مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ اسفند ۱۳۰۶ نشست ۲۲۰

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۸ اسفند ۱۳۰۶ نشست ۲۲۰

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۶

جلسه: ۲۲۰

صورت مشروح مجلس لیله پنجشنبه ۱۸ اسفند ماه ۱۳۰۶ مطابق ۱۶ رمضان‌المبارک ۱۳۴۶

فهرست مندرجات:

۱-مذاکرات نسبت به خبر کمیسیون داخله راجع به لایحه اصلاح قانون سجل احوال

۲- تعقیب مذاکرات نسبت به شور ثانی لایحه خالصه‌جات انتقالی

(مجلس سه ساعت از شب گذشته به ریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید)

(صورت مجلس لیله سه‌شنبه اسفند را آقای بنی‌سلیمان قرائت نمودند)

غائبین با اجازه جلسه قبل آقای یحیی خان زنگنه‏

غائبین بی‌اجازه جلسه قبل آقایان: اسدی- نظام‌مافی- اعظمی- قوام شیرازی

مهدوی- سلطان محمدخان عامری- میرزا حسین‌خان وثوق محمودرضا- حاج غلامحسین‌خان ملک

دیر آمدگان با اجازه جلسه قبل آقای میرزا حسین‌خان ایلخان

رئیس- صورت مجلس ایرادی ندارد؟

(گفته شد خیر)

وزیر داخله- بنده تمنا می‌کنم قانون سجل احوال که سابقا هم تقاضا کرده بودم جزو دستور شود حالا مطرح شود

رئیس- آقای دادگر

دادگر- موافقم

رئیس- مخالفی ندارد؟

بامداد- بنده مخالفم

رئیس- خبر کمیسیون مرخصی

(به شرح ذیل خوانده شد)

آقای حقنویس نماینده محترم به واسطه مسدود بودن راه قم و عدم امکان حرکت تقاضای پنج روزه تمدید مرخصی از تاریخ ۲۲ بهمن نموده‌اند کمیسیون با تقاضای ایشان موافقت نموده و اینک خبر آن را تقدیم می‌دارد.

رئیس- آقای روحی

روحی- موافقم

جمعی از نمایندگان- مخالفی ندارد

رئیس- رأی گرفته می‌شود به این خبر- آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. خبر دیگر

(به مضنون آتی خوانده شد)

نماینده محترم آقای حاج شیخ نصره‌الله بیات از تاریخ ۲۳ بهمن تا چهارم اسفند تقاضای تمدید مرخصی کرده‌اند کمیسیون با تقاضای ایشان موافق و خبر آن را تقدیم مجلس می‌نماید.

رئیس- مخالفی ندارد؟ رأی گرفته می‌شود به مفاد این خبر آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند (عده زیادی قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد

(خبر دیگر راجع به مرخصی آقای محقق به شرح ذیل خوانده شد)

نماینده محترم آقای محقق شیرازی از ۱۴ فروردین مدت دو ماه تقاضای مرخصی کرده کمیسیون با تقاضای معزی‌الیه موافقت نموده خبر آن را تقدیم می‌نماید

رئیس- آقای دادگر

دادگر- موافقم

رئیس- آقای روحی

روحی- موافقم

رئیس- رأی گرفته می‌شود به این خبر- آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اکثر برخاستند)

رئیس- تصویب شد قانون سجل‌الحوال مطرح است آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی- بنده عرضی نداشتم چون لایحه‌اش را نداشتم از این جهت مخالف بودم

رئیس- آقای دادگر

دادگر- بنده موافقم بعد از یک مخالف

رئیس- آقای شیروانی

شیروانی- در کلیات بنده موافقم

رئیس- آقای رفیع

رفیع- بنده هم موافقم

رئیس- آقای بامداد

بامداد- اساساً این قانون به طور اصول قابل مخالفت نیست زیرا حقیقتاً اگر یک احصائیه درستی در یک مملکتی نباشد محال است که اقتصادیات آن مملکت بر روی یک شالوده خوبی انتظام یابد تا چه رسد به احصائیه نفوس که در توسعه تمام احصائیه‌ها است ولی مخالفت بنده با این لایحه از نقطه‌نظر طرز تدوین این لایحه است و برای علاقه‌ای است که بنده به اصل موضوع دارم. این لایحه فوق‌العاده سخت نوشته شده و تصور می‌کنم متناسب محیط و بر طبق احتیاجات مملکتی وضع نشده و مراعات این گونه ملاحظات در ان نشده است. از یک طرف تمام معاملات و تمام قراردادهایی که مردم

بامداد _ بنده مخالفم

رئیس _ آقای کازرونی

کازرونی _ عرضی ندارم

رئیس _ آقای عمادی

عمادی _ عرضی ندارم

رئیس _ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب _ بنده خواستم از آقایان موافقین مخصوصا از اقای دادگر و اقای وزیر داخله سئوال کنم و توضیح به بنده بدهند.

در اینجا نوشته پس از یک سال از اینقانونرا بموقع اجرا گذاردیم بیک موانعی برخوردیم ولی آن موانع را هیچ ذکر نکرده است که علت اینکه این قانون سجل احوال را غیر عملی دانسته‌اند چه بوده و برای چه می‌خواهند تغییر بدهند خواستم از آقایانیکه در این باب اطلاعاتی دارند سئوال کنم و توضیح می‌خواهم که علت عدم اجرای آن قانون چه بوده و چه موجی باعث شده که می‌خواهند تغییر دهند یک قانونی از مجلس گذشته حالا برای چه می‌خواهند آنرا تغییر بدهند و مادام که این قانون جدید تصویب نشده البته آن قانون سابق متزلزل نخواهد بود خواستم بنده آقای مخبر یا آقای وزیر داخله یا سایر آقایانیکه مستحضر هستند علت این مسئله را برای بنده بفرمایند تا بدانم که این قانون چه نقصی داشته و چرا می‌خواهند تغییر بدهند و به چه علت عملی نبوده است ثانیا مواد قانون سابق تا تصویب این قانون جدید بدیهی است که بقوت خودش باقی خواهد بود و خوب بود دولت اول یک لایحهع بیاورد و آن قانون سابق را الغا÷ کند و بعد این پیشنهاد را به مجلس بکنند بنده اساسا مخالف نیستم ولی یک توضیحاتی می‌خواهم که باید از طرف آقایان داده شود تا علی بصیره وارد این لایحه بشویم و رای بدهیم.

رئیس _ آقای دادگر

دادگر _ بنده عرض می‌کنم اگر اقای آقا سید یعقوب موافقت می‌فرمودند و ما وارد مواد می‌شدیم آنوقت بهتر می‌توانستیم بحث کنیم و توضیح بدهیم به آقا که علت تغییر آن مواد چه بوده و چه فرقی با این مواد دارد_ حالا هم اگر اجازه بدهید همین کار را بکنیم خیلی بهتر است موانع همیشه در ضمن عمل و اجرا احساس می‌شود شاید یک قانونی لازم است تغییراتی در آن داده شود و همانطور که گفتند البته تا وقتی که یک قانون جدیدی وضع نشده آن قانونی که تصویب شده بقوت خود باقی خواهد بود و همین نظر جنابعالی بود که ما را تائید کرد که در این قانون یک ماده وضع کنیم که حاکی از نسخ آن قانون و قبول قانون جدید باشد خوب است اجازه بدهید تا وارد مواد شویمو در آنجا یکی یکی توضیح خواهیم داد که چه موانعی در کار اجرا بوده و چه موجباتی ما را به تغییر آن مواد وا داشت و محظوراتی که ما را وادار کرد که این قانون را باین شکل در آوریمچه بوده است.

رئیس _ آقای روحی

روحی _ بنده موافقم

رئیس _ آقای بامداد

بامداد _ اساسا این قانون بطور اصول قابل مخالفت نیست زیرا حقیقتا اگر یک احصائیه درستی در یک مملکتی نباشد محال است که اقتصادیات آن مملکت بر روی یک شالوده خوبی انتظام یابد تا چه رسد باحصائیه نفوس که در توسعه تمام احصائیه‌ها است ولی مخالفت بنده با این لایحه از نقطه نظر طرز تدوین این لایحه است و برای علاقه ایست که بنده باصل موضوع دارم. این لایحه فوق العاده سخت نوشته شده و تصور می‌کنم متناسب محیط و بر طبق احتیاجات مملکتی وضع نشده و مراعات اینگونه ملاحظات در آن نشده است. ازیک طرف تمام معاملا ت و تمام قراردادهائی که مردم

با یکدیگر و با دولت دارند تمام را مرتبط و منوط کرده بداشتن ورقه سجل احوال. آنوقت از طرف دیگر مجازات و حبس را هم قرار داده‌اند. غرض از این قانون چیست؟ غرض این است که تمام مردم دارای ورقه هویت باشند و یک خلط و امتزاجاتی در معاملات نشود و بالاخره نتیجه کلی اینست که سرشماری و عده نفوس در مملکت معلوم شود در ماده اول می‌نویسد. که تا یکسال حوزه‌های سجل احوال در تمام مملکت باید تشکیل شود. و بنده در این قسمت عرض می‌کنم که این مدت عملی نیست. زیرا چطور ممکن است در ظرف یکسال در تمام نقاط مملکت و نقاط دور دست شعبه سجل احوال دائر شود خوب است، یک قدری هم نقاط دور دست مملکت وضعیت اهالی آنجا و پراکندگی آبادی‌ها و بالاخره همه چیز را در نظر بگیریم. و آنوقت خواهیم دید که در ظرف یکسال نمی‌شود با این وضعیت شعبه سجل احوال در آن نقاط دائر و تأسیس کرد.

در این قانون نوشته پس از یکسال از اجرای سجل احوال کسانیکه ورقه هویت نداشته باشند یا تکالیفی را که در این قانون معین شده انجام ننمایند محکوم به حبس و مجازات خواهد شد. این قدر عجله برای برای اجرای قانون سجل احوال برای چیست؟ این قانون که برای امروز و فردا وضع نمی‌شود برای تمام عمر ما بلکه برای عمر مملکت وضع می‌شود. عمر یک مملکت و ملت هم طولانی است پس باید طوری نوشته که خودش معبر پیدا کند و خودش اجرا شودحالا فرض بفرمائید آمدیم تا یکسال بعد از اجرا یا دو سال هر کس که ورقه هویت نداشت خواستید حبس کنید یا مجازات کنید ملاحظه کنید چه گرفتاری هائی برای مردم ایجا خواهد شد این قانون که منحصر بذکور نیست طائفه نسوان هم مشمول این قانون هستید چنانچه در ماه اول صریحا می‌گوید و آنها را هم مکلف کرده است خوب: با وضعت احتجاب و تعفنی که زنهای این مملکت دارند شاید تا یک سال نتوانند یا نفهمند که باید ورقه هویت بگیرند شما کوه مره یا کوه هزار مسجد خراسان را در نظر بگیرید و به ببینید که یک دهاتی چطور در یک دره‌های تنگی از هم دور افتاده و چطور آبادی‌ها پرت افتادند آنوقت اگر مردمان این سامان نفهمیدند و نتوانستند در این مدت یکسال ورقه هویت بگیرند. ملاحظه فرمائید حال این‌ها با مامورین دولت چه خواهد بود البته به مجلس شورای ملی که این قانون را وضع می‌کند و نه دولتی که انرا اجرا می‌کند هیچ کدام نظر انتفاعی از این قانون ندارند زیرا شما آمده‌اید و مجانی کرده‌اید. ولی با این طوری که شما می‌خواهید این قانون را اجرا کنید قطعا فریاد و صدای تمام اهالی بلند خواهد شد. شما نظرتان به طهران نباشد یا اصفهان و سایر شهرهای مهم را نگاه نکنید بلکه نظرتان باید به تمام اطراف و جوانب مملکت باشد و باید یک ترتیبی بکنید که همه راحت باشند.

