با ۲۸ گروه در ۲۸ صفحه برنامه تهیه کرده‌اند و آماده بود امیدوار بودم شمه‌ای مختصر آثار رفع این عدم رضلیت‌ها در لوایح در اعمال در نتایج حاصل شود و هویدا گردد ولی فقط وزیر کابینه شما هویدا گردید (نخست وزیر ـ غیر منصفانه می فرمائید) اثر دیگری بوجود نیامد بنده معتقدم که یک مقداری مردم ما آشنائی به صنعت زندگی احتیاج دارند ملتی هستیم قدیمی همه محاسن روی زمین را داریم ولی معهذا از جلوی خانه یک دهاتی و زارع که رد می‌شویم می بینیم برای یک کاری که یم سنجاق کارش را می‌کرد یم میخ طویله کوبیده و حتی پرده را هم کج کوبیده این عوامل مختلف دارد ولی لااقل از برنامه‌های مترقیانه شما این انتظار می‌رفت که برای یاد دادن صنعت زندگی آنچه که امروز دنیا بآن اعتقاد دارد در این برنامه فکری می‌شد و اگر در حدود اشتباه نکنم ۷۰۰ میلیون تومان برای دبیرستان سازی پیش بینی شده در بودجه سازمان برنامه بیمورد است جناب آقای دکتر صدر متأسفانه تشریف ندارند تنها عملیات فوق العاده وزارت کشور تغییر تشکیلات آن سازمان اعلام گردید همین سازمان‌ها مگر نبودند که تا چند ماه قبل تغییرات قابل توجه وزارت کشور را بخورد این مردم میدانند فکر می‌کنند واقعاً تشکیلات، تشکیلات، تشکیلات کار مملکت را درست می‌کند یا بعکس مراجعه کنندگان را آواره تر می‌کند و هرروز پرونده شان از این میز به آن میز بر اثر تغییر تشکیلات گم می‌شود آقای دکتر آموزگار تشریف دارند همان متخصص و مشاور بنگاه داروئی سابق البته قبل از این دولتها است نمونه‌ای از اینگونه مشاورین بود وقتی او را در مغازه خواربار فروشی دیدم گویا باید اصلاح کرد و گفت بوفه سرد از او پرسیدم که این آمریکائیها که مردم بشر دوستی هستند چگونه حاضر شده‌اند که با این حقوقهای گزاف بیایند بما تحمیل بشود به بودجه ما در زمان آقای میلیسپو بود خیلی ناراحت نشوید در صورتیکه ما خیلی از طبیبان و داروسازان و متخصصینی داریم که حتی در خود آمریکا طب و داروسازی خوانده‌اند جمله‌ای گفت که جواب نداشتم بگویم شاید اگر انگلیسسی صحیح بود پشت تریبون گفته شود بهتر دردل بعضی‌ها می‌نشست من فارسی اش را می‌گویم گفت در مملکت شما کمیسیون بعد از کمیسیون کمیسیون بعد از کمیسیون بعد از این تشکیلات بوجود می‌آید تشکیلات بعد از تشکیلات و بعد از تشکیلات هیچی نپرس کی گفت ببین چی گفت و درست گفت جناب آقای وزیر عمران و مسکن (چند نفر از نمایندگان ـ آبادانی و مسکن) ببخشید آبادانی و مسکن بگذارید بعد اگر کاری که کردند از روی آن کار ایشان را بشناسند نه از روی اسم قطعاً تمام همکاران دیگر حضرتعالی این تذکر را داده‌اند و قطعاً خودتان میدانید و اگر نمیدانید بنده عرض کنم مشکل بزرگ کارمندان مملکت ما این است که از هر شهرستان بشهرستان دیگری که می‌روند باصطلاح معروف بتمام معنی آلاخون والاخون می‌شوند یعنی آن قفسه آن کرسی آن بساط راباید بریزد در کامیون و وقتی وارد شهر شد فرض کنید دادستان آقای دکتر عاملی باید ماهها در رستوران یا هتل بماند و اگر خودش و فامیلش مریض نشدند از آن غذاها قبل از اینکه پشت میز دادستانی بنشیند تمام خانه‌های خالی آن شهر را بصورت یک عجزه‌ای که منتظر است خانه بهش اجاره بدهند رفته باشد این مطلبی است بسیار ساده البته شاید اهمیتش باندازه ساختمان مجلس برای وزارت فرهنگ نباشد ولیکن با میزان اجاره‌ای که هر کارمند می‌دهد در ظرف این مدت براحتی مقدور بود که برای تمام کارمندان هم نه لااقل برای آن رئیسی که در آن شهرستان آبروئی دارد و اینهمه منت دلال و صاحب خانه را نکشد خانه‌ای ساخته بشود اولا این رئیس اداره احتیاجی ندارد که آنچنان خانه بزرگی بگیرد که آبرویش حفظ شود بهانه خوبی است که دولت دارد اگر خود من می‌خواستم بگیرم ۱۲ اطاق می‌گرفتم و این نقل و انتقال اثاثیه بالاخره ثروت ملی است که از بین می‌رود و شما با راحتی با یک تلگراف هر مأموری را بجای دیگر انتقال می‌دادید بدون اینکه زن و بچه آنها بدنبال شما و زن و بچه شما باشند من از جناب آقای نخست وزیر تقاضا دارم اگر کردند کمکی به خود ایشان است اگر نکردند لطمه‌ای است به دولت ایشان مراعات حسن شهرت مأمورین بشود در انتخاب و انتصاب مأمورین آنکه خوش زبان تر و واجر شرایط دیگر است که من نمی دانم و به درد مردم نمی‌خورد نباشد بنابراین من حرفی ندارم در دستگاه اداری هم کاری ندارم دستگاه اجرائی هم حق شماست ولیکن اگر من جای شما بودم در درجه اول این لطمه را به خودم نمی‌زدم که امثال دهقانها، علی آبادیها، اشتری‌ها و سایرین که من و شما هم نخوا هیم جامعه آنها را به درستی شناخته بیکار باشند یا غیر از این است و خیلی زرنگ هستند که چه بهختر هم خودشان استفاده کردند و ما هم برای جامعه استفاده کردیم البته قصدم این تیست که دخالتی در انتصاباتی که شما می‌کنید یا فرالمینی که از پیشگاه خاک پای همایونی صادر می‌شود جسارتی بکنم ولی اگر مسؤلیت شما را داشتم فکری می‌کردم که امسال دهقانها، علی آبادیها، و اشتری‌ها و امثال اینها که بیکار هستند و بیکار می‌گردند و بدانند دولت در قبال حسن خدمت متوجه بوده و زندگی مغشوش و شرافتمندانه آنها بدترین سر مشق برای نادرستی بچگان آنها به پیروی از کسانیکه بنا حق منصوب و ارتقا پیدا می‌کنند نشود و کلا از نود در صد مراجعاتی که خدمتشان می‌شود برای گرفتن توصیه است بله این یقین است همه آقایان و بلا استثنا همه خانمها از نود در صد مراجعاتی که خدمتشان می‌شود برای گرفتن توصیه است، سفارش می‌خواهند همه مردم معنای این سفارش را می دانند یعنی چه یعنی مأمور دولت خود به خود بابت حقوقی که می‌گیرد و پشت میزی که نشسته کار من را انجام نمی‌دهد شما چون با وزیر و رئیس الوزرا یا رئیس دیگر مربوط هستید دوستنانه در عالم رفاقت متقابل از او خواهش بکنید کار بنده را انجام بدهند شما تصور می‌کنید که مردم از این تکدی پیش من و شما جوششان می‌آید؟ نه جناب عالی تصور می‌کنید آقای سلیمانی یا دیگر آقایان نمایندگان از این رویه خوشحالند که ساعت شش صبح باید برای بیست وزیر و رئیس اداره تکدی و سفارش بکنند نه این دستگاه دولت است که این وضع را پیش آورده شما به اقداماتی که شده نگاه نکنید نمی‌گویم صد در صد ولی یک اکثریت فابل توجهی فقط با نظر خصوصی متصدی مربوطه کار را انجام می‌دهند، غریزه اجتماع اشتباه نمی‌کند درست است از پشت کوه آمده درست است که به ادارات آشنا نیست ولی نظایر دارد و می‌بیند ولی بخاطر آن تجاربی که پیدا کرده به راه دیگری نمی‌رود من البته در کمال برادری و ارادت و احترام به عرض جناب آقای نخست وزیر می رسانم که شما قضاوتتان با خودتان و من در زمینه یک فرد عادی این مملکت عرض می‌کنم لطمه بزرگی به کارهای آینده خودتان زدید و آن برادر دانشمند و گرامی شما که شاید استحقاق انشاء الله روزی نخست وزیری را هم داشته باشند، دائی بزرگوار شما که خدمات بسیاری در این مملکت انجام داده و شاید سایر بستگانی که من نمی‌شناسم آنها به تحقیق ازالیق مردمان این کشورند مکن به هر دو احترام و ارادت دارم ولی فرض محال آخرین مرحله اگر من جای شمکا بودم شخص شاهنشاه هم ارادت می‌فرمودند از خاک پایشان استدعا می‌کردم که با تمام استحقاقی که این افراد دارند چون نمی‌شود به بیست میلیون افراد شناساند بهتر است برای یک کاری که لطمه‌های بزرگتری به انتصابات من نزد این اقدام نشود عرض کنم اینکه کما به بانک مراجعه کرده بودم و در آنجه چون شایع شده که چون جناب رئیس دائی جناب آقای نخست وزیر هستند بزودی مقام رئیس یا قائم مقامی بانک را می‌گیرند. آقای رئیس را من ۲۵ سال است که می‌شناسم از بهترین مأمورین بانک است کف نفس کجاست بو الله من اگر جای آن مرد بودم می‌آمدم خواهش می‌کردم که م لیاقت و کاردانی دارم خودم هم به مقامات بالاتر از این می‌رسم نگذارید که مردم به اشتباه تصور باطل کنند و