مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ مهر ۱۲۹۰ نشست ۳۰۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوم

درگاه انقلاب مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم


مجلس شورای ملی ۱۹ مهر ۱۲۹۰ نشست ۳۰۵

مجلس شورای ملی ۱۹ مهر ۱۲۹۰ نشست ۳۰۵

صورت مشروح روز ۵ شنبه ۱۸ شهر شوال المکرم ۱۳۲۹

مجلس دو ساعت و نیم قبل از غروب آفتاب در تحت ریاست آقای میرزا مرتضی قلیخان نایب رئیس تشکیل گردید صورت مجلس روز سه شنبه ۱۶ را آقای آقا میرزا رضاخان قرائت نمودند.

غائبین جلسه قبل:

غائبین بدون اجازه- آقایان: حاج آقا میرزا علی اکبر خان- آقا سید محمد باقر ادیب- لسان الحکماء

غائبین با اجازه- آقایان: طباطبایی- فرزان.

آقایانی که از وقت مقرر تأخیر نموده اند- دکتر اسماعیل خان ۳ ساعت- دکتر حاج رضاخان ۵۰ دقیقه- نجات ۴۰ دقیقه- اعتصام الملک- آقا شیخ رضا ۴۰ دقیقه- دکتر امیر خان- ناصر الاسلام ۳۰ دقیقه- شریف العلماء- حاج وکیل الرعایا نیم ساعت.

نایب رئیس- آقای بهجت در صورت مجلس فرمایشی داشتید؟

بهجت- در مادۀ اول خیلی به طور اختصار ذکر شده است که فلان کس مخالف بود مثل اینکه بنده این کنترات را خلاف قانون دانستم بنده مخالف با اصل این کنترات نبودم و به این ماده مخالف نبودم مخالفت بنده این بوده که به شکل مادۀ قانونی

نباید نوشته شود باید جوری مشروح نوشته شود که صریح باشد نه اینکه اصل کنترات و اختلاف قانون می‌دانستم قانونی بودن این ماده را خلاف می‌دانستم.

نایب رئیس- گویا همانطور نوشته است.

میرزا رضاخان- خوب است یک قدری استماع بفرمائید مخصوصاً نوشته است با قانونیت.

بهجت- بنده هم عرض نکردم این قانونی نیست عرض کردم که نباید به شکل قانونی نوشته شود.

نایب رئیس- صورت مجلس تصویب شد دستور امروز بقیه قانون انتخابات است دو ماده از اول که ماده اول و دوم باشد باقی است چون ماده اول منوط به مادۀ ثانی است که ترتیب حوزه بندیها است به این جهت اول شروع به مادۀ دوم می‌کنیم (در این موقع شروع به قرائت جدول حوزه‌های انتخابیه گردید) آذربایجان ۱۹ نفر.

نایب رئیس- مخالفی هست؟ (اظهاری نشد)

هشترودی- در کلیات است یا در تبریز مخصوص است.

نایب رئیس- مذاکره در کلیات ۱۹ نفر آذربایجان است.

هشترودی- بنده در کلیه که ۱۹ نفر برای آذربایجان نوشته اند مخالفم اولاً می‌خواهم عرض کنم که خودم در کمیسیون بودم نه اینکه نبودم در آنجا هم مخالفت داشتم و براهینی که عرض کردم یا اعضای کمیسیون گوش ندادند چون در این روزهای آخری که این راپورت داده شده است بنده یک روز حاضر شده ام و لابد خودشان شاید دو روز سه روز مذاکره کرده اند بنده در ۱۹ تفرش اشکال می‌کنم نه در حوزه بندیش چون در حوزه بندیش رأی بنده هم منصرف شده است و اینطور عیبی ندارد باید باشد ولی ۱۹ نفر را که از برای تبریز معین کرده اند بنده نمی‌دانم از چه میزان از چه مقیاس است از روی یک قانون صحیحی گرفته اند که عبارت از مقدار نفوس است یا مقدار نفوس هم نباشد یک تعدیلی است که واقعاً تعدیل باشد از روی آن این تقسیم را کرده اند که باید ۱۹ نفر به آذربایجان برسد بنده این را نمی‌توانم بگویم از روی چه میزانی است و نمی‌دانم کمیسیون از روی چه حسابی این میزان را قرار داده اند می‌توانم عرض کنم که از روی یک میزان صحیحی نیست مثل اینکه شاید اردبیل و مشکین و آستارا نمین و اوجارود و خلخال را هم اشکالی داشته باشم و بگویم که دو نفر کم است نه آن جوری که از روی دلیل بگویم شاید در موردش که صحبت شد عرض نکنم ولی بنده با ترتیبی که در تبریز و اوجان عباس و مهران رود و دهخوارقان گوگان ارونق و آلان بر آغوش و هشترود که در ماده اول یکی کرده اند عرض می‌کنم آنجا را هم کم گرفته اند به جهت اینکه آنجاها از روی تخمین صحیح یا از روی تعداد نفوس اقلش باید یازده نفر باشد و بعد می‌آئیم پایین تر از آن می‌بینیم ارومی‌و توابع را نوشته اند دو نفر حالا شاید بنده آنجا را کار نداشته باشم خوی ماکو، سلماس مرند، گر کریکانات را هم کم نوشته اند و دو نفر را خیلی کم می‌دانم از روی قانون صحیح نوشته شده است این است که عرض می‌کنم ۱۹ نفر در حق آذربایجان خیلی کم است و ظلم شده است و شاید آن چیزی را که عقیده دارم پیشنهاد کنم در کلیات این عقیده بنده است.

ذکاءالملک- در باب عده نفوس و عده نمایندگان در سابق و شور اول هم که همین مواد مذاکره می‌شد همین اشکالات پیش آمد و حالا باز همان اشکالات می‌شود به واسطه اینکه همه کس مسبوق است که احصائیه صحیحی در ایران نشده است که بگوییم عده جمعیت ایران چقدر است و نمایندگان چقدر باید باشند بعضی از حوزه بندی‌ها که در سابق شده بود که آقایان ملاحظه فرمودند عده آذربایجان بیش از اینها بوده است از روی یک نظری بعد یک اشخاص هم غیر از نمایندگان از طرف دولت مشخص شدند که معاونت بکنند به کمیسیون انتخابات مجلس و کسانی بودند که در اکثر بلاد ایران بصیرت داشتند مخصوصاً در بلاد آذربایجان و آنها حوزه بندی را که ترتیب دادند واقعاً اساس این حوزه بندی‌ها که به نمایندگان می‌رسد از روی آن است و اگر هم تصرفی از طرف کمیسیون شده باشد تصرف خیلی کمی‌است و آنها عده نمایندگان آذربایجان را ۱۸ نفر معین کرده بودند و کمیسیون یک نفر هم بر آن عده علاوه کرد و این نکته را هم باید ملتفت بود که این ۱۹ نفر غیر از نماینده است که به ایلات شاهسون داده می‌شود و غیر از نماینده است که به ملل متنوعه داده می‌شود که آنها هم دو نفر خواهند بود آن وقت اگر واقعاً درست ملاحظه بفرمایید به آذربایجان ۲۲ نفر حق نماینده داده می‌شود در صورتی که آن عده را که اشخاصی که خارج از کمیسیون مجلس معین کرده اند ۲۱ نفر بودند بنابراین همین مذاکراتی که آقای هشترودی فرمودند و در کمیسیون هم فرمودند کمیسیون حاضر شد و یک نفر اضافه کردند و ۱۹ نفر شد علی الخصوص که در دفعه سابق هم به آذربایجان ۱۹ نفر نماینده داده شده بود و شایسته ندانستیم که این دفعه کمتر داده باشیم حالا اگر بفرمایید که این عده از روی واقع نیست و از روی مقدار نفوس نیست این را هم حرف ندارم و لکن حرف در آن است یک مأخذ و سند صحیحی در دست نداریم نه اینکه ما بگوییم این عده مطابق واقع است بعضی بگویند نه مطابق واقع نیست هرکس هرچه بگوید از روی حدس می‌گوید یعنی از روی تخمین معین کرده اند که ۲۲ نفر نماینده برای آذربایجان باشد اگر از روی میزان صد هزار نفری یک نفر گرفته باشیم بر حسب تخمین جمعیت آذربایجان از ۴ کرور و نیم بیشتر نخواهد بود اگر هم واقعاً تقدس شده باشد و جمعیت آذربایجان از ۴ کرور و نیم بیشتر باشد و قدری هم از حق آنها کمتر باشد می‌توان گفت جزئی است و چیز زیادی نیست که اسباب دلخوری اهالی آذربایجان باشد و به عقیده بنده نباید چیز زیادی کرد و در این باب نباید آن قدر اصرار کرد از آنجا که مأخذ و سند صحیحی هم در دست نداریم تصور می‌کنم این عده کافی باشد ۲۲ نفر نماینده از برای آذربایجان خوب است.

منتصرالسلطان- در خصوص آذربایجان که اینجا عده نمایندگان را معین کرده اند برای هریک از ولایات و برای آذربایجان ۱۹ نفر معین شده است اساساً باید ببینیم که این را از چه مأخذ و از چه حساب و از روی چه صورتی معین کرده اند آیا احصائیه نفوس داشته اند برای کلیه مملکت ایران که به بعضی جاها افزوده اند و در بعضی جاها کم کرده اند یا اینکه از روی اطلاعات و نظرات شخصی یا از روی نظرات جغرافی بوده اگر از روی احصائیه نفوس باشد بنده منکر هستم که در ایران هنوز احصائیه شده باشد مگر چند جا که می‌گویند که اشخاصش را از روی سرشماری عده نفوسش را معین کرده اند پس عمومی‌نشده است خیلی جاها را می‌بینیم از یزد و گیلان و اصفهان و غیره و غیره سرشماری نشده پس از این نظر که رد شد، پس کمیسیون که این کار را کرده است از روی عقیده شخصی بوده است که این کار را کرده است یا از روی کتبی که در دست است از روی آن معین کرده اند که حالا لازم نیست آن کتابها را شرح بدهم در کتب جغرافی جمعیت ایران را از بیست میلیون الی ده میلیون معین می‌کنند که بنده ۱۵ میلیون تصور می‌کنم به همان دلیل که آنها نشمرده اند و ده میلیون تصور می‌کنند به همان دلیل هم بنده که نشمرده ام پانزده میلیون تصور می‌کنم در همان مأخذ که آنها گرفته اند جمعیت آذربایجان را نسبت به جمعیت کل ایران یک ربع یا یک خمس حساب می‌کنند حالا وقتی که مأخذی را که آنها گرفته اند و جمعیت آذربایجان را یک ربع یا یک خمس می‌گیرم که بنده هم همین عقیده را دارم آن وقت باید ببینیم از ۱۳۶ نفر نماینده چیزی که به آذربایجان باید برسد چقدر است و اگر ربع حساب بکنیم جمعیت آذربایجان را آن وقت باز باید ببینیم که ربع آن چقدر است نباید هرکس از یک نظر شخصی نگاه کند و بگوید چون سابق ۱۹ نفر معین شده بود حالا هم باید ۱۹ نفر معین کنیم بنده عرض می‌کنم که اگر این نظر را داشتید بهتر این بود که تمام این بلاد ایران را از روی همان نظر سابق معین می‌کردید که اسباب شکایت نمایندگان آذربایجان و اهالی آذربایجان نشود بنده تصور می‌کردم که مجلس زیادتر اگر می‌خواست دقت بکند برای آذربایجان می‌بایستی دقت بکند و حقوق آنها را بیشتر حفظ بکند به جهت اینکه آن خدمات و اقداماتی را که اهل آذربایجان کرده اند اگر ملاحظه می‌فرمودند از همه حیث برای افتخار هم اگر بشود زیادتر که نمی‌دهید اولاً افتخاراً کمتر نمی‌دادند چنانچه می‌بینیم یک ربع یا یک خمس از وکلای مجلس حق آذربایجان است که حکماً باید پیشنهاد شود اینجا مخبر محترم یک منفعت دیگری ابواب جمع آذربایجان کردند می‌فرمایند که دو نفر برای متنوعه که یکی مسیحی و یکی کلدانی است آن هم اضافه به نماینده‌های آذربایجان می‌شود این دو نفر مربوط به نمایندگان آذربایجان نیست به جهت اینکه اگر مجلس شورای ملی به هشتاد هزار مسیحی دو نفر نماینده حق بدهد و به ده دوازده هزار نفر کلدانی هم یک نفر نماینده بدهد به آذربایجان مربوط نیست این یک اظهار محبتی است که به یک ملتی ملت ایران خواسته است بکند و می‌گوید که شما چون جمعیتتان کم است هرکدام یک نفر انتخاب کنید به آن واسطه دو نفر به آنها نماینده داده است برای اینکه در مجلس شورای ملی نماینده‌شان باشند و حفظ حقوق خودشان را کاملاً بکنند اگرچه تمام نمایندگان حفظ حقوق آنها را می‌کنند حالا برای اینکه کلدانی‌ها جمعیت‌شان کم است بگوییم که شما حق وکیل ندارید و به شما وکیل نمی‌دهیم پس مخبر محترم نباید اینطور بفرمایند بلکه باید از روی کتاب و براهین و عقیده عقلی باید اهالی آذربایجان را متقاعد کنند اگر می‌خواهیم ملاحظۀ بعضی خدمات دیگر اهل آذربایجان بکنیم اقلاً مثل سایر ایالات و ولایات به آنها نماینده بدهیم و باید مجلس شورای ملی سایر ایالات را هم اضافه بدهد علاوه عرض می‌کنم در سایر شهرها و توابع آذربایجان هم که معین کرده‌اند خیلی ظلم شده است یکی را مثل می‌زنم تا بعد در موقعش که وارد شدیم عرض می‌کنم که چطور به آنجاها هم ظلم شده است مثلاً اردبیل و مشکین و آستارا نمین اجارود و خلخال و غیره را آورده‌اند دو نفر نماینده داده‌اند در صورتی که خود خلخال ابتدای خاکش الی اردبیل ۳۰ فرسخ است و عرضش ۶ فرسخ و از روی مالیات بدهی او خوب معلوم می‌شود تقریباً ۳۶۰ پارچه آبادی دارد و دوازده هزار جمعیت دارد و قصباتی که پنجهزار، چهار هزار، سه هزار جمعیت دارد و مشکین خودش بیش از آنها جمعیت دارد که تمام اینها را در موقع خودش عرض می‌کنم و بنده مجدداً عرض خودم را تکرار می‌کنم، یک تعدی فوق العاده به ملت آذربایجان و آذربایجانی شده است و از حقوق ملی آنها کم کرده اند و بنده به فرمایشاتی که فرمودند قانع نشدم.

