مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ شهریور ۱۳۲۶ نشست ۱۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پانزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ شهریور ۱۳۲۶ نشست ۱۶

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: متن قوانین - تصویب‌نامه‌ها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آیین‌نامه‌ها - بخش‌نامه‌ها - آگهی‌های رسمی

شماره تلفن: ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶ - ۵۴۴۸

سال سوم - شماره ۷۵۱

مدیر سید محمد هاشمی

۴شنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۶

دوره پانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۴۹۷

مذاکرات مجلس شورای ملی

بقیه جلسه ۱۶

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۲۲ شهریور ۱۳۲۶ بقیه نشست ۱۶

فهرست مطالب:

۱- بیانات آقای رئیس دایرباظهار تاسف و تسلیت از فوت مرحوم سید احمد بهبهانی ویک دقیقه سکوت.
۲- پیشنهاد جمعی از نمایندگان راجع بارجاع گزارش ساختمان پنجهزار خانه بکمیسیون دارائی و بودجه
۳- معرفی هیئت دولت آقای احمد قوام وتقدیم برنامه دولت.
۴- بقیه مذاکرات راجع بانتخابات لاهیجان واعتبارنامه آقای ارسنجانی.

مجلس چهل دقیقه پیش از ظهر بعنوان بعد از تنفس بریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

- بیانات آقای رئیس دایرباظهار تاسف و تسلیت از فوت مرحوم سید احمد بهبهانی و یک دقیقه سکوت

۱- بیانات آقای رئیس دایرباظهار تاسف و تسلیت از فوت مرحوم سید احمد بهبهانی ویک دقیقه سکوت.

رئیس- جلسه قبل بعنوان تنفس ختم شد صورت جلسه امروز نداریم.

بطوریکه خاطر آقایان نمایندگان محترم مستحضر شده است دیروز آقای میرسید احمد بهبهانی نماینده سابق تهران، دوست وهمکار دیرین ما در اثر کسالت متمادی دار فانیرا بدرود گفت وقلوب عموم دوستان خود را جریحه‌دار ساخت (صحیح است) مرحوم میرسید احمد بهبهانی فرزند مرحوم مغفور آیة الله آقا سید عبدالله بهبهانی و برادر حضرت آیةالله آقای آقامیرسید محمد عمر خودرا مانند پدر بزرگوار خود در خدمت باسلام و مشروطیت وآزادی ایران صرف نمود.

(صحیح است) مرحوم بهبهانی نه دوره بسمت نمایندگی مجلس شورای ملی از طرف اهالی پایتخت انتخاب و در تمام این ادوار بوظایف اجتماعی و نمایندگی وخدمت بملت اشتغال داشت (صحیح است) متاسفانه دراواخر دوره گذشته بواسطه کسالت مزاج از کارهای اجتماعی کناره‌گیری نمود و بالاخره پس از یکسال ونیم بیماری دیروز دعوت حق را اجابت گفت.

این ضایعه عظیم را با کمال تاسف وتاثر از طرف عموم نمایندگان محترم وشخص خود بخانواده جلیل بهبهانی بخصوص حضرت آیة الله آقای بهبهانی و آقای آقامیرسید علی بهبهانی نماینده محترم و فرزندان آن مرحوم تسلیت میگوییم (صحیح است) واز خداوند متعال مسئلت مینمایم روح پرفتوح آن مرحوم را قرین رحمت و احسان فرماید. (انشاءالله.صحیح است) و بپاس احترام آن مرحوم قیام ویکدقیقه سکوت میشود.

(در اینموقع حضار قیام ویک دقیقه سکوت نمودند).

رئیس- آقای اورنگ فرمایشی داشتید راجع بهمین موضوع؟

اورنگ – اگر اجازه میفرمایید.

رئیس- بفرمایید.

اورنگ – بنده توانایی جسارت را ندارم ولی واجباتی در زندگانیها پیش میآید که انسان با نداشتن توانائی اجبار پیدا میکند، اجبار وجدانی، که عرایضی را بعرض برساند رفاه در بین امم شرایطی دارد که اگر آن شرایط دربین یک اجتماعی موجود شد آن ملت و آن اجتماع را وافق میتوان گفت و اگر آن شرایط موجود نباشد این اسم مصداق پیدانمیکند و روا نیست.

یکی از شرایط مهم رفاه حفظ کردن و پاس واحترام گذاردن بمردمانی است که خادم آن اجتماعند، اجتماع وقتی بباد آورد و احترام کرد و بحافظه روزگار سپرد خدمت خادمین خودرا چنین اجتماعی استحقاق پیدا میکند که مردم این اجتماع را اجتماع راقیه بنامند.

در مجلس ایران در دو هفته گذشته اتفاقی در این مملکت واقع شد که مجلس اظهار تاثر کرد و حق داشت اظهار تاثر کند (صحیح است) و باعتقاد شخص من بواسطه کمی مجال ونداشتن وقت آن تاثر شایسته‌ای که در مزاج افراد بود ظهور پیدا نکرد یعنی هر فردی از افراد آنقدر متاثر بود که حتی از ادای این وظیفه بواسطه شدت تاثر بازماند گاه اتفاق میافتد که انسان در یک واقعه‌ای چنان مبهوت و متاثر است که حتی ناله از یادش میرود فغان کردن از یاد انسان میرود وافرادی که مصائب را درجه بندی کرده اند میگویند مصائب سه درجه است درجه اولش که کم است اهمیتش گریه میآورد. انسان در مقابل مصائب گریان میشود. این مصائب کم است درجه دویمش که مصائب بیشتر میشود انسان مبهوت میشود. حیران میشود. متحیر میماند از این درجه که مصیبت بالا گرفت و مصیبتی سخت‌تر پیدا شد که الهی برای هیچ امتی وملتی پیدا نشود در انسانی خنده میآورد بترسید وپناه ببریم بخداوند که اینطور مصیبت نبینیم. در دو سه هفته قبل باعتقاد من همه متحیر بودند، جز این بود که در واقعه مرحوم پیرنیا مؤتمن الملک همه حیران بودند، آن حیرت نمیگذارد اظهار تاثر بکنیم. اظهار تاسف بکنیم و من خیلی میل داشتم موقعی بدست من بیاید که من یک پنج کلمه ای تاثر خودم را بعرض برسانم. حرف از حرف خیزد در جهان.

مرحوم حسین پیرنا برادر مرحوم حسن پیرنیا مشیرالدوله پسران مرحوم میرزانصرالله خان مشیرالدوله بودند این را همه بدانند پدر بزرگوار ایها مردی بسیار نیک وخوب بود ولی این دو برادر دو کار در عمرشان کردند در ضمن دو هزار کار دیگر که قیمت آن دو کار در نظر من آنقدر بزرگ وعظیم است که جا دارد انسان تالیف یک کتابی بکند. اولا موضوع مشیرالدوله. بعد از هزار سال که از زمان ابوالقاسم فردوسی گذشت بر ایران یک نگاه اجمالی کرد و پس از این نگاه اجمالی چندین سال دنبال آن نگاه فکر کرد. فردوسی در هزار سال قبل از امسال وقتی رشد پیدا کرد ملاحظه کرد که ملت ایران، نژاد ایران بطوری روزگار اینها را منقلب کرده که عما قریب اینها محو میشوند. چطور؟ صفحات تاریخ را ملاحظه بفرمایید که پادشاهی از ایران. ترک زبان واز نژاد ترک بپادشاهی ترک‌نژاد در ترکستان این دو ترک نژاد وقتی بیکدگیر کاغذ مینویسند هر دو بعربی مینویسند در متن تاریخ بیهقی ملاحظه فرموده اید اینمعنی را که غلبه دو بیگانه بود بر این کشور. این مردم رفته رفته نژاد و حقیقت خود را از دست میدادند. نمیخواهم مثل بزنم که الان موجود هستند در عالم مللی که اینها نژادی دارند و تاریخی دارند و همه چیز یادشان رفته. من از مثل زدن امساک میکنم متعمداً، فردوسی که قیام کرد آن وضعیت را دید آمد خاطرات گذشته این ملت را گرفت این یک نکته ایست که علما بحث زیادی کرده‌اند که ملت را بچه اجتماعی میشود اسم گذارد بالاخره باین معنی رسیدند که به خاطرات مشترک که داشته باشند. این خاطرات مشترک را فردوسی گرفت به بهتررین زبانها در بهترین قالبها ریخت. کار آن ایرانی را که وقتی کاغذ بخان خانان ترکستان مینوشت بعربی مینوشت طوری برگردانید که تا این ساعتی که من مشغول صحبت در اینجا هستم در یکی از دربارهای خارج این مملکت لسان علمی و لسان محترمشان فارسی است. این عمل را فردوسی کرد و خود فردوسی متوجه این معنی هست میگوید: بسی رنج بردم دراین سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی. این آن خدمتی است که از فردوسی قیمت ندارد. سر ایرانیان مرو را متنی است که این کرده را در جهان جفت نیست. این عمل فردوسی این عظمت را برای فردوسی بازآورده. بعد از هزار سال این مردم تحولی برایشان پیش آمد نمیخواهم در این موضوع زیاد بحث کرده باشم همه آقایان بخوبی مستحضرید وضعیت این امت بجائی رسید که نزدیک بود فراموش کنند و آن کتاب را هم افسانه بپندارند.

مرحوم پیرنیا مشیرالدوله ازراه تحقیق، از راه دقت برای این ملت همان معنی رازنده کرد عملا که دیگر قابل شک و گمان نباشد و خودش بمن فرمود و البته بهمه آقایانیکه با ایشان معاشرت داشته اند همین را فرموده اند که من ۲۲ سال در این مجلس فکر کردم چه بکنم که این چادر ملیت ما طنابهایش بیک میخهایی بسته شود و آن میها بزمینهایی کوفته شود که این چادر برپا بماند بالاخره نظرم بر اینجا مقرر شد ورسید که باید گذشته این امت وملت و اجتماع را من مخصوصا روی کاغذ بیاورم و ازهزار صفت عالی که مرحوم مشیرالدوله داشت بدانید والبته میدانید که این حقیقت است که: این کرده را در جهان جفت نیست. این را باید ما قدر بشناسیم، باید بگویم. شناختن تنهای قدر هم کافی نیست.

باید تذکر بدهیم به خودمان و به ابناء زمان خودمان که این صفت خوب یعنی متذکر بودن خدمت خادمین جزء غریزه اجتماع ما بشود مرحوم حسین پیرنیا از وقتی در این اجتماع رشد پیدا کرد ملاحظه کرد که دراین اجتماع خیلی از صفات و اخلاق اسمش هم نزدیک است از توی کتابها ورافتد عملش که ورافتاده. راست گفتن، دنبال راست بودن، با ظلم مقابله کردن، از کار خطا حذر ردن، بکار صواب رغبت کردن، این مبانی در اجتماع ایرانی نزدیک است بربیفتد، مردم واقعا ممکن است باورشان نشود که راحتی هم درعالم هست، صداقتی هم در عالم هست استقامتی هم در مقابل راست گفتن هست، و ممکن است که یک آدم از غرض شخصیش برای اصلاح اجتماع بگذرد. صرفنظر بکند این افسانه شده بنظر مردم. مردم سفیه میدانند کسی را که برای منفعت شخصی خودش پافشاری نکند و بلکه منفعت اجتماع را مقدم بدارد بر منفعت خود همچو آدمی را سفیه میگویند. در محاوره‌ها و مجالس دو دقیقه راست بگوییم و راست بشنویم دیگر مثل خودمان میشویم مثل عمرمان میشویم (صحیح است) در اجتماعات دیده‌اید همه آقایان نقل میکنند که بخانه فلان آدم رفتیم خره هر چه راست توی دلش بود گفت، این در محاوره‌ها وارد شده. در مذاکرات در مجلس وارد شده است. یا یک آدمی ممکن است مرتکب یک امر خلاف قانونی بشود ولو این عدم ارتکاب بضررش باشد اینرا محال میدانیم راست بگوید.

مؤتمن الملک قیام کرد واین اخلاق را عملا بما نشان داد در مدت ۳۰ سال، ۴۰ سال که میشود آدمی‌زاد کارش بجائی برسد که اگر بهش بگویند ما شما را انتخاب کردیم از تهران بگوید من سنم به ۷۰ سال رسیده و من قبول نمیکنم و عملا بگوید اینرا یعنی راست بگوید اما عمل کند، درست بگوید اما عمل کند، وصی بشود اما عمل کند یک الگوی کامل برای عمل واخلاق فاضله این شخص مؤتمن الملک بود.

مؤتمن الملک قیمتش از این راه است که روی مرز قانون وحق و عدالت قیام کرد و وارد این مرز شد و تا پایان عمر این مرز را پیمود (صحیح است) قیمتش از این راه است، این معنی را ما مردم که خودمان را اسم گذراده ایم ابناء اینزمان این را باید آنقدر بگوییم وآنقدر تکرار کرده باشیم، بخودمان تلقین کرده باشیم که این قسمت این خصیصه در ما ذاتی بشود مثل غریزه بشود یعنی ما یک مردیرا که این مقدار جهد و مجاهده کرده است در راه اثبات اخلاق خوب وخودش را الگو و انگاره اخلاق خوب قرار داده همیشه از او ذکر کنیم تا دیگران تشویق بشوند واین خود رویه را تهذیب کنند. برای این بخودمان تلقین کنیم که یک ادمی که میبیند از یکمرد عالیقدر و فاضل الاخلاقی این مقدار یک جماعتی وامتی قدرشناسی میکنند در او هم شوقی پیدا میشود که او هم این رویه را اعمال بکند. در عالم یا خلق یا پول یا جنس، مال‌التجاره فرق نمیکند عرضه و تقاضا دارد، اگر عرضه وتقاضا باشد برای هر خلقی یا برای هر مال التجاره آن مال التجاره رامردم وارد میکنندو آن جنس را میگیرند. اگر در یک اجتماعی دروغگو وارد شد واحترامش بیش از راستگو باشد مردم بدروغگویی راغب میشوند چون عرضه هست و تقاضا، وقتیکه یک احترامی در اجتماع پیدا شد برای ملکات فاضله وبالعکس یک تنفری پیدا شد برای ملکات خبیثه طبعا هر کسی میخواهد دلش در اجتماع محترم باشد طبعا راغب میشود بعمل خوب و خلق خوب وخوی خوب وفضیلت شایسته. اینهم راجع بمرحوم مؤتمن الملک که مجال تنگ است (صحیح است) و تأسف داریم از اینکه مجال هم تنگ است و اما راجع بمرحوم میرسید احمد بهبهانی.