فکر کنند که چون منسوبین جنابعالی هستید به این مشاغل می‌رسند البته من هم می دانم در ممالک دیگر هم چنین است باید منصف بود، در ایران هم می‌شناسم هستند در اروپا هم هستند و من هم معتقدم که این افراد هم چنان که عرض کردم حتی قبل از جناب آقای نخست وزیر در ادارات خودشان صاحب مناصب و مشاغل بوده‌اند اما فراموش نفرمائید که ما با ماشین سرو کار نداریم و امور اجتماعی همان طور که عرض کردم تیغ ژیلت نیست که بسته بندی شده وارد شود طبق مطلبی که اینجا گفته شد حسن اثر سوء اثر در هر جا نوع دیگری است شاید در یک مملکتی خانم یک متشخصی برنده جایزه زیبائی باشد خیلی خوب است ولی در یک مملکت دیگری به شکلی سوء اثر داشته باشد پس بنابراین ما تمام نکات را باید در این مملکت رعایت کنیم (نخست وزیر ـ خلاف حقیقت است آقای رئیس استاندار نشده‌اند بنده قبول نکردم) تبریک عرض می‌کنم جناب آقای نخست وزیر این مطلب را فرمودید که قبل ا من توجه به این امر داشتید من احترامی را که همیشه برای شما داشتم برای همین است و خود جناب آقای رئیس که می دانم مقامات بسیار مؤثرتری از استانداری داشته‌اند قبول نفرمودند (نخست وزیر ـ برادر بنده هم مقامش پائین تر آمده حقوقش هم کمتر شده همکاری با بنده ضرورت دارد) امروز ما در تشییع جنازه مرد بزرگی که از دنیا رخت بر بست شرکت کردیم دیروز شخصی با جثه کوچک ولی شخصیتی بس بزرگ از مملکت ما رخت بر بست (دکتر الموتی ـ از دنیا) به جهان دیگر رفت ولی این مرد را که خدماتش آنچنان که باید جناب رئیس صبح در مجلس عنوان کردند و جان دارد من تکرار کنم به احترام فرمایشات ایشان هم قبول کردیم من برای موضوع دیگری یاد آوری می‌کنم معمولا در کابینه‌ها مردم روی سلیقه خود اسمی می‌گذارند من آرزو دارم اسم بسیار خوبی برای کابینه آقای منصور بعد از توفیقشان پیدا بشود ولی اسم کابینه آقای علاء مبارزه با فساد بود ای کاش آنچنان که این مرد در اکثر مأموریت‌های خود به وجه احسن توفیق یافت و خدمتی بس بزرگ باین مملکت کرد در این امر شاهانه هم آنچنان که می‌بایست پیش می‌رفت و ترقی حاصل می‌کرد مردم قبل از هر چیز قبل از برنامه قبل از راه قبل از سد و قبل از دادگاه و قبل از همه چیز طالب مبارزه با فساد هستند (صحیح است) این صدها مأمور خوبی که هستند و فرد فرد مأمور بدی که هستند مثل میکربی که آن میکرب مرض گلبولهای خون را از بین می‌برد مأمورین دیگران را هم خراب می‌کنند ولی مبارزه با فساد آنچنان برنامه ایست که من از کابینه جنابعالی انتظار داشتم (نخست وزیر ـ نتیجه اش اینهائی هستند که در اینجا نشسته‌اند) ولی راجع باین هیأت که احترام دارم صحبتی نمی‌کنم باید بآنچه که باعث ارجاع کار بمأمورین می‌شود نه براساس اقربای نسبی به نسبت فامیلی نه هم حزبی فصلی نه دوستی سببی و جهات دیگر باشد باید روی درستی و لیاقت مأمورین باشد و نه صرف نظر وزیر چون من می‌شناسم وزیر بخورد مردم نمی‌رود مردم خودشان قضاوت خودشان را قبول دارند گفتند آقا محمد شاه در سرسفره اش که با ولیعهدش فتحعلیشاه نشسته بود (یکی از نمایندگان ـ آقا محمد خان است) آنچه که شما در تاریخ دبستان خوانده‌اید آغاش هم با غین است چون بنده تازه از اکابر آمده‌ام خاطرم است بهر حال در سرسفره فتحعلیشاه دو نوع غذا دید ولیعهدش را بسیار تنبیه کرد از او پرسیدند چرا گفت برای یک غذای اضافه نیست گر چه او مرد خسیس بود ولی او این را عنوان کرد که برای غذا نیست برای این است که دیگران که از من تبعیت می‌کنند بدانند در خرج مال مملکت چه نحوه‌ای پیش بگیرند.

شما شاهنشاه ما را نگاه کنید تمام آن تجلیلی که جزء لوازم سلطنت است و من معتقدم که این هم از لحاظ روحی ایرانی لازم است حتی با رفیقم مهندس جفرودی که یادش بخیر و این جا نیست اگر می‌بود من احتیاج بصحبت نداشتم مثل مجالس قبل به او گفتم که آیا فکر نمی‌کنید که شاهنشاه در این سفری که به آذربایجان و گیلان کردند آنچنانکه شایسته شأن ایشان بود که با جلال و جبروت و تمام مفاخر لازم شاهنشاهی است می‌آمدند برای این دهاقین مؤثرتر بود او گفت نه مردم امروز آنچیزی را می‌خواهند که شاهنشاه تشخیص داده‌اند و آن نزدیکی با مردم است و از همین جهت است که او را می‌پرستند خواهش می‌کنم این تجمل پرستی را کسانی که بمقامات می‌رسند نه تنها در حدود اداره بلکه در حدود خانه وزراء و تمام صاحبان مناصب که باید مأمورین دولت از آنها تبعیت بکنند بگذارند کنار چون این سرایت می‌کند و مأمورین از این راه بجمع آوری مال و منال از راه نامشروع می‌پردازند (دکتر حکیم شوشتری ـ خانه تازه‌ای اجاره کردند) جناب آقای منصور شما نخست وزیر مملکت ایران هستید نخست وزیر کارمندان شاغل دولت به تنهائی نیستید بازنشستگان این مملکت افرادی هستند که بالاخره در همین دستگاه خوب است بد است هر چه هست امتحان را دادند خدمت را کردند ورقه خاتمه خدمت را بوسیدند و بخانه رفتند آیا این ازدیاد حقوقها بسبب لیاقت بیشتری است که کارمندان شاغل بعمل می‌آورند یا ساعت بیشتری که از ساعت ۹ تا ۱۱ دو ساعت در روز کار می‌کنند اولا آنهائی که در زمان شاهنشاه فقید خدمت کرده‌اند و امروز بازنشسته شده‌اند خاطرات بدی از خدمات آنها نداریم چه دلیلی دارد هر چه تصویب می‌شود برای کارمند شاغل است اگر باج است دولت و ملت بهیچکس باج نمی‌تواند بدهد اگر بعلت گرانی زندگی است باید تیمسار سپهبد صنیعی بداند روزی که به منزل رفت و باز نشسته شد این دستگاه که برای آن خدمت کرده به مثل امروز اورا راضی نگه می‌دارد در غیر این صورت روزی برای تأمین زندگی خودش به راهنمائی قوانین شما مجبور است از مشروع و نا مشروع تأمین زندگی کند پس این دولتها هستند که مأمورین را به نادرستی تشویق می‌کنند (صحیح است) افتخار دارم چند صباحی در ارتش شاهنشاهی خدمت کردم در تمام دوره تصدی فرماندهی خودم تکیه کلام من به سربازان این بود انجام وظیفه نه رفع میئولیت، دو مطلب متفاوت است انجام وظیفه نه رفع مسئولیت بگذریم، از جنابعالی که تا سه بعد از نصف شب کابینه را تشکیل می‌دهند و کار می‌کنید شیوه دستگاه و روش کار ما رفع مسئولیت از طرف مأمورین است و بس نه انجام وظیفه مراجعه کننده با تقاضائی آمده است که‌ای دولت هفتصد تومان تمام در آمد سالیانه‌ام بود مأمورین شما آمده‌اند همه هفصد تومان را گرفته‌اند کار من هم انجام نداده‌اند جواب من را بدهید لااقل زیرش ننویسید کمیسیونی تشکیل بشود این اعضای کمیسیون هم خودتان تشکیل می‌دهید بعرض برسد حضوری مذاکره شود، طبق دستورات مقرره انجام شود، طبق مقررات اقدام بشود. از حزب ایران نوین امیدوار بودم نحوه نوینی توسط دولت نوین ارائه می‌داد اما نشد، این کارمکندان با این بودجه‌ها همانند که بودند شما می دانید که هر چه بگوئید بنده خیلی خوشحال تر می‌شوم ولی متأسفانه به اظهار علاقه شما کمی شک دارم (دکتر سعید ـ قصاص قبل از جنایت نکنید) اگر این فرمایش شما صحیح باشد دولت را نزدیک به شتاب می‌آورد و عیبی ندارد حیف که جناب دکتر عاملی تشریف ندارند ولی حضرتعالی تشریف دارید چه بهتر جناب دکتر یگانه به شرافت خودتان قسم آیا شما اگر همان کار قضاوت را داشتید و در دادگستنری کار می‌کردید و جزء هیئت حاکمه نبودید و در عالم خصوصی بین قضاتی که قانون علاقمند هستند و احترام می‌گذارند بودید به این نحوه بودجه نویسی‌ها اعتقاد داشتید؟ جوابش پیش خودتان باشد بنده عرضی ندارم و این دولت‌ها هستند که باید به قانون احترام بگذارند تا ملت از آنها پیروی کند وقتی اتومبیل راهنمائی خودش در کوچه خلاف می‌آید کسی این را اجرای قانون حس نمی‌کند فقط زوری احساس می‌کند ما باید مکلت را معتقد بکنیم والازور فایده‌ای ندارد اگر من و شما باطناً معتقد نباشیم که به قانون باید احترام گذاشت و قانون احترام داشته باشد چرا آمدیم اینجچا هزاران مؤسسات مختلف از جمله شرکت معاملات خارجی که عرض کردم و سایرین هستند یکی از دوستان اسم از فروشگاه فردوسی برد محض نمونه قطره‌ای از دریا آنچه که در آنجا گذشته بعرض جناب عالی رسیده؟ (نخست وزیر ـ البته مال سابق بوده) البته مال سابق است مملکتی است کهنسال، شما و هیات دولت آمده‌اید اصلاح بکنید و سه ماه که فرصت نیست ولی لااقل همان طور که عرض کردم آثار کوچکی از شروع کار شما باید هویدا می‌گردید اما با سیاست صحیح که شاهنشاه ما به زنان ایرانی آزادی بخشیدند امنیدوارم روزی برسد که زن عقدی و زن صیغه‌ای خاتمه یابد ولی متأسفانه در دستگاه دولت مأمورین صیغه و عقدی خاتمه پیدا نکرده مأمورین بانکها مأمورین سازمانها برنامه مأمورین نفت و مأمورین در شرکت دولتی هر یک عضو جامعه دگرند اینها در تعیین اشرافیت و سفره پر از آنچه که جناب آقای منصور می‌گفتید مردم نخوردند غذاهای رنگارنگ متنعم اند اما مأمورین وزارت کشور مأمورین وزارت دادگستری مأمورین وزارت راه وزارت دیگر و وزارت خانه دیگر یعنی آنهائی که از اول سنگ بنای مملکت ایران را در عهد اعلیحضرت همایون شاهنشاه گذاشته بودند جزو صیغه‌ها هستند و فرمانداران باید از شما به بینند که برای رفتن به یک بخش جلو اتومبیل گوشت یا در ردیف آخر اتوبوس بنشینند ولیکن مأمور بازدید فلان ساختمانی که جمعاً ۶۰ هزار تومان می‌شود و چند تا سنگ می‌خواهند پهلوی هم بگذارند که ۶ هزار تومان تمام می‌شود و سصت هزار تومان تمام می‌دهند با یک استیشن حرکت کند یا یک شوفر، یک بام و دو هوا در مملکت عدالت نیست مأمورین ما معتقد نباشند کار نخواهد کرد و جواب مراجعین را آنچنان خواهند داد که خود شما بهتر از من می دانید (صحیح است) برای خاتمه دادن به این وضع بیندیشید می‌بینم من یک منقداز بودجه نیستم یم ارادتمند واقعاً علاقمند به توفیق دولت هستم و امیدوارم در آنچه لازم است برای خدمت به مردم توفیق پیدا کنید و اضافه می کنتم یکی از اموری که در مملکت ما باید ریشه بگیرد و بالاخرهع سیاست مملکت بر آن محور دور بزند بطور قطع حزب است در مورد حزب بحث مفصلی دارم خواهد آمد اگر ما دیده‌ایم دولت ایران و مأمورین و هر کس به استثنتای یک عده قلیلی حزب را مسخره می‌کنند این تشکیل دهندگان احزاب هستند که باعث می‌شوند زیرا آن مأموری که دید اگر امروز وارد حزب نشود نانش قطع است بطور قطع دو روز دیگر بهمین علت حاضر می‌شود که بحزب دیگری برود بنابراین بحزب راه نیافته برای ادامه امرار معاش برای حفظ بقای پست راهی یافته تبعیت از استاندارش کرده است و فکر کرده بالاخره امروز سیاست چنین می‌گردد او هم وقت داخل شدن به سیاست را ندارد و تبعیت می‌کند و روز دیگر هم باز تبعیت می‌کند آنچنان می‌شود که بگفته قوم و خویش حضرتعالی و دوست عزیز من جناب آقای جمال امامی فرمودند حزب باد بوجود می‌آید (یکنفر از نمایندگان ـ نزدیک به نصف شب است) بالاخره در کابینه شما اکثریت که تا بعد از نصف شب کار می‌کنند آیا نباید در این قسمت ما با آنها شباهتی داشته باشیم (احسنت) (مهندس صائبی ـ ۴۰ دقیقه دیگر می‌شود چهارشنبه) جناب آقای منصور خلاصه می‌کنم جلب اعتماد مردم بوسیله رفع استثناء در استخدام رفع استثناء در حقوق رفع استثناء در مقام رفع استثناء در مزایا بین سازمانها رفع استثناء بین خود وزارتخانه‌ها و بالاخره در طرز خرج کردن سازمانها از نکاتی است که تا صحیح انجام نشود مردم فکر می‌کنند دستگاهی که خودش را نمی‌تواند اداره کند پس مملکت را هم نمی‌تواند اداره کند انشاءالله روزی ما بیائیم اینجا و همه تبریک بگوئیم که توفیق حاصل فرمودید ولی هنوز با این بودجه توفیقی نمی‌بینم زیرا که بودجه وزارت راه ۹۱ میلیون تومان است و همان کار را در سازمان برنامه با ۹۰۰ میلیون انجام می‌دهند (مهندس کمانگر ـ سازمان برنامه کارمندان شریفی دارد خیلی بد بین نباشید) البته کارهای بسیار بزرگی در سازمان برنامه شده است مهندسین و متخصصین و مردمان بسیار شریف هم در آنجا هستند ولی چه کنم کارسردر دیوار مدرسه هشتپر طوالش نمونه خرابیها است و این نشانه عدم انجام کار صحیح در آن مؤسسه است (مهندس عطائی ـ راه خلخال را هم بفرمائید) راه خلخال هم جزو تاریخ است آقای مهندس والا می‌روند دیگران بعد از ۱۲۰ سال دیگر می‌آیند صحبتش را می‌کنند برای اینکه باز مشمول همان امر شده است که مقاطعه کار و مهندس راه با هم حسن سلوک دارند برای زیاد کردن پورسانتاژ قطعاً جاده طولانی تر بهتر است و هوائی هم مردم می‌خورند بعضی از دوستان از کار من مطلع هستند من یک شرکت خصوصی دارم و در این شرکت که تا بامروز بدون دیناری کار کردن با دستگاه دولت بدون اینکه احدی امکان داشته باشد بعلت وجود شخص من بآنجا مراجعه بکند بیک علت چرخیده و روز بروز هم توسعه پیدا کرده برای این است که اگر قرار شد کسی را آنجا استخدام بکنیم باید کسی باشد که ۱۹ شاهی حقوق بگیرد و ۲۰ شاهی کار کند اگر شما این اصل را برای مأمورین دولت در نظر بگیرید شما یک اقدام شجاعانه جناب آقای منصور یک اقدام بزرگ بفرمائید آن ملتی که حاضر است در ستون سهم بایستد و جیره بگیرد روزی است که می‌بیند دولتش تصمیم می‌گیرد آن چنان تصمیمی که در سقوط و بقایش اینقدر مخاطره دارد ولی کار مثبت می‌کند و کارمندان زیادش را بیرون می‌ریزد و بهر حال حالا که کارمندانش بیرون ریخته نمی‌شود اگر فقط در حدود آن باشد کسی که سر کار می‌رود شایستگی آن را داشته باشد باز خوبست یکی از دوستان من شاید بدعوت دولت آمریکا اخیراً مسافرتی بآن حدود زیبا کرده بود سدهای بزرگی را مشاهده کرده بود که هیچ اشخاصی در اطراف آن سد دیده نمی‌شدند تحقیق کرده بود که این چگونه است گفتند این سد چهار کارمنددارد در حالی می‌خواهم فقط بمن بفرمائید سد سفیدرود چند تا کارمند دارد تا بشما عرض کنم بودجه‌های عمرانی بودجه هائی که از وام تحصیل می‌شود این بودجه‌ها را چگونه مصرف می‌کنید (مهندس روحانی ـ سد سفید رود ۳۵۰ نفر کارمند دارد و باید هم داشته باشد) جناب آقای مهندس روحانی من مهندش نیستم ول اطلاعاتی دارم (مهندس روحانی ـ من مهندس هستم و اطلاعاتی هم دارم) شما فقط آن می‌کنید که قانون تصویب می‌کند و لاغیر، یکی از مهمترین کارهای ما مبارزه با فساد است اینهم از فرمایشات شاهنشاه «این مبارزه باید بنحوی آشتی ناپذیر و بشدید ترین وجهی انجام شود چطور می‌شود تحمل کرد که کشوری با داشتن هزاران سال تاریخ فساد را درک کند ولی برای علاج و چاره جوئی آن اقدام نکند من مطمئن هستم که همه در این راه با هم متفق القول هستید و عموم مردم آرزو دارند که برای بقای مملکت فساد ریشه کن گردد» اگر میل داشته باشید وزیری که خیلی تعصب دارند تصویب بفرمایند هیأت نظارتی از مجلس برود و ببیند از ۳۵۰ نفر کارمند چند نفر زیادی هستند لغت مستشار و مشاور خارجی و مهندس نمی‌تواند مسائل حقیقی را روپوشی کند شاید بسبب چنین کارمندها بود که وقتی قیمت آب سد سفیدرود بزارعین و دهاقین اعلام شد دعا می‌کردند کاش این سد ساخته نمی‌شد ولی من متشکرم از آن وزیر اگر خود شما هم بودید باز سپاسگزارم که بالاخره قیمت آب را روی اضطرار و نه روی توجه و عدالت روی اضطرار پائین آوردید دنیا در علم خیلی پیشرفت کرده ولی در امر اجتماع از خیلی هزارها سال پیش مطالعاتی است که هنوز قابل استفاده است شما دارید دستوراتیکه بمالک اشتر داده شده در آن زمان که وسایل سرنیزه و توپ هم نبود ببینید چگونه جلب اعتماد مردم را می‌کردند بایت ترتیب با عرایضی که در مورد عدم رضایت عرض شد خلاصه کاری کنید تا تولید کار برای رفع بیکاری مردم بشود یعنی فقط مردم سیر بشوند در این حدود و برای این کار و اجرای این فکر کار تولیدی لازم است جلب اعتماد برای رفع عدم رضایت که با احقاق حق واقعی انجام شود تأمین بهداشت برای جان سالم برای آنچه که کارگر بتواند کار کند قبل از اینکه پسرش بمدرسه برود