دیوان شمس/ز من و تو شرری زاد در این دل ز چنان رو

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (ز من و تو شرری زاد در این دل ز چنان رو)
از مولوی
'


ز من و تو شرری زاد در این دل ز چنان رو که خطا بود از این رو و صواب است از آن رو
ز همان رو که زد آتش ز همان رو کشد آتش ز همان روی که مردم کندم زنده همان رو
همه عشاق که مستند ز چه رو دیده ببستند که بدانند که بی‌چشم توان دید به جان رو
نبود روی از این سو همه پشت است از این سو که نگنجید در این حد و نه در جان و مکان رو
به یکی لحظه چریدند همه جان‌ها و پریدند که نباید که ز نقصان شود از چشم نهان رو