مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ بهمن ۱۳۰۴ نشست ۲۵۰

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ بهمن ۱۳۰۴ نشست ۲۵۰

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ بهمن ۱۳۰۴ نشست ۲۵۰

جلسـه ۲۵۰

صـورت مشروع مجلس یوم دوشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۰۴ مطابق ۲۴ شهـر رجب ۱۳۴۴

مجلـس دو ساعت بیست دقیقه قبل از ظهر بر ریاست آقای تدین گردید صورت مجلس روز قبل را آقـای آقا میرزا شهاب قرائت نمودند.

رئیس – آقای اتحاد (اجازه)

اتحاد – در دستور عرضی ندارم.

رئیس – آقای رضوی.

رضوی – در دستور.

رئیس – آقای عدل.

میرزا یرسف خان عدل – در دستور عرض دارم.

رئیس – در صورت مجلس اعتراضی نیست؟

(گفته شد – خیر)

جمعی از نمایندگان – دستور.

رئیس – آقای اتحاد (اجازه).

اتحاد – بنده از توجهی که آقایان نمایندگان نسبـت به مسائل اقتصادی و راهها و وسائل ارتباطات می‌کنند أین مسئله ببنده اجازه میـدهد که راجـع به دستور امروز یک پشنهادی تقدیم کنم. البته آقایان میدانند که مسئـله یونکرس مدتـی است از طرف دولت بمجلس پیشنهاد شده و امروز معلوم شده است که أین لایحه دو شوری است و اگر ما بخواهیم در شورش وارد شویم موقع می‌گذرد. از أین جهة بعضـی از آقایان اینطـور صـلاح دانستند که أین لایحه را بطور طرح قانونی با قید دو فوریت تقدیم مجلس کنند بنده تقاضا میکـنم بعد از آن یک ماده که مربوط با لغاء مالیات‌ها است أین طرح مطرح شود.

بعضی از نمایندگان – بودجه مملکتی مقدم است.

رئیس – طرح‌های قانونی که از طرف آقایان نمایندگان تقدیم مجلس می‌شود صاحبان طرح در هر موقع می‌توانند تقدیم کنند و محتاج به رأی هم نیست. نهایـت أین است که فعلاً خودشان موافقت کردند که بماند برای بعد.

رئـیس – آقای رضـوی (اجازه)

رضوی – بنده تقاضایم أین بود که تکلیف أین متخصصین را زودتر معلوم نمایند زیرا الان دو سال است اینجا هستند و خوب نیست بعد از أین سال بلاتکلیف باشند استدعا می‌کنم دیون دولتی را در درجه اول دستور بگذرند.

رئیس – آقای عدل. (اجازه)

عدل – بنده عرضم أین است که آمریکائی که بایران وارد شدند از همان روز و رودشان جمع و خرج مملکت را در نظر گرفتند و مردم محاسبات و مطالبات که داشتند از همان روز حساب کردند. در آذربایـجان قریب دوازده سال است حساب مردم مانده و هر کسی به آذربایجان آمده و هر اتفاقی افتاده. روس. عثمانی اینها که آمده‌اند خساراتی وارد آورده‌اند و محاسباتی هم که مردم با دولت داشته‌اند رسـیدگی نشد. البته اشخاصی هستند در آذربایجان که تمام دارائی شـانرا داده‌اند باز هم باقـی دارند در صورتیکه مطالباتی داشته‌اند از قبیل مستمری یا شهریه یا دسـتی داده‌اند که أین مطالبـات هیچ بخرج گذاشته نشده و اغلب أین اشخاص الان در کوچه‌های تهران می‌کردند. در مقـابل أین دولت یک لایحه بمجلس داده است که اشخاصیکه طلب دارند و مالیات بده هستند مالیات آنها در مقابل طلب آنها محسوب شود شور اول أین لایحه هم تمام شده است و یکی دو ماده کوچک است. خواهش می‌کنم آقای وزیر مالیه هم موافقت فرمایند پنج دقیقه أین مطلب مطرح شود و تمام شود.

وزیر مالیه – ماده چهارم لایحه الغاء باج راه‌ها اول جزو دستـور شود. او که تمام شد سـایر قسمت‌ها مطرح شود.

عدل – بسیار خوب بعد از آن باشد.

وزیر داخله – در موقعیـکه رئیس محترم مجلس تصمیم مجلس را به اعلیحضرت همایونی ابلاغ کردند تقاضا کردند که بشکـرانه أین اتفاق برای اعضاء دربار تقدیم که اتفاقاً و بی جهة روی یک جزر و مدهائـی اتفاقـی از حقوق خودشان محروم مانده‌اند مساعدتی بشود و أین فکر همیشه در دماغ اعلیحضرت بود تا اینکه یک لایحه در تحت عنوان دو ماده تنظیم شد. چون مطابق یکی از مواد قانون استخدام اعضـاء دربار مشمول آن قانونی نمی‌شوند أین است که چون أین اشخاص مدتی زحمت کشـده‌اند و حـالا بیکار شده‌اند أین لایحه را با قید دو فوریت تقدیم مجلس می‌کنم. خدمات آنها از بـین نرود و سر آنها بیک بالینی باشد.

رئیس – قرائت می‌شود. (بشرح ذیل خوانده شد)

مجلس مقدس شـورای ملی بطوریکه خاطر نمایندگان محترم مستحضر است قانون استخدام کشوری نظر بماده یـک آن شامل حال اعضاء دربار و کابینه سلبینه سلطنتی و ولایت عهد نمی‌شود و از أین جهة چند نفری که سالیان متمادی عمر خود را صرف اینگونه خدمت کرده و اکنون قادر باختیار شغل آزادی نمی‌باشد از تمتع زحمات خود محروم مانده‌اند و حال آنکه در واقع خدمت دولتی بوده ودر ازاء حقوقی که از مالیه عمومی دریافت میداشته وظایفی انجام می‌دادند. این است که دولت نظر بمراتب مذکوره و نظر برعایت احوال آن‌ها مواد ذیل را پیشنهاد و تصویب آن را بقید دو فوریت تقاضا دارد

ماده اول ـاشخاصی که ورود آنها بخدمت دربار و کابینه سلطنتی و ولایت عهد سابق بعد از سال ۱۳۲۰قمری و قبل از(۹)آبان ۱۳۰۴ شمسی بوده و مدت خدمت موف انان نی بتشخیص وزارت دربار پهلوی بپنج سال متوالی یا هشت سال متناوب بالغ می‌گردد مشمول قانون استخدام کشوری می‌باشند.

ماده دوم اشخاص مذکوره فوق باید از تاریخ وضع قانون استخدام کشوری باینطرف کسور تقاعد حقوقی را که دریافت داشته‌اند موافق ماده۵۷قانون استهدام بصندوق تقاعد بپردازند.

رئیس فوریت این لایحه مطرح است. آقای امامی (اجازه)

امامی ـ موافقم

رئیس ـ آقای شوشتری

شوشتری ـ موافقم

رئیس ـ آقای کازرونی

کازرونی ـ موافقم

رئیس ـ آقا سید یعقوب در مواد عرض دارم.

رئیس ـ مخالفی ندارد

(گفتند خیر)

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بفوریت اول آقایان موافقین قیام فرمایند

(اغلب برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد. رای گرفته می‌شود بفوریت ثانی که فی‌المجلس مطرح می‌شود. آقایانی که موافقند قیام فرمایند

(اغلب‌قیام نمودند)

رئیس‌ـ تصویب شد. شور در کلیات است. آقای رهنما (اجازه)

رهنما ـ موافقم

رئیس ـ آقای امامی

امامی ـ موافقم

رئیس ـ آقای شوشتری (اجازه)

شوشتری بنده سوالی دارم. می‌خواستم این را تذکر بدهم که تنظیم این لایحه مثل تنظیم قانون استخدام است یا در نظر گرفته شده است که تبعیض نشود؟ یعنی مقصود بنده این است که طوری نشود که بیچاره‌ها و فقرای دربار مشمول نشوند وآن اشخاصی که من عقیده ندارم از بیت‌المال مسلمین استفاده کنند مشمول شوند. چون بنده پنجاه و سه سابقه دارم که پیش خودم مرتب کرده‌ام که در قانون استخدام بعضی اشخاص بی‌دست و پا و بی‌بضاعت چون اشخاصی در اطراف آنها نبوده که بتوانند برای آنها حرف بزنند و از آنها دفاع کنند هیچ استفاده نکردند. ولی یک اشخاصی که وسائل زندگانیشان کاملا فراهم بود چون اشخاصی از آنها حمایت می‌کردند بخوبی استفاده کردند خواستم تذکر بدهم که در این لایحه تبعیض نشود

وزیر فوائد عامه ـ بنده بطور اجمال عرض می‌کنم. اینجا که اسم اشخاص نیست چون قانون استخدام شامل حال اعضاءدربار نیست دولت خواست بوسیله این لایحه آنها هم مشمول قانون استخدام باشد.

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بورود در شورمواد آقایانی که موافقند قیام فرمایند

(اغلب برخاستند)

رئیس ـ آقای امامی (اجازه)

امامی موافقم

رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه)

کازرونی ـ موافقم

رئیس ـ آقاسید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده خواستم خدمت آقایان عرض کنم و همچنین توجه آقایان وزراء را باین مسئله جلب کنم که ماده قانون استخدام را فورا لغو می‌کنیم و این ماده را سرجایش می‌گذاریم در واقع آن ماده قانون استخدام که شامل حال درباریها نیست لغو می‌کنیم و این را سر جایش می‌گذاریم. این از نقطه نظر احساساتی است که نسبت باین فقرا می‌شود که حقیقتا دل همه ماها برایشان می‌سوزد. این است که ما ماده را عمومیت می‌دهیم که شامل حال آنها هم بشود و این فرمایشی که آقای شوشتری فرمودند کفایت از آن احساساتی که ما را وادار کرده است که این ماده را عمومیت بدهیم نمی‌کند چرا؟ برای اینکه مبداءخدمت را از سنه ۱۳۳۰قرار داده‌اند در صورتیکه اغلب این‌ها سالیان دراز خدمت کرده‌اند و بنده میدانم این ماوه هم راجع بانتظار خدمت و سایر چیزها تامین حال آن بدبختها را نخواهد کرد و علت مخالفت بنده این بود که این ماده تامین حال این بدبخت‌ها را نمی‌کند. حالااگر آقایان آقای رئیس الوزراء و وزیر داخله یک ترتیبی می‌کنند که تامین حال آن بدبخت‌ها بشود بنده با کمال رغبت موافقت می‌کنم و رای خواهم داد.

رئیس الوزراء ـ خوبست آقایان توجه بقرمایند که مقصود از این قانون چیست؟ مقصود این است که یک عده اشخاصی که مستخدم دولت بوده‌اند و مشمول قانون استخدام نمی‌شدند و مشمول قانون استخدام شوند و محروم نمانند و هر کدام از آنها از دربار بیکار شدند بتوانند داخل کار دیگری شوند. این را هم عرض می‌کنم که نه مجلس و نه دولت ملزم نیستند که حتما آن‌ها را استخدام کنند ولی مقضود این است که یک حقی را که تا بحال دارا نبوده‌اند حالا این حق بآنها داده می‌شود.

جمعی نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.

رئیس ـ پیشنهاد آقای شوشتری قرائت می‌شود.(بشرح ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم پنجسال و هشت سال تبدیل شود بسه سال و پنجسال.

شوشتری ـ چون در اصلاح قانون استخدام کشوری اغلب آقایان نمایندگان این نظر را داشتند و بنده هم همین نظر را داشتم و امضاء هم کرده بودم که هشت سال و پنج سال تبدیل به پنج سال و سه سال بشود چون این قانون هم با آن قانون تطبیق می‌شود این است که پیشنهاد می‌کنم که هشت سال و پنجسال تبدیل به پنجسال و سه سال بشود. رئیس رای می‌گیریم بپیشنهاد آقای شوشتری. آقایانی که موافقند قیام فرمایند.

(چند نفری برخاستند)

رئیس ـ ردشد. پیشنهاد آقای آقا شیخ جلال (اینطور خوانده شد)

اصلاح ماده را بشرح ذیل پیشنهاد می‌نمایم:اشخاصیکه در دربار ساطنتی و دوائردولتی سابقه استخدام دارند با استفاده از مقررات انتظار خدمت مشروط براین است که هشت سال متناوب یا متوالی مشغول خدمت باشند.

آقا شیخ جلال ـ این مملکت برای تمام ماها است. استخدام دولتی هم حقی است برای تمام افراد این مملکت هست بنده تصور می‌کنم اگر در قانون یک نظر خصوصی که مورد شرائط مقرره می‌توانند داخل در استخدام دولت شده منتظر خدمت محسوب می‌شوند ولی توجه شود دچار اشکال خواهیم شد در دوره چهارم عده آن قانون استخدام را از نقطه نظر خصوصی وضع کردند.