لازم است که بهداشت مردم تأمین بشود ولی بایستی فرهنگ را تا بآن درجه جلو ببریم که قبل از آن اخلاق درست بشود شما اگر اخلاق را در فرهنگ درست کردید همین ملت فرهنگ را طوری درست می‌کند که ممالک مترقی کرده‌اند این بار سنگین که از بودجه فرهنگ بر دوش خودتان می‌کشید خود ملت در آن شرکت می‌کند و باید هم بکند آن کسی که تحصیل می‌کند ترقی می‌کند مثل شما به میز وزارت تکیه می‌کند پس ما اینقدر هم اصرار نداریم ولی شده است که کارگر کنار خیابان جان بدهد من خیال می‌کنم هیچ بشری حاضر نشود که افتخار و مسئولیتی چنین داشته باشد با این نحوه ایکه مرضای شهرستان به تهران مراجعه می‌کنند و ناامید برمیگردند اینطور با آنها عمل بشود جناب آقای منصور حضرتعالی جزو تشکیلات جدید خود اگر سمیناری تشکیل می‌دادید و یا بوسیله رادیو روزانه یکساعت با کارمندان دولت دستگاه دولت عرض می‌کنم والا اعضای کابینه شما مظهر ادب و نزاکت برای همه ما است و برای کارمندان دولت که مردم را چگونه بپذیرند و کارشان را چگونه راه بیاندازند لازم است که این حکومت باین وضع و باین صورت خاتمه پیدا کند و دستگاه دولت که نوکر ملت است یک کارفرمای مهربانی باشد لااقل جناب آقای دکتر رهنوردی خسته شده‌اید ولی رسیدیم بسر بودجه بفرمایش جناب آقای نخست وزیر بودجه آئینه تمام نمای اوضاع مملکت است و بفرموده هم مسلک عزیزم جناب آقای مهندس والا که بودجه برنامه ئی عبارت از یک مخروطی است شیشه ئی فرض کنیم که تمام اجزاء کارهائی که باید انجام شود دیده می‌شود یا چشم نزدیک بین من ندید یا واقعاً این مخروط کدر بود که برخلاف ضمیر تهیه کنندگانش هیچکس نمی‌تواند چیزی در آن ببیند ارقامی است تنظیم شده می‌رسیم صحبت می‌کنیم خود این تقسیم کلی جوابگوی احتیاجات بنظر من نمی‌رسد ولی اگر بودجه تفصیلی را من می‌دانستم شاید وقت عزیز شما را کمتر می‌گرفتم وقتیکه قرار شد من راجع بلایحه بودجه صحبت کنم در دفترم نشسته بودم و کتاب شیخ عطار می‌خواندم بکلی تصادف بود و واقعاً تصادفی این شعر بچشمم خورد (فرورفتم بدریایی که نه پا و نه سردارد ول هر قطره‌ای از وی بصد دریا اثر دارد زعقل و جان ودین و دل بکلی بیخبر گردد کسی کز سراین دریا سرموئی خبر داردـ چه گردی گرد این دریا که هر کو مرد این ره شد از این دریا به ساعت تحیر بیشتر دارد) من بهوش و ذکاوت و مهارت و تدبیر جنابعالی تبریک عرض می‌کنم جناب مهندس والا خواندن گزارش مخبر کمیسیون بودجه با یک نظر تحقیق و تعمق خود آنچه باید نشان می‌دهد ولی همچنان که گزارش دولت در امر بودجه بنظر بنده شاهکاری در معما نویسی بود این هم کم نمی‌آید هر دو قدری تفسیر لازم دارد (مهندس کمانگر ـ معمائی درش نیست) شنیدم یکی از اعیان رشت در ایام فئودالیته که کوچه‌ها باریک بود و درشکه هایشان در پهلوی هم رد نمی‌شد مجبور می‌شوند که پیاده شود برای اغفال کردن مردم و آبروی خودشان ناچار که پیاده شدند و ناچار شدند بهم دیگر نگاه بکنند یکی سلام علیک کرد و دیگری فهمید این دروغ است بعد یواش گفت من دروغ تو دروغ من دروغ تو دروغ نمیدانم چرا این مطلب پیش آمد شاید راجع بگزارش مخبر کمیسیون و لایحه تقدیمی دولت که نسبت بهمدیگر تعارف تبادل کردند (دکتر حکیم شوشتری ـ جناب آقای رامبد مخبر کمیسیون بودجه هم حزبی جنابعالی است لااقل مراعاتشان کنید) ایشان وظیفه مخبریشان را انجام دادند و بالاخره از چیزی که باید دفاع کند خبری نوشته که هم وجدانش راحت باشد و هم وظیفه را انجام داده باشد یک سطر می‌خوانم «ساختمان اقتصادی و سیر پیشرفت آن در هر کشور بر پایه قوانین مالی اداری سیاسی و اجتماعی استوار است» و این نوشته جنابعالی است آقای مهندش والا «کلیه فعالیتهای دولت در امور اجتماعی و اقتصادی بصورت بودجه تجلی می‌کند» (صحیح است) اگر این را صحیح قبول کنیم باید گفت که کار خیلی خوبی می‌کنیم قرض می‌کنیم خرج می‌کنیم هر چه هم پیش بیاید بیاید من با قرض مخالف نیستم امروز همه دولتها برای رونق اقتصادی و رشد و بهبود زندگی خود شاید احتیاج بقرض بر ایشان پیش بیاید ولی (خواجه نوری ـ حتماً احتیاج دارند) تشکر می‌کنم تأیید فرمودند ولی این قرض بچه مصرف برسد آنچنان خرج بشود که در راه خرمشهر برشت عرض کردم که میلیونها فقط برای آب تنی بدرد بخورد این خرج به صورتی بشود که امور تولیدی باشد ولی رسم چنین نیست صرف نظر از مخارج عمومی به منظور استقرار نظم و عدالت اجتماعی درآمدها از نظر هدف و سرمایه باید بودجه بندی گردد این از فرمایشات آقای مهندس والا است و لغت «باید» می رساند که تلویحاً نشده ولی بنده می‌گویم شده و درباره هر بند رعایت این اصل مورد توجه است ما در این باره چه کردیم کشاورزی را توسعه دادیم؟ از سرمایه بانک کشاورزی سؤال کنید که چند صدم احتیاجات است؟ مصنوعات داخلی را حمایت کردیم؟ نمونه بارزی از تصدی وزیر حاضر خدمتتان عرض کردم صادرات را توسعه دادیم؟ بله دادیم چه توسعه‌ای صادرات سنگ معدن ببینید چه مصنوعات بزرگی است صادرات سنگ معدن که اگر تشویق نمی‌کردیم و این صادرات را نمی‌نمودیم و این سنگ‌ها به کارخانجات خارج نمی‌رسید مبادا کارخانجات بی سنگ بماند ولی اثری از آن کارخانه قالی بافی که آقای محدث زاده بیان داشتند در این بودجه نمی‌بینم چرا یک هدف دیگری وجود دارد و می‌رسیم و می‌بینیم که زیاد کردن مالیات غیر مستقیم یعنی دوشیدن از فقیر پر کردن جیب غنی آیا این است هدف انقلاب شاه و ملت تصور نمی‌کنم به عقیده خود دولت هم چنین نیست شاید مجال نداشته که این بودجه را آن طوری که نیت داشته تهیه کند که جوابگوی این احتیاجات باشد اگر در صفحه ۱۵ نگاه کنیم ملاحظه می فرمائید رقمی نوشته نشده به عنوان هزینه اداری و استرداد وام و خرید خانه و پول یخ پول یخ ظهر این‌ها چه معنی دارد بچه مبلغ هزینه اداری چه مبلغ استرداد وام و شاید هم بسیار مناسب باشد ولی من و نمایندگان ملت که باید جواب ملت را بگوئیم و اگر نگوئیم وظیفه مان را انجام نداده‌ایم چه می دانیم این استرداد وام و این هزینه اداری توأماً چه مبلغ است استرداد وام چه مبلغ هزینه اداری چقدر الله و اعلم طبق بودجه حاضر حسابمی شود از ۲۰ میلیون جمعیت این مملکت سرانه ۷۰۰ تومان بابت این بودجه می‌دهد بخوانید جمع ۱۴۴ میلیارد ریال اگر به ۲۰۰ میلیون جمعیت تقسیم کنیم صحیح است که می گوئید درآمد نفت است مگر این ملت برای نفت این همه محرومیت‌ها سیاستهای عجیب و غریب و جنجالها نکشید حالا هم نفت هم مال اوست و بالاخرا عایداتش هم ما اوست حق اوست که بگوید صحیح است قسمتی وام است وام را کی پس می‌دهند من و جناب آقای روحانی؟ یا این ملت جواب دارید بگوئید؟ وام را می‌گیرید خرج می‌کنید زندگی بالا می‌رود درآمد زیاد می‌شود مردم پس می‌دهند ما هم وام را پس می‌دهیم ولی این بودجه حاکی از این نیست حاکی از خرج هائی است که قبلاً شده و برقهائی که آقای مهندس روحانی امیدوارند در این مملکت روشن کنند باز وضع این بودجه را روشن نمی‌کند (مهندس صائبی ـ پرداخت وام در این بودجه است) بله می دانم صد دینار پس می‌دهیم سه شاهی دوباره می‌گیریم (احسنت) باید انصاف داشت من مسئول تنظیم این بودجه شما را می دانم (نخست وزیر ـ از افتخارات من است) بهر حال آنچه که هست عمل می‌شود و من آرزو می‌کنم که ادعای دولت صحت داشته باشد و من اشتباه بکنم این خیلی شیرین است تا خدای نکرده مملکت را به ورشکستگی سوق بدهیم من آرزو می‌کنم که شمکا موفق بشوید واقعاً از ته قلب امیدوارم که من اشتباه بکنم ولی چه می‌شود کرد این آن چیزی است که شما تنظیم کرده‌اید و بدست ما داده‌اید و روی این ارقام می‌توانیم قضاوت بکنیم یکی از نکات شیرینی که وزارت دارائی از هیچ مؤدی قبول نمی‌کند ولی می‌بایستی از دولت قبول کرد این است که وفت نبود بودجه را تنظیم نکردیم بودجه تفضیلی را ندادیم وقتی هم که گذشت می‌گوید خودتان