سخنرانی شاهدخت اشرف پهلوی ریاست هیات امنای دانشگاه گندی شاپور اهواز ۲۹ فروردین ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی | درگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | هفته حمایت از خانوادههای بیسرپرست ۱ تا ۶ تیر ماه |
سخنرانی شاهدخت اشرف پهلوی ریاست هیات امنای دانشگاه گندی شاپور اهواز ۲۹ فروردین ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی ریاست هیئت امنای دانشگاه جندی شاپور، در بازدید از تأسیسات این دانشگاه در اهواز، در اجتماع استادان و دانشجویان این دانشگاه سخنانی ایراد کردند. والاحضرت فرمودند:
بیش از ۸ سال پیش بود که به امر شاهنشاه برادر تاجدارم ریاست هیئت امنای دانشگاه شما را عهدهدار شدم. روزی که برای اولین بار به اینجا آمدم آنچه به نام دانشگاه جندیشاپور خوانده میشد، عبارت بود از چند ساختمان خراب و بنای ناتمام، کلاسهایی بدون استاد و وسیله، دانشجویانی بلاتکلیف و بیبرنامه و آنچه تدریس میشد اغلب در سطح دبیرستان و اگر بگوییم آموزشگاه نامنظمی بیش نبود، واقعاً اغراق نگفتهایم و به همین جهات دانشجویان ناراضی بودند و به حق هم ناراضی بودند. شاید پارهای از دانشجویانی که در آن روزها دور من جمع میشدند و مطالباتشان را با نهایت صمیمت و شهامت با من و همراهانم در میان میگذاشتند امروز در شمار استادان شما باشند، آنها بیش از هر کس میتوانند شهادت بدهند که وضع دانشگاه شما در آن روزها چقد نامرتب بود و تا چه اندازه مشکلات و خواستهای شما مرا منقلب میکرد. اما به خواست خدا و به همت شاهنشاه محبوب مان که از همان تاریخ بزرگترین مشوق و راهنمای من در حل مسایل بشمار شما بودند، امروز دیگر حتی خاطره آن روزهای سخت باید فراموش شود.
ادامه آهنگ پیشرفت
ارزشیابیهایی که از دانشگاه شما شده و میشود، امکانات چشمگیری که در این مدت فراهم گردیده، و مخصوصاً پیشرفتهای محسوسی که جناب جامعی با علاقه و پشتکار خاص خود در اجرای اوامر شاهنشاه در این دانشگاه بوجود آوردهاند، همه حاکی است که دانشگاه جندیشاپور هم اکنون در شمار مؤسسات آموزش عالی و ممتاز کشور قرار گرفته است، نه تنها گسترش فیزیکی دانشگاه و تعداد دانشکدهها و مؤسسات آن جلب نظر مینماید، بلکه از جهت تعداد و کمیت استادان و وسایل آموزشی نیز کمتر دانشگاهی در ایران با آنچه که شما امروز در اختیار دارید، برابری میکند. من اطمینان دارم که آهنگ پیشرفت کار به همان شکل تصاعدی که تا بحال بوده ادامه خواهد یافت و صمیمانه امیدوارم که روز بروز محیط کار و آموزش و زندگی شما از هر حیث بهتر و کاملتر شود. با این همه میدانم که هنوز یکایک شما، چه دانشجو باشید و چه استاد، با مسائل زیاد روبرو هستید زیرا هر پیشرفت سریعی طبعاً مسایل تازهای را ایجاد میکند که باید در حل آنها کوشید و مثل همیشه امیدوارم که آنها را با نهایت صراحت و شهامت با من و کادرهای مسئول دانشگاه در میان بگذارید تا همگی در رفع مشکلات بپردازیم. البته از شما انتظار دارم که چه در هنگام طرح مسائل و چه به موقع ارائه پیشنهادات و راه حلها آنچه را که میخواهید از آن چه که میتوان کرد و در خورد امکانات معقول ما است، جدا نکنید و به عبارت دیگر چه اکنون که دانشجو هستید و چه در زندگی آینده، در همه حال سعی کنید انتظارات شما با واقعبینی توأم باشد و در این زمینه لازم میدانم که اندیشههایی را با شما در میان بگذارم.