جمعی از نمایندگان ـ (با همهمه) اینطور نیست.

آقا شیخ جلال ـ الان می‌بینیم که دچار اشکال شده‌ایم. بنده تصور می‌کنم این لایحه که دولت پیشنهاد کرده است برای ارفاق نسبت بیک عده مخصوصی است. در صورتیکه دربار سلطنتی هم مثل ادارات دولتی است و باید سابقه خدمت برای اعضای آنهم منظور شود ولی از نقطه نظر بودجه مملکتی عقیده‌ام این است که استفاده از مقررات قانون استخدام مشروط به همان شرطی باشد که در قانون استخدام ذکرشده است.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بپیشنهاد قاری آقاشیخ جلال آقایانی که موافقند قیام فرمایند.

(دوسه نفر قیام نمودند)

رئیس ـ رد شد. پیشنهاد آقای عدل.(اینطور خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم پس از لفظ اعضاء دربار سابق نوشته شود اعضاء وزارت جنگ سابق هم

بعضی از نمایندگان ـ مورد ندارد.

عدل ـ اجازه بفرمائید عرضم را بکنم اگر نخواستید رای ندهید. عرض می‌کنم این لایحه که دولت بمجلس آورده است طبیعی است که دو حس خیلی عالی سبب آوردن این لایحه شده است یکی حس شفقت در حق یکعده بیچاره و یکی هم حس حقگذاری از اشخاصی که سالیان دراز بدولت خدمت کرده‌اند بعلاوه نظر مخصوص اعلیحضرت هم شامل بوده است که این اشخاص محروم نمانند پس از آنکه ترتیب وزارت جنگ بواسطه شخص اعلیحضرت تغیر پیدا کرد یک عده که سابقا در وزارت جنگ مخصوصا در ادارات قلمی خدمت میکرده‌اند آنها از کار خارج شده و حالا بیکارند و به هر وزارتخانه رو می‌کنند به آنها می‌گویند این قانون استخدام شامل حال شما نیست و این بیچاره‌ها بیکاروبی چیز و اغلبشان گدائی می‌کنند و بعضی‌هاشان هم مرده‌اند و اولاد آنها هم سر کار نیامده‌اند این است که بنده پیشنهاد کردم آنها هم مشمول قانون استخدام شوند چهل پنجاه نفر هم بیشتر نیستند.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بپیشنهاد آقای عدل آقایانی که موافقند قیام فرمایند.

(چند نفر قیام نمودند)

رئیس ـ رد شد. پیشنهاد آقای سلمان میرزا (بشرح ذیل خوانده شد)

بنده ماده اول را بطریق ذیل پیشنهاد می‌نمایم اشخاصی که در دربار و کابینه سلطنتی و ولایت عهد مستخدم می‌باشند مشمول قانون استخدام می‌باشند.

سلیمان میرزا ـ بنده در تمام مواقع این ماده اجازه گرفته بودم که عرایض خودم را عرض کنم زیرا مخالف بودم ولی نوبت به بنده نرسید حالا که این پیشنهاد را کردم معایب این ماده را بعرض آقایان می رسانم. این قانون یک قانونی است شخصی و قانون شنخصی همیشه اسباب زحمت است اگر مقصود از این قانون این است که می‌خواهند به یک عده اشخاصی که در دربار زحمت کشیده‌اند و سالها خدمت کرده‌اند و مشمول قانون استخدام نمی‌شوند به آن‌ها یک حقوقی برسد بهتر این است اسامی آنها را معین کنند و برای آنها مستمری برقرار می‌نمایند. ماهم موافقت می‌کنیم. البته یک اشخاصی که سالها زحمت کشیده‌اند و عمرشان را صرف کرده‌اند و حالا نمی‌توانند کار کنند باید مستمری بدهند و معنی مستمری هم همین است ولی اگر مقصود این است که قانون استخدام شامل حال آنها بشود این ماده قانون استخدام را شامل حال آنها نمی‌کند زیرا یک ماده غریبی تنظیم شده است می‌نویسد: اشخاصیکه ورود آنها در دربار و کابینه سلطنتی و ولایت عهد بعد از هزاروسیصدوسی قمری و قبل از نهم آبان شمسی چرا همان سالهائی که در قانون استخدام هست ذکر نمی‌شود؟(و مدت خدمت آنها بتشخیص وزارت دربار پهلوی) وزارت دربار پهلوی در امور قانون استخدام چه وزنی در شعر دارد؟ وزارت دربار جق مداخله در قانون ندارد. اگر می‌خواهید مشمول قانون بشوند تشخیص موسسه تقاعد بتشخیص وزارت مالیه بتشخیص همان اشخاصی که این موضوع را تشخیص می‌دهند قرار دهید بتشخیص وزارت دربار پهلوی یعنی چه تا حالا ما وزارت دربار را در موضوع قوانین مداخله نداده‌ایم وزارت دربار مسئول است؟ اگر این تشخیص را غلط داده من می‌توانم از او سوال و استیضاح کنم؟ یک شخص غیر مسئول حق مداخله در کار مسئولین را ندارد این چیز غریبی است به گوش بنده که مشروطه چی بیست ساله هستم خیلی سنگین می‌آید. بنده با مداخله وزارت دربار و تشخیص او در کارهای مملکتی بکلی مخالف هستم و به هیچ وجه شایسته و مصلحت نمی دانم که وزارت دربار پهلوی مداخله در اعمال مسئولین بکند. و آن را غیر قانونی می دانم اگر این باب باز باشد دیگر وزیر هیچ معنی ندارد در صورتی که بایست اعضاءو مستخدمین در بار مسئول قانون استخدام باشند برای سابقه و حقوقشان باید وزارت مالیه مداخله کند ولی بر خلاف جقوق مشروطیت و برخلاف قانون اساسی می دانم. باز تکرار می‌کنم دخالت دربار در قانون بهیچوجه مناسبت ندارد و شایسته نیست اما البته به اشخاصی که زحمت کشیده‌اند باید حقوق داد. این قانون یک عیب دیگر هم دارد اگر اینقانون را بطور کلی همینطور که بنده پیشنهاد کرده‌ام که اعضاء دربار مشمول قانون استخدام باشند. پیش‌نهاد نکردند و قبول نکردند پس فرداهم برای چند نفر دیگر یک لایحه می‌آید پس فردا وزیر دربار که عوض شد بتشخیص یک وزیردربار دیگر باید یک لایحه دیگر بیاید به مجلس وما هرروز باید منتظر باشیم که ببینیم وزیر دربار چه تشخیص داده‌اند اینباب را باز نکنید. از برای مشروطیت و آزادی مضر است. به عقیده بنده در مشروطیت وزیر دربار غیر مسئول است و نباید بهیچوجه در امور مملکت مداخله بکند وزیر دربار در قانون مشروطیت هیچ وزنی ندارد و محلی از اعراب را ندارد. بنده بوظیفه مشروطه‌خواهی و آزادی‌خواهی خود قیام کردم و بعقیده من این ماده بر خلاف قانون و بر خلاف اصول مشروطیت است.

رئیس الوزراء مطلب یک قدری مشتبه شده مسلم است ما هیچ نمی‌خواهیم و مقصودمان هم این نبوده است که وزارت دربار را که مسئول نیست داخل در یک امری بکنیم که مسئولیت دارد. ما هم تصدیق داریم این مسئله را شاید این عبارت اینجا نوشته نشده و اگر نوشته بودند (تصدیق) بهتر بود در اینجا نخواسته‌اند حق موسسه تقاعد و وزارت مالیه را از او ساقط بکنند و بدهند بوزارت دربار ولیکن نظر داشتند باینکه آیا در وقتیکه همان موسسه تقاعد و وزارت مالیه می‌خواهند تشخیص بدهند که فلانشخص مشمول این قانون هست یانیست محتاج به مدرکی هستند که به آن مراجعه بکنند یا خیر؟ اینمدرک چیست و کجاست؟ میرونداز وزارت دربار می‌پرسند. شاید اشخاصی هستند که حکم و اسنادی در دست ندارند که موسسه تقاعد بتواند از روی آن تشخیص بدهد. خوب. در این صورت چکار کنند؟ چاره ندارند جز اینکه از وزارت دربار بپرسند که این آدم در وزارت دربار مستخدم بوده‌است یا نه؟ و چقدر و چندوقت مستخدم بوده است او اگر تصدیق کرد و هر طور تصدیق کرد از روی آن عمل بکنند اگر این بد است بنده اصرار ندارم ممکن است حذف کنند ولی منظور ما این بوده است. مقصود رفع شبهه است که ما نخواسته‌ایم برخلاف مشروطیت و بر خلاف اصول آزادی رفتار کنیم. خواستیم یک ترتیبی بدهیم که برای موسسه تقاعد و برای اداره مسئول باعث تسهیلی باشد اما اینکه اصلا این قانون شخصی هست و باید بطورکلی نوشته بشود این را باید بطور تذکر عرض کنم یک واقعه اتفاقی واقع شده است که هرروز واقع نمی‌شود بعد از این هم انشاالله واقع نخواهد شد و هر روز دربار عوض نخواهد شد بواسطه یک واقعه فوق العاده که در هر چند قرن یکمرتبه اتفاق می‌افتد یک اشخاصی که خدمت کرده‌اند و از آن راه گذران میکرده‌اند حلا از این حق و از این وسیله محروم شده‌اند در صورتی که از آنها هم کسانی نیستند که پیر شده باشند و از کار افتاده باشند که ارفاقی بخواهیم در باره‌آنها بکنیم و یک مستمری در باره آنها برقرارکنیم. خیر شاید می‌شود از وجودشان استفاده هم کرد و آنهارا بخدمت گماشت یکچنین اشخاصی امروز بر حسب اتفاق محروم شده‌اند از این حق و مقصود این بود که این اشخاص را اجازه داشته باشیم که جزو مستخدمین حساب کنیم. اماچرا بطور کلی وزارت دربار را ننوشتیم؟ زیرا ما بعد از مطالعه که در این باب کردیم همچو تصور کردیم و همچوبنظر آمد که اجزاء دربار را نمی‌شود بطور کلی مشمول قانون استخدام کل مملکتی قرار داد زیرا شرایطی و چیزهائی برای مستخدمین کل مملکتی لازم است که درباره آن‌ها لازم نیست و در باره آن‌ها شاید شرایط دیگری لازم است که برای دیگران لازم نیست. البته اگر این ملاحظه در کار نبود ترجیح می‌دادیم که قانون بطورکلی نباشد و شامل کل افراد و اجزاء سابق دربار باشد ولی از یکطرف این ملاحظه در کار بود و از طرف دیگر جماعتی هستند که مدتی خدمت کرده‌اند و حالا بیکار مانده‌اند در صورتیکه می‌توان از انها استفاده کرد و برای اینکه آنها از این حق محروم نمانده باشند اینقانون باینترتیب پیشنهاد شد.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود پیشنهاد آقای سلیمان میرزا. آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. آقای حائری زاده.

حائری زاده بنده به ماده مخالف نبودم ولی پس از قابل توجه شدن این پیشنهاد چون ماده تغیر کرد مخالفم.

رئیس ـ چه می فرمائید؟ رای قطعی بود داده شد و ماده باین ترتیب تصویب شد چطور مخالفید؟

حائری زاده ـ پیشنهادی بود رای گرفته شد و قابل توجه شد.

رئیس ـ قابل توجه شدن پیشنهاد در موارد عادی است این پیشنهاد با قید دو فوریت مطرح شد. پیشنهادیکه می‌شود اگر آقایان نمایندگان رای بدهند تصویب می‌شود زیرا کمسیون مخصوصی ندارد که قابل توجه بشود به آنجا برود.

حائری زاده ـ پس بنده در کلیات مخالفم.

سلیمان زاده ـ یک کلمه را بنده در نوشتنم اشتباه کرده‌ام باید مشمول بنویسیم شامل نوشته‌ام باید اصلاح شود.

بعضی از نمایندگان ـ یکبار دیگر خوانده شود.(اینطور خوانده شد)

اشخاصی که در دربار و کابینه سلطنتی و ولایت عهد مستخدم می‌باشند مشمول قانون استخدام کشوری می‌باشند.

رئیس ـ این پیشنهاد آقای سلیمان میرزا که تصویب شد شامل مستخدمین دربار فعلی می‌شود و این نقض غرض و عکس مطلوب است.

رئیس الوزراء ـ این نکته که فرمودید خیلی صحیح است بعلاوه محل تردید است که این ماده باین شکلی که گذشت مصلحت باشد بنابر این بنده تقاضا می‌کنم که این لایحه را از دستور خارج کنند که در تنفس مطالعه بکنیم و بعد تکلیف معین شود.

