دیوان شمس/یا شبه الطیف لی انت قریب بعید
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (یا شبه الطیف لی انت قریب بعید) از مولوی |
' |
یا شبه الطیف لی انت قریب بعید | جمله ارواحنا تغمس فیما ترید | |
نوبت آدم گذشت نوبت مرغان رسید | طبل قیامت زدند خیز که فرمان رسید | |
انت لطیف الفعال انت لذیذ المقال | انت جمال الکمال زدت فهل من مزید | |
از پس دور قمر دولت بگشاد در | دلق برون کن ز سر خلعت سلطان رسید | |
جاء اوان السرور زال زمان الفتور | لیس لدنیا غرور یا سندی لا تحید | |
دیو و پری داشت تخت ظلم از آن بود سخت | دیو رها کرد رخت چتر سلیمان رسید | |
هل طرب یا غلام فاملا کاس المدام | انت بدار السلام ساکن قصر مشید | |
عشق چه خوش حاکمیست ظالم و بیقول نیست | حاجت لاحول نیست دیو مسلمان رسید | |
یا لمع المشرق مثلک لم یخلق | خذ بیدی ارتقی نحوک انت المجید | |
عاشق از دست شد نیست شد و هست شد | بلبل جان مست شد سوی گلستان رسید | |
پرده برانداخت حور جمله جهان همچو طور | زیر و زبر بست نور موسی عمران رسید | |
هر چه خیال نکوست عشق هیولای اوست | صورت از رشک حق پرده گر جان رسید | |
هست تنت چون غبار بر سر بادی سوار | چونک جدا گشت باد خاک به ماچان رسید | |
اعلم ان الغبار مرتفع بالریاح | مثل هوی اختفی وسط صیاح شدید |