سعدی (باب نهم در توبه و راه صواب)/جوانا ره طاعت امروز گیر
نسخهٔ تاریخ ۲۷ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۰۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | سعدی (باب نهم در توبه و راه صواب) (جوانا ره طاعت امروز گیر) از سعدی |
' |
جوانا ره طاعت امروز گیر که فردا جوانی نیاید ز پیر فراغ دلت هست و نیروی تن چو میدان فراخ است گویی بزن من این روز را قدر نشناختم بدانستم اکنون که در باختم قضا روزگاری ز من در ربود که هر روزی از وی شبی قدر بود چه کوشش کند پیر خر زیر بار؟ تو میرو که بر باد پایی سوار شکسته قدح ور ببندند چست نیاورد خواهد بهای درست کنون کاوفتادت به غفلت ز دست طریقی ندارد مگر باز بست که گفتت به جیحون درانداز تن؟ چو افتاد، هم دست و پایی بزن به غفلت بدادی ز دست آب پاک چه چاره کنون جز تیمم به خاک؟ چو از چاپکان در دویدن گرو نبردی، هم افتان و خیزان برو گر آن باد پایان برفتند تیز تو بی دست و پای از نشستن بخیز