دو ماده دویم می‌گویم تمام معاملات وقتی واقع می‌شود که اشخاص سجل احوال داشته باشند.

این خوب است. حتی نظم عدلیه را هم منوط بداشتن ورقه سجل احوال کرده مکر در موارد فوری پس شما آمده‌اید و یک راهی باز کرده‌اید برای این که تمام اشخاص ورقه هویت بگیرند زیرا هر کسی قطعا دارای یک نوع معاملات خواهد بود لااقل عقد و نکاح و طلاق و امثال اینها را دارد و بنا بر این مجبور خواهد بود که سجل احوال داشته‌اند.

خطیبی _ شور در کلیات است.

بامداد _ بنده هم کلیات را عرض می‌کنم و خیلی میل دارم که خارج از موضوع چیزی عرض نکنم معنی شور در کلیات هم همین است بطور کلی در یک لایحه نظر شود. شما تمام معاملات را مربوط بداشتن سجل احوال کرده‌اید بطوری که اگر آن رعیت بچاره ورقه هویت نداشته باشد نمی‌تواند عقد و نکاح بکند و البته اجرای

یک قانونی مستلزم یک ماده از تخلف نیست ولی ضمنا عقیده دارم که در اجرای آن باید تسهیلاتی هم قائل شد و قانون را طوری باید قرار داد که متناسب با محیط باشد در این محیطی که یکی از بد بختی‌هایش بی سوادی است و باین قبیل چیزها اهمیت نمی‌دهند دیگر نباید یک مجازاتی هم قرار داد بنده عقیده‌ام این است که عجاله بهمین شرطی که قرار داده‌اند که هر معامله مستلزم داشتن ورقه سجل است باید اکتفا کرد. و اینکه آمده‌اند هم این شرط را قرار داده‌اند هم محکومیت به حبس و جزای نقدی را قائل شده‌اند این قهرا اسباب زحمت خواهد شد. بدست مامورین مادی بهانه می‌دهد که فریاد مردم را بلند کنند فرض بفرمائد در یکجا می‌گوید در موقع فوت مکلف می‌شد که در عرض چهل و هشت ساعت خبر بدهند و اگر خبر ندادند بموجب ماده هفت مجازات برایش معین کرده‌اند خوب ملاحظه بفرمائید یک نفری که پسری دارد و پسر بد بختش جوانرک شده این فلک زده داغیده را مجبور می‌کند که در ظرف ۴۸ ساعت بیاید خبر بدهد به مقام مربوطه یا بکمیسر پلیس که پسرم مرده. و اگر ندهد مجازات دارد. این ادم که باین مبانی آشنائی ندارد در آن وقت مشغول مصیبت خودش است. بنده معتقدم که بای یک تسهیلاتی در قانون برای مردم قرار داد والا اسباب زحت خواهد شد.

احتشامزاده مخبر کمیسیون داخله _ روح بیانات نماینده محترم این بود که خوب است در اجرای قانون تسهیلات قائل شد تا اسباب زحمت مردم نشود. البته خود نماینده محترم تصدیق می‌فرمایند که قانون بدون مجازات مثل این است که اصلا خیال ندارند آنرا اجرا کنند زیرا اگر قانونی وضع شد ولی برای آن مجازات وسانسکسیونی قائل نشدید در حکم این است که تقریبا اجازه ضمنی داده‌اید که اجرا نشود. و قانونی که از نقطه نظر انتظامات عمومی وضع می‌شود البته باید یک مجازاتی هم داشته باشد. و برای متخلفین باید مجازاتی قائل شد تا مردم ملزم باشند که مفاد آنرا رعایت کنند و برای همین منظور است که در این قانون هم مجازاتی برای متخلفین از قانون قائل شده‌اند. منتهی این مجاز است بدو صورت در آمده یکی اینکه در موقعی که مردم مراجعاتی بادارات دولتی دارند مجبور باشند که ورقه هویت خودشان را ارائه دهند و از طرف دیگر برای اینکه واقعا مردم ملزوم باشند که ورقه هویت و سجل داشته باشند مجازات متناسبی هم در نظر گرفته شده تا بواسطه آن مردم خود را مکلف بدانند که بروند ورقه سجل احوال تحصیل کنند نماینده محترم اشاره بماده اول فرمودند که نوشته پس از یکسال حوزه‌های سجل احوال باید در تمام مملکت دائر و تشکیل شوند و ایشان اینمدت یکسال را کافی نمی‌دانستند و تصور می‌کردند شاید در اینمدت ممکن نشود در در تمام مملکت حوزه‌های سجل احوال تشکیل شود لازم است عرض کنم دولت در نظر دارد برای تمام مملکت حوزه‌های سجل احوال تاسیس کند و حوزه بندی کند و در هر نقطه بطریق حوزه بندی تشکیلات خودش را بدهد با این ترتیب اگر ملاحظه بفرمائید خواهید دید که برای یک حوزه سجل احوال ششماه مدت هم کافی است سه ماده هم کافی است منتهی ما خیلی رعایت این قسمت را کردیم و مدت را یکسال قرار دادیم

بروجردی _ یکسال کافی نیست.

مخبر _ بلی اگر تصور میفرمائید برای تمام لرستان و بروجرد یک حوزه قرار می‌دهند و این مدت کافی نیست صحیح است ولی وقتی که در لرستان شعبات و حوزه بندی هائی پیدا کرد آنوقت تصدیق بفرمائید که این مدت کافی است زیرا در هر موقعی مجبور نخواهند بود اهالی یک قسمتی بمرکزشهر بیایند و ورقه هویت بگیرند. زیرا در هر قسمتی حوزه هائی هست که مختص این کار است و ورقه هویت باهالی می‌دهد در این

صورت به عقیده بنده یکسال کافی و با اطلاعاتی که مخصوصا از این قسمت دارم بخوبی میدانم که شش ماه هم کافی است و اینکه ما قرار داده‌ایم از نقطه نظر ارفاقی سهولت کار مردم است بنابراین هیچ اشکالی هم ندارد و با این ترتیبی در نظر گرفته شده زحمتی برای مردم متصور نیست. نماینده محترم فرمودند ممکن است بواسطه بی اطلاعی مردم نروند ورقه سجل بگیرند آن وقت چرا باید مجازات شوند ما اگر بخواهیم این اصل (بی اطلاعی مردم) را در وضع قوانین قائل شویم پس هیچ قانونی اجرا نخواهد شد. البته برای اطلاع مردم درشهرها و آبادی‌ها تدابیر لازمه و وسایل مقتضیه اتخاذ خواهد شد. و اهالی و سکنه مطلع خواهند کرد مامور سجل می‌روند در ده بکدخدای ده می‌گوید، مردم را دعوت می‌کند، اعلان می‌کند بطوریکه هیچ کس بی اطلاع نخواهد ماند . . پس نماینده محترم از این قسمت هم مطمئن باشند که بهر تر تیبی هست مردم را مطلع خواهند کرد و هیچ جای نگرانی باقی نخواهد ماند.

جمعی از نمایندگان _ مذاکرات کافی است.

بروجردی _ بنده مخالفم

رئیس _ آقای یاسائی

یاسائی _ بنده با قانون سجل احوال مخالفتی ندارم ولی هر چه بنده این قانونرا مطالعه کردم و با قانون سابق مقایسه کردم هیچ تفاوت مهمی ندیدم فقط تفاوتیکه در کاراست راجع بدوقسمت است که آنرا هم ممکن بود در تحت دو ماده به مجلس تقدیم کنندو اصلاح آنرا بخواهند نه اینکه تمام قانون را مجددا تحت شور بیاورند و وقت مجلس را تضییع کند تفاوتی که بین این قانون و قانون سابق ملاحظه می‌شود یکی این است که اوراق هویت درآتیه مجانی خواهد بود خوب این را ممکن دولت بود در تحت یک ماده لایحه بمجلس تقدیم کند و اصلاح ان را تقاضا کند و دیگر از چیزهائی که در این قانون است ماده هشت این قانون است که می‌خواهند اوراق گذشته که در دست مردم است تصحیح بکنند و بنده هر چه دقت کردم چیزی نفهمیدم نمیدانم آقای مخبر یا آقای وزیر داخله توجه فرموده‌اند یا نه؟ این ماده هشت با ماده نه کاملا متناقض است. ماده نه در قانون سابق الغاء کرده‌اند و ماده هشت بدون اینکه اصلا توجه کنند که مخالف با آنست قرار دادهاند. در این ماده هشت بخود اداره سجل احوال و مامورین آن حق داده‌اند که سن اشخاص راخودشان معین کنند و بنده نمیدانم چطور همچو چیزی می‌شود.

در هر صورت به عقیده بنده همان طوری که در عرض کردم دو اختلاف این قانون با قانون سابق بیشتر ندارد و برای این دو ماده هیچ لازم نبود که یک قانونی را بیاورند و در مجلس مطرح کنند کنند هیچ موجبی ندارد که اینکار را بکنند. یک قانون خوبی از تصویب مجلس گذشته مردم هم بآن خو گرفته و مانوس شده‌اند و موادش هم روشن تر و واضح تر و مفصل تر از این قانون جدید است. مگر اینکه آقای مخبر یک توضیحاتی بدهند که ما را متقاعد کنند و الا هیچ ضرورت و موجبی ندارد که اثر اول تا آخر یک قانونی را ما در اینجا مطرح کنیم و وقت مجلس را هم تضییع کنیم. اگر مقصود تغییر همان دو ماده است خوب بود آن دو ماده رزا تغییر داده و بصورت ماده الحاقیه در آورده و به مجلس راپرت دهند و با این ترتیب زودتر تمام خواهد شد.

