دیوان شمس/دوش همه شب دوش همه شب

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (دوش همه شب دوش همه شب)
از مولوی
'


دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام افندی آخر شب شد آخر شب شد خوردم می از جام افندی شیر و شکر را شمس و قمر را مایه ببخشد نام افندی نور دو عالم عشق قدیمی دولت مرغان دام افندی شیر روان شد خوش ز بیانش شیر سیه شد رام افندی کام ملوکان جایزه گیری جایزه بخشی کام افندی کعبه جان‌ها روی ملیحش پخته عالم خام افندی گر الفی و سابق حرفی محو شو اندر لام افندی نور بود او نار نماید خاص بود خود عام افندی بس کن بس کن کس نتواند که بگزارد وام افندی