سنایی غزنوی (غزلیات)/تا دل من صید شد در دام عشق
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (تا دل من صید شد در دام عشق) از سنایی غزنوی |
' |
تا دل من صید شد در دام عشق | باده شد جان من اندر جام عشق | |
آن بلا کز عاشقی من دیدهام | باز چون افتادهام در دام عشق | |
در زمانم مست و بیسامان کند | جام شورانگیز درد آشام عشق | |
من خود از بیم بلای عاشقی | بر زبان مینگذرانم نام عشق | |
این عجبتر کز همه خلق جهان | نزد من باشد همه آرام عشق | |
جان و دین و دل همی خواهد ز من | این بدست از سوی جان پیغام عشق | |
جان و دین و دل فدا کردم بدو | تا مگر یک ره برآید کام عشق |