مخبر _ در قانون سابق برای اوراق هویت این طور پیش بینی کرده‌اند که افراد مردم خودشان اوراق اظهار نامه بنویسند و بدهند بدفاتر سجل احوال مجبور بودند ورقه هویت صادر کنند ولی بطوری که در این یکی دو

سال به تجربه رسیده است تربیت خوب نبود زیرا اغلب مردم از سن خودشان بی اطلاعند و اگر مراجعه بفرمائید خواهید دید که اغلب اتفاق افتاده که یک اشخاصی سی و پنجسال سی سال داشته‌اند. ولی وقتی که از خودشان می‌پرسیدند جوردیگری گفتند من باب مثل عرض می‌کنم خود بنده دیدم که یک پیرمدری که بنده خوب او را می‌شناختم وسنش متجاوز از شصت سال بود پس از اینکه چندین مرتبه اظهار کرد اطلاع ندارم گفت هرچه می‌خواهی بنویس گفتم آخر چه باید نوشت گفت بنویس بیست سال بیچاره نمی‌دانست سنش چقدر است حالا در کی همچو موردی البته یک اختلاف فاحشی هست و محسوس است و مامور سجل احوال می‌فهمد که این شخص با این شکل وقیافه خیلی بیشتر از این سن دارد و البته وقتی گفت بیست سال یا سی سال او را متثبه متذکر می‌کند ولی در اختلافات جرئی هفت هشت ده سال طوری است که اغلب سکنه ایران تاریخ ولادت خودشان را نمی دانند و اطلاع دارند مقصود این است که در قانون سابق اختیار تعیین سن و اطلاعات مربوطه به ازدواج و طلاق وفوت را واگذار کرده بوه بودند بنظر اشخاص اشخاص یک اوراق اظهار نامه می‌نوشتند و می دادندمامورین سجل احوال م. مورین سجل احوال هم مجبور بودند که مطابق آن اظهارنامه ورقه صادر کنند ولی در این قانون پیش بیین شده و حق داده شده مامورین سحل احوال که هرگاه تردیدی کنند در صحت اظهار کننده بوسائل ممکنه در اطراف آن تفتیش کنند و پس از اینکه اطمینان پیدا کردند به صحت اظهارت آنوقت ورقه را صادر می‌کنند این یک از موارد اختلاف این قانون با آن قانون است یکی از اختلافاتش همان است که آقای یاسایی فرمودند و آن این است که بر طبق قانون سابق برای هر ورقه’ هویت که صادر می‌کردند یک قران می‌گرفتند ولی در این قانون دیگر آن ترتیب نیست که بر طبق قانون سابق برای هر ورقهٔ هویت که صادر می‌کردند یک قران می گرفتندن ولی در این قانون دیگر آن ترتیب نیست یکی دیگر از موارد اختلاف این است که در قانون سابق ترتیب دفاتر و اوراق سجل احوال را در قانون ذکر کرده بودند و شاید در تجربیات دیده شد که از نقطه نظر اطلاعات لازم باشد که در ترتیب اوراق که دفاتر و تنظیم آنها یک تغییراتی بر حسب مقتضایات مملکت و محل داده شود این است که در این قانون ترتیب دفاتر و اوراق سحل را ذکر نکرده‌اند و موکول کرده‌اند بنظامنامه که دولت با دولت با رعایت احتیاجات وقت تنظیم کند و البته یک موارد دیگری هم هست که اختلافات جزئیی است و آن هم در موقع شور مواد عرض می‌شود ولی اختلافات کلیش اینها بود که عرض کردم.

رئیس – آقای میرزا

عباس میرزا – عرضی ندارم

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است

رتیس – آقای شیخ بیات

حاج شیخ بیات – بنده قبل از این که آقای مخبر توضیحات بدهند عقیده‌ام این بود که مذاکرات کافی است ولی پس از اینکه آقای مخبر توضیح دادند بعقیده من اصلا این قانون را ضایع کردند برای اینکه در قانون اگر بنا باشد که سلب حق کردندباشد از افراد مردم و گفته باشد که تعیین سن با مردم نیست بنده کاملا مخالفم و عقیده‌ام این است که تعیین سن بنده کاملا مخالفم و عقیده‌ام این است که تعیین سن با مردم است و در هیچ جای دنیا این ترتیب بدست بنده در این قانون همچوچیزی ندیدم ولی آقای مخبر اینطور گفتند و بنده نفهیمدم از کجا اینرا آوردند.

مخبر – دو سه جایش هست.

حاج شیخ بیات – از این نقطه بنده عقیده‌ام این است که اجازه بدهند آقایان مخالفین و موافقین مذاکرات خودشان را بکنند بعد بفرمایند مذاکرات کافی است.

رئیس – آقای حاج آقا رضا

حاج آقا رضا رفیع – دلیل آقا بالاخره دلیل می‌شود.

برای اینکه مذاکرات کافی است برای اینکه حی فرمودند که آقای مخبر نتوانستند درست توضیح بدهند که این قانون قابل تغییر است. پس باید در کلیات این قانون مذاکراتش را کافی تصور کرد و داخل در موارد شد و پیشنهادات داده شود تا نظریات معلوم شود و الا همینطور این جا بنشینیم صحبت کنیم باالاخره بمقصود نمی‌رسیم بنابراین خواست آقا هم موافقت بفرمایند که مذاکره در کلیاتش کافی شود و وارد مواد شویم در مواد صحبت می کنمی پیشنهادات هم داده می‌شود و می‌رود بکمسیون و بر می‌گردد به مجلس و انشاءالله چند ماه دیگر موفق خواهند شد که این قانون را با یک ترتیب خوبی بگذرانند.

رئیس – رای گرفته می‌شود بکفایت مذاکرات آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – اکثریت است. رای گرفته می‌شود بشور در مواد آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب برخاستند)

رئیس – اکثریت است. ماده اول

(بشرح ذیل خوانده شد)

ماده اول – پس از یکسال از تاریخ تاسیس دفتر سجل احوال در هر حوزه سجل احوال کلیه سکنه’ ان شعبه باید دارای ورقه هویت باشند اشخاص دکوری که سن آنها بیش از ۱۵ سال است باید شخصا برای اخذ ورقه هویت بمامور سجل احوال مراجعه نمایند سوال اخذ ورقه هویت صفار ولی خاص (پدر جد پدری یا وصی منصوب که وصایت او متکی و سهمی باشد) یا قیم صغیر است اشخاص اثاث شخصا یا بوسیله وکیل ثابت الوکاله ورقه هویت خواهند گرفت مامورین سجل احوال موظف هستند در کلیه مواد فوق پس از تشخیص صحت اظهارات اظهار کنندگان ورقه’ هویت صادر نمایند.

رئیس – آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی – بنده عرضی نداشتم

رئیس – آقای دادگر

دادگر – موافقم

رئیس – آقای بهبهائی

آقا میرزا سید احمد بهبهانی – کلیه قوانینی که وضع می‌شود باید طوری باشد که ملاحظه اخلاق واطوار مردم هم شده باشد مدام که ملاحظه این نکته نشود آن قانون دارای فشارهایی می‌شود که اجرا اساس زحمت و انزجار مردم می‌شود این قانون سجل احوال همان طور که نماینده محترم گفتنددو سه قسمت است یک قسمت چندان مهم نیست ولی دو قسمتش خیلی مهم است در هر حال در این ماده اول آنچه بنده می خواستن عرض کنم این است که در ظرف یکسال اهای آن حوزه ورقه سجل احوال بگیرند. این جا آقای مخبر تصریح کردند که از طرف دولت حوزه‌های متعددی تشخیص خواهد شد و با آن تعدد و حوزه‌هایی که دولت در نظر دارد البته تسهیل می‌شود برای مردم و ممکن است که در ظرف یکسال همه مردم رفاهیت دارای ورقه سجل احوال بشوند بنده تصور می‌کنم که مادام که آن حوزه‌ها تشکیل نشده ما نمی‌توانیم تصدیق کنیم که بقدر کفایت است یا نیست و یا دیده‌ایم که در همین عنوان قانون سجل احوال و اجرای آن در اول همین دوره مجلس که در آن هستیم بنده احساس کردم که اغلب خودو دولت در دادن تعرفه با دادن ورقه هویت مسامحه می‌کند چه رسد به این که حوزهبقدر کفایت تشکیل بدهد. اغلب با بعضی جاها که قراء متعدد که دور دست دارد ممکن است بگویند از دو فرسخی بیایند ورقه هویت بگیرند و این یک محرک واقعی ندارد که مردم بیایند ورقه سجل

بگیرند اغلب اهای شهر نسبت به قانون چندان توجهی نمی‌کنند چه رسد باین که اهالی یک قراء دور دستی که اصلا قوانین بگوششان نخورده. در هر سال بنده تصور می‌کنم بر فرض این که دولت هم یک ادارات متعدده در هر حایی تشکیل بدهد باز یک سال کم است و این مدت می‌بایست اضافه شود یکی دیگر از این چیزهایی که می‌خواستم عرض کنم موضوع این قسمت است که می‌نویسد، (مامورین سجل موظف هستد در کلیه موارد فوق پس از تشخیص سخت اظهارات اظهار کنندگان ورقه هویت صادر نمایند) من نی دانم این تشخیص را از روی ترتیبی می‌دهند؟ و واقعا نظیر همان فرمایشی است که آقای مخبر کردند و حقیقه بهچوجه من الوجود نمی‌شود این رویه را قبول کرد چطور می‌شود یک آدمی خودش پدرش از سنش اطالع نداشته باشد ولی یک ماموری که از طهران می‌رود اعراق بداند که حسن یا یوسف پسر یوس پسر او بار فلان سنش فلان قدر است این چیز غریبی است !!

کازورنی – آخر یک پیرمردی بایشان گفته سن من ۲۰ سال است.

بهبهایی – در هر حال مثالی را که زدند بنده بالاتر از آن را خیر دارم مامورین سکجل احوال در گذشته اغلب خودشان سن اشخاصی را که زیاد بوده کمتر می‌نوشتند و باعکس چنانجه در موقع اجرا قشون اجباری چند بار مبتلا به من شد من جمله یک کسی آمده بیش من و می‌گفت یک کسی رفته است آنجا و تحت قرعه آمده ولی این شخص سنش بیشتر است سی و پنسج سال دارد. اولاد دارد که اولادهایش نیست و پنجسال دارند. یک مرد بنایی بود (الان هم هست) بنده گفتم آن شخص کجاست؟ بعد معلوم شد که خود آن شخص اظهار کننده است حقیقه یک ریش داشت تا اینجا (اشاره بسینه) و تقریبا سنش را می‌شد در حدود سی و پنج و چهل سال تشخیص داد. بنده کاغذی نوشتم باداره سجل که این شخصی که شما سنش را بیست و یک سال تشخیص داده‌اید این است که خودتان ببینید حکم کنید در حالتیکه این قانون با آن ترتیبات این فشارها را بر مردم وارد آورده‌اند که حالا تازه اینجا اختیار تشخیص صحت اظهارات را بدست مامور سجل احوال دادن بنظر بنده خیلی چیز بدی است و بایستی آقایان توجه بفرمایند که این تشخیص صحت اظهارات از چه راهی معلوم می‌شود سایر قسمت‌هایش را هم در موارد غرض می‌کنم.

وزیر داخله – بنده گمان می‌کنم که آقای نماینده محترم با اطلاعاتی که در موقع شرکت در کار انتخابات پیدا کرده بودند خودشان بیشتر تایید بفرمایند در وضع قانون سجل احوال…

بهبهانی – همان موجب مخالفت من شد.

