مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۴ اردیبهشت ۱۳۰۶ نشست ۹۸
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم |
جلسه ۹۸
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۶
صورت مشروح مجلس پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ماه۱۳۰۶ مطابق ۳ ذیعدةالحرام ۱۳۴۵
فهرست مندرجات:
۱- مذاکره در اطراف انتخابات سیرجان و ارجاع دوسیه مزبوره به شعبه ششم به حکم قرعه
۲- بقیه شور ثانی نسبت به خبر کمیسیون معارف راجع به تعلیمات عمومی و تصویب قانون مزبور
۳- بقیه شور نسبت به خبر کمیسیون قوانین مالیه راجع به تأسیس بانک ملی و تصویب قانون مزبور
- ۴قانون اجازه تأسیس بانک ملی ایران برای پیشرفت امر تجارت و فلاحت و زراعت و صناعت
۵- قانون اعتبار برای تشکیل مدارس ابتدایی و تعلیمات عمومی
(مجلس دو ساعت و سه ربع قبل ازظهر بریاست اقای پیرنیا تشکیل)
(وصورت مجلس روز سه شنبه دوازدهم اردیبهشت را آقای بنی سلیمان قرائت نمودند)
غائبین با اجازه جلسه قبل
آقایان: موقر ـ حاج میرزا حبیب الله امین ـ اسفندیاری ـ نظام مافی ـ ضیاء ـ دادگر ـ حشمتی ـ پالیزی ـ عباس میرزا ـ نوبخت ـ بهار ـ یحی خان زنگنه
غائبین بی اجازه جلسه قبل
اقایان: علی خان اعظمی ـ محمد اخوند ـ حاج حسن اقا ملک ـ حاج غلامحسین ملک ـ فرشی ـ دیر امدگان با اجازه جلسه قبل اقایان: شریعت زاده ـ میرزا یدالله خان ـ میرزا عبدالله خان وثوق دیر امده بی اجازه جلسه قبل آقای: امیر حسین خان ایلخان
رئیس ـ صورت مجلس ایرادی دارد یا نه ؟(گفتند ـ خیر)
رئیس ـ صورت مجلس تصویب شد
جمعی از نمایندگان ـ دستور
رئیس ـ وارد دستور شویم (گفتند ـ بلی)
حق نویس ـ بنده از وزارت فوائد عامه سوالی کرده بودم اگر برای جواب حاضرند. عرض بکنم.
رئیس ـ (خطاب به معاون وزارت فوائد عامه) برای جواب حاضر هستید یا نه؟
معاون وزارت فوائد عامه ـ عرض کنم که یکی از آقایان نمایندگان محترم راجع بکارخانه کبریت سازی از وزارت فوائد عامه سوالی کرده بوند که بریا اطلاع خاطر محترمشان جواب بعرض خواهم رساند و اگر اقایان دیگر سوالی دارند ممکن است در جلسه اتیه جواب عرض کنم.
رئیس ـ بماند برای جلسه دیگر؟
معاون وزارت فوائد عامه ـ بلی.
رئیس ـ بقیه انتخابات سیرجان مطرح است. پیشنهادی اقای کازرونی کرده بودند ودر اسراف ان پیشنهاد چند روز قبل مذاکراتی شد بقیه مذکرات مانده است برای امروز قرائت میشود.
(پیشنهاد مزبور این قسم قرائت شد)
- نظر باینکه شعبه شش بر خلاف نظر انجمن نظارت سرجان راجع به انتخابات ان نقطه راپورتی تهیه کرده و مجلس شورای ملی ان راپورت را رد نموده و بالنتیجه نظریه انجمن نظارت تایید شده است لهذا امضاء کنندگان ذیل پیشنهاد میکنیم که بنمایندگی اقای بدر رای گرفته شود ـ یعقوب الموسوی ـ کازرونی
رئیس ـ دو فقره پیشنهاد رسیده است که مقام بر این پیشنهاد است. یکی از اقای یاسائی است راجع بخروج از دستور یکی هم از اقای شریعتزاده است پیشنهاد اقای یاسائی قرائت میشود.
(این قسم قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم که انتخابات سیرجان از دستور امروز خاج شود.
یاسائی ـ اساسا موضوع انتخابات سیرجان یک وضع مخصوصی بخود گرفته و این فرمولهایی که اقایان پیشنهاد میکنند بعقیده بنده میکل است بشودرای گرفت واینها رفع شبهه را نمیکند زیرا بالاخره یک راپورتی از یک شعبه لازم است که موافق و مخالف روی ان صحبت کنند ورای بدهند ولی این پیشنهاد اقایان کازرونی و اقا سید و نظامنامه اجازه نمیدهد که ما همچو پیشنهادی بکنیم که همینطور دیمی به نمایندگی کی کسی رای گرفته شود. اینگونه سوابق را در مجلس گذاشتن به عقیده بنده خوب نیست و ما باید یک راه حل قانونی برای اینکار فکر کنمیو این پیشنهاد بنده هم برای یافتن راه حل درست چند روز قبل اقای مدرس پیشنهاد کردند از دستور خارج شود که در خارجکی مکارتی بعمل اید بلکه توافق نظری حاصل شود و روی یک فرمول صحیحی بشود رای گرفت ولی این اقامات هنوز منتج نتیجه مثبتیا منفی ویک طرفی نشده است ولی مکرات قطع هم نشده است ومایوس هم نیستیم از اینکه راه حلی پیداشود به این جهت بنده پیشنهاد کردم که این قضیه فعلا از دستور خارج شود بلکه تا جلسه اتیه یک راه حلی برای اینکار پیدا کنیم که مطابقت با نظامنامه هم داشته باشد.
رئیس ـ اقای امیر حسینحان
امیر حسین خان ـ بنده خیلی متاسفم که این سابقه خروج از دستور طوری میشود که بالاخره ممکن است یک مطلبی بیاید به مجلس و خیلی هم لازم باشد بواسطه همین پیشنهاد خروج از دستور دو سال یک عمل مهمی وقت مجلس رابگیرد و این پیشنهاد خوبی نیست. در جلسه یابق که از دستور خارج شد بریا این بود که یکاره حلی پیدا شود. آقای سید یعقوب هم قبول کردند که بماند بریا جلسه امروز. حالا اقای یاسائی پیشنهاد کردهاند که از دستور امروز خارج شود باز ممکن است در جلسه آتیه یکنفر دیگر پیشنهاد کند که از دستور خارج شود بالاخره باید تکلیف نمیندگی نماینده سیرجان معین شود واینکه میفرمانید یکنماینده امده اعتبار نامه بهش دادهاند و وزارت اخله نمایندگی اورا تصدیق کرده استانجمن نظارت او را معرفی کرده است و امده است به مجلس چندین روز هم در پارلمان حضور داشته است منتهی شعبه امده است وعملیات انجمن نظار و وزارتداخله را صحیح ندانسته و به مجلس راپرتی داده است مجلس هم کار شعبهرا صحیح ندانسته وراپرتی شعبه را رد کرده است پس در این صورت اولا عقیده شخص بنده این است که مجلس تثبیت کرده است نمایندگی شخص بدر را ….
زوار ـ اینطور نیست.
امیر حسین خان ـ چرا همینطور است. بعد هم خواستهاند که مجلس یک رایی به اقای بدر بدهد و حالا پیشنهاد کردهاند که راجع به نمایندگی ایشان رای گرفته شود بنا بر این با خروج از دستور بنده مخالفم و عقیده دارم که این عمل را امروز قطع کنیم و بیش از این ان کار بتاخیر نیفتد.
