مثنوی معنوی/بیان آنک در هر نفسی فتنهی مسجد ضرار هست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر دوم مثنوی (بیان آنک در هر نفسی فتنهی مسجد ضرار هست) از مولوی |
' |
چون پدید آمد که آن مسجد نبود | خانهی حیلت بد و دام جهود | |
پس نبی فرمود کان را بر کنند | مطرحهی خاشاک و خاکستر کنند | |
صاحب مسجد چو مسجد قلب بود | دانهها بر دام ریزی نیست جود | |
گوشت اندر شست تو ماهیرباست | آنچنان لقمه نی بخشش نه سخاست | |
مسجد اهل قبا کان بد جماد | آنچ کفو او نبد راهش نداد | |
در جمادات این چنین حیفی نرفت | زد در آن ناکفو امیر داد نفت | |
پس حقایق را که اصل اصلهاست | دان که آنجا فرقها و فصلهاست | |
نه حیاتش چون حیات او بود | نه مماتش چون ممات او بود | |
گور او هرگز چو گور او مدان | خود چه گویم حال فرق آن جهان | |
بر محک زن کار خود ای مرد کار | تا نسازی مسجد اهل ضرار | |
بس در آن مسجدکنان تسخر زدی | چون نظر کردی تو خود زیشان بدی |