وزیر داخله – و جدیت بفرمایند که این ماده هر چه زودتر بگذرد برای اینکه اگر واگذار کنیم به همان اظهارات اشخاص البته این معایبی که تا بحال بوده است باز هم خواهد بود این را هم البته باید آقایان بدانند که این راجع بهر موردی نیست ممکن است در میان صد صدو پنجاه نفر یک نفر سنش مورد اشتباه واقع شود و البته در آن موقع بوسیله اطلاعاتی که از خانواده او پیدا می‌کنند یا بوسایل دیگر تشخیص می‌دهند که این شخص سنش چقدر است و الا در هر موردی تردید پیدا نمی‌شود که محتاج به تحقیقات شوند اما در هر موردی تردید پیدا نمی‌شود که محتاج به تحقیقات شوند اما راجع باینکه یکسال کافی نیست بنده تصور می‌کنم با این تشکیلات که وزارت داخله در نظر دارد برای سجل احوال این مدت هیچ کم نیست بلکه خیلی هم کافی است برای اینکه ترتیب دفاتر سجل احوال در شهرها و مامورین سجل احوال بموچب ترتیباتی که در نظرگ رفته شده در تمام قراء و قصبات گردش خواهند کرد و بهمه جا دفاتر سجل احوال را می‌برند و این چندان چیز مهمی نیست در هر دمی بر فرض هر عده باشد اینقدر می‌توانند درعرض یک روز دو روز حاضر شوند و در دفتر سجل احوال ورقه هویتشانرا بگیرند

وبنده تصور می‌کنم با این بسطی که بوزارت داخله در تشکیلاتش خواهد داد این مدت کفایت خواهد کرد و پیش از این لازم نیست.

رئیس – آقای یاسایی مخالفید؟

یاسایی – بله مخالفت بنده باز در همین زمینه است که قبلا غرض کردم ما در دوره پنجم یک قانونی گذرانیدم که به عقیده بنده بهتر از این راپورت بود و شاید دولت تصور کرده است که بواسطه تغییر عبارات قانون اعمال مامورین سجل احوال اصلاح می‌شود این یک اشتباهی است (ماموریت هفت هشت ده تومانی را وقتی مامور اجرا یک همچو قانونی می‌کنند البته بد اجرا می کنندد که اصل قانون بد است در صورتیکه این طور نیست قانون سجل احوال خوب قانونی است منتها مامورین آن را بد اجرا می‌کنند (خواهش می‌کنم از آقای وزیر داخله تحقیق کنند) در اغلب نقاط شرقی که بنده اطلاع دارم ماموریتی که معین شده‌اند بین هشت تومان دوازده تومان حقوق دارند. اغلیشتان هشت تومان حقوق دارند و خیلی کم دوازده تومان دارند اینها را حقوق دارند مامور می‌کنند می‌روند در دهات البته آن وقت فوق العاده از مردم می‌گیرند از آن تاکسی که معین شده زیادتر می‌گیرند و در غالب جاها بنده اطلاع دارم که اصلا سواد درستی ندارندمعملومات اداری ندارند می‌روند و اساب زحمت مردم می‌شوند و قانون بد اجرا می‌شود آنوقت تصور می‌کنند عیب از قانون است. بنده خیال می‌کنم مورد اختلاف فقط دو حا است یکی همان موضوع معافیت مردم است و پرداخت وجه بابت گرفتن اوراق این یک ماده است که می‌نویسند که آن ماده مربوط به این قسمت در آنقانون سابق ملغی است. یک ماده هم راجع به این است که اگر اختلافاتی راجع به اوراق گذشته چظور آن اختلافات رفع می‌شود؟ یکوقتی بنده شنیدم که گفتند در حدود غربی و بعضی نقاط دیگر مخصوصا در این اواخر در آذربایجان اوراق هویت طوری داده شده است که غالبا بر خلاف حقیقت بوده است.

بیات – ماورین کرده‌اند.

یاسایی – ممکن است ولی راه اصلاح چیست؟ در قانون فعلی یعنی قانون مصوب مجلس راه تصحیح یک ورقه هویتی این طور پیش بینی شده است که بروند بمحاکم طالحه گفتند ما حساب داریم هفتصد هزار ورقه بر خلاف حقیقت صادر شده و آقای وزیر عدلیه گفتند هفتصد هزار ورقه را محاکم می‌توانند رسیدگی کنند در این صورت پس باید یک راه دیگری پیدا کرد و یک فکر دیگری کرد بنده هم موافقم که باید یک فکر دیگری کرد بنده شندیم در یکی از نواحی قزوین ورقه هویت اشخاص داده شده است و سن پدر و پسر یکی است غالبا این طور است و بعضی هم طورهای دیگر است ولی حالا بنده در این راپورت دقت کردم که چرا را اصلاحی برای آن اوراق در نظر گرتفه شده می‌بینم هیچ نیست جز اینکه بنظر همان ماموریتی که غالبا این معایب از آنها پیدا شده واگذار شده و بالاخره این ترتیب این قانون را اصلاح نمی‌کند و در عمل باز بیشتردچار اشکال می‌شود و بنده خیال می‌کنم بهتر این است که یک هیئتی واگذار کنند یعنی اگر محاکم وقت می‌کنند که به اوراق شکایات رسیدگی کنند لااقل حاکم و روسا ادارات هفته یک روز در یک محلی جلسه بکنند و باین امر یک رسیدگی کنند با بیک ترتیب دیگر یولی این ترتیبی که در این قانون ذکر شده است اوراقی را که برخلاف حقیقت صادر شده تصحیح که نمی‌کند هیچ شادی در آتیه هم اوراق و حقیقت زیادتر صادر شود مخصوصا برای تغییر و تبدیل سن اشخاص ما خودمان یک چیزهایی میدانم که البته مقتضی نیست بگوییم. مامورنی یک استافده‌های نامشروعی برای تغییر و تبدیل سن کردند می‌کنند. مامورین

را باید اصلاح کرد باید یک طریقه را راهی کمیسیون داخله برای اصلاح این قضیه در نظر بگیرد و پیشنهاد کنند به مجلس با موافقت نظر مجلس این مسئله اصلاح شود و الا مجددا قانون را آوردن و یکی یکی مواد را طرح کردن و مسائل نظامنامه را داخل کردن با قانون با مسائل مربوط بدفتر را طرح کردن مقتضی نیست اگر یک چیزهایی راجع بدفاتر احصائیه و سجل احوال لازم است آن را در نظر بگیرند و دیگر محتاج نیست که بیایم قانون را از ابتدا بگیریم و مطرح کنیم ممکن است یک ماده بنویسند که مثلا مواد راجع بفلان با مواد مربوط بدفاتر ملغی است و در نظامنامه مفرره پیش بینی شود و هیچ اشکالی هم ندارد در هر صورت بنده عقیده‌ام این است که این قانون باید برود به کمیسیون داخله و این است که این قانون باید رود به کمیسیون داخله و در آنجا با حضور دولت یک مطالعاتی بکنند و یکی دو ماده که مورد ابتلاء است تنظیم کنند و وقت مجلس را هم زیاد بگیرند قوانین مهمتر از این در دستور ممکن است مشغول بشویم آن‌ها را بگذرانیم.

مخبر – شور اول هر قانون برای این است که جلب نظر آقایان نمایندگان محترم بشود. کمیسیون داخله هم همین نظرآقایان نمایندگان به وسیله پیشنهاداتی که می‌دهند معلوم شد البته میکسیون داخله هم با رعایت کرد و این را به طور کمی می‌خواهم عرض کنم که منظور این است که یک یک مواد خواندنه شود و طرح شود نادر اطرافش مذاکره شود و پیشنهادات داده شود و بعد البته کمیسیون داخله هم نظریات آقایان را مطالعه خواهد کرد و یک ترتیبی که جامع بین نظریات آقایان باشد در نظر می‌گیرد و آنطوری که مقتضی است اصلاح می‌کنند. در قسمت اوراقی که صادر شده و نماینده محترم اظهاراتی فرموردند تمام این مذاکرات و فرمایشات ایشان در کمیسیون خیلی مفصلتر صحبت شد و بالاخره بنده خودم هم شخصا این عقیده را داشتم که تنها اختیار را بیک نفر مامور سجل احوال دادن خوب نیست و بهتر این است که حالا که ارجاع به محاکم صالحه از نقطه نظر کثرت اوراق غلط غیر مقدور است و تراکم کارهای دیگر عدلیه اسباب تاخیر کار است و نمی‌توانیم بوسیله محاکم صالحه تجدیدنظری در اوارق صادره نمایمی بنده شخصا عقیده‌ام این بود که یک کمیسیون مرکب از دو نفر سه نفر مامور شوند که با نظر آنها این اوراق غلطی که ادر شده اصلاح شود ولی برخوردیم باین اشکال که در شهرها ممکن است که کمیسیونی مرکب از روسا ادارات و حاکم و اشخاص دیگری تشکیل داد که شرکت کنند در این قضیه ولی البته آقایان می دانند که مادر اغلب نقاط اصلا مامور دولت نداریم. این محظور بود که بالاخره کمیسیون داخله را ناگزیر کرد که این نظر را اتخاذ کنند حالا هم اشکال نیست هر کدام از آقایان نمایندگان راجع به هر یک از مواد نظری داشته باشند بشکل پیشنهاد می‌دهند و بنده اطمینان می‌دهم که کمیسیون داخله با نظر آقایان نمایندگان این قانون را اصلاح خواهد کرد و یک خبر جدیدی مطابق نظر اکثریت مجلس تقدیم خواهد کرد که کاملا تسهیل را مراعات کرده باشد و رفع نگران‌ها شود و پس بنده تقاضا می‌کنم آقااین موافقت بفرمایند که یک یک مواد مطرح شود در یکی دو نفر در اطراف آن مذاکره کنند پیشنهاد خودشان را بدهند تا با رعایت نظر آقایان این قانون اصلاح شود.

رئیس – پیشنهاد آقای مولوی)

(بشرح ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم قانون سجل احوال از دستور خارج شود.

رئیس – آقای حاج شیخ بیات هم همین پیشنهاد را کرده‌اند آقای مولوی

مولوی – بطوریکه آقایان ملاحظه می‌فرمایند این قانون یک توافقی دارد که بهتر این است برگردد.

بکمیسیون تا در آنجا در اطرافش مطالعه بشود و مجددا بیاید بمجلس والا پیشنهاداتی که داده می‌شود خیلی بطول می‌انجامد

رئیس – آقای حاج آقا رضا

حاج آقا رضا رفیع – عرض کنم بعقیده بنده این قانون هر وقتی که لایحه اش بمجلس آمده که در اینجا اصالح شود بایستی استقبال کرده و نباید با این لایحه مخالفت کرد آقایان نمایندگان افکار عالی خودشان را پیشنهاد می کننند و بعرض مجلس می رسانن، ما الان این قانون را از دستور خارج کنیم یعنی می‌فرمایند قانون محل احوال نباید اصلاح شود البته هیچکدام این نظر را نداریم و باید اصلاح شود اگر این قانون امشب مطرح نبود آقای یاسایی نمی‌توانستند نظریات خودشان را اظهار بدارند بنابراین بنده گمان می‌کنم بهتر این است که اقایان موافقت بفرمایند که این لایحه در دستور باشد پیشنهادات خودشان را هم می‌دهند شور اول است می‌رود بکمیسیون و در آنجا رسیدگی و مطالعه می‌شود و مطابق نظریات آقایان یک قانونی نوشته می‌شود و می‌آید در مجلس و می‌گذرد و هیچ مانعی هم ندارد.

رئیس – رای گرفته می‌شود بخروج این لایحه از دستور آقایانی که تصویب م یکنند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد)

دادگر – بنده پیشنهاد تنفس می‌کنم.

