دیوان فخر شیرازی/طریق ادب

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جامۀ صبر طریق ادب
از فخر شیرازی
خاطر محزون
دیوان فخر شیرازی


منم که کعبۀ کوی تو سجده گاه منست طواف درگه او کار سال و ماه منست
گرم گناه برون از حد است باکی نیست که عفو و خلق کریم وی عذر خواه منست
ز ذلّ بندگی نفس هر که شد آزاد اگر گدای سر کوست پادشاه منست
به هر چه حکم کند در وجود من فضل است غنا و قدرت و علمش بر این گواه منست
سر ار فرود به شاهی نیاورم چه عجب ز خاک درگه او افسر و کلاه منست
از آن زمان که شدم مقیم حضرت او مقام پادشاهی دون پایگاه منست
بگو به شیخ مکن عرضه دین خود بر من که غیر کیش محبت نه رسم و راه منست
عجب ز فخر که گفت اختیار اوست گنه تو در طریق ادب کوش گو گناه منست

***