مرحوم میرسید احمد بهبهانی و آقای آقامیرسید محمدبهبهانی فرزندان مرحوم آقای آیةالله آقا سیدعبدالله بهبهانی نوه مرحوم آقا سید اسمعیل مجتهد بهبهانی پدر و پسر هر دو مجتهد بودندومرحوم آقامیرزا سید محمد سنگلجی این دو ملا تنها در ملا نبودند برای ما قیمت این دو آدم قیمت دو مجتهد نیست. اضافه دارد. اینها در موقع خطیر، حالا معما حل شده است. آسان شده است و بدست ماها افتاده است. یکوقتی این حرفها زدنش خون آدم ریخته میشد بهرحال عرض میکنم که مرحوم آقا سید عبدالله ومرحوم آقا سید محمد قیام کردند در یک شب تاریک ظلمانی دراین مملکت و خطرات عجیب بر خود تحمل کرده واین وضعیت را بوجود اوردند حالا بدست ما افتاده، ما چه بکنیم این یک حرف علیحده ایست و از بحث امروز من خارج است. مرحوم آقاسیدعبدالله بر ما حق دارد. بمشروطیت ما حق دارد (صحیح است) اواول مبارزه کرده است با ظلم، ‌او اول مبارزه کرده است با استبداد، او اول دراین راه رنج فراوان دیده اگر بخواهیم رنجهایی که او دیده برای شما وصف کنم حقیقتا متأثر میشوید. از این پارک امین الدوله از این پارک آقایان، او و آقا میرزا سید محمد را سه مرتبه پای برهنه تن بی قبا دو پیرمرد ۸۵ ساله را تا باغشاء که الان مرکز نظام است پیاده با چیزهاییکه نمیخواهم ذکر کرده باشم، میل ندارم بگویم، بردندو آنها تحمل کردند. مرحوم آقا سید عبدالله را یکسال و چیز بالا بردند بکرمانشاه حبس کردند. اینها تحمل شداید کردند تا روز خوش را بما رساندند.

این مرحوم آقا میرزا سید احمد در همان سفر مهاجرت با حبس با تبعید همراه پدرش بود قدم بقدم مرحوم آقا میرزا سید عبدالله را همین آقای آقا سید محمد موافقت و مرافقت کرد، ۹ دوره که در مجلس شورای ملی بود بشهادت آقایانی که در آنوقت در مجلس تشریف داشتند آقای سردار معظم حاضر تشریف دارند و دیگر رفقا. آنمرحوم یک قدم برخلاف اصل برنمیداشت. (صحیح است) و همیشه مراقب بود که ببیند اگر قانون بهش تخطی میشد میگفت آبروی ما نریزید و بآبروی ما صدمه نزنید اینمرد اینطور مراقب کار وحرکات واخلاق خودش بود دیروز این آدم برحمت خدا واصل شد تاسف است. حقیقة تاسف است، ‌واقعا تاسف است (صحیح است) چقدر تاسف است بهر حال آقا سید احمد مرد. همه ماها میمیریم. هیچ کس زنده نمیماند سعی کنید با نام نیک بمیرید که اگر مردید متاثر بشوند نه خوشحال این یک قیمتی است که انسان خودش باید والور جان خودش، قیمت جان خودش را صد میلیارد تعیین میکند و یک آدمی سه شاهی، سه شاهی، باور کنید که قیمتمان در اقداماتمان است و وقتی این قیمت معین میشود که ما میرویم ودیگران قیمت میکنند. زد مهر بر این ایوان حالا که اینطور است. خنک آنکه با دانش و داد رفت. مجال هم ندارم وحق مطلب هم ادا نمیشود.

(نمایندگان: احسنت، احسنت)

- پیشنهاد جمعی از نمایندگان راجع بارجاع گزارش ساختمان پنجهزار خانه بکمیسیون دارائی وبودجه

۲- پیشنهاد جمعی از نمایندگان راجع بارجاع گزارش ساختمان پنجهزار خانه بکمیسیون دارائی و بودجه

رئیس- طرحی در دوره پیش بمجلس شورای ملی داده شده بود که بکمیسیون بودجه ودارائی رجوع بشود راجع بساختن ۵ هزار خانه (صحیح است) و گزارش آنهم بمجلس آمد حالا ده نفراز نمایندگان بموجب ماده ۲۳ آئین نامه تقاضا کرده اند قرائت میشود و بکمیسیون بودجه و دارائی احاله میشود.

(پیشنهاد مزبور از طرف آقای فولادوند بشرح زیر قرائت گردید.)

ساحت محترم مجلس شورای ملی۰ باستناد ماده ۲۳ آئین نامه داخلی مجلس شورای ملی امضاء کنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که گزارش کمیسیونهای بودجه ودارائی مصوب ۱۳ اسفند ماه ۱۳۲۴ شماره ۲۵۰۰ دوره ۱۴ قانونگذاری راجع بساختمان پنجهزار باب خانه مجددا بکمیسیونهای دارائی و بودجه احاله شود تا گزارش آن تهیه وبرای تصویب بعرض مجلس شورای ملی برسد.

دکتر عبدالله معظمی، ‌نبوی، دکتر بقائی، ‌ غلامحسین رحیمیان، رفیع، دکتر شفق، دکتر طبا، عبدالرحمن فرامرزی، محمدذوالفقاری، برزین، دکتر راجی، ‌ مهندس رضوی.

رئیس- بکمیسیون بودجه ودارائی فرستاده میشود. آقای نخست وزیر.

- معرفی هیئت دولت آقای احمد قوام وتقدیم برنامه دولت

۳- معرفی هیئت دولت آقای احمد قوام وتقدیم برنامه دولت.

نخست وزیر- خاطر آقایان نمایندگان مستحضر است که در تاریخ هشتم بهمن ماه ۱۳۲۴ ماموریت تشکیل دولت و قبول مسئولیت بمنظور رفع مشکلات بزرگی که در پیش بود از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاهی باینجانب پیشنهاد شد و فقط برای اطاعت از امر وجدان و ادای وظیفه در زمانی که همه سعی داشتند شانه‌های خود را از زیر بار مسئولیت خارج کنندو ترس ووحشت ونگرانی از آینده توأم با خطر تجزیه و تهدید استقلال کشور بر همه چیز وهمه کس مستولی شده بود وافق سیاست خارجی ایران نیز روزبروز تاریکتر میشد وکمترکسی امیدوار بود که از میان آن افق تاریک راه نجاتی پیدا کرد اینجانب بامید خداوند متال و با نگاه توجهات اعلیحضرت همایون شاهنشاهی و پشتیبانی ملت ایران زمام امور را در دست گرفتم وبمیدان حوادث شتافتم. لازم بتوضیح نمیدانم که وضع مملکت از داخل و خارج در آن ایام چه بود. آقایان نمایندگان محترم خود شاهد وناظر آن جریانات اسف آور بودید و بدون تردید آن مناظر وحشت انگیز و آن خاطرات تلخ را هیچگاه از یاد نخواهید برد.

از یک طرف ارتشهای دول متفق با آنکه جنگ تمام شده بود هنوز در خاک کشور ما اقامت داشتندو اشکالات ناشی از اقامت قوای خارجی در ایران که روزبروز افزون میگردید برای ملت ایران غیر قابل تحمل شده بود (صحیح است) از طرف دیگر اوضاع اقتصادی ایران بدرجه خراب وشیرازه آن از هم گسیخته بود که هر ساعت بیم مخاطراتی در این باب میرفت. مرزهای ایران تحت نظر ودر حیطه قدرت دولت مرکزی نبود هر کس هر چه میخواست میبرد وهر چه میل داشت با هر کیفیت و وضعی وارد بازارهای کشور میکرد. بازارهای ایران یک بورس سیاهیرا برای سیاستهای اقتصادی دیگران تشکیل میداد که درآن بازیهای خطرناک ثروت ملت ایران مورد برد و باخت بود. ذخایر ارزی کشور مخصوصا با پرداخت متجاوز از ده میلیون دلار بابت کالاهای مربوط براه آهن رو بنقصان میرفت – فقر و گرسنگی مردم توأم با ترس و وحشت ونگرانی دائم از اتفاقات ممکن الوقوع یک حالت بهت آوری بمردم مملکت داده بود واین حیرت‌زدگی حتی درمیان رجال کشور کاملا محسوس بود. در نتیجه اوضاع پنجساله بعد از شهریور ۱۳۲۰ افکار انقلابی زمینه مستعدی برای پرورش خود یافته ودر سرتاسر کشور فعالیتهای خطرناکی برای ایجاد هرج ومرج وحتی برای تجزیه خاک ایران بعمل میآمد (صحیح است) یکعده ماجراجو در آذربایجان وکردستان عملا نغمه استقلال و تجزیه طلبی ساز کرده و هر گونه روابط خود را با مرکز مملکت انکار مینمودند. (صحیح است) در گیلان و مازندران نیز مقدمات الحاق این دو منطقه بآذربایجان فراهم میشد و در سایر نقاط نیز عمال ماجراجویان مشغول تبلیغ و تحریک بودند در همین هنگام که یکدسته آشوب‌طلب در شمال ایران قصد تجزیه آذربایجانرا داشتند در جنوب ایران وقایعی روی میداد که کمتر موجب نگرانی نبود وآن قیام جمعیت سعادت خوزستان ونغمه تجزیه طلبان آنها بود. (صحیح است) از جهت خارجی روابط ما با دولت دوست و همسایه بزرگ شمالی بتاریکترین مراحل خود رسیده بود ودولت اتحاد جماهیر شوروی عملا روابط خود را با ما قطع کرده ونماینده رسمی خودرا از طهران فراخوانده بود.

این بود یک منظره کوچکی از اوضاع مملکت که مجلس چهاردهم در بهمن ماه ۱۳۲۴ مسئولیت اداره آنرا باینجانب تفویض کرد و با آنکه احتیاج باستراحت مرا تشویق میکرد که مانند سایر رجال ایران رویه بیطرفی در پیش گیرم و بخیرو شر مملکت کار نداشته باشم معذلک خلاف وجدان ومروت دیدم که در آن موقع سخت در صدد استراحت برآیم وچون نگرانی شدید ملت ایران را از لحاظ آینده کاملا میدانستم برای نجات وطن از خطر تجزیه و اضمحال بفرمان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی زمام امور مملکت را در دست گرفتم و با جرأت و تهوری که حسن وظیفه شناسی ایجاب مینمود بدون اندک تزلزل و با اراده محکم بکار مشغول شدم و اطمینان داشتم که اراده قوی برمشکلات هر اندازه بزرگ وخطیر باشد غلبه خواهد کرد بخصوص که این نیرو در راه نجات مملکت و ملت صرف شود. (صحیح است) مجلس چهاردهم که خود موجب یک قسمت از بحرانها شده بود بآخر رسید و مجال نیافت شاهد زحمات شبانه‌روز من باشد ودر مواجهه با مشکلات و مصائب کمک و همکاری کند.

جریان حوادث و پیش‌آمدهای بعد که همه آقایان ازکم وکیف آن اطلاع دارید متاسفانه طوری شد که برخلاف میل و آرزوی اعلیحضرت همایون شاهنشاهی و دولت اینجانب انتخابات دوره پانزدهم بتعویق افتاده و مملکت مدت چندین ماه از داشتن مجلس شورای ملی که مرکز ثقل قانونی کشور است محروم ماند زیرا شروع انتخابات با آن محیطی که همه آقایان بیان دارند بمنزله تکمیل اضمحلال ایران محسوب میشد و بهمین جهت بود کسانیکه در خواب شیرین تجزیه مملکت غوطه ور بودند اصرار و ابرام زیادی داشتند که انتخابات در آن محیط ترور و وحشت انجام شود. و اگر چنان شده بود امروز معلوم نبودچه کسانی روی این صندلیها نشسته بودند و کشور ستمدیده ما چه سرنوشتی داشت اکنون که بحمدالله مجلس شورای ملی را خالی از آن محیط وحشت انگیز آماده کار میبینم از اظهار مسرت نمیتوانم خودداری کنم. خداوند متعال ما را یاری کرد تا از اینهمه مخاطرات حیرت انگیز عبور کردیم و استقلال وطن عزیزمان ایرانرا نجات بخشیدیم.

گرچه گزارش اقدامات نوزده ماه زمامداری من بطور تفصیل و بتدریج در موقع خود باستحضار نمایندگان محترم خواهد رسید ولی لازم میدانم به اختصار موفقیتهایی که بدست آمده است گوشزد + آقایان نمایندگان سازم و مفتخرم مملکتی را که در نوزده ماه پیش با چنان وضع آشفته تحویل گرفتم امروز با وضعی که قابل مقایسه با آن روز نیست تحویل مجلس شورای ملی نمایم (صحیح است) در زمینه سیاست خارجی با در نظر گرفتن تیرگی مناسبات میان ایران ودولت همسایه ما اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین موفقیت درایجاد حسن تفاهم در روابط میان دو مملکت نصیب کشور شد واین پیشرفت در نتیجه مسافرت اینجانب بمسکو و مذاکره مفصل با زمامداران دولت متفق ودولت شمالی حاصل گردید.

ارتشهای متفق بر اثر مذاکرات و رفع سوء تفاهمات کشور عزیز ما را تخلیه کردند و یک محظور بزرگ از سر راه دولت وملت ایران برداشته شد و باید گفت این دومین موفقیت کشور در مسائل خارجی بوده است از نظر سائل داخلی قوای تامینه کشور که بر اثر تبلیغات سوء ماجراجویان مورد تخفیف و اهانت قرار گفته ونفوذ و قدرت خود را ظاهرا از دست داده بود تجدید حیات کرد و در اندک مدتی به تمام نقاط مختلف کشور غیر از منطقه آذربایجان و کردستان مسلط شد و موجب بسط اقتدار دولت و تسهیل حل معضلات داخلی مملکت گردید. اساس مالکیت که از طرف ماجراجویان مورد تهدید قرار گرفته بود و معنی و مفهوم خود را از دست داده ورعایای ساده دل فریب تبلیغات ماجراجویانه را خورده ووسیله تخریب و هرج و مرج گردیده بودند بر اثر اقدامات مجدانه و از آنجمله تعدیل سهم مالک واضافه کردن سهم رعیت احترام و استحکام خود را بازیافت. موضوع روابط کارگر و کارفرما که وسیله دائمی برای بر هم‌زدن نظم اجتماع واز کار انداختن صنایع جوان مملکت شده بود و بنام حفظ حقوق کارگر کانونهایی به وجود آمده بود که غرضشان ایجاد انقلاب و هرج ومرج بود بر اثر تقویت قانون کار ومحدود کردن کارگر و کارفرما در حدود قوانینی که برتری نسبت بمترقی ترین قوانین ممالک جهان دارد تعدیل گردید این قانون که از لحاظ نظم اجتماعی و مدافعه از حقوق کارگران بی نهایت مورد ضرورت میباشد وبه تصویب مجلس شورای ملی خواهد رسید برای بهبود وضع معیشت کارگران و احترام بحقوق آنها مفید و موثر واقع شد و نیروی عظیم کارگری مملکت را که باید مورد احترام جامعه باشد پشتیبان اصلاحات وطنپرستانه قرار داد و امروز کارگران ایران بیش از هر موقع آماده فداکاری وخدمتگزاری در راه مملکت و میهن خودمیباشند. (صحیح است)

موضوع مشکل و بغرنج آذربایجان و کردستان با تمام موانع و محظوارتی که در کار بود بحسن تدبیر وبا زحمات و فداکاریهای شبانه روزی خاتمه پذیرفت و حل این معضل که مدتی بطول انجامید تاریخچه مفصلی دارد که اکنون مجال تشریح آن نیست و نسل معاصر و آینده کشور آن را قضاوت خواهد کرد و زحمات وفداکاریهای اینجانب و کسانیرا که در راه بازگشت آذربایجان بآغوش وطن عزیز و متحمل زحمات و مصائب شده اند قدردانی خواهد کرد (صحیح است) غائله خوزستان و موضوع قیام ماجراجویان نیز در اندک مدتی پایان پذیرفت وبالاخره پس از یکسال ارتش ملی ایران موفق شد برای حراست از خاک میهن عزیز در مهمترین سرحدات کشور مستقر شود و ماجراجویان آشوب طلب که قصد تجریه ایران را داشتند آرزوی خود را بگور بردند.

