مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۴ آبان (عقرب) ۱۳۰۳ نشست ۷۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۴ آبان (عقرب) ۱۳۰۳ نشست ۷۸

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۴ آبان (عقرب) ۱۳۰۳ نشست ۷۸

جلسه ۷۸

صورت مشروح مجلس یوم پنجشنبه چهاردهم عقرب یکهزارو سیصدو سه مطابق هشتم ربیع الثانی یکهزارو سیصدو چهل و سه

مجلس یک ساعت و سه ربع قبل ازظهر بریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید

( صورت مجلس یوم سه شنبه دوازدهم عقرب را آقای اقبال الممالک قرائت نمودند )

رئیس – آقای ناصرالاسلام ( اجازه)

ناصر الاسلام - بنده را جزء غائبین بی اجازه نوشته انددر صورتیکه بنده استجازه کرده بودم .

رئیس – شاید کمیسیون اجازه نداده باشد . آقای غلامحسین میرزا ( اجازه )

غلامحسین میرزا – بنده را جزء دیر آمدگان بی اجازه نوشته اند در صورتی که بنده دیر نیامدم و سر وقت آمده بودم .

رئیس – آقای سردار معتمد ( اجازه )

سردار معتمد – در صورت مجلس بنده را غائب بی اجازه نوشته اند در صورتی که بنده جلساتی را که غیبت کرده بودم از مقام ریاست کتباً استجازه کرده بودم چون ناخوش و مریض بودم استدعا دارم مقرر فرمائید اصلاح شود .

رئیس – علت تحقیق میشود . آقای میرزا یدالله خان ( اجازه )

آقا میرزا یدالله خان – بنده در صورت مجلس عرضی ندارم .

رئیس – آقای کازرونی ( اجازه )

کازرونی – عرضی ندارم .

رئیس – نسبت بصورت مجلس دیگر ایرادی نیست ؟

( گفته شد خیر )

رئیس – آقای میرزا یدالله خان (اجازه )

آقای میرزا یدالله خان – در چند جلسات قبل از طرف نمایندگان محترم راجع بامور زراعتی پیشنهاد هائی تقدیم شده و همینطور یک پیشنهادی هم بنده بمقام ریاست تقدیم کردم که دو جمله بود یک جمله راجع بخالصه جات بود که از طرف وزارت مالیه نسبتاً اقداماتی بعمل آمده – جمله دیگر راجع بمالکین بود که موضوع خیلی اهمیت دارد . چون بنده هم یک نفر رعیت هستم خوب اطلاع دارم که این مسئله در آتیه تولید اشکال خواهد کرد و یک منظره خطر ناکی را نشان خواهد داد . این است که از مقام محترم ریاست استدعا میکنم امر و مقرر فرمایند آن پیشنهاد قرائت شود که نسبت بمالکین مساعدتی بعمل آید چون قسمت عمده مالکین بذر ندارند از طرفی هم مأمورین دولت بآنها فشار میآورند .

رئیس – پیشنهاد شما مراجعه شده است بکمیسیون از کمیسیون که برگشت قرائت میشود .

آقا میرزا یدالله خان – استدعا میکنم قرائت شود .

رئیس – آقای اخگر ( اجازه )

اخگر – پیشنهاد آقای اقا میرزا یدالله خان آمد به کمیسیون از طرف هم نماینده از وزارت مالیه خواستیم و مذاکره کردیم راجع بخالصجات که اقدامات لازمه کرده ان در موضوع مالکین هم اطلاع دادند که مفتش فرستاده اند باندازه نکثی که بزراعت وارد آمده است از قرار صد و بیست و صد و سی و صد و پنجاه باختلاف تخفیف مالیاتی منظور کرده اند اطلاعاً عرض شد .

رئیس – کمیسیون راپورت داده است ؟

ضیاءالواعظین – کمیسیون هنوز راپورت نداده است تقدیم خواهد کرد .

رئیس – هر وقت راپورت داده شد قرائت میشود . در انتخابات پریروز فقط دو نفر انتخاب شده اند آقای تقی زاده با ۶۰ رأی برای کمیسیون معارف و آقای سردار عشایر با ۵۴ رأی برای کمیسیون داخله کسری که باید انتخاب شود . سه نفر برای کمیسیون نفت . یکنفر برای نظام دو نفربرای داخله . یکنفر برای معارف یکنفر برای عدلیه . آقای سردار عشایر ( اجازه )

سردار عشایر – چون کمیسیون داخله کارش فوق العاده زیاد است و بنده هم کسالت دارم استعفا میدهم .

رئیس – طرح پیشنهادی آقای دامغانی مطرح است .

( بشرح ذیل قرائت شد )

ماده مجلس شورای ملی اجازه میدهد که وزارت معارف عده متخصص که کمتر از ده نفر نباشد استخدام و یا کنترات نماید تا کتب مختلفه علمی و فنی را از السنه مختلفه ترجمه کرده و طبع و نشر نمایند . حقوق مترجمین و مخارج طبع و نشر باید از محل اعتبار دولت بنظارت تامه وزارت مالیه پرداخته شود .

رئیس – کمیسیون مبتکرات این پیشنهاد را قابل توجه دانسته است ؟ آقای آقاسید یعقوب ( اجازه )

آقا سید یعقوب – بنده خواستم از مجلس سؤال کنم در واقع مقصودم استفسار و فهمیدن است . وضع قانون کردن ...

رئیس – سؤال نمیشود کرد .

آقا سید یعقوب – بنده مخالفم حرف نزنم ؟ بنده عرض میکنم گذراندن این طرح فایده عملی ندارد بواسطه این که این مسئله مستلزم مخارج است و با عدم اطلاع از این که محلی برای خرجی معین شده باشد برای وضع این قانون جز اینکه وقت تلف کرده باشیم فایده دیگری نبرده ایم ما نمیدانیم آیا برای مخارج این مسئله محلی در وزارت معارف هست که بموقع اجرا بیاید یا نه ؟بنده عقیده ام این است ابتدا کمیسیون بودجه یا وزارت معارف باید برای اجرای اینقانون محل خرجی معین کند بعد این طرح بیاید بمجلس و مطرح شود بلی این طرح یک مسئله عام المنفعه ایست و خیلی نفع دارد ولی وقتی که آن قانون بخواهد بموقع عمل بیاید و برای مخارج آن محلی نباشد مثل سایر قوانین که محل خرج نداشته و بموقع عمل نیامده عملی نخواهد شد . اگر محل خرجی برای اجرای این قانون معین شود و بنده هم کاملا موافقم .

ضیاءالواعظین مخبر کمیسیون مبتکرات نظر نماینده محترم آقای آقاسید یعقوب در اینخصوص یعنی راجع بطبع و نشر کتابها و انتخاب ده نفر برای ترجمه آنها فقط تکیه فرمایشاتشان باینجا بود که باید بودجه اش را معین کرد بعد از آن تصویب نمود ما وقتی که نگاه کنیم می بینیم مهم ترین راه و طریقی که برای آبادی مملکت و ترقی ملت در نظر آمده است همین موضوع است .

( بعضی از نمایندگان صحیح است )

برای اینکه یک ملتی که علم ندارد فقیر است همانطور شخصی که علم ندارد ولو هر قدر هم تمول داشته باشد باز هم فقیر است همانطور هم ملتی که علم ندارد هر چه هم زحمت بکشد باز فقیر است . تحصیل ثروت هم فقط از راه ترجمه و طبع و ازدیاد و بیشتر کردن کتب میان مردم است . مللی که ترقی کرده اند فقط در سایه همین مسئله بوده است . ملت آلمان که امروز در ترجمه و طبع کتب درجه اول را دارد و سایر ملل با اندازه او کتاب ترجمه و طبع نمیکنند در سال متجاوز از سی هزار جلد کتاب بدست ملت میدهد وقتی نگاه می کنیم می بینیم هر یک نفر از ملت آلمان در سال یک کتاب دستش میآید در صورتیکه از هر کتاب دو هزار جلد طبع کنند ...

آقا سید یعقوب – اینها را هم ما میدانیم و در اصل موضوع صحبت کنید . مخبر – و حال آنکه کتابهائی هست که در سال دو میلیون وسه میلیون و بیشتر طبع میشود ولی ما هیچ اهمیت بترجمه و طبع کتب نمیدادیم . حالا یک پیشنهاد بسیار ساده عملی از طرف آقای شریعتمدار دامغانی شده است وقتی که بنده ماده واحده را قرائت کنم تصور نمیکنم برای آقایان اشکالی باقی بماند. ماده واحده این است . مجلس شورای ملی اجازه میدهد که وزارت معارف عده متخصص که کمتر از ده نفر نباشد استخدام یا کنترات نماید تا کتب مختلفه علمی وفتی را از السنه مختلفه ترجمه کرده و طبع و نشر نمایند. مادامی که ما کتاب بینمان زیاد شد هیچ چیزمان بجریان واقعی و حقیقی خودش نخواهد افتاد . آنوقت قسمت دیگرش میگوید :حقوق مترجمین و مخارج طبع و نشر باید از محل اعتبارات معمولی دولت بنظارت تامه وزارت مالیه پرداخته شود . این مسئله وقتی که در مجلس قابل توجه شد و مجلس آنرا تصویب کرد میرود بکمیسیون قوانین مالیه وقتی که کمیسیون قوانین مالیه رفت و جریان خودش را طی کرد مجدداً بمجلس میآید محلی هم در بودجه برای آن منظور می شود .