در مکتب پدر
شما همه میدانید که امسال مردم ما پنجاهمین سال سلطنت دودمان پهلوی را جشن میگیرند. در اوایل سلطنت پدرم من طفل چند سالهای بیش نبودم و مثل همه شماها هر چه به مراحل رشد نزدیکتر میشدم، مثل هر نوجوان دیگر توقعات و انتظاراتم درباره آنچه میبایست در این کشور انجام گیرد روز بروز به میزانی بیشتر بالا میرفت. دلم میخواست همه چیز به نحو احسن و در حد کمال انجام گیرد. سالها حتی حاضر نبودم توجهی به محدودیتهای گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خودمان بکنم چون مثل همه شما نسبت به منافع کشورمان پرشور، بیصبر و سختگیر بودم. ولی هر چه بزرگتر میشدم و در مکتب پدرم بیشتر میآموختم میدیدم که مشکلات کارها در مرحله اجرا و عمل خیلی بیش از آن است که پیش از آن میتوان تصور کرد. بخصوص آنکه کارهای اجتماعی و سیاسی خواه ناخواه یا باید با دست همان افرادی انجام گیرد که دانسته یا ندانسته خود وضع قبلی را بوجود آوردهاند و یا به دست کسانی که هنوز آمادگی لازم را برای قبول مسئولیتها ندارند. این مشکلات بخصوص در شرایطی که ملتی میخواهد یک شبه ره صد ساله را طی کند چندین برابر میشود و در اینجا است که پای فداکاری پیش میآید و برای رسیدن به مقصد لازم است که پارهای از خواستهای زمان حال، در گروی منافع آینده قرار گیرد. آنوقت است که باید توقعات را جابجا کرد. جایی صبور و باحوصله بود، جایی دندان بر جگر گذاشت، یک جا باید کوچکترین سازش را در مورد تأمین بعضی از خواستهای امروز نادیده گرفت و جای دیگر از هیچگونه فداکاری برای محکم ساختن اساس و پایههای اجتماعی بهتر برای نسل آینده دریغ ننمود. این رسالتی بود که اعلیحضرت پدرم آن را در همه حال برای خود و مملکت قائل بودند و شاهنشاه، برادر تاجدارم، همان را امروز با شهامت و دوراندیشی خاص دنبال میفرمایند. به نظر من در زمان ما آگاهی هر چه بیشتر به ماهیت مشکلات گوناگونی که با آن روبرو هستیم و طرح و تشخیص بُعدهای گوناگون مسایل روز بیش از هر وقت دیگر لازم است. البته غرضم از این یادآوری بهیچوجه آن نیست که شما را دعوت به محافظهکاری کنم. به عکس، وظیفه و رسالت شما و هر کس دیگری که عشق این مرز و بوم را در سر دارد آن است که با روشنبینی کامل و با نهایت شهامت و صداقت مسائل را آنچنان که هست با دیدی انتقادآمیز و واقعبینانه تجزیه و تحلیل کنید و از هیچگونه اظهار نظر آزاد و اقدام سازنده برای اصلاح وضع خودداری ننماید. ولی چنین رسالتی را همیشه با توجه کامل به منافع دراز مدت مردم مشکلات کار را دنبال کنید و هیچگاه جستجوی ایدهآل را از واقعیات زندگی و محدودیتهای عملی که در هر زمینهای وجود دارد جدا نسازید. تنها در آن صورت است که خواهید توانست وظیفه اصل خود را نسبت به خود و نسل آیندهای که ما امروز، فردا را برای آنها میسازیم با سربلندی و احساس مسئولیت انجام دهید.