استقلال اقتصادی کشور که در مدت پنجسال لفظ بی معنایی شده بود کم کم مفهوم خود را بدست آورد مرزهای کشور تحت مراقبت و پاسبانی مامورین ایرانی قرار گرفت تعرفه گمرکی که چندسال اجرا نمیشد بموقع اجرا درآمد و تجاوزات اقتصادی خاتمه پذیرفت. پرواز هواپیماهای خارجی که آخرین اثر اشغال نظامی ایران بود بکلی موقوف گردید و باین ترتیب تمام موانع استقلال واقعی مملکت از سر راه برداشته شد. انتخابات مجلس شورای ملی بلافاصله پس از رفع غائله آذربایجان بموقع اجرا درآمد و بی‌نهایت خوشوقتم از این که اظهاردارم در انتخابات دوره پانزدهم برخلاف دوره قبل کوچکترین اعمال نفوذ بیگانه راه نیافت و مجلس پانزدهم از صورت میدان مبارزه سیاستهای ناروا خارج شد (صحیح است) این موقعیتهای بزرگ که کشور عزیز ما را از صورت نامطلوب و خطر تجریه و تهدید خارج ساخت و بشکل یک کشور آزاد و متحد (چنانکه شایسته بود) درآورد آسان بدست نیامده است. (صحیح است) من برای نیل به آرزوی قلبی خود که نجات وطن عزیز بود در این مدت از تحمل هیچگونه ناملایمات و تهمت و افتراء حق شکنی و مصائب داخلی وخارجی پروا نداشتم وبا کمال بردباری و تحمل مشقات بسیار وظیفه بزرگ ملی و وجدانی خود را انجام دادم (صحیح است) و چیزیکه در تمام این مدت سخت وتاریک در مقابل این مصائب و شکنجه های روحی مرا تسلی میداد توجهات اعلیحضرت همایون شاهنشاهی بود که در تمام مسائل معضل و مهم از پشتیبانی ومساعدت دریغ نفرمودند و من ناظر وشاهد اشتیاق وآرزوی شدید ایشان برای بازگشت آذربایجان و کردستان بودم و شهادت میدهم که در راه نیل باین مقصود از هیچ نوع کمکی که بسرحد فداکاری میرسید خودداری نداشتند. (صحیح است) نطقه اتکاء دیگر من قلوب مردم حساس و وطن پرست ایران بود که در همه جا از من پشتیبانی کردند ومشوق اینجانب در تحمل مصائب بودند.

من در مقابل اهانتها و تهمتها و بدزبانیهای عناصر مغرض و منفی باف که هنگام شداید از هر طرف فرار میکنند یامخفی میشوند ووقتی که اوضاع بهمت اشخاص دیگر وفداکاری ملت ایران سرو سامانی یافت مرد میدان میشوند بحق شناسیها و محبت ملت ایران تکیه داشتم و احساسات زایدالوصف مردم باشرف و وطن‌پرست این مملکت که بوسایل مختلف ابراز میکردند برای من بهترین پاداش بود (صحیح است) من اعتراف میکنم که هیچگاه درصدسال اخیر ملت ایران تا ایندرجه عشق بمیهن ووطن پرستی و وحدت واتفاق خویش را در مقابل مصائب خارجی آشکار نکرده بود. این تجلی روح وطن پرستی دنیا را به تحسین اداشت وهمین نیروی عظیم وغیرقابل انکار ملی است که بما اطمینان میدهد که در تمام مبارزات درمیدان حیات و بقاء ملت خود فاتح و پیروز خواهیم بود (صحیح است. انشاءالله) در عین حال که مسائل خارجی ومشکلات داخلی غالب اوقات اینجانب و همکاران مرا مشغول داشته بود هیچگاه از وظایف بزرگی که نسبت بآتیه داشتم منصرف ننمود ودراینمدت برای رفع علت العلل بدبختیهای مملکت که فقر زائدالوصف اقتصادی است مطالعات واقدامات فوق العاده موثری آغاز گردید.

من معتقدم تا وقتی که ثروت ملی ما کفاف احتیاجات جامعه ایران را نکند وتا زمانی که قدرت تولیدی ما بجایی نرسد که کفاف معیشت مردم ایران را بدهد هیچ اقدامی در زمینه اصلاحات اساسی ایران میسر نخواهد بود (صحیح است) باید در درجه اول اقتصاد مملکت را از خطر انقراض نجات داد ونسل معاصر را از گرسنگی ومرگ سیاه رهایی بخشید. بسابقه همین نیت واعتقاد قطعی بود که قدمهای بزرگی برای رفع بدبختی اقتصادی ایران برداشته شد وبرای اولین بار در تاریخ ایران یک برنامه هفت ساله اقتصادی تدوین گردید اجرای این برنامه که با موازین علمی و فنی وعملی مطابقت کامل دارد وبهترین کارشناسان ایرانی و خارجی ماهها مشغول مطالعه و تنظیم آن بوده و راپورت آنرا در هشتصد صفحه که شامل ۲۴۰ طرح اقتصادی و صنعتی میشود تهیه شده است موجب رستگاری مردم ایران و محو فقر وفلاکت جامعه ما خواهد شد.

برنامه دولت احمد قوام مجلس پانزدهم شهریور ۱۳۲۶

این برنامه که مدت اجرای آن هفت سال است واگر بموقع اجرا گذاشته شود در خاتمه هفت سال بر درآمد ملی یعنی ثروت تولیدی کشور در حدود یک میلیارد و دویست و شصت میلیون تومان اضافه خواهد شد و در نتیجه اجرای آن غالب دردهای بیدرمان جامعه را علاج خواهد کرد در ضمن گزارشات جامع مخصوصی بلافاصله پس از تعیین تکلیف دولت باطلاع مجلس شورای ملی خواهد رسید.

این برنامه که شامل اصلاحات در تمام شئون اجتماعی واقتصادی کشور است بطور اجمال عبارت است از اصلاحات امور آبیاری وکشاورزی، ایجاد و اصلاح امو بهداری، اصلاحات وتوسعه فرهنگ، راه سازی واسفالت جاده ها، مرمت و ساختمان پلها. توسعه خطوط راه آهن، فرودگاهها و توسعه بنادر، مطالعات و نقشه برداری طبقات الارضی، طبقه بندی خاکها، ریزش باران وبرف، جریان آب رودخانه ها، ایجاد نیروی برق باماشین، کارخانه های هیدورالکتریک و غیره، گاز طبیعی، صنایع سیمان وقند، روغن کشی وتهیه اسدها، استخراج معادن فلز و ذغال، اینجانب عقیده دارم مجلس پانزدهم با تصویب لوایح اقتصادی ومالی واجتماعی که تقدیم میشود مبداءتاریخ تحول ملت ایران شناخته خواهد شد (صحیح است) وایران جدیدی بوجود خواهد آورد که استقلال سیاسی آن بر پایه محکم استقلال اقتصادی استوار باشد (انشاءالله) و بااحراز استقلال اقتصادی + که باید بر پایه عدالت اجتماعی قرارگیرد یک جامعه سعادتمند و متحد ویک کشور مستقل وآزاد که حقوق حاکمیت آن از هر گونه گزندی مصون ومحفوظ میباشد بوجود خواهد آورد (انشاءالله) انیجانب جز اعتلای نام ایران وعظمت کشور عزیز ورفاه و سعادت هم میهنان خویش هدف وآرزوئی ندارم و تا آنجا که توانایی من اجازه دهد از فداکاری در راه اجرای این اصلاحات فروگذار نخواهم کرد و اطمینان قطعی دارم که نمایندگان مجلس شورای ملی نیزدر تحقق این آمال با اینجانب متفق و همداستان خواهند بود و از هیچ نوع فداکاری مضایقه نخواهند کرد.

با توجه به توضیحاتی که عرض شد رؤس مسائل برنامه دولت را باستحضار مجلس شورای ملی میرسانم:

  • ۱- در روابط خارجی دوستی واصل احترام کامل متقابل با تمام دول مخصوصا با دول معظمه مراعات گردیده و در تشیید روابط حسنه وحسن تفاهم کامل با اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیای کبیر و ممالک متحده امریکا با توجه باصل مذکور سعی وکوشش لازم شده و خواهد شد.

این مطلب را باید متذکر شوم که اینجانب از بدو زمامداری خود ساعی بوده ام از هر گونه مداخله خارجی در امور داخلی مملکت جلوگیری شودواین تذکر را رسما بنمایندگان سیاسی دول داده ام و در اجرای آن نهایت مراقبت را داشته وخواهم داشت و حاجت بتوضیح نیست که دولت ایران عضو صدیق سازمان ملل متفق میباشد وبرای عضویت خودوظایفی که از این لحاظ بعهده دارد اهمیت فراوانی قائل است.

  • ۲ - سیاست اقتصادی کشور بر پایه اصلی واساسی قانون انحصار تجارت خارجی و حمایت از صنایع داخلی قرار گرفته و بجای وزارت پیشه و هنر لایحه سازمان وزارت اقتصاد ملی تهیه شده و طرحهای لازم بمنظور تنزل هزینه زندگی هر چه زودتر برای تصویب بمجلس شورای ملی تقدیم خواهد شد. تعرفه های گمرکی که براثرحضور قوای خارجی یک قسمت مهم آن موقوف‌الاجرا مانده بود اکنون بمرحله عمل و اجرا درآمده است ولی اصلاحات زیادی دراین قوانین مورد ضرورت میباشد که با رعایت مقتضیات ومصالح مملکت در مقررات آن تجدید نظر بعمل خواهد آمد و لوایح آن بمجلس شورای ملی تقدیم خواهد گردید.
  • ۳- طرح قانون کار که فصل جدیدی در زندگانی اجتماعی ما آغاز کرده برای تصویب بمجلس شورای ملی تقدیم خواهد شد ویقین است با اهمیتی که مسائل مربوط بکارگر وکار در دنیای کنونی دارد ودر ایران این مسئله مورد توجه واهمیت خاص میباشد مجلس شورای ملی دقت لازم را نسبت بآن مبذول خواهد داشت و طبقه کارگر را از حمایت قانونی خود برخوردار خواهد کرد (صحیح است)
  • ۴- برای بهبود زندگانی زارعین و کشاورزان که اکثریت تام مردم زحمت کش این مملکت را تشکیل میدهند (صحیح است) پانزده درصد اضافه از سهم مالک برای این طبقه اختصاص داده شده ویقین است از لحاظ تعدیل سیاست اجتماعی مجلس شورای ملی این توده های عظیم زحمتکش را مورد توجه وحمایت مخصوص قرار داده ونه تنها طرح قانونی پانزده درصد را بقسمی که در نقاط مختلفه کشور مقتضی داند تصویب خواهد کرد بلکه امتیازات بیشتری در حق آنها منظور خواهد داشت (صحیح است)
  • ۵- گزارش برنامه هفت ساله اقتصادی کشور و لوایح آن که متضمن تجدید نظر در سازمان اداری و اجتماعی کشور میباشد و سرفصل سعادت ایران محسوب میشود بزودی تقدیم مجلس شورای ملی خواهد شد.
  • ۶- در زمینه اصلاحات اداری و تقلیل مستخدمین که یکی از بغرنج‌ترین مسائل مملکتی شده است مطالعات کلی بعمل آمده است. بمناسبت نبودن کارهای تولیدی مخصوصا در سنوات اخیر بر تعداد مستخدمین دولت افزوده شده و بر اثر این تهاجم که تنها راه معیشت خود را در استخدام دولت تشخیص داده اند نه تنها حسن انتظام ادرای مبدل به هرج ومرج شده بلکه قسمت کلی عواید و بودجه مملکت بمصرف حقوق ومقرری رسیده ومحل اعتبارکافی برای مصارف تولیدی و مخارج ضروری مملکتی در بودجه باقی نمانده است. برای رفع این مشکل وجلوگیری از اتلاف بودجه کشور و اعاده نظم اداری لایحه قانون استخدام جدید با در نظر گرفتن شرائط واوضاع تهیه و تقدیم خواهد شد. باید درنظر داشت که امکان هر گونه تجدید نظر در استخدام مامورین دولت بمنظور تقلیل آنها جز در سایه اجرای برنامه هفت ساله و پیدا کردن کارهای مولد نه تنها طبعا مردم بکارهای آزاد خواهند پرداخت بلکه وسیله موثری برای جلوگیری از فساد اخلاق وارتشاء واختلاس و دزدی بوجود خواهد آمد.
  • ۷ - اصلاح قانون شهرداریها با در نظر گرفتن شرائط کنونی مملکت و بمنظور شرکت دادن مردم در مسئولیتهای اجتماعی واستقلال شهرداریها واداره شهرها بوسیله منتخبین خودمردم وانجمنهای شهری چنانکه در تمام مالک مترقی دنیا معمول است بمجلس شورای ملی تقدیم خواهد شد و تصور میرود اهمیت خاص چنین تصمیمی مورد تصدیق آقایان نمایندگان و تمام افراد ملت ایران میباشد (صحیح است) امر لوله کشی شهرداری تهران از مقام آرزو بمرحله اجرا درآمده و تا سه سال دیگر تهران دارای آب تصفیه شده خواهد بود و تدریجا در سایر شهرهای بزرگ ایران نیز نقشه لوله کشی اجرا خواهد شد.
  • ۸ - موضوع مسکن مورد توجه خاص دولت قرار گرفته وچون آنرا یکی از مسائل اساسی زندگانی مردم میداند وتاثیر آن در هزینه زندگانی غیرقابل انکار است دولت با ایجاد چهارصدخانه کوچک و ارزان قیمت اولین قدم را برای تامین مسکن مردم شهر تهران برداشته وامیدواری کامل حاصل است که بکمک مجلس شورای ملی در تکمیل آن در تهران و سایر شهرهای ایران بوسیله بانک رهنی و مؤسسات دیگر منازل ارزان قیمت ساخته ودر دسترس مردم گذاشته شود وموضوع مهم مسکن سر و صورتی در ایران پیدا کند.
  • ۹ - لازم بتذکر نیست که قوانین موجوده ایران در شئون مختلف زندگانی قضائی و اجتماعی و اقتصادی دارای نواقص فراوان بوده و احتیاج کامل به تجدید نظر داردوحتی وضع قوانین جدیدی نیز در شئون مذکور مورد لزوم وضرورت میباشد وچون با لوایح قوانین مذکور پس از مطالعات کافی انشاء وتنقیح شده و بمجلس شورای ملی تقدیم گردد لذا طرح قانونی شورای دولتی باین منظور وبرای تشکیل محکمه عالی اداری بزودی تقدیم مجلس خواهد شد.
  • ۱۰- نظر باینکه انجمنهای ایالتی و ولایتی درتمام شهرستانها بایدتشکیل شود در قانون سابق تجدید نظر شده و قانون جدیدی طبق مقتضیات روز واحتیاجات فعلی بمجلس تقدیم خواهد شد.