معززالملک- البته بعضی از نقاط ایران هستند که در راه آزادی مملکت خدمات زیادی کردند که عمده آن نقاط آذربایجان است که اگر تمام ملت ایران بخواهد پاداش خدمات آنها را بدهد از عهده بر نمی‌آید خدمات آذربایجان و آذربایجانی هیچ جای شبهه نیست و هیچکس نمی‌تواند شک و شبهه داشته باشد ولی چیزی که هست کمیسیون انتخابات وقتی که قانون انتخابات را می‌نوشت همچون نظری نداشت که به واسطۀ خدمت حق وکیل به آنها بدهند و تصور می‌کردند که نظر نمایندگان بر این نخواهد بود که در مقابل خدمات باید نماینده بدهند بلکه ملاحظه نفوس آنجا را باید کرد و حق وکیل داد پس اگر به آن نظر بود ممکن بود برای آذربایجان از برای این پاداش خدمت حق هزار نماینده داد و شاید بعضی از نقاط دیگر هم بودند که می‌بایست حق هیچ نماینده به آنها نداد البته در مملکتی که هیچ احصائیه ندارد و جمعیت او هم نصف درست اختلاف دارد یعنی یک مقابل و دو مقابل می‌گویند از ۲۰ کرور تا ۴۰ کرور می‌گویند در یک همچو مملکتی عده نمایندگان یا عده نفوس را معین کردن از روی چه قاعده باید باشد غیر از اینکه باید از روی یک جمعیت تخمینی باشد و آن جمعیت تخمینی را کی باید معین بکند البته آن کسانی که از محل اطلاع دارند والا وسیله دیگری که در دست نیست پس به عقیده من ۴۰ کرور جمعیت دارد این عقیده من نمی‌تواند سند قاطعی شود برای یک حق دیگری که حکماً همان ۴۰ کرور است پس در این صورت ممکن نیست که از روی یک میزان صحیحی معین کرد پس مجبور هستیم عدۀ که تخمینی تمام مملکت ایران را معین کنیم یا اینکه ممکن است که بگوئیم در باب عدۀ تخمینی تمام ایران هر قدر که نماینده در اینجا باشد باید همانقدر هم مخالفت در آنجاها باشد غیر از این نیست عقیدۀ مختلفه اتفاقاً برای همین بوده است بنابراین هم هیئت دولت و هم کمیسیون انتخابات رجوع کردند تا یک کسانی که در آذربایجان حکومت داشتند و اطلاعات مجلسی داشته اند از قبیل شاهزادۀ فرمان فرما و آقای علاءالدوله و حا محتشم السلطنه و سهام الدوله و کسانی که در آذربایجان بوده اند و اطلاعات مجلسی دارند علی الخصوص که بعضی از نمایندگان آذربایجان هم بوده اند و آنچه که معین شد برای آذربایجان همانطور که مخبر محترم هم فرمودند ۱۸ نفر بود و آنچه از طرف دولت معین شده بود ۱۸ نفر بود این یک نفری که اینجا اضافه شده است یک چیزی است که خود کمیسیون اضافه کرده است برای این بوده است که رفع اشکالات محلی بشود و دوباره عرض می‌کنم چون درست عدد نفوس در دست نیست و سندی در دست نداریم که بتوانیم به طور تحقیق جمعیت آنجا را معین بکنیم علی ایحال با نظریات و اطلاعات اشخاصی که از طرف دولت بصیر بودند و اطلاعات محلی داشتند حتما برای مملکت آذربایجان ۱۸ نفر نماینده معین کرده اند و یک نفر هم اضافه شده است، شده است ۱۹ نفر که چندان اسباب دلخوری نباشد و وقت مجلس هم زیادتر از این ضایع نشود و آقای هشترودی فرمودند که در یک جلسه حاضر بودند و باقی جلسه‌ها را تشریف نداشتند اتفاقا این حوزه بندی در جلسه پریروزی بود که خودشان هم تشریف داشتند و حاجی معین الرعایا هم تشریف داشتند اگرچه اظهار کردند که کم است ولی تا این درجه مخالفت نداشتند و دیگر اینکه اگر برخی فرض کنیم برای آذربایجان مطابق عقیده بعضی آقایان که می‌گویند خمس ایران است جمعیتش و بنده هم نمی‌خواهم مخالفتی در این باب بکنم اگر جمعیت آذربایجان را خمس حساب بکنیم تخمینی نماینده او از ۱۸ نفر اضافه بشود بنده عرض می‌کنم که جمعیت آذربایجان که زیادتر از چهار کرور و یک چیزی بالا نخواهد شد و البته وقتی می‌گویند که جمعیت فلان جا چهار کرور است ایلات هم جزو او است، ملل متنوعه هم جزو او است، کلدانی‌هایی که در آنجا هستند یا کلیمی‌ها تمام این‌ها را می‌گویند یک خمس اهالی ایران است در صورتی که خمس ایران هم باشد حق بیست نفر وکیل دارد غیر از این نیست حالا که ما ۲۲ نفر وکیل به آذربایجان داده ایم که ۱۹ نفر به آذربایجان است و یک نفر به عیسوی و یک نفر به کلدانی و یک نفر هم به ایل شاهسون اینها ۲۲ نفر می‌شوند یا اینکه باید گفت که ایلات شاهسون که در آذربایجان هستند و یا سایرین جداگانه حق وکیل دارند آنها خارج هستند از آذربایجان، این را بنده گمان نمی‌کنم که هیچ نماینده بگوید زیرا که اینها تمام جزو آذربایجان محسوب می‌شود و شما هرچه قدر هم تصور بکنید از ۲۴ کرور جمعیت ایران بیشتر نمی‌شود و بیشتر از ۲۲ نفر نمی‌شود برای آذربایجان معین کرد بالاخره برای ایران هم یک جمعیتی باید تصور کرد که یک موافقت عملی هم داشته باشد بر فرض هم که خمس او را بگیریم از برای آذربایجان باز ۲۳ نفر زیاده از آن مقیاس از برای آذربایجان نیست عرض کردم اگر به اظهارات و عقاید شخصی تکیه بکنیم در کارها آن وقت کارها خیلی مشکل است به جهت اینکه من می‌گویم چهارصد نفر نماینده ایران باید داشته باشد به جهت اینکه جمعیت ایران هشتاد کرور است در صورتی که تصدیق خواهید کرد که ایران هشتاد کرور جمعیت ندارد و یک چیز دیگری که در نظرم بود و می‌خواستم عرض کنم این است که نظر کمیسیون و نظر کلیه وکلا این بود که طوری بشود که عده نمایندگان خیلی زیاد شود و البته این مسئله قابل انکار نیست که اگر عده نمایندگان خیلی زیاد بشود به همین نظری که نصف به علاوه یک هست هر قدر دیرتر حاضر بشود افتتاح مجلس به تأخیر خواهد افتاد پس این نظر یک نظر اساسی بود که کمیسیون خواست حتی المقدور منظور و مراعات کرده باشد از طرف دیگر اگر رجوع بکنیم به جهت وجود یک نماینده از یک محلی می‌بینیم که نماینده می‌تواند دو منفعت داشته باشد یا این است که جمع کردن منافع عمومی‌مملکت در یک نقطه معینی نمایندگان مختلفه مملکت ایران در یک نقطه که جمع شوند می‌توانند منافع عمومی‌را حفظ کرده باشند و یک جهت دیگر که حفظ کردن این نظر باشد الحال همان کاری را که ۱۹ نفر می‌کند همان کار را ۲۰ نفر هم می‌توانند بکنند و همان کاری را که ۲۰ نفر می‌توانند بکنند همان کار را ۱۹ نفر هم می‌توانند بکنند بدون اینکه یک سکته به حقوق آذربایجان بخورد و اگر منافع عمومی‌مملکت است که یک قسمت از نمایندگان مملکت نمایندگان آذربایجان هستند و آن قسمت نمایندگان آذربایجان هم که در اینجا هستند و اگر برای حفظ کردن حقوق خصوصی آذربایجان است در آنجا همان کاری را که ۲۰ نفر می‌کند ۱۹ نفر هم خواهد کرد بر فرض هم از آن میزانی را که نمایندگان محترم آذربایجانی در نظر دارند اگر یکی دو نفر کسر شود ولی در مقابل یک منفعت بزرگتری که در نظر هست که همان حضور نصف به علاوه یک است که زودتر حاضر شوند که اگر تأخیر شود اسباب زحمت در آتیه می‌شود بنابراین این ترتیب اسباب سرعت کار خواهد شد و مجلس زودتر تشکیل می‌شود و هیچ سکته هم به نمایندگان آذربایجان و حقوق آذربایجانی وارد نخواهد شد.

منتصر السلطان- توضیحی می‌خواستم عرض کنم دو فقره توضیح داشتم یکی اینکه بنده عرض نکردم که چون آذربایجان خدمت کرده است به پاداش خدمت آذربایجانی نماینده زیادتر به او بدهند عرض کردم در پاداش خدمات آنها از حقوق نمایندگی آنها نکاهند این یکی، یک توضیح دیگر این بود که به موجب کتب جغرافی جمعیت آذربایجان که یک ربع حساب کرده اند آذربایجان نفوسش را یک ربع و بعضی‌ها یک خمس نوشته اند و کمیسیون گویا از روی نظر خودشان تعدیل می‌کنند در صورتی که حق آذربایجان ۲۵ الی ۳۰ نفر نماینده است.

حاج شیخعلی- اگر ما نسبت به آن نقطه که نماینده هستیم هر کدام بخواهیم عده نمایندگان آن نقطه را زیاد کنیم آن وقت به فرمایش آقای معززالملک باید عده نفوس ایران به ۷۰ الی ۸۰ کرور برسد آذربایجان نسبت به حسب وسعت ۲۶ یک تقریبا ۲۷ یک ایران است وقتی خمسش خیلی باشد دو مقابل سه مقابل چهار مقابل پنج مقابل جاهای دیگر باشد تازه ۲۶ یک است مثل وسعت خاکش نسبت به خراسان شش یک است وقتی که خیلی جمعیت داشته باشد مقابل خراسان خواهد بود آن وقت چطور می‌شود که چهار کرور ملت ایران در آذربایجان متوطن باشد و باقی در جاهای دیگر همانطور که آقای معززالملک فرمودند هیچ اساس در دست نداریم و همه‌اش تخمین و نظرات است همان طور است ما یک مأخذ صحیحی در دست نداریم لکن در ارومیه تعداد نفوس کرده اند اگر ارومیه احصائیه شده بود و معین نشده بود یقین می‌گفتند که ۳ نفر نماینده آنجا حق دارد در صورتی که عده نفوس آنها را معین و احصاء کرده‌اند و دیده اند که کلدانی صد و چهار الی صد و هشت هزار جمعیت دارد پس باید این نفوس را که هر صد هزار نفر را می‌خواهند یک نفر بدهند پس حساب کنیم که با جاهای آذربایجان را که حساب کرده اند از روی این حساب به آنها حق وکیل بدهیم به این دلیل سایر نقاطی هم که حساب شده می‌بینیم خود به خود به نظر تخمینی صرف نیست یک نقطه که عدۀ تخمینی او معین شده می‌سنجند می‌بینند که عده نفوس آنها از روی جمعیت ۳ کرور خواهد بود ۱۵ نفر وکیل می‌دهند خیلی از نقاط است که جمعیت آن بیشتر است و عده نمایندگان آنها کمتر است مثلا خراسان است که باید ۱۷ نفر بدهند ولی بر حسب حسابی که کرده‌اند به فلان نقطه دو نفر اضافه می‌دهند پس به عقیده بنده عده که برای آذربایجان معین شده اگر زیاد نباشد کافی است.

حاج شیخ اسدالله- این عده که از برای آذربایجان معین کرده اند اگرچه بنده عضو کمیسیون نیستم ولی می‌دانم بعد از چندین جلسه و مذاکرات و تحقیقات که شده است این ۱۹ نفر را برای آذربایجان معین کرده اند حالا حاج شیخ علی می‌فرمایند زیاد است آن را کار ندارم و عرض می‌کنم که آن ۱۹ نفر کافی است اولا اینکه کم بودنش را به این دلایلی که می‌فرمایند بنده مخالفم و براهینی برای این مطلب دارم از ابتدای این راپورت تا انتهای آن را بخوانند که از برای ایالات و ولایات عده که برای هر محلی معین شده است بسنجند عده و جمعیت و مالیات آن را با عده و جمعیت و مالیات آذربایجان که یک میزان تقریبی است در واقع میزان مالیات چیزی است که می‌توان از روی آن میزان مالیات جمعیت هر جایی را خوب معین کرد و می‌توان یک حدس از مالیات برای عده نفوس آنجا زد و یک حدس است نه اینکه تحقیقی باشد مثلا از برای فارس ۱۲ نفر معین کرده اند و از برای آذربایجان ۱۹ نفر معین کرده اند ببینید نسبت این با آن چقدر است آن وقت نسبت مالیات آنجا را با هم بسنجیم ببینیم چقدر تفاوت دارد مالیات آذربایجان نقدی و جنسی هشتصد و چیزی است مالیات فارس هفتصد و چیزی است و یکصد هزار تومان فرق دارد پس به واسطه یکصدهزار تومان تفاوت مالیات ممکن است که هر آن نفوسش هم به دست بیاید چند نفر خوب است زیاد بکنند اگر بنا باشد که از برای آذربایجان ۱۹ نفر وکیل زیادتر معین کنند باید از برای تمام ایالات و ولایات وکیل زیاد کنند بنده عرض می‌کنم که کلا باید ۱۲۰ نفر باشد دویست نفر باشد حالا می‌فرمایند آذربایجان کم است پس برای فارس هم کم است در حالیکه ۱۹ نفر برای آذربایجان کافی است و به این اصرار می‌خواهند که عده وکلای آذربایجان را زیاد کنند و در جاهای دیگر بگویند که نسبت اعتدال واقع شده است مثلا نسبت به ایالت خراسان ۱۵ نفر وکیل داده اند حالا باید دید که مالیات آنجا چقدر است این یک تخمینی است جمعیت او هم نسبت به آذربایجان تقریباً چقدر باید کمتر باشد و نسبت به مالیات هم ببینید چقدر تفاوت دارد باید همان نسبت را دارد و آنقدر اختلاف ندارد اما اینکه آقای منتصرالسلطان می‌فرمایند که اگر بخواهند به آذربایجان ۱۹ نفر بدهند به دیگران هم نباید اضافه بدهند این را هم که آقای معززالملک گفتند نمی‌دانم ایشان از روی چه میزان فرمود مثلا در دفعه سابق یک محلی بود که کمیسیون انتخابات عده وکلای آنجا را درست نسنجیده بودند حالا سنجیدند و دیدند ظلم در حق آنجا واقع شده و دو نفر وکیل اضافه به آنها داده شود دو نفر اضافه کردند این دیگر محل حرف نباید باشد دو چیز نباید بدهند کمیسیون تحقیقات خودش را کرد دید نسبت به آنجاها کم داده شده است اضافه کرد بنده به همان نظراتی که عرض کردم نسبت به همه ایالات و ولایات سنجیدیم می‌بینیم نسبت به آذربایجان به جاهای دیگر همین قدر کافی است اگر زیاد نباشد کم نیست و اگر زیاد کنند مجبورند به همین نسبت به سایر ایالات و ولایات هم زیاد کنند بنده عرض کردم اگر می‌خواهید نمایندگان آنها را زیاد کنید آن وقت باید ایالات و ولایات هم زیاد کنید مثلا می‌گویند نماینده آذربایجان ۳۰ نفر یا ۲۵ نفر باشد و فارس را می‌گویند که ۱۲ نفر باشد نمی‌دانم از چه نظر این را می‌فرمایند و حال آنکه خاک فارس را بسنجند ببینند چقدر است نفوسش را بسنجند چقدر است مثلا کرمان و بلوچستان نسبت به آذربایجان چقدر نفوس دارد پنج نفر که برای ایالت کرمان معین کرده اند اما نسبت کرمان به آذربایجان به همین نسبت است که اینجا پنج نفر آنجا سی نفر داشته باشد از روی یک نفر انصافی باید نظر کرد و عده نمایندگان از روی تمام ایالات و ولایات باید تصویب شود و اگر غیر از آن باشد و به نمایندگان آذربایجان اضافه شود و به جاهای دیگر نشود خیلی بی انصافی است.