رئیس – آقای یاسائی ( اجازه )

یاسائی بنده موافقم .

رئیس – آقای داور . ( اجازه )

داور – موافقم .

رئیس – آقای دولت آبادی . ( اجازه )

بنده هم موافقم .

رئیس – آقای تدین ( اجازه )

تدین – اصولا مخالف یا طبع و ترجمه کتب نافعه از السنه خارجه بزبان فارسی نیستم و مخالفت بنده از این جهة است که با مقامات مربوطه قبل از اینکه صحبت بشود و جلب نظریه آنها بشود رأی بقابل توجه دادن صورتی ندارد . کمیسیون مبتکرات نسبت باین طرحی که پیشنهاد شده است البته بایستی از نقطه نظر معارفی با نماینده وزارت معارف داخل صحبت شود واز نقطه نظر خرج با دولت داخل در صحبت شود و جلب نظر دولت را اصولا از نقطه نظر خرج بکند . آنوقت بیاورد بمجلس که بقابل توجه بودنش رأی داده شود . ولی قبل از آنکه موافقت دولت را راجع باین طرح جلب کند ما بیائیم رأی بقابل توجه بودنش بدهیم بعد وزارت مالیه بگوید من امساله در بودجه محلی ندارم این چه صورتی پیدا خواهد کرد ؟ نتیجه اش چه میشود . نتیجه اش این میشود که مجلس یکرآی بقابل توجه بودن این طرح داده باشد و رأیش بلا اثر بماند . از نقطه نظر بودجه بالاخره دولت باید موافقت کند و وزارت مالیه تصدیق کند که من اصولا موافقم بعد بیاید بمجلس و قابل توجه بشود . چند اشکال در ماده هست که من در تمام آنها داخل نمی شوم فقط یکی از آنها را عرض میکنم . اینکه اینجا نوشته شده است کتب مختلفه علمی از السنه خارجه ترجمه شود . مشخصه این کتب علمی کیست ؟ کتب علمی زیاد است . کتیب نافع زیاد است متخض اینها کیست و هکذا چیزهای دیگر . بنابر این قبل از اینکه جلب نظر دولت از نقطه نظرمخارج بشود بنده مقتضی نمیدانم مجلس رأی بقابل توجه بودنش بدهد عقیده بنده اینست که اگر کمیسیون مبتکرات راجع بخرج این مسئله با دولت اصولا بگوید من حاضرم از فلان اعتبار این خرج را بدهم بهتر است ما هم فهمیده رأی میدهیم والا بنده گمان میکنم اگر در بودجه امسال محل خرجی نباشد این رأی بلا اثر بماند . مخبر چند مرتبه در اینخصوص در مجلس شورایملی صحبت شده و کمیسیون مبتکرات لازم است راجع به پیشنهادهائی که بکمیسیون میرسد بیشتر دقت کند . آقایان اگر درست دقت بفرمایند میبینند که کمیسیون مبتکرات بخوبی دقت میکند و اینکه بیشتر هم مطالب را بمجلس میفرستد برای این است که بیشترکار میکند بیشتر سعی و دقت میکندمطالب و پیشنهاد هائی که بکمیسیون میرسد درش دقت شده به مجلس پیشنهاد میکند . یکی از آن مطالب همین مسئله طبع و ترجمه کتب است . در نظر بدوی که نگاه کنیم میبینیم که این مسئله در وزارت معارف هم سابقه داشته است و یک محل ثابت و منظمی مدتها در وزارت معارف برای اینکار تخصیص داده شده بود چند نفر هم استخدام شده بودند میرفتند مینشستند و یک کتابهائی را هم مطالعه میکردند ولی آنطور که باید موفق بطبع و ترجمه کتب نمیشدند پیشنهاد آقای دامغانی درست متکی باینموضوع است که مجلس باید اینموضوع را مورد اهمیت و توجه قرار دهد و یک هئیتی که کمتر از ده نفر نباشند و متخصص باشند علاقه و عشق آنها بطبع کتب معلوم باشد این عده را معین کند که کتب علمی و نافعه را ترجمه و طبع کنند . میفرمایند مشخص کتب علمی و نافع کیست ؟ مشخص خود جامعه خود مردم مملکت فقر مردم مشخص گرسنگی مردم است . مشخص طبیعت نیست . مشخص زراعت و خلافت نیست مشخص خود جامعه است . بعلاوه این دو نفر مینشینند پهلوی هم یک موضوعاتی که بآنها اطلاع داده میشود آن موضوعات را تشخیص میدهند . اگر مجلس شورای ملی کارها را بگذارد برای اینکه دولت از پیچ و خمهائی که در بودجه دارد خلاص شود نمیشود زیرا علاوه بر مخارج معینه و مشخصه هر وزیر وقتی که از خانه بیرون میآید تا وقتی که پشت میز رفته و بر میگردد بمنزل که راحت کند شاید چند قلم مخارج بنظرش بیاید و شاید چند قلم بنظرش خیلی لازم باشد . البته مخارج زیاد . احتیاجات زیاد ولی آن قسمتهائی را که مجلس شورای ملی تصویب میکند و مهم بداند آن قسمتها در بودجه جا برایش پیدا میشود آیا اعتبار دولت بچه مصرف میرسد ؟ در مجلس آقایانی که وزیر شده اند بسیارند از آنها سؤال میکنم اعتبار دولت . اعتبار وزارت معارف بچه مصرف میرسد ؟ کدام مدرسه زیاد شده؟ بکدام معلم کمکخرج داده شده است‌؟ بکدام مترجم کمک شده ؟ خیلی از کتب مهمه ترجمه شده و مردم التماس میکنند آرزو دارند این کتب طبع شود . بوزارت معارف میروند وزارت معارف اعتبار هم دارد چرا این کتابها طبع نمیشود ؟ پس این اعتبار چه میشود در اینجا ذکر شده است که از محل اعتبار دولت این کتب باید ترجمه و طبع شود . البته این مطلب حالا که در مجلس قابل توجه شود باید سیر قانونی خودش را بکند . همانطور که فرمودند میرود به کمیسیون بودجه که خود آقای تدین ریاست آن را دارند آنجا درش مذاکره میشود وسعی میکنند اینموضوع موافق با مصلحت مملکت خاتمه پیدا کند.

( بعضی از نمایندگان گفتند مذاکرات کافی است جمعی گفتند کافی نیست )

رئیس – رأی میگیریم بکفایت مذاکرات آقایانیکه مذاکرات را کافی میدانند . قیام فرمایند

( جمعی قیام نمودند )

رئیس – معلوم میشود کافی نیست . آقای ارباب کیخسرو موافقند ؟

ارباب کیخسرو – موافقم .

رئیس – آقای آقاسیدیعقوب ( اجازه)

اقا سید یعقوب – بنده خیلی تعجب میکنم ناطقی که جواب یک کسی را میدهد هیچ متوجه بعرض او نیست . بنده میخواهم اینجا توضیح عرایض خودم را بدهم تا اینکه آقای ضیاءالواعظین حمله نفرمایند که من منکر طبع و ترجمه کتب شده ام . بنده هیچوقت عرض نکرده ام که کتب علمی و نافع ترجمه و طبع و نشر نشود این را هر کس میداند که بحال مملکت و مردم نافع است ولی عرض بنده اینست که این مسائل را از لفظ باید در قالب عمل آورد و وجود خارجی بآنها داد. ما خیلی چیزها لازم داریم . گفتند پدرت از گرسنگی مرد گفت داشت و نخورد . ما وقتی که محل نداریم پول نداریم از کجا باید خرج کنیم . بنده میگویم راجع باینموضوع نظر دولت را جلب کنند و پس از جلب نظر دولت این طرح را بمجلس بیاورند تا با سلام و صلواة در آن رأی بدهیم نه اینکه یک کاری بکنیم که در موقع عمل در قدم اولش بگویند پول نیست . ما نباید یک کاری بکنیم که وجود خارجی پیدا نکند . بنده مخالفتم برای اینست که بدون جلب نظر دولت وجود خارجی پیدا نمیکند والا بنده موافقم ولو از زبان چینی هم کتب را ترجمه و طبع کنند .