امکانات لازم
من شاید بیش از هر شخص دیگر به مشکلات کمبودهای دانشگاه شما وارد باشم و آرزو دارم که بتوانم همه آنها را به سرعت رفع کنم. ولی همانطور که برای تولد کودکی سالم شرایط گوناگون از جمله تحمل نه ماه گذشت زمان لازم است برای رشد مؤسسه بزرگی مثل دانشگاه جندیشاپور هم شرایط بسیاری باید رفته رفته جمع شود که تنها مربوط به امکانات ملی و فنی نیست. آنچه را که به لحاظ امکانات مادی لازم دارید آسانتر میتوان تأمین کرد و شما خود بهتر میدانید که در این زمینهها تاکنون از هیچ کوششی فروگذار نشده و به خواست خدا باز هم بر کوششهای خود خواهیم افزود. اما آنچه شما بدان احتیاج دارید و خود روح و علت وجودی یک دانشگاه را تشکیل میدهد، به این سادگیها یا از راه گسترش مسائل فنی و یا افزایش تعداد ساختمانها و دانشکدهها و تغییرات سطحی در برنامه آموزشی به دست نمیآید، بلکه محیطی است دیگر و محیطی نو که در پتو آن بتوان پرورش انسانهایی دیگر و انسان پروانی دیگر را امکانپذیر ساخت. ایران امروز که همه چیزش به ایران فردا مربوط میشود، ایرانی است که سرنوشتش در درجه اول بستگی به پیدایش چنین انسانهایی دارد، امور فنی و تخصصی قسمت کوچکی از فعالیتهای این انسانها است و قسمت اعظم دیگر آن را خصائل انسانی، احساس مسئولیت، میزان آگاهی، قدرت تشخیص و بینش روشن و نوعدوستانه آنان تشکیل میدهد. جوان ایرانی که باید به فرداهای تاریخ ما شکل دهد نه تنها باید به مهارتهایی که جامعه امروز بدان نیاز دارد آشنا باشد، بلکه باید خصایل بیشمار و فضیلتهای دیگری را که برای مشارکتش در ایجاد یک اجتماع انسانی و انسانپرور لازم است درخود پرورش دهد. مگر رسالت دانشگاههای ما جز این است که باید به پرورش چنین خصائلی بپردازند و انسانهایی را در آغوش خود بار آورند که به گفته منشور انقلاب آموزشی، رشید و کامل باشند و همانطور که قبلاً اشاره کردم این خصائل را نه با ساختمان و وسایل فنی میتوان به دست آورد و نه از راه به دست آوردن قطعه کاغذی به نام دیپلم که متأسفانه هدف غایی خیلی از دانشجویان ما شده است. آنچه مهم است ایجاد تغییری اساسی در محیط زندگی و آموزشی دانشگاهها است. دانشجویان از یک سو و استادان از سوی دیگر باید دست به دست یکدیگر بدهند تا روحیه خدمت به مردم و طلبهگی بر همه فعالیتها حکمفرما گردد و دانشگاه در همه جا به یک مدرسه واقعی زندگی تبدیل شود و در همه حال فراموش نکنیم که ماوراء همه تخصصیها و فنون که آموختن آن در زندگی امروز ضروری است، خود «خوب زندگی کردن» فنی است که قبل از هر چیز باید آن را آموخت. من صمیمانه امیدوارم که شما دانشجویان و شما استادان عالیقدر این دانشگاه بتوانید هر چه زودتر چنین روابط خلاق و اصیلی را بین خود بوجود آورید و توأم با اقداماتی که برای گسترش فیزیکی دانشگاه و افزایش وسایل فنی و آموزشی آن میشود محیطی را ایجاد کنید که در آن علم و آموزش بیش از هر چیز در خدمت پرورش انسانهای کامل و رشید فردا و هدفهای یک اجتماع شکوفان انسانی قرار گیرد. توفیق روزافزون شما را در نیل به این هدفهای بزرگ همیشه آرزومندیم.