نایب رئیس- مذاکرات کافی نیست (بعضی گفتند کافی است و بعضی گفتند کافی نیست).

نایب رئیس- رأی می‌گیریم آقایانی که تصویب می‌کنند که مذاکره کافی است قیام نمایند (اکثر قیام نمودند).

نایب رئیس- به اکثریت ۳۴ رأی تصویب شد اسامی‌نقاط جزء هر حوزه انتخابیه تبریز اوجان عباس، مهرانه رود، دهخوارقان، کوکان عجب شیر، ارونق، انزاب آلان، براغوش، و هشترود. حاج دکتر رضاخان- گمان می‌کنم که همان زحمتی که در یک درجگی و دو درجگی برای ما بود حالا هم از انتخاب عمومی‌و غیر عمومی‌گرفتار آن شده ایم چه در مواردی که از پیش گذشت چه در این حوزه بندی مثلا بنده نمی‌دانم هشترود که خودش قایل است که یک نماینده بدهد برای چه جزء تبریز شده است و گناهش چیست جز اینکه بگوییم تقدیرش این است که همسایه یک شهری مثل تبریز شده است مثل این است که بگوییم یک شخصی چون همسایه شخصی متمولی است باید حقوق او پایمال شود می‌گوییم ۹ نفر به تبریز حق می‌دهیم و چهار جا را هم اسم می‌بریم اوجان عباس، مهرانه رود، دهخوارقان، کوکان کجا و کجا و علت اینها همه اش این است که آن حوزه یک کرور جمعیت داشته باشد و آن صدهزار تا تابع آن پانصد هزارتا باشند در صورتی که مابین آن هزار تا اگر دو هزار نفر تعرفه گرفتند در واقع برای تعرفه گرفتن است و تمام رأی نخواهند داد مثلا از ورامین و خوار و شهریار و این اطراف بگیریم خواهیم رسید به تهران و یک مرتبه به ساوجبلاغ، اشتهارد، برقان تا برسیم به شهر ستانک می‌بینیم که نوشته است تهران ده نفر وکیل بنده در حقیقت کلیه با این انتخابات مخالفم و هیچ مناسبت با آن ترتیب انتخاب مستقیم یک درجه ندارد و روح این از آن مطلع نیست.

ذکاءالملک- این فرمانی که آقای دکتر فرمودند در کمیسیون هم مذاکره شد و تمام این نکاتی را هم که فرمودند متذکر هستیم و بودیم و مذاکره کردیم و لکن آیا ممکن است که امروز در مملکت ایران یک حوزه بندی بشود که اهالی آنجا جمع بشوند و حقیقتاً مشارکت بکنند و یک جماعتی از آنها محروم شوند معلوم است چنین چیزی ممکن نیست اگر دلسوزی می‌کنید برای اینکه یک جماعتی محرومیت از انتخاب پیدا می‌کند و رأی آنها مدخلیت پیدا نمی‌کند در انتخابات این دلسوزی را برای هر انتخابی و در هر موردی باید داشته باشید به جهت اینکه همیشه در هر کاری یک جماعتی اقلیت و جماعت دیگر اکثریت پیدا می‌کنند چه در انتخاب و چه در غیر انتخاب پس آن جماعتی که اقلیت پیدا می‌کند بگویند که ما محروم شده ایم و در همین مورد مخصوص هم قدم از این بالاتر نمی‌توانیم بگذاریم که هر آبادی را یک حوزه یا هر چند آبادی را یک حوزه انتخابیه قرار بدهیم یا آنکه هر آبادی که وسیع است او را برای این کار تعیین کنیم چه بکنیم در این صورت آیا باز هم ممکن است تمام مردم مشارکت بکنند در رأی یعنی در آن رأیی که می‌دهند همه شرکت کنند تا حقوق تمام افراد مردم و آن کسانی که رأی می‌دهند منظور شده باشد و اگر در ایران با این وسعت خاکی که هست و کمی‌جمعیت اگر بخواهند حوزه بندی‌ها را خیلی کوچک کنند به طوری که رأی دهندگان در یک نقطه واقع شوند همدیگر ببینند آن وقت لازمه اش این می‌شود که نمایندگان ایران را ششصد هفتصد نفر قرار بدهیم غیر از این است و این را نمی‌توانیم بگوییم و گمان هم نمی‌کنم که کسی بگوید اینطور بکنند پس وقتی که نتوانستید این کار را بکنید مجبورید که لابد بعضی آبادی‌ها را با بعضی تنظیم کرده آنها را در انتخاب یک یا چند نفر وکیل شریک کنید وقتی که این کار را کردید در این مملکت ما که چندین آبادی است و قصبه و شهر است بسیار اتفاق می‌افتد که چند شهر را هم مجبور می‌شویم که با هم شریک کنیم در این صورت وقتی که اینطور شد نمی‌توانیم بگوییم که این اشخاص یک ترتیبی اتخاذ می‌کنند و واقعاً یک طوری رأی می‌دهند که شرکت حقیقی در این رأی کرده باشند لابد بعضی از آن بلوکات که جمعیتشان یا اهتمامشان در انتخاب بیشتر بوده است بیشتر تعرفه گرفته اند و رأی داده اند آن وقت آن یکی که اهتمام نداشته در اقلیت مانده فرض بفرمایید دو تا شهر شاهرود و بسطام یا سمنان و دامغان که ناچاریم اینها را باهم شرکت در رأی بکنیم یکی از اینها جماعتشان یا رأی دهندگانشان زیادتر می‌شود یا یکی از آنها بیشتر اهتمام در رأی دارند یا ترتیب انتخاب و حوزه بندیشان را بهتر معین می‌کنند و در هر صورت یکی از آنها اکثریت پیدا می‌کند آن وقت در اقلیت واقع می‌شود پس یکی از این دوتا یقیناً محروم می‌شود این نتیجه یک درجه است که اگر دو درجه قرار داده شده بود این عیب وقوع پیدا نمی‌کرد و در همان وقتی هم که مباحثه دو درجگی و یک درجگی بود اگر می‌خواستند واقعاً کاری بکنند که به هیچ وجه رأی مردم از بین نرود و این عیب پیدا نشود می‌بایستی انتخاب دو درجگی باشد و اشارۀ به این مطلب هم شد والا حالا که یک درجگی شد این اتفاقات واقع می‌شود عجالتاً حوزه بندی‌های نقاط دیگر را می‌گذاریم کنار همان حوزه تهران و خوار ورامین را که آقای دکتر مثال زدند عرض می‌کنم اگر بفرمایید به بنده که اینها خودشان می‌آیند و می‌نشینند و مشاوره می‌کنند و از برای انتخابات خودشان مذاکره می‌کنند و اشخاصی را در نظر می‌گیرند و رأی دربارۀ آنها می‌گیرند و شرکت حقیقی می‌کنند درباره آن کسی که او را خواهند انتخاب کرد و بنده عرض می‌کنم که اینطور نیست و نخواهد شد از آن طرف حوزه‌ها را هم نمی‌توانند آن قدر کوچک بکنند که بگویند به ورامین هم یک نفر می‌دهیم که خودشان انتخاب بکنند و ناچاریم که خوار و ورامین را با هم شرکت داده یک نماینده به آنها بدهیم وقتی که این کار را کردیم یا اهل ورامین اکثریت پیدا می‌کنند یا اهل خوار، اگر اکثریت پیدا کردند ورامینی‌ها محروم شده اند در ظاهر یا در واقع و اگر ورامینی‌ها اکثریت پیدا کردند خواری‌ها را محروم می‌کنند پس این عیب را نمی‌توانید رفع کنید برای اینکه اگر بخواهند این عیب در کار نباشد باید هفتصد هشتصد نفر نماینده در ایران قرار بدهیم و این کار را هم که نمی‌توانید بکنید پس وقتی که این عیب هست ناچاریم از اینکه تحمل کنیم و این هم که تحمل و تمکین می‌کنیم این عیب را برای این است که بعضی محسنات هم برای ما در آن هست و آن این است که یک کاری می‌کنیم که حتی الامکان مرکز انتخابات را در شهرها قرار می‌دهیم و بلوکات را منقسم به شهرها می‌کنیم و اهالی آن بلوکات اگر می‌آیند در شهرها رأی می‌دهند بیایند و بر فرض هم که به شهرها نتوانند بیایند و رأی بدهند به موجب یک ماده که در قانون نوشتیم و رأی دادیم انجمن مرکزی و حکومت آنجا مکلف خواهد بود که در آنجاها که دور دست است با ملاحظاتی که در کار هست انجمن جزء معین بکنند که مردم برای خودشان رأی بدهند این مسلم است حالا می‌فرمایند ظن غالب این است پیشگویی می‌کنید که از پیش می‌توانیم بگوییم که رأی آنها پیش نمی‌رود پس چون این طور است نباید آنها را با اهالی شهر شرکت در انتخاب داد عرض کردم این امر در هر حال و در هر صورت واقع می‌شود ولی هرگاه بنا شد یک جماعتی مغلوبیت و محرومیت پیدا نکنند لااقل نسبت به یک نقطه پیدا بکنند که برتری او مسلم باشد مثلا اهل خوار اگر بنا هست مغلوب واقع شوند چرا از اهل ورامین مغلوب بشوند باز به اهل تهران مغلوب بشوند که برتری او مسلم است یک حسن دیگر هست و آن این است که مسلماً می‌دانید که در شهرها که انتخاب واقع خواهد شد برای اینکه اسباب انتخاب فراهم شود زود و سهل انتخاب خواهد شد حالا اگر آن جاهای دیگر انتخاب خودشان را کردند و ضمیمه کردند به شهر چه بهتر و اگر نکردند لااقل انتخاب نمایندگان و تعیین آنها و اجتماعشان در مرکز به تأخیر نمی‌افتد به جهت اینکه ممکن است اگر غیر از این بکنیم و آن حوزه بندی‌ها را خیلی کوچک قرار بدهیم انتخاب آنها هیچ واقع نشود و اگر واقع شود خیلی به تأخیر بیفتد یا موانع و علت‌های دیگر پیدا شود پس این ملاحظات هست و ما هم این احتیاطات را در نظر گرفتیم و این مطلب را اینطور قرار دادیم به جهت اینکه همانطور که عرض کردم دیدیم آن عیب را به هرحال نمی‌توانیم رفع کنیم گفتیم پس خوب است طوری ترتیب را قرار بدهیم که ضررش کمتر بشود و اگر اینکار را نمی‌کردیم به عقیده بنده و به عقیده کمیسیون عیوبی پیدا می‌کرد که خلاف مصلحت این مملکت بود والا این مذاکرات خیلی خوب است حفظ حقوق خیلی خوب است محرومیت و مضایقه از انتخاب کردن خیلی بد است اینها یک چیزهایی است که همه می‌دانید ولی باید ملاحظه کرد که لااقل یک مقداری از حقوق ملی باقی بماند و خوب است آقایان وجداناً ملاحظه بکنند و ببینند این ترتیب صحیح است یا صحیح نیست.

نایب رئیس- این مذاکرات باید در موقع خواندن مرکز حوزه انتخابیه بشود حالا چون اهمیت داشت بنده مانع نشدم ولی باید مذاکره در هریک از اینها از روی ترتیب خودش بشود اینجا که از ولایات اسم برده نشده است اگر ایرادی است تا اینکه در آن مذاکره بشود در اینکه یک جایی را جزء کرده اند اگر آقایان ایرادی دارند بفرمایند نه در مرکز انتخابات.

بهجت- مختصراً این مسئله را عرض می‌کنم که حل شود.

نایب رئیس- عرض می‌کنم اینجا موقع این مذاکره نیست در وقت خواندن مرکز انتخابات باید این فرمایش را بفرمایید تأمل بفرمایید الان می‌رسیم به مرکز انتخابات.

بهجت- همین سؤال بنده هم راجع است به این مسئله.

نایب رئیس- حالا در این باب مذاکره نیست حق ندارید فرمایشی بکنید این راجع است به مرکز انتخابات.

بهجت- مقصود بنده این است در قانون انتخابات که در مواد آن چیزی راجع به این مطلب نوشته نشده است و از کجا باید ما بفهمیم که انتخابات جمعی است یا فردی و در خصوص آن مذاکره بکنیم.

نائب رئیس- در وقت خواندن مرکز انتخابات حوزه انتخابیه تبریز- عده نمایندگان ۹ نفر.

نایب رئیس- در عده کسی مخالف هست؟

هشترودی- بنده پیشنهاد دارم

(پیشنهاد مزبور به عبارت ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که شهر تبریز و توابع (۱۱) نفر نوشته شود که اقل عددی است که از روی صحت داده می‌شود.

هشترودی- در کلیات اگرچه بنده دانستم که آن صحبت‌ها خواهد شد والا اجازه نمی‌خواستم و آن صحبت‌ها را نمی‌کردم چون بنده از روی حقانیت آنچه عقیده دارم عرض می‌کنم و بین هیچکس تفاوت نمی‌گذارم خدای من می‌داند همه را به یک جور و یک نظر ملاحظه می‌کنم اما من می‌بینم که یا حمل به چیز دیگر می‌کنند یا اینکه خودشان را به راه دیگر می‌زنند و مسئله عده اگرچه نگذشت ولی بنده عقیده ام این است در حق آذربایجان ظلم شده، ظلم بالای ظلم شده ولی حالا گذشته است.