تصور میرود محتاج بتوضیح نیست که در صورت پشتیبانی مجلس شورای ملی و تهیه موجبات اجرای برنامه‌های دقیق اصلاحی و اقتصادی میتوان اطمینان داشت که طبیعة یک زندگانی نوین از هر جهت برای ملت ایران پدیدار شده و مجلس پانزدهم این افتخار را خواهد داشت که پایه‌های ایران جدید را براساس استقلال اقتصادی قرار داده است (انشاءالله) چون اینجانب خود را موظف میدانم ترازنامه دوره زمامداری خود را در مدت نوزده ماه اخیر باطلاع ملت ایران برسانم تقاضا دارم هر چه زودتر تکلیف دولت را تعیین فرمایند تا دولت بتواند گزارشات مفصل خود را راجع بمسائل مهم کشور و لوایح قانونی مذکور در مواد برنامه تقدیم مجلس شورای ملی نماید.

همانطوری که هنگام معرفی دولت خود در تاریخ هشتم بهمن ماه ۱۳۲۴ تذکر داده ام ملت ایران از حرف خسته شده وعمل میخواهد (صحیح است) و تاکید میکنم که دراین مدت باین اصل وفادار بوده و تقاضای ملت ایران را در مسائل بسیار مهم برآورده‌ام و توأم با برقراری وضع عادی وامنیت در کشور و رفع مشکلات پیچیده سیاست خارجی و قضایای داخلی واهتمام کافی درحفظ حاکمیت ایران برنامه های علمی وعملی بمنظور تامین سعادت و ترقی آینده مملکت تهیه دیده وامیدوارم که با پشتیبانی صمیمانه مجلس شورای ملی نقشه های مزبور بموقع اجرا وعمل درآید.

- کابینه احمد قوام

اینک آقایان وزیران را بمجلس شورای ملی معرفی می‌نمایم:

  1. - آقای جم - وزیر جنگ
  2. - آقای علی اصغر حکمت - وزیر مشاور
  3. - آقای منصورالسلطنه عدل(غائب)
  4. - آقای موسی نوری‌اسفندیاری - وزیر امورخارجه
  5. - آقای هژیر - وزیر دارائی
  6. - آقای دکتر صدیق - وزیر فرهنگ
  7. - آقای دکتر سجادی - وزیر پیشه وهنر که بعد تبدیل خواهد شد بوزارت اقتصاد ملی و لایحه قانونی بمجلس شورای ملی تقدیم خواهد شد.
  8. - آقای دکتر اقبال - وزیر بهداری.
  9. - آقای احمدحسین عدل - وزیر کشاورزی
  10. - آقای فروهر - وزیر راه
  11. - آقای جوادبوشهری - وزیر پست وتلگراف وزیر دادگستری بعدا معرفی خواهد شد.
  • وزارت کشور بعهده خود اینجانب خواهد بود (نمایندگان: مبارک است انشاءالله)

رئیس- برنامه دولت چاپ وبین نمایندگان توزیع می‌شود روز جلسه مطرح و مورد بحث ومذاکره قرار خواهد گرفت (صحیح است، صحیح است) پیشنهادی برای ختم جلسه رسیده.

(فرامرزی: مخالفم با ختم جلسه) آقای اورنگ بفرمایید.

اورنگ – برای این که یک ربع از ظهر گذشته در جلسه گذشته هم صحبت کردند و حالا هم دو سه ساعت صحبت دارند و صبح همه آقایان رفتید تشییع جنازه کرده‌اید همه خسته و کوفته‌اید (صحیح است) موافقت کنید در جلسه آتیه سر وقت می‌آییم مینشینیم صحبتهامان را می‌کنیم اصرار نداریم که الان بنشینیم این چه اصراری است (صحیح است)

رئیس- آقای فرامرزی.

اورنگ توضیح ندارد توضیح حالت خستگی همه.

فرامرزی- عرض کنم بنده مخالف با ختم جلسه برای این بود که مجلس تازه تشکیل شده وخیلی کارها است که باید انجام بدهد و نکرده‌است (صحیح است) یا باید وارد برنامه شد و برنامه را انجام داد و تمام کرد یا صحبتهایی کرد وبنده عرایضی دارم وچقدر خوب است که جناب اشرف هم تشریف داشته باشند این عرایض را عرض کنم مثلا می‌خواهم راجع بانتخابات بوشهر عرض کنم که چرا چندین ماه‌است انتخابات بوشهر عقب افتاده‌است سؤال کرده‌ام از دولت ودولت جواب داده (مسعود ثابتی: این مال ختم جلسه‌است).

رئیس- این ذکر دلیل است ذکر دلیل می‌کند که چرا مجلس باید ادامه داشته باشد.

فرامرزی- دلیل موضوع مخالفتم حقایقی هست که باید گفته شود (صحیح است) اگر می‌خواهید حقایق گفته نشود دولت هست کار خودش را می‌کند وقت مجلس را هم نگیریم، اگر مجلس برای این است که حرف زده نشود وحقایق گفته نشود باسم این که مذاکرات کافی است و باسم اینکه مطرح نیست و باسامی دیگری جلو حرف مردم را بگیرند (بعضی از نمایندگان: بفرمایید) بنده سئوال کردم از جناب آقای رئیس که چرا انتخابات بوشهر شروع نمی‌شود وایشان هم از دولت سئوال فرمودند ودولت هم جواب داده که در آن جا امنیه، ژاندارمری و امنیت نیست (بعضی از نمایندگان: اینطور نیست) خیلی معذرت می‌خواهم از آقایان قشقائی، در فارس یک نهضتی شد که عاملش آقایان قشقائی بودند (خسرو قشقائی: همه فارس بود آقا) کسانی هم بفرموده جنابعالی همه فارس بنفع آقایان دخالت کردند، امروز آقایان قشقائی هر ۳ نفرشان وکیل شدند جای دیگری که تابع ایشان بودندانتخابات آنجا را شروع نمی‌کنند باسم اینکه آنجا امنیت نیست (یک نفر از نمایندگان: نمی‌گذارند) اولا این حرف دروغ است روزی که سرابندی با ستون رفت ببوشهر سروان پورحمزه بعنوان ریاست امنیه رفته در بوشهر والان هم در بوشهر است در تمام نقاط بوشهر و دشتستان پاسگاه امنیه هست دو فرسخ به دو فرسخ وگاهی چهار فرسخ به چهار فرسخ پاسگاه‌است بین برازجان و بوشهر ۱۲ فرسخ بیشتر نیست آنجا سه پاسگاه‌است عرض کنم که شروع کردند بخلع اسلحه وقسمت زیادی از دشتستان و تنگلستان اسلحه را جمع کردند ۸۰۰ قبضه از برازجان تنها گرفته‌اند بنابراین، این نظر دولت چیست که میگویند امنیت دربوشهر نیست؟ چه امنیتی در بوشهر نیست که دولت انتخابات آنجا را شروع نمی‌کند؟ الان صد و بیست، صد و سی وکیل هر چه هست من نمیدانم در مجلس هست بالاخره وکیل بوشهر را هم بگذارید مردم انتخاب کنند.

رئیس- رای می‌گیریم به پیشنهادآقای اورنگ، اشخاصی که موافقند با ختم جلسه قیام کنند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. آقای ارسنجانی دنباله بیاناتتان را بفرمایید.

اردلان – بنده یک تذکری دارم.

رئیس- راجع بچه موضوع؟

اردلان – راجع بماده ۱۰۷.

رئیس- خلاف مقررات که نشده‌است. برای اطلاع آقایان تابلوئی در خارج نصب می‌شود آقایانی که موافق یا مخالفند باید درآن جا ثبت نام کنند برای روزیکه برنامه مطرح بشود.

اردلان- کی نصب می‌شود

رئیس- قبل از وقت مقرر آنجا نصب می‌شود وآقایان نام نویسی کنند قبل از ساعت ۷ نصب می‌شود. آقای ارسنجانی بفرمایید.

- بقیه مذاکرات راجع بانتخابات لاهیجان واعتبارنامه آقای ارسنجانی

۴- بقیه مذاکرات راجع بانتخابات لاهیجان واعتبارنامه آقای ارسنجانی.

ارسنجانی- بنده در مقدمه عرایض خودم در جلسه قبل مطالبی گفتم که گویا یک قسمتش سوء تعبیراتی را موجب شده بود و آن این بود که آقایان تصور کرده بودند در مطالبی که من می‌گویم نظرم مخالفت با اصول مالکیت است یا با سرمایه داری است در صورتی که من معتقدم دراین موقع در وضع حاضر ایران هر آدم آزادی‌خواه وروشن فکر وعلاقمندی بضرر فئودالیزم باید کمک کند به طبقه صنعتگر، سرمایه‌دار و مالکیت (صحیح است) و منتها شرایطی دارد که آن شرایط باید منطبق با عقل وانصاف ومقررات مذهبی ما باشد (صحیح است) هر کس که خواست از آنها تجاوز کند، هر کس که خواست عدول بکند، هر کس که خواست بمردم اجحاف بکند باید طبق قوانین جلو دست او را گرفت (صحیح است) این بود که بعضی از رفقای ما تصور کرده بودند مطالبی را که من می‌گویم غرضم مخالفت با سرمایه داری است یا مخالف با مالکیت. می‌خواستم در مقدمه عرایضم عرض کنم که بنده هیچ همچو نیتی نداشتم و اگر این سوء تفاهم پیش آمده انشاءالله مرتفع خواهد شد. آن قسمتی که من گفتم از فئودالیزم غرضم معنای این کلمه بود که در آقای ذوالفقاری صدق می‌کرد و این را هم توضیح خواهم داد که معنای فئودالیزم چیست ۰۰

رئیس- آقایان بیرون تشریف نبرید که جلسه از اکثریت می‌افتد، آقای غضنفری تشریف نبرید بنشینید که جلسه از اکثریت نیفتد.

ارسنجانی – بنده توضیح خواهم داد که غرضم از فئودالیزم چیست، تعریف خواهم کرد. آن جلسه چون وسط صحبت من تنفس داده شد عینا حکایت مشهور لااله شد لااله رابنده گفتم ولی لاالله را آقایان نشنیدند و موکول باین جلسه شد. یکی دو نفر هم از رفقای همکار مجلسی من یک تذکری دادند راجع به فداکاریهای ایلات ایران در جریان تاریخ ایران، این را هم باز مجال به بنده داده نشد که آن جلسه عرض کنم. مدت مدیدی که ایران فاقد ارتش منظم و فاقد یک قوای دیسیپلینه مرکزی بود که تحت سرپرستی یک اداره مرکزی دربیاید، حافظ مملکت، مرزهای مملکت ما ایلات ما بودند(صحیح است) و اینها فداکاریهای بی‌آندازه زیادی کردند که در تاریخ ایران ثبت است و ملت ایران همیشه سپاسگزار ایلات است (صحیح است) در مشروطیت ایران یک دسته، یک چند تا از این ایلات شرکت کردند مثلا ایل بختیاری با آزادی‌خواهان هکاری کردند آمدند تهران را گرفتند، فدکاریهایی کردند اینها تمام مورد تقدیر ملت ایران است، آنچیزی را که باز بنده عرض کردم وسوء تفاهم شده بود راجع بموضوع آقای ذوالفقاری آن این است که مرحوم اسعدالدوله و پدران ایشان در مرز ایران نبودند که جنگ با خارجیها بکنندونه احتیاجی باین قبیل کارها داشتند.

همانطور که من عرض کردم سوابق تاریخی نشان می‌دهد که گاهی اوقات آنها قوا تجهیز می‌کردند برای آن که مرکزیت ایران را از بین ببرند یا این که لااقل آن محیط خودشان را مستقل بکنند. این تذکرات را من می‌خواستم در اول بیانات خودم بدهم که اگر سوءتفاهمی پیدا شده برطرف شود. غرض من از فئودالیزم در ایران با تمام آن معانی علمی و عملیش که در قرون وسطی بوده آن چیزی است که الان در زنجان جریان دارد. و باز من این جا لازم میدانم از آقای محمد ذوالفقاری مخصوصا وآقای امیر اشرف افخمی معذرت بخواهم. اگر ما حملاتی کردم، یعنی یک حقایقی را اینجا می‌گویم غرض من بهیچ وجه من الوجوه اهانت بآن عده از افراد خانواده ذوالفقاری که مردم شریف و وطن پرستی هستند نیست بلکه غرض من فقط آن اشخاصی است که متجاوز بودند و هستند.

بعضی از نمایندگان – اکثریت نیست.

رئیس- یک قدری تامل بفرمایید آقا، این تابلو را برای آن گذارده‌اند که آقایان در موقع بیرون رفتن بآن نگاه کنند ونظم مجلس را حفظ کنند (عده کافی شد)

ارسنجانی – عرض کنم در بیانات خودشان آقای ناصر ذوالفقاری فرموده بودند که اگر اعتبارنامه من تصویب شود حکایت شب دراز است و قلندر بیدار، خواهد بود و فرمودند که این قلندر داستانها دارد، عرض کنم که بنده می‌خواهم داستانهایم را عرض کنم. چون ایشان بمن نسبت همکاری با دمکراتهای آذربایجان را داده بودند، همانطور که من در آن جلسه عرض کردم. در ستاد ارتش ایران تمام سوابق و مدارکی که از دمکراتهاگرفته شده موجود است واگر یک سطر پیدا کردند درهمکاری من با دمکراتها بنده تمام فرمایشات ایشان را قبول دارم. یک سندی را یک شخصی برای بنده دیروز آورد، این سند نشان می‌دهد که آقای محمود ذوالفقاری در تاریخ ۲۴/۷/۱۰ دستور تأسیس فرقه مکرات آذربایجان را در زنجان دادند.

(ناصر ذوالفقاری: دستور دمکرات ایران بفرمایید نه آذربایجان) ۲۴/۷/۱۰ این کاغذ را عرض کردم یکنفر از آقایان بمن داد وخواهش کرد که من تقدیم آقای رئیس مجلس بکنم قرائت می‌کنم (بشرح ذیل قرائتت کردند):

۲۴/۷/۱۰ آقایان محترم ساکن بلوک طارم سفلی، چون آقای قدرت الله صفی زنجان آمده در موضوع تاسیس وتشکیل حزب دمکرات در آن محل صحبت نموده‌اند لذا آقایان محترم مزاحمت می‌شود که طبق مقررات حزبی اشخاصی که تقاضای عضویت می‌نمایند از اشخاص صحیح العمل درست که سابقه بدی نداشته باشند پذیرفته واسامی آنها را با ذکر نام پدر وفامیل و محل و سکونت و تاریخ قبول عضویت در دفتر بترتیب درج و هر وقت عده آنها به دویست نفر رسید گزارش دهند تا کارت عضویت فرستاده شود و برای استحضار کامل آقایان چند ورقه هم از پیمان نامه حزبی فرستاده شد. امضاء آقای محمود ذوالفقاری.

