دیوان شمس/یک حمله و یک حمله کمد شب و تاریکی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (یک حمله و یک حمله کمد شب و تاریکی) از مولوی |
' |
یک حمله و یک حمله کمد شب و تاریکی | چستی کن و ترکی کن نی نرمی و تاجیکی | |
داریم سری کان سر بیتن بزید چون مه | گر گردن ما دارد در عشق تو باریکی | |
شاهیم نه سه روزه لعلیم نه پیروزه | عشقیم نه سردستی مستیم نه از سیکی | |
من بنده خوبانم هر چند بدم گویند | با زشت نیامیزم هر چند کند نیکی | |
عشاق بسی دارد من از حسد ایشان | بیگانه همیباشم از غایت نزدیکی | |
روپوش کند او هم با محرم و نامحرم | گویند فلان بنده گوید که عجب کی کی | |
طفلی است سخن گفتن مردی است خمش کردن | تو رستم چالاکی نی کودک چالیکی |