دیوان شمس/دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام حبیبی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام حبیبی) از مولوی |
' |
دوش همه شب گشتم من بر بام حبیبی اختر و گردون برده ز زهره جام حبیبی جمله جانها بسته پر و پا بسته پر و پا ه همچو دل من دلخوش اندر دام حبیبی دام تو خوشتر از می احمر وز زر اخضر از زر پخته نادرهتر بد خام حبیبی نور رخ شه حسرت صد مه رهزن صد ره صبح سعادت درج شده در شام حبیبی مخزن قارون اختر گردون ملک همایون گر بدهد جان او نگزارد وام حبیبی عام شدهست این نظم سخنها لیک تو این بین ای شده قربان خاص جهان در عام حبیبی