نایب رئیس- بنده استدعا می‌کنم که عبارات را صحیح بفرمایید ظلم صحیح نیست.

هشترودی- ظلم خیلی عبارت صحیحی است کلمه است عربی و معنی دارد وضع چیزی را در غیر محل خودش ظلم می‌گویند و ظلم اگر بگویم نمی‌دانم چه بگویم ملاحظه بفرمایید مثلا می‌نویسد که مشهد چناران رادکان و غیره در اطراف مشهد این تقاضا را می‌نویسد ولی در تبریز بنده می‌بینم که در چهارجا که شهر است واقع شده که نمی‌توان به اینها قصبه گفت چون در جنب تبریز واقع شده اسم نبرده اند مثل یاسمنج خسرو شاه، جهان مرو رود و غیره که خیلی‌ها می‌دانند و بنده نمی‌توانم بگویم که هر یکی از پنجاه هزار نفوس کمتر دارد حالا اگر غیر از این دهات علیحده هم در اطراف آن هست این است که بنده می‌بینم بر تبریز ظلم شده است باز می‌گویند که ظلم مگو نمی‌دانم چه عبارت بگویم در تبریز ظلم شده است اگر در جاهای دیگر ظلم نشده است ولی در اینجا ظلم شده است چون اصلا نماینده به آنجا کم داده اند ولی اینجا تبریز ماسمنج خسرو شاه جهان مرورود و غیره را که ملاحظه بکنیم اینها خودشان لااقل هریک را با آن دهات که صدهزار نفر جمعیت دارد حساب کنیم حق یک نماینده دارند فرض بفرمایید به خود تبریز هم چهار نفر نماینده دادیم اگرچه به عقیده من تبریز پنج نفر می‌خواهد یعنی پنج نفر خود تبریز دو نفر اطراف آن این هفت نفر اوجان عباس و مهران رود هر دو تا با یک نفر دهاتی که در اطراف دارد که از دویست هزار نفر جمعیت بیشتر دارد دهاتی دارد در واقع که در یک فرسخ طولش نه در عرضش ده ده واقع شده از اینجا رد می‌شوید ده است از آنجا رد می‌شوید ده است یک نفر هم دهخوارقان کوکان عجب شیر هم یک نفر می‌خواهد اگر از روی انصاف ملاحظه بفرمایید ارونق و انزاب هم یک دهاتی است که همه می‌دانند یک نفر می‌خواهد، الان بر آغوش و هشترود هم یک نفر بیشتر می‌خواهد که به تبریز اقلاً اگر ظلم می‌شود کمتر بشود پس پانزده نفر وکیل اقلاً می‌خواهد حالا در تقسیمش بنده نمی‌دانم از چه راه اینکار را کرده اند و این عدد را دادند به تبریز بنده حقاً و حقیقتاً از روی این اطلاعاتی که عرض کردم پانزده نفر اگر کم نباشد زیاد نمی‌دانم حالا دیگر باقی اش را می‌گذارم در کلیات عرض بکنم و پیشنهادی که کرده ام باید رأی بگیرند.

محمد‌هاشم میرزا- اولاً آقای هشترودی غالباً در کمیسیون تشریف داشتند جاهای مهمی‌را که می‌بایست اسم برد غالباً اسم نمی‌بردند و اگر هم قصوری در نوشتن نقاط شده است خوب بود اخطار می‌فرمودند که نوشته شود آنچه هیئت دولت در مدنظر گرفته بود و تصور می‌کردند این بود که نقاطی که لازم بود نوشته شود مخصوص به ذکر می‌کردند که نوشته شود حتی پریروز هم که حوزه بندی آذربایجان تمام شد خودشان تشریف داشتند و آقای معین الرعایا تشریف داشتند و معاونت فرمودند ولی آقای هشترودی تصور می‌فرمایند که فقط آذربایجان دهات دارد و اطراف خراسان را که نوشته اند تصور می‌فرمایند که چناران و رادکان چندتا ده یا قصبه پنجاه خانواری است و فاصله بین آنها تا مشهد منتهی یک فرسخ یا یک فرسخ و نیم است اینطور نیست پنجاه بلوک در خراسان است که هر کدام در طول ۳۵ فرسخ و در عرض ۳۵ فرسخ افتاده است و دارای سی هزار و ۲۵ هزار جمعیت است می‌خواهید ثبت و سیاهه می‌آورم که ببینید و اگر می‌فرمایید فردا بیاورم ببینید چون می‌دانم که مذاکره در این موضوع امروز تمام نخواهد شد در اینجا تقریباً ۳۵ قصبه است که سی هزار و سی و پنجهزار جمعیت دارد اما ولایاتی که تکرار می‌فرمایند در آذربایجان و اطراف تبریز است گویا ملاحظه می‌فرمایید که نقاط دیگر ایران کویر است و آبادانی نیست خیر اینطور نیست در تمام دهات خراسان چندین قصبه است که هر کدام چندین پارچه ده دارد از جمله در سیستان خیلی از نقاط است که در یک فرسخ شصت پارچه ده است و آقای معدل الدوله چنانچه در شور اول هم اظهار فرمودند تشریف برده اند و می‌دانند در آنجا ۳۶ پارچه آبادی است که مشتمل بر آبادی‌های هزار خانوار و دو هزار و سه هزار خانوار است و به این تفصیل نیست که اینها بیابان لم یزرع و کویر مرکزی باشد و اینکه بعضی‌ها را اسم برده اند و بعضی‌ها را اسم نبرده اند برای این است که جاهای مهم را اسم برده اند و تخصیص به ذکر داده اند و اینکه ایشان ۱۱ نفر تبریز و اطراف آن می‌خواهند حق بدهند خوب است بقیه نقاط آذربایجان را هم قسمت بفرمایند که به اردبیل چه داده خواهد شد به مشکین و خلخال و غین و غیره چه داده خواهد شد برای اینکه در هرحال عده کل نمایندگان آذربایجان که از (۱۹) نفر زیادتر نخواهد شد و اگر ما این یازده نفر را قبول کردیم در اردبیل و خلخال و سایر جاها که هنوز نرسیده ایم خوانده نشده چه عقیده دارید باید ببینیم شاید مخالف ما رأیی است که اینجا داده ایم و شاید در مشکین و بقیه هم اعتراض داشته باشید آن وقت همان چهل نفر می‌شود و بنده هم آن وقت نظریات دارم که باید عرض کنم در قانون اساسی اول بود که تا دویستنفر هم ممکن است اول که نوشته بود خوب نوشته شده بود که از (۱۲۰) نفر الی (۲۰۰) نفر می‌توانند وکیل انتخاب نماید ولی حالا گویا نمایندگان موافقت ندارند به این رأیی که می‌فرمایید در آن دفعه که مذاکرات در نظام نامه انتخابات بوده است اولا خاطر همه آقایان مسبوق است که از تمام نقاط ایران به انجمن آذربایجان اختیار داده شد تقریبا در آن مقام مجلس بود و خصوصاً در قانون هم شرکت داشت و کاملا مشاوره شده بود به خودشان که واگذار کردیم و اطلاعات صحیحه از مرکز آذربایجان و اختیارات تامی‌که داشتند همین عده را معین کردند که ما امروز هم نظامنامه انتخابات قبول کرده ایم اگر خودشان با اختیار تامی‌که در نظامنامه انتخابات داشتند و کافی نمی‌دانستند و پنجاه وکیل لازم می‌دانستند معین می‌کردند پس معلوم می‌شود که به اطلاعات و اختیارات آنها همین قدر را کافی دانستند و اما در جاهای دیگر که می‌گویند اطلاعات صحیحه حاصل نشده است و بعد محقق شده از قبیل اصفهان. اصفهان سه نفر وکیل داشته همه کس می‌داند که اصفهان با این توابعی که دارد سه نفر وکیل از برایش کم است بلکه برای شهر اصفهان با دهات نزدیکش سه وکیل بلکه چهار وکیل هم کم است همچنان که تهران را زیاد نوشته بودند با عقیده که امروز وکلا دارند کم کردند و هرجا را که دیدند زیاد است کم کردند و هرجا حقاً دیدند کم است زیاد کردند و حالا اگر این پانزده نفر را که به جهت این چند شهر نوشته اید برای سایر جاها اگر کم می‌دانند بنویسید بقیه آذربایجان را تا قبول کنیم یا رد کنیم والا در این ۱۱ نفر بنده مردد هستم که قبول کنم یا رد و فعلاً نمی‌دانم که رد کنم یا قبول.

ذکاء الملک- یادآوری می‌کنم که آقای هشترودی خودشان در کمیسیون تشریف داشتند و در تعیین عده اینها معارضه می‌کردند در ماده شهر تبریز و اطراف تا هشت نفر معین کرده بودیم می‌فرمودند ده تا بکنند ما نه نفر را قبول کردیم حالا چطور شده است که آن را زیاد کردند و گفتند یازده نفر بشود و از رأی خودشان عدول کرده اند.

هشترودی- بنده عقیده ام این نبود که ده نفر بکنیم یک چیزی هم آقا فرمودند که خود انجمن عدد معین کرده است انجمن تبریز در عدد داخل نشده بود و تکذیب می‌کنم.

نایب رئیس- رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای هشترودی آقایانی که قابل توجه می‌دانند قیام نمایند (اغلب قیام نکردند)

نایب رئیس- قابل توجه نشد مرکز انتخابیه خوانده می‌شود.

مرکز انتخابیه تبریز

نایب رئیس- آقای بهجت فرمایشی دارید بفرمایید.

بهجت- تمنا می‌کنم بدواً آقایان نمایندگان عرایض بنده را مستحضر بشوند و اگر جواب می‌فرمایند جوابی بفرمایند که رفع اشتباه بنده هم بشود دو مسئله اینجا هست که بایستی در قانون انتخابات اشاره به او بشود و نشده است و مجبورم که بنده در اینجا عرض کنم و مجبوریم یکی یکی را در هریک از مرکزهای انتخابیه صحبت کنیم یکی مسئله عمومی‌بودن انتخابات و یکی مسئله محرومیت از انتخابات است محرومیت غیر از شرایط است مثلا اگر یک قریه را ما محروم کردیم از انتخابات معنی اش این است که اگر تمام شرایط را هم داشته باشد باز محرومند و رأیی که ما دادیم در مستقیم بودن انتخابات مبنی بر این دو مسئله است که یکی عدم محرومیت باشد و یکی عدم جمعی بودن انتخابات، حالا اولا شروع می‌کنیم به عمومی‌بودن انتخابات و عرض می‌کنم که اینجا نوشته شده است منافی انتخابات عمومی‌است این را رد می‌کنم بعد می‌آئیم سر انتخاب جمعی عرض می‌کنم حوزۀ این چند نقطه یعنی که مرکزشان را تبریز قرار می‌دهیم اینجا هم نباید گفت مرکز باید گفت محل انتخاب به جهت اینکه ما حوزه جزء را معین نکرده ایم فقط گفته ایم که مرکز انتخاب اینها شهر تبریز است و انجمن نظار می‌تواند اجازه بدهد که در هر نقطه که بخواهد یک هیئت نظاری تشکیل بدهند این را خوب تعبیر بکنم ببینم که معنی اش چه چیز است معنی اش این است که انتخاب آنجا را ما واگذار می‌کنیم به یک تفتیش که مرکب از ۹ نفر است که می‌توانند به یک جمعیتی حق انتخاب بدهند و می‌توانند ندهند به چه دلیل به این دلیل که اینها می‌توانند در نقاطی که صلاح ندانسته اند یا اینکه اشتباهاً از نظرشان افتاد یا اینکه یک نقطه را لازم می‌دانستند انجمن نظار در آنها تشکیل بکنند آن وقت آن نقطه هم با تبریز سی فرسخ فاصله دارد آن شخص رعیت هم کار دارد نمی‌تواند برود تبریز این تعبیر مثل این است که بگوییم آن شخص رعیت حق ندارد این ممانعت دیگر باید با کمال وضوع بگوییم و هیچ به مردم تعارف نکنیم و بگوییم که اهالی قصبات و دهات از حق انتخاب محرومند آمدیم هیئت نظار آذربایجان با کمال خوبی که دارند اشتباه کردند و در یک نقطه شعبه انجمن نظارت تشکیل نکردند آن وقت آنها محروم خواهند شد به طوری که آقای هشترودی هم این ایراد را نکردند پس این مسئله معنی اش این است که محروم است آن نقطه، شما کاری را می‌خواهید سهل نکنید اما یک سهلی که نشود ما یک سهلی که نشود این سهل ممتنع است هرگز نخواهد شد و اگر همین طور شد آن وقت ما نماینده نخواهیم داشت آن وقت یک عده را ما باید بگوییم که اینها وکیل هستند که از طرف اکثریت ملت انتخاب نشده اند و اگر باید این شکل کرد آن وقت اسم بردن اکثر دو نقاط بی فایده است به واسطه اینکه ما ترتیبی کرده ایم که آنها نمی‌توانند در انتخابات شرکت کنند اما آمدیم بر سر انتخابات جمعی آقای مخبر فرمودند لیکن لازم است توضیح بدهم فرمودند مسئله اقلیت و اکثریت همیشه یک جمعی محرومند یعنی یک جمعی محرومیت دارند و اساس مشروطیت و اکثریت است اما در یک جایی که یک مختصر باشد و اگر هم یک راه چاره باشد باید خودمان را از آن خلاص کنیم حالا فرض می‌کنم تمام تهران را یک حوزه انتخابیه یا مرکز انتخاب بدیهی است که تمام وکلا از مرکز انتخاب خواهند شد این دیگر خیلی بدیهی است آن وقت مسئله اقلیت و اکثریت که پیش خواهد آمد و اینها یک اقلیت هستند که از اکثریت بیشترند یعنی اهالی قصبات و دهاتی که در اطراف شهر هستند بیشتر از یک شهری است و اکثریت اهالی شهر یک اکثریتی است که وقتی که ما حل بکنیم اقلیت است وقتی که ما بنویسیم که اقلاً چقدر باید رأی بگیرند آن وقت فرضاً اگر هزار نفر در شهر آمدند رأی گرفته اکثریت آنها کافی خواهد بود پس این رتبه بندی خواهد بود که خواهیم کرد بنده عرض می‌کنم برای اینکه آنجا اشتباه نشود اگر بنویسیم هشت و نه آن وقت نه را هشت بگیریم هشت را بر نه ترجیح بدهیم آن وقت معلوم است که این اکثریتی است که خودمان تراشیده ایم اگر ما می‌توانستیم در اقلیت و اکثریت و مسائلی که پیش می‌آید آن اقلیت را هم به حق خودش می‌رساندیم یا می‌رسانده باشیم اگر یک نقطه باشد که قابل یک نماینده باشد البته معلوم است که نمی‌شود آن نماینده را بیست قسمت کرده به هر یک نقطه یک قسمت داد اما می‌توان ده نقطه که حق سه نفر نماینده دارد آن ده نقطه را سه قسمت کرد و به هر قسمت حق یک نماینده داد و در این صورت انتخابات هم سهل تر می‌شود برای اینکه تبریز وقتی که اعلان انتخابات را داد و منتظر هشترود شد باید آنجا هم اعلان و اگر یک هیئت نظارت لازم دارند باید از انجمن نظارت مرکزی و از حکومت بخواهند با آن هیئت در آنجا یک شعبه تصویب بکند آن وقت باز رأی خودشان را باید بفرستند به مرکز آن صندوق به رأی دست کی باشد کی حامل او باشد چطور باشد این زحمات را دچار خواهند شد و اسباب تعویق امر انتخاب تبریز هم فراهم می‌شود در صورتی که بالاخره هشترود هم مرکز نمی‌تواند خودش را در مقابل اهالی تبریز حاضر کند و به این واسطه باز نماینده همان نماینده اکثریت اهالی تبریز خواهد شد این یکی، یکی دیگر اینکه می‌فرمایند در وضع قانون همیشه وضع حالیه مملکت را بنده هم تشریح کنم اگر مملکت ما می‌توانست انتخاب کند فردی را هم می‌تواند بکند اگر خدای نکرده نمی‌تواند انتخاب بکند (و بنده عقیده ام این است که در کمال سهولت و خوبی اهالی مملکت می‌توانند انتخاب فردی هم بکنند) انتخاب جمعی را هم نمی‌تواند بکند این چه اشکالی است که می‌کنند اینجا خودشان هم می‌توانند انتخاب بکنند و هم انتخاب فردی را در کمال سهولت و خوبی می‌کند و اگر انتخاب جمعی بشود مسئله محرومیت و عدم محرومیت پیش می‌آید. به جهت اینکه انتخاب جمعی محرومیت است از انتخابات به طوری که تشریحاً عرض کردم که خود هشترود را با توابعش که حق یک نماینده دادیم انتخاب خودشان را به عمل خواهند آورد و اگر هم ندادیم بدیهی است که آنها می‌توانند به طوری که عرض شد شرکت در انتخاب پیدا کنند و بنده این مسئله را که انتخاب جمعی است که عمومی‌بودن انتخاب را از بین می‌برد و سبب محرومیت از انتخاب می‌شود به کلی مخالفم و نه موافق مشروطیت می‌دانم نه مفید و با آنکه مخالفم خواه نمایندگان تصدیق کنند خواه نکنند و این را مخالف اساس مشروطیت می‌دانم و این چه اشکالی است که می‌کنند گمان نیست انتخاب فردی ممکن هم هست و در کمال خوبی می‌توانند انتخاب بکنند اگر یک حاکمی‌آذربایجان داشته باشد که بدیهی است حکومت‌های جزء را هم معین می‌کند آن وقت حکومت‌های جزء هم یک هیئت نظاری تشکیل می‌کنند و در کمال سهولت و سرعت انتخابات خودشان را تمام می‌کند و اگر یک حکومتی آذربایجان نداشت که بدیهی است تمام انتخابات می‌ماند و عمل می‌نماید.