قبادیان- تاریخش کی است؟

ارسنجانی – ۲۴/۷/۱۰ حزب دمکرات ایران در تاریخ ۸ تیر ماه ۱۳۲۵ تاسیس شد این کاغذ مال ۲۴/۷/۱۰ است بنابراین گمان می‌کنم که به حزب دمکرات ایران مربوط نباشد (محمد ذوالفقاری: بایران فعلی مربوط نبود) باز یک تذکر دیگری را که من می‌خواستم در مقدمه عرایض خودم عرض کنم این است که اگر در ضمن صحبتهای من صحبت از اشخاص خارجی شد (مخصوصا چون آقای مسعود ثابتی اینجا مثل اینکه علاقمند بودن نسبت بآن شخصی که ایشان علاقه دارند صحبت نشود) غرض من اهانت نبود. یک تذکر تاریخی بود اگر هم اشتباه عرض کردم (که تصور نمی‌کنم) معذرت می‌خواهم.

بنده در مقدمه عرایضم عرض کرده بودم که اعتراض باعتبارنامه خودم را یک امر ساده‌ای تلقی نمی‌کنم و عرض کردم نسبتهایی را که بمن داده می‌شود بنام افراد آزادی خواه این مملکت منتهی درخارج مجلس داده می‌شود. علت مخالفت آقای ذوالفقاری و آقایان معترضین محترم دیگر من هم علاوه از آن مسائل که در آن جلسه گفتم ودیگر نمی‌خواهم تکرارش کنم یک چیز دیگری است که با یک سابقه خودمن تطبیق می‌کند. بنده مامور تشکیلات حزب دمکرات ایران بودم در گیلان در شهریور ۱۳۲۵ یعنی ۵ شهریور رفتم بگیلان که حزب دمکرات آنجا را تاسیس کنم. مدتی درآنجا بودم ومشغول کار بودم. متقضی هم نمیدانم عرض کنم کارهایی که آنجا بنده کردم چه بوده، تا وقتی که غائله آذربایجان برطرف شد و بنده آمدم بتهران قرار بود گویا انتخابات عملی بشود اعلان انتخابات صادر شده بود من مجددا بایستی می‌رفتم برای سرکشی به تشکیلات حزب دموکرات ایران در گیلان و چون حزب دموکرات ایران کاندیدا از خود اهالی در گیلان داشت و من هم مسئول تشکیل آنجا در آن موقع بودم می‌رفتم برای اینکه در امر مبارزه انتخاباتی حزیم شرکت داشته باشم وقتی که می‌خواستم از طهران حرکت کنم یک آقای محترمی که الان هم تشریف دارند در مجلس و ارتباطات ایشان با جاهایی است که من مصلحت نمیدانم الان بگویم زیاد علاقمند به مسائل مربوط بنفت بودند آنهم نفت شرکت ایران وانگلیس بمن فرمودند که تو برای انتخابات گیلان نرو گفتم چرا؟ گفت برای اینکه با تو مخالفت خواهد شد نمی‌گذارند انتخاب شوی از آن جا گفتم من برای انتخاب خودم نمی‌روم یک مسئولیت حزبی دارم می‌روم برای انجام آن مسئولیت (آقایان نمایندگان گیلان هم تشریف دارند ازشان سئوال بفرمایید) درتمام مدت انتخابت من در شت بودم، بندر پهلوی بودم، شاید مدتی به فومن می‌رفتم ولی در تمام مدتی که انتخابات عملی شد بلاهیجان شخصا نرفتم. (گفتم برای انتخابات خودم نمی‌روم، می‌روم مسئولیت حزبی خودم را انجام بدهم.

گفت در هر حال اگر تو انتخاب شوی در مجلس با تو مخالفت خواهد شد و روی مسائل مربوط بنفت که نوشتی توی روزنامه‌ات نمی‌گذارند که تو باین سادگیها وارد مجلس ایران بشوی (یکنفر از نمایندگان: اسمش را بگویید) اجازه بدهید که نگویم تقاضا می‌کنم. بنده وقتیکه رفتم آنجا در گیلان جریان انتخابات تمام شد برگشتم به تهران. ازبدو تاسیس مجلس دیدم که یکعده از اشخاصی هستند علنا با من مخالفت می‌کنند اتفاقا در بین آن اشخاص از اول مجلس آقای ناصر ذوالفقاری نبودند بنده اطلاع پیدا کردم که ایشان هم انترسه شده‌اند باین موضوع اعتبارنامه‌ها که در شعبه‌های ششگانه مجلس طرح شده بود بعضیها که یکقدری رویش مطالعه می‌شد یا برای یک نظریاتی که ممکن بود ساکت می‌ماند هر کدام ازآقایان که باعتبارنامه شان مخالفت نشد اعضاء شعبه را میدیدند که زودتر اعتبارنامه شان بیاید بمجلس ازشعبه مربوطه. بنده ازآقایان اعضای شعبه ششم که اعتبارنامه من آنجا مطرح بود بپرسید به هیچکدام از آقایان مراجعه و تقاضایی نکردم وحتی شنیدم که برخلاف مقررات و نظامنامه داخلی مجلس دارند عمل می‌کنند روی اعتبارنامه بنده، باز اعتراض نکردم وروزی هم که اعتبارنامه‌های آقایان آذربایجانیها طرح شد و بنده مخالفت کردم اتفاقا مخالفت من متوجه شخص آقای گنجه‌ای و همچنین شخص آقای ناصرالدین میرزا نبود برای اینکه هم آقای گنجه‌ای وهم آقای ناصرالدین میرزا هر دوشاان عضو حزب دمکرات ایران بودند ولی اعتراض من روی جریان انتخابات تبریز بود.

آقایان اطلاع دارند من نمی‌خواهم یکعده از رفقای ما که در آن شعبه بودند بیشتر انترسه بشوند روی اعتبارنامه بنده شنیدم که شعبه اعتبارنامه مرا فرستاده به سوکمیسیون، سوکمیسیون سه تا عضو داشت یکی آقای دکتر مجتهدی بود یکی آقای لاهوتی بودند یکی هم آقای گنجه‌ای که درجریان انتخابات لاهیجان مطالعه کرده بودند وایرادی پیدا نکرده بودند.

طبق نظانامه مجلس شعبه فقط حق دارد رسیدگی کند بر جریان انتخابات و البته صلاحیت هر نماینده رسیدگی بآن از وظایف مجلس شورای ملی است (همهمه نمایندگان) اجازه بفرمایید باید بیاید دراین جا طرح بشود البته هر کدام از آقایان اعتراضی داشتند اظهار می‌کنند صد و بیست و چند اعتبارنامه هم تا حالا بمجلس شورای ملی آمده و همین طور هم عمل شده یعنی اشخاصی بودند که نسبت به نمایندگان اعتراض می‌کردند و می‌گفتند اعتراض داریم و در صورتی که عضو آن شعبه بودند معذلک در راپورت شعبه به مجلس این نکته تویش قید شده بود که جریان انتخابات صحیح است و راجع به صلاحیت این شخص مجلس شورای ملی باید نظر بدهد. البته بصلاحیت هر نماینده مجلس شورای ملی باید نظر بدهد، من می‌خواهم از این قضایا استنتاج غلطی نکنم یعنی نگویم که این قضایا بهم مربوط است. این را من نمی‌خواهم بگویم ولی می‌خواهم عرض کنم که مخالفت با اعتبارنامه خودم راکاملا پیش بینی می‌کردم برای اینکه یک قسمت از اعتراضات معترضین محترم را جواب داده باشم و بعد بپردازم بمسائل اساسی که زودتر ذهن آقایان روشن بشود که این اعتراضات صحیح است یا غلط (چه عرض کنم) دوسه نکته از این مسائل را الان عرض می‌کنم مطالبی را که آقای ناصر ذوالفقاری بمن نسبت دادند یکیش این بود که من همکاری کردم با فرقه دمکرات آذربایجان و در تهران اینها را تقویت می‌کردم وتشویق می‌کردم. یکی هم مطالعه در قانون اساسی وحتی تقاضای اصلاح قانون اساسی را هم جرم شناخته‌اند و پیشنهاد هم کردند که بنده بروم به زندان.

یکی دیگر هم از مسائلی که بمن اعتراض کردند این بود که گفتند من تغییر رویه سیاسی داده‌ام و در این مدت شش ساله نمیدانم به ۵ رنگ یا ۶ رنگ درآمده‌ام و فرمودند وقتی متفقین بایران آمده بودند بنده شدیدا بآنها می‌تاختم و حالا این تاختن به متفقین به نفع محور تمام می‌شد وبعد گفتند که من پیشنهاد اعلان جنگ به محور را کردم یکی هم راجع به نفت فرمودند که من افتخار داشتم در جنجالهای بین المللی مربوط به نفت وارد شوم و مسائل را قبل از وقوعش پیش‌بینی کنم از این قسمت بخصوص مکدرند اگر در دنیای متمدن یک آدمی پیدا شود که تحصیل کرده باشد و بتواند مسائل سیاسی پیچیده را قبل از وقوعش پیش بینی بکند و بملت خودش خبر بدهد این شایسته تقدیر است یا شایسته توبیخ؟ بنده از این هم می‌گذرم. از آنجایی که در مملکت ما در این ۵-۶ سال اخیر خیلی از اصول از بین رفته شاید این اصل هم یکی از آن اصول باشد که از بین رفته که هر کس در این مملکت جنبشی بکند هر کس استعداد داشت، هر کس هوش داشت باید خفه شود این یک بحثی است باشد بجای خودش.

آقایان در جریان وقایع شهریور ۱۳۲۰ خیال می‌کنم غالبا در ایران تشریف داشتند و درجریان هم بودند، اوضاعی که در شهریور ۲۰ پیش آمد علاوه از نقطه نظر نظامی از جنبه سیاسی هم برای جوانهای ایران یک درس عبرتی شد.

دولت ایران وقتی که جنگ بین المللی دوم شروع شد مثل جنگ بین‌المللی اول بیطرفی خودش را اعلام کرد که در سخت ترین مواقع یعنی وقتی که آلمانها مرزهای شوروی را شکسته بودند وحمله کرده بودند و هیتلر پیش خودش حساب می‌کرد که درمدت ۵ یا ۶ هفته مسکو را فتح خواهد کرد دولت ایران با تمام فشاری که شاید از طرف آلمانها وارد می‌آمد بی‌طرفی خودش را نگاه داشت و آقای جواد عامری که گویا آنوقت کفیل وزارت امور خارجه بودند این جا تشریف دارند و می‌توانند در این جا شهات بدهند یادداشتهایی که دولتهای متفق امروزی ما یعنی دولت انگلستان و دولت شوروی در جریان وقایع پیش از شهریور بوزارت خارجه ایران دادند که در آن تشکر کرده‌اند از حفظ بی‌طرفی ایران (صحیح است) (جواد عامری: رجوع کنید بوزارت خارجه) وجود دارد در وزارت خارجه، صبح سوم شهریور که متفقین بایران حمله کردند تا شب آنروز سفرای کبار سفیر کبیر شوروی وانگلیس هیچکدام بدولت ایران اطلاع نداده بودند، علت حمله بمرزهای ایران برای چه امر موجهی است. مسئله اقامت آلمانها هم درایران یک مسئله مبتذل و پیش پا افتاده‌ای بود. همه می‌دانستند هزار و چهارصد پانصد آلمانی در ایران هستند. متخصصند و دولت اطلاع داده بود به متفقین که اگراینها مخل آسایش شما هستند ما اینها را بگیریم واز مرزهای ایران بیرون کنیم. مستر ایدن، در خبرهای خارجی خوانم که از صمیمیت و بیطرفی ایران اظهار تشکر کرده بود (صحیح است) اینها تمام مال قبل از سوم شهریور است (دکتر معظمی: در آرشیو وزارت خارجه هم هست) صبح سوم شهریور یعنی چندروز بعداز امضای منشور آتلانتیک. منشوری که مرحوم مستر روزولت ومستر چرچیل امضاء کردند و گفتند که ما بهیچوجه من‌الوجوه معترض آزادی دیگران نمی‌شویم بعد از چندروز که از امضای آن منشور گذشت یک روز صبح ملت ایران چشمش را باز کردو دید که بمملکتش حمله کرده‌اند.

آقای عامری باز همان موقع از طرف شاه فقید مامور شده بود با نماینده‌های سیاسی دو دولت مذاکره کند اینها شاید تا دو روز، سه روز بعد از آنهم نمی‌گفتند ما چه می‌خواهیم. آنها حمله کردند بما. یک بهانه بسیار ساده‌ای از ما گرفتند، مرزهای ما را اشغال کردند بعد از اینکه این قضیه پیش آمد در نهاد تمام جوانهای ایران. نه تنها جوانها، پیرمردهای ایران آن حسی که در هر بشر زنده‌ای هست بوجودآمد (صحیح است) آن حس کینه و نفرت شدید نسبت بکسانی که مرزهای ما را شکسته بودند (صحیح است) اینها وقتی وارد خاک ایران شدند آقای ذوالفقاری.

توقع داشتید که ما گل وگلاب ببریم جلوی آنها (محمد ذوالفقاری: ایشان همچو توقعی را نداشتند) آخر فرمودند که من بر علیه متفقین چیز می‌نوشتم (ناصر ذوالفقاری: تلونتان رانشان می‌دادید) اینها وقتی که وارد ایران شدند تمام شهرهای ما را اشغال کردند. قواشان در قسمت عمده مملکت ما متمرکز شد. شروع کردند بخرید خواربار و آذوقه درداخل مملکت. تمام اسلحه‌های موجود ما را بیغما بردند بدون اینکه نظر دولت ایران را در آنموقع استفسار بکنند (صحیح است) حتی وسیله شدند که پادشاه ما از مملکت ما رفت واوضاعی برای مادرست کردند که ۶ سال مبتلا بودیم (صحیح است) در آنموقع مرزهای ما کاملا گشوده بود. اختیار مملکت ما با خود ما نبود متفقین هر کاری می‌خواستند در ایران می‌کردند بنده در جلسه قبل عرض کردم که وضع سربازهای متفقین در شهر تهران چه بود همه آقایان هم ناظرش بودید وهمه ما متاسف بودیم از این جریان. چند ماه بعد از اشغال ایران یکروز مستر کیسی وزیر خاور میانه دولت انگلیس بایران امد وبوسیله رادیوی تهران نطقی کرد مقدمات نطق را من کار ندارم. یک جمله گفت، گفت جوانهای ایران بوظیفه خودشان آشنا نیستند. اینحرف آقای مسترکیسی مثل بمب توی مغز جوانهای ایران صدا کرد که مملکت ما را آمدند اشغال کردندحالا معلم اخلاق هم شده‌اند برای ما بنده در آنموقع اولین مقاله‌ای که بنظر آقای ذوالفقاری بر علیه متفقین نوشتم فرستادم برای روزنامه نبرد آنوقت و چاپ شد وبر اثر چاپ همان مقاله روزنامه توقیف شد. آن مقاله این بود، این را خواندنیها نقل کرده بود.

ایرانیهای سیاه چشم را با هندی سیاه پوست اشتباه نکنید از هوش واستعداد وسرعت انتقال انگلیسیها خیلی شنیده بودم ولی ندیده بودم که یکنفر از رجال ایشان تا این درجه دارای حدت ذهن و سرعت انتقال وکیاست ودرایت باشد که در ظرف ۴۸ ساعت توقف در یک عمارت مجلل از خلال برگهای جراید تاریکی ته قلب افراد یک ملت را دیده واز اسرار مگوی آنها اطلاع حاصل کند بحدیکه در خصوصیات اجتماعی آنها هم وارد شده واکتشافات خود را بر سبیل نصیحت در پشت میکروفون خطاب بجوانان ایران بگوید: جوابنا ایرانی بوظایف خود آشنا نیستند.