رئیس ـ رای میگیریم به پیشنهاد اقای یاسائی یعنی خروج از دستور اقایان موافقین قیام فرمایند
(عده قلیلی برخاستند)
رئیس ـ تصویب نشد. پیشنهاد آقای شریعت زاده
(به این ترتیب قرائت شد)
نظر به این که طرح موضع انتخابات سیرجان و تجدید مذکره در ان بر خلاف اصول قانونیه وسوابق مجلس است. نظر به اینکه حفظ اصول حفظ سوابقی که موید اصول مسامه است وظیفه مجلس شورای ملی و افراد نمایندگان است علهذا پیشنهاد میکنم که موضوع مزبور مطرح نشود. بعضی از نمایندگان ـ این پیشنهاد رد شد
شریعت زاده ـ برای رفع اشتباه از اقایانی که تصور میکنند این پیشنهاد همان پیشنهاد اقای یاسائی است عرض میکنم که پیشنهاد همان پیشنهاد اقای یاسائی راجع بخروج از دستور بود و سلب صلاحیت از این مطلب برای اینکه موضوع مذاکره نشود نکردند بنده موافق دلائلی که بعرض خواهم رسانید معتقدم که مذکره در این موضوع و تجدید بحث در این باب نباید در مجلس بشود و انتظار دارم که اقایان نمایندگان محترم بدلائل بنده توجه مخصوصی خواهند فرمود. برای اینکه به نتیجه برسیم لازم است یک جمله را بعرض آقایان برسانم و ان اصل یکی از اصول مسامه حکومت ملی است واز همین نقطه نظر است که در قانون انتخابات موادی هست که از ان مستفاد میشود که انجمن نظار صلاحیت برای انشاء حکم به جهت سلب حق انتخاب از اهالی هیچیک از نقاط مملکت را ندارد. بنا بر این البته اقایان تصدیق خواهند فرمود که اگر یک انجمنی بیاید و بر خلاف این اصل مسم تصمیماتی بگیرد رای او موافق موازین قانونیه کان لم یکن است ونتائج رای ان هم بی اثر وباصل است. از همین نقطه نظر بود که شعبه (بریا حفظ این اصل و بریا اینکه در مملکت اجازه داده نشود که انجمنها در تحت یک تاثیراتی بر خلاف یک اصل مسلمی که عبارت از نمایندگی نماینده حائز اکثریت باشد تصمیماتی بگیرند) شعبه در حدود صلاحیتی که داشته است بجریانات انتخابیه سیرجان رسیدگی کرده و وظیفه خودش را در صیانت این اصل مسلم یعنی نمایندگی شخص حائز اکثریت انجام کرده است و خبر انرا به مجلس شورای ملی اده است. البته ممکن است استلالا بحث شود که ایا شعبه در این موضوع صلاحیت دارد یا خیر؟ هیچ تردیدی نیست که از لازم عنوانی شعبه یکیش عبارت است از مامور بودن برای رسیدگی به مجموع جریان انتخابی و دقت درحفظ اصول بنا بر ای ان وقتیکه شعبه یافت که در حدود قوانین واصول تفهمات انجمن نظار دائر به نقض یکی از اصول مسامه غلط است شعبه البته این صلاحیت را خواهد داشت که تشخیص بدهد مطابق این اصل مسلم نماینده حائز اکثریت کیست و خبر ان را به مجلس شورای ملی بدهد. همنی وظیفه را هم شعبه انجام داد. بعد خبر شعبه که بمنزله تصدیق نمایندگی نماینده حائز اکثریت بود در مجلس شورای ملی رد شد. این رد خبر موافق دلائلی که عرض میکنم مستلزم این است که تصدیق کنم انتخابات رد شده است زیرا که همیشه رد شخص در مجلس نتیجه اعتراض بر صلاحیت شخص است و اگر مباحثه در مجلس در صوص اعتراض بر صلاحیت شخص منتخب بعمل نیاید و در میجس رد شود انتخابات رامجلس رد کرده و جرانیش را تصدیق نکرده است ولی هرگاه مباحثه در مجلس در خصوص اعتراض بصلاحیت منتخب بعمل اید و مجلس شورای ملی رای بدهد اصل این است که مجلس تصدیق کرده بعد هم صلاحیت این شخص در حین جریان انتخابات و در ان موقع است که فقط ممکن است نسبت بشخص بعدی عنوان اخذ رای یا عنوان مذاکره مشروع باشد. البته اقایان تصدیق خواهند فرمودکه در موضوع مباحثه در خبر شعبه موافقت و مخالفت محدود بیک دوسه نفری بوده است و مذاکره هم در خصوص صلاحیت شخص کاظمی نبوده است بلکه مذاکره در موضوع جریان انتخابی بوده است و مجلس شورای ملی در نتیجه قضاوتی که کرده است ان خبر را رد کرده است و چون خبر شعبه نتیجه رسیدگی به مجموع جریانات انتخابیه بوده است پس اصل این است که مجلس رای به رد انتخابات و عدم تصدیق ان داده است و این یکی ازان مواردی است که تجدید مذاکره در ان مورد و یا پیشنهاد اینکه برای یک شخص خارجی اتخاذ رای بعمل اید ممنوع است مطابق سوابق پارلمانی و مطابق سوابق متعدده که هست در همین مجلس اتبار نامهائی رد شده و هیچ این قبیل صحبتها هم نشده است و بالاخره اشخاصی که مدعی وکالت و نمایندگی بودند و در نتیجه قضاوت مجلس انتخاباتشان رد شد دیگر بعد از ان ممکن نشد که نسبت به اشخاص دیگری تجدید رای بعمل اید و بالاخره امر به تجدید انتخاب شد و صحیحش هم نهمین طوربود. البته ممکن است بعضی هائی که مجد ومصر در تثبیت دعوی نمایندگانی اقای بدر هستند مدعی شوند که انرائی را که مجلس داده است از نقطه نظر رد انتخابات نبوده است بلکه از نقطه نظر شخص کاظمی بوده است. البته اقایان میدانند در حینی که اشخاص اظهار رای میکنند با قیدی که بنده قبلا کردم در موقع رای دادن اساسا ممکن نیست برای هیچکس مدعی علم غیبی شد که ان نمایند هائی که مهره سفیدیا سیاه دادهاند مطابق میل اقایانی که مایل بنمایندگی اقای بدر بودهاند نظر داشتهاند و بالاخره نظرشان هم رد شخص کاظمی بوده است و ابدا مجلس نقطه نظری راجع برد انتخابات نداشته است. یک همچو دعوائی را هیچکس نمیتواند بکند زیرا هر کس که رای داده استرای مخفی دادهاست و دلائل خودش را هم اعلام نکرده است و در ین مورد بخصوص رای مجلس متعاقب یک توضیحات صریحی که اکثریت نمایندگان داده باشند و دائر به تایید دعاوی اقایانی که طفار این موضوتع هستند نبوده است. بنا بر این نمیتوان تشخیص داد کهواقعارای مجلس مطابق میل اقایان از نقطه نظر رد شخص کاضمی بوده است. مصافابه اینکه در مجلس از نقطه نظر صلاحیت شخص کاطمی صحبتی نشده بلکهبر عکس صلاحیت ایشان تایید همشده بودبنا براین عرایضی که کردم باید انتخاب انرارد شده دانست و لزوم تجدید انتخابات را تصدیق کرد وحقیقه خلاف انتظار است که یکعدهانهم در مواردی کهنه شعبه خبری دائر بنفی یا اثبات داده است پیشنهاد کنند که نسبت بیک شخصی ونمایندگی یک کسی رای گرفته شود که مدعی نمایندگی است. انهمبا این وضعیت. و بنظر بنده خیلی بهتر بود که آقایان نمایندگان محترم با پیشنهادآقای یاسائی موافقت میفرمودندزیراکه بهتر این است این مسائل واقعا در نتیجه استدلالات طرفین در خارج موردمداقه واقع شود ویک راه حلی که منتهی بیک جریانات خلاف انتظار یعنی جرایناتی کهدلالت داشته باشد باینکه یک عده در نتیجه العاء شبهه (یکعده که در حسن عقیده انها شبهه نیست) بر خلاف اصل مسلم راجعه به حکومت ملی کهعبارت است از اینکه وقتی که انتخابیرا مجلس رد کرد باید تجدید بشود) بخواهند اراده و میل خودشانرا تحمیل کنند بر یک عده کهبریایکفردی که شعبه نسبت با و خبری نداده است رای بدهند نشود. این جریانات مخالف اصول است. و بالاخره از ان طرف هم هر فردی مکلف است در مواردی که نقض و تجاوزاز حدود قانونی را مشاهده میکند امتناع بکند از شرکت در ان امر علی هذا بنده و رفقای بنده تصمیم گرفته ایمکه دراینقبل تصمیمات و مذکرات شرکت نکنیم (بعضی از نمایندگان ـ صحیح است)
و در خاتمه هم استداعا میکنم از اقایان که در این خصوص راه حلی که بر خلاف اصول نباشد و بهحیثیت پارلمان صدامهوارد نیاورد ویک سابقه بدی ایجاد نشود موافقت کنند پیدا بشود و البته فشارهائی به ماهاکهجز استنادبه اصول چیزدگری نداریم زیادتر از این وارد شدنش هم صحیح نیست وبنده عقیدهام این است که اقایان در رفاقت پارلمانی یکقدری خونسرد باشند ولی متاسفانه اینطور نیست والبته ما هم حق خواهمی داشت که بعد از توضیح این مطالب که نتیجه توضیح ان قضاوتتاریخ و جامعه در اصل موضوع است از شرکت در رای و مذکره دراین قبیل مسائل که قطعا مخالف با اصول است خودداری کنیم.
رئیس ـ اقای اقا سید یعقوب.
اقا سید یعقوب ـ بنده خیلی متاثر هستم که یکی ازرفقا بمن گفت که تاریخ هم ظالم است. تاریخ هم حفظ نمیکند. حالا بنده این جا ناچارم که فرمایشات اقایشریعت زاده را که حقیقتا بنده جسارت نیمکنم خدمتتشان) هر چه بیان فرمودند بنده نفهمیدم: اصول مثبت، ادله، استناد، اصل و از این چیزها که بنده هیچ نفهمیدم. اینها تمام کلمات خیلی برجسته هستند لکن هیئت ترکیبیه اینها را بنده نفهمیدم. ممکن است که همین صورتمشروح مجلس را در خارج بنه یک وقتی خدمتتشان ارائه بدهم ودر حضورشان باشم به بینم از این بیانات که فرمودند چه نتیجه گرفته شد؟ و مقصود چه بود؛ من که چیزی نفهمیدم وا لله چیزی نفهمیدم (خنده نمایندگان) حالا بنده یک کلیاتی را در نظر میگیرم و خدمتشان عرض میکنم. میگویند کههر کس اکثریت پیدا کرد او نماینده است. آیا شما که مدتها در قضاوت کار کردهاید و در قوه قضائیه کار کردهاید من عقیده داشتم که فاصل بین حقوق باشید میتوانید این حکم را بطور کلیت بگوئید که هر کس اکثریت پیدا کرد بهر شکلی اونماینده است؟ پس چرا انجمن نظارت را که تشکیل میدهند شرایط برایش قائل میشوند و وقت معین میکنند که چند وقت وتا کی انیها برای چیست؟ آیا انیها اعتبار ندارد؟ ان روز هم خدمتتان عرض کدم که اگر حالا اهالی تنکابن بیایند و بگویند که سعد الله خان پسر سلیمان خان وکیل است. الان که مدتها از انتخابات بار فروش گذشته است باز ما میتوانیم بگوئیم که او چوناکثریت دارد وکیل است؟ خیر. اقا. وکیل اکثریت دارد ولی در تحت شرط ودر تحت مواد. چهل وهشت ماده قانون انتخابات را برای چه نوشتهاند؟ برای این نوشتهاند که ما نتوانیم بگوئیم بطور مطلق کسی که اکثریت پیدا کرد او وکیل است. بنده عرض کردم که تاریخ هم ظالم استو من عقیده دارمکه اگر شما بحقیقت حکومت پیدا کنید نتوانید بگوئید که هر کس اکثریت پیدا کرد بهر شکلی بهر توی سری، بهر عنوانی، بهردست شکستگی، او نماینده است ما که نمیتوانیم بگوئیم. کدام مجلس شواری ملی. کدام قانونی میتواند بگوید که هر کس اکثریت یافت بهر عنوان و بهر ترتیبی که باشد نماینده است؟ این را بنده که نیمتوانم تصدیق کنم. اما فرمودید که قضاوت شعبه بنده از خودتان تصدیق میخواهم. شعبه باید وارد شود در یککسی که طرف او است ولی این جا که شعبه اینکار را نکرده است. اقای بدر را انجمن نظارت سیرجان اطلاع داده است به وزارت داخله که مطابق این قانونی که بدست من دادهاید ای وزیر داخله این ادم وکیل شده است. وزارت داخله هم به مجلس نوشته است که میرزا احمد خان بدر وکیل است ان وقت شعبه گفته است سید کاظم خان وکیل است (خنده نمایندگان)
بعضی ـ کاظمی
اقا سید یعقوب ـ آقای رئیس؛ هیچ به سید کاظم خان اعتبار داده بودند؟ و آیا او را وزارت داخله به مجلس معرفی کرده بود ؟ .. (خنده نمایندگان)
این مثل این است که بگویند در سیرجان میرزا احمد خان بدر رای دارد و اعتبار نامه دارد ولی میرزا احمد خان بدر رای دارد واعتبار نامه دارد ولی میریزا محمد خان در سیستان وکیل است !.. آخر آقا به نشینید ببینید تحقیق کند انوقت به بنده میفرمایند که فلانکس چه گفته کجا چه کرده یکی از ادله شما این است که مفتش چه کرده و راپورت داده آقا: مفتش هیچ طرف مساس با انتخابات نیست. حالا بنده میگویم خودتان هم باید تصدیق کنید که مفتش هیچ مساسی با قانون انتخابات ندارد. حالاتصدیق نکند برای اتیه تصدیق میکند که اینطوریست کهبنده عرض میکنم. نه قانون انتخابات او را معین کرده است نه سایر قوانینی که از مجلس گذشته است. حکومت این قضیه هم با مجلس شواری ملی است. با قانون است یک مفتشی (حالا خیلی هم آدمخوب و امینی است) معین کردهاند رفته است و گفتهاستکه ان کس وکیل است و فلان کس بی ربط است .. بنده بیایم وزارتداخله را زیر پا بگذارم. انجمن نظارت را زیر پا بگذارم. ایالت کرمان را که مامور وزارت داخله است و حقوق میگیرد زیر پا بگذارم. اعتبار نامه ر زیر پا بگذارم. قانون رازیر پا بگذارم تمام اینها را زیر پا بگذارم! برای اینکه مفتش رفته است و چه گفته است !!.. آقا کجائید ؟!.. این قانون انتخابات است. اخر در چه جای این قانون این را نوشته است؟ چرا یکحکومت و یک قضاوتی را میکند که در آیه در دورههای هفتموهشتم یک اخلاف صالحی مثل بنده بیایند این جا و بگویند اینها چطور قضاوت کردهاند !. آنروز هم عرض کردم اقا ما حقایق واقعی را در نظر نمیگیریم ما حقایق قانونرا در نظر میگیریم. ما نظرمان به قانون است. قانون باطل است.
