دیوان شمس/چو مست روی توام ای حکیم فرزانه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (چو مست روی توام ای حکیم فرزانه) از مولوی |
' |
چو مست روی توام ای حکیم فرزانه | به من نگر تو بدان چشمهای مستانه | |
ز چشم مست تو پیچد دلم که دیوانه است | که جنس همدگر افتاد مست و دیوانه | |
دل خراب مرا بین خوشی به من بنگر | که آفتاب نظر خوش کند به ویرانه | |
بکن نظر که بدان یک نظر که درنگری | درختهای عجب سر کند ز یک دانه | |
دو چشم تو عجمی ترک و مست و خون ریزند | که میزند عجمی تیرهای ترکانه | |
مرا و خانه دل را چنان به یغما برد | که میدود حسنک پابرهنه در خانه | |
به باغ روی تو آییم و خانه برشکنیم | هزار خانه چو صحرا کنیم مردانه | |
صلاح دین تو چو ماهی و فارغی زین شرح | که فارغ است سر زلف حور از شانه |