دیوان شمس/چند گریزی ز ما چند روی جا به جا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (چند گریزی ز ما چند روی جا به جا) از مولوی |
' |
چند گریزی ز ما چند روی جا به جا | جان تو در دست ماست همچو گلوی عصا | |
چند بکردی طواف گرد جهان از گزاف | زین رمه پر ز لاف هیچ تو دیدی وفا | |
روز دو سهای زحیر گرد جهان گشته گیر | همچو سگان مرده گیر گرسنه و بینوا | |
مرده دل و مرده جو چون پسر مرده شو | از کفن مرده ایست در تن تو آن قبا | |
زنده ندیدی که تا مرده نماید تو را | چند کشی در کنار صورت گرمابه را | |
دامن تو پرسفال پیش تو آن زر و مال | باورم آنگه کنی که اجل آرد فنا | |
گویی که زر کهن من چه کنم بخش کن | من به سما میروم نیست زر آن جا روا | |
جغد نهای بلبلی از چه در این منزلی | باغ و چمن را چه شد سبزه و سرو و صبا |