دیوان شمس/گر لب او شکند نرخ شکر میرسدش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (گر لب او شکند نرخ شکر میرسدش) از مولوی |
' |
گر لب او شکند نرخ شکر میرسدش | ور رخش طعنه زند بر گل تر میرسدش | |
گر فلک سجده برد بر در او میسزدش | ور ستاند گرو از قرص قمر میرسدش | |
ور شه عقل که عالم همگی چاکر اوست | جهت خدمت او بست کمر میرسدش | |
شاه خورشید که بر زنگی شب تیغ کشید | گر پی هیبتش افکند سپر میرسدش | |
گر عطارد ز پی دایره و نقطه او | همچو پرگار دوانست به سر میرسدش | |
آن جمالی که فرشته نبود محرم او | گر ندارد سر دیدار بشر میرسدش | |
کار و بار ملکانی که زبردست شدند | نکند ور بکند زیر و زبر میرسدش | |
میشمردم من از این نوع شنودم ز فلک | که از اینها بگذر چیز دگر میرسدش |