معزالملک- اگرچه آقای بهجت تسلیم کردید و گفتند دو مطلب است یکی عمومیت و یکی محرومیت از انتخاب لکن حقیقتاً بنده هرچه فکر کردم نفهمیدم این محرومیت از انتخاب از کجاست می‌گویند باید عمومی‌باشد یا خصوصی باشد یعنی آن شرایطی است که قرار می‌دهند یعنی یک شرایطی معین می‌کند که بعضی وارد و بعضی وارد نباشد اگر می‌خواهند انتخاب خصوصی باشد یک شرایطی قرار می‌دهند که آن شرایط را فقط یک عده مخصوصی دارا باشد و یک عده دیگری دارا نباشد مباشرین این را فقط می‌توان گفت که انتخاب خصوصی است و اگر از برای انتخاب کنندگان شرایط سختی قرار ندهند و فقط یک شرایط سهل و ساده قرار بدهند که مردم بتوانند شراکت داشته باشند آن وقت آن انتخاب را می‌گویند عمومی‌است و این به هیچ وجه نمی‌تواند دخالت داشته باشد در انتخاب خصوصی یا در محرومیت از انتخاب فقط چیزی که ممکن است این است که محرومیت در بعضی جاها به عمل می‌آید ولی بدبختانه یک طوری است که هیچ چاره ندارد و مقنن به هیچ وجه نمی‌تواند از آن جلوگیری کند اولا من ندانستم که آقای بهجت و کلیه مخالفین انتخاب جمعی چطور شد که آن مخالفت خودشان را در انتخاب شهرها که در شور اول بنا بود بشود اظهار کردند که آن محرومیت است و اگر ما بگوییم که انتخاب جمعی مخالف مشروطیت و اسباب محرومیت است و آقایان که انتخاب جمعی را اسباب محرومیت می‌دانند در آنجا این اظهار را نکردند پس باید بگوییم اساس انتخاب جمعی باعث محرومیت نمی‌تواند بشود یعنی به عبارت اخری می‌توان گفت فقط باعث محرومیت چیزهایی است که توام شده است با انتخابات مثلا بعد مسافت نقاط مختلف یک حوزه انتخابیه سبب شده است از برای محرومیت نه اینکه انتخابات به این طریق سبب شده است از برای محرومیت دوباره تکرار می‌کنم که بعد مسافت و مسافت زیاد بین نقاط مختلفه یک حوزه انتخابیه می‌تواند سبب شود که بعضی مردم محروم شوند بدیهی است در یک مملکتی که آنقدر وسعت خاک ندارد که تقریباً خاکش سه مقابل خاک فرانسه است در یک مملکتی که راه آهن ندارد در یک مملکتی که جمعیتش بالنسبه کم است آبادیهایش دور از هم است در این مملکت شما امر دایر است بین دو کار برای اینکه مردم از حق خودشان محروم نشوند از برای انتخاب باید دو کار بکنیم اگر نمایندگان محترم هم نظر است آقایان را تصدیق بفرمایند یکی آنکه بشماریم کلیه آبادیهایی را که روی نقشه ایران است و به هر کدام یک نماینده بدهیم آن وقت بنده تصدیق می‌کنم که شاید بالنسبه آن هم نه همه مردم به جهت اینکه بر حسب اکثریت و اقلیت بعضی‌ها محروم می‌شوند بلکه نسبتاً کلیه اهالی محروم نشوند در صورتی که این کار را بکنیم و به ایران هفتصد هشتصد نفر نماینده بدهیم آن وقت می‌توان گفت تا یک درجه از این محرومیت جلوگیری شده است ولی اگر هرچه بکنند انتخاب جمعی و فردی هر قسم که باشد همین که قایل شدند به یک انتخابی و یک حوزه انتخابیه که اقلش صد هزار نفر حق انتخاب یک نماینده داشته باشد محرومیت هست و این محرومیت هم اختیاری است محرومیت اجباری نیست مثل اینکه در آنجا نوشته اند اگر یک کسی نمی‌آید رأی خودش را بدهد در آن مدتی که معین شده است برای دادن رأی در حق انتخاب محروم است اینجا هم همانطور است آنجا هم محرومیت است اینجا هم عین همان محرومیت است لکن محرومیت اختیاری است نه محرومیت اجباری ولی محرومیت اجباری از مدنظر شرایطی است که معین می‌شود یعنی یک محرومیتی که مقنن در نظر داشته باشد آن محرومیت را بنده صحیح نمی‌بینم حالا اینکه آقایان می‌فرمایند که انتخابات باید فردی باشد بنده هم می‌گویم این نظر خیلی خوب است و یک اندازه از حوزه‌های انتخابیه بزرگ خارج می‌شویم و داخل یک حوزه مختصر کوچکی می‌شویم که دیگران از آن کوچکتر نخواهند کرد فرض بفرمایید سمنان و دامغان که دیگر حوزه انتخابیه از آن کوچکتر نداریم آقایانی که از آن خط اطلاع دارند می‌دانند که مسافت بین سمنان و دامغان نوزده فرسخ است پس ممکن است به همان دلایلی که می‌آورند و می‌گویند که انتخاب جمعی سبب محرومیت است بنده هم سمنان و دامغان را دلیل می‌آورم و می‌گویم به انتخاب فردی هم که باشد سمنان و دامغان که بیش از حق یک نماینده نخواهند داشت باز هم بعث محرومیت خواهد شد به جهت اینکه از سمنانی یا دامغانی هر کدام که معین شود نماینده یک طرف اکثریت خواهد داشت و یکی اقلیت و بدیهی است که باز یک عده که نمایندشان قبول نمی‌شود در طرف اقلیت واقع می‌شود محروم خواهد بود و اینکه می‌فرمایند انتخاب فردی باعث دادن حق است در قانون انتخابات ذکر شد در حوزه‌های انتخابیه در یک ماده مخصوصاً ذکر شد که مکلف است انجمن نظارت مرکزی هر حوزه انتخابیه که معایب خودش را در آن حوزه انتخابیه معین کند

حتی در راپورت کمیسیون لفظ (می‌تواند) نوشته بود که لفظ می‌تواند حذف شد و مکلف است نوشته شد که انجمن نظارت مرکزی در نقاط لازمه یا تصویب حکومت یک شعبه از خودش در آنجاها دایر بکند بنده هم عرض می‌کنم که حق انتخابات آنها هم ضایع خواهد شد اما چه چیز مانع خواهد بود که اهالی ده خوارقان بیایند آراء خودشان را در شعبه انجمن نظارت مرکزی حوزه انتخابیه تبریز ندهند و اهالی دهخوارقان را که یک شعبه هم دارد چه چیز محروم می‌کند که شراکت داشته باشد در انتخاب آذربایجان چه چیز شما را واداشته است که می‌گویید محروم شده اند از انتخابات دیگر اینکه بگوییم مناسب کلیه آراء اهالی دهخوارقان از تبریز کمتر خواهد شد عرض می‌کنم این یک محرومیتی است که در بین کلیه اکثریت و اقلیت‌هاست. و هیچ تفاوت نمی‌کند هر طرفی که عده آراء اش زیادتر است البته آن طرف انتخابات آنجا را خواهد برد می‌خواهند شرکت بکنند می‌خواهند شرکت نکنند خیلی خوب جاهای دیگر هم جمعیت بکنند می‌آیند حتما بخواهند شعبه انتخابیه خودشان را دائر بکنند تمامشان می‌آیند رأی بدهند حتی می‌توانند انتخاب خودشان را ببرند و اینکه کاندیدای دهخوارقان حائز اکثریت نمی‌شود به جهت اینکه حتی عده آراء دهخوارقان کمتر بوده است از عده آراء تبریز این یک بدبختی است که خودشان سبب بوده‌اند به همان طوری که مخبر فرمودند این چیزی است که هر اکثریتی از هر اقلیتی می‌برد این در همه دنیا هست و همه اکثریت‌ها از اقلیت‌ها می‌برد و اگر بخواهند خودشان اکثریت پیدا کنند می‌آیند اهالی چندین نقطه جمع شوند و رأی بدهند در انتخاب خودشان بدین طریق خیلی خوب می‌شود که آنها هم انتخاب خودشان را ببرند والا همیشه حق اقلیت پایمال حق اکثریت است حالا اگر یکی از نمایندگان یک راه یک طریقی پیدا بکند برای اینکه اقلیت غالب بر اکثریت بشود بنده که گمان می‌کنم در سایر جاها پیدا نتوانسته اند بکنند و در تمام عالم هنوز نتوانسته اند که یک مرکزی و یک علاجی از برای این پیدا بکنند که همیشه اقلیت پایمال اکثریت نشود حالا اگر یکی از نمایندگان پیدا بکند یا کرده باشند یک مسئله دیگری است دیگر آنکه یکی از آقایان فرمودند یا آقای دکتر رضاخان بوده یا آقای بهجت که فرمودند اگر هر نقطه بخواهد مستقیماً انتخاب بکند یعنی منفرد باشد و مرکز انتخاب منتظر انتخاب آنجا نشود اسباب تسهیل کار می‌شود و یعنی این ترتیب اسباب بطوء جریان امر انتخابات نخواهد شد برای اینکه انجمن نظارت مرکزی باید منتظر اختتام انتخاب آنجا بشود و زودتر نمی‌تواند انتخاب خودش را تمام کرده بداند بلکه یک مدتی را که قانون برای آنها ممیز می‌کند آن مدت را منتظر خواهد شد انجمن نظارت مرکزی اما آن مدت که گذشت انجمن نظارت مرکزی حق دارد انتخابات خودش را تمام کند و دیگر منتظر آنها نشود پس این تفاوت خیلی می‌کند در تسهیل امر انتخابات یک حوزه انتخابیه شراکت در امر انتخاب حوزه دیگر بکند که این نقطه را جزء حوزه دیگر بکند به جهت اینکه یک حوزه می‌دهیم که حتما زودتر انتخاب خواهند کرد اگر آن حوزه دیگر را که چندان احتمال نمی‌رود بتواند به سرعت این حوزه انتخابیه انتخابات خودش را انجام بدهد جزء این حوزه سریع العمل قرار بدهیم بدیهی است که به واسطه انتظار اختتام انتخابات آنها قدری افتتاح مجلس شورای ملی تاخیر خواهد افتاد و این هیچ جای شک و شبهه نیست که در صورتی که جزء یک حوزه انتخابیه سریع العمل بشوند آن وقت چقدر مدخلیت دارد در افتتاح مجلس که زودتر مجلس افتتاح خواهد شد و یک مسئله مهم دیگر این است که ما هرچه بنویسیم هر قانونی که بگذرانیم هر اقدامی‌که بکنیم فرع خواهد بود از برای یک اصل محکمی‌داده نمی‌شود برعکس تصور کنیم قانون انتخابات را اصل تصور کنیم و چیزهای دیگر را فرع اینطور نیست تمام چیزها فرعند برای یک اصلی و آن اصل چه چیز است حفظ مملکت است و حفظ مشروطیت پس باید آن اصل را همیشه نظر کرد و تمام اینها وسایلی است که ما را می‌رساند به آن مقصود پس آن مقنن و کسانی که قانون گذار هستند قانون می‌نویسند باید یک قدری هم در موقع قانون گذاری مقتضیات مملکت را در نظر داشته باشند و قانونگذاری کسانی نداشته باشند از روی کتاب قانون بگذارند و تازه اشخاصی که این را نوشته اند این نظر را داشته اند که به چه وسیله مجلس شورای ملی که امروز اساس مشروطیت ایران است به چه راه و به چه وسیله زودتر می‌تواند افتتاح یابد آن وسیله انتخاب جمعی نمایندگان است یعنی یگانه وسیله ای است که زودتر نمایندگان را حاضر بکند در مرکز و مجلس شورای ملی را منعقد می‌نماید شما می‌خواهید که حوزه‌های انتخابیه کتابی روی کاغذ معین بکنید چنانچه در ابتدای قانون انتخابات عرض کردم که اگر بخواهید از روی کتاب حوزه بندی بکنیم بنده به شما اطمینان می‌دهم که این قانون انتخابات فقط روی کاغذ خواهد ماند و فقط ما باید بدون اینکه یک مجلس شورای ملی منعقد داشته باشیم و بدون اینکه یک انتخاباتی به عمل بیاید باید دلخوش باشیم که قانون انتخابات ما مطابق یک (تئوری) غیر معمولی بوده است.