رئیس – آقای یاسائی ( اجازه )

یاسائی – البته نمایندگان نحترم در موضوعاتی که در مجلس مطرح میشود ابتدا اهمیت آن را در نظر میگیرند . اهمیت این پیشنهاد باندازه ایست که اگرمن بخواهم از آن مدافعه کنم مثل اینست که از روشنائی نور مدافعه کرده باشم . و اشکالتراشی و اعتراضهائی که راجع بمخارج آن میشود بنظر بنده این قدرها مهم نیست البته آقایان از نظر بنده بهتر اطلاع دارند که معارف ایران از روزی رو به ترقی گذاشت که چهار نفر فرستادند به یونان که یکی اسحق کندی و ۳ نفر دیگر بودند که فلسفه و علوم یونان را ترجمه کنند و پس از آنکه زبان یونانی یاد گرفتند و کتب یونانی را آوردند بمشرق زمین و در نتیجه ترجمه همان کتب بود که اشخاص نامی که تاریخ ما را اسم آنها زینت میدهد از فبیل ابوریحان خواجه نصیر طوسی . ابوعلی سینا .امام فخر رازی و دیگران این اشخاص در نتیجه رفتن آن چهار نفر بیونان و ترجمه کتب فلسفه آنها پیدا شدند . و الان اگر معارف مصر را آقایان ملاحظه فرمایند میبینند که ترقیات آنها بواسطه این بوده است که علما و فلاسفه در میان آنها پیدا شده است که کتب اروپا را با سرعت ترجمه و طبع نموده اند . در زمان سلطنت ناصرالین شاه هم آقایان در نظر دارند که یک عده از اشخاصی که اطلاعاتشان نسبتاً خوب بود آنها را انتخاب کردند و آنها مشغول شدند بترجمه کردن بعضی کتابها که تا اندازه نفاست دارد مثلا تاریخ اشکانیان که الان در دست ما است قبل از ترجمه آنکسی از تاریخ سلطنت آنها اطلاع کاملی نداشت . مرحوم اعتمادالسلطنه و ذکاءالملک زحمت هاکشیدند تا تاریخ آنها را ترجمه کردند و این بهترین تاریخی است که بین ما است قبل از ترجمه آن در تاریخها فقط یک اسمی از اشکانیان که قریب سیصد سال در ایران سلطنت کردند مثل مهرداد اردوان فرهاد نوشته شده بود ولی ترتیبات سلطنتی آنها را نمیدانستیم بواسطه زحماتی که مرحوم اعتمادالسلطنه و ذکاءالملک کشیدند و یک اطلاعاتی تحصیل کردند ما الان از آن اطلاعات استفاده میکنیم . حالا هم اگر ما بخواهیم ترقیاتی در نظر بگیریم و بخواهیم معارف ما بسط پیدا کند باید سعی کنیم ولو هر قدر هم برای ما مخارج پیدا کند یک اشخاصی را استخدام کنیم که کتبی که در دنیای متمدن امروز طرف استفاده عمومی است آنها را ترجمه کند و بدست ما ها بدهند . امروز در مملکت ما برای اشخاص مقدور نیست که بروند چند سال زحمت بکشند و تحصیل زبانهای خارجی را بکنند . این را هم بنده تصدیق میکنم که زبان فارسی زبان علمی نیست اصطلاحات علمی در فارسی نیست تمام اصطلاحات علمی ما عربی است . ولی چون ایرانیها غالباً بزبان عربی آشنا هستند و الان دو ثلث کلمات و جملات و عبارات فارسی عبارتست از لغات عربی و کاملا آشنا هستند . اشخاصی که اندک اطلاع معارفی داشته باشند میتوانند از کتب ترجمه شده استفاده کنند ولو اینکه اصطلاحات علمی آن فارسی نباشد . این مسئله را که آقای آقا سید یعقوب و آقای تدین فرمودند ابتدا باید محل خرج این کار را معین کرد بنده در نظر دارم که راپرت کمیسیون مبتکرات پس از آنکه قابل توجه شد لابد میرود به کمیسیون معارف و کمیسیون بودجه و مدتی طول میکشد تا جریان خودش را خاتمه دهد و عملی شدن آن میماند برای سنه آتیه و ضرری ندارد که دولت در بودجه سنه آتیه یک محلی برای خرج اینکار معین کند . فرضاً در سال بیست هزار تومان هم خرج این کار بشود چندان گران نیست . بنده عقیده ام اینست که اگر یک کرور هم برای اینکار خرج شود ضرر نبرده ایم . همانطور که عرض کردم نوابغ و فلاسفه که امروز ما بوجود آنها افتخار میکنیم نتیجه این بود که چند نفر را هارون الرشید فرستاد بیونان و عقیده ام اینست که اگر ما یک عده متخصص استخدام یا کنترات کنیم که کتب علمی را ترجمه و طبع کنند این یک مقدمه ایست برای ترقی و تعالی معارف در این مملکت و اگر مخارج آنرا با سابر مخارج که همه میدانیم مقایسه کنیم . بعقیده بنده این مخارج از تمام آنها لازمتر است . اگر هم بخواهیم یک مالیاتی برای این کار و به این اسم وضع کنیم بعقیده بنده ملت راضی است . و آن را قبول خواهد کرد.

رئیس – آقای عدل الملک پیشنهاد کرده اند این مطلب از دستور امروز خارج شود . آقای عدل الملک (اجازه )

عدل الملک – آقای تدین با این طرح مخالفند زیرا ناقص است و خواسته اند احترام رأی مجلس را راجع بقابل توجه شدن این رأی رعایت کنند این بود که میفرمودند خوب است قبلا در این باب با دولت مذاکره شود و اگر دولت این کار را ولو بطور اجمال وعده کرد بیاید بمجلس و با اطمینان رأی داده شود و اگر واقعا برای دولت میسر نیست یک کار غیر عملی را ما رأی نداده باشیم . بنابر این ممکن است این طرح مجدداً برگردد بکمیسیون مبتکرات و در کمیسیون مبتکرات مطالعه شود و این تقاضای بنده از دستور خارج شود . برای رفع این نقیصه است و بعلاوه یک نگرانی که بنده دارم این است که خیال میکنم شاید این لایحه رد بشود ...

مدرس – رد نمیشود .

عدل الملک – و حیف است که این لایحه رد شود و اگر این نقیصه رفع بشود ممکن است همه آقایان رأی بدهند و بسهولت هم اجرا بشود .

رئیس – آقای شیخ الرئیس . ( اجازه )

محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس – عرض کنم البته مطالبی که جزء دستور میآید مدتی وقت مجلس را مشغول میکند . و مخالف و موافق مذاکره میکنند تا اینکه بجائی منتهی شود و چنانچه از دستور خارج شود بعقیده بنده اسباب تضییع وقت است و همانطور که آقای تدین و سایر آقایان دیگر مذاکره کردند هیچکدام نسبت باساسش مخالف نبودند و فقط در طرز آن مخالف بودند و اینکه مذاکره شد که مشخص آن کیست این را گمان میکنم که کمیسیون معارف یکجائی را معین میکند که تشخیص بدهند و قسمت دوم را هم همانطوریکه آقا فرمودند منتهی میشود ببودجه سال بعد و البته خیلی از مالیاتها هم هست مثل مالیات تصاعدی که از سال بعد اجرا میشود .

رئیس – آقا از موضوع خارج شدید .

شیخ الرئیس – لهذا بنده لازم نمیدانم که این لایحه مجدداًبرود بکمیسیون .

رئیس – رأی میگیریم آقایانیکه تصویب میکنند که این پیشنهاد از دستور امروز خارج شود قیام فرمایند .

( عده قلیلی قیام نمودند )

رئیس – تصویب نشد .

بعضی گفتند مذاکرات کافی است .

تدین – بنده مخالفم این بر خلاف وظیفه مجلس است .

رئیس – رأی میگیریم بکفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند .

( عده قلیلی برخاستند )

رئیس – معلوم میشود کافی نیست . آقای دست غیب . موافقید؟

دست غیب – بلی .

رئیس – آقای تدین (اجازه)

تدین – بعضی از آقایان موافق با این طرح مبنای دلائلشان این بود که ما احتیاج داریم بکتب و طبع و ترجمه کتب بسیار خوب و نافع است و ضمناً هم میخواستند وانمود بکنند که بنده با این اساس مخالفم . عرض کردم حالا هم عرض میکنم بنده با این اساس و اصول مخالف نیستم و کاملا موافقم که کتب نافع از السنه خارجه بهر زبانیکه باشد به فارسی ترجمه شود .

یکنفراز نمایندگان – علمی .

