سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در تعمیرگاه شرکت واحد اتوبوس‌رانی ۲ خرداد ماه ۱۳۴۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
درگاه انقلاب شاه و مردم درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی

دیدار رسمی سران دیگر کشورها از ایران


سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در تعمیرگاه شرکت واحد اتوبوس‌رانی ۲ خرداد ماه ۱۳۴۲


از اینهمه احساسات شما مردمان شریف و غیور و زحمتکش و کارگر و اهالی این قسمت شهر بسیار ممنون و مسرورم. بدواً از بازدیدی که از امروز به عمل آورده‌ام و نظم و ترتیب و نظافت این محل تعمیرات اتوبوس‌های دو طبقه اظهار رضایت می‌کنم. در واقع اولیای این شرکت با محدودیت‌هایی که در کار دارند توانسته‌اند با یک روح خدمتگزاری از حداکثر امکانات استفاده بکنند و این تأسیسات آبرومند را فراهم کنند ولی اضافه بر این چیزی که بیشتر و بطور واضح و محسوسی جلب توجه می‌کند این است که تشکیلات این شرکت واحد بر اساس روحیه قوی میهن پرستی و وظیفه شناسی و ایرانیت بنا نهاده شده است، برای اینکه از وجنات فرد فردِ شما آثار این روحیه قوی و ملی و میهنی پیداست. در هر موقعی، در هر فرصتی تمام کارکنان این شرکت نشان دده‌اند که در چه راهی فکر می‌کنند و در چه راهی قدم بر می‌دارند، و همیشه این راه، راه میهن ایران بوده است. برای اینکه پاسخگویی به این افکار و احساسات بی شایبه شما داده شود باید وسایل ساختمان منازل شما فراهم شود و اشکالاتی که فعلاً در این قسمت وجود دارد برطرف گردد. این دستور را همین امروز من صادر کرده‌ام که این کار انشاءالله هر چه زودتر تمام بشود. و اما در تقویت شرکت‌های تعاونی شما نیز باید کوشید.


فواید و اهمیت تأسیس شرکت‌های تعاونی امروز بر همه کس واضح است. چه در میان خودتان، چه به وسیله سندیکای خودتان و چه به وسایل دیگر در تأسیس و تقویت این شرکت بکوشید. البته دستور لازم نیز به بانک رفاه کارگران و یا مؤسسات دیگر در تقویت اولیه مالی این شرکت تعاونی صادر خواهد شد که بتواند با کمال قدرت روی پای خودش بایستد، و حوایج زندگی شما را به بهترین وجهی و ارزان ترین قیمتی فراهم بکند.


شاید پیش خودتان فکر می‌کنید علت این اقدامات و این شور و هیجانی که امروز برای بهبود زندگی کارگر و زارع ایران وجود دارد چیست؟ اگر به سرنوشت و به زندگی من آشنا باشید و اگر مطالب کتابی را که چهار سال پیش طبع شد، اتفاقاً شنیده باشید یا خوانده باشید، می‌بینید که این افکار از مدت‌ها پیش حتی از موقعی که محصل و خیلی جوان بودم و در مملکت خارجی مشغول تحصیل بودم در ذهن من وجود داشت. در همان موقع به فکر بچگانه من رسیده بود که چطور می‌شود به ملت ایران، به اکثریت ملت ایران، خدمتی کرد که آن‌ها در رفاه بیشتری زندگی بکنند؟ لابد شنیده‌اید که چه فکرهایی به سر من آمده بود. راه این تأمین رفاه بیشتر بر چه اصلی است؟ بر اصل عدالت اجتماعی. برای تأمین عدالت اجتماعی اول باید مظالم اجتماعی در مورد دهقان‌های ایران همان روابط کهنه و مضحک ارباب و رعیتی بود که به خواست خداوند موقوف شد و دیدی که در سال گذشته، در بهمن گذشته، شما ملت ایران با چه قدرت و با چه هماهنگی پا به آن صحنه گذاشتید. و اما قسمتی دیگر از ملت ایران کارگرهای زحمتکش این مملکت هستند. کارگرهای ایران در آتیه تعدادشان چندین برابر حالا خواهد شد. هر قدر مملکت ما رو به ترقی برود نسبت کل مملکت از جمعیت سایر طبقات کمتر می‌شود و به جمعیت کارگران ایران اضافه می‌شود. کارگر ایرانی در مقابل زحمتی که می‌کشد، کاری که می‌کند، باید از سهم عادلانه‌ای مطابق پیشرفته ترین اصول دنیا برخوردار باشد و این اصول را نیز ما در ششم بهمن گذشته به معرض تصویب ملت ایران گذاشتیم و با همان اکثریت هنگفت شگفت انگیز به تصویب رسید. این اصول چه بود؟ یکی از آن اصول ششگانه لایحه سهیم شدن کارگران در سود ویژه کارخانه‌ها است که لابد از آن اطلاع کامل دارید و هر روز می‌بینیم که در اثر آن تصویب ملی، و آن لایحه پیشنهادی، قراردادهای دسته جمعی بین کارفرما و کارگر امضاء می‌شود، و از نتایج آن هم کارخانه‌ها، هم کارفرما، هم اقتصاد ملی ایران، بهره مند می‌شوند. و اما چطور شد که این مملکت از وقایع گوناگونی که حیات و استقلال آن را تهدید می‌کرد نجات یافت؟ چطور شد که در پانزدهم بهمن که به جان من سوء قصد شد نجات پیدا کردم؟ چطور شد که مملکت ایران در زمان سلطنت خود من لااقل سه مرتبه حقیقتاً به وسیله معجزه‌ای نجات پیدا کرد که امروز ما می‌توانیم در این جا برای آینده درخشان این مملکت نقشه بکشیم و به خواست خداوند آن نقشه‌ها را عملی بکنیم؟ چرا؟ همیشه این حس در من بوده است که به اراده خدا، و در تحت توجه ائمه اطهار، من نسبت به این مملکت وظایفی دارم که باید انجام بدهم. باید امروز بتوانیم این اقدامات اصلاحی را بکنیم و حقیقتاً انقلاب عمیق ملی به دست ایرانی انجام بگیرد که ملت و مملکت ایران در آتیه در زمره ملل بزرگ و مترقی دنیا قرار بگیرد. کاری که ما می ک نیم همان کاری است که هم در صدر اسلام و هم امروز در مترقی ترین جوامع دنیا سعی می‌کنند به آن برسند. آن چیست؟ برقراری عدالت اجتماعی و مساوات. این لوایحی که پیشنهاد شد و به تصویب شما ملت ایران رسید کشور شما را در شمار مترقی ترین ملل دنیا قرار داده است و موقعی که کاملاً اجرا شد خواهید دید که چه تفاوتی در زندگی عمومی خواهد بخشید. من همان طوری که احساس می‌کنم وظیفه‌ای نسبت به شما دارم که در انجام آن آنی از پای نخواهم نشست و در این راه هر روز قوی تر، هر روز محکم تر، و هر روز مؤمن تر قدم بر خواهم داشت. این از لحاظ من، و من می دانم که شما نیز به نوبه خود همانطوری که در ششم بهمن نشان داده‌اید در همان راه با همان استحکام، با همان روحیه نه فقط تا خاتمه این اصلاحات، بلکه تا موقعی که ایرانی زندگی می‌کند به این کار ادامه خواهید داد.


