دیوان شمس/رجب بیرون شد و شعبان درآمد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (رجب بیرون شد و شعبان درآمد) از مولوی |
' |
رجب بیرون شد و شعبان درآمد | برون شد جان ز تن جانان درآمد | |
دم جهل و دم غفلت برون شد | دم عشق و دم غفران درآمد | |
بروید دل گل و نسرین و ریحان | چو از ابر کرم باران درآمد | |
دهان جمله غمگینان بخندد | بدین قندی که در دندان درآمد | |
چو خورشید آدمی زربفت پوشد | چو آن مه روی زرافشان درآمد | |
بزن دست و بگو ای مطرب عشق | که آن سرفتنه پاکوبان درآمد | |
اگر دی رفت باقی باد امروز | وگر عمر بشد عثمان درآمد | |
همه عمر گذشته بازآید | چو این اقبال جاویدان درآمد | |
چو در کشتی نوحی مست خفته | چه غم داری اگر طوفان درآمد | |
منور شد چو گردون خاک تبریز | چو شمس الدین در آن میدان درآمد |