دیوان شمس/عشق اکنون مهربانی میکند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (عشق اکنون مهربانی میکند) از مولوی |
' |
عشق اکنون مهربانی میکند | جان جان امروز جانی میکند | |
در شعاع آفتاب معرفت | ذره ذره غیب دانی میکند | |
کیمیای کیمیاسازست عشق | خاک را گنج معانی میکند | |
گاه درها میگشاید بر فلک | گه خرد را نردبانی میکند | |
گه چو صهبا بزم شادی مینهد | گه چو دریا درفشانی میکند | |
گه چو روح الله طبیبی میشود | گه خلیلش میزبانی میکند | |
اعتمادی دارد او بر عشق دوست | گر سماع لن ترانی میکند | |
اندر این طوفان که خونست آب او | لطف خود را نوح ثانی میکند | |
بانگ انانستعین ما شنید | لطف و داد و مستعانی میکند | |
چون قرین شد عشق او با جانها | مو به مو صاحب قرانی میکند | |
ارمغانهای غریب آورده است | قسمت آن ارمغانی میکند | |
هر که میبندد ره عشاق را | جاهلی و قلتبانی میکند | |
سرنگون اندررود در آب شور | هر که چون لنگر گرانی میکند | |
تا چه خوردست این دهان کز ذوق آن | اقتضای بیزبانی میکند |