مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ امرداد ۱۳۰۷ نشست ۲۷۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ امرداد ۱۳۰۷ نشست ۲۷۱

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۶

جلسه: ۲۷۱

صورت مشروح مجلس پنجشنبه ۱۱ اَمرداد ماه ۱۳۰۷ مطابق ۱۵ صفر ۱۳۴۷

فهرست مندرجات:

۱- شور دوم قانون سجل احوال

۲- مذاکرات راجع به روضه خوانی در مجلس

(مجلس دو ساعت و ربع قبل از ظهر بریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید) صورت جلسه یوم سه شنبه نهم امرداد را آقای دولتشاهی قرائت نمودند)

غائبین با اجازةجلسه قبل آقایان: امیر حسین خان ایلخان ـ امام جمعه شیراز ـ دکتر طاهری سید ابراهیم ضیاء ـ میرممتاز ـ مقدم ـ نوبخت ـ میرزا عبدالله خان وثوق ـ آقا میرزا هاشم اشتیانی ـ بهبانی ـ طباطبائی وکیلی ـ ثقه الاسلامی ـ حاج آقا حسین زنجانی

غائبین بی اجازه جلسه قبل آقایان: محمد ولیخان اسدی ـ موقر ـ ذوالقدر ـ اعظمی ـ شریعت زاده ـ آقا علی زارع ـ میرزا محمدتقی ـ طباطبائی ـقوام شیرازی ـ مهدوی ـ امیر تیمرو کلالی ـ محمد تقی خان اسعد ـ محمد هشام میرزا افسر ـ آقازاده ـ سبزواری ـ غلامحسین میرزا مسعود ـ حاج حسن آقا ملک ـ لیقوانی ـ محمد ولیمیرزا ـ فرشی ـ میرزا سن خان وثوق ـ حاج غلامحسین ملک ـ ابراهیمی

دیر آمده بی اجازه جلسه قبل آقای حاج میرزا حبیب الله امین

رئیس ـ آقای شریعت زاده

شریعت زاده ـ بنده مدتی بود کسالت داشتم و خیلی از آقایان نمایندگان محترم مسبوقند و در صورت مجلس دیدم که بنده را غائب بی اجازه نوشته‌اند خوب است اصلاح فرمایند

رئیس -نسبت بصورت مجس ایرادی نیست

(گفتند خیر)

رئیس ـ صورت جلسه اخیر چطور؟

(اظهاری نشد)

رئیس - تصویب شد

وزیر عدلیه - بنده می‌خواستم تقاضا کنم اقایان راجع به سجل احوال که شور اولش شده است موافقت بفرمایند جزء دستور شود و تمام شود

جمعی از نمایندگان- صحیح است

رئیس - پیشنهادی رسیده است قرائت می‌شود (این طور خوانده شد)

پیشنهاد آقای فیروز آبادی ـ بنده پیشنهاد می‌کنم که شور دوم لایحة سد نیشابور قبلا جزء دستور شود

رئیس ـ آن پنجروز فعلا منقضی نشده قانون سجل احوال مطرح است

(مادة اول بشرح ذیل قرائت شد)

ماده اول ـ پس از تصویب این قانون و انقضاء مدت یکسال از تاریخ تاسیس دفتر سجل احوال باید در هر حوزه سجل احوال کلیه ساکنین آن حوزه دراای ورقة هویت باشند اسخاص ذکوری که سن آنها بیش از هفده سال است باید شخصا برای اخذ ورقه هویت بمامور سجل احوال مراجعه نمایند مسئول اخذ ورقة هویت صغار ولی خاص ـ (در جد پدری یا وصی منصوبی که وصایت او مسلم باشد) یا قیم صغیر است مأمورین سجل احوال موظف هستد پس از تشخیص صحت اظهارات اظهار کنندگان ورقه هویت صادر نمایند زنها شخصاً یا بوسیله وکیل ثابت الوکاکه ورقه هویت خواهند گرفت

مخبر ـ در ماده اول مخبصر اصلاحی لازم است استدعا می‌کنم اصلاح بفرمائید درسطر اول پس از یکسال از تاریخ تأسیس دفتر باید (تصویب این قانون) اضافه شود که عبارت اینطور می‌شود: پس از تصویب اینقانون وانقضاء مدت یکسال از تاریخ تصویب قانون و تأسیس دفتر سجل احوال ـ در سطر آخر هم یک کلمة (تبصره) افتاده است که می‌شود: تبصره ـ زنها شخصاً یا بوسیله وکیل ثابت الوکاله ورقه هویت صادر می‌کنند

رئیس ـ آقای فرمند

فرمند ـ بنده اصولا با سجل احوال البته می‌بایستی موافق باشی چون یکی از قاضایای تمدن جدید است ولی البته چنانچه یک نظریاتی ما داشته باشیم بایستی بعرض مجریان قانون برسانیک قانونسجل احوالی که در دورة پنجم گذرانیدم یک قانونی بود، بعد بموقع تاجرایش گذاشتند حالا می‌بینیم این قانونرا می‌گویند باید تجدید نظر کرد یعنی اصلاحش کرد، بعدبمقع اجرایش گذاشتند حالا می‌بینیم این قانون را می‌گویند باید تجدید نظر کرد بعنی اصلاحش کرد، در مقدمة این اصلاحی که آورده‌اند ما نفهمیدیم که معایب آن قانون چه بوده است و اصلاحاتش که شده است چیست واین اصلاحات آن معایب را رفع خواهد کرد یا نه. بنده در عمل دیدم (چه در مرکز و چه در ولایات) که مجریان قانون (حالا مقصود بنده از مجربان قانون هیئت وزراء یا معاونین آنها نیست) مجریان اقنو عبارت از همان مامورین کوچک هستند که سجل احوال را بیک صورت بدی انداختند که الان بیک جائی رسیدهاست که بنده تصور می‌کنم نه دولت و نه مجلس این قانون را نتواند اصلاح کنند برای اینکه یک دور معینی پیدا خواهد شد که باز ما مجبور می‌شویم این قانون را اصلاح کنیم و بعقیده بنده این دوره بدتر است برای اینکه مقداری اختیارات مطابق اینقانون بدست مأمورین کوچک داده ده والبته اختیار تشخیص سن را دادن باین قبیل مأمورین خیلی مشکل است و خیلی غرض رانی و حقه بازیا از این چیزی که اینجا باسم اصلاح گنجانده‌اند خواهد شد و بعقیده بنده این یک عیبی است که افزوده می‌شود باین قانون و این وضعیت این قانون را مشکل تر خواهد کرد. این به تجربه رسیده است که بدی و خوبی قوانین بسته است بکسانی که اجرایش می‌کنند ما اگر یک قانون واینوضعیت این قانون را مشکل تر خواهد کرد اینبه تجربه رسیده است که بدی و خوبی قوانین بسته است بکسانی که اجرایش می‌کنند. ما اگر یک اقنون خیلی خوبی بنویسیم آن اشخاصی که می‌خواهند اجرا کنند اگر نیات خوبی ندشاته باشند و بخواهند اجرا کنند اگر نیات خوبی نداشته باشند و بخواهند یک استفاده‌های شخصی بکنند هر جور ما این قوانین را خوب بنویسیم آن نتیجه مطلوبی ارکه در نظر داریم نمی‌گیریم چون سوء نیت داخل د راجرای قانون می‌شود واین سوتئ‌نیت مربوط به آقایان وزراء و دولت نیست بلکه با آن مأمورین کوچک ماشینی است که در دست وزاری ما افتاده است این ماشین معیوب است هر کارش کنید را ه نمی‌رود آنوقت خیال می‌کنید بااصلاح قانون آن ماشین ار اصلاح می‌کنید قانون عبارت از یک تکه کاغذ است و مرکبی هم در روی آن کاغذ و مرکب بی جان و بی روح است. هر قدر آقایان بخواهند قانون را اصال کنند فایده ندارد بلکه باید آن ماشین شکستة چموش را اصلاح کنند. آقای وزیر عدلیه مخصوصاً این قضیه را در این یکساله خوب امتان کرده‌اند که با قانون ونظامنامه درست قضایاحل نمی‌شود اگر کافر ما جرائی نکنند تصدیق خواهند کرد. حالا بنده اینجا یک خطر دیگری می‌بینم و ان این است که آمدیم و در دوره پنجم این قانون را گذراندیم. حالا در دوره ششم داریم تجدید نظر می‌کنیم باز د ردوره هفتم محتاج می‌شویم به اینکه این قانو ار اصلاح کنیم وانوقت نتیجه اش این می‌شود که استحکام قانون از بین می‌رود. قانون استحکامش به این است که دوام و ثبات داشته باشد و ددیگر اصلاج قوه مجریه و مردم اقدام نخواهند کرد به اینکه قانون اجرا شود و بالاخره اساس تشکیلات مشروطیت وتشکیلاتی که ما می‌خواهیم روی آن ترقی کنیم سست و متزلزل میوشد استحکام قانون منوط به اینست که دوام داشته باشد ـ یک مسئله دیگر هم هست که بنده اگر در موارد دیگر فرصت کردم بعرض آقایان میرسانم ولی در این جا هم مختصری عرض می‌کنم این جا دو چیز لازم است که سجل احوال در این مملکت اجرا شود اولا از نقطه نظر اداری یک نفرات فراواین الزم است که بتوانند این قانون را اجرا کنند. ثانیاً اقلا یک بودجه که تقریباً دو سه ملیون باشد لازم است تا اینطور که نیت ما است این قانون اجرا شود و این نفرات را نه وزرات داخله دراد و نه وزارتخانه‌ها ی دیرگ می‌تواند تجهیز بکنند و این نفرات را تهیه کنند و نه تهیه یک همچو بودجه برای ما ممکن است از آنطرف یک تکلیفاتی برای مردم قائل شده‌اند که مأمورین سجل احوال که بشره‌ها می‌روند بهیچوجه نمی‌توانند قانون ار اجرا کنند زیرا بزور نمی‌شود این قانو را عملی کرد. مثل ایناست که بخواهند بگویند سنگ حرکت کند البته سنک بزور حرکت نمی‌کند بی سواد بزور با سواد نمی‌شود هی قانون حکم کند امنیه ته تفنگ بزند بالاخره هیچ فایده ندارد در دهات ایران اگر یک کدخدایانی باشند که سواد داشته باشند و سواد یک کاغذ نوشتن حسابی را ندارند آنوقت یک ترتیباتی برای مردم قائل شده اندکه اینها هیچ نمی‌فهمند و گیج می‌شوند البته این وضعیت سواد لازم دارد واز اول هم درست این کار را اصلاح نکردند که مامورین سجل احوال بدانند چه بکنند خود مأمورین سجل احوال از این ستونها و دفترها سر در نمی‌آورند چه رسد بمردم حالا می‌رسیم سر این ماده اینجا می‌گوید: بعد از یکسال بعد از تصویب این قانون و تاسیس دفتر سجل احوال …. التفات بفرمائید اگر در یک ولاییتولایتی که خیلی کم جمعیت است ولی وستعش زیاد استمثل یزد و کرمان که حقیقت اگر ما خبواهیم تمام کرمان را گردش بکنیم تا یکسال موفق نمی‌شویم آنوقت چطور می‌شود این قانون را در آنجاها در یکسال عملی کرد؟ ما قوانی ار برای مملکت وضع می‌کنیم برای طهران تنها که نیست برای تمام مملکت است و بالاخره ما بادی قانون را روی یک اصولی وضع کنیم که اجرا شود یعنی مساوات داشته باشد و الا با یان طریق قانون اجرا نمی‌شود و به این ماده‌ها هم اصلاح نمی‌شود آنوقت زحمت زیادتر برای قوة مجربه است ما وکلا هم عصبانی می‌شویم که چرا قانون اجرا نشده این است عرایض بنده بطور کلی و در مواد عرایض خودرا عرض خواهم کرد

وزیر عدلیه ـ البته آقایان متوجه به تنگی وقت مجلس هستد اگر بنده راجع به کلیاتی که صحبت کردند جواب می‌دهم برای انی است که عین مذاکرات و ایرادات تکرار نشود وبالاخره جوابهای بنده هم همین استمیگویند این قانون را که ما آوردیم بار یاصلاح در مقدمة آن چیزی ندیدند که بگوید چرا اصلاح شده و دلائلش چه بوده است راست است مقدمه مفصل نبود ولیکن آقا ممکن بود یک کار دیگری بکنند یعنی مقایسه بین این قانون با قانون سابق بکنند وبه بینند مواد آنها با هم چه تفاوتی دارد و من جمله اغلب اصلاحات راجع به سن دشه است چون مردم بعد از اینکه آمدند و ورقه را گرفتند تازه می‌آیند و سر سن دعوی می‌کنند که من خودم ورقه نگرفتم پدرم هم نبود همسایه من آمده بود و برای من ورقه گرتفه بود باین جهت سن من انقدر نیست در اینجا ما تکلیف اشخاصی را معین کردیم (باستثنای زنهائی که تکلیفشان معین شده) که باید بیانید ورقه بگیرند حالا اگر یک کسی خواست از طرف دیگری بیاید ورقه بگیرد یا باید قیم صغیر باشد یا ولی صغیر باشد. اینها از برای این است که آن اختلافاتی رفع شود این‌ها ی قسمتهای مهمی است که ملاحظه میمائید یکی راجع بمرور زمان است چنانچه لاحظه می‌کنید مرور زمتن را برای دعوای سن قائل نشده بودند و بالاخره قضیه یک روزی باید قطع شود یک کسی که امروز هشت سالش است می‌گذارد برای آن روزی که سنش میرسدبه بیست ویکسالگی و موقع سربازی او است تازه آنوقت بنای اعتراض را می‌گذارد بالاخره در اینجا مرور زمانی که قائل شده‌اند این است که در ظرف دو ماه اگر اعتراضی دارند بگویند واگر درست دقت بفرمائید ملاحظه میمرایئد اینقانون چه تغییراتی دارد. حالا جنابعاللی میفرمائید که عیب اصلی در قانون نیست و در اجرای قانو است بنده هم کاملا تصدیق دارم والبته برای این قسمت هم یک تغییراتی در نظر گرتفه شده ولی از برای اینکه بتوانند قانون را هم یک کاری بکنند که پیشرفت کند آمدند و اصلاح کردند من جمله همین مسئله که شخص خودش باید برود و سجل احوال بگیرد مسئلة دیگر این است که در هیچ جای دنیا آقایان تصور نکنند که مامورین دولت بدون استثناء متقلب نیستند خیر همه جا مأمور متقلب هست بنده هم تصدیق دارم و در قسمت سجل احوال هم بهمان دلالی که ما این قانون را آورده‌ایم که تجدید نظر شود مأمورین خیلی کراهای خلاف کرده‌اند و تا اندزه که وسائل اجازه میداده است یک پیش بینیهائی شده اس که مذدمورین اگر خلاف کردند مجازاتشان کنند و بالاخره چیزی که‌ای مملکت را باید اصلاح کند مجازات است بطور مستمر یعنی بعد از آنکه یک مدتی مردم عادت کردند و دیدند کهاگر خلاف کردند فوراً مجازات میشودند این خلاف کاریها از بین می‌رود. پس وقتی که واقعاً یک مأموری دید که اگر تخلف کند گیر می‌افتد و مجازات می‌شود البته تخلف نمی‌کنند و بمرور اخلاف ادرای و مملکتی تغییر پیدا می‌کند و در قسمت اشکالی که کردند که اگر نبا باشد ما قانون دوره پنجم را بیاوریم دراین تدوره اصلاح کنیم به حیثیت قانون بر می‌خورد. بنده خیال می‌کنم که حسن قوانین بشری این است که متصل درعمل و تجربه باشد وهر جایش را که دیدند عیب دارد فوراً بیاورند و اصلاح کنند و در تمام ممالک دنیا هم این کارها میوشد و اینها یک چیزهائی نیست که مخصوص بشما بادش واینکه راجع به کدخدا فمرودند بنده هم میدانم که کدخدا بی سواد است. ما هم نخواستیم که او را با قانون با سواد کنیم. ما چیزی که از او خواستیم ایناست که اگر فلان مسئله اتفاق افتاده است. عقدی با طاقی واقع شده است این را اطلاعبدهددر این قسمت هم یک پیش بینی هائی شده است که این مقصود هم تأمین میوشد واما اینکه راجع به حوزه‌ها اظهار کردند که این یکسالی که مدت معین شده است کم است و چطور می‌رسند؟ بلی اگر کرمان را شما حوزه سجل احوال بگیرید کاملا حق با شما است چون ممکن نیست ولی حوزه هیا کوچکی است و بالاخره بایستی یکقدری هم تمل کنید و نتیجه را به بینید بنده عرض می‌کنم رسیدگی و تغیر قانون اصلاح قانون دقت در اصلاح قانون نتیجه خودش را می‌دهد و نتیجة خوب هم خواهد داد. حالا هم مساعدت بفرمائید و بگذارید این ماشین جموش شکسته را هم (بنده اصلطلاح خودتان را عرض یکنم) این ماشین چموش را هم بتدریج باید اصلاح کرد و امیدواریم که در ضمن عمل اصلاح شود.

جمعی از نمیاندگان ـ مذاکرات کافی است

آقا سید یعقوب – بنده مخالفم

رئیس ـ بفرمائید

آقا سید یعقوب ـ در اینجا بعضی اصلاحات درست شد یک کلمه باقی ماند چون بنده خدم پیشنهاد کرده بودم خواستم این ار هم اگر اقایان موافقت بفرمایند اصلاح شود و آن راجع به این است که نوشته است سن آنها هفده سال بنده پیشنهاد کرده بودک بیست سال باشد چون غالب قوانین که از مجلس گذشته است مراعات هیجده سال و بیست سال شده است از این جهت بنده عرض کردم مذاکرات کافی نیست

رئیس ـ آقای رفیع

حاج آقا رضا (رفیع) نمیانده محترم خودشان تصدیق می‌فرمایند که این مسئله مربوط بکفایت مذاکرات نبود این منظور هم خیلی خوبست پیشنهاد بفرمایند در موقع پیشنهادات مذاکره بفرمائید و البتاه موافقت میفمرایند و قبول می‌شود

رئیس ـ آقایانیکه مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ اکثریت است پیشنهاد آقای استرابادی

(بمضمون ذیل خوانده شد)

در ماه اول کلمه پس از تشخیص صحت تبدیل شود بکلمه مطابق

رئیس ـ آقا استرابادی

معتضد استرابادی ـ همانطور که فمرودند غالباً قانو از موقع نوشتن خوب نوشته می‌شود. البته یک قانونی که از نظر چندین نف رمیگذرد خیلی بندرت بد میوشد ولی در موقع اجرا فوق العاده اساب زحمت مردم می‌شود چنانچه غالب از قوانین همینطور است این جا بنده خیال می‌کنم در این ماده کلمة (پس از تشخیص) یک کلمة ایست فوق العاده کش دار و بسط یدی بمأمورین سجل احوال می‌دهد که در واقع اختیار نامه صثدور ورقه را از حیث سن و سایر چیزها واگذار می‌کند بمأمور سجل احوالی که بیست و پنجتومان حقوق می‌گیرد. البته یک مأمور سجل احوالی که با بیست و پنجتومان حقوق به یک محلی میرودوقتی تا این اندزه اختیار داشته باشذ که بطور کلی تشخیص او حجت باشد صالح نیست. این جا دارد پس از تشخیص صحت اظهراات اظهار کننده. یعنی آن مأمور سجل احوال باید تشخیص کند که این راست است (تشخیص صحت) معنایش این است اما اگر تبدیل شود بکلمة (مطابق) بهتر است و با اینکه در مواد بعد دارد که در مواقع اختلاف ارجاع میوشد به عدلیه معذلک بنده تصور می‌کنم این اندازه بسط بد دادن بمامور سجل احوال صالح نیست و اگر قدری کمتر شود برای حال مردم بهتر است که نوشته شود مأمورین سجل احوال مکلف هستند مطابق اظهار اظهار کننده ورقه صادر کند حالا خواهند فرمود که این همان قانون سابق است صحیح است ولی بنده معتقدم این کلمه تشخیص صحت اسباب زحمت فوق العاده برا یمترم میوشد.

وزیر عدلیه ـ در این موضوع میلی بحث و مذاکره شده چه قبل از اینکه اقنونتقدیم مجلس شود و بعد از تقدیم به مجلس هم در کمیسیون با آقایان نمایندگان کاملا مذاکره شد ولی اگر ما این کلمه را برداریم هر عبارتی بگذاریم مطابق اظهار اظهار کنندگان نتیجه این خواهد شد که تمام اشخاصیکه نزدیک سن سربازی هستند کاری می‌کنند که معاف شوند و مردم را وادار بدروغ گفتن می‌کنیم و مقصود اصل هم حاصل نمیوشد اولا اینجا بطور قطع خدمتتانئ عرض می‌کنم که تشخیص قطعی نمی‌شود داد نه در محکه، نه آقا، نه بنده، فقط خود آن آدم اگر تاریخش را بداند می‌گوید و الا طور دیگر نمی‌شود. پس اگر واقعاً یک آندم بیست سالة آمد و گفت من چهل بسال درام این را خوب می‌شود تشخیص داد بعلاوه راه دارد یک مرجع دیگری هم از برای رسیدگی هست تازه وقتی که بد تشخیص دش چه ظلمی شدهاست؟ برای اینکه اگر این قانون پنجسال قبل وضع شده بود این آدم بیست و پنجساله می‌بایستی سرباز بشود و داخل نظام شود چه خواهدذ شد اگر این آدم حالا دو سال خدمت نظامی کند؟ فرضاً اگر قدری اشتباه شده باشد و قانون سخت تر وضع شده باشد و بر علیه آن شخص باشد تازه چه کفری است؟ بنابراین خوبست اقایان موافقن بفرمایند و مشا را هم یقین دارم که میل ندارید وضعیت سرباز گیری بهم بخورد پس بهتر اینست موافقت بفرمائید با آن چیزی که از نقطه نظر ضروت خودتان را محتاج میدانید. عرض کردم که اگر ما را دیگری داشتیم که هم مقصود تأمین می‌شد و هم نظر آقایان رعایت می‌شد البته آن را در نظر می‌گرفتیم ولی در کمیسیون هم اب آقایان مذاکره کردیم و همه نوع مساعدت هم شد ولی غیر از این راهی پیدا نکردیم

رئیس ـ آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(چند نفر قیام نمودند)

رئیس قابل توجه نشد.

پیشنهاد آقای فیروز آبادی: بنده پیشنهاد می‌کنم که لفظ پس از تشخیص صحت اظهارات اظهار کننده حذف شود.

فیروز آبادی ـ قانون گذار باید اسباب آسایش مردم را فراهم نماید که اگر تمام مردم را نمی‌شود لااقل اکثر آنها را در تحت قانون در آورد و باید قسمی کرد که آن قانون منتج نتیجه شود نه اینکه اسباب زحمت و اشکالات بشود باین ملاحظه بنده اینجا می‌بینم که اگر اختیاز تشخیص به مأمور سجل احوال واگذار شود یعنی اظهارات از بین می‌رود واین همه روزه اسباب زحمت هم بجهت رؤسای این ادرهع فراهم میوشد و هم بجهت مردم باین ملاحظه بنده این پینشهاد را کردم و فرضاً یک دوره دو دوره اختبلافی پیدا شود در دوره‌های بعد دیگر اختلاف پیدا نمی‌شود و معتقدم که این لفظ حذف شود و همان اظهارات اظهار کننده کافی است و باید بآن ترتیب اثر داد و اگر ضرری هم داشته باشد یک دوره دوره بیشتر نیست و کم کم رفع می‌شود و مردم ار یک مرتبه مانوس کردن و داخل کردن در این قانون اسباب زحمت خواهد شد

رئیس ـ آقای رفیعی

حاج آقا رضا رفیع ـ نمایندة محترم باید فکر کنند که تشکیل مجلس شورای ملی و دولت تماماینها برای رفاهیت مدرم است آنها می‌نشینند و بالاخره تصمیم می‌گیرند که اقنونی وضع کنند برای آسایش مردم و اول نقطه که اسباب آسایش مردم و اول نقطه که ساباب آسایش مردم است نظام است و هیچ محل انکار باری احدی نیست وقتی جنابعالی این مسئله را اقرار فرمودید نباید رای بدهید که مردم دیر تر از این نعمت متنعم شوند و این قاقنو برای شاسایش مردم است روح مملکت باین کار محتاج است فر فرد ایرانی مکلف است که برای استقلال مملکت این خدمت را استقبال کند و من مخصوصا از آقا استدعا می‌کنم مراجعه بفرمایند بقوانین اسلام و به بینند چه درجاتی برا یاین اشخاص که وطن را حفظ می‌کنند معین کرده آقا استدعا می‌کنم مارجعه بفرمایند بقوانین اسلام و به بینند چه درجاتی برا انی اشخاص که وطن را حفظ می‌کنند معین کرده آقا معیین کرده آقا می‌فرمایند یک قدری خوب اس مسامحه کنیم با یک قدریها کار مملکت درست نمیوشد بایستی مردم عادت پیدا کنند پسر نبده پسر آقا افراد ماها همه باید باین لباس در بیائیم و بالاخره مملکت را آباد کنیم

رئیس ـ آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب: پیشنهاد می‌کنم در تبصره ماده اول این کلمه اضافه شود محتاج به تشخیص نخواهد بود.

آقا سید یعقوب ـ اینجا در ماده اول آقای مخبر پیشنهاد کردند یک کلمه تبصره زیاد بشود وآن تبصره عبارت از این بود که زنها شخصاً یا بوسیله وکیل ثابت الوکاله ورقه هویت خواهند گرفت اینجا بنده پیشنهادی کرده‌ام برای توضیح این مطلب است که این تبصره مربوط به ماده نیست و آن مسئلة تشخصی شامل این تبصره نیست باین معنی که اعضاء ادراه حق مداخله کردن در احوال رنها ندارندکه مشخص آنها واقع شوند. بمجرد اینکه خود زنها آمدند ویک مسئلة را در ادارة سجل احوال اطهار کردند ادراه مکلف است اظهارات آنها را تصدیق کند که آن مفهوم سابق ماده حالا را این توضیحاتی که داده شد کفایت یمکند بنده پس می‌گیریم و اگر خیر اصرار دارند که خیر باید مأمورین در حال زنها هم مشخص باشند بده جداً پیشنهاد خودم را تعقیب می‌کنم.

احتشام زاده (مخبر کمیسیون داخله) – این تبصره که بنده پیشنهاد کردم اضافه شود برای تأمین ان نظری بود ه دولت هم با آن نظر موافق بود و بهمان دلیل برای انیکه سوء تفاهم نشود یک تبصبرة در قسمت آخر ماده اضافه شد یعنی درقسمت ذکور مأمور باید تشخیص بدهند و بنویسد ولی در قسمت اناث این طور نیست خود زنها سن خود را باید معین کنند و ما این دو قسمت را برای همین از هم جدا کردیم و دیگر ذکر این مطلب لازم نیست و مخصوصاً با توضیحاتی که از طرف دولت دارم دیگر موردی ندارد

آقا سید یعقوب – بنده چون مقصودم همین بود و تأمین شد مسترد می‌دارم

پینشهاد آقای مدرس: پیشنهاد می‌کنم بعد از لفظ اظهار کنندگان اضافه شود نفیاً و اثباتا از ادالخ موجوده که در صورت مجلس ضبط خواهد بود

مدرس ـ این جا نوشته شده اس که تشخیص اظهارات با مامورین سجل احوال است یعنی شخص هر اظهاری کرد صحت و سقم او بنظر مأمورین سجل احوال است که اگر هم ندانست فبها بنده ایجا اضافه کرم که این رأی مأمور سجل احوال د رتصحیح و تسقیم ابید از روی ادله موجوده مربوطة در صورت مجلس و دوسیه مربوطه بکار باشد. این درست نیست چرا درست نیست؟ نه ملائکه میداند نه خدا با درست است چرا درست است؟ اجنه میدانند و شیاطین و خود او اما اگر از روی ادله موجود باشد که در صورت مجلس است و تصحیح و تسقیم بان دلیل باشد اگر آن شخص رفت و شکایت کرد از مامور سجل احوال که مأمور بیخود گفته ادلة که مستند بآن است در هر محمه اظهار شود رفع غائله می‌شود و هکذا مسئله طرفین. حالا عبارتی را که بنده عرض کردم مقید بآن نیستم و اگر بخواهند تغییر بدهند بنده مخالف نیستم ولی مطلب من این است که ان مسئله که متعلق بطرفین است باید مستند بیک ادله باشد که آن ادله مثبت دعوی باشد و در وقت عدوعی اگر ادله نباشد شایدکه هر دو بزحمت بیفتند بنابراین باید برای ان محکمة که در انجا شکایت میوشد راهی باشد که اصلاح کند اصل مسئلة که بنده پیشنهاد کردم این حالا اگر برای ان یک عبارت بهتری بوشد ساخت مخالف نیستم و اگر قبول دارید اصل مطلب را عبارتش را درست کنید لابد مسئله دو سیه دارد صورت مجلس دارد باید دلیل آن تصحیح و تسقیم در ان ذکر شده باشد.

وزیر عدله- یکمرتبة دیگر بخوانید

(پینشهاد آقای مدرس مجدداً بشرح سابق خوانده شد ۹

وزیر مالیه – بیانی که آاق فرمودند مطلب را روشن کرد و هانطور که اجازه دادند در عبارت ارگ تصحیحی بکنیم بهتر است یعنی مقصود آقا ایناست که وقتی مأمور می‌گوید من اینطور تشخیص دادم وطرف گفت سن من کمت ریا بیشتر است دلائل طرفین در آن صورت مجلس دکر شده ابشد الان عبارتش را همین طور اصلاح می‌کنم ممکن است اگر پیشنهاد دیگی هست خواهند وشد تا این را اصلاحکنم

رئیس ـ پیشنهاد آقای دهستانی

(بمضمون ذیل خواند شد)

تبصره ذیل خوانده شد)

تبصره ـ اشخاصی که در خارجه مقیم هستند باری دریافت ورقه هویت اقرباء نزدیک ایشان در ایران و اگر نداشته باشند توسط سفارخانة ایران تقاضای صدور ورقه هویت خواهند نمود.

رئیس ـ آقای دهستانی

دهستانی ـ مقصود از این پیشنهاد یک تذکری بود اگر آقای وزیر داخله صلاح میدانند این مطلب در این قانون نوشته شود گر چه در قانون یک قسمتی هست که مأمورین موظف باجرای ان هستندولی گمان می‌کنم این جا هم ضرری نداشته باشد که اضافه شود توسط سفارخانه بگیرند چون این جا نوشته شده شخصاً باید بگیرند باین جهت بنده این پیشنهاد راکردم و یک تذدکری است که صلاح میدانند اضافه شود و الا پس می‌گیرم

مخبر ـ دو مرتبه خوانده شود

(مجدداً بشرح قبل خوانده شد)

مخبر ـ مطابق ماده که در اخر این لایحه نوشته‌ایم تکلیف سجل احوال آن اشخاصی که در خارج ایران متوطن هستند معلوم شده در اینصورت گمان می‌کنم اینجا لازم باشد.

دهستانی ـ چون منظور بنده تأمین شده مسترد می‌دارم.

وزیر عدلیه ـ راجع به پیشنهاد آقای مدرس گمان می‌کنم تبصره نوشته شود: دلائل مأمور سجل احوال بر تشخیص خود و دلائل اظهار کننده بباید در صورت مجلس قید و در دوسیه ضبط شود…

شیروانی ـ مدارک

وزیر عدلیه ـ معلوم است حالا میل دارید مدارک هم اضافه میوشد دلائل و مدارسک مأمور سجل احوال

یاسائی ـ باید نوشته شود در صورت اختلاف

مدرس – خیر اختلاف بعد پیدا میوشد این را حالا بنویسیم تمام مطالب جهت آتیه است.

(تبصره مزبور مجدداً بشحر ذیل خواند شد)

تبصره ۲ ـ دلائل و مدارک مأمور سجل احوال بر تشخیص خود و دلائل و مدارک اظهار کننده باید در صورت مجلس قید و در روسیه ضبط شود.

یاسائی ـ بنده مخالفم

رئیس ـ آقای یاسائی

یاسائی ـ این طوری که پیشنهاد کرده‌اند ظاهر این تبصره این است است که تمام اوراق هویت باید صورت مجلس داشته باشد در صورت اختلاف دلائل اظهارات اظهار کننده با دلائل مأمور باید قید شود وقتی که اختلاف نیست دیگر چرا نوشته شود؟

مخبر ـ این قضیه مسلم است که اگر چناچنه بین اظهار کننده و مأمور اختلافی نباشد چیزی قدی نمشود این قضیه مربوط است بموردی که بین مامور سجل احوال و اظهار کننده اختلافی حاصل شود یعنی مأمور یک طور تشخیص می‌دهد واظهرا کنندهوطر دیگر در ان مورد بایستی دلائل و مداترک طرفین در دوسیه ضبط بشود که بعد بتوانند رسیدگی کنند

رئیس ـ ماده با اصلاحاتی که شده قرائت می‌شود و رأی می‌گیریم

(بمضمون ذیل خوانده شد)

ماده اول ـ پس از تصویب این قانو وانقضای مدت یکسال از تاریخ تصویب این قانو و تاسیس دفتر سجل اوال باید در هر حخوزه سجل احوال کلیه ساکنین آن حوزه دارای ورقة هویت باشند اشخاص ذکوری که سن آنها بیش از هفده سال است باید شخصاً برای اخد ورقة هویت بمأمور سجل احوال مراجعه نمیاند مسئول اخذ ورقه هویت صاغر وی خاص (پدر جد پدری یا وصی منصوبی که وسایت او مسلم باشد) یا قیم صغیر است مأمورین سجل احوال موظف هستند پس از تحقیق صحت اطهارات اظهار کنندگان ورقه هویت صادر نمایند

تبصرة اول ـ زنها شخصاً یا بوسیله وکیل ثابت الوکاله ورقة هویت خواهند گرفت

تبصره دوم ـ دلائل و مدرک مأمور سجل احوال بر تشخیص خود و دلائل و مدارک اظهار کنند باید در صورت مجلس قید و در دوسه ضبط وشد،

رئیس ـ دو فقره پیشنهاد دیگر است که باید تکلیفش معلوم شود

پیشهاد اقا عراقی: نبده پیشنهدد می‌کنم در مادة عراقی ـ مال ماده هست است

پیشنهاد آقای فیروز آبادی: بنده پیشنهاد می‌کنم که لفظ ثابت الوکاله حذف شود

رئیس ـ بفرمائید

فیروز آبادی – عرض کردم ما باید رعایت کمال آسایش مدرم را بکنیم این لفظ ثابت الوکاله اسباب زحمت است این شخص یک ورقه می‌آورد م می‌گوید من وکیل هستن اطرف فلان شخص خوی اگر مأمورین سجل احوال خواستند تولید اشکال کنند که تو وکیل نیستی تکلیف چیست؟ این بادی برود در یک محضر شرعی یا عرفی وکالت نامه بگیرد بنده عقیده‌ام این است که دو کلمه آن شخص بخط خودش بنویسد کافی است و این لفظ ثابت الوکاله اسباب زحمت است و بهتر این است حذف شود و اگر میدانند نیست نبده حرفی ندارم

وزیر عدلیه ـ هیچ اسباب زحمت نیست مقصود و کاللت ثابت مسلم است شما هم که موافقید پس بگیرید

رئیس -رأی گرفته مشود به پیشنهاد آقای فیروز ابادی

فیروز آبادی ـ مسترد می‌کنم

رئیس ـ رأی میگریرم بماده اول بطوریکه قرائت شد آقایان موافقین قیام فرمایند

(اغلب نمیاندگان قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد مادة دوم

(بشرح آتی قرائت شد)

مادة ۲ ـ پس از یکسال فوق کلیه مامورین مملکتی موظف می‌باشند در مواقع صدور کلیة سناد رسمی (از قبیل حکم انتصاب تخدمات مملکتی و تعرفه انتخابات و جواز اسلحه و تذکره) و در موقع مراجعات اشخاص بمحاکم عدلیه و ادارات مملکتی (برای تقاضای ثبت اسناد و املاک و پذیرفته شدن در مدارس و امثال آن) ورقه هویت مطالبه نمیاند و الا مشمول مجازات مصرحه در فقره ۳ از ماده ۳۸ قانون استخدام کشوری خواهند بود.

تبصره ـ محاکم عدلیه می‌توانند در امور فوتی ورقه هویت را شرط قبول عرضحال قرار ندهند ولی پس از ده

روز از تاریخ تقدیم عرضحال هرگاه شخص مراجعه کننده ورقه هویت تحصیل نکرد از رسیدگی خود درای نمایند

مخبر ـ اصلاح مختصری در آخر تبصره خواهد شد باین ترتیب: هر گاه شخص مراجعه کننده ورقة هویت تحصیل نکرد از رسیدگی خود داری خواهند کرد) اینطور می‌شود هر گاه شخص مارجعه کننده ورقة هویت تحصیل نکرد تا موقع تحصیل ورقه از رسیدگی خود داری خواهند کرد.

رئیس ـ آقای یاسائی

یاسائی ـ موافقم

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ موافقم

رئیس ـ آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی ـ اینجا تذکره که ارائة می‌دهند برای سجل احوال در وقت که شخص در شهر باشد یا در دهاتی که سجل وال باشد اشکالی ندارد اما آمد و شخص در سفر بود ورقه سجل احوالش را کم کرد تذکرة هم که گرفت گم کرد آنوقت این شخص مسافر در حین سفر در آن بیایان چه کند؟ بنده عقیده دارم در این امورات باید قانون گذار افراد ضعیف را در نظر داشته باشند که اگر شخصی در بیابان گیر کرد خواست عبور کند یک مرتبه اور ا از الاغش پائین نکشند و بگویند بروخانه ات برای اینکه ورقة سجل احوال نداری، تذکره ات هم گم شده بنده تصور می‌کنم بهتر این است که لفظ تذکره حذف حذف شود و اظهار ورقه هویت در مورد جواز و تذکره استثناء شودچون بعضی اوقات در مسافرت خیلی اسباب زحمت میوشد زحمت در سفر هم غیر از زحمت در حضر است. لابد آقایان گرفتار شده‌اند باین ملاظه بنده مخالفم

وزیرعدلیه ـ خیلی متأسفم با یانکه این ماده خیلی روشن بود اقا مخالفت کردند د راینصورت ممکن است هر کسی بیاید بگوید من آنچنان کسی هستم که تذکره داشتم و سجل احوال داشتم ولی حالا گم کرده‌ام. بنده عرض می‌کنم آقا هم موافقت بفرمائید و موارد نادره را در نظر نگیرید که تکلیف مردم و مأمورین دولت معین شود

جمعی از نمایندگان ـ مذاکره کافی است

رئیس ـ پبشنهاد اقای فیروز ابادی

(باین مضمون قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که لفظ (و تذکره) از این ماده حذف شود و استثناء هم بشود یعنی در جواز تذکره عبور اظهار ورقه سجل احوال شرط نیست.

رئیس ـ آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی ـ بنده توضیحم را دادم

مخبر ـ بسته بنظر مجلس است.

رئیس ـ رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای فیروز آبادی آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(دو سه نفر بر خواستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد.

پیشنهاد آقای فرمند: بنده پیشنهاد می‌کنم که تبصرة ذیل بمانده اضافه شود

تبصرة ۲ ـ وزارت داخله مکلف است که قانون و نظامنامة سجل احوال را مجانی در تمام دهات منتشر سازد

رئیس ـ آقای فرمند

فرمند ـ در این ماده نوشته شد که بعد از یکسال در تمام دوائر دولتی بدون سجل احوال کاری را قبول نخواغهند کرد در صورتیکه دولت این منظور را دارد باید مردم را در دهات مطلع کند در شهرهای ما اغلب روزنامة نیسیت که مردم بدانند قوانینی جدیده پبیدا شده است یا قانون را اصلاح کرده‌اند و حالا باید اطاعت کنند آنوقت اسبات نارضایتی ردم میوشد که البتة قوة مقننه و مجریه میل ندارند پس بهتر این است که این مخارج گزافی که در وزارت داخله میوشد یک مقداری هم مکلف باشند خرج کنند و این قانون را طبق کنند و اقلا در هر ده یک ورقه بفرستند بتوسط مامورین امنیه غیره که مردم تکلیف خود را بدانند و الا در بیست فرسخی شهر اسباب زحمت و اشکال برای این قبیل اشخاص تولید می‌شود چون هیچ وسیلة اطالع برای انها فراهم نیست و بهتر این است که وزارت داخله به یک ترتیبی ساکنین دهات را مطلع کند.

وزیر عدلیه ـ عرض کنم این بجند دلیل عملی نیست خرج زیاد دارد بدرد مردم هم نمی‌خورد بواسطة اینکه هر کس با حکومت یا یک جائی کار داشت می‌بیند باید ورقة هویت داشت می‌رود ورقه را می‌گیرد بعلاوه وقتی که در یک حوزة مامور آمد خودش را معرفی می‌کند و مردم هم اطلاع پیدا می‌کنند

رئیس ـ آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عدة قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد

پیشنهادآقای آقا سیدیعقوب : پیشنهاد می‌کنیم کلمة تعرفة انتخابات حذف شود

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ در اینجا یک مجاراتی برای مأمورین دولت قائل شده‌اند یعنی اگر کسی ورقه سجل احوال نداشته باشد فردا اعضاء انجمن نظار باو تعرفة انتخابات نخواهند داد اگر دادند آنوقت اعضاء انجمن مجازات خواهند شد؟ چون آن مجازاتی که برای مأمورین دولتی قرار داه‌اند شامل اینها نمشود برای اینکه اعضاء انجمن جزو مامورین دولتی نیستند که مسئول مادة ۳۸ قانون استخدام بشوند برای انیکه انها منتخب از طرف مردم هستند لذا بنده این پیشنهاد را کردم

مخبر ـ گمان می‌کنم این وظیفه برای حکومت است. برای اینکه انتخابات تحت نظارت حکومت در جریان است در اینجا اگر چانچه وظیفه معین میوشد برای حکومت است ولی البته اعضاء انجمن خودشان را مکلف میدانند که اگر کسی ورقه نداشت تعرفه ندهند.

رئیس ـ آقایانیکه این پیشنهاد را ….

آقا سید یعقوب ـ استرداد می‌کنم

پیشنهاد آقا ملک مدنی: پیشنهاد می‌نمایم مدت یکسال در ماده ۲ بدو سال تبدیل شود.

ملک مدنی ـ بعقیده بندهمنظوری که دولت داشته در مادة اول تأمین شده یعنی آن ترتیبی که اشخاص باید دارای ورقه سجل احوال باشند در انجا در نظر گرفته شده و ضرری ندراد که در ماده دوم یک قدری تسهیل شود برای اینکه قطعاً در مدت یکسال در تمام نقاط مملکت این اداره سجل احوال نمی‌تواند توسعه پیدا کند فردا مردم در دهات در صلحیه هائی که خود آقای وزیر عدلیه با یک زحمتی تشکیل کرده‌اند کار دارند آنوقت اگر رئیس صلحیه در صورتیکه اینها ورقه سجل احوال نداشته باشند قبول کند بر خلاف قانون رفتار کرده است و اگر قبول نکند آن بیچاره که می‌خواهد رفع بدبختی خودش را بکند اصلاً در آنجا اداره سجل احوال نداشته است که او مرجعه کند لذا بنده این پیشنهاد را برای تسهیل حال این قبیل اشخاص کردم و در مدت دو سال هم قطعاً دولت موفق می‌شود در تمام مملکت اداره سجل احوال را تأسیس کند

وزیر عدلیه – بنده تمنا می‌کنم اقا موافقت بفرمایند با یک سال چون عرض کردم تکلیف در موقعی ایجاد میوشد که سجل احوال دائر شده باشد و تازه آن بدبخت که می‌خواهد مراجعه کند همة اتفاقات فوری برایش اتفاق نمی‌افتد و اکر هم فوری باشد عرضحال او را قوبل می‌کنند و ده روز بهش مهلت می‌دهند که برود ورقه را بگیرد بیاورد بعلاوه ما‌ها عادت داریم کارها را می‌گذاریم برای دم آخر. دو سال هم که بشود آن آدم تنبل می‌گذارد برای اخر دو سال

رئیس ـ آقایانیکه این پینشهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه رأی گرفته می‌شود بماده دوم آقایانیکه موافقند قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد ماده سوم

(بشرح ذیل خوانده شد)

ماده سوم هر شخص باید برای خود اسم مخصوصی انتخاب کند زوجه و کلیه اولاد و احفاد ذکور آن شخص و همیچنین کلیه اولاد واطفال اناث او مادام که شوهر اختیار نکرده‌اند باین اسم مخصوص که نام خانوادگی است اسمی خواهدبود مرکب از نام خانوادگی باشد و اولاد یک خانوده که در تحت کفالت نیستند می‌توانند اگر بخواهند اسم خانوادگی علیحده برای خود انتخاب بنمایند

تبصره ۱ ـ اسامی خانوادگی پس از ثبت در دفتر سجل احوال هر حزوة سجل احوال مخصوص اشخاصی استکه بنام آنها ثبت شده اس و دیگری حق اختیار آن اسم را در ان حوزه ندارد مگر با رضایت کسی که اول آن اسم را بعنوان نام خانواگی خود ثبت کرده است.

تبصره ۲ ـ هیچکس حق ندارد اسم خانوادگی شخص دیگری را در حوزة سجل احوالی که آن اسم ثبت دشه اسم مؤسسه تجارتخان با عنوان تلگرافی خود قرار دهد ولی شعب تجارتخانه د رسایر نقاط اسم مرکز اصلی ار استعمال می‌کنند ولو اینکه شخص دیگری اسم مزبور را در محل تاسیس آن شعبه قبلا برای نام خانوادگی خود ثبت کرده باشد.

رئیس ـ آقای دادگر

دادگر ـ بنده در کمیسیون هماین مذاکره را کرده بودم حالا با حفظ این حق خودم اینجا هم عرض می‌کنم غالب آقایان تجربه دارند که اسم فامیل محسناتی دارد ولی بشرح اینکه از یک عیب مصون بماند وآن عیب این است که اشخاص بدپستی که بآن نام شرارت و بد اختلاقی می‌کنند عاید بجامعه میوشد بعقیده بندة باید هر کس اسم فامیل علیحده داشته باشد و لو به ترکیب کلمات باشدو لو باستمداد از اسامی لامعنی باشد بایستی هر کس دارای اسم فامیل مستقلی باشد خود بنده هم گیر این مسئله افتاده‌ام یکنفر باشم جهاهنسوز میرزای دادگر در مازنداران انجام وظیفه می‌کند به بنده بعضی رفقا شکایت می‌نویسند که که بنا نبود بایسم شما بر ما تضییق کنند. این بنده را متذکر کرد که ممکن است اگر نام خانوادگی تعمیم داشته باشد و بیست تا مدرسه در نقاط مختلفه باشد اینها همه که باخلاق آقای مدرس نیستد یا باخلاق دادرگ یا باخلاق آقای آقا سید یعقوب. نبده حالا از این موقع استفاده می‌کنم و نظر دولت را جلب می‌کنم و بالاخره پیشنهاد می‌کنم و نظر دولت را جلب می‌کنم بالاخره پیشنهاد می‌کنم که اسم فامیل منحصر باشد و الا این یک معایب زایدی تولید خواهد کرد که رفع آن مسکل است لذا بنده تقاضا می‌کنم دولت موافقت کند و این کلمة حوزه را بر دارند

وزیر عدلیه ـ این بیانات را آقای دادگر در کمیسیون هم فمرودند البته این پیشنهاد خیلی خوب است اما از نقطه نظر زندگانی عملی قبول کردن آن مشکل است. شما الان ملاحظه کنی می‌خواهید بروید سنکلج پیش ملامور سجل احوال و یک اسم فامیل انتخاب کنید قبلاً باید یک تحقیقی از حوزه‌های طهران بکنند بعد چه بکنند اما؟ در تمام نقاط ایران یک وسائل ارتباطیه که بپرسند در فلان ده یا مثلا در جاپلسق آیا کسی این اسم را گذارده است یا نه فراهم نیست و این سقسمت عملی نیست بنده نظر ایشان را تصدیق می‌کنم در کمیسیون هم ما موافق بودیم ولی نتوانستبم راهی پیدا کنیم این است که تمنا می‌کنم موافقت بفرمایند و چنین پینشهادی نکنند

رئیس ـ آقای رفیع

رفیع ـ موافقم

رئیس ـ آقای روحی

روحی ـ موافقم

رئیس ـ آقای شریعت زاده

شریعت زاده ـ بنده در اینماده یک عرضی دارم و آن این است که یک اشخاصی در دفتر سجل احوال حاضر شده‌اند و نام خانوادگی انتخاب کرده‌اند شخص دیگری هم نام دیگری را انتخاب کرده ولی باسم شخص اولی و شهرت اولی استفاده می‌کند و این در حکم اغفال است و بر خلاف واقع و بنظر بنده لازم است در این ماده این قسمت هم تامین شود و لذا بنده پیشنهادی خواهم کرد و خوب است آقای وزیر عدلیه هم موافقت بفرمایند

وزیر عدلیه ـ در موقعی که پیشنهاد دادند بنده جواب عرض خواهم کرد.

بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ پینشهاد آقای دادگر

(باین مصمون قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم جمله (آن حوزه) از تبصره یک حذف شود

رئیس ـ آقای دادگر

دا دگر ـ ایرادی که آقای وزیر عدلهی فرمودند بنظر بنده وارد نیست. میفمرایند اگر کسی در سنکلج سجل احوال گرفت نمیواند نگاه کند به ببند که در تمام مملکت کسی این اسم را اختیار نکرده باشد. بنده عرض می‌کنم تا موقعی که تزاحم پیدا نشود که حرفی پیدا نمی‌شود. بفرض کنید یک دادگر در طهران یکی در اصفهان و یکی از زنجان این اسم را گرفتند بعد که منکشف می‌شود هر که تقدم دارد مال او هست وتا موقعی که منکشف نشده ما متر صد نیستیم که کسی تفتیش کند که می‌فرمایند عملی نیست خود اقای وزیر عدلهی هم باید بدانند که خودشان هم از این مسئله متضرر خواهند شد. در زنجان فرض بفرمائید یک داوری که دارای این مکارم اخلاقی نباشد یک کارهائی بکند آخر برای کی آقای وزیر عدلیه که می‌خواهد یک وزارتخانه را تصحیحی کند بد است. بنظر بنده این مسئله ضرور است و باید اسامی منحصر باشد و لو بلا معنی و اسامی ترکیبی بجای کلمات گذاشت و این زحمتی ندارد و هر وقت هم تزاحم پیدا شد تقدم با کسی است که اول ثبت کرده.

مخبر ـ البته نماینده محترم تقصدیق می‌فرمایند که در موقع عمل بیک اشکالاتی بر خواهیم خورد اگر بگوئیم کسی حق ندراد اسم فامیلی دیگری را اختیار کند این درعمل تولید اشکال خواهد نمود و تا اندازاة غیر ممکن است و اگر بگوئیم حق دارد مثلا کسی که در تبریز ساکن است اسم شخص دیگری را که از ولایت دیرگی است انتخاب کند آنوقت دلیل ندارد که حقو تقدم را برای فرضاً کسی که این اسم را در طهران انتخاب کرده است قائل شویم بعلاوه در هر حوزه وسائل فراهمهست که جلوگیری از تکرار نام فامیلی بکنیم ولی برای تمام مملکت فراهم نیست. فمرایش ایشان خیلی صحیح و بموقع است ولی چیزی که هست وسائل نیت که در تمام مملکت تقدممعلوم شود

رئیس ـ آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(اغلب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه شد. مادة چهارم

(بمضمون ذیل خوانده شد)

ماده ۴ ـ از تاریخ تأسیس شعب سجل احوال در هر محل پدر یا مادر و قابله در مورد تولد و زوجین در مورد ازدواج و طلاق باید تولید یا ازدواج یا طلاق را در ظرف ده روز از تاریخ وقوع درنقاطی که شعب سجل احوال تاسیس شده باشد کتباًً بنظمیه و در نقاطی که نظمیه تاسیس نشده باشد یکدخدای محل اطلاع بدهند ادارات و مأمورین مزبور مکلف می‌باشند پس از تحقیق در صحت اطلاعات و اصله مراتب را بمأمور سجل احوال مربوطه باسرع اوقات اطلاع داده و اولیاء اطفال یا اشخاصی را که برای آنها ازدواج و طلاق واقع شده رسماً از ارجای تحقیقات مطلع سازند که برای اخذ ورقة هویت و ثبت ازدواج و طلاق بدفتر سجل احوال مراجعه نماید

رئیس ـ آقای روحی

روحی ـ موافقم

رئیس – آقای عدل

عدل ـ بنده با این ماده مخالفم بواسطه این است که درمادة دوم در همه جا قائل شده است که این قانون در مدت یکسال اجرا میوشد یعنی هر کس مهلت دارد که تا مدت یکسال برود ورقة سجل احوال بگیرد. آنوقت برای ازدواج و طلاق و تولد هیچ مدت نگذاشته‌اند و حالا اینکه کسی که ورقه سجل الحوال ندارد شاید مسبوق نشده که یک همچو قانونی گذشته و نمی‌تواند برود اطلاع بدهد عقیدة بنده این است که در این موارد هم باید یکسال را قائل شد یا اقلا باید قائل شد که از ان تاریخی که ورقة سجل احوال می‌گیرد تابع این اقنون باشد مثلا بنده تا امروز ورقة سجل احوال مگیرد تابع این اقنون باشد مثلا بنده تا امروز ورقة سجل احوال نگرفته‌ام سه ماه دیگر ورقه سجل خواهم گرفت در ظرف این مدت که هنوز ورقة سجل نگرفته‌ام اگر یک ازدواج یا طلاقی برای من اتفاق افتاد مجبور نیستم اطلاع بدهم از روزی که ورقه سجل احوال دادند بدست این آدم از آن روز مکلف است که اگر اتفاقی برای او واقع شد اطلاع بدهد و الا تصور می‌کنم قابل اجراء نیست

وزیر عدلیة ـ بنده تصور می‌کنم اگر نظری دارند خوب است که در موقعش پیشنهاد کنند و بدهند

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

پیشنهاد آقای ملک مدنی: پینشهاد می‌نمایم در ماده ۴ پس از تصویب این قانون در ابتدای ماده ۴ اضافه شود

رئیس ـ آقای ملک مدنی

ملک مدنی ـ ماده چهارم طوری تنظیم شده که بنده تصور میکن اگر یک مأموری بخواهد از آن سوء استفاده کندممکن است یعنی بگوید دو سال است سه سال است سجل احوال تأسیس شده لذا بنده این پیشنهاد را کردم که (پس از تصویب این قانون مکلفند آنرا عمل کنند

وزیر عدلیه‌ـ اینجا بنده تصور می‌کنم ماده را بادی این طور اصالح کرد که قدری روشنتر شود باین ترتیب که اینجا بگذاریم پس از یک سال از تاریخ تاسیس عب سجل احوال در هر محل

ملک مدنی ـ بنده هم با این اصلاح آقای وزیرعدلیه موافقم

پیشنهاد آقای عدل : پیشنهاد می‌کنم مادة ۴ باین طریق تنظیم شود

از تاریخی که اشخاص ورقة سجل احوال تحصیل می‌نماید در هر محل پدر مادر الی آخر

رئیس ـ آقای عدل

عدل ـ بنده اب اصلاحی که آقای وزیر عدلیه ـ فرمودند کمال موافقند رادارم ولی عقیده‌ام این است که پس از یکسال از تحصیل ورقة سجل احوال باشدیعنی آن روز ه بنده ورقة سجل احوال را گرفتن از آنروز اگر پیش آمدی کرد اطلاع بدهم ای تصور می‌کنم عملی تر است

وزیر عدلیه ـ بنده تصور میکن همان اندازه که اصلاح شد که یکسال بعد از تاسیس باشد آقا هم بهمان اندازه موافقت کنند

عدل ـ بنده هم موافقت می‌کنم

پینشهاد آقای استرابادی: بنده پیشنهاد می‌کنم از ماده چهار سطر اول کلمه ما در حذف و در سطر دوم کلمه زوجین مبدل بزوج شود

رئیس ـ آقای استرابادی

معتضد استرابادی ـ در ماده هفت این قانون یک مجازاتی قائل شده برای کسانی که باید خبر بدهند و خبر نمی‌دهند و در ماده پنج باز تکلیف دادن خبر وقوع عقد را بعهده مرد واگذار کرده اینجا در ماده ۴ می‌نویسد از تاریخ تاسیس شعب سجل احوال در هر محل پدر یا مادر و قابله در مورد تولد و زوجین در مورد ازدواج و طلاق یعنی هم پدر مکلف اسا به خبر دادن از تولد هم مادر و اگر اتفاقاً مادر خبر نداد بموجب آن ماده که مجازات معین کرده باید مادرش مجازات شود و البته مادر قابل مجازات نیست. تکلیف خبر دادن را باید بعهده پدر گذاشت و اگر مادر خبر نداد زن قابل حبس نیست. همچنین عین این ایراد نسبت بروجین وارد است. یک زنی اگر خبر نداد که من شوهر کرده‌ام یا طلاق گرتفه امچطور میوشد او ار حبس کرد؟ زن که مسئولیت و مجازاتی ندارد.

وزیر عدلیه ـ متاسفانه با این پیشنهاد بنده نمی‌توانم موافقت کنم و معتقدم که هر دو یعنی زن و شوهر باید اطلاع بدهند. مگر زن تکالیف اجتماعی ندارد؟ چرا باید از این مسئله نرسید؟ پس خوب است آقا موافقم بفرمائید که مسئله بهمین ترتیب بگذرد.

(چند نفری برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. آقای مخبر راجع بآن اصلاح که شد موافقند؟

مخبر ـ بلی

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود بمادة چهارم با صلاحی که اقای ملک مدنی کردند

یکی از نمایندگان - خواست دوباره ماده قرائت شود (مجددا ماده چهارم با صلاح سابق الذکر قرائت شد)

رئیس - رای گرفته می‌شود بماده چهارم به این اصلاح اقایانی که موافقند قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس -تصویب شد ماده پنجم

(بشرح ذیل قرائت شد)

ماده ۵ ـ در موقع ازدواج یا طلاق شوهر مکلف است ورقة که حاکی از وقوع عقد یا طلاق بوده و معرف زوجین باشد بامضای مجری صیغه رسانیده و برای ضبط در دفتر سجل احوال بنطمیه با شعبات نظمیه یا کدخدا تسلیم نماید. ادارات و مذمورین مزبور باید پس از تحقیق در صحت مندرجات وقه عین آنرا در اسرع اوقات دفتر سجل احوال بفرستند

رئیس ـ آقای روحی

روحی ـ بنده با یانی ماده موافقم ولی بد تنظیم شده است آن ورقه علیحده که نوشته باید بامضای زوجین برسد خوبست همان ورقه طلاق یا عقد نامه را بدهند ثبت کنند. این ترتیب بیشتر تولید اشکال می‌کند. که اول بروند از ملا و شیخ ورقه صادر کنند این ترتیب بیشتر تولید اشکال می‌کند. که اول بروند از ملا و شیخ ورقه صادر کنند. عرض دیگر بنده در مرد طلاق است طلاق موقعی باید ثبت شود که قاطعیت پیدا کرده باشد. آقا مخبر خوبست توجه بفرمائید زرا باید جواب بدهند. عرض کردم در مورد طلاق وقتی باید ثبت شود که موعد مقرره اش تمام شده ابشد و قطعیت پیدا کرده باشد آنوقت اگر شوهر رجوع نکرد ثبت کنن الا باین ترتیب بنده مخالفم

رئیس ـ آقای یاسائی

یاسائی ـ رعض کنم اصل ورقه عقد نامه را قدری مشکل است ببرند باداره سجل احوال زیرا باید ورقه در دست زنابشد که هر وقت خواست استفاده کند بتواند صداق خود را مطالبه کند. ما فقط می‌خواهیم وقوع ازدواج در دفتر سجل احوال ثبت شوددیگر نباید اصل ورقه عقد و ازدواج ار در اداره سجل احوال بگذارند اما راجع به قطعیت طلاق که فرمودند گمان می‌کنم حق بجانب آقای روحی است پینشهاد کنند که بعد از قطعیت طلاق اطلاع بدهند.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ در آن ماده آقای مدرس یک اصلاحی کردند و بنده عقیده‌ام این اس که اگر آقای وزیر عدلیه و مخبر یک قدری توجه بفرمایند ملاحظه خواهند فرمود که آن اصلاح در اینجا هم وارد است در قسمت آخر مادة که نوشته (پس از تحقیق درصحت مندرجات ورقه عین آنرا در اسرع اوقاتی بدفتر سجل احوال بفرستند) پس از تحقیق در صحت مندرجات البته باید با مدرک باشد پس باید نوتشه وشد پس از تحقیق را روز یک مدرکی. این راجع به ین عبارت اما راجع بآن مسئلة که آقای یاسائی و روحی بیان کردند چیز غریبی است. مگر ما نمیدانیم؟! طلاق چهار قسم است طلاق خلعی ـ طلاق رجعی ـ طلاق مبارات طلاق بائن. همه اینها در دفتر سجل احوال ابید درج شود اگر طلاق رجعی داده پس از رجوع می‌رود اطلاع می‌دهد یعنی همین جوری که طلاق را اطلاع داده و تبت کرده‌اند رجوع را هم ثبت می‌کند پس این اشکالی ندارد

بعضی ازنمایندگان مذاکرات کافی است.

رئیس ـ پیشنهاد آقای روحی.

(بمضمون ذیل قرائت شد)

در ماده پنج تبصره ذیل را پیشنهاد می‌نمایم.

تبصره دوم ـ شوره مکلف است در موقع طلاق زوجه خود را اطلاع بدهد که طالق قطعی شده باشد و طلاق تا قاطعیت پیدا نکند ثبت نباید بشود

رئیس ـ آقای روحی

روحی ـ آقای آقا سید یعقوب بنده هم کتب فقهیه را خوانده‌ام واز شما هم خیلی بهتر میدانم باز هم عرض می‌کنم که تا طلاق عطقیت پیدا نکرده موردی ندارد که ثبت شود و از آقای مخبر تقاضا می‌کنم که این پیشنهاد بنده را قبول بفرمائید و الا اسباب زحمت برای مردم خواهد شد

مخبر ـ نظر دولت و کمیسیون هم در این قضیه این است که طلاق تا وقت یکه قطعی نشده به ثبت نرسد در اصل قضیه اشکالی نیتس و موافقیم ولی خوب است آقا موافقت بفرمائید که در عبارت تغییری داده شود

رئیس پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

(بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم بعد از کلمه طلاق اضافه شود یا رجوع

آقا سید یعقوب ـ چون نمیوشد در این جا مطالب علمی گفته شود استرداد می‌کنم

وزیر عدلیه ـ ممکن است پیشنهاد را باین ترتیب کنند در خود ماده بنده عقیده ندارم چیزی نوشته شود ولی ممکن است اضافه شود که پس از قطعی شدن طلاق به ثبت خواهد رسید.

(همهة نمایندگان)

عراقی ـ این معنی ندارد. طلاق همیشه قطعی است

رئیس ـ سطر اول ماده قرائت بشود تا معلوم شود چه جور باید اصلاح شود.

(بشرح آتی خوانده شد)

ماده ۵ ـ در موقع ازدواج یا طلاق (پس از قطعی شده طلاق) شوهر مکلف است

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود به ترتیبی که قرائت شد آقایانیکه ….

(همهمة نمایندگان ـصدای زنگ رئیس)

عراقی ـ بنده تقاضای تجزیه می‌کنم

رفیع ـ بنده هم تقاضای تجزیه می‌کنم.

رئیس ـ چطور تقاضای تجزیه می‌فرمایند

رفیع ـ بنده پیشنهاد می‌کنم قسمت در بین الهلالین (پس از قطعیت طلاق) حذف شود.

شیروانی ـ طلاق خلعی بنویسید.

بعضی از نمایندگان ـ خوب است آقای روحی مسترد بدارند

روحی ـ مسترد نمی‌دارم

وزیر عدلیه ـ بنده پینشهادی را که آقای روحی داده بودند خواستم بیک شکلی در ماده ذکر شود و بعد ازجملةة اول بطور مختصری گنجانده شود ولی حالا که می‌بینم آقایان دراین موضوع قطعی بودن و نبودن اشکال می‌کنند بنده از ایشان خواهش می‌کنم پیشنهاد شان را پس بگیرند وعبارت ماده بهمان طور سابق که بود باقی باشد ولی عرض می‌کنم که پس از اینکه طلاق قطعی شد به ثبت خواهد رسید. خوب اس آقا بهمین توضیح قناعت کنند و پیشنهادشان را پس بگیرند.

روحی ـ بسیار خوب

رئیس ـ بهمان ترتیب سابق رأی می‌گیریم آقایانیکه با این ماده موافقند قیام فرمایند.

(جمعی قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. ماده ششم

(بشرح ذیل خواند شد)

ماده ۶ ـ در مورد فوت اطلاع دادن بادارات یا مأمورین فوق الذکر باید در ظرف (۴۸) ساعت بعمل آید یا دادن این اطلاع بعهده نزدیکترین اقربای حاضر شخص متوفی و در صورت نبود اقربای مذکور بعهده سرپرست ساکنین خانه و در صورت نبودن سرپرست بعهده مستخدمین خانه ایست که فوت در آنجا واقع شده و مأمورین باید پس از تکمیل تحقیقات در اسرع اوقات مراتب را بمأمور سجل احوال اطلاع و اشخاص مذکور در فوق را مطلع نمیاند که برای اجرای ثبت واقعه بدفتر سجل احواتل مراجعه کنند طبیب معالج و غسال و قابله در موقع ولادت طفل متوفی با فوت مادر در موقع وضع حمل نیز ملزم می‌باشند در ظرف ۲۴ ساعت واقعه را بدفتر سجل احوال اطلاع دهند.

مخبر ـ در سطر دوم کلمه «یا» زائد است و باید حذف شود

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب ـ بنده در شور اول هم اظهار کردم مسئله فوت و اطلاع از طرف نزدیکترین اقربا کار مشکل و اسباب زحمتی است. زیرا در آنوقت خانواده مشغول ناله و زاری هستند و بفکر اینکه اطلاع بدهند نیستند بنده ان دفعه عرض کردم که مامورین دولتی خودشان باید مکلف باشند که این نوع دقایق را ثبت کنند نه اینکه یک پدر مردة یا پسر مردة که مشغول گریه و زاری است مجبور باشد برود اطلاع بدهد. در این قسمت بنده مخالفم ما در هر جا نظمیه داریم، بلدیه داریم، مامورین سجل در همه جا داریم چه ضرر دارد که آنها مراقب این امر باشند و در هر جا که از این قبیل اتفاقات رخ داده خودشان ثبت کنند که دیگر محتتاج نباشد مردم مصیبت زده این کار را انجام دهند.

مخبر ـ اگر تنها مسئله اطلاع دادن در کار بود ممکن بود با نظر سرکار موافقت کرد ولی تنها این نیست و ی چیزهای دیگری هم در کار هست مثلا باید اشخاص بروند اطلاع بدهند و در دفتر ثبت کنند و ورقه سجل و هویت را باطل کنند از این جهت نمی‌شود این کار را بعهده مامور محول کرد و باید ولی یا نزدیک ترین اقوام شخص متوفی برود اطللاع بدهد و اینیک چیزی نیست که مأمور خودش انجام دهد

رئیس ـ آقای عدل

عدل ـ درمواد گذشته همه جا می‌نویسد اطلاع باید توسط نظمیه یا کد خدا بعمل آید بنده از آقای وزیر عدلیه کتباً سؤال کردم که آیا ممکن است مستقیما بعمل آید یا نه؟ جواب بنده را ندادند حالا در آخر این ماده بر عکس می‌نویسد: طبیب معالج و غسال و قابله باید واقعه را کتباً در ظرف بیست و چهار ساعت اطلاع دهند اولا بنده با قسمت ۲۴ ساعت مخالفم و این مدت را خیلی کم میدانم و اقلا باید مدت را چهل و هشت ساعت قرار داد بعلاوه این کار غیر عملی است زیرا فرضا در شهرها بشود در ظرف بیست و چهار ساعت اطلاع داد ولی در دهات و قراء برف و باران است و هزاران موانع ممکن است پیش بیاید که اصلا مردم نتوانند از خانه شان بیرون بیایند غسالی که ابدا سواد ندارد چطور می‌تواند درظرف بیست و چهار ساعت برود وبدفتر سجل احوال کتبا اطلاع دهد از این جهت بنده عقیده دارم اولا لفظ (کتباً) را از این ماده باید برداشت زیرا در دهات وسائلش موجود نیست و نمی‌توانند کتباً اطلاع بدهند و از این گذشته بیست و چهار ساعت هم کم است و بعلاوه مثل مواد گذشته باید توسط نظمیه یاکدخدای محل بدفتر سجل احوال اطلاع بدهند این عقیده بنده است

رئیس ـ آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی ـ وقت یکه یک کسی از ی خانوادة می‌میرد همه مشغول عزاداری هستند و حال و وقت اینکه د رمدت ۲۴ ساعت بروند اطلاع بدهد ندارند و در این ماده که این طور قرار گذشته‌اند که در ظرف بیست و چهار ساعت صاحب عزا مکلف است برود و فوت را اطلاع دهد و اگر این مدت گذشت و نرفت اطلاع بدهد مجازات دارد. و هر چه این بیچاره بگوید من مشغول عزاداری بودم گویش بحرفش نمی‌دهند از این جهت بنده این مدت‌ها را خیلی کم مدیانم و معتقدم اصلاً باید یک هفته وقت قرار داد که اساب زحمت برای مردم نباشد. زیرا مردم چند روز اول گرفتار عزاداری و مجلس فاتحته و ختم هستند و باین کار نمی‌رسند و اسباب زحمت خواهد بود

مخبر ـ صرف نظر از اینکه این قضیه فوریت دراد و باید هرچه زودتر اطلاع داد. آقا باید تصدیق بفرمائید که اقرابای مصیب برای اینکه تسلیت و انصراف پیدا کنند هر چه زودتر بروند و اطلاع بدهند که قدری منصرف شوند

بعضی از نمیاندگان ـ مذاکرات کافی است

پیشنهاد آقای فیروز آبادی: پیشنهاد می‌کنم نوشته شود در ظرف یک هفته.

رئیس ـ آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی ـ توضیح بنده همان بود که عرض کردم حالا هم عرض می‌کنم که بیست و جهار ساعت یا چهل و هشت ساعت برای مدت اطلاع دادن خیلی کم است وامکان ندارد که مردم بتوانند اطلاع بدهند بخصوص در دهات از این جهت به عقیده بده خوب است مدت را یک هفته قرار بدهند.

وزیر عدلیه ـ این مدتی را که ما قرار گذاشته‌ایم دیر ترین مدتی است که در مسئله فوت ممکن است قرار داد آقا می‌فرمایند صاحب عزا مشغول گریه اس آخریک همسایه یا کس و کار یا یک بنده خئوائی پیدامیشود که این کار را بکند و اطلاع بدهد حکماً لازم نیست خودش برود اطلاع بدهد یک کسی دیگر ممکن است از طرف او بیاید و اطلاع بدهد. حکماً لازم نیست خودش برود اطلاع بدهد ی کسی دیگر ممکن است از طرف او بیاید و اطلاع بدهد. این مسئله اطلاع دادن را خیلی سهل تصور نفرمائید در بعضی مواقع ممکن است اثرات اساسی داشته باشد و بعضی از قضایائی است که هر چه زودتر بادی معلوم شود و اگر بنا شود هفت روز قضیه بگذرد تشخیص امر کار مشکلی است و مقصود حاصل نمی‌شود اطلاع اساساً باید در ظرف بیست و چهار ساعت بعمل آید حالا ما رعایت کرده یم و جهل و هشت ساعت قرار داده‌ایم. و خود شخص صاحب عزا هم مجبور نیست چنانچه عرض کردم اطلاع بدهد ممکن است یک نفری از طرف او اطلاع بدهد و این اشکالی ندارد

رئیس – گمان می‌کنم چند دقیقه باید تنفس داده شود.

بعضی از نمایندگان ـ صحیح است

(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از یکساعت مجدداً تشکیل شد)

رئیس ـ راجع بروضه خوانی پینشهادی شده است کمیسیون محسبات هم رسیدگی کرده و یک چیزی بطور ماده واحده داده قرائت می‌شود

(بشرح آتی خوانده شد)

ماده واحده ـ مجلس شورای ملی به ادره مباشرت اجازه و اعتبار می‌دهد که برای اقامه عزا داری خاصی آل عبا علیه آلاف التحیه و الثنا در ایام ۱۹ ـ ۲۰ و ۲۱ صفر برابر ۱۵ـ۱۶ـ و ۱۷ امرداد ماه ۱۳۰۷ اجراء وظیفه نموده و از بابت مخارج آ مبلغ دو هزار و نهصد تومان از وزارت مالیه دریافت دارد و وزارتمالیه مکلف بپرداخت است

رئیس ـ آقای عراقی

عراقی ـ موافقم

رئیس ـ آقای دادگر

دادگر عرضی ندارم

رئیس – آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب نظر بنده این است که این در واقع یک الیحه خرجی است و دولت در این جا حاضر است آقای وزیر عدلیه و وزیر داخله حضور دارند می‌توانند از طرف دولت با این پینشهاد موافقت کنند و قبول نمایند. اگر اشکال نظامنامة ندارد بنده هم موافقم

رئیس ـ آقای عراقی

عراقی ـ بنده تصور می‌کنم آقای آقا سید یعقوب در اصل قضیه مخالفتی نداشتند و فقط نظرشان در قسمت نظامنامه بود و تصئر کردند که این لایحی پیشنها خرج است و موافقت نظر دولت را می‌خواهد بنده عرض می‌کنم این پیشنهاد خرج نیست برای اینکه وقتی پشنهاد خرج است که می‌خواهیم پولی را بخزانه دولت تحمیل کنیم ولی این یکی از چیزهائی است که در ضمن مخارجی که برای مجلس معین شده پیش بنی شده و در جزو بودجه خود مجلس و از صندوق خود مجلس تأدیه میوشد پس ربطی بدولت ندارد ولی چیزی که هست این است که بنده در جلسه خصوصی متذکر شدم و آقای ارباب هم متذکر شدند که پانصد تومان از این مبلغ صرفه جوئی شده یعنی مخارجی را که اداره مباشرت همه سالیه میکرده زیاد دانست و پانصد تومان کسر کرده‌اند علاوه بر این هیئت دولت مسؤلیت مشترکه دارند آقای وزیر عدلیه در این جا حضور دارند وگمان نمی‌کنم مخالف باشند.

رئیس ـ آقای حاج میرزا مرتضی

حاج میرزا مرتضی ـ موافقم

رئیس ـ آقای اعتبار

اعتبار ـ نظر بنده همان بودکه آقای عراقی در آخر بیاناتشان فرمودند که پانصدتومان کمتر تصویب شده و راپورتی هم بملغ دوهزراو چهار صد تومان برای انی کار تهیه کرده بودند که حاضر است.

رئیس ـ آقای شریعت زاده

شریع زاده ـ چون در این پیشنهاد نوشته که روز ۱۹و۲۰و۲۱ روضه خوانی خواهد شد و این از اوقاتی است که مدت قانو مجلس در شرف امام است و بنده تصور می‌کنم ارهای لازم تری اقتضا کند که جلسات فوق العاده هم بادش از اینجهت بنده با اقامة عزارداری در این اوقات موافقم نیستم وعقیده‌ام این است که مایند برای آخر ماه. در جلسة خصوصی هم مذاکره شد که تا آخر ماه بماند باو کسی هم مخالف نبود (بعد از مدتی تامل)

رئیس ـ عده برای اخذ رأی کافی نیست. در خارج هم کسی نیست که بیاید

دادگر ـ بنده درجلسات عرض دارم

(پیشنهادی از طرف آقای دادگر بشرج ذیل خوانده شد)

متمنی است صبح چهار شنبه ۱۷ امرداد و سبح شنبه ۲۰ و صبح دو شنبه ۲۲ امرداد علاوه بر جلسات عادی امر به ببتشکیل جلسه نمائید

بعضی از نمایندگان ـ مخالفی نیست

دادگر – اگر کسی مخالف نیست بنده عرضی ندارم

وزیر عدلیه ـ اولا بنده خواستم تشکر کنم و بعد از آقایانی که حاضرند تمنا دارم به آقایانیک ه حاضبرب نیستند تذکر بدهند و یادذ آوری بکنند که وقت تنگ است و باید مجلس حقاً برای کارهای مهمه در این چند روزه تشکیل شود تا این چند لایحه مهمی که باقی مانده با مساعدت آقایان بگذرد خیلی خوشوقتم از اینکه حالا کسی مخالفت نکرده ولی تمنا دارم آقایان حقیقتاً تشریف بیاورند و موافقت کنند که جلسه تشکیل شود و لوایح بگذرد.

عدل ـ خوب است توضیح بدهند که چه روز هائی است؟

رئیس -روزها را نوشته‌اند: صبح چهار شنبه ۱۷ امرداد صحبح شنبه ۲۰ امرداد صبح دو شنبه ۲۲ علانه بر جلسات معمولی ولی چون عده برای اخذ رأی کافی نیست می‌ماند برای روز چهار شنبه قبلا جلسه خصوصی منعقد میوشد بعد میآئیم به جلسه علنی

(مجلس یکساعت بعد از ظهر ختم شد)