رئیس ـ این اصلا یک ماده علیحده است.

وزیر فوائد عامه بهمین جهت عرض شد که فعلا از دستور خارج شود تا در تنفس یک نظری درش بکنیم.

رئیس(خطاب برئیس الوزراء) فرمود حالا از دستور خارج شود؟

رئیس الوزراء ـ بلی

رئیس ـ خبر کمسیون قوانین مالیه راجع به ماده چهار لایحه القاع باج راه‌ها که

بعضی مواد الحاقیه بکمیسیون مراجعه شده بود در کمیسیون اصلاح شده قرائت می‌شود.

(بشرح آتی قرائت شد)

ماده چهارم ـ این قانون ده روز پس از تصویب بموقع اجراء گذارده می‌شود. قانون مصوب پنجم ربیع الاول۱۳۲۸قمری.

و قانون سیزدهم میزان۱۳۰۳ شمسی راجع بتوافل ملغی خواهد بود. مطالبه و وصول مالیاتها و عوارض ذیل بکلی منسوخ و موقوف خواهد شد.

باج راه. سوق الدواب. قپان. میزان داری. میدان لرد. دلالی اعم از تریاک و حیوان و مال‌التجاره. مالیات مراتع دواب. وسایط نقلیه راهگذار مالیات هوائی کلیه عوارض تحمیلی برارزاق و اجناس و سوخت اعم از ذغال و هیزم و غیره کلیه عوارض مالیاتهای بلدی و معارفی و خیریه و صحیه که توسط مامورین مالیه و سایر مامورین دولتی و توسط بلدیها و موسسات معارفی و خیریه و صحیه و غیره از اهالی شهرهاو قصبات یا از مال‌التجاره یا وسائل نقلیه که بشهرها واردشده و یا از آنجا عبور می‌نمایند. همچنین کلیه مالیاتها و عوارضی که دولت و افراد یا موسسات بهراسم و رسم از مال‌التجاره یا دواب و یا وسائط نقلیه که بشهرها یا قصبات وارد و یا از آنجا عبور می‌نمایند یا خارج می‌شوند یا در جادهای مملکت سیر می‌نمایند.

تبصره ـ هرگاه این قانون از طرف عمارمالیه یا یکی از بلدیها یا موسسات دیگری نقض گردد. عضو مسئول بطور دائم از خدمت دولت منفصل خواهد شد

رئیس ـ آقای ضیاء ضیاء عرضی ندارم پیشنهادی تقدیم کردم.

رئیس ـ آقای کازرونی

کازرونی ـ بنده موافقم لیکن استدعا دارم از آقای وزیر و همچنین از آقای مخبر که سر قاطری هم که مورد شکایت عده زیادی از مکاریها است ضمیمه شود حالا در ضمن این عبارات اگر تامین شده است توضیح بدهند بنده هم قانع شوم و اگر تامین نشده است قبول بفرمایند که ضمیمه شود.

معاون وزارت مالیه ـ گویا دیروز با پریروز هم عرض شد که اگر توجه به این قبیل چیزها باشد امثال و نظایرش خیلی زیاد است و اگر میل دارید بنده یک طومار ممکن بود بیاورم لیکم این جمله که نوشته‌ایم کلیه عوارض بهراسم و رسم شامل تمام این چیزها می‌شود و بنده برای اطمینان قلب آقای کازرونی عرض می‌کنم که شامل سرقاطری هم می‌شود.

رئیس ـ پیشنهادها خوانده می‌شود (باین ترتیب خوانده شد) پیشنهاد آقای رضوی ـ بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده چهار اضافه شود.(ماه دیوان). رضوی عرض می‌کنم آقای فرزین خودشان مدتها در همدان تشریف داشته‌اند و می‌دانند که ماه دیوان چیست. و درزمانی که ناصرالدین شاه مالیات صنف خباز و قصاب را بخشید یک مالیاتی هم از کاروانیان می‌گرفتند آنراهم در تمام مملکت بخشیدند. ولی در همدان یک عده از اهل خود محل نگذاشتند که این مسئله موقوف شود باین ترتیب که هر سه ماه یکماه باسم ماه دیوان در دم دروازه‌ها مامورین می‌گذاشتند و از هر باری که می‌گذشت بموجب تاکسی که خودشان معین کرده بودند از بار گندم سه عباسی از روغن چهار قران و همین طور از سایر اجناس مالیات می‌گرفتند مدتها هم در ابتدای مشروطه کاروانسردارها متظلم بودند و احکام زیادی هم داده شد ولی موقوف نشده است. چون این مالیات برای آنها خیلی تحمیل است و چیزی هم عاید دولت نمی‌شود اگر چه در اینجا لفظ کلیه را دارد ولی اگر این لفظ را هم داشته که دیگر در همدان متعرض مردم نشوند بهتر است.

مخبر ـ تصدیق می‌کنم فرمایش آقای رضوی را که این قبیل مالیاتها در هر ولایتی بیک اسم گرفته می‌شود مثل همان کلمه ک در خبر کمسیون بعنوان میدان لرد نوشته شده بود این مالیات که در اینجا باسم مالیات میدان می‌گیرند در یزد و آن اطراف باسم لرد می‌گیرند و لرد بمعنی محوطه ایست بار می‌ریزند که در طهران هم هست ولی این عبارت کلیه عوارض تحمیلی بر ارزاق و اجناس شامل آن عوارض همدان هم می‌شود واستدعا می‌کنم بپیشنهاد خودشان را استرداد کنند.

رضوی ـ بسیار خوب استرداد می‌کنم

رئیس ـ پیشنهاد آقای ضیاء (اینطور پیشنهاد قرائت شد) پیشنهاد می‌شود که به ماده۴بعد از جمله کلیه عوارض تحمیلی بر ارزاق و اجناس و سوخت اضافه شود و تریاک رئیس بفرمائید

ضیاء ـ اصلا فلسفه وضع این قانون را نمایندگان محترم در نظر دارند که برای این بوده است مردم از عوارضی که افراد یا اشخاص یا موسسات بر مردم یا بر زراعت و تجارت تحمیل می‌کردند راحت بشوند و بعضی قسمتهائی که اسباب اشکال برای مردم بوده است نسخ شود فلسقه وضع اینقانون این است که مالیاتی که در سرحد گرفته می‌شود در داخله مملکت لغو شود زیرا این مالیات‌ها لطمه بصادرات مملکت وارد می‌کند یکی از چیزهائی که یک قسمت عمده از صادرات این مملکت را تشکیل می‌دهد تریاک است و ازراپرت رئیس کل مالیه هم بخوبی معلوم می‌شود که باقسام مختلفه عوارض بر تریاک تحمیل می‌شود تمام آقایان نمایندگان میدانند که بنده یک نظر خصوصی راجع به اینموضوع ندارم. تریاک را وقتی نگاه کنید برای آبادانی مملکت برای توسعه تجارت و زراعت فوق العاده مفید است و اگر هم باید اینرا از بین برداریم باید یک چیزی بجای این گذاشت و آن را برداشت و مادامی که یک چیزی بجای تریاک بین مردم معمول نشده است نباید این مال اتجاره را از بین برد و باینجهت نباید این قدر بر صادرت مملکت تحمیل کرد با وجود این عوارض که باقسام مختلفه بر تریاک هست یک من چهار قران هم موجب این قانون بر آن اضافه شده این بود که بنده پیشنهاد کردم همین طور که بموجب این قانون عوارض مختلفه بر ارزاق لغو می‌شود عوارض مختلفه تریاک هم لغو شود.

وزیر مالیه ـ بنده در دو جلسه سابق مکرر عرض کردم که مالیات انواع و اقسام مختلفه دارد یک مالیاتهائی هست مه راجع به شهرها و راهها و بلدیه‌ها است و یک مالیات‌هائی است که راجع به بودجه مملکتی است این‌ها راهم باید تفکیک کرد آنهائی را که براهها و بلدیه‌ها است و یک مالیات هائی است که راجع به ببودجه مملکتی است این‌ها را هم باید تقکیک کرد آنهائی را که براهها و بلدیه‌ها مربوط است بموجب این قانون لغو می‌کنیم و آنچه که راجع ببودجه مملکتی است این‌ها را هم باید تفکیک کرد آنهائی را که براههاوبلدیه‌ها مربوط است بموجب این قانون لغو می‌کنیم و آنچه که که راجع بمالیه مملکتی باشد مربوط باینجا نیست عوارض موضوعه بر تریاک مربوط بعوائد مملکتی است و بنده هم روز قبل عرض کردم که اگر نظر آقایان باین است که یک ترتیب در این کار داده شود دولت مطالعه می‌کند و برای عوارض دیگریکه از تریاک گرقته می‌شود یک ترتیبی در نظر می‌گیرد که این مسئله هم اصلاح شود

رئیس ـ آقای مخبر عقیده کمیسیون چیست؟

مخبر ـ بنظر مجلس واگذارمی کنم.

ضیاء ـ بنده تجارتی را اضافه می‌کنم که اینطور نوشته (عوارض مختلفه بر تریاک تجارتی)

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بقابل توجه بودن این پیشنهاد. آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند (عده کمی برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد پیشنهاد آقای حشمتی

(اینطور خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم انبار داری تریاک اضافه شود.

رئیس ـ بفرمائید

حشمتی ـ بنده هیچ نمی دانم گناه تریاک در این مملکت چیست در صورتیکه هر سالی اقلا پنجاه کرور تومان پول می‌آورد در این مملکت و بنده تصور می کنمحیات این مملکت بسته است باین مال اتجاره با اینحال این همه تحمیل بر آن می‌شود حالاهم بموجب این قانون یک من چهار قران عوارض بر این تریاک تحمیل کرده‌اند که در سر حدازش بگیرند آقای وزیر مالیه می‌فرمایند عوارضی که راجع بباج راه‌ها و بلدیه‌ها و شهرها بوده ملغی است از آنطرف حساب نمی‌کنند که یک من چهار قران دارند بموجب این قانون بر عوارض تریاک علاوه می‌کنند علت ندارن این همه عوارض بر این مال‌التجاره تحمیل شود. همین انبارداری که یک من یکشاهی از تریاک می‌گیرند آقایان میدانند چقدر می‌شود؟ این است که بنده پیشنهاد کردم اقلا این عوارض یک من یک شاهی را تخفیف بدهند

معاون وزارت مالیه ـ این چیزی که حالا عرض می‌کنم منظورم منحصرا در این مورد بخصوص نیست امثال ونظایرش بسیار است اگر ما امروز نسبت بچیزی مالیات وضع کنیم یا بخواهیم در تعرفه گمرکیمان نظری کنیم یا امثال این چیزها پیش بیاید آیا باید آنچه را هم که مربوط است بحفظ اداره و مخارج مربوط بترتیب اداری از قبیل نوشتن جواز و حفظ در انبار همه اینها را لغو کرد؟ خیر اینها چیزهائیست که مربوط باین مالیات و عوارض نیست. قسمت عوارض بلدی و راهها را ما در اینجا بیک کلمه گفتیم کلیه عوارض مختلفه بهر اسم ورسم که هست باید ملغی شود ولی آنچه را که مربوط می‌شود به مخارج اداری نمی‌شود ملغی کرد. حالا این حق انباری چیست؟ پول انبارداری در ممقابل یک کاری است که می‌کنند برای حفظ تریاک چنانچه نسبت بهرمال‌التجاره و هر چیزی در ادارات گمرکی گذاشته شود این حق انبارداری تعلق می‌گیرد و اختصاص بتریاک ندارد

رئیس ـ آقای مخبر عقیده کمیسیون چیست؟

مخبر به نظر مجلس واگذار می‌کنم

رئیس ـ رای می‌گیریم بقابل توجه بوده پیشنهاد آقای حشمتی آقایانیکه قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند

(عده کمی برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد پیشنهاد آقای شوشتری (باین مضمون خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده اضافه شود (ونیز باری دو قران غله جات)

رئیس ـ این تامین شده است. چون تمام عوارض تحمیلی بر ارزاق را ملغی کرده‌اند.