از مجلس گذشته است. بنده و جناب عالی و آقای شیروانی که الان اجازه خواسنتد و میخواهند به بنده حمله کنندتمام توی سر من هم بزنید اقا در تحت همین قانون انتخابت وکیل شدهایم. انتخاب شدهایم. چطور این قانون در جائی که بحال ما نافع است خوب است ولی ان جایش که ضرر دارد بریمان بد است .. میگوید هر کس قانون او را انتخاب کرده است اووکیل است دیگر آیادر قانون اسمی هم از مفتش برده شه است؟ ایا گفته است که نظر مفتش هم مدخلیت دارد؟ مگر از حالا پیشنهاد کنیم که مفتش هر چه گفت همان صحیح است باید مال انجمن نظار مال حکومتمال وزارت داخله همه اینها یک طرف باشد و راپرت مفتش یک طرف ومال مفتش مقدم است ولی هنوز که چنین قانونی از مجلس نگذشته است که بعد از تعارض بین راپرت مفتش وراپرت وزارتداخله و راپرت انجمن نظارتی و راپرت حکومت ان وقت راپورت مفتش (که هیچ مدخلیتدر قانون ندارد) آن صحیح است. و مقدم است و آقایان بنده عرض میکنم که: شعبه قضاوت کرده است در یک چیزی که طرف دعوی نبوده است امده است سید مصطفی خانرا که یکی از جوانان صحیح این مملکت است یکی ازجوانان فعال این مملکت است پسر حضرت سامان زمان است در نظر گرفته ولی پسر سامان زمان که طرف رای ما نیست. طرف دعوی مابدر است. انتخاب او باطل است یا حق است انرا باید تشخیص بدهند و به مجلس راپورت بدهند نه اینکه وارد بشوند در یک قسمت دیگری در یک شخصی که ابدا طرف دعوی نبوده و برای او راپورت بدهند. پس قضاوت شعبه را اکثریت مجلس باعلم واطلاع و با یک پیشانی باز وبا یک حق و حقیقتی رای خودش را داد و رد کرد نهایت یک حفظ نزاکتی هم در این باب کردهد یک بیان دیگری ایشان فرمودند که شهامت وشجاعت را از کسانی که رای داده بودند زائل میساخته اقا درزندگانی پارلمانی بنده و جناب عالی و سایر اقایان با هم برادر هستیم و نمیخواهیم چیز بکنیم والا تمام ان پنجاه وفت نفری که رای دادند دانستند که قضاوت شعبه در این جا در غیر محل خودش بوده است و نیمدانم آقا چطور میگویند نانسته رای دادند؟ این است دلیل مخالفین با راپورت شعبه که میگویند ان طرفی که شعبه برای او رای داده و راپورت داده ان شخص اصلا طرف دعوی نبوده است نه انجمن باو رای داده است نه باو اعتبار نامهداده است نه به وزارت داخله معرفی شده استه در هیئت رئیسه سابقه دارد. این پنجاه وهفت نفر به این دلیل قانونی رد کردند. اگر چه عرض میکنم در مجلس منطق و دلیل بخرج نمیرود و اکثریت و اقلیت است. و اگر بنده هزار برهان اقامه کنم بخرج نخواهد رفت. چرا؟ چه عرض کنمبنده میل دارم کهبنده و جناب عالی در خارج در یک کمیسیون تحقیقی به نشینیم و مذاکره کنیم در ان جا ادله مثبته بنده ذکر شود همی اقای شیروانی که الان میخواهند مثل شیر به کله بنده حمله کنند ایشان هم باشند ان جا به نشینند و محاکمه کنندآنوقت معلوم میشود ک هاین عرایض بنه مطابق اصول و قوانین استیا نیانات جناب عالی اما اینکه فرمودید شخص بعدی. اقا: عنوانی که بنده و اقا میرزاعلی پیشنهاد کردیم به مجلس عنوان شخص بعدی نبوده است شخص اول که اقای کاظمی نبوده است کهبعد آقای بدر را ما پیشنهاد کدهباشیم؟ آخر خدایااین مسئله را کجا باید گفت! آقا اول که اعتبارنامه به اسم کاظمی نبوده است (به اسم اقای بدر بوده است) که حالا او از بین رفته باشد و ما شخص بعدی را پیشنهاد کرده باشیم. خیر. اقا والله اینطور نیست بتمام انبیاء و مرسلین قسم که اینطور نیست. راپورت، اعتبارنامه اطلاع وزارت داخله، راپورت انجمن نظارت، تمام اینها بنام بدر است نه اینکه اول کاظمی باشد وبعد بدر که مادر ثانی بدر را پیشنهاد کرده باشم. بنده و اقا میرزاعلی نمیگوئیم بدر را بیاورید جلو. راپورت انجمن میگوید، تلگرافات میگوید، وزارت داخله میگوید، ا عتبارنامه میگوید، که بدر نماینده سیرجان است. پس ما کی امدهایم شخص بعدی را گفتیم؟ یایک چنین سابقه را گذاشتیم این ترتیب که نیست یا یک چنین سابقه را گذاشتیم، اینترتیب که نیست اقا: ما کهافتاب را نمیتوانیم باحفظ اصول و حفظ ادلهرد کنیم، بنده مماشات کردم اساسا با این پیشنهادی که فرومده بودید و چون فوق العاده به مقام ریاست عقیده دارم که اگر پیشنهاد خروج از دستور یک پیشنهادی است ولی بنده مفهوم این پیشنهاد را نفهمیدم. یعنی اهالی سیرجان نماینده نمیخواهند؟ از حق انتخاب محرومند چطور است بنده که اهل فارس هستم اهالی فارس حق انتخاب دارند؟ مازنداران وکیل میخواهد ومحروم نیست ولی سیرجان محروم است / چرا، برای چه؟ بنده که نفهمیدم این پیشنهاد شما مطابق کدام اصول است. اما اینکه فرمودید باید تجدید انتخاب شود بنده که هر چه فکر میکنم میبینم تجدید انتخابات در این جا هیچ مناسبت ندارد که ما عنون تجدید انتخابات کنم، حالا تاریخ هم ظلم کند، تاریخ هم بنویسد. بنده عرض کردم راپورت انجمن مرکزی سیرجان به وزارت داخله و ایالت کرمان هم تصدیق انتخابات اقای بدر را کرده است وزارت داخله هم به مجلس شورای ملی این جریان قانونی راراپورت میدهد که انتخابات سیرجان تماشده وبدر نماینده انجا است. بعد شعبه امد یک کسی دیگر را وکیل دانست. این عمل شعبه هیچ ربط دارد که انتخابات سیرجان راباطل کرده باشد، فرمودند در این جا صحبت از صلاحیت نشد بله نه بنده نه حضرت عالی صحبت صلاحیت منتخب رانداریم. بین و بین الله آقای کاظمی جوان صالحی است ولی آقای نصیرالادوله را هم نمیشود شخص غیر کافی دانست ما صحبت از صلاحیت اشخاص نکردیم و صحبت در جریان انتخابات هم نبود ما جریان انتخابات را باطل نکردیم ما گفتیم راپورت شعبه غیر وارد است و راپورت شعبه یک راپورتی است که مجلس باید محل اعتماد قرار ندهد، هیچ صحبت شد که انتخابات باطل است؟ یا اینکه انتخابات در تحت تهدید بودهاست؟ هیچ علل بطلان انتخابات در پشت این تریبون گفته شد؟ کسی این صحبت را کرد شمابه فرمایش خوتان یک شخص اصولی هستید و همیشه با مدارک میخواهید صحبت کنید. هیچ بنده یا حضرتعالی اینجا عنوان کردیم که انتخابات سیرجان باطل بوده است یا تهدید و تطمیع بوده است؟ هیچ گفتیم اعضای انجمن صالح نیستند؟ تبعه ایران نیستند؟ محکوم به جنحه یاجنایت بوده؟ تمام شرایطی را که باید انجمن نظار داشته باشد تصدیق میکنیم و مجلس عملیات انجمن راتصدیق میکند ولی سر نتیجه که رسیدیم میگوئیم نشد پس مجلس رای نداد که انتخابات سیرجان باطل است مجلس رای به بطلان راپرت شعبه داد انتخابات به حال خود باقی است و مجلس هم جریان قضاوت خودش را میکند بنده بیش از این عرضی ندارم اگر حقیقت هم باید کشف شود شده است.