ولی باید بدانید که دشمن‌های شما، دشمن‌های این مملکت، دشمن‌های این ملت راحت ننشسته‌اند. به هر وسیله‌ای که می‌توانند پیدا کنند، با صرف وجوه، افراد بی عقیده بی ایمان و بدبختی را می‌خرند و تحریک می‌کنند، در هر لباسی و در هر مکانی، یکی به عنوان دزد گردنه بند، قاتل، خائن، یکی به عنوان کشت تریاک، تریاکی که باعث بدبختی است، یکی به عنوان مخالفت با اصلاحات ارضی، و اشخاص دیگری در لباس‌های دیگر، این اشخاص در هر قیافه‌ای ظاهر می‌شوند، این‌ها دشمن این مملکت اند، دشمن این ملت‌اند، و اعمالشان مآلاً به ضرر مذهب مقدس شیعه ما تمام خواهد شد. چرا؟ چرا سعی می‌کنند که در میان ممالک مسلمان دنیا فقط ملت شیعه ایران عقب مانده باشد؟ آیا دین گفته است که باید ظلم بشود؟ آیا دین گفته است که باید بین ملت مساوات نباشد؟ باید ظلم باشد؟ باید یک کسی بر جان و مال همه استیلا داشته باشد و با او به عنوان برده رفتار بکند؟ آیا خداوند بین مخلوق خودش تفاوتی قایل شده است؟ آیا در موقعی که به دنیا آمدند بین اشخاص تفاوتی بوده است که بعضی‌ها این حرف‌ها را می‌زنند؟ خوشبختانه من می دانم شما کارگران یا دهقانان‌های ایران، شما اهالی شهرها، در هر طبقه و در هر شغلی که باشید به این آرمان‌های ملی ما واقفید. به آن سوگندی که خوردید و رأیی که در ششم بهمن دادید وفادار و پایدار هستید و به این مطالبی که من می‌گویم نیز آشنا هستید. همه با هم، با همان قدرت ملی و با همان حرارت به جلو خواهید رفت و هر موقعی که لازم شد، در موقعی که باز هم باید شما اظهار عقیده بکنید و در موقعی که در آتیه‌ای شاید نزدیک باید در انتخابات مملکت شرکت بکنید، رأی خودتان را به اشخاصی خواهید داد که مؤمن و معتقد به این اصول مصوبه ششم بهمن باشند و اعتقاد خودتان را همیشه نشان خواهید داد و دشمنان ملت و مملکت بیچاره و زبون و بدبخت خواهند شد. پس به سوی آینده درخشان ایران بر اساس عدالت، بر اساس رفاهیت، بر اساس مساوات، بر اساس کار و کوشش و استفاده عادلانه از این اصول به پیش!