جناب آقای کیسی شنیده‌ایم که طی ۲۰ سال اخیر وسالها پیش از آن رموز سیاست ما در نظر داونینک استریت چون نقطه‌های سیاه بر روی آئینه شفاف روشن بود واسرار نظامی ما نیز در دوایر مربوطه لندن قبلا مطرح مذاکره شده‌است ما اگر ف بگوییم شما با اصول کشف اللغة خود تا آخرش را می‌خوانید بعلاوه خیلی از مردان سیاست، ببخشید خیلی از آنها دست پروردگان کمبریج و غیره هستند وحتما باداشتن این معلومات زمامداران کارشناس و تیزبین انگلیسی صغری وکبرائی چیده از آن این نتیجه را گرفته‌اند که نقاط ضعف ملت ما را خوب شناخته و بخصائص روحی ما آشنا شده‌اند دراینجا بمناسبت نمیدانم یک جمله از نامه یکنفر از هم نژادان شما یعنی ریچاردپلی انگلیسی را برفیق انلگیسی دیگر خودکه در کتاب در راه هند آ,ده برای شما بگویم، ایرانی سیاه چشم را با هندی سیاه پوست اشتباه نکنید که فرق میان آنها از زمین تا آسمانهاست. دنباله دیگری هم دارد که حالا آقایان را زحمت نمی‌دهم (ابوالقاسم امینی: تا اینجاش که بیسار خوب بود، تا آخرش هم همینطور است) نمی‌خواهم وقت آقایان را بگیرم و تمام مقاله را بخوانم وهم متأثرتان بکنم از جریان گذشته عرض کنم این اولین مقاله‌ای بود که با امضای صریح خودم در روزنامه نبرد آنوقت نوشتم وخیال نمی‌کنم در بین آقایانی که اینجا تشریف دارند هیچ کدام نوشتن یک چنین مقاله‌ای را خلاف وطن پرستی بدانند. در این موقع این مقاله بقدری صدا کرد و بقدری تاثیر کرد در رفتار مامورین انگلیسی با ایران، جراید آنوقت هست، ملاحظه بفرمایید که من یکی از چیزهایی که بعدها بآن افتخار می‌کردم نوشتن همین مقاله بود. آنموقع کسی جرئت نمی‌کرد در جراید ایران، در جراید فارسی یک مطالبیرا بنویسد که یک نیشهایی بمتفقین داشته باشد تویش (یکی از نمایندگان: اینطور نیست) عرض کنم بعد از این من در روزنامه نبرد سلسله مقالاتی نوشتم. آن سلسله مقالات موجود است.

یکی از آن سلسله مقالات تحت عنوان اشتباهات سیاسی بود که ترجمه انگلیسی اش را همان موقع سفارت انگلیس از دفتر روزنامه نبرد خواسته بودو وقتیکه منتشر شد مستر کیسی مجددا بایران آمد وجلسه مطبوعاتی تشکیل داد و در آنجا گله کرده بود که ترجمه این مقالات روز بعد بنظر ایدن، چرچیل و روزولت می‌رسد و بنفع ایران تمام نمی‌شود برای اینکه شما آتاک می‌کنید، مطالبی که من نوشته بودم و آنها آتاک خودشان تصور می‌کردند این مقاله بود من نوشته بودم یعنی دلیل عمده حمله متفقین بایران رضایت انگلیسها بود اینرا تاریخ بعد قضاوت خواهد کرد که جریان چه بود من نوشته بودم انگلیسها نه تنها خودشان آمده‌اند بلکه مهمانیهم برای ما با خودشان آوردند من نوشته بودم که غالبا انگلیسها مامورین سیاسی که به تهران فرستاده بودند تا آن موقع عمل مامورین وزارت مستعمراتشان بود یکی از آنها خود سرریدربولارد بود که الان در ایران نیست و تمام ماموریتش در حدود عربستان بود و اشخاصی که در مستعمرات خدمت کرده‌اند اینها یک روح خنثی دارند و وقتی که بیایند داخل یک مملکتی مثل ایران بشوند که مستقل است آنها نمی‌توانند آن حس تفوق و برتری طبیعی خودشان را تسکین بدهند و با مردم ایران مثل یک دولت مستقل رفتار کنند همانطور که در سایر ممالکی که تحت استیلای انگلستان بود کرده‌اند اینجا هم می‌خواهند همان معامله را بکنند واین مطلب بضرر دولت انگلستان تمام می‌شود.

من در آن مقالات سیاسی که الان همه اش اینجا است که اگر آقایان میل داشته باشند دراین جا خواهم خواند نوشته بودند که ایران از نقطه نظر سیاسی اهمیتش بمراتب زیادتر است از جاهای دیگر. در یک همچو موقع حساسی بهتر هست که دولت انگلستان بجای یک وزیر مختاری که دارد که در وزارت مستعمرات بوده بهتر است که یک سفیر کبیر سیاسی به ایران بفرستند وضع ایران را از دست ندهید آقایان نظرشان هست که در مدت ۲۰ سال سلطنت پهلوی ما از شوروی اطلاعی نداشتیم حتی یک خاطرات بسیار بدی هم در اثر تبلیغات ما داشتیم.

از اینها وقتی که مرزهای ایران شکسته شد اهالی شمال ایران فرار می‌کردند و میامدند بطرف جنوب وخیال می‌کردند که روسها اموال مردم را چپو میکننداین طور تبلیغ شده بودولی بعد عکسش را دیدند وقتی که اینها آمدند بایران در آن چند ماهه اول اقامتشان بقدری خوشرفتاری کردند با مردم تا یواش یواش نظر مردم برگشتمن نوشته بودم بانگلیسها که شما اگر در مقابل خوشرفتاری اینهاچشمتان را هم بگذارید واجازه بدهید که سربازهای هندیتان درکنار خیابانهای تهران با تفنگ ایرانیها را بکشند و با خشونت رفتار بکنند، این بضرر آینده روابط ایران وانگلس است این مسائل واین مطالب بود که من آنوقت نوشته بودم و در تمام جراید تهران چاپ شده بود از جمله یادم هست که یک مقاله بسیار شدیدی درروزنامه اطلاعات بوددر همان موقعی که چند نفر سرباز هندی چند نفر ایرانی را با تفنگ کشته بودند من نوشته بودم که یکروزی۰۰۰ (ما امروز باستقلال هندوستان که مستقل شده احترام می‌گذاریم قبل از آن هم که استقلال نداشتند آرزوی استقلال برایشان می‌کردیم ولی سوابق تاریخی ماداریم با این ممالک اطراف خودمان) ما نمی‌توانیم این را تحمل بکنیم که یکروزی پادشاهان ما می‌رفتند بهندوستان آنجا را فتح می‌کردند. و حالا امروز سربازهای هندی باسم قوای انگلیسی بیایند در پایتخت ایران با تفنگ انگیلسی بخواهند از ما انتقام بکشند و یک ایرانی که از پشت جاده بخواهد خارج بشود باتفنگ بزنندش و با آن طرز بد و کثیف وموهن با ما رفتار بکنند. ایرانیها نمی‌توانند تحمل بکنند.

این مسائل بود که من در آن مقاله اشتباهات سیاسی نوشته بودم خیلی هم سرو صدا کرد آقای سرریدربولارد هم در آن موقع شکایت کرد بوزرات خارجه که اینها اهانت کرده‌اند به ما، اتفاقا یکی از همان موارد اهانت که آنها خیال می‌کردند این بودکه من نوشته بودم انگلستان خوبست در تهران سفیر کبیر داشته باشد بعد از هشت ماه خود ایشان شدند سفیر کبیر و چون به محکمه مراجعه شده بود من به محکمه گفتم مثل این است که این اهانت را خودشان پذیرفته‌اند. چون بعد از هشت ماه خودشان شدند سفیر کبیر از این قبیل مسائل بود من حالا عرض نمی‌کنم.

دردسر بآقایان نمی‌دهم تمام آن کسانی که در آن موقع آن جراید را می‌خواندند یادشان هست که آن مقالات چه تاثیری در روحیه مردم داشت باز در همان موقعی که آقای ذوالفقاری فرمودند من تبلیغات علیه متفقین می‌کردم بنفع شاید آلمان یک مقاله دیگری هم نوشته بودم که دو سه تکه اش را اجازه می‌خواهم بخوانم در همان روزنامه نبرد وبهمان امضای مستعاری که فرمودند یک روز زبان وزارت امور خارجه انگلستان یعنی تایمز لندن نوشت «تمام ایران باستخوان یک رزمناو انگلیسی نمی‌ارزد، تزار روسیه هم به سرژرژ بوکانان اظهار داشت که یک مشت مردم فقیر که گند فساد اخلاق آنها را فراگرفته شایستگی ندارند که میان مرزهای دو دولت بزرگ امپراطوری روسیه و انگلستان واقع شوند تعجب می‌کنم از سیاست مداران اعلیحضرت پادشاه انگلستان که چرا راضی نمی‌شوند این نعش را از میان بردارند» در تعقیب این اظهارات لرد نیوتن در مجلس انگلستان اظهار داشت «امروز عقیده همه بر آن شده که دول شرق نمی‌توانند جلوی نفوذ تدریجی یک دولت اروپائی را (مقصود روسیه‌است) بگیرند پس خواهی‌نخواهی روسها رو بجنوب می‌آیند و ما هیچ سدی از خود شرقیها نمی‌توانیم ایجاد کنیم که نفوذناپذیر باشد چاره‌ای جز این نیست که خود بزودی پیشدستی کرده و بحصه خودمالک شویم وهر قدر بتوانیم دیوار همسایگی رابا روس جلوتر ببریم» با این ترتیب معاهده شوم ۱۹۰۷ بستهشد وایران بدو قسمت تقسیم شد یک روز جوانان بوالهوس ترک در اسلامبول اجاق ترک ساخته و نغمه الحاق آذربایجان، همدان و قفقاز راساز کرده و نژاد اصفر ساکن شمال غربی ایران بخیال ایجاد امپراطوری توران افتاد، عربهای۰۰ نمی‌گویم این را، عربهای جنوب غربی ایران چند سال پیش خوزستان را عربستان می‌نامیدند وادعای مالکیت آنجا راداشتند، رفقای انگلیسی علاوه بر تمام آنها می‌خواستند کردستان ایران را مجزی کرده (این مال جنگ بین‌الملل اول است) با کردستان عثمانی توام و یک دولت مستقل کرد تشکیل دهند شاید افغانهای عزیز هم از تصرف خراسان بدشان نمیآیدراجع برود هیرمند هم بنده آنوقت اطلاع نداشتم امروز باز از نو تمام این نغمات ساز شده منتها چون محیط آزاد نیست رقبای زیردست رندانه زمزمه می‌کنند گاهی به نعل گاهی به میخ می‌زنند میخواهند مقدمات کار را فراهم سازند این است مخاطراتی که سربارگرسنگی و فقر و فاقه و مطامع استعماریون حیات ملت ما را تهدید می‌کند و فرمول تنازع بقاء و مگر ضعیف که سرفصل تمام سیاستهای دنیا قرار گرفته‌است بما مجال آن را نمی‌دهد که با فراغت خیال پشت کرسی لمیده قلیان بلور را زیر لب بگذاریم و از فتوحات روس وانگلیس وآلمان وایتالیا سخن بگوییم ایرانی باید بداند تا وقتی که سرنیزه در دست او نیست شادی بر فتوحات دیگران بی معنی است (بنده بودم که می‌خواستم ایران را تسلیم شوروی بکنم؟) پیشرفت یک و مغلوبیت طرف متخاصم دیگر در جنگ کنونی اروپا سر سوزنی بحال ایران فایده نخواهد داشت در دنیای امروز ناتوان را قابل اعتنا نمیشمارند و حقوق ضعیف را رعایت نمی‌کنند احترام عاجز رانه درست نگاه می‌دارد نه دشمن.

جزای ضعیف توسری خوردن، گرسنه ماندن وازدست دادن آنچه مالک آنست می‌باشد در جهان امروز ملتی احترام دارد که پشت او توپ وسرنیزه آماده کار باشد والا کسی بریش سفید یک ملت ششهزار ساله احترام نمی‌گذارد و در اندک فرصت طعمه چرب و لذیذ ایران در معده یک ملت زرنگتر وچابکتر هضم خواهد شد اگر کسی هست که خیال می‌کند همانطوریکه تاکنون ایران از تمام بلیات بیرون آمده این بار بدون جنبش ما باز هم سالم خواهدماند بداند که دو سیاست متضاد استعماری روس وانگلیس درشمال وجنوب ایران تاکنون مملکت ما را میان زمین وآسمان نگاه می‌داشت ولی جنگ کنونی معلوم نیست چه ارمغانی برای ما بیاورد؟۰۰۰ بعد باز مطالبی دارداما مخصوصا من یک نکته را می‌خواهم بخوانم «اگر زمامداران ما دل بدولتهای دیگر خوش کرده‌اند باید بدانند که چندروز بعداز تدوین قانون اساسی جهان، جهان دمکراسی یعنی منشور آتلانتیک مزه اش را ایران چشید دولتی که آزادی تمام ملل راتضمین کرده بود چون منافع خودش اقتضا داشت حرمت یک ملت کهنسال را که درسال میلیونها لیره باو باج می‌داد نگاه نداشت اگر هم در میان توده عوام ورجال فهمیده باز هم کسانی پیدا می‌شوند که دل به پیشرفت ارتش ثالثی خوش کرده‌اند (آنموقع دولت ثالث دولت آلمان بود) وتجدید حیات ایران را در فتح آنها میدانند باید متذکر باشند که هیچ عاقلی تصور نخواهد کرد که دیگران ارتش خودرا فرستاده با ریختن خون ملت خود در خاک ما خانه را از بیگانه پاک کرده و صاحب‌خانه خواب‌آلوده و بستری را بیدار کنندو خانه را باو بسپارند و خداحافظی کرده و بروند هموطنان عزیز من وقتی ما ضعیف شدیم دوستان ما جانشین دشمنان می‌شوند واز چنگال گرگ نجاتمان داده خودشکارمان می‌کنند پس ما باید اول به پیشرفت خودمان بپردازیم وبعد در مسائل مربوط بدیگران بحث کنیم؟ این مقاله بود که من آن موقع نوشتم و طرفداری می‌کردم از آلمانها. توجه فرمودید؟ (خنده نمایندگان) بنده این مقالات اشتباهات سیاسی که نوشتم در روزنامه نبرد نمی‌خواهم بخوانم چون بعضی چیزهایش ممکن است هنوز هم بصلاح مملکت ایران نباشد و در مجلس ایران خواندنش یک قدری از نقطه نظر سیاست انگلستان اشکال داشته باشد (صحیح است) فقط آقایانی که علاقمند هستند از نقطه نظر قضاوت خودشان بنده را بشناسند دوره جراید هست در مجلس شورای ملی بروند بخوانند همینقدر عرض می‌کنم که آنوقتی که این مقالات چاپ می‌شد در تهران ولوله‌ای افتاده بود وبقدری جوانها تحریک شده بودند و بقدری بنفع مملکت ما تاثیر کرد و رویه آن موقع انگلیسها را عوض کرد که آنها را تاریخ ثبت و ضبط کرده احتیاجی هم من نمی‌بینم که دوباره بگویم آقای ذوالفقاری فرمودند که یک مرتبه من که حمله می‌کردم بانگلیسها یکدفعه گفتم که ایران باید به محور اعلان جنگ بدهد اولا بنده می‌خواستم از ایشان سئوال کنم معنی سیاست چیست یک روزی ریبن تروپ رفت به مسکو با استالین و مولوتف ملاقات کرد معاهده عدم تجاوز با شوروی را امضاء کرد در ثانی با هم متفق شدند برگشت آمد برلن حمله آلمان شروع شد بدول غربی اروپا یکسال بعدش هم آلمان حمله کرد بروسیه وحتی چرچیل در تمام دوره بیش از جنگ تا وقتی توی مجلس انگلستان بوداز پشت تریبون مجلس انگلستان هر چه ناسزا بود به مسکو می‌گفت کمونیستهای مسکو هم بچرچیل و محافظه کاران می‌گفتند روزی که اعلان جنگ آلمان به شوروی اعلام شد چرچیل از پشت تریبون مجلس گفت من دست برادری و صمیمیتم را بطرف استالین دراز می‌کنم (ملک‌الشعراء بهار: تلون سیاسی) بلی تلون سیاسی دو تا دشمن قدیمی دیرینه رفیق شدند برای اینکه یک امر مشترکی پیش آمد چرچیل خیلی متلون است به همین دلیل، استالین هم متلون است.