شیروانی ـ بنده یک عرضی دارم میخواهم از شما دفاع کنم.
رئیس ـعجاله باید دراین باب رای بگیریم میگیریم به پیشنهاد آقای شریعت زاده آقایان موافقین قیام فرمایند.
(معدودی برخاستند)
رئیس ـ تصویب نشد پیشنهاد اقای زوار
(بشرح ذیل قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم که دوسیه انتخابات سیرجان به کمیسیون تحقیقی که در هر شعبه یکنفر انتخاب شود ارجاع شود.
رئیس ـ پیشنهاد دیگر از طرف اقای دشتی (به مضمون ذیل خوانده شد)
- بنده پیشنهاد میکنم دوسیه انتخابات سیرجان بدوا بیکی از شعبات شش گانه رفته تحت شور و بحث دراید و راپورت شعبه مزبور در جلسه علنی مطرح شود
رئیس ـ آقای دشتی
دشتی ـ یک عده طرفدار اقای نصیرالدوله هستند ویک عده هم طرفدار اقای کاظمی ولی یک عده زیادی عقیدهشان معلوم معلوم نیست عرض میکنم حالا اعم از اینکه انتخابات سیرجان صحیح بوده است یاغلط بوده است رد کردن راپورت شعبه صحیح بوده است یا غلط بالاخره مجلس یک فورملهائی دارد باید شعبه رای بدهد بعد مجلس میخواهد رای مثبت میدهد یا منفی. اقای اقا سید یعقوب میفرمایند مجلس راپورت شعبه را رد کرده است. این تکلیف انتخابت سیرجان را معلم نمیکند. حقیقتش انتخابات سیرجان در شعبه نه تصویب شدهاست و نه رد شده است پس بهتر این است که بریااینکه این قضایا عملی شود و از راه اصول پارلمانی هم خارج نشده باشد این دوسیه بیکی از شعبات برود و بعد راپورت ان شعبه در مجلس مطرح شود والا الان نمیشودرای گرفت با وجود اینکه یک اشخاصی هستند که میل دارند یه نصیر الدوله رای بدهند ولی نمیدانند که به چه باید رای داد به انتخابات که نمیشود رای داد به راپرت شعبه باید رای داده شود و حالا هم که راپرت شعبه نیست. بهتر این است که این دوسیه بیک شعبه ارجاع شود و راپرتی شعبه مطرح شود و رای بگیرند
رئیس ـ اقای اقا سید یعقوب
اقا سید یعقوب ـ یک فرمایشاتی اقای دشتی فرموند با اینکه ایشان همیشه با نزاکت صحبت میکردند در مجلس صحبت طرفداری شخصی نیستنه نظر خاصی مجلس به اقای نصیرالدوله دارد ونه به اقای کاظمی …
شیروانی ـ من طرفدار کاظمی هستم.
اقا سید یعقوب ـ شما طرفدار اقای کاظمی هستید ومن طرفدار قانونم. صحبت در اینجا از قضاوت بودچنانچه مکرر گفته شد رد قضاوت اختلاف نظر پیدا شد. اینکه فرمودند شعبه قضاوتی کرده است بندهتاچارم مکرر عرض کنم که شعبه قضاوت را کرد ولی مجلس قضاوتشعبه را رد کرد. وزارت داخله و انجمن نظار راپورت داد که اقای بدر وکیل است ان راپرت امد بشعبه. شعبه گفت که کاظمی وکیل است بعد رای شعبه را مجلس رد کرد این رد کردن رای شعبه یعنی چه؟ یعنی همان کسی راکه وزارتداخله و انجمن نظار وکیل دانسته و به مجلس راپورت داده است وکیل است. بعدامدیم برای اینکه کشمکش رفع شود گفتیم بانتخابات آقای بدر هم رای بگیریم یک اقلیتی نمیتواند مجلس رااز اکثریت بینازد والا همان رائی که مجلس داد نظر قضاوت بود و رای راجع بوکالت بدر بود ایننکته را همعرض میکنم کهاین قضایا بیشتر از احتیاط کاریهای اقای رئیس واقع شده است. باید تصدیق بفرمایند که ما طرفدار شخص نیستیم حالا اقای شیروانی با حرارتفرمودند کهمن طرفدار شخص هستم بنده نمیدانم ما همه طرفدار قانونیم (در اینموقع چند نفر نمایندگان از مجلس خارج شدند)
رئیس ـ عده برای رای کافی نیست.
رئیس ـ راجع به ارجاع به کمیسیون تحقیق بود یا شعبه؟
یاسائی ـ بنده پیشنهاد کردم که به شعبه برود
رئیس ـ بفرمائید،
یاسائی - ما نمیخواهیم وارد شویم در اصل نمایندگی آقای بدر یاشخص ایشان، ما میخواهیم یک اصلی را در مجلس حفظ کنیم و ان این است که وقتی که در مجلس رای گرفته میشود به راپورت شعبه رای گرفته میشود. بنده در جلسه اول کهاین قضیه مطرح شد و گفتند نمایندگی اقای بدر مطرح شود این پیشنهاد را تقدیم کردم که دوسیه انتخابات بر کردد به یکی از شعب در انجا رسیدگی کنند وراپورت مجدددی بدهند مثل سایر راپورتها مخاف وموافق حرف بزند و رای بگیرند ولی اینطور که بدون اپورت یک شعبه رای به نمایندگی یک نفری گرفته شود سابقهندارد. ماده پنجم نظامنامه هم اینطور میگوید که باید در موقع انتخابات به راپورت شعبهها رای گرفته شود وهیچ اجازه داده نمیشود که بهپیشنهاد یکنفر وکیل درباه نمایندگی یکنفر وکیل دیگر رای گرتفه شود ماده پنجم نظامنامه خیال میکنم صریح است که باید به راپورت شعبه رای داد خواه ان راپورت دایر به صحت نمایندگی یکنفر باشد خواه دائر به عدم صحت وما ممکن است موافقت کنیم بان پیشنهادی که آقای دشتی فرمودند و قضیه ارجاع شود به هر شعبه که مطابق ترتیب معموله باید ارجاع گردد بعد راپرت شعبهکه امد مطابق نظامات معمولی تکلیفش معلوم میشود ما از این پیشنهاد غرض خاصی نداریم یک پیشنهادی است از نقطه نظر حفظ اصول وکاملا بی طرفانه دیگر بسته به میل اقایان است.
رئیس ـ آقای زوار هم توضیحات خود را بدهند.
زوار ـ امروز سومین روزی است که میخواهند متفقا اوقات گرانبهای مجلس را که باید صرف اصلاحات مملکت و بدبختیها گوناگون بشودتخصیص بدهند به یکچیر عادی که با اصلاحات مملکتی هیچ ارتباطی ندارد. غافل از اینکه تنها برای خودمان این وضعیت حقیقه باعث دقت و مطالعه است در خارج هم افکار متوجه به ما است که مجلس که بایستی اوقات روزانه اش صرف مباحث مهم بشود در یک موضوعی صرف میشود که نه باقانون و نه با سابقه نه با نظامنامه ارتباطی دارد ادوار مختلفه مجلس نشان میدهد که وکیلی که رد شد دویمی بجای او نیامده است این قضیه ثابت است و در مجلس اول. دوم. سوم. چهارم. پنجم و بالاخره در مجلس ششم سابقه دارد. بنده نمیفهمم سیرجان چه امتیازی با سایر ایالات و ولایات ایران دارد یا اینکه اقای بدر چه امتیازی باآقای امیر همایون در مجلس ششم دارند اگر بایستی که حقیقتا دویمی بجای او بیاید در موقع امیر همایون هم بایستی این نظر اعمال شود. اینکه آقای آقا سید یعقوب فرمودند مگر سیرچان وکیل نمیخواهد جرا ما معتقدیم که سیرجان نماینده میخواهد اما یک نماینده که روح سیرجانی باو علاقه داشته باشد یعنی کی وکیل محلی باشد تصور میکنم که گذاشتن اینسابقهها در مجلس حالا که دوره ششم گذشته است در دوره هفتم باعث یک اختلافایت شود که هیچوقت مجلس نتواند اکثریت پیدا کند از ان نقطه نظر بده عرض کردم خوبست که مصابق سابقه یک راپورتی در مجلس بیاید موافق و مخالف صحبت کند و الا یکی حالا موافقت کند و یکی مخالت نتیجه بدست نیماید راپورت آقای کاظمی امد وشعبه تصدیق کردهبود و مجلس اکثریت داشتان را رد کرد حالا برای آقای بدر چه مدرکی در دست است کهما روی ان مذاکره کنیم. میخواهم باز به آقایان تذکر بدهم که برای مصالح مملکت باید حفظ نظامنامه حفظ قانون و حفظ شئونات مجلس بشود و این قضایا با اصلاحات و سعاد مملکت ارتباط کاملی ندارد، از این نقطه نظر چون یک مدرک صحیحی در دستنیست بنده پیشنهاد کردم کهاز هر شعبهیکنفر انتخاب شود وبا نظامنامه هم مخالفت ندارد. این دوسیه راتحت مطالعه قرار میدهند و راپورتشان راهم به مجلس میدهند و کسی هم که مخالفت میکند میفهمد با راپورت مخالفت کردن است وان کسی هم که موافقت میکند میداندبا راپورت موافقت کرده است و الا حضرت آقای آقای سید یعقوب: تریبون را شکستند یک مدرک نمیشود. بنده هم میشکنم.