بودجه را در چهار چوب تصویب کردید ما هم اجرا کردیم من نمی دانم که یبق تعدی که دولت داشت تا آخر تیر بودجه تفصیلی به مجلس داده می‌شود یا نه اگر نمی‌شود پس ملاحظه بفرمائید که ما حق داریم که به وعده‌های بسیار شیرین شما هم به همین نحو قضاوت کنیم که خدای نکرده عمل نمی‌شود چه بهتر که ما هر سال مواجه این مطالب نشویم که بودجه قبلی را تصویب کردند گذشته بودجه تفصیلی را توأماً رسیدگی می‌کردیم خواهیم رسید و خواهیم دید این طرز عمل بر خلاف فرمایشات شاهنشاه است برای شما خواهم خواند فرمایشات شاهنشاه «تفکیک قوه مقننه یعنی رسیدگی به قوانین و تنفیح و تصویب آنها و نظارت در جریان کارها» کدام یک از آقایان فرمودند بودجه تفصیلی وزارت جنگ داده شده بود (مهندس صائبی ـ بنده بودم) «دخل و خرج مملکت» ۹۰ میلیون وزارت راه که بهخ عقیده بنده اگر خواسته باشد شن بریزد تکافو نمی‌کند این برای اجاره خانه است برای خرید ماشین آلات است برای جاده رضوانده و شاندارمنی است که بنده فکر می‌کردم جزو تأسیسات جناب دکتر نهاوندی است این‌ها قطره ئی است در دریا عرض کردم کسی سر در نمی‌آورد من خاطرم هست روزی که راجع به لایحه‌ای که از نقطه نظر من خوشوقتم که رأی ندادم و ۲۰ هزار میلیون تومان سازمان برنامه اینجا مطرح شد ۲۰ هزار تومان یعنی از هز فقیر بندر عباس و سایرین که وزیر جنگ سابق در مسافرت‌های خود شرح زندگی آنها مردم را منعکس می‌کردند والاحضرت شاهپور غلامرضا هم تشریف بردند و دیدند و آمدند و گفتند از هر یک از این افراد هزار تومان می‌گیرند همان طور که برای بنده رقم بیست میلیون تومان رقم سر سام اوری است برای آنها هم هزار تومان هم رقم سر سام آوری است جناب آقای محدث زاده شما دیگران را متهم کردید که آمدند نشستند و حفظمصالح مملکت را نکردند شاید هم حق با شما باشد در مراجعت به کرمان جواب موکلین خود را چی خواهید داد مالیاتی را پرداخت می‌کنید چگونه خرج می‌شود و طبق قانون اساسی که برای من و شما تکلیف معین کرده طبق قسمی که اینجا یاد کردیم و طبق فرمان شاهنشاهی که برای شما خواندم چکونه در امر خرج و دخل مملکت نظارت کردید جنا ب آقای منصور نخست وزیر محبوب در جواب من فرمودند که این اموری نیست که در صلاحیت هر کس باشد این را برنامه ریزان و طراحان خارجی و طرار ان داخلی و چه و جه باید تنظیم بکند من می‌گویم غیر از اینست برای شما فرمایشات شاهنشاه را می‌خوانم «مامسئول مستقیم و منحصربفرد ترقیات و پیشرفتهای کشور خویش هستیم یعنی سرنوشت ما بدست خودماست و برای من مایه خرسندی است که می‌بینیم متخصصین فنی خارجی از این نکته آگاهند و میدانند که هر دستور و امری در کشور ما صادر می‌شود منحصراً و بدون هیچ استثناء حق ما است و بهیچ مقامی جز خود ما تعلق ندارد» و این فرمان شاهنشاه است و این دستوری است که بشما داده‌اند در امر نظارت در دخل و خرج ما به بیست هزار میلیون تومان این مملکت چه نظارتی کردیم جناب آقای دکتر مصباح زاده بفرموده جناب حبیبی اکثراً تشریف ندارند ریاست محترم کمیسیون برنامه بودند منتظر بودم که تشریف بیاورند و بمن بفرمایند شما بتشخیص مجلس کمیسیون برنامه که نه ماهش قبل از مجلس گذشت و نه ماه دیگرش هم اکنون گذشته چه عملی کرده‌اند؟ و چه گزارشی می‌دهند تاما هم بازگو کنیم برای ملت خودمان جناب آقای ریگی دوست عزیز من فرمودند هر ساعت مجلس بیست هزار تومان خرج دارد من وارد باین حساب نیستم قطعاً درست حساب کردند شما که برای معافیت گمرک یک فولکس واگن یک ساعت در اینجا صحبت می‌کنید که بیش از قیمت خود فولکس واگن است برای ۲۰ هزار میلیون تومان خیلی وسعت نظر پیدا کردید که وقت صرف نکردید خیلی آقائی می‌خواهد ولی دوره اینگونه آقائی و خانیها مربوط بدوره گذشته است قبول نکنید و بدانید اگر انقلاب شاه و ملت که بالاخره بصورت تغییر نوع نمایندگان منجر شد و شما بنمایندگی ملت اینجا نشستند همان رویه و با کما شرمندگی بدتر از همان رویه مشهود شود ملت سرخورده می‌شود و این من و شما هستیم که این انقلاب را اگر آنچنان که باید عمل نکنیم مسئولیم و خدشه دار کردیم این جا است که می‌بینید آیا جا دارد روی تعصب حزبی حزب مردم یا حزب میلیون در چنین مطالبی که خیلی بالاتر از اینها است ما سرلجاج در پیش گیریم نه بخدا بوحدانیت حق قسم از صمیم قلب آرزومندم که شما موفق بشوید از صمیم قب آرزومندم وقتی جناب آقای منصور فرمودید موفق می‌شویم که موفق بشوید جناب آقای منصور امروز همه کس میداند که آن ایام دسته بندیهای مجلس که خودتان اشاره فرمودید گذشته نخست وزیر را نه من می‌آورم نه نمایندگان شخص شاهنشاه تشخیص می‌دهند و می‌آورند و پس این عرایض بنده هم برای تضعیف دولت شما نیست برای امکان توفیق شما است و من دوست شما هستم بخداوندی خدا (احسنت) اما کارها باین بی ترتیبی هم که ما تصور می‌کنیم نیست بالاخره کارها یک صورتی هم دارد در امر کارمندان دولت اگر صرفه جوئی نشده در ارجاع وظایف صرفه جوئی شده سالها سازمان برنامه با این ۲۰ هزار میلیون تومان خودش طرح می‌کند خودش مناقصه می‌دهد و خودش نظارت می‌کند و خودش پرداخت می‌کند دیوان محاسبات را هم خلاص کرد خودش مفاصا می‌دهد آیا معنای نظارت در دخل و خرج مملکت همین است پس من اشتباه می‌کنم شاید مدعیان این امر کسان و پشتیبانهائی داشته باشند ولی من میدانم بمصداق کفاره شرابخوریهای بی حساب هشیار بمجلس مستان نشستن است بالاخره ملت ایران از بالا خدا و از پائین شاهنشاهی دارد و باین اوضاع نامطلوب جریان کارها خاتمه خواهد داد اگر آقایان گزارش کمیسیون خدمتشان باشد ممن خیلی متشکر می‌شوم باز بکنند و یک مرور مختصری بکنند (مهندس صائبی پنج دقیقه دیگر می‌شود چهارشنبه) شما از دولت یاد بگیرید و تا سه بعد از نصف شب در خدمت ادامه بدهید و چون این جزء ساعتهائی است که برخلاف گفته جناب آقای ریگی دیگر بیست هزار تومان خرجش نمی‌شود موافقت بفرمائید ادامه داشته باشد (ریگی ـ خرج مجلس بجای خودش باقی است) اگر در خانه هم خوابیده بودید خرج مجلس ثابت بود (دکتر معتمد وزیری ـ اگر واقعاً لازم میدانید مطالب را بفرمائید) در صفحه ۷ مخبر کمیسیون بودجه تبصره ۴ گزارش می‌دهد تبصره ۴ (بوزارت دارائی اجازه داده می‌شود نسبت بخرید قندشکر و غله و مواد دخانیه و چای و پرداخت هزینه‌های حمل و نقل و انبارداری و بهای گونی وسایر هزینه‌های بانکی و گمرکی مربوط علاوه بر اعتبارات منظور در بودجه مصوب اقدام و در حدود احتیاجات از بانک مرکزی ایران اعتبار لازم را تحصیل و ظرف سال مالی ۱۳۴۳ نسبت بواریز آن اصلا و فرعاً اقدام نماید اسناد هزینه‌های مربوط باجرای این تبصره بر طبق مقررات مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.

وزارت دارائی مجاز است در صورتیکه مقتضی تشخیص دهد خریدوفروش و حمل و نقل و سایر عملیات مربوط بتوزیع غله مورد احتیاج را بدون رعایت تشریفات مناقصه و مزایده انجام دهد در امر غله من با شما موافقم هر امری هم بفرمائید در حدود همان سیر کردن شکم مردم که همان دستور شاهنشاه است حرفی نیست جناب آقای موقر امیدوارم در یکی از صبحهائی که شما را می‌بینم از موکلین خود در خوزستان خبرهای خوش بمن بدهید درهر حال چقدر باشهامت تر و صحیح تر بود که موضوع قندوشکر که بصورت معمائی درآمده هم هست و هم نیست هم اداره دارد و هم منحل شده و هم بودجه دارد و هم وام می‌گیرد و هکذا قاطی نمی‌کردید بهرحال بودجه‌ای در اینجا پیش بینی شده و اگر آمدیم این اداره بلا تکلیف آنقدر از بانک قرض کرد و نتوانست پس بدهد و یک دولتی بود که شجاعت شما را نداشت و ماده و تبصره را ننویسد که تمام پرداختهای غیر مجاز واریز بشود بانک چه خواهد کرد؟ هیأت مقننه ایکه این لایحه را تصویب می‌کنند بعقیده من مسئول این امر است (صحیح است) یک معما من از مهندسین استدعا می‌کنم حل بفرمایند.