هیتلر هم تا وقتیکه زنده بود متلون بود اگر یک قاموس جدیدی آقای ناصر ذوالفقاری بنویسند و سیاست را این جور تعریف کنند که تا حالا ما توی مدرسه حقوق نخوانده‌ایم و آقایان استادان ما که اینجا تشریف دارند بمادرس نداده‌اند، اینطور این قاموس را بنویسند و بدهند بمدرسه حقوق ایران که اینطور تدریس بشود که سیاست در دنیا یعنی عمل ملانصرالدین که ۴۰ سال پیش سنش را ازش پرسیدند گفت ۴۰ سال، ۴۰ سال بعد هم باز ازش پرسیدند گفت حرف مرد یکی است ۴۰ سال (خنده نمایندگان) (یکنفر از نمایندگان: استقامت داشت) وقتی که ایران اشغال شد ومذاکراتی پیش آمد برای عقد قرارداد اتحاد ایران و انگلیس و شوروی در ژانویه ۱۹۴۲ که بهمن ۱۳۲۱ می‌شود.

آن موقع اگر آقایان یادشان باشد احساسات عمومی ملت ایران بر علیه این قرارداد بود بنده در آنموقع یک مقاله نوشتم در بین مقاله‌های موافق قرارداد که خیلی نادر بود یک مقاله‌ای بود بامضای بنده در مجلس شورای ملی ضبط است بنده آنجا نوشته بودم که یک عملی نمی‌بایست بشود شده یعنی ما زور نداشتیم اسممان هم بیطرف بوده ملتهای بیطرف و ضعیف گوسفند قربانیند هم در عروسی و هم در عزا ذبح می‌شوند اینها آمده‌اند در مملکت ما و همه جای مملکت ما را هم اشغال کرده‌اند ما هم هیچ حق وحسابی بااینها نداریم واگر جنگ تمام شد چون اشغال کرده‌اند مملکت ما را بعنوان یک مملکت متخاصم، اگر دلشان خواست بعد از جنگ می‌روند دلشان هم نخواست می‌مانند و هیچ جایی هم برای ما قائل نیستند برای این که یک دولتی مرزهای یک دولت دیگر راخطمانه بشکند که یک غالبی با مغلوبش می‌کند سیاستمداران آنوقت ما تمام مساعیشان را بکار بردند که حداقل ضرر را قبول بکنند یعنی از متقین خواهش کردند ما که با شما جنگ نداشتیم یک شب خوابیده بودیم صبح اعلان جنگ دادید وشهرهای بی دفاع ما را بمباردمان کردیدواشغال کردید، سربازهای ما را کشتید، هر چه ماداشتیم بردید حالا هم آمده‌اید توی مملکت ما، ما که نظرخصومت و جنگی با شما نداریم، دشمنی با شما نداریم پس بیائید یک قراردادی با هم ببندیم مرحوم فروغی برای بستن این قرارداد بدترین و رکیک‌ترین فحشها راخورد مرحوم فروغی وقتی که می‌خواست بمیرد دق کرد تنها مرض نبود که او راکشت از بسکه فحش باو دادند دق کرد در صورتی که باعتقاد من اگر آن روز فروغی این کار را نکرده بود امروز معلوم نبود تکلیف این مملکت ما چیست؟ (صحیح است) در میان مقالاتی که آن روز شدیدترین اهانتها را می‌کردند نویسندهایش بفورغی و فحش می‌دادند بفروغی.

من یک مقاله‌ای نوشتم و در آنجا نوشته بودم هر ایرانی باشرفی بایدامروز دولت را تقویت بکند از متفقین بخواهد که ما این قرارداد را ببندیم نه اینکه این قرارداد بسته نشودبلکه ما باید در میدانهای جنگ شرکت کنیم، دلیلی که من آورده بودم این بود که ما در جریان جنگ تلفات خواهیم داد. منتهی مرگ دو نوع است، یکی مرگ سیاه‌است و ممکن است مردم یا از گرسنگی بمیرندو زیر آوار بروند و بروز سیاه بنشینند و یا اینکه درمیدان جنگ بروند مردانه کشته بشوندو آخر جنگ هم ما حسابی با متفقین داشته باشیم در آن موقع هم یک عده از نویسندگان بسیار محترم که حالا هم توی جراید می‌نویسند فحشهای بسیار زیادی و عجیب و غریبی بمن دادند گفتند که من پول گرفتم از انگیس‌ها، این همان موقع بود که من این مقاله را نوشته بودم و آقا فرمودند که شما دفاع کرده بودید از انگلیسهاو یکعده هم نوشته بودند که حمله کردیدبنفع محور و یکعده‌ای هم نوشته بودند که من چون دفاع از قرارداد کردم بنابراین نوکر سفارت انگلیس بودم بله یک اشکالی فقط کار من داشته آن را من تصدیق می‌کنم دراین جریان شش ساله که من وارد جریان سیاسی بودم همیشه برخلاف جریان آب شنا می‌کردم افکار عمومی را توجه نمی‌کردم واین افکار عمومی هر طرف بوده من سعی نمی‌کردم آنطرف بروم، پیش خودم فکر می‌کردم که راه صحیح کدام است وغالبا مخالف افکار عمومی هم من می‌رفتم بمیدان فحش هم می‌شنیدم ومسخره‌ام میکردندو بعد از مدتی معلوم می‌شد که حرف من صحیح بوده‌است یکی از آن مسائل این مورد است در هر حال قرارداد ژانویه ۱۹۴۲ اتحاد ایران وانگلیس و شوروی بسته شده، مدتی از این قضیه گذشت سر و صدای اتحاد رسمی ایران هم با دول متفق مسکوت ماند بعد از اینکه آن مقالات را من در روزنامه نبرد نوشته بودم که همه اش هست، متفقین به سیسیل حمله کردند بنده در تعقیب مقاله‌ای که یکسال پیش نوشته بودم یک مقاله‌ای تهیه رده بودم خواستم در روزنامه نبرد آن وقت چاپ شودرفیق عزیز من که حالا اینجا نیست ونویسنده روزنامه نبرد بود گفت این مخالف احساسات عمومی است و نمی‌شود چاپ کرد گفتم مصلحت مملکت با رعایت احساسات عمومی دو تا است بایستی مصلحت مملکت را رعایت کرد ممکن است ما الان فحش هم بخوریم بعد هم ممکن است در تاریخ ایران بماند.

حاضر نشدند که این مقاله را چاپ بکنند من دادم روزنامه مرد امروز وقتی این مقاله را دادم بروزنامه مرد امروز آقای مسعود با این که آدم رشیدی است در انتشار اینطور مطالب معذالک کله ترسید از نقطه نظر احساسات عمومی مردم این مقاله را چاپ بکند و بالایش نوشت مقالات وارده و بمن گفت که اگر کسی اهانت و اعتراضی کرد بایستی جوابش را بدهی من باهمان امضای مستعار خودم این مقاله را نوشتم جنگ بین المللی فردا خاتمه خواهد یافت این تاریخش را هم عرض کنم حضورتان که ۸ مرداد ۱۳۲۲ است.

جنگ بین المللی فردا خاتمه خواهد یافت کنگره صلح با حضور نمایندگان مللی که در این جنگ پیروزشده‌اند تشکیل خواهد شد. مللی که اسلحه بر دوش گرفته بر علیه محور جنگیده‌اند مردمی که از راه تهیه مواد اولیه و تسهیل وسایل پیروزی متفقین کمک کرده و بدول محور رسما اعلام جنگ نموده‌اند فاتحانه در گرد یکدیگر نشسته علیرغم حرمانهایی که دیده‌اند خستگی از خود خواهند گرفت از میان تمام ملل ودول عالم که درین پیروزی سهیم وشریکند یعنی نیروی ملی خود راتحت اختیار و استفاده متفقین قرار داده‌اند تنها ملت ایران است که با نگاههای تردیدآمیز آینده تاریک ومبهم خودرا می‌نگرد و از کنگره صلح وتصمیماتی که راجع باو می‌گیرند متوحشند، تنهاملت ایران است که صرفا فداکاری و ازخودگذشتگی او درراه پیروز متفقین سبب شکست محور خواهد شد یعنی با استفاده از شرائین حیاتی این کشور واز منابع سرشار این آب وخاک است که روسیه توانست در مقابل سیل اسلحه ومهمات ارتش نیرومند آلمان مقاومت کند ودولت انگلستان را از خطر تصرف نیروی آلمان برهاند، سبب تمایل ترکیه به متفقین شود و بهر حال موقعیت جغرافیائی و فداکاری ملت ایران است که جریان جنگ دنیا را به نفع متفقین تغییر دهد ونیروی صنعتی ونظامی آلمان را دچار شکست نمود ملت ایران در طی دوسال اخیر بزرگترین مصائبی را که یک ملت می‌توانست درراه پیروزی دوستان خودمتحمل شود تحمل کرد ملت ایران با دادن تمام ثروت وآذوقه خود با تحمل قراردادهای مالی سنگین و پرداخت مبالغ هنگفتی پول که بتصدیق دوستان دوش ما قدرت تحمل آن راندارد با تحمل گرسنگی وبرهنگی ودادن تمام وسایل ارتباطی اعم از ملی یا دولتی خود بزرگترین خدمتی را که می‌توانست در راه پیروزی به متفقین کرد.

مقدماتی نوشته‌ام نمی‌خواهم سر آقایان رادرد بیاورم نوشته‌ام در این مقاله که ما بزرگترین صدمه‌ها را کشیده‌ایم. هستی‌مان را داریم از دست می‌دهیم مقدار زیادی از مردم تلف شدند تمام کارگرهای ما دارند در پشت جبهه برای مفتقین کار می‌کنند اگر ما امروز در اعلان جنگ بدول محور شرکت نکنیم فردا از امتیازات این اعلان استفاده نخواهیم کرد و حتی ما باید جوانان را تجهیز کنیم بجبهه ببریم و بجنگیم چون دنیا دیگر یکطرفه شده بود یا ما باید اینطرف را بگیریم یا آنطرف را این بود مقدمات وچیزهایی که من آنجا نوشته‌ام هنگامی که اتحاد عرب درشرف تشکیل است (۱۳۲۲) وسیاست ترکیه هم روشن و اتحاد میان روس و انگلیس نیز محرز است تردید در اعلام جنگ کردن برعلیه محور برای ما موردی ندارد این مقاله که در تهران، آنموقع چاپ شد، یک هفته جراید تهران، آنموقع بمن فحش دادند روزنامه اش هم هست نوشتند که این خیانت به مملکت کرده همین حرفهایی که حالا آقای ذوالفقاری می‌زنند نوشتند که این تحت تاثیر دول متفقین قرار گرفته. خواستند چه کنند. چه کنند. بنده باز جواب دادم یعنی خلاصه فحشهایی که بمن داده بودند نقل کردم درروزنامه مرد امروز. خود روزنامه مرد امروز و یک نکته خوشمزه‌ای نوشته بود. که من آن نکته را می‌خوانم خواهش می‌کنم آقایان دقت بفرمایند. مقاله ایران باید داخل جنگ شود من فقط تقاضا می‌کنم از آقایان یکقدری گوش بدهند چون باید قضاوت بکنند.

مقاله ایران باید داخل جنگ شود که در شماره گذشته انتشار یافت انعکاس شدیدی در محافل ایجاد نموده و مقالات زیادی بر له و بر علیه این نظریه باداره رسید ما چون هیچگونه نظر خاصی جز مصالح مملکت و هیچ آرزوئی جز تجدید حیات و کسب آبرو و شرافت ایران نداریم برای رفع هر گونه سوء تفاهمی توضیح می‌دهیم: مقالاتی که در روزنامه درج می‌شود بر سه نوع است اول مقالات بی امضاء که صددرصد عقیده کارکنان روزنامه‌است دوم مقالاتی که با امضای نویسندگان روزنامه درج می‌شود که آنهم با مقالات بی امضا چندان فرقی ندارد سوم مقالاتی که بالای آن مقاله وارده نوشته می‌شود اداره روزنامه در موضوع این نوع مقالات کامل بی‌طرف بوده وآنرا با نهایت بیطرفی طرح می‌نماید که افکار عمومی را نسبت بقبول یا رد آن آزمایش کند و بهمین جهة در موضوع مقاله (ایران باید داخل در جنگ شود) ما هیچگونه تصمیم ونظر خاصی نداریم ونظریات خودرا بعدا پس از مطالعه در افکار واحساسات عمومی خواهیم نگاشت و امیدواریم خوانندگان هم در این موضوع مهم و اساسی بیشترتعمق نموده و کمتر تابع احساسات شوند.

این چیزی است که مرد امروز آن موقع نوشته بود بعد جراید هم مفصل نوشته بودند عرض کنم این مبارزه مطبوعاتی که من درآن موقع شروع کرده بودم کار دولت را آسان کرد من در آنموقع با دولت هیچ ارتباطی نداشتم آقای سهیلی در آنموقع رئیس الوزراء بودند و بعداز مدتی شاید یکماه و یکماه ونیم بعد دولت خودش لایحه اعلان جنگ ایران بمحور را بمجلس آوردو بعداز مدت کوتاهی آقای متین دفتری و آقای زنگنه واین آقایان را باتهام نمیدانم ستون پنجم یا هشتم گرفتند دولت اعلان جنگ را آورد بهمین مجلس واین مجلس هم تصدیق کرد. بنده وقتی که آقای ذوالفقاری این مطلب را فرمودند یک کلی دیگری پیش من روشن شد و آن این بود که معلوم شد نه تنها بنده متلون بودم بلکه دولت ومجلس ایران همه متلون بودند برای اینکه لزومی نداشت که اعلان جنگ بمحجور بدهیم مجلسی که ناظر سوم شهریور بوده ومجلسی که دید دول متفق آنروزها بدون جهة یک روز صبح وارد مملکت شدند لازمه‌اش این بود که دولت یا مجلس کار ملانصرالدین را می‌کردند دوتا پاشان ار توی یک کفش میکردندمیگفتند شما که آمدید حالا هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید بعد هم هر روز که می‌خواهید بیرون بروید ما هیچ نه با شما همکاری می‌کنیم و نه اینکه در مسائل جنگ با شما متفق شدیم این تلون را هم ایران وهیئت دولت ایران تصدیق کرد بعد از آنکه جنگ تمام شد تمام آقایان شاهد وناظر بودند که این تلون سیاسی چقدر به نفع مملکت ما تمام شد و چطور ما را درعداد ملل متفق قرار داد. ما توانستیم در تمام مجامع بین المللی شرکت کنیم. حقوق خودمان را حفظ کنیم این یکی دیگر از موارد تلون سیاسی بنده بود من اینها را تمام باختصار می‌گویم که وقت آقایان گرفته نشود.