شوشتری تامین نشده است زیرا این باری دوقران را بعنوان انبار می‌گیرند حالا اگر توضیح بدهند که شامل آنهم می‌شود پس می‌گیرم

مخبر ـ اصلا درهر ولایتی با مساعی مختلقه بلدیه‌ها و موسسات دیگر می‌گیرند در طهران بعنوان انبار می‌گیرند در جاهای دیگر باسمهای دیگر وقتی که ما نوشتیم تمام تحمیلاتی که بر ارزاق و اجناس می‌کنند ملغی می‌شود شامل این جمله هم که آقای شوشتری پیشنهاد کردند می‌شود و تصور می‌کنند کرنش لازم نباشد

شوشتری ـ پس گرفتم

رئیس ـ پیشنهاد آقای مصطفوی (بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم عوارض حمل ونقل تریاک چانه موقوف شود

رئیس ـ بفرمائید

مصطفوی کاشانی ـ تریاکی که بخارجه حمل می‌شود تریاک چونه است تریاک دیگر حمل نمی‌شود و مرکزش هم در اصفهان است از همه جای مملکت صندوق می‌کنند و حمل می‌کنند میبرند به اصفهان و در آنجا چونه می‌کنند و از آنجا برای تجارت بار می‌کنند ولی در حملش آزاد نیستند. وزارت مالیه می‌گوید حمل و نقلش باید با اجازه من باشد و با اداره حمل ونقل پستی حمل شود آن وقت عوارض فوق‌الطاقه هم ازش می‌گیرند. تازه وقتی که بسرحد برسد و موقعش گذشته و اگر بخواهد دوباره حمل کند برگرداند باید درتحت نظرمالیه حمل کند و دوباره عوارضی برش تعلق می‌گیرد و بنده پیشنهاد کردم که این عوارض موقوف شود.

مخبر ـ یک نظری هست که همه ما معتقدیم عمل تریاک کشی را باید از این مملکت برانداخت وهمه‌مان متفق هستیم که تجارت مملکت را باید تقویت کرد که وسعت پیداکند. ولی آقایان باید بدانند که این لایحه که امروز مطرح است برای الغاء باج راهها و نواقل است و مربوط بمسائل اقتصادی نیست اینها تماما در جای خودش صحیح است ولی در اینجا محل ندارد. وبنده استدعا می‌کنم که کاری نکنند که اصلا این قانون نگذرد.

رئیس ـ رای می‌گیریم پیشنهاد آقای کاشانی آقایانیکه قابل توجهش می دانند قیام فرمایند.

(عده قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای میرزائی.(بمضمون ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم کلمه سوق‌الدواب از ماده حذف شود.

رئیس ـ بفرمائید.

میرزائی ـ بنده کاملا قسمت سوق‌الدواب را برای تجارت مملکت لازم میدانم برای اینکه در حقیقت مالیات نیست یک حق‌الثبتی است که می‌گیرند و نافع هم هست برای اینکه بنده ممکن است اسب بخرم فردا یک نفر مدعی می‌شود که این اسب دزدی است آن وقت من ازکجا شاهد بیاورم و ثابت کنم این دزدی نیست؟ وخریداری کرده‌ام. این تقریبا یک حق‌الثبتی است که دولت می‌گیرد و از برای خریدار و رفع زحمت می‌کند

رئیس ـ آقای رضوی (اجازه)

رضوی ـ معلوم می‌شود که ثبت اسناد چند شعبه دارد و یک شعبه آن‌هم که برای سوق‌الدواب است در توی میدان قرار داده‌اند و یک شعبه دیگرش هم در خیابان‌هاستبرای اینکه مالهائی که خرید و فروش می‌شود ثبت کنند پس معلوم می‌شود شعبه ثبت اسناد در همه جا زیاد است و در هر محل و گذری باید باشد که هر کس مالی فروخت یا خرید ثبت کنند و مالکیت اشخاص را محرز نماید اگر بنا شود ما یک مالیاتی برای ثبت دواب قرار دهیم ممکن است برای کلاه و قبا باشد و چیزهای دیگر هم ممکن است دزدی باشد!!دولت خودش قبول کرده که این مالیات لغو شود. ما که دیگر کاسه از آش گرمتر نباید باشیم!!

رئیس ـ عقیده آقای مخبر چیست؟

مخبر ـ بنظر مجلس واگذار می‌کنم

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(کسی قیام نکرد)

رئیس ـ رد شد. پیشنهاد آقای ابوالحسن خان پیرنیا قرائت می‌شود. (بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده علاوه شود مالیات شومالی و قصابی و مالیات حمل کرباس موقف شود.

وزیر مالیه ـ یک دفعه دیگر قرائت بفرمائید.(مجددا بشرح فوق خوانده شد)

رئیس ـ آقای ابوالحسن خان پیر نیا توضیح بدهید.

ابوالحسن خان پیر نیا عرض می‌کنم مالیات قصابی در زمان ناصرالدین شاه در همه جا موقوف شد ولی در نائین هنوزآن مالیات برقرار است و موقوف نشده و باین عنوان هنوز مالیات قصابی را می‌گیرند چیز زیادی هم نیست و تقریبا بیش از سی چهل تومان نمی‌شود یکی هم راجع بمالیاتهای متفرقه است که موقوف شده ولی باصطلاح کاسب کارهای آنجا یک قسم مالیاتی است که بعنوان مالیات شومالی می‌گیرند. یکی راجع بحمل کرباس است چون سابق پنبه زیاد بود و کرباس درست می‌کردند سابقا همچو قرار داده بودند هر بار کرباسی که از نائین حمل می‌کنند پنج قران مالیات بدهند چون وقتی که می‌خواهند کرباسی ببافند نخ اولی که تونه باشد اول آبش می‌دهند و بعد بکرباس بافها می‌دهند که کرباس ببافند و سابقا در نائین کرباس بافی زیاد بود. ولی امروزه آن اشخاصی که این صنعت را داشته‌اند از بین رفته‌اند و دو نفر هستند که باقی مانده و سی تومان هم این مالیات است و این پول را هم همان دو نفر می‌دهند و مسلما باین میزانی هم که مالیات می‌دهند عایدی ندارد باین ملاحظه بنده این پیشنهاد را کرده‌ام دیگر بسته بنظر آقایان است

مخبرـ پیشنهاد آقای پیرنیا سه جمله دارد یکی راجع بحمل کرباس وقتی که ما اینجا نوشته‌ایم کلیه عوارضی که از مال‌التجاره و یا وسائل نقلیه گرفته می‌شود معاف خواهد بود مالیات حمل کرباس هم که یکی از عوارضی است که از مال‌التجاره گرفته می‌شود قهرا موقوف می‌شود مالیات قصابی را هم جلوتر نسسخ کرده‌اند و روزگذشته تکلیفش معلوم شد ولی راجع بمالیات شومالی که اظهار فرمودند و جزومالیات صنفی است و بنده شخصا موافقم ولی چون این مالیات صنفی است و خارج از این لایحه است لذا کمیسیون نمی‌تواند قبول کند

ابوالحسن خان پیرنیا ـ مالیات قصابی را در نائین می‌گیرند و مالیات کرباس راهم می‌گیرند ولی روده را نمی‌گیرند

رئیس دومرتبه نمی‌شود توضیح داد رای گرفته می‌شود بقابل بودن این پیشنهاد آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(چند نفری قیام کردند)

رئیس ـ قابل توجه نشد پیشنهاد آقای کازرونی (اینطورخوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم عوارضی که از کچ و آهک و سنگ از جزائردر بوشهر و بنادر ماخودذ می‌شود موقوف گردد

کازرونی ـ اطلاعاتی که در اینموضوع از بندر بوشهر به وزارت فوائدعامه رسیده حاکی است که این پولها را جدیدا برخلاف قانون می‌گیرند. ازوزارت فوائد عامه هم نوشته شد که نگیرند. لیکن بازدیده می‌شود که می‌گیرند و از جزائرهم در موقع ورود یک مبلغی گرفته می‌شود درصورتی که هیچ مجوزی برای گرفتن این پولها نیست بنده استدعا می‌کنم که توضیحی در این باب بدهند بنده قانع شوم

وزیرمالیه ـ بنده گمان می‌کنم حقیقتا از بس توضیح دادم دیگر عبارتی باقی نمانده باشد که نگفته باشم هر توضیحی که لازم بود یا در اصل ماده نوشته شده یا شفاها دراینجا گفته شد و توضیحات زمانی داده‌شد باز دومرتبه یک چیزهائی پیشنهاد می‌کنند که مواقع ندارد بدیهی است آنچه عوارضی که راجع براه و بلدیه‌ها باشد با تصویب این لایحه ملغی خواهد شد چنانکه در اینجاهم نوشته شده

کازرونی ـ بنده پیشنهادم را استرداد می‌کنم.

رئیس ماده چهارم قرائت می‌شود (بشرح ذیل خوانده شد)

ماده چهارم ـ این قانون ده روز پس از تصویب بموقع اجرا گذارده می‌شود قانون مصوب پنجم ربیع‌الاول ۱۳۲۸قمری وقانون ممیزی ۱۳۰۳شمسی راجع بنوافل ملغی خواهد بود مطالبه ووصول مالیاتها و عوارض ذیل بکلی منسوخ و موقوف خواهد شد باج‌راه. سوق‌الدواب. قپان. میزان داری. میدان لرد. دلالی اعم از دلالی تریاک وحیوان ومال‌لتجار مالیات مراتع و دواب وسائط نقلیه وراهگذر مالیات هوائی کلیه عوارض تحمیلی بر ارزاق و اجناس وسوخت اعم از ذغال وهیزم وغیره فراکه کلیه عوارض و مالیاتها بلدیه معارفی وخیریه وصحیه که توسط مامورین مالیه وسایرمامورین دولتی و توسط بلدیه‌ها یا ازمال‌اتجاره و یا وسائل نقلیه که بشهرها وارد شده یا از آنجا عبورمی‌نمایند و همچنین کلیه مالیاتها و عوارضی که دولت وافراد یا موسسات بهراسم و رسم ازمال‌اتجاره یا دواب و یا وسائط نقلیه که بشهر ویا قصبات وارد یا از آنجاعبور می‌نمایند یا خارج می‌شوند یا در جاده‌های مملکت سیرمی‌نمایند.

تبصره ـ هرگاه این قانون از طرف عمال مالیه یا یکی از بلدیه‌ها یا موسسات دیگری نقض گرددعضو مسئول بطور دائم از خدمت دولت منفصل خواهد شد

رئیس ـ رای گرفته می‌شود باین ماده

مخبرـ عرض می‌کنم در این عبارت (وسائط نقلیه وراهگذر) حرف و او زیادی است

رئیس ـ مقصود کمیسیون حذف واو است؟

مخبرـ بلی

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بماده چهارم بضمیمه تبصره با این اصلاحی که شده آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(جمع کثیری قیام کردند)

رئیس ـ تصویب شد. ماده‌الحاقیه که جزو راپرت کمیسیون است قرائت می‌شود (باینطریق خوانده شد)

ماده‌الحاقه ـ هرگاه وسائل نقلیه بواسطه شکسته شدن و یا جهات دیگری برای حمل‌و نقل استعمال نشود از تاریخ اعلام کتبی مالک وسیله نقلیه باداره مربوطه برای تمام مدت تعطیل از تادیه مالیاتهای مقرره درماده دوم این قانون معاف خواهد بود و نیز از دارندگان وسائط نقلیه از قبیل دوچرخه و سه چرخه و چهار چرخه که مختص امور زراعتی است مالیات مصرحه ماده دوم دریافت نخواهد شد

رئیس ـ آقای شیروانی (اجازه)

شیروانی ـ موافقم

رئیس ـ آقای نظامی

نظامی ـ موافقم

یک از نفر از نمایندگان ـ مخالفی ندارد.

رئیس ـ بنده مجبورم از آقایانی که اجازه خواسته‌اند یکی یکی سوال کنم. رای می‌گیریم به این ماده‌الحاقیه بطوریکه عرض شد. آقایان موافقین قیام فرمایند

(جمعی قیام کردند)

رئیس ـ تصویب شد. موادالحاقیه جدیدی پیشنهاد شده قرائت می‌شود ماده جدید پیشنهادی آقا سید یعقوب (باین عبارت خوانده شد)

ماده‌الحاقیه ـ کلیه عوارضی که حین ورود در شهر از بارها عموما گرفته می‌شد بهر اسم و عنوان. مالیات ذبایح مالیات معاینه وغیره وهمچنین کلیه وجوهی که در راهها عموما اعم از راه شمیران و راههای دیگر مملکتی بهر اسم و رسم که ماخذ می‌شد و همچنین کلیه تحمیلات بلدی ومالیه که دم دروازه‌ها از مردم و بارهاگرفته می‌شد پس از تصویب این قانون ملغی خواهد بود. رئیس ـپس از تصویب ماده چهارم طبیعتا ملغی خواهد بود

آقاسید یعقوب ـ اجازه می فرمائید یک چیزی عرض کنم

رئیس ـ بفرمائید

آقای سید یعقوب ـ راست است مااطمینان به وزارت مالیه داریم و امورطهران کاملا در تحت نظر مراقبت وزارت مالیه است ولی چون در ولایات و سایر جاها چندان محل اطمینان نیست ضررندارد که این پیشنهاد قبول شود. با آقای مخبرهم که صحبت کردیم ایشان چنین عقیده داشتندکه بنده این پیشنهاد را تقدیم کنم وایشان درموقع توضیح کامل بدهند تاقضیه کاملا تثبیت و تسجیل شده باشد که خدای‌نخواسته طوری نباشد که دروغ باشد. از این جهت بنده این پیش‌نهاد را تقدیم کردم حالا اگر آقای مخبر و وزیر مالیه تصدیق می‌کنند که تمام این عوارضی که درمملکت به هر اسم و رسم از گندم وجو و بقولات و غیره گرفته می‌شود تمام موقوف خواهد شد بنده پیشنهادم را پس می‌گیرم

مخبر ـ مقصود از این لایحه این استکه دیگر چوب دراینها نگذارند و باین اسم از مردم پولی نگیرند یا دم دروازه جلو اتومبیل یا جلو گندم و کاه وجو رانگیرند و باین اسامی مختلفه از مردم پول نگیرند تمام مقصود موقوف کردن این عوارض است

رئیس ـ ماده‌الحاقیه دیگر قرائت می‌شود (بشرح ذیل خوانده شد)

ماده‌الحاقیه ـ بوزارت مالیه اجازه داده می‌شود که از محل عایدات مالیاتیکه در ضمن لایحه الغاء باج راه تصویب شده در حدود بیست پنجهزار تومان بمصرف خرید سه دستگاه ماشین جاده کوب و دوماشین سنگ خوردکنی برساند بزودی وارد کند.