رئیس ـ آقای بامداد
میرزامحمدعلیخان (بامداد) ـ بنده تمسک میکنم به اظهار نماینده محترم که در اول شروع به مذاکرات فرمودند که امروز سومین روزی است که این موضوع مجلس را مشغول کرده است که این موضوع مجلس را مشغول کرده است. و البته کسانیکه میگویند تمام شود برای این است که جلسه چهارم و پنجم و ششم هم بهاینموضوع مشغول نشود علی الاصول کسی که مطابق این قانونی که از مجلس گذشته است جراین این قانون را طی کرد او وکیل است، وکیل است یعنی چه؟ یعنی اثار وکالت به اومترتب میشود. نظامنامه میگویدطرح فقط نیمتواندتقدیم کند در مجلس مینشیند شرکت در رای میکند. مذاکره میتواندبکند فقط تقدیمطرح نمیتواند بکند. پس روی این اصول که قانون انتخابات مینویسد بایدبه بینیم که شخص آقای بدر مشول ایناصول هست؟ اینمراتب راطی کرده است؟ بله ایالتبه حاکم محل سیرجان امر داده است انجمن نظاررا انتخاب کند انجمن نظار راانتخاب کرده است انجمن نظار هم تعرفعه منتشر کرده است رای گرفته است بعد اعتبار نامه باو داده شده است وایالت او رابه وزارتداخله معرفی کرده وزادتداخله هم بمجلس راپرتی داده استایشاندر مجلس هم امدهاند ودر رای هم شرکت کردهاند مثل همه مثل تمام نمایندگان. حالا حقیقتا وکیل واقعی سیرجاناست و سیرجانیها از ته قلب باو رای دادهاند انهم مثل سایر اقایان … شیروانی ـ مردم وکیل ملت هستند. او وکیل وزارت داخله است بامداد ـ در هر حال مراتب قانونی راطی کرده است ما کار شعبه چیست؟ ما برای تسهیل کار بشعبه رجوع میکنیم. شعبه امده است رسیدگی کرده و راپورت به مجلس داده است مجلس رای شعبه رارد کرد یعنی گفته استکه شعبه باید بانتخاباتی کسی رسیدگی کند که مراتب قانونی را طی کرده است حالا بعضی این را تصدیق ضمنی نمایندگی اقای بدر میدانند بعضی به قول آقا سید یعقوب میگویند یک رای هم باید داده شود. اینکه میفرمانید باید راپرت حتما از شعبه برسد عرض میکنم مجلس رای شعبه را نقض کرده است راپرت شعبه رسیده ان راپرت نقض شده و مجلس هم مکرر رای داده است که مطرح شود، مطرح شود یعنی چه؟ یعنی من دیگر کار را از شعبه اسقاط میکنم ودر اینجا تمام میکنم بنابر این تصور میکنم که ارجاع به شعبه یا کمیسیون یاانجمن تحقیق هیچ لزومی ندارد.
رئیس ـ رای میگریم به پیشنهادات آقایان دشتی و یاسائی که ارجاع به شعبه باشد آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(عده قلیلی قیام نمدند)
رئیس ـ تصویب نشد. رای میگیریم به پیشنهاد اقای زوار اقایانی که موافقند قیام فرمانید. (در ان موقع عدهای از نمایندگان از مجلس خارجشدند)
رئیس ـ اکثریت نیست چند دقیقه تعطیل میشود (در این وقت جلسه برای تنفس تعطیل و بفاصله سه ربع ساعت مجددا تشکیل گردید)
رئیس ـ راجع به انتخابات سیرجان پیشنهاد جدیدی رسیده است که قرائت میشود و اگر مذکراتی هم لازم شد بعمل میاید بعد رای میگیریم.
(بشرح ذیل قرائت شد)
پیشنهاد میکنم دوسیه انتخابات سیرجان به یکی از شعب ششگانه که به طور استقراع در مجلس معلوم خواهد شد ارجاع شعبه مزبور مکلف خواهد بود در ظرف ده روز تحقیقات خود را به مجلس راپورت بدهد و الا حکومت قطعی با مجلس است. رضا رفیع ـ دشتی ـ یاسائی ـ افشار
رئیس ـ آقای افشار
افشار ـ بنده گمان میکنم که اگر آقایان به این پیشنهاد موافقت فرمایند و قضیه ارجاع شود به یک شعبه استقراعیه در مجلس مسئله حل میشود و آقایان موافقین و مخالفین در روی راپورت شعبه مذاکرات مینمایند. بنظر بنده این اسهل طرق است
رئیس ـ اقای زوار مخالفید؟
زوار ـ خیر بنده موافقم ولی ایرادی دارم که نوشته است استقراع در مجلس بعمل خواهد آمد، این چه طور میشود؟ مگر اینکه در خود شعب بشود
رئیس ـ تا رای گرفته نشود نمیتوان استقراع نمود آقای افسر.
افسر ـ بنده ملتفت نمیشوم خوبست یکی از آقایان موافقین توضیح دهید که اینجا نوشته است در ظرف ده روز تکلیف معین شود. اگر آمدیم و نشد چه صورتی دارد؟
رئیس ـ پیشنهاد مجددا قرائت میشود مطلب دست میاید
(بشرح سابق قرائت شد)
رئیس ـ رای میگیریم. آقایان موافقین قیام فرمایند
(اغلب برخاستند)
رئیس ـ تصویب شد. برای قرعه کشیدن یک نفر از آقایان باید به قرعه معین شود (اقتراع بعمل آمده آقای اعتبار معین شدند)
رئیس ـ آقای اعتبار تشریف بیاورید (آقای اعتبار در محل نطق حاضر و از بین اسامی شعب قرعه کشیده شعبه ششم معنی شد
رئیس ـ برای اینکه معلوم شود مابقی شعب هم نوشته شده است استخراج و قرائت میشود. (آقای اعتبار اوراق قرعه را فردا فرد از ظرف قرعه استخراج و اسامی بقیه شعب را قرائت نمودند)
رئیس ـ پس دوسیه مراجعه میشود به شعبه ششم لایحه تعلیمات عمومی مطرح است. راجع به سه ماده که قابل توجه شده بود و به کمیسیون مراجعه شده بود. ماده هفتم
(بشرح ذیل قرائت شد)
ماده ۷ـ در ماکز ایالات و ولایات مهمه وهر نقطه دیگری که وزادت معارف صلاح بداند در سنه ۱۳۰۶و ۱۳۰۷ از محل وجوه صدی نیم دارالمعلمین و دارالمعامات ابتائی (برای تهیه معلم و معلمه مدرسه ابتدائی که در این قانون معین شده) تاسیس خواهد نمود
رئیس ـ رای گرفته میشود به این ماده آقایان موافقین قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد. ماده هشتم قرائت میشود
(بمضمون ذیل خوانده شد)
ماده ۸ ـ وزارتمعارف مجاز است در نقاطی که صلاح و مقتضی میداند در دهات و قراء و قصبات کلاس اکابر ابتائی تاسیس نماید
رئیس ـ مخالفی ندارد؟ (گفته شد خیر)
رئیس ـ رای میگیریم آقایانیکه تصویب میکنند قیام فرمایند
(عده کثیری برخاستند)
رئیس ـ تصویب شد. ماده ه (اینطور قرائک شد)
- ماده ۹ ـ وزادتمعارف مکلف است از وجوه مذکوره در ماده اول مدارس ابتدائی سیار برای ایلات تاسیس نماید.
رئیس ـ مخالفی ندارد؟
بعضی از نمایندگان ـ خیر
رئیس ـ رای میگیریم به این ماد آقایان موافقین قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد. مذاکرات راجع به کلیات است
بعضی از نمایندگان ـ مخالفی ندارد
رئیس ـ رای گرفته میشود به مجموع این لایحه یا اوراق آقایان موافققین اوراق سفید میدهند (اخذ و استخراج و آراء بعمل آمد ۸۵ ورقه سفید شماره شد)
رئیس ـ عده حضار ۹۴ با ۸۵ رای تصویب شد
اسامی موافقین آقیایان: خطیبی ـ شیروانی ـ دیوان بیکی ـ محمد تقیخان اسعد میرزا هاشم آشتیانی ـ معتمد التولیه ـ آوانس خان مساعد ـ ثقه الاسلام بروجردی ـ میرزا ابراهیم آشتیانی ـ سید علی اکبر آیه الله زاده ـ فومنی طباطبائی دیبا ـ شریعت زاده دولتشاهیـ اسفند یاری ـ مرتضی قلیخان بیات ـ شیخ الااسلام ملایری ـ فهیمی ـ دشتی ـ کی استوان ـ دکتر سک میرزا حسن آیت الله زاده ـ امام جمعه اهر ـ میرزا سید علی ـ دادگر ـ جلائی ـ خواجوی ـ غلامحسین میرزا مسعود ـ اعتبار ملک مدنی ـ حاج علی اکبر امین ـ میرزا عبدالباقی ـ سید حسین آقایان ـ یاسائی امیر اسد الله خان عامری ـ میرزا عبدالله خان وثوق ـ عطاءالله خان روحی ـ نگهبان ـ زوار مفتی ـ ارباب کیسخرو ـ یحیی خان زنگنه ـ اعظمی ـ ساکینیان ـ معظمی ـ عدل ـ عصرـ انقلابـ حاج آقا حسین زنجانی ـ دکتر مصدق ـ جهانشاهی ـ اسکند خان مقدم ـ ابراهیمی ـ دکتر رفیعخان امین ـ بامداد ـ حیدری ـ ثابت ـ تقی زاده ـ ملک آرائی ـ ثقه الاسلامی ـ حق نویس ـ میر ممتاز ـ محمد ولی میرزا ـ لیقوانی ـ ذولقدر – جوانشیر ـ سید جواد محقق ـ سید کاظم یزدی ـ عراقی ـ سلطان محمد خان عامری ـ طاهری ـ وزیری ـ نظامی ـ زعیم ـ کلالی ـ مهدوی آقا علی زارع ـ اسکندری ـ دکتر لقمان ـ افسر ـ حاج میرزا حبیب الله امین ـ بنی سلیمان ـ نجومی ـ محمود رضا ـ افخمی ـ امیر حسین خان
رئیس ـ خبر کمیسیون قوانین مالیه راجع به بان از ماده یازده مطرح است. پیشنهادی رسید است که قرائت میشود.
(بشرح ذیل خوانده شد)
بنده پیشنهاد میکنم خبر کمیسیون نمره ۵۶ راجع به اضافات وزارت پست و تلگراف جزء دستور امروز شود اعتبار. یاسائی جمعی از نمایندگان ـ لایحه بانک مقدم است.
رئیس ـ آقای اعتبار میرزا
سید احمد خان (اعتبار) - بنده موافقت میکنم بعد از لایحه بانک جزء دستور شود
رئیس ـ ماده ۱۱ قرائت میشود.
(بشرح ذیل قرائت شد)
ماده ۱۱ نظامنامه تشکیلات بانک ملی و نظامنامههای مذکوره در موارد ۵ و ۹ را وزارت مالیه با موافقت رئیس بانک تهیه نموده و پس ازتصویب هیئت وزراء و کمیسیون قوانی مالیه بموقعاجرا میگذارد.
