دیوان شمس/گرم در گفتار آمد آن صنم این الفرار
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (گرم در گفتار آمد آن صنم این الفرار) از مولوی |
' |
گرم در گفتار آمد آن صنم این الفرار | بانگ خیزاخیز آمد در عدم این الفرار | |
صد هزاران شعله بر در صد هزاران مشعله | کیست بر در کیست بر در هم منم این الفرار | |
از درون نی آن منم گویان که بر در کیست آن | هم منم بر در که حلقه میزنم این الفرار | |
هر که پندارد دو نیمم پس دو نیمش کرد قهر | ور یکی ام پس هم آب و روغنم این الفرار | |
چون یکی باشم که زلفم صد هزاران ظلمتست | چون دو باشم چونک ماه روشنم این الفرار | |
گرد خانه چند جویی تو مرا چون کاله دزد | بنگر این دزدی که شد بر روزنم این الفرار | |
زین قفص سر را ز هر سوراخ بیرون میکنم | سوی وصلت پر خود را میکنم این الفرار | |
در درون این قفص تن در سر سودا گداخت | وز قفص بیرون به هر دم گردنم این الفرار | |
بیمی از شمس الحق تبریز مست گفتنم | طوطیم یا بلبلم یا سوسنم این الفرار |