رئیس – آقای شیروانی

شیروانی – مهمترین و حیاتی ترین قوانین مملکتی ما که قانون نظام اجباری باشد بواسطهٔ سوء جریان اداره سجل احوال و سود اجرای قانون سجل احوال در مملکت فلج شد و شاید یک چیزهایی که هیچ کس معتقد نبود و یک وقایعی که هیچکس موافق نبود ایجاد یک مملکتی که همیشه سابقه سلحشوری معرفی کرد که مخالفت نظام اجباری است در صورتیکه

رافعی – مملکت نبود.

(همهمه نمایندگان)

شیروانی – اجازه بفرمائید مملکت بود.

یاسایی – مملکت نبود. مملکت صد سال است سرباز بنیچهه می‌دهد.

شیروانی – مقصود چه بود از این فرمای بنده چه کنم که شما این جواب را دادید؟ چیز غریبی است همه جا خود شیرینی می‌خواستند بکنند. آقا بنده دارم یک حقایقی را این جا می‌گویم دیگر با بنده که مورد این حرفها نیست بنده می‌گویم که سود جریان قانون سجل احوال معرفی کرد که یک مملکتی مخاف با قاون نظامر اجباری است و حال آنه نبودند من این طور گفتم شما همه جا می‌خواهید موقع بدستشان بیاید یعنی چه. بالاخره عقال آمده‌اند نشسته‌اند که راه حلی برای این قضیه پیدا کنند که قانون سجل احوال را طوری اجرا کنند که آن قانون نظام اجباری که قطعا محتاج این قانون است بوبی اجرا شود ما میدانیم که هیچ جوان ۲۱ ساله که تکلیف خدمت نظامی مظابق قانون باو واحب می‌شود او نمی‌خواهد از زیر این قید قرار کند و کاملا حاضر است فقط وقتی که خواستند بچه پانزده ساله یا مرد شصت ساله را بعوص بیست ساله و یک ساله بیاورند صداها بلند می‌شود (نمایندگان صحیح است) اینها همه در نتیجه خرابی اجرا قانون سجل احوال است و از این جا که آمده‌اند اصلاح کنند یک اشتباه موضوعی کرده‌اند عوض این که اداره و ماموری را اصلاح کنند قانون را می‌خواهند اصلاح کنند در صورتیکه وقتی مراجعه شود بمواد مفصل ومشروع قانون گذشته می‌بینیم هم ساده تر نوشته شده و هم باصلاح مواد فهیم تر نوشته شده و هم قابل اجرا تر و این قانونی که آورده‌اند هم مشکلتر نوشته شده و هم اغلب موادی را محال است دولت بتواند اجرا کند، بنده

حالا در هر ماده که مطرح می‌شود عرض می‌کنم که آن قانون اولی در نهایت سهولت بدست مامور صالح ممکن است تمامش اجرا شود در صورتیکه این قانون بدست صالحترین مامور دولت ممکن نیس اجرا شود عله آن چیزی که بعقیده ما مبتلا به آتیه هست آقایان آمده‌اند خواسته‌اند گذشته را مخلوط با این کار کنند شما برای آتیه بعقیده بنده یکی دو سه ماده همانطور که آقای یاسایی هم در ضمن بیاناتشان اظهار داشتند ممکن است دو سه ماده بیاورند به مجلس و یک قدری وضعیشمان را اصلاح کنیم مثلا یکی راجع به مجلسی بودن آن از یکی از روسای سجل احوال با یک دلایلی به بنده ثابت کرد که این قانون بایدجالی اجرا شود و صحیح هم گفت این را کاملا مامواتفقیم که این ماده لازم است یکی هم مجازات است یعنی مجازات کسانی ک بعد از مجانی شدن غفلت از انجام تکلیف خودشان می‌کنند آن را هم بنده معتقدم که باید مجازات در کار باشد ویکی هم طرز تشخیص است که در قانون سابق می‌نویسد یکنفر شخصی که می‌آید اظهارات می‌کند اگر سواد دارد که خودش می‌نویسد اگر سواد ندارد دو نفر معتمد باید بیایند و اظهارات او را تصدیق کنند این را اگر شما می دانید یک مشکلی برایش هست این را در خارح می‌نشینیم و فکر می‌کنیم به بینمی چه باید کرد (مبتکرا نمی‌شود) که چه جور تشخیص سخت اظهارات باید داده شو ولی اگر شمابخواهید همان که بالاخره شما را مجبور کرده‌اند که این قانون را عوض کنید آنها را مشخص اظهارات قرار دهدی خودنان تصدیق بفرمائید که این یک خرابی است فوق آن خرابی‌ها و عقیده بنده این است آن ماده که مربوط به گذشته است صرف نظر کنید برفرض اگر هفتصد هزار ورقه غلط هم صادر شده باشد نسبت به ۵۱۰ میلیون جمعیتی که ما داریم این قدرها مهم نیست برای آینده تان فکر کنید برای آتیه اگر شما بطور صحت قانون سحل احوال را در مملکت اجرا کنید می‌توانید سالی بیست سی هزار قشون بگیرید بدون سر و صدا اگر صحیح اجرا کنید اگر ماموری که می‌خواهید برای سجل احوال تعیین کنید عقب مانده ترین و پس مانده ترین تمام ماموریتان نباشد. آقای وزیر مالیه یک عده مامورین خوب و بعقیده بنده کار آزموده در نتیجه تقلیل بودجه خارج کردندوقتی ما بهشان می‌گوییم بیائید بروید به اداره سجل احوال می‌گویند آقا خواهش می‌کنم یک جای دیگری را برای ما پیدا کنید با برگردیم توی مالیه این وضعیت را تغییر بدهید برای اینکه شما عالیترین مقامی که تعیین کرده‌اید برای قطعه جنوب عالیترین رتبه که قائل شده‌اید رتبه هقت یا هشت است. در تمام ملکت شما می‌خواهید دو رتبه هفت و یک مرتبه هشت یا سه چهارتا رتبه شش معین کنید و مابقی ر ا تمام ده تومان و هشت تومان بدهید آنهم اشخاص بی اطلاع بیسواد بی تجربه و شاید اشخاصی بیسواد بی تجربه و شاید اشخاصی که واجدانشان کاملا امتحان نشده. در صورتیکه تصدیق می‌فرمایند برای اجرای این قانون قعط نظر از اینکه تمام صفات خسته برای یک نظر مدیر لازم است بایستی در اشخاصش هم دقت شود با وجدان ترین اشحاص باید برای اداره انتخاب شوند همانطور که شما یک قاضی که می‌خواهید انتخاب کنید برای یک موضوع حقوق می‌گیرید که یک اشخاص صحیحی پیدا کنید برای اینکار هم که همه چیز مردم حان و مال و ناموس مردم را می‌دهید دستش باید سعی کنید که اشخاص خوب انتخاب کنید و حقوق خوب هم بدهید از سایر وزارتخانه‌هاتان که می‌کاهید بودجه’ سجال احوالتان اضافه کنید و توسعه هم در ان واحد لازم نیست در تمام مملکت بدهید پول و ا داره کامل در نقاط مملکتان تاسیس کنید آقای وزیر داخله مخصوصا مسبوقند شاید تحقیقه هم کرده‌اند اصفهان نسبت به جاهای دیگر سحل احوالش اشتباهش کمتر است شاید در شهرش هیچ نداشته باشد از خارج شهر و دهاتش هم شاید از

Page 14 – 17 missing

پیشنهاد کنید و یک حدمعینی برای آخرین رقبه برای این قبیل اسناد ماخذ قرار دهید این را بنده ممکن است قبول کنم ولی این شکلی که آقا پیشنهاد می‌فرمایند بالاخره این یک تسجیل و تصدیقی است در مجلس شورای ملی یان طغیانها و عملیات و نمی‌شود قبول کرد.

رئیس _ قابل توجه نشد.

مدرس _ حالا ماده دیگر پیشنهاد میکنو والا این اسباب زحمت است.

(پیشنهاد دیگری بمضمون زیر قرائت شد)

پیشنهاد آقای روحی

ماده ۷ را بطریق ذیل پیشنهاد می‌کنم.

خالصجاتی که در نتیجه تمرد یا طغیان بتصرف اشخاص در آمده و برای دولت بلحاظی استرداد آنها مقدمه نبوده ملک دولت شناخته شده و ومشمول این قانون نخواهد بود.

رئیس _ آقای روحی

روحی _ عرض کنم که این قانون چند ماده برجسته خوب دارد یکیش این ماده است بعقیده بنده. حالا شاید آقایان اطلاعاتی نداشته باشند و شاید خود حضرب آقای مدرس نظرتان باشد که بنده اطلاعاتی دارم که اقتناع کننده است. الان یکی از نظائر اینکار را بنده سراغ دارم. عایدات خالصجات دولت دو بلوچستان پانزده هزار خروار غله است.

مدرس _ در تصرف دولت هم بوده است؟

روحی _ بلی شاید سی سال چهل سال این مبلغ را میداده‌اند با یک مقداری نقد یک ثلث از عایدات کنونی بلوچستان از خالصجات دولت بوده است که همیشه حکام کرمان از آنجا استیفا میکرده‌اند و شاید اگر امروز خوب عمل شود سالی صد و پنجاه هزار توماندولت عایدات داشته باشد با این چه معامله می‌خواهید بکنید؟ دولت برود از دست فلان یاغی بلوچ بعدلیه عارض شود؟ این انصاف است؟ این ملک دولت بوده است و دولت در نتیجه قدرتی که امروز پیدا کرده باید این املاک را استرداد کند و حقش را بگیرد ما غیر از این معامله خالصه تام العیار با آنها کار دیگری نمی‌توانیم بکنیم آقایان بدانید هنوز در خیلی از قسمت‌های مملکت اراضی و املاک دولت بحدوفور هست که باید از آنها استفاده کرد و یک چیز کوچکی در مجلس شورای ملی باعث تضییع حق دولت نباید باشد.

رئیس _ آقایانیکه پیشنهاد آقای روحی را

روحی _ استرداد می‌کنم قصدم توضیح بود

رئیس _ رای می‌گیریم بماده هفتم …

مدرس _ آقا پیشنهاد ی بنده تقدیم کرده‌ام توضیح بدهم.

رئیس _ آن پیشنهاد را در جلسه گذشته توضیح دادید بعد بنا شد که در موقع رای گرفتن تکلیفش معلوم شود.

مدرس _ آقای وزیر مالیه اینجا نبودید

رئیس _ اشخاص دیگر بودند توضیح دادید بنا شد در موقع رای تکلیفش معلوم شود. رای گرفته می‌شود بماده هفتم آقایانی که ماده هفتم را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(غالب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس _ تصویب شد,(خطاب بآقای مخبر) تقاضا کرده بودید مواد از روی راپرت جدید قرائت شود؟ مخبر _ بلی ماده اول از روی اصلاحات جدید قرائت شود.

(بمضمون ذیل قرائت شد)

ماده اول _ خالصه انتقالی املاکی است که از ۱۳۰۰ قمری

قمری باینطرف در تصرف دولت بوده و بعد بتصرف اشخاص درآمده است املاک مزبور در صورت داشتن یکی از شرائط ذیل ملک مالکین خصوصی شناخته شده و از حیث مالیات تابع مقررات این قانون خواهد بود.

(۱) _ خالصجاتیکه متصرفین آن اسناد رسمی دفتری شده داشته باشند.

(ب)_ خالصجاتی که تا تاریخ اول بهمن ۱۳۰۶ شمسی انتقال بودن آن مورد تصدیق دولت و مالک واقع شده باشد.

