دیوان شمس/ماییم در این گوشه پنهان شده از مستی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (ماییم در این گوشه پنهان شده از مستی) از مولوی |
' |
ماییم در این گوشه پنهان شده از مستی | ای دوست حریفان بین یک جان شده از مستی | |
از جان و جهان رسته چون پسته دهان بسته | دمها زده آهسته زان راز که گفتستی | |
ماییم در این خلوت غرقه شده در رحمت | دستی صنما دستی میزن که از این دستی | |
عاشق شده بر پستی بر فقر و فرودستی | ای جمله بلندیها خاک در این پستی | |
جز خویش نمیدیدی در خویش بپیچیدی | شیخا چه ترنجیدی بیخویش شو و رستی | |
بربند در خانه منمای به بیگانه | آن چهره که بگشادی و آن زلف که بربستی | |
امروز مکن جانا آن شیوه که دی کردی | ما را غلطی دادی از خانه برون جستی | |
صورت چه که بربودی در سر بر ما بودی | برخاستی از دیده در دلکده بنشستی | |
شد صافی بیدردی عقلی که توش بردی | شد داروی هر خسته آن را که توش خستی | |
ای دل بر آن ماهی زین گفت چه میخواهی | در قعر رو ای ماهی گر دشمن این شستی |