دیوان شمس/پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود) از مولوی |
' |
پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود | از شراب لایزالی جان ما مخمور بود | |
ما به بغداد جهان جان اناالحق میزدیم | پیش از آن کاین دار و گیر و نکته منصور بود | |
پیش از آن کاین نفس کل در آب و گل معمار شد | در خرابات حقایق عیش ما معمور بود | |
جان ما همچون جهان بد جام جان چون آفتاب | از شراب جان جهان تا گردن اندر نور بود | |
ساقیا این معجبان آب و گل را مست کن | تا بداند هر یکی کو از چه دولت دور بود | |
جان فدای ساقیی کز راه جان در میرسد | تا براندازد نقاب از هر چه آن مستور بود | |
ما دهانها باز مانده پیش آن ساقی کز او | خمرهای بیخمار و شهد بیزنبور بود | |
یا دهان ما بگیر ای ساقی ور نی فاش شد | آنچ در هفتم زمین چون گنجها گنجور بود | |
شهر تبریز ار خبر داری بگو آن عهد را | آن زمان کی شمس دین بیشمس دین مشهور بود |