سنایی غزنوی (غزلیات)/تا من به تو ای بت اقتدی کردم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (تا من به تو ای بت اقتدی کردم) از سنایی غزنوی |
' |
تا من به تو ای بت اقتدی کردم | بر خویش به بی دلی ندی کردم | |
از بهر دو چشم پر ز سحر تو | دین و دل خویش را فدی کردم | |
آن وقت بیا که من ز مستوری | در شهر ز خویش زاهدی کردم | |
همچون تو شدم مغ از دل صافی | خود را ز پی تو ملحدی کردم | |
در طمع وصال تو به نادانی | مال و تن خویش را سدی کردم | |
کز رفق سنایی اندرین حالت | از راه مغان ره هدی کردم |