(تبصره ۵ ـ کلیه اعتبارات پیش بینی شده در مواد ۴۸ و ۴۹ و ۵۰ و ۵۱ بودجه‌های تفصیلی سال ۱۳۴۳) آقایان حزب ایران نوینی‌ها بیائید با هم صمیمی باشیم اگر بودجه تفصیلی سال ۴۳ را گرفته‌اید چرا به ما نمی‌دهید من از جناب آقای رئیس مجلس جویا می‌شوم که چرا یک عده از نمایندگان مطلع باشند و یک عده دیگر مطلع نباشند اگر داده نشده ما چطور چیزی را تصویب می‌کنیم که از اصلش خبر تداریم (کلیه اعتبارات پیش بینی شده در مواد ۴۸ و ۴۹ و ۵۰ و ۵۱ بودجه‌های تفصیلی سال ۴۳) شاید در این مواد اعدام رامبد باشد و دولت‌ها هم خیلی خوشحال باشند ولی بنده راضی نباشم رأی بدهیم و اینکه قید شده در صورتی قابل مصرف است که طرح مربوطه به تأیید هیأت عالی برنامه رسیده باشد. معمای دوم گویا جناب آقای دکتر جهانشاهی این مسائل دو مجهوله جبرمال دوره دوم متوسطه است و عده‌ای از نمایندگان افتخار این را دارند که از بین مردم آمده‌اند باید قانون اساسی محترم باشد بنابراین آیا هیأت عالی برنامه روی قانون صوب مجلس باید صحه بگذارد توجه بفرمائید چطور شد کار دنیا وارونه شد بالاخره یا باید مجلس در سازمان یا سازمان در مجلس کنترلی داشته باشد حالا رسیدیم که هیأت عالی بر نامه رسیدگی می‌کند بنده به این گونه احترام قوانین تبریک می‌گویم اینها است که عدم امنیت به وجود می‌آورند و سرمایه به گردش در نمی‌افتد به همین مناسبت هم برای تبصره ۴ و هم تبصره ۵ پیشنهادی است که تقدیم مقام ریاست می‌کنم (تقدیم شد) خیلی من متشکر می‌شوم صفحه ۸ تبصره ۷ را با هم قرائت می‌کنیم. (یکی از نمایندگان ـ بلند می‌گوید) تبصره ۷ ـ دیون بلا محل وزارتخانه‌ها و موسسات دولتی (که قطعاً شرکت‌های وابسته به دولت بیشترش اینها هستند که بلا محل خرج کردند و چگونه خرج کردند بهتر از من می دانید) مندرج در بودجه سال ۱۳۴۳ پس از تأیید وزارت دارائی (از جناب وزیر دارائی این عمل قوه مقننه را قبول کردند تشکر می‌کنم) و تصویب کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی با رعایت مقررات قابل پرداخت است. (نخست وزیر ـ چه عیبی دارد) جناب آقای منصور چرا نباید یک دولتی بگوید که فلان خرج بی محل از طرف فلان مأمور نا مواظب بوده احترا به قانون که تمام مردم هم می دانند که قانون فقط برای الصاق اخطاریه هائی که محل گیرند گانشان معلوم نیست، نیست برای وزراء هم هست آمدیم این وزیر را تعقیب کنیم چرا وزرائی که مسئولیت مشترک داشتند تعقیب نمی‌کنید باید این حرفها در گوش آقایان باشد که ممکن است از ما مردمان بهتر پیدا بشود که این مطالب را اجرا بکنند و اما من استدعا می‌کنم که تبصره ۸ را بخوانم «وزارت دارائی مکلف است آن قسمت از وامها» (قراچورلو ـ کسانی که طلب کار هستند از دولت مقصر نیستند) دولت بودجه‌ای دارد برای هر خرج محلی دار چطور بلا محل می‌شود (نخست وزیر ـ وسط سال وقتی دولت یک حکومتی پیدا کرد که هیچ پیش بینی نشده تکیفش چیست ؟) قربان دهن شما رسیدیم سر یکی از مطالب باز مطالب خیلی شیرین در دستگاه دولت مأموریت دولت لیست را آخر ماه امضاء می‌کند و حقوقش را می‌گیرد خرج دادرسی هم ندارد جزء اقدامات خوب خودش می داند مزاحمت مردم و طرح دعوی و تملک اموال غیر و اعتراضات به ثبت‌های زارعین را تیمسار سپهبد ریاحی کجا تشریف دارند (یکی از نمایندگان ـ معاونشان اینجا تشریف دارند) از این لغت خارجی معذرت می‌خواهم ولیکن شاید بعضیها بهتر درک کنند «آن سرسی» همین طور صف را بگیرند از اولی تا آخری یکی یک کباب دکان در وسط بازار فلان ده دارند بنام جنگل اعتراض می‌دهند ولی البته جنگل اساسی دولتی را خود مأمور کمک کرده و بایک متنفذ محلی بنام او ثبت دادند همه اینها را به ثبت می‌دهند آن وقت جناب آقای کشاورزی سابق آقای دکتر آمو زگار خود اقرار می کگنند سنگی است دیوانه‌ای به چاه انداخته و بایستی قانون انجام شود در اینجا برای آت بیوه زنی که به سختی زندگی می‌کند نان بچه‌هایش را می‌دهد به دو تا اطاق بازار دهکده اش اعتراض شده سیر قانونی تا انجام نشود رفع اعتراض نمی‌توان کرد و اگر هم در بانک کشاورزی هم دوست و همکار عزیز جناب آقای ادیب سمیعی هم باشند به جرم این که این پرونده ثبت اعتراض دارد پول به او نمی‌توانند بدهند تا پرونده طی طریق بکند همچنانکه جناب آقای دکتر عاملی با گذشت این بیست، سی سال از آن مقام ابتدائی به این مقام فعلی رسیدند آن پرونده هم باید طی طریق بکند و روزی نوه آن پیرزن را بیاورند و بگویند دولت بر علیه تو محاکمه‌ای داشت اما بد که نیست هیچ بد نیست چون یک عده بنام مشاورین حقوقی وزارتخانه‌ها پول می‌گیرند آن هم حسابی و بالاخره در مطلبی که محقق است دولت محکوم می‌شود جناب اقای منصور باید به ناچار آن سبوی ریخته دیگران را یک ج. وری به قالب قانون در آورند اما در این مورد هم یک نکته نمونه در تبصره هشتم وزارت دارائی مکلف است آن قسمت از وامهای دریافتی متأسفم که هی صحبت وام به میان می‌آید این وام مهم نیست (وامهای دریافتی تا آخر سال ۱۳۴۰ دستگاههای دولتی از محل تنخواه گردان خزانه دار یکل که امکان تأمین آن از محل ب. دجه وزارت خانه و یا مؤسسه استفاده کننده نبوده است واریز نماید) خاطرتان هست گویا از سال ۴۰ و قدری قل از آن بوده که مجلس تشکیل نمی‌شود و تصویب نامه‌های قطاری ۶۰۰ تا مربوط به همان ایام است که ظاهراً برای چنذ کار فوری وزراء به دلخواه خودشان و با مسئولیت مشترک (هم اکنون چند نفر آنها در کابینه حضرتعالی شرکت دارند) این تصویب نامه‌های بسیار زیاد را تصویب کردند و من به مناسبت این جمله که جناب آقای رئیس فرمودند خیلی از ایشان متشکرم فرمودند اکثر آنها بسیار مبتذل بوده بهر حال اگر خرج مورد نیازی بود خودشان تصویب می‌کردند و در این امر شباهتی به سازمان برنامه پیدا کرده بودند و تأمین اعتبار می‌کردند تأمین اعتبار نکردند ولی بی محل خرج کردند و از محل تنخواه گردان وزارت دارائی قرض کردند جناب اقای نیری جنابعالی که عضو دارائی هستید تصور نمی‌کنید غیر قانونی است؟ اگر محلی داشته باشد باید اسناد آن از محل مربوط واریز شود و اگر محلی نداشته باشد جناب آقای دکتر رهنوردی شبیه اینستکه وقتی من برای اجاره محل کار خودم به صندوقدار دستور پرداخت می‌دهم و می‌گویم از محل پرداخت اجاره بپردازند وقتی از بابت کاری که بدستگاه من مربوط است پولی می‌گیرد صندوق بصورت محل درآم مربوطه وارد می‌کند اما اگر دوستی آمد و از خزانه غیب خواست که از بنده صد تومان بگیرد و بصندوقدار بگویم صد تومان بدهید می‌گوید بچه حسابی بگذارم محل ندارم آنوقت یادداشت بنده روی احترام به امضای من صندوقدار صد تومان را می‌پردازد ولی قابل واریز در حساب شرکت نیست و اگر موجوی صندوق دویست تومان نشان بدهد صد تومان پول است و صد تومان یادداشت من که بی محل به دوست پرداخت شده این ماده حاکی از آنست که می‌خواستند خرجهای اینگونه را یکبارگی واریز کنند وخرج بی محل آن را تجویز نمایند و تجاوز به قانون را تصدیق نمایند و انشاءالله هم دولتهای بعدی روی اصول سوابق سنواتی تکرار نمایند واقعاً از قیافه‌ها خجل هستم (نخست وزیر ـ استفاده می‌کنم) برای اینکه آنچه که شبهای دیگر در هیأت دولت انجام می‌دهید و می‌شنوید کارهائی است مطابق مرام خودتان و آنچه که اینجا می‌شنوید مخالف اما تبصره دیگری داریم که بنده در این تبصره‌ها چون بموقع خود مطرح خواهد شد و شاید موقعیتی باشد که پس از چند ساعت شنیدن صدای ناگوار خود همکاران را خسته کرده باشم در موقع دیگر مطرح می‌کنم و همچنان این تبصره‌ها و یادداشتها را می‌گذارم و می‌گذرم و در موقع خودش طرح خواهم کرد ولی صحبت از مطالب بزرگ زیاد کردم حالا بیائیم سرمطالب خیلی کوچک که خسته کننده نباشند یک تبصره‌ای اینجا راجع به تمبر هست اینجا اشاره شد و بنده تکرار نمی‌کنم فقط یک شرحی را اینجا می‌خوانم که گوش بدهید «خبرگزاری پارس ـ در نمایشگاه بین المللی تمبرهای پستی که در کراچی تشکیل شده است ایران برنده مدال طلا گردید غرفه ایران در این نمایشگاه که با تمثال شاهنشاه و شهبانو و پرچم‌های ایران تزئین یافته بود تاکنون بیش از شش هزار نفر از غرفه تمبرهای پستی ایرانی دیدن کردند (وزارت دارائی همان وزارت بسیار پروسعت نظر در خرج این نامه‌ای است که از وزیز پست و تلگراف دریافت می‌کند) باین مضمون وزارت دارائی چون اهتمام و کوشش آقای مدیر عامل چاپخانه دولتی ایران و سایر متصدیان در بهبود وضع چند تمبر بالاخص تمبر یادگاری سدسفیدرود در خور تقدیر است خواهشمند است دستور فرمائید مراتب قدر دانی این وزارت را به سازمان مزبور ابلاغ نمایند آیا پاداش