سعدی (غزلیات 1)/خوشتر از دوران عشق ایام نیست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات 1) (خوشتر از دوران عشق ایام نیست) از سعدی |
' |
خوشتر از دوران عشق ایام نیست | بامداد عاشقان را شام نیست | |
مطربان رفتند و صوفی در سماع | عشق را آغاز هست انجام نیست | |
کام هر جویندهای را آخریست | عارفان را منتهای کام نیست | |
از هزاران در یکی گیرد سماع | زانکه هر کس محرم پیغام نیست | |
آشنایان ره بدین معنی برند | در سرای خاص، بار عام نیست | |
تا نسوزد برنیاید بوی عود | پخته داند کاین سخن با خام نیست | |
هر کسی را نام معشوقی که هست | میبرد، معشوق ما را نام نیست | |
سرو را با جمله زیبایی که هست | پیش اندام تو هیچ اندام نیست | |
مستی از من پرس و شور عاشقی | و آن کجا داند که درد آشام نیست | |
باد صبح و خاک شیراز آتشیست | هر که را در وی گرفت آرام نیست | |
خواب بیهنگامت از ره میبرد | ورنه بانگ صبح بی هنگام نیست | |
سعدیا چون بت شکستی خود مباش | خود پرستی کمتر از اصنام نیست |