مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۰ دی ۱۳۲۶ نشست ۳۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پانزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۰ دی ۱۳۲۶ نشست ۳۴

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: متن قوانین - تصویب‌نامه‌ها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آیین‌نامه‌ها - بخش‌نامه‌ها - آگهی‌های رسمی

شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶

سال سوم - شماره ۸۳۸

مدیر سید محمد هاشمی

۲شنبه ۱۴ دی ماه ۱۳۲۶

دوره پانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۵۲۹

مذاکرات مجلس شورای ملی

بقیه جلسه ۳۴

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۵ شنبه ۱۰ دی ماه ۱۳۲۶

فهرست مطالب:

۱- تصویب یک فقره اعتبار نامه
۲- طرح برنامه دولت
۳- موقع و دستور جلسه آینده - ختم حلسه

مجلس پنج و چهل دقیقه بعد از ظهر بریاست آقای رضا حکمت بعنوان بعد از تنفس تشکیل گردید

- تصویب یک فقره اعتبارنامه

۱- تصویب یک فقره اعتبار نامه

رئیس- متأسفانه جلسه پیش هم بعنوان تنفس تعطیل شد آقای باتمانقلیچ بیاناتی دارید بفرمائید.

باتمانقلیچ-اگر دیگر مخالفی نیست بنده صحبت کنم.

رئیس- چون مخالف وموافق باید به ترتیب صحبت کند دو مخالف پشت هم نمی‌شود شما خودتان بیاناتی دارید بفرمائید.

باتمانقلیچ- آقای اردلان خواستند صحبت کنند من خواهش کردم که صحبت کند بفرمائید آقای اردلان.

اردلان- شما بفرمائید.

آشتیانی زاده- اجازه بنده بعد از دستور محفوظ است.

رئیس- بعد از ختم جلسه.

آشتیانی زاده- جلسه را ختم بفرمائید که ما بتوانیم صحبت کنیم.

باتمانقلیچ- بنده اول می‌خواهم بعرض نمایندگان محترم برسانم در جواب جناب آقای گنجه‌ای که فرمودند من آذربایجانی نیستم بنده به طور قطع آذربایجانی هستم و مدارک مثبت هم ارائه خواهم داد، باتمانقلیچ و حسن خان اصلان و ساری اصلانی که هر سه نفر از قهرمانان جنگهای عباس میرزا بودند… بنده و آقای گنجه‌ای هر دو نفر از اولاد مهاجرین هستیم که بعد از جنگ ایران وروس از رود ارس گذشته و به جنوب ارس مهاجرت کرده‌اند، مرحوم باتمانقلیچ در تمام جنگهای ایران و روس شرکت داشته و یکی از سرداران میهن پرست اردوی عباس میرزا بوده‌است و برای اثبات این مدعا ممکن است به ناسخ التواریخ جلد قاجار مراجعه فرمائید. اگر من آذربایجانی نیستم و آقای گنجه‌ای هم آذربایجان نیستند با مدرک ثابت و معین، دیگر تاریخ را که نمی‌شود منکر شد دوم راجع به اینکه فرمودند چه پنج هزار تومان به آقای سلمان صارمی داده شده‌است صحیح است بنده چک پنج هزار تومان را داده‌ام ولی زعشق تا به صبوری هزار فرسنگ است برای کمک به حریق زدگان اردبیل و ستم دیدگان آستارا دادم مبلغ ۱۸۹۷۰۰ ریال از شرکتها و بازرگانان به موجب صورتی که تقدیم ریاست مجلس می‌شود و در جراید و رادیو اعلام شده به وسیله بانک ملی ایران بنام هیئت خیریه اردبیل و آستارا تلگرافاً حواله نموده‌ام که پنج هزار تومان از مبلغ نامبرده بالا چک شخصی اینجانب است، بعلاوه به موجب چک بانک شاهی مبلغ ۱۲۰۰۰۰ ریال به منظور اطعام فقرا در ایام عاشورا شخصاً به هیئت خیریه فرستادم و در حدود مبلغ دویست هزار ریال توسط سفارت عراق از بازرگانان عراق و سوریه ولبنان مقیم ایران جمع آوری شده که بعداً فرستاده خواهد شد، این است جریان چک پنج هزار تومان که به نظر آقای گنجه‌ای برای انتخابات بوده و بنده این اقدام را برای انتخابات نکرده‌ام، در حدود بیست سال است که بنده در امور خیریه پیش قدم بوده و هستم و همیشه در این قبیل موارد اقدامات لازم را برای دستگیری ضعفا و فقرا نموده‌ام (گنجه‌ای- به اردبیل یک رفته‌اید) هفت روز پیش از عاشورا روز سوم محرم، این چک دوازده هزار تومان حواله شده و به انتخابات هیچ مربوط نیست و بنده این آقای حاذقی شاهد هستند که از بازرگانان جمع آوری کرده به انجمن خیریه شمال غرب در مواقع خیلی سخت داده‌ام منجمله خود من چکهای پانزده هزار تومانی مکرر داده‌ام و این پولها را از راه دزدی و خیانت نبوده تمام را از کد یمین و عرق جبین تهیه کرده‌ام و اگر یک کسی یک سوابق بدی از من سراغ دارد اگر نگوید بی وجدان است زیرا من ترس از کسی ندارم.

در این مملکت سرمایه داشتن گناه وعیب نیست. من بد کردم که سربار جامعه نشدم و با دوشیدن شیر یک بیوه زنی نرفتم حقوق مالیه از او بگیرم؟ ومالیات بر درآمد از او من نگرفتم خرج کنم؟ (در این موقع یکی از تماشاچیان تظاهری کرد که آقای رئیس دستور دادند او را اخراج نمایند) راجع به تلگراف شکایت چند نفر از اهالی اردبیل لازم میدانم توجه نمایندگان محترم را به این موضع جلب نمایم که انتخابات آزاد در دنیا بدون مبارزه صورت نمی‌گیرد و اگر بدون مبارزه انجام شود شاه دستوری است، منتها در ممالک متمدنه دنیا پس از انجام انتخابات مبارزه خاتمه پیدا می‌کند و دسته‌ای که شکست خورده‌اند کنار می‌روند ولی در ایران اشخاصی که دچار عدم موفقیت شده‌اند از هیچ گونه تهمت و ناسزا فروگذاری نمی‌کنند و به هر گونه اقدامی برای از بین بردن طرف متشبث می‌شوند حتی کتاب اسرار انتخابات هم چاپ می‌کنند و طرف را دزد و جانی و وطن فروش و جاسوس معرفی می‌کنند، ‎آقایان نمایندگان خداوند را شاهد و گواه می‌گیرم که مقصودم از این عرایض جلب نظر و گرفتن رأی از نمایندگان آذربایجان نیست، نمایندگان محترم تبریز از افراد پاک وشایسته می‌باشند که حقاً شایسته نمایندگی آذربایجان را دارند (صحیح است) خوب جمله معترضه، فقط یک عیب هم دارند که من را آذربایجانی نمی‌شناسند (خنده نمایندگان) معهذا کاندیدهای شکست خورده آذربایجان برای همین نمایندگان حقیقی و طبیعی کتاب اسرار انتخابات تبریز چاپ نمودند این است که کتاب اسرار انتخابات آذربایجان که صد درصد ناجوانمردانه چاپ شده، ولی بنده می‌گویم که نبایستی چنین چیزی چاپ شود و اگر این حقیقت دارد تلگرافهائی هم که کرده‌اند حقیقت دارد اگر تلگرافات حقیقت ندارد، این هم حقیقت ندارد، من یک گناه عظیم در خودم سراغ دارم آقایان نمایندگان اگر روز اول بود، با یک قیام و قعود من هم مثل سایر آقایان دیگر انتخاباتم تصدیق می‌شد، ولی چون امروز شده آنچه به خود روا نمی‌دارید با دیگری روا ندارید را در نظر ندارند، تمام این اشکالات را فراهم می‌کنند، معهذا کاندیدهای شکست خورده آذربایجان برای همین نمایندگان طبیعی و حقیقی هم کتاب اسرار انتخابات منتشر کرده‌اند و بیکا یک آقایان حمله ناجوانمردانه نمودند و بنابراین آقایان نمایندگان محترم نباید به تلگرافات شکایت آمیز چند نفر اغفال شده بدون مدرک و دلیل و این قبیل تحریکات را مورد توجه قرار دهند و بنده یقین دارم که مخالفین بنده مردمان با شرافت وپاکدامنی هستند که فقط تحت تأثیر همان تلگرافات واقع شده‌اند والا خودشان میدانند که باتمانقلیچ غیراز خدمت ملی هیچ نظری ندارد، راجع به عدم معروفیت باتمانقلیچ، راجع به عدم معروفیت بنده نه تنها درا یران بلکه در سایر ممالک متمدنه هم سابقه دارد و بنده را به خوبی می‌شناسند در دوره چهاردهم بنده نماینده یازدهم تهران بودم، آقایان نمایندگان مگر می‌شود چیزی راز پرش زد(خنده نمایندگان) بنده هم دوره ۱۴ وکیل بودم، برای اینکه دو نفر بایستی وارد مجلس می‌شدند و تصمیم گرفته شده بود عده آراء را زیر دفاتر که جمع بستند بنه تعقیب نمودم انجمن تشکیل شد حضور آقای آقا سید هاشم وکیل آقای دکتر مرزبان آقای حسین کاشانیان این آقایان حضور داشتند ته دفاتر اول را جمعش را نگاه کردند دیدندبله بنده وکیل یازدهم هستم و من را کنار گذاشتند، این تصدیق و خط امین الملک ولی بنده چون دیدم اگر تعقیب بکنم به آقای آقا سید محمد صادق طباطبائی برمیخورد صرفنظر کردم(خطاب به پیش خدمت) بیا این را ببر آقای دکتر معظمی خط آقای امین الملک را می‌شناسد.

کشاورز صدر- کی دخالت کرده‌است؟ رئیس- آقا سؤال از نماینده ممنوع است این سؤالاتی که می‌کنید خارج است، شما حرف خودتان را بزنید.

باتمانقلیچ- بنده خودم را گم نمی‌کنم هر سؤالی بفرمائید جواب می‌دهم چون از وکالت هیچ نظری جز خدمت ندارم الان هم می‌خواهید ازاینجا راهم را بکشم و بروم جز ضرر، وکالت برای من هیچ ندارد (صحیح است) حالا بنده مختصر می‌کنم چون نمی‌خواهم وقت مجلس رازیاد بگیرم ایکه چه شد من کاندید شدم آقایان نمایندگان محترم، دیگرد در دیانت بنده که نظر خودم شبهه‌ای نیست. خداوند را به شهادت می‌گیرم تا دوم فروردین که من وارد ایران شدم هیچ کاندید نبودم عده‌ای در روزنامه‌ها نوشتند که عاشق بنده شدند، چه شدند از این حرفهادر سفر حج، گفت که از بیمهری آقایان روزنامه نگارها بنده چه بگویم، چیزی نمی‌گویم بهتر است که خفقان بگیرم (خنده نمایندگان) بنده دوم فروردین وارد تهران شدم ۱۴ فروردین یک عده از دوستان اردبیلی من که در مسافرت حج که آقای صدرالاشرف و آقای ظهیرالاسلام هم تشریف داشتند با آنها دوست شده بودم یکی گفت در روزنامه آتش نوشته بودند که باتمانقلیچ خودش را حاجی قلابی قلمداد می‌کند من گفتم عیبی ندارد هر چه میل دارند بنویسند آن آقایان آمدند بنده را تشویق کردند (فولادوند- شما دفاعتان را بکنید به روزنامه نگارها چکاردارید) که از اردبیل کاندید بشوم بنده رد کردم اصرار کردند بنده را برداشتند بردند به اردبیل روز ۱۴ فروردین وقتی وارد شدم کاملاً وضعیت مساعد بود و دیدم استقبال کامل میکنندزیرا آنجا چند نفر کاندید محلی و چند نفر غیر محلی داشتند، کاندید محلی یکی اسمش قاسم مسعودی بودند که بعلت کسالت صرفنظر کردند یکی آقای میراشرفی بودند که خودشان نخواستند از آنجا انتخاب شوند دو نفر دیگر هم محلی بودند با متجاسرین همکاری کرده بودند و مورد لطف اهالی نبودند، یک نفر آقای معتمدی نام که الان در بین تماشچیها حضوردارد ایشان هم آنجا بودند ولی خوب مردم خیلی تمایل به ایشان نشان نیمدادند مثل اینکه بیش از دو هزار رأی نداشتند آن دو هزار رأی هم تمام کاندیدها شب پیش از انتخابات قرعه کشیدند قرعه به نام ایشان افتاد به او رأی دادند، آیا در وکالت با قرعه ممکن است موفق شد این شخص کسی است که تمام این تلگرافات را درست کرده و به حضور آقای گنجه‌ای داده و سوابقش هم بسیار بد است، پرونده‌های خیانت هم دارد (آشتیانی زاده – آقای باتم– آقای باتمانقلیچ از خارج صحبت نکنید)(فولادوند- به کسی که در مجلس نیست که از خودش دفاع کند توهین نکنید خوب نیست)(گنجه‌ای- این تلگرافات را به مجلس کرده اندنه به بنده) اجازه بفرمائید بعد بنده از اردبیل مراجعت کردم دیدم یک کاغذی چاپ شده که سرتیپ باتمانقلیچ روی غلام یحیی را سفید کرده، چه کرده، بنده رفتم ستاد ارتش نزد آقای سرلشگر رزم آرا گفتم چرا تعقیب نمی‌کنید از یک افسری که سالها خدمت کرده یک پیراهن عوضی ندارد و فقط دلخوش است به قدردانی ملت و دولت، چرا دفاع نمی‌کنید گفتند ما در روزنامه از سرتیپ باتمانقلیچ دفاع کردیم ولی شما بدانید که باتمانقلیچ هم روزی که شما کاندید شدید تلگرافاً استعفا کرده گفتم یک کپی از تلگرافات استعفای باتمانقلیچ را به من لطف کنید، این کپه تلگرافات باتمانقلیچ است که در دفتر مجلس هم موجود است، رونوشت تلگراف شماره ۶۸۹و۱۹۵۰ مورخ ۲۶/۱/۱۶ بنده دوم فروردین وارد شده بودم آقایان ۱۴ فروردین به اردبیل رفتم ۱۶ این تلگراف شده، تیپ اردبیل تلگراف:

تیمسار ریاست ستاد ارتش محترماً معروض می‌دارد تا این تاریخ بناحق قبول مسئولیتهای مختلفه فشار کاندیدهای اردبیل و اطراف را تحمل می‌نمودم، اینک تلگرافاً اطلاع حاصل نمودم برادرم مهدی نیز کاندید می‌باشد ولی با وجود اطمینان به روحیه سربازی ووظیفه شناسی خود که مبنی بر بی طرفی کامل در این موضوع و عدم مداخله اینجانب به نفع او و یا ضرر دیگران خواهد گردید ممکن است اشخاصی موفقیت احتمالی او را مربوط به مداخله اینجانب دانسته و سابقه بیست ساله خدمت شرافتمندانه سربازی بنده را لکه دار نمایند مستدعی است استعفای بنده را از فرماندهی تیپ اردبیل پذیرفته به مرکز احضار فرمائید(احسنت)

پس معلوم می‌شود که باتمانقلیچ روز اول استعفا داده‌است جواب این تلگراف را به من ندادند چون کار شخصی آنها بود، تلگراف کردند که ما استعفای ترا قبول کردیم و وقتی تشریف فرمائی اعلیحضرت همایونی گذشت به تهران حرکت کن، همین عمل هم انجام شد، بنده آقا چون دیدم که در روزنامه‌ها حمله به عناوین مختلف شروع شده بود به بنده، گفتم این انتخابات چه ارزشی دارد در بیرون هم می‌توانم خدمت ملی انجام دهم، داخل مجلس هم شاید نتوانم کار بکنم، آقایان هم هستند من این خدمت را به آقایان واگذار می‌کنم و من هم می‌روم عقب یک نوع دیگر خدمت، این تلگراف را به اردبیل کردم، اردبیل جناب آقای بهادری رونوشت آقای صابر از اهالی محترم اردبیل و خوانین محترم ایلات که اینجانب را کاندید دوره پانزدهم مجلس شورای ملی قرار دده و تلگرافهائی به حضور اشرف نخست وزیر و روزنامه‌های مرکز و تقاضای تسریع در شروع انتخابات نموده‌اند پس از تقدیم تشکرات قلبی نظر به اینکه اخوی اینجانب تیمسار سرتیپ باتمانقلیچ فرمانده تیپ اردبیل می‌باشند و مغرضین هم ممکن است حمل به اعمال نفوذ ایشان بنمایند و ازطرفی هم ممکن است بنده مسافرتی به خارج نمایم تقاضا دارم اینجانب را از کاندید وکالت اردبیل معذور دارند عین همین را هم خود آقایان محترم قطعاً در روزنامه اطلاعات خوانده‌اند خواندید یا خیر؟ (بعضی از نمایندگان- خیر) روزنامه اطلاعات حاضر است می‌گویم از کتابخانه بیاورند (صحیح است)

عین این را هم بنده در روزنامه اطلاعات به طبع رساندم دیگر به کلی کنار رفتم و هیچ دخالتی نداشتم در انتخابات. چندین تلگراف آمده که بنده وقت آقایان را نمی‌گیرم دو سه تایش را اگر اجازه بفرمائید بخوانم (بعضی از نمایندگان- احتیاجی ندارد) یکی را اجازه بدهید بخوانم،

جناب اشرف آقای نخست وزیر رونوشت اطلاعات، رونوشت ایران، رونوشت کوشش، رونوشت دیپلمات، رونوشت روزنامه تبریز، رونوشت اختر شمال، رونوشت روزنامه شاهین، رونوشت آقای باتمانقلیچ را که مرد با تقوی ودرستکار و شخصی اقتصادی وسیاسی هستند کاندید برای نمایندگی دوره پانزدهم نموده بودیم، (حالا البته اینها را همه میگویند الطاف است شاید زندگی سیاسیم کم باشد ولی چیزهای دیگر را بنده در خودم می‌بینم) متأسفانه در اثر انتشار اعلامیه توهین آور یک نفر مغرض مجهول الهویه نسبت به تیمسار معظم و پاکدامن و درستکار که یک سرباز شرافتمند حقیقی است و همچنین به موقعیت وحیثیت جناب آقای باتمانقلیچ وارد آورده‌اند در صورتی که ما اهالی اردبیل هیچ گونه اطلاع نداشته‌ایم روی این اصل آقای باتمانقلیچ از کاندید بودن منصرف شده‌است و خیال مسافرت به خارج ایران را دارد همان طوری که اهالی غیور تبریز نسبت به جناب آقای تقی زاده ابراز احساسات نموده‌اند ما اهالی اردبیل نسبت به آقای باتمانقلیچ همان عمل را خواهیم کرد و کاندید ما جناب آقای باتمانقلیچ هستند و از پیشگاه مبارک شاهنشاه محبوب و جناب اشرف آقاینخ و جناب اشرف آقای استاندار تقاضا داریم نسبت به حرف اشخاص مغرض ترتیب اثرداده نشود. بهرام فرزانه، رئیس ایل فرزانه، حسین علی جواهری رئیس طایفه طاهری، عزت الله مدنی مالک، مطلب ساسانیات رئیس ایل کاش، رئیس ایل احمدی، سیف الله بهرامی مالک،

الی آخر ملاحظه میفرمائید که همه امضاء است، بنده باز هم جواب ندادم یک روزی دیدم یک پاکت ضخیمی برای بنده فرستاده‌اند و وقتی است که برادر من از اردبیل به تهران وارد شده در این پاکت این پارچه امضاءشده را فرستاده بودند(در اینموقع ناطق چند پارچه امضاء شده را از کیف درآورده و به آقایان نمایندگان نشان دادند) این دیگر ساختگی نمی‌شود امضاء‌ها هم یکی نیست خوب دقت بفرمائید با شماره شناسنامه‌است در جواب اعلامیه‌ای که آقای مهندس ساسان در چند روز قبل با ۲۰ امضاء داده بودند و همین کتابی که برضد آذربایجانیها چاپ شده او چاپ کرده و فرستاده (مکی –آقا به مهندس ساسان چکار دارید؟) بنده آقا حق دارم هر چه می‌خواهم بگویم(گنجه‌ای- عیب ندارد این پارچه‌های امضاء شده را ضبط کنید) اینها همه حاضرند(افشار- همه رفیق مکه شما بودند)(دکتر بقائی- اینها از هما کرباسهای کذائی است) ولی آقای دکتر بقائی انصافاً شما شخص با وجدانی هستید و من هیچ تردیدی ندارم این موکلین من حاضرند هزار نفرشان الان در تهران هستند بعلت اینکه می‌ترسیدند از اوضاع اردبیل آمده‌اند به تهران انتخابات اردبیل مثل انتخابات امریکا یا انگلستان است مثل انتخابات یک حزب است حزب دمکرات چه جور کاندید کرد وقتی رئیس ایل تفنگش را برمیدارد مثل میدان جنگ…(گنجه‌ای- رأیها هم پشت سر هم ریخته می‌شود) خوب شما اینطر تصور بفرمائید آقای گنجه‌ای چه بایستی کرد وقتی که در دفاع از آذربایجان مثل رشیدالسلطنه مثل سردار نصرف یورتچی مثل بهرام فرزانه با دست خالی رفتند تفنگ از عشایر گرفتند و دفاع کردن و هر خانواده سی نفر تلفات دادند اینها حق دارند یک نفر وکیل به دلخواه خود به تهران بفرستند این آقایان امضاء کرده‌اند اینجا چند روز قبل هم از من وقت گرفتند حضور جناب آقای رئیس رسیدند و همه حاضر هستند من موکیلین خودم را فرد فرد می‌شناسم (امامی اهری- آقای باتمانقلیچ هر چه به اختصار بگوئید به نفع خودتان است)بنده به وجدان و قضاوت نمایندگان اتکاء دارم ببینید آقایان من نه جزء این فراکسیون هستم و نه جزء آن فراکسیون من یک فرد تنها هستم من اصلاً دفاع نمی‌خواستم بکنم یک روز آقای حائری زاده به بنده فرمودند لیس للانسان الاماسعی برو و دفاع کن چرا نمی‌خواهی دفاع کنی. گفتم چون در دوره گذشته من را رد کردند و چون من معتقدم اصلاً وزارت دادگستری مورد ندارد زیرا عدل و داد خداوند با عقربک ساعت می‌گردد و هر عملی که انسان می‌کند همان ساعت تلافیش را می‌بیند ولی چشم به بیننده و فهمش را ندارد و من اگر پریروز عصبانی بودم و به حضور آقای گنجه‌ای جوابهائی می‌دادم چون همان شب منزل بنده آتش گرفته بود و من عقبش می‌گشتم که چه عمل بدی انجام داده‌ام که منزل من آتش گرفته اگر بتوانم به آقایان ثابت می‌کنم آقایان قسم یاد کردید که خیانت به مجلس و ملت نکنید من به همان قرآن قسم می‌دهم که ارفاق به من نکنید ببینید اگر من وکیل حقیقی هستم به من رأی بدهید اگر هم نیستم بزرگترین مردانگی این است که به من رأی ندهید من توقعی ندارم چرا وجدان را شما از دستتان بگیرم؟ چر، خواهش می‌کنم آقایان شما بفرمائید که من تا به حال از کدام یک از آقایان خواهش کرده‌ام که به من رأی بدهند بفرمائید همه را به وجدان پاک خودتان واگذار کردم و دیگر صحبتی نمی‌کنم.

جمعی از نمایندگان- رأی، رأی.

رئیس- پیشنهادی رسیده‌است که با ورقه رأی گرفته شود (به شرح زیر قرائت شد)

ریاست محترم مجلس شورای ملی – راجع به انتخابات آقای باتمانقلیچ تقاضا داریم اخذ رأی با ورقه شود. حائری زاده- ممقانی- اسکندری- افشار- جواد گنجه‌ای- لیقوانی. گنجه‌ای- آقای رئیس طبق ماده ۱۰۹ اجازه می‌خواهم.

رئیس- صحبتی راجع به آقا نگفته‌اند.

گنجه‌ای- راجع به مهاجرت از قفقاز گفته‌اند (در این موقع عده برای اخذ رأی کافی نبود)

رئیس- چون عده برای رأی کافی نیست صبر می‌کنیم که آقایان تشریف بیاورند.

اردلان- اعلام رأی بفرمائید آقای رئیس.

رئیس- تا عده کافی نباشد نمی‌توان اعلام رأی کرد.

حاذقی- آقای رئیس اجازه میفرمائید تا عده کافی شود بنده عرایضی عرض کنمو توضیح بدهم چون استشهادی کردند از من یک توضیحی بدهم.

رئیس- خیر شاید دائم استشهاد از آقایان بکنند بنابراین باید بلند شوند و توضیح بدهند؟

کشاورز صدر- آقای رئیس مقرر فرمائید آقایانی که در سرسرا هستند بیایند هر کس نمیاید اسمش ثبت شود و جریمه کنند.

ابوالقاسم امینی- کار دیگری می‌کنیم آقای رئیس.

رئیس- کار دیگر هم محتاج به رأی است.

مکی- چرا در موقع رأی آقایان می‌روند بیرون.

حاذقی- غیر از کار آقای باتمانقلیچ کارهای دیگری داریم آنها را انجام بدهیم.

رئیس- برنامه دولت مطرح می‌شود و بعداً رأی می‌گیریم…(در این موقع هیئت دولت در جلسه حضور یافتند)

اردلان- آقای رئیس عده برای رأی کافی شد اعلام رأی بفرمائید.

رئیس- پیشنهادی رسیده‌است که نسبت به اعتبار نامه آقای باتمانقلیچ با مهره رأی گرفته شود (بشرح زیر قرائت شد) اینجانبان تقاضا می‌کنیم رأی مخفی با مهره گرفته شود. اقبال- برزین-هاشم وکیل- معتمد دماوندی- دکتر اعتبار- سالار بهزادی- محمد ذوالفقاری- اخوان- قهرمان- اورنگ- لاهوتی و چند امضای دیگر. دکتر بقائی- تمام را بخوانید آقا. فولادوند- خوانده نمی‌شود.

ممقانی- چرامیترسند آقایان هر که مخالف است ورقه کبود بدهد هر که موافق است ورقه سفید بدهد…

رئیس- آقای ممقانی به شما که اجازه داده نشده‌است چرا صحبت میفرمائید، اسامی اشخاصی که امضاء کرده‌اند قرائت می‌شود. آنهائی که لایقرء است خودشان بفرمایند (مجدداًبشرح زیر اسامی قرائت شد) اقبال- برزین-هاشم وکیل- معتمد دماوندی- دکتر اعتبار- سالار بهزادی- محمد ذوالفقاری- اخوان- قهرمان- اورنگ- لاهوتی- آقاخان بختیار- یک امضاء هم هست بنام اقای بیات (کلبادی- بنده هم امضاء کردم) کلبادی- مهدی ارباب.

دکتر طبا- بنده اخطار نظامنامه‌ای دارم.

رئیس- بفرمائید.

دکتر طبا- مقام ریاست رأی گرفتن با ورقه ر اعلام فرمودند.

رئیس- خیر اعلام نکردم و در آن موقع عده کافی نبود وقتی که عده کافی شد رأی با مهره مقدم است بر رأی با ورقه.

اردلان- آقای رئیس اگر کسری دارد بنده را هم بنویسید.

رئیس- آقای اردلان هم امضاء می‌کنند.

اقبال- بنده پیشنهاد می‌کنم که طبق ماده ۹۲ رأی گرفته شود

محمود محمود- بنده را هم بنویسید.

گنجه‌ای- آقای محمود همانطوریکه از نجف آباد انتخاب شده‌اند…

آشتیانی زاده- توهین نفرمائید آقای گنجه‌ای.

رئیس- رأی گرفته می‌شود مطابق ماده ۹۲ عده حضار ۱۰۴ نفر. (اخذ آراء مطابق ماده ۹۲ بعمل آمده آقایان به ترتیب زیر رأی خودشان را دادند)

اسامی آقایان: اهری- ایلخان- اسلامی- اورنگ- سزاوار- دکتر متین دفتری- نورالدین امامی- نراقی- تولیت- منصف- آشتیانی زاده- شریف زاده- گلبادی- دکتر فلسفی- اردلان- حاذقی- مهندس رضوی(رأی ندادند) دکتر بقائی- دکتر معظمی- دکتر طبا(رأی ندادند) عامری- دکتر راجی- ابوالقاسم امینی- محمد علی مسعودی- مهدی ارباب- رضوی- یمین اسفندیاری- امیر تیمور- افخمی- کهبد- بختیار- امین التجار- صاحب جمع- حائری زاده- دکتر اعتبار- کشاورز صدر- ملک مدنی- عباسی- بوداغیان- لیقوانی- دکتر ملکی- افشار- محمد ذوالفقاری- دکتر مجتهدی- ضیاء ابراهیمی- شریعت زاده- مکرم- سلطانی- بیات- عرب شیبانی- موسوی- ابوالقاسم بهبهانی- قشقائی- جرجانی- دکتر عبده- صادقی- خسرو هدایت- آزاد- پالیزی- غضنفری- نواب ظفری- دکتر آشتیانی- تقی زاده (رأی ندادند) ارباب گیو- فرامرزی- اخوان- ملک پور- ناصری- عباس مسعودی- رفیع- امیر نصرت اسکندری- ممقانی- گنجه‌ای- ناصر ذوالفقاری- بهادری- سالار بهزادی- هراتی- فاضلی- رحیمیان- قبادیان- مشایخی اقبال- سلطان العلماء- مکی- وثوق- نبوی- گنابادی- ثابتی- برزین- هاشم وکیل- قهرمان- معتمد دماوندی- محمود محمود- آصف- اعزاز نیک پی- لاهوتی- صفا امامی- علی وکیلی- صدر زاده- فولادوند- دادور. (پس از اخذ و استخراج آراء نتیجه به قرار ذیل حاصل شد)

مهره تفتیشیه- ۱۰۰

مهره سفید-۶۳،

مهره سیاه-۳۴،

ممتنع-۴

رئیس- از ۱۰۴ نفر حاضرین مجلس به اکثریت ۶۳ رأی به نمایندگی آقای باتمانقلیچ تصویب شد.

- طرح برنامه دولت

۲- طرح برنامه دولت

رئیس- برنامه دولت مطرح است آقای رحیمیان.

رحیمیان- خواستم عرض کنم که پنج ماه از وقت مجلس می‌گذرد و این اولین دفعه ایست که برای بنده فرصتی پیش آمده‌است که من در اینجا مطالبی بعرض برسانم جناب اقای حکیمی، هرچند به شخص شما و اعضای کابینه شما احترام قائلم و شما را شخص شریف و خدمتگذار این کشور میدانم و اعضاء کابینه شما را نیز از اشخاص برجسته و مبرز این کشورند و تاکنون کسی نسبت بدنداده‌است (آفرین. احسنت) من مطالبی دارم و بعرض شما و مجلس شورای ملی میرسانم در صورت موافقت و جواب مساعد ازطرف شما با کمال افتخار رأی اعتماد به کابینه شما خواهم داد(مرحبا، احسنت) والا ناچار ممتنع خواهم ماند البته به خاطر دارید من در کابینه دوم شما در صف مخالفین بودم نظر مخالفین برای آورد قوام السلطنه بود البته مخالفت با شما و موافقت با آقای قوام السلطنه از نطقه نظر هوی و هوس و نظر شخصی نبود چون در کابینه شما ایجاد سوء تفاهمی با دولت همسایه ما شوروی شده بود، ما می‌خواستیم با موافقت با آقای قوام السلطنه که می‌گفتند در آن موقع تنها کسی است که می‌تواند و قادر است رفع ای سوءتفاهم را بکند ما به ایشان رأی دادیم البته از سوابق او نیز بی اطلاع نبودیم ولی مقتضیات آن روز و مصلحت کشور ما را وادار کرد که چنین فداکاری را بکنیم ۲۲ ماه ایشان زمامدار کشور بودند و باید با نهایت تأسف عرض بکنم که سوء تفاهم با دولت همسایه ما شوروی نه تنها برطرف نشد بلکه به واسطه رفتاری که در دوره حکومت او انجام شد امروز می‌بینید سوء تفاهم بیشتر و شدیدتر شده‌است. در آن موقع برای روی کار آوردند آقای قوام السلطنه خوب به خاطر دارم فعالیتهای عجبیبی می‌شد من و امثال من با نظر به متقضیات کشور یا چون تجربه نداشتیم یا به وسیله دوست نماهای آن روز البته یا فریب خوردیم یا فریبمان دادند به هر صورت گذشته‌است و اعمال و رفتار او به طوری که خودش هم معتقد بود بدیهی است مورد قضاوت ملت ایران قرار خواهد گرفت من به کارهای گذشته او، از قبیل سیاست خارجی، انتخابات، وارد بحث نمی‌شوم ولی دو نکته‌ای که باید مورد توجه دولت شما قرار بگیرد اولاً راجع به حیف و میلها و بخششها و دادن پروانه‌ها به نفع اشخاص معین (صحیح است) در دوره زمامداری ایشان. من هیچ وقت در وقتی که یک وکیل صحبت کرده‌است بنده هیچوقت بین الاثنین صحبت نکرده‌ام و آقای فرامرزی حضرتعالی چندین دفعه تشریف آورده‌اید اینجا و بنده هیچ وقت نخندیدم و در بین نطبق شما صحبت نکردم و گوش دادم البته به طوری که اطلاع دارید شاید در تمام جراید کشور این مطلب منعکس بود که در بانک صنعتی بهنفع اشخاص اقداماتی صورت گرفته‌است و حقوقهای گزافی برای جلب رضایت اشخاص بدون استحقاق داده شده و در واقع بانک صنعتی یک مرکز فعالیت طرفداران آقای قوام السلطنه بوده و در وزارت بازرگانی و پیشه و هنر هم پروانه‌های زیاد به نفع اشخاص داده شده‌است در این تردیدی نیست روی هم رفته این اقدامات از قرار معلوم سر به میلیون تومان، سر به دهها میلیون تومان به طوری که میگویند زده‌است (ابوالقاسم بهبهانی- پروانه بازی باید موقوف شود) البته این مطالبی است که در روزنامه‌ها در همه جا منتشر شده‌است البته این اقدامات یا با اطلاع قوام السلطنه بوده‌است یا اشخاصی بنام دوستی با ایشان مورد استفاده قرار داده‌اند این برای ما و مجلس شورای ملی ایران هنوز موردتردید است و چون قضیه خیلی مهم و مورد توجه افکار عمومی است نهایت لزوم را دارد که دولت شما هیئتی تعیین کند که تمام کارهای بانک صنعتی و صدور پروانه‌ها و گرفتن ارزهای دولتی مورد رسیدگی واقع شود و مرتکبین برخلاف حق و قانون موجب ضرر اموال دولتی تحت تعقیق قرار بگیرند(صحیح است) این قسمت مورد علاقه بنده و شاید تمام نمایندگان باشد (صحیح است) (بهادری- مورد علاقه تمام ملت ایران است) البته مسئله دوم که من می‌خواهم بعرض مجلس شورای ملی برسانم و شاید این کار یک قدری مورد پسند نباشد ولی امیدوارم که مورد توجه نمایندگان محترم قرار بگیرد آن فشار دولت قوام السلطنه به احزاب و خصوصاً به احزاب چپ باید عرض کنم که من عضویت هیچ یک از احزاب را تاکنون نداشته‌ام فقط در وقتی که عضو حزب دمکرات بودم که در بدو امر مورد توجه تمام ملت ایران بود(آشتیانی زاده – حالا هم که آقای خسروهدایت هستند موردتوجه ملت هست) و بنده هم عضویت آن را قبول کردم اولاً خیال می‌کنم که در کشور مامتأسفانه معتقدات سیاسی یا یک افکار و پرنسیپ صحیح به معنای خودش وجود ندارد و به این مناسبت هم تاکنون هیچ کدام از احزاب به پیشرفت مهمی نائل نشدند(دکتر راجی- با دستهای خارجی نائل شدند آقا) بعقیده من احزاب چپ این کشور بر خلاف نظر مخالفین طرفدار اجرای قانون اساسی و اصلاحات به نفع توده مردم می‌باشند و در دوره زمامداری آقای قوام السلطنه صدها از افراد کارگر از کار بیرونشان کردند و یا تبعیدشان کردند، کارگرانی که روزی برای حزب سید ضیاءالدین و روزی برای حزب توده و روزی برای حزب دمکرات زنده باد و مرده باد می‌گفتند قابل ترحمند، این بیچارگان برای نان خودشان محتاجند. هر حزبی برای هر طریقی به آنها نان تهیه کند برای او زنده باد می‌کشند آیا می‌شود این گونه اشخاص را به نام معتقدات سیاسی حبس و یا تبعیدشان کرد؟ من شنیدم عده زیادی از کارگران ویا اشخاصی که روزی عضو حزب توده بودند و حلیه شایدنباشند معهذا به آنها کار نمی‌دهند و از همه جا محرومند امروز در این کشور طبقه اشراف، سرمایه دار، ملاک وجود دارند و اینها احتیاجی جناب آقای حکیمی به حزب ندارند و چون حکومت، قدرت، پول، قلمم در دسترس اینهاست بگذارید یک طبقه محروم از حقوق اجتماعی از حق زندگی از فرهنگ و بهداشت و حتی از نان خشک هم دور هم اجتماع بکنند، آزاد باشند شاید روزی طبقه حاکمه ما بعرض آنها به درخواست مشروع و قانونی آنها برسد و تمام ملت ایران در رفاه و آسایش باشند. می‌خواهم از حکومت جناب آقای حکیم الملک سؤال کنم آیا فشار حکومت قوام السلطنه به این احزاب را می‌خواهید تکمیل کنید که دیگر حتی حق نفس کشیدن را نداشته باشند یا اینکه آزادی و حقی هم برای اشخاص ضعیف و بیچاره قائلید؟ این عقیده بنده‌است راجع به احزاب، راجع به سیاست خارجی البته با موقعیت امروز همهمردم این کشور بلکه افکار عمومی دنیا همه علاقمندند که بدانند خط مشی سیاست دولت ایران از لحاظ خارجی چیست متأسفانه در این برنامه آن طوری که باید صراحتی وجود نداردو خیلی عذر می‌خواهم بنظرم یک قدری ابهام آمیز است. با نهایت تأسفا باید گفت که دو بلوک سیاسی در دنیا ایجاد شده‌است و افکار عمومی ملت ایران نگران است از اینکه مبادا در یکی از این بلوکها ما نظر موافقی داشته باشیم که شاید خطری برای کشور ما ایجاد شود پس دولت ایران نباید داخل یک بلوک سیاسی شود که عاقبت خوبی برای مانخواهد داشت (صحیح است) اما در مورد روابط ایران با اتحاد جماهیر شوروی که دولت سابق برخلاف انتظار موفق به رفع سوء تفاهم با دولت شوروی نشد بلکه با اقدامات خود سوء تفاهم بیشتر شد و امیدوارم با رویه صریح و عاقلانه‌ای که تمام ملت ایران از جنابعالی انتظار دارند برای رفع سوءتفاهم را ایجاد یک روابط صمیمانه با دولت و همسایه شوروی توفیق حاصل کنید (نمایندگان- انشاءالله، انشاءالله) البته دولت آقای قوام السلطنه راجع به بحرین و تجدید نظر در قسمت امتیاز نفت جنوب اخیراً اظهاراتی می‌کردند، و البته بنده نمیدانم صحیح بود یا غیر صحیح (عباس اسلامی- مثل چیزهای دیگر بود) بنده یکی از کسانی بودم جناب آقای حکیمی که در دوره چهاردهم راجع به لغو امتیاز نفت جنوب در اینجا طرحی دادم و البته صدمه این را هم در انتخابات کشیدم و دوستان و عمال شرکت نفت جنوب انگلیس وایران البته آنچه تحریکات بعضی هرچه به نظرشان که من اگر چنانچه درآنموقع یک اظهار نظری کردم و این عقیده را ابراز برای این بود که من یک نفر ایرانی بودم و من نفع کشورم را در این می‌دانستم و خوشبختانه در این دوره هم این فکر مورد توجه بعضی از نمایندگان ملت قرار گرفته (صحیح است) و در این موقع که جناب آقای ایدن به ایران تشریف آورده‌اند یا تشریف خواهند آورد من امیدوارم جناب آقای حکیمی به نفع ملت ایران یک کارهائی انجام بدهند(محمد علی مسعودی- ایشان کاره‌ای نیستند) و بنده غیر از این آرزوی دیگری ندارم و اما موضوع دیگر در جراید ایران که اخیراً منتشر شده یکی از پیمان نظامی با امریکا با تمدید استخدام مستشاران نظامی وخرید سی میلیون دلار مهمات جنگی البته درج شده‌است اولاً بنده از طرف خودم نمیدانم دولت آمریکا چرا اخیراً تمدید استخدام مستشارانی را که در سال ۱۳۲۲ که در مجلس ایران تصویب شده‌است بعنوان پیمان نظامی به اطلاع سازمان ملل متفق رسانده‌است؟ این مسئله موجب نگرانی بنده بود که خوشبختانه از طرف وزارت جنگ اعلامیه‌ای منتشر شد که فقط کنترا عده‌ای از افسران آمریکائی تمدید شده‌است اگر واقعاً دولت ایران یک پیمان نظامی تازه با امریکا بسته‌است با بودن مجلس شورای ملی بعقیده بنده بر خلاف قانون و خالی از اعتبار است (صحیح است) باید چنین دولتی را محاکمه کرد اما راجع به مستشاران نظامی یا غیر نظامی اصولاً بنده نمیدانم و خوشبختانه دو نفر از بهترین افسران ما در اینجا حاضرند (صحیح است) ما نمیدانیم چه احتیاجی به افسران بیگانه با دادن حقوقهای گزاف برای ارشاد ودادن به ارتش ایران دارند؟ ما امروز یک عده‌ای از افسران لایق از قبیل خود آقایان که اینجا حضور دارند و امثال سرلشکر رزم آرا و نظیر اینها که امروز ارتش ایران را اداره می‌کنند داریم و نمیدانیم این افسران بیگانه برای ما چه سودی دارند و چه می‌کنند جز اینکه پلو زیادی بعنوان حقوق از ما یگیرند و از طرف دولت خود باعث یک سوءتفاهم سیاستهای خارجی است، با موقعیت کنونی دنیا بعقیده بنده از هر عملی که اینجا سوء ظن همسایگان را بنماید البته بایستی ما احتراز کنیم. یک روزی سیاست کشور ایجاب میکرده‌است که چنین کاری را انجام بدهند و امروز هم مقضیات کشور ایجاب می‌کند که این عمل لغو شود و برای لغو این پیمان هم خوشبختانه اختیاری به طرفین برای هر موقع داده شده‌است پس دولت ایران می‌تواند این تمدید را لغو نموده و با اظهارات تشکر و سپاسگذاری از خدمات مستشار ان آمریکائی آنها را روانه بکند، بعقیده من این اقدام دولت شما یک تأثیر خوبی در روابط سیاسی خارجی ما خواهدداشت البته بسته به نظر دولت شما است. اما راجع به خرید سی میلیون مهمات جنگی واقعاً اگر این خبر صحت داشته باشد برای من و برای ملت ایران شاید جای تعجب باشد سی میلیون دلار به پول امروز ایران ۲۰۰ میلیون تومان می‌شود با بودجه سنگینی که امروز ملت ایران به ارتش خودش می‌دهد دیگر تحمل و توانائی این خریدها را بعقیده بنده ندارد باید به ملت امریکا گفت با آن علاقمندی که نسبت به ملت ایران دارید ما عوض توپ و تفنگ گاو آهن و تراکتور لازم داریم ما کارخانجات و ماشین آلات لازم داریم در صورتی که حسن نیتی در کار هست باید از این قبیل به ما کمک کنید و ما صمیمانه سپاسگذار خواهیم بود و البته ما باجان جوانان وبا پول بیوه زنهای ایرانی آلت دست اجرای مقاصد بیگانگان نمی‌توانیم باشیم این عقیده بنده‌است(صحیح است) در برنامه شما نوشته شده‌است اصلاح وتقویت قوای تأمینیه به تناسب احتیاجات کشور البته ملت ایران یعنی هر دولتی که مایل به شرافت خودش مایل به حفظ استقلال خودش باشد بایستی دارای یک ارتش قوی و دلیر باشد(صحیح است) وملت ایران صمیمانه ارتش خودش را دوست دارد(صحیح است) ولی امروز باید تصدیق کرد که صدی سی و هفت بودجه کشور م صرف قوای تأمینیه می‌گردد صدی سی و هفت (بعضی از نمایندگان- بیشتر) تقریباً می‌شود ۳۰۰ میلیون تومان در صورتی که با این سیصد میلیون تومان از افراد ضعیف و از افراد بیچاره ما مالیات می‌گیریم و به ارتش خودمان می‌دهیم و به قوای تأمینیه غیر از ارتش هم می‌دهیم ولی متأسفانه ما می‌بینیم و می‌شنویم که در کنار شهر تهران مردم را لخت می‌کنند در همین شهر تهران مردم شب به طور راحت نمی‌توانند بخوابند (صحیح است) و آن ژاندارمری البته با گرفتن این پول خدای من شاهد است که باز هم باعث زحمت ما است خدا نکند که در یک محلی یکعده سارق پیدا شوند و این ژاندارمها در آنجا پا بگذارند و بعنوان اینکه کی به منزل شما آمده وکی به همسایگی شما رفته چه وقت شما با او همکاری کردید مردم را از بین می‌برند البته من تصدیق می‌کنم که ژاندارمری در بعضی مواقع فداکاری می‌کند و در بعضی مواقع آنچه لازمه اقدام باشد بعمل می‌آورد ولی در عین حال این برای ما کافی نیست و ما امیدواریم که دولت شما و خصوصاً که دو نفر از افسران ارتش در دولت شما عضویت دارند ما امیدواریم یک طوری بشود که در واقع قوای تأمینیه مورد احترام بیشتر از اینها قرار بگیرد(صحیح است) و گذشته از اینها قرار تصدیق بفرمائید جناب آقای وزیر جنگ وقتی که ما امروز ۳۰۰ میلیون تومان از مردم جمع می‌کنیم و تقدیم می‌کنیم با اینکه در عین حال ما تصدیق می‌کنیم که یک عده از افسران وضعیت زندگانی آنها تأمین نیست ولی از طرف دیگر تقصیر ملت ایران نیست چون ملت ایران بیش از این توانائی ندارد پس وقتی که ما این بودجه را تحمل می‌کنیم فداکاری ما برای این است که ۳۷ درصد ما به وزارت جنگ خودمان می‌دهیم ولی به فرهنگ و بهداری خودمان یازده درصد می‌دهیم روی هم رفته. هشت درصد برای فرهنگ سه درصد برای بهداری یک ملتی که در دنیا صدی یازده به بهداری و فرهنگ خودش بدهد و صدی سی و هفت به ارتش خودش واگذار کند یک چنین ملتی قابل احترام است و ارتش ما باید بداند که ملت ایران در واقع برای این پرداخت بزرگترین فداکاری را می‌کند ولی از طرفی بر اثر تجربه گذشته و بر اثر وضعیتی که ماداریم کم کم احساس می‌کنیم که یک قدری نظر افراد ارتشمان بر اثر تلقینات بعضی افراد پست وبیشرف این کشور که افسران ما را به حساب یعنی طوری آنها را فریب می‌دهند و اینها را نسبت به مخالفین این عده یک قدری از روی پرونده سازی نظرهای خصوصی اعمال می‌کنند ما انتظار داریم که جناب آقای وزیر جنگ در این قسمت مراعات کامل و جدیت لازمی بعمل آوردند این نظر بنده راجع به قوای تأمینیه بود راجه به هزینه زندگی، البته راجع به هزینه زندگی تا یک اندازه‌ای جناب آقای دکتر سجادی که بایداین را در نظر بگیرند اطلاع دارند که از ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۱ هزینه زندگی ۹۵۰ درصد اضافه شده‌است ۹۵۰ درصد و از ۲۵ تا ۲۶ با اینکه نه جنگی در کار هست واجناس به طور آزاد وارد کشورمان می‌شود و در عین حال ۸۳۰ درصد گران شده‌است وقتی که من فکر می‌کنم جناب آقای حکیمی در برنامه شان نوشته‌اند که ما هزینه زندگانی را پائین میاوریم من فکر می‌کنم که با چه طریقی می‌خواهند هزینه زندگی را پائین بیاورند؟ اولاَ مسئول این هزینه زندگی که به این اندازه رسیده‌است کیست؟ البته هزینه زندگی وقتی که اجناس وارد می‌کنند یا اجناس داخلی مملکت را که صاحب کارخانجات به مردم می‌فروشند جلوگیری + به تمام معنی از فروش آنها نمی‌شود و اینها از بازار همیشه استفاده می‌کنند به ضرر ملت ایران است برای اینکه امروز شما وقتی که لیره را از ۲۲ تومان رسانیده‌اید به ۲۶ تومان در عین حال مظنه اجناس در بازار فرق کرده‌است؟ من فکر می‌کنم وقتی که هیچ کنترلی برای این اساس نباشد چطور ممکن است شما هزینه زندگی را پائین بیاورید؟ و امروز ملت ایران از دادن این قدر مالیات و از دادن این همه تحمل، این همه سنگینی هزینه زندگی جناب آقای حکیمی کمرش خم شده‌است (صحیح است) والبته با اینکه من میدانم نمایندگان محترم ملت خیلی علاقه مندند اینکار بشود ولی متأسفانه آن طوری که باید ما در این قسمت اقدام بکنیم نمی‌کنیم، ما باید بدانیم که وجودمان بسیته باین افرادی است که امروز در نهایت ذلت و سختی زندگی می‌کنند و البته با نهایت افتخار آرزو می‌کنم که شما در این باب بتوانید یک اقدامی به نفع ملت ایران انجام بدهید در ماده سه نوشته شده توجه مخصوص به اعتبارات و مخارجی که برای آبادی کشور و سلامت و فرهنگ و آسایش عامه لازم است و مخصوصاً عملی که نفع آن عاید طبقات ضعیف می‌شود و زندگی آنها را بهتر می‌کند. من خیال می‌کنم که دولت جناب آقای حکیمی در نظر دارند که به بودجه توجه بیشتری بشود که شاید حیف و میل نشود. بودجه کشور در سال ۱۳۱۸، ۱۷۶ میلیون تومان بوده در سال ۱۳۲۳، ۳۰۳ میلیون تومان در ۱۳۲۴ ۴۴۰ میلیون تومان در ۱۳۲۶ به ۸۱۲ میلیون تومان رسیده در این قسمت البته امیدوارم توجه بشود ولی چون بنده یکی از نمایندگان شهرستانها هستم و بقیه آقایان هم غیر از آقایان نمایندگان تهران نمایندگان شهرستانها هستند جناب آقای وزیر فرهنگ امور ۶۰ میلیون تومان این ملت به شما اعتبار داده‌اند که صرف امور فرهنگی بکنید از این ۶۰ میلیون تومان بنده بنام یک نفر نماینده شهرستانها اعتراض می‌کنم که چرا سی میلیون تومان برای تمام اهالی شهرستانها یعنی ۱۴ میلیون مصرف می‌کنید؟ (صحیح است، صحیح است)ما نمی‌توانیم به حساب در واقع مستعمره تهران بشویم (صحیح است، آفرین) تمام مردم وسایل تأمین زندگی و رفاهیت را برای فرهنگ می‌خواهند، امروز چه موقعیتی ایجاب می‌کند که بنده در خراسان به شما مالیات بدهم و شما بیائید اینجا صرف امور فرهنگی تهران بکنید و هروقتی هم که ما مراجعه می‌کنیم به وزارت فرهنگ (سزاوار- میگویند بودجه نداریم) البته چون حضرتعالی مرد شریفی هستید این راجع به شما نیست ولی هر کاری که یک نفر نماینده محلی و یک نفر نماینده که اتکاء به ملت دارد جناب آقای حکیمی در هیچ وزارت خانه‌ای نظیر او تأمین نیست برای اینکه دستهای مرموزی است که بایستی توی دهنی به وکیل محلی زد که روز دیگر یک وکیل ببرند به آنجا تحمیل بکنند ما امروز احتیاجات خودمانرا بایستی درخواست کنیم و اگر احتیاجات خودمان را درخواست نکنیم البته این برای ما قابل ایراد است، البته ما نیامده‌ایم اینجا قند وشکر بگیریم، ما نیامده‌ایم اینحا پروانه بگیریم، ما نیامده‌ایم در اینجا کارهای دیگر بکنیم، ما آمده‌ایم برای افرادی که به ما رأی داده‌اند خدمت بکنیم(صحیح است) پس بنابراین شما باید بعرایضمان توجه کنید و به این فرهنگی که امروز مردم ضعیف و بیچاره مالیات می‌دهند توجه بکنید.

چرا آنها باید از فرهنگ استفاده نکنند و شما سی میلیون تومان نصف بودجه فرهنگ ایران را در تهران مصرف کنید. بهداری هم در اینجا سهمش مصرف می‌شود چون حضرتعالی در برنامه خودتان قید کردید بنده عرض می‌کنم بهداری ۲۱ میلیون تومان از بودجه کل کشور می‌گیرد ۲۱ میلیون تومان پول برای بهداری خرج می‌شود من احترام زیادی برای جناب آقای وزیر بهداری قائل هستم و میدانم ایشان از روی حسن نیت و علاقمندی… چون بنده در دوره ۱۴ با ایشان تماس داشتم و میدانم که علاقه مندند به امور بهداری ولی از طرفی فکر می‌کنم که این ۲۱میلیون تومان که ما می‌دهیم بنده علناً با گوش شنیده‌ام که در خراسان هزاران جوان خراسانی از تب راجعه در آنجا مردند ولی ما از بهداری و از این ۲۱ میلیون تومان چیزی ندیدیم این ۲۱ میلیون تومان را هم بنده به طور حتم نمیدانم ولی مبلغ زیادی از آن صرف تهران می‌شود (صحیح است) و گذشته از آن آقای دکتر اقبال خودشان اقرار کردند که اگر وزارت بهداری با ببندند هیچ تأثیری برای ملت ایران نمی‌کند وقتی که یک وزیری اعتراف می‌کند که این بودجه به مصرف حقیقی خودش صرف امور بهداری ملت ایران نمی‌شود یا باید جناب آقای وزیر بهداری اصلاح بکنند یا باید ببندند که ما خلاص شویم (سزاوار- دکتر اقبال خیلی زحمت کشید) ساختمان ابنیه دولتی ۸/۴ درصد از بودجه تمامی کشور می‌گیرد سی میلیون و هشتصد هزار تومان این سی میلیون وششصد هزار تومان که بودجه می‌گیرد ازاین کشور وقتی که بنده می‌گویم آقا یک بیمارستانی درقوچان تأسیس بکنید میگویند پول نیست (مهندس رضوی- شاید بعضی هم سوء استفاده می‌شود) و حتی در شهرستانها هم این ساختمان عملی نشد، ما که نباید بیائیم در تهران مصرف بکنیم دلیل ندارد که ما پول خدمان را صرف قشنگی تهران بکنیم و این سی میلیون تومان بایستی طوری شود که اختصاص به ساختمان ابنیه دولتی در شهرستان‌ها داشته باشد.

ما هم لازم داریم یک عمارت قشنگی در محل خودمان باشد. کدام شهرستان را می‌بینیم یک فرهنگ یک بهداری خوبی داشته باشد. بودجه ساختمانی تمام صرف تهران می‌شود این را هم من تقاضا می‌کنم که بنشینید و فکری برایش بکنید که چکار بکنید(کشاورز صدر- بنده میدانم چکار کنم) کشاورزی می‌گیرد سه درصد این کشاورزی می‌گیرد ۲۲۲۵۵۹۰۰ تومان آنچه بنده اطلاع دارم از امور کشاورزی نه محصولاتمان خوب شده، هر چند آقای مهندس رضوی هم کشاورز هستند (مهندس رضوی- بنده کشاورز نبودم ولی مدتی در کشاورزی کار می‌کردم) ما از امور کشاورزی شهرستانها هم هنوز نتیجه‌ای نگرفتیم (صحیح است) و در واقع آن هم برای تهران است که البته بنده از تهران اطلاعی ندارم همین قدر می‌خواهم بعرض آقایان برسانم که در شهرستانها از امور کشاورزی و آبیاری هیچگونه خبری نیست (صحیح است)(سزاوار و کشاورز صدر- در آبیاری اقداماتی شده‌است، یک کارهائی شده‌است) در اینجا اظهار شده‌است در برنامه یعنی اجراء و رعایت دقیق قوانین برای ایجاد اعتماد و اطمینان در مردم و توسعه فعالیت آنان، مبارزه با فساد، البته ما امروز میدانیم که قانون آن طوری که باید در کشورمان اجرا نمی‌شود ما آرزو داریم که روزی در این کشور قانون قدرت داشته باشد نه شخص(صحیح است) ولی بانهایت تأسف من باید در اینجا عرض بکنم که شخص قدرت دارد و مخصوصاً قدرت در دست شخص است ودست قانون نیست و امیدواریم شما در این موضوع یک کاری بکنید وشاید جزء آرزوها باشد و در واقع اگر شما موفق بشوید ما شما را روی دست می‌گذاریم (کشاورز صدر- روی سر) اگر همین تنها، آنها هیچ، همین یکی. حالا در قسمت دو چون رعایت دقیق قوانین گفته شده‌است من اینجا می‌خواهم یک مطالبی به جناب آقای وزیر جنگ و جناب آقای وزیر کشور که بیشتر دراین کار وارد هستند ودر حوزه انتخابیه بنده ایجاد شده‌است بعرض برسانم.

در موقع انتخابات دوره ۱۵ برخلاف انتظار یا به تحریک حالا هر چه بود یک اختلافاتی در قوچان مابین ما ایجاد شد البته این اختلافات در موقع انتخابات ایجاد شد و قبلاً هم مابین دو نفر از خوانین قوچان در آنجا یک اختلافاتی بود و همیشه از همدیگر شکایت می‌کردند اخیراً یعنی بعد از دو ماه و خورده‌ای قبل از این تلگرافی به بنده رسید که از طرف ستاد ارتش در آنجا ۴۸ نفر از قوچان به نام خان و بیک توقیف شدد آنچه که بنده اطلاع دارم، بنده خودم که عرض می‌کنم قوچانی هستم جزئی وضعیت آنجا را اطلاع دارم از این ۴۸ نفری که عرض می‌کنم… البته من شخصاً این طور احساس می‌کنم که این کار به دست یک عده‌ای یا مخالفینی یا اشخاصی که در این مرکز تهران یا در مشهد تلقین کردند و وادار کردند ارتش را که این اقدام را بکند، یا حالا نظر آنها سیاسی بوده‌است که می‌خواستند ضرر بزنند یا به ضرر آن اشخاصی بوده که در موقع انتخابات به من کمک کردند من حاضر نیستم برای خاطر اینکه کسی به من رأی بدهد وجدان خودم را زیر پا بگذارم و من از او دفاع بکنم البته میدانید که بنده امروز یک نفر وکیل محلی هستم و چون وکیل محلی هستم وقتی یک نفر در آنجا توقیف شد البته صدها تلگراف به بنده می‌کنند؟ بعداً بر اثر رسیدگی دقیقی که شد، قبلاً بنده دو سه دفعه رفتم خدمت آقای سرلشکر رزم آراء ویک تلگرافاتی هم مخابره کردند و من خیلی هم از ایشان متشکر هستم در آنجا رسیدگی کردند یک عده‌ای را سر داده‌اند و عده‌ای هنوز در آنجا هستند و آن عده‌ای که در آنجا توقیف شدند ملاحظه بفرمائید به چه عنوانی است امروز یک اختلافاتی مابین دونفر قوچانی ایجاد کرده‌اند که یک جوانی فرض بفرمائید از درجز یک اختلافی دارد با یک نفر دیگر راجع به علف چر و ستاد ارتش این را آورده توقیف کرده و تمام این قسمت‌ها و این چیزها یک اختلافات محلی وشکایات محلی است و بنده می‌خواستم حضور جنابعالی عرض بکنم این قسمت را که ارتش دخالت کرده‌است مربوط به دادگستری است و اساساً حق نداشته‌است که این اشخاص را توقیف بکند(صحیح است) برای این که این اشخاص دو نفرشان خائن و یک نفرشان در موقع شهریور ۱۳۲۰ بنام فرج الله بیچرانلو که گمان می‌کنم حضرتعالی چون همه جا مسافرت کرده‌اید می‌شناسید در موقد صولت هزاره این هم در شیروان و بجنورد یک عده‌ای ژاندارم را که در آنجا بودند آنها را هم البته خلع سلاح کردند و بعداً سرتیپ نخجوان که از اینجا مأموریت پیدا کرد برای خراسان آنها هم آمدن مطیع شدند و از طرف اعلیحضرت همایونی هم مورد عفو ملوکانه واقع شدند و اسلحه خود را تحویل دادند بعد از آن هم در سه فقره در قوچان خلع سلاح شده ان در سه فقره و اینها هم همیشه در هر موقع اسلحه خودشان را داده‌اند و مطیع ارتش… و حتی یک پاسبانی هم آنها را آورده‌است و حبس کرده‌است و در واقع نمی‌شود اظهار کرد که خدای نکرده یک عده‌ای برعلیه ارتش بودند و یایک نظر خاصی داشته بشند خدا شاهد است من چون میدانم که اینها نظر خاصی نداشته‌اند و اگر نظری وجود داشت ۴۸ نفر را سر نمی‌دادند. یک نفر دیگر هم بناما علیخان بیچرانلو بوده که آن موقع در مشهد حبس شده بود و آنها الان در مشهد حبس هستند و گویا سرتیپ بقائی هم رفته‌است به آنجا و مشغول رسیدگی است ولی اینها تلگرافات خیلی زیادی کرده‌اند اینهم تلگرافات آنها است، اینها میگویند آقایان اگر چنانچه ما تقصیر داریم چون ما به مشهد اطمینان نداریم پرونده ما را بخواهید تهران و برای شما که تأثیری ندارد یعنی آن کسانی که در مشهد بکار آنها رسیدگی می‌کنند با تهران نباید فرقی داشته باشد گمان می‌کنم در تهران بیشتر به کار اینها رسیدگی بکنند برای اینکه خودتان اطمینان داشته باشید و ببینید و درواقع این اشخاص چه خلاف قانونی کرده‌اند؟ اگر واقعاً جنایتی کرده‌اند که همه آنها را اعدام کنید. هر کارکه می‌خواهید بکنید و اگر چنانچه اینها از روی نظر شخصی است و یا اینکه به اتکای بعضی اشخاص این بدبختها را توقیف کرده‌اند بنده استدعا می‌کنم که حضرتعالی این اشخاص و پرونده اینها را احضار بکنید به تهران در اینحا رسیدگی به کار اینها بکنید. مقصود بنده این است که این اولین نمونه ایست برای حکومت حضرتعالی جهت رعایت دقیق قوانین و یک نفر دیگر که این را بنده خدمت آقایان عرض می‌کنم به نام حاج ابراهیم حاتمی، این یک نفر از اشخاص و ملاک بزرگ اسفراین است در موقع شهریور یک فرماندار به او می‌نویسد که آقا چون اشرار در اینجا پیدا شده‌اند و ممکن است اسلحه ژاندارمها را بگیرند اسلحه ژاندارمها را بگیرید و تحویل بدهید این اسلحه را گرفته آورده تحویل داده و بعداً هم بمعیت سرتیپ نخجوان رفته‌است به درجز برای… اما بعد از آن دیگر از طرف ارتش خلاص نمی‌شود و هر روز این شخص را احضار می‌کنند و امروز در تهران است این می‌گوید پرونده مرا بخواهید اگر من کاری کرده‌ام مرا اعدام بکنید من استدعا می‌کنم که از مردم رفع ظلم بفرمائید. شما یک وقتی میفرمائید که ما در مقابل کمونیزم ایستادگی می‌کنیم بایستی اصلاً رعایت قوانین را کرد به اشخاص بدون جهت ظلم نکرد و حتی دونفر از مخالفین بنده گفته‌اند که شما به رحیمیان مراجعه نکنید برای اینکه حرف او را کسی گوش نمی‌دهد و یک نفر وکیل دیگر است که به او مراجعه بکنید و کار شما را درست می‌کند و به آن شخص مراجعه نکرده ولی خدمت آقای عبدالقدیر آزاد رسیده بود و گویا کاری هم در آنجا انجام نشده بود. در اینحا نوشته شده‌است حذف اعتباراتی که برای مخارج تجملی و غیر ضروری در بودجه منظور شده‌است البته این حذف اعتباراتی که برای مخارج تجملی است بعقیده بنده خودمان از وضعیت خدمان آن طوریکه باید اطلاع نداریم که تجملی و غیر ضروری چیست البته خیلی‌ها زیاد است ولی خودمان اطلاعی نداریم، اولین کاری که بایدبکنیم همه این اتومبیل‌ها را به همین اتومبیلهائی که به اشخاص دادید پس بگیرید اگر تمام این اتومبیل‌ها را از دست این اشخاص گرفتید ما کمال رضایت را از جناب آقای حکیمی خواهیم داشت مطلب دیگری که هست راجع به خراسان که من می‌خواهم بعرض برسانم چون یکی از نمایندگان خراسان هستم و در روزنامه آزاد همیشه اظهاراتی شده‌است که آقایان وکلای خراسان مگر شما به اندازه وکلای کرمان، آذربایجان، فارس و جاهای دیگر کاری از دستتان برنمیآید و باید شما برای اصلاحات به نفع خراسان جداً اقدام بکنید البته خراسان، سه چهارمشکل آنجاهست که حدمت آقایان عرض می‌کنم. یکی راجع به راه آهن تهران به خراسان است، البته آقایان نمایندگان محترم خراسان و جناب آقای امیر تیمور در این خصوص اقداماتی فرمودند و الان هم دراینجا مشغول هستند ولی باید یک کاری کرد که این کار به جائی برسد و تکمیل شود و بنفع اهالی خراسان و بنفع ایران تمام بشود و این قسمت باید البته مورد توجه قرار بگیرد، یکی از نمایندگان محترم هم نوشته‌اند به بنده، راجع به میلیونها کوپن که بنام ایل می‌دهند و وجود خارجی ندارد و نظر به اهمیت کشور است بفرمائید تذکر مفیدی است(صحیح است) (کشاورز صدر- در لرستان ندادند آقا) و یکی دیگر قربان راجع به خراسان، البته ما هیچوقت حسادت نمی‌کنیم که چرا در آذربایجان دانشگاه تشکیل شده ودر خراسان نشده ما علاقه مندیم که کاشکی در آذربایجان زودتر این می‌شد و عوض یک دانشگاه سه دانشگاه در آذربایجان تأسیس می‌شد ولی در عین حال هم البته بایستی تصدیق بفرمائید که خراسان هم محتاج این کاراست و خراسان هم که در سال ۱۳۰ میلیون تومان مالیات می‌دهد بودجه فرهنگ او سه میلیون تومان است یک خراسانی بودجه فرهنگش سه میلیون تومان است حوزه انتخابیه بنده قوچان دویست هزار تومان است برای قوچان و درجز دو شهرستان دویست هزار تومان است وبرای خراسان سه میلیون تومان، پس بنابراین افراد این شهرستانی که این همه مطیع و این همه بردبار هستند و اینهمه کمک می‌کنند به دولت خودشان پس ما انتظار داریم که جناب آقای دکتر سیاسی وزیر فرهنگ در فکر یک دانشگاهی برای خراسان باشند (دکتر مجتهدی- در آذربایجان هم اسم است حقیقت ندارد) مطلبی راجع به حوزه انتخابیه خودم جناب آقای حکیمی می‌خواستم بعرض برسانم، دولت تصمیم گرفته‌است دو کارخانه وارد کند یکی در آذربایجان ویکی در خراسان نصب نماید و یا برای فارس، بنده حالا برای خراسان عرض نمی‌کنم من استدعا می‌کنم این کار البته مورد توجه تمام نمایندگان شهرستانها است هر کس می‌خواهد در محل خودش این کارخانه نصب شود که مردم یک استفاده‌ای ببرند و در این هیچ نمی‌شود ایرادی کرد ولی چیزی که هست البته این حوزه قوچان ۲۵۰ هزار نفر جمعیت دارد بجنورد و قوچان و درجز و اسفراین این محال می‌توانند استفاده بکنند مقصود عرض بنده این است که نصب کارخانه نباید از نقطه نظر شخصی و از نقطه نظر سیاسی برای مردم محل باشد و نه از نقطه نظر نفوذ وکیل یا تشبص دیگران (صحیح است) و بنده این را وجداناً و صمیمانه تقاضا می‌کنم توجه بفرمائید در شیراز از نقطه نظر سیاسی و فقر مردم لازم است آنجانصب بکنند اگر چنانچه در خراسان لازم است و بایستی از نقطه نظر احتیاج ۵۰۰ هزار نفر اهالی مرز این کار را بکنند مانعی ندارد ولی من شنیدم اخیراً شیر و خورشید سرخ خواسته‌است یک نفوذی برای نصب کارخانه در نیشابور بکند البته جناب آقای نبوی میدانند که نیشابور یک محلی است پنبه کاری و شیر و خورشید سرخ نبایستی نفوذی برای این کار بخرج بدهد این یک نظر عمومی است و بایستی این کارخانه در محلی نصب شود که در آنجا پنبه بعمل نمی‌آید و محصول شمال خراسان منحصر به پنبه و خشکبار است و آن هم اهای آن سامان بایستی همیشه به آسمان نگاه بکنند که از طرف آسمان باران می‌آید یا نه توجهی می‌شود یا نمی‌شود البته این هم که نمی‌شود بنابراین از نقطه نظر مصلحت کشور هم که شده بعقیده بنده ضروری است که در شمال خراسان نصب کنند که چهار محل از آن استفاده بکنند و امیدوارم که توجه کامل بفرمائیدوتحت تأثیر بنده یا دیگری یادیگری نروید و آنچه مصلحت است آن را عمل بکنید (صحیح است) یک تلگرافی است جناب آقای وزیر جنگ این را خواستم بعرضتان برسانم که در واقع در این قسمت یک تحریکاتی در شمال خراسان شده‌است. عین تلگراف را خدمتتان می‌خوانم که بدانید چه تحریکاتی در آنجا هست یک عده‌ای شکایت کرده‌اند.

تلگراف از شیروان- مجلس شورای ملی رونوشت جناب آقای نخست وزیر، توسط جناب آقای مسعود ثابتی وکلای خراسان جناب آقای حاج میزرا احمد کفائی- ستاد ارتش- تیمسار یزدان پناه- جناب اردشیر شاملو کوچه ولی آباد آقای عاملی- روزنامه محترم ستاره و کیهان- مشهد جناب آقای استاندار- رونوشت فرماندهی لشکر ۸- آفتاب شرق. با کمال ناامیدی معروض می‌دارد پس از هزاران تلگرافات و تحصن به تلگراف خانه شیروان توسل به مقامات ذیصلاح و راد مردان و امرای ایرانی چند روزی که بعلت دستگیری خوانین پیچرانلو که ژاندارمری و شهربانی بجنورد و شیروان را خلع سلاح نموده بودند از قتل و غارت و چپاول و هتک ناموس و آدم فروشی به خارجی تا اندازه‌ای راحت و به تصور اینکه این خائنین به دار مجارات آویخته خواهند شد با امیدواری کامل به زندگی خود ادامه می‌دادیم تا اینکه رادیو مسکو در چند شب متوالی آزادی خواهی آنان را که عبارت از عملیات فوق الذکر است برخ ایران کشیده و سخنرانی نمود باز هم مقررات کشور ما قتل و خیانت این اشخاص جانی را ساده تلقی نموده عده‌ای را مرخص و طبق اطلاع مقامات مربوطه تصمیم گرفتند…. اینها تحریکات است که از چند نفر زارع استفاده می‌کنند و به آنها میگویند شما بروید تلگراف کنید و چیز دیگری که در اینجا نوشته و من نظر شمارا آقای وزیر جنگ به این قسمت جلب می‌کنم این است … چون ما اهالی سرحد مطمئن هستیم که این اشخاص پس از استخلاص به طور قطع دولت دمکرات آذربایجان را تشکیل خواهند داد و فجایعی که نسبت به آذربایجان دمکرات الی آخر ملاحظه بفرمائید در آنجا استاندار هست، ستاد ارتش هست، شهربانی هست یک عده‌ای که تلگراف می‌کنند که این اشخاص حزب دمکرات آذربایجان را تشکیل می‌دهند و ادعا و اظهار عقیده می‌کنند که این چند نفر زارع دمکرات آذربایجان را تشکیل می‌دهند بایدازشان پرسید که شما از کجا این اطلاع را حاصل کرده‌اید؟ پس از این تلگرافات باید برای حضرتعالی ثابت شود که این تحریکاتی است در قوچان و از این تحریکات این اشخاص چه منظوری دارند. آن اشخاصی که این افراد را وادار می‌کنند همانها طرفدار دمکراتها هستند نه آن اشخاصی که حبس می‌شوند و بیچاره هستند بایستی همیشه تحریک کننده را جستجو کرد نه اشخاص دیگر را و حرف بنده در اینجا تمام می‌شود.

رئیس- آقای گرگانی.

گرگانی- همکاران محترم: ضرورت ایجاب می‌کند که مطالبی را بعرض برسانم، موافقت و یا مخالفت اینجانب بسته به تصمیم فراکسیون است. تصدیق میفرمائید که زندگانی بدون امنیت قضائی و حقوق فوق العاده مشکل و بلکه غیر ممکن است در کشور ما نیز تأمین حقوقی و قضائی به طوری که باید و شاید برای عموم وجودندارد و به همین علت از طرف عمال ناصالح دولت به مردم خصوصاً به طبقات زیردست و زحتمکش فشارها و تعدیات زیادی وارد می‌شود امید تعقیب و دادرسی تقریباً از مردم سلب شده‌است، بنده در مقدمه عرایض خود مصراً از جناب آقای وزیر دادگستری که شخص فعال و خیرخواه و وارد می‌باشند تقاضا دارم که در بدو شروع به کار دستور بفرمایند کلیه پرونده هائی که بعناوین تعدی به اموال مردم ویا حیف و میل در اموال دولتی فعلاً در دیوان کیفر راکد و بایگانی می‌باشد و در نتیجه اسباب یأس و عصبانیت مردم ستم دیده را فراهم کرده‌است هرچه زودتر به جریان افتد(صحیح است) حال شروع به بقیه عرایض خود می‌نمایم. در تاریخ شهریور ماه ۱۳۲۶ موقعی که کابینه اخیر جناب آقای قوام السلطنه در مجلس معرفی می‌شد بنده شرحی درباره اتفاق و اکثریت و اصلاحات داخلی اظهار کردم و در پایان عرایض خودم هم از خداوند متعال برای کابینه‌ای که افراد آن فقط در راه سعادت و ترقی کشور ایران قدم برداشته و کوشش نمایند کمک مسئلت نمودم و نیز تذکر دادم که کابینه جناب آقای قوام باید هر چه زودتر نسبت به طبقات صحرانشین توجه خاصی معطوف دارد و بلافاصله هم پس از عرایضم شرح مفصلی به نخست وزیر وقت و وزارت کشور نوشتم و علل عقب افتادگی ترکمن صحرا را مشروحاً بیان کردم و تقاضا نمودم که برای شروع به اصلاحات در منطقه صحرانشین (ترکمن صحرا) واجب و لازماست که گنبد کاووس از صورت بخش خارج شده و به شهرستان تبدیل گردد. برای این منظور تاکنون بالغ بر چندین نامه نوشته و به مقامات مربوطه فرستاده‌ام متأسفانه نه از طرف نخست وزیری و نه از طرف وزارت کشور تا حال هیچ گونه اقدامی نشده‌است. در ترکمن صحرا صرفنظر از اینکه مردم از هیچ یک از مظاهر تمدن امروزی بهره مند نیستند از دست ژاندارمها امنیت مالی و جانی ندارند و همیشه آه و ناله دارند که یک عده‌ای بنام ژاندارم به همه چیز آنها دست تعدی دراز می‌کنند یکی از صدها جنایات ژاندارمری را برای اطلاع آقایان بعرض میرسانم

در تاریخ ۱۳۲۵/۳/۱۳ در ساعت ده صبح ستوان پزشکپور با یکعده ژاندارم بدون علت و سبب قریه قره بلاغ را محاصره نموده و به طرف مردم بدبخت دهکده تیراندازی می‌نمایند در نتیجه دو نفر دروگر بیچاره با داشتن چند سر عائله که برای صرف غذا به خانه خود مراجعت می‌نمودند هدف تیراندازیهای ژاندارمهای خونخوار قرار گرفته و کشته می‌شوند.

فوراً خبر به گرگان می‌رسد و پزشک قانونی و دادستان به قریه مذکور رفته و پس از معاینه کشته شدگان اجازه دفن صادر می‌کنند. تاکنون که بیش از یک سال است که از این واقعه می‌گذرد با آنکه طی شماره ۳۹۳-۲۵/۳/۱۹،۳۹۷-۲۵/۳/۲۷،۴۰۱-۲۵/۴/۱۴ بجناب آقای نخست وزیر وقت و طی شماره ۳۹۴-۲۵/۳/۱۹ به وزیر جنگ و طی نامه ۳۹۸-۲۵/۴/۶ به وزیر دادگستری وقت و طی نامه ۴۲۴-۲۶/۱۰/۱۶ به ریاست کل ژاندارمری وطی نامه شماره ۴۲۳-۲۵/۱۰/۶ به ریاست دادرسی ارتش نوشته‌ام و تقاضای رسیدگی و احقاق حق نموده‌ام هنوز دولت به من جوابی نداده‌است. علت بی اعتنائی دولت را نمیدانم لذا از دولت فعلی تقاضا دارم به این قضیه با دقت رسیدگی و توجه نمایند و مرتکبین این عمل را به کیفر قانونی برساند.

  • ۲- اخیراًنیزکه مدت سی و سه روز در ترکمن صحرا بوده‌ام واقعه عجیبتری دیدم که بعرض میرسانم شخص معلوم الحالی که به کمک مأمورین ژاندارمری از مردم بی اطلاع ترکمن بعناوین مختلف تقاضای مبالغ زیادی نموده و اگر مردم ترکمن تقاضای او را عملی نکنند آنها را به کمک ژاندارمری از زمینهای ملکی و متصرفیشان بیرون می‌کنند و این عمل را از نیازآباد و سیجوال که نزدیک بندر شاه می‌باشد تا مرز تابای ادامه داده‌است و تاکنون از عده زیادی از هر یک متجاوز از دویست الی هفتصد تومان پول گرفته‌است چون این قسمت به کلی ظلم محض بود و موجب اغتشاش و عدم امنیت می‌شد لذا اهالی شکایت کردند فوراً آقای سرتیپ افطسی فرمانده پادگان گرگان و مازندران به اتفاق اینجانب ومعاون فرمانداری گرگان برای رسیدگی به بندر شاه رفتیم در حدود هزار نفر شاکی دور ما جمع شدند سرتیپ افطسی از آن شخص توضیحات مفصلی خواست و نیز سؤال کرد که ژاندارم با اجازه چه مقام و چه کسی برای خارج کرن املاک مردم از دستشان اقدام می‌کند جواب می‌دهد به حکم دادستان گرگان آقای سرتیپ افطسی حکم دادستان را تقاضا مینمایداو اظهار می‌دارد که نزد رئیس ژاندارمری است و اتفاقاً رئیس ژاندارمری در آن روز تحقیقات در بندر شاه نبوده آقای سرتیپ افطسی اظهار می‌نماید که چون این قضیه خیلی مهم است بنابراین در یک روز نمی‌توان به آن رسیدگی نموده لذافردای آن روز برای رسیدگی دقیق و بیشتر فرماندار و دادستان و بازپرس گرگان را باید همراه بیاورم و از منهم تقاضا نمودند که همراه باشم فردای آن روز در مقر طایفه قرینجق جمع شدیم تیمسار افطسی و فرماندار ودادستان و بازپرس گرگان نیز حضور داشتند عده شاکیان در حدود و هزار نفر بود آقای بازپرس از آن شخص علت این عمل و مجوز قانونی آن را می‌پرسد او می‌گوید من این زمینها را اجاره کرده‌ام سؤال می‌شود که برگ اجازه نامه را ارائه دهید جواب می‌دهد که فعلاً‌نزد من نیست اینجانب سؤال نمودم که به دستور چه کسی ملت را رنجانده و منزجر ساخته‌اید؟ جواب داد به دستور کتبی و شفاهی دادستان گرگان پس از ملاحظه دستور کتبی دادستان معلوم می‌شود که که دادستان چیزی نوشته ولی نه به قسمی که آنشخص اظهار داشته و عمل می‌کند فقط وسیله گرفتن ژاندارم و اخذ پول شده‌است ضمناً تمام شاکیان و اهالی اظهار می‌دارند که اگر مداخله مأمورین ژاندارمری نباشد این شخص ابداً جرأت نمی‌کند به ما نزدی شده و تعدی نموده و املاک ما را از ید ما خارج نموده و یا تقاضای پول نماید. چون موضوع خیلی ساده نبوده و از تعداد زیادی از اشخاص مختلف پول گرفته شده بود آقایان نامبرده این طور تشخیص می‌دهند که موضوع را نمی‌توان در یک یا چند روز رسیدگی و روشن نمود بلکه فعلاً برای اینکه سرو صدای مردم خاموش شود و نیز از تعدیات جلوگیری بعمل آید باید از دادستان تقاضا نمائیم که دستوری برای عدم مداخله ژاندارمری صادر نماید.

فوراً از دادستان این تقاضا شد. او هم دستور کتبی خلاف دستور کتبی اولیه داد و به این ترتیب سر و صدا خاموش شد. صورت مجلسی نیز توسط بازپرس تنظیم گردید که به امضای آقایان نامبرده رسید و چون نزد اینجانب نیاوردند بنابراین امضاء بنده راندارد. آقایان محترم ملاحظه بفرمائید مردم بی اطلاع ترکمن صحرا چگونه آلت و بازیچه یک مشت مأمورین مخصوصاً ژاندارمری قرار گرفته‌اند و چطور به عناوین غیر قانونی تقاضای پول می‌شود. اگر با دقت توجه شود معلوم می‌گردد که محرکین منظور شان فقط اخذ پول نبوده و شاید خیال ایجاد آشوب را داشته‌اند زیرا بیرون کردن یک ایلی مهم از ملک اجدادیش عاقبت خوبی نداشته و ممکن بود به کشت و کشتار بزرگی متنهی شود و به این بهانه خون مردم بدبخت وبی خبر تراکمه را مثل زالو بمکند البته دولت باید به این قضیه با توجه رسیدگی و حقیقت را کشف و محرک واقعی را مشخص نماید تا قانوناً تعقیب و موردمجازات واقع شود.

  • ۳- موضوع دیگر: از رئیس املاک فعلی گرگان که بر اثر اعمالش یک دفعه از طرف مرکز احضار شده بود مردم ترکمن و گرگان شکایت دارند و راجع به او تاکنون چندین مرتبه کتباً و تلگرافاً به نخست وزیری و وزارت دارائی و اینجانب و نماینده گرگان شکایت کرده‌اند بعلاوه استاندار به وزارت کشور گزارش می‌دهد که چند نفر از جمله رئیس املاک بودنشان در آن منطقه صلاح نیست بدینجهت وزیر دارائی مشارالیه را از گرگان احضار مینمایدولی بعداً نفهمیدم چطور شد که با وجود عدم رضایت اهالی و راپرت سیاسی دوباره به گرگان با همان سمت عودت می‌نماید من تعجب می‌کنم که دولت این قبیل مأمورین را چرا به منطقه حساس می‌فرستد. در سفر اخیر مردم به من فشار آورده‌اند و بازخواست کرده‌اند که چرا ابقای رئیس املا را تقاضا کرده‌ام من قسم یاد کرده‌ام که روحم از جریان مراجعت این مأمور بی اطلاع می‌باشد. من هرگز بر خلاف میل این ملت و موکلین خودم از مأمور مردم آزاری طرفداری نمی‌کنم و تصور نمی‌نمایم نماینده گرگان هم برخلاف میل موکلین خود ابقای او را تقاضا کرده باش. از قرار اطلاع نمایندگان املاک بدون مجوز قانونی و برخلاف دستور صریح وزارت دارائی و تصویبنامه مربوطه از مردم ترکمن صحرا تقاضای منال مالکانه نموده و رسید هم نمی‌دهند برای اطلاع آقایان یکی از چندین فقره شکایتی که به اینجانب رسیده قرائت می‌نمایم: بحضور آقای محمد گرگانی نماینده محترم تراکمه، محترماً بعرض عالی میرساند، اینجانبان وردی محمد فرزند میرزا پنگ و تقاند وردی پنگ ساکن قوشه تپه چون قبلاً هم کتباً بعرض مبارک رسانده‌ایم و پیرواً به حضور جنابعالی میرسانیم، آقای نعیمی رئیس بخش پنج مینودشت سال ۱۳۲۵ تقریباً مقدار ۴۲۰ پوط شالی و ۱۷۵ پوط کنجد باسم مالکانه بدون قبض و مدرک از این جانبان و دهقانان ما به وسیله ژاندارم عباس شاه مرادی با زور و تهدید گرفته و سال ۱۳۲۶ نیز آقای رئیس بخش پنج مینودشت نزهد نام شالی و کنجد دهقانانی که در ان محل کاشته‌اند توقیف نموده می‌خواهد باندازه سال گذشته مقدار شالی و کنجد به اسم مالکانه بگیرد علیهذا استدع داریم بعرایض اینجانبان رسیدگی فرموده به رئیس املاک گرگان دستور بفرمائید مقدار شالی و کنجدی که به اسم مالکانه از ما گرفته‌اند پس داده و سال ۱۳۲۶ نیز از دادن مالکانه همیشگی معاف و دارای ملک شویم امضاء وردی میرزالی محل انگشت تقاند وردی. این بود قسمتی از عملیات رئیس املاک واگذاری که بعناوین مختلف مردم آزاری می‌نماید. از طرفی اشخاصی حاضر هستند که کلیه خالصجات گرگان را با سود صدی ده اضافه از آنچه دفاتر دارائی نشان می‌دهد و عایددولت می‌شود اجازه نمایند تقاضا دارم از آقای وزیر دارائی که توجه فرمائید که هم دولت از زیر بار حقوق گزاف و این تشکیلات عریض و طویل راحت شود و هم مردم از دست مأمورین مردم آزار راحت شوند.
  • ۴- موضوع دیگر: در اوایل حکومت جناب آقای قوام به مردم ایران وعده داده شد که املاک خالصه را با اجازه مجلس بین زارعین تقسیم نماین صرفنظر از اینکه تاکنون چنین عملی صورت نگرفته بلکه بدعاوی زارعین که پرونده‌های آنها در شعبه تجدید نظر دادگاه املاک انباشته شده به مناسبت اینکه بیش از یک شعبه نیست رسیدگی به عمل نیامده و یک مشت مردم زارع را تا بحال بلاتکلیف گذاشته‌اند، با یک شعبه برای رسیدگی به این پرونده‌ها سالهای متمادی وقت لازم است اگر دولت بخواهد تقاضای حق مردم را زودتر بدهد باید عده شعبه‌ها را زیادتر کرده و دستور صریح صادر نماید که زودتر و سریعتر به پرونده‌های مردم رسیدگی شود تا حقوق حقه مردم به آنها مسترد گردد. از دولت فعلی تقاض دارم که به این قسمت هم توجه فرموده با ازدیاد شعبه‌ها مردم را از گرفتاری نجات دهند.
  • ۵- عده زیادی از مردم شمال در نتیجه عدم اطلاع از قانون و اعلانهای دولت در موقع مقرر به تقدیم عرضحال جهت املاکشان مبادرت ننمودند و بنابراین از حق مشروع خود تا حال محروم شده‌اند تقاضای من از دولت حاضر این است که یک مدت مناسبی برای احقاق حقشان به مرم اعطا شود و برای این کار شایسته‌است وزارت دادگستری طرحی را که در دوره سیزدهم به مجلس آورده و تا کنون مردم تصویب واقع نشده تجدید نموده و از مجلس تصویب آن را تقاضا نماید و از آقای وزیر دادگستری خواهش دارم بعرایض من توجه فرمایند.
  • ۶- همکاران محترم و آقایان وزراء با اینکه در این چند ساله اخیر اوضاع شمال ایران برای به هم خوردن کاملاً مساعد بود ولی انصافاً و وجداناً از طرف مردم شمال کمترین سستی در وطن پرستی ملاحظه نشد و کوچکترین عملی خلاف قانون صورت نیافت و همیشه در نگاهداری امنیت ودفع شر و برچیدن بساط هرج و مرج از هیچ گونه فداکاری مضایقه نکرده‌اند با این حال از بسیاری از مزایا محرومند(مثلاً مؤسساتی که دولت در جنوب و غرب و شرق برپا نموده به هیچ وجه در شمال وجود نداشته و شاید در نظر هم نداشته باشد احداث نماید) و همچنین مردم ترکمن صحرا از فرهنگ و بهداشت بهره کافی نمی‌برند. در بندر شاه که یکی از بنادر مهم ایران به شمار می‌روند و در گومیشان که از نظر بندر بودن و همسایگی با شمال و اهمیت فوق العاده دارد یک قطره آب آشامیدنی وجود ندارد ونیز در تمام دشت گرگان یک جاده شوسه حسابی دیده نمی‌شود. با این همه مالیات که از مردم صحرا نشین اخذ می‌شود و این بیچارگان روزانه فقط با چند تکه نان و چند ظرف چای سد جوع می‌نمایند و هیچ نوع آسایش و راحتی برای آنها در بین نیست آیا انصاف هست که این اندازه به آنها کم لطفی بشود و مأمورین دولت نگذارند همان چند لقمه نان و چند ظرف چائی از حلقوم آنها به راحتی فرورود. آیا سزاوار است که در تهران مرکز ایران این همه دستگاه و جلال و طنطنه و طمطراق موجود باشد و دولت از اعمال کوچکترین توجه نسبت به مردم صحرا خودداری نماید و یک تقاضای مشروع شهرستان شدن گنبد کاووس را که مقدمه اصلاحات ضروری آن منطقه هست بعذرهای بدتر از گناه به امروز و فردا بکشاند و به هیچ وجه گوش شنوائی به ناله‌های مردم بیچاره و بیگناه مناطق نداشته باشد. همکاران محترم و هیئت محترم دولت تصدیق می‌فرمایند با ابتلاآتی که امروز دامنگیر ملت بیچاره ایران است دیگرتأمل کردن و استخاره نمودن جائز نیست و باید هر چه زودتر شروع به اقدامات اساسی نموده و کاملاً نظریات مغرضین را بر کنار گذاشت و در دستگاه دولتی این نظریات را وارد ننمود مردم ایران از حرفهای ما خسته شده‌اند و عمل می‌خواهند واقعاً چقدر بیائیم و دور هم جمع شویم و حرفهای پی در پی تحویل مردم بدهیم. چرا ما باید این قدر عقب مانده باشیم مگر استعداد طبیعی و هوش فطری ایرانی محکوم به زوال شده‌است مگرقوه و قدرت طبیعی ما از بین رفته‌است، نه قسم به خدا فقط اغراض خصوصی متصدیان امور باعث این بدبختیها و این پستیها شده‌است جناب آقای تقی زاده نماینده محترم آذربایجان در نطق بلیغ خودشان با تشریح نظریات صائب و تجربیات چندین ساله خود راههای بیشماری برای حل مشکلات این ملت زجر کشیده و بدبخت پیشنهاد کرده‌اند البته همان طوری که ایشان تذکر داده‌اند باید به تدریج و با تمهید این راهها عملی گردد و دیگر به معاذیر غیر منطقی و بی اساس توسلی نجست و من به خداوند عظیم سوگند یاد می‌کنم که در اظهارات و عرایض خودم به طوری که آقایان همکاران محترم و ملت ایران سابقه دارند نظر خاصی نداشته وهیچ وقت نخواهم داشت وبرای اصلاحات اساسی در ایران از هیچ گونه فداکاری حتی صرف چند قطره خون بی ارزش خود مضایقه نخواهم نمود. همکاران عزیز: و آقایان وزراء شما را به خدا قسم بفکر مردم ستمدیده ایران باشید و یک مشت مردمی که در مرکز و شهرستان‌ها و نقاط دور دست با فقر و گرسنگی و بدبختی گلاویز هستند در نظر بگیرید بخدا قسم نفرین این مردم را حتی در سیاه چالهای گور و قبرستان تعقیب می‌نماید. آقایان وزراء دارائی و اقتصاد شما را به وجدانتان قسم می‌دهم نگذارید پولی که به صورت مالیات از یک عده مردم مفلوک و بیچاره جمع و گرفته می‌شود برای خرید اشیاء تجملی و بیفایده مصرف شود. باید کاری کرد که صادرات زیاد و واردات کم و محدود شود. تمنائی که از همکاران محترم خود دارم این است که در انتخاب مأمورین برای ادارات دولتی دست هیئت دولت را آزاد بگذارند و مداخله در انتخابات مأمورین دولتی ننمایند زیرا دولت بهتر از هرکس به وضعیت مأمورین خود واقف می‌باشد و فقط مراقب باشند که مأمورین در حوزه مأمورین خود در حدود قوانین موضوعه وظایف خودشان را انجام دهند چنانچه خدای نکره عمل خلافی کردند بدون غرض چنانچه حقیقت را وجداناً بعرض مقامات بالاتر رسانیده و تقاضای چاره جوئی نمایند تا رفع شر و تعدی از مردم ایران بشود.
  • ۷- در خاتمه از اعضای محترم کابینه استدعا داشته وجداناً تقاضا دارم که سعی فرمایند با حداقل وسائل حداکثر خدمات درباره ملت ایران انجام شود وکمتر به حرف زدن و ادعا کردن توجه نمایند بلکه بیشتر بعمل بپردازند تا انشاءالله موجباتی که ناراحتی مردم ایران را فراهم کرده کم کم رفع شود. بیانات خود را با خواستن عذر زیاد از آقایان محترم بعلت طول کلام خاتمه داده و از خداوند توفقی خدمتگذاری را برای همه ماها خواهانم (احسنت، احسنت

- موقع ودستور جلسه بعد – ختم جلسه

۳- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

رئیس- جلسه را ختم می‌کنم وجلسه آینده به روز یک شنبه۴ بعد از ظهر دستور برنامه دولت.

(مجلس در ساعت هشت و ربع بعد از ظهر ختم گردید)

رئیس مجلس شورای ملی -رضا حکمت


شماره ۱۳۲۹۱-۳۰۳۴۱ ۲۶/۱۰/۸

آقای محمد حسن روحانی بموجب این ابلاغ دفاتر شما را در قائن برای ثبت ازدواج و طلاق رسمیت می‌دهد. وزیر دادگستری


شماره ۱۴۰۵۲-۳۰۳۴۵ ۲۶/۱۰/۸

آقای محمد صالحی منشادی سردفتر اسناد رسمی دهستان میانکوه و پشتکوه یزد بموجب این حکم مجدداً بسمت سردفتری اسناد رسمی درجه سوم دهستان میانکوه و پشت کوه منصوب می‌شوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید. وزیر دادگستری


شماره ۱۳۶۲۸-۲۸۵۶۴ ۲۶/۱۰/۸

آقای سید شمس الدین سید مقبره سردفتر اسناد رسمی شهر خوی بموجب این ابلاغ دفتر شما را در شهر خوی برای ثبت ازدواج رسمیت می‌دهد. وزیر دادگستری


شماره ۱۴۰۵۱-۲۸۲۴۴ ۲۶/۱۰/۷

آقای سید عیسی موسوی بموجب این حکم به سمت سردفترداری اسناد رسمی درجه سوم شهر تبریز منصوب می‌شوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید. وزیر دادگستری


شماره ۱۳۵۶۶-۲۸۵۵۸ ۲۶/۱۰/۸

آقای عبدالله اشراقی بموجب این ابلاغ دفتر شما را در شهر آمل برای ثبت ازدواج رسمیت می‌دهد. وزیر دادگستری شماره ۱۲۹۶۷-۲۸۲۴۸ ۲۶/۱۰/۷ آقای علی اکبر بلدی بموجب این ابلاغ دفتر شما را در شهر تبریز برای ثبت ازدواج رسمیت می‌دهد. وزیر دادگستری


شماره ۱۴۰۱۱-۲۸۴۰ ۲۶/۱۰/۷

آقای محمد تقی عدل گلچین سردفتر اسناد رسمی قریه استلج خرقان قزوین بموجب این ابلاغ از شغل سر دفتری اسناد رسمی معاف می‌شوید وزیر دادگستری


شماره ۱۳۸۴۵-۲۸۲۳۶ ۲۶/۱۰/۶

آقای سید علی اکبر طباطبائی بموجب این حکم به سمت سردفترداری اسناد رسمی درجه اول تهران منصوب می‌شوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید. وزیر دادگستری

شماره ۱۳۶۵۱-۲۸۴۸۶ ۲۶/۱۰/۷ آقای رحیم غفاری دفتر یار درجه اول و نماینده دفتر اسناد رسمی اهر بموجب این حکم به سمت سردفترداری اسناد رسمی درجه سوم اهر منصوب می‌شوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید. وزیر دادگستری