دیوان شمس/یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش)
از مولوی
'


یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش چون لحد و گور مغان تنگ و دل افشار و ترش
یار چو آیینه بود دوست چو لوزینه بود ساعت یاری نبود خایف و فرار و ترش
هر کی بود عاشق خود پنج نشان دارد بد سخت دل و سست قدم کاهل و بی‌کار و ترش
ور چشمش بیش بود هم ترشی بیش کند دان مثل بیشی او سرکه بسیار ترش
بس کن شرح ترشان این قدری بهر نشان کی طلبد در دل و جان طبع شکربار ترش