رئیس ـ مخالفی ندارد؟
(گفته شد خیر)
رئیس ـ رای میگیریم به ماده یازدهم آقایانیکه تصویب میکنند قیام فرمایند
(اغلب قیام نمدند)
رئیس ـ تصویب شد. ماده دوازده
(بمضمون آتی قرائت شد)
- ماده ۱۲ - هر موقعی که عملیات بانک توسعه پیدا کرد و وسال مطمئنه برای بکار انداختن و استفاده از وجوه ودایع دولتی فراهم شد دولت مکلف است وجوه ودایع خود رابه بانک ملی انتقال دهد هم چنین در هر نقطه شعبه بانک دائر شد عواند دولتی کلیه به آنجا تحویل شده نقل و انتقال وجوه متعلقه به دولت بوسیله بانک مزبور انجام میگیرد.
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ بنده اصل مخالفتم در این مادهاین است ک قانونی که در مجلس تصویب میشود و بعد بوزیر داده شود وزیر مسول مجلس است و مجلس وزیر را تحت مسولیت حاضر میکند یک ماده که ابهام و کشش دارد نباید نوشت که باعث طفره وزیر باشد. اینجا مینویسد: هر موقعی که بانک توسعه پیدا کرد وجود راانتقال میدهند یا آنجا. بندهمثلا معتقدم که بعد از تاسیس بانک در عرض یک ماه دوماه بجریان بیفتد و دولت وجوه رابه آنجا انتقال دهد ولی وزیر مسئول ایناقدامرا نکرد در صورتیکهما معتقدیم مثلا که پس از دو ماه عوائد دولت در بانک تمرکز پیدا کند و وزیر مسول این را عملی نکرد و این ماده هم بهانه وزیر میشود کهشما نوشتید هر موقع و آن موقعنرسیده است. پس باید ماده را طوری نوشت که صریح باشد. حالا اگر مخبر توضیحی بدهند که رفع آن نظر بنده بشود نمیدانم ولی بعقیده بنده اینجا یک راه عذری برای وزیر تهیه شده است که وزیر شاید بیک نظریاتی آنرا به تاخیر بیندازد و حال آنکه ممکن است بر خلاف نظریه مجلس باشد پس مقتضی است که در اینجا ظرف مدت معین شود و باید معلوم شود که این دائره وسیعی اختیار او چه موقع سلب میشود
فهیمی (مخبر کمیسیون) ـ در ماده که سابق رای داده شد شش ماه معین کردهاند برای ظرف مدت که این قانون به موقع اجرا کذراده شود و البته شروع به اجرای این قانون ابتدا باید از مرکز بشود ودر مرکز دائره مرکزی بانک باید تاسیس شود بعد به موجب قانون متدرجا شعب آ“ ر ولایات تاسیس گردد. البته تصدیق میفرمائید که قبل از اینکه بانک درمرکز و ولایات شعبی داشته باشد و بتواند معاملات تجراتی بکند گذاردن یک مبلغ معتنابهی در آنجا بی مصرف است و فایده ندارد و بعلاوه بانک باید وسائل تحکیم وحفظ آن پول را تهیه کند بنا براین این نظریه را باید داشت ومدت نمیتوان معلوم کرد. ولی آن اظهاری که فرمودند که مجلس باید مواظب باشد که دولت در اجرای تکلیفش کوتاهی و قصور نداشته باشد بنده هم موافقم و اگر دولتیک قصوری کرد مانعی ندارد که وزیر رامورد سوال و استیضاحقرار دهند ولی عیین مدت راهر قدر بخواهیم بکنیم (که مثلا در فلان موقع) به عقیده بنده عملی نیست و مورد ندارد.
بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.
رئیس ـ رای گرفته میشود به این ماده آقایانیکه تصویب میکنند قیام فرمایند
(عده کثیری قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد. ماده ۱۳ قرائت میشود
(بمضمون آتی خوانده شد)
ماده ۱۳ پنج میلیون تومان سرمایه ابتدائی کهبر طبق مدلول ماده ۳ به بانک پرداخته میشود به سرمایه اصلی بانک مذکوره در ماده ۲ افزوده شده و سرمایه بانک کلیه بیست میلیون توان خوهد بود
رئیس ـ آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی ـ بند خواستم یک سوالی بکنم که این پنج میلیون کهبنااست سرمایه اصلی بانک باشد موجود است یا موجود میشود چون سابق برای حرف بود که موجود است، خواستم بدانم که حالا هم بهمان طریبق موجودیت خودش باقی است یادر ضمن پیشنهادات اضافی از بین رفته است. اینرا میخواستم ملتفت بشوم.
مخبر ـ به ماده سوم که سابق رای دادهشده است مراجعه بفرمائید مطلب واضح است پنج میلیون تومان موقتا از وجوه موجوده ودایع و غیره بعنوان سرمایه ابتدائی به بانک میدهند و بعد هم متدرجا از اضافه عایدات سنوات ۱۳۰۵و ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ که سالی پانصد هزار تومان میشود در بودجه منظور میکنند که برای سرمایه اصلی بانک تخصیص بدهند ومحل وجوه ودایع را مستهلک کنند
جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است
رئیس ـ پیشنهاد آقای عدل
(بمضمون ذیل قرائت شد)
پیشنهاد میکنم عبارت (بسرمایه اصلی بانک مذکوره در ماده دو تبدیل شود بعبارت (سرمیه اصلی مذکوره در ماده دو بانک)
رئیس ـ بفرمائید
عدل ـ اینجا لفظ مذکوره که نوشته شده است: (سرمایه اصلی بانک مذکوره ر ماده دو این لفظ (مذکره) بر میگردد به بانک مثل این است که بانک در ماده دو گفته شده است و حال آنکه مقصودسرمایه اصلی مذکوره درماده دو بانک است لفظ (مذکوره) اینجا بر میگردد به بانک و حال آنکه باید بسرمایه بر گردد و باید نوشته شود بسرمایه اصلی مذکوره در ماده دوی بانک یعنی این پنج میلیون بسرمایه افزوده میشود نه به بانک
مخبر ـ عبارت ماده دو را اگر ملاحظه و دقت بفرمائید نوشته شده است: سرمایه اصلی بانک پانزده میلیون تومان است اینجا هم عین همین عبارت باید تکرار شود یعنی بسرمایه مذکوره در ماده دور و آن عبارتی که فرمودید یک ادبیاتی است که بنده نمی فهم.
رئیس ـ قابل توجه نشد. رای میگیریم بماده ۱۳ که ماده ۱۴ میشود آقایان موافقین قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد. ماده الحاقیه پیشنهادی آقای مساعد
(اینطور خوانده شد)
- پیشنهاد میکنم که ماده الحاقیه ذیل در لایحه بانک افزوده شود: دولت مکلف است که فورا بعد از استخدام متخصص امریکائی لایحه را برای تبدیل اساس پول ایران به طلا تحت مطالعه قرار داده و در ظرف یکسال بمجلس پیشنهاد نماید
رئیس ـ آقای مساعد
آوانس خان مساعد ـ بواسطه گذشتن لایحه راه آهن و لایحه بانک مملکت ایران داخل مشود بیک عالم اقتصادی و یک اهمیتی که تا کنون هیچ دارا نبوده است و البته در داخل شدن در همچو موردی بعضی احتاطها لازم است بنده تابحال درهمه مواد اینبان همراهی کردم و موافقت کردم ولی کی نظریاتی در بعضی مواد دارم که در موقع بحث رد کلیات عرایض خودم را عرض میکنم پریروز آقای عدل یک تکلیفی کردند که این بانک یک شعبه داشته باشد مخصوص به فلاحت و بنده این مسئله را به قدری بدیهی میدانستم که حتی تعجب کردم چرا چنین تکلیفی را میکنند ولی مخبر کمیسیون اظهار کرد که اگر بخواهید اینطور کنید باید یک بانکی مخصوص به فلاحت درست کنید و این بانک کارش صرافی است و بنده هیچ وقت مترقب نبودم که یک همچو اظهاری بشود فعلا در این مبحث مذاکره نمیکنم ولی بنده عرض میکنم در صورتیکه یک بانگی در ایران احداث کنیم و اجازه بدهیم که بیست میلیون تومان هم معامله بکند و داخل در عملیات صرافی بشود این بیک کار خیلی خطرناکی است به این معنی که پول ما امروزه نقره است و نقره هم پول نیست و متاع است و تمام ممالک اروپا اساس پولشان را طلا قرار دادهاند ما پولمان هنوز نقره است تصور بفرمائید که یک بانگی که در طهران احداث میشود و در بعضی مطالب باید رقابت و برابری به اتمام بانکهای بزرگ دنیا بکند و بیست میلیون پول هم در درست داشته باشد به اعتقاد بنده در سال اول و دوم و سوم ممکن است تمام سرمایه ما از بین برود تصور نشود که از نقطه نظر بدبینی این را عرض میکنم اولا در این بانک مقاصدی ترتیب داده شده است که خیلی وسیع است در دنیا کمتر بانگی است که هم تشویق تجارت و هم تشویق فلاحت و هم تشویق صناعت بکند و هم صرافی بکند که خیلی کار مشکلی است. در آنجاهائی که بنده دیدهام از برای هر چیزی یک بانک برقرار میکنند حالا در این باب هم بنده اظهاری ندارم ولی عرض میکنم تا وقتی که پول ما نقره است داخل شدن ما در کار صرافی یک کار خطرناکی است بر آقایان نمایندگان پوشیده نیست که از پنجاه سال قبل تا حال پول ما یک تغییرات عجیب و غریبی کرده است پنجاه سال پیش از این که بنده در فرنگستان تحصیل می کردن یک فرانک آنوقت مساوی بود با بیست و دو شاهی کم کم بالا رفت رفت رفت تا ابتدای جنگ تهران یک لیره انگلیسی شصت و چهار قران بود و بعد از دو سال در موقع جنگ به قدری پائین آمد که رسید به هجده قران یک پولی که آنقدر ترقی و تنزل داشته باشد بر روی همچو پولی تاسیس یک بانگی که سرمایه اش بیست میلیون باشد به اعتقاد بنده خطاء است برای اینکه ممکن است ضرر این معاملات برای ما پیش بیاید بنده تکلیف کردم که اولا به مجرد ورود متخصص آمریکائی این مسئله را در مقابل او بگذارند که قبل از همه چیز لایحه اش را حاضر کند. در لایحه اش را حاضر کند. در جلسات سابق وقتی صحبت در باب یک متخصص از آمریکا آوردند جهتش هم این است که از ملل دیگر آورد بنده در این مورد بخصوص خوشوقتی که متخصص از آمریکا آوردند جهتش هم این است که آمریکا دو پول دار نقره و طلا و دولت مکلف است که تا یک اندازه تعادل آن را نگاهدارد بطوریکه متخصصین بانک که در امریکا هستند این مطالب را خوب میدانند و اگر بانکی ما احداث کنیم که بانگهای امریکا و بانگهای انگلیس و بانگهای بزرگ فرانسه داخل بعضی مذاکرات بشود و بعضی قراردادها بکند ممکن است جلوی این ضررها را بگیرد و اگر بدون این ترتیب داخل این عملیات بشود خیلی مشکل میدانم که ما از این مسئله صرفه ببریم بالاخره در باب متخصص عقیده بنده همین است که عرض کردم و در موقع کلیات سایر عرایض خود را میکنم.