نایب رئیس- حالا مذاکرات را آقایان کافی نمی‌دانند؟ (بعضی کافی و بعضی غیر کافی دانستند)

نایب رئیس- رأی می‌گیریم آقایانی که مذاکرات را کافی می‌دانند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- اکثریت است پیشنهادی است از آقای حاج میرزا رضاخان قرائت می‌شود.

(به عبارت زیر قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که محل هشترود را از بلوکات اطراف تبریز خارج و مجزا نمایند زیرا که از نقاط دور دست هشترود کسی به فاصله بیست فرسخ به تبریز برای انتخاب نماینده نخواهد آمد بهتر این است که یکی از قصبات هشترود را از آتش یک و سر اسکندر انتخاب نمایند که مرکز انتخاب سهل باشد.

حاج میرزارضاخان- اگرچه برای تعیین حوزه بندی جدید بنده را هم به کمیسیون انتخابات دعوت کرده بودند ولی متأسفانه به علت ناخوشی نتوانستم حاضر شوم حالا به طوری که پیشنهاد کرده ام در موضوع تعیین مرکز انتخابات شهر تبریز و اطراف عرض می‌کنم اینکه چند بلوک اطراف تبریز با خود شهر یکجا نوشته اند در انتخابات آنها که حومه شهر هستند آنقدر اشکالی ندارد ولی در مسئله انتخاب هشترود چنانکه در ضمن مذاکرات چند روز قبل هم عرض کردم حالا نیز متذکر می‌کنم که محال هشترود را با آن بعد مسافت و وسعت عرض و طول آن قطعه جزء بلوکات شهر مقید کردن و نه نفر یکجا منتخبین را رأی دادن به عقیده بنده صلاح نیست اولاً در قطعۀ هشترود ایلات عدیده از شقاقی و عدۀ تخته قاپو هستند و ساکنین دهات در آبادی متصل به هم پر از جمعیت آنقدر موجود است که افواج می‌دهند و سوار کثیری می‌دهند و ثانیاً روا نیست هشترود را تابع شهر قرار دادن و علاوه بر این از جاهای دور دست هشترود مثلاً از محال تاپ تاپ که تا شهر بیست فرسخ مسافت دارد چگونه ممکن است اهالی دهات به شهر آمده وکیل انتخاب نمایند بهتر است به طوری که پیشنهاد کرده ام در آتش بیک یا در سر اسکندر مرکز انتخابیه علیحده معین شود دو نفر نماینده هشترود در آنجا معلوم شود.

محمد‌هاشم میرزا- می‌خواستم عرض کنم که این مطلب که می‌فرمایند سی فرسخ مسافت دارد که بیاید جزء شود این را در نظر نداشتند که آن روز گذشت البته باید انجمن مرکزی شعبه خودش را در این نقاط لازمه تشکیل بدهند دیگر از سی فرسخ کسی نمی‌گوید بیایند در تبریز رأی بدهند هر حوزه انتخابیه بدیهی است که انجمن نظارش در نقاط لازمه تشکیل شعبه جزء می‌دهد اما در اصل این پیشنهاد بنده مخالفت ندارم ممکن است رأی که بگیرند بنده هم رأی بدهم خواستم این را هم متذکر باشند.

نایب رئیس- آقای مخبر چه می‌فرمایند؟

ذکاءالملک- اگر هشترود را جدا کردیم باید به یک نقطه دیگر ضمیمه کنیم آن وقت از تناسب می‌افتد.

نایب رئیس- رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای حاج میرزا رضاخان آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام نمایند (بعضی قیام کردند)

نایب رئیس- قابل توجه نشد پیشنهاد آقای بهجت قرائت می‌شود.

(به عبارت زیر قرائت شد)

بهجت- بنده یقین دارم حالا به واسطۀ تصوراتی که می‌کنم از قبیل سهولت انتخابات و غیره همینطور خواهد گذشت و من بعد پشیمانی خواهیم کشید یقین دارم پیشنهاد بنده هم رد خواهد شد ولی برای اینکه مطابق حوزه بندی هیئت نظار جزء معین شده است و برای اینکه مبانۀ حوزه‌های جزء و سایر نقاط دیگر یعنی انجمن نظارت مرکزی اختلاف دیگر بروز نکند و یک مدت اوقات مجلس از ابتدای انعقادش برنگردد و راجع به عمل انتخابات بشود بنده پیشنهاد کردم که هر جایی که انتخابش در سابق فردی بوده است مثل سابق فردی باشد حالا رأی بگیرید.

نایب رئیس- این پیشنهاد اشکال دارد به جهت اینکه پیشنهاد می‌کنید مطابق پیشنهاد سابق کمیسیون مجلس این رأی را بدهد و اگر مجلس رأی بدهد مجبور است که همان رأی سابق را بدهد و به این نمی‌شود به این جهت رأی گرفت عجالتاً ده دقیقه تنفس است. (در این موقع تنفس شد)

بعد از تنفس یک ربع به غروب مانده مجدداً جلسه تشکیل شد.

نایب رئیس- بقیه شور انتخابات چون مخبر معذور بودند و غایب هستند می‌ماند برای جلسۀ آتیه، راپورت کمیسیون بودجه راجع به میرزا عبدالمجید خان پیشخدمت قرائت می‌شود مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد)

(راپورت مزبور به عبارت ذیل قرائت شد)

لایحه وزارت مالیه راجع به میرزا عبدالمجید خان پیشخدمت قرائت گردید مبلغ دویست و چهل تومان میرزا عبدالمجید خان حقوق جزء صرف جیب داشته در سنۀ قوی ثیل نصف این حقوق برقرار و نصف مقطوع شده مبلغ دویست و هشت تومان نیز جزء کتابچه آذربایجان حقوق داشته و در جزء حقوق میرزا عبدالمجید خان منظور نشده است وزارت مالیه تقاضا نموده بودند یکصد و بیست تومان نیز از بابت دویست و هشت تومان اضافه بر یکصد و بیست تومان مصوبه مجلس سابق برقرار شود پس از مذاکرات لازمه کمیسیون بودجه به اکثریت این پیشنهاد وزارت مالیه را رد نموده و حقوق میرزا عبدالمجید خان را همان یکصد و بیست تومان مصوبه مجلس در قوی ثیل کافی می‌داند.

نایب رئیس- رأی می‌گیریم به راپورت کمیسیون بودجه که تصویب نکرده است اضافه مواجب میرزا عبدالمجید خان را هرکس با راپورت کمیسیون موافق است ورقه سفید و هرکس مخالف است ورقه کبود خواهند داد (اوراق رأی اخذ و آقای حاج میرزا رضاخان به عدۀ ۴۲ رأی شماره نمودند)

نایب رئیس- به اکثریت (۴۲) رأی از (۶۶) نفر نمایندگان حاضر تصویب شد.

نایب رئیس- راپورت کمیسیون نظام و کمیسیون بودجه راجع به تجدید کنترات موسیو بوطن مهندس قورخانه قرائت می‌شود:

(۱) لایحه کمیسیون نظام به عبارت ذیل قرائت شد)

کمیسیون نظام روز ۴ شهر رجب در تحت ریاست آقای دکتر امیر خان منعقد گردیده و در خصوص تجدید کنترات موسیو بوطن مهندس قورخانه که وزارت جنگ به مجلس مقدس ارجاع شده بود مذاکرات لازمه به عمل آمد کمیسیون نظام تجدید کنترات مزبور را به اکثریت آراء تصویب و عین آن را به مجلس تقدیم می‌نماید.

مادۀ ۱- موسیو بوطن مداومت خواهند نمود مدت سه سال شمسی به خدمت دولت علیه ایران به سمت مهندس قورخانه و کارخانه جات نظامی‌و متعهد می‌شود که به طور شایسته تکالیف خود را در این مشاغل به عمل آورده نیز در مدت کنترات خود بالغ سی نفر شاگرد را که به او سپرده می‌شود به مکانیکی تعلیم کرده و هرگاه موسیو بوطن به یکی از شرایط مقرره با وزارت جنگ تخلف کند و یا موجبات عدم رضایت وزارت جنگ را فراهم نماید دولت مختار است که کنترات مشارالیه را فسخ نماید در این صورت دیگر موسیو بوطن حق مواجب و مقرری را نخواهد داشت.

مادۀ ۲- تاریخ تجدید این کنترات از روز اول حمل ایت ثیل ۱۳۲۸ لغایت سه سال شمسی خواهد بود.

مادۀ ۳- دولت علیۀ ایران سالی معادل دو هزار و چهارصد تومان به چهار قسط مقرر به مشارالیه کار سازی خواهد نمود رجوع به کمیسیون محترم بودجه می‌شود.

(۲) راپورت کمیسیون بودجه به عبارت ذیل قرائت شد.

لایحه وزارت جنگ و راپورت کمیسیون نظام در خصوص استخدام موسیو بوطن مهندس قورخانه در کمیسیون مطرح گردید و مطابق ذیل تصویب شد.

ماده- وزارت جنگ مختار است موسیو بوطن مهندس قورخانه و کارخانجات نظامی‌را به مدت سه سال از قرار سالی دو هزار و چهارصد تومان استخدام نماید.

نایب رئیس- مذاکرات در کلیات است.

حاج سید ابراهیم- اگرچه مخبر کمیسیون نظام حاضر نیست ولی رئیس کمیسیون نظام حاضر است می‌تواند در یک راپورت ذکر می‌کند که مدت استخدامش از اول حمل ۱۳۲۸ است در حالیکه راپورت کمیسیون بودجه در ماه شوال ۱۳۲۹ تصویب شده و تاریخ راپورت کمیسیون نظام در ماه رجب ۱۳۲۹ است نمی‌دانم چطور تصویب خواهد شد. و مخصوصاً این که می‌نویسد سی نفر شاگردی که به او می‌سپارند تعلیمات بدهد این بهترین قیودی است که در کنترات‌ها باید بشود و اینجا دیده می‌شود و انشاءالله من بعد هم در سایر کنترات‌ها هم قید خواهد شد آیا ببینم در این مدت یکسال و نیمی‌که گذشته است شاگردی به او سپرده شده است چیزی یاد گرفته اند یا یاد نگرفته اند یا اینکه روی کاغذ بوده است اگر چنانچه اطلاعی دارند خوب است بفرمایند که هر دو جهت را مطلع باشیم و معلوم شود.

دکتر امیرخان- از بابت کنترات همان طوری که فرمودند مدتی گذشته است این باید یکسال بیشتر بیاید ولی نه تقصیر کمیسیون نظام است نه تقصیر کمیسیون بودجه به واسطه کابینه‌ها که تجدید شده هی کمیسیون نظام از وزارت جنگ توضیح می‌خواست مدتی طول می‌کشید وقتی نظریات وزارت جنگ به کمیسیون می‌آمد آن وقت از وزیر جنگ تغییر می‌کرد کمیسیون دوباره مجبور بود نظریات وزارت جنگ را جلب نماید و تأخیرش از این جهت است تقیر کمیسیون بودجه و نظام و بوطن نیست اما اینکه فرمودند شاگردهایی که در تحت تعلیم آورده است شاگرد به او داده اند یا نداده اند گمان نمی‌کنم که شاگرد به او داده باشند و باید این شاگردها را وزارت جنگ به او بدهند والا او مضایقه نمی‌کند هر خدمتی به او رجوع شده است او در خدمات خودش قصوری نکرده است و خیلی هم خدمت کرده است و بیست سال است خدمت کرده و خیلی هم آدم قابلی است و در ایران هم بوده است و فارسی را هم خوب می‌داند اگر خواسته باشیم یک نفر مهندس برای استخدام قورخانه بیاوریم بهتر از او نمی‌توانیم بیاوریم.

دکتر حاج رضاخان- گویا جواب آقای حاج سید ابراهیم داده نشد به جهت اینکه آن ایرادی که آقای حاج سید ابراهیم کردند اساسی بود یک شرطی که شده است تعلیم سی نفر شاگرد است و معلوم نیست که وزارت جنگ سی نفر شاگرد را به او سپرده اند یا نه و از آن موقع یکسال و نیم گذشته و یکسال و نیم دیگر وقت دارد و این یکسال و نیم دیگر نخواهد توانست که ابقای وظیفه اش را بنماید و مطابق این راپورت رفتار بنماید و چنانچه تجربه کرده ایم ما کنترات با یک مستخدم خارجه می‌کنیم مدت که می‌گذرد آن وقت بعضی شرایط پیشنهاد می‌کنند و اضافه حقوق می‌خواهند و بعضی ترتیبات دیگر می‌خواهند در صورتی که یکسال و نیم بیشتر به ما خدمت نکرده است و هیچ آن وظیفه ای که باید از او به ظهور برسد نرسیده است پس بهتر این

است او که حالا به این مبلغ مستخدم می‌شود از حالا به بعد سه سال باشد که مدت داشته باشد هم به وظیفه خودش عمل کرده باشد و هم ما استفاده از او برده باشیم.

دکتر امیرخان- فرمایشی که فرمودند حالا مدت را زیاد بکنیم تفاوتی ندارد بعد از یکسال و نیم که گذشت باز تجدید کنترات می‌کنند موسیو بوطن تا به حال در قورخانه بوده است و خدمت هم کرده است فرض بفرمایید مأمورهای دیگر هم داشته ایم و صاحب منصب‌های خارجه را از جاهای دیگر خواسته ایم فرض بفرمایید از ژاندارمری و جاهای دیگر هم شرط کرده ایم که باید رضایت آنها هم به عمل بیاید اگر عمل آنها را منظم نکنیم و مایحتاج آنها را نرسانیم و شاگردانی که باید تعلیم بدهند ندهیم تقصیر آنها نخواهد بود تقصیر ما است که مایحتاج آنها را نداده ایم و اگر یکسال و نیم کم است از برای تعلیم شاگردها وقتی که یکسال و نیم تمام شد آن وقت دوباره یکسال و نیم دیگر تجدید می‌کنیم.