تدین – بلی کتب نافعه علمی محض اینکه جای اعتراض نباشد . بنابر این اگر ناطقین موافق بخواهند عرایض بنده را طور دیگر جلوه بدهند باز بالصراحه عرض میکنم موافقم ولی مخالفم با این که یک مسائل مهمه بحرف فقط تمام شود بنده موافقم باین که این لایحه عملی بشود و نه اینکه دلمان را خوش کنیم و یکرأی بدهیم و جامعه هم بفهمد که مجلس چقدر علاقمند است بعد منتظر شوند به بینند کتاب ها کجا است ؟ هیچ .مخالفت بنده از این حیث است . اینجا یک قسمت از این ماده راجع به پیشنهاد خرج و تصویب آن است ما حق نداریم پیشنهاد خرج بکنیم . اینجا میگوید حقوق ومخارج و طبع و نشر باید از محل اعتبار معمولی دولت پرداخته شود . ما میتوانیم فقط بگوئیم وزارت معارف این کار را بکند . بعد میگوید اعتبار دولت اعتبار دولت مقصود چیست ؟ مقصود آن اعتباری است که صدی دو بهروزارتخانه میدهند یا اعتباری است که برای هئیت دولت در سال معین میشود . از نقطه نظر بودجه دویست و بیست هزار تومان هم امسال معین شده است اگر مقصود از اعتبار دولت آن اعتباری است که بنظر دولت و یا وزراء باید خرج شود قطعاً موافقت دولت و وزیر مالیه لازم است و بنده عرض میکنم قبل از اینکه با دولت در این باب مذاکره شود و جلب نظر دولت بشود چه فایده دارد ما این رأی را میدهیم آیا باید عملی بشود یا نه ؟ و مانعی دارد که دو روز یا چهار روز دیگر بتأخیر بیفتد و کمیسیون مبتکرات وزیر مالیه را بخواهد یا اینکه از هئیت وزراء نماینده بخواهد و بگوید این است نظر من و این حرفهائیکه اینجا زده میشود با نماینده دولت مذاکره کند و او را هم متقاعد کنند که اصولا موافقت کنند و بعد هم راپرتی که میدهند کمیسیسون باید بگوید که این طرح با موافقت نماینده دولت اصولا قابل توجه است . تا ما بیائیم اینجا رأی بدهیم بعد برود بکمیسیون بودجه و کمیسیون معارف و سایر چیزهایش درست بشود . ولی یک لایحه خرج بدون مراجعه بدولت این چه صورتی دارد که ما رأی بقابل توجه بودنش بدهیم ؟ این هیچ منافات هم ندارد یا اینکه آقایان تصور بکنند که بنده موافقم با این لایحه آقا موافقم که عملی بشود و معذالک میخواهید رأی بدهید اگر آنچه را که بنده عرض میکنم موافقت بفرمائید که سه چهار روز بماند نتیجه اش ایمن میشود که یک رأی قابل توجهی است میدهید . ولی بعد معلوم نیست که دولت موافقت خواهد کرد یا نه یکنفر از آقایان نمایندگان اظهار کردند که میماند برای سال بعد بسیار خوب میماند برای یک تاریخیکه معلوم نیست ما زنده هستیم یا خیر ؟

مشاراعظم – تجزیه شود .

تدین – تجزیه نمیشود بنابر این بنده عرض میکنم که باید این کار عملی بشود و عملی شدنش موکول باین است که کمیسیون محترم مبتکرات نماینده دولت را بخواهد و بدون این که بگوید محلش کجا است اظهار کند که من این نظر را دارم و مجلس هم اصولا موافق است آنوقت به بیند نماینده دولت هم موافق است با این خرج یا نه ؟ فقط همینقدر که او اصولا موافقت کرد آنوقت بیاورند اینجا و بنده یکی از اشخاصی هستم که با کمال میل و رغبت رأی خواهم داد معذالک با این مطالبی که عرض کردم دیگر خودتان میدانید

رئیس – آقای کازرونی . (اجازه)

آقا میرزا کازرونی – بنده فرمایشات موافق و مخالف هر دو را تصدیق میکنم زیرا هر دو درست میگویند آنهائیکه موافقند میگویند این مسئله مهمی است و البته همینطور هم هست . بنده گمان میکنم بهترین کار امروز همین است بعوض اینکه شاگردهامان را بفرستیم بفرنگ و یک مخارجی کنیم که نتیجه اش عاید بیکنفر میشود ممکن است همان مخارج را صرف این راه نموده و کتب علمیه را ترجمه نموده و انتشار دهیم که نتیجه اش عاید مردم بشود و اینستکه ترجمه و انتشار کتب علمی بتمام مردم فایده میرساند یک مسئله اساسی است و بنده متاسفم که اگر سابق این عمل مجری بود چرا امروز ترک شده است و اگر نبوده چرا نبوده و البته بایستی امروز حتما این کار را انجام دهیم و اینستکه آقای تدین و سایر آقایان مخالفین صورتاً مخالفت فرمودند که بایستی با وزراء مذاکره بکنند و ببینند آنها از نقطه نظر خرج میتوانند موافقت بکنند یا نه ؟ این هم یکی از مسائل اساسی که نمی شود منکر شد و جمع این دو نظر بعقیده بنده این است که این لایحه پس از قابل توجه شدنش میرود بکمیسیون مربوطه و کمیسیون مربوطه موظف است که با وزراء در این باب وارد مذاکره شود اگر دید آنها هم اظهار موافقت میکنند آنوقت یک راپرتی که حاکی از موافقت است میدهد و اگر خیر دید آنها موافق نیستند البته راپورتش را طوری میدهد که مخالفت دولت را معلوم میکند حالا هم اگر مارأی بدهیم چیزی از دست نداده ایم . منتها این است که همچو مسئله را که بعقیده همه آقایان مهم است بجریان انداخته ایم و اما اگر چنانچه امروز رأی دادیم و بجریانش نینداختیم این لایحه میرود و معلوم هم نیست که مجدداً بیاید و البته حیف است یک چنین مسئله مهمی از بین برود و در بوته اجمال یا اهمال نیفتد این است که بنده موافقم .

رئیس – پیشنهاد آقای داور قرائت میشود .

( بشرح ذیل قرائت شد )

بنده پیشنهاد میکنم خبر برگردد به کمیسیون مبتکرات و پس از جلب نظر و موافقت دولت بمجلس برگردد .

رئیس – آقای داور ( اجازه )

داور – بنده تصور میکنم که نظر ما باید نظر حلی باشد ما مقصودمان این است که بسرعت بتوانیم یک کارهائی کرده باشیم و اینجا هم حتی الامکان وقت تلف نکرده باشیم اساس مسئله طرف توجه همه است و همه هم موافقند و آقای تدین از نقطه نظر جریان طبیعی و قانونی یک اشکالاتی داشته واز نقطه نظر عمل عقیده داشتند که قبلا باید نظر دولت جلب شود . اساساً هم این مسئله یک مسئله مهمی است که کمیسیون مبتکرات یک مسائلی که مربوط بدولت میشود لازم است با نماینده دولت صحبت بکند و بعد از جلب نظر دولت این خبر را بدهد تا ما هم با یک اطلاع کاملی این نقطه نظر اینکه در عمل چه خواهد شد رأی بدهیم و حالا اگر اینجا بخواهیم بحث کنیم که حتماً باید امروز رأی داده یا پنج روز عقب تر البته یک مقدار زیادی حرف زده میشود و بالاخره میگویند بماند برای سال دیگر این چه ضرر دارد که این لایحه بر گردد بکمیسیون و در آنجا نماینده دولت را بخواهند و نظر دولت هم جلب شود . بعد بیاید بمجلس و رأی داده .

رئیس – رأی میگیریم پیشنهاد آقای داور آقایانیکه موافقند قیام فرمایند

( اغلب قیام نمودند )

رئیس – تصویب شد . در باب اعتراضاتی که اینجا نسبت بدیر آمدگی و غیبت شد تحقیقاتی بعمل آمد و معلوم شد که کمیسیون عرایض و مرخصی دیروز تشکیل نشده بود و باین لحاظ اجازه هائی که خواسته بودند هنوز داده نشده است . امروز کمیسیون تشکیل شده و تکلیف اجازه ها معلوم میشود . خبر کمیسیون قوانین مالیه راجع به وضع مالیات تصاعدی بر عایدات مطرح است . مذاکراتهم راجع بکلیاتست . آقای دامغانی . ( اجازه )

شریعتمدار دامغانی – بنده اساساً تصدیق میکنم که نزدیکترین مالیات ها بعدالت وضع مالیات بر عایداتست چنانچه بر آقایان هم معلوم است که ظالمترین مالیاتها مالیاتهای سرانه و خانواری است که مالیات بر زندگانی و تنفس است زیرا یک نفریکه دارای هیچ چیزی نیست فقط برای زندگانی و نفس کشیدن از او مالیات میگیرند در صورتیکه خدا هوا را برای زندگانی ما فراوان کرده که ما بآزادی زندگانی کنیم . ولی متاسفانه بر هواهم مالیات وضع شده و در ازاء آنهم مالیات گرفته میشود و در عین حال که بنده تصور میکنم عادلانه ترین وضع مالیات بر عایدات است معذالک این مالیات را غیر عملی میدانم . این قسم مالیات در این مملکت عملی نیست اولا کشف عایدات متضمن یک زحماتی است برای دولت و مردم وبعلاوه افشاء یک اسراریست مخصوصاً از تجار چنانچه ملاحظه میفرمائید یکعده از تجار هستند که سرمایه کافی ندارند فقط باعتبار زندگی میکنند اگر بنا شد بخواهند کشف کنند سرمایه آنها و عایدات آنها در اداره مالیه برود و رسیدگی شود البته موجب ورشکست شدن یک عده از این مردم است این یکی . دیگر این که دلیلی که بنده دارم در اینکه این مالیات غیر عملی است این است که متأسفانه بخرج تشکیلاتش نمیآید برای اینکه مالیه آن مقداری که خودش عهده دار است باستثناء عایدات نفت تقریباً هشت کرور عایدات دارد و هفت کرور و نیم مخارج این هیچ نیست جز اینکه وضع اینطور مالیاتها گرفتن از یک عده اشخاص معلوم و دادن بیک عده اشخاص مجهول است ممکن است این مالیات را وضع کنند ولو صرف فقط تشکیلات خودش بشود .

بعضی از نمایندگان – کسر هم میآورد .

شریعتمدار دامغانی – در این صورت پس فلسفه و منطق ندارد که از یک عده اشخاص معلوم گرفته شود و بیک عده اشخاص مجهول داده شود . اینهم یک نظر مخالفت بنده است . یکی دیگر اینکه اینجا فرق نگذاشته بین عوایدیکه منتهی بر سرمایه باشد یا بر اشخاص چون اینجا مینویسد : بر عواید خالص اشخاص و موسسات تجارتی ) و اگر هم باید این مالیات وضع شود باید بر عایدات یک سرمایه معینی وضع شود و اینجا عام است و فرق نگذاشته است بین عایداتی که از سرمایه است یا عایدات بدنی اشخاص مثلا یک عمله ایست که بدنش را بکار میاندازد و عایداتی تحصیل میکند میخواهم به بینم آیا این مالیات بر بدن او هم تعلق می گیرد یا نه و اگر اینطور باشد از این قبیل اشخاص خیلی زیاد است و اگر بخواهیم اسم ببریم حتی بجائی میرسد که باید از هوچیها هم مالیات بگیرند برای اینکه عایدی آنها هم در سال از این حدی که معین شده است بیشتر است

مدرس – بروکلا هم تعلق میگیرد


شریعتمدار – علی ای حال باید طوری در نظرگرفت که فرق داده شود که این مالیات بر سرمایه اشخاص تعلق میگیرد یا بر خود اشخاص و زحمات بدنی شانهم تعلق میگیرد . این است که بنده باین جهات عرض کردم مخالفم .

داور ( مخبر کمیسیون )- آقای نماینده محترم که مخالفت کردند که مالیات بر عایدات مالیانی است که از نقطه نظر عدالت بهترین مالیاتها است و بعد اشکال ایشان در این بود که غیر عملی است و صرفه هم ندارد و بعد هم شرحی راجع بعوائد تفسیر کردند و فرمودند که ممکن است این مالیات از عوائد بدنی هم گرفته شود . بنده محض اینکه خاطر نمایندگان محترم را خوب متوجه کرده باشم باین مالیات و چون می دانم که یکعده از آقایان به ( بعضی ملاحظات تردیدی در خوبی این مالیات دارند ) این است که می خواهم درست توجه کنند بیک مسائلی که راجع باین مالیات بنده عرض می کنم و بعد هم جواب ایشان را خواهم داد اساساً باید دید که ما با اصل مالیات موافق هستیم یا خیر ؟ و یک مملکتی باید با مالیات زندگی بکند یا اینکه راه دیگری برای تحصیل عایدات باید پیدا کرد؟ اگر تصدیق کردیم که مالیات لازم است و بقدر مخارجی که دولت دارد برای رفع احتیاجات مملکتی بایستی از مردم کمک خواست آنوقت باید ببینیم که چه مخارجی ما را امروز مجبور می کند بوضع این مالیات . ممکن است ( مثل اینکه مکرر بنده چه در خارج و چه در همینجا در جلسات رسمی شنیده ام و الانهم یک اشاره در ضمن نطق آقای دامغانی راجع به این مسئله بود ) بگویم فایده مالیات گرفتن چیست ؟ و چنانچه اظهار شد بمصرف یک محلهای بی اساس برسد و تشکیلات را زیاد می کند و میز و صندلی را باصطلاح معمولی آن زیاد خواهند کرد در اینصورت چه ضرورتی دارد که از یک عده اشخاص پول بگیریم و بیک عده اجزای ادارات دولت بدهیم . بنده عرض میکنم این استدلال با این که در نظر اول خیلی جالب است معذالک حقیقة نمیشودقابل توجهش دانست زیرا مخارج باختیار شماست در موقعیکه مخارج را تصویب کنید کمال دقت ملاحظه کنید ببینید آن مخارجیکه لازم است مثل طبع کتب و ساختن طرق و شوارع و مسائل صحی که برای مملکت نهایت درجه لزوم را دارد و هر وقت صحبت می شود می گوئیم صحیح است ولی پول نداریم که بکار بیندازیم آنمخارج لازم را تصویب کنید و البته وقتیکه این مالیات را وضع کردیم یک عایداتی پیدا میشود که میتواند صرف آنکارهای خوب بکنیم والا بصرف اینکه ممکن است برود خرج میز و صندلی بشود مالیات وضع نکنیم این منطق صحیحی نیست زیرا مملکت ما دارای یک احتیاجات زیادی است و آن احتیاجات بهیچوجه رفع نمیشود مگر بپول آنهم پیدا نمیشود مگر بوضع مالیات و اگر ما این اصل را قبول کردیم که باید یک مالیات جدیدی وضع شود آنوقت باید ببینیم که مالیات از عایدات بگیریم خوب است یا بد است ؟ اصل قضیه است و این مالیاتی است که از عوائد مردم برای رفع احتیاجات و مخارج و مصارف ضروری گرفته میشود و رعایت عدالت هم بعقیده بنده کاملا در این قسم مالیات شده است و بنده هم هیچ لازم نمیدانم که دلائل زیادی در این خصوص بیاورم و گمان میکنم همه آقایان موافق باشند . مالیات تصاعدی باین طریق است که هر کس فرضاً از صد تومان ببالا عایدات داشت از قرار صد دو بعد صد سه بعد صد چهار باید مالیات بدهد برای اینکه اگر آقایان یک دقتی بفرمایند خواهند دید که قدر و مقام و منزلت هر شیئی و هر مالی بسته است بمقدار آن یعنی هر چه زیادتر شود کمتر طرف اهمیت است . وقتی کسی صد تومان دارد البته آن مقدار از برای رفع حوائج ضروری اوست زیرا صد تومان در سال یک زندگانی فوق العاده مشکل و سختی را اداره میکند و لیکن آن کسیکه صد تا صد تومان دارد انصد تومان آخری رفع احتیاجات او را نمیکند و یک صرف مخارج تجملی میشود . بنابر این قیمت هر یک از صد تومانها را بگیرید تفاوت دارد و قدر و اهمیت آن صد تومان آخری کمتر است تا آنصد تومان اولی که صرف حوائج ضروری میشود . بنابر این وقتیکه میخواهیم اصل مساوات را رعایت کنیم باید تساوی در گذشت باشد و تساوی در گذشت بطور تناسب رعایت نمیشود که بگوئیم آن کسیکه صد تومان دارد یکصدم بدهد و آن کسی هم که صد تا صد تومان دارد یکصدم بدهد برای این که اگر از صد تومان اولی شما یک تومان بخواهید برای آن شخص خیلی زحمت و ارزش دارد. ولی اگر از آنصد تومان آخری ۵ تومان هم بخواهید بهیچ جای او نمیخورد اینست که این قانون که در تحت اصول تصاعدی در آمده است رعایت این اصل را کرده و یک مقدار از عایدات را هم بکلی کنار گذاشته و آنقسمت از اشخاص را هم که آقای دامغانی اشاره فرمودند از قبیل عمله و بنا که اظهار فرمودند ممکن است بر بدن آنها این مالیات تعلق بگیرد اگر آنشخص هم بالاخره دارای یک عایدات هزار تومانی شده است از آن چیزی نمیگیرند ولی آنکسیکه هزار تومان دارد از هزار تومان دومش در سال ده تومان میگیرند یعنی کسیکه در سال دوهزار تومان عایدی دارند ماهی هشت قران و خورده باید به دولت بدهند . حالا آقایان تصور میکنند که این یک ظلم و تحمیلی است و نباید کسی که در سال دو هزار تومان عایدی دارد ۸ قران به دولت بدهد .

حاج ملک ااتجار – بلی .

داور – آقای دامغانی فرمودند که این مالیات غیر عملی است و ضمناً تجار را مثل زدند و فرمودند که بعضی تجار باعتبار زندگانی میکنند و اگر عایدات آنها معلوم شود ممکن است ورشکسته شوند پس یک همچوشخصی معلوم میشود میخواهد کلاه مردم را بردارد اگر اساس یک تجارت خانه موهوم است و بدون سرمایه میخواهد تجارت کند . البته ما باید یک کاری بکنیم که این اساس اعتبار موهوم از بین برود برای این که اعتبار موهوم آن تاجر ببنده و جناب عالی و سایرین صدمه میزند شما بخیال اینکه او دارای سرمایه است با او معامله میکنید و پول خودتان را نزد او میگذارد . اگر سرمایه نداشته باشد معلوم میشود خواسته است باین وسیله کلاه شما را بردارد خوشوقتی بنده در این است که همچو تجاری وجود ندارد ولی اگر خدای نکرده یکعده از تجار باشند که بخواهند با اعتبار موهوم زندگانی کنند و این مالیات پرده از روی کار آنها برمیدارد . البته باید از آن عده که میخواهد کلاه و کلاه کنند جلوگیری بشود. یکی دیگر از اعتراضاتیکه شد و شاید در آتیه هم بشود مسئله تفتیش است که در ذهن آقایان فرو رفته است که بخواهد در زندگانی تجار مداخله کنند اسباب زحمت میشود . در این موضوع بعقیده بنده خوب است وقتی که بآن ماده رسیدیم همه در کمیسیون به نشینیم و نسبت باین موادی که راجع بتفتیش است دقت کامل بکنیم تا برای مردم اسباب زحمت فراهم نشود . ولی در اصل مالیات که مردم باید نسبت به تناسب عایدات خود بدولت کمک کند . اخیراً گمان نمیکنم مجلس پنجم قبول نکند . دلیل دیگر مخالفت آقایان این بود که این مالیات بر عایدات صرفه ندارد البته اگر در ضمن عمل ثابت شد که صرفه ندارد یعنی خرجش بیش از دخلش است در آن صورت جهتی ندارد که ما بیائیم و یک زحمتی بکشیم و یک پولی از مردم بگیریم تازه باندازه خرج وصولش نشود . ولی بموجب پیش بینی و تحقیقاتی که وزارت مالیه کرده همچو قرار شده است که خرجی برای اینکار ترتیب ندهند و تصدی این امر را بهمان مأمورین سابق خودشان واگذار کنند . بنابر این این تصور نمیکنم خرج زیادی داشته باشد و گمان میکنم خرجش فقط منحصر باوراق و پاکات و سایر لوازمات خواهد بود و با همین اشخاصی که حالا هستند اداره خواهد شد و چیزی اضافه نخواهد شد ولی یک مسئله مهمی است که باید از حالا به آقایان عرض کنم و آن این است که خوبست آقایان با یک نظر مخالفت جدی باین راپرت نگاه نکنند بقسمی که حتی دلائل طرفین را هم گوش نکنند بلکه از آقایان تقاضا میکنم درست دقت بفرمایند . اگر وجدانشان تصدیق کرد که تحمیل این اندازه مالیات بر مردم یا تقاضای از مردم یک تقاضای فوق العاده نیست این را تصویب بفرمائید آنوقت البته در طرز اجراء اگر اشکالاتی بنظر آقایان میرسید و اسباب زحمتی برای مردم فرض میکنند آنرا هم در صدد اصلاحش بر خواهیم آمد و راهش زا پیدا خواهیم کرد که اسباب زحمت مردم نشود .

رئیس – چند دقیقه تنفس داده میشود .

( در اینموقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید )

رئیس – آقای کازرونی ( اجازه )

کازرونی – روزی که این لایحه از طرف دولت تقدیم مجلس شد بنده گمان میکردم نه تنها خودم بلکه سایر آقایان نمایندگان هم آنهم بطور جدی تلقی نخواهند کرد بلکه قطع داشتم سرسری تلقی خواهند کرد . زیرا بقدری عملی بودن این لایحه واضح و مبرهن است که بعقیده بنده محتاج به هیچ توضیحی نیست . همان طور که سابق بر این اظهار عقیده کرده ام حالا هم عرض میکنم که قانون را برای هرطبقه و صنفی باید از اهل خود همان طبقه و صنف وضع کنند و کسانی که نه از اقتصاد و نه از تجارت خبر دارند و نه وضع زندگانی مردم را میدانند نمیتوانند قانون وضع کنند آن هم برای مملکتی که صادراتش در مقابل وارداتش حکم صفر را دارد و بمنزله ورشکسته است . زیرا این مسئله راجع است بمردمی که میخواهند با شرق دست خود زندگانی کنند . این نوع قوانین و مالیاتها نه تنها عملی نیست بلکه با وضع حاضره که داریم اگر تمام عایدات مملکت را برای اداره کردن این کار صرف کنیم آنطور که میخواهیم نمیشود . در مملکتی که مردمش صد و نود و نه سواد ندارند و دادستد هائی که تجارش میکنند غالباً محفوظ سینه شان میکنند و روزی که متائی را میخرد وفقط منتظر است که ببیند اتفاقات و حوادث کار او را چطور میچرخاند و نمی داند که ضرر دارد و یا نفع برای همچو مملکتی ما قانون تصاعدی مینویسیم و در آخر سال هم میخواهیم به بینیم که کسی چقدر نفع برده تا از نفعش مالیات بگیریم بنده دلم میخواست آقایانیکه باین لایحه رأی داده اند اول بنسبت بیک دکان بقالی فکر میکردند که چطور عایدات او را در آخر سال معین میکنند آنوقت این لایحه را تصویب کرده و بمجلس می آمد ...؟چنانچه عرض کردم آقایان از اوضاع تجارت ایران اطلاع ندارند . بنده علم حقوق خوانده ام علم تجارت هم فرضاً خوانده ام ولی اطلاع داشتن من از تجارت باز موکول باین است که بروم تجارت کنم والا هر کس که علم سواری خواند یا دانست نمیتواند سواری کند باید سواری بداند . بنده لازم می دانم یک شمه از ترتیب تجارتی ایران را بعرض آقایان برسانم...

شیروانی – حرف بزنید ؟

کازرونی – پس شعر بخوانم ؟ پس بنویسم ؟ چه کار بکنم ؟ کنده کنده جهنم استبداد خوب حرف بزنم . اگر بنا شود مثلا من صد پوند قند از اروپا بخواهم که تا دو تا ماه دیگر برای من حمل کنند . در اروپا میزان قیمت معلوم است بخلاف ما که هیچ وقت نرخ معین نمی توانیم داشته باشیم و بدست بیاوریم روزی که من قند را خواستم قیمت پوند پنج تومان بود حالا که وارد شده شش تومان است روزی که من خواستم قیمت دوازده قران بود حالا یک تومان است وقتی هم که به بوشهر آمد و وارد سر حد شد آ ن روز تا شیراز برسد کرایه صد من بیست تومان بوده حالا اتفاقاًچهل تومان شده است . پس از آنهم که وارد شد سند و بروات این شهر در بانک است آقایان تصور میکنند که همیشه صندوقهای تجار پر از پول است و هر وقت که بخواهد برمیدارد . خیر اینطور نیست بایستی براتی بفروشد و پولرا به اعتبار همین قند به طرفش که در شیراز یا جای دیگر است حواله بدهد و آن برات بیست و پنجروز وعده دارد آخر مدت که شد ممکن است پول نداشته باشد یا قندش نرفته باشد باید یک فکر دیگری بکند . مثلا شکر خود را بقیمت کمتر بفروشد و پول برات را کار سازی کند و گاهی ممکن است که این قند یا چیز دیگری معاوضه شود و مدت دو سال برای فروش معطل بماند و معلوم نیست این کتیرائی که من امروز باروپا میفرستم کی به فروش خواهد رفت و کی پولش دست مرا میگیردو نمی دانم آیا برای من ضرر خواهد داشت یا نفع بالاخره چقدر خرج به او تعلق میگیرد . هیچ یک از این مراتب بر من معلوم و آشکار نیست نه تنها اداره مالیه نمی تواند این پیش بینی ها را در کار من بکند بلکه خودم هم نمیتوانم پیش بینی و حساب کنم و نمیدانم آخر سال کسر دارم یا زیاد . چون گاهی میشود درآخر سال کسر داشته باشم ولی نباید بواسطه این کسر تجارت را ول کنم بلکه باید عقب کار خود رفته و مشغول کار شوم لکن مسئله در پرده است و مردم گمان میکنند من دویست هزار تومان مالیه دارم ولی چه بسا سال بعد که مشغول کسب و کارم این کسر را جبران میکنم . اینها همه از روی تخمین است و اکثر اوقات ممکن است پس از فروش متاعی مقدار زیادی کسر یا اضافه داشته باشم در هر صورت تفتیش در اینگونه امور آیا عملی است آیا خود تاجر میتواند اینکار را بکند ؟. یک تاجر ایرانی میخواهد با اروپا و افریقا و آسیا و داخله جزئی و کلی طرف معامله بوده و اجناس وارد و صادر کند یک نفر هممنشی بیشتر ندارد . آن دفتری که آقایان میخواهند او اصلا ندارد و آن ترتیبی که آقایان در نظر دارند عملی نیست من باید یک جنس را یک تومان یا صد دینار بخرم و ده شلینگ بفروشم و یک قاعده و ترتیب مرتبی ندارد که از روی آن همه چیزها مرتب باشد این وضعیت تاجر بود . حالا آمدیم سر دکان بقالی یک نفر بقال که دویست تومان سرمایه دارد یا هزار تومان دارد در آخر سال چطور میفهمند که چقدر عایدی داشته مگر اینکه یک نفر مفتش همیشه با او در دکان و یک نفر در خانه . و یک نفر با او باشد و به بیند چگونه خرید و فروش میکند یا چطور حرکت میکند و چگونه راه میرود . اینها شوخی است چطور میشود عملی کرد ؟ والا بنده با اصل موضوع موافقم و مالیات بر عایدات را بهترین طرز عایدات میدانم و مخالفت بنده از این راه نیست که چرا دولت مالیات میگیرد فردا که قانون ممیزی میآید بمجلس همه آقایان خواهند دید که بنده عقیده ام این است که پس از یک مخارج مختصری باقی از عین عایدی اگر بحد نصاب رسیده باشد باید یک عشر بگیرند . البته دولت باید پول داشته باشد اما این مسئله عملی نیست فقط یک نتیجه خواهد داشت و آن اینست که بمحض اینکه این قانون از مجلس گذشت خدا برکت بدهد فردا بیست و پنج تا مدیر کل و رئیس و ادارات جزء و کل و آرشیو و میزهای مختلف برای اینکار ترتیب داده خواهد شد و هیچ نتیجه برای دولت نخواهد داشت آقایان خوبست این مسئله را در نظر بگیرند که وضعیت مملکت امروز چطور است و این قانون را برای کجا میخواهد وضع نمایند . خوبست بکمیسیون عرایض و مرخصی مراجعه بفرمایند و به بیند این شکایاتی که بکمیسیون میرسند و جوابهائی که داده میشود از چه قرار است . خوبست یک فکری برای این کار بفرمایند این مالیاتی که عجالتاً از مردم میگیرند بهتر این است که این را درست بگیرند تا از افراط و تفریط مصون بماند بعد یک مالیات دیگری وضع کنند . آقایان خوب است طوری کنند که از تمام مردم ایران با رعایت تناسب و تساوی مالیات گرفته شود زیرا ما امروز می بینیم از هر چیزی بیک طرز مخصوصی مالیات گرفته میشود مثلا از هر دهی یا قریه یک نحو مالیات میگیرند وهیچ ده یا قریه نیست که طرز وصول مالیاتش شبیه بده یا قریه دیگر باشد با این حال با این خرابی حالاما می آئیم یک قانون دیگری تصویب کنیم که مردم را بیک آتش بیندازیم ..

یکنفر از نمایندگان – کدام مردم ؟

کازرونی – عموماً بقالهاهمانهائی زحمت میکشند و بنده و جنابعالی زنده هستیم و بسعی و عمل آنها زندگانی میکنیم . همانهائی که می گویند کلاه بر دارند کلاه سازند . کلاهدوزند باید در تمام سال بروند زحمت بکشند و خرج این مملکت را بدهند و تمام کسانی که دم از حیات میزنند حیاتشان بسته به وجود آنها است خوبست قدری در این مسائل دقت کنیم . کدامیک از ما ها در واقع یک ذره برای این مملکت عائدی دارند ؟ خدا آنها را زنده بدارد که کار می کنند و ما از آنها پول می گیریم همان بدبختهای بیچاره در هر صورت بعقیده بنده این مطلب عملی نیست بعلاوه اگر بخواهید حاصله از این طریق را با مخارجش قیاس بفرمائید اصلا طرف تناسب نخواهد بود آقایان خوب است اول یک قانون برای شرکتها و کمپانیها و تجارت بنویسید و به موقع عمل بگذارند و مردم را عادت بدهند که ملت تجارتش را از روی یک قاعده و اساسی باشد بعد باین گونه قوانین به پردازند . اینها یک چیزهائی است که طبعا درست خواهد شد در اروپا این قانون هست یا نیست نمیدانم ولی در هر حال ترتیب تجارت در آن جاها معلوم است و میدانید چطور تجارت کرده اند و وارد و صادرشان در سال چیست و تمام دفاتر و اوضاعشان مرتب و منظم است و حقوق مستخدمینشان هم معلوم است وقتی یک پستی برای تجارت خانه می آید بفاصله نیمساعت حقی را باید بدولت بدهد معین می کند و کمتر اتفاق میافتد که دیناری اختلاف داشته باشد و اگر اختلافی هم پیش بیاید معلوم است و حتی عکس حرکاتش هم برداشته می شود و معلوم است که یک نفر در مدت عمرش چه کرده و بکجا رفته و چه اقداماتی کرده است تمام اینها در یک کتابچه محفوظ است اما این مسائل مربوط بما نیست انسان باید قانون را از روی اخلاق و وضعیت زندگانی و مقتضای وضعیت وضع کند نه اینکه یک چیزی بنویسد که عملی نباشد یا این که فرض بفرمائید در قطب شمالی هوا خیلی سرد است ما هم باید همان اوضاعی را که برای وضعیت زندگانی آنجا لازم است برای گرمسیرات هم لازم بدانم

مخبر – بنده اولا از آقایان موافقین که اجازه خواسته اند عذر می خواهم و در آتیه هم باین اندازه وقت را نخواهم گرفت و می گذارم که آقایان صحبت کنند ولی در بیانات آقای کازرونی تقریباً یکقسمتش از استدلال خارج شده بود و بطور مستقیم تقریباً یک مذاکراتی کردند که راجع به شخص بنده بود که لازم دانستم بیایم اینجا ایشان اظهار کردند که حقوق دانستن دلیل بر این نمی شود که قانون مالیه را هم بدانند و حقوق دانان مجلس شورای ملی بد بختانه چهار نفر بیشتر نیستند که یک نفر از آنها بنده هستم و بنده چون در کمیسیون بودم حق دارم به خودم حق بدهم که این عرض را بکنم برای اینستکه ما در مملکتی هستیم که اصول علم و فضل و تحصیل یکی از آن اصولی است که هیچوقت نبایستی بآن اهمیت داد گاه گاهی هم اگر بآن اشاره میشود باید بیک کنابات باشد که بآن آدم نشان داده شود که چون تو زحمت کشیده و تحصیل کرده بدرد این جامعه و مملکت نمیخوری واشخاصیکه معلومات ندارند بدرد این جامعه میخورند و چون این یک اصل مسلمی است بنده داخل آن نمیشوم و بر میگردم باستدلالات ایشان . فرمودند اشخاصیکه خبر از اقتصاد و تجارت و اوضاع مملکتی ندارند این قانون را نوشته اند و توضیحاتی راجع بعلوم اقتصادی که قند را یک کسی که میخواهد بخرد چگونه میخرد چطور باید برات بخرد و یا برات بفروشد البته اینگونه استدلالات بطوریکه خودشان تعبیر میکنند خوب بود ولی در هر حال در ضمن مذاکراتشان یکی دو مسئله بود که من نمی توانم از آن استفاده کنم . فرمودند مملکتی که اوضاع اقتصادیشان این است و مردم نود و نه درصدش سواد ندارند و مردمی که یک عده زیادش بیکار گرسنه هستند با این اوضاع اقتصادی نمیشود از آن ها مالیات گرفت بنده این قسمت بی سوادی را می خواهم بآقا عرض کنم که این اشخاص بی سواد را چطور می خواهید با سواد کنید ؟ مملکتی که اوضاع اقتصادیش بد است و در سال چندین هزار نفرشان از مرض مالاریا و هزاران امراض مختلفه می میرند و روز بروز خراب تر میشود و هر چه در این موضوع گفته میشود مثل حرف های بی اساس و موهومات را تلقی کرده و سرسری میگیرند و جدی تلقی نمیکنند . ( بقول آقای کازرونی ) این مملکت را چطور میخواهید اصلاح کنید ؟ آیا شما میخواهید تا دنیا دنیا است این محوطه که اسمش را ایران گذاشته اند بهمین حال کثافت و بد بختی و با همین حال مرض و فقر و گرسنگی و بیکاری و تمام چیزهائی که ناشی از فقر و گرسنگی است بهمین ترتیب نگاهش دارید یا خیر باید ترتیب را تغییر داد ؟ اگر باید تغییر داد باید دید راهش چیست و این راه را از کجا باید پیدا کرد . ممکن است آقای کازرونی و یک عده بگویند این راه را با علمی که خودمان داریم و یک علمی که خداوند داده است از همین جا که نشسته ایم درستش میکنیم . ولی یک عقیده دیگر هم هست و گمان میکنم کفررزندقه هم درش نباشد و آن این است که راه را باید طوری رفت که دنیای متمدن رفت و اصلاح کرد و مملکتهای خودشان را اداره کردند . این دو فکر است که هر روز در هر مذاکره این دو فکر متضاد با هم مصادمه میکنند . فکر آقای کازرونی و فکر امثال بنده از برای اینکه بخواهیم در مملکت اصلاحاتی بکنیم و یکقسمت از اصلاحات هم مربوط بدولت است . در قدم اول محتاج به پولیم وقتی که از مسائل صحی آقای امیر اعلم یا دیگران میآیند صحبت میکنند تا اندازه که از برای همکار بودن و تحصیل رضایت خاطر ایشان است ما حاضریم ورقه یا رأی که علامت تصدیق باشد بدهیم ولی خودمان میدانیم عملی نیست برای اینکه میدانیم اگر بنا باشد اوضاع صحیه را تغییر بدهیم باید میلیونها پول بدهیم البته از برای اینکار ما هم تصدیق داریم که یکمرتبه نمیشود بقدریکه لازم میداریم از مردم پول بگیریم و این مسئله حتمی است که باید پول را برای مردم پیدا کرد که عایدات مردم زیاد شود تا عایدات دولت زیاد شودلیکن تا یکدرجه احتیاج بضروریات ما را مجبور میکند بمردم متوسل شویم و دولت بیاید از ملتی که از او کار میخواهد استمداد کند و بگوید آقایان شما که میخواهید من یک کارهائی برای شماها تهیه کنم شماها باید کمک هائی بکنید شماها که میخواهید یک اصلاحاتی بشود باید یک مالیاتهای تازه هم بدهید و الابحرف نمیشود پس از برای مخارج اینطور کارها و اقدامات که بالاخره یک قسمتی اساس اقتصادی ما را اصلاح میکند و کارهم از برای مردم تهیه میشود پول لازم است . و اینکه میگویند این مالیاتی که پیشنهاد شده است پول آن خرج میز و صندلی خواهد شد . این مسأله گفته شده و بنده هم جواب دادم باز هم جواب عرض میکنم آنروزی که مخارج اینها خواهد آمد هر خرجش که زائد است آنرا بزنید و مبالغه هم نکنید میز و صندلی هم برای مملکت لازم است پس از برای اینکه خرج هائی بشود که اوضاع اقتصادی مملکت بهتر شود و اطلاعات تجارتی آقایان تجارهم بیش از اطلاعات فعلی آنها بشود برای این که یک پولهائی پیدا بشود و یک مخارجی بشود که مردم سواد پیدا کنند و بالاخره برای اینکه یک پولهائی پیدا شود و بمصارف مهمه دیگر برسد باید سعی کرد ومالیات تصویب کرد پس وقتی باین مرحله رسیدیم و تصدیق کردیم که با پول باید اصلاح کرد و مالیات لازم است آنوقت یکی از بهترین قسم همین مالیات بر عایداتست یک شرحی که دنباله همین مسأله فروش قند بود که بنده هر چه گوش کردم درست ملتفت نشدم فرمودند برات میخرم برات میخواهم برات میدهم طول میکشد و بالاخره آخر سال نمیدانم عایداتی که بدست من آمده چقدر است بنده عرض میکنم مالیات برعایدات مالیاتیست که گرفته میشود از عایدات که توی صندوق شما توی جیب شما آمده است شما نمیدانید چقدر پول جیب شما آمده است . یا چقدر پول توی صندوقتان آمده است و یا وجود این برات میدهدبرات میگیرد ؟ پس این تجارت نشد ، پس یک همچو کس تجارت نکند بهتر است گمان میکنم این استدلال ایشان صحیح نبود مسائلی که اظهار کردند دو قسمت بود که هر دو قسمت خیلی قابل توجه است و اگر این قسمت را رعایت نکنیم این مالیات قابل قبول نیست یکی اینکه یک مخارجی بیش از عایدی پیدا می کند و دیگر اینکه عملی نمی شود ولی بعقیده من این پیشنهاد مخارجش بیش از یک عشر نمیشود و بدیهی است اگر این ترتیب باشد که نماینده محترم اظهار کردند قطعاً بایستی این مالیات لغو شود و دلیل ندارد که بیایند یک جماعتی را در زحمت بیندازند و یک مالیاتی از مردم بگیرند و تمام پولهای مأخوذه خرج وصول آن شود ولی این طور نیست عرض کردم مأمورین همان مأمورین مالیه هستند که حالا هستند فقط کاری که می شود یک مخارج جزئی از برای اظهارنامه چاپ کردن و از این قبیل هست و این قسمت در کمیسیون هم مذاکره شد و بالاخره مخارج پیش شما خواهد آمد و راپرتش از نظر شما خواهد گذشت اگر مخارج زیادتر بود و آن روز آن مخارج را میزنیم یا اینکه وقتی که گفتند این عوائد مختصری اضافه بر مخارج آن شده است آن روز آن را رد می کنیم و می گوئیم آن مالیاتی را که ما فلان وقت تصویب کردیم چون در عمل معلوم شد خرج وصول آن بیش از عوائد آن است یا مختصری اضافه از مخارج است آن را باید لغو کرد ، آن روز صحیح است والا قبل از وقت که عایدات خودشان را نمیدانند چطور می گویند وصول این مالیات باندازه مخارج آن نیست ؟ قسمت دیگر مسأله تفتیش بود اولا این مسأله را آقای کازرونی از برای چه گفتند ؟ شاید از برای این گفته باشند که بغالهای تهران بگویند آقا خوب وکیلی بوده اند و خوب صحبت کرده اند یا اینکه بقالی که در سال هزار تومان عایدات داشته باشد گمان نمی کنم هیچوقت بقالی یا همچو عده در طهران باشند یک عده از این قبیل اصناف از قبیل عطار و بقال و غیره که اصلا داخل در این مالیات نمی شوند شما می خواهید تعیین مفتش کنید بنده می گویم راستست مسأله تفتیش باین شکل که الان در لایحه است شکلی است که موجب زحمت مردم می شود و واقعاً باید ترتیبی شود و با نظر هم شور بکنیم که چه راهی پیدا می توانیم بکنیم که زحمت برای مردم نباشد و یک عایداتی هم پیدا کنیم . راست است آقای کازرونی یک اطلاعاتی دارند از اروپا که آنجا عکس هر کسی که حرکتی می کند بر می دارند و یک کارهائی می کنند که بنده نشنیده ام ولی آنجا هم بتقریب قائل شده اند نه اینکه یک شاهی زیاد و کم را تعیین کنند . اینجا هم ما باید با رعایت اوضاع مملکت خودمان بنشینیم و یکترتیبی را معین کنیم که بتوانیم عایدات خودمان را وصول کنیم و الا هیچ عملی نیست که عایدات یک مملکت را بهیچوسیله ای حتی در اروپا هم که آقا اطلاعاتش را دارند .

کازرونی – بنده اروپا نرفته ام .

داور – بدبختانه خوب . بنده تصور کردم اروپا رفته اید طوری بنویسید که بهیچوجه اسباب زحمت نشود . پریروز وقتی صحبت از قانون تجارت در کمیسیون شد خود آقا از کسانی بودند که میگفتند باید بیاید مجلس و اگر تمام جلسات مجلس هم صرف آن کار بشود باید از مجلس بگذرد . خوب اگر می آمد اینجا تقریباً تا دوره دهم هم قانون تجارت از مجلس نمیگذشت پس مقصودتان این بود که این مالیاتها بماند برای سه قرن بعد . ولی بحمدالله کمیسیون عدلیه دارای اختیار شد و بزودی تکلیف آقای کازرونی و امثال ایشان را در تجارت معین می کند .

کازرونی – بسیار خوب مذاکرات کافی است .

داور – خیر کافی نیست . بعکس باید در اینباب خیلی مذاکره شود و تمام عقاید باید گفته شود و مطالب حلاجی شود و بعد با نظر حلی در گمیسیون یا در خارج این قضیه را حل کنیم نه بنده در اینجا با کسی خصومت دارم نه طرفیت نه شما با اشخاصی طرفیت دارید . در همه عالم تجربه کرده اند و عقل هم ثابت کرده است و چاره هم نیست .

کازرونی – احسنت ،حظ کردم .

( خنده نمایندگان )

رئیس – چون جمعی از آقایان اجازه خواسته اند اگر صلاح میدانید جلسه ختم شود .

جمعی از نمایندگان صحیح است .

رئیس – بقیه مذاکرات میماند بجلسه آتیه روز یکشنبه سه و نیم قبل از ظهر . آقای سیدآقایعقوب ( اجازه)

دستور را نفرمودید .

رئیس – عرض کردم دستور همین است .

آقا سید یعقوب – خواستم تقاضا کنم اگر وقت باشد لایحه راجع بمستمریات از بابت بدهی مالیاتی جزء دستور باشد .

رئیس – اگر وقتی باقی بود جزء دستور میشود .

( مجلس نیمساعت بعد از ظهر ختم شد )

رئیس مجلس شورای ملی – موتمن الملک .

منشی – علی اقبال الممالک .

منشی معظم السلطان .