مخبر- بنده اگر چه بند از ملاحظه پیشنهاد آقای اوانس خان و اساسا با پیشنهاد ایشان موافقم ولی یک مطالبی فرمودند که بنده ناچارم جواب عرض کنم یک باینکه بنده در جواب پیشنهاد آقای عدل عرض کردم که این بانگ بانک فلاحتی نیست و بانک فلاحتی علیحده تشکیل میشود و همینطور اشاره هم به سایر کارهای عام المنفعه فرمودند این را باید عرض کنم که خود این بانک مستقیما داخل این کارهای عام المنفعه یا تجارت یا زراعت نمیشود لیکن به موجب لایحه دیگری که دولت پیشنهاد کرده است این بانک اجازه خواهد داشت که با موسسات عام المنفعه یا تجارت یک صناعت بوسیله کمک کردن پولی و نقدی و قرض دادن کمک کند بدون اینکه خود او مستقیما این کار را بکند ولی بانگهای فلاحتی را خود حضرتعالی میدانید در هر جایی که تشکیل میشود خود آن بانک مستقیما در عمل فلاحتی دخالت میکند و این بانگها بانک مملکتی هم نیست و غالبا محلی است برا عمل فلاحت و بالاخره در محلی که تشکیل میشوند با یک منافع کمی به فلاح و زارع میتوانند پول بدهند و ترتیبی بدهند بکنند که عمل فلاحت را روز بروز ترقی بدهند و البته تصدیق میفرمایند که این بانک آن عمل را نمیتواند بکند همینطور برای امور تجارتی و صناعتی در پیشنهادی که در کمیسیون فوائدی عامه تهیه شده است در آنجا معلوم و معین شده است که این بانک چه قبیل کارها را میتواند بکند و با چه اشخاصی میتواند کمک بکند. این بیک راه کمک نقدی است زیر میدانید از قدیم الایام در این مملکت عقائی اشخاص این بوده است که همه کارها را دول باید بکند هر کس خیابانش را باید بساز یا دیوارش را بسازد یا چراغ درب خانه اش بگذارد میگویند دولت باید بکند در صورتیکه امور خیلی عمده را باید شخصا بکنند برای اینکه افکار را متوجه به امور زندگانی بکنند دولت این پیشنهاد را کرده است که برای اطمینان خاطر عموم یک وعده کمک مادی به آنها بدهند تا اشخاص هم بتوانند اقدام بکنند دولت هم بتواند کمک مادی بکند این نظر است اما مسئله که اینجا پیشنهاد فرمودند خیلی اساسی است برای اینکه نقره در مملکت ما پول ولی برای خارجه مال التجاره است بر خلاف ایران که طلا برای هم جا پول است برای ما مال التجاره است و به همین دلیل است که یک روز نرخ طلا میرود به هیجده قران و یک روز میرود به هفت تومان هر وقت نقره در مملکت ما کم میشود نرخ لیره بالا میرود و هر وقت نقره زیاد میشود نرخ لیره پایین میآید در صورتیکه در خارج هیچ وقت تغییر نمیکند و نرخ طلا همه وقت یکی است و این یک مسئله مهم است که ما بتوانیم اساس پول را به طلا تبدیل بکنیم و مقدماتی هم لازم دارد. بنده ابتدا تصور میکردم که خواستهاند این عمل با تاسیس بانک توام باشد ولی در پیشنهاد که ملاحظه کردم و دیدم که خیر این عمل را تکلیف متخصص آمریکائی قرار دادهاند که متخصص امریکایی که برای بانک میآید یکی از نظریات خودش را مطالعه در این امر قرار بدهد و در ظرف یک سال پیشنهاد خودش را تقدیم بدارد بنابر این بنده هیچ عیبی در این نمیبینم و خیلی هم موافق هستم که این ماده هم ضمیمه که از حالا که متخصص میآید شروع کند به عمل و این مسئله را تحت نظر بگیرد و مطالعه کند ولی البته این عمل مانع از عملیات بانک نخواهد شد.
بیات-یک مرتبه دیگر قرائت شود.
(پیشنهاد مزبور ثانیا بشرح سابق خوانده شد)
رئیس- آقای مخبر قبول کردند. رأی گرفته میشود آقایانی که تصور میکنند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس – تصویب شد. ماده الحاقیه پیشنهادی آقای افسر
(بشرح ذیل قرائت شد)
این جانب ماده الحاقیه ذیل را پیشنهاد میکنم
ماده الحاقیه – شش ماه بعد از تاسیس و تنظیم بانک در مرکز باید شعبات آن در مراکز مهمه ایالات تاسیس شود.
رئیس- آقای افسر
افسر – بنده چون این بانک را اول بانک مملکتی میدانم از این جهت لازم میدانم که شعب خودش را در تمام ایالات و ولایات تاسیس کند و البته میکند ولی محض اینکه وقتی معینی داشته باشد بنده پیشنهاد کردم که شش ماه بعد از تاسیس این بانک در مرکز باید شعبی در ولایات درست کنند تا عموم مردم بتوانند استفاده کنند. زیر بانک مثل موسسات دیگر از قبیل تمیز یا دارالفنون نیست که منحصر به مرکز باشد. این پولی است که عمودم مردم میدهند و باید عموماً استفاده کنند به این جهت بنده این پیشنهاد را کردم.
مخبر- بنده استدعا میکنم آقای افسر به همان اندازه که در موارد سابق نوشته شده است قناعت کنند زیر در ماده اول تذکر میدهد: این بانک مرکزش در طهران و شعب آن متدرجاً در ایالات و ولایات دائر خواهد شد در ماده دیگر هم معین میکند از تاریخ تصویب در ظرف شش ماه به موقع اجرا گذارده خواهد شد و البته مطالعات خودشان را در این مدت برای تاسیس شعب بانگ در این ایالات و ولایات میکنند حالا ممکن است از شش ماه زیاد تر طول بکشد یا کمتر بالاخره اینها یک مسائل است که در ضمن عمل بایستی موافق کرد که درست بشود بعد هم مانعی نخواهد داشت که اگر ما بخواهیم در یک جایی زودتر تاسیس شود از دولت تقاضا کنیم یا پیشنهاد بکنیم ولی این قیدی که فرمودهاند بعقیده بنده لزومی ندارد و خوبست مسترد بفرمایند.
رئیس – رای میگیریم به این پیشنهاد آقای موافقین قیام فرمایند.
(عده قلیلی برخاستند)
رئیس- قابل توجه نشد. ماده الحاقیه پیشنهادی آقای کازرونی.
(بشرح ذیل خواند شد) ماده الحاقیه ذیل را پیشنهاد میکنم:
ماده الحاقیه: مقصود از عبارت مندرجه در ماده پنج (و یا امضای شخص یا اشخاصی که اعتبارشان نزد بانک مسلم باشد و یا موسسات معتبره) این است که در مقابل وجوهی که به اشخاصی مذکوره قرض داده میشود و نائق مادی و اعیان منقوله یا غیر منقوله گرفته شد.
رئیس- آقای کازرونی
کازرونی – اصل منظور واقعی بنده این است که در اینجا نوشته شده اشخاصی که اعتبارشان در نزد بانک مسلم باشد به تشخیص بانک باشد. اولا در دنیا حوادث بسیار است مخصوصا در ایران که ممکن است یک شخصی را بانک تشخیص بدهد که معتبر است و پول هم به او قرض بدهد لیکن این آدم خلقه در معرض حوادث است مثل اینکه دیدیم فلان صراف اعتبار زیاد داشت به طوری که اگر کسی پولی به عنوان وثیقه بهش میداد یک چیزی هم دستی میگرفت تا پول مردم را نگه دارد یک مرتبه یا عمدا یا اجبارا بر حسب حوادث از میان رفت و پول مردم تفریط شد و از این مقوله بسیار است که اگر امروز بانک تشخیص بدهد که فلان کس متصف بصفات اعتبار است و پول به او بدهد در اندک زمانی یک وسائل پیش میآید که سرمایه بانگ از بین خواهد رفت و گمان نمیکنم در دنیا هیچ همچو عنوانی حکمفرما باشد که در تحت عنوان اینکه فلان کس معتبر است بدون وثائق مادی که اطمینان بخش باشد به او پول قرض بدهند این است که بنده این پیشنهاد را کردم. حالا این بمنزله تفسیر است باشد. بمنزله توجیه است. باشد. مقصود این است که در مقابل این پول یک وثیقه گرفته شده باشد.
مخبر- با این دقت نظر آقای کازرونی ما هیچ وقت به مقصود نمیرسیم اموال منقول یا غیر منقول. آتش گرفت. و از بین رفت، چه باید کرد؟ بالاخره ضمانتی را که بانک میتواند قبول کند و اعتباری که میگویند مسلم باشد البته از روی خصوصیت نیست برای این است که بانک بداند این شخص مال التجاره دارد ملک دارد اعتبار دارد اینها یک مسائلی است که بانک باید تشخیص بدهد و با شرایط نظامنامه تطبیق شود و با تفسیر نمیشود این را معین کرد و به همین اندازه که نوشته شده است عجالتا کافی است و این پیشنهاد هم ندارد.
