دیوان فخر شیرازی/اسرار وی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
چشم مهر | اسرار وی از فخر شیرازی |
پروای ننگ |
دیوان فخر شیرازی |
که گوید ساقی فرخنده پی را | دریغ از ما چه داری جام می را | |
به مستی میتوان از ما شنیدن | حدیث دلبر و اسرار وی را | |
به غیر از نیستی از ما نجوئید | که از لا شئی نتوان جست شئی را | |
نه سر ماند و نه افسر در زمانه | ببین جمشید جم کاووس کی را | |
نمانم زنده یکدم بی جمالت | بقائی نیست بی خورشید فئی را | |
صبا چون بگذری بر حی لیلی | ز مجنون گو حماک الله وی را | |
کجا کو قاصدی کز ما رساند | سلامی ساکنان شهر ری را | |
درون سینه صد کانون و آنگه | دم سردم کند افسرده دی را | |
بگوئید از خروش فخر مخراش | جدائی آورد در ناله نی را |
***