دیوان شمس/من پیش از این میخواستم گفتار خود را مشتری
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (من پیش از این میخواستم گفتار خود را مشتری) از مولوی |
' |
من پیش از این میخواستم گفتار خود را مشتری | و اکنون همیخواهم ز تو کز گفت خویشم واخری | |
بتها تراشیدم بسی بهر فریب هر کسی | مست خلیلم من کنون سیر آمدم از آزری | |
آمد بتی بیرنگ و بو دستم معطل شد بدو | استاد دیگر را بجو بهر دکان بتگری | |
دکان ز خود پرداختم انگازها انداختم | قدر جنون بشناختم ز اندیشهها گشتم بری | |
گر صورتی آید به دل گویم برون رو ای مضل | ترکیب او ویران کنم گر او نماید لمتری | |
کی درخور لیلی بود آن کس کز او مجنون شود | پای علم آن کس بود کو راست جانی آن سری |