(ج) _ خالصجاتی که تا این تاریخ سی سال در تصرف اشخاص بوده است اعم از این که از طرف دولت مورد تعرض و مداخله واقع شده یا نشده باشد.

(د) _ خالصه جاتی که بیست سال بدون تعرض و مداخله از طرف دولت تصرف اشخاص بوده است.

تبصره ۱_ مقصود از تصرف اشخاص دستهای مختلفه متصرفین غیر دولت است.

تبصره ۲_ خالصجاتی که قبل از ۱۲۹۰ قمری به تصرف اشخاص درآمده است در صورتیکه مشمول قسمت پ نشود ملک اربابی خواهند بود.

رئیس _ آقای موقر

موقر _ بنده نسبت باین لایحه دو تبصره تقدیم کرده بودم یکی مربوط به تقسیم اراضی خالصه بائره بین اتباع ایران که در صدد آبادی و عمران آنها برآیند و بیش از این مسلوب المنفعه نماند و دیگری نسبت باراضی بائره که سابقا باتباع ایران واگذار شده و قسمتی از آن را بمخارج هنگفت و زحمت آباد کرده‌اند و درآنجا مشمول کشت و زرع می‌باشند و در قسمت دیگر انبیه و عمارات ساخته امروزه جزء شهرهای خوزستان محسوب است آقای مخبر هر دو تصره را قابل توجه دانسته تقاضای ارجاع آنها بکمیسیون نمودند حالا تمنا دارم که توضیح بدهند تکلیف این دو تبصره در کمیسیون چه شد.

مخبر _ اولا قابل توجه بودن پیشنهادات مربوط به مخبر نیست مربوط به رای مجلس است چون ماده بکمیسیون ارجاع شده بود بنده استدعا کردم آن پیشنهادات را هم بکمیسیون بفرستند پیشنهادات آقای موقر همینطور که فرمودند دو قسمت بود یکی راجع باراضی بائره که سابقا باشخاص واگذار شده است و در آنجا تاسیساتی کرده‌اند این اراضی از ابتدا بالاجمع واگذار شده آنها جمعی نداشته است بناهائی هم در آنجا شده است مطابق معمول مالیاتی اربابی می‌دهند امروز دیگر دولت بآن اراضی بهیچ عنوانی مالیات جدیدی نمی‌خواهد ببندد و نسبته است در قانون هم تصریح دارد اگر جمعی نداشته‌اند دولت دیگر از آنها چیزی نمی‌گیرد کمیسیون اظهار بر این مطلب را در قانون لازم ندانست قسمت دیگر هم که نظیر آن پیشنهادی هم از طرف آقای شیروانی شده بود (راجع بواگذاری اراضی بائره باشخاص) این موضوع غیر از مفهوم این قانون است چون منظور ما در این جا تعیین تکلیف خالصجات و اراضی است که در تصرف اشخاص است نه آنهائیکه دولت بعدها باید بتصرف اشخاص بدهد بعلاوه دولت اظهار کرد که در نظر دارد لایحه تهیه کند راجع به واگذار کردن اراضی بائره و بعضی بناهای بائره و مسلوب المنفعه ببعضی اشخاص اعم از این مهاجرین و غیر مهاجرین که در صدد آبادی و عمران آن برآیند و چون تقدیم چنین لایحه در نظر بود دیگراشاره چنین مطلبی را در اینجا لازم ندانستیم.

موقر _ از این اظهارات مقصود بنده تامین شد.

رئیس _ آقای شیروانی

Page 20 missing

را باید توضیح داد چیست این یک نکته یکی هم متصرف فعلی است که یقین دارم تمام آقایان هم نظرشان همین است مقصود آن کسی است که امروز متصرف یک ملکی است نه آنکه دعوای تصرف می‌کند. اینهم باید اینجا توضیح داده شود این را هم بنده باید نذکر بدهم که یک فرامینی ما میدانیم صادر شده است مخصوصا در دوره مظفرالدین شاه که این فرامین اصلا عملی نشده و هیچ تا امروز تاثیری در رقبات املاک اربابی مردم نداشته الان که سرو صدای تصویب این قانون بلند شده دو سه فقرهاش در عدلیه اصفهان مطرح شده بنده اطلاع دارم یعنی بمن شکایت شده که ملکی را که از قدیم الایام مردم متصرف بوده‌اند در سی و هفت هشت سال پیش یک کسی آمده استو یک فرمانی صادر کرده و تا امروز هم این فرمان بموقع اجرا گذاشته نشده الان همان فرمان را برده در عدلیه و تقریبا سیصد چهارصد نفر خورده مالک را معترض شده و اسباب زحمت مردم شده از این جور کاغذ کهنه‌ها خیلی است ما اگر بخواهیم باین جور فرامین یا برقبات اهمیت بدهیم و اینها را مورد اثر قرار بدهیم این مملکت نصفش بلکه دو ثلثش خالصه است و یک ثلثش هم وقف و دیگر هیچ چیز نیست بنا بر این آن چیزی که توی قبه نوشته شده است مناط نیست آن رقبه‌های کهنه رقبه‌های نادری را ما اگر بخواهیم ترتیب اثرش بدهیم تمام این مملکت شامل رقبه نادری خواهد شد بنابراین چیزی‌ها نمی‌شود ترتیب اثر داد و املاک متصرفی مردم را متزلزل کرد و برای اینکه یک مقدار دیگر از تزلزل بیرون آورد این نکته باید در پشت تریبون گفتته شود که این ماده مقصود بنده را میرساند بنده برای تامین متصرفین خالصجات انتقالی و تفکیک او با خالصه دولتی هر چه آقایان نظر داشته باشند و بخواهند او را تامین کنند بنده موافقم بطوری که هیچ حرف در اطراف او نباشد یعنی دولت حق نداشته باشد نسبت به آن املاک حرف بزند و آن املاکی که فروخته شده دیگر شخص ثالثی در مقابلش پیدا نشود. اینها را کاملا موافقم ولی این نباید مخلوط شود که املاک اربابی مردم هم فقط بمحض اینکه یک فرمانی در دست یک کسی است ملک خالصه شناته شود و همان طور که در اول گفتم اصل باید این باشد که ملک متصرفین املاک اربابی شناخته شود تا خالصه انتقالی بودن آن ثابت شود آنهم بهمان ترتیبی که عرض کردم.

وزیر مالیه _ این نظریاتی را که نماینده محترم اظهار کردند اصولا صحیح است ولی بنظر بنده در خود این ماده کاملا این مسئله تامین شده. دقت بفرمائید می‌گوید خالصه انتقالی املاکی است که از ۱۳۰۰ قمری بااینظرف در تصرف دولت بوده بعد هم علاوه می‌کند که (بعد بتصرف اشخاص درآمده) این محرز است که مقصود رقبه نیست. رقبه یا ثابت دفتر جزو جمع و اینها اصولا برای مواردی است که یک املاکیکه سابقا در تصرف دولت بوده و حالا نیست می‌خواهند معلوم کنند که چرا خارج شده والا وقتیکه آقایان می‌فرمایند خالصه انتقالی املاکی است که از ۱۳۰۰ قمری باینطرف در تصرف دولت بوده و بعد به تصرف اشخاص در آمده باشد این محرز است که این باید بملکیت در تصرف دولت بوده باشد و اینکه آقای کازرونی با آقای الموتی می‌فرمایند (تمام مملکت در تصرف دولت بوده شما هیچ جا بتمام مملکت اطلاق ملک دولت نمی‌کنید. الفاظ یک معانی مخصوصی دارد. که ما نباید معانی را از الفاظ بگیریم بعلاوه ملاحظه میفرمائید در این ماده قبل از این تاریخ ۱۳۰۰ را بکلی موضوع کرده و دیگر نه رقبه و نه تصرف هیچ چیزیموثر نیست و شما هم اسم خالصه لنتقالی را ارزش برداشته‌اید در صورتی که ما املاک بسیاری داریم که مسلما خالصه انتقالی است صاحبش هم هیچ حرفی ندارد و الان معمله خالصه انتقالی با ما می‌کند ولی چون انقالش مقدم بر این تاریخ است بعد از گذشتن این قانون آن املاک اربابی

شناخته خواهد شد بعد شما آمده‌اید و برای اینکه خالصه انتقالی باشد مدت چهل سال و یک شرائطی قائل شده‌اید و این شرایطی که هست نظریه سرکار را هم تامین می‌کند و آن فرمایشی را هم که آقای سهام السلطان می‌فرمایند مربوط باین قسمت نیست و مربوط به قسمت بعد قسمت ثانی فرمایش آقای شیروانی است تصرف متصرف فعلی محرز است و پایه کار است و هیچ تردید نیست ولی آنوقت این یک ضمائمی پیدا کرده است و آن مسئله فرمان است. مسئله مورد تصدیق واقع شدن مالک و دولت و غیره است الی آخر ولی تصرف پایه است و آن نظر ثانی که آقا داشتید که امروز در تصرف مردم باشد این هم محل تردید نیست قسمت ثالثی که فرمودید راجع به فرامینی که معمول نشده بنده تصور می‌کنم خود این ماده اینها را مستثنی می‌کند برای اینکه در هر دو قسمت تصرف فعلی و تصرف ملکی را مقدم دانسته است یک فرمانی اگر صادر شده باشد و عمل نشده باشد ناچار تصرفی بر طبقش نشده مشمول این ماده نیمشود. اگر ملک د ردست دیگری است و فرمان دست ثالثی است که می‌خواهد بموجب این فرمان برود از او مطالبه کند مشمول این ماده نمی‌شود اگر ملک در دست دیگری است و فرمان ثالثی و فرمان در دست ثالثی است که می‌خواهد بموجب این فرمان برود و از او مطالبه کند مشمول این ماده نمی‌شود و نمی‌تواند این کار را بکند و اگر هم می‌خواهد بیاید بموجب آن فرمان از دست دولت بگیرد آنهم باز مشمول آن ماده نمی‌شود این ماده در آن قسمت هائی که آقای شیروانی اظهار فرمودند بعقیده بنده خیلی روشن است و خیلی قاطع است و ما نبایستی در معنا و حقیقت کلمه تصرف اینجا یک تردیدی پیدا کنیم تصرف دولت از ۱۳۰۰ به اینطرف یعنی تصرف ملکی آن باید معلوم باشدو چنانچه بتصرف دیگری هم در آمده باشد البته معلوم است ما نمی‌خواهیم دعوا درست کنیم و نه اینکه تولید دعوا بکند بنده کاهی می‌ترسم از این پیشنهاداتی که می‌شود تولید دعوا بشود حالا این مواد مدتی این جا مطرح مذاکره بوده و مطالعه شده و در کمیسیون آقایان مطالعه کرده‌اند و بنده عیده‌ام این است که آقایان هم موافقت بفرمایند که این قانون بهمین شکلی که هست بگذرد و بنده تصور می‌کنم آن سوء تعبیراتی که آقای شیروانی بآن اشاره کردند و در نظر دارند باینقانون باین صافی و سادگی تعلق نمی‌گیرد.

جمعی از نمایندگان _ مذاکرات کافی است.

رئیس _ پیشنهادها قرائت می‌شود. (بترتیب ذیل خوانده شد)

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

پیشنهاد می‌کنم در ماده اول کلمه مالکانه قبل از تصرف دولت اضافه شود.

