دیوان شمس/ساقیان سرمست در کار آمدند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (ساقیان سرمست در کار آمدند) از مولوی |
' |
ساقیان سرمست در کار آمدند | مستیان در کوی خمار آمدند | |
حلقه حلقه عاشقان و بیدلان | بر امید بوی دلدار آمدند | |
بلبلان مست و مستان الست | بر امید گل به گلزار آمدند | |
هین که مخموران در این دم جوق جوق | بر در ساقی به زنهار آمدند | |
یک ندا آمد عجب از کوی دل | بی دل و بیپا به یک بار آمدند | |
از خوشی بوی او در کوی او | بیخود و بیکفش و دستار آمدند | |
بی محابا ده تو ای ساقی مدام | هین که جانها مست اسرار آمدند | |
عارفان از خویش بیخویش آمدند | زاهدان در کار هشیار آمدند | |
ساقیا تو جمله را یک رنگ کن | باده ده گر یار و اغیار آمدند |