دیوان شمس/مخسب ای یار مهمان دار امشب
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (مخسب ای یار مهمان دار امشب) از مولوی |
' |
مخسب ای یار مهمان دار امشب | که تو روحی و ما بیمار امشب | |
برون کن خواب را از چشم اسرار | که تا پیدا شود اسرار امشب | |
اگر تو مشترییی گرد مه گرد | بگرد گنبد دوار امشب | |
شکار نسر طایر را به گردون | چو جان جعفری طیار امشب | |
تو را حق داد صیقل تا زدایی | ز هجر ازرق زنگار امشب | |
بحمدالله که خلقان جمله خفتند | و من بر خالقم بر کار امشب | |
زهی کر و فر و اقبال بیدار | که حق بیدار و ما بیدار امشب | |
اگر چشمم بخسبد تا سحرگه | ز چشم خود شوم بیزار امشب | |
اگر بازار خالی شد تو بنگر | به راه کهکشان بازار امشب | |
شب ما روز آن استارگانست | که درتابید در دیدار امشب | |
اسد بر ثور برتازد به جمله | عطارد برنهد دستار امشب | |
زحل پنهان بکارد تخم فتنه | بریزد مشتری دینار امشب | |
خمش کردم زبان بستم ولیکن | منم گویای بیگفتار امشب |