رئیس- مشکل بشود به این پیشنهاد رای گرفت. با قسمت دوم ماده پنج تناقض دارد. ماده پنج قبلا قرائت میشود.(بشرح ذیل قرائت شد)
ماده ۵- بانک مجاز است ودایع نقدی مدت دار و جاری قبول کند و به استثنای مواردی که در ماده ۶ ممنوع گشته پول قرض بدهد مشروط بر اینکه قروض مزبور بوسیله اموال معتبره اعم از منقول یا غیر منقول و یا امضاء و ضمانت شخص یا اشخاصی که اعتبارشان نزد بانک مسلم باشد و یا موسسات معتبره تضمین گردد شرایط قبول ودیعه یا رهن و دادن وجه در نظامنامه معین خواهد شد (پیشنهاد آقای گزرونی نیز ثانیا قرائت شد)
شیروانی- نمیشود رای گرفت تناقض دارد.
رئیس- یک اصلاح عبارتی هم نسبت به ماده پنج آقای مخبر پیشنهاد کردهاند که لفظ (تضمین) تبدیل شود به (تامین) مخالفی ندارد؟
(گفتند خیر)
رئیس- رای میگیریم به ماده پنجم با تبدیل تضمین در سطر پنجم به تامین آقایان موافقین قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد مذاکرات راجع به کلیات است آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب – بنده نظرم در مخالفت این است که یک مسائلی را عرض کنم که حقیقت یک قوانینی که فوق العاده محل احتیاج مملکت است و همه ماها علاقمند به آنها هستیم یک موادی در آن قانون ذکر میشود که آن موارد آن منافعی را که ما ملاحظه میکنیم از بین میبرد. یکی از آن مواد همین ماده پنج است که حقیقه یک وقتی از عاقبتش مستحضر خواهند شد که کم کم این بانک به عینه بانگ استقراضی روسها خواهد شد و بعد از دو سه سال میبینید که با هزار زحمت که ما این بانگ را تاسیس کردیم این منافعی را که ما از او در نظر داریم از بین میرود برای اینکه باب شفاعت و ملاحظه در مملکت ما باز است برای تمام طبقات- شاهزاده- عالم – ملا- آخوند یک وسائطی بر میانگیزند و وجوهی از این بانک خواهند گرفت و بالاخره بنده عرض میکنم که حقیقته آن امیدواریهایی که ما داریم که این بانگ عملی واقع شود به عکس ما را بیک روزی میاندازد که چه عرض کنم و امیدوارم که اینطور واقع نشود و آن سرمایه محفوظ بماند ولی به عقیده بنده این ماده آن سرمایه را از بین میبرد در ماده هشت هم که آقای مخبر جدیت داشتند که حتما لفظ بیلان را نگاه بدارم و به جوابی که ایشان دادند مجلس توجهی نکرد به علاوه ما ماده گذراندیم که وزارت عالیه مکلف است که این بانک را تاسیس بکند و مامور اجرای آن است آنوقت می گوئیم که یک نفر مفتش از طرف وزارت عالیه برود در آنجا نظیر هم میگویند ما نه اینکه در بانک شاهنشاهی کمیسر دارم بنده عرض میکنم که این بانک یکی از موسسات و یکی از ادارات مربوطه به وزارت عالیه است و بالهره این بانک مال ما است. مال خارجه نیست که ما برایش کمیسر معین کنیم که از رف وزارت مالیه برود آنجا خیر وزارت عالیه دارای یک موسسات و اداراتی است ه مطابق نظامنامه ترتیبات آنرا معین میکند هیات مدیره اش را معین میکند هیئت تحریریه و تفتیشیه را معین میکند حالا ما بیاییم و در قانون بنویسیم که وزارت مالیه مجبور است که یک مفتش عالی مقامی را در آن جا بگمارد؟
آخر ملاحظه بفرمائید بانک مال ما است وزیر مالیه هم که مامور اجرای قانون آن است. متخصص هم که میآوریم آن وقت باز هم در قانون مینویسیم که باید یک نفر مفتش به عنوان سر کمیسر در آنجا باشد. نفت جنوب است که میرزا عیسی خان برایش معین کنیم؟ این هم یکی از موادیست که بنده مخالفم. یکی دیگر راجع به ماده دوازده است که آقای مخبر جواب بنده را بیک طوری بیان کردند که بنده قانع نشدم بنده پیشنهاد کردم که در ماده دوازده مدت معین شود ما باید یک قوانینی بدست دولت بدهیم که صریح واضح باشد که چنانچه مجلس شورای ملی سوالی از وزیر میکنند برای او راه طفره نباشد هر موقع که بانک مقتضی دانست ودایع را از جاهائی که دارد بیاورد در آنجا وزیر مالیه مایل نشد که بیاید مالیاتها را در بانگ بگذارد بنده سوال میکنم به بنده جواب میدهد شما گفتید هر موقع مقتضی بداند من فعلا مقتضی نمیدانم پولتیک ژنرال مملکت اجازه نمیدهد در این صورت من چطور میتوانم سوال کنم بالاخره نظر بنده و همینطور تمام علاقه مندان به بانک این است که تمام عوائی وارد بانک شود مخارج از آنجا بشود و نظر به همین جهاتی که عرض کردم ناچارم مخالفت کنم و رای ندهم با اینکه فوق العاده علاقه مند بیک موسسه عام المنفعه هستم.
مخبر- دو نکته را آقای آقا سید یعقوب ایراد کردند و امیدوارم به اندک توجهی به عرایض بنده رفع اشتباهشان بشود یکی راجع به مسئله کمیسر فرمودند و تصور کردند که بنده عرض کردهام همانطور که دولت ایران در بانک شاهنشاهی کمیسر دارد اینجا هم باید کمیسر و مفتش در خود اداه مرکزی بانک دارد که مفتش تمام اعمال بانک است و خود صاحب اینک این کار را میکند نه کمیسر دولت و مفتش هم همین طوری که ملاحظه می فرمائید مفتش وزیر مالیه نیست مفتش دولت است وزیر مالیه و هیئت دولت باید تصویب کنند که یک نفر مفتش در آنجا باشد که بدون اینکه دخل در معاملات بانک بشود در عملیات بانک تفتیش کنند بنابراین امیدوارم آن ایراد حضرتعالی رفع شود نسبت به این ماده ایراد نفرمایند در ماده بعد هم که ایراد فرمودند مقتضی نیست اینکه نوشته شده است هر وقتی که عملیات بانک توسعه پیدا کرد و وسائل مطمئنه برای بکار انداختن و استفاده از وجوه ودایع دولتی فراهم شد وجوه دولتی به آن جا انتقال داده شود خودتان تصدیق می فرمائید قبل از اینکه بانک توسعه پیدا کند اصلا دادن وجوه ودایع به آنجا چه صورتی دارد آیا می فرمائید میشود؟ بنده که گمان نمیکنم آقا این عقیده را داشتهباشند پس لازم است اول این وسائل فراهم شود بعد دولت این وجوه را بدهد به آنجا و الا تا وقتی که وسائل به کار انداختن وجوه در آنجا فراهم نشود بنده نمیدانم چه صورتی پیدا میکند.
جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.
کازرونی – بنده با کفایت مذاکرات مخالفم
رئیس – بفرمائید.
کازرونی- یک نکاتی است که باید در تحت عنوان مخالفت اظهار شود و یک توضیحاتی داده شود و در هر صورت مشروح مجلس قید شود که در آتیه مورد استفاده واقع شود بنابراین بنده استدعا میکنم اجازه بدهند که آن اظهارات بشود و جواب داده شود.
رئیس – اکثریت است. رای گرفته میشود با این لایحه که مشتمل بر پانزده ماده است با اوراق. آقایانی که تصویب میکنید اوراق سفید میدهند.
(اخذ و استخراج آراء بعمل آمده و هفتاد ورقه سفید تعداد شد)
رئیس- عده حضار هشتاد و هشت. با هفتاد رای تصویب شد.
اسامی موافقین
آقایان: میرزا عبدالله خان وثوق- افخمی – افشار- امیر حسین خان ایلخان- طاهری- فهیمی- امام جمعه شیراز- دادگر- شیروانی- ملک مدنی- لیقوانی- غلامحسین میرزا مسعود- دکتر سنگ- میرزا حسن آیه الله زاده- میرزا سید علی- خطیبی- زعیم – معتمد البولیه- محمد تقی خان اسعد- آوانس خان مساعد- حاج آقا حسین زنجانی- ثقهه الاسلام بروجردی – شریعت زاده – امام جمعه اهر- ثقه الاسلامی - خواجوی- حاج علی اکبر امین- مفتی – مهدوی – نظامی – یاسائی – دولتشاهی – عصر انتقلاب – طباطبائی دیبا – حاج آقا رضا رفیع – میرزا عبدالباقی – روحی – مرتضی قلیخان بیات – جلائی حیدری – اعتبار – کلائی – یحی خان زنگنه اعظمی – محمد ولی میرزا – زوار وزیری- ساکینیان معظمی- آقا علی زارع ارباب- کیخسرو- عدل- اسکندر خان مقدم- امیر اسدالله خان عامری میرزا حسن خان ابراهیمی عراقی جوانشیر ملک آرائی سید کاظم یزدی دکتر رفیع خان امین میر ممتاز ذوالقدر- نگهبان – دکتر لقمان – افسر – میرزا هاشم آشتیانی – دیوان بیگی – بنی سلیمان – نجومی – اسفندیاری- سید حسین آقایان رئیس – خیر کمیسیون مرخصی…
بعضی از نمایندگان – عده کافی نیست
رئیس- پس میماند برای جلسه آتیه. جلسه آتیه روز شنبه چهار ساعت قبل از ظهر دستور: اولا خیر کمیسیون بودجه راجع به اضافات پست و تلگراف ثانیا خیر کمیسیون معارف راجع بورزش اجباری در مدارس. ثالثا خبر کمیسیون بودجه راجع به فرخ خان و عباسخان – آقای یاسائی
یاسائی – عرض میشود. در خبر کمیسیون معارف راجع بورزش اجباری آنقدر عجله نیست راپرت کمیسیون بودجه راجع به اضافات۱۳۰۵ وزارت فوائد عامه هم تقدیم مجلس شده است خوبست بعد از راپرت اضافات پست و تلگراف این موضوع مطرح شود و بنده گمان میکنم مقدم بر تمام لوایح همین دو لایحه اضافی پست و تلگراف و فوائد عامه هست برای اینکه اینها بگذرد که بودجههای مملکتی را کمیسیون بودجه بتواند تهیه کند و تقدیم مجلس کند.
رئیس- چون عده برای رای کافی نیست تمام اینها در جلسه آتیه حاضر میشود هر کدام را که مجلس رای داد جز دستور میشود.
(مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد)