مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ دی ۱۳۵۲ نشست ۱۴۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و سوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و سوم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ دی ۱۳۵۲ نشست ۱۴۶

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۱۱ دی ۱۳۵۲ نشست ۱۴۶

فهرست مطالب:

مجلس ساعت نه صبح بریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید.

- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

رئیس - اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(بشرح زیر خوانده شد)

غائبین با اجازه

آقایان احتشامی - مهندس اسدی لنگرودی - اسعد رزم آرا -امیر احمدی ـ پدرامی ـ دکتر پرتو اعظم ـ مهندس پروشانی - جعفری - چنگیزی - حق شناسی ـ ذوالفقاری ـ دکتر سعید -عبدالحسین طباطبائی - دکتر عظیمی - فرنود - فضائلی - موقر - رز ین پور - خانم ابراهیمی - خانم دکتر طالقانی - خانم دکتر سر خوش.

غایب بی اجازه

آقای شیخ بهائی.

غائبین مریض

آقایان توسلی - جوانشیر جهانی -خانقاهی - امیر علم - خزیمه - اسمعیل خزیمه - مهندس حسین خسروی - حسام رضوی - ریگی -دکتر رفیعی مهندس عباس زاهدی - سعید وزیری -دکتر شریف امامی - مهندس عطائی - کمالوند -دکتر مشایخی -مهرزاد -خانم مزارعی - خانم ضرابی.

- ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور

۲ - ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور.

رئیس - وارد دستور می‌شویم کلیات لایحه بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور مطرح است آقای شیخ رضائی بفرمائید.

شیخ رضائی - با اجازه مقام محترم ریاست و همکاران گرامی، در جلسه گذشته صحبت بر این بود که اگر شهرداری قولی به مردم می‌دهد در فکر انجام آنهم باشد. مثلا در جلسه ۵۰/۸/۲۶ انجمن شهر، جناب شهردار در باره میدان میوه و تره بار قول داده بود که انجام آن و ساختمان آن شروع شود می‌بینیم تا این تاریخ از این میدان خبری نیست. دوستان عزیز، اصلا من پیشنهاد می‌کنم این شهرداری اگر یک ساختمانی نباید ساخته بشود، بیاید معایب این ساختمان را قبل از شروعش تذکر دهد.

شما می‌بینید که در روبروی پارک ساعی یک پمپ بنزین ساخته شده و الان موقع بهره برداری آن است، مشکل درباره خروج ماشین هاست وباید آن درختهای کهنسال را قطع کنند. قبل از اینکه این پمپ بنزین ساخته بشود شهرداری به صاحب آن این تذکر را نی مدهد که اگر بخواهی اینجا پمپ بنزین بسازی، نمی‌توانی و باید بعضی از درختان این خیابان را قطع کنی.

بنده بر خلاف عقیده بعضی از دوستان که به من تذکر می‌دهند با جناب شهردار اختلافی ندارم. ایشان شاید مرا ببینند نشناسند. ولی من از خانم پارسای خواهش می‌کنم در باره ساختمانهای آموزش و پرورش تکلیفش را با شهرداری معلوم کند. یک مدرسه دیگر نیمه کاره است می‌پرسم میگویند از ساختمان ساخته شود. شهرداری باید مشکلات را در مورد ساختمانهای آموزشی برطرف کند نه اینکه بیاید جلوی این ساختمانها را بگیرد.

در جلسه مورخ ۵۰/۱۱/۲۷ آقای شهردار می‌فرمایند برای اجرای بهتر برنامه‌های شهری مردم باید عوارض بدهند؟ چقدر باید کمک کنند؟ چقدر باید عوارض سطح شهر و پارکینگ و غیره و غیره بدهند؟ در خیابان ایرانشهر مدرسه‌ای ساخته می‌شد از طرف وزارت آموزش و پرورش، مدرسه دولتی است، مدتی مثل ابنیه تاریخی ساختمانش نیمه تمام بود. پرسیدم چرا ساخته نمی‌شود؟ گفتند شهرداری مخالفت کرده است، مدرسه است، مخالفت کردن با ساختمان مدرسه گمان نکنم درست باشد محل تحصیل بچه هاست.

البته بنده نمی‌خواهم زیاد صحبت کنم. مطلب دیگری عرض می‌کنم خلاصه می‌آیند از ساختمان آن جلوگیری می‌کنند. اول جاده شاهراه ونک از طرف نواب توی خیابان، یعنی قسمتی از خیابان، از زمینهای شهرداری را گرفته‌اند برای پمپ بنزین آنجا اینکار آزاد است ولی جای دیگری نباید باشد.

نبش زعفرانیه و پهلوی یک ساختمان را شروع کرده‌اند بعد یک تابلو زده‌اند به عنوان تخلف که از ادامه ساختمان جلوگیری شد – بعد از سه روز باز ساختمان شروع شد همان جور و همانطور مثل اول. این همسایه‌ها چه می‌گویند؟ پارچه را زدند و جلوی ساختمان را گرفتند بدون اینکه جائی را خراب کنند آمدند دنبال همان ساختمان را شروع کردند این کارها چیست؟ مردم و همسایه‌های این طرف و آن طرف چه می‌گویند؟ اول شاه آباد هم همین اتفاق افتاده بود، تابلو زدند که بعلت تخلف از ادامه ساختمان جلوگیری شد. بعد هم اگر یک ساختمان ۱۲۰ متری را بخواهند بسازند اینقدر باید بیایند و بروند.

ولی شهرداری پارچه هائی می‌زند و می‌نویسد که همشهری خوش حساب در ظرف ۵ دقیقه کار مردم را انجام دهید، بدهید. از شمیران حواله می‌کنند به شهر، از آنجا به خیابان آیزنهاور و باز می‌رود به شمیران. اگر آدم خواسته باشد کارش را انجام بدهد خانه اش را تعمیر کند نمی‌تواند. من در حوزه انتخابیه‌ام صحبت می‌کردم تمام صحبت‌های شهردار را در انجمن شهر دارم و می‌بینم که هیچکدام هم به قولشان وفا نکردند.

بحثی نیست وقتی نمی‌توانید انجام دهید قولی هم به مردم ندهید، پل هوائی می‌سازیم، پارکینگ می‌سازیم این حق پارکینگ ببخشید می اصلا درمانده‌ام، این حق پارکینگها که گفته می‌شود، حق پارکینگی که در خیابان سخت گرفته می‌شود، پارکینگ کجا ساخته شد؟ عوارض سطح شهر، کنار و گوشه و غیره و غیره . . . : من نمی‌خواهم آقای قوام صدری بگویم خودم ناظر چه جریانی بودم در مورد یک ساختمان که پارچه زده بودند چطور رفع اختلاف شد با اعصاب مردم که نمی‌شود بازی کرد؟

من اشاره می‌کنم به ساختمانی در خیابان ایرانشهر مقام محترم وزارت آموزش و پرورش تشریف دارند می دانند کدام را می‌گویم دیدم این ساختمان نیمه تمام است پرسیدم چرا؟ گفتند شهرداری نمی‌گذارد. سؤالی دارم اصلا "اختلاف شهرداری با آموزش و پرورش چیست؟ حلش کنید. هر ساختمان آموزش و پرورش که جلو می‌آید از طرف شهرداری مانعی برایش ایجاد می‌شود. مقررات را وزارت آموزش و پرورش اجرا نمی‌کند؟ نمیدانم او مقررات را اجرا نمی‌کند و لج بازی می‌نماید نمیدانم یا آقای شهردار سلیقه اش در نظر گرفته نمی‌شود؟ نمیدانم!

نمی‌خواهم وقتتان را بگیرم. جناب دکتر مجیدی: یک مطلبی است، من تقدیم می‌کنم یک سهل انگاری است، یک کم کاری است جناب قوام صدری عزیز اگر این را باز کنید و تیترش را بخوانید و زیرش بنویسید به فلان اداره مراجعه شود فایده ندارد خود من رفتم و به همان اداره مراجعه کردم جواب نمی‌دادند من این را به خودتان می‌دهم که مطالعه کنید.

میدانم مطالعه می فرمائید. یک دفعه این ۵-۴ صفحه کاغذ را بخوانید. مردم انتظار دارند، آن وقتی را که برای مطالعه کتابها گذاشتید، این را هم بخوانید، ببینید چه سهل انگاری هائی در کارهای مردم می‌شود (ناطق پاکتی را به آقای قوام صدری تسلیم کردند) بنده مراجعه کردم، به آقای دکتر دادفر هم تعریف می‌کردم بعد از گزارش بودجه از پله‌ها بالا می زفتیم، یکی از این مراجعه کنندگان را برای معرفی، به فلان اداره‌ای پدر خودم معرفی کردم، جنابعالی گفتید عجیب است: من این را مطرح نمی‌کنم.

در مورد حوزه انتخابیه‌ام، آقای مجیدی، چند مطلب مهم است. آقای نخست وزیر قول داده بودند بیایند گرمسار، اگر آقای نخست وزیر بیایند گرمسار آب آشامیدنی که ایشان و همکارانشان باید بخورند، باید از تهران ببریم. طبق گزارشی که وزارت بهداری داده آبی که آنجا برای آشامیدن مردم است قابل شرب نیست.

این گزارش سازمان برنامه است که حق اولویت هم قائل شده‌اند برای گرمسار که اجرای شبکه آبیاری در سال ۵۰ شروع و در سال ۵۱ خاتمه پذیرد هنوز خبری از آن نیست. ساختمان شبکه آبیاری از سال ۱۳۵۲ شروع و در پایان سال ۱۳۵۴ خاتمه پذیرد از شروعش هم خبری نیست !این گزارش گزارش سازمان برنامه است که حق اولویت هم قائل شده‌اند. حفر چاه‌های جدید از سال ۱۳۵۲ شروع و در مدت دو سال خاتمه پذیرد، هیچ خبری نیست! گزارش زیاد است، منهم نمی‌خواهم وقت مجلس را بگیرم، ولی این سوال را از آقای دکتر مجیدی دارم.

وقتیکه سازمان برنامه راجع به منطقه‌ای گزارش می‌دهد که حق اولویتی قائل بشود، چرا دستگاه‌های دیگر گوش نمی‌کنند و این را کنار می‌گذارند؟

به این گزارشها باید احترام گذاشت. من برای یک مطلب برای شهر خودمان مراجعه می‌کنم، حق اولویت هم سازمان برنامه در نظر گرفته، می‌گویند حالا صلاح نیست، من سر در نیاوردم، خودم گیج شدم.

اگر سازمان برنامه برای آب آشامیدنی گرمسار حق اولویت قائل است، دستگاههای دیگر چرا توجه نمی‌کنند؟ تلویزیون گرمسار را، خدمتتان بودم، قول دادید که هر چه زودتر شبکه درست می‌شود!

آخرین صحبتم را ع به جوانان در خارج از کشور است. چندی پیش رفتم به ممالک خاور دور تنها خبری که سابقا دست اینها بود خلاصه خیلی مختصر از خبر گزاری پارس بود که شنیده‌ام به جراید اعم از فارسی و انگلیسی در خاور میانه و کشورهای اروپائی فوری ارسال می‌کند، این کار بسیار خوبی است، ولی خیلی کم است باید ترتیبی بدهید تا توسعه پیدا کند.

باید از پیشرفتهای مملکتمان جزوه هائی تهیه کنیم و بوسیله دستگاه‌های مسئول بین این جوانان، جوانانی که دلشان برای ایران می‌سوزد و می طپد و عاشق شاه و وطن هستند توزیع شود.

آن دفعه در قسمت آموزش و پرورش صحبت می‌کردم، یک تعدادی جزوه چاپ کرده بودید برای امور ابتدائی، من پیشنهاد می‌کنم که این را به سفارتخانه‌ها در خارج بفرستید، چون دانشجویان برای مطلبی که دارند یا تزی که می‌خواهند بنویسند به سفارتخانه مراجعه می‌کنند و اینها را می‌خواهند اگر این مطالب چاپ شود و در دسترسشان قرار گیرد بسیار خوب است مطلبی که در آخر کلامم می‌گویم اینست که: اگر هزینه سرانه دانش آموزان منهای خرج ساختمانی را کنار بگذارید تصدیق میفرمائید که۳۵۰ تا ۴۰۰ تومان می‌رسد خرج ساختمان کنار. به این جهت یک سوالی برای من پیش می‌آید. سر کار خانم پارسای برای اینکه کیفیت را مطابقت با کمیت بکنید، با این قیمت یعنی خرج سرانه چکار می‌خواهید بکنید؟ چه نقشه و طرحی دارید؟ چه برنامه‌ای دارید؟ عرایضی هم کردم برنامه هائی دارم و پیشنهاد هائی کردم.

از فرد فرد همکاران عزیزم چه موافق چه مخالف دولت، خیلی معذرت می‌خواهم که وقتتان را گرفتم. اگر مطالبی هم در مورد دخانیات عرض کردم برای اینست که هر چه زودتر در دخانیات طرح طبقه بندی پیاده شود، آنچه در دخانیات مورد نظر است:

۱- تعطیلات قانونی سالیانه کارگران و این سئوال مطرح است که کارگران سالیانه چند روز حق استفاده از مرخصی دارند؟
۲-طبقه بندی مشاغل (متاسفانه اکنون در دخانیات جدولی اجرا می‌شود که در حدود سال ۱۳۳۲ و ۱۳۳۳ پایه گذاری شده است).
۳- وام مسکن کارگران.
۴- کارگران فنی پس از ۱۲ سال کار مداوم فنی و دیدن کلاسهای فنی قانونی باید حداقل یک درجه در ۱۲ سال کسب نمایند خدماتیکه متاسفانه پس از ۱۲ سال کار بجای ترقی یک ستون درباره دستمزد از حقوقشان کسر شده است.

اگر هم در مورد شرکت واحد صحبت می‌کنم برای اینست که در آنجا تبعیض قائل نشوند.

من در باشگاه شرکت واحد نظر خصوصی با هیچکس ندارم، نیائید گزارش بکنید که این شخص در آنجا نبوده و ما او را در اختیار اداره اولش گذاشتیم. من گفتم حیف و میل نشود نیائید این را بگوئید اگر پیکان خریدیم نقد است، برای مدیر مالی است ایشان وام گرفته و دو تا پیکان گرفته‌اند. من می‌گوییم همه باید بتوانند این وام را بگیرند.

اگر به وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد می‌کنم که بیائید بچه‌های معلم را مجانی در مدارس ثبت نام کنید، برای اینست که معلم بیشتر دلگرم بشود.

معذرت می‌خواهم، مطلبی دیگر را می‌خواهم بگویم، راجع به وزارت کشور برای کار حوزه‌ای رفته بودم. من اهل تعصب نیستم، روی تعصب هم صحبت نمی‌کنم، روی اعتقاد صحبت می‌کنم بلی، به وزارت کشور برای کار حوزه انتخابیه‌ام رفته بودم، من کار شخصی ندارم، دیدم یکجا نوشته شده: مهد کودک. توی وزارت کشور نوشته شده مهد کودک.

یکنفر از نمایندگان - برای کارمندان زه بوده است.

شیخ رضائی - اجازه بفرمائید حرفم تمام شود. من هنوز حرفم را تمام نکرده‌ام شما میدانید که من چه می‌خواهم بگویم؟ بفرمائید . . در را باز کردم و با اجازه مسئول پرسیدم این محل برای چه منظور است؟ دیدم بچه‌های کوچک کارمندان آنجا هست.

بدون هیچ تبلیغاتی و در هیچ روزنامه‌ای هم ننوشته است بچه آن کارمندی که آنجا کار می‌کند و در منزل هم کسی را ندارد که از او نگهداری کند، می‌آورند از صبح تحویل آنجا می‌دهند عصر هم تحویل می‌گیرند. این بسیار کار خوبی است. من این را می‌خواستم بگویم .(یکنفر از نمایندگان – بسیار خوب است) اما وقتی پیشنهاد می‌کنم بچه معلم را در مدارس مجانی ثبت نام کنید نگوئید تبعیض قائل می‌شوی.

مدرسه برای معلم، خانه خودش است بچه اش را کجا ببرد؟ این که نمی‌شود - باین جهت اگر صحبت و پیشنهادی می‌کنم روی اعتقاد است، روی تعصب نیست من حساب شخصی با هیچکس ندارم. از مقام محترم ریاست و کلیه دوستان معذرت می‌خواهم. آن نامه را هم استدعا می‌کنم شخصا مطالعه کنید. می‌بخشید – عرض دیگری ندارم (احسنت – احسنت).

رئیس – خانم جهانبانی تشریف بیاورید.

بانو جهانبانی – بنام خدا و بنام شاهنشاه آریا مهر رهبر عالیقدر ملت ایران.

جناب آقای رئیس. همکاران محترم.

بی گمان تا جهان هست ایران هست و فرهنگ درخشان و انسانی آن همیشه پایدار و پا برجا و استوار خواهد بود از آن زمانها که عده بیشماری از کشورهای امروز را نام و نشانی نبود و از آن ایام که تاریخ به یاد دارد نام کشور کهنسال ایران با نام فرهنگ همراه و قرین بوده است درهرکجا بحثی از سیر و معارف بشری به میان آید بیگمان ایران و ایرانی بعنوان یکی از برگزیده ترین بنیان گذاران بلکه در خیلی از موارد تنها رکن آن به حساب خواهد آمد. بیهوده نیست که در گذشته ابر مردانی همچون بیرونی – رازی ابن سینا – فردوسی – سعدی و حافظ و مولوی و صدها امثال آنها را به عالم انسانیت تحویل داده‌ایم. پادشاهان ایران را رسم بر آن بوده است که پیوسته فضلا و دانشمندان را گرامی می‌داشتند و بر بسط و توسعه دانش همت می‌گماشتند.

آنچه که امروز موزد بحث ماست تعمیم دانش و فرهنگ است یعنی اگر در گذشته طبقه خاصی از تحصیل بهره مند بودند از شروع عصر فرخنده پهلوی و طلوع نابغه تاریخ رضا شاه کبیر فرزندان همگان به مدرسه راه یافتند و تعلیم و تربیت جنبه عمومی یافت در دانشگاه بروی همه باز شد و در ایران که زمینه بطور کلی فراهم بود استقبال روز افزون مردم با ین امر از حد تصور فزونی یافت و در اینجا وظیفه خود میدانم که به مناسبت تقارن دی ماه با آزادی زنان، درود بی پایان زنان ایران را بر وان پاک رضا شاه کبیر آزادی بخش زنان ایران تقدیم دارم (احسنت) انقلاب شاه و ملت که از رویدادهای بزرگ تاریخی ایران است موجب شد که به رهبری رهبر انقلاب شاهنشاه آریا مهر و با در نظر گرفتن سیاست مستقل ملی و آرامش و رفاه و امنیت و برخورداری مردم بخصوص طبقات محروم کشور از مزایای انسانی انقلاب و با بهره مند شده روستائیان از وجود سپاهیان دانش لزوم توجه به نوجوانان و جوانان که بیش از یک پنجم جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند بیش از پیش مورد نظر دولت قرار گرفت و توجه خاصی ببود جه وزارت آموزش و پرورش و اجرای برنامه‌های آن از نظر کمی و کیفی مبذول شد.

در بودجه ۱۰۸۹ میلیاردی دولت که قطعا تاریخ نویسان و محققان از جهات عدیده این بودجه را مورد مداقه قرار خواهند داد و عظیم ترین بودجه در تاریخ بودجه نویسی ایران عنوان یافته است تنها بحث بودجه مطرح نبود، بلکه بحث اجرا ی برنامه‌های انسانی است که در این بودجه مورد توجه قرار گرفته است.

به منظور تربیت و رفاه انسانها در کشوری که بر اثر خیز انقلابی بودجه‌های ناچیز ۱/۱۲ را تبدیل به بودجه ۱۰۸۹ میلیاردی نموده است و هدف آن توزیع عادلانه درآمد بهبود زندگی مردم جهش اقتصادی و بسیاری از عوامل مربوط به پیشرفت و سعادت ایران و ایرانیان است که بودجه امور اجتماعی آموزش و پرورش بهداشت، درمان، رفاه عمومی پیشاهنگی، نوسازی روستاها از آن جمله است سیاست اشتغال و تهیه ۵۵۰ شغل جدید در ۲ سال تا به واسطه پیشرفتهای صنعتی مواجه با بیکاری نشویم از سیاستهای بسیار مردان دولت است.

خدمات اجتماعی روستاها و پیشرفتها ی آموزشی در سطح دبستانها ۹% در مجموع افزایش دارد فعلا ۹۶% در شهرها و ۵۶% در روستاها فرزندان ما از دبستانها تحصیل می‌کنند و تا رسیدن به مرزهای تمدن ما از دبستان تحصیل می‌کنند و تا رسیدن به مرزهای تمدن بزرگ کلیه اطفال لازم التعلیم به مدرسه می‌روند این برهه انسانی و عمرانی و اقتصادی حقیقتا قابل توجه است.

این بودجه مبین وضع درخشان مالی و رشد و توسعه بی نظیر اقتصادی کشور ماست نخست وزیر شایسته و کاردان ایران اولین بودجه‌ای را که در سال ۴۴ به مجلس تقدیم کرد ۱۷۵ میلیارد ریال بود و هزینه آن ۱۷۶ میلیارد ریال در این مدت کوتاه دولت خدمتگزار هویدا توانسته است با ارشاد و راهنمائی و ابتکارات درخشان و مدبرانه رهبر عالیقدر انقلاب بودجه کشور را به ۱۰۸۹ میلیارد ریال برساند.

کدام سند در یک کشور دموکراسی گویاتر از لایحه بودجه کشور است.

خوشبختانه امروز با رعایت کامل همه آزادیها و احترام به حقوق انسانی با تبعیت از سیستم منظم حزبی قوای مقننه و مجریه و قضائیه هر یک بدون تجاوز از حدومرز خود وظایف محوله را بخوبی انجام داده و نقش خویش را ایفا می‌سازند.

در لایحه جدید بودجه ارقام متناسبی به طبقات کم درآمد و کارمندان دولت حقوق ثابت دارند اختصاص داده شده است تا از رفاه نسبی برخوردار باشند.

از آنجا که امور اجتماعی و تربیت و تعلیم فرزندان در درجه اول توجه قرار دارد ۳۰% بودجه کشور اختصاص به امور اجتماعی دارد که آموزش و پرورش فرزندان کشور را نیز در بر گرفته است. تعداد دانش آموزان هم امروز در حدود ۶۲۰۰۰۰ نفر بر آورد شده است. من نمی‌خواهم عرض کنم شاید شما بپرسید سنت چقدر است آنچه مسلم است روزی که بنده امتحان ششم ابتدائی را می‌دادم تعداد امتحان دهندگان در تهران ده نفر بودند سالش را نپرسید اما من می‌خواهم بگویم ببینید تفاوت ره از کجاست تا به کجا چیزی که هست من افتخار می‌کنم که به لطف انقلاب شاه و ملت حالا در مجلس شورای ملی خدمت می‌کنم.

باید گفت که آموزش و پرورش با نظامی جدید از جهات کمی و کیفی توسعه بسیار یافته است.

توسعه کمی بدون شک مسائل و مشکلات کیفی را بدنبال دارد و آموزش و پرورش نیز هرگز از این اصل جدا نبوده است و نباید باشد انقلاب عظیم اجتماعی ایران در بهمن ماه ۴۱ و بالنتیجه علاقمندی روز افزون مردم به تحصیل علم و دانش تغییرات بسیار شگرفی در کار آموزش و پرورش بوجود آورده است که هم از نظر توسعه و فراهم ساختن امکانات تحصیلی و هم از نقطه نظر کیفیت برنامه‌های آموزشی باید به موازات توسعه کمی و عددی تعلیم و تربیت در زمینه بهبود روشهای تعلیم تغییرات متناسب با زمان در کتب درسی و فعالیتهای اداری خاص می‌آید.

نظام پیشین آموزشی ما در عصر درخشان انقلاب هرگز نمی‌توانست جوابگوی نیازهای کنونی کشور ما باشد زیرا که از حد سواد آموزی در سطح ابتدائی با سوق فارغ التحصیلان بسوی ادارات و سازمانهای دولتی و اشغال میزها یا گسیل دانش آموزان بسوی دانشگاهها و حصول مدرک تحصیلی تجاوز نمی‌کرد.

در حقیقت می‌توان گفت که برنامه ریزی نیروی انسانی بر نیازهای اقتصادی و اجتماعی کشور منطبق نبود و در نتیجه هماهنگی مطلوب که لازمه تحولات دوران سازندگی اجتماع کنونی کشور ماست وجود نداشت هنگامیکه اصول انقلاب سفید از جمله تشکیل سپاه دانش اعلام گردید آموزش و پرورش ما با مشکلات فراوانی روبرو شد زیرا آموزش و پرورش نمی‌توانست به نیازهای ملی و اقتصادی که با سرعتی چشمگیر بسوی توسعه صنعتی گام نهاده بود پاسخ گوید.

در سال ۱۳۴۳ به فرمان شاهنشاه آریا مهر شورای آموزش و پرورش تشکیل گردید تا نظام جدید آموزشی را در جهت هماهنگ ساختن فعالیتهای آموزش کشور با نظام اجتماعی نوین مورد بررسی قرار دهد و بدین ترتیب بود که نظام جدید آموزشی کشور از آن شورا پایه گذاری گردید و به دنبال آن در تغییر برنامه‌های درسی و تجدید نظر و تالیف چاپ جدید کتب درسی اقدام لازم به عمل آمد.

در سال ۵۰-۴۹ دوره پنجساله دید پایان یافت و در این سال تحصیلی ۵۲-۵۳ دوره سه ساله راهنمائی پایان می‌یابد و شاگردان می‌توانند بر حسب استعدادها و علائق و با توجه به نیازمندیهای اقتصادی و اجتماعی کشور شغل متناسب با توانائی خویش را انتخاب نمایند و در این راه از مشاورت و راهنمائی متخصصین امر برخوردار گردند.

من نمیدانم آیا واقعا کسانی که صحبت می‌فرمایند میروند به مدارس و این پیشرفت‌ها را مشاهده می‌کنند یا مشاهده نکرده فرمایشاتی می‌کنند اینطور به نظر من می‌آید هدفهای کلی برنامه آموزش و پرورش مبتنی بر پی ریزی ۲۰ هدف عالی انسانی است که به منظور تربیت و آموزش و پرورش نسل جوان نسلی که زیر بنای امروز که متضمن سعادت فرداست به خاطر او پی ریزی می‌گردد نسلی که همه کوششها و فعلیتها به خاطر آنست که جوانان ما فردا در ایرانی آبادتر مرفه تر با زندگی مقرون به سعادت رو به رو باشند.

آموزش و پرورش نیز اهداف عالی خود را از آغاز برنامه‌های دوران انقلاب متوجه این اصول نموده است و با تقویت نیروی جسمانی تربیت جوانان برای شرکت فعال و موثر در زندگی سیاسی و اجتماعی پرورش تقوی و فضیلت اخلاقی و ایمان جوانان اعتقاد به حفظ نوامیس مذهبی و آب و خاک و مقدسات ملی ایجاد غرور و تقویت نیروی ایمان.

آشنا ساختن محصلین به هدفهای انقلاب اجتماعی ایران. ایجاد امکانات و فرصتهای مساوی آموزشی برای افراد شهر و روستا از یک سو و زنان و مردن کشور از سوی دیگر که یکسان از مزایای تعلیم و تربیت برخوردار گردند.

ایجاد مقدمات اجرای تعلیمات اجباری ابتدائی در سراسر کشور به نحوی که اواخر برنامه پنجم همه کودکان لازم التعلیم ۶ تا ۱۱ ساله کشور به مدارس ابتدائی راه یابند آماده ساختن دانش آموزان دوره راهنمائی تحصیلی در زمینه صنعت -خدمات- کشاورزی- علوم نظری و هنر - ایجاد آمادگی کافی و مطلوب برای تحصیلات دانشگاهی و نیل به درجه تخصص در رشته‌های نظری و عملی یا علمی و فنی در اینجا لازم میدانم چون دوره راهنمائی تحصیلی که منطبق با نظام جدید آموزش و پرورش است هنوز به طور کامل شناخته نشده است مختصری در این مورد به عرض مجلس شورای ملی برسانم. سه سال پس از انقلاب ششم بهمن طرح مقدماتی اصلاح آموزش و پرورش کشور ارائه شد چون نظام کهن دیگر نمی‌توانست نیازهای جدید کشور را از حیث کارگران ماهر متخصص فنی و تربیت نیروی انسانی بر آورده وجود نسلی مجهز به فضیلت و تقوی و دانشهای مفید در جامعه‌ای آزاد و مترقی ایجاب می‌کرد که نظام تعلیم و تربیت کشور از پایه دگرگون شود و هدفهای آن با الهام از انقلاب مشخص گردد. این بود که هدفهای اجتماعی - اقتصادی - سیاسی - فرهنگی - تربیت بدنی - معنوی جایگزین هدفهاثی محدود و نارسای قبلی گردید و اصول بیست گانه‌ای متناسب با هدفها ی نو به نیل به آرمانها را تضمین می‌کرد.

طرح مقدماتی که محصول اندیشه اندیشمندانی به نام ایرانی بود در معرض قضاوت همگان قرار گرفت و پختگی بیشتری یافت و در آغاز سال تحصیلی ۴۵-۴۴ کودکانی تحصیل در سال اول دبستان را آغاز می‌کردند که از امکاناتی تازه برخوردار بودند.

مقاطع تحصیلی برای ایشان ۶ سال ابتدائی و ۶ سال متوسطه نبود بلکه اینان پس از پایان دوره ۵ ساله ابتدائی که مرحله او ل تعلیمات عمومی است وارد دوره‌ای شدند که راهنمائی تحصیلی نام گرفت و مرحله دوم تعلیمات عمومی را شامل است و فرمایش همایونی در آنجا که اظهار می‌دارند...

«برنامه ریزی که در سطح دانشگاه می‌کنیم باید کامل باشد با ین معنی که فردا بچه‌ها وسیله کافی داشته باشند ه از دامان مادر به دبستان و دوره راهنمایی (اریانتاسیون) که من به آن هنوز زیاد معتقد هستم راه و استعداد خودشان را پیدا کنند تا به مراحل عالی آموزش برسند و بتوانند برای مملکت افراد مفیدی بار بیایند»

اهمیت این دوره را که بسیاری از ویژگیهای نظام جدید در آن مستتر است به خوبی نشان می‌دهد این دانش آموزان پس از پایان دوره سه ساله راهنمایی تحصیلی می‌مانند تحصیلات نظری قسمت اعظم برنامه آنها را تشکیل می‌دهد با مدارسی از نوع دیگر که روی تحصیلات فنی تکیه بیشتری می‌شود یا مدارس جامع شناخت دانش آموز و شناساندن نسبی او به خود و خانواده اش.

آشتی بین مدرسه و جامعه دادن اطلاعات تحصیلی و شغلی به دانش آموزان و کمک به ایشان در انتخاب مناسبترین ره برای ادامه تحصیل و انتخاب شغل.

برای موفقیت در این مهم که از یک سو تخصص‌های نیروی انسانی جامعه فردای ما را به طریقی معقول و منطقی و متناسب با نیازهای ملی و بین المللی پاسخگو باشد و از سوی دیگر از نگرانی برخی خانواده‌ها که به حق با دقتی وسوسه انگیز فرزندانشان را در انتخاب مسیر تحصیل و شغل همراهی می‌کنند بکاهد. در برنامه ریزی این دوره آنچه بیشتر ملحوظ بوده نازهای جامعه ایرانی، خصوصیات اجتماع امروز و فردا، آینده غنی و پر بار فرهنگ و تمدن ایرانی و آرمانهای انسانی بوده است.

قبل از شروع دوره راهنمائی با سه طرح انتشاراتی که سراسر کشور را در بر می‌گرفت در آشنا ساختن خانواده‌ها با نظام نو و تکیه گاه نظام نو یعنی دوره راهنمائی تحصیلی کوشش شد. علاوه بر برنامه هائی که از مراکز و از رادیو ایران انجام شد کارشناسان دفتر برنامه ریزی مردم استانها را از طریق روزنامه‌ها و رادیوهای محلی در جریان هدف‌ها و اصول کار و نقش مطلوب خانواده‌ها قرار می‌دادند با تهیه نشریات - فیلمها - آزمایشگاهها که الهام بخش روش مدیران و معلمان و مشاوران گردیده است فعالیت در زمینه تربیت نیروی انسانی متخصص برای اداره این دوره در حدی توده است که اینک ۳۴۴۶۰ نفر معلم در چهار گروه علوم انسانی- علوم تجربی و ریاضی شناخت حرفه و فن و زبان خارجی برای تعلیم قریب یک میلیون نفر دانش آموز دوره راهنمائی در اختیار است.

در برآوردن این نیاز مرکز تحقیقات و برنامه ریزی درسی و تربیت معلم همکاری داشته‌اند. هم اکنون۱۰۱۸ نفر مشاور در سراسر مملکت و در ۷۲ مرکز مشاوره در سراسر مملکت و در ۷۲ مرکز مشاوره به راهنمائی دانش آموزان اشتغال دارند حداقل تحصیل این مشاوران لیسانس است در رشته‌های مشاوره روانشناسی و علوم تربیتی مدیران مدارس راهنمائی تماما" دوره خاص مدیریت مدارس راهنمائی را گذرانیده‌اند و بسیاری از معاونان مدارس هم در دوره‌های مشابهی شرکت کرده‌اند.

مسلماً تغییر سیستم آموزشی در هیچ کشوری بدون نگرانی کسانی که با سنتهای تربیتی و نظامهای گذشته عادت کرده‌اند و بدون مشکل و مانع نبوده است لیکن شرایط خاص دوران انقلاب اجازه داد که در این راه به خوبی توفیق یابیم و اینک که دانش آموزان سال سوم راهنمائی در آستانه ورود به مدارس نظری فنی، جامع هستند با تجارب فراوانی که فرهنگ ما از اجرای برنامه‌های نخستین دوره سه ساله راهنمائی بدست آورده است. هنوز هم به اندازه آغاز کار به همکاری خانواده‌ها صاحبنظران متخصصان و دانشمندان نیاز دارد.

علاوه بر دبستان مدرسه راهنمائی و دبیرستان وزارت آموزش و پرورش دارای ۲۳ انسیتو تکنولوژی و دو باب دانشسرا برای تربیت فرزندان مرز نشینان و تشکیلات بسیار مفصلی برای تعلیم و تربیت در ایلات و عشایر دارد.

درباره هریک باید بحث جداگانه کرد. از انستیتو تکنولوژیها صحبت شد البته به زبان آسان است که بگوئیم ۲۳ انستیتو تکنولوژی در تهران - قزوین رشت -بابل - ساری- تبریز- رضائیه - کرمانشاه - اهواز - شیراز - کرمان- مشهد و اصفهان داریم که ۳۴۰۰۰ محصل در آنها تحصیل می‌کنند.

اما باید از نزدیک کار این مؤسسات را باز دید کرد و به عظمت آن پی برد. عظمت در این است که ۵۰ هزار محصل در نظام متوسطه فنی به طرف تعلیمات فنی سوق داده شده است. از دانشسراهای مرزنشینان صحبت می‌شود با همکارانم در کمیسیون آموزش و پرورش از این دانشسراها بازدید به عمل آمد از دیدن آن همه عظمت فرهنگی آنچنان به هیجان آمدم که یکی از آقایان گفت خانم بنشین اینهمه هیجان برای سلامتی خوب نیست. آنچه که وظیفه وزارت آموزش و پرورش بوده است واقعا انجام داده است در این دانشسراها مه پسرانه و دخترانه جداگانه است علاوه بر کلیه برنامه‌های درسی اصول میهن پرستی و شاه دوستی و وظیفه مرزداران دلیر ایران به معلمان آینده مناطق مرز نشین تعلیم داده می‌شود و احساسات بسیار ارزنده‌ای که در نهاد هر ایرانی وجود دارد با تعلیمات جدید زنده و بارور می‌شود. ما دیدیم چه فرزندانی برای تربیت دانش آموزان آینده مرزنشینان تعلیم می‌بینند و چه عظمتی در این کار است که فقط در یک جمله کوتاه می گوئیم تاسیس دانشسراهای مرزنشینان این مبتنی بر کتابهاست و این به درستی تربیت انسانهاست. تجدید عظمت ایران باستان است. یادآور پهلوانیها و مبارزات و وطن پرستی ۲۵۰۰ سال شاهشاهی ایران است. این قدمهای بلند و موثر انقلابی است از مدارس عشایر صحبت می‌شود ببینیم انقلاب چگونه در قلب روستاها و در کانون عشیره‌ها با زندگی متحرک این گروه خود را انطباق داده است. از مدارس عشایری صحبت به میان آمد جالب است نمیدانم شاید آقای شیخ رضائی خسته شدند که تشریف بردند (یکی از نمایندگان- همه یکی هستیم) هزار آفرین هزار درود به طراح و رهبر انقلاب امروز قریب شصت هزار نفر از فرزندان عشایر با قریب ۱۲۰۰ معلم در دبستانها به تحصیل اشتغال دارند که از ابتدای انقلاب تا کنون ۱۶۵% افزایش داشته است.

این فرزندان علاوه بر تحصیل از مهارتهای لازم در حدی که جوابگوی زندگی چادر نشینی باشد برخوردارند. فارغ التحصیلاناین دبیرستان به طور فوق العاده از عکاسی - فیلمبرداری - اتو مکانیک - برق - رادیو - ماشین نویسی- قالی بافی و بسیاری از فنون متناسب با وضع خودشان را کسب می‌کنند و در مناطق عشایری برای مبارزه با بیسوادی اقدام شده است.

تعلیمات عشایری مخصوص فارس نیست بلکه آذربایجان غربی - آذربایجان شرقی - کردستان - کرمان - سیستان و بلوچستان را نیز شامل است و به تدریج همه مناطق عشایری را در بر خواهد گرفت.

یک مقایسه از سال ۴۵ تا به حال به عمل می‌آید از نظر پیکار با بیسوادی. در سال ۱۳۴۵ در کشور ما ۸۵% مردم بیسواد بودند ولی امروز در مجموع ۵۴% باسوادند. در کنفرانسی که در آلمان برای بررسی برنامه‌های فنی و حرفه‌ای تشکیل شد از بین ۱۲ کشور دو برنامه را پسندیدند و دو کشور را به عضویت هیأت مدیره برنامه‌های آموزشی فنی انتخاب کردند و آن دو کشور ایران و امریکا بودند از نظر فنی و حرفه‌ای تعداد دانشجویان انستیتو تکنولوژیها ۱۴ برابر شده است بهتر است بگویم از بیان این حقیقت عاجزم، مطالب آنقدر مهم و مترقی است که حکایت از صد سال جهش نیست بلکه ۲۰۰ سال عقب ماندگی را هم باید حساب آورد.

روستائیان ما عشایر ما آنها که هرگز حق نداشتند بخوانند و بنویسند آنها که حق نداشتند بدون دستور اربابانشان قدمی بردارند به لطف شاه در کشور ایران و در عصر درخشان آریا مهر نه تنها از نعمت بهره گیری از تحصیل برخوردارند بلکه به فرزندان عشایر از انگلستان بورس تحصیلی داده شده است و ۲ نفر اعزام شدند و قرار است ۶ بورس دیگر هم داده شود و امروز جوانان روستائی و عشایر ما از مزایای انسانی دانش بهره مند از ۳۶ شاگرد کلاس ششم متوسطه عشایری ۲۸ نفر در کنکور دانشگاهها قبول شدند ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا.

در بررسی که به عمل آمد معلوم شد معلمان و مربیان خاصه در دبستانها آنجا که پایه‌های اساسی تعلیم و تربیت گذارده می‌شود ۷۰% خانمها هستند و در دبیرستانها نیز۳۰% خانمها شاغل هستند و این مبین اصالت انقلاب عظیم ایران و ثمره انقلاب آموزشی ایران است که این طبقه محروم از دوران رضا شاه کبیر یعنی آغاز سلطنت پهلوی تاکنون چه ترقیات شگرفی نموده‌اند.

سپاهیان دانش ما که از جلوه‌های درخشنده انقلاب ایران هستند در قلب روستاها به تعلیم و تربیت جوانان ما مشغولند اکنون ۱۴۸۹۹ نفر سپاهی دانش به تدریس اشتغال دارند و پنج هزار نفر در پادگان هستند که به زودی اعزام می‌شوند و ۱۲۰۰۰ نفر سپاهی دیگر پیش بینی شده است.

از تازه ترین اقدامات وزارت آموزش و پرورش ایجاد ۶ هزار مدرسه روستائی جدید است در این سال.

در مورد قانون تعلیمات اجباری تا کنون۱۳۳ منطقه به دریافت فرمان همایونی در زمینه اجرای قانون مذکور مفتخر شده‌اند.

اجرای برنامه سواد آموزی حرفه‌ای که در ۱۳ کشور دیگر اجرا شد و با عدم موفقیت روبه برو بود در ایران به واسطه علاقه و برنامه ریزی صحیح این برنامه با موفقیت انجام شد. در مدارس ایرانی خارج از کشور قریب ۶ هزار دانش آموز به تحصیل اشتغال دارند طبق برنامه پیش بینی شده در کلیه استانها مجتمع آموزشی ایجاد می‌شود. هزار دبیر برای استانها و شهرستانها علاوه بر دبیران موجود اعزام گردیده است. اگر بخواهیم بررسی دقیقی به عمل آوریم مسلما مدرسه از سه اصل مهم تشکیل می‌شود که اول معلم است و بعد کتاب و سپس مدرسه، معلمان امروز با تشکیل کلاسهای باز آموزی، تقویت تحصیلی روز به روز معلومات خود را بالا برده و با دانش جدید خود را مجهز می‌سازند و از نظر رفاه کارهائی که تا به حال برای معلم انجام شده است:

اجرای مرحله دوم قانون جدید در مورد معلمان.

ترمیم اضافه کار کارکنان کادر اداری و پرداخت پاداش مستمر به آنان.

توسعه فعالیت تعاونیهای مسکن، مصرف و اعتبار به طوریکه در حال حاضر ۹۵ شرکت تعاونی مصرف, ۲۳ شرکت تعاونی مسکن و ۲۴ شرکت تعاونی اعتبار دائر است. خانه سازی برای معلمان که به موجب این طرح تاکنون ۱۰۰۰ دستگاه آپارتمان در سراسر کشور به معلمان تحویل شده و ۲۰۰۰ دستگاه دیگر در دست ساختمان است و به طور کلی ۶۰۰۰ مسکن در نظر گرفته شده است.

افزایش میزان اعتبار وامهای فرهنگیان. تجدید شرایط و قرارداد بیمه فرهنگیان و افزایش میزان حق العلاج معلمان و افراد خانواده آنان، فراهم آوردن موجبات تحصیل ضمن خدمت معلمان با استفاده از حقوق کامل فراهم آوردن موجبات تسهیل مسافرتهای معلمان و خانواده آنان در ایام تعطیلات به طوریکه در سال گذشته ۲۵۰۰۰ نفر از معلمان و افراد خانواده آنان در مدارس سکونت کرده‌اند.

ولی اینجا یک مطلبی آقای شیخ رضائی فرمودند که بنده لازم میدانم به عرضشان برسانم از بیمه فرهنگیان گفتند که راه دور باید بروند. من اینرا نفهمیدم مثل کارمندان دولت فرهنگیان همه بیمه هستند و مقررات جدید بآنها اجازه داده به هر دکتری که خودشان میل دارند بروند، حالا اگر خدای نکرده کسی خودش راه دور برود این دیگر تقصیر کسی نیست.

خوب انشا الله از این به بعد از این راه دور نمی‌روند و به دکتری که در دسترسشان هست مراجعه می‌کنند (ناوی -بیمه فرهنگیان دیگر تنها وجود ندارد بلکه بیمه کارمندان دولت است)(صحیح است) و ۱۵۰۰ نشان فرهنگی و چند نشان همایون و تاج به معلمان داده شده است این حق معلم است بنده در اینجا پیشنهاد می‌کنم از آنجا که فکر سالم و راحت برای معلم که سازنده انسانهاست باید وجود داشته باشد در شهرهای کوچک خاصه در محلهای دور افتاده باید بودجه‌ای اختصاص داده شود به وزارت آموزش و پرورش صرفا برای ساختن باشگاهها که خود و خانواده شان بتوانند در موارد ضروری از این باشگاهها استفاده کنند تا در بین ساعات منزل و مدرسه اشتغال سالم و سازنده داشته باشند و مدتی را که فارغ از کار و تدریسند تحت یک مرکز نظام سازنده و سالم بسر برند و وقتشان هدر نرود. فرهنگ ما ۱۸۳۰۰۰ معلم و کارمند دارد. باشگاههای در شرف تأسیس از حیث ساختمان تقویت شود اعتبار به شوراهای آموزش و پرورش داده شود تا در هر محلی باشگاه بوجود آورند بخصوص در شهرهای کوچک که وسائل سرگرمی کم است در فاصله بین تدریس و استراحت یک باشگاهی داشته باشند که بتوانند از مزایای آن برخوردار شوند و اما در مورد معلم باز هم پیشنهاد بسیار زیاد است مطالب خیلی است باید وزارت آموزش در حدود توانای خودش آنچه می‌تواند به خاطر رفاه این طبقه بسیار شریف این طبقه‌ای که انسانها را می سارند باید انجام دهد (صحیح است) مسلم است هیچکس شک ندارد رفاه حال معلم لازمست کیست که تصور خلاف آنرا بکند همه ما معلم داشتیم و همه ما معلم خود را دوست داریم مگر کسی هست که معلم نداشته باشد یا معلمش را دوست نداشته باشد همه ما این احساس را داریم و معلم را دوست داریم و سعادت و رفاه و سربلندی آنها را آرزو داریم اما در مورد کتب درسی بنده فکر می‌کنم باید دقت کرد و این کتب درسی را نگاه کرد باید خواند باید مطالبش را دید باید دید که تا چه اندازه کتب درسی ما دارای ارزش است شما میدانید که در کنفرانس جهانی مبارزه با بیسوادی کتب درسی ایران در این کنفرانس جهانی بین ۱۳ کشور نمونه قرار گرفت و الگوی تربیت سپاه دانش در کنفرانس فیلی پین نمونه اعلام شد (صحیح است) در ساختمان مدارس که اصل سوم آموزش است اقداماتی شده است ولی پیشنهاد می‌کنم وزارت آموزش و پرورش از محل بودجه ما الاجاره‌ها هر ساله اعتباری از بانک تحصیل نموده و ظرف مدت کوتاهی خاصه در شهر هائی که منزل کمتر است خود را و فرزندان کشور را از تحصیل در خانه‌های بی تناسب آسوده نماید.

ولی آن وقت می‌خواهد من می‌خواهم استدعا کنم وزارت آموزش و پرورش به این کار یک اولویتی بدهد (شیخ رضائی -شهرداری که نمی‌گذارد) خیر اینطور نیست تا آنجا که من میدانم همه در راه آموزش و پرورش گامهای بلندی برمیدارند و تا جائیکه میدانم آموزش و پرورش متعلق به یک طبقه خاصی نیست آقای شیخ رضائی ممکن است شما یا بنده اصلا مدتها بگذرد مثلا به وزارت اقتصاد نرویم و کاری نداشته باشیم که برویم یا وزارتخانه دیگری ولی قبول بفرمائید هر نفری که صبح سر از خواب برمیدارد با وزارت آموزش و پرورش سرو کار دارد این یک مطلبی نیست که کسی بتواند با وزارت آموزش و پرورش همراهی نکند.

چه کسی می‌تواند آموزش و پرورش را خدای نخواسته دست کم بگیرد چنین چیزی نیست شهرداری، دولت و تمام مردم و ملت ایران همه برای پیشرفت آموزش و پرورش همکاری می‌کنند و بنده عدم همکاری را تکذیب می‌کنم مسلما کمک می‌کنند ولی یادتان باشد که امکانات را هم باید در نظر گرفت امکانات قسمت‌ها را هم باید در نظر گرفت بنده نمی‌خواستم داخل بحث بشوم ولی یک وقت واجب می‌شود مثلا شما پیشنهاد می‌کنید که آموزش و پرورش مجانی باشد آقا حساب کنید روستائی راه، غذا، برق و آب نمی‌خواهد؟ فقط و فقط باید بخواند و بنویسد اصلا آموزش و پرورش مگر در روستاها مجانی نیست که شما می‌فرماید باید مجانی باشد فرزندان معلمین را مجانا " ثبت نام کنند این فرمایشات چیست که شما می‌فرماید فرزندانشان مجانی به مدرسه بروند آقا چه کسی مخالف انکار است من که جلوی شما ایستاده‌ام به عرضتان میرسانم خودم چهل و چهار سال است خادمت می‌کنم قبول بفرمائید شما آن موقع بچه بودید عزیز اجازه بفرمائید شما که به من لطف کردید، ولی امروز در مملکت ما (من) وجود ندارد ما وجود دارد یعنی کار دسته جمعی حزبی شما یادتان هست آقای حکمت یزدی فرمودند من به تو یک آوانس می‌دهم من آوانس می‌خواهم ه کنم آنوقت که در جنوب شهر بودم و کار می‌کردم بعضی از شما‌ها هنوز در دنیا نبودید (خنده نمایندگان) عذر می‌خواهم میدانم فرهنگ ما چه ترقی کرده شما نمیدانید برای اینکه ندیده‌اید برای اینکه قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید (احسنت) شما در روزنامه حزبی تان مرقوم میفرمائید که جهانبانی این زنی که اینجا نشسته شخص بی تفاوتی است (عباس میرزایی -اشتباه می‌کنند)

اجازه بفرمائید اشتباه نکرده‌اند تعمد است این یک ریشه عمیق حزبی دارد آقای عباس میرزایی اجازه بفرمائید به عرضتان برسانم اولا من می‌خواهم سؤال کنم آن روزها که شهریور بیست بود آن کسی که چهار پایه می‌گذاشت بر چهار راه‌ها و صحبت میگرد من و امثال من بودیم با بیگانه و بیگانه پرستی مبارزه می‌کردیم و وظیفه داشتیم باید اینکار را می‌کردیم شما تا اندازه‌ای میدانید آقای شیخ رضائی شما شاهدید این خدمتگزار در تمام این مملکت دانش آموزانی دارم که شاهد این ادعاست حتی در مجلس هم وجود دارند و افتخار می‌کنم اما شما به من نگوئید شخص بی تفاوتی است اصولا این وضع را شما نباید روشن کنید اولا افتخار کردم که شما این را در روزنامه خودتان نوشتید چون نمی‌خواهم شما از من تعریف بکنید باید عرض کنم آقایان وضع مرا در مجلس رئیس مجلس شورای ملی باید معین بکند وضع مرا در حزب لیدرو دبیر کل حزب باید تعیین کند وضع مرا شما نباید روشن کنید من اصلا نمی‌خواهم شما وضع مرا تعیین کنید معذرت می‌خواهم ولی ملاحظه بفرمائید که اثر اینکار از روزی است که باستحضار می‌رسد همینطور که شما به خاطر مطلبی که عرض می‌کنم برای انتخابات یک نفر سناتور در تبریز صحبت کردید من هم ناچارم برای انتخاب یک نفر نماینده مجلس شورای ملی در گرگان صحبت کنم من میدانم از کجا عصبانی شده‌اید آنروز که به گرگان می‌رفتیم یک ماموریت حزبی داشتم و با خانمهای نمایندگان مجلس شورای ملی به گرگان می‌رفتیم ۱۰-۱۵ کیلومتر مانده به گرگان دیدیم که سر یک پلی راه بند است تعجب کردم که چطور عده‌ای راه را گرفته‌اند با خانمها رفتیم جلوتر همگی متوجه شدیم که یک عده‌ای از طرف حزب مردم متینگ می‌دادند و راه را بسته بودند و البته آیندگان و روندگان می‌رفتند ببینند که چه خبر است و بالطبع در این متینگ شرکت می‌کردند تاکتیک جالبی بود اما مطلبی که مهم بود این بود که خانمها از من پرسیدند ما چه کنیم گفتم که ما شدیدا بوق می‌زنیم ورد می‌شویم و بعد هم شدیدا بوق زدیم و رفتیم و خیلی هم با احترام ما را رد کردند ولی پشت سر ما روی شیشه ماشین نوشته شده بود حزب ایران نوین، شما وقتیکه هفت روز مرا در گرگان با خانمهای حزب ایران نوین دیدید مسلما چون رئیس شورای زنان حزب ایران نوین ما که کاندیدا بود فعالیت کردیم و وظیفه داشتیم وقتیکه ما را دیدید آنجا خیلی ناراحت شدید البته برای من میتینگ شما سر آن پل بی تفاوت بود ولی وجود اعضای حزب ایران نوین در گرگان و موفقیت انتخاباتی و درخشان ما با تفاوت بود چنانکه دیدید (دکترالموتی -خانم جهانبانی خدمات حزبی و فرهنگی و پارلمانی شما مورد تائید و تقدیر است) تشکر می‌کنم.

وزارت آموزش و پرورش از نظر فعالیتهای پرورش که به نام هدفهای ملی و میهنی شهرت یافته است اقداماتی نموده است که فهرست وار به عرض مجلس شورای ملی می‌رسد.

تشکیل شوراهای پرورشی -تشکیل قریب ۱۶۰ سمینار ملی و میهنی - شرکت۷۰۰۰۰ نفر از مدیران کل روسا و مسولان آموزش و پرورش مدیران مدارس - راهنمایان تعلیماتی - دبیران -آموزگاران و اعضا شورای تربیتی -اعضا انجمن‌های خانه و مدرسه مرکب از اولیا اطفال - اعضا شوراهای آموزش و پرورش منطقه‌ای در کنفرانسهای ملی و میهنی - تربیت کادر به منظور برنامه‌های آموزشی مسائل ملی و میهنی در مراکز تربیت دبیر - تاسیس مرکز مطالعات و تحقیقات هدفهای ملی و میهنی - ترتیب مسابقه برای تالیف بهترین کتاب در زمینه بزرگداشت دهمین سالگرد انقلاب - تشکیل کنگره بزرگ ملی و میهنی در رامسر با ده هزار نفر از دانش آموزان تابستان ۵۲ تشکیل انجمن معلمان کشور به منظور هدایت و پرورش فکری آنها - تشکیل جلسات گفت و شنود در مدارس بوسیله دبیران علوم اجتماعی.

تا اینجا آنچه که به طور بسیار مختصر به عرض مجلس شورای ملی رسید واقعا باید گفت از نظر کمی بسیار ارزنده و شایان توجه بود و تا آنجا که برای انسانها مقدور بوده است در این کشور برای پیشبرد هدفهای آموزش کار شده است.

می‌توان گفت معجزه آسا به سیل جمعیت داوطلب دانش جواب مساعد داده شده است.

ولی در مورد مسائل پرورشی هنوز راه درازی در پیش داریم.

شاهنشاه در فرمایشاتشان در کنفرانس رامسر می‌فرمایند: مراکز آموزشی و دانشگاهی ما باید محیط وطن پرستی باشد در محیطی که پرچم ایران برافراشته می‌شود آن محیط باید مثل پرچم نمودار ایرانیت و غرور ملی باشد.

سیاست آینده ما بر اساس اجتماع امروز و اجتماع آینده باید در نظر گرفته شود. همچنین به هنگام معرفی معاونان جدید شاهنشاه خطاب به وزیر آموزش و پرورش فرمودند امیدوارم نحوه کار شما طوری باشد که برای نسل جوان سودمند بوده و همه معلمان به خصوص دبیران را متوجه وظیفه خطیری که در تربیت نسل جوان به عهده دارند بنمائید و کوشش شود که جوانان ایرانی را با پیشرفتها و افتخارات ایران آشنا نموده روح وطن پرستی و ایران دوستی را در آنان تقویت نمائید.

با توجه به فرمایشات معظم له که سرلوحه زندگی و تلاش و پیشرفت همه ما ایرانیان است و هر جمله را باید با زر نوشت یک عمر نصب العین قرار داد، عرایضی می‌کنم که روی سخنم به معلمان کشور است به آنها که چراغ علم و دانش را روشن نگاه می‌دارند، معلم در هر سطحی که باشد خواه آموزگار، خواه دبیر، خواه استاد، یعنی همه آنها که تربیت انسانها را بدست دارند یعنی همه آنها که پول ساز نیستند و آدم می‌سازند، سازنده اخلاق جامعه هستند، عشق به میهن میورز ندو با سادگی می‌سازند و از دیدن ثمرات کوشش خود حظ روحانی می‌برند. خودم معلم هستم وقتی ثمره ۴۲ سال تلاش خو درا در سراسر کشور بهر کجا که مسافرت می‌کنم میبینم قلبم روشن می‌شود و می‌بینم که برای ارضا عشق خودم ایمان خودم کار کردم، من معلم ناچیزی هستم هستند معلمان گرانمایه و گرانقدری که همه چراغ قلبشان با نور عشق تربیت انسانها روشن است.

آیا معلم فارابی و رازی و فردوسی و بیرونی و خوارزمی و ملاصدرا چه ا ندیشه هائی داشتند.

معلمی فداکاری است فردوسی می‌فرماید:

بسی رنج بردم در این سال سی،
عجم زنده کردم از این پارسی.

معلمی از خود گذشتگی است، همگی باین مطلب ایمان داریم در اینجا می‌خواهم از معلمان کشور که فرمانروایان کلاس خود هستند و هیچ مطلبی را هیچکس بهتر از معلم نمی‌تواند بدانش آموز یا دانشجو بیان کنند زیرا کلام معلم در قلب و جان شاگرد می‌نشیند تقاضایی کنم همه میدانیم که جوانان ما در دوران انقلاب به ثمر رسیده‌اند یعنی خوشبختانه و به لطف شاهنشاه از آسایش، رفاه، امنیت، سربلندی و سر افرازی کشور بر خوددارند و با تشکر از در گاه خداوند متعال که چنین رهبری به ایران عطا فرمودند و با نیرومندی ارتش دلیر ایران در روزگاری که همه دنیا پر از جنگ و ستیز قحطی و سرما و نامساعد بودن اوضاع است ایران عزیز ما جزیره سکون و آرامش نام گرفته است و آنچه ملت ایران آرزو کرد شاهنشاه ایران فراهم کرد (صحیح است) اگر ما در دوران انقلاب سد خواستیم، ذوب آهن خواستیم، پتروشیمی خواستیم، سواد در روستاها خواستیم، راه آسفالته خواستیم، هواپیماهای غول پیکر خواستی مکه در یک ساعت به همه نقاط ایران دست داشته باشیم و اگر و اگر هرچه را که خواستیم شاهنشاه برای ما فراهم کردند (صحیح است) تا جائی که نفت ایران از آن ایرانی شد و دنیا در مقابل ترقیات شگرف میهن ما سر تعظیم فرود آورده است (صحیح است).

در تاریخ دوم دی ماه شاهنشاه ما در مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی در دومین روز کنفرانس اوپک حوزه خلیج فارس فرمایشاتی فرمودند که همه مردم جهان از آن مطلع هستند.

با رهبری معظم له در کار مردم جهان از نظر برخورداری از انرژی نفت دنیای صنعتی تکان خورد و نقش شاهنشاه ایران نسبت به رهبری در حوزه خلیج فارس به قدری مدبرانه و ارزند ه بود که اقتصاد بین المللی دنیا مصون ماند و چشم امید جهانیان به مشرق زمین خاصه ایران دوخته شده است.

شاهنشاه ایران نه تنها به دوران استثمار و غارتگری پایان دادند بلکه ارائه نظراتی به وزیران و کارشناسان اوپک فرمودند که ثابت شد در مشرق زمین از تمدن غرب پشتیبانی می‌شود و این برتری فرهنگ و تمدن ماست که هادی و راهنمای ملل جهان است.

در همسن جلسه تاریخی بود که شاهنشاه ما علاوه بر حفظ منافع ملت نجیب ایران به صورتت مدافع تمدنهای دنیا متجلی شدند از علم از پیشرفت تکنولوژی که میراث انسانهاست دفاع فرمودند.

اینها دفاع از انسانیت بود که مطبوعات و سیاستمداران جهان چه تجلیلی از افکار بلند و نظرات ارزنده شاهنشاه ایران به عمل آوردند (صحیح است).

این خود گام بلندی بود در راه احیای برابری در عرصه داد و ستد بین المللی. جهان در مقابل این همه نبوغ، اینهمه کرامت و اینهمه جوانمردی و انصاف مبهوت مانده است و سر تعظیم فرود آورده است ثابت شد که سیاست مستقل ملی ایران دارای چه ارزشی است. این افکار و این ترقیات و این جهش‌های انقلابی را که باید بین جوانان ببرد؟ در اینجاست که بوسیله همه معلمان، همه سازندگان انسانها باید مطلب مشروحا" بیان شود. با گذشته ایران مقایسه به عمل آید و معلوم شود چه بودیم و چه شدیم.

آنقدر جهش در ایران سریع و انقلابی است که در مدت نوشتن آن مقاله مختصر چند بار مطلب را عوض کردم زیرا هر روز و هر ساعت موفقیت تازه‌ای بدست می‌آید.

معلمان عزیز، فرزندان ما مثل ما روزگارهای نامساعد و بدبختیهای گوناگون را ندیده‌اند در اینجا می‌خواهم از شما معلمان عزیز شما سربازان غیور و دانشمند انقلاب در خواست کنم که همه در راه هدفهای ملی و میهنی قدمهای بلند بردارید و یک کادر ۱۰۰ نفره یا ۱۰۰۰ نفره و یا بیشتر قادر نخواهد بود این همه ترقیات شگرف را در مدت کوتاه برای فرزندان ما تفهیم کنند آنجاست که کیفیت امر کمی عقب می‌ماند بهتر است هر معلم، هر سرباز انقلاب در هر رشته که تدریس می‌کند به عنوان بیان مطالبی لازم و ارزنده و حیاتی انقلاب ایران و نتایج حاصله از آنرا بشاگرد خود در سطوح مختلف بیان کند سیاست ایران انقلاب ایران با ریاضی با علوم تجربی یا علوم اجتماعی با تاریخ با جغرافی با همه دروس ارتباط دارد سیاست از زندگی روزمره مردم خاصه معلم جدا نیست.

همه آموزگاران، همه دبیران، همه استادان و همه و همه موظفند در این وظیفه ملی و میهنی یعنی تفهیم دگرگونیهای شگرف انقلاب با بیان حقایق و روشن ساختن ذهن شاگردان وظیفه ملی خود را انجام دهند تا با پیاده کردن نظام جدید آموزشی همه نوجوانان و جوانان را به طوری پرورش دهیم که افرادی با اراده و متکی به نفس و آگاه به مسائل مملکتی و مهیای پذیرش مسوولیتهای و بالاخره شایسته زندگی فردای بهتر باشند.

انقلاب خیلی سرعت دارد شما خانم وزیر آموزش و پرورش با سابقه ممتد و تجارب ارزنده‌ای که شخصا" دارید و با استفاده از خدمتگزاران مومن و شایسته و صدیق که خوشبختانه عده آنها کم نیست با کمک و معاضدت همه معلمان که سربازان شایسته انقلابند می‌توانید هم گام با سرعت انقلاب فرزندان این آب و خاک را از نخستین روزهای تحصیلی یعنی از دبستان برای خدمت آگاهانه به شاه و به میهن تربیت نمائید و برای نیل بدین منظور لازم است که کلیه معلمان همه و همه با ایمان و اعتقاد و عشقی سرشار از حب وطن و آگاهی کامل در شناخت استعدادها و نیروهای عظیم نهفته در درون کودکان و نوجوانان و جوانان و پرورش صحیح آنها و راهنمائی حساب شده و آموزش مطالب و مسائل ملی و میهنی که متناسب با زندگی فردای آنهاست افرادی بار آورند که مومن به مقدسات مذهبی و ملی و میهنی بوده و مجهز به سلاح علم و ادب و هنر و شناخت سیاسی گردند و شایستگی آن را پیدا کنند که ایرانی آبادتر، مرفه تر و نیرومند تر بسازند.

مطلب بسیار است و بنده فکر نمی‌کنم لازم باشد بنده همه مطالب را به عرض برسانم اما مطلبی که باز هم لازم میدانم عرض کنم آنجا راجع به یکی دو نکته صحبت شد مطلبی راجع به تربیت معلم حرفه‌ای بود هنر سرای مقدماتی و مدرسه عالی تربیت دبیر در بابل مشغول انجام وظیفه شده و در برنامه آموزش و پرورش هم هست که در سال آتیه در شهرهای دیگر هم اجرا بشود انشا الله به زودی دعوت می‌شویم برای دیدن آن هنر سرا آقای زهتاب فرد در مورد مجتهد جام الشرایط بیاناتی فرمودند بنده باستحضار شان می رسانم که شورای عالی آموزش و پرورش به موجب قانون مجتهد جامع الشرایط وجود است آیا شما این کتابهای فقه را دیده‌اید و خوانده‌اید می دانید تا چه اندازه خوب تهیه شده اصولا بنده اینطور میدانم که کشور ما به مقدسات مذهبی اش علاقمند است (مهندس صائبی -صحیح است) ما حتی مذهبان را در پرچممان منعکس کرده‌ایم سبز و سفید و قرمز، خدا و شاه و میهن است مطلب دیگری صحبت شد جناب دکتر رئیس بودند فرمودند که بهداشت مدارس تعطیل شده خواستم به عرضشان برسانم بهداشت مدارس تعطیل نشده است اداره اش تعطیل شد ۱۷۰ طبیب پشت میز نشین داشته این را مستقیما به مدارس فرستاده‌اند این کار بدی نبوده بسیار هم کار مترقی بوده است خودتان هم بودید همین پیشنهاد را می‌کردید بگذریم آموزشگاه عالی مدارس تشکیل شده و همین روزها جشن فارغ التحصیلی آنها گرفته می‌شود و ۵۳۰نفر از آنها فارغ التحصیل می‌شوند و شاگردان این مدارس هزار نفر هم اکنون برای پیشگیری در مدارس کار می‌کنند به هر حال آنچه هست همه تلاش و کوشش و سعی است بنده می‌خواهم عرض کنم ما و شما و همه ملت ایران تلاش می‌کنیم برای اینکه به دروازه‌های طلائی تمدن بزرگ برسیم.

ما زنده از آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست

(احسنت- احسنت)

- تصویب صورتجلسه صبح روز شنبه (۸) دی ماه ۱۳۵۲

۳- تصویب صورتجلسه صبح روز شنبه (۸) دی ماه ۱۳۵۲.

رئیس - نسبت به صورت جلسه صبح شنبه هشتم دی ماه نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت جلسه تصویب می‌شود.

- ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور

۴-ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۲ و بودجه سال ۱۳۵۳ کل کشور.

رئیس -آقای عبد الحسین طباطبائی بفرمائید.

عبدالحسین طباطبائی – قبل از شروع به هر گونه عرض و سخنی میل دارم از آقای رهنما وزیر تبلیغات بپرسم غرضتان از وجود این دستگاه فیلم برداری در اینجا چیست؟ آیا این وسیله تبلیغاتی که شما د ر اختیار دارید و می‌توانستید به نفع دولت از آن استفاده کنید کافی نبوده است که مجلس شورای ملی را هم به عنوان یک وسیله در این مورد باید دستاویز قرار دهید؟ (نمایندگان اقلیت - صحیح است).

رئیس - آقای طباطبائی اگر میل نداشته باشید می‌گویم فیلمبرداری را قطع کنند.

طباطبائی – حتما میل ندارم بفرمائید تعطیل کنند.

محمد ول قراچورلو - مردم علاقمندند از جریان مجلس مطلع شوند چرا پخش نشود.

کاظم مسعودی - اگر می‌خواهید شلوغ کنید و کسی به حرفتان گوش نکند حرف دیگری است.

دکتر الموتی - چرا پخش نشود آقای طباطبائی من نم خواهم تصویر من از تلویزیون پخش شود ولی ملت ایران باید بداند که در مجلس شورای ملی چه می‌گذرد شما در مورد خودتان می‌توانید تقاضا بکنید که بیاناتتان را پخش نکنند.

یکنفر از نمایندگان - صندلی‌های خالی را نشان می‌دادند.

عبدالحسین طباطبائی - بلی پخش نکند باز هم باید با عرض معذرت این را به عرض برسانم که در همه چرا هائی که مطرح شد استنباط من این بود که دو نایش توام با حسن نیت بود آقای دکتر الموتی سئوال کردند که چرا؟ مطالبی هست که از نظر حقوق فرد چرا ندارد شما دلتان می‌خواهد که از قیافه تان تصویری در سراسر مملکت پخش شود من دلم نمی‌خواهد این یک مطلبی است شخصی اعم از اینکه این کار صحیح باشد یا نباشد تقاضای من از آقای رئیس مجلس این است که در همه چند دقیقه‌ای که مزاحمتان هستم این دستگاه را خاموش کنید این یک تقاضای شخصی است.

دکتر الموتی - عرض کردم ملت ایران علاقمند است که بداند در مجلس ایران چه می‌گذرد و وسائل ارتباط جمعی باید به اطلاع ملت برساند و الا شما در مورد خودتان می‌توانید از مقام ریاست بخواهید که بیانات شما از رادیو تلویزیون پخش نشود.

عبد الحسین طباطبائی - متشکرم آقایان نمایندگان محترم مجلس آیا شما واقعا از قسمتهائی که از نطقتان در روزنامه‌ها یا رادیو تلویزیون پخش می‌شود خوشحال هستید (عده‌ای از نمایندگان -خیر) آیا به نظر شما این صحیح است که مطالب یک نماینده آنطور مثله شود که هر جا به نفع دستگاه دولتی بود مورد استفاده قرار بگیرد و آنجا که نبود پخش نشود.

دکترالموتی - شما رد روزنامه خودتان هم این کار را شروع کردید.

عبدالحسین طباطبائی - پس با این فرمایش که کلمه «هم» را به کار بردید عرض بنده را تائید فرمودید.

کاظم مسعودی - مطبوعات ما کاملا آزادند هر مطلبی را که به نفع مملکت تشخیص دادند منعکس کنند.

عبدالحسین طباطبائی - اگر از کسی مطلبی منعکس کردند یا کامل منعکس بکنند یا به صورت بد مثله اش نکنند.

اخلاقی - حالا بروید سر مطلب.

عبدالحسین طباطبائی - جناب آقای اخلاقی نماینده محترم مجلس نماینده محترم ملت ایران می‌فرمایند حالا برو سر مطلب قضاوت راجع به مفهوم همین یک جمله را من به شما نمایندگان مجلس واگذار می‌کنم و فقط یک مطلبی را خدمتتان عرض می‌کنم که آقا مجلس ایران یکی از مراجع جدی مملکت است این شوخیها و باردیها چه چیز را ایجاد می‌کند آیا به نظر شما صحیح است.

متاسفانه آقای عباس میرزائی حضور ندارند والا من دلم می‌خواست بایشان بگویم که داداش، مرد محترم این چه حرفهائی است که تو می‌زنی کدامیک از مجالس دیگر ملل دنیا تویش شوخی هست؟

گفتگو هست، داد و قال هست، باردی و خنکی تویش هست.

با عرض معذرت من متاسفم که جناب آقای نخست وزیر حضور ندارند چون می‌خواستم با اشاره به یکی از جملات ایشان وارد عرایضم بشوم.

آقای نخست وزیر در جلسه علنی سه شنبه ۵۲/۹/۶ که ضمن آن لایحه بودجه ۱۳۵۳ را به مجلس تقدیم داشتند و یا با بیانی که با دموکراسی حزبی بیشتر منطبق است به مجلس مرحمت فرمودند، برای چندمین بار یک جمله را تکرار کردند و آن جمله اینست که: عاشق افکار خود نیستیم.

اگر غرض آقای نخست وزیر از بیان این جمله این باشد که علیرغم قدرت و تضمین و اختیار به دیگران هم امکان ابراز عقیده و مجال اظهار نظر می‌دهند و استدلالهای برتر را می‌پذیرند که زه برایشان.

و اگر خدای ناخواسته، مفهوم آن جمله ایشان ولنگاری عقیدتی و انحراف از اصول باشد، خداوند ما را به عواقب آن نگیرد و البته این برخورد ایشان است که اگر دلشان خواست، توضیح دهند که کدام یک از این دو مفهوم مورد نظر و منظورشان بوده است و اما برغم این جمله آزاد منشانه، من مرتجع عاشق افکار خود و یا لااقل عاشق قسمتی از افکار خود هستم، زیرا حالا سالهاست که من یک رشته افکار و اعتقادات جزمی دارم.

کما اینکه اعتقاد داشته و اعتقاد دارم که هیچ هدفی جامعه عمل نخواهد پوشید مگر آنکه قبلا مقدمات آن فراهم شده باشد و یا مثلا اعتقاد دارم که مقدمات ناسالم و غیره متناسب، اگر وصول به هدف را به طور عموم نفی نکند، شانس وصول را به شدت می‌کاهد و یا اعتقاد دارم برای اینکه بودجه‌ها به هدف برسند باید یک سیستم اداری صحیح و سالم برای آنها وجود داشته باشد و یا اعتقاد دارم که فساد اداری امکان نتیجه گیری از بودجه را، هر چه هم که کلان وفخیم و عظیم باشد به شدت تضعیف می‌کند و یا اعتقاد دارم که متاسفانه در سیستم اداری ما فساد مالی و اخلاقی نه تنها ریشه کن نشده حتی در جاهائی هم به اوج رسیده است و یا اعتقاد دارم که هدف بودجه نباید منحصر به رفاه مالی جامعه باشد بلکه باید به اعتلا اخلاقی و تزکیه روحی مردم نیز توجه گردد و اعتقادات دیگری از این قبیل و چون عرایض و مطالب من منحصرا در این زمینه هاست این شک برایم حاصل است که طرح مطالب و عموماتی از قبیل مخالفت با بودجه است که طرح مطالب و عموماتی از این قبیل مخالفت با بودجه است یا فرط علاقه به حسن اجرا آن؟

البته ظن غالب خود من اینست که مباحثی از این قبیل مخالفت و یا موافقت نیست بلکه وظیفه ایست که هر ایرانی شرافتمندی مکلف به نتیجه به آنهاست. و اما راجع به لایحه بودجه حقیقت اینست که کمیت شگرف و مبلغ نجومی آن در دل منهم مانند دل هر ایرانی وطن پرست موجی از شادی برانگیخته است و چرا بر نیانگیزد؟

مگر در تاریخ شصت هفتاد سال پیش مملکتمان نخوانده‌ایم که کشورمان به خاطر سفر شاه وقت به اروپا و رفع و رجوع یک رشته امور پیش پا افتاده به قبول تعهدات ننگین و با تحمل خفت و عواقب نامطلوب پانصد هزار تومان از دولت روسیه تساری به قرض گرفت و حالا که در ستون مخارج بودجه همین مملکت می‌بینیم که سالانه به دیگر کشورهای جهان مبالغ هنگفت کمک بلا عوض می‌کنیم چگونه می‌توان از احساس آن شادی و آن مسرت عاری و بری بود؟

من پیش خود حساب کرده‌ام که معنی یک بودجه ۱۰۸ هزار میلیون تومانی اینست که دولت ما در هر ماه درست ۹ هزار میلیون تومان پول در اختیار دارد و اگر با احتساب ساعات کار روزانه اداری و روزهای تعطیل مبنی را بر این بگذاریم که تعداد ساعات کار ما در هر ماه یکصد و پنجاه ساعت است به این نتیجه می‌رسیم که در ازاء هر ساعت کار اداری کم و بیش شصت میلیون تومان خرج می‌کنیم و این امکان درست در همان مملکتی است که رئیس الوزراء مقتدر آن مرحوم وثوق الدوله برای استقراض چند ده هزار لیره پیش مامورین دولت انگلستان گردن کج می‌کرد و حال که می‌توان چنین مقایسه هائی را انجام داد چگونه می‌توان لبریز از شادی نبود و یا چگونه می‌توان لبریز از شادی نبود و یا چگونه می‌توان به جان و به جاه بانی آن دعا نکرد ولی حقیقت اینست که مخلص هنگام طرح لایحه‌های بودجه‌های سالهای اخیر و درست به موازات و متناسب با رشد بودجه‌ها احساس دلهره شدید تری می‌کنم.

چون همانگونه که میدانید و میدانیم متاسفانه تقوای اخلاقی و مالی در روح و در باطن عده‌ای از ما‌ها و به تبع آن در قسمتی از دستگاههای اداری ما مرده است مگر خود آقای رئیس الوزراء چند هفته قبل در کرمان، با چشمان خود ندیدند و یا با گوشهای خود نشنیدند که در ساختن یک مدرسه، آنقدر بی مبالاتی و بی علاقگی و یا خدای نخواسته آنقدر فساد مالی به خرج داده بودند که اولیا آموزش و پرورش محل به لحاظ سست بنیانی، جرأت استفاده از آن را نیافته و آن مدرسه جدید البنا را متروک گذاشته بودند.

البته هدر رفتن قسمتی از وجوه عمومی که به ساختن این مدرسه اختصاص داده شده بود، اگر امثال و نظائری نمی‌داشت، شاید دردناک نبود ولی چه می‌توانکرد که می‌بینیم و می‌شنویم که به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است و یا مگر همین چند روز اخیر، در روزنامه‌ها نخواندیم که یکی از مقامات موثر مملکت لابد ظاهرا برای تبعیت از فرامین چهارگانه شاهنشاه و حتما برای حفظ مقام اداری خود، سهام خویش را در یک کارخانه به یک شرکت تعاونی واگذار کرد و به روایتی ۱۶۷ میلیون تومان و به روایت دیگر ۱۳۰ میلیون تومان قیمت سهام آنرا دریافت کرد.

من نمیدانم که آیا این خبر صحیح است یا خیر و همچنین نمیدانم که ارقامی که در این مورد ذکر می‌شود صحیحند یا نه و نیز نمیدانم که نام و شغل این صاحب سهم صاحب مقام چیست ولی همه ماها میدانیم که پولدارانی از این قبیل در دستگاههای اداری مملکت وجود دارند و در نمان حال همه هم میدانیم که کسانیکه در سالهای اخیر به وزارت یا معاونت یا مدیریت عامل و یا به مدیر کلی رسیده‌اند هیچکدام میلیونر و میلیونر زاده نبوده‌اند.

یک نفر از نمایندگان - چرا؟

طباطبائی - تحقیق بفرمائید کسی جرأت دارد بگوید من میلیونر بوده‌ام.

دکتر انوشیروانی - این شخص از بخش خصوصی به کار دولتی آمده و سرمایه مربوط به فعالیت ایشان در بخش خصوصی است.

کاظم مسعودی - کدامیک میلیونر شده‌اند موارد را بگوئید.

طباطبائی - متاسفم اثر خوب ندارد آقا معتقدید سهامی از طرف مقامی به شرکت تعاونی فروخته نشده برادر بگذار حرفم را بزنم من دشمن مملکت نیستم.

کاظم مسعودی - هیچکس دشمن مملکت نیست.

طباطبائی - متاسفانه این نوع حرفها یکنوع دشمنی است کتمان درد فقط درد را گسترده تر می‌کند و یا میدانیم که طرق مشروع کسب مال و جمع آوری چنین پولهائی محدود است به تجارتی یا فلاحتی و یا صنعتی آنهم در طول زمان دراز و با شانسهای استثنائی و نیز میدانیم که همه دارندگان این مقامات چنان با مشاغل اداری خود در گیرند که مجالی برای شرکت فعال در سایر مشاغل را ندارند.

حاجت نیست که من به آنچه که از مجموع این نکات استنباط مسشود اشاره کنم چه آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است و چون پرده دری اخلاقا" مذموم است از ادامه این مثالها که ممکن است به ذکر نامهائی بیانجامد در می‌گذرم و به مطلب سابقم برمیگردم.

گفتم که به اعتقاد مخلص شرط لازم برای وصول به هر هدف، وجود مقدمات سالم و متناسب با همان هدف است و به تبع این اصل کلی برای اینکه بودجه یکصد و هشت هزار میلیونی سال ۵۳ به همه هدفها و یا لااقل به قسمتی از هدفهایش نزدیک شود باید یک دستگاه علاقمند و منزه اداری صاحب اختیار و مجری آن باشد. مفهوم مخالف مطلب اینست که فساد دستگاه اداری امید به تحقق هدفهای بودجه را مشکوک می‌سازد کما اینکه از هیچ آدم لنگی نمی‌توان امید داشت که در یک مسابقه دو پیروز شود.

عرض کردم که از مثالها در می‌گذرم مثالهائی که متاسفانه منجر به توجه اتهام به کسی می‌شود ولی از یک چیز از نظر وجدان مذهبی شدیدا ناراحت هستم و به خاطر اینکه مورد توجه قرار بگیرد اجازه بفرمائید که آن را هم به عنوان یک گوشه از فساد دستگاه اداری مملکت به عرض برسانم و به خصوص از دوست عزیز آقای قوام صدری خواهش می‌کنم مطلب را مورد عنایت قرار بدهند یقین دارم موجب بقای عمر شما و سعادت خانواده شما خواهد شد رئیس اوقاف مملکت ادعا کرده است یک مقداری از ارضی وقفی این مملکت را از حلقوم یک نفر از این موقوفه خورها بیرون می‌کشیدید.

یکنفر از نمایندگان -بیرون کشیدند.

کاظم مسعودی - خودش کشف کرده و می‌گوید.

طباطبائی -من هم میدانم کشف کرده کشف که کافی نیست کشف که بود.

بختیاری پور - در اصفهان و تهران و کلیه شهرها مقدار زیادی زمین تا ۲ میلیون مبر پس گرفته‌اند.

طباطبائی - بدین مژده گر جان فشانم رواست اگر جزوی از این مطلب صحیح باشد باز خوب است برای بقیه هم فکری بکنید.

دکتر الموتی - این شد حرف حسابی.

طباطبائی - من حرف غیر حسابی هیچوقت نمی‌زنم شما خودتان هم میدانید مثال دیگری که ذکرش عیبی ندارد و مورد قبول همه است راجع به گرانفروشی اطاق اصناف است که یکی از زمینه‌های فساد اداری است.

دکتر سراج الدین - از استعمال کلمه فساد خودداری بفرماید هنوز که شما چیزی را ثابت نکرده‌اید بفرمائید نارسائی.

طباطبائی - اجازه بدهید عرض بکنم متأسفانه و یا لااقل بزعم مخلص جواب مسئله منفی است چه بنا به مجموع و مشهود عده زیادی از مردم این مملکت سلامت و پاکی و علاقه و وظیفه شناسی از قسمتی از دستگاههای اداری مملکت رخت بر بسته و جای آنها را طمع و آز و فساد و تبعیض و بی علاقگی به کار و وظیفه نا شناسی و اشکالتراشی و مردم آزاری گرفته است و اگر کسی باشد که مدعی سلامت و پاکی و وظیفه شناسی همه دستگاههای اداری مملکت و پاکی و وظیفه شناسی همه دستگاههای اداری مملکت باشد می‌توان از او سئوال کرد که آیا اعتراف رئیس کل اوقاف مملکت به اینکه عده متنفذ و صاحب رابطه اراضی وقفی مملکت را با کلاههای شرعی و با ثمن بخس تصاحب کرده‌اند دلیل بر سلامت دستگاههای اداری است یا فساد آنها.

آیا همدستی و توطئه و همکاری باز رسان اطاق اصناف با کسبه گرانفروش دلیل بر سلامت دستگاههای اداری است.

خود من تا اواخر سال پیش از یک دکان کفاشی نزدیک چهارراه مخبرالدوله کفش می‌خریدم به قرار هر جفت پنجاه و حداکثر شصت تومان و امسال که به همان دکان مراجعه کرده بودم و از همان کفشها خواستم معلوم شد برای آنه یکصدوسی تومان قیمت تعیین کرده‌اند.

گفتم دلیل اینکه قیمت یک جنس را ظرف چند ماه دویست و شصت درصد گران کرده‌اید چیست؟

فروشنده پاسخ داد این قیمتی است که از طرف اطاق اصناف تعیین گردیده و ما را ممنوع ساخته‌اند که ارزانتر بفروشیم و بعدها در شیراز شنیدم که کاسبی را به جرم ارزان فروشی محاکمه و محکوم کرده‌اند و به خاطرمان باشد که این واقعه در همان ایامی رخ داده است که دولت مدعی بوده غده سرطانی گرانفروشی را از جا خواهیم کند و آیا وجود مقرراتی که ارزان فروشی را یک جرم و قابل مجازات بداند دلیل بر سلامت دستگاههای اداری است یا فساد آنها؟

وای بر ما اگر مطالبی از این قبیل را نقص و عیب ندانم در موقعیکه عموم مردم مملکت به استثنا معدودیت پولدار مرفه، زهر تلخ و سوزش گرانی را در رگ و استخوان و بروی پوست خود احساس می‌کنند آیا سزاوار است که اطاق اصناف با سرو کیسه کردن کسبه، به عده‌ای که دور علم آن سینه می‌زنند، حقوق‌های کلانی تا بیش از پانزده هزار تومان بپردازد و به تسلسل دور گرانی دامن بزند و آیا وجود همین گونه مطالب دال بر علت و بیماری سیستم اداری مملکت نیست؟ به هر حال به استناد دهها و صدها مطلب دیگر از این قبیل اعتقاد مخلص اینست که متاسفانه سیستم اداری مملکت فرسوده و آلوده و در عین حال نارسا برای اجرا صحیح اهداف بودجه است.

در اینجا این نکته را هم بگویم که نیت من در طرح این مسائل عیبجوئی و بهانه گیری نیست بلکه غرضم اینست که دولت را احیانا به رفع این عیوب بر انگیزم.

این نکته را هم میدانم که رفع این عیب، سالم سازی محیط اداری مملکت، کار آسانی نیست و نیاز به زمان دارد ولی این ایراد هم قویا به دولت وارد است که چرا همیشه در مقابل افراد فاسد و متعدیان به حقوق عمومی به سکوت و اغماض گرائیده و در تنبیه حتی یکنفر از آنها قدمی بر نداشته است چه می‌شد اگر از آن صاحب مقام صاحب سهم ۱۶۷ میلیون تومانی می‌پرسیدند که از کجا آورده‌ای؟

و یا چه می‌شد اگر به آن مهندسی که مدرسه کرمان را به آن روز انداخت و امثال و نظائر و اقران او، لااقل ملامتی می‌کردند.

و یا چه می‌شد اگر زمینهای بلعیده شده وقفی را از حلقوم، حتی یک نفر، از متنفذ ین موقوفه خوار بیرون می‌کشیدند؟

و یا چه می‌شد اگر یکی از کلان دزدان اداری را ولو عبرتا للناظرین محاکمه و مجازات می‌کردند؟

و یا چه می‌شد اگر به یکی از عربده کشان اداری می‌گفتند که مردم محترمند؟

و یا چه می‌شد اگر به یکی از اطاقهای اصناف، این موجودات تازه مولود و عجیب الخلقه حزب ایران نوین می‌گفتند که فلسفه ایجاد و وجود تو تنظیم ارتباط میان خریدار و فروشنده است، تو را چکار به کرایه آپارتمانهای لوکس و قصرهای مجلل و زرق وبرق و رخت و پاش و بست و بند و توطئه؟ و یا چه می‌شد اگر آنچه را که موجب صدور فرمان چهار گانه شاهنشاه گردید، خیلی بیش از این تاریخها از ریشه قطع می‌کردند؟

و یا چه می‌شد اگر به تسلط رابطه‌ها بر ضابطه‌ها ایرادی می‌گرفتند؟

آیا مجازات ک دزد، یا بی کار کردن یک مامور مردم آزار، یا توبیخ یک کارمند بی علاقه و مسامحه کار، چنان مشکل بوده است که بهتر دیده‌اند همه چیز نادیده انگاشته شود و یا من چنان غافلم که هنوز به لزوم تشویق خادم و تنبیه خائن اعتقاد دارم؟

و مجموعه همین مسائل است، که در هر نوبت که لوایح بودجه مطرح می‌گردد مرا بر می‌انگیزد که از صمیم قلب و بسائقه عشق به وطن و عشق به مردم از دولتی که صاحب و مجری و پاسدار بودجه مملکت است تقاضا و خواهش کنم که به وضع آشفته و ملکوک ادارات مملکت سرو سامانی بدهید.

و اما پیش از این گفتم که میدانم که اعاده صلاح و سلامت به دستگاههای اداری مملکت کار آسانی نیست و رفع این عیب کار یک روز و یک شب نتواند بود ولی در عین حال این اعتقاد را هم دارم که درمان و علاج هم چنان مشکل نیست که از محالات انگاشته شود و با مقداری جرات و تدبیر و مداومت می‌توان این عیب را درمان کرد و چه خوب است که این را هم بدانیم که عیب زشت است ولی اجازه به ادامه عیب زشت تر است و موجب شرمساری و چون چنین است به تکرار در تکرار تقاضا می‌کنم با این درمان شروع کنید و هر چه زودتر هم شروع کنید. خاصه که شروع به این کار مدخل آسانی هم دارد که شاید به جا باشد نام آنرا تقوی بگذاریم.

آری تقوی، شاید بهترین معنی لغوی از کلمه تقوی همان باشد که نبی اکرم صلی الله علیه و سلم فرموده‌اند: التقی من یتقی من الحلال الموجود یعنی تقوی در گذشتن و امساک از مال حلال موجود است.

خواهش می‌کنم با شنیدن این کلام مرا به قشریت و جمود و ارتجاع و نا آشنائی بسیرت و روح زمان منسوب مدارید و برمن مخروشید که این غیر ممکن است چون غرض من از کلمه تقوی، تقوی علی ابن ابیطالب یا تقوی سلمان فارسی و یا تقوی گاندی نیست بلکه غرضم یک تقوی نسبی است ه چیزی در حدود بی طمعی به اموال عمومی و علاقه به خدمت به هم نوع باشد که خوشبختانه وصول به آن با استفاده از زمینه‌های غریزی وفطری و روحی مردم کار آسانی است زیرا همه انسان، در هر موقعیت، و در هر سن و در هر زمان، و از هر نژاد و از هر کیش، قهرمان پسندند و آرزومند شباهت به او. خواه از لحاظ باطن و خواه از لحاظ ظاهر و از همین زمینه روحی و روانی است که می‌توان امیدوارانه تقوی را جانشین فساد کنونی جامعه شاخت.

کما اینکه رواج فساد هم، در جامعه ما، از همین طریق یعنی از طریق پوشانده شدن لباس قهرمانی و شهرت به اندام بی اندام عده‌ای فاسد بی صلاحیت بوده است.

آیا اگر مطبوعات شرافتمند ما و رادیوها و تلویزیون دولتی ما به جای اینکه برای ما و برای خانواده‌های ما، مشاهیر و مدلها و قهرمانانی نظیر خانم گوگوش و آقای فریدون فرخ زاد بسازند افرادی از قبیل جلال همائی و خلیل رجائی و محمود شهابی را مورد توجه قرار داده و راه و رسم آنها ر را ستوده بودند و یا اگر به عوض آنکه شلختگی و برهنگی و دلقکی و وقاحت و تجمل پرستی را به عنوان هنر و هنرمندی بستایند مکارم اخلاق و دانش و هنر اصیل را می‌ستودند آیا گمان می‌کنید روال اجتماع و مسیر نوجوانان ما همین بود که حالا هست؟ حاشا و کلا.

(کاظم مسعودی - همه مطبوعات اینطور نیستند).

و اما برای وصول به این مقصود یعنی برای آنکه بتوان یک تقوای نسبی را در جامعه و در دستگاههای اداری مملکت تزریق کرد کافی است که کسانی را که از طرق غیر متقیانه و نامشروع و مخرب و یا صرفا به خاطر رابطه‌ها به مقام و به شهرت و به قهرمانی رسیده‌اند از اریکه عزت و احترام به زیر کشیده و کسانی را به جای آنان بنشانیم که به سیاق تقوی زندگی کرده و در طریق وطن پرستی و مناعت و کم خواهی و پرکار ی و خدمت صادقانه گام برداشته‌اند. گمان نکنیم و گمان نکنید که جامعه ما از وجود چنین اشخاصی خالی مانده باشد، خیر.

خوشبختانه در همهمه‌ها و جنجالهای تقوی کش جهان کنونی، هنوز هم اکثریت جامعه ما را کم و بیش و با ضعف و شدت، همین گونه افراد متقی تشکیل می‌دهند. کما اینکه در همین دستگاههای آلوده اداری مملکت نیز هنوز هم افراد پرهیزگار و کم خواه و پر کار فراوانند و یا لااقل کم نیستند و برای آنکه نسل چنین اشخاصی منقرض نشده و خود آنان کشف شوند و مجال تجلی پیدا کنند و روز به روز بر تعداد آنان افزوده شود کافی است که ما با صرف می علاقمندی و با کمی تدبیر و با جوی همت مقداری از رویه‌های فساد پرور فعلی را متروک بگذاریم و به رویه‌ها و اموری روی آوریم که موجب استحکام مبانی اخلاق جامعه و گرایش آنها به سمت مکارم و به سمت تقوی باشد خوشبختی در این است که اتخاذ چنین رویه و اعمال چنین سیاستی، نه تنها برای دولت مقتدر هویدا، بلکه برای هر دستگاه ضعیف اداری هم سهل الاجراء و سهل الوصول است زیرا نظر پادشاه خیر اندیش مملکت هم بر همین معانی است.

گفتیم که مردم قهرمان پرستند و لابد آقایان توجه داشتند که این سخن از آن من نبود بلکه کلام و جمله‌ای بود که همه روان شناسان و جامعه شناسان در صحت مضمون آن اتفاق کلمه دارند ولی برای هم معنی این کلام حاجت نیست که آدم دانشمند و روان شناس باشد بلکه هر شخص معمولی هم به کمک مشاهدات روزانه می‌تواند صحت مضمون و مفهوم آنرا درک و لمس کند و چون چنین است چرا ما از همین مدخل وارد اصلاح سیستم اداریمان و از آن بالاتر وارد اصلاح جامعه نشویم؟

چه مانعی دارد، ولو برای آزمایش هم که باشد، برای یک بار تاج مقام و شهرت و قهرمانی را از تارک چند نفر آلوده برداریم و چند مشتهر به تقوی و وظیفه شناسی را به جای آنان بنشانیم و پس از چندی تاثیر همین یک کار کوچک را در اصلاح و پیشرفت امور و جلب امید مردم و درمان عقدهای آنان، ارزشیابی کنیم که اگر مفید بود به آن ادامه دهیم و اگر بیفایده بود برای همیشه متروک بگذاریم.

آیا اصلاح امور اداری مملکت و عقده گشائی از مردم باین آزمایش کوچک نمی‌ارزد؟

و اما در مقدمه عرایضم عرض کردم که به اعتقاد مخلص هدف بودجه نباید منحصرا متوجه رفاه مالی مردم و اعتلا مادی مملکت باشد بلکه درست به موازات این هدف باید به اعتلا اخلاقی و انسانی و فکری مردم و رستاخیز تقوای ملی نیز توجه شود و در این خصوص متاسفم از اینکه عرض کنم که هر چه در لایحه بودجه و هر چه گفتگوها و توجیهات پیرامون آن جستجو کردم چیزی که دال بر توجه و عنایت دولت و دولتیان به این مطلب باشد نیافتم و این برای من عقده ایست که چرا دولتهای ما در این خصوص هیچگاه برای خود حتی برای مدارس و دانشگاهها و وسائل ارتباط جمعی خود وظیفه‌ای قائل نبوده و مسئولیتی احساس نمی‌کنند. پس این کلمه پرورش که در دنباله اسم وزارت آموزش و پرورش ما گذاشته شده چه خاصیتی دارد؟

چرا هدف دانشکده‌ها و دانشگاههای ما فقط این باید باشد که متخصص بسایم. آنهم هدفی که متأسفانه توفیق وصول به آنرا نداشته‌ایم. مگر نمیدانیم که یک متخصص اگر خیلی هم رشد کند و تخصص پیدا کند حداکثر به صورت یک آدمک آهنی و یا یک کامپیوتر‌ها نمی‌توان اداره کرد و خوشبخت ساخت و یا مگر نمیدانیم که ارزش هر جامعه و هر آدمی به انسانیت و به مکارم اخلاق و مبنای روحی اوست؟

شما دولتیان محترم اگر نخواهید عمق مفهوم این مطلب را به زبان مخلص بشنوید به پشتیبانی و ندامت عقلا" و متفکرین و متصدیان تعلیم و تربیت ملل پیشرفته بنگرید که در بیست سی سال اخیر اصول تعلیماتشان را منحصرا بر متخصص سازی قرار داده و نسبت به تربیت روحی و اخلاقی جوانانشان بیطرف مانده‌اند من یک آشنای آلمانی دارم که نامش دکتر هانس است و دکترای فلسفه دارد و شغلش دبیری دبیرستانهای بن و گودسبرگ است او برای من از کج ثایی و بی قراری و بی هدفی و تنبلی شاگردانش داستانها می‌گفت که هم مضحک بودند و هم چندش آور.

از او سئوال کردم که این جوانها چرا باین حال افتاده‌اند؟

خلاصه پاسخ او این بود که کشور آلمان در زمان جنگ له و خرد شد و بعد از جنگ آلمانها و همچنین دولتها و خانواده‌های آلمان برای تجدید بنای مملکتشان و برای تجدید بنای اقتصادشان چنان سرگرم و چنان مشغول بودند که متاسفانه مجال تربیت فرزندانشان را پیدا نکردند و متأسفانه مجال تربیت فرزندانشان را پیدا نکردند و متاسفانه به وضع اسف باری رسیدیم که حالا از حل آن عاجزند و او با کمال تلخی پیش بینی می‌کرد که آلمان آینده مبهمی در پیش دارد زیرا مردان آینده آن از تربیت صحیح و قوام اخلاقی به حد کافی برخوردار نیستند حالا به خودمان برگردیم آیا اینکه در روزنامه‌ها می‌خوانیم و یا متأسفانه با چشمان خود می‌بینیم که قبل از ظهرها کلاسهای درسمان خالی است و کافه‌ها و کاباره‌ها و دانسینگها و بارهایمان از نوجوانانمان انباشته است برای ما زنگ خطری نیست بگذارید برای اینکه اهمیت مطلب روشنتر شود به تاریخ نگاهی بکنیم بن تاریخ زیاد می‌خوانم و آنچه که از آن دریافته‌ام اینست که ایران و تمام ملل جهان در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود همیشه زمانی در هم شکسته و برقیت کشیده شده‌اند که مردم و خاصه طبقه حاکمه آن رفاه مالی داشته ولی استحکام اخلاقی نداشته است و درست معکوس قضیه ملتها زمانی به پا خواسته و کسب سرفرازی کرده‌اند که استحکام اخلاقی توام با رفاه مالی داشته‌اند.

برای درک مطلب تفحص زیاد لازم نیست. یک نگاه سطحی به زمان و اوضاعی که کوروش کبیر و اردشیر بابکان و یعقوب لیث و شاه اسماعیل صفوی را ایجاد کرده‌اند از یک سو و از سوی دیگر یک نگاه سطحی به اوضاعی که دارای سوم و یزدگرد سوم و محمد خوارزمشاه و شاه سلطان حسین را خلق کرده کافی است و باید به یاد بیاوریم که در دوران شاهنشاهی که همه فضائل کورش و همه حصائل شاه اسماعیل و شاه عباس کبیر و همه امتیازات نادر شاه و دیگر پادشاهان پر افتخار ایران را دارد و اینهمه ترقی و تعالی ملک و ملت را فراهم آورده شده است شما دولت و ما نمایندگان مجلس نباید بگذاریم بر اثر تنعمات و ثروت فراهم آورده شده مردم به زمینه‌های غیر اخلاقی و خدای نخواسته به آسایش و تن پروری و تجمل پرستی که اشاره کردم بگرایند از وظائف ملی و کوشش در تحکیم مبانی اخلاقی، که همواره شاهنشاه بیدار بدان اشاره و اراده طریق می‌فرمایند غافل گردند.

در اینجا اگر من می‌دانستم که شماها هم در این اصول با من موافقید سئوال می‌کردم که پس چرا در بودجه‌ای که باز گو کننده همه تدابیر دولت تعیین کننده همه سیاستهای اوست چرا یک اشاره کوچک به این معانی نشده و یا لااقل چرا در برنامه وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و وزارت تبلیغات توجهی به این مطلب نشده است و آیا این نقص دلیل بی اعتنائی دولت به مسائل اخلاقی جامعه نیست خا کند که چنین نباشد.

سخن به درازا کشید و قسمتی را از آنچه که دل تنگم می‌خواست گفتم از طول کلام معذرت می‌خواهم ولی اجازه بدهید این نکته را هم اضافه کنم که هم اکنون که ظاهرا عرض خود برده و زحمت دگران داشته‌ام نمیدانم که تلقی دولت و دولتیان محترم و زعمای مجلس مجلس و نمایندگان ملت و دیگر شنوندگان از عرایضم چه بود وآیا آنها را صحیح میدانید یا نه؟

و لذا خواهش می‌کنم اگر آنها را صحیح نمیدانید، یعنی اگر می‌پندارید که بدون مقدمه هم می‌توان به هدف رسید و یا اگر می‌پندارید که سیستم اداری مملکت آلوده نیست و یا اگر می‌پندارید که بودجه حتی با یک سیستم اداری فاسد هم به نتیجه کافی و مطلوب خواهد رسید خواهش می‌کنم آنچه را که گفتم ناشنیده بیانگارید.

منهم قول می‌دهم که بار دیگر عرض خود نبرده و زحمت دگران نداشته و گرد این توهمات سخیف نگردم و اگر همه عرایضم را یاوه و بی اساس نمیدانید خواهش می‌کنم بدون تأسف از گذشته‌ها به نوعی به آنها توجه فرمائید.

این راهم اضافه کنم که هر چند تأسف بر گذشته زیبنده فرزانگان نیست پند نا گرفتن هم شیوه فرزانگی نیست. عرض دیگری ندارم (احسنت احسنت).

رئیس -آقای فروزین بفرمائید.

دکتر فروزین - ریاست محترم مجلس شورای ملی و همکاران محترم اساس آنچه در اینجا بیان خواهم کرد عبارتست از دفاع از هدفهای دولت و بودجه دولت در امر آموزش عالی و امور مربوط به جوانان برای این دفاع من سعی خواهم کرد که هدفهای دولت را مشخص کنم و هدفهای بودجه را مشخص کنم و بعد نتیجه بگیرم که دولت آیا با استفاده از این بودجه و اعتبار در سال آینده به این هدفها خواهد رسید یا نه.

و البته در ضمن سخنانم گاهی به دوستان عزیزم در صف اقلیت که مطالبی بیان کردند با ذکر عدد و رقم پاسخ خواهم داد و ثابت خواهم کرد که گفته هایشان تا چه حد درست بوده قبل از وارد شده به سخنم دوست عزیزم آقای طباطبائی راجع به انتشار این مطالب از رادیو و تلویزیون مطالبی فرمودند به نظر شما نمایندگان ملت ایران برای مملکت ما چه چیز مهمتر از بودجه است آیا تصور نمی‌کنید که تمام مردم در سراسر مملکت به این مسئله علاقه دارند که ببینند در هر قسمت دولت چه اعتباراتی برای آنها در نظر گرفته این که بد نیست که ما بگذاریم مردم کوچه و خیابان هم از آنچه که دولت برای آنها در نظر گرفته است باخبر شوند و اگر احیانا" تلویزیون آن کسی که متخصص گذاشتن این قسمتها پشت سر هم هست یک وقت، یک قسمت را کمتر نشان می‌دهد یا نمی‌دهد فکر نم کنم این مورد تقصیر دولت باشد که بگوید این قسمت را بگذار و آن قسمت را نگذار وظیفه دولت بالاتر از این حرفها است به خصوص آنکه اگر مجموع فیلمها را نگاه کنید می‌بینید از بیانات همکاران عزیز من در صف اقلیت بیشتر منتشر می‌شود تا مجموع بیاناتی از همکاران من در صف اکثریت، و من شخصا به این مسئله اعتراض دارم به خصوص که تلویزیون دو دفعه وقت خبری دارد و ببینید که تمام برنامه‌هایش را روی این مسئله متمرکز کرده که با نهایت بی طرفی آنچه را که موزد علاقه همه مردم منتشر کند.

۲۶سال پیش یعنی در سال ۱۳۲۶ یک دانشجو وارد دانشگاه تهران شد که به تحصیل پزشکی بپردازد دانشجوئی بود متاسفانه تنگدست و مجبور بود کار کند و زحمت بکشد و شبها درس بدهد و برای روزنامه‌ها و مجلات مقاله‌های علمی ترجمه کند تا در آن موقع که شهریه دانشگاه نیست به درآمد آن روز مردم گرانتر از امروز بود هر روز یک تومان و ۶ ریال و ۵ ریال کنار بگذارد تا شهریه دانشگاه را بپردازد.

کتابهای آن زمان هم مثل حالا نبود و اغلب به زبان خارجی و گران بود و چند دانشجو مجبور بودند که شریک بشوند و یک کتاب بخرند امشب پیش یک دانشجو باشد و فردا شب پهلوی یک دانشجوی دیگر و شب سوم پهلوی نفر سوم و شریکی و قرضی تحصیل علم کنند، وقتی این دانشجو مریض می‌شد جائی نبود که برای درمان مراجعه کند روزهائیکه از جلوی باشگاه دانشگاه که حالا بهترین رستوران دانشجوئی در آنجا هست می‌گذشت گاهی آرزو می‌کرد پول کمی داشت تا بتواند یک غذای گرم بخورد. من اسم این دانشجو را نمی‌برم ولی امیدوارم که شما حدس زده باشید که کیست.

اما بعد از گذشت ۲۶ سال از روزگاری که هیچکس به سرنوشت جوانها فکر نمی‌کرد نخست وزیر خدمتگزار در آغاز یازدهمین سال فعالیت حزب ایران نوین راجع به جوانی که عرض کردم روزگاری برای یک لقمه غذای گرم دلش پرپر می‌زد چنین گفتند «آنچه که در آموزش عالی حائز اهمیت است دگرگونی درصد دانشجویان در رشته‌های مختلف تحصیلی است هم اکنون ۳۵% دانشجویان در سطح‌های مختلف رشته‌های مهندسی و پزشکی مشغول تحصیل هستند»

حال آنکه امروز دانشگاههای ما باید در رشته‌های مختلف آقای طباطبائی توجه بفرمائید این گفته نخست وزیر است «در رشته‌های مختلف متخصصینی تربیت منند که ادعای برابری آنها را با کشورهای پیشرفته مهم صنعتی دنیا داشته باشند» این افتخار این مملکت است که در چنان سطحی متخصص تربیت می‌کنیم، چرا نکنیم اگر حالا باید به متخصص مکارم اخلاقی هم یاد داد حرف جداگانه است من هم موافقم ولی مسئله اینکه دانشگاهها در تربیت متخصص با موفقیت رو به رو نبودند صحیح نیست و بنده در اینجا با استفاده از اعداد و اعتبارت ثابت می‌کنم که دولت موفقیت داشته است اما در آغاز یازدهمین سال فعالیت حزب ایران نوین دبیر کل عزیز ما در مورد جوانان فراموش شده ۲۶ سال پیش چنین می‌گویند «جوانان وطن ما در خط اول و آغاز صفها هستند و همه ما با تلاش افزونتر در خدمت آنها خواهیم بود، زیرا فردا از آن آنهاست و این جوانان امروز هستند که باید با درک مسائل و مشکلات برای اداره مملکت آماده شوند و با شناخت واقعیتها و ارزش سنت‌های پسندیده از گرایش نامانوس و هر آنچه که از سوی غرب آمده بپرهیزند و با ترکیبی از سنتهای ارزنده ملی و تکنیک و علوم جدید جامعه فردا به صورتی که ایرانی آباد و سربلند و آزاد که برای زندگی ایرانی مناسب باشد بسازند».

وقتی این دانشجوی ۲۶ سال پیش روزی که جناب هویدا و دبیر کل عزیز حزب این حرف را می‌گفتند در دلش اشک می‌ریخت چون در ۲۶ سال پیش کسی نبود که به فکر این جوانها باشد دولت‌ها در فکر جوانها نبودند برای اینکه در این مورد بیان کنم که دولت تا چه حد در برنامه آموزش عالی موفق بوده است مجبورم از ارقام و اعداد سخن بگویم.

دنیای قرن بیستم دنیای عدد و رقم است در روی این میز پنج میکروفن است من ده انگشت دارم الان در این مجلس ۱۱۴ نماینده وجود دارد، خلاصه امروز همه افکار و بیانات و حتی مطالب معنوی را با رقم و عدد مشخص می‌کنند، کامپیوترها حتی می‌توانند میزان عشق و محبت و درد را با عدد اندازه بگیرند در اینکه دولت موفق بوده یا نه باید به سوی عدد رفت بدون ذکر عدد و دلیل آنچه انجام شده باشد تنها با گفتن حرف نمی‌توان ثابت کرد که دولت موفقیت داشته یا نه و من از ارقام تا آنجا که بتوانم کمک می‌گیرم در برنامه آموزش عالی دولت ملاحظه فرمودید در سال ۱۳۵۳ , ۱۰۴۸۵ میلیون ریال برای آموزش عالی در نظر گرفته شده و دانشجویان از ۱۲۵ هزار نفر به ۱۳۳ هزار نفر خواهند رسید و من به دوست عزیزم آقای طباطبائی مژده می‌دهم که از امسال بیشتر دولت به تعلیم و آموزش کیفی دانشجویان خواهد پرداخت و بیشتر از هر زمان این کار را انجام خواهد داد، و من ثابت خواهم کرد که تا به حال همین کار را هم کرده است و باید همراه با تربیت کمی دانشجوئی به تربیت کیفی هم پرداخت والا غیر ممکن است که در دنیای پر آشوب امروز تنها با متخصص تربیت کردن و بدون سرمایه معنوی وارد اجتماع کردن موفق بود.

در مورد تحقیقات که آقای دکتر رئیسی ذکر کردند و فرمودند کافی نیست دولت ۱۴۵ میلیون ریال در بودجه گذاشته که آن تحقیقات در سطح ملی برای مملکت و رفاه ملت ایران مثلا" تحقیقات بیماریهای بومی است، چون نمی‌خواهم زیاد صحبت کنم وارد ریز ارقام نمی‌شوم ولی عرض می‌کنم که یک سلسله تحقیقات است که در دنیا کشورهای بسیار متمدن انجام می‌دهند و ما صلاح است که از نتیجه تحقیقات آنها بدون صرف دیناری پول استفاده کنیم و در این کارها پولی صرف تحقیقات نکنیم در موزد قسمتهای دیگر مثل مدارس فنی و حرفه‌ای و تعلیم مربی و نظیر اینها دولت به طوریکه مطالعه می‌کنید اعتباراتی در نظر گرفته و رقمهای ارزنده‌ای ذکر کرده است که من نمی‌خواهم آنچه نوشته شده در اینجا ذکر کنم فقط مدارس آموزش عالی و دانشکده هائی را که از پارسال تا امسال تأسیس شده اسم می‌برم، آموزشگاه پرستاری نیروی هوائی دانشکده علوم شیمی، مهندس شیمی و راه و ساختمان در دانشگاه پهلوی، اینها همه از اسفند ۵۱ تا ۵۲ تأسیس شده قسمت ارتوپدی روانپزشکی اجتماعی دانشگاه پهلوی، مدرسه عالی پرستاری پارت، مدرسه عالی برنامه ریزی و کاربرد کامپیوتر، مدرسه عالی کورش کبیر در اصفهان، رشته ماشین آلات کشاورزی در دانشگاه پهلوی، مدرسه عالی معدنی شاهرود و مدرسه عالی دماوند آموزشگاه عالی حفظ محیط زیست توان بخشی شفائیان، رشته زبان و ادبیات دانشگاه مشهد، رشته بیو شیمی دانشگاه اصفهان آموزشگاه فنی وابسته به وزارت بهداری، تکنسین علوم آزمایشگاهی موافقت با ایجاد رشته ریاضیات کاشان، مقدمات تهیه دانشگاه ابوعلی سینا و مدرسه عالی نساجی مازندران، پژوهشکده فرهنگ.

تصور بفرمائید برای تربیت معلم ۱۶ سال و برای تربیت استاد ۳۰ سال وقت لازم است این کارخانه کفاشی نیست که اتوماتیک اینطرف کار کند و از آن طرف معلم بیرون بیاید، دولت سرمایه اش را دارد و علاقه هم دارد که دانشگاه بیشتر به وجود بیاورد ولی دانشگاه احتیاج به معلم و استاد دارد و باید همزمان با این امکانات آنها را تربیت کند و این حداقل مدتی است که برای تربیت یک معلم لازم است یعنی ۱۶ سال طول می‌کشد و نباید انتظار داشت که دولت ظرف ۳ سال و ۵ سال بتواند چنین نیازمندیها را تماما مرتفع نماید.

قسمت دوم پیشرفتهای کمی و کیفی مربوط به دانشجویان است خوشبختانه در مورد دانشجویان و آموزش عالی با موفقیت‌های زیادی رو به رو بودیم و دولت تا جائیکه امکان داشته توانسته است به جلو برود و به هدفهای خودش برسد و در همین مورد بود که شاهنشاه آریامهر رهبر بزرگ انقلاب فرمودند «در مسائل آموزشی هر روز ما با موفقیت‌های تازه‌ای روبه رو هستیم».

نه هر هفته و هر ماه این فرمایش رهبر انقلاب است چه بیانی بهتر از این مستدل تر از این می‌تواند بیان کند که دولت حتی روز را از دست نداده است و هر روز یک موفقیت تازه پیدا می‌کند، در مورد دانشجویان آنچه در زمان خدمتگزاری آقای هویدا انجام می‌شود و در قبل وجود نداشته است یکی امر گفت و شنود بین استاد و دانشجو است من برای اینکه بگویم از کجا این مطالب را گرفته‌ام که شاید نماینده محترم اقلیت بخواهند بدانند عرض می‌کنم در دربار شاهنشاهی و امور اجتماعی یک سازمان فعال و پر حرکت بازرسی و آموزش عالی و پژوهش علمی وجود دارد که در امر گفت و شنود در ۶۲ رشته آموزشی در مملکت روی ۴۵ تایش مطالعه کرده است بررسی امر گفت و شنود توسط این سازمان انجام شده است.

در این کتاب که توسط بازرسی پژوهشهای علمی درباره شاهنشاهی منتشر شده است.

مطالعات انجام شده نشان داده است که در تعدادی از واحدهای آموزش عالی هنوز هم از گفت و شنود به عنوان مهمترین وسیله جهت ارشاد در مسائل اجتماعی استفاده می‌شود انجمن‌های دانشجویان یکی از مظاهر انقلاب است که شاهنشاه بارها توصیه فرمودند که با ایجاد انجمن‌های دانشجوئی، دانشجو خودش در سرنوشت خود شریک باشد و بداند که چه مسئولیتی در اجتماع دارد از موسسات آموزشی مملکت ۲۸ موسسه دارای انجمن‌های دانشجوئی است و این انجمن‌های دانشجوئی علاوه بر آنکه در هر دانشکده‌ای و جود دارد از مجموع آنها هم یک انجمن درست شده است این انجمن‌ها راجع به رفاه دانشجویان، راجع به تقسیم وام، راجع به کار اداره خوابگاهها و رستورانهای دانشجوئی و تریا و بوفه‌ها و فروشگاههای دانشجوئی تصمیم می‌گیرند، دانشجوی ۲۶ سال پیش دارای کدامیک از اینها بود، تریا، وام، رستوران، خوابگاه، بورس، وهمه اینها در عالم تخیل بود از جمله شرکت انجمن‌های دانشجوئی در امور تعاونی‌های دانشجوئی، سوم خوابگاه دانشجویان، جمعا در ۶۲ آموزشگاه عالی ۱۲۳ خوابگاه وجود دارد.

در آن ۲۶ سال سال پیش دانشجو معلوم نبود کجا باید بخوابد بعضی رقتها می‌رفتند و بر نمی‌گشتند و معلوم نبود مردند زنده ماندند، چطور شدند.

در این خوابگاهها به دانشجویان مثل پدر رسیدگی می‌کنند و من در اینجا یک رقم افتخار آمیزی می‌بینم از ۱۴۱۳۲ نفر که تقاضای مسکن کرده‌اند ۱۲۴۹۱ نفر مسکن گرفته‌اند و این افتخار آمیز است که توانسته‌اند در این حد مسکن به دانشجویان بدهند بعضی از موسسات عالی مثل دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی آریامهر به صد در صد دانشجویان متقاضی مسکن یا وام مسکن داده است چهارم مشاغل دانشجوئی در ۴۹ مؤسسه از ۶۲ موسسه آموزش عالی ۱۴۸۹۰ شغل دانشجوئی هست و بعد رقم مهمی است که جمع متقاضیان کار برای امور دانشجویی ۲۱۹۵۴ بوده که از این تعداد۱۴۸۹۰ نفر یعنی ۶۸ درصد از مشاغل دانشجوئی استفاده کرده‌اند پنجم وام دانشجوئی - تعداد دانشجویانی که در سال پیش از وام دانشجوئی استفاده می کرده‌اند ۱۵۱۰۰ نفر است و جمع کسانیکه تقاضای وام کرده‌اند ۱۸۷۴۱ نفر بوده است ملاحظه میفرمائید از ۱۸۷۴۱ نفر که تقاضای وام کرده‌اند ۱۵۱۰۰ نفر یعنی متجاوز از ۸۰ درصد توانسته‌اند از وام دانشجوئی استفاده کنند این وام دانشجوئی فقط ۱۵۰۰۰ تا از طرف قسمت‌های دولتی و موسسات دیگر آموزش عالی بوده است و در سال جاری آقا ی نخست وزیر و نخست وزیری این وامهای دانشجوئی را افزایش داده است و امروز که کاه در است تا امروز فقط ۱۵ هزار نفر از دانشجویان از وام نخست وزیری استفاده کرده‌اند علاوه بر اینها وام آموزش عالی ۲۷۷۶ به جای خود باقی است وام بنیاد پهلوی ۲۲۲۱ به‌ای خودش باقی است وام موسسه اعتباری دانشگاه ۱۴۰۷ باقی است و بالاخره وام موسسات دیگر و وزارت علوم ۱۴۰۰ نفر بوده است ششم بورس و کمک هزینه‌های تحصیلی بلاعوض - تعداد ۳۷۳۵ دانشجو از بورس و کمکهای تحصیلی بورس استفاده کرده‌اند البته برای استفاده از این بورسها شاگرد باید شاگرد خوب و ممتاز باشد و این باعث می‌شود که شاگردان بکوشند تا نمرات بهتری بگیرند - بورس علیا حضرت فرح پهلوی ۸۷۰ نفر که از جمع بورس گیرندگان ۲۳/۵ درصد بورس گیرندگان را تشکیل می‌دهد و بالاخره یکی از مهمترین مسئله راجع به بورسها معاف کردن دانشجو از پرداخت شهریه است که ما سابقا نداشتیم ۲۰ موسسه آموزش عالی اعلام کرد اند که عده‌ای از دانشجویان خود را بر اساس ضوابطی از پرداخت شهریه معاف خواهند کرد در مورد کارمندان دولت لازم است مطلبی را بگویم سه چهار ماه پیش آئین نامه‌ای از طرف سازمان امور اداری تهیه شد و به دولت داده شد که برای آن دسته از کارمندان دولت که در ادارات و یا وزارتخانه‌ها خدمت می‌کنند اگر دولت یا وزارتخانه و یا اداره‌ای احساس کرد که به متخصص احتیاج دارد به کارمند خود امکان خواهد داد که برود و در رشته‌های مورد نظر تحصیل کند و تمام مخارج تحصیل او را دولت تامین می‌کند.

در قسمت هفتم رستورانهای دانشجوئی باز هم رقم ارزنده‌ای است از ۶۲ موسسه موزد بررسی ۴۴ موسسه دارای ۵۶ رستوران دانشجوئی است و در این رستورانها غذاهای مناسب در اختیار دانشجویان قرار داده می‌شود که عرض کردم آن دانشجو که از جلوی باشگاه دانشگاه آن زمان رد می‌شد و آرزو می‌کرد که غذای گرمی به او داده شود حالا می‌بیند که ۵۶ رستوران هست که قیمت غذا در این رستوران فوق العاده ارزان است و دولت رقمی برای کمک رستورانهای دانشجو در نظر گرفته است تا دانشجو غذای گرم و کافی و مناسب بخورند و در همان رستوران دور هم جمع شوند و مسائل ملی و میهنی را مطرح کنند میدانند که قیمت غذا در آنجا چقدر هست؟

برای ناهار حداقل ۱۵ ریال و حداکثر ۳۵ ریال شام حداقل ده ریال و حداکثر ۲۰ریال و صبحانه ۶ ریال، لابد یکی ممکن است به من اعتراض کند که با ۲۰ ریال هم می‌شود غذا داد ولی من صورت غذای یک روز را می‌خوانم، ببینید چه غذایی به دانشجویان می‌دهند.

صبحانه -شیر - تخم مرغ - نان - چای - من که واقعا گیرم نمی‌آید که بخورم من که طبیب هستم و کار می‌کنم اگر هر روز بخواهم اینها را بخورم ور شکست می‌شوم و با ۶ ریال هم نمی‌توانم اینها را بخورم.

ناهار روز شنبه: باقلا پلو -ماست - پرتقال - پپسی کولا - خوب است دیگر همه اینها ۲۰ ریال، و اما درباره بهداشت و بیمه دانشجویان یعنی چیزی که آن دانشجو ۲۶ سال پیش نداشت از ۶۲ موسسه آموزش عالی ۴۰ موسسه وسایل بهداشت و درمان را برای دانشجویان فراهم کرده‌اند و این دانشجویان از درمان و دارو و پزشک استفاده می‌کنند و مراکز آموزش عالی در بعضی از آنها صد در صد مجانی است و در بعضی از آنها دانشجو از درمان سهمی می‌پردازد.

بیمه دانشجویان: در حال حاضر ۵۲/۸ % از کلیه دانشجویان کشور بیمه هستند و رقم بسیار ارزنده است و ۵۲/۸ % رقم بسیار بزرگی است و روز به روز دولت با امکانات بودجه‌ای تعداد دانشجویانی را که از بیمه درمانی استفاده می‌کنند بیشتر می‌کند ممکن است بپرسید چرا صد در صد نمی‌کنند میگویم دارو می‌خواهد وسایل می‌خواهد و با این روش که پیشرفته خوشبختانه به دولت جناب آقای هویدا فرصت خواهد داد که همه را بیمه کند تعاونیهای دانشجوئی شامل شرکت‌های تعاونی دانشجوئی و صندوق تعاونی دانشجوئی است.

اینگونه تعاونی‌ها با سرمایه خود دانشجویان تشکیل می‌شود دانشجو بعد از اینکه تحصیلش پایان پیدا کرد سهمش را می‌گیرد و فارغ التحصیل می‌شود تعداد دانشجویان عضو شرکتهای تعاونی ۸۹۶۹ نفر است که ۱۱۸۷۹ سهم خریده‌اند و اداره بوفه‌ها و تریاها و فروشگاههای دانشجوئی با همین تعاونی هاست هدف سپردن سرنوشت دانشجو به دست خود دانشجو است دانشجو این حسن را دارد که خودش به رفیقش خواهد گفت بهتر کار کند دولت دیگر با او سرو کار ندارد دوست خودش مسئول باشگاه مسشود و یا تریا را اداره می‌کند.

صندوق تعاون: از ۸ موسسه عالی با همکاری دانشجویان و موسسات آموزش عالی صندوق تعاونی درست شده و سرمایه این صندوقها ۶۶۴۰۰۰۰ تومان می‌باشد این صندوق تعاونی خودشان جدا از کمک‌های موسسات عالی به دانشجویان وام می‌دهند کمک می‌کنند و بعد چون دانشجو خودش عضو است مجبور است وام را بپردازد امکانات را در اختیار بگذارد، تریا و فروشگاه، و بوفه: در تریاها و بوفه‌های دانشجوئی انواع غذاها سرد و گرم با قیمت ارزانتر از آنچه که در رستورانها عرض کردم بهشان داده می‌شود و دو ۶۲ موسسه آموزش عالی ۸۰ تریا و بوفه وجود دارد.

فروشگاههای دانشجوئی به تدریج نضج و قدرت پیدا می‌کنند در این فروشگاهها لوازم تحصیل مورد نیاز دانشجویان را تهیه می‌کنند و با قیمت مناسب در اختیار آنها می‌گذارند.

فعالیت‌های فوق برنامه دانشجویان - فرصتی است که از این طریق به دانشجو باید برسیم این امر فوق برنامه در آموزش عالی خیلی مهم است اگر به خواسته‌های فوق برنامه دانشجویان برسیم و ساعت خالی دانشجو را با فکر و حساب شده اشغال نکنیم احیانا ممکن است گاهی آن افرادی که شناسنامه فارسی در جیب دارند ولی ایرانی نیستند پرکنند (احسنت) دولت در این باره با موفقیت هائی رو به رو شده است از فعالیتهای فوق برنامه در موسسات آموزش عالی خدمات شایسته‌ای توانسته‌اند انجام بدهند که خوشبختانه نتیجه اش به خوبی روشن است کمیته‌های این فوق برنامه‌ها عبارتند از کمیته‌های گوناگون فوق برنامه که اختصاصا راجع به برنامه‌ها بررسی و صحبت می‌کند از ۶۲ موسسه آموزش عالی در ۴۵ موسسه این کمیته‌ها جوانها را برای مهارت خاصی که فوق برنامه است تربیت می‌کند.

این کمیته‌ها دارای کمیته موسیقی، ورزش، هنری، تاتر کمیته فیلم و عکاسی است و برای دانشجویان فیلم‌های مناسب نمایش داده می‌شود کاش دوست عزیزم آقای زهتاب فرد اینجا بودند که راجع به سینمای جوانان مطالبی فرمودند خوشبختانه در مورد سینما چون نظر شما برای همه جوانان بود با اینکه سخن من در قسمت امور دانشجوی است باید عرض کنم این موفقیت ارزنده‌ای است فیلم‌های سینمائی روز با توافق سینماها به دانشگاهها برده می‌شود و برای دانشجویان نمایش داده می‌شود.

این برای شما آقای زهتاب فرد که رد بیاناتتان گفتید و دل من را واقعا متاثر از احساس کردید متاثر از عشق به میهن کردید که یک نماینده مجلس اعتراف کند و بگوید که من در کنار خیابان کتابفروشی بود م، زهی افتخار بر شما، اینست نمونه بی نظری دولت هویدا و گر نه اگر قرار بود مثل آن زمانهائی که شما بهتر از من میدانید که نمی‌گذاشتید شما و من به مجلس راه پیدا کنیم و من و شما اینجا نبودیم یکی از برنامه‌های که موسسات آموزشی انجام دادند برنامه‌های بازدید از موفقیتهای مختلف مملکت است مثل مراکز صنعتی و ساختمانهای تاریخی و پیشرفتهایی که مملکت کرده است در امر سد سازی ایجاد کارخانه‌ها و بسیاری از طرحها دیگر که خود این دانشکده‌ها می‌آیند، اغلبشان مجانی و با پول کم این دانشجویان را به قسمتهای مختلف مملکت و استانها و شهرستانها می‌برند و عملا برای اینکه احیانا دستخوش تبلیغات دروغ پرداز خارجی نشوند پیشرفتهای وطن را به آنها نشان می‌دهند وزارت علوم و آموزش عالی با همکاری موسسات آموزشی دانشجویان را در فصل تابستان به اردوگاههائی که ترتیب می‌دهند به قسمتهای مختلف مملکت می‌برند آقای دکتر رئیسی به شمال هم می‌برند اگر دانشجو را به کنار دریا ببرند عیب نیست. دانشجو باید از تمام امکاناتی که سایرین استفاده می‌کنند استفاده کند افرادی هستند از افراد ملت باید بروند و از ساعات فراغت زندگی خودشان استفاده کنند و از پلاژهائی که وزارت علوم برایشان درست کرده بهره مند شوند، این را مانعی نمی‌بینیم، فکر می‌کنم اقدام خوبی است که دولت کرده.

یکی از مهمترین افتخارات در امر آموزش عالی بیشتر شدن تعداد زیادی نشریات دانشجوی است در سطح خود دانشجویان که در ۲۲ موسسه آموزش عالی دارای نشریات خاص خود هستند و به تدریج برای سایر موسسات هم شروع شده است که نشریات دانشجوی را خود دانشجویان و برای دانشجویان منتشر نمایند اینها به صورت پلی کپی است.

به صورت نشریات دیواری است به صورت روزنامه است و موسسات آموزش عالی گاهی در هزینه آنها کمک می‌کنند گاهی کاغذ به آنها می‌دهند گاهی ماشین پلی کپی می‌دهند و گاهی ماشین چاپ.

وقتی خود دانشجو از این امکانات استفاده کرد، از پول، از ماشین، از چاپ استفاده کرد آنوقت فکر ایرانی هم به کار می‌افتد و برای رسیدن به هدفهای ملی احساس خودش را بروی کاغذ می‌آورد.

به هر حال این نشریات با پیشرفتهای ارزنده و موقعیت‌های موثری رو به رو شده‌اند.

۱۲- فعالیتهای ورزشی - در بررسی هائی که انجام شده نشان داده شده است که فعالیتهای ورزشی در سطح دانشگاهها با موفقیت‌های بسیار رضایت بخشی رو به رو بوده است. قدیم‌ها ۲۶-۳۰ سال پیشتر اصلا میدان ورزش والیبال، فوتبال یک چیزی بود ه گاهی یک آدم بایستی برود در عالم اوهام و تخیلات با به آنها فکر کند اما حالا در موسسات آموزش عالی ۱۱۸ میدان والیبال ۱۰۸ میدان بسکتبال ۴۷ میدان تنیس , ۱۶ میدان فوتبال ۱۸ استخر شنا و ۱۶ سالن ورزش و غیره وجود دارد آن کس که درد کشیده می داند این یعنی چه؟

حضرت امیر در نهج البلاغه جمله‌ای فرموده است که در اینجا بهترین پاسخی است که من می‌توانم برای بعضی اعتراضها بیان کنم:

العوافی اذا دامت جهلت و اذا فقدت عرفت.

قدر عافیتها و سلامت‌ها تا وقتی که وجود دارد شناخته نمی‌شود و وقتی از دست رفت دانسته می‌شود در آن زمانها که ما نداشتیم هیچ نبود و اگر می‌خواستیم نشریه دانشجوئی منتشر کنیم خود رئیس دانشکده مزاحم مسشد و حالا امکان داده می‌شود به اینها و ماشین چاپش را هم می‌دهند.

به هر صورت ملاحظه می فرمائید که در این موسسات آموزشی دولت با موفقیت همراه بوده است ممکن است این توفیق‌ها را بعضی از دوستان من در صف اقلیت بفرمائید صددر صد نبوده البته تا حدی صدق می‌کند برای جامعه متحولی مثل ایران که روز به روز جلو می‌رود امروز دولت یک قدم به جلو می‌رود فردا انقلاب صد گام جلوتر می‌رود.

چون اقدام انقلابی است که برای فکر ایرانی و برای ایرانی و عظمت ایرانی به وجود آمده دولت هر چه به جلوتر برود به مناسبت حس افزون طلبی که شایسته ترین حس در جوانان مملکت است و به واسطه انقلابی که به وجود آمده باز فردا احساس کمبود می‌شود ولی این دلیل نیمشود که دولت به جلو نمی‌رود. جناب آقای رامبد! نکته‌ای را که به شما در بیرون جلسه عرض کردم الان هم عرض می‌کنم امسال موقعیکه بنده مریض بودم و در بیمارستان بستری بودم در خارج از ایران تعدادی از دانشجویانی که در بیمارستان به دیدن من آمدند در روزهائی که چشم من بسته بود و تاریک بود و نمی‌دانستم آیا باز هم خواهم دید و برس از ندیدن و کوری شدیدترین دردها را در درون من بر آشفته بود خیلی از دانشجویان با عقاید مختلف به دیدن من می‌آمدند، بعضی‌هاشان از شاگردان خود من بودند و در آن روزها من به مناسبت اینکه بستر ی و بیکار بودم حرفهای اینها را با عقاید مختلفی که داشتند می‌شنیدم تا به نتیجه‌ای که می‌رسیم برسم.

در اینجا یک نکته را به مناسبت اینکه جناب آقای نخست وزیر تشریف دارند خدمتتان عرض می‌کنم.

یکی از مطالبی که لازم است راجع به آقای هویدا عرض کنم و به قلم سوگند که به خاطر هیچ مداهنه و نظر خاصی نیست و خودشان تصدیق خواهند کرد که این عمل انجام شده اینست که: روزی که من در انگلستان در بیمارستان از اطاق عمل بیرون آمدم و چشمم بسته بود و آینده‌ام تاریک تلفن بیمارستان زنگ زد گوشی را برداشتم هنوز شاید کاملا درد برطرف نشده بود. دیدم ناب آقای هویدا از آنطرف سیم از تهران می‌پرسند: دکتر فروزین عملت با توفیق توأم بود؟ قسم خوردم بلافاصله بعد از عمل بود.

نخست وزیری که اینقدر حساب دقیق دارد که یکی مثل من کوچک که حادثه‌ای برایش پیش می‌آید و می‌رود عمل کند حساب ایشان آنچنان دقیق است که من نمیدانم از کجا از ساعت عمل خبردار شده بودند در دقیقه‌ای که هر بیمار به خاطر آینده اش نگران است تلفن می‌کنند و می‌گویند اگر کمکی می‌خواهید از تهران سفارشی به دکترهای آنجا بکنم یا کار دیگری اگر دارید بگوئید من تشکر کردم و خدمتشان گفتم این تلفن شما در من این اعتقاد را به وجود آورد که احساس می‌کنم افرادی هستند که درباره سلامتی مردم انسان هم فکر می‌کنند (زهتاب فرد - از احوالپرسی ایشان آقای مورخ الدوله سپهر هم متشکرند) جناب آقای رامبد لازم است یک نکته را در اینجا بیان کنم و از دولت بخواهم در این مورد به خصوص توجه بکنند این روزنامه‌ای که بنده منتشر می‌کنم اخبار پزشکی توجه کرد این مسئله مارکسیست اسلامی را که حالا خدمتتان عرض می‌کنم یعنی چه گروهی گمراه می‌آیند آیه‌های قرآن را می‌گیرند ضمه را فتحه می‌کنند فتحه را کسره می‌کنند و از آنها نتیجه‌های غلطی می‌گیرند و بعد با کمال تاسف آن نتیجه گیریهای غلط آنچه که استعمار به آنها دستور می‌دهد آن عقاید استعمار را هم در کنار آیات قرآن قرار می‌دهند و می‌گویند ما با افزودن عقاید مارکس و انگس قرآن راتکمیل می‌کنیم آیا قرآن قبل از شروع به هر مسئله‌ای در سوره بقره ذکر شده «ذلک الکتاب لا ریل فیه هدی للمتقین».

شکی نیست که این کتاب راهنمای پرهیزکاران است شما پرهیزکار باشید تا این کتاب راهنمایتان باشد اگر شما با کمال تاسف از راه منحرف شدید و پرهیزکار نبودید و فاسد شدید آنوقت است که دیگر این کتاب به نظر شما کامل نمی‌آید وگرنه قرآن کتابی است کامل و من خیلی تعجب می‌کنم از نظر خود آنها که چرا نمی‌خواهند این عقاید بزرگ و انحصاری که در قرآن هست ببینند که چطور حتی تعجب می‌کنم از نظر خود آنها که چرا نمی‌خواهند این عقاید بزرگ و انحصاری که در قرآن راجع به ازدواج با نزدیکان منع شده قانون هموزیگوسی کشف آن ۱۹۱۲ است ولی در ۱۳۰۰ سال پیش این موضوع را حضرت محمد (ص) متوجه شد در قرآن آمده است که مسلمان نباید الکل بخورد و کشف پرفسور رونالدسون راجع به تاثیر الکل در روی قشر مغز در سال ۱۸۳۸ می‌باشد نخوردن گوشت خوک که در قرآن آمده باصطلاح تریشینوز در ۱۹۱۸ کشف شده است اما یک مسئله دیگری که جالب است برایتان بگویم در مجله هما مطلبی ذکر شده بود که من خوشم آمد در چنین مجله هائی چنین مطالبی هم دیده می‌شود راجع به فرضیه‌های انیشتین توجه کنید که این فرضیه با مضامین قرآن هم آهنگ است و این عظمت قرآن را میرساند فرضیه انیشتین چه است و این عظمت قرآن را میرساند فرضیه انیشتین چه می‌گوید؟

می‌گوید وقتی سرعت زیاد شد زمان کوتاه می‌شود سرعت که بینهایت شد زمان صفر می‌شود اگر ما بر موشکی بنشینیم و باسرعت نور به سوی سیارات سیر کنیم می‌توانیم بگذشته‌ها ئی که خیلی گذشته است برویم و دوباره گذشته‌ها را ببینیم یا اگر در بعد فضا و در بعد زمان ودر بعد زمان حرکت کنیم حرکت کنیم آینده را هم خواهیم دید سوره کهف در این مورد چنین می‌گوید «ولبثوا فی کثفهم ثلاث مائه سنین و ازداد واتسعا» خجالت بکشند آنهایی که می‌گویند با چنین افکاری می‌خواهم قرآن را کامل کنیم (یکنفر از نمایندگان -قرآن کامل است).

(عباس میرزائی - هر کس قرآن را به نظر خودش تغییر بدهد خدا لعنتش کرده است).

در مسئله دانشجویان خارج از کشور قسمتی را دوست عزیزم جناب آقای دکتر رشتی فرمودند و من عمیقا از آقای نخست وزیر تشکر می‌کنم روزی که من در نطق قبل از دستور راجع به دانشجوئی صحبت کردم که سه کشف کرده است تصدیق کردند و او را تشویق کردند و بعدا متوجه شدم که این تشویقها همواره بوده است و این باعث دلگرمی دانشجویان می‌شود دولت در مسئله دانشجویانی که در خارج هستند دیدید که به تازگی قدمهای دیگری هم برداشت و گروههائی به خارج رفتند برای جذب محصلینی که در خارج فارغ التحصیل که به ایران آمده برای سه هزار نفر از طریق دفتر آقای نخست وزیر در موسسات دولتی شغل پیدا شده بقیه شان هم در موسسات خصوصی مشغول کار شده‌اند پس دولت متوجه جذب فارغ التحصیلانی که از خارج میایند هست دولت نیازی به تکنیسین‌های مختلف دارد دیدید که برای دانشجویانی که مثلا در انگلستان هستند هیئتی معین شده است که با مؤسسات آموزش عالی و فنی انگلستان صحبت شود که در رشته‌های نقشه برداری، نقشه کشی تکنسین‌های حرارت مرکزی، صنایع غذایی، محاسبات فنی، شیمیایی، تاسیسات الکترونیک، کشاورزی، حفاری، مخابرات و ابزار دقیق و غیره اینها بروند و در این رشته‌ها تفحص بکنند در مؤسسات یکه در قسمتهای فنی کار می‌کنند راه پیدا کنند در امریکا سفارت ایران برای تمام دانشگاهها و مراکز آموزشی آن کشور پرسشنامه هائی فرستاده است که دانشجویان یکه در آن موسسات تحصیل می‌کنند نامشان را برایشان بفرستد رشته تخصصی شان و وضع تحصیلی شان ممکن است پرسیده شود که چه طور دولت خودش از تعداد دانشجویان خبر نداشته است؟

تعدادی از این دانشجویان به عنوان گردش و توریست به آنجا رفته‌اند بعد به این فکر افتاده‌اند که بروند درس بخوانند بدون اینکه اینجا قبلا" چنین هدفی داشته باشند دانشگاههای امریکا هم پرسشنامه‌ها را که جواب داده شده به کامپیوترهای مخصوصی که همین حالا سفارت ایران در آنجا صحبت کرده و به اجازه خودش در آورده است خواهد فرستاد و آنها را با استفاده از کامپیوتر این تخصصهای علمی را طبقه بندی خواهد کرد تا در مواقع متناسب بتواند از آنها استفاده کند.

یکی دیگر از مطالبی که بنده لازم میدانم عرض کنم اینست که در خارج از ایران دولت با موفقیتهائی در مسئله دانشجویان رو به رو بوده و این موفقیتها را به تدریج تکمیل خواهد کرد همین روزنامه‌های روز که سابق براین در کشورهای خارج اگر آدم می‌خواست از اخبار وطنش به اطلاع باشد نمی‌توانست و اطلاعی نداشت الان در بسیاری از کشورها منتشر می‌شود و واقعا" وسیله‌ای است برای دانشجویان که بتوانند از پیشرفتهای مملکتشان با خبر شوند البته این منتشر کردن روزنامه‌ها به تدریج د ر سایر کشورها هم انجام خواهد شد این مسئله را من ذکر کرده‌ام یکبار دیگر که ۱۵ هزار دانشجو فقط از قسمت نخست وزیری به خاطر اینکه در مؤسسات آموزش عالی و مدارس درس می‌دهند و به فعالیت علمی می‌پردازند ماهانه پولی دریافت می‌کنند و این مسلما بهترین کاری است که انجام شده و برای تشویق دانشجویان انجام خواهد شد در مورد دانشجویان داخلی و خارجی مطالبی بیان کردم حال می‌پردازم به یک نکته و آن فعالیتهائی است که دولت در سطح جوانان کارگر انجام داده است در قسمت سواد آموزی وزارت کار در سال ۱۳۵۲ -۷۵ هزار کارگر را با سواد کرده و تا آخر سال خواهد کرد و در سال ۵۳ هم ۱۰۰۰۰۰ نفر را در نظر گرفته‌اند صندوق کار آموزی کارگران جوان که توانسته کارگران جوان را برای مهارتهای خاصی که در رشته صنعت دارد آماده کند و با موفقیت‌های ارزند ای رو به رو بوده است و حتی گروههای سیاری را برای تربیت حرفه‌ای جوانان به شهرستانها و استانها اعزام شده است برنامه خانه سازی بانک رفاه کارگران که ۳ میلیارد و ۲۷۷ میلیون و ۲۷۴ هزار ریال در دوران انقلاب فقط به کارگران وام داده شده است و به سایر افراد ۵۹۶ میلیون و ۴۰۵ هزار ریال وام داده شده است. در مورد تربیت بدنی کارگران جوان بحث نیم کنم خودتان در میدانهای ورزشی جهان یا در داخل وطن دیده‌اید که اینها به چه پیروزیهای درخشانی نائل آمده‌اند و بسیاری از اینها که شاهد پیروزی را در آغوش گرفته‌اند، کارگر بوده‌اند (صحیح است) در وزارت کار اردوگاهها و مراکز رفاهی کارگران قدمهای بسیار ارزند ای برای کارگران برداشته شده است.

خریداری ۳۰۰۰۰۰ هزار متر زمین برای ایجاد فضای سبز در بندر پهلوی برای استفاده کارگران و استراحتگاه هائی که در شمال ایجاد شده، ویلاهائی که در محمود آباد برای کارگران و همینطور در کرمان و بندر عباس و شاهی و اراک و کرمانشاه و یزد درست شده و سالن‌های مخصوصی برای کارگران جوان که تفریحات سالمی داشته باشند ایجاد شده است بهترین نمونه خدمات ارزنده دولت است و همچنین اقداماتی که در جهت کمک به کارگران برای اینکه خودشان نشریات کارگری داشته باشند به نفع کارگران پوستر‌های مخصوص ورزشی، ایجاد باشگاههای کارگران که در روزهای جمعه کارگران بتوانند خودشان و خانواده شان دارای تفریحات سالمی باشند، بالاخره یک نکته مهم، صندوق تأمین آموزش فرزندان کارگران است برای کارگر ایرانی قبل از انقلاب جز اوهام و تخیلات بود و دولت توانسته است در این مورد موفقیتهای بسیار قابل توجهی بدست بیاورد و نه تنها در این مورد بلکه در مورد پرداخت هزینه‌های تحصیلی فرزندان کارگران در دبستانها و دبیرستانها موفق شده است.

و اما دانشجویان در مدارس عالی آموزشی و دانشگاهها در حال حاضر که ۸ درصد آنها را فرزندان کارگران تشکیل می‌دهند و اینها می‌توانند از کمک دولت از کمک صندوق تامین آموزشی کارگران استفاده کنند و به محض اینکه یک فرزند کارگر در یک موسسه آموزشی عالی موفق بشود بلافاصله می‌تواند پول تحصیلش را شهریه و پول کتابش را از صندوق تامین آموزش کارگران دریافت کند.

من راجع به مسئله آموزش عالی و جوانها یکی دو پیشنهاد هم دارم و امیدوارم مورد توجه دولت قرار بگیرد.

من راجع به سایر پیشرفتهای دولت که خوشبختانه بسیار زیاد است اگر بخواهم بگویم طول می‌کشد.

کاخهای جوانان، پیش آهنگی، تربیت بدنی، خود حزب ایران نوین در سازمان جوانان، من پیشنهاد می‌کنم تمام موسساتی که در امر جوانان، موسسات دولتی و احیانا ملی که همه دارای هدف هائی معین هستند اینها، این پیشنهاد را مورد توجه قرار بدهند.

۱- هماهنگ کردن کلیه امور مربوط به جوانان در زمینه استراتژی ملی، چون تحکیم مبانی ملی و آرمانهای میهنی و تعمیم سرویس‌های رفاهی.

۲- استفاده از متخصصین با سابقه، با صلاحیت کار آزموده، دلسوز در مورد برنامه ریزی و هدایت و ارشاد جوانان در جهت منافع ملی.

۳- استفاده هر چه بیشتر از انجمن‌های خانه و مدرسه در وزارت آموزش و پرورش و گفت و شنود با اولیا دانشجو یان در مراکز آموزش عالی برای توجیه مسائل ملی و میهنی آنان و آگاهی از وضع خانوادگی جوانان.

۴- هشدار به خانواده‌ها که بچه‌ها را در دامان خانواده طوری روشن کنند که به مسائل ملی و میهنی آگاهی یابند و تحکیم مبانی ایدئولوژی ملی در خانه و مدرسه از طریق توسعه انجمن‌های خانه و مدرسه.

۵- آخرین مطلب را عرض کنم و مزاحمتم را کم کنم. دولت یک کار بسیار ارزند ای انجام داده است که تا به حال بی سابقه بوده است و من به دولت جناب آقای هویدا تبریک می‌گویم و آن اینست: ایجاد مرکز و افتتاح مرکز مطالعه هدفهای ملی و میهنی در وزارت آموزش و پرورش است.

میدانید این مرکز هدفش چیست؟ رسیدگی به مسائل ملی و میهنی در سطح جوانها و بررسی و تعمق و خوض و غور راجع به افکار معلمین عزیز در جهت هر چه بیشتر تعمیم دادن هدف‌های ملی و استفاده از متخصصین که در این مرکز هستند برای آنکه هر یک از جوانان مملکت را از دانش آموزان و دانشجویان به صورت یک حصار محکم و سد آهنین در برابر نفوذ احیانا افکار ناپسند بیگانه پرستان در این مملکت وجود ندارند ولی احیانا همانطور که عرض کردم در خارج از ایران تعدادی از افرادی که شناسنامه ایرانی در جیب دارند ولی ایرانی نیستند وجود دارند در آورند و اینکار باعث خواهد شد تمام افکار پلید و پوسیده و احمقانه آن افراد از بین برود و آن افراد بدانند که آنچه می‌کنند آب در دهان کوفتن است و محال است بتوانند افکار پلید و ناجوانمردانه و خائنانه خودشان را از طریق نشریات نمیدانم، از طریق رادیو پیک خیانت، نمیدانم از هر طریق دیگر به هر حال محال است با ایجاد چنین مرکز و ایجاد هدف‌های ملی بتوانند در سطح فکر جوان ایرانی رسوخ پیدا کنند .(احسنت- احسنت).

رئیس -آقای فضائلی بفرمائید.

فضائلی - جناب آقای رئیس، جناب آقای نخست وزیر و نیات محترم دولت همکاران گرامی امروز هیچ تردیدی باقی نیست که انقلاب شاه و ملت کشور ما را در مسیری افکنده است که دیگر در آن سستی و رکود و توقف و حرکت لنگ لنگان جائز نیست (صحیح است) و اگر عواملی هنوز وجود داشته باشند که نتوانند سرعت حرکت خود را با حرکت انقلاب اصیل و پرتوان ایران همراه کنند و هماهنگ سازند ناگزیر از گردونه خارج خواهند شد و به بیرون پرتاب خواهند شد و باید هم چنین باشد.

فرمانهای انقلابی شاهنشاه بنا بر ویژگیهای بنیادی که دارد بعضی در همان جهش نخستین نابسامانی هائی را که وجود داشته است و موضوع و هدف آن انقلاب بوده است پایان داده است که از آن جمله است الغای رژیم ارباب و رعیتی و فرمانهائی که مربوط است به بازگرداندن آنچه ودیعه خدائی است و آنچه که از آن ملت است، به ملت ایران.

اما باز بنا بر خصوصیات طبیعی و نهادی بعضی از فرمانهای دیگر اقتضا داشت که طی مراحل در طول مدتی متناسب و بعضی حتی برای همیشه دنبال بشود مانند اعزام سپاهیان انقلاب - انقلاب آموزشی، چنانچه شاهنشاه فرمودند، یک انقلاب همیشگی است و انقلاب اداری.

به هر حال مدتی باید مراحل اساسی خود را بپیماید و به نتیجه قطعی برسد اما در میان همه اینها انقلاب اداری از آنجهت که خود یک وسیله برای اجرای بسیاری از مواد انقلابهای دیگر است سیاست و اهمیت بسیار دارد و باید فراموش نکنیم که شاهنشاه در این باره فرموده‌اند که متأسفانه در میان همه انقلابهای شاه و ملت انقلاب اداری پیشرفتی نداشته است بنده قصد ندارم که درباره عیوب و نقایص دستگاه اداری امروز چندان صحبت بکنم به خصوص که هم مسلک بسیار عزیز آقای عبد الحسین طباطبائی در طی اشاراتی بسیار دقیق و جامع بیاناتی فرمودند به علاوه شخصا معتقد هستم که ذکر و تکرار عیوب و نقایص موجب می‌شود که به شنیدنش عادت کنیم و اهمیت آن در اذهان ما کم بشود لذا می‌خواهم بحث را حتی الامکان به این مسئله بکشانم که چه موجباتی پیش آمد که ما در کار انقلاب اداری آنچنانکه در سایر فرامین انقلاب پیشرفت داشته‌ایم پیشرفت نکرده‌ایم - توجه با ین دو نکته که اولا رفرم و دیگرگونی و اصلاحات اداری اصولا یک مطلبی است که باید طی مدتی صورت گیرد و حتی در ممالک بزرگ دیگر مثل آمریکا وقتی به این کار دست زدند۳۰ سال طول کشید ولی با این حال شاهنشاه این موضوع را به عنوان یک مسئله انقلابی عنوان فرمودند و نکته دیگر که انقلاب اداری و انقلاب آموزشی که ظاهرا هر دو منفک از یکدیگر هستند و هر دو اهمیت آنرا دارند که به عنوان یک اصل جداگانه اعلام بشوند در یک فرمان اعلام شده است باید ما را متوجه یک نکته خاصی کند و آن نکته این است که اولا در کار رفرم و اصلاحات اداری کشور ما یک نکته انقلابی وجود دارد و به احتمال قوی آن نکته از مقوله آموزشی است بنده در این موضوع نمی‌خواهم درباره آموزش ضمن خدمت و مسائلی از این قبیل که همه واجب است و لازم صحبت بکنم و لذا احتیاج دارم که در این باره یک مقدمه‌ای را مربوط به ریشه و اساس مشکل اداری به عرض شما برسانم.

نه فقط در ایران در همه ممالک دنیا آنگاه که دوره استبداد بود مامور دولت معنی خاصی داشت که در آن معنی و مفهوم هم مامور دولت و هم مردم با آن متفق بودند چه مردم چه مأمور دولت از کلمه مأمور دولت این استنباط را داشتند که یکی برود حکمروایی بکند زور بگوید و پول بگیرد هیچگونه وظیفه‌ای را برای مامور دولت نه خود قائل بود نه دیگران قائل بودند حتی اگر جلوی دزدان و متجاوزان را می‌گرفت برای این بود که به حریم قدرت او تجاوز کرده بودند.

این سابقه مأمور دولت در همه جای دنیا و از جمله در کشور ایران در زمان استبداد بود مرکز استبداد یک ناحیه‌ای را به یک نفر می‌سپرد او می‌رفت هر کار که دلش می‌خواست میکرد هیچگونه کنترلی در کار نبود اگر کنترل بود برای این بود که آن سهمی که به مرکز فرستاده چرا کم داده است او هم زیر دستهای خود را به همین ترتیب انتخاب و مامور می‌کرد هیچگونه کنترلی در کار نبود اگر کنترل بود برای این بود که آن سهمی که به مرکز فرستاده چرا کم داده است او هم زیردستهای خود را به همین ترتیب انتخاب و مامور می‌کرد البته یک چیز وجود داشت که آنها را کنترل می‌کرد و آن دیانت و مذهب بود والا قوانین از نظر عرفی در میان نبود مشروطیت و انقلاب مشروطیت آمد که این وضع را غوض کند و خواست که مردم مامور دولت وقتی می‌رود به سر کر خود هم خدمت بکند و هم در ازای خدمت خود چیزی از مردم توقع نداشته باشد و به جای اینکه سهمی به مرکز بفرستد به عکس دولت حقوق او را تامین کند اما متأسفانه با وجود اینکه ما در آستانه دهه هفتم مشروطیت هستیم هنوز این فکر چه در مردم چه در عده‌ای از مأموران دولت هست که فکر می‌کنند که مأمور دولت حاکم است فکر می‌کنند آنها مجبور بانجام خدمت نیستند و حتی مردم هم همینطور فکر می‌کنند مانور دولت فکر می‌کند که می‌تواند اشکالتراشی بکند می‌تواند تعلل و مسامحه و بی اعتنائی بکند مردم هم همینطور فکر می‌کنند (صحیح است) (دکتر رهنوردی -هیچ هم صحیح نیست) ملاحظه میفرمائید اشخاص و ارباب مانور دولت مقصودم وزراء نیستند دستگاه اداری مملکت است و بنده هم یکی از آنها بوده‌ام و هر وقت از مجلس بروم جزو آنها بر می‌گردم و چون از خود انتقاد می‌کنم تصور می‌کنم این انتقاد صحیح تر باشد و لااقل شما که اکثریت تان مأمور دولت نیستید باید در مقابل انتقادی که از خود می‌کنم آرامشتان بیشتر باشد شما بسیار می‌بینید که اشخاص می‌روند نزد مامورین دولت خوش آمد می‌گویند که شما خیلی آدم خوبی هستید بفرمائید آقائی کنید بزرگواری بفرمائید این کار بنده را بفرمائید انجام بدهند یک عمر ممنون خواهم شد اگر کارش پیش نرفت واسطه می‌تراشد توصیه می‌آورد و باز اگر پیش نرفت مسئله رشوه و ارتشاء پیش می‌آید ملاحظه بفرمائید تا حال نشده برای یک خدمت فروش مانند خیاط، کفش دوز توصیه بیاورد یا تملق بگویند تقاضا بکند، استدعا کند چرا؟

برای اینکه هنوز در افکار عمومی از یک طرف و انتظارات ماموران دولت از طرف دیگر این هست که باید بنابر استدعا و تقاضا خدمتش را انجام بدهد در صورتیکه مامور دولت وظیفه دارد که خدمت انجام بدهد به خاطر انجام همان خدمت حقوق می‌گیرد.

آن نکته انقلابی که در مسئله انقلاب اداری وجود دارد همین است که ما بتوانیم همه ماموران دولت را و هم همه مردم را معتقد کنیم که مأمور دولت مأمور خدمت است او موظف است خدمت کند متأسفانه تا کنون یعنی از صدر مشروطیت تا کنون این انقلاب فکری حاصل نشده است حتی ملاحظه بفرمائید که کارمندان خیلی خوبی هستند که زحمت می‌کشند کار مردم را خوب انجام می‌دهند اما خوب توجه کنید مثل اینست که واقعا یک بزرگواری می‌کنند نه این که یک وظیفه‌ای است که باید انجام بدهند و در مقابلش پول می‌گیرند مسلما یک چنین انقلاب فکری و آموزشی که به آن اشاره کردم و عرض کردم و ادعا می‌کنم که هنوز آن رسوخی که باید در مغزها و در اذهان پیدا بکند پیدا نکرده است.

این انقلاب فکری با بخشنامه با دستور حتی با وضع قوانین به صورت عادی باشد امکان پذیر نیست باید یک کار انقلابی را با یک روش انقلابی انجام داد برای اینکه منظورم را بهتر بتوانم بیان کنم این بار بجای یک نماینده اکثریت یک کار انقلابی اصلی که همین ایام یعنی در اول مهر ماه انجام گرفت و اخیرا در روزنامه‌ها منعکس بود شرح می‌دهم و آن اینست که اینکار به نظر من یکی از پایه‌های اجرای انقلاب اداری است که از طرف شورای عالی استخدام ریخته شده اطلاع دارید که در پیشتر انتصابات و احراز مشاغل و مناصب در وزارتخانه‌ها یک ملاک و اساس معینی نداشت.

وزرا اتفاقا" اگر چند نفری را می‌شناختند به کارهائی منصوب می‌داشتند بعضیها هم که خوب بلدند چم و خم بکنند، تعظیم و تکریم بکنند، زود در اتومبیلها را باز بکنند، خوب به عنوان مامور خوب و زرنگ معرفی می‌شدند بعضی از وزرا هم که می‌خواستند با بی نظری عمل کنند یک عده از مطلعین وزارتخانه را جمع می‌کردند به عنوان شورای عالی کارگزینی مطالعه بکنند که آنها هم ملاک نداشتند که اصلا چه ماموری خوبست و مامور خوب چه شرایطی باید داشته باشد خوشبختانه در قانون استخدام مقرر است شورای عالی استخدام باید شرایط احراز مناصب و مقامات را تعیین و به وزارتخانه ابلاغ کند و به محض ابلاغ اگر بر خلاف آن شرایط انتصابی به عمل بیاید آن رئیس کارگزینی قابل تعقیب است حتی وزیر وزارتخانه نیز مسئول است.

مسلما" در دستگاه اداری چند نفر پیدا می‌شوند که همیشه مراقبت و دقت دارند چه کاری خلاف قانون است و در موقع مناسب اگر تخلفی از این مواد صورت بگیرد به دیوان کیفر مراجعه بکنند و آن رئیس کارگزینی را تعقیب کنند.

امروز بعد از مهرماه به نظر من وضع روسای کارگزینی وزارتخانه‌ها به صورت وضع ذیحسابها درآمد همانطور که ذیحساب مسوول است و باید مراقب باشد ببیند این اسناد درست است یا نه اجازه خرج داده شده در بودجه اعتبار بوده است رئیس کار گزینی هم همین نقش را پیدا کرده است اما نکته انقلابی که من به خاطر آن مطلب را عنوان کردم و باز از کار دولت نمونه گرفتم همان نکته است همیشه در دستگاه دولت و بین ماموران کسی هست که مراقب باشد و اگر ببیند تخلف شده و حق او را به دیگری دادند و این حق را نداشتند تعقیب کند و از این به بعد کارمند دولت پلیس حق خود خواهد بود، پاسدار حق خود خواهد بود.

جناب آقای نخست وزیر اگر شما یک ترتیبی اتخاذ بفرمائید که مردم هم بتوانند پاسدار حق خود شان باشند پلیس حق خودشان باشند به محض اینکه ببینند مسامحه‌ای در ادای حقشان شده است و به یک جائی نزدیک و در دسترس با سهولت بتوانند مراجعه بکنند و حق خودشان را بگیرند مطمئن باشید که هم خود مردم از این به بعد حق خودشان را خواهند شناخت و حدود حق خودشان را خواهند دانست و هم کارمند توجه خواهد کرد که او مأمور انجام خدمت است فی المثل شخصی مالیاتش را پرداخته و می‌خواهد مفاصا حساب بگیرد مطابق استانداردی که تعیین شده این کار در یک ساعت باید انجام شود ولی عرض دو سه روز بیاید و بود بعدا. علوم بشود که او می‌توانسته یک ساعته مفاصا حسابش را بگیرد و ۲-۳ روز بیهوده او را معطل کردند، همانجا در دستگاه یک مرکزی باشد که برود آنجا شکایت بکند که من ۳ روز می‌روم و می‌آیم ولی متاسفانه کاری نمی‌کنند من روزی ۴۰ تومان کسب می‌کنم که سه چهل تومان می‌شود ۱۲۰۰ تومان و از کسبم افتاده‌ام، همان دادگاه بررسی بکند و آن ۱۲۰ تومان را از حقوق آن کارمند که بیهوده موجب معطلی او شده کسر بکند و به او بدهد.

اگر این کار را عملی کنند چند مورد تعقیب شود مردم به حق خود برسند اساسا" برداشت مردم نسبت به دستگاه دولت هم وقتی شکایتها را دید متوجه می‌شود که باید نسبت به بهبود وضع اداری اقدام بشود (اسلامی نیا - بازرسی شاهنشاهی به شکایات رسیدگی می‌کند) آقای اسلامی نیا بازرسی شاهنشاهی برای مرحله نهائی است یک مثال می‌زنم تا توجه بیشتری به عرض من بکنید البته مثال هیچوقت نمی‌تواند جامع تمام اجزا و افراد باشد ولی می‌تواند یک نمونه‌ای نشان بدهد که روی آن نمونه مطلب روشن تر بشود ما در وزارتخانه‌ها یک دادگاه اداری داریم فرض می‌کنیم پیشنهاد قطعی نمی‌کنم برای اینکه مطلب روشن تر بشود به عرض میرسانم فرض بفرمائید که یک ترتیبی بشود که اجازه‌ای گرفته شود که این دادگاههای اداری تعدادشان به حد کفایت برسد مثلا موظف باشند به شکایت مردم رسیدگی کنند.

شخصی آمده است نسبت به مأمور دولت و بی توجهی او یا پا مال کردن حق خود شکایت کند فورا" رسیدگی کنند و رفع شکایت کنند آنوقت برداشت مأمور دولت رد برابر خدمتی که باید انجام دهد عوض خواهد شد و دستگاه وقتی دید چنین عیبی در کارش هست و مرتبا موجب شکایت و محکومیت کارمند می‌شود تحقیق می‌کند و علتش را برطرف می‌کند - به اعتقاد من این روش که در کار انتصابات البته قانون هم به شما کمک کرده بود اگر در روابط مردم و دستگاه دولتی این روش را اجرا بکنید طوری که هر کس مطمئن می‌شود که به حق خودش خواهد رسید.

جناب آقای نخست وزیر آن آرزوئی که شما دارید و آن رنجی که شما می‌برید که در بین همه کارها انقلاب اداری آنطور که باید پیشرفت بکند نکرده است تا جائی که به صدور ۴ فرمان اخیر منتهی شده فکر می‌کنم باید دستگاه اداری صادقانه بر این اساس عمل بکند و مردم را بگذارد که بتوانند حق خود را بگیرند و این یک انقلاب واقعی را در این دستگاههای دولتی و دستگاههای اداری ایجاد نمایند در این صورت برداشت و تلقی مردم را دگرگون خواهد ساخت به بهبود کارها و تصحیح روشهای اداری اشاره می‌کردم مثل اینکه ساعت جلسه به پایان می‌رود و بنده اگر بخواهم مطلبم را شروع بکنم نا تمام خواهد ماند.

- تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه

۵ - تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه.

رئیس - آقای فضائلی مطالبشان را در جلسه بعد ادامه خواهند داد.

با اجازه خانمها و آقایان این جلسه را ختم می‌کنم جلسه آینده ساعت ۴ بعدازظهر خواهد بود.

(جلسه در ساعت یک بعدازظهر ختم گردید)

رئیس مجلس شورای ملی - عبدالله ریاضی.