خوب کار کردن و تشویق کارمندان همین است که بعد از این عمل ما بگذاریم تمبرمان را در صورت لزوم در خارج تهیه کنندد شاید من اشتباه می‌کنم (دکتر الموتی ـ نظرتان کاملاً صحیح است) (نخست وزیر ـ این استثنائی است غیر از تمبرهای دیگر است) بطوریکه ملاحظه میفرمائید بنده مراعات همکاران عزیز ده صفحه ده صفحه یادداشتهایم را کنار می‌گذارم ولی مطالب گفتنی زیاد است (مهندس صائبی ـ ۲۰ صفحه ۲۰ صفحه کنار بگذارید) بنده از همه تبصره‌ها گذشتم حالا بیائیم سرشاه بیت بودجه صفحه ۱۵ را باز بفرمائید در وسط صفحه که درآمدها هست سهم سازمان برنامه از عواید نفت ۲۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون ریال هم وامهای خارجی موجود چهار میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال متفرقه ۶۰۰ میلیون جمع این سه رقم که البته یک رقم کوچکش چهار میلیارد و پانصد میلیون ریالی خود وام است و فرق ندارد که امروز گرفتیم یا فردا خواهیم گرفت از این اصل بگذریم که گرفته شده است و تمام است ولی جمع برنامه که ۴۰ میلیارد است وقتی ۲۶ میلیارد تأمین است و بقیه بصور مختلف و جملات متفاوت عناوین عجیب و غریب همه وام است شاید تز جدیدی در اقتصاد پیدا شده که وام را جزء دارائی باید حساب کرد من از این مطلب اطلاعی ندارم ولی اگر وام چیزی است که باید پس بدهیم و یم چیزی هم رویش بگذاریم و پس بدهیم پس موجود نیست باید بگیرند پس کسر است و کسر بودجه است (دکتر معتمدوزیری ـ جزء درآمد است) جناب آقای دکتر رشتی بتاسب محبت جنابعالی مثالی یادم آمد هم ولایتیهای بنده و جناب سرتیپ پور مثالی دارند می‌گویند شخصی صد تومان بدهکار بود طلبکار مراجعه کرد و نداد و بالاخره با مأمور فشار آورد آنوقت بدهکار گفت خیلی خو قبضت را بیاور قبض را گرفت و خواند و گفت معتبر است بعد گرفت و پاره کرد و گفت حالا خیالت راحت شد طلبکار گفت چطور؟ گفت تا بحال صد تومان از من طلب داشتی حالا این حساب پاک شد فقط دیگر صد تومان تو پیش من است معلوم شد که بعد از اینکه رسیدگی بحساب شد و قبض را پاره کرد گفت که دیگر طلب تو تمام شد اما دوستانه صد تومان تو پیش من است مفهوم اینکه وام را بگذاریم جزء موجودی همان است که شاید بخواهیم قبضش را پاره بکنیم و بگوئیم نمی‌دهیم ولی اگر باید پس بدهیم پس وام است و کسری است بنده با کمال اختصار عرض می‌کنم در این بودجه سه قسمت دیده می‌شود یکی هزینه عادی یکی سازمان برنامه یکی مؤسسات وابسته بدولت عادی که بودجه تفصیلی ندارد گذشتیم بودجه سازمان برنامه را هم که دیدید بشما هیچ مربوط نیست مؤسسات وابسته بدولت هم که خیلی مترقی هستند و بصورت بازرگانی دخلا و خرجاً عمل می‌کنند وقتی ما باینجا رسیدیم بنده شرمندگیم بیشتر شد این ۴ـ ۵ ساعت موردی که اصلا ربطی بشما نداشت چرا ۶ ساعت صحبت شد پنج میلیارد تومان هزینه عادی البته بحث خیلی زیادی دارد که ۵ میلیارد تومان عادی برای وزارتخانه‌های ما با بودجه ما چه بار سنگینی بر دوش ملت است ولی در هر حال یک کلیاتی است و بودجه تفصیلی ندارد و یک چیزهائی است که بنده بعداً عرض می‌کنم بودجه برنامه را عرض کردم که گفتند بشما مربوط نیست آن را طراحان باید بدانند (نخست وزیر ـ تصویب کردید) تشکر می‌کنم که پاداش را دادید آقای نخست وزیر فرمودند که تصویب کردید جناب آقای منصور اگر نزاکت خانوادگی شما نبود هر نخست وزیر دیگری حق داشت پس از تصویب این بودجه بیاید در پشت تریبون و در کمال صراحت و حقیقت به رأی دهندگان بگوید دیگر با شما کاری ندارم و از مجلس برود (احسنت) (نخست وزیر ـ این را نفرمائید آقای رامبد) برای اینکه نمونه اش را همین حالا فرمودید آنموقع فرمودید که بودجه می‌آید در آن صحبت می‌کنید و بعداً مجال هست توضیح می‌دهید ولی تا خواستم اشاره‌ای بکنم پاداش رأی دهندگان را اعلام فرمودید که تصویب کرده‌اید جناب آقای منصور نمی‌خواهیم در اینجا از این وظیفه‌ای که تصور شده که حتی صورت آن در مجلس خوانده نشد (یکی از نمایندگان ـ توضیح داده شد قانع شدند) بنده نمی‌توانم چنین ۲۰ هزار میلیون تومان را تصویب بکنم هیأت محترم اکثریت رأی دادند و مسئولیت یا پاداشش نصیب خود آقایان است (نخست وزیر ـ انشاءالله عملیات دولت پاداش خوبی خواهد بود) دو رقم شبیه ما در اینجا داریم یکی پالایشگاه تهران است و دیگری وامهای خارجی موجود البته با هم هیچ ارتباطی ندارند من میدانم ولی از لحاظ شباهت رقم آیا واقعاً تا هنوز تکلیف نفت قم معین نشده و بمصداق چاه را نکنده منار را دزدیدند این خرج لازم است؟ (نخست وزیر ـ این اصلاً به آن مربوط نیست) آیا پالایشگاههای آبادان با ظرفیت تمام کار می‌کند؟ در هر حال اگر جنابعالی معتقدید و آقای ریگی باین معتقدند پاداش و وبال هر دو متعلق بشماست (نخست وزیر ـ خدمت خیلی زیادی است اگر این پالایشگاه ساخته نشود دو سال دیگر باید نفت جیره بندی شود) جناب آقای دکتر عاملی برای جنابعالی خبر خوشی ندارم در همین لایحه ۲۰ هزار میلیون تومانی که با تجزیه و تحلیلی که اینجا شد و معلوم شد یکی از عوامل لازمی که دولت باید توجه بکند احقاق حق خصوصی اشخاص است یک دینار هم نه بشما می‌دهند و نه بمردمی که در این قسمت سهیم هستند درباره احقاق حق آنها نیست ولیکن البته همه جا روشن می‌شود اینرا مطمئن باشید در صفحه ۱۹ رقمی بچشم می‌خورد مالیاتهای مستقیم ۷۳۰ میلیون تومان همه اش مفهوم مالیات مستقیم را تصور نفرمائید از درآمد است نه نیست قسمتی هم مالیات بر اموال است اگر این را از لحاظ مالیاتی تعریف کنیم درست است که آنهم مستقیم است ولیکن از لحاظ پرداخت کننده متفاوت است و کسی که حقوق می‌گیرد مالیات می‌پردازد یا کسی که اجاره خانه می‌گیرد و از آن مبلغی می‌پردازد تصور می‌کنم که اندکی فرق داشته باشد جناب آقای دکتر یگانه بهر حال ۷۳۰ میلیون تومان بر اساس درآمد مردم پیش بینی شده اگر این عدد صحیح باشد و اگر نرخ مالیات بردرآمد را هم دهدرصد بگیریم مفهوم این امر آن خواهد شد که فقط چهار درصد یعنی یک بیست و پنجم بودجه ما از مالیات بردرآمد تأمین می‌شود چهار درصد یعنی ۹۶ درصد دیگر را یا از ملتی که متوجه نیست اینقدر می‌گیریم یا از طریق دیگر یا از طریق وامی که می‌گیرید و هکذا از فروش نفت و سایر چیزهای دیگر تأمین می‌شود بهمین حساب یادداشتی کرده‌ام که برای اطلاع نمایندگان محترم می‌خوانم اگر ۶۰۰ میلیون تومان از قرار ۱۰% مالیات بردرآمد حساب شده باشد پس درآمد کل ملی ۶ هزار میلیون تومان تشخیص داده شده و اگر از قرار ۵ درصد در نظر بگیریم ۱۲ میلیون تومان یعنی سرانه ۲۲ میلیون نفر جمعیت ایران درآمد سرانه ۳۰۰ تومان الی ۶۰۰ تومان است و با ۱۴۰ میلیارد ریال خرجی که می‌کنیم یعنی هر فرد ایرانی ۷۰۰ تومان می‌پردازد.

(یکی از نمایندگان معافیت‌ها را حساب نمی‌کنید) بنده قبول دارم معافیتهائی دارد ولی چه خوب شد یادآوری فرمودید از حزب ایران نوین عزیز استدعا می‌کنم توجه بمعافیت‌های کسانی که درآمدشان از ۵۰۰، ۶۰۰، ۷۰۰، ۸۰۰ تومان کمتر است بکنید زندگی و خرج را همه میدانید و این درآمد برای دولت طبق رقمی که هست چیز قابل توجهی نیست ولی برای کسی که ۸۰۰ تومان و ۸ سرعائله دارد خیلی مؤثر است البته بودجه نویسان به من جواب خواهند داد که این همه را از مردم نمی‌گیرند نفت است وام است و درآمدهای دیگر است ولی آیا معتقد هستید که اینها هم متعلق بمردم است باشاره عرض می‌کنم و می‌گذرم درآمد دولت از ارث نمودار کلی (دکتر معتمد وزیری ـ درآمد برارث؟) معذرت می‌خواهم مالیات برارث نمودار کاملی از حسن جریان است رقم مالیات برارث نشان می‌دهد که مالیاتها درست وصول نمی‌شود (حاذقی ـ جناب آقای رئیس اجازه بفرمائید بقیه مطالب در جلسه فردا گفته شود) بنده یکربع دیگر بیشتر تصدیع نمی‌دهم و شما را خلاص می‌کنم جناب آقای حاذقی دو مطلب هم شما بشنوید و از حسن جریان کارها مطلع شوید که گفتنی‌های زیادی دارم درباره جنگل‌های وسیع ایران که این سرمایه جاودانی و این معادن روی زمین ولی همانطور که عرض کردم در این بودجه‌ای که تصویب میفرمائید ۱۳ میلیون هم دستی می‌دهید یعنی اگر ما اصلا جنگل نداشتیم ۱۳ میلیون تومان نمی‌دادیم لبته جواب داده می‌شود که نگهداری می‌کنند ولی من و جناب مهندس صائبی میدانیم که چگونه حفاظت می‌شود (مهندس صائبی ۱۴۰ میلیون باید بدهند چیزی نیست) ضمناً منهدس زارعی که جناب آقای معاون تشریف دارید خیلی تعلیم خوبی برای کشاورزان می‌دهد دو میلیون وششصد هزار تومان خرج می‌کنند ۲۶۵ هزار تومان در می‌آورید اگر تمام کشاورزان ما موفق شوند چنین بکنند که مملکت بهشت خواهد شد (مهندس صائبی ـ اینها بررسی است بررسی خرج دارد جنبه انتفاعی ندارد) بله بله متوجه هستم و یک قسمت خیلی مهمتری در مورد معادن ایران بگذریم از جریان معادن ایران که آمدند طرحها ریختند و متصدیان با بازنشستگی خودشان طرح‌ها را بردند و خود عمل کردند و خرج آن برگردن ملت ماند و ایشان میلیاردر شدند اما ما از لحاظ معادن فقط نفع نداریم متوجه باشید در امر معدن یک میلیون ۹۵۰ هزار تومان درمی آوریم عیبی ندارد یک میلیون ۹۵۰ هزار تومان هم خرج می‌کنیم اصلا نه خانی بود و نه خربوزه‌ای یعنی تمام معادن ایران که برروی آن نشسته‌ایم از برکت حسن جریان اداره معادن و صنایع کشوراگر نمی‌داشتیم راحت تر بودیم اما برای صادرات تشویق می‌کنیم یک چیزی هم می‌دهیم به صادر کننده درهرحال بودجه شما جناب آقای منصور تصویب می‌شود (صحیح است) نه صحیح هم نیست شما اگر رأی ندهید تصویب نمی‌شود دست شما است (مهندس عطائی ـ شما آنجا هستید اگر ما را قانع کنید بافکار شما رأی می‌دهیم) من هم امیدوارم همینطور باشد که فرمودید ولی من بافکار خود شما اعتقاد دارم اگر خصوصی بمن گفتید معتقدید رأی می‌دهم جناب آقای منصور این وامها بصورت قانونی بوده یا نبوده نمیدانم به وجدان دکتر عاملی و دکتر یگانه‌ها که تنظیم کردند بستگی دارد و واگذار می‌کنیم به رأی دهندگان در هر حال بمن مربوط نیست ولی چون شما مرد اقتصادی هستید عرض می‌کنم بیائید توجهی بفرمائید که به صورت دادن جنس باسم وام و یک برد و فرع حساب کردن نباشد ولی اگر باطنش را بخواهید حاضرند فرع را هم نگیرند فقط بصورت ظاهر فرعی رویش کشیده‌اند توجهی بفرمائید تا آنچه می‌شود به نفع مردم قدم بردارید من یک نکته در برنامه شما دیدم که تنها نکته مورد تقدیس و احترام من است و خیلی تبریک می‌گویم و باسربلندی این را می‌خوانم که وام‌های بلا عوض دیناری وجود ندارد ملت ایران دست تکدی هیچ وقت بروی کسی دراز نکرده بود و بهتر است آنهائی که اجناسشان رابا استفاده از موقعیت می‌فروشند بدانند که اکثراً محبت یک طرفه است تصور می‌کنم آقایان که در آمریکا تحصیل کرده‌اند باین اصطلاح آشنا هستند می‌گویند «ناسیونال امر جنسی» یعنی این یک فاجعه ملی است بشریت حکم می‌کرد ما تقاضا نمی‌کنیم بشریت حکم می‌کرد همچنانکه سیل و زلزله می‌آید وکمک می‌شود سوخت سرما خشکسالی هم که حکمفرما شد کسانیکه خود را دوست ما می‌دانستند گر چه ما قبول نمی‌کردیم ولی آنها باید عنوان می‌کردند بهر حال گندم بنرخ خوبی هم فروخته شد خوشوقتم پول می‌دهیم میخریم ولی سعی بفرمائید که از این وامها امکان استردادش را داشته باشید تصور می‌کنم با آنچه که در مورد مأمورین دولت عرض کردم و دشمنان زیاد و ناراضی‌های کافی برای خود تراشیدم حتی عنوان استخدام جدید هم شنونده را ناراحت می‌کند من بی اطلاع نیستم شما مقصر نیستید آیا صحیح است که متجاوز از ۱۰ الی ۲۰ هزار استخدام غیر قانونی در مدتی که استخدام ممنوع بود انجام گرفته باشد آیا صحیح است که باکارهای خلاف که دیگران کردند جنابعالی لایحه بودجه خودتان را با آن مخدوش کنید (نخست وزیر ـ ما ثابت می‌کنیم ما دروغ نمی گوئیم با حقیقت باید احتیاجات مملکت را تأمین کنیم تظاهر بی ربط نباید کرد) انشاءالله این حقیقت بشما هم روشن بشود که کارمندان زیاد هستند کارمند جدید اگر لازم باشد معادل آن چیزی است که اخراج می‌کنید ولی ایکاش نمی‌کردید (یکی از نمایندگان ـ کارگر فنی کم است) (دکتر رهنوردی ـ پزشکیار کم است) (دکتر معتمد وزیری ـ فقط وزارت کشور برای کادر بخشداران استخدام می‌کند) البته مطلب بودجه طبعاً به کلمه تفریغ بودجه خاتمه پیدا می‌کند که آنهم یک افسانه‌ای است شبیه افسانه انجمن شهر تهران و بداستان میسپاریم خودتان بدانید عرایض بنده باآنچه حذف کردم در مورد بودجه خوشوقت باشید که در شرف خاتمه است (احسنت) تشکر می‌کنم احسنت بشما که تحمل کردید و گوش دادید بنده دو مورد را از دولت مصرانه تقاضا دارم تظاهر هم نکنید که ما داریم می‌کنیم اگر می‌کنید خیلی خوب ولی تکرار می‌کنم سعی کنید به قانون احترام بگذارید در مجلس طرفداران صمیمی بسیار دارید هر چه آوردید و شما مصلحت دیدید آن‌ها مصلحت خود می دانند احتیاجی به دور زدن از قانون نیست مبنائی نگذارید هر چقدر نفع داشته باشد خدای نکرده سنت شدنش خطرناک تر است من برای خاتمه این فصل (قرا چورلو ـ فصل چندم است) هم می‌خوانم «حکومت مشروطه و مقام سلطنت از نیاکان بما رسیده هست این مقام مرکز تجمع و آخرین پناهگاه مردم بوده (صحیح است) ومرجع تعدیل است اگر مادر ادوار گذشته و سنوات اخیر توانسته‌ایم بر مشکلات غالب آمده و پایداری نمائیم علت همان ثبات و دوام حکومت مشروطه بوده» (صحیح است) آن عرض من کوچک و این فرمایشات شاه بزرگ کسانیکه به کار بی عیب کردن معتقدند به نقادی و انتقاد نیز معتقدند و برای حفظ مشروطه که بدان اشاره شد حداقل لزوم دو حزب گوشزد شده و من از تمام کسانیکه در راه اعتلای حزب ایران نوین کوشش می‌کنند در عین تجلیل مقام خود آنها استدعای صمیمانه دارم که بگذارند مردم ایران به حزب اصیل اعتقاد پیدا بکنند یعنی به اصالت حزب سازی اعتقاد پیدا کنند من با خوش بینی از استقبالهائی که استاندارها و رئیس شهربانیها تهیه می‌کنند تا بمیزانی که مردم باستقبال جنابان علم و اقبال می‌آمدند و عکس برمی داشتند برسد نمی‌نگرم و شایدهمان عکس‌ها باشد که با استفاده از هنر عکاسی عکس آقای منصور را می‌گذارند شخصاً موافق نیستم (خانم تربیت ـ اینطور نیست احساسات شاه پرستی و احساسات ملت است نه این که عکاس‌ها مونتاژ بکنند احساسات وطن پرستی است) خیلی خوشوقتم که روشنم کردید ولی می‌ترسم اشتباه کنید انشاءالله شما دوام زیادی بیاورید اگر فقط منظور راه انداختن این جماعات باشد استانداران و شهردارها باز این نوع کار اصیل می‌کنند «مفهوم دمکراسی همان اظهار عقیده و تشکیل جمعیت‌ها است که بآنها اعتقاد داشته باشند» چه بهتر که فرمانداران قبل از انتصاب اعتقاد داشته باشند» نه بعد از انتصاب بروند «یا بعبارت دیگر تشکیل احزاب سیاسی است در ممالک دیگر دنیا پس از تجربیات بسیار زیاد می‌بینیم آنجاهائی که از دمکراسی کامل برخوردارند اغلب بیش از دو حزب بزرگ ندارند که در خدمت به مملکت با هم مسابقه می‌گذارند گاهی این حزب سرکار است گاهی حزب دیگر اگر مردم از طرز کار این حزب راضی باشند در انتخابات بهش رأی می‌دهند و نمایندگانش را بمجلس می‌فرستند و اگر جلب رضایت کامل نکرده باشد حزب دیگر مورد توجه واقع می‌شود و سرکار می‌آید مملکت ما هم در آینده همینطور خواهد شد» با اشاره‌ای که کردم هیچ کس انتظار این را نداشته باشد که کسی در فکر این باشد که خدای نکرده حکومت شما مدت کوتاهی داشته باشد ولی آرزوی آنرا دارم که با توجه بمسائل بسیار زیادی که بنده فقط قطره‌ای از آن را عرض کردم و جنابعالی که درمقام بالائی هستید خیلی مسائل دیگر را نیز می‌بینید اهم مطلب جلب اعتقاد واقعی است باید جلب رضایت و اعتماد بفرمائید (صحیح است) بنده معتقدم سکوت قبرستانی ملت‌ها یا سکون قبل از طوفان است یا آرامش قبل از مرگ و چون ملت ما نه علاقمند به وجود طوفان است و نه حاضر برای مرگ این است که امیدوار هستم این تریبون برای اظهار عقیده آزاد مردان چون شاه پرستانی که آمدند و گفتند دوام و بقاء داشته باشد و دولت هم به حکومت قانون احترام بگذارد بنده چون در عرایضم از فرمایشات شاهنشاه زیاد استفاده کردم و امیدوارم این شاگردان مدارس که چندی نخواهد گذشت که بوزارت خواهند رسید احتیاجی به تذکار و تجدید نداشته باشند و این مسائل در همان مدرسه آویزه گوش آنها گردد بنببراین برای آنکه جوانان ما آشنائی کامل بطرز فکر و خدمات شاهنشاه خود داشته باشند و هم چنین به وظایف اجتماعی خود آشنائی بیشتری پیدا کنند پیشنهادی است از طرف حزب مردم تقدیم مجلس می‌شود که فرمایشات و سخنان شاهنشاه جزو برنامه‌های رسمی وزارت فرهنگ در دوره دبیرستان قرار بگیرد تا آن اخلاقی را که من عرض کردم اگر شما درست نکنید این فرمایشات درست بکند (احسنت)

رئیس ـ آقای رامبد بیانات جنابعالی تمام شد؟

رامبد ـ فقط یک کلمه و تشکر از حوصله هیأت دولت و تمام سروران بزرگواران و همکاران عزیزم دارم که عرایض بنده را گر چه شاید خیلی مقبول بعضی‌ها نبود بسمع و یا قبول پذیرفتند و یا لااقل سکوت فرمودند تشکر می‌کنم (احسنت).

رئیس ـ با اجازه خانمها و آقایان جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده امروز ساعت هشت صبح خواهد بود.

(پنجاه دقیقه بعد از نیمه شب جلسه ختم گردید)

رئیس مجلس شورای ملی ـ مهندس عبدالله ریاضی.