آقا سید یعقوب _ آقایان نمایندگان شما بدانید که مسئله خالصه انتقالی در حقیقت همان حکایت بچه فیلی است که د رهندوستان است و تمام و تمام ایرانی‌های بد بخت گرفتار هستند یک آتشی است این مسئله. خدا می داند که اگر این قانون با این شکل بگذرد در هر جا مردم به یک آتشی گرفتار خواهند شد. بنده میدانم و ناچارم به ععرض برسانم املاکی بوده است که مالیاتش تیول شخصی بوده است بعد آمده است فرمان گرفته است ملکی که مال اشخاص بوده است و شری کرده‌اند و فروخته‌اند آمده است این ملک را فرمان خالصه انتقالی صادر کرده است آن وقت خورده مالک بد بخت بی نوا یک دفعه خبر دار شده که ملک اربابی این حضرت اعظم است.

حالا چه کار باید کرد؟ البته باید یک کاری کرد آنجائی که مالیاتش را دولت تیول داده است بعد فرمان خالصه انتقالی صادر کرده است. ملکش که تیول نبوده است باید یک فکری برای اینها بکنید بنده این موضوع را خدمت آقای مخبر عرض کردم اگر مراجعه بدفاتر بفرمائید کاملا این مسئله ٍ

معلوم می‌شود که مالیات تیول مواجب بوده بعد فرمان خالصه صادر کرده است حالا بعد این مردم که خورده مالک هستند و هر کدام یک جریب دو جریب زمین دارند بعد از این که این قانون می‌گذرد آن کسی که فرمان خالصه انتقالی دارد می‌گوید این ملک طلق من است وارث آباء و اجداد من است پس مردم بیچاره چه کنند. یک فرمایش اساسی آقای شیروانی کردند و آقای وزیر مالیه هم یک بیاناتی فرمودند ولی این بیانات آقای وزیر مالیه و شرح این قانون که در دهات نمی‌رود. یک کاری بکنید که این مردم بیچاره راحت شوند. لااقل کلمه مالکانه را اضافه کنید و تصرف مالکانه ذکر کنید نه اینکه یک تصرفیکه بعنوان قوه قاهره بوده است. تصرف مالکانه یعنی چه؟ یعنی مثل خالصه شهریار و ورامین که دولت مالک بوده و معامله مالکانه میکرده است نه اینکه در تصرف دولت بوده است. این یک عرایضی است بنده می‌کنم که مسول نباشم.

وزیر مالیه _ بنده جواب آقای آقا سید یعقوب را می‌خواهم بطور سوال به ایشان بدهم. اگر شما بنویسید مالکانه بعد آیا تجویز نمی‌کنید بموجب همین کلمه به یک فردی که برود و بیک متصرف ملک خالصه که الان در تصرفش است اقامه دعوا کند به مستند اینکه دولت در موقعی که این را فروخته تصرف مالکانه نداشته است.

آقای سید یعقوب _ مرور زمان

وزیر مالیه مرور رمان شامل او نیست برای این که مال بیست سال قبل از این است. بنده توضیح کافی راجع بتصرف ادم تصرف با این توضیحاتیکه در این ماده داده شده و مخصوصا این جمله بعدیش که بعد به تصرف اشخاص درآمده این محرز استحالا ما چرا برویم و یک لغات و جملاتی باین ماده بیفزائیم که اینها خودش تولید زحمت و دعوا بکند شما می‌خواهید از یک چیزی فرار کیند آنوقت. یک چیز دیگری ایجاد یکنید.

آقا سید یعقوب _ نظر بنده تامین شده استرداد می‌کنم.

پیشنهاد آقای یاسائی _ بنده بصر ذیل را بماده اول پیشنهاد می‌کنم. تبصره برای اختلاف راجع بملک اربابی و خالصجات انتقالی مدت مرور زمان چهل سال است.

یاسائی _ بنده د سابق که این ماده مطرح بود عرایضم را عرض کردم و آن طوری که حضرت والا فرمودند که این قانون ساده است و بهمین سادگی مجزا می‌شود ما اینقدر خوش باور نیستیم. برای اینکه عمل وزارت مالیه را ما میدانیم که اصل منفی بافی و مشکل تراشی است. هر کس که بیشتر منفی بافی و مشکل تراشی بکند او در نزد دولت محبوب تر است. از آنکسی که طرفدار حل قضیه است بلکه آن کسی که طرفدار حل قضیه است بلکه آن کسی است که طرفدار حل قضیه است مورد اتهام است و بالاخره اصل منفی بافی ی اصل مقدسی است و در جامعه هم همینطور است و البته با این سابقه که داریم راضی نمی‌شویم که موکلین ما در زحمت باشند این قانون یک قانون است که هفت هشت هزار نفر از اهالی حوزه انتخابیه که بمن رای داده‌اند دچار زحمت می‌کند خوب بنده هم مخالف نیستم که آن قسمتهائیکه قبل از ۱۳۰۰ است اینها ملک اربابی باشد ولی مطابق تبصره که ما آن دفعه هم اعتراض کردیم این است که می‌گوید: خالصجاتی که قبل از ۱۳۰۰ قمری بتصرف اشخاص درآمده است در صورتیکه مشمول قسمت (ب) نشود ملک اربابی است قسمت (ب) کدام است قسمت (ب) این است (خالصجاتیکه تا تاریخ بهمن ۱۳۰۶ انتقال دادن آن مورد تصدیق دولت و مالک واقع شده باشد) ما در این قسمت که هر چه مورد و تصدیق مردم و دولت واقع شده باشد خالصه انتقالی است حرفی نداریم مازادش را هم بروید بفروشید تومانی پنجتومان این مورد و اختلاف نیست ولی اگر یک چیزی مورد اختلاف شود همینطور که آقای شیروانی تذکر دادند.

دولت می‌گوید خالصه انتقالی است ولی متصرف می‌گوید خیر خالصه انتقالی نیست این چرا بابد مدت مرور زمانش با سایر دعاوی فرق داشته باشد ؟این چیز عجیبی است اینجا دولت مدت یکمدت مرور زمانی قائل می‌شود که خیلی بیش از مرور زمانی است که ما برای مردم قائل می‌شود که خیلی بیش از مرور زمانی است که ما برای مردم قائل شده‌ایم این تفاوت را بند هیچ فلسفه برایشنمی بینم اگر اختلاف بشود بین مردم و دولت یعنی مردم گفتند ملک اربابی است و دولت گفت خالصه انتقالی است این هم مرور زمانش باید چهل سال باشد قبل از چهل سال در حکم ملک اربابی است از چهل سال باین طرف مطابق این قانون اختلافات به حکمیت حل می‌شود و الا تفاوت قائل شدن را بنده خوب نمیدانم دیگر بسته است بنظر آقایان

وزیر مالیه _ این فرمایشی که آقای یاسائی می‌فرمایند حقیقه فهم بنده قاصر است از درکش نه اینکه بنده هم منفی باف شده‌ام خیر بنده منفی باف نیستم بنده هم طالب حل قضیه هستم و همیشه طرفدار اشخاصی هستم طالب حل قضیه هستند و مشکل تراش نیست اما مشکل تراش غیر از مفت بازی است بین این دو تا باید فرق گذاشت. مامور دولت آن مستخدمی که ماموریت وارد یک منافعی دولت را حفظ کند این البته باید منافع دولت را حفظ کند و البته وظیفه خودش را باید انجام بدهد. مشکل تراش نباید باشد. مفت باز زود تصدیق کن خم نباید باشد در اینجا بنده می‌خواهم ببینم که مرور زمان اساسا یعنی چه؟ آیا اساسا مرور زمان در مورد خالصه انتقالی صدقی می‌کند یا نمی‌کند؟ هیچ صدق نمی‌کند زیرا ما اینجا معین کردیم ۱۳۰۰ باینطرف و این تعیین مدت از حیث مرور زمان نیست. برای اینکه نسبت بانطرف دعوائی موجود نیست (یعنی در یک قسمت عمده اش) در یک قسمتش ممکن است دعوائی باشد ولیدر یک قسمت عمده اش دعوائی نیست. انتقالی بودن بموجب یک مدارک مسلمه ثابت است هیچ جای تردید نیست که این یک روزی در تصرف دولت بوده است و بهره مالکانه برده است و بعد هم انتقال پیدا کرده این دیگر شامل مرور زمان در مورد خالصه انتقالی صدفی می‌کند یا نمی‌کند. زیرا ما اینجا معین کردیم ۱۳۰۰ باینطرف و این تعیین مدت از حیث مرور زمان نیست. برای اینکه نسبت بانطرف دعوایی موجود نیست (یعنی در یک قسمت عمده اش) در یک قسمتش ممک است دعوایی باشد ولی در یک قسمت عمده اش دعوایی نیست. انتقالی بودن بموجب یک مدارک مسامه’ ثابت است و هیچ جای تردید نیست که این یک روزی در تصرف دولت بوده است. و بهره مالکانه برده است و بعد هم انتقال پیدا کرده این دیگر شامل مرور زمان باید باشد ما را تسهیل مطلب آمدیم و گفتیم که یک تاریخی را قائل شویم و از آن تاریخ به بعد یک مقرراتی از قبیل فرمان و ثبت و چه و چه را برایش معین می‌کنیم و از آن تاریخ بماقبلش را دیگر دنبالش نمی‌رویم چه برای اینکه اولا خالصه انتقال دادن و خالصه روختن بطورکلی و بطور زیاد در یک تاریخ معینی در ا ین مملکت رواج پیدا کرده بیشترها اگرانتقال پیدا می‌گردد یک صورت دیگری بودند و از چهل سال یا چهل و شش سال پیش ما به آنها کاری نداریم. این تعیین وقت بر تاریخ و این شرایط (ا) و (ب) و پ (چ) و (د) برای رفع این مشکلاتی است که در بین هست و می‌خواهیم که این مشکلات دامنه اش بیش از این تاریخ باشد اینجا قضیه خیلی روشن است و اینکه فرمودند بنده عرض کرده‌اند قبل از این تاریخ املاکی که انقال داده شده اربابی است و بنده را متذکر به قسمت (ب) کردند. این صحیح است. اگر بنده در ضمن اظهار طور دیگیر اطهار کرده شاید بواسطه عدم توجه بوده برای اینکه در موردیکه نوشته است (تصدیق دولت) و مخصوصا مالک را هم اصلاح کرده‌اند و متصرف نوشته‌اند برای این است که اگر کاملا مورد تصدیق طرفین باشد که دیگر مورد زاعی نیست. حالا می‌فرمایید که چرا تاریخ این را ۱۳۰۰ گذاشته‌ایم و ۱۳۰۶ را ۱۳۰۵ نکرده‌ایم. این دلیل خیلی آسان است. سابقا بالاتر برده بودند گویا بعد نظر به پیشنهادی که آقای یاسایی فرمودند و طرف توجه هم واقع شده بود در کمیسیون ده سال آمدند پایین بنده خودم هم موافقت کردم اما تصدیق بفرمائید که از ۱۳۰۰۰ باین طرف مخصوصا اصل بمجموجه و بوغان خالصه انتقال داده شده است اگر ما یکمرتبه بخواهیم اینها را مستثنی بکنیم از

این قیودیکه اینجا معین شده که یک فرمانی با یک سندی داشته باشند آن وقت این ترتیبی که این جا نوشته شده خیلی مطلب را وسیع می‌کند و به این ترتیبی که اینجا وفع مناقشه را شرط کرده‌اند اصلا اشکالی ندارد حالا ده سال کمیسیون پاییین آمده آقا هم چهارپنج سال را از نظر خودتان دور کنید و بالاخره بگذارید یک حد وسطی داشته باشیم.