حسن‌الحسینی

رئیس ـ آقای اجاق (اجازه)

آقای سیدحسن اجاق استدعامیکنم آقایان اول عرایض بنده را گوش برهند و بعد هرچه میل دارند بفرمایند. دراین جا ما یک لایحه را میگذرانیم ویک مهندسینی با سالی ده هزار و دوازده هزار تومان از آمریکا می‌آوریم برای تسطیح جاده‌ها در صورتی که هیچ اسباب نداریم و همچنین سالی مبالغی خرج می‌کنیم و جاده را سنگ می‌ریزیم و باز خراب می‌شود. از این جهت بنده ابن پیشنهاد را کردم که از این عایدی که حاصل می‌شود مبلغ بیست‌وپنج هزار تومان را اختصاص بدهند بماشین جاده کوبی و سنگ کوبی و در اولین مرحله وزارت مالیه این کار را بکند که از همه چیز لازمتر است ما چه داریم؟ هیچ اسباب و آلاتی برای درست کردن راه‌ها نداریم مهندس می‌آوریم ولی اسباب نداریم ملاحظه بفرمائید این راه قزوین را که درست کرده وبه ما داده‌اند بواسطه نبودن اسباب و نداشتن ماشین جاده‌کوبی وسایر ادوات لازمه خراب شده است ازاینجهت بنده این پیشنهاد را تقدیم کرده‌ام.

وزیرفوائد عامه ـ بنده تصورمیکنم موضوع مربوط است بخود وزارت فوائد عامه. ما خودمان خیال داریم خیلی بیش از اینها شاید خرج کنیم اگر آقایان اجازه بدهند و این لایحه زودتر بگذرد زیادترهم شاید ماشین وارد کنیم غرض اینست وارد در این جرئیات شدن گمان می‌کنم چندان صلاح نباشد

رئیس رای گرفته می‌شود بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(کسی قیام نکرد)

رئیس ـ قابل توجه نشد. ماده‌الحاقیه دیگر.(باین مضمون خوانده شد)

ماده‌الحاقیه ـ صدی پنج علاوه برمیزان مالیاتی که در ماده اول و دوم این قانون وضع شده است نسبت بتمام مواردی که این مالیات به آن تعلق می‌گیرد ماخوذ و مخصوص تاسیس مدارس در ولایات و ایالات خواهد بود یعقوب‌الموسوی، ضیاء، محمدولی اسدی، شیروانی.

جمعی از نمایندگان ـ آقای آقایعقوب که نیستند.

رئیس ـ آقای ضیاء هم جزء امضاء کنندگان هستند می‌توانند توضیح بدهند.

آقاسید ابراهیم ضیاء ـ سایر آقایان قبل از بنده امضاء کردند.

شیروانی ـ بنده امضاء کرده‌ام و حاضرم توضیح بدهم.

رئیس ـ بفرمائید.

شیروانی ـ این پیشنهاد در کمیسیون قوانین مالیه بامضاء آقایان رسیده بنده‌هم امضاء کرده‌ام و چون جزء پیشنهادکنندگان هستم لازمست توضیحات لازمه را بدهم یکی از خرجهای مفیدی که خیلی لازمست بعقیده بنده همین خرج است در خیلی از ولایات و ایالات به همین اسم الآن یک عایدی و یک مبلغی از مردم گرفته می‌شود.

عدل ـ تمام این‌ها را که موقوف کرده‌ایم.

شیروانی ـ اجازه بدهید تا عرض کنم. این مربوط به آن نیست. عدل چرا نیست

شیروانی ـ هر وقت آقای عدل اجازه بدهند من عرایضم را عرض می‌کنم

رئیس ـ احساساتشان تند است.

شیروانی ـ درشهر اصفهان برای مدرسه صنعتی الآن در سال شش هفت هزار تومان مالیات گرفته می‌شود اورا که ما لغو کنیم آنوقت یک موسسه عالی از بین خواهد رفت. در قالب ولایات این ترتیب معمول و مجری است. اکثریت اعضاء کمیسیون هم که یکی از آنها آقای عدل است با این پیشنهاد موافقت کردند و اینپیشنهاد را امضاء نمودند. بعقیده بنده این یک خرج بسیار مفیدی است و با آن حسابهائی که ما در خارج کرده‌ایم اگر صدی پنج از این پول برداشته شود به این مصرف برسد خیلی خوب است. اگر آقای وزیر مالیه ومخبر لطف کنند و با این یک پیش‌نهاد ماهم موافقت بفرمایند اسباب بشکر است. و سبب خواهد شد که خیلی زود این قانون بگذرد.

وزیر مالیه ـ اگر آقای شیروانی درمواد دقت فرموده باشند ملاحظه خواهند فرمود که نوشته شده آنچه که از بابت صحیحه و معارف و امور خیریه و بلدیه گرفته می‌شده تمام بمصرف خودش خواهد رسید و هرچه هم که اضافه عایدات از این راه پیدا شود باز بین آنها تقسیم می‌شود. در این‌صورت تمام این نکاتی که فرمودند در این لایحه مراعات شده و هیچ موسسه از بین نخواهد رفت سهل است که یک عایداتی هم اضافه برموسسات بلدی و صحی و معارفی و غیره ذالک منضور خواهد شد. همانطوریکه اظهار کردند بیشتر این لایحه برای این مصارف هست و بعقیده بنده خوبست آقایان موافقت بفرمایند و این لایحه بهمین ترتیبی که نوشته شده زودتر بگذرد.

مخبر-در یک همچون مملکتی که معارفش بدرجه صفر است بنده تصور نمی‌کردم که آقای وزیر مخالفت بفرمایند. ما باید نگاه کنیم بهمسایه خودمان روسیه درصورتی که از لحاظ معارف خیلی ازما جلوتر است معهذا نصف عایدات مملکتی خودش را به معارف و صحیه تخصیص داده است و ما هرچه بتوانیم در این کار سعی کنیم و هرچه بکنیم باز کند رفته‌ایم و بنده چون امضاء کرده‌ام از طرف کمسیون این پیشنهاد را قبول می‌کنم.

وزیر مالیه ـ عرض می‌کنم آقای مخبر در اینجا یک قدری از روی احساسات شخصی مذاکره کردند بواسطه این که اساسا همیشه دولت نظر داشته است که هرچه ممکن است در موضوع معارف اهتمام کند و هرچه بتواند باین مصرف برساند چنانچه در قسمت ممیزی هم یک قسمت بمعارف تخصیص داده شد. ولی این لایحه باج راههاست و ربطی بموضوعی که می‌فرمایند نداردو نمی‌شود این را بمعارف داد اگر می‌خواهید باید یک فکری دیگری بکنید و از یک محلهای دیگری ببودجه معارف بیفزائید

یک نفر از نمایندگان خوبست یک مرتبه دیگر خوانده شود.(ماده‌الحاقیه مجددا بشرح فوق خوانده شد)

رئیس رای می‌گیریم باین ماده‌الحاقیه آقایانی که موافقند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام کردند)

رئیس تصویب نشد. ماده‌الحاقیه دیگر.(باین کیفیت خوانده شد)

بنده ماده‌الحاقیه ذیل را پیشنهاد می‌کنم.

ماده مادام که راه شوسه بندرجز بدامغان و استرآباد مطابق امتیاز قانونی آقای علی قلی خان هزار جریبی باز خریده نشده باج راه مزبور موقوف نمی‌شود

پاسائی

رئیس ـ آقای پاسائی (اجازه)

پاسائی ـ در وقتی که مذاکره الغاء باج راهها بمیان آمد علی قلی خان که صاحب امتیاز راه بندرجز است و شرکاء او نگران شدند و یک تلگرافاتی ببنده کردند و اظهار می‌دارند که ما یک پولهائی تا حالا خرج کرده‌ایم و چهار فرسخ از راه دامغان و دو فرسخ از راه بندر جز را شوسه کرده‌ایم. حالا اگر بنا شود باج راههاملغی شود معلوم نیست تکلیف ما چه خواهد بود. بنده هم آن تلگرافات را بوزارت فوائد عامه فرستادم. در امتیاز علی قلی خان هم قید شده که هروقت دولت بخواهد باج راه را ملغی کند باید داهرا بخرد و بازخرید نماید و خرجی که صاحب امتیاز و شرکاء او کرده‌اند به آنها بدهند اگر چه بنده امیدواری ندارم که دولت بتواند باین زودی این راهرا بخرد و بهمین جهت اگر ما این قید را در اینجا بکنیم برای آنها اسباب زحمت خواهد شد و شوسه کرده آنراهها هم بعهده تعویق می افتدباین معنی که صاحب امتیاز و شرکاء که یک کارهائی شروع کرده‌اند می‌گویند ما بچه دلخوشی بیائیم و این راه‌ها را شوسه کنیم زیرا معلوم نیست تکلیف ما چه خواهد شد از اینجهت منظور دچار وقفه می‌شود. لذا برای دلگرمی آنها و برای شوسه شده این راهها بنده عقیده دارم که این قید از حالا بشود تا تکلیف آنها هم معین شود تا بعد دولت در موقع مقتضی راه را بخرد دیگر بسته بنظر دولت است

وزیر فوائدعامه ـ در اصل قضیه ابدا اختلافی بین نظر آقای پاسائی و دولت نیست و البته اگر بنا شود لایحه باج راهها بگذرد باید تکلیف ایداه هم معین شود و دولت مطابق عدالت و انصاف پولی که صاحب امتیاز خرج کرده باید باو بدهد و راهرا باز خرید کند بطوری که درخود قانون امتیاز نامه او هم نوشته و معین نشده است دولت باید آن قسمتی از راه را که ساخته شده است بخرد ولی تصور میکحنم مخصوصا با این توضیحی که داده شده دیگر محتاج بقیری نباشد و همین قدر مذاکرات کافی است و استدعا می‌کنم پیشنهادشانرا استراد کنند

پاسائی ـ استراد می‌کنم

رئیس ـ شور در کلیات این لایحه است آقای رهنما (اجازه)

رهنما ـ موافقم

رئیس ـ آقای رضوی (اجازه)

رضوی ـ آن عرض که بنده دادم آقای مخبر اظهاراتی که کردند بنده را قانع کرد ولی فرمایشات آقای وزیر مالیه بنده را قدری ظنین کرد و از این جهت قانع نشدم و مخالف شد چون این مالیاتی که عرض کردم در همدان میکیرند نه بعنوان باج راه است و نه بعنوان بلدیه بلکه یک مالیات من درآوردی است که از یک چیزهائی که معاف هستند می‌گیرند اما اینکه گفته شد چوبها را برمیدارند این کارچوب نمی‌خواهد یکنفری ممکنست دم دروازه بنشیند و از کاروانسرادارها این پول را بگیرد حالا اگر آقای مخبر یا آفای وزیر قبول کنند که لفظ ماه دیوان هم زیاد شود و این مالیات هم لغو شود بنده موافق می‌شوم والا که هیچ

رئیس ـ آقای رهنما (اجازه)

رهنما ـ در این قسمت بطوریکه کرارا توضیح داده شده چه آقای مخبرو چه آقای وزیر و نمه گفتند که با تصویب این لایحه دیگر آن مالیات‌های سابق از بین خواهد رفت دیگر از مردم این مالیات‌ها را نخواهند گرفت دیگر این چه نگرانی است که ما داریم و می‌خواهیم مساله را هشت میخه کنیم و قسم قرآن بخوریم؟ ماده صریح است و دولت هم مامور اجرای موادی است که از اینجا می‌گذرد و تصویب می‌شود بنابر این اینقدر بدبینی و سوء ظن مورد ندارد خوبست آقایان این ملاحظه را بکنند که زودتر این لایحه بگذردکه مردم از چنگال این باجها و مالیات‌ها خلاص شوند

رئیس ـ رای گرفته می‌شود باین قانون که مشتمل بر هفت ماده است باورقه آقایان که تصویب می‌کنند ورقه سفید و الاورقه کبود می‌دهند.(اخذ آراء بعمل آمد)

رئیس ـ اخذ اوراق رای تمام شد (استخراج آراءبعمل آمده و نتیجه بقرار ذیل حاصل شد) ورقه سفید علامت قبول۷۷ ورقه کبود علامت رد۷

رئیس عده حضار ۹۳با اکثریت ۷۷رای تصویب شد.

اسامی موافقین ـ اقایان هرمزی. هایم. شریعت زاده. بهرامی. محمد ولی میرزا. میرزایدالله خان. فرمند. میرزاسیدحسن کاشانی. قائم مقام. عصرانقلاب. نجات. میرزامحمدتقی ذولقدر. عباس میرزا. فرج الله خان آصف. حاج حسن آقا ملک. دکترآقایان. میرزامحمد تقی بهار. میرزاحسین خان اسفندیاری. شیخ‌الاسلام ملایری. حائری زاده. شوشتری. رهنما. دکترضیاء. رعیم. طباطبائی. دیبا. سلطان ابراهیم خان افخمی. آقا سیدکاظم یزدی. امیر حسین خان بختیاری. روحی. سلیم ایزدی. حاج میرزا علیرضا. صدرائی. حاج آقارضا رفیع. دیوان بیگی. حاج شیخ عبدالرحمان. میرزا سید احمد احتشام. اتابکی. میرزاسید احمدخان وکیل. آقارضامهدوی. محمدتقی اسعد. مفتی. میرزاحسنخان پیرنیا. اخگر. افشار. میرزامحمودخان وحید. سهراب زاده. آقا حسین خان پیر نیا. عراقی. یحیی زنگنه. میرزائی. زاهدی. محمدولی خان اسدی. غلامحسین میرزا. حاج میرزا اسدالله خان. حبیب الله خان شادلو. ارباب کیخسرو. معظمی. آقاشیخ محمدعلی الموتی ثابت. سهرابخانساگنیتان. اسکندری. خوئی. میرزا لطف‌الله خان لیقوانی. پاسائی. سید علاءالدین. میرزا عبدالحسین صدر. اتحاد. میرزارضاخان حکمت. سیدابوالفتح. تقی زاده. دولت آبادی. آقا سید حسن اجاقی. حیدرقلی میرزاحشمتی. افسر. شیخ جلال الدین. علائی. میرزا عبدالخان معتمد کی استوان.

اسامی مخالفین ـ آقایان سلیمان میرزا. آقا میرزا شهاب الدین.

رئیس ـ چند دقیقه تنفس داده می‌شود (در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداتشکیل گردید)

رئیس ـ اقای رهنما (اجازه)

رهنما- درموقع تنفس راجع بقانونی که برای مستخدمین و دربار پیشنهاد شده بود از دستور خارج گشت نظرباینکه آقایان نمایندگان وهیئت محترم دولت توجه و علاقه مخصوص داشتند راجع باین قسمت تبصره تهیه شد و استدعا می‌کنم آقایان موافقت بفرمایند که جزء دستور شود و این قانون تمام شود.

رئیس ـ مخالفتی ندارد؟(گفته شد خیر)

رئیس ـ تبصره قرائت می‌شود (اینطورخوانده شد)

تبصره ـ تصویب شد. رای گرفته می‌شود بمجموع این ماده و تبصره…

بعضی ازنمایندگان ـ قرائت شود (مجدد ا ماده و تبصره قرائت شد)

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بمجموع ماده و تبصره آقایان که تصویب می‌کنند قیام فرمایند (غالب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. ماده دوم (اینطور خوانده شد)

ماده دوم ـ اشخاص مذکورهفوق باید از تاریخ وضع قانون استخدام کشوری باین طرف کسور تقاعد حقوقی را ه دریافت داشته‌اند موافق با ماده(۵۷)قانون استخدامی بصندوق تقاعد بپردازند

رئیس ـ آقای رهنما (اجازه)

رهنما ـ موافقم

رئیس ـ آقای اتحاد (اجازه)

اتحاد ـ بنظر بنده این ماده زیادی است برای اینکه در صورتی که قانون استخدام شامل اینها شود این نظر هم تامین می‌شود

رئیس‌الوزراء ـ این ماده لازم است باشد برای اینکه اگر نباشد ممکن است اینطور تفسیر شود که مشمول بودن آنها نسبت بکسور تقاعد از تاریخی است که این قانون تصویب می‌شود.

بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ پیشنهاد آقای آقا میرزا شهاب (بشرح ذیل قرائت شد)

بنده ماده دوم را بطریق ذیل پیشنهاد می‌کنم

ماده(۲)اشخاص مذکور فوق در صورتی مشمول قانون استخدام خواهند بود که از تاریخ اجرای قانون استخدام کشوری باین طرف کسور تقاعد حقوقی را که دریافت داشته‌اند موافق ماده (۰۷)قانون استخدام بصندوق تفاعد بپردارند.

آقامیرزا شهاب بعقیده بنده در این ماده دوم دو نقیصه هست یکی اینک نوشته است باید بپردازند. در اینصورت شاید یکنفر پیدا شد که نخواست مستخدم باشد و نخواست کسور تقاعد را هم بدهد و این ماده اورا هم مجبور می‌کند که کسور تقاعد را بدهد. یکی دیگر اینجا نوشته شده از تاریخ تصویب قانون استخدام کشوری در صورتی که مدتی بعد از تصویب آن قانون اجرا شده یعنی اول حمل۱۳۰۲احراء شد. این است که بنده پیشنهاد کردم در صورتی می‌توانند مشمول باشد که از تاریخ اجراء این کسور را بپردازند.

رئیس الوزراء ـ دولت این پیشنهاد را قبول می‌کند

رئیس ـ رای گرفته می‌شود باینماده بترتیبی که پیشنهاد شد آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد شور در کلیاتست مخالفی ندارد؟

ارباب کیخسرو- بنده عرضی دارم.

رییس- بفرمایید.

ارباب کیخسرو ـ آن پیشنهادی را که شاهزاده سلیمان میرزا کردند در واقع برای این بود که تمام مستخدمین دربار اعم از قدیم یا جدید مشمول آن بشوند ولی تبصره که اینجا نوشته شده و بنده خودم هم بآن رای دادم اختصاص پیدا کرد بمستخدمین سابق می‌خواستم ببینم اگر مستخدمین جدیدی وارد دربار شوند تکلیف‌شان چیست؟

رئیس‌الوزراء چون راجع بمستخدمین دربا فانون استخدام تکلیفشانرا معین کرده است و گفته است که قانون استخدام شامل اجزاء دربار نمی‌شود و فعلا اشخاصی که مدتی خدمت کرده‌اند محروم می‌مانند این قانون آنها را مشمول قانون استخدام قرار می‌دهد ولی راجع بمستخدمین فعلی عجالتا باید واگذاشت باختیار دربارکه خودشان تکلیفی برای آنها معین کنند. فعلا آن هامشمول قانون استخدام نمی‌شوند.

رئیس ـ آقای زعیم (اجازه)

زعیم ـ بنده در این دو ماده که گذشت یک نقیصه می‌بینم که برای تذکر بعرض میرسانم که شاید بشود رفع این نقیصه را کرد و آن این است که اساس این دو ماده برای این است که یک ارفاق و مساعدتی در حق جمعی بشود در قانون استخدام موادی دارد مخصوصا راجع بمنتظرین خدمت که می‌گوید از صدی پنج نباید تجاوز کند. بعد هم یک تصویب نامه صادر شده از هیئت دولت مبنی بر اینکه اشخاصی که سابقه خدمت در هروزارتخانه دارند باید از همان وزارتخانه حقوق انتظار خدمت را گرفته و جزء همان وزارتخانه محسوب شوند. چون وزارت دربار تا امروز جزء قانون استخدام نبوده و بنده نمیدانم عده‌شان چقدر است و آیا می‌توانند دوسیه خودشان را از موسسه تقاعد بگذرانند یا نمی‌توانند. و بالاخره عده‌شان هر قدر باشد بنظر بنده باید معلوم شود که اینها جزء منتظرین خدمت کدام یک از وزارت خانه‌ها هستند. اگر برای صرف دلخوش کرده باشد که اینها منتظر خدمت دولتند که این چیزمهملی است و آن نظر اصای آقایان که یک ارفاقی شده باشد در حق اینها که با آنها با عائله سنگینی که دارند بتوانند اعاشه کنند آن نظرتامین نمی‌شود. برای اینکه معلوم نیست که اینها عضو کدام وزارتخانه می‌شوند و از کدام وزارت خانه باید حقوق انتظار خدمت بگیرند و بالاخره کدام وزارت خانه باینها شغل خواهد داد.بنابر ای بنظر بنده دولت باید یک ماده ثالثی برای تامین این قسمت‌ها پیشنهاد کند که تکلیقشان معین باشد.

وزیرعدلیه ـ عجالتا مقصود این است که مستخدمین سابق دربار که بلاتکلیف بودند اکلیفی برای آنها معین بشود و به موجب این مواد تکلیف آنها معین می‌شود واین ایرادی که آقا فرمودند وارد نیست برای اینکه پس از تصویب این قانون دولت مطالعه می‌کند و می‌بیند برای اینها در هر یک از وزارتخانه شغلی پیدا شد و هر وزارت خانه که عضو جدیدی لازم داشت از این منتظرین خدمت بآنجاها خواهد فرستاد و از آنها استخدام خواهد نمود

(جمعی گفتند:مذاکرات کافی است)

رئیس ـ رای گرفته می‌شود باین قانون که مشتمل بر دو ماده و یک تبصره است. آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد (آقای وزیرفوائدعامه در محل نطق حاضرشده و بعضی از آقایان نمایندگان تحصیل اجازه می‌نمودند)

وزیر فواعدعامه خیلی خوشوقتم از این که هنوز کمعلوم نیست بنده چه می‌خواهم بگویم آقایان اجازه می‌خواهند و امیدوارم همه برای این باشد که موافقت بفرمایند. البته آقایان میدانند که قضیه شیلات مدتی بود که در کمیسیون فواعدعامه موارد مذاکره بوده است و بالاخره از آنجا یک راپورتی تهیه شده ولی دولت لایحه سابق خودش را پس نمی‌گیرد و این لایحه را باقید یک فوریت تقدیم می‌کند و امیدوارم که باین فوریت رای داده شود که زودتر تکلیف آن معلوم شود

رئیس یک فوریت؟

وزیر فواعدعامه ـ بلی

رئیس ـ فوریت این لایحه مطرح است آقای دکترمحمد خان مصدق (اجازه)

ارباب کیخسرو ـ چون این لایحه جدیدست و موضوعش رانمیدانیم خوب است قرائت شود.

رئیس ـ اگر آقایان مایلند قرائت شود.

بعضی از نمایندگان ـ بلی قرائت شود.

رئیس ـ آقای اتحاد (اجازه)

اتحاد ـ چون بنظر بنده کذاکرات در فوریت است احتیاج بخواندن ندارد. ممکن است بعد از رای دادن بفوریت آن چاپ شود.

بعضی از نمایندگان چاپ شده است.

رئیس ـ قرائت می‌شود.(بشرح آتی قرائت شد)

ماده اول ـ بظر باینکه مطابق فصل (۱۴)عهدنامه ایران و روس باید ترتیبی مابین دولت ایران و دولت شوروی روس در باب محصول شیلات داده شود دولت ایران امتیاز صید حرام و حق استفاده از شیلات سواحل جنوبی بحرخزر خود را بکمپانی مخصوص مختلط سهامی تجارتی که توسط دولتین ایران و اتحاد جماهیر شوروی تشکیل می‌شود واگذار می‌نماید. طرفین ایران و روس در کمپانی که بعدها در این قرارداد باسم (کمپانی مختلط) موسوم خواهد بود سهم مساوی پنجاه درصد خواند داشت.

تبصره ـ مسئله واگذاری صید حلالی که بوسیله صیادان شرکت صیدمی شود باهالی در ضمن یاداشتی منضم باین قرارداد تنظیم خواهد شد.

ماده دوم ـ مدت اعتبار کمپانی مختلط کذکور در ماده اول اینقرارداد و حق استفاده کمپانی مذکوراز تمامی شیلات سواحل جنوبی بحرخزر بیست و پنج سال شمسی تعین می‌شود.

ماده سوم ـ برای تنظیم شیلات و برای خرید ادوات لازمه صیادی و برای مخارج بهره‌برداری شیلات مذکورکممپانی مختلط تشکیل سرمایه اصلی می‌دهد که نصف آن رادولت ایران و نصف دیگر را دولت جماهیر شوروی سوسیالیستی تادیه می‌نمایند. میزان سرمایه مزبور برضایت طرفین شده ومن جمله از بابت سهم ایران مبالغ ذیل محسوب خواهد شد.

الف ـ حق سالیانه که از بابت استقاده از شیلات بدولت ایران باید مطابق ماده پنجم اینقرارداد تادیه شود.

ب ـحق صید سه سنه گذشته که مطابق ماده دهم از اینقرارداد معین می‌شود.

ج ـدارائی راجع بشیلات که سابقامتعلق بشرکاءتجارتخانه سابق برادران لیانازوف بوده و در مقابل بدهی تجارتخانه مزبور بدولت ایران رسیده.

ماده چهارم دارائی راجع بشیلات که طرف روس کمپانی مختلط از شرکاء تجارتخانه سابق برادران لیانازوف تحصیل کرده است همچنین جزو سرمایه اصلی طرق روس محسوب خواهد شد.

ماده پنجم ـ حق سالیانه که در عوض استفاده از شیلات برای دولت ایران از طرف کمپانی مختلط معین می‌شود هشتادهزار تومان باضافه صدی پانزده(۱۵٪)عایدات خالص کمپانی مختلط است و وجوه مذکور همه ساله از بابت تادیه سهم دولت ایران در سرمایه اصلی محسوب خواهد شد پس از تادیه شدن سهم مزبور وجوه مزبور مستقیما به دولت ایران تادیه خواهد شد.

ماده ششم ـ اگر مبالغ مذکوره در ماده سوم کافی برای تادیه سهم دولت ایران در سرمایه اصلی نباشد و خود دولت ایران مبلغ کسری را تاریه نکند طرف روس بقیه سهم طرف ایران را تادیه می‌نماید و طرف ایران در مقابل قسمت سرمایه اصلی که تادیه نکرده است فرع محمول بانک یعنی صدی هشت سالیانه خواهد نمود تا این که تمام سهم دولت ایران درسرمایه اصلی کمپانی تادیه وپرداخته شود.

ماده هفتم ـ کلیه منافعی که از کار کمپانی مختلط حاصل می‌شود بقسمت مساوی مابین طرفین که در کمپانی مختلط شرکت نموده‌اند تقسیم می‌شود.

ماده هشتم ـ هیئت مدیره کمپانی مختلط که تماتم امور کمپانی را اداره خواهد نمود و مرکزآن در شهر تهران خواهد بود مرکب از شش نفر است که بطور مساوی از طرفین یعنی سه نفر از طرف ایران و ۳نفر از طرف روس معین می‌شوند.

ماده نهم ـ اداره کرده قسمت فنی و تجارتی و بهره برداری از شیلات بمتخصصین فنی و تجاری روس که در حدود و بر طبق دستورالعمل مصوب هیئت مدیره

کمپانی مختلط باید رفتار بکنند واگذار می‌شود.

تبصره(۱) ـ کمپانی محصولات شیلات را به بهترین قیمت در روسیه یا در بازار خارج از روسی بنابر آن که کدامیک از دو بازار از حیث قیمت مرحج باشد خواهد فروخت. ت

بصره(۲) ـ هیچ نوع مامورین رسمی ریگری بغیر از اعضاء هیئت ممدیره و اشخاصی که در ماده نهم اینقرارداد ذکر شده‌اند طرفین در اداره کردن امور شیلات نخواهند داشت.

ماده دهم ـ در عوض استفاده از شیلات در سه سال گذشته دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی روسیه مبلغ یکصد و پنجاه هزار تومان بدولت ایران تادیه می‌نماید و در عوض دولت ایران محصول و آلات صید این سه سنه رااز حقوق گمرک معاف می‌نماید.

ماده یازدهم ـ کمپانی مختلط مذکورمطیع تمام قوائد و قوانینی که در ایران برای کمپانی‌ها و شرکت‌های تجارتی و تجارت خانه‌های ایرانی و همچنین خارجی موجود باشد و یا در آتیه وضع شوند خواهد بود.

ماده دوازدهم ـ کمپانی مختلط محاسبه سالیانه خود را بادولت ایران و دولت شوروی از بابت وجوه مذکور در مواد ۵و۷ این قرارداد منتهی تا ماه مه (خردادماه) سال بعد تفریغ خواهد نمود.

ماده سیزدهم. صیدماهی بوسیله مواد شیمیائی و احتراقیه و یا وسائل دیگر از این قبیل اکیدا ممنوعست.

ماده چهاردهم ـ برای اجتناب از تضییع وقت و جلوگیری از ادامه انهدام شیلات پس از تادیه شدن صدی پنجاه سرمایه اصلی بالمناصفه از طرف ایران و روس (ولی در صورتی که طرف ایران سهم خود را در موقع مقرر از طرف هیئت مدیره شرکت مختلط تادیه ننمود طرف روس مطابق ماده شش آن سهم را خواهد پرداخت) با اعلان شده شروع بکار کمپانی مختلط می‌تواند شروع به بهره برداری از شیلات نماید.

ماده پانزدهم ـ نسبت به اسباب و ادوات ومحصول و سایر لوازمی که کمپانی مختلط برای استفاده از شیلات و محصولات آن لازم دارد دولتین ایران و روس معافیت مطلق از حقوق گمرکی و واگذاری حق ترانسیت آزاد منظور خواهد داشت.

ماده شانزدهم ـ دولتین ایران و روس هر یک در حدود خود لازمه مساعدت را در امود کمپانی مختلط خواهندنمود.

ماده هفدهم ـ قرار داد حاضر پس ا ز تصویب مجلس شورای ملی دارای اعتبار خواهد بود.

ماده هجدهم ـ قرارداد حاضر در دو نسخه به زبان فارسی و روسی تهیه و امضاء شده و هر دو نسخه در موقع تعبیر قرارداد معتبر شمرده می‌شوند و بهر یک از طرفین امضاء کننده یک نسخه داده می‌شود.

رئیس ـ آقای دکتر محمد خان مصدق (اجازه)

دکتر محمدخان مصدق ـ سالهای متمادی شیلات بحرخزر در اجاره لیانازفها بوده و انقضای مدت آخرین قراردادی که با دولت داشته‌اند در سال ۱۹۲۵میلادی است چون در موقع جنگ بین‌الملل مستاجر نتوانست مال‌الاجاره را تادیه کند و بعد از برقراری رژیم جدید روسیه دولت مزبور قراردادهائی که درزمان تزاری دولت ایران امضاء کرده بود لغو و باطل دانست دولت وقت زمان وزارت فوائد عامه آقای علائی موقع رامغتنم شمرده بعنوان نرسیدن مال الاجاره اجاره شیلات را ملغی نموده البته لیانازفها از این وضعیت شاکی و همیشه با اولیای دولت تظلم می‌نمودند تااینکه در کابینه قوام‌السلطنه کمیسیونی مرکب از آقای حاجی محتشم‌السلطنه وبعضی از وزراء دیگر تشکیل شده قراردادند که امر بحکمیت پنج نفر ارجاع شود که دولت ولیانازفها هر کدام دونفرذ حکم مخصوص معین نمودند و حضرت آقای فروغی رئیس دیوان عالی تمیز بودند از طرف دولت ولیانازفهاحکمیت فرموده حکمهای مزبور پس از چند جلسه رسیدگی و مذاکره بدوا در این باب توافق حاصل نمودند که چون هیئت دولت قطع این نزاع را بحکمیت محول نموده معلوم است که از ملاحظات سیاسی که ممکن است در این قضیه منظور نظرگردد منصرف نشده و فقط خواسته است که از جنبه حقوقی و موازین قضائی در آن نظر شود بنابر این ما حکم‌ها بهیچ وجه نمی‌توانیم نظر کنیم که الغاء قرارداد لیانازفها از حیث سیاست موافق مصلحت بوده یا نبوده و مصالح ملکی در این امر بدولت حق می داده است یا نمی داده است و باید فقط حیثیت حقوقی قضیه را در نظر بگیریم پس در اصل قضیه وارد شده باتفاق آراء ردومسئله مرجوعه چنین رای می‌دهند.

اولا ـ راجع باینکه فسخ اجاره از روی حق بوده یا نبوده است تمسک اصلی دولت در حقانیت خود بعدم پرداخت مال الاجاره درموقع مقرر می‌باشد ضمنا اشعارمی دارد باینکه معاملات سابقه ایران با دولت و اتباع روس بر خلاف میل و مصلحت دولت ایران بوده و فسخ آن‌ها عندالامکان مورد داشته است خلاصه اجوبه لیانازفها در این خصوص این است که اولا بر حسب ماده دوم قرارداد مورخه۱۹۰۶دولت ایران بدون رضای ما حق فسخ اجاره را نداشته است و بر فرض آنکه در ادای مال الاجاره تقصیری می‌کردیم فقط شش صد هزار فرانک جریمه مستحق می‌شد و در این مورد بخصوص اخذ جریمه هم مورد نداشته است بواسطه اینکه تاخیر در ادای مال‌الاجاره نه باختیار بلکه بواسطه انقلاب روسیه و ممنوع بودن روسها از نقل وانتقال وجوهات بوده و ما معذوربودیم:

ثانیا معامله ما با دولت ایران بر خلاف مصلحت ایران نبوده بلکه اولیای دولت علیه ایران همیشه از ما رضایت داشته و عملیات ما ا سباب آبادی سواحل بحرخزر شده و بر عکس دولت سابق روس از ما ناراضی بود که بواسطه اجاره داری ما و رفتار وشیوه صداقتی که نسبت بایران داشتیم مانع نیات متعدیانه دولت روس نسبت به سواحل بحرخزر بودیم رای هیئت حکمیت این استکه صرف نظر از مسئله اینکه اجاره لیانازفها موافق صرفه و مصلحت ایران بوده یا نبوده که در این مسئله باید از جنبه سیاسی نظر شود و خارج از صلاحیت این هیئت است از نظر حقوقی و موازین قضائی چاره جز این نیست که بگوئیم دولت حق‌الغای اجاره را نداشته است. زیرا که اولا در هیچ یک از ازدواجاره نامه ۱۸۹۳و۱۸۹۶که بنای عمل شیلات می‌باشد ذکر نشده است که درصورت تاخیر در ادای مال الاجاره دولت حق فسخ دارد بلکه هیچ قسم شرط فسخ در آن اجاره نامه‌ها مذکور نیست

ثالثا درسنه ۱۹۰۶درموقعی که دولت مال الاجاره چهارسال را بطور مساعده از لیانازفها دریافت داشته قرارداری بتوسط شاهزاده‌عین‌الدوله که در آن زمان صدراعظم بودند با آنها منعقد نموده و آنجا در ضمن ماده دوم صریحا حق فسخ اجاره را از خود سلب و رضای لیانازفها را در آن شرط قرارداده است ثالثا ـ برحسب توضیح لیانازفها می‌توان تصدیق کرد که ـ فرس ماژورـموجود و یا اوضاعی که درآن زمان در روسیه ایجاد شده بود لیانازفها حقیقتا از ایصال وجه به ایران مانع دانستند واختیارا نمی‌خواستند از ادای ذمه خود کوتاهی نمایند. این نظرتائید می‌شود بواسطه مراسله که در دوسیه عمل دیده شد که تجارتخانه طومانیانس در تاریخ سپتامبر ۱۹۱۷بخزانه داری کل نوشته و حاضر بودن لیانازفها در پرداخت بیست هزار لیره بعنوان مال الاجاره ۱۹۱۸اشعار داشته و این مراسله بوزارت مالیه ارجاع شده وجوابی بآن داده نشده است و نیز بواسطه استمهالی که لیانازفها در تاریخ ۱۸ربیع‌الاول ۱۳۳۶نموده و باین تقاضای آنها نیز تا ۱۸ثور ۱۲۹۷جوابی داده نشده است علیهذا نظر باینکه دراجاره نامهای شیلات حق فسخ برای دولت منظور شده و نظر باینکه بموجب قرارداد سال ۱۹۰۶فسخ اجاره می‌بایست برضای لیانازفها باشد و نظر باینکه لیانازفها برای پرداخت مال الاجاره حاضر بودند و اوضاع از اختیارات ایشان مانع از ادای مال الاجاره شده باتفاق آراء حکم می‌شود بر اینکه الغاء اجاره شیلات از طرف دولت بغیر حق بوده است اما مسئله دوم که راه جبران خسارات وارده به لیانازفها باشد. چون لیانازفها اظهار می‌دارند که در نتیجه الغاء قرارداد شیلات خساراتی متوجه آنها شده که قسمتی از آنها نفس معطل و معوق ماندن عملیات صیادی و تقویت استفاده آنها از شیلات در ظرف چهار سال بلکه متجاوز می‌باشد و در نتیجه توقیف دستگاههای انها بآنها وارد آمده است. دراین خصوص پس از استیضاحات لازمه از خود لیانازفها و وزارت فوائدعامه اجمالا محقق شد که خسارات بآنها وارد آمده ولیکن از آنجا که مسلم بود هیئت حکمیت نمی‌توانستند بخود اجازه بدهند که دولت را محکوم بادای مبلغی بعنوان خسارت نمایند. از طرف دیگر حقاووجدانا از جبران خسارات وارد به لیانازفها هم غمض عین جایز نبود چاره کار چنین بنظر رسید که دولت قرارداد جدیدی با لیانازفها درخصوص صید ماهی بسته این مبلغ عایدات را بطریقی که برای دولت موافق صرفه ومصلحت باشد بخود آنها واگذار نماید که از راه انتقاع از شیلات جبران خسارت خودرا بنمایند و تحمیلی هم بدولت نشود. چون در تاریخ الغاء قرارداد لیانازفها مدت هفت سال و کسری از اجاره آنها باقی بوده مدت قرارداد جدید اضافه بر هفت سال باشد پس از اینکه این طریق برای جبران خسارات لیانازفها محل توافق حکم‌ها شد که هر محل تامل گردید باین معنی که چون تشخیص مبلغ خسارات وارده به لیانازفها همچنین میزان منافی که از عمل شیلات در سنوات آتیه عاید آنها می‌تواند بشود برای حکمها در ظرف مدت قلیل حکمیت ممکن نبود. لهذا هیئت حکمها نمی‌دانستند امتداد مدت زاید بر هفت سال بود که حق لنانازفها است چه قدراختیار کنند و اساس قرارداد جدید را در تشخیص سهم دولت و لیانازفها در عمل صید ماهی بر چه قرار دهند ناچار در این موضوع بطرفین مراجعه شد و پس از اشعار باینکه رای حکمها در طریق جبران خسارات به تجدید قرارداد و تمدید مدت است در باره مدت و مقدار از آنها استخراج بعمل آمد. درخصوص مدت لیانازفها تقاضا کردند من حیث‌المجموع از این تاریخ مدت قرارداد را بیست سال قراردهند از وزارت فوایدعامه که در این قضیه نماینده دولت می‌باشد دراینخصوص بتوسط جناب دکترولی‌الله خان که یکی از حکمین دولت بودند استمزاج بعمل آمد و معلوم شد که وزارت فوایدعامه تا چهارده سال موافقت دارند. بالاخره هیئت حکمیت باتفاق آراء مدت قرارداد را حیث‌المجموع پانزده سال رای دادند. این است که بنده از حضرت آقای رئیس‌الوزراء دو سوال دارم. اول اینکه حضرت عالی می‌دانستید دولت ایران بموجب معاهده بین‌المللی مصوبه مجلس شورای ملی که خودتان در این پیشنهاد بفصل ۱۴آن مستمسک می‌شوید متعهد است که د رسال ۱۲۹۵یعنی این ایام که انقضاء مدت آخرین قرارداد لیانازفها است یک قراردادی با دولت شوروی منعقد نماید. در اینصورت مستدعی است نظریه خود را تمدید اجاره لیانازفها برای هشت سال دیگر بیان فرمائید.

ثانیا ـ اگر لیانازفها بخود حضرت عالی که سابقا رئیس عالی تمیز رئیس دولت امروزید تظلم نمایند که اگر قبل ازحکمیت دعاوی ماثابت نبود بعد از رسیدگی و قضاوت ما حق داریم تاچندی بعد از منافع شیلات بهره مند شویم و چون اقدام دولت برخلاف رای حکمیت است باید از عهده خسارت مابرآید چه جواب خواهید فرمود؟ جون درحکم (خودتان مرقوم فرموده‌اید هیئت حکمیت نمی‌توانستند بخود اجازه بدهند که دولت را محکوم بادای مبلغی بعنوان خسارت نمایند) و این عقیده از بس مقدس است بنده لازم دیدم این عبارت را تکرار کنم. لذا برای جبران خسارت لیانازفها چه راه حلی درنظر دارید. آیا باز محل دیگری هست بغیر از شیلات که برای یک مدتی اجاره نمایند. درممالک پارلمانی معمول این است که هروقت یک وزیر مجبور باشد ازدوعقیده متضاد دفاع کند. چون مدافع هر یک از آنها بشود بطلان دیگری ثابت می‌شود. کناره جوئی می‌کند تادیگری مدافع شود. چون بنده مایلم که حضرتعالی همیشه ضمام دارباشید خواهشمندم معلومفرمائید کدام یک از این دو امضائی راکه فرموده‌اید معتبر است. امضای قرارداد حکمیت صحیح است یا امضای این پیشنهاد. چون اینجا دولت دوامضاء دارد یکی امضاء امروز ویکی هم امضائی است که سابقا داده است خوبست تکلیف این دو امضاء معین فرمایند.

وزیر فوایدعامه ـ بنده وقتی که آقای دکترمحمدخان مصدق شروع کردند به خواندن اوراق سرگشاده لیانازفها هی می‌خواستم از خود سوال کنم که آیا موقع خواندن ای عریضه سرگشاده حالا است یا موقع دیگر. بعقیده بنده اگرمخالفتی ایشان دارند باید آنرا درموقع خودش اضهاربکنند برای اینکه حالادولت تقاضا می‌کند باینکه بیک فوریت ای لایحه رای داده شود باین معنی که بااین لایحه که الآن تقدیم شد آقایان موافقت بفرمایند که بیک فوریتش رای بدهند و برود به کمیسیون و فردا یا پس فرداصبح هرموقعی که حاضر شد مجددا برای شور بمجلس بیاید. مقصود این بوده است که دولت لازم میداند که تکلیف شیلات رامعلوم کند واین پیشنهاد را کرده است. حالا آقا ازنقطه نظراستدلالی که فرمودند درخصوص حق لیانازفها یا از نقطه نظر دیگر اگرفرمایشی دارند باید درموقع خودش یعنی وقتی که لایحه ازکمیسیون آمد در آنموقع آقای رئیس‌الوزراء و بنده یاسایر آقایان هرکدام که باید صحبت کنیم صحبت خواهیم کرد و عرایضی که بنظرمیرسد گفته خواهدشد. ولی تصور می‌کنم حالا اگر جواب اظهارات آقا داده شود مورد ندارد زیرا بنده تقاضای فوریت کرده‌ام و نمی‌خواهم فعلا مبادرت به جواب کرده باشم. بهر صورت فعلااز آقایان تقاضا می‌کنم در این موقع تنک بی لطفی نفرمایند و اجازه بفرمایند که بفوریتش رای داده شود و البته درموقعی که مطرح شد نظریات گفته می‌شود.

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.

یاسائی. کافی نیست بنده مخالفم.

رئیس ـ اگر باکفایت مذاکرات مخالفید بفرمائید.

یاسائی ـ مذاکراتی که آقای دکترمصدق فرمودند دررای بفوریت موثراست و باید جواب اظهارات ایشان داده شود و آقای داورهم جواب اظهارات ایشانرا ندادند. فعلا عقیده بنده این است که ابتدا قبل ازاینکه بفوریت لایحه رای گرفته شود آقای داور یا آقای رئیس‌اوزراء یاکسی دیگر جواب ایشانرا بدهند بعد اگر باید بفوریت آن رای داده شود رای داده خواهد شد.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بکفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات راکافی میدانند قیام فرمایند.

(عده کمی قیام نمودند)

رئیس ـ معلوم می‌شود کافی نیست آقای رهنما (اجازه)

رهنما ـ در این مسئله که دولت پیشنهاد کرده قبلا بنده موافقت کردم و حالاهم موافقم و علت موافقتم هم این است که دو روز قبل بنا بود این لایحه رابمجلس بیاورند و چون دو روز قبل نیامده و حالا این لایحه را آوردند تقاضای دولت این است که آقایان بیک فوریت آن رای بدهند و یک شور بشود یعنی برود بکمیسیون و مجددا بیاید بمجلس که درمجلس موافق و مخالف نظریات خودشانرا بگویند آنوقت هر نظریه که اکثریت مجلس گرفت البته آن مطاع است. بنابر این بنده از نقطه نظر اینکه اگرماالآن بیک فوریتش رای ندهیم مثل این است که لایحه را رد کرده‌ایم…

یاسائی ـ این رد نیست.

رهنما ـ چرا بنظر بده رد است. اجازه بفرمائید بالاخره علت اینکه تقاضای دوفوریت نکرده برای این بود که مجالی برای آفایان نمایندگان باشد و بتوانند درست لایحه را مطالعه کنند که در اطرافش صحبت کنند باین جهت گفته که یک شور شود ولی دولت سعی داشت که دو فوریت آن تصویب شود که در این سه چهار روزه که باقی است…

شیروانی ـ دوروزه

رهنما ـ بسیار خوب دو روز. در این دوروزه که باقیست بتوانیم این لایحه را بگذرانیم و اگر شمانخواهید یک فوریت آن را تصویب کنید این لایحه بجریان عادی خودش باید برود بکمیسیون و مجددا از کمیسیون بیاید بمحلس و در آن ضمن پیشنهاداتی هم می‌شود و باز باید برود به کمیسیون و برای شور دوم بمجلس بیاید این ترتیب سیر عادی لوایح است و با این ترتیب ممکن نیست این لایحه از مجلس بگذرد و چنانچه این فوریت رد شود بهمین جریانات عادی این لایحه باید سیرکند. بنابر این بنده از آقایان سوال می‌کنم که آیا ممکن است با این جریانات این لایحه از مجلس بگذرد؟ بدیهی است که نخواهد گذشت این است که گفته شد تقاضای یک فوریت می‌شود و آقایان هم بیک فوریت آن رای می‌دهند ومیرود بکمیسیون و بعد مآید بمجلس و درایسجا آقایان نظریات خودشان را اظهار می‌کنند ورای مثبت یامنفی می‌دهند

دکتر مصدق ـ(درضمن خروج ازمجلس) دولت دو عقیده را نمی‌تواند اظهار کند و نمی‌توانداز عقیده متضاد دفاع کند.

فرمند ـ بنده تذکری دارم می‌خواهم عرض کنم

رئیس ـ موقع تذکر نیست. آقایان مذاکرات راکافی میدانند؟

بعضی از نمایندگان ـ بلی کافی است.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بفوریت این لایحه یعنی یک شورا با ارجاع به کمیسیمن آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اکثریت قیام نمودند)

رئیس تصویب شد. بکمیسیون خارجه و فوائدعامه و بودجه ارجاع می‌شود وزیرفوائدعامه. بنده کاملا تصدیق دارم که آقایان این روزها بقدری کار می‌کنند که حق دارند خسته باشند ولیکن این مسئله را هم آقایان باید تصدیق بفرمایند که یکی دو لایحه است که خیلی (مخصوصا از نقطه نظر اقتصادی) اهمیت دارد یکی لایحه راه آهن است که این همه درمجلس راجع بآن صحبت شده است و باید بگذرد و یکی هم لایحه بودجه است از آقایان تمنی می‌کنم که اجازه بفرمایند لایحه را ه آهن جزء دستور شود.

رئیس ـ آقای عدل (اجازه)

عدل ـ آقایان تصدیق دارند که موقع خیلی تنگ است و حالا فرصت برای اینکه لایحه راه آهن جزء دستور شود نیست و در اول جلسه هم بنده استدعا کردم که لایحه احتساب مالیاتها از بابت طلب‌ها جزءدستور باشد و یکی دو ماده ه بیشتر نیست ودولت هم موافق بود حالا هم تقاضا می‌کنم چون چند دقیقه وقت بیشترلازم ندارد جزء دستور شود.

رئیس ـ رای گرفته میشودبه پیشنهاد آقای عدل آقایان موافقین قیام فرمایند

(عده قلیلی برخاستند)

رئیس ـ تصویب نشد.

عدل ـ برای اول جلسه آتیه پیشنهاد می‌کنم

رئیس ـ اگر اجازه بفرمائید قانون تفریغ بودجه مجلس شورای ملی جزء‌دستور شود چون راجع بخود مجلس است و بر هر چیز مقدم است

جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آتیه فردا سه ساعت و نیم قبل از ظهر دستور هم بقیه دستور امروز.

(مجلس یک ساعت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی سید محمد تدین

منشی منشی م. علی خطیبی.