نایب رئیس- مذاکرات گویا کافی است رأی می‌گیریم داخل در شور می‌شویم.

کاشف- در رأی عرض دارم رأی دادن منوط به اطلاع است و این توضیحات که دادند مزید بر اطلاع ما نخواهد بود و نمی‌توانیم رأی بدهیم بنده مکرر این را عرض کرده ام و حالا هم این را در این مورد مخصوص عرض می‌کنم که وزراء یا معاونین آنها باید حاضر باشند که توضیحات در اینگونه راپورت‌ها بدهند در این مدت سابقه خدمات ایشان را بنمایند و آن وقت رأی بدهیم و حالا بنده نمی‌توانم آن چیزی که باید وظیفه ما باشد به آن عمل بکنیم بنده نمی‌دانم وظیفیه خودم را که رأی بدهم یا نه.

نایب رئیس- اگر مذاکرات را کافی می‌دانند تا رأی بگیریم.

دکتر علیخان- اینکه توضیحات می‌خواهند در این خصوص بنده نمی‌دانم چه توضیحاتی لازم است موسیو بوطن چندین سال است که در ایران خدمت کرده است و یکی از اشخاص است که از همه بهتر خدمت کرده است و این حقوقی که از برای او معین شده است خیلی کم است نسبت به خدماتی که کرده است و می‌تواند بکند بنده گمان می‌کنم که در این موقع که خیلی محتاج هستیم به مستشارهای خارجی نباید دیگر این اندازه ایراد گرفته شود.

دکتر رضاخان- بنده عرضی دارم.

نایب رئیس- رأی می‌گیریم

دکتر رضاخان- سوء تفاهم شده است باید توضیح بدهیم.

نایب رئیس- دیگر حق ندارید مذاکره بکنید.

دکتر رضاخان- باید توضیح بدهم.

نایب رئیس- دیگر حق ندارید اخطار می‌کنم به شما، رأی می‌گیریم که مذاکرات کافی است یا خیر هریک از آقایان مذاکرات را کافی می‌دانند قیام نمایند. (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- به اکثریت تصویب شد که مذاکرات کافی است، رأی می‌گیریم که داخل در مواد بشویم یا نه آقایانی که تصویب می‌کنند داخل در مواد بشویم قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- به اکثریت تصویب شد. مادۀ اول خوانده می‌شود.

(مادۀ اول به عبارت ذیل خوانده شد)

  • مادۀ ۱- موسیو بوطن مداومت خواهند نمود مدت سه سال شمسی به خدمت دولت علیه ایران به سمت مهندس قورخانه و کارخانجات نظامی‌و متعهد می‌شود که به طور شایسته تکالیف خود را در این مشاغل به عمل آورده نیز در مدت کنترات خود بالغ سی نفر شاگرد را که به او سپرده می‌شود به مکانیکی تعلیم کرده و هرگاه موسیو بوطن به یکی از شرایط مقرره با وزارت جنگ تخلف کند و یا موجبات عدم رضایت وزارت جنگ را فراهم نماید دولت مختار است که کنترات مشارالیه را فسخ نماید در این صورت دیگر موسیو به وطن حق مواجب و مقرری را نخواهد داشت.

حاج سید ابراهیم- بنده خیلی میل دارم که ما مطالبی را که می‌خواهیم اجرا کنیم به عملیات باشد نه به روی کاغذ آوردن اینجا نوشته شده است که مهندس برای قورخانه و کارخانجات نظامی‌می‌بینم که یک کارخانه داریم که در میدان توپخانه افتاده است و چرخهایش در توی قورخانه افتاده است و دیگر کارخانه نداریم این یک شرطش شرط دومش که باید استفاده بکنیم و خیلی لازم است آن تعلیم سی نفر شاگرد است آن هم یک چیزی است که باید به قول وزیر قبول کنیم و رئیس کمیسیون نظام هم که می‌فرمایند چنین شاگردانی در بین نیست فقط برای روی کاغذ آوردن است و روی کاغذ هم هیچ فایده برای ما ندارد خوب است بنویسید که موسیو بوطن را استخدام می‌کنیم برای خدمات وزرات جنگ بنده از خدمات این شخص واقعاً اطلاع دارم که خدمت کرده است و خیلی هم استفاده از او کرده ایم و شخصی است که به درستی خدمت و رفتار کرده است ولی چیزی که فایده از او نمی‌بریم چه فایده دارد فقط دلخوش کردن و روی کاغذ آوردن است پس بهتر این است یا این شرایط را بردارید یا اینکه سی نفر شاگرد را بدهند به او که تعلیم بدهد و این مدت یکسال و نیم را اضافه بکنند که اقلا یک فایده از او برده باشیم و حالا که می‌خواهند فایده از وجود او ببرند فقط روی کاغذ آوردن نباشدعمل هم داشته باشد.

آقا میرزا ابراهیم خان- اینجا فقط محض اطلاع آقایان نمایندگان محترم لازم دانستم که اطلاعات خودم را به عرض برسانم و این مدافعه از شخص نیست بلکه برای اطلاع خاطر آقایان محترم است موسیو بوطن زیاده از سی سال است در خدمات دولت علیه ایران مستخدم بوده است با همین مواجب و در این مدت سی سال از انتخابات دو هزار تومان و کسری نه یک شاهی زیاد خواسته است نه کم و می‌دانید که سایر مستخدمین هر سالی یک مقداری اضافه حقوق می‌خواهند خدماتی که کرده است سوار کردن ماشین آلات ضرابخانه است در این شهر چه کرده و دیگر ترتیب دادن ماشین‌های کارخانۀ فشنگ سازی است که امروز در این شهر سوار و حاضر است لکن متأسفانه بی فایده مانده است و یک شخص دانایی مثل شخص موسیو بوطن بیکار مانده است گذشته از آنها ماشین آلات بزرگ توپ ریزی و گلوله ریزی که در خود کارخانه که آن هم از همت این شخص مرتب شده و سوار شده و حاضر شده است و اشخاصی هم که در قورخانه هستند آنها را هم تربیت کرده است و تعلیم یافته اند و در آنجا خدمت می‌کند و آنها شاگردهایی هستند که زیر دست او تحصیل کرده اند موسیو بوطن را بنده امروز در خدمت وزارت جنگ مثل یک کتاب علمی‌می‌دانم که به دست یک آدمی‌افتاده باشد که نخواهد از وجودش استفاده کند اگر از موسیو بوطن استفاده تعلیم و تربیت نکنند تقصیر او نیست وقتی که او راضی باشد از برای تعلیم شاگرد ایرانی و شاگرد به او ندهند این مسلم است که خود او هم متأسف است که نتواند معلومات خودش را نشان بدهد و آنچه از او خدمت بر می‌آید به خرج بدهد موسیو بوطن کسی است که باید دولت علیه ایران مثل یک نفر مستخدم داخلی فرض کند و این مواجب را عوض اینکه کنترات با او ببندند باید فرمان در حق او صادر کنند زیرا که عمر خودش را در خدمت دولت علیه ایران صرف کرده است و در واقع خدماتی که او کرده است کمتر از مستخدمین ایرانی کرده اند و کمتر از مستخدمین اروپایی کرده اند یکی از هنرهایی که او به خرج داده است طاق همین تکیه دولت است که او ساخته است که می‌بینید کار کسی نیست عرض بنده این است که ما باید خودمان استفاده بکنیم از مستخدمینی که استخدام می‌کنیم نه اینکه آن مستخدم خودش بیاید و هنر خود را تجسم بدهد این یک فکری است محال ولی این شخص بر خلاف سایر مستخدمین است که چندان از وجودشان منتفع نشدیم و مواجب‌های خیلی گزاف به آنها می‌دهیم و آنها راه می‌روند (صحیح است) بر خلاف از وجود این شخص متمتع می‌شویم بنده عرض می‌کنم که این شخص خدمات شایان نموده و قابل تمجیدات است و باید وزارت جنگ و اولیای عظام و وکلای محترم قدر اینجور مستخدمین را بدانند و در گذشتن این لایحه موافقت نمایند.

نایب رئیس- گویا مذاکرات کافی باشد (گفته شد کافی است).

نایب رئیس- رأی می‌گیریم در مادۀ اول هریک از آقایان با مادۀ اول موافقند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- به اکثریت مادۀ اول کمیسیون نظام تصویب شد.

مادۀ ۲ راپورت کمیسیون نظام خوانده می‌شود.

مادۀ ۲ راپورت کمیسیون نظام به عبارت ذیل خوانده شد

مادۀ ۲- تاریخ تجدید این کنترات از روز اول حمل ایت ثیل ۱۳۲۸ لغایت سه سال شمسی خواهد بود.

حاج سید ابراهیم- این بیاناتی که آقای آقا میرزا ابراهیم خان فرمودند جواب عرض بنده نبود و بنده موافق بودم با این پیشنهاد و لهذا پیشنهاد کردم که تاریخ او از زمانی که در مجلس شورای ملی می‌گذرد باشد مقصود بنده این بود که یک چیزی که می‌نویسیم و می‌گذرد فقط روی کاغذ آوردن دلخوش کنک است و نتیجه ای از او نمی‌گیریم نه اینکه عرض کردم که تقصیر موسیو بوطن است بنده عرض می‌کنم که اگر وزارت جلیله جنگ حاضر بود و می‌گفت که ما نمی‌توانیم از این ماده استفاده ببریم می‌گفتیم این ماده را بردارد و حالا هم پیشنهاد می‌کنم که از حالا شروع بشود برای اینکه راجع به آن کارخانه باشد و راجع به آن ۳۰ نفر شاگرد که استفاده کنند خوب بود آقا در آن فقره توضیحات می‌فرمودند نه در حسن خدمت او والا او را تصدیق دارم.

متین السلطنه- این اظهاراتی که به عنوان مخالفت می‌شود بنده درست غور کرده دیدم که هیچکدام مخالفت نیست فقط مثل اظهاری که آقای دکتر حاج رضاخان فرمودند بر حسب ظاهرش مخالفت است و لکن مخالفت نیست فقط می‌گویند این مدت یکسال و نیم کم خواهد بود از برای راه انداختن کارخانجات و آموختن تمام عملیات را به آن ۳۰ نفر شاگرد و یا استفاده که وزارت جنگ ممکن است بکند و یا آن ۳۰ نفر شاگرد را بتواند در تمام آن عملیات میکانیک استاد بکند هر دو مطلب به یک نظر مداهت هیچکدام مخالفت با اصل مطلب ندارد وزارت جلیله جنگ موسیو بوطن را از برای این استخدام نمی‌کند که یک تغییرات اساسی در قورخانه بدهد که مستلزم یک مدت زیادی بشود به عبارت اخری موسیو بوطن در تغییرات و تبدیلات اداری حق رأی ندارد فقط ایشان مهندس قورخانه خواهند بود و کارخانجات قورخانه را مرتب می‌نماید یعنی استخدام می‌شود مهندس قورخانه و کارخانجات بنده اطلاعاتم از این کارخانجات سطحی است ولی می‌دانم چندین کارخانجات هست و شایسته این بود که وجود داشتن موسیو بوطن اینها را به کار بیندازند و حالا امیدواریم که از این به بعد به کار بیندازند اما مسئله دوم که در باب شاگردها باشد این ایراد هم وارد نیست زیرا که در مدت یکسال و نیم ایشان نمی‌توانند این شاگردها را در تمام عملیات ماهر کنند شاید در ضمن سه سال هم نتوانند استاد بکنند ولی ایشان متعهد می‌شوند که ۳۰ نفر را در عملیات مکانیکی داخل بکنند بعد از آن اگر دولت خواست ایشان را اجیر بکند متمم آن عملیات را ایشان تعلیم خواهند داد اگر دولت ایشان را مستخدم نکرد دیگران تعلیم خواهند داد پس هیچکدام از این دو ایراد نمی‌تواند مانع از گذرانیدن این کنترات باشد.

دکتر سعید الاطباء- چنانچه آقای متین السلطنه فرمودند هیچکس اینجا مخالفت ندارد و همه کم و بیش موسیو بوطن را می‌شناسند که خدمت کرده است ولی اینجا تصور می‌کنم که ما اگر این کنترات را یکسال و نیم ببندیم این یک چیز غلطی است و خلاف قانون است ما چطور بتوانیم یک کنتراتی را در یکسال و نیم پیش ببندیم این است که بنده عقیده ام این است که مدتش از همین امسال قرار بدهیم.

نایب رئیس- چون در این باب پیشنهاد شده است اگر مذاکرات کافی است پیشنهادها خوانده شود یکی از طرف آقای افتخار الواعظین است و یکی از طرف آقای حاج سید ابراهیم.

(۱) از طرف آقای افتخار الواعظین به عبارت زیر قرائت شد.

بنده پیشنهاد می‌کنم که مادۀ دوم این شکل نوشته شود:

مادۀ (۲)- تاریخ تجدید این کنترات از روز اول حمل تنگوزئیل ۱۳۲۹ لغایت ۳ سال شمسی خواهد بود.

(۲) از طرف آقای حاج سید ابراهیم به این عبارت قرائت شد.

بنده پیشنهاد می‌کنم در مادۀ دوم ابتدای تاریخ کنترات موسیو بوطن از وقت تصویب آن از مجلس شورای ملی باشد.

دکتر امیرخان- آنچه عقیده شخصی بنده و عقیده کمیسیون هم شاید این بوده است این است که از روزی که مدت سابقش تمام می‌شود تجدید کنترات از آن روز باشد حالا از آن روز اگر می‌خواهند ۴ سال باشد ممکن است چون این شخص تا به حال مشغول خدمت بوده است و از آن روزی که کنترات سابق او منقضی شده است بایستی تجدید بشود ولی اگر نظر آقایان به طول مدت باشد و بخواهند مدت را زیاد بکنند کنترات را ممکن است چهار سال یا پنج سال بکنند به جهت اینکه اگر بخواهد طول مدت داشته باشد در هر حال این شخص مدتی است که در خدمت دولت ایران بوده است و در این مدت در قورخانه و در فشنگ سازی و گلوله سازی مشغول بوده است حالا اگر شاگرد به او نداده اند که تربیت نماید تقصیر او نبوده است و به عقیده بنده آقایان نمایندگان اگر طول مدت را تقاضا می‌کنند خوب است تقاضا بکنند که از همان تاریخ چهار سال یا پنج سال باشد.

