دیوان شمس/وجهک مثل القمر قلبک مثل الحجر
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (وجهک مثل القمر قلبک مثل الحجر) از مولوی |
' |
وجهک مثل القمر قلبک مثل الحجر | روحک روح البقا حسنک نور البصر | |
دشمن تو در هنر شد به مثل دم خر | چند بپیماییش نیست فزون کم شمر | |
اقسم بالعادیات احلف بالموریات | غیرک یا ذا الصلات فی نظری کالمدر | |
هر که بجز عاشقست در ترشی لایقست | لایق حلوا شکر لایق سرکا کبر | |
هجرک روحی فداک زلزلنی فی هواک | کل کریم سواک فهو خداع غرر | |
چون سر کس نیستت فتنه مکن دل مبر | چونک ببردی دلی بازمرانش ز در | |
چشم تو چون رهزند ره زده را ره نما | زلف تو چون سر کشد عشوه هندو مخر | |
عشق بود دلستان پرورش دوستان | سبز و شکفته کند جان تو را چون شجر | |
عشق خوش و تازه رو طالب او تازه تر | شکل جهان کهنهای عاشق او کهنه خر | |
عشق خران جو به جو تا لب دریای هو | کهنه خران کو به کو اسکی ببج کمده ور |