عرض کنم یک مدتی از این جریان گذشت این را هم باز بنده خاطرنشان آقایان می‌کنم که همان موقع آقای سهیلی بوسیله مدیر روزنامه نبرد به بنده پیغام داد که بنده از ایشان ملاقات کنم و از بنده اظهار تشکر بکنند که کار دولت راسهلش کردم وخدمتی به مملکت خودم کردم معلوم شد آقای سهیلی هم این تلون را در انموقع تصدیق کرده بودند شخصا علاوه از دولت و مجلس، بعد بنده روزنامه داریا را گرفتم روزنامه داریا را که بنده خواستم منتشر کنم مصادف شد با تشکیل مجلس چهاردهم آقای ذوالفقاری فرمودند که بنده با پیشه وری آشنا بودم و در دو اطاق مجاور با هم کار می‌کردیم کاملا صحیح است پیشه وری نماینده آذربایجان شد و در مجلس شورای ملی ایران آمد بنده هم او را نمی‌شناختم یک روز یک قطعنامه‌ای را از طرف روزنامه‌های طهران آوردند که بنده هم امضاء کنم، چون امضای اشخاص محترمی که پاش بود بنده هم امضاء کردم این قطعنامه را حالا می‌خوانم آقایان نمایندگان محترم مجلس شورایملی، دراینموقع مهم که وحدت کامل بین ملت و مجلس و مطبوعات از لحاظ همکاری در تامین مصلحتهای استقلالی نهایت لزوم را دارد خاطر شریف آقایان را مستحضر می‌دارد که تصویب اعتبارنامه آقای پیشه وری نماینده محبوب آذربایجان و مدیر دانشمند روزنامه آژیر که در مبارزه با ارتجاع سهم بسیار بزرگی دارند مورد توجه عموم علاقه مندان باصلاحات مملکتی است. مدیران جراید و نویسندگان که در ذیل این ورقه امضاء نموده‌اند از نمایندگان صالح و وطن پرست خواستارند که با تصویب اعتبارنامه ایشان علاقمندی خود را بعالم مطبوعات و آزادی اثبات فرمایند.

مدیر روزنامه نوبهار ملک‌الشعراء بهار، مدیر روزنامه اقدام خلیلی، مدیر روزنامه اطلاعات عباس مسعودی، مدیر روزنامه خورشید ایران بهاءالدین یازارگاد، مدیر روزنامه مرد امروز محمدمسعود، مدیر روزنامه باختر حسین فاطمی، مدیر روزنامه داد عمیدید نوری، مدیر روزنامه اصفهان امیر قلی امینی، مدیر روزنامه کاروان جلالی نائینی، مدیر روزنامه اختر محمدعلی خلیلی، مدیر روزنامه صبا ابوالقاسم پاینده، مدیر روزنامه مشعل مساعدی، مدیر روزنامه نبرد خسرو اقبال، سردبیران ایران ما پوروالی، مدیر روزنامه میهن پرستان علی جلالی، مدیر روزنامه ستاره احمد ملکی، مدیر روزنامه فردا نیک انجام، مدیر روزنامه طهران مصور احمددهقان، مدیر روزنامه صدای ایران صادق سرمد، مدیر روزنامه مردم دکتر راه منش، مدیر روزنامه اقتصاد دکتر کیهان، مدیر روزنامه یزدان رهسپار، مدیر روزنامه کار ابوالفضل لسانی، مدیر روزنامه رهبر ایرج اسکندری، مدیر روزنامه کانون مطیعی، مدیر روزنامه دماوند فتاحی، مدیر روزنامه حیات جاوید فلسفی، مدیر روزنامه آزاد افراسیاب آزاد، مدیر روزنامه شهباز نامور، مدیر روزنامه طوفان شرق طوفانیان، مدیر روزنامه آزادگان عزت‌پور، مدیر روزنامه مصلحت احمد لنکرانی، مدیر روزنامه زندگی آموزگار، مدیر روزنامه شمشیر امروز خلیلی، مدیر روزنامه نسیم شمال ساعی، مدیر روزنامه سعادت بشر هوشمند، مدیر روزنامه رزم دکتر کشاورز، مدیر خواندنیها امیرانی، مدیر روزنامه کیفر دکتر شکیبی، مدیر روزنامه حلاج جلاج، مدیر روزنامه راستی پروین گنابادی، مدیر روزنامه نای عدالت مهبد، مدیر روزنامه یویو عصار، مدیر داخلی ایران حمید رهنما، مدیر روزنامه سرگذشت مصطفی نائینی، مدیر روزنامه نوروز ایران علی نوروزی، مدیر روزنامه نبرد امروز انجوی، مدیر روزنامه ندای حقیقت دکتر وزیری، مدیر روزنامه کیهان فرامرزی، مدیر روزنامه داریا ارسنجانی، مدیر روزنامه یغما حبیب یغمایی، مدیر روزنامه بهرام عبدالرحمن فرامرزی، مدیر روزنامه نجات ایران فروزش، مدیر روزنامه امروز و فردا شهیدزاده، مدیر روزنامه فرمان شاهنده.

وقتی که این اعلامیه را آوردند پیش بنده که آن را امضاء کنم بنده پیشه وری را نمی‌شناختم آن شخص که این اعلامیه را آورد پیش من گفت که این یک آزادیخواهی است. پیشه وری باسواد است ومدتی هم در زندان بوده‌است او از تبریز وکیل شده‌است ومیخواهد آنرا از مجلس بیرونش کنند با یک دسته بندیهایی. تمام روزنامه‌های طهران امضاء کرده‌اند تو هم امضاء کن. عرض کنم که وقتی مدیران روزنامه‌های طهران وتمام رونامه نویسهای مملکت مان که سابقه بیست سال، سی سال همدارند و مسلما آقای عباس مسعودی همکار پیشه وری نبوده اینطور نیست آقای ذوالفقاری؟ آقای دهقان هم نبوده، آقای فرامرزی هم نبوده‌است و وقتیکه بنده دیدم این آقایان زیر ورقه را امضاء کرده‌اند گفتم عجب آدم وبی است این اعلامیه را دادند به بنده الان هم در آرشیو مجلس هست.

در همان جریان دفتر روزنامه بنده در لاله‌زار بود یک آپارتمان داشتم آقایان نمیدانند که روزنامه‌های ایران، برخلاف روزنامه اطلاعات که دستگاهی دارد و رتاتیو دارد، مجبور است که جای بزرگی داشته باشد روزنامه‌های ایران بیکی دو تا اطاق احتیاج دارند. بنده هم یک آپارتمانی اجاره کرده بودم و احتیاج بیکی دو تا اطاق هم بیشتر نداشتم این آپارتمان پنج شش تا اطاق داشت عرض کنم که یکروزی یک نفر آمد وگفت که این آقای پیشه وری که آن قطعنامه را برایش امضاء کردید جا ندارد و شما هم که جا زیاد دارید بیایید یک جایی باو بدهید که روزنامه‌اش را منتشر بکند بنده هم از خدا خواستم گفتم یک چنین شخص دانشمندی بیایداین جا درجوار من دو تا اطاق بایشان دادم آنهم آمد گرفت نشست و روزنامه آژیر را منتشر کرد اینرا برای آقایان عرض کنم بعد که پیشه وری رفت آذربایجان وگفت زبان رسمی باید زبان ترکی باشد من خنده‌ام گرفت. گفتم بدون تردید پیشه وری انشائیکه در فارسی دارد در ترکی ندارد برای اینکه او بقدری سلیس و قشنگ چیز می‌نوشت روزنامه اش هست ولی دلیل ندارد که اگراو یک خاینت سیاسی به مملک کرده منکر فضلش هم بشویم ۰۰۰ (برزین: آذربایجان اصلا انشاء ترکی ندارد) درهر حال عرضم این است که آقای پیشه وری اینجوری بابنده آشنا شد وآشنائی ما در این حدود بود که ایشان روزنامه آژیر رامینوشتند و بنده هم روزنامه داریا را منتشر می‌کردم و غالب اوقات هم اختلاف نظر علمی بین ما بود آقایانیکه بین ما بودند از اختلاف نظرهای بین من وایشان اطلاع دارند او گله می‌کرد که این آدم مرموز است. این آدم فلان است و بیسار است ومرتجع است وقتی هم یک مقاله‌ای در روزنامه آژیر علیه من نوشت یادم نبود جلسه دیگر از تندنویسی مجلس می‌گیرم ومیآورم خدمت آقایان (بعضی از نمایندگان: بقیه را بگذارید بجلسه دیگر)۰۰۰ اجازه بفرمایید این مطلب را بیک جائی برسانم.

رئیس- چند تا پیشنهاد رسیده‌است برای ختم جلسه.

بیانات شما این زودیها تمام می‌شود؟

ارسنجانی – اجازه بفرمایید. این یک قسمت را تمام کنم بعد جلسه را ختم بفرمایید آقای پیشه وری یک چیز دیگری هم در روزنامه اش نوشت که باز اسباب تعجب من شد چون معروف بود که پیشه وری با مؤسسین حزب توده رفیق وهمکار است موقعی که رضا شاه فقید در ژوهانسبورگ وفات کرد روزنامه‌ها نظریات مختلفی راجحع بمرحوم رضا شاه نوشتند از جمله روزنامه آژیر تسلیت گفته بود باعلیحضرت پادشاه فعلی ما وطی یک مقاله بسیار مؤثری بد خوب رضا شاه را از نقطه نظر خودش تشریح کرده بود و آخرش هم تسلیت گفته بود این رویه سبب شد که بعضی اشخاص تندرو درآن روز حمله کردند واعتراض کردند به پیشه وری و آنها می‌گفتند که تو مرتجع شده‌ای آنهم جواب داد که خیر این مسئله ربطی بقضایای دیگر ندارد.

این را نمیدانم که حالا کدامیک از آقایان یادشان باشد ولی در کلکسیون روزنامه آژیر هست بنده باز هنوز روزنامه را منتشر نمی‌کردم ولی در صدد انتشارش بودم چون نه ماه طول کشید از تاریخی که تقاضای امتیاز روزنامه را کردم تا وقتی که آنرا بمن دادند در جریان این مائل هم یکعده از نویسندگانی که در روزنامه آژیر چیز می‌نوشتند در روزنامه بنده هم چیز می‌نوشتند وباز یک اظهاراتی آقای ناصر ذوالفقاری کردند ویکعده هم در بیرون به بنده گفتند که آقای فریدون ابراهیمی دادستان آذربایجان با تو رفیق بوده، بنده گفتم نه تنها با بنده رفیق بوده همکلاس من بوده آقای دکتر معظمی هم معلمش بودند آقای دکتر متین دفتری هم معلمش بودند.

عرض کنم که فریدون ابراهیمی هم در روزنامه من کار نمی‌کرد واین را نمیدانم که از آستارا از کجا وقتی آمده بود طهران برای اینکه تحصیلاتش را ادامه بدهد، وضعیت زندگیش خوب نبود بآقای مسعودی متوسل شده بود آقا مسعودی ایشان را آوردند روزنامه اطلاعات کمکش کردند اینهم مدرسه حقوق می‌آمد بنده هم در مدرسه حقوق با ایشان آشنا شدم ایشان در روزنامه اطلاعات مقاله می‌نوشت و در روزنامه بنده هم مقاله می‌نوشت البته از بنده پول نمی‌گرفت ودر سایر جراید هم مقاله می‌نوشت ومن یک مردانگی از آقای محمدعلی مسعودی دیدم، که هیچ لازم نمیدانم اینجا بگویم وهیچ وقت هم فراموش نمی‌کنم راجع بفریدون ابراهیمی، درهر حال این فریدون ابراهیمی با آن آقای پیشه وری هم ارتباط داشت واین فریدون ابراهیمی هم عضو حزب توده بود واین را یادم رفت عرض کنم که سابقه حزبی من هم اولش در حزب پیکار بود این آقای اعظم زنگنه هم عضویت داشت بنده دیدم یک عده از جوانهای بسیار وطن پرست وپاک مملکت درآنجا جمع بودند روزنامه نبرد اول منتشر می‌شد و بعد هم روزنامه ایران ما رفیق بنده آقای جهانگیر تفضلی مدیرش بود منتشر می‌کرد یکعده بودیم با هم همکاری می‌کردیم آنجا احساسات بسیار زننده و آتشینی هم داشتیم بین حزب پیکار وحزب توده هم در آن موقع جنگ و جدال پیدا شد و خودمن دو سه تا مقاله در آنموقع بر علیه حزب توده نوشته بودم (صحیح است) وقتی که شاهزاده‌ها ادعای کمونیستی می‌کنند اسباب اشکال می‌شود چرا دارید ملک را خراب می‌کنید غرض این است که این مقالات هم بین ما رد و بدل می‌شد و مبارزه عملی هم بین ما بود تا این جریانات منجر شد باینکه خودمن بعد البته حزب پیکار بدلایلی از هم پاشید و حزب توده هم تقویت شده بود و من در حزب توده ایران نه تنها عضو نبودم بلکه شماره اول روزنامه داریا که متشر شد در روزنامه رهبر انتقاد شد از روزنامه داریا تحت عنوان روش تحریک آمیز سرمقاله‌ای نوشت روزنامه رهبر آنروز وبمن اعتراض کرد در روابط نمیدانم متفقین (بعضی از نمایندگان: بقیه اش برای روز بعد باشد) بلی اجازه می‌فرمایید باشد برای فردا.

رئیس- پیشنهادی رسیده که جلسه فردا باشد تنفس هم نیست ختم می‌شود.

پیشنهاد می‌کنم فردا جلسه تشکیل و بقیه دفاع آقای ارسنجانی استماع، روز سه شنبه مجلس وارد بحث در برنامه دولت گردد. دهقان.

دهقان – بنده پیشنهاد کردم که فردا جلسه تشکیل شود برای استماع دفاع آقای ارسنجانی روز سه شنبه هم برای برنامه دولت ولی آقای دکتر اعتبار پیشنهاد کرده‌اند که این ترتیب بسه شنبه و۵شنبه موکول شود اگر پیشنهاد آقای دکتر اعتبار قبول بشود

رئیس- اگر، نمی‌شود آقا، با فردا کسی مخالف نیست؟ (نمایندگان: خیر) باساعت ۱۰ صبح کسی مخالف نیست فردا ساعت ۱۰ صبح جلسه خواهد بود تنفس داده می‌شود.

(یکساعت وچهل دقیقه بعدازظهر جلسه ختم گردید.)