افتخار الواعظین- این پیشنهاد بنده توضیحش معلوم است و علتش واضح چون اینجا نوشته است که سی نفر شاگرد را تعلیم بدهند و از مدتش هم یکسال و نیم گذشته است و از برای اینکه یک مدتی باقی بماند و کافی باشد از برای اینکه شاگردها را تعلیم بدهد از برای کارخانجات نظامی‌بنده پیشنهاد کردم که مدت کنترات از اول حمل ۱۳۲۹ باشد که دو سال و نیم دیگر وقت باقی باشد و در این مدت ۲ سال و نیم هم ایشان می‌توانند این شاگردها را وارد عملیات بکنند و بعد از دو سال و نیم دیگر هم دولت وجود ایشان را لازم می‌داند و کنترات مجددی با ایشان بسته خواهد شد این است که بنده پیشنهاد کردم که از اول حمل باشد که دو سال و نیم دیگر می‌شود.

لسان الحکماء- بنده عقیده ام این است که دولت یک پیشنهادی کرده و آن از اول حمل ۱۳۲۸ است تا مدت سه سال شمسی و کمیسیون هم تصویب کرده است و این تصرفات شاید مقتضی نباشد به علاوه این یک امتحانی است از برای موسیو بوطن که اگر در این مدت این عده شاگرد را حاضر کرد برای دولت و تحویل داد به دولت آن وقت پنج سال شش سال ده سال دیگر هم او را ممکن است کنتراتش را تجدید نمایند از این جهت این پیشنهاد را بنده صحیح نمی‌دانم و عقیده ام این است که مطابق پیشنهادی که دولت کرده است رأی داده شود.

افتخار الواعظین- بنده پیشنهاد خودم را مسترد می‌دارم.

نایب رئیس- آقای حاج سید ابراهیم در اصلاح شما رأی می‌گیریم یا شما هم پس می‌گیرید؟

حاج سید ابراهیم- اگر آقایان تصدیق می‌کنند این مطلب را که قانون سازی به ماقبل خودش هم می‌شود یعنی یک زمان گذشته را که به ترتیب دیگری عمل شد، حالا تصویب بکنیم من پیشنهاد خودم را پس می‌گیرم والا گمان نمی‌کنم صحیح باشد و تصور می‌کنم که قانون سازی به ماقبل نباشد.

نایب رئیس- پیشنهاد دیگری از طرف آقای ناصر الاسلام (به عبارت زیر قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که مدت استخدام موسیو بوطن چهار سال و نیم باشد.

دکتر امیرخان- همینطوری که شاهزاده لسان الحکماء فرمودند عقیده کمیسیون بر این است که به همان پیشنهاد هیئت وزراء رأی گرفته شود و در جواب آقای حاج سید ابراهیم عرض می‌کنم که این قانون نیست تا اینکه ایشان بفرمایند قانون سازی به ماقبل خودش نمی‌شود این یک کنتراتی است که منقضی شده و تجدید می‌شود.

ناصر الاسلام- بنده هم پیشنهاد خودم را مسترد می‌دارم.

نایب رئیس- پس رأی می‌گیریم به مادۀ ۲ هریک از آقایان تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- به اکثریت تصویب شد. حالا به جای مادۀ سوم کمیسیون نظام مادۀ واحده کمیسیون بودجه خوانده می‌شود.

(به عبارت زیر قرائت شد)

ماده- وزارت جنگ مجاز است موسیو بوطن مهندس قورخانه و کارخانجات نظامی‌را به مدت سه سال از قرار سالی دو هزار و چهارصد تومان استخدام نماید.

نایب رئیس- مخالفی نیست؟ (گفتند خیر) رأی می‌گیریم به مادۀ سوم مطابق پیشنهاد کمیسیون بودجه هریک از آقایان تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- به اکثریت تصویب شد. در کلیات مخالفی هست؟ (اظهار شد خیر) هریک از آقایان که کلیه این لایحه را تصویب می‌کنند ورقه سفید و هریک که تصویب نمی‌کنند ورقه آبی خواهند داد (اوراق رأی اخذ شده آقای حاج میرزا رضاخان آنها را به عده ۵۰ رأی شماره نمود).

نایب رئیس- به اکثریت (۵۰) رأی از (۶۵) نفر نمایندگان حاضر تصویب شد جلسه آتیه شنبه (۲۰) سه ساعت به غروب مانده دستور آن بقیه شور قانون انتخابات پیشنهاد وزارت داخله راجع به خرید اسلحه به جهت ژاندارمری، ایضاء لایحه وزارت داخله راجع به روزنامه رسمی‌چون این دو مطلب را به طور فوریت تقاضا کرده اند این است که جزء دستور گذاشته می‌شود.

ادیب التجار- اگرچه از بس که تکرار در مذاکره این مطلب کرده ام خجالت می‌کشم از اینکه باز در باب طرح قانون منع احتکار عرض بکنم ولی از اینکه باز جسارت می‌کنم برای یک مسئله ای است که آن مسئله مرا مجبور می‌کند که خاطر مبارک آقای نایب رئیس و سایر آقایان را متذکر نمایم و آن مسئله شدت مسئله نان است که امروز همه نمایندگان را متأثر کرده بنده تقریباً ۱۶ و ۱۷ ماه است این طرح را تقدیم کرده ام و اگر این طرح از مجلس شورای ملی گذشته بود تا یک درجه جلوگیری از شدادی این محکترین بی انصاف که خدا و پیغمبر در حق آنها چقدر نهی فرموده است و همه شماها بهتر می‌دانید عموم مردم خلاص می‌شوند سابقاً عرض کردم این مسئله سختی نان تنها به فقره صدمه نیست بلکه همین که کار به جای سخت رسید اسباب صدمه اغنیا هم خواهد بود و این تقریباً (۱۶) (۱۷) ماه است در کمیسیون است نظرات مکرر هم در آن شده است و به مجلس شورای ملی هم مکرر آمده است و بلاتکلیف برگشته است به کمیسیون گاهی وزراء سابق خواسته بودند که نظرات خودشان را در آن بنمایند به این عنوان برگشته است به کمیسیون و گاهی به عناوین دیگر به کمیسیون رجوع شده است و به همین واسطه تا به حال بلاتکلیف مانده است و چون خاطر مبارک حضرات عالی همیشه مصروف است به آسودگی عموم و هیچ چیزی بهتر از راحتی اهالی نمی‌دانید لذا تذکار می‌کنم خاطر آقای نایب رئیس را اگرچه سابق هم یعنی یک ماه قبل از این تذکار کردم که از این فقره که یک اندازه جلوگیری داخله ما می‌کند به رئیس کمیسیون داخله تا کبد بفرمایید که آن طرح را زودتر به مجلس بیاورند که بگذرانیم و یک جلوگیری بشود و خاطر آقایان هم آسوده باشد از این آه و ناله ضعفا و از این بی انصافی‌های محتکرین و این اگر بگذرد لااقل جلوگیری برای سال آینده لامحاله می‌شود.

نایب رئیس- بنا بود در همین چند روزه این مسئله جزء دستور شود ولی چون وزرات داخله خواستند که به نظر خزانه دار کل هم برسد و ایشان هم نظریاتی در آن بکنند آن وقت پیشنهاد مجددی به مجلس شورای ملی بکنند و جزء دستور بیاید از این جهت تعویق افتاده ولی انشاءالله در هفته آتیه خواهد بود.

ارباب کیخسرو- بنده تقاضا راپورت کمیسیون بودجه راجع به ورثه مرحوم وکیل التجار در جلسه آتیه جزء دستور شود حقیقتاً برای ورثه او خیلی سخت است و وکلای محترم که نظرشان همیشه به معارف است و اینهم برای معارف است و برای تعلیم اولاد اوست که اولادش را می‌خواهند به مدرسه بفرستند از این جهت بنده تقاضا می‌کنم که جزء دستور جلسه آتیه شود (گفته شد صحیح است).

افتخار الواعظین- راپورتی که از کمیسیون فواید عامه داده شده است راجع به خاک جزیره هرمز و رأی هم داده اید و از طرف هیئت وزراء دیروز به من نوشته اند از برای بعضی نظریاتی که بعضی وزراء دارند و برای بعضی ملاحظات خیلی لازم می‌دانند که تکلیف این مسئله به زودی معلوم شود این است که بنده تقاضا می‌کنم که راپورت کمیسیون فواید عامه جزء دستور روز شنبه گذاشته شود و هرچه زودتر تکلیف آن معین شود.

نایب رئیس- این مسئله در دستور بود ولی چون این فقره از طرف وزراء پیشنهاد شد و فوریت آن تقاضا شده این بود که یک قدری عقب افتاد البته معلوم است بعد از آنها این مطلب مطرح خواهد شد.

ناصرالاسلام- بنده موافقم با آن پیشنهادی که آقای ارباب کیخسرو فرمودند و خواستم همان تقاضا را بکنم امیدوارم که از برای روز شنبه جزء دستور بگذارند و یکی هم راپورت کمیسیون بودجه راجع به فتح الله خان مجاهد رشتی است که در فتح تهران مقتول شد مبلغی را که کمیسیون بودجه تصویب کرده است برای برادر کوچک او که حال در تهران مشغول تحصیل است و در نهایت پریشانی است و یک مرتبه به مجلس آمد و بلاتکلیف ماند تقاضا می‌کنم آن را هم در دستور بگذارند و امیدوارم آقایان نمایندگان هم مساعدت بکنند که جزء دستور گذاشته شود.

حاج شیخ اسدالله- بنده بر خلاف سایر نمایندگان تقاضای دیگر دارم که دستور مجلس مختصر باشد به قانون انتخابات چون در خصوص دوره تقنینیه که آیا قمری است یا شمسی است هنوز در بین آقایان نمایندگان این مسئله حل نشده است بنابراین احتمال دارد که ده روز یا دوازده روز دیگر از عمر این مجلس شورای ملی باقی نمانده باشد در این ده دوازده روز تصور بفرمایید که این همه چیزهایی که جزء دستور می‌شود چند جلسه دیگر داریم و به این تقاضاهایی که می‌شود و نظامنامه انتخابات را هم در دست داریم آیا موفق می‌شویم به گذراندن قانون انتخابات یا خیر و بنده عرض می‌کنم همان دو فقره را هم که خود آقای نایب رئیس جزء دستور گذاشته آن هم از دستور خارج شود و منحصر بشود دستور مجلس به همان قانون انتخابات برای افتتاح مجلس در آتیه منوط است به همین نظامنامه انتخاب و اگر او تمام نشود و مدت دوره این مجلس منقضی شود آن وقت نمی‌دانیم چه حالتی پیدا خواهد بود به جهت اینکه در واقع مذاکره در این قانون انتخابات را باطل کرد در این صورت بنده تقاضا می‌کنم دستور شورای ملی منحصر باشد به همان نظامنامه انتخابات.

نایب رئیس- چون در این مذاکراتی که می‌شود راجع به تغییر دستور باید رأی گرفت آن وقت که آن دستور را معین کردیم عده برای رأی کافی نبود ولی حالا کافی نیست که رأی گرفته شود.

سلیمان میرزا- در چند شب قبل گویا آقای ادیب التجار یک تقاضایی کردند که در حقیقت خیلی قابل توجه و مهم بود و لکن تاکنون هنوز به موقع اجرا نرسیده است و آن این است که شنیده می‌شود در این جنگ‌ها بعضی نوشتجات و اسناد به دست آمده که خیلی مهم است و این یک چیزی که بسیار مهم است و باید نماینده محترم از این اسناد مطلع باشند و این چیزی نیست که به امروز و فردا بشود از آن صرف نظر کرد و بنده این را از مطالب بسیار بسیار مهم می‌دانم برای اینکه از آن نوشتجات مطالب بسیاری را می‌توان درک کرد شاید در طول زمان از بین برود پس خوب است هرچه زودتر و به فوریت این اسناد به مجلس بیاید که شاید خیلی مطالب عمده از این اسناد کشف بشود و فوت وقت و تأخیر او را بنده خیلی مضر می‌دانم این است که تقاضا می‌کنم که اگر از هیئت رئیسه تا به حال در این خصوص چیزی نوشته شده است در ثانی تأکیدی بشود که ما به این اسناد و به آن مطالبی که لازم است برسیم و سال مجلس هم به عقیده بنده شمسی است قمری نیست.

نایب رئیس- در این باب مذاکره شده و مطالبه شده است و قرار شد که آن اسناد را بفرستید به کمیسیون بودجه چون این یک مطلبی است که راجع می‌شود به آن اشخاصی که صاحب حقوق بوده اند و باید حقوق آنها قطع شود و از این جهت قرار است که تمام آن نوشتجات را بیاورند به کمیسیون بودجه از خود شهر هم آنچه لازم است تحصیل بکنند و یک مرتبه بیاورند اقدام کند آقای دکتر رضاخان توضیحی داشتید در باب آن مطلب که فرمودید.

دکتر رضاخان- عرض بنده راجع به سوء تفاهمی‌بود که آقای متین السلطنه توضیح فرمودند که موسیو بوطن خیلی خدمت کرده است و به موجب نظامنامه داخلی حق داشتم توضیح بدهم که آن سوء تفاهم رفع شود و آن اخطاری که فرمودند خواستم عرض کنم که بنده بر خلاف نظم حرکت نکردم تا اینکه مورد اخطار بشوم.

نایب رئیس- ملاحظه بفرمایید مخصوصاً در نظامنامه داخلی قید شده است که اگر سوء تفاهمی‌شده است می‌توانند در آخر مجلس توضیح بدهند حالا اگر میل دارید و می‌خواهید بیان کنید بفرمایید.

دکتر رضاخان- مقصود بنده این بود که بنده هیچ مخالفتی نمی‌کردم از بابت موسیو بوطن گاهی موافقین بر می‌خواستند و اظهار حرارت می‌کردند و می‌گفتند که این آدم خوبی است و خدمت کرده است بنده خیلی از اینها بیشتر اطلاع داشتم و می‌دانستم که خدمت کرده است ولی برای اینکه بتوانند شاگردانی را که به او می‌سپارند تعلیم نمایند طول مدت را تقاضا کردم که مدت کنترات او را چهار سال قرار بدهید و این سوء تفاهمی‌شده بود به خیالش مرا مخالف فرض کرده بودند.

آقا میرزا احمد- در باب آن پیشنهادی که آقای ادیب التجار کرده بودند و در خصوص آن اسناد می‌خواستم عرض کنم که جوابی را که فرمودند نمایندگان را قانع نکرد برای اینکه شاید در این اشخاصی و اشخاصی باشند که حقوق نداشته باشند لذا تمام آنها را خوب است بخواهند و در اتاق تنفس یا در یک اتاق دیگر بگذارند که تمام وکلا بخوانند و ببینند (صحیح است)

(مجلس یک ساعت از شب گذشته ختم شد)