دیوان شمس/مبر رنج ای برادر خواجه سختست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (مبر رنج ای برادر خواجه سختست) از مولوی |
' |
مبر رنج ای برادر خواجه سختست | به وقت داد و بخشش شوربختست | |
اگر چه باغ را نیمی گرفتهست | ولیکن سخت بیمیوه درختست | |
گشاده ابروست و بسته کیسه | مشو غره که او را سیم و رختست | |
دو دستش را به تخته دوختستند | چه سود ار خواجه بر بالای تختست | |
وجودش گر چه یک پارهست چون کوه | سخااش مرده است و لخت لختست |