دیوان شمس/سالکان راه را محرم شدم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (سالکان راه را محرم شدم) از مولوی |
' |
سالکان راه را محرم شدم | ساکنان قدس را همدم شدم | |
طارمی دیدم برون از شش جهت | خاک گشتم فرش آن طارم شدم | |
خون شدم جوشیده در رگهای عشق | در دو چشم عاشقانش نم شدم | |
گه چو عیسی جملگی گشتم زبان | گه دل خاموش چون مریم شدم | |
آنچ از عیسی و مریم یاوه شد | گر مرا باور کنی آن هم شدم | |
پیش نشترهای عشق لم یزل | زخم گشتم صد ره و مرهم شدم | |
هر قدم همراه عزراییل بود | جان مبادم گر از او درهم شدم | |
رو به رو با مرگ کردم حربها | تا ز عین مرگ من خرم شدم | |
سست کردم تنگ هستی را تمام | تا که بر زین بقا محکم شدم | |
بانگ نای لم یزل بشنو ز من | گر چو پشت چنگ اندر خم شدم | |
رو نمود الله اعلم مر مرا | کشته الله و پس اعلم شدم | |
عید اکبر شمس تبریزی بود | عید را قربانی اعظم شدم |