رئیس – آقایانیکه با پیشنهاد آقای یاسایی موافقند قیام فرمایند.

(عده قلبلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد. آقای فیروزآبادی پیشنهاد ختم جلسه کرده‌اند بفرمائید.

فیروزآبادی – بنده پیشنهاد ختم جلسه کردم اما بعد از گذشتن لایحه خالصجات انتقالی

روحی – بنده این پیشنهاد را قبول می‌کنم.

رئیس – آقای روحی

روحی – الان مقداری از نصف شب گذشته است و ما هر شب هم بیش از این کار نمی‌کردیم و غیر از اینجا جراید یک وظایف دیگری هم دارند. بنابراین آقایان هم عجله نفرمایند و خوبست موافقت بفرمایند که جلسه ختم شود بعد در جلسه آتیه این قانون را تمام کنیم.

رئیس – آقای دادگر

دادگر – عرض کنم که خود آقای روحی که مرد عمل و آشنا زندگانیهای اجتماعی هستند. میدانند که وارد کردن یک مسئله و گسیخته شدن آن از وسط سبب این می‌شود که افکار جمع شده از بین می‌رود و بالاخره آن مسئله هم که فرمودند نبایستی اهمیتی بهش داد و بایستی دوام کرد و کار را تمام کرد.

رئیس –آقایانیه این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(عده قیام نمودند)

رئیس - تصویب نشد. پیشنهاد آقای مدرس

پیشنهاد می‌کنم که بعد از لفظ خصوصی نشوته شود که اصلا متصرف می‌باشند الی آخر

مدرس – این مطلبی را که آقای مخبر و آقای وزیر مالیه (آقایان تصدیق کردن مطلقا لفظش توی این قانون نیست. مطلب را تصدیق کردند که طرف کسی است که متصرف باشد. این مفهوم حقیقت مفهوم و خوبی است اما لفظی که دلالت باین مفهوم بکند این قانون نیست لهذا بنده تقاضا کردم که بعد از لفظ خصوصی بنویسیند که فعلا متصرف می‌باشند.

فهیمی – بنده پیشنهاد آقای مدرس را قبول می‌کنم.

پیشنهاد آقای دهستانی

بنده پیشنهاد می‌کنم در تبصره دو سطر دوم جمله ذیل که نوشته شده است در صورتیکه مشمول قسمت (ب) نشود حذف شود.

مخبر – این پیشنهاد رد شده است.

پیشنهاد ثانی آقای دهستانی

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده اول بترتیب ذیل نوشه شود.

ماده اول – املاکی که از سنه ۱۳۰۷ قمری به اینطرف در تصرف دولت بوده و بعد بتصرف اشخاص داده شده خالصجات انتقالی شناخته خواهد شد و املاکی که قبل از تاریخ ۱۳۰۷ قمری بتصرف اشخاص بوده ملک اربابی خواهد بود.

تبصره اول – املاک مزبور که بعنوان خالصه انتقالی جزو جمع مالیاتی آنها زیاد است متصرفین می‌توانند تا میزان مالیات املاک اربابی از جزو حمع مالیات فعلی موضوع نموده و اضافه مالیات خالصگی را تومانی ده تومان خریداری نمایند و هر مالکی که یک ثلث یا دو ثلث از ثیمت اضافه مالیات خالصگی را پرداخت بهمان قیمت از مالیات خالصگی معاف و پس از تادیه کلیه قیمت ملک مزبور در ردیف املاکی اربابی و از هر حیث تابع مقررات قانونی املاک ارزیابی خواهد بود.

دهستانی – آقای مخبر اگر موافقت می‌کنند رای گرفته شود والا مسترد می‌کنم.

پیشنهاد آقای شریعت زاده

پیشنهاد می‌کنم جملهٔ (در صورتیکه مشمول قسمت نشود) از تبصره دوم حذف شود

مخبر- رد شده است

رئیس – اگر مقصودتان شور اول است در شورثانی هم می‌شود پیشنهاد کرد.

شریعت زاده – بنده این پیشنهاد را که تقدیم کردم این پیشنهاد تقریبا یک تناسبی دارد با فکر اصلولی اند نسبت به این لایحه این که بنده اساسا با این قانون مخالف هستم و جهت مخالفت بنده هم یک جهات منطقی و قضایی است که متاسفانه بر کمیسیون اظهار کردم و پیشرفت نکرد و چون تصور می‌کنم در مجلس هم پیشرفت نکند بنابراین یک قسمتی که تایید می‌کند فکر بنده را آن را تعقیب کردم فکر بنده این است. و قتی که دولت فرمان صادر می‌کند فکر بنده این است وقتی که با یک معامله می‌کند ا زدو نقطه نظر انجام وظیفه می‌کند و در مورد انتقال خالصجات انتقالی دولت در فرامینی که داده است دو عمل کرده است یکی اعمال قوه شخی کرده یعنی مثل یک فردی طرف خرید و فروش شده و از لوازم این عمل مالکیت کسی است که باو انتقال داده شده و مالک شناخته می‌شود. عمل ثانیت عملی است که تعیین مالیات کرده است یعنی اعمال قوه حاکمه کرده است متاسفانه این مطلب مورد توجه شده و تصور شده که این عمل ثانی شرط است در صورتیکه شرط نیست و اگر متن فرامین مورد دقت واقع شود معلوم می‌شود که در عمل ممتاز از هم هستند در هر صورت حالا اعم از اینکه مورد تصدیق باشد یا نه بنده معتقد هستم که املاک خالصه انتقالی مثل سایر املاک است و باید درباره آنها قانون مالیات دارد می‌تواند در حدود مقررات مالی شکایت کند و تقاضای ممیزی کند و بنابراینکه این فکر پیشرفت نمی‌کند بنده می‌خواستم عرض کن که این عبارتیکه در این تبصره نوشته است راجع به اینکه اگر موافقت بین دولت و اشخاص راجع به انتقالی بودن خالصه حاصل بنده باشد یعنی مشمول قسمت ب باشد با این عبارت مخالفم و معتقد هستم که هر ملکی که قبل از ۱۳۰۰ بهر عنوانی در بست اشخاصی هست اعم از اینکه تصدیق نداشته با شد که این خالصه انتقالی است و یا تصدیق داشته باشند بواسطه دوام تصرف با هر جهتی اگر امروز بخواهد از این قانون استفاده کند باید با او موالفقت کرد و او را خالصه انتقالی نشناخت به این جهت بنده این پیشنهاد را کردم.

وزیر مالیه – اولا نماینده محترم را تذکر می‌دهم که همینطوریکه فرمودند اصول و منطقا حقی را که دولت اعمال کرده بایک شرطی بوده و این شرط ملازم اعمال آن حق است و هیچ نمی‌شود این دو تا را از هم تفکیک کرد پس از نقطه نظر اصولی نمی‌شود گفت که این املاک مثل املاک ارزیاب است بعلاوه اگر در قسمت تبدیل این املاک با ملاک اربابی که اصل و موضوع این لایحه و حقیقه آمال همه است وهمه می‌خواهیم این عنوان خالصه انتقالی برداشته شود که تمام املاک متحدالشکل شود اگر در طرز رسیدن به این مقصود یک راههای خیلی مشکلی در نظر گرفته شده بود باز میفهدمیدم که نماینده محترم می‌خواهد یک قسمت از املاک را یعنی قبل از این تاریخ را مستثنی کنند ولی ملاحظه بفرمائید شرایطی که برای تبدیل این املاک به املا اربابی معین شده است یک شرایط بسیار سهلی است و در حقیقت با نهایت ارفاق و طرفداری از فکری که ملک مسلم اربابی باشد این لایحه تنظیم شده و بعد هم در مجلس این فکر باز تقویت شده ما هم که مواقت می‌کنیم حالا در اینصورت آیا صلاح هست که ما بگوییم آن ملکی که مورد نزاع نیست و دولت و

متصرف هر دو معتقدند به اینکه انتقالی بوده این شرایط جزیی را بعمل نیاورد برای اینکه مبدل به اربابی بشود و بهمین ترتیبی که این لایحه هست بگذرد؟ در این قبیل موارد باید یک کاری کرد که تمام اطراف و جواب محفوظ بماند.

رئیس – آقای کازورنی پیشنهاد ختم جلسه کرده‌اند

خطیبی – بنده مخالفم

کازرونی – اگر مقصود آقا این است که ما امشب در اینجا بمانیم و این قانون بگذرد که بنده می‌بینم پیشنهادهای زیادی داده شده است.

رئیس – آقای خطیبی

خطیبی – ده دقیقه قبل از آقای فیروزآبادی پیشنهاد ختم جلسه کردند و آقای دادگر هم جوابی دادند و مجلس هم تصویب نکرد حالا چطور ممکن است که فاصبه ده دقیقه بهمین پیشنهاد رای داده شود؟ بنده خواهش می‌کنم که آقا تامل می‌فرمایند که این ماده بلکه بگذرد بعد حلسه ختم شود.

رئیس – رای می‌گیریم به این پیشنهاد آقایان موافقین قیام فرمایند.

(عده قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد پیشنهاد آقای عدل

پیشنهاد می‌کنم فقط مالکین و مالک در ماده اول تبدیل بتصرفین و متصرف شود.

عدل عرض کنم که این مسئله توضیح زیادی لازم ندارد و در کمیسیون هم مذاکره شده است و در این قانون هم همه جا لفظ مالکین متصرفین شده به این علت بنده این پیشنهاد را کردم

مخبر – در قسمت (ب) فقط مالک تبدیل به متصرف شده است در قسمت اول هم بعد از پیشنهاد آقای مدرس دیگر محتاج نیست.

عدل – بنده استرداد می‌کنم.

رئیس – تکلیف پیشنهاد آقای شریعت زاده در ضمن رای معلوم می‌شود رای می‌گیریم بماده اول بتبصره اول باصلاح آقای مدرس که قبول کرده‌اند آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. رای می‌گیریم به تبصره دوم بدون عبارت (در صورتیکه که مشمول قسمت ب نشود) آقایانیکه تبصرهٔ دوم را به این ترتیب تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس –تصویب نشد رای می‌گیریم به تبصره دوم بترتیبی که در خبر نوشته شده آقایان موافقین قیام فرمایند.

(عده کثیری برخاستند)

رئیس – تصویب شد.. رای می‌گیریم بماده با دو تبصره آقایان موافقین قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد.

بعضی از نمایندگان – ختم جلسه

رئیس – آقای روحی

روحی – عرض می‌کنم بنده آقای فیروزآبادی تواما پیشنهاد ختم جلسه را کردم آقای فرمودند که با تمام قانون بگذرد جلسه ختم نشود. حالا بنده تقاضا می‌کنم که آقایان موافقت بفرمایند یک ماده دیگر هم بگذرد.

(مجلس هفت